• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1977
تعداد نظرات : 4816
زمان آخرین مطلب : 2032روز قبل
تاریخ


چند بیتی دررابطه با حماسه نه دی
:
سال هشتاد وهشت ودر مه دی
نهمین روز آن چه غوغا شد

در پی دعوت ولایت امر
اوج همبستگی هویدا شد

در حمایت ز راه عاشورا
ازدحامی عظیم بر پا شد


راه پویان خوب راه حسین
ره بپیمودن وچه زیبا شد

نقش بر آب نقش فتنه گران
اهل فتنه تمام رسوا شد


مردمان آمدند وبا یک کیش
مات شاه فتنه گرها شد


خارجی خصم ما بشد مایوس
گیج ومنگ از حماسه ی ما شد

بر بقای نظام اسلامی
سندی چون غدیر امضا شد

با حضور حماسه گونه ی ما
بیعت با ولی اجرا شد

نه دی بود روز پاک خدا
که ز سوی خدای اعطا شد

اسماعیل تقوایی

يکشنبه 8/10/1392 - 13:52
اهل بیت
سلام
واپسین ایام ماه صفر یاد آور سه روز مصیبت بار برای مسلمین است...
روزی که پیامبر بزرگوار اسلام بعد از 63 سال عمر با برکت جان به جان آفرین تسلیم کرد وارض وسما را به ماتمی بزرگ دچار کرد..
روزی که پاره جگر پیامبر اسلام حضرت امام حسن مجتبی(ع)با زهر کین امویان شهید و به دیار باقی پر کشید..
وروزی که امام هشتم شیعیان امام رضا(ع)مظلومانه ودر غربت با زهر کین عباسیان به شهادت رسید..
در رابطه با این سه مصیبت سه قطعه سروده ام تقدیم می گردد:

حضرت رسول اکرم(ص):

مردی به بسترست فتاده در احتضار
مردی که کرد مذهب اسلام بر قرار
مردی که صرف کرد همه روزهای عمر
در جنگ با تجاهل وکفار روزگار
با اینکه در عدیر مشخص نمود راه
دل ناگران بود زانجام نیک کار
ساعات آخر وسر او روی زانوی
داماد او علیست به چشمان اشکبار
بر روی سینه اش سر زینب،حسن،حسین
طفلان فاطمه همه نالان وبی قرار
نالان تر از همه به برش دخت اطهرش
امن یجیب خوان شده با حال اضطرار
زهرای خویش خواندو بگوشش بگفت راز
بر صورتش نمود گل لبخند آشکار
چون پر کشید روح پیمبر بسوی حق
چندی گذشت راز مگو گشت آشکار
آتش زدند خانه زهرا(س) حرامیان
ضربت بخورد از سوی آن فرد نابکار
هفتاد روز گذشت زهجران آن پدر
دختر برفت سوی پدر با تنی نزار

*************************
امام حسن مجنبی(ع)

انتظار مرد باشد تا درون خانه اش
گیرد آرامش کنار همسر جانانه اش
جان بسوزد از برای شاه مظلومان حسن(ع)
دشمنی همسر نما می بود در کاشانه اش
عاقبت زهر هلاهل داد او بر شوهرش
دوزخی گردید با کاری چنین پستانه اش
شد حسن(ع)پاره جگر از کینه سفیانیان
خون جگر از بهر او شد خواهر دردانه اش
وقت تشییع جنازه از سوی خصم علی(ع)
گشت تابوتش چو شمع وتیر ها پروانه اش
مانع از دفنش کنار قبر پیغمبر(ص) شدند
رفت از یاد همه بوده حسن(ع) دردانه اش
یوسف زهرا بشد مدفون در خاک بقیع
باقر(ع)وسجاد(ع)وصادق(ع)جملگی همخانه اش
بی حرم باشد مزارش،بی چراغ وبس غریب
اشک ریزان از برایش آشنا ،بیگانه اش
گر شود توفیق دیدار مزار او نصیب
در عوض باشد روا جان را دهم شکرانه اش

*****************

امام رضا (ع)

مردی غریب یکه وتنها به شهر مرو
در حجره ای می خورد از درد پبچ وتاب
هشتم امام شیعه بود این یگانه مرد
مسموم  زهرگشته وافتاده بر تراب
سوزد ز زهر کینه مامون وجود او
هر دم بیاورد به لبش ذکر آب آب
دور ازمدینه باشد ودور از عیال خویش
دیدار با جواد(ع)برایش چنان سراب
بر خاک حجره غلت می زند ودرد می کشد
حالش به یاد مادر خود فاطمه خراب
لطف خدا ببین که جواد (ع)آمده برش
بر روی زانویش بگرفته ست راس باب
مولا رضا(ع)نمود وصیت به پور خویش
آنگه بداد جان وپسر دیده اش پر آب
یا رب نصیب کن که به روز شهادتش
باشم کنار تربت آن پور بو تراب

شاعر اشعار:اسماعیل تقوایی
شنبه 7/10/1392 - 11:31
امر به معروف و نهی از منکر

«چشمت به نامحرم که می افتد، اگر خوشت نیاید که مریضی! پس اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو:

 « یا خَیرَحَبیبٍ و مَحبوبٍ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ و آلِه» ؛

 یعنی خدایا من تو را می خواهم، اینها چیه، این ها دوست داشتنی نیستند ، هر چه نپاید، دلبستگی نشاید ...      جناب شیخ رجبعلی خیاط

 

*************

ابن‌سیرین جوانی بود که خدا جمال زیبا به او داده بود، ولی مقاومت کرد. شاگرد بزاز بود. آن‌قدر شهوت بر آن زن غلبه کرده بود که هر روز می‌رفت، پارچه می‌خرید و هر بار شعله شهوت او زیادتر می‌شد. یک روز رفت، چند طاقه پارچه ‌خرید - شیطان هم حمایت و کمکش ‌کرد - گفت: من نمی‌توانم بیاورم، بده شاگردت بیاورد. خودش به منزل رفت تا خود را مهیا کند.

ابن‌سیرین آمد، درب را زد، زن ‌گفت:....

 

ابن‌سیرین آمد، درب را زد، زن ‌گفت: پارچه‌ها را داخل بیاور. همین که داخل آمد، زن درب را بست و خود را در مقابل ابن سیرین با بی‌حیایی برهنه کرد و اعلان کرد که اگر با من نباشی فریاد می‌زنم که این می‌خواست با من عمل منافی عفت انجام دهد.

ابن‌سیرین چه کند؟! گناه جلوی او ظاهر شده است. این‌جاست که «اجْتِنَابُ الْمَعَاصِی» معنا می‌دهد. او توکل به خدا کرد و از پروردگار عالم یاری ‌خواست و به ظاهر اعلان کرد که من میروم تا آماده شوم. به بیت‌الخلاء رفت، در آنجا از آن کثافات بر‌‌داشت – چون در قدیم چاهی نبود و آن‌ها را برای کود حیوانی بر می‌داشتند- و به سر و صورت و لباس خود مالید. وقتی بیرون ‌آمد، زن دید آن جمال زیبا به کثافات انسانی متعفن شده است، در را باز ‌کرد و گفت: برو گمشو بیرون!

ابن‌سیرین می‌توانست به دامن گناه برود و بگوید: خدا! من دیگر چارهای نداشتم، او می‌خواست داد بزند و بعد هم به ظاهر اظهار توبه کند، اما این کار را نکرد. اجتناب از معاصی یعنی این که جلوی او گناه آماده بود، اما او از آن دوری کرد.

آیت‌الله العظمی ادیب فرموده بودند: ایشان از گناه اجتناب کرد و رفت با یک درهم یا دیناری خود را شست و تمام شد، اما در مقابل، پروردگار عالم به او چه‌ها که نداد! طوری شد که ابن‌سیرین هر‌جا می‌رفت بدون این که عطر بزند، بدنش بوی عطر می‌داد. تعبیر خواب پیدا کرد، ریاضی‌دان شد. یک شاگرد بزاز از گناه اجتناب کرد، خدا مقامی به او مرحمت کرد که همان مقام مخلصین است.

لذا راه ورود به اخلاص، آن سر عظمای الهی، همین اجتناب از معاصی است؛ یعنی مهم این است که به گناه و حرام نه بگویی و محکم بایستی.

 

چهارشنبه 4/10/1392 - 11:48
اهل بیت

سلام

امام صادق (ع)به معتب مسئول خرج خانه خود فرمود:

معتب اجناس در حال گران شدن است ما امسال در خانه چه مقدار خوراکی داریم؟

معتب عرض کرد :

به قدری که چندین ماه ما را کفایت کند گندم ذخیره داریم.

امام فرمود:

آنها را به بازار ببر ودر اختیار مردم بگذار وبفروش..

معتب گفت:

یابن رسول ا..گندم در مدینه نایاب است.اگر اینها را بفروشیم دیگر خرید گندم برای ما میسر نخواهد است..

امام فرمود:

سخن همین است که گفتم همه گندم ها را در اختیار مردم بگذار وبفروش ..

معتب می گوید:

پس از آنکه گندم را فروحتم ونتیجه را به امام اطلاع دادم حضرت فرمود

بعد از نان خانه مرا روز به روز از بازار بخر .نان خانه من از این پس باید نیمی از گندم ونیمی از جو باشدونباید با نانی که در حال حاضر مردم عادی مصرف می کنند تفاوت داشته باشد.

من بحمدلله توانایی دارم که تا آخر سال خانه خود را با نان گندم به بهترین وجهی اداره کنم ولی این کار را نمی کنم تا در پیشگاه الهی اقتصاد ومحاسبه در زندگی را رعایت کرده باشم

بحارالانوار

عجیبه...چقدر ما از سیره امامانمون فاصله داریم !!!

سه شنبه 3/10/1392 - 12:4
اهل بیت

اربعین

اربعین آمدوچشم هابازگریان می شود

كربلا ماتم سرای اهل ایمـان می شود

 

غصه های آل طه در مسیر كوفه و شام

یاد شام تارشان در كنج ویران می شود

 

باز تازه غصه های كربلا در نزد زینب

سیدسجادزین غم اشك ریزان می شود

 

مجلس شام یزید و لعل لب های حسین

زیرچوب خیزران بازخونریزان می شود

 

گوشة ویرانه گویا غنچه ای روییده است

آه وصدافسوس كه آن هم برگ ریزان میشود

 

باز گویا یك سری بی تن به نزددخترش

یا كه خورشیدی به نزد ماه میهمـان می شود

 

باز گویا دختری از شوق دیــدار پــدر

گریه و زاری نموده تا كه بی جان می شــود

 

باز گویا جابر آید با عطیه كربـــلا

حال اوزین ماتم عظمی پریشان می شود

 

باز گویا زینب غم دیده از شـــام بــلا

می رسد بر كربلا و زار و نالان می شود

 

كاروان آل یاسین مجلسی برپا نمـــوده

دشت خون بااشك زینب سیرباران میشود

 

غم فزون گشته زحدغمخوارزینب رفته است

تا ابد دنیای او همچون غمستان می شود

 

ناله های زینب و خون دل سجــــاد دین

تازه است هر روز تا مهدی نمایان می شــــود

 

راجی اندر این عزا باشیعیان هم ناله است

دارد امیدی كه روز حشر شادان می شود

 

محمد رجب زاده  (راجی

بوی کربلا

يکشنبه 1/10/1392 - 16:33
اهل بیت

سلام

به مناسبت فرا رسیدن اربعین حسینی سروده زیر تقدیم می شود:

 

چهل شب است نمازم نشسته می خوانم

شراره زد غم هجرتو بر دل وجانم

 

چهل شب است که بر نی سرت چو ماه منیر

به نور روی تو محمل به راه می رانم

 

چهل شب است که چشم زنان بسوی من است

چهل شب است سپر از برای طفلانم

 

چهل شب است حسینم،زکف برفته قرار

به خوردن کتک و تازیانه مهمانم

 

چهل شب است اسارت،چهل فراز وفرود
به یاد جسم تو در قتلگاه گریانم


به کوفه برده شدم شهر آشنائی ها
که از غریبگیش بهر خویش حیرانم


به شهر شام بلا سختها گذ شته به من
که لطمه هاش نموده بسی پریشانم


ز یاد من نرود ضربه های چوب یزید
به آن لبان پر از آیه های قرآنم


چهل شب است به کوفه به شهر شام بلا
بسان سرو سهی  قهرمان  میدانم


چهل شب است که هر شب یه یاد صبح دگر
به لب ترانه ی امن یجیب می خوانم


گذشته است چهل شب چنان چهل سالی
زهجر روی تو چون پیر زال می مانم


هر آنچه را که بدیدم هر آنچه آه کشیدم
به راه حق همه را من جمیل می دانم


گذشت آن همه شب کربلا بیامده ام
خجل زدفن رقیه به شام ویرانم

شاعر :اسماعیل تقوایی

 

 

شنبه 30/9/1392 - 11:52
اطلاعات دارویی و پزشکی

 سلام

بیماری هیچ وقت خوب نخواهد زیرا وقتی سلامت انسان به خطر می افتد دیگر هیچ چیز نمی تواند به نفع انسان باشد. بدترین نوع از بیماری ها آن دسته هستند که درمانی برای آن ها پیدا نشده است و تا انتهای عمر می تواند روی زندگی فردی سایه افکند.

 

بیماری های لاعلاج یا بسیار نادر را نمی توان به راحتی درمان کرد زیرا هنوز علم به درستی دلیل به وجود آمدن آن ها را هم نمی داند. در این مطلب شما می توانید با پنج بیماری عجیب و نادری آشنا شوید که حتی نام آن ها را نشنیده اید و شاید کشنده نباشند اما بسیار خطرناک هستند.

سندوروم هنری

دکتری به نام "گریزیلا ماغرینی" بیماری خاصی را کشف کرد که به نام سندروم هنری معروف است. این بیماری باعث می شود تا افراد با دیدن آثار باستانی یا جلوه های هنری زیبا دچار مشکلات مختلفی می شوند که ممکن است کار آن ها به کما بکشاند. این دکتر ایتالیایی اعلام کرده است افراد زیادی هستند که با دیدن آثار باستانی و هنری شهر فلورانس دچار دلدردهای شدید، سرگیجه و حالت تهوع می شوند. این افراد معمولا میان ۲۶ تا ۴۰ سال سن دارند و غالبا کمتر از خانه خارج می شوند. برای رفع این بیماری باید از اثار باستانی در این سنین کمتر بازدید شود و همچنین با بروز نشانه ها مراجعه به پزشک بسیار واجب است.

بیماری دکتر استرنج لاو

در یکی از بیماری های بسیار عجیب دنیا که بر اثر ضربه خوردن سر یا از بین رفتن بخشی از مغز به وجود می آید بیمار دیگر نمی تواند کنترل یکی از دست های خود را داشته باشد. این بیماری به این صورت است که یک دست ممکن است دکمه های لباس را ببند و دست دیگر به طور ناخودآگاه و بدون کنترل دکمه را باز کند. این دست ها گاهی عصبانی هم می شوند و شروع به کتک زدن بیمار می کنند و در برخی از موارد نیز دیده شده است که دست به دنبال راهی برای به قتل رساندن صاحبش بوده است.

مردان الکتریکی

حتما برای شما هم اتفاق افتاده است که جریان برقی در بدنتان باشد و با دست زدن به چیزی احساس برق گرفتگی کنید. این مشکل به دلایل خاص و به علت به وجود آمدن بارمغناطیسی در بدن به وجود می آید اما در دنیا افرادی هستند که به مردان الکتریکی معروف شده اند. در یکی از مهمترین موارد در سال ۱۷۸۶ پسر بچه ای به نام "آنجلیکو کاتین" مقدار بسیار زیادی برق در بدنش داشت. این پسر بچه می توانست یک خانه را روشن کرده یا حتی قطب نما را به حرکت در آورد. نمونه های دیگری نیز در سال های نزدیک بوده است که فردی با یک دست تیر چراغ برق را روشن کرده است.

سندروم لهجه خارجی

یکی از بیماری های یبشتر شناخته شده در دنیای بیماری های عجیب تغییر ناگهانی لهجه و زبان است که در بیش از ۵۰ مورد دیده شده است. در برخی از موارد فردی با به وجود آمدن یک سکته مغزی کوچک به طور کلی به فردی جدید تبدیل می شود. از میان موارد متفاوت می توانیم به خانم انگلیسی اشاره کنیم که در سال ۱۹۴۱ بر اثر بمباران ها به کما رفت و پس از به هوش آمدن به لهجه و زبان دشمنشان یعنی آلمان ها صحبت می کرد.

موهای غیرقابل شانه زدن

یکی از بیماری های عجیب و کمتر شناخته شده دنیا به نام "سندروم موهای غیرقابل شانه" است. این بیماری در افرادی وجود دارد که توانایی شانه کردن موی خود را ندارند این بدین معنی است که موهای آن ها به قدری گوریده و ژولیده می شود که هیچ شانه ای نمی تواند آن ها را از هم جدا کند. این بیماری از سال ۱۹۰۰ شروع شده است و تا به حال چندین نفر را به خود مبتلا کرده است. در موردی از این بیماری یک خانم اهل ایندیانا دو ماه و نیم موهای خود را بی وقفه درون روغن زیتون گذاشت و در تمام این مدت با سوزن لا به لای هر کدام از موها را گشود تا بالاخره توانست بیماری خود را درمان کند.


سه شنبه 26/9/1392 - 11:11
ورزش و تحرک

 سلام

بدون شك این تصویر یكی از به یادماندنی ترین تصاویر ورزشی برای پرسپولیسی ها و البته پرویز مظلومی خواهد بود.

این عكس درست در لحظه ای گرفته شده كه نتیجه 6 بر صفر به سود پرسپولیس است، 6 دقیقه وقت اضافه توسط داور گرفته شده و ششمین دقیقه وقت های اضافه توسط تلویزیون به نمایش در آمده است.

هر چقدر كه استقلالی ها اصرار دارند از آن 6 تای تاریخی معروف 52 هیچ عكس و فیلمی وجود ندارد اما در عوض از این بازی كلی سند و مدرك هست.

جالب تر آنجاست كه یك طرف ثبت این نتیجه تاریخی پرویز خان مظلومی قرار گرفته، كه ظاهرا در همین بازی هم رو به تماشاگران پرسپولیس عدد 4 محبوب استقلالی ها را نشان داده بود.

ماندگارترین عکس برای پرسپولیس

يکشنبه 24/9/1392 - 11:14
طنز و سرگرمی

اگه می تونی بگو

آیا تا به حال در جمع دوستان یا خانواده شما شخصی بوده که با گفتن یه جمله سخت شما رو تشویق به تکرار اون جمله کرده باشه؟ آیا تا به حال ضایع شده اید!؟ دیگر نگران نباشید! ما برای شما برنامه تلافی ویژه ای داریم مجموعه ای از جملات تکرار نشدنی براتون جمع آوری کردیم که شما را به جنگ با آنها تشویق میکند با ما همراه باشید در تکرار تکراری جملات سخت تکراری!

5 بار سریع بگو:
سه دزد رفتن به بز دزدی. یه دزد یه بز دزدید. یه دزد دو بز دزدید.

3 بار بگو:
ﯾﻪ ﯾﻮﯾﻮﯼِ ﯾﻪ ﯾﻮﺭﻭﯾﯽ

5 بار بگو:
لای رولت رنده ی لیمو رفته

این جمله رو اگه 2 بار هم بتونی بگی هنر کردی:
چه ژست زشتی

3 بار بگو:
سه سیر سرشیر سه شیشه شیر!

3 مرتبه تکرار کن:
لیره رو لوله لوله رو لیره

3 بار پشت سر هم بگو:
سپر عقب ماشین جلویی زد به سپر جلوی ماشین عقبی

این جمله رو 5 بار تکرار کن:
کانال کولر تالار تونل

جمله سخت زیر رو 5 بار تکرار کن:
قوری گل قرمزی

5 بار سریع بگو:
افسر ارشد ارتش اتریش

7 بار بگو:
شُست، سشوار کرد

3 بار سریع بگو:
6 سیخ جیگر سیخی 6 هزار

3 مرتبه سریع بگو:
تاجر تو چه تجارت می کنی، تو را چه که چه تجارت می کنم؟

7 بار سریع بگو:
لورل روی ریل راه می رفت

سریع و پشت سر هم چند بار بگو:
کارل و لُرل کارها رو رله کردن

5 بار سریع بگو:
دزدی دزدید ز بز دزدی بزی، عجب دزدی که دزدید ز بز دزدی بزی

به لنکنت زبون نیوفتی ! 5 بار بگو:
سمسار تو سمساریش پوست سوسمار داشت

حالا جمله زیر رو تکرار کن چند بار:
منوچهر با یه بقچه پر تربچه، توی باغچه، خورد پیازچه!

پشت سر هم 5 بار بگو:
ریله رو روله روله رو ریله

زود، تند، سریع 3 بار بگو:
غولارو با قند گول می زنیم

این جمله ترکی هست، 5 بار بگو:
"سانجلاندرانلاردانده"
یعنی: این از اون ها (میوه یا هر چیز دیگه ای) هست که اگه بخوریش دل درد می گیری.

جمله انگلیسی زیر رو اگه یه بار هم بتونی بگی قبوله:
Three witches watch three Swatch watches, Which witch watch which Swatch watch
یعنی: سه جادوگر به سه ساعت سواچ نگاه می کنند؛ کدام جادوگر به کدام ساعت نگاه می کند؟

در پایان امیدواریم هیچ کدومتون لکنت زبان نگرفته باشید!

شنبه 23/9/1392 - 9:14
شعر و قطعات ادبی

سلام

اندر حکایت مسی وتوهین بعضی ایرانی ها:
********************************
قرعه کش گردید چون جام جهان
تبم ملی شد حریفانش عیان

گشت آرژانتین با ما همگروه
هست سلطانش مسی بی گفتگو

عده ای نت باز توهین گر شدند
گفتن لیچار را آخر شدند

در درون صفحه ی فیس مسی
ناسزا گفتند بی دلواپسی

دور از شان همه ایرانیان
فحشها دادند چارواداریان

شد مکدر خاطرش از ما مسی
او تاسف خورد بر این ناکسی

بعد از آن بسیاری از ایرانیان
عذر خواهی ها نمودی همزمان

حال ماهم اینچنین کاری کنبم
حرمت او را نگهداری کنیم

جملگی گوئیم با صوت جلی
ای که در دنیای نوپی اولی

ای که هستی در صف  محبوب ها
بهترین بازیگر با توپ ها

عذر خواهی ها ی ما را کن قبول
جملگی هستبم از بهرت خجول

لیک این مانع نباشد بر کری
فاش گویم تو زما گل می خوری

تیم ما خواهد نکو بازی کند
وجهانی را زخود راضی کند

ما حریفی سهل وآسان نیستیم
در دفاع وحمله تیمی بیستیم

روبرویت می کشیم دیوارها
کار بهرت می کنیم دشوارها

ما به استقبال سختی می رویم
ما به جتگ تیره بختی می رویم

تیم ما گر که نگوئیم اول است
در گروهمان بدان دوم یل است

اسماعیل تقوایی

چهارشنبه 20/9/1392 - 17:40
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته