• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4142
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 1302روز قبل
تاریخ

 

 


آیت ‏اللَّه سیدضیاءالدین میرمحمد حسین بن میر محمدعلی شهرستانی حائری، در حدود سال 1218ش (1256ق) در خاندان اهل علم و از سادات مرعشی مازندرانی منتسب به امام سجاد(ع) در كرمانشاه به دنیا آمد. وی پس از طی مقدمات و سطوح عالی حوزوی، در حلقه درس شیخ محمد حسین اردكانی، فقه و اصول را فرا گرفت و پس از سالیانی از استاد به دریافت اجازه اجتهاد نائل آمد. آیت‏اللَّه شهرستانی همچنین هیئت و نجوم را از میرزا باقر یزدی و حساب و هندسه و عروض را از میرزا عَلاّم هروی حائری آموخت و در این علوم به تبحر رسید. ایشان در پنجاه سالگی به زیارت مشهد رضوی رفت و چون به تهران آمد، مورد استقبال مردم واقع شد و تدریس در یكی از مدارس تهران به او واگذار شد. اما ایشان به كربلا بازگشت و علاوه بر تدریس و تالیف، مرجعیت جمعی از شیعیان را برعهده گرفت. این محقق، ادیب و شاعر امامی، از دوازده سالگی شروع به تالیف نمود و در طول حیات علمی خویش، در حدود هشتاد اثر ارزنده از خود به یادگار گذاشت كه برخی از آثار ایشان شامل كتب: الاستصحاب، اصل الاصول، تحقیقُ الاَدِلّة، تَذكِرَةُ النَّفس و لُبابُ الاجتهاد و... می‏باشند. آیت‏اللَّه میرمحمدحسین شهرستانی حائری سرانجام در ششم اسفند 1275ش (3 شوال 1315ق) در پنجاه و هفت سالگی بدرود حیات گفت و در رواق حسینی، نزدیك دیوار شهدا به خاك سپرده شد.

يکشنبه 6/12/1396 - 14:9
تاریخ

 

 

در آذر سال 1334 در شهرستان ارومیه چشم به جهان گشود . در سنین كودكی مادرش را از دست داد و دوران دبستان و سیكل و اول دبیرستان را در كارخانه قند ارومیه و بقیه تحصیلاتش را در دبیرستان فردوسی ارومیه به پایان رساند. بعلت شهادت برادر بزرگش علی كه بدست رژیم خونخوار شاهنشاهی انجام شده بود با مسائل سیاسی و فساد دستگاه آشنا شد . بعد از پایان دوران خدمت سربازی در شهر تبریز با برادرش مهدی فعالیت موثر خود را علیه رژیم آغاز كرد و خود سازی و تزكیه نفس شهید نیز بیشتر از این دوران به بعد بوده است . ا هجرت امام«مد ظله العالی»به پاریس عازم پاریس می شود و از آنجا هم جهت آوردن اسلحه به سوریه می‌رود و با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران مراجعت، جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی در مراكز نظامی مشغول فعالیت می‌شود و با تشكیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال 57 به عضویت سپاه درآمده و به عنوان فرمانده عملیات با عناصر دست‌نشانده امپریالیسم شرق و غرب كه در گروهكها و احزابی كه بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب شروع به فعالیت كرده بودند به مبارزه می‌پردازد . در عملیات پاكسازی منطقه سرو و آزادسازی مهاباد ، پیرانشهر و بانه نقش مهم و اساسی داشته و در آزاد سازی سنندج با همكاری فرمانده عملیاتی منطقه با استفاده از طرحهای چریكی كمر ضد انقلاب وابسته و ملحد را در منطقه شكسته و باعث گردید كه سنندج پس از مدتها آزاد گردد شهید با فرمان امام مبنی بر تشكیل ارتش بیست میلیونی مسئول تشكیل و سازماندهی بسیج ارومیه شد ودر این مورد نقش فعالانه و موثری ایفا نمود . همیشه از بسیجی‌ ها و از قدرت الهی آنها سخن می گفت . با شروع جنگ تحمیلی جهت مبارزه با بعثیون كافر به جبهه آبادان شتافت و دو ماه بعد مراجعت نمود . مدتی در شهرداری بصورت افتخاری در سمت مسئول بازرسی مشغول خدمت گردید و چون كار اداری نتوانست روح بزرگ او را آرام كند مجدداً عازم جبهه آبادان شد و فرماندهی خط مقدم ایستگاه 7 آبادان را بعهده گرفته و به سازماندهی نیروهای مردمی پرداخت . وی در زمره خاطراتش كه از بسیجی ها صحبت می‌كرد می‌گفت كه دو سه تا نوجوان بودند هر هر قدر اصرار كردیم كه پشت جبهه كار كنند قبول نكردند و شروع كردند به گریه كردن كه باید ما در خط مقدم باشیم و می‌گفت : اینها به انسان نیرو می دهند و باعث تقویت ایمان در آدمی می‌شوند . بعد از بازگشت مرتب از مزایای جنگ كه بقول امام این جنگ یك نعمت است كه فرزندان این مملكت را الهی كرده و آنها را از زندگی دنیایی به معنویت كشانده است . حمید برای مدتی از سوی جهاد سازندگی مسئولیت پاكسازی مناطق آزاد شده كردنشین در منطقه سرو را عهده دار گردید كه در آن شرایط كمتر كسی می‌توانست چنان مسئولیتی را بپذیرد . سپس بعنوان مسئول كمیته برنامه ریزی جهاد استان تعییین شد و چون در هر حال جنگ را مسئله اصلی می‌دانست و می‌اندیشید كه در جبهه مفیدتر است حضور دائمی‌اش را در جبهه های نبرد با صدام متجاوز از عملیات فتح‌المبین شروع نمود ، در عملیات بیت‌المقدس فرمانده گردان تیپ نجف اشرف بود و با تلاشی كه نمود نقش موثری در گشودن دژهای مستحكم صدامیان در ورود به خرمشهر را داشت و بالا‌خره با لشكر اسلام پیروزمندانه وارد خرمشهر شد و بعد از عملیات رمضان برای فعالیت دائمی در سپاه پاسدارن مصمم گردید . در عملیات موفقیت‌آمیز «مسلم‌بن‌عقیل» بعنوان مسئول خط تیپ عاشورا استقامتش در ارتفاعات سومار یادآور صبوری و شجاعت یاران امام حسین (علیه السلام ) بود كه چندین بار خودش در جنگ تن به تن و پرتاب نارنجك دستی به صدامیان شركت نمود و از ناحیه دست مجروح شد و بر حسب شایستگی كه كسب نمود از طرف فرماندهی كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان فرمانده تیپ حضرت ابو‌الفضل (علیه السلام ) منصوب گردید . بعد از عملیات والفجر مقدماتی بعنوان معاون لشكر 31 عاشورا راه مولایش حسین بن علی (علیه السلام) را ادامه داد استقامت و تدابیرش در مقابل صدامیان همیشه برای یارانش الگو بود شركت در عملیاتهای والفجر 1 و2 و4 از افتخاراتش بود كه همیشه دوش بدوش برادران رزمنده بسیجی‌اش در خطوط اول حمله شركت داشت و با خونسردی زیادی كه داشت همیشه فرماندهان زیر دستش را به استقامت و تحمل شداید صحنه های نبرد ترغیب مینمود و به آنها یاد می‌داد كه چگونه با دست خالی از امكانات مادی در مقابل دشمن كه سراپا پوشیده از زره و پیشرفته ترین امكانات جنگی عصر حاضر می‌باشد فقط بااتكاء به ایمان و روش حسینی باید جنگید .

 

يکشنبه 6/12/1396 - 14:8
سلامت و بهداشت جامعه


یک کارشناس طب سنتی گفت: طبق قواعد نجومی و حالات بدن و خون در ایام مختلف ماه و سال، روزهای ۱۵، ۱۷، ۱۹، ۲۱ و ۲۴ اسفند ۹۶ برای حجامت مناسب‌تر است.

 



‍ به گزارش جام جم آنلاین از تسنیم، سید مهدی میرغضنفری درباره حجامت بهاری اظهار کرد: حجامت به‌ هنگام، اصولی و بهداشتی به بدن سود فراوان می‌رساند و طبق توصیه‌های طب ایرانی، یکی از روش‌های حفظ سلامتی و تدابیر بهاری، حجامت ابتدای بهار است که کمک به پاکسازی خون و بدن از مواد زائدی می‌کند که طی زمستان تجمع یافته‌اند لذا منجر به پیشگیری از برخی مشکلات شایع فصل بهار همچون آلرژی‌ها، جوش و دمل‌ها، کسالت و سنگینی می‌شود.

وی افزود: این سال‌ها و امسال نیز شاهد تغییرات فصلی و مخصوصاً افزایش نسبی دما یا شروع زودتر از تقویم فصل بهار در بسیاری از شهرهای ایران بزرگ هستیم.

این کارشناس طب سنتی تصریح کرد: بنابراین، توصیه می‌شود، افرادی که ممانعت خاصی برای حجامت ندارند (اطفال زیر دو سال، سنین خیلی بالا، بیماری‌های خاص و کم‌خونی‌های شدید، مزاج‌های سرد یا خشک، افراد خیلی لاغر یا خیلی چاق، ضعف شدید و کمبود فشار) و مخصوصاً افرادی که حجامت توسط طبیب حاذق طب سنتی به ایشان توصیه شده یا افراد با مزاج گرم و تر (مخصوصاً مردان و زنان یائسه)، دارای غلظت یا چربی خون یا اسید اوریک بالا، دارای جوش و دمل‌های پوستی صورت و بالاتنه و دارای احساس سنگینی و حرارت بالای سر و بدن، برای حجامت اقدام کنند.

میرغضنفری خاطرنشان کرد: توصیه اکید می‌شود، صرفاً به مراکز استاندارد درمانی برای حجامت مراجعه شود تا مراحل قبل، حین و بعد از حجامت، به‌درستی اجرا شود، طبق قواعد نجومی و حالات بدن و خون در ایام مختلف ماه و سال، روزهای 15، 17، 19، 21 و 24 اسفند 96 برای حجامت مناسب‌تر و مورد توصیه هستند.

يکشنبه 6/12/1396 - 9:29
سلامت و بهداشت جامعه

دبیر علمی دومین کنگره بین‌المللی نوروژنتیک گفت: در سال‌های اخیر فرکانس بیماری ام.اس به‌ویژه در نیمه شمالی کشور افزایش یافته است.

 


به گزارش جام جم آنلاین از ایسنا، مرتضی سعیدی در حاشیه برگزاری‌ دومین کنگره بین‌المللی نوروژنتیک و دهمین همایش ملی نوروژنتیک با بیان اینکه بیماری ام.اس در ایران با فرکانس افزاینده‌ای مواجه است، گفت: در گذشته شیوع بیماری ام.اس در ایران ۸ الی ۳۰ نفر در هر هزار نفر بود و جزو مناطق متوسط و پایین از لحاظ مبتلایان به ام.اس در دنیا محسوب می‌شدیم، اما در سال‌های اخیر فرکانس این بیماری به‌ویژه در نیمه شمالی کشور افزایش یافته است و شهرهایی همچون تبریز، تهران، اصفهان و مشهد میزان افراد مبتلا به ام.اس بیشتری دارند. در حال حاضر شیوع ام.اس در ایران به سطح اروپا نزدیک می‌شود.

وی ادامه داد: در نیمه جنوبی کشور فرکانس بیماری ام. اس پایین می‌آید و در کشورهای حاشیه خلیج فارس میزان مبتلایان به این بیماری نسبت به ایران بسیار کمتر است.

دبیر علمی دومین کنگره بین‌المللی نوروژنتیک گفت: حدود ۴هزار و ۵۰۰ نفر بیمار مبتلا به ام.اس در خراسان‌ رضوی وجود دارد. شناخت عوامل ایجاد کننده و رفع این عوامل می‌تواند در کاهش میزان ابتلا به این بیماری موثر باشد. اصلاح فاکتورهای تغذیه‌ای، اصلاح شیوه زندگی و کاهش استرس‌ها از جمله این عوامل است. کمبود ویتامین دی نیز یکی از مشکلات زمینه‌ساز این بیماری است. ویتامین دی از طریق آفتاب و مصرف مواد غذایی که حاوی این ویتامین هستند، جذب می‌شود.

سعیدی خاطرنشان کرد: فاکتورهای ابتلا به بیماری ام.اس بسیار است، بنابراین علت بروز بیماری مشخص نیست، اما یکسری از فاکتورها در بروز بیماری نقش دارند. برای نمونه بیماری ام.اس شیوع بیشتری در میان بانوان نسبت به آقایان دارد، در جوانان ۲۰-۳۰ سال بیشتر دیده می‌شود و امکان ابتلای افرادی که پوست روشنی دارند نسبت به کسانی که رنگین‌پوست هستند هم بیشتر است؛ در واقع فاکتورهای نژادی در بروز این بیماری تاثیرگذار است.

این متخصص مغز و اعصاب با بیان اینکه شرایط محیطی در افزایش میزان بیماری ام.اس موثر است، افزود: میزان شیوع بیماری در مکان‌هایی که تماس بیشتری با آفتاب وجود دارد، نسبت به مناطق دیگر کمتر است. همچنین عفونت‌های ویروسی دوره کودکی و نوجوانی می‌توانند زمینه‌ساز بروز بیماری باشند.

دبیر علمی دومین کنگره بین‌المللی نوروژنتیک تصریح کرد: مساله بسیار مهم تغییر الگوی زندگی افراد در طی سال‌های اخیر است. زندگی‌ها بیشتر آپارتمانی شده و کودکان در فضای بسته فعّالیت می‌کنند. در شیوه زندگی نیز استفاده از فست‌فودها بسیار افزایش یافته است و همه این عوامل نقش موثری در بروز بیماری دارند.

وی با بیان اینکه شیوع بیماری ام، اس در میان زنان یک ویژگی جهانی است، تصریح کرد: ابتلا به بیماری ام، اس در میان بانوان نسبت به آقایان در سراسر دنیا حدود ۱.۵ تا سه برابر بیشتر است. دولت در رابطه با بیماری ام. اس گام‌های موثری را برداشته است. ام. اس جزء بیماری‌های خاص طبقه‌بندی شده و بسیاری از داروهایی که در درمان آن مصرف می‌شوند، رایگان است.

دبیر علمی دومین کنگره بین‌المللی نوروژنتیک ادامه داد: بیماری ام.اس بیماری التهابی در سیستم اعصاب مرکزی است که مغز و سیستم عصبی را درگیر کرده و با یک التهاب آغاز می‌شود. درنهایت کانون‌هایی از التهاب در مغز، اعصاب و بینایی ایجاد می‌شوند. پس از اینکه التهاب کانون‌ها فروکش کرد، بافت هم‌بند آن‌ها شکل می‌گیرد. بسته به این که کانون‌های التهاب در چه قسمت‌هایی از مغز باشند نشانه‌های بالینی بیماری هم تفاوت خواهد کرد.

سعیدی افزود: در حال حاضر اساس پیشگیری در اطلاع رسانی است تا بتوانیم فاکتورهایی ایجادکننده این بیماری را رفع کنیم. ورزش و فعالیت‌های بدنی در فضای باز بسیار نتیجه‌بخش است؛ چراکه فضای باز و وجود نور آفتاب در جلوگیری از بیماری ام، اس تاثیرگذار است.

این متخصص مغز و اعصاب ادامه داد: داروهایی که در درمان ام. اس استفاده می‌شوند برندهای معتبر جهانی هستند که در ایران نیز تولید می‌شود و تقریبا از لحاظ بازدهی تفاوت عمده‌ای با برندهای خارجی ندارند.

