• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 868
تعداد نظرات : 316
زمان آخرین مطلب : 3964روز قبل
اخلاق
رعایت حقوق همسایگیدر دیدگاه اسلام، جامعه مسلمین همانند اعضای یک پیکر و کاملا با یکدیگر مرتبط‌اند. اعضای این جامعه همانند سرنشینان یک کشتی هستند که اگر قسمتی از کشتی آسیب بپذیرد خطر تمام مسافران را تهدید می‌کند. با این دیدگاه، همسایه از جایگاهی بلند برخوردار است و رعایت حقوق همسایه از وظایف مهم و اساسی هر مسلمان به شمار می‌رود. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر کسی به اندازه یک وجب زمین به همسایه‌اش خیانت کند خداوند آن زمین را همچون طوقی به گردن او قرار می‌دهد که تا قیامت معذب باشد. هر کس همسایه خود را اذیت کند خداوند بوی خوش بهشت را بر او حرام می‌کند و جایگاهش جهنم خواهد بود. هر کس حق همسایه اش را ضایع کند از ما نیست. جبرئیل آن قدر در مورد رعایت حق همسایه به من سفارش کرد که گمان کردم همسایه ارث هم می‌برد.حضرت رضا علیه السلام فرمود:«از ما نیست کسی که همسایه اش از دست او و اعمال ناپسندش در امان نباشد ".امام صادق علیه السلام فرمود:«ملعون است، ملعون است کسی که همسایه‌اش را آزار دهد." در دستورات اسلام توصیه شده است که بر اذیت همسایه صبر و تحمل کنیم: مردی خدمت رسول الله آمد و گفت:«همسایه ام مرا اذیت می‌کند. پیامبرفرمود:«اذیت او را تحمل کن و دست از اذیت او بازدار.مردی خدمت امام صادق از همسایه اش شکایت کرد. امام فرمود:«تحمل کن. "مرد گفت:«به من می گویند تو بی عرضه و ذلیلی". امام فرمود:«ذلیل کسی است که ظلم       می کند."بر اساس احادیث باید از حال همسایه خود آگاه باشیم، از طرفى بعضى از همسایه ها مشکلات اخلاقى دارند، در این صورت چه باید کرد؟حق همسایه چنان سنگین و احترامش لازم است که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: " درباره همسایگان از خدا بترسید که این سفارش پیغمبر شما است. پیوسته در مورد همسایگان سفارش مى‏کرد تا بدان جا که گمان بردیم آن‏ها را وارث یکدیگر معرفى خواهد کرد " . (1)
امام صادق(ع) فرمود:  "هر کس به خدا و روز جزا ایمان دارد، باید به همسایه‏اش احترام و اکرام نماید  " . (2).  خوش‏همسایگى و تکریم همسایه، خانه‏ها را آباد، عمر را طولانى(3) و رزق و روزى را زیاد می‌گرداند" . (4).
مفهوم آگاهى از همسایهمنظور از آگاه بودن از همسایه یا رعایت حقوق وى، ارتباط و رفت و آمد و همنشینى یا هم‏صحبت شدن به مدت طولانى نیست تا بر فرض ثابت شدن فساد اخلاقى و ترس از تأثیر پذیرى از فساد اخلاقى او مطرح باشد یا مورد تهمت قرار گیرد بلکه به این معنى است که " وقتى او را دیدید، احترامش بگذارید. در سلام به او پیش‏دستى کنید اما صحبت و گفتگوى با وى را طولانى نکنید " (5) اگر از شما یارى خواست، به او کمک کنید. اگر محتاج بود و از شما وام خواست، به او بدهید. اگر خیر و خوشى به او رسید، به وى تبریک و تهنیت بگویید. اگر بیمار شد از وى عیادت کنید - اما مدت حضورت نزد بیمار کوتاه باشد - و اگر مصیبتى بر وى وارد شد، تسلیت و دل‏داریش دهید. اگر مُرد، به  تشییع جنازه‏اش حاضر شوید(6)و... بنابر این حق همسایه را در مدتى که روایات گفته‏اند، رعایت کنید، اشکال ندارد. پاسخ را با ذکر حدیثى به پایان مى‏بریم. على(ع) فرمود: «شایسته است همسایگان به دیدار همدیگر روند یا همسایگى را ترک گویند»(7). اگر از جانب همسایه مورد اذیت و آزار قرار  مى‏گیرند، حق اذیت کردن آن‏ها را ندارد؛ حق نفرین و لعن آنان را نیز ندارند، زیرا نفرین همسایه مستجاب نمى‏شود، بلکه خانه خود را بفروشد و جاى دیگربرود.
سه شنبه 30/9/1389 - 16:13
مهدویت

مولای من، مهدی جان!دوست داشتم از همان اول، اذان عشق تو را در گوشم زمزمه كرده بودند. ای كاش از ابتدا مرا برای تو نذر كرده، حلقه ی غلامی ات بر گوشم افكنده بودند.
كاش كامم را با نام تو برمیداشتند و حِرز تورا همراهم می كردند.
مهدی جان، دوست داشتم با نام نامی تو زبان باز میكردم.
ای كاش در كلاس اول دبستان، آموزگارم، الف بای عشق تورا برایم هجّی میكرد ونام زیبای تورا سرمشق دفترچه ی تكلیفم قرار میداد.
در دوره ی راهنمایی، هیچ كس مرا به خیمه ی سبز تو راهنمایی نكرد.
در سال های دبیرستان كسی مرا با تو كه مدیر عالم امكان هستی پیوند نزد.
در كتاب جغرافی ما، صحبتی از((ذی طوی )) نبود.
در كلاس تاریخ كسی مرا با تاریخ غیبت، غربت و تنهایی تو آشنا نساخت.
در درس دینی به ما نگفتند ((باب الله))و(( دَیان دین)) حق تویی.
دریغ كه در كلاس ادبیات، آداب ادب ورزی یه ساحت قدس تورا گوش زد نكردند!
افسوس كه در كلاس نقاشی، چهره ی مهربان تو را برایم به تصویر نكشیدند!
چرا موضوع انشای ما به جای علم بهتر است یا ثروت، از تو و از ظهور تو و روش های جلب رضایت تو نبود؟!
مگر نه بی تو ،نه علم خوب است و نه ثروت
ای كاش در كنار انواع و اقسام فرمول های پیچیده ی  ریاضی ،فیزیك ،شیمی ،فرمول ساده ی ارتباط باتورا نیز به من یاد می دادند.
وقتی برای كنكور درس می خواندم كسی مرا برای ثبت نام در دانشگاه معرفت و محبت امام زمان تشویق نكرد .
از فضای نیمه بسته ی مدرسه ،وارد فضای باز دانشگاه شدم. در دانشكده وضع از این هم اسف بار تر بود.
بازار غرور و نخوت پرمشتری بود و اسباب غفلت فراوان وفراهم.
مولای من! در دانشگاه هم كسی برایم از تو سخن نگفت، پرچمی به نام تو افراشته نبود. كسی به سوی تو دعوت نمیكرد. هیچ استادی برایم اوصاف تورا بیان نكرد.
كاركرد دروس معارف اسلامی و تاریخ اسلامی ، جبران كسری معدل دانشجویان بود! نه اینكه از تبلیغات مذهبی و اروهای زیارتی و سیاحتی نباشد... كم وبیش یافت میشد، اما در همین عرصه ها نیز تو سهمی نداشتی و غریب و مظلوم و از یاد رفته بودی.
پس از فراغت تحصیل دغدغه ی زندگی مجالی برای فكر كردن به تو برایم باقی نگذاشته بود.
اینك در عمق ضمیر خود، تورا یافته ام. چندی است با دیده ی دل تورا پیدا كرده ام .گویی دوباره متولد شده ام.
اگر كسی همچون من پس از عمری غفلت به تو رسید، حق دارد احساس تولدی دوباره كند. حق دارد از تو بخواهد از این پس او را رها نكنی و در فتنه های آخرالزمان از او دست گیری.
حق دارد به شكرا نه ی این نعمت پیشانی ادب بر خاك بساید و بگوید :
الحمد لله الذی هدانا لِهذا و ما كُنا لِنَهتدی لَولا ان هدانَا الله.

سه شنبه 30/9/1389 - 15:50
قرآن
یا کربلاء ...
سعد بن عبدالله میگوید از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تأویل کهیعص را پرسیدم. حضرت فرمود: این حروف از اخبار غیب است که خداوند زکریا را از آن خبر داده. سپس داستان را برای حضرت محمّد مصطفی (صلی الله علیه و آله وسلم (بیان فرموده است.جریان این است که زکریا از خداوند درخواست نمود که اسماء پنج نور پاک را به او تعلیم دهد. جبرئیل نازل شد و به او تعلیم داد.از آن پس هر وقت زکریا یاد حضرت محمّد مصطفی (صلی الله علیه و آله وسلم) و  حضرت امیرالمؤمنین  علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها (و حضرت امام حسن مجتبی )علیه السلام (می نمود شاد می شد و همّ و غمش از میان میرفت ولی هر وقت حضرت امام حسین (علیه السلام (را یاد می کرد، گریه گلویش را می گرفت و به نفس زدن می افتاد.روزی سرّ این مطلب را از خداوند پرسید.خداوند قصه امام حسین (علیه السلام ( رابرای وی بیان فرمود، به اینکه: کـهـیـعــصکاف : اسم کربلاء هاء : هلاک عترت طاهره یا: یزید ظالم، قاتل حضرت امام حسین )علیه السلام ( عین : عطش صاد : صبر اوست . وقتی که زکریا این قضیه را شنید تا سه روز از مسجد و محرابش جدا نگردید و کسی را به حضور نپذیرفت و گریه و ناله می کرد.                              *********************       قال الحُسَینِ بنِ عَلی )عَلَیهِ السَّلام  :( مَا أخَذَ اللهُ أحد إلاّ وَضعَ عَنهُ طاعَتَه وَ لا أخَذ قُدرَته إلاّ وضعَ عَنهُ کَلَّفتَه.امام حسینعلیه السلام فرمود: خدا توان کسی را نگیرد جز اینکه بار طاعتی از او بردارد،و نیز او را نستاند جز اینکه تکلیفی از او ساقط کند. (۱)۱) تحف العقول، ص۲۵۰ ، ح۴.*********************قَالَ الحُسَینِ بنِ عَلی عَلَیهِ السَّلام : إنَّ قَوماً عبدُوا الله رَغبَة فَتِلکَ عِبادةِ التُجَّار،وَ إنَّ قُوماً عبدُوا الله رَهبَة فَتِلکَ عِبادة العَبیدِ، وَ إنَّ قُوماً عبدُوا الله شُکراً فَتِلکَ
عِبادةِ الأحرارِ وَ هیَ أفضَلُ العِبادة. امام حسینعلیه السلام فرمود: مردمی به شوق بهشت خدا را پرستیدند این عبادت بازرگانانست، و مردمی از ترسش پرستیدند این عبادت بندگانست، و راستی مردمی هم از شکر و قدردانی او را پرستیدند این پرستش
آزادگانست و بهترین عبادتست. (۲) ۲) تحف العقول، ص ۲۵۰، ح۵.*********************قَالَ الحُسَینِ بنِ عَلی عَلَیهِ السَّلام: مَن حَاول امرءآ بِمَعصیَةِ الله کَانَ أفوت لِما یَرجُو
و أسرَع لِمایحذَر.امام حسینعلیه السلام فرمود: کسی که با نافرمانی خدا گرد مردی گردد، آنچه را امید دارد از دست رفته تر است و از آنچه بر حذر است زودترش دچار شود. ( 
سه شنبه 30/9/1389 - 15:31
شعر و قطعات ادبی
الهی دلی ده که جای تو باشد
لسانی که در وی ثنای تو باشد

الهی بده همتی آنچنانم....
که سعیم وصول بقای تو باشد

الهی چنانم کن از عشق خودمست
که خواب و خورم از برای تو باشد

الهی عطاکن بفکرم تونوری
که محصول فکرم دعای تو باشد

الهی عطاکن مرا گوش قلبی
که آن گوش پر از صدای تو باشد

الهی چنان کن که این عب دمسکین
برای تو خواند برای تو باشد

الهی عطا کن بر این بنده چشمی
که بینائیش از ضیای تو باشد

الهی چنانم کن از فضل و رحمت
که دائم سرم را هوای تو باشد

الهی چنانم کن از عیب خالی
که هستیم محو و فنای تو باشد

الهی مرا حفظ کن از مهالک
که هر کار کردم رضای تو باشد

الهی ندانم چه بخشی،کسیرا
که هم عاشق و هم گدای تو باشد

الهی بطوطی عطاکن بیانی
که نطقش کلید عطای تو باشد

دوشنبه 29/9/1389 - 22:53
شعر و قطعات ادبی
 
ای که حاجت ز حسین می طلبی ، دقت کن
پرچم شاه بسوی حرم عباس است


 

دوشنبه 29/9/1389 - 21:57
سخنان ماندگار

امام سجاد علیه السلام می فرمایند :
إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَمٍ یَشْرُفُ عَلی جَمیعِ جَوارِحِهِ كُلَّ صَباحٍ فَیَقُولُ: كَیْفَ أصْبَحْتُمْ؟ فَیَقُولُونَ: بِخَیْرٍ إنْ تَرَكْتَنا، إ نَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِكَ.
زبان آدمی بر تمام اعضا و جوارحش تسلط دارد هر روز صبحگاهان زبان انسان بر آنها می‌گوید: چگونه شب را به روز رساندید؟ جواب دهند: اگر تو ما را رها كنی خوب و آسوده هستیم، چون كه ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار ‏می‌گیریم.
اصول كافی: ج 2، ص 115، وسائل الشّیعة: ج 12، ص 189، ح 1.

دوشنبه 29/9/1389 - 21:53
لطیفه و پیامک

 یک ثانیه از عمر همین یک شب یلدا

 باعث شده تا اینکه به یُمنش بنشینیم ،

ده قرن ز عمر پسر فاطمه طی شد 

یک شب نشد از هجر ظهورش بنشینیم ...

دوشنبه 29/9/1389 - 21:23
شخصیت ها و بزرگان
تشویق بزرگان به شرکت در درس ایشان

آیت الله مصباح می‌گوید:«اولین چیزی که ما را جذب کرد؛ آن جاذبه معنوی و روحانی ایشان بود. ولی تدریجاً متوجه شدیم که ایشان از لحاظ مقامات علمی و فقاهت هم در درجه بسیار عالی قرار دارد. این بود که سعی کردیم خدمت ایشان درسی داشته باشیم تا وسیله‌ای باشد هم از معلومات ایشان بهره‌ای ببریم، و هم بهانه‌ای باشد که هر روز خدمت ایشان برسیم و از کمالات روحی و معنوی آقا بهره مند شویم.
کتاب طهارت را در خدمت ایشان شروع کردیم، ابتدا در یکی از حجرات مدرسه فیضیه چند نفر از دوستان شرکت می‌کردند، و بعد از گذشت یک سال، یکی دو سالی هم در حجره‌ای در مدرسه خان(مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی) خدمت ایشان درس داشتیم. بعدها که ضعف مزاج ایشان بیشتر شد، از آن به بعد در منزل، خدمتشان می‌رفتیم که یک دوره طهارت را خدمت ایشان خواندیم و بعد یک دوره هم مکاسب و خیارات را که تقریباً حدود پانزده سال ادامه پیدا کرد. ما در درس ایشان استفاده‌هایی می‌بردیم که در بسیاری از درس‌ها کمتر یافت می‌شد.»
شهید بزرگوار استاد مطهری(ره) نیز به درس ایشان عنایت خاصّی داشتند. آیت الله محمد حسین احمدی یزدی در این باره می‌گوید:«آیت الله شهید مطهری درباره درس آیت الله بهجت به ما خیلی سفارش می‌کرد و می‌فرمود: حتماً در درس ایشان شرکت کنید مخصوصاً در اصول، چون آقای بهجت درس آقا شیخ محمد حسین اصفهانی را دیده حتماً در درس ایشان شرکت کنید.»
استاد خسرو شاهی می‌گوید:«بنده در درس فقه خارج خیارات حضرت آیت الله شیخ مرتضی حائری شرکت می‌کردم. ایشان اواخر عمر مریض بودند و درسشان تعطیل شد. یک روز وقتی که آیت الله حایری از حرم بیرون می‌آمدند، به خدمتشان رفتم و پس از سلام عرض کردم: ان شاء الله درس را شروع می‌فرمایید؟ فرمودند: نه. بعد فرمودند:«شما که جوان هستید من یک ضابطه‌ای را در اختیار شما قرار بدهم، و آن این که درس کسانی شرکت بکنید که فقط نقل اقوال نکنند؛ بلکه اقوال را بررسی
کرده و نکاتی را در درس بیان کنند که در فعلیت رساندن ملکه اجتهاد خیلی سودمند باشد. چون درسی برای شما مفید است که این ملکه اجتهاد را از قوه به فعلیت برساند، و تنها به نقل اقوال کفایت نکند.»
من همان جا به ایشان عرض کردم: جناب عالی کسی را با اسم برای ما معرفی بفرمایید. فرمودند:«من از اسم بردن معذورم.» عرض کردم: من در درس آیت الله العظمی بهجت شرکت می‌کنم. ایشان اظهار رضایت نمود و تبسم کردند و فرمودند:«درس ایشان از نظر دقت و محتوا همین قاعده و ضابطه‌ای را که به شما گفتم دارد، خوب است که در درس ایشان شرکت می‌کنید. درس ایشان از هر جهت سازنده است، هم از جهت علمی هم از جهت اخلاقی، این درس را ادامه بدهید.»
دوشنبه 29/9/1389 - 19:10
شخصیت ها و بزرگان

*** موعظه در درس ***

حجت السلام و المسلمین قدس، امام جمعه کلاچای که خود سال‌ها در درس ایشان حضور داشته است می‌گوید:«روال حضرت آیت الله بهجت این بود که پیش از شروعِ درس، حدود ده دقیقه موعظه می‌کرد؛ ولی نه با عنوان موعظه؛ بلکه با عنوان حکایت حال بزرگان گذشته. و معلوم بود که منظور اصلی آیت الله مصباح یزدی که سال‌ها در درس خارج فقه ایشان شرکت می‌کردند(15سال)، افزون بر استفاده علمی، استفاده از روحیه ملکوتی آقا بوده است.»
آیت الله مصباح در این باره می‌گوید:«
حضرت آیت الله بهجت گاهی داستانی را یا حدیثی را نقل می‌کردند که برای ما تعجب آور بود، ایشان چه اصراری دارند که بر مطالب معلوم و روشن تکیه می‌کنند، از جمله مطلبی که ایشان در تذکّرات پیش از درس اصرار می‌کردند؛ امامت امیرالمؤمنین(ع) بود، ما تعجب می‌کردیم که ما مگر در آن حضرت شک داریم که ایشان این قدر اصرار دارند که دلائل امامت حضرت علی(ع) را برای ما بیان کنند. یک خورده ته دلمان گله مند بودیم که چرا به جای این مطالب یک چیز‌هایی که بیشتر حاجت ما است(در امور اخلاقی و معنوی) مطالبی را نمی‌گویند.
اما بعد از این که به پنجاه ـ شصت سالگی رسیدیم، در بسیاری از مباحث دیدیم که آن نکته‌هایی که ایشان چهل سال پیشتر در درسشان درباره امامت علی(ع) می‌فرمودند به دردمان می‌خورد. گویا ایشان آن روز را می‌دید که یک مسائلی بنا است در آینده مورد غفلت و تشکیک قرار بگیرد.

شاید اگر توجه‌های ایشان نبود، ما انگیزه‌ای نداشتیم درباره این مسائل مطالعه‌ای داشته باشیم، حتی از نکته‌هایی که ایشان چهل سال پیش بیان می‌کردند، امروز بنده در نوشته هایم در مورد مسائل اعتقادی یا جاهای دیگر استفاده کرده‌ام.»

دوشنبه 29/9/1389 - 19:8
شخصیت ها و بزرگان

*** فلسفه ***
حضرت آیت الله بهجت، اشارات ابن سینا و اسفار ملاصدرا را نزد مرحوم آیت الله سید
حسن بادکوبه‌ای فرا گرفته است.

*** تدریس ***
آیت الله بهجت در همان ایام که در درس آیات عظام اصفهانی، کمپانی و شیرازی حضور می‌یافت، ضمن تهذیب نفس و تعلم، به تعلیم هم می‌پرداخت و سطوح عالیه را در نجف اشرف تدریس می‌کرد.
پس از هجرت به قم نیز پیوسته این روال را ادامه می‌دادند. درباره تدریس خارج فقه ایشان نیز در مجموع می‌توا ن گفت که ایشان بیش از چهل سال است که به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال دارند و به سبب شهرت گریزی غالباً در منزل تدریس کرده است و فضلای گران قدری سالیان دراز از محضر پر فیض ایشان بهره برده‌اند.
محل تدریس درس خارج ایشان ابتدا در حجره‌های مدارس و بعد در منزل شخصى خود و اکنون در مسجد فاطمیه واقع در گذرخان تشکیل مى شود و محل اقامه نماز جماعت و مراجعات عمومى ایشان نیز همین مسجد است.

 

*** شیوه تدریس ***
آیت الله مصباح در مورد روش تدریس ایشان می‌گوید:«ایشان در بیان مطالب سعی می‌کردند، ابتدا مسأله را از روی کتاب شیخ انصاری(ره) مطرح کنند و بعد هر کجا مطلب قابل توجهی از دیگران به خصوص از صاحب جواهر(ره) در طهارت و از مرحوم حاج آقا رضا همدانی و دیگران مطالب برجسته‌ای داشتند آن را نقل می‌کردند و بعد هر جا خود ایشان نظر خاصی داشتند آن را بیان می‌کردند. این شیوه از یک سو سبب این می‌شد که انسان از نظر استادان بزرگ در یک موضوع آگاه بشود و در عین حال صرفه جویی در وقت می‌شد. استادان دیگر هم برای تدریس شیوه‌های جالبی داشتند که شاید برای مبتدی مفیدتر بود که هر مطلب را از هر استاد جداگانه طرح می‌کردند؛ ولی خوب این باعث می‌شد که وقت بیشتری گرفته بشود و احیاناً مطالبی تکرار بشود.
آیت الله مسعودی که خود سال‌ها از درس حضرت آیت الله بهجت بهره برده‌اند درباره ویژگی تدریس ایشان می‌گوید:«سبک درس ایشان سبک خاصی است. معمولاً آقایان مراجع و بزرگان در درس خارج یک مسأله‌ای را مطرح می‌کنند و اقوال دیگران را یکی یکی ذکر می‌کنند، سپس یکی را نقد می‌کنند و دیگری را تأیید، و سرانجام یکی از آن نظرات را می‌پذیرند، یا نظریه دیگری را انتخاب می‌کنند؛ ولی ایشان بر خلاف همه، نقل اقوال نمی‌کنند؛ بلکه ابتدا مسأله را مطرح می‌کنند و بعد روند استدلالش را بیان می‌کنند. اگر شاگرد آرای علما را دیده و مطالعه کرده باشد، می‌فهمد که دلیلی را که استاد ذکر می‌کند چه کسی گفته است، و اشکال یا تأییدی را که می‌کند، می‌فهمد به سخن چه کسی اشکال یا قول چه کسی را تأیید می‌کند. لذا هر کس بخواهد در درس ایشان شرکت کند باید مبانی و نظرات آقایان دیگر را دیده باشد.»
آیت الله محمد حسین احمدی فقیه یزدی درباره شیوه درس ایشان می‌گوید:«نوعاً ایشان چند مسأله اصلی یا فرعی را که عنوان می‌فرمودند بعد از توجه به ظرافت‌های حدیث و روایت و یا آیه شریفه‌ای که دلالت بر موضوع بحث داشت، مقایسه‌ای بین موضوع بحث و سایر بحث‌های مشابه می‌کردند و دقت عقلی و فکری خاصی در تعادل آن دو انجام می‌دادند، آن گاه نتیجه می‌گرفتند که انصافاً نتیجه علمی و جدید بود. و حقیقتاً مطلبی را که ذکر می‌کردند ناشی از اوج و عظمت دید و فکرشان بود که از ائمه(ع) و اسلام گرفته بود و اجتهاد صحیح نیز هم این گونه بحث و تجزیه و تحلیل کردن است.»

دوشنبه 29/9/1389 - 19:7
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته