در باد نشانه های بال پر توست برگونه هنوز بوسه آخرتوست
گفتند به من در آسمانی ...بابا خورشید به خون نشسته شاید سر توست
هادی فردوسی
رباعی زیر از هادی فردوسی 21ساله واهل یکی از روستاهای سروستان فارس است اولین بار در دیدار شعرا با رهبری نامش بر سر زبانها افتاد سال 87 بود که رهبری فرمود از آن آقای جوان که رباعی های خوبی دارد نیز برای شعرخوانی دعوت کنید
از زخم،،شناسنامه دارند هنوز در مسجد خون اقامه دارند هنوز
آنان همه از تبار باران بودند رفتند،ولی ادامه دارند هنوز
مکه برای شما،
فکه برای من!
بالی نمی خواهم
این پوتین های کهنه هم می تواند
مرا به آسمان ببرند
عبدالرحیم سعیدی راد
در خواب وخیال هم نرفتیم به جنگ
بی رنج وملال هم نرفتیم به جنگ
ما نسل سپید بخت سوم بودیم
از راه شمال هم نرفتیم به جنگ
میلاد عرفان پور
سیب شود رویتان
سرخ وسپید وقشنگ
سبز شود جانتان
سبز وبلند وکمند
سیر شود کامتان از کرم کردگار
سکه شود کارتان روزیتان برقرار
ماهی عمرت بود پرحرکت وپرتلاش
غم بشود سنجدی رخت ببندد یواش
پر ز حلاوت شود چون سمنو زندگی
غرق سعادت شود شیوه این بندگی
روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است
گرکند یوسف زهرا نظری نوروز است
ای خدا کاش شود سال نوام عید فرج
که نگاهم نگران منتظر آن روز است
آرامش آن است که بدانی در هر گام
دست تو در دست خداست
لحظه هایت آرام
پیامبر اکرم (ص) می فر مایند:
کسی که گلی را به دیگری هدیه دهد عطر گل در دستانش باقی می ماند
بیایید سال جدید را با عشق به زیبا یی ها آغاز کنیم
پیش بینی کرده ام که
همه چیز بهتر می شود در سال نود!
وما گذر خواهیم کرد
از سختی ها واتفاق های بد!!!
من عادت به چتر ندارم!
باران این را خوب می داند
ونیز چشمانت
انگاه که از آسمانش
فاتحانه می افتادم!!!
مجله موفقیت