وی با بیان اینکه صدا و سیما نقش مؤثری در اطلاع‌رسانی دارد، گفت: باید در خصوص این بیماری اطلاع رسانی جامعی صورت گیرد. ام. اس آنچنان که نام وحشت‌انگیزی دارد، بیماری حادی نیست. درمان‌های بسیار ارزشمندی برای این بیماری وجود دارد. مبتلایان ام. اس می‌توانند طول عمر عادی و کیفیت زندگی مناسبی داشته باشند به شرطی که بیماری به موقع تشخیص داده شود و درمان مناسب صورت گیرد.

يکشنبه 6/12/1396 - 9:27
تاریخ


تقویم تاریخ -5بهمن

 

 

 

1815م:25 ژانویه سال 1815 میلادی عباس میرزا ولیعهد وقت كه مردی دورنگر و میهندوست بود هنگام اعلام ایجاد رسته در ارتش ایران به سبك ارتشهای اروپایی ازجمله رسته پیاده ، توپخانه و ... خطاب به فرماندهان هنگهای 11 گانه تازه گفت: خیال نكنید كه خطر روسیه و عثمانی پایان یافته است. ما بازهم در همین نقطه ای كه ایستاده ایم( تبریز) شاهد تجاوز نظامی آنها خواهیم بود و باید از امروز خود را با آن تجاوز كه معلوم نیست در چه زمان صورت گیرد آماده سازیم و تنها اجساد متجاوزان به خاكمان را پس بدهیم. باید بدانید كه كسی برای مردن و از دست دادن جان به خاك كشور دیگر تجاوز نمی كند و .... درست صد سال بعد، و در 25 ژانویه 1915 (بهمن 1293 خورشیدی ) در تبریز میان نیروهای روسیه كه با نقض بی طرفی ایران در قبال جنگ جهانی اول، ازطریق قفقاز وارد ایران شده بودند با نیروهای عثمانی كه قبلا در آذربایجان استقرار یافته بودند نبرد آغاز شد كه پس از هفت روز با شكست عثمانی ها پایان یافت و روسها در سراسر آذربایجان مستقر شدند و تعرض به نقاط دیگر را آغاز كردند. علت ورود این دو نیرو و متعاقب آنها، انگلیسی ها به ایران به چه جراتی بود؟، ضعف نظامی و به فراموشی سپردن اندرز عباس میرزا.

 
1301ش:در این روز در سال 1301 خورشیدی ( 25 ژانویه 1923) قوام السلطنه دو روز پس از انتشار مقاله روزنامه قیام كه با اهانت به سلطان احمد شاه قاجار به او پرخاش كرده بود كه با این همه مخالفت و نارضایی، چرا و به چه دلیل قوام السلطنه را از نخست وزیری عزل نمی كند كنار گیری كرد. مخالفان قوام السلطنه روز افزون شده بودند و ظرف یك هفته چند تن از مخالفان او به انتشار روزنامه دست زده و عرصه را بر او تنگ كرده بودند. مجلس كه در انتظار كناره گیری قوام بود نسبت به نخست وزیری میرزا حسن مستوفی تمایل خود را اعلام داشت. یك هفته بعد هم احمد شاه از تعقیب ناشر روزنامه اقدام صرف نظر كرد.

 
 

 
1314ش:پنجم بهمن 1314 (25 ژانویه1936) علی منصور متهم شد که در زمان وزارت از یك شركت خارجی مقاطعه كار راه سازی در ایران رشوه گرفته است. در پی این اتهام وزارت دادگستری برای او پرونده تشكیل داد و كار تحقیق از او را آغاز كرد. علی منصور پیش و بعد از شهریور 1320 بارها وزیر و نخست وزیر و سفیر شده بود. علی منصور در سال 1320 نخست وزیر بود و در حساسترین لحظه که نیروهای خارجی وارد کشور شده بودند ـ سوم شهریور 1320 ـ کنار گیری کرد و ....

 
 

 
1320ش: پنجم بهمن سال 1320 (25 ژانویه1942 )محمدعلی فروغی نخست وزیر وقت هنگام دفاع از لایحه دولت مبنی بر امضای پیمان اتحاد با انگلستان و شوروی (دو دولتی كه ایران را اشغال نظامی كرده بودند) درمجلس شورای ملی، توسط یك تماشاگر كتك خورد و اگر نمایندگان به كمك او نشتافته بودند كشته شده بود. با وجود این، لایحه وی در جلسه بعدی مجلس (ششم بهمن ماه) به تصویب رسید و ایران رسما به صف كشورهای درحال جنگ با آلمان، ایتالیا و ژاپن پیوست. در این جلسه تنها 13 نماینده به لایحه رای مخالف داده بودند و گفته بودند كه در طول تاریخ بستن پیمان اتحاد یک دولت با دولت هایی كه آن كشوررا در اشغال نظامی داشتند بی سابقه بوده است (اتحاد غالب با مغلوب!). این دو دولت [لندن و مسکو]، نخست باید نیروهای خود را خارج سازند، عذرخواهی كنند، غرامات وارده را بپردازند و سپس موضوع اتحاد بررسی شود. پیمان اتحاد نهم بهمن ماه میان نمایندگان سه دولت به امضاء رسید. همین اتحاد سبب شد كه ایران بعدا (پس از جنگ جهانی دوم) از اعضای سازمان ملل متحد (متحدان در جنگ با آلمان و ژاپن و فاتحان جنگ جهانی دوم) شود ـ سازمانی كه در 60 سال و اندی عمر خود، تنها در خدمت و ابزاری در دست پنح دولت فاتح جنگ بوده است و كوچكترین گام عملی در اجرای اعلامیه حقوق بشر و گسترش فرهنگ عمومی برنداشته است.

 
«محمدعلی روشن» ضارب محمدعلی فروغی در جریان مذکرات مجلس، با صدای بلند و فریاد فروغی را متهم كرده بود كه عامل انگلستان بوده و ژنرال نخجوان را كه مانع دفاع ارتش از وطن شده بود كه رسالت میهنی آن بود به جای محاكمه و اعدام، دوباره وزیر جنگ كرده بود.

 
 

 

 

 
1329ش:پنجم بهمن 1329وثوق الدوله كه در زمان رئیس الوزرایی خود بادریافت رشوه از انگلستان با امضای قرار داد ننگ آور سال 1919 با تحت الحمایه انگلستان شدن ایران موافقت كرده بود و با وجود اعتراف به گرفتن رشوه و پس دادن آن بعدا هم دارای مقام دارای مقام دولتی شده بود! در 78 سالگی درگذشت.

 
 

 
1336ش:جان فاستر دالس J. F. Dulles وزیر امور خارجه وقت آمریكاكه وارد تهران شده بود از پنجم بهمن 1336 (25 ژانویه 1958) مذاكرات خود را با مقامات ارشد ایران آغازكرد كه عمدتا سرّی و در راستای چگونگی مبارزه با كمونیسم و محاصره شوروی بود . قبلا نیز سلوین لوید وزیر امور خارجه انگلستان به ایران آمده بود. رادیو مسکو همان وقت به دولت تهران هشدارداد که برای ماندن چندروزه بر اریکه قدرت ایرانیان را به کشتن ندهد. وارد توطئه غرب شدن علیه همسایه دیوار به دیوار، خیانت به ملت است زیرا اگر درگیری روی دهد این مردم ایران هستند که آسیب خواهند دید. آیا مقامات تهران وقت کرده اند بیاندیشند که درصورت وقوع درگیری، غرب با کدام وسیله و امکانات خواهد توانست به کمک ایران بشتابد؟. ما همسایه شما هستیم و غرب تا شما هزاران کیلومتر فاصله دارد و بخاطر شما هم خطر جنگ اتمی را برخود هموار نخواهد کرد.

 
 

 

 

 
1352ش:پنجم بهمن 1352 (25 ژانویه 1974) رادیو ایران گزارش کرد که محكمه تجدید نظر ارتش حكم اعدام پنج تن از چپگرایان را كه متهم به تبانی برای آسیب زدن به جان خانواده شاه شده بودند تایید كرده است. این پنج نفر؛ خسرو گلسرخی (روزنامه نگار و شاعر)، عباس سماكار، محمدرضا علامه زاده، طیفور بطحایی و كرامت دانشیان بودند. سایر متهمان این پرونده به زندان (از سه سال تا دائم) محكوم شده بودند. رای محکمه تجدید نظر در مورد محکوم شدگان برای اظهار نظر شاه به دفتر وی ارسال شده بود. طبق معمول (و اصطلاحا برای خالی نبودن عریضه)، انجمن های بین المللی مدافع حقوق بشر به این حكم اعتراض كردند و ....

 
 
 
 
 
 
 

 

 

 
1979م:گرچه نتیجه مذاكرات سران چهار دولت بزرگ غرب در نشست خود در ژانویه 1979 در جزیره دور افتاده گوادلوپ( قلمرو فرانسه ) به طور كامل انتشار نیافت ولی تا 25 ژانویه تفسیرهای رسانه ها و اقداماتی كه صورت گرفت و تحولاتی كه روی داد تا حدی زیاد از چگونی مذاكرات این نشست پرده برداشت. در این مذاكرات كه در میان تدابیر امنیتی فوق العاده برگزار شده بود جیمی كارتر رئیس جمهوری آمریكا ، والری ژیسكار دستن رئیس جمهوری فرانسه ،جیمز كالاهان نخست وزیر انگلستان و هلموت اشمیت صدر اعظم وقت آلمان غربی شركت داشتند . مبتكر این مذاكرات ظاهرا ژیسكار دستن بود كه در عین حال میزبان سران شركت كننده در مذاكرات بود و هلموت اشمیت در این مذاكرات نقش مخالف را ایفاء می كرد.

 
قبلا اعلام شده بود كه هدف عمده مذاكرات بررسی سیاست های غرب درقبال تحولات تازه شوروی و چین است ، اما اوضاع و انقلاب ایران موضوعی بود كه بیشتر وقت نشست گوادلوپ را گرفت . به سبب ادامه اعتصاب روزنامه ها در ایران، مردم ایران در آن زمان از جزئیات مذاكرات آگاه نشدند.كمتر از ده روز پس از این نشست ، شاه از ایران رفت و همزمان و متعاقب او عده ای دیگر. شاپور بختیار آخرین نخست وزیر نظام سلطنتی قول به انحلال ساواك ، آزادی مطبوعات و زندانیان سیاسی و تشكیل احزاب داد و گفت كه شاه سلطنت و نخست وزیر حكومت خواهد كرد . اعتصاب روزنامه ها پایان یافت . ژنرال هایزر معاون ژنرال هیگ فرمانده نیروهای امریكا در اروپا به ایران آمد كه جزئیات ماموریت خود را در كتابش آورده است .

 
دستیارن سران كشورهای شركت كننده در مذاكرات گوادلوپ درهمان یكی دو هفته اول پس از این مذاكرات اشاره كردند كه در كنفرانس سران در گواد لوپ تصمیم گرفته شد كه چهار دولت باید طوری رفتار كنند كه در هر وضعیت، با كشور ایران به روابط حسنه ادامه دهند نه فرد خاصی كه حكومت می كند . از 19 ژانویه بود كه تظاهرات ایرانیان شدت گرفت و تا 22 بهمن ماه ( 11 فوریه )كه انقلاب پیروز شد از شدت آن كاسته نشد.

 
 
 
 

 

 

 
1358ش:پنجم بهمن سال 1358 نخستین انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار شد. در این انتخابات پنج نفر اول به این ترتیب اعلام شده بودند: ابوالحسن بنی صدر، احمد مدنی كرمانی (دریادار)، حبیبی، دكتر سامی و داریوش فروهر. بنی صدر رئیس جمهور شد و مدنی که میلیونها رای آورده بود به نتیجه انتخابات اعتراض كرد. وی در استانهای كرمان، كردستان، سیستان و بلوچستان، بندر عباس و زنجان اول شده بود. سبب اعتراض او این بود كه برغم منع قانونی، در 24 ساعت پیش از رای گیری هم تبلیغات له بنی صدر و علیه او ادامه یافته بود و موارد دیگر. قطب زاده كه بیش از نامزدهای دیگر برای خود تبلیغ كرده بود تنها 25 صدم درصد آرا را به دست آورده بود.

 
 

 
1358ش:چهارم بهمن 1358 به شكایت وزارت دارایی و بانك مركزی ، یك بازپرس دادسرای تهران قرار توقیف اموال شاه و خانواده او را صادر كرد. دراین پرونده كه چند ماه پیش از آن به تصمیم بنی صدر وزیر دارایی وقت تشكیل شده بود شاه متهم شده بود كه از طریق عوامل خود با ایجاد شركت ساختمانی « آتی ساز » ، شركتهای سیمان فارس و خوزستان ، شركت تولید شاسی و بدنه خودرو ، دریافت چند وام بدون وثیقه از سیستم بانكی كشور و نیز از طریق انتقال مال غیر( برخی اراضی دولتی متعلق به عموم) و ... دست به سوء استفاده مالی از سمت خود زده بود.

 
برای جلوگیری از تكرار این وضعیت، اصولی در قانون اساسی جمهوری اسلامی آورده شد. در همین روز در سال 1383 (15 سال بعد)روزنامه کیهان چاپ تهران اظهارات بانو «عشرت شایق» نماینده پارلمانی تبریز را منتشر كرده بود كه حكایت از برخی سوء استفاده ها و به فراموشی سپرده شدن اصول 45 و 53 قانون اساسی جمهوری اسلامی داشت! كه هدف از آنها جلوگیری از سوء استفادهایی است نظیر آن چه كه منجر به توقیف اموال شاه شد.

 
 
 
 
 

 
2004م:بیست و پنجم ژانویه 2004 شبكه تلویزیونی سی بی اس آمریكا گزارش مصور و مفصل گزارشگر خود بانو «لسلی ستال» را در باره فعالیت كمپانی های آمریكایی هالیبرتون، جنرال الكتریك و كنوكو در ایران پخش كرد و گفت كه تماس این کمپانی ها با ایران برای فعالیت در این کشور در زمانی آغاز شد كه دیك چنی معاون جورج دبلیو بوش رئیس هیات مدیره هالیبرتون بود. این گزارشکر در مطلب مصور خود پرسیده بود که آیا این تماسها و فعالیتها ناقض قانون (منع شرکتهای آمریکایی از معامله با ایران) نبوده است؟.

 
این گزارش هنگامی پخش شد که جنجال پیرامون كنتراتهای پردرآمد هالیبرتون در عراق كه با ترك مناقصه منعقد شده و سوء استفاده های دیگر این كمپانی در رسانه های آمریكا ادامه داشت.

 
«لسلی ستال» گفت که تماس کمپانی های آمریکایی با تهران در حالی بود که دولت آمریکا جمهوری اسلامی را متهم به حمایت از تروریسم می کرد.

 
 

 

 

 
1982م:میخائیل سوسلوف Mikhail Suslov ایدئولوژیست بنام حزب كمونیست حاكم بر شوروی 25 ژانویه سال 1982 در 76 سالگی و در جریان یك مشاجره لفظی با برژنف رهبر وقت در كرملین، دچار حمله قلبی شد و چند ساعت بعد درگذشت. وی كه در وفاداریش به ماركسیسم ــ لنینیسم تردید نبود پس از آن كه شنید «گالینا» دختر برژنف در قاچاق الماس دست دارد به عنوان عضو ارشد كمیته مركزی حزب و عضو شورای عالی شوروی به دیدار برژنف شتافت و در این زمینه به او اعتراض كرد و میان طرفین مشاجره درگرفت كه به حمله قلبی سوسلوف منجر شد. مورخان مرگ ناگهانی سوسلوف را از عوامل تسریع فروپاشی شوروی نوشته اند، زیرا كه وی با تنی چند كمونیست وفادار به این ایدئولوژی، پاسدار و نگهبان آن نظام بودند.

 
سوسلوف كه كارشناس و مدرس "اقتصاد سوسیالیستی" بود از نوجوانی وارد حزب شده بود و از پذیرفتن مقام دولتی خودداری كرده و از هرگونه تجملات و تشریفات و نیز مزایای رفاهی بیش از حد یك فرد معمولی دوری جسته بود. وی باورداشت كه هر نظام ایدئولوژیك (حكومت عقیدتی) باید از میان معتقدان وفادار به آن و آگاه از جزئیات، گروهی نگهبان و پاسدار داشته باشد تا خلل ناپذیر بماند. او خود را پاسدار سوسیالیسم ماركسیستی می دانست و جز تدریس و نظارت حزبی كار دیگری را نمی پذیرفت.

 
سوسلوف در انتخاب مقامات دولتی و فرماندهان ارتش به گزینش سخت ایدئولوژیك معتقد بود و می گفت كه اگر حتی یك مقام دولتی و فرمانده نظامی قلبا و با تمام وجود به سوسیالیسم وفادار نباشد به منزله شكاف در بدنه است و بی دوامی و شكست قطعی خواهد بود. وی شخصا «یوری آندروپوف Yuri Andropov متولد 1914 و متوفی در 1984» را برای ریاست بر دستگاه اطلاعاتی - امنیتی شوروی گزینش كرده بود كه بعدا رهبر شوروی شد ولی عمری نكرد. آندروپوف بیش از هر مقام دیگر شوروی بر دستگاههای امنیتی - اطلاعاتی این کنفدراسیون نظارت کرده بود.

 

 
 
 
 


 
1941م:بیست و پنجم ژانویه زادروز بانو «ویرجینیا وولف» مولف و داستان نگار انگلیسی است كه در سال 1882 به دنیا آمده بود و 28 مارس سال 1941 در 59 سالگی خودرا در رودخانه «اوز» غرق كرد.

 
ویرجینیا كه 26 سال كتاب نوشت معتقد بود كه نقد كتاب یك وظیفه عمومی جراید است و این كار باید توسط «كارشناس ادبیات» صورت گیرد، نه هركس. وی كتاب را موثرترین وسیله نفوذ در افكار و نیز آموزش عمومی، و گنجی پایدار كه منعكس كننده وضعیت و شرایط «زمان و عصر تالیف» آن است توصیف كرده است.

 
معروفترین تالیفات و داستانهای بانو ویرجینیا كه درباره اش گفته اند «برای نوشتن زاده شده بود» عبارتند از: سفر، شب و روز، دوشنبه یا سه شنبه، اطاق جیكوب، خانم دالوی، چراغ راهنمای دریایی، ارلاندو، اطاق خودم، آن سالها، راجر فرای و ....

 
شوهر بانو ویرجینیا كمك بزرگی در كتاب نویسی به او بود. او به مدت21 سال با شوهرش انتشارات «هوگارت پرس» را كه در عین حال ناشر كتابهایش بود اداره می كرد.

 
ویرجینیا وولف از یك خانواده اشرافی انگلستان بود و از نوجوانی به محافل روشنفكران انگلیسی راه یافته بود. در سال 1941 (دوران جنگ جهانی دوم) هر دو خانه محل سكونت شهری بانو ویرجینیا توسط هواپیماهای آلمانی بمباران شده بود و او به ناچار به خانه ییلاقی اش نقل مكان كرده بود. این دو بمباران و مسائل دیگر ویرجینیا را افسرده و بیمار كرده بود.

 
وی پیش از خودكشی در یادداشتی خطاب به شوهرش نوشته بود: نمی توانم بیش از این اوضاع را تحمل كنم. قدرت تمركز حواس و خویشتنداری را از دست داده ام و بالاتر از همه، نمی خواهم تو را بیش از این در رنج و زحمت قرار دهم ....

 

 


 
1979م:ژانویه 1979 (دیماه 1357) مسعود برزین روزنامه نگار ملی گرای بنام که رئیس سازمان رادیو تلویزیون ملی شده بود تصمیم گرفت با فرصتی که به دستش افتاده بود اندیشه دیرپای خود را که بر هر برنامه رادیو ـ تلویزیون و بویژه تلویزیون (دولتی یا غیردولتی) باید یک شورا نظارت داشته باشد تا بهترین بازده آموزشی ـ فرهنگی و نتیجتا سیاسی ـ اقتصادی را به دست دهد به اجرا بگذارد ـ شورایی مرکب از نماینده و یا نمایندگان منتخب مخاطبان، نماینده و یا نمایندگان اصحاب حرفه مربوط به برنامه (در مورد خبر و نظر؛ نماینده منتخب اتحادیه روزنامه نگاران)، نماینده معلمان (یک اجوکیتور) زیرا که محصول کار هر رسانه در درجه اول آموزشی است و نیز نماینده مدیر سازمان.

 
برزین (متولدسوم آبان 1299) اصحاب نظر را برای بررسی این اندیشه خود در جلسه 21 ژانویه آن سال دعوت کرده بود. در این جلسه پس از بحث و تبادل نظر قرار شده بود که هرکدام نظر خودرا به دبیر جلسه که همان روز با رای حاضران انتخاب شده بود بدهد تا جمع

 
بندی شود به صورت چارت درآید و پس از تصویب به اجرا گذاشته شود و این چارت تهیه شد.

 
برزین ـ نخستین دبیر منتخب سندیکای روزنامه نگاران ایران ـ عقیده داشت که اگر برنامه های شبکه های تلویزیونی ـ صرف نظر از کدام کشور ـ ضابطه مند نشوند و ژورنالیسم تلویزیونی قاعده و اصول نداشته باشد در آینده ای نه چندان دور، اصحاب این رسانه رشته امور و عملا وظایف قوای حکومتی را با دادن خط و ایجاد جوّ به دست خواهند گرفت و با تاثیر در اذهان و القاء نظر خود؛ دولت خواهند آورد و دولت خواهند برد و تاریخ و بویژه فرهنگ و تمدن را از مسیر منطقی اش خارج خواهند ساخت و .... درستی اندیشه برزین ـ روزنامه نگار مورد اعتماد دکتر مصدق و مورد تمجید جواهر لعل نهرو ـ در دو طول کمپین انتخاباتی اخیر آمریکا بوضوح به چشم خورد که از ژانویه 2007 تا چهارم نوامبر 2008 بدرازا کشیده بود و ....

 
چارت تهیه شده برپایه اندیشه مسعود برزین ـ آخرین مدیرعامل صدا و سیمای ایران در دوران نظام سابق ـ مبنی بر شورائی شدن برنامه های رادیو تلویزیون، پس از پیروزی انقلاب در اختیار مدیرعامل وقت قرارگرفت و گویا قصد اجرای آن را داشت ولی اوضاع آن زمان بگونه ای نبود که بشود ضابطه تازه به اجرا گذارد و ....

 
اینک پس از گذشت سه دهه، جامعه شناسان و اندیشمندان نگران آینده دمکراسی برای بازگرداندن ژورنالیسم تلویزیونی به مسیر اصولی خود و پایان دادن به حکومت شبکه های تلویزیونی نظراتی مشابه اندیشه مسعود برزین را مطرح و برای برکرسی نشاندن آن فعالیت می کنند.

 
 
 

 

 

 
 
41م:در این روز در سال 41 میلادی كالیگولا امپراتور روم در چهارمین سال حكومت به دست افراد گارد محافظ خود كشته شد. وی در سال 37 میلادی پس از ژرمانیكوس امپراتور شده بود. ژرمانیكوس در سال 36 میلادی با اردوان سوم شاه ایران پیمان صلح امضاء كرده بود. بنابراین، كالیگولا كار مهمی نداشت، جز ظلم كردن.

 
كالیگولا یك بار یك سناتور را كه با پیشنهاد او مخالفت كرده بود قطعه ــ قطعه و یك سناتور دیگر را با اره دو نیمه كرده بود. یك ژنرال گفته بود كالیگولا ارتش را برای تصرف مجدد بریتانیا تا دریا (دریای مانش) پیش برد ولی در آنجا به جای دستور حمله، به سربازان گفت كه در ساحل دریا گوش ماهی(سی شل) جمع كنند. كالیگولا این ژنرال را پس از اطلاع از این سخن او، زبان برید و سپس به داخل قفس شیرها افكند. وی چند روز پس از اینکه ادعای خدایی ترور شد . یكی از افسرانی كه در ترور او شركت داشت در دادگاه گفت كه كالیگولا چون جبّار شده بود و قانون روم كه اختیارات امپراتور را محدود كرده است زیر پا گذارده بود در توطئه قتل وی شركت كرد.

 
 

 


 
1919م:تاریخ تاسیس جامعه ملل را 25 ژانویه سال 1919 و روزی نوشته اند كه در مذاكرات ورسای با پیشنهاد تاسیس آن موافقت شد، ولی نخستین مجمع عمومی آن یك سال بعد كار خود را آغاز كرد . مقرّ این جامعه كه ایران ازاعضای اولیه آن بود شهر ژنو در كشور بی طرف سویس بود. این جامعه كه در آن امتیازی میان كشورهای عضو نبود و حق رد (وتو) وجود نداشت بر پایه اصول 14 گانه «وودرو ویلسون» رئیس جمهور وقت امریكا كه یك دانشگاهی بود تاسیس شده بود تا حافظ صلح و حقوق اعضاء باشد. باوجود این، سنای امریكا در آن زمان با عضویت این كشور در جامعه ملل موافقت نمی كرد، زیرا که نمی خواست درگیر مسائل سایر كشورها شود. نخستین اجلاس این جامعه دهم ژانویه 1920 تشكیل شده بود.

 
خروج بعضی از كشورها از این جامعه آن را بیش از پیش تضعیف كرد. این كشورها هركدام به دلیلی مورد اعتراض جامعه ملل قرارگرفته بودند. از 1933 تا 1940 این كشورها از عضویت جامعه خارج شدند:

 
ژاپن، المان، پاراگوئه، شیلی، ونزوئلا، اسپانیا، پرو، مجارستان و رومانی. جامعه ملل در 1939 شوروی را به دلیل حمله نظامی به فنلاند از عضویت خود بركنار كرد. دارایی های این جامعه در سال 1946 به سازمان ملل انتقال یافت كه به ابتكار سران آمریكا و انگلستان برپایه اتحاد كشورهای در حال جنگ با آلمان و ژاپن (متحدین) تشكیل شده است و پنج كشور فاتح جنگ جهانی دوم در آن نسبت به سایر اعضاء دارای امتیار و برتری هستند و مجمع عمومی سازمان كه نماینده همه كشورهای عضو است نقش اجرایی، جز انتخاب دبیركل و پذیرش عضو جدید و ایراد نطق ندارد.

 
 

 
1947م:ال ـ کاپون Al - Capone گانگستر معروف آمریکایی که درباره اش صدها کتاب تالیف و فیلمهای سینمایی متعدد ساخته شده است 25 ژانویه 1947 درگذشت. پدر و مادر او از ایتالیا به آمریکا مهاجرت کرده بودند و او در نیویورک به دنیا آمده بود ولی پایگاه خودرا برای ارتکاب جرم و قانونشکنی در شیکاگو قرارداده بود. ال (مخفف الفانسو) کاپون در شیکاگو یک باند گانگستری تشکیل داده بود و دست به جرایم سازمان یافته Organized Crime، باجگیری، ایجاد قمارخانه، فاحشه خانه و مراکز تولید مشروبات الکلی قاچاق، کرایه دادن کتک زن و ... می زد. باوجود این تنها دو بار به زندان افتاده و بار دوم به جرم مخفی کردن درآمد خود از دولت و ندادن مالیات این درآمد (تقلب در پرداخت مالیات). در دادگاه وقتی از او پرسیده بودند پولهایی را که هر روز به بانک واریز می کرده از کجا می آورده پاسخ داده بود "از کارگاههای لباسشویی اش" که لباسشویی به آن صورت (سکه ای) «لاندری» خوانده می شود و این مطلب در رسانه ها انتشاریافت و از آن پس در سطح جهان، انتقال و تبدیل غیر قانونی پول (ارز) را «مانی لاندری Money Laundry» و عمل چنین تبدیل مجرمانه ای را Money Laundering می گویند که «پولشویی» ترجمه درستی برای آن نیست. ال ـ کاپون که یک فرزند داشت تنها 48 سال عمر کرد.

 

 


 
1974م:دكتر كریستیان بارنارد پیشتاز عمل پیوند قلب در جهان، 25 ژانویه سال 1974 در كیپ تاون فدراسیون آفریقای جنوبی بدون خارج كردن قلب ازكارافتاده یك بیمار، یك قلب سالم در بدن او پیوند زد ـ كاری كه بعدا هم تكرار نشده است. در آن زمان هنوز داروی جلوگیری از ردّ عضو خارجی توسط بدن، ساخته نشده بود و بارناد دست به این تجربه زد تا اگر قلب پیوندی از سوی بدن ردّ شود قلب پیشین ـ گرچه معیوب ـ باعث ادامه حیات بیمار شود. دكتر بارنارد هفت سال پیش از آن در دسامبر سال 1967نخستین عمل پیوند قلب در جهان را انجام داده بود كه اینك به صورت یك عمل جراحی عادی درآمده است . وی كه در اكتبر 1922 در یك خانوده چوپان به دنیا آمده بود در دوم سپتامبر سال2001 درجریان سفر به قبرس در این جزیره دچار مرگ ناگهانی شد. بارنارد از سال 1983 به سبب توّرم مفاصل دست، از عمل جراحی دست كشیده بود. یكی از بیماران او با قلب پیوندی 23 سال عمر كرد.

 

 


 
1993م:بامداد 25 ژانویه 1993 در آخرین چهارراه مانده به مقرّ سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ـ سیا ـ واقع در ایالت ویرجینیا (حاشیه شمال غربی شهر واشنگتن ـ لانگلی) مرد جوانی از خودرو خود پیاده شد و با یک تفنگ خودکار کالاشنیکوف به سوی اتومبیلهایی که مقصدشان مقرّ «سیا» بود و پشت چراغ راهنمای ترافیک متوقف بودند آتش گشود و سپس فرار کرد. در این تیراندازی دو کارمند «سیا» کشته و سه تن دیگر مجروح شدند. یکی از مقتولین پزشگ تحلیلگر وضعیت مزاجی سران کشورها و مقامات ارشد دولتهای دیگر بود و دیگری یک مامور عملیات مخفی.

 
برپایه مشخصات اتومبیل، تیرانداز شناخته شد ولی او که یک پشتون به نام میرأیمال کاسی 29 ساله از طایف کاسی و متولد شهر کویته پاکستان بود قبلا بلیت هواپیما به مقصد این کشوررا تهیه کرده بود و از آمریکا خارج شده بود. دولت آمریکا برای معرفی او و دادن نشانی مخفیگاهش یک جایزه نقدی هنگفت تعیین کرد و همین پول باعث شد که اورا که در نقطه ای در مرز افغانستان ـ پاکستان بسر می برد لو دهند؛ دستگیر، به آمریکا منتقل و در اینجا محاکمه و اعدام شود. میرأیمال گفته بود که پدرش که اطلاعات کامل از امور افغانستان و منطقه داشت برای سازمات اطلاعات آمریکا (سیا) کار می کرد ولی این سازمان وقتی که تاریخ مصرف او به پایان رسید رهایش ساخت و روسهای مستقر در افغانستان که متوجه همکاری قبلی او با «سیا» شده بودند وی را کشتند. میرأیمال افزوده بود که با تیراندازی به کارکنان «سیا» انتقام خون پدرش را گرفت. وی که قبلا مدتی در آمریکا زندگی می کرد همچنین گفته بود که مخالف سیاست های دولت واشنگتن در آسیای غربی و جنوبی است. میرأیمال 12 نوامبر 2002 اعدام شد.

 
قبل از دستگیری، برخی از روزنامه ها نوشته بودند که میرأیمال ـ خود از عوامل «سیا» بود که برکنار شده بود!.

 

 


 
2003م: 24ژانویه سال 2003، شانزده ماه پس از رویدادهای سپتامبر 2001 و یازده ماه بعد از طرح پیشنهاد تاسیس وزارت امنیت ملی امریكا، این دپارتمان (وزارتخانه) تحت نام «امنیت میهن» در شهر واشنگتن تاسیس شد. علت تاخیر این بود كه تا سال پیش از آن كه حزب دمكرات اكثریت سنای آمریكا را به دست داشت با تاسیس این دپارتمان مخالفت می كرد. این دپارتمان كه رئیس آن عضو كابینه خواهد بود از تلفیق 22 سازمان اطلاعاتی مربوط كه تاكنون مستقلا و یا در چارچوبهای دیگری عمل می كردند با 190 هزار كارمند سرگرم كار خواهد بود و بودجه آن سال مالی آینده از 38 میلیارد دلار تجاوز خواهد كرد. این نخستین بار است كه ایالات متحده دارای چنین وزارتخانه ای می شود.« تام ریج» نخستین رئیس این دپارتمان قبلا فرماندار پنسیلوانیا از حزب جمهوریخواه بود. او از نظامیان سابق امریكا در جنگ ویتنام است.

 
 
 

 

 

 
2008م:بیست و یکم و بیست و دوم ژانویه 2008 در سالمرگ « جورج اورول» و شب بعد از آن، «راسل تایسRussell Tice» تحلیلگر سابق سازمانهای اطلاعات ـ امنیتی آمریکا در دو مصاحبه اختصاصی با «کیت اوبرمن» که از کانال «ام اس - ان بی سی» پخش شد جزئیات بیشتری از استراق سمع در دوران حکومت جورج دبلیو بوش (از زمان رویداد یازدهم سپتامبر 2001 تا 20 ژانویه 2009) را افشاء کرد. راسل تایس قبلا در این زمینه اشاره هایی کرده بود که همین کار باعث برکناری اش شده بود. به گفته وی، این شنود که شامل ضبط ایمیل ها، تلفنها، فاکس ها، ارتباطات کامپیوتری، مطالب آنلاین مورد علاقه افراد (فهرست مطالب دیده شده در کامپیوتر شخصی) و نوع برنامه های تلویزیونهای ماهواره ای ـ کابلی تماشا شده بوده است (کدام خانه کدام برنامه را می بیند) و هرکس ـ آمریکایی و غیر آمریکایی ـ را دربر می گرفته است، همچنین صورت خرید با کردیت کارت، حسابهای بانکی و لیست های پرواز به منظور کنترل معاملات و مسافرت افراد و ....

 
وی گفت که این کار مغایر قانون اساسی آمریکا و چند قانون موضوعه دیگر از جمله "پرایوسی اکت" است که بدون مجوز قاضی واجد شرط، هرگونه بازرسی اکیدا ممنوع شده است ولی جورج دبلیو بوش هر اقدامی را مبارزه با تروریسم عنوان داده و مجاز اعلام کرده بود و به این ترتیب خودرا بالاتر از قانون قرارداده بود.

 
«تایس» سپس طرز کار اطاق «641A» در ساختمان کمپانی مخابراتی «AT & T» در سانفرانسیسکو را که اختصاص به این قبیل شنودها داشت تشریح کرد و گفت که ارتباط های داخلی و خارجی همه روزنامه نگاران توسط سازمانهای اطلاعاتی آمریکا کنترل می شود. وی افزود که این اطلاعات پس از دیجیتالیزه شدن در پرونده افراد قرار می گیرد تا هنگام چک کردن «بک گروند» مورد استفاده قرارگیرد که خلاف قانون است زیرا که قضاوت یکطرفه (غیابی) محسوب و شخص از جریان کار بی خبر است که از خود دفاع کند. لیست پرواز ممنوع ها و «واچ لیست» ها و تعقیب ـ مراقبت افراد از همین طریق به دست می آید. در مورد ارتباطها به زبانهای دیگر مسئله در این است که به حد کافی مترجم خوب و واجد شرایط وجود ندارد و لذا بسیاری از مردم بدون ارتکاب عملی قربانی ضعف ترجمه می شوند. اینترنت که قراربود به گسترش فرهنگ عمومی و تکامل آن کمک کند این شنودها را سهل و آسان کرده است.

 
«جورج اورول George Orwell» مولف انگلیسی كتاب «1984» ـ 21 ژانویه 1950، هفت ماه و 12 روز پس از انتشار این كتاب كه در آن اوضاع كنونی جهان ـ جهان سال 1984 و پس از آن را به لحاظ محدودیت های انسان و گسترش ابزارهای كنترل در قالب داستان پیش بینی كرده بود از بیماری سل درگذشت. در زمان انتشار كتاب، كسی باور نمی كرد كه این داستان روزی تحقق یابد و بسیاری از نقدنگاران در آن زمان آن را یك داستان بی مزه و بی محتوا خوانده بودند كه بعدا كتاب شگفت انگیز قرن 20 شد و مولف آن به صورت یک نابغه و پیشگو در آمد.

 
 

 

 

 
2010م:قانون اساسی آمریکا در اصلاحیه اول خود آزادی های فردی از جمله آزادی بیان را تضمین کرده است. دیده شده است که افراد با استفاده از این حقوق تضمین شده خود، بر بدنه اتومبیلشان هرچه را که خواسته اند نوشته اند و حتی پلاک اتومبیلشان حاوی واژه های بازتاب دهنده عقاید آنان است. هیث کمبل Heath Campbell ـ مردی از ساکنان شهرک هلند Holland Township ایالت نیوجرسی با توجه به این حق، نام اول پسر خود را که (در ژانویه 2010) چهار ساله شده است آدولف و نام میانی اورا هیتلر و اسم میانی دخترش را که در زانویه 2010 به سی و پنج ماهگی رسیده است «آرین Joyce Lynn Aryan» گذاشت و تا ماه ژانویه 2009 مسئله ای نبود. هفته دوم ژانویه 2009 که زادروز (آدولف هیتلر Adolph Hitler) پسر این خانواده بود. والدین کودک برای جشن تولد او به قنادی سوپرمارکت Shop Rite شهرک سفارش درست کردن کیک دادند و خواستند که روی کیک نام کودک: «آدولف هیتلر کمبل» نوشته شود. متصدی قنادی زیر بار نرفت. هیث کمبل اعتراض کرد و این جر و بحث به گوش مقامات محل رسید، و این مقامات جریان را به مقامات دولتی اطلاع دادند و چند ساعت بعد ماموران آژانس مربوط (سرویس کودکان و خانواده ها) در سازمان خدمات اجتماعی منطقه به خانه «هیث» رفتند و نه تنها این دو کودک؛ بلکه فرزند سوم خانواده را که شیرخوار و چندماهه بود با خود بردند و به جای دیگری سپردند!. ظاهرا اسامی آن دو کودک نه تنها ضد یهود بلکه (شاید) باتوجه به سیاهپوست بودن رئیس جمهور آمریکا حاکی از نژاد پرستی (برتری آرین ها) تلقی شده بود.

 
هیث کمبل به هرجا که متوسل شد که فرزندانش را پس بگیرد موفق نشد. چهاردهم ژانویه 2009 به دادگاه دادخواست داد که این دستگاه پاسدار حق، قانون و عدالت که 15 ژانویه را به عنوان وقت رسیدگی تعیین کرده بود، بعدا بطور غیر منتظره جلسه رسیدگی به این قضیه عاطفی و فوری را به بعد (!) موکول کرد.

 
 
 
 
بزعم این خانواده، این وضعیت نتیجه نفوذ یهودیان در آمریکا و ملاحظه عمومی (به تعبیری ترس) از آنان بوده که قانون اساسی را هم تحت الشعاع قرارداده است. بیشتر وکیلان دعاوی در آمریکا از جامعه یهودیان این کشورند و همچنین مقامات تاثیرگذار در رسانه ها!.

 
هیث می گوید: کجا هستند این مدافعان حقوق مدنی که ... و چه شده است آن اعلامیه حقوق بشر که پیشنویس آن را هم یک یهودی فرانسوی نوشته بود. چرا وجدان انسانها به خواب رفته است که از شنیدن ناله های من که بچه هایم را از مادر جدا کرده و معلوم نیست به کجا سپرده اند آشفته و دردناک و همصدایم نمی شود. این بچه ها چه گناهی کرده بودند که آنان را از پدر و مادر جدا ساختند. چه خطری کودکان را در آغوش والدینشان تهدید می کند. کجای دنیا برای کودک بهتر و امن تر از آغوش مادرش است؟.

 

 


 
1918: لنین اعلام كرد كه روسیه از این پس یك جمهوری ساویت (شورایی) خواهد بود تا شوراها کشوررا اداره کنند.

 
1922: مجلس شورای ملی تصویب كرد كه 60 دانشجوی ایرانی با هزینه دولت جهت تحصیل به اروپا اعزام شوند.

 
1940: ژنرال احمد نخجوان كفیل وزارت جنگ ایران برای خرید 60 هواپیمای نظامی با انگلستان وارد مذاكره شد. وی یكی از مقامهایی است كه 18 ماه بعد درجریان حمله نظامی روسیه و انگلستان به ایران سربازان پادگانها را مرخص كرد و وطن به اشغال نظامی بیگانه درآمد.

 
1955: دولت شوروی به حالت جنگ با آلمان پایان داد.

 
1955: دانشگاه كلمبیا یك ساعت اتمی ساخت و اعلام كرد كه این ساعت هر 300 سال ممكن است یك ثانیه جلو و یا عقب برود.

 
1956: داگ هامرسكولد (هامر شولد) دبیركل وقت سازمان ملل ژنجم بهمن ماه 1334 وارد تهران شد.

 
1972: درجریان یك كودتا در شیخ نشین شارجه، امیر آن كشته شد و پسرش جای او را گرفت.

شنبه 5/12/1396 - 15:21
تاریخ

 

روز مهندس در تقویم رسمی ایران روز پنجم اسفندماه می‌باشد. این روز به یاد دانشمند بزرگ ایرانی خواجه نصیرالدین طوسی به ثبت رسید. هر سال همزمان با این روز همایش‌ها و مراسم مختلفی برگزار می‌شود.

 

شنبه 5/12/1396 - 15:17
تاریخ

 

 

210پیش از میلاد:«شی هوانگدی» امپراتور چین از دودمان چین (كین ـ شین ـ هسین) متولد سال 259 و متوفا در سال 210 پیش از میلاد كه موفق شد برای نخستین بار چینیان را زیر یك پرچم یكپارچه كند و نوسازی دیوار چین را به انجام برساند و همانند كوروش ما، عنوان پدر چین را به خود اختصاص دهد درصدد جلب دوستی ایران برآمد و در زمستان سال 213 پیش از میلاد (طبق برخی محاسبات تازه تقویمی ژانویه 214) سفیری به ایران فرستاد كه در شهر «آپاوارتا (كلات نادری امروز)» با تیرداد یكم شاه اشكانی ایران ملاقات كرد و تیرداد از او خواست كه به اقامت در ایران به عنوان سفیر دائمی ادامه دهد و وسیله ارتباط دو امپراتوری باشد. این سفیر پس از درگذشت تیرداد در سال 215 پیش از میلاد، همچنان به اقامت در ایران ادامه داد و رابط اردوان جانشین تیرداد یكم و امپراتور چین بود. دفتر ثابت او در دامغان (شهر صد دروازه) قرارداشت. ایرانیان از همان زمان كشوری را كه دودمان چین (شین) بر آن حكومت داشتند كشور «چین» خواندند كه این نام از طریق ایران به قلمرو امپراتوری روم و غرب منتقل شد و باقی مانده است و جز چینی ها، سایر كشورها آن را چین و چاینا می خوانند.
امپراتور «شی هوانگدی» بود كه یكنواخت نوشتن واژه های زبان چینی را (صرف نظر از لهجه های محلی) اجباری كرد. او با این باور، كه سیستم های سنجش، قوانین، نظامات و پول واحد، موجب پایداری وحدت ملت می شود، قوانین چین را كه برپایه سنت، رسوم و عادات این ملت تدوین كرده بود سراسری ساخت و سكه واحد ضرب كرد.

 
«شی» همانند ساسانیان ما شدیدا با ورود اقوام با تمدنی پایین به قلمرو خود مخالف بود و نوسازی دیوار چین (متصل ساختن قطعات دیوار قدیمی تر كه دارای رخنه بود به هم) كه از آن زمان به همان صورت باقی مانده است به تصمیم او صورت گرفت. در سال 1974 در چین و در نزدیكی پایتخت آن دودمان كه بعدا بر اثر زلزله ویران شده بود، تاسیساتی در زیر زمین كشف شد كه در آنجا مجسمه های سفالی هشت هزار نظامی و برخی از آنان سوار بر اسب قرار داده شده بود. «شی» همچنین در منطقه «شیان» چین قصر های زیبا ساخته بود.

 

 


 
1623م: 22ژانویه سال 1623 میلادی (1001 خورشیدی) شاه عباس یكم نامه پاپ پل پنجم را كه با یك پیك ویژه ارسال شده بود دریافت كرد كه در آن پاپ با هدف تشدید خصومت میان ایران و عثمانی، وعده هرگونه كمك از جمله كمك نظامی به شاه عباس داده بود. دولت عثمانی در اروپا برای كشورهای مسیحی یك خطر بزرگ بود. پاسخ شاه عباس به پیام پاپ، به دست گریگوری پانزدهم رسید زیرا كه هنگام بازگشت فرستاده واتیكان به رم، پاپ پل پنجم فوت شده بود.

 
فرستاده ویژه در گزارش خود به پاپ از این ماموریت، كه در آرشیو واتیكان محفوط است نوشته است كه شاه عباس پس از دریافت پیام و اطلاع از مفاد آن گفته بود كه از پاپ انتظار دارد كه كشورهای مسیحی را از ورود خودسرانه و با نیّت بد به خلیج فارس نهی كند. فرستاده پاپ در گزارش خود اضافه كرده است كه در ضدیت شاه عباس با دولت عثمانی (به ویژه بر سر بین النهرین كه زیارتگاههای شیعیان در آنجا هستند) تردید ندارد، ولی گمان نمی رود كه به خاطر ما، مسیحیان، و هر زمان كه ما بخواهیم با عثمانی وارد جنگ شود. او مردی باهوش و آگاه، و از اوضاع اروپا كاملا باخبر است و می داند كه در قبال مسائل خلیج فارس، چگونه از یك دولت اروپایی بر ضد دولت دیگر استفاده كند.

 

 


 
1324ش:دوم بهمن 1324 (22 ژانویه 1946) قاضی محمد (رئیس كومله) با اطمینان از حمایت نیروهای شوروی كه (برغم پایان جنگ جهانی دوم و تعهدی كه استالین سپرده بود) هنوز شمال غربی ایران را در اشغال نظامی داشتند و كمك های مالی و سازمانی آن دولت، در شهر مهاباد جمهوری اعلام و نخست وزیر تعیین كرد. مصطفی بارزانی كه با صدها فرد مسلح از طایفه خود از عراق آمده بود عملا فرمانده نیروهای قاضی محمد بود. قاضی محمد كه قبلا یك سردفتر اسناد رسمی بود پس از دیدار با كنسول شوروی در تبریز و یك مقام ارشد آن كشور در باكو، در 24 آذر1324 (15 دسامبر 1945) خواهان خودمختاری و ایجاد ساویت در مهاباد شده بود. سران طوایف منطقه از اقدام قاضی محمد حمایت نكردند و به نوشته مورخان، حامی و محرك او تنها شوروی بود كه برای خاورمیانه صاحب نفت و اخراج غرب از این منطقه مهم و حساس جهان نقشه ها درسرداشت.

 
درپی خروج نیروهای شوروی از شمال غربی ایران (تحت فشار بین المللی ـ ایران برضد شوروی به شورای امنیت متوسل شده بود)، واحدهای ارتش ایران كه نیروهای شوروی در قزوین مانع حركت آنها به سوی شمال غربی وطن خود بودند پس از پایان دادن به غائله گروه جعفر پیشه وری در تبریز، 15 دسامبر 1946 (24 آذر 1325) وارد مهاباد شدند، مصطفی بارزانی با جمعی از افرادش در امتداد مرز به سوی شوروی عقب نشینی كرد، قاضی محمد و تنی چند از همدستانش (ازجمله سیف قاضی و صدر قاضی) كه حمایت محلی نداشتند دستگیر شدند و بعدا پس از محاكمه در دادگاه سیّار نظامی، در23 دی ماه به جرم شورش مسلحانه و تجزیه گوشه ای از كشور محكوم به اعدام و سی ام مارس 1947 (دهم فروردین 1326) در میدان اصلی شهر مهاباد اعدام شدند. قاضی محمد هنگام اعدام پنجاه ساله بود. سران آن دسته از عراقی هایی هم كه پس از ورود ارتش به مهاباد به كشور خود بازگشته بودند در آنجا اعدام شدند. مصطفی بارزانی پس از عقب نشینی به شوروی بیش از یك دهه در این كشور بود و سپس به میان طایفه خود در عراق بازگشت. او سالها بعد پس از درگیر شدن مسلحانه با دولت حزب بعث عراق به ایران پناهنده شد و مدتها در كرج سكونت داشت. مصطفی بارزانی پس از انتقال به آمریكا جهت درمان بیماری، در واشنگتن درگذشت و جنازه اش جهت تدفین به خاورمیانه انتقال یافت.

 
 

 

 

 
1331ش:دوم بهمن 1331 (22 ژانویه 1953) دكترمصدق رئیس دولت وقت در اعلامیه تاریخی دستور تاسیس فوری سازمان بیمه های اجتماعی كارگران را در ایران كه از ابتكارهای وی به منظور تامین رفاه عمومی بشمار می رود صادر كرد. با این حساب، بیمه های اجتماعی كارگران ایران در سال 1388 پنجاه و هفت ساله شده است. چنین سازمانی در ایالات متحده سوشل سکیوریتی (تامین اجتماعی) نام دارد که از ابتکارات اف. دی. روزولت است. فرق «تامین اجتماعی» ایران و کشورهای دیگر دراین است که در آنجا همه کارکنان را شامل می شود و در ایران قانون دیگری شامل کارکنان دولت است. در آمریکا و کشورهای دیگر تامین بازنشستگی عمومی از وظایف سازمان تامین اجتماعی است و درنتیجه آحاد ملت دغدغه دوران پیری را نخواهد داشت.

 

 
1331ش:دوم بهمن ماه سال 1331 دكتر مصدق در یك پیام مهم رادیویی، اوضاع حساس میهن را كه از همه سوی تحت فشار دشمن قرار گرفته بود برای ایرانیان تشریح، و تاكید كرد كه در این شرایط، تنها اتفاق ملی است كه می تواند ایران را در مبارزاتش پیروز گرداند. وی در وطندوستی چند نفری كه در صدد ایجاد تفرقه هستند و از این طریق آب را به آسیاب دشمن می ریزند تردید كرد و از آنان خواست كه به «فقر میهندوستی» در میان خود پایان دهند، و بدانند كه شهرت و هرچه را كه دارند از همین میهن به دست آورده اند و بدون ایران «هیچ» خواهند بود.

 
 

 

 

 
1981م:52 آمریكایی كه به مدت 444 روز در ایران به صورت گروگان بودند 21 ژانویه 1981 (یكم بهمن1359) وارد فرودگاه ویسبادن آلمان شدند. دولت ایران یك روز پیش از آن، و درست در روزی كه دوره ریاست جمهوری جیمی كارتر پایان یافت این گروگانها را كه در آبان 1358 در سفارت آمریكا در تهران دستگیر شده بودند رهاساخت. كارتر كه دیگر رئیس جمهور نبود از گروگانهای رها شده در آلمان دیدار كرد. این گروگانگیری به شكست كارتر در انتخابات انجامیده بود. جوانانی كه در آبان 1358در تهران دست به این گروگانگیری زده بودند خواستار استرداد شاه جهت محاكمه او در تهران و نیز تعهد آمریكا به قطع مداخلات خود در ایران بودند. در آن زمان شاه ظاهرا جهت درمان بیماری سرطان به آمریكا رفته بود. بلوكه كردن دارایی ها ایران و نیز اعلام دكترین كارتر در 23 ژانویه 1980 این گروگانگیری را پیچیده تر ساخته بود. طبق این دكترین كه همچنان نصب العین مقامات ارشد واشنگتن است، دولت آمریكا خود را مجاز به استقرار در خلیج فارس كرده است. در دكترین كارتر آمده است: دولت آمریكا هرگونه تلاش برای كنترل منطقه خلیج فارس را تهدیدی برای منافع حیاتی خود تلقی خواهد كرد و برای عقب زدن و خنثی ساختن این تلاش به هر وسیله و اقدام متوسل خواهد شد. بهانه صدور این اعلامیه، مداخله مسكو در افغانستان (كه از خلیج فارس، فاصله زیاد دارد) بود!. این دكترین، با وجود فروپاشی شوروی، پابرجا مانده و آمریكا اینك نه تنها در عراق، افغانستان، اردن، سعودی، كویت، بحرین، قطر و امارات حضور نظامی دارد و پاكستان متحد آن است بلكه جای پایش در برخی كشورهای آسیای میانه و قفقاز هم دیده می شود كه خطرآفرین و عامل معارضه و برخورد است.

 
 

 
 
2008م:22 ژانویه 2008 (دوم بهمن 1386 خورشیدی) در تهران، به نقل از نایب رئیس كمیسیون عرایض مجلس (كمیسیون اصل 90) اعلام شده بود كه در هفتمین دوره تقنینیه مجلس شورای اسلامی ایران 25 هزار شكایت به آن كمیسیون ارسال شده بود. حال آنكه شكایات وارده به كمیسیون در دوره ششم تقنینیه كه چهار سال پیش منقضی شد 33 هزار مورد بود. در این نقل قول آمده بود كه از شكایات وارده به كمیسیون اصل 90 در دوره تقنینیه هفتم تنها رسیدگی به 13 هزار و پانصد شكایت در صلاحیت كمیسیون تشخیص داده شده بود و این كمیسیون برای رسیدگی به این شكایات، پنج هزار و 273 مكاتبه انجام داده بود. رسانه های تهران كه این مطلب را منتشر كرده بودند روشن نساخته بودند كه (اگر مكاتبه ای صورت نگرفته) به سایر شكایات 13 هزارگانه چگونه رسیدگی شده است.

 
اصل 90 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: هركس شكایتی از طرز كار مجلس یا قوه مجریه یا قوه قضائیه داشته باشد، می تواند شكایت خودرا كتبا به مجلس شورای اسلامی عرضه كند. مجلس موظف است به این شكایات رسیدگی كند و پاسخ كافی بدهد و در مواردی كه شكایت به قوه مجریه و یا قوه قضائیه مربوط است (باشد) رسیدگی و پاسخ كافی از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتیجه را اعلام نماید و در موردی كه مربوط به عموم باشد به اطلاع عامه برساند.

 
با توجه به اصل 90 كه متن آن در بالا آمد، كمیسیون مكّلف به اعلام نتیجه شكایات مربوط به عموم (دارای موضوع عمومی) جهت اطلاع عامه بود، كه نایب رئیس كمیسیون روشن نساخته بود چند مورد از شكایات عمومی بوده و آیا نتیجه رسیدگی به آنها، جهت اطلاع عامه (در رسانه ها) اعلام شده است و یا نه؟.

 
پارلمان های کشورهایی که دارای کمیسیون عرایض هستند، نامه و شکایت های واصله را که فرستندگان مهر«محرمانه» بر آنها نزده باشند (درصورت مراجعه) در اختیار روزنامه نگاران قرار می دهند تا درصورتی مفادشان برای عامه مفید باشد منتشر کنند.

 
 

 
1561م:22 ژانویه زادروز «فرانسیس بیكن Francis Bacon» دولتمرد، رساله نگار و فیلسوف انگلیسی قرون شانزدهم و هفدهم میلادی است كه در سال 1561 به دنیا آمده بود. وی كه روش تحقیقات علمی را به دست داده است در نهم آوریل سال 1626 فوت شد. روش تحقیق این فیلسوف به «بیكنیان مثد» معروف است. بیكن كشف حقایق را خدمت به جامعه اعلام داشته است.

 
 

 

 

 
1891م:«آنتونیو گرامشیGramsci» فیلسوفی كه تجربه های نیمه دوم قرن 20 تا حدی زیاد درستی اندیشه های او را تایید كرده است 22 ژانویه سال 1891در تورینو - ایتالیا - دیده به جهان گشود و در آوریل 1937 در زندان موسولینی در گذشت.

 
گرامشی كه برضد نظم طبقاتی كهن بود از جوانی به جنبشهای سوسیالیستی ایتالیا پیوست. وی سپس به منظور بررسی و مشاهده روند بنای سوسیالیسم در جامعه روسیه به مسكو رفت، دو سال در آنجا بود و در همانجا ازدواج كرد. در بازگشت به وطن، گرامشی برای ایجاد یك حزب كمونیست از بطن جنبش های سوسیالیستی ایتالیا، دست به كوشش زد و موفق به تاسیس چنین حزبی شد و رهبری آن را به دست گرفت.

 
موسولینی رهبر وقت ایتالیا كه «گرامشی» را بزرگترین مانع بر سر راه پیشرفت افكار خود می پنداشت درصدد خنثی كردنش برآمد و با به دست آوردن نخستین بهانه، او را در سال 1926 به اردوگاه (كمپ) ویژه نگهداری مخالفان سیاسی خود فرستاد . چون موفق نشد كه تماس گرامشی را با كمونیستها قطع كند و به اصطلاح خودش مغز او را از فكر كردن باز دارد، وی را به زندان فرستاد ــ زندانی كه از آن رهایی نیافت.

 
«گرامشی» كه در مطالعات تاریخ و تاریخنگاری كار شناس بود در طول زندان 33 كتاب نوشت كه خواهر زنش «تاتیانا» دستنویس های او را باتردستی از زندان بیرون برد و بعدا منتشر ساخت كه معروفترین آنها «یادداشتهای زندان» است و محتوای این كتابها، فلسفه سوسیالیستی تازه ای را به دست داده است كه بسیاری از هواداران «جامعه سالاری» آن را سوسیالیسم تازه و « گرامشییسم» عنوان داده و تا كنون دهها كتاب در تفسیر آن انتشار یافته است. «دوبچك» کمونیست معروف و «تجدید نظر طلب» چك اسلواكی از پیروان افكار گرامشی بود.

 
در دهه 1980 پاره ای از تحلیلگران، تحولات عملی در چین که این کشور را در دهه اول قرن 21 به صورت یک قدرت اقتصادی بسیار بزرگ درآورد، چرخشی به سوی گرامشییسم تعبیر كرده بودند.

 
پس از عقب نشینی ماركسیسم در روسیه، كشورهای اروپای شرقی و آسیای میانه بسیاری از سوسیالیستها متوجه اصالت افكار گرامشی شده و راه خود را به این سوی تغییر داده اند.

 
گرامشی برای تامین سعادت بشر تاكید بر به حد اقل رساندن روابط فرد با «پول» دارد و می گوید: نظام های حاکم هزاران ساله بر جوامع بشری، همه جنبه های زندگی را به پول ارتباط داده اند. روابط فرد با افراد (در درون جامعه) را مقدار پولی كه در اختیار دارد بنا می كند. پول به دنیای فرهنگ و هنر هم رخنه كرده، و حتی بر كار تالیف و تصنیف حاكم شده است. «پول» استقلال عمل و آزادی را از فرد گرفته است. هر عملی تحت تاثیر پول است تا اراده فرد، بنابراین یك فرد در جوامع امروز برده پول است و آزاد نیست. قدرت، ناشی از پول است نه هنر، دانش، اندیشه و مهارت؛ و چون چنین است، قدرتمند استثمارگر، زورگو و سلطه گر می شود و حتی عملا بر دستگاه حاكمه جامعه مسلط می گردد و تصمیمگیری ها بر پایه منافع او صورت می گیرد و وضع قوانین و ضوابط از خواست او خارج نیست و جامعه زمانی به نقطه بحران می رسد كه اصحاب پول در دستگاه قضاء هم رخنه كنند و در این صورت احتكار و هر گونه فساد دیگر گسترش می یابد.

 
گرامشی فرضیه های دمكراسی پارلمانی را رد می كند و آن را راه و روش واقعی رسیدن به «حكومت مردم بر مردم» و یا «قدرت ناشی از مردم و برای مردم» نمی داند و می گوید كه در انتخابات سراسری و یا در یك شهر بزرگ شناخت کامل نامزدها که لازمه یک انتخاب درست است، دشوار است. بنابراین رای دادن سرسری است و بسیاری هم نسبت به آن بی تفاوت می شوند و در آن مشارکت نمی كنند و فلسفه دمکراسی عملا بی اثر می شود.

 
گرامشی پیش بینی کرده است که اگر تمرین دمکراسی به همین صورت (وضعیت دهه 1930) ادامه یابد تبلیغات انتخاباتی (مبارزات مربوط) بر پایه پول و ساخت و پاختهای پس پرده صاحبان منافع قرار خواهد گرفت و با این ترتیب بسیاری از افراد شایسته حذف می شوند و تكرار انتخاب افراد معین، به تدریج یك طبقه حاكمه به وجود می آورد كه تفاوتی با نظامهای تزاری (سلطنتی ـ موروثی) نخواهد داشت.

 
 
 

 

 

 
2008م:با این كه به چهارم نوامبر 2008 و دور بعدی رای گیری برای انتخاب چهل و چهارمی رئیس جمهوری ایالات متحد آمریكا 21 ماه و ده روز فاصله بود، تا 22 ژانویه 2007 چهار سیاستمدار این كشور وابسته به حزب دمكرات خود را نامزد احراز این مقام كرده بودند. نامزدهای دمكرات ممکن بود که به تدریج بازهم بیشتر هم بشوند. در آن روز قرار شده بود که كنوانسیون سراسری هر حزب آمریكا در اواسط سال 2008 نامزد حزب را كه یك تن خواهد بود از میان داوطلبان برحسب آراء و الکتورهایی که در طول انتخابات مقدماتی میان حزبی به دست آورند تعیین کند و قاعدتا (!) این نامزد، فردی را كه باید معاون او باشد معرفی خواهد کرد و این دو که نامشان در یک تیکت خواهد بود از مردم برای روز انتخابات عمومی تقاضای رای خواهند كرد.

 
 
 
 
چهار سیاستمداری كه در ژانویه 2007 باشتاب زیاد خود را به عنوان «دمكرات» نامزد كرده بودند عبارتن بودند از:

 
-- هیلری كلینتون (سناتور نیویورك و بانوی اول آمریكا در هشت سالی كه در بیستم ژانویه 2001 پایان یافت، فردی سنتریست، تا حدی زودرنج، دارای اندکی حالت خشونت و حامی همگانی كردن بیمه درمانی آمریكاییان).

 
-- «باراك حسین اوباما» میانسال و سیاهپوست دورگه (مادرش سفیدپوست آمریكایی و پدرش سیاهپوست كنیایی)، سناتور جونیور (نخستین بار) ایالت ایلی نوی، ناشناخته برای جامعه سراسری آمریکا، مشاور قضایی و ظاهرالیبرال.

 
-- جان ادواردز میانسال، سناتور سابق ایالت كارولینای شمالی كه در انتخابات نوامبر 2004 نامزد معاونت جان كری بود، متنفر از بوروکراسی و سیاستبازی و فعالیت لابی ییستها در دستگاههای مقننه و اجرایی، ناسیونالیست - لیبرال جنوبی (ملی گرای چپ) و هوادار پرداختن دولت به امور داخلی (اولویت قائل شدن برای امور داخلی کشور).

 
-- بیل ریچاردسون: هیسپانیك (دو رگه سرخپوست و سفید پوست)، فرماندار ایالت نیومكزیكو. وزیر انرژی در كابینه كلینتون و یك دوره نماینده آمریكا در سازمان ملل، لیبرال چپ و هوادار سازش آمریکا با ملل دیگر و خودداری از تهدید و بکار بردن زور.

 
 
 
نظر سنجی هایی انجام شده تا 22 ژانویه 2007، «درصد» هواداران بانو كلینتون را بیش از سه نامزد دیگر نشان می داد.

 
این تفاوت نژادی نامزدها كه حزب دمکرات آمریکا از آن حمایت می کرد حكایت از توجه این حزب به تحول تفكر آمریكاییان در پی اشغال نظامی عراق و تغییر تركیب جمعیت بر اثر مهاجرت های تازه دارد. چهار نامزد از فرصتی كه كاهش محبوبیت حزب جمهوریخواه به دست داده استفاده كرده و در نامزد شدن پیشدستی كرده بودند. با این كه تا انتخابات نوامبر 2008 ممكن بود تحولات دیگری در سطح جهان در رابطه با آمریكا روی دهد و نظر آمریكاییان تغییر یابد، ولی نتایج انتخابات پارلمانی نوامبر سال 2006 نشان داده بود كه بعید است رئیس جمهوری آینده آمریكا از حزب جمهوریخواه باشد.

 
 
 
در هر حال قرارگرفتن یك بانو، یا یك سیاهپوست دورگه، و یا یك هیسپانیك در صدر كشور 300 میلیونی آمریكا و یا معاونت آن (هرچند با کمک مالی و اعمال نفوذ کمپانی های بزرگ، اصحاب منافع و صاحبان شبکه های تلویزیونی و ...)، یك رویداد تاریخی خواهد بود. عادت براین است كه در كنوانسیون سراسری احزاب، یكی از نامزدها را راضی به قبول معاونت نامزد پرطرفدار در كنوانسیون كنند و به نامزدهای دیگر وعده وزارت و مقاماتی از این دست بدهند.

 
در فاصله ای که تا کنوانسیون نمایندگان دو حزب وجود داشت (از ژانویه 2007 تا آگوست 2008) و در این دوره، این فاصله بیش از هر دوره دیگر در طول تاریخ ایالات متحده بود!، کاکس های ایالتی احزاب (کمیته ها) نظر خود را نسبت به نامزدها ابراز داشتند و برپایه این رای گیری های مقدماتی داخلی حزب، نمایندگان هر حزب برای کنواسیون تعیین شدند و نامزدی که نمایندگان (الکتورهای) بیشتری در کنوانسیون داشت نامزد حزب شد.

 
تا 22 ژانویه 2008 شمار داوطلبان نامزدی هریک از دو حزب اصلی آمریکا به هشت تن رسیده بود و جو بایدن سناتور خندان و جوک گوی ایالت خیلی کوچک و کف دستی دلیور هم خودرا نامزد کرد. ریچاردسون با اینکه در کاکس های ایالتی حزب دمکرات چهارم شده بود (احتمالا به صلاحدید حزب) داوطلبی خود را برای نامزدی پس گرفته بود. نامزدهای پیشتاز از حزب دمکرات تا 22 ژانویه 2008 همچنان هیلری کلینتون، اوباما و ادواردز بودند. در میان داوطلبان پیشرو نامزدی حزب جمهوریخواه یک واعظ پروتستان و یک مورمن دیده می شدند. این نخستین بار بود که یک واعظ (پستور کلیسا) در کشوری که قانون اساسی اش کلیسا را از سیاست (دولت) جدا کرده است نامزد مقام ریاست جمهوری شده بود.

 
در کنوانسیون حزب دمکرات "باراک اوبا" که شبکه های تلویزیونی آمریکا اورا بزرگ و مطرح ساخته بودند (!) با اندک تفاوت در شمار الکتورها، نامزد حزب شد و "جو بایدن" نامزد دیگر را نامزد معاونت خود کرد. کنوانسیون حزب جمهوریخواه نیز سناتور 72 ساله و اسیر جنگی سابق جان مک کین را نامزد این حزب کرد و او بانو "سارا پیلن" فرماندار آلاسکا را نامزد معاونت اعلام داشت که در انتخابات نوامبر 2008 همچنانکه پیش بینی شده بود حزب دمکرات برنده قوه مجریه و اکثریت دو مجلس کنگره شد و باراک اوباما از نیمروز بیستم ژانویه 2009 به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا کار خودرا آغاز کرد.

 
 

 

 

 
2009م:بیسنم ژانویه 2009 و یک روز پیش از آغاز کار چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده، بانو «جیلJill J. Biden» زن «جو بایدن» در یک برنامه تلویزیونی که از شبکه «ای. بی. سی» پخش شد گفت که قبلا به شوهر او گفته بودند که کدام شغل را می خواهد؛ معاونت ریاست جمهوری و یا وزارت امور خارجه؟، و معاونت را به او دادند!.

 
این اعتراف که شاید از زبان بانو «جیل بایدن» پریده باشد گوشه ای از ساخت و پاخت های قبل از انتخابات آمریکا را عیان ساخت. تعیین نامزدهای معاونت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هفته ها پیش از انجام انتخابات صورت می گیرد و نام نامزد هر حزب برای ریاست جمهوری و معاونت او در یک تیکت قرار می گیرد.

 
اعتراف بانو جیل که یکبار دیگر ترتیبات دمکراسی ایالات متحده را زیر سئوال برده است بازتاب جهانی داشته و مورد تفسیر قرارگرفته بود زیرا که نشان می دهد قبل از کنوانسیون حزب دمکرات (جهت تعیین نامزد حزب برای ریاست جمهوری)، سمت های دولتی تعیین شده بودند و قرار بوده که سمت های معاونت ریاست جمهوری و دو وزارت کلیدی به سه نامزد دیگر انتخابات مقدماتی (درون حزب و هواداران آن) داده شود و نامزد دیگر (جان ادواردز) که اندیشه «توجه به امور داخلی» را در سر داشت (بازگشت به وضعیت پیش از دو جنگ جهانی قرن بیستم) و مخالف مداخله کورپوریشن های بزرگ در تعیین سیاست های دولت بود قبلا متهم به داشتن رابطه سکس با فیلمبردار دفتر تبلیغات خود شده و صحنه را کاملا ترک کرده بود. شاید هم در این زمینه به دام طرح و نقشه ای (به سبک دستگاههای اطلاعاتی غرب) افتاده و قربانی شده بود!.

 
اشاره صریح بانو جیل، این اظهار نظرها را تقویت کرده است که باید فردی نظیر «باراک اوباما» روی کار می آمد تا نظر جهانیان و ظاهر قضایا تغییر کند و بنابراین، محصول مشترک پالیسی سازها و شبکه های تلویزیونی آمریکاست. «اوباما» فردی عادی نظیر میلیونها آمریکایی دیگر بود، نه تجربه سیاسی داشت و نه اداری که ناگهان به هوس نامزد کردن خود افتاد و پالیسی سازها و مغزهای مربوط او را مناسب برنامه های خود در این برهه یافتند و به اصحاب اعانه (کمپانی های بزرگ) و شبکه های تلویزیونی سراسری ندا دادند. تخصص «اوباما» حقوقی و مشاور قضایی است و در کارنامه اش وکالت چند بساز و بفروش و مستغلاتی مشاهده می شود. اسمی نامانوس برای آمریکائیان دارد و تنها یک دوره سناتور بود بیش از 47 سال نداشت. در این دوره بیش از همیشه، میدیای آمریکا و بویزه شبکه های تلویزیونی جریان انتخابات را به دست گرفته بودند که عملی مغایر دمکراسی اصیل است.

 
به باور این اصحاب نظر، همین برنامه های پشت پرده بود که شبکه های تلویزیونی بگونه ای بی سابقه به تبلیغ و بزرگ کردن "اوباما" دست زدند و از ژانویه 2007 برایش به صورت خبر و «تاک شو» تبلیغ کردند که برای هر فرد دیگر از 130 میلون بزرگسال آمریکایی هم که چنین تبلیغی صورت گرفته بود انتخاب می شد. «اوباما» از سیاهپوستان «مین استریم» آمریکا هم نیست که اسلافش را در آفریقا شکار کرده، در آمریکا فروخته و تا چند نسل بردگی کرده باشند. پدر وی از «کنیا» برای ادامه تحصیل به آمریکا آمده بود و در اینجا ازدواج و «باراک» در هاوایی (که دو سال پیش از تولد او ایالت پنجاهم آمریکا شده بود) به دنیا آمده و نوجوانی را در اندونزی بسر برده بود.

 
 
 
 
اصحاب نظر همچنین گفته اند که «جو بایدن» برای تصدی وزارت امور خارجه مناسب نبود زیرا که در طول دوران سناتوری درباره مسائل حرف بسیار زده بود (اظهار نظر سیاسی بدون تعهد و مسئولیت، و هرزمان به مناسبتی برپایه نفع شخصی و یا خوشایند دیگران) که اگر وزیر امور خارجه می شد ممکن بود دولت های دیگر بعضا در مذاکرات دیپلماتیک به آنها استناد می کردند. بعلاوه فردی جوک گو است و زیاد جدی بنظر نمی رسد و اگر وزیر امورخارجه می شد سوژه ای برای کاریکاتوریست های سایر کشورها می توانست باشد زیرا که تنها سناتوری بوده است که متوسل به کشت موی بر فرق سر خود شده است تا جالب بنظر برسد و .... همچنین او نمی توانست از پس «لاوروف» وزیر امورخارجه روسیه که قبلا افسر اطلاعاتی بود و بازی هارا خوب بلد است برآید، ایستادگی ایران را تحمل کند و با هوگو چاوس که از 21 ژانویه 2009 بمانند فیدل کاسترو مقاله نگار هم شده است بحث و جدل کند و ....

 

 


 
1934م:22 ژانویه سال 1934 (2 بهمن 1312) عارف قزوینی شاعر و روشنفكر معروف وطن فوت شد. وی كه هنگام مرگ 52 سال داشت در همدان مدفون شده است. او درهمین شهر درگذشته بود.

 
 

 

 

 
 
1386ش:دوم بهمن ماه 1386 (22 ژانویه2008) 56 سال از زمان ورود هواپیمای جت به خطوط هوایی بازرگانی گذشت. در این روز در سال 1952 (1330 هجری خورشیدی) نخستین جت مسافربر «دهاویلند كومت» در انگلستان وارد خطوط هوایی شد. جت مسافربر كومت نخستین پرواز خود را در 27 ژوئیه 1949 انجام داده بود و در این فاصله در دست تكمیل و رفع نقائص بود. ساخت این جت مسافربر از 1946 برنامه ریزی شده بود. مسافران ژوهانسبورك نخستین كسانی بودند كه با جت مسافرت كردند. «دهاویلند كومت» پس از چند سانحه بعدا اختصاص به نیروی هوایی انگستان داده شد و انواع دیگر جت مسافربر جای آن را در خطوط هوایی گرفت.

 

 
1666م: 22ژانویه 1666 «شاهجهان» پنجمین امپراتور تیموری (گوركانی) هند درگذشت. وی در سال 1592 متولد شده بود. شاهجهان بود كه عمارت «تاج محل» را به یادبود همسرش ارجمندبانو (ممتاز محل) ساخت. شاهجهان دوبار تلاش به تصرف قندهار كرده بود كه از ارتش ایران شكست خورد. شكست سال 1653 او آن چنان سخت بود كه اندیشه تعرض به قلمرو ایران را از سر بیرون كرد. وی پس از جهانگیر، اكبر، همایون و بابر امپراتور هند شده بود. حكومت تیموریان بر هند از 1526 تا 1857 طول كشید و از این سال، پادشاه انگلستان امپراتور هند (هندوستان = همه شبه قاره هند از میانمار تا مرز ایران) اعلام شده بود (بریتیش راج) كه از جانب خود تا سال 1947 نایب السلطنه به دهلی می فرستاد. بابر از اعقاب امیر تیمور گوركان و نخستین پادشاه هند با تایید و كمك دولت وقت ایران امپراتور هند شده بود. وی قبلا با حكم شاه صفوی ایران حكمران كابل شده بود. همایون نیز با كمك ارتش شاه طهماسب صفوی تخت و تاج خود را به دست آورده بود. در دوران گوركانیان، پارسی زبان رسمی دربار هند بود و پارسیان هند كه این كشور را صنعتی و تكنولوژیك كرده اند در آن زمان مدیریت ها را برعهده داشتند.

 
طراح عمارت تاج محل كه در ژانویه سال 1653 میلادی تكمیل شد استاد عیسی معمار بزرگ ایرانی بود. استاد عیسی برای ساختن این عمارت باشكوه دهها معمار و تزیین كار را از ایران (عمدتا از شهرهای اصفهان، كرمان و شیراز) به هند برده بود. بیشتر تزیین كاران از شیراز بودند. قسمتی از سنگهای مرمر این عمارت از ایران (معادن كوه هزار واقع در شهرك «راین» استان كرمان) و ایران خاوری (سرزمینی كه انگلیسی ها بعدا نامش را افغانستان گذارده اند و در آن زمان قطعه خاوری ایران بود) به محل حمل شده بود.

 

 
1824م:22 ژانویه 1824مردان قبیله «اشانته Ashanti» سرزمین غنا نیروهای استعمارگر انگلیسی را در یك نقطه ساحلی این سرزمین شكست دادند. انگلیسی ها از «غنا» كه در آفریقای غربی واقع شده است به نام «ساحل طل» یاد می كردند. قبیله «اشانته» در قرن سیزدهم میلادی در غرب آقریقا (عمدتا غنا و سرزمین های مجاور) یك امپراتوری بزرگ و نیرومند تشكیل داده بود.

 
 

 
1901م:ویكتوریا، ملكه انگلستان 22 ژانویه 1901 در 82 سالگی درگذشت و با مرگ او یك دوره تاریخی این كشور پایان گرفت. در پی درگذشت ویكتوریا، پسرش ادوارد هفتم برجای او نشست و از 22 ژانویه 1901 پادشاه انگلستان شد.

 
ویكتوریا از سال 1837 بر انگلستان سلطنت كرده بود. در زمان او بود كه گفته شد آفتاب بر پرچم انگلستان ــ به دلیل كثرت مستعمرات در گوشه و کنار جهان ــ غروب نمی كند. در زمان وی بود كه واژه «امپراتور هند» را برعنوان پادشاه انگلستان اضافه كرد. مردم مستعمرات (به ظن خود) گمان می كردند كه این ویكتوریاست كه حكومت می كند، زیرا از نظام حكومت پارلمانی انگلستان بی اطلاع بودند.

 
شوهر ملكه ویكتوریا در دهه 1860 در گذشته بود و او چهار دهه در مرگ شوهر عزا دار بود.

 

 
 


 
1997م:22 ژانویه 1997 بانو «مادلین آلبرایت Madeleine Albright» وزیر امور خارجه دولت واشنگتن شد. وی كه پانزدهم ماه مه 1937 در شهر پراك (جمهوری چك) و در یك خانواده یهودی به دنیا آمده است نخستین زنی بوده است كه وزیر امور خارجه ایالات متحده شده است. خانواده آلبرایت پس از قدرت یافتن هیتلر و عمدتا از ترس او به یوگوسلاوی، انگلستان و سپس آمریكا فرار كردند. «یوسف كوربل» پدر مادلین نام دخترش را «ماری یانا» گذارده بود. این خانواده پس از فرار از پراگ و شنیدن این خبر كه بسیاری از بستگانشان به دست عوامل هیتلر كشته شدند دین خود را تغییر داد و كاتولیك شد. باید دانست که یهودی بودن یعنی از نژاد این مردم بودن و نیز پیروی کردن از دین موسی است و یک فرد با تغییر دین، از کسوت یهودی بودن کاملا خارج نمی شود. مادلین بعدا به انگلیكن (مسیحیت انگلستان) تغییر مذهب داد و نام خود را هم از «ماری یانا كوربلووا» به مادلین تغییر داد!. «آلبرایت» نام خانوادگی شوهر سابق و پدر فرزندان اوست. وی یك بانوی مطلقه است كه در رشته علوم سیاسی دكترا دارد. مادلین تنها وزیر امور خارجه آمریكا بوده است كه صریحا اذعان کرد كه این دولت در براندازی 28 امرداد 1332 دست داشت و دولت دكتر مصدق را كه برگزیده ایرانیان بود حذف کرد. با وجود این اعتراف، وی به خاطر این عمل دولت واشنگتن، از ایرانیان عذرخواهی نکرد. مادلین در طول رقابت های انتخاباتی سال 2008 آمریکا و تا زمان حذف بانو هیلری كلینتون از این مسابقات؛ از مشاوران وی بود. انتصاب بانو کلینتون به سمت وزیر امورخارجه کابینه "اوباما" 21 ژانویه 2009 با 94 رای موافق در برابر 2 رای مخالف در سنای آمریکا تصویب شد و ساعتی بعد سوگند خورد و رئیس دیپلماسی آمریکا شد. هیلری سومین بانویی است که وزیر امور خارجه آمریکا شده است. وی برجای بانو کاندو لیزا رایس نشسته است که در دور دوم ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش وزیر امور خارجه آمریکا بود. بانو رایس یک سیاهپوست با تمامی خصلت های سیاهپوستان آمریکایی بود که خشونت و یکدندگی در برابر طرف ضعیفتر را در آستین دارند. "اوباما" از سیاهپوستانی نیست که پیشینیانش در آمریکای شمالی بردگی کرده باشند و احتمالا آن خصلت های ناشی از روانشناسی بردگی را ندارد.

 
 
 
 

 

 

 
2003م:ژاك شیراك رئیس جمهور وقت فرانسه و گرهارد شرودر صدر اعظم وقت آلمان در دیدار 22 ژانویه سال 2003 خود به مناسبت چهل ساله شدن پیمان دوستی و همکاری دو كشور اعلام كردند كه معتقد به حل مسئله خلع عراق از سلاحهای ممنوعه از راههای صلح آمیز هستند و تاكید بر رعایت اصول نظم جهانی و اجتناب پذیر بودن جنگ كردند.

 
سران دو دولت به مناسبت چهلمین سالروز انعقاد این پیمان در اجلاس مشترك پارلمانهای فرانسه و آلمان شركت كرده بودند و عكس مقابل، آنان را پیش ازشركت در این جلسه در كاخ الیزه پاریس نشان می دهد. شیراك در حالی كه در كنار شرودر ایستاده بود گفت كه حل مسئله عراق تنها در چارچوب سازمان ملل قانونی و مشروع خواهد بود. ولی دو ماه بعد دولت آمریکا (جورج بوش پسر) در اجرای تصمیم از پیش گرفته شده خود، حمله نظامی به عراق را آغاز و این کشور را اشغال کرد و ....

 
 
 
 

 

 

 
2006م:در پی اعتراف لورنس فرانكلین (لاری) سرهنگ هوایی 59 ساله آمریكا، تحلیلگر و كارشناس سابق امور ایران در وزارت دفاع آن كشور به سه مورد از اتهامات وارده به خود، قاضی مربوط 19 ژانویه 2006 او را به دوازده سال و هفت ماه زندان محكوم كرد.

 
وی متهم شده بود كه اسرار و اطلاعات طبقه بندی شده وزارت دفاع آمریكا درباره ایران را از طریق یك دیپلمات و دو «لابی ییست» به اسرائیل داده است.

 
سرهنگ فرانكلین كه 83 پرونده محرمانه و 38 پرونده فوق محرمانه وزارت دفاع آمریكا را به خانه خود برده بود بیش از ده سال در قسمت «دی.او.دی» پنتاگون، تحلیلگر گزارشهای مربوط به ایران و منطقه شمالی خلیج فارس بود. وی زیر نظر «فیث» معاون وزارت دفاع آمریكا كار می كرد كه بهانه های لازم برای حمله به عراق را به دست دولت جورج بوش داده بود.

 
سابقه كار سرهنگ فرانكلین در وزارت دفاع آمریكا بالغ بر 27 سال گزارش شده است.

 
 
 

 

 

 
2006م:از تفسیر های 20 ژانویه سال 2006 رسانه ها چنین بر می آمد كه بانو «آنجلا مركل» رئیس دولت آلمان پذیرفته بود كه واسطه دولتهای غرب (آمریكا و اتحادیه اروپا) با سران روسیه باشد. این مفسران، دلیل این كار را تسلط پوتین بر زبان آلمانی و آشنایی او با فرهنگ آلمانی ها و نزدیك بودن دو كشور به یكدیگر از لحاظ مسافت دانسته اند. پوتین قبلا یك افسر اطلاعاتی روسیه در آلمان شرقی بود كه مركل نیز از شرق آلمان است.

 
مركل پس از دیدار با جورج بوش در واشنگتن، به مسكو رفته و با پوتین مذاكره كرده بود. نخستین ماموریت مركل در سمت رابط میان غرب و روسیه، مسئله پژوهش های اتمی ایران با پوتین بود.

 
در ژانویه 2007 نیز مرکل با پوتین مذاکره کرد و این بار ماموریت مرکل، گرفتن اطمینان از پوتین بود که باید حمل نفت و گاز روسیه به اروپای مرکزی خلل ناپذیر باشد و اشکالی از نوع قطع موقت و تعلل در آن پیش نیاید. در ژانویه 2009 دیدیم که پوتین راه خودش را رفت و تا با اوکراین به توافق نرسید ارسال گاز به اروپا از راه اوکراین را برقرار نکرد.

 

 


 
1517: شهر قاهره به تصرق نیروهای عثمانی در آمد و از آن پس، مصر قرنها وابسته به دولت اسلامبول ( استانبول ) بود.

 
1552: دوك سامرست ( لرد اول انگلستان ) كه سالها مشاور پادشاه وقت انگلستان بود به جرم خیانت گردن زده شد.

 
1760: درجنگی كه در هند میان انگلیسی ها و فرانسویها در گرفت فرانسویان شكست خوردند. هر دو دولت می خواستند هند رامستعمره خود كنند و بر سر آن باهم رقابت می كردند.

 
1836: «آندره آمپر» فیزیكدان فرانسوی كه واحد سنجش جریان برق به نام او (آمپر) گذارده شده است درگذشت. وی در زمینه برق و آهن ربا و حوزه های مغناطیسی تجربه بسیار كرده بود و قواعد متعدد به دست داده است.

 
1879: درجریان جنگ انگلیسی ها با افراد قبیله زولو ها در جنوب آفریقا، در نبردی كه در این روز صورت گرفت، زولوها پیروز شدند.

 
1905: نیروهای تزار روسیه، نیكلای دوم، به سوی مردمی كه دست به اعتصاب و اعتراض زده بودند آتش گشودند و بیش از 500 تن ار آنان را كشتند.

 
1946: سازمان اطلاعات مركزی آمریكا (سیا .C.I.A) تاسیس شد.

 
1962: سازمان كشورهای قاره آمریكا، براثر فشار دولت واشنگتن عضویت كوبا در آن سازمان را به حالت تعلیق درآورد. دولت كوبا نظام این كشور را سوسیالیستی اعلام داشته و به ملی كردن موسسات متعلق به آمریكاییان دست زده بود.

 
1963: شارل دوگل رئیس جمهور وقت فرانسه با هدف برطرف ساختن كدورت دو ملت از یكدیگر، با آدنائر صدراعظم وقت آلمان (در آن زمان؛ آلمان غربی) پیمان همكاری دوجانبه امضاء كرد.

 
 
1957: اسرائیل، در پی تهدید شوروی، به خواست دولت آمریكا نیروهای خود را از صحرای سینا بازگردانید. این نیروها در سال 1956 و درجریان حمله نظامی مشترك انگلستان، فرانسه و اسرائیل به مصر (در پی اعلام ملی شدن آبراه سوئز) وارد صحرای سینای مصر شده بودند.

 
1973: دیوان عالی آمریكا سقط جنین (كوتاژ) را عملی كه مغایر قانون اساسی آن كشور باشد ندانست.

 
1991: ارتش عراق در جریان جنگ با آمریكا بر سر كویت به شهر تل اویو در اسراییل حمله موشكی برد و تلفات و زیانهایی وارد كرد.

 
1992: علی امینی سیاستمدار قدیمی و نخست وزیر پیشین ایران در فرانسه درگذشت.

چهارشنبه 2/12/1396 - 9:29
تاریخ

تاریخ شهادت:
۰۱ اسفند ۱۳۶۴


شهید بزرگوار حجت‌الاسلام و المسلمین شیخ فضل‌الله محلاتی، در سال ۱۳۰۹، در خانواده‌ای مذهبی، از مادری باایمان و پدری پرهیزکار به نام "حاج غلامحسین مهدی‌زاده" به دنیا آمد. ایشان پس از طی دوران ابتدایی و تعلیم بخش‌هایی از مقدمات، در پانزده سالگی برای ادامه تحصیل به قم هجرت کرد و در حوزه علمیه به دروس حوزوی مشغول شد. شهید محلاتی پس از اتمام دروس حوزه، درس‌های تخصصی فقه و اصول را در محضر اساتید بزرگواری چون مرحوم "آیت‌الله بروجردی" رحمه‌الله و "امام خمینی" رحمه‌الله گذراند. ایشان در دوران تحصیل در قم، همواره با کلیه شخصیت‌های علمی و مبارزان بر ضد رژیم پهلوی ارتباط نزدیک داشت و همین ارتباط و روحیه مبارزه با طاغوت، از او عالمی ساخت که تا آخر عمر گران‌بهایش هم تجسم تلاش و تحرک بود و هم مظهر عشق به امام و امت.

سوابق مبارزاتی شهید محلاتی
شهید محلاتی در سال ۱۳۲۶ به دنبال آشنایی با فدائیان اسلام و مرحوم "آیت‌الله کاشانی"، مبارزه خود را علیه رژیم آغاز کرد. او که در آن زمان جوان نوخاسته‌ای بود، با دعوت فدائیان اسلام برای اعزام به "بیت‌المقدس" و مبارزه با اشغالگران فلسطین، اعلام آمادگی و ثبت‌نام نمود.
وی که از شور و نشاط زیادی برخوردار بود به هنگام انتخاب دوره هفدهم مجلس از طرف فدائیان اسلام و آیت‌الله کاشانی برای تبلیغ به آذربایجان رفت تا به‌عنوان یک روحانی متعهد و آشنا به مسائل سیاسی،‌ مردم را برای شرکت در انتخابات و حمایت از کاندیداهای فدائیان اسلام دعوت نماید، که در این مسیر از سوء قصدی که سلطنت‌طلبان به جان او کردند، جان سالم به در برد.
شهید محلاتی در مأموریت دیگری که از سوی مرحوم "آیت‌الله العظمی بروجردی" به وی واگذار شد، با وجود اینکه بیش از ۲۲ سال نداشت، نقش مؤثر و فعالی را ایفا کرد و این نشان می‌داد که وی دارای ویژگی‌های شخصیتی و علمی خاصی است که مورد عنایت آیت‌الله العظمی بروجردی قرار گرفته است.
شیخ فضل‌الله محلاتی در رمضان سال ۱۳۳۲ به واسطه اینکه در بجنورد علیه کنسرسیوم نفت و کودتای ۲۸ مرداد سخنرانی آتشینی کرده بود، دستگیر و به مشهد تبعید شد و در سال ۱۳۴۱ به دنبال اعلام تصویب نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، همراه با نهضت حضرت امام خمینی(ره) سعی در آگاه نمودن مردم و تشریح نظرات مراجع و علمای قم کرد.
وی در آن زمان به‌عنوان رابط بین علمای تهران و قم نسبت به تبادل پیام‌ها اقدام می‌نمود و با تنظیم اعلامیه و طومار، توانست امضای ۱۲۰ تن از علمای تهران را بگیرد؛ که در آن زمان چنین اقدامی بی‌سابقه بود. پس از قیام عمومی مردم ایران در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، با همکاری هیات مؤتلفه، نسبت به چاپ و توزیع اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره) از هیچ کوششی دریغ نکرد.
پس از رحلت حضرت "آیت‌الله حکیم(ره)" و توطئه رژیم شاه جهت منحرف کردن اذهان عمومی از توجه به حضرت امام خمینی(ره)، به همراه تعدادی از روحانیون مبارز تهران تلگرام تسلیتی به حضرت امام خمینی(ره) مخابره و رحلت آن مرجع عالیقدر را تسلیت گفتند و جامعه را به تقلید از امام بزرگوار فراخواندند.

 

در جریان جشن‌های ۲۵۰۰ ساله با تنظیم نامه‌ای حاکی از درد و رنج مردم ستمدیده "زابل" و "سیستان و بلوچستان" و مخابره آن به نجف، پرده از حقایق تلخی که در کنار جشن‌های آنچنانی می‌گذشت، برداشت و ندای مظلومیت و محرومیت آن منطقه را به گوش جهانیان رسانید. به همین علت وی علاوه‌بر ممنوع ‌المنبر شدن، از تهران نیز ممنوع‌الخروج گردید و سرانجام در سال ۱۳۵۱ دستگیر و روانه زندان شد.
وی چهره بسیار درخشانی در مبارزات سیاسی بود و برای پیشبرد اهداف نهضت از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و در این راه اهانت‌ها و زخم‌زبان‌های بسیاری شنید. از دیگر فعالیت‌های این شهید بزرگوار در این برهه، کمک به خانواده‌های زندانیان سیاسی بود.
وی یکی از شخصیت‌های بارزی بود که در امر تحصن روحانیون تهران و قم و دیگر شهرستان‌ها، که برای استقبال حضرت امام خمینی(ره) در تهران حضور داشتند، فعالیت می‌کرد. در آستانه ورود حضرت امام خمینی(ره)، شهید محلاتی یکی از فعال‌ترین اعضای کمیته استقبال از معظم‌له بود.
آن شهید به فرمان حضرت امام خمینی(ره) پا به پای ملت در تسخیر مراکز قدرت رژیم شاه حرکت کرد و تلاش خستگی‌‌ناپذیری را برای به ثمر رسانیدن پیروزی انقلاب اسلامی انجام داد به گونه‌ای که در حمله به مرکز رادیو، برای نخستین بار صدای انقلاب اسلامی توسط وی از رادیو بر سر تا سر عالم طنین افکند.
شهید محلاتی به علت سابقه درخشانش، مورد اطمینان حضرت امام خمینی رحمه‌الله بود و مسئولیت‌های اجرایی مختلفی مانند معاونت کمیته مرکزی انقلاب، نمایندگی امام در صندوق تعاون صنفی و نمایندگی امام رحمه‌الله در مراسم باشکوه حج ابراهیمی در سال ۱۳۵۸ را برعهده داشت. او در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، از طرف مردم محلات انتخاب و راهی مجلس شورای اسلامی شد.

فعالیت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
هم زمان با تشکیل سپاه پاسداران، شهید محلاتی که شخصی آگاه، دل‌سوز و پرتلاش بود، از سوی رهبر کبیر انقلاب مسئولیت نظارت، کنترل و هدایت این نهاد انقلابی و نوخاسته را پذیرفت. آنچه مرحوم محلاتی را در کار بزرگ ارشاد و هدایت سپاه توفیق بخشید، تنها جایگاه قانونی نمایندگی امام در سپاه نبود، بلکه ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری آن شهید بزرگوار بود که اعضای سپاه به او از دید مُرشد و پیر راه می‌نگریستند.
شهید محلاتی به پاسداران محبتی درونی داشت و این علاقه از عشق او به اسلام و امام پدید آمده بود. او پاسداران را از نزدیک می‌شناخت و اخلاص و ایثار آن‌ها را لمس می‌کرد. آن شهید والامقام، دل‌سوز پاسداران بود و این سوز درونی به او تحرک و تلاشی فراوان می‌بخشید، که متجاوز از هزار برنامه آموزشی توجیهی، تربیتی و اخلاقی، به شکل‌های مختلف سخنرانی و دستورالعمل از ایشان به یادگار مانده است.
شهید محلاتی، سپاه پاسداران را پرتوان و شکیبا می‌خواست و پشتوانه این آرزو، تلاش بی‌امانش بود. او در یکی از مصاحبه‌های خود در مورد سپاه می‌گوید: «انشاءالله سپاهی بسازیم که دشمن هوس نکند علیه انقلاب اسلامی توطئه کند.»
با توجه به اهمیت و نقشی که شورای عالی سپاه در هدایت، مدیریت و برنامه‌ریزی سپاه داشت، شهید محلاتی به حمایت و تقویت این شورا اهتمام می‌ورزید و تمام سعی خود را برای حضور همیشگی در جلسات سیاست‌گذاری و قانون‌گذاری شورای عالی حفظ می‌کرد.
ایشان به دلیل اعتبار و موقعیت سیاسی ـ اجتماعی و سوابق مبارزاتی که داشت، پشتوانه‌ای بسیار ارزنده و توانا برای سپاه محسوب می‌شد. شهید محلاتی با عشق به این نهاد مقدس و مسئولیتی که از طرف رهبر کبیر انقلاب به ایشان واگذار شده بود، همواره در مجامع سیاسی، قانون‌گذاری، قضایی و فرهنگی برای احقاق حقوق سپاه پاسداران و دفاع از آن حضوری فعال و پرثمر داشت.
پاسداران به علت خلوص نیت و حضور پرثمر و اخلاق آن شهید، به ایشان عشق می‌ورزیدند و از وجود ایشان به‌عنوان راهنما و مربی اخلاق بهره می‌بردند.

بینش سیاسی شهید محلاتی
شهید محلاتی معتقد بود که در مورد اسلام دو بینش وجود دارد: یکی اسلام شاهنشاهی، بدون سیاست و منهای جهاد و دفاع و برنامه‌های اجتماعی، و دیگری اسلامی که امام امت رحمه‌الله به این ملت آموخت. شهید شیخ فضل‌الله محلاتی، هم بینش سیاسی داشت و هم میدان‌دار صحنه سیاست بود. ایشان به سیاستِ آمیخته با دیانت عقیده داشت و در حیطه کاری خود به این موضوع اهمیت فراوانی می‌داد.
شهید محلاتی در مورد نقش دین و روحانیت در سپاه می‌گوید: «سپاه و روحانیت دو ارگان هستند که باید با هم حرکت کنند، که در رأس آنها، امام یعنی مقام روحانی است که سپاه تابع اوست. روحانیت و سپاه باید باهم اختلاط داشته باشند. سپاه باید فکر، عقیده و مذهب را از روحانیون بگیرد و از وجود آن‌ها استفاده کند.»

اخلاق والای شهید محلاتی
شهید شیخ فضل‌الله محلاتی به عدالت عشق می‌ورزید و از تبعیض بی‌زار بود. هیچ‌گاه از مقام و موقعیت اجتماعی خود سوءاستفاده نکرد؛ زیرا مقام را برای خدمت به اسلام می‌خواست، نه برای رفاه و راحتی خود و بستگان خود.
ایشان در زندگی خود با کمال تعهد و تقیّد به دستورات دینی عمل می‌کرد و بدین‌گونه در خانواده و جامعه مبلّغ عملی مکتب بود. زهد و ساده زیستی همراه با معاداندیشی ایشان سبب شد که در وصیتنامه خویش چنین بنویسد: «یک پنجم کل دارایی مرا به حضرت امام بدهید؛ زیرا خوف آن دارم که این مقدار که به دست آورده‌ام در شأن زندگی طلبگی من نباشد و فردا در آستان عدل الهی باید پاسخ‌گو باشم.»

شخصیت جامع شهید محلاتی
روحانی بزرگوار، شهید محلاتی در عرصه‌های متفاوت حضور داشت. از این رو، حوزه‌های علمیه او را از خود می‌دانند و به وجودش می‌بالند؛ چرا که محصول مکتب امام صادق علیه‌السلام بود. مبلغان هم او را فخر و عزت خود می‌شمارند؛ زیرا او با تیغ بیان در سنگر وعظ به دفاع از حق و تبلیغ اسلام می‌پرداخت. و مبارزان به او عشق می‌ورزیدند؛ چرا که عمری را در جهاد، مبارزه و زندان گذراند. رزمندگان جبهه‌های نورانی نبرد، او را بر دل و بر دیده داشتند؛ چون حضورش در میان دلیران صحنه جهاد، یاد امام را تداعی می کرد. نمایندگان مجلس نیز حرمت او را نگاهبان بودند و هستند و محلاتی را آبروبخش نمایندگی و مجلس می‌دانند.
شهید محلاتی از آنِ همه بود و هست، متعلق به هر کس و گروهی که خدا و رسول و عترت را در دل، و شور خدمتگزاری به دین و مسلمین و انقلاب در سر داشته و دارند.

عشق به شهادت
شهید محلاتی عاشق شهادت بود و آشنایی با رزمندگان، جانبازان و شهیدان، این شعله را هر روز در نهاد او افروخته‌تر می‌ساخت. او گاه عالمان بزرگواری همانند شهید "مطهری"، شهید "مفتح"، شهید "بهشتی" و شهدای محراب را مشاهده می‌کرد که چگونه از زندان تن می‌گریزند و به سوی حضرت حق می‌شتابند. وی بیان می‌داشت: «من رشک می‌برم به این شهدا، که چه آرام و پر طمطراق به سان مرغان بهشتی بال و پر گشوده‌اند و به سوی معبود محبوب در پروازند.»
گاه پیکرهای پاک و خونین رزمندگان را می‌دید که چگونه برای دفاع از دین و مبارزه با استکبار جهانی ره صد ساله را یک شبه می‌پیمایند و به مقام قرب الهی می‌رسند. او که مرشد و راهنمای این سلحشوران بود، چگونه می‌توانست در شهادت الگوی آنان نباشد؟

نحوه شهادت
دشمنان ایران اسلامی که توان رویارویی با رزمندگان دلیر اسلام را در جبهه نبرد نداشتند، در اول اسفند سال ۱۳۶۴، پس از شکست در عملیات "والفجر ۸"، برای جبران این شکست، در نزدیکی اهواز با دو فروند جنگنده به هواپیمای مسافربری "آسمان" که چهل تن از دلباختگان مکتب عشق را به مقصد می‌رساند، حمله کردند و دست پلید خود را به خون این عزیزان آغشتند.
پیکر پاک شهید محلاتی پس از تشییع باشکوه، در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام به خاک سپرده شد.

 

پیام امام خمینی رحمه‌الله
در ترسیم جایگاه و نقش شهید محلاتی و همراهانش در انقلاب، همین بس که حضرت امام خمینی رحمه‌الله در رثای آن شاگرد مجاهد و مخلصش فرمود: «امید آن است که ولی نعم، این میهمانان را که به سوی او می‌روند از محضر خود کامیاب فرماید... و به این عزیزانی که در این جنایت هوایی به سوی او پرواز کرده‌اند، اجازه ورود به محفل خاص خود دهد، و حجت‌الاسلام حاج شیخ فضل‌الله محلاتی، شهید عزیز را که من و شما او را می‌شناسیم، که عمر خود را در راه انقلاب صرف کرد و باید گفت یکی از چهره‌های درخشان انقلاب بود و در این راه، که راه خداوند است، تحمل سختی‌ها نمود و رنج‌ها کشید و با قامت استوار ایستادگی کرد، اجازه ورود در محضر شهدای صدر اسلام مرحمت فرماید.»

چهارشنبه 2/12/1396 - 8:40
تاریخ



 

 

تاریخ شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) چه زمانی است؟
 تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) به سه روایت اصلی نقل شده است. همواره این پرسش مطرح بوده است که کدام نقل از ایام شهادت آن حضرت به لحاظ تاریخی معتبر تر است؟
بر اساس منابع تاریخی، ایام فاطمیه به حسب روایات بیش از ده تا پانزده قول بوده ولی آنچه شهرت دارد، سه قول اصلی است:
1.روایت «40» روز که دهه اول گرفته می شود، بعد از شهادت رسول الله صلی الله علیه وآله که مصادف با 8 تا 10 ربیع الثانی است.
2.روایت «75» روز که دهه دوم گرفته می شود، مصادف با 13 تا 15 جمادی الاولی است.
3.روایت سوم «95» روز که دهه سوم گرفته می شود، مصادف با 1 تا 3 جمادی الآخر است که بیشتر مورد تاکید است.
محققان تاریخ اسلام معتقدند آنچه بیشتر مورد توجه و سندیت تاریخی است روایت سوم یعنی 95 روز است. البته مراجع تقلید و اهل معرفت به مومنان توصیه می کنند که هر سه قول را به برپایی عزاداری همت گمارند.
در هر صورت روایت دوم شهادت حضرت زهرا(س) برابر 13 جمادی الاول که است و روایت سوم برابر سوم جمادی الثانی خواهد بود. این دو روایت در تقویم رسمی ثبت شده است. البته عموما پس از انقلاب اسلامی مرسوم شده است که این ایام را در سه دهه مجزا برگزار می کنند که برگزاری دهه اول بیشتر در میان بخشی از مذهبی ها و هیاتی ها مرسوم است و دهه دوم و سوم در جامعه ما عمومیت بیشتری دارد.

دوشنبه 30/11/1396 - 9:39
تاریخ

چندی قبل خبرگزاری مهر مصاحبه ای درج کرده بود با عنوان: “چگونگی تسخیر سفارت آمریکا در ٢۵ بهمن ۵٧ توسط چریک های فدایی خلق”. این مصاحبه با یعقوب توکلی و سلیمی نمین که ظاهرا هردو جزو تاریخ نگاران جمهوری اسلامی هستند، صورت گرفته است. آندو مدعی هستند که چریک های فدائی خلق را در ٢۵ بهمن سال ١٣۵٧ چند ساعتی سفارت امریکا را تصرف کرده اند. در این مصاحبه برای این ادعا مدرکی و سندی ارائه نشده است. گویا منبع آن ها دکتر یزدی است که این ادعا را در یک مصاحبه گفته و یا در خاطراتش نوشته است. این ادعا در سالهای گذشته بطور مکرر طرح شده و در نشریات انعکاس یافته است.

 

اقای فتاپور شما در روزهای پس از انقلاب عضو هیات اجرایی سازمان و مسئول ستاد سازمان در تهران بودید. آیا سازمان در اشغال سفارت امریکا در روزهای اول انقلاب مشارکت داشت؟

مهدی فتاپور:

همانطور که شما اشاره کردید من در آنروزها مسئولیت ستاد سازمان در تهران را بر عهده داشتم. هیئت اجرائی و مسئولین ستاد نه تصمیمی برای حمله به سفارت امریکا گرفته بودند و نه سازمان در روز ٢۵ بهمن ۵٧ به چنین اقدامی دست زد. اقداماتی که در سطح تهران توسط نیروهای وابسته به سازمان صورت میگرفت به اطلاع ما میرسید. هیچ اطلاعی مبنی بر حمله به سفارت توسط نیروهای وابسته به سازمان بدست ما نرسید. تسخیر سفارت در روز ۲۵ بهمن ماه توسط نیروهایی که ارتباطی با سازمان نداشتند صورت گرفت و بنام سازمان چریک‏های فدایی خلق مطرح شد.

علاوه بر این در آنروزها خط مشی سیاسی ما مبارزه علیه دیکتاتوری بود. ما بر اساس این خط مشی معتقد بودیم که مبارزه نیروهای سیاسی اساسا باید علیه استبداد و عاملین سرکوب باشد و بر همین مبنا در سالهای قبل از انقلاب در زندان، عملیات سازمان مجاهدین علیه مستشاران آمریکایی را نادرست و تضعیف کننده مبارزه میدانستیم. در روزهای پس از انقلاب ما در حمله به پادگانها و ارگانهای وابسته به ساواک و دربار مشارکت داشتیم ولی حمله به سفارت آمریکا در چارچوب سیاست ما نبود.

کار آنلاین

پس این ادعای تسخیر سفارت بدست چریکهای فدایی خلق بر چه اساس و با چه انگیزه‏ای مطرح شده است؟

مهدی فتاپور

در روز ۲۵ بهمن گروهی مسلح سفارت آمریکا را اشغال کردند که با دخالت دکتر یزدی، اشغال سفارت پس از چند ساعت خاتمه یافت. من در همان زمان فیلمی دیدم که از تلویزیون پخش شد و در این فیلم چند جوان که مسلسل در دست داشتند دیده میشدند که بازوبندی به بازو داشتند که روی آن نوشته شده بود چریک‏های فدایی خلق. ما همان زمان اعلام کردیم که سازمان ما نقشی در این اشغال نداشت. ولی در سالهای اخیر همواره مطرح شده که برای اولین بار چریک‏های فدایی خلق پس از انقلاب سفارت را تسخیر کردند و این دروغ آنقدر تکرار شده که بعنوان یک امر بدیهی تلقی و پذیرفته شده است.

من نمیدانم که حمله کنندگان به چه جریانی وابسته بودند و چرا نمی‏خواستند مسئولیت این عملیات را قبول کنند. به نظر میرسید این حمله به ابتکار برخی کمیته‏ها یا نیروهای وابسته به رژیم سازمان داده شد ولی شاید به دلیل واکنش منفی مسئولان آنها ترجیح دادند که مسئولیت این اقدام را نپذیرند. من نمیدانم آیا آنها تنها بخاطر سلب مسئولیت از خود از بازوبندی با نام سازمان چریک‏های فدایی خلق استفاده کردند یا اینکه علاوه بر آن از این طریق می‏خواستند ما را رو در روی نیروهای حاکم بخصوص دولت موقت قرار دهند.

کار آنلاین

آیا ممکن نیست برخی هواداران سازمان خود سرخود به این اقدام دست زده باشند؟

مهدی فتاپور

بخش بزرگی از اقدامات در روزهای اول انقلاب خودجوش و پراکنده بود و این سوال شما بجاست. آنروزها تعداد زیادی اسلحه به دست مردم افتاده بود و این امکان وجود داشت که پس از حمله به سفارت کسان دیگری منجمله هواداران ما که شاهد این اقدام بوده اند با آن همراهی کنند. ولی برای سازماندهی این حمله نیاز به تصمیم و کار سازمان‏یافته بود و ما بعنوان یک سازمان چنین اقدامی انجام ندادیم و بعدها هم ما از رفقای خود نشنیدیم که با این عملیات همراهی کرده باشند.

 

 

 

چهارشنبه 25/11/1396 - 15:42
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته