ورزش و تحرک
۱- خانم ها اگر بدنسازی و تمرین با وزنه کنند
دارای اندام عضلانی و مردانه می شوند ؟
خیر – هورمونهای عضله ساز به میزان بسیار کم در بدن خانمها ترشح می شود و
هورمونهای غالب مردانه هستند ( تستسترون مهمترین آنها است ) بنابراین
تمرین با وزنه برای زنان موجب فرم دهی مناسب بدن و تراکم استخوانها و
بالابردن متابولیسم و چربی سوزی به نسبت خیلی بیشتر در مقایسه با سایر
ورزشهای هوازی می شود و نباید به دلیل هراس از عضلانی شدن از کار با وزنه
اجتناب کنند .
۲ - بدنسازی در سنین پائین موجب کوتاهی قد
می شود؟
خیر – این تصوری است که از سالهای گذشته در اذهان مردم به جا مانده در
صورتی که کار با وزنه موجب تحریک بدن به ترشح هورمون رشد و تراکم
استخوانها می شود حتی به اثبات رسیده که در سنین نزدیک به بلوغ کار با وزنه
برای پسران موجب ضخامت استخوانها می شود .
۳ – برای کوچک کردن سایز و آب کردن چربی های
شکم دراز نشست تمرین کنید ؟
خیر – اول اینکه در ورزش لاغری موضعی نداریم و هنگامیکه چربی سوزی می
کنیم به صورت هماهنگ و از تمام نقاط بدن کم می شود دوم اینکه دراز نشست هم
مانند سایر فعالیتهای بدنسازی جزو دسته بی هوازی است که در این دسته ورزشها
بدن از ذخائر گلیکوژن مصرف می کند و برای چربی آب کردن باید ورزشهای هوازی
طولانی مدت حدود ۴۰ دقیقه انجام دهید .
۴- برای وزن کم کردن هنگام ورزش زیاد عرق
کنید ؟
خیر – عرق کردن زیاد هیچ تاثیری روی کاهش وزن ندارد و باید هنگام ورزش
از لباس نخی گشاد استفاده کنید تا دمای بدنتان به سهولت تبادل شود شاید
این تصور از وزن کم کردن ورزشکاران قبل از وزن کشی با پوشیدن لباسهای
نایلونی و تعرق زیاد ناشی شده اما باید توجه کنید که این روش یک روش موقت
برای کم کردن وزن آنهم به میزان کم ( حداکثر یک تا دو کیلو ) می باشد .
۵ – آب خوردن زیاد موجب احتباس آن و افزایش
وزن می شود؟
خیر – بدن در صورت کمبود هر ماده حیاتی آنرا در خود نگه می دارد که آب
هم از این قاعده مستثنی نیست پس خوردن آب موجب دفع بهتر آن و البته به
همراه بسیاری از سموم بدن می شود خصوصا بدنسازان که به دلیل مصرف بیشتر
پروتئین و افزایش اوره خون به مقادیر بیشتری از آب نیاز دارند .
۶ – سونا لاغر می کند؟
خیر – سونا فقط موجب دفع آب از بدن می شود و چنانچه به دلیل ورزش شدید
و تجمع اسید لاکتیک دارای درد عضلانی هستید سونا انتخاب مناسبی است وگرنه
عرق کردن و افزایش دمای بدن توسط عوامل خارجی هیچ تاثیری در چربی سوزی
ندارد .
۷ – چربی ها دشمن شماره یک رژیم کاهش وزن
هستند وباید از رژیم غذائی کلا حذف شوند ؟
خیر – رژیم غذائی اصولی و درست است که از همه مواد مغذی تشکیل شود و
چربی های خوب ( اسید های چرب غیر اشباع ) که به فراوانی در دانه های روغنی
یافت می شوند باید در رژیم بدنسازان گنجانده شود مهمترین دلیل آن اینکه
چربی ها در تعادل سطح هورمونی بدن نقش اساسی و هورمونها برای ساخت عضلات و
سایر عملکردهای حیاتی مهم هستند و باید مصرف شوند ضمن اینکه حذف چربی ها به
طور کامل موجب ایجاد حالت دفاعی در بدن و نگهداری آن می شود .
۸ – زرده تخم مرغ به دلیل داشتن کلسترول
بالا نباید مصرف شود ؟
خیر – اگر قرار به جداسازی همیشگی زرده و سفیده بود مسلما خدا هم آنها
را جداگانه در طبیعت می آفرید اکثر بدنسازان امروز از دو تخم مرغ کامل به
همراه تعداد کافی سفیده تخم مرغ در رژیم روزانه شان استفاده می کنند و از
منابع ویتامینی غنی زرده تخم مرغ هم استفاده می کنند .
۹ – نوشابه های انرژی زا برای قبل از تمرین
گزینه مناسبی هستند؟
خیر – بر خلاف تبلیغات آن این نوشابه ها به شما بال نمی دهند و از
درصد بالائی شکر و طعم دهنده ها و اسید کربنیک تشکیل شده اند برای کسب
انرژی قبل از تمرین از کربو هیدراتهای مرکب با شاخص گلیسمیک پائین استفاده
کنید تا یک انرژی پایدار و مناسبی در طول تمرین داشته باشید .
۱۰ – کربو هیدراتها را هنگام عصر نزدیک به
وقت خواب مصرف نکنید ؟
بر اساس اینکه شما چه هدفی دارید می تواند یک باور درست یا غلط باشد
چنانچه در دوران حجم به سر می برید توجه داشته باشید که کالری اضافه به
معنی محیط آنابولیک بدن وعضله سازی است و اگر عصر به باشگاه رفته اید و
شدید تمرین کرده اید برای فرآیند ریکاوری باید حتما بعد از تمرین و قبل از
خواب به میزان کافی کربوهیدرا ت مصرف کنید . توجه داشته باشید چربی سوزی و
عضله سازی به حجم زیاد به طور همزمان امکان پذیر نمی باشد.
پنج شنبه 15/1/1392 - 14:27
دانستنی های علمی
مصرف چربی ها آنقدر درسالهای اخیر افزایش داشته که مصرف قند و شکر. چه باید کرد؟
قند بیشتر چاق می کند یا چربی ها ؟
اولین چیزی که باید بدانید این است که چربی ها کالری بیشتری ازمواد قندی دارند . بنابراین برای هر گرم قند مصرف شده ۴ کالری تولید می شود درحالی که یک گرم چربی ۹ کالری فراهم می کند. بنابراین چربی بیش از ۲ برابر قند کالری دارد.
درنتیجه در یک رژیم غذایی متعادل ،مقدار توصیