• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1584
تعداد نظرات : 1638
زمان آخرین مطلب : 4177روز قبل
دانستنی های علمی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

 السلام علیک یا صاحب الزمان 

  سلام  

تجمع مردم ایران اسلامی در اعتراض به توهین به مقدسات در روز عاشورا
 

 

 

 

 

هیهات من الذله

 اللهم عجـــل لولیک الفـــرج

 

سه شنبه 8/10/1388 - 18:52
محبت و عاطفه

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

 السلام علیک یا صاحب الزمان 

  سلام  

کاش عاشورای تهران را ندیده باشید حضرت آقا..............
سلام حضرت آقا!
گفته اند که می بینید و می دانید و می خوانید و ما براین باور می نویسیم بر این سیاهه  تا شاید مکتوب آنچه در دلمان می گذرد زودتر التفات افتد......
راستی حالتان خوب است آقا؟
حضرت آقا!
حال ماخوب نیست.............

 

هر سال محرم که آغاز می شد دلشوره ای عجیب وجودم را می گرفت. به یاد دارم روزهای کودکی و نوجوانی ام و امتحانات خردادماه را که با صدای سینه زنی و دسته روی عزادارن حسینی روحم پرواز می کرد و دل کودکانه ام می گفت می شود تاسوعا و عاشورایی بیاید که من بی واهمه از هر چه درس و امتحان مثل بزرگ تر ها کفش هایم را از پا در بیاورم،هرم گرمای خرداد ماه تهران تا مغز استخوانم را بسوزاند و کنار مادرم آرام اشک بریزم......
سالها و گذشت و دهه محرم از خرداد و اردیبهشت و فروردین عبور کرد،دیگر ترس امتحان و مدرسه نبود!از گرمای آن روزها هم خبری نبود!شاید از صفای کودکانه دلهایمان.........
فهمیده بودم در سرمای بهمن ماه هم عزادار حسین(ع) تشنه می شود!نه تشنه آب!تشنه محبت حسین (ع) که این ماه سیراب می شدیم از محبتش!انگار رمضان است و شبهای قدر که تو برای یک سال توشه بر می داری.........
حضرت آقا!دل نازک شده بودم این سالها،دیگر دلم نمی خواست مقتل بشنوم،انگار اندکی از عمق فاجعه را درک کرده بودم!حسین(ع) با تمام دارایی اش،با علی اصغر معصومش،با حرم بزرگوارش،با زینبش،با تمام آبرویش پا به میدان گذارده بود تا من امروز پس از 1400 سال افتخار کنم که شیعه علی (ع) هستم و من چه کرده بودم؟دلم شور می زد از این فکر ها!
فکرش را می کردم که زودتر عاشورا شود و زودتر عصر عاشورا بیاید و زودتر این دلشوره غریب پایان یابد...........
امسال غریب ترین عاشورایی بود که در این 27 سال زندگی ام دیده بودم!امسال خجالت کشیدم!امسال روز عاشورا نهیب بزرگی بر بدن های نحیف و ذهن های خسته مان بودکه مدعیان خوبی هستیم در عرصه خیال و سرافکندگان بی هنری هستیم در کارزار عمل که اگر بزرگواری مان یاری کند، دستِ بالا، "شرم" عزیز ترین دارایی مان است.
حضرت آقا!!
باور کنید کاری از دستم بر نمی آمد وقتی در روز عزای عالم و آدم،دستشان را پشت دسته های عزاداری بر بوق های ماشین هایشان فشار می دادند و کارناوال شادی راه انداخته بود..........
آقا خدا نکند که ما توابین بعد از قیام حسین(ع)باشیم که ندامت داغ بزرگی است........
امسال دعا کردم که روز عاشورا تهران نباشید،به خیمه های عزاداری جدتان در اینجا نیایید،
دعا کرده بودم عاشورای تهران را ندیده باشید آقا..........

یا مولای ... آجَرَک‌َ الله فی مصیبه جدک الحسین علیه‌السلام
 

 برگرفته از وبلاگ بی تو مانده 

 

حرمت شکنی روز عاشورای حسینی

روز اندوهناکی ملت مسلمان محکوم است.

 اللهم عجـــل لولیک الفـــرج

 

سه شنبه 8/10/1388 - 18:16
دعا و زیارت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

 السلام علیک یا صاحب الزمان 

  سلام  

   

 

اسماعیل بن منصور - كه یكى از راویان حدیث است - حكایت كند:
امام سجّاد، حضرت زین العابدین علیه السّلام پس از جریان دلخراش و دلسوز عاشورا بیش از حدّ بى تابى و گریه مى نمود.
روزى یكى از دوستان حضرت اظهار داشت : یابن رسول اللّه ! شما با این وضعیّت و حالتى كه دارید، خود را از بین مى برید، آیا این گریه و اندوه پایان نمى یابد؟
امام سجّاد علیه السّلام ضمن این كه مشغول راز و نیاز به درگاه خداوند متعال بود، سر خود را بلند نمود و فرمود: واى به حال تو! چه خبر دارى كه چه شده است ، پیغمبر خدا، حضرت یعقوب در فراق فرزندش ، حضرت یوسف علیهماالسّلام آن قدر گریه كرد و نالید كه چشمان خود را از دست داد، با این كه فقط فرزندش را گم كرده بود.
ولیكن من خودم شاهد بودم كه پدرم را به همراه اصحابش چگونه و با چه وضعى به شهادت رساندند.
و نیز اسماعیل گوید: امام سجّاد علیه السّلام بیشتر به فرزندان عقیل محبّت و علاقه نشان مى داد، وقتى علّت آن را جویا شدند؟
فرمود: وقتى آن ها را مى بینم یاد كربلاء و عاشورا مى كنم .

 

چهل داستان و چهل حدیث از امام زین العابدین علیه السّلام
مؤ لّف : عبداللّه صالحى

شهادت امام سجاد تسلیت باد

 اللهم عجـــل لولیک الفـــرج.

 

سه شنبه 8/10/1388 - 17:33
دعا و زیارت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

 السلام علیک یا صاحب الزمان 

  سلام  

  

 این زیارت بوى دیگر مى دهد    بوى دلبر، پور كوثر مى دهد
بوى مهدى، سرو هستى مى دهد    بوى یاسین ناى عرشى مى دهد
بوى قائم، بوى امر و مقتدا    اشك قائم، بر شهید كربلا

 

بر اشكِ چشمم ترحّم نما

 

 

مَعَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحینَ، بِرَحْمَتِك َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ، أَللّهُمَّ إِنّی اُقْسِمُ عَلَیْك َ بِنَبِیِّك َ الْمَعْصُومِ، وَ بِحُكْمِك َ الْمَحْتُومِ، وَنَهْیِك َ الْمَكْتُومِ ، وَ بِهذَا الْقَبْرِ الْمَلْمُومِ ، الْمُوَسَّدِ فی كَنَفِهِ الاِْمامُ الْمَعْصُومُ، الْمَقْتُولُ الْـمَظْلُومُ، أَنْ تَكْشِفَ ما بی مِنَ الْغُمُومِ ، وَ تَصْرِفَ عَنّی شَرَّ الْقَدَرِ الْمَحْتُومِ، وَ تُجیرَنی مِنَ النّارِ ذاتِ السَّمُومِ، أَللّــهُمَّ جَلِّلْنی بِنِعْمَتِك َ، وَ رَضِّنی بِقَسْمِك َ ، وَ تَغَمَّدْنی بِجُودِك َ وَ كَرَمِك َ ، وَ باعِدْنی مِنْ مَكْرِك َ وَ نِقْمَتِك َ ، أَللّهُمَّ اعْصِمْنی مِنَ الزَّلَلِ ، وَ سدِّدْنی فِى الْقَوْلِ وَالْعَمَلِ ، وَافْسَحْ لی فی مُدَّةِ الاَْجَلِ ، وَ أَعْفِنی مِنَ الاَْوْجاعِ وَالْعِلَلِ، وَ بَلِّغْنی بِمَوالِىَّ وَ بِفَضْلِك َ أَفْضَلَ الاَْمَلِ ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد وَاقْبَلْ تَوْبَتی ، وَارْحَمْ عَبْرَتی ، وَ أَقِلْنی عَثْرَتی ، وَ نَفِّسْ كُرْبَتی ، وَاغْفِرْلی خَطیئَتی، وَ أَصْلِـحْ لی فی ذُرِّیَّتی، أَللّـهُمَّ لاتَدَعْ لی فی هذَاالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ ، وَالْمَحَلِّ الْمُـكَرَّمِ ذَنْباً إِلاّ غَفَرْتَهُ، وَ لاعَیْباً إِلاّ سَتَرْتَهُ، وَ لاغَمّاً إِلاّ كَشَفْتَهُ، وَ لارِزْقاً إِلاّ بَسَطْتَهُ، وَ لاجاهاً إلاّ عَمَرْتَهُ، وَ لافَساداً إِلاّ أَصْلَحْتَهُ ، وَ لاأَمَلا إِلاّ بَلَّغْتَهُ ، وَ لادُعآءً إِلاّ أَجَبْتَهُ ، وَ لامَضیقاً إِلاّ فَرَّجْتَهُ ، وَ لاشَمْلا إِلاّ جَمَعْتَهُ ، وَ لاأَمْراً إِلاّ أَتْمَمْتَهُ ، وَ لامالا إِلاّ كَثَّرْتَهُ ، وَ لاخُلْقاً إِلاّ حَسَّنْتَهُ ، وَ لاإِنْفاقاً إِلاّ أَخْلَفْتَهُ ، وَ لاحالا إِلاّ عَمَرْتَهُ ، وَ لاحَسُوداً إِلاّ قَمَعْتَهُ ، وَ لاعَدُوّاً إِلاّ أَرْدَیْتَهُ ، وَ لاشَرّاً إِلاّ كَفَیْتَهُ ، وَ لامَرَضاً إِلاّ شَفَیْتَهُ ، وَ لابَعیداً إِلاّ أَدْنَیْتَهُ ، وَ لاشَعَثاً إِلاّ لَمَمْتَهُ ، وَ لا سُؤالا ]سُؤْلا :ظ [إِلاّ أَعْطَیْتَهُ ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُك َ خَیْرَ الْعاجِلَةِ ، وَ ثَوابَ الاْجِلَةِ ، أَللّهُمَّ أَغْنِنی بِحَلالِك َ عَنِ الْحَرامِ، وَ بِفَضْلِك َ عَنْ جَمیعِ الاَْنامِ ،    

 

همراه باكسانی كه برآنها اِنعام فرمودى یعنى پیامبران، وراستگویانِ در عمل و گفتار و شهداء و نیكویان، به رحمتت اى مهربانترینِ مهربانان، بارخدایا! تورا سوگند میدهم به حقّ پیامبرِ معصومت، و به حقّ حُكمِ حتمى و قطعى ات، و به حقّ نهىِ پنهانى ات ، و بحقّ این آرامگاهى كه (مردم از هرطرف به جهت زیارت) بر او گِرد مى آیند، واین امامِ معصومِ مقتولِ مظلوم در جانبِ آن تكیه زده، اینكه غم و غصّه ها را از من برطرف فرمائى، و شُرورِ قضا و قَدَرِ حتمى را از من برگردانى، و مرا از آتش (عذابت) كه داراى بادهاى سوزان است پناه دهى (و نگاهدارى)، بارخدایا! مرا با نعمت خود بپوشان (یا بزرگ گردان)، و به عطایاى خود راضى و خوشحال فرما، و به جود و كَرَمَت مرا بپوشان، و از مكر و انتقام خود دورَم ساز، بار خدایا مرا از لغزش و خطا حفظ فرما، و در گفتار و كردار به راه صحیح هدایتم فرما، و در مدّت زندگى ام وسعت ده، و مرا از دردها و بیماریها عافیت بخش، ومرابه موالى و سرورانم برسان و به فضل(وكَرَمِ) خویش مرا به بالاترینِ آرزوها نائل فرما، بارخدایا برمحمّد و آلِ او رحمت فرست و توبه مرا قبول فرما، و بر اشكِ چشمم ترحّم نما، و لغزش مرا چشم پوشى فرما، و حُزن واندوه مرا زائل كن، و گناهم را برمن ببخشاى، و خاندان و نسلِ مرا برایم اصلاح فرما، بارخدایا در این مشهدِ والا مقام و در این محلّ گرامى، برایم وا مَگُذار گناهى را مگر آنكه ببخشى، و نه عیبى را مگر آنكه مستور نمائى، و نه غم وغصّه اى را مگر برطرف فرمائى، و نه رزقى را مگر گسترش دهى ، ونه قدر و منزلتى را مگر باقى بدارى، و نه فسادى را مگر اصـلاح فـرمائى، ونه آرزوئى را مگرنائل كنى، ونه دعائى را مگر اجابت فرمائى، ونه تنگنائى را مگر بگشائى، و نه امور مُتشتّتى را مگر جمع و برقرار نمائى، و نه امرى را مگر تمام فرمائى، ونه مالى را مگر فراوانى بخشى، ونه خُلق و صفتى را مگرنیكو گردانى، ونه انفاقى را مگر جایگزین فرمائى، ونه حالى را مگر آباد فرمائى، ونه حسودى را مگر ذلیل نمائى، ونه دشمنى را مگر هلاك گردانى، ونه شرّى را مگر منع فرمائى، ونه بیماریى رامگر شفا بخشى، و نه (امرِ) دورى را  مگر نزدیك فرمائى (ودر دسترسم قراردهى)، و نه تفرّق و اختلالى را مگرجمع (و اصلاح) نمائى، و نه خواهشى [خواسته اى] را مگر عطا فرمائى، بارخدایا! من از تو درخواست میكنم خیرِ دنیا و ثوابِ آخرت را، بار خدایا! مرا به سبب حلالت از حرام مستغنى كن، وبه فضل و احسانـت از جمیع خلق بى نیاز فرما،

 

 فراز  1  و 2  و 3  و 4  و 5 و 6 و 7 و 8 زیارت

 

 اللهم عجـــل لولیک الفـــرج

 

سه شنبه 8/10/1388 - 17:11
دعا و زیارت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

 السلام علیک یا صاحب الزمان 

  سلام  

   

 

امام سجاد ( علیه السلام) به تنهایی گام بر می داشت . آدم های زیادی، در رفت و آمد بودند . در راه امام، جمعی از فقیران جذامی نشسته بودند . هرکس که آن ها را می دید، زود راهش را کج می کرد، تا با آن ها برخورد نکند .

جذامی ها، گرفته و غمگین دورتا دور هم جمع شده بودند . آن ها خاموش بودند و آن قدر فقیر، که نان خالی هم گیرشان نیامده بود .

مردم می گفتند: «با آن ها نباید معامله کرد . به آن ها نباید چیزی داد . بیماری آن ها خطرناک است . آن ها باید زودتر بمیرند تا مرضشان ریشه کن شود!»

امام سجاد ( علیه السلام) تا جزامی ها را دید، فکر فرورفت . آن ها با چشمهانی غم آلود نگاهش کردند . امام کمی که رد شد، ایستاد و با خودش گفت: «خداوند متکبران را دوست ندارد!»

دیگر حرکت نکرد . احساس می کرد اگر به آن ها محل نگذارد و پای درد دلشان ننشیند، تکبر کرده است . زود برگشت و به آن ها سلام کرد . بعد با خوشرویی کنارشان نشست . آن ها با خوشحالی زیاد دور امام نشستند و با نگاهی پر از شوق به او نگریستند .

برای آن ها باورش سخت بود که مردی کنارشان بنشیند و با آن ها حرف بزند . حضرت بعد از کمی صحبت، به آن ها گفت: من اکنون روزه هستم!

اما آن ها گرسنه بودند و وقت خوردن غذا بود . امام روزه مستحبی داشت و نمی توانست در آنجا برایشان غذایی فراهم کند .

او فوری برخاست و همگی آن ها را به خانه ی خود دعوت کرد . آن ها با شوق زیاد همراهش راه افتادند و به خانه اش رفتند . مردم سر راه از کار امام و دیدن آن ها تعجب کرده بودند .

امام به خدمتکار خود دستور داد غذای لذیذ و زیادی برای آن ها آماده کند . غذا که آماده شد، امام ظرف های پر را یکی یکی جلوی مردان جذامی گذاشت . آن ها با لذت و اشتها همه غذاها را خوردند . دقایقی بعد امام یک کیسه کوچک پر از پول آورد . در میان آن ها نشست و در مقابل هرکدام مقداری پول گذاشت .

آن ها هیجان زده شدند . امام سجاد ( علیه السلام) با مهربانی از آن ها دل جویی کرد . بعد از آن ها خواست باز هم به خانه اش بروند .

چندنفر از همسایه ها که با تعجب پشت در خانه ی امام ایستاده بودند، مشغول حرف زدن شدند .

یکی شان گفت: «راستی که » علی بن حسین «چه جرئتی دارد؟»

آن دیگری گفت: «آیا نمی داند که آن ها بیماران مردنی هستند و هیچ فایده ای ندارند .»

سومی هم گفت: «خدا به خیر بگذراند . من که از دیدن آن ها وحشت می کنم!»

اما امام سجاد ( علیه السلام) به چیزی دیگری می اندیشید . به دل پاک مردهای جذامی که پر از حرف بود، پر از غصه و پر از مهربانی ...

منبع: فرازهایی برجسته از سیره امامان، ج 2، ص 205

از اصول کافی، ج 2، ص 123

 

شهادت امام سجاد تسلیت باد

 اللهم عجـــل لولیک الفـــرج.

 

سه شنبه 8/10/1388 - 17:10
دعا و زیارت

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

 السلام علیک یا صاحب الزمان 

  سلام  

  

 این زیارت بوى دیگر مى دهد    بوى دلبر، پور كوثر مى دهد
بوى مهدى، سرو هستى مى دهد    بوى یاسین ناى عرشى مى دهد
بوى قائم، بوى امر و مقتدا    اشك قائم، بر شهید كربلا

 

مادرت زهـراء (ازانـدوهِ مصیبـتِ تو) دردنـاك شد.

 

 

َ عَزّاهُ بِك َ الْمَلآئِكَةُ وَ الاَْنْبِیآءُ، وَ فُجِعَتْ بِك َ اُمُّك َ الزَّهْرآءُ، وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِكَةِ الْمُقَرَّبینَ، تُعَزّی أَباك َ أَمیرَالْـمُـؤْمِنینَ ، وَ اُقیمَتْ لَك َ الْمَـاتِمُ فی أَعْلا  عِلِّیّینَ ، وَ لَطَمَتْ عَلَیْك َ الْحُورُ الْعینُ، وَ بَكَتِ السَّمآءُ وَ سُكّانُها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّانُها ، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حیتانُها، ]وَ مَكَّةُ وَ بُنْیانُها، :خل [وَ الْجِنانُ وَ وِلْدانُها ، وَ الْبَیْتُ وَ الْمَقامُ، وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَ الْحِـلُّ وَ الاِْحْرامُ ، أَللّـهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هذَا الْمَكانِ الْمُنیفِ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ، أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْك َ یا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ ، وَ یاأَكْرَمَ الاَْكْرَمینَ ، وَ یاأَحْكَمَ الْحاكِمینَ، بِمُحَمَّدخاتَِمِ النَّبِیّینَ ، رَسُولِك َ إِلَى الْعالَمینَ أَجْمَعینَ ، وَ بِأَخیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الاَْنْزَعِ الْبَطینِ ، الْعالِمِ الْمَكینِ ، عَلِىّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ بِفاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعـالَمینَ ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّكِىِّ عِصْمَةِ الْمُتَّقینَ ، وَ بِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَیْنِ أَكْرَمِ الْمُسْتَشْهَدینَ ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولینَ ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومینَ ، وَ بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدینَ ، وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىّ قِبْلَةِ الاَْوّابینَ ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد أَصْدَقِ الصّادِقینَ ، وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر مُظْهِرِ الْبَراهینِ ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُوسى ناصِرِالدّینِ، وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِىّ قُدْوَةِ الْمُهْتَدینَ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد أَزْهَدِ الزّاهِدینَ ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىّ وارِثِ الْمُسْتَخْلَفینَ، وَالْحُجَّةِ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعینَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدوَالِ مُحَمَّدالصّادِقینَ الاَْبَرّینَ ، الِ طه وَ یس ، وَ أَنْ تَجْعَلَنی فِى الْقِیامَةِ مِنَ الاْمِنینَ الْمُطْمَئِنّینَ، الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، أَللّهُمَّ اكْتُبْنی فِى الْمُسْلِمینَ، وَ أَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ ، وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْق فِى الاْخِرینَ ، وَانْصُرْنی عَلَى الْباغینَ،وَاكْفِنی كَیْدَ الْحاسِدینَ ، وَاصْرِفْ عَنّی مَكْرَ الْماكِرینَ ، وَاقْبِضْ عَنّی أَیْدِىَ الظّالِمینَ ، وَاجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَ السّادَةِ الْمَیامینِ فی أَعْلا عِلِّیّینَ،

 

 

و فرشتگان و انبیاء (بخاطـر مصیبتِ تو) او را تسلـیت و تعـزیت گفـتند، و مادرت زهـراء (ازانـدوهِ مصیبـتِ تو) دردنـاك شد ، و دستـه هاىِ ملائكه مقـرّبین در آمد و شد بودند، پـدرت امیرمؤمنـان را تعزیت می گفتند، مجالسِ ماتم و سوگوارى براىِ تو در اعلا علیّین برپا شد، و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند، (در عزاىِ تو) آسمان و ساكنانش، بهشت ها و نگـهبانانش، كوه ها و كوهپایه ها، دریا ها و ماهیانش، [شهرمكّه و پایه هایش] ، فردوس ها و جوانانش، خانه كعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام ، و حلّ و حَرَم جملـگى گریستند، بار خدایا! به حُرمتِ این مكـانِ رفـیع ، بر محمّد و آلِ او رحـمت فرست ، و مرا در زمره آنان محـشور فرما، و به شفـاعت و وساطتِ آنها مرا داخلِ بهشت گردان ، بار خدایا! من به تو توسّل مى جویم اى سریعـترینِ حسابگران ، و اِى بخشـنده ترینِ كَـریمان ، و اِى فرمانـرواى حـاكمان، به (حقِّ) محمّد آخرینِ پیامبران، و فرستاده تو بسوىِ تمامِ جهان ها، و به (حقِّ) برادرش  و پسر عمویش آن بلند پیشانىِ میان پُر ، آن دانشمندِ عالى مرتبه ، یعنى علىّ فرمانـرواىِ مؤمنان ، و به (حقِّ) فاطمه سـروَرِ بانوانِ جهانیان ، و به (حقِّ) حسـنِ مجتـبى كه پاك و مبرّا و پناهگـاه مُتّقین اسـت ، و به (حقِّ) أبی عبدالله الحسین گـرامیترینِ شهداء ، و به (حقِّ) فرزنـدانِ مقتولش ، و خانـواده مظـلومش، و به (حقّ) على بن الحسـین زیورِ عابدان ، و به محمّد بن علـى قبـله توبه كنندگان ، و جعفر بن محمّد راستگـوترینِ صادقان ، و موسى بن جعفر آشكار كننده دلائل و براهین ، و على بن موسى یاورِ دین ، و محمّد بن على اُسوه و الگوىِ هدایت شونـدگان ، و على بن محمّد زاهـدترینِ پارسایان ، و حسـن بن على وارثِ جانشینان ، و حُجّتِ خدا بر تمامِ آفریدگان ، اینكه درود فرستى بر محـمّد و آلِ او، آن راستـگویانِ نیـكوكار ، هـمان آلِ طه و یس ، و اینكه مرا در قیامت از كسانى قرار دهى كه (از عذابِ تو) ایمن  و با آرامشِ  خاطر و رستگار و مسرور و بشارت یافـته اند ، بارخدایا! (نامِ) مـرا در زُمـره مسلـمین نگاشته ، و مرا به صالـحین ملـحق فرما ، و نامِ مرا بر زبان اُمّتهاى آتیه نیكو قرار ده ، و مـرا بر علـیه ظالمین یارى ده ، و از مكرِ حسـودان حفـظ فرما ، و (نیـز) حیله حیـله گران  را از من برگـردان ، و دست ستمـكاران را از مـن (دور) نگهدار، و بینِ من و آن سـرورانِ با میمنت در اعلاعلیّین جمع بفرما،

 

 

 

 فراز  1  و 2  و 3  و 4  و 5 و 6 و 7 زیارت

 

 اللهم عجـــل لولیک الفـــرج.

 
دوشنبه 7/10/1388 - 10:30
دعا و زیارت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

السلام علیک یا صاحب الزمان 

 سلام  

 

حضرت سجاد علیه السلام فرمودند:

اگر رسول الله (صلوات الله علیه و آله )جد ما به قتل و غارت و زجر و آزار ما دستور می داد ، بیش از این بر ما ستم نمی رفت ، و حال اینکه به حمایت و حرمت ما سفارش بسیار شده بود . به خدا سوگند به ما رحمت و عنایت فرماید و از دشمنان ما انتقام بگیرد" .

 

 اللهم عجـــل لولیک الفـــرج

دوشنبه 7/10/1388 - 10:13
دعا و زیارت

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

السلام علیک یا صاحب الزمان 

 سلام 

 

این زیارت بوى دیگر مى دهد    بوى دلبر، پور كوثر مى دهد
بوى مهدى، سرو هستى مى دهد    بوى یاسین ناى عرشى مى دهد
بوى قائم، بوى امر و مقتدا    اشك قائم، بر شهید كربلا

 

امام زمان (عج) روضه می خواند.

 

 

 

وَ أَسْرَعَ فَرَسُك َ شارِداً ، إِلى خِیامِك َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باكِیاً ، فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَك َ مَخْزِیّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَك َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِك َ مُبادِرات، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِك َ ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِك َ بِیَدِهِ ، ذابِـحٌ لَك َ بِمُهَنَّدِهِ ، قَدْ سَكَنَتْ حَوآسُّك َ، وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُك َ ، وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُك َ ، وَ سُبِىَ أَهْلُك َ كَالْعَبیدِ ، وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ ، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ ، فَالْوَیْلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِك َ الاِْسْلامَ ، وَ عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّیامَ ، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْكامَ، وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ، وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ ، وَ هَمْلَجُوا فِى الْبَغْىِ وَالْعُدْوانِ ، لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِوَ الِهِ مَوْتُوراً ، وَ عادَ كِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً ، وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً ، وَ فُقِدَ بِفَقْدِكَ التَّكْبیرُ وَالتَّهْلیلُ ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ ، وَ ظَهَرَ بَعْدَكَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ، فَقامَ ناعیك َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّك َ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، فَنَعاك َ إِلَیْهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ ، قآئِلا یا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُك َ وَ فَتاك َ ، وَ اسْتُبیحَ أَهْلُك َ وَ حِماك َ ، وَ سُبِیَتْ بَعْدَك َ ذَراریك َ ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِك َ وَ ذَویك َ ، فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ ، وَ بَكى قَلْبُهُ الْمَهُولُ ،

 

 

اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت ، شیـهه كشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود ، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند، و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند، ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند،در حالیكه گیسوان برگونه ها پراكنده نمودند، بر صورت ها طپانچه مى زدند و نقاب ازچهره ها افكنده بودند، وبصداى  بلند شیون میزدند، و از اوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند، و به سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند، درهمان حال شِمرِ ملعون برسینه مباركت نشسته،و شمشیرخویش رابرگلـویت سیراب  مینمود، با دستى  مَحاسنِ شریفت را درمُشت می فِشرد،(وبادست دیگر) باتیغِ آخته اش سر از بدنت جدا مى كرد، تمامِ اعضا و حواسّت ازحركت ایستاد، نَفَسهاىِ مباركت درسینه پنهان شد ،و سرِ مقدّست برنیزه بالارفت، اهل و عیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند، ودرغُل و زنجیر آهنین برفرازجهاز ِشتران در بند شدند، گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند ، درصحراها و بیابانها كشیده میشدند، دستانشان به گَردَنها زنجیرشده،د رمیان بازارها گردانده میشدند، اى واى براین سركشان گناهكار!،چه اینكه باكُشتنِ تو اسلام را كُشتند، ونماز و روزه (خدا) را بدون یاوررها نمودند، و سُنّتها و احكام (دین) را ازبین برده شكستند، و پایه هاىِ ایمان را منهدم نمودند، و آیاتِ قرآن را تحریف كرده، در (وادىِ) جنایت وعداوت پیش تاختند، براستى رسولِ خدا «كه درودخدابراو وآل اوباد» (با شهادتِ تو) تنها ماند! (یامظلوم واقع شد)، و كتاب خداوندِ عز ّو جلّ مَتروك گردید، وآنگاه كه تو مقهور و مغلوب گشتى، حقّ و حقیقت موردِخیانت واقع شد، و به فقدانِ تو تكبیرِ خدا و كلمه توحید، حرام وحلالِ دین، و تنزیل و تأویلِ قرآن جملگى از بین رفت، و پس ازتو تغییر و تبدیلِ (احكام)، كفر و اِلحاد و بى سرپرستىِ دین، هوى و هوس ها و گمراهیها، فتنه ها و باطلها جملگى (برصفحه روزگار) ظاه رشد، پس پیكِ مرگ نزدِ قبرِجدّت رسول خدا «كه رحمتِ بى پایانِ خداوندى  براووآلِ اوباد» ایستاد، و بااشكِ  ریزان خبر ِمرگِ تو را به وى داد، و اینگونه گفت كه: اى رسولِ خدا! دختر زاده جوانمردت شهید  شد، خاندان وحَریمَت مُباح گردید، پس ازتو فرزندانت به اسیرى رفتند، و وقایع ناگوارى به عترت و خانواده ات واردشد، پس(از شنیدنِ این خبر) رسول خدا مضطرب وپریشان گردید، و قلبِ هراسناكَش بگریست. 

 

 

 فراز  1  و 2  و 3  و 4  و 5 و 6 زیارت

 

 

وای حسین کشته شد

 

اللهم عجـــل لولیک الفـــرج

 

يکشنبه 6/10/1388 - 16:57
دعا و زیارت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

السلام علیک یا صاحب الزمان 

 سلام 

 

 

 

در خواب بودیم و سری بر نیزه ها رفت
آن قدر عاشق بود بر سرنیزه ها رفت

 

خورشید را بر نیزه ها آیا ندیدید؟
جان مرا، جان مرا، آیا ندیدید؟

 

از كربلا تا كوفه خورشیدم سفر كرد
این راه را خورشید من بر نیزه سر كرد

 

آمد به رسوایی كشد نامردها را
آشفته سازد خواب این بی دردها را

 

هر گوشه این كوفه صد نامرد خفته
در سینه ام صحرا به صحرا درد خفته

 

این كوفه از آغاز با ما سرگران بود
 با ما از آن آغاز هم نامهربان بود

 

قرآن به خاك افتاد و ما كاری نكردیم
زینب اسیری رفت و غم خواری نكردیم

 

گل ها ز فرط تشنگی بی تاب بودند
آبی به سمت غنچه ها جاری نكردیم

 

دیدیم در گودالی از خون غوطه می خورد
در غربتش، خورشید را یاری نكردیم

 

خاموش ماندیم و سری بر نیزه ها رفت
كردیم حق را دفن و انگاری نكردیم

 

این ننگ بر پیشانی تاریخ حك شد
خون حسین بن علی، سنگ محك شد

 

ما جز به رفتن چاره ای دیگر نداریم
سرمایه ای دیگر به غیر از سر نداریم

 

بر مركب نی می توان با او سفر كرد
 گاهی به راه دوست باید ترك سر كرد

 

ما را حسین از كربلایش خوانده، یاران!
تا كربلا یك گام دیگر مانده یاران!

 

آن گام آخر را میان خون نهادند
این شد اگر نام مرا مجنون نهادند

 

 

علی خیری

مرجع : سایت خبری آینده روشن

 

 

 

اللهم عجـــل لولیک الفـــرج

 

يکشنبه 6/10/1388 - 16:35
دعا و زیارت

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

السلام علیک یا صاحب الزمان 

 سلام 

 

این زیارت بوى دیگر مى دهد    بوى دلبر، پور كوثر مى دهد
بوى مهدى، سرو هستى مى دهد    بوى یاسین ناى عرشى مى دهد
بوى قائم، بوى امر و مقتدا    اشك قائم، بر شهید كربلا

 

فرشتگانِ  آسمانها ازصبر و شكیبائى تو به شگفت آمدند.

 

 

 

حَتّـى إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ باعَهُ ، وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِناعَهُ ، وَ دَعَا الْغَىُّ أَتْباعَهُ ، وَ أَنْتَ فی حَرَمِ جَدِّك َ  قاطِنٌ ، وَ لِلظّـالِمینَ مُبایِنٌ ، جَلیسُ الْبَیْتِ وَ الْمِحْـرابِ ، مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّـذّاتِ وَ الشَّـهَواتِ ، تُنْكِـرُ الْمُنْكَـرَ بِقَلْبِـك َ وَ لِسانِك َ ، عَلى حَسَبِ طاقَتِـك َ وَ إِمْكانِـك َ ، ثُمَّ اقْتَضاك َ الْعِلْمُ  لِـلاِْنْكارِ، وَ لَزِمَك َ ]أَلْزَمَك َ  :ظ [أَنْ  تُـجـاهِدَ الْـفُجّـارَ ، فَـسِـرْتَ فـی أَوْلادِكَ وَ أَهـالیـك َ ، وَ شیعَـتِك َ وَ مَوالیك َ وَ صَدَعْتَ بِالْحَـقِّ وَ الْبَـیّـِنَـةِ ، وَ دَعَوْتَ إِلَى اللهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَ أَمَرْتَ بِإِقامَةِ الْحُدُودِ ، وَ الطّاعَةِ لِلْمَعْبُودِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْخَبآئِثِ وَ الطُّـغْیانِ، وَ واجَهُـوك َ بِالظُّـلْمِ وَ الْعُـدْوانِ، فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الاْیعازِ لَهُمْ ]الاْیعادِ إِلَیْهِمْ : خل [  ، وَ تَأْكیدِ الْحُجَّةِ عَلَیْهِمْ ، فَنَكَثُوا ذِمامَك َ وَ بَیْعَتَك َ ، وَ أَسْخَطُوا رَبَّك َ وَ جَدَّ ك َ ، وَ بَدَؤُوك َ بِالْحَرْبِ ، فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَالضَّرْبِ ، وَ طَحَنْتَ جُنُودَ الْفُـجّارِ ، وَاقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ ، مُجالِداً بِذِى الْفَقارِ ، كَأَنَّك َ عَلِىٌّ الْمُخْتارُ ، فَلَمّا رَأَوْك َ ثابِتَ الْجاشِ، غَیْرَ خآئِف وَ لا خاش ، نَصَبُوا لَك َ غَوآئِلَ مَكْرِهِمْ ، وَ قاتَلُوكَ بِكَیْدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ، وَ أَمَرَ اللَّعینُ جُنُودَهُ ، فَمَنَعُوك َ الْمآءَ وَ وُرُودَهُ ، وَ ناجَزُوك َ الْقِتالَ ، وَ عاجَلُوك َ النِّزالَ ، وَ رَشَقُوك َ بِالسِّهامِ وَ النِّبالِ ، وَ بَسَطُوا إِلَیْك َ أَكُفَّ الاِصْطِلامِ، وَ لَمْ یَرْعَوْا لَك َ ذِماماً، وَ لاراقَبُوا فیك َ أَثاماً، فی قَتْلِهِمْ أَوْلِیآءَك َ ، وَ نَهْبِهِمْ رِحالَك َ ، وَ أَنْتَ مُقَدَّمٌ فِى الْهَبَواتِ ، وَ مُحْتَمِلٌ لِلاَْذِیّاتِ ، قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِك َ مَلآئِكَةُ السَّماواتِ، فَأَحْدَقُوا بِك َ مِنْ كُلّ ِالْجِهاتِ ، وَ أَثْخَنُوك َ بِالْجِراحِ ، وَ حالُوا بَیْنَك َ وَ بَیْنَ الرَّواحِ ، وَ لَمْ یَبْقَ لَك َ ناصِرٌ ، وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِك َ وَ أَوْلادِك َ ، حَتّى نَكَسُوكَ عَنْ جَوادِك َ، فَهَوَیْتَ إِلَى الاَْرْضِ جَریحاً ، تَطَؤُك َ الْخُیُولُ بِحَوافِرِها، وَ تَعْلُوكَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها ، قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبینُك َ ، وَ اخْتَلَفَتْ بِالاِنْقِباضِ وَ الاِنْبِساطِ شِمالُك َ وَ یَمینُك َ ، تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلى رَحْلِك َ وَ بَیْتِك َ ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِك َ عَنْ وُلْدِك َ وَ أَهالیك َ ،

 

 

تا آنكه جور و ستم دستِ تعدّى دراز نمود، و ظلم وسركشى نقاب از چهره بركشید ، وضـلالت و گمـراهى پیروان خویش را فرا خواند ، با آنـكه تو در حَرَمِ جدّت متوطّن بودى، و از ستمكاران فاصله گرفته بودى، و مُلازمِ منزل و محرابِ عبادت بوده، واز لذّتها و شهوات دنیوى كناره گیر بودى، وبرحسب طاقت وتَوانَت مُنكَر را با قلب و زبانت انكارمى نمودى، پس ازآن علم و دانشت اقتضاى انكارِ آشكارنمود، و برتو لازم گشت [لازم] نمود با بدكاران رویاروى جهاد كنى، بنابر این درمیان فرزندان و خانواده ات، و پیروان و دوستانت روانه شدى، و حقّ و برهان را آشكار نمودى، و با حكمت و پند و اندرزِ نیكو (مردم را) بسوىِ خدا فراخواندى، و به برپادارىِ حدودِ الهى ، و طاعتِ معبود امر نمودى ، و از پلیدى ها و سركشى نهى فرمودى، ولى آنهابه ستم ودشمنى رویاروىِ تو قرار گرفتند، پس تو نیز با آنان به جهاد برخاستى پس ازآنكه(حقّ را) به آنان گوشزد نمودى [آنها رابه عـذابِ الهى تهدید نمودى ]، و حجّت را بر آنها مؤكّد فرمودى، ولى عهد و پیمان وبیعت تو را شكستند، و پروردگار ت و جدّت را بخشم آوردند و با تو ستیز آغازیدند، پس تو به جهت زد و خورد و پیكار استوار شدى، ولشكریان  فاجر را خورد و آسیا نمودى، و درگَرد و غُبار ِنبرد فرو رفتى، وچنان  با ذوالفقار جنگیدى، كه  گویا علىّ مرتضى هستى، پس چون تورابا قلبى  مطمئن، بدون  ترس و هراس یافتند، شر و ِمكر و حیله شان را بر تو برافراشتند و از در ِنیـرنگ و فساد با تو قتال نمودند، و آن ملعون لشكریانش را فرمان داد، تا تو را از آب و استفاده آن منع نمودند،و با تو قتال نمودند، و به جنگ و مبارزه با تو شتافتند، و تیرها و خدنگها بسوى تو پرتاب نمودند، وبراى  استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز كردند، و حُرمتى براى تو مراعات نكردند، وازهیچ گناهى درمورد تو خوددارى ننمودند، چه دركشتن آنها دوستانت را، و چه در غارت اثاثیه خیمه هایت، (بارى) تودرگَرد و غُبارهاى جنگ پیش تاختى، و آزار و اذیّتهاى فراوانى تحمّل نمودى، آن چنانكه  فرشتگانِ  آسمانها ازصبر و شكیبائى تو به شگفت آمدند،پس دشمنان از همه  طرف  به  تو هجوم آوردند، و تورا به سبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند، و راه خلاص ورفتن  برتو  بستند، تاآنكه هیچ یاورى برایت نماند، ولى تو حسابگر(عمل خویش براى خدا) و صبور بودى، از زنان و فرزندانت دفاع وحمایت می نمودى، تا آنكه تو را از اسبِ سوارى ات سرنگون نمودند، پس بابدن مجروح برزمین سقوط كردى، درحالیكه اسبها تورابا سُم هاى خویش كوبیدند، و سركشان باشمشیرهاى تیزِشان برفرازت شدند، پیشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حركت بود ، پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى، در حالیكه از زنان و فرزندانت (روگردانده) به خویش مشـغول بودى .

 

 

 فراز  1  و 2  و 3  و 4  و 5 زیارت

 

دشمنت كشت ولى نور تو خاموش نگشت

آرى آن جلوه كه فانى نشود نور خداست

اللهم عجـــل لولیک الفـــرج

يکشنبه 6/10/1388 - 16:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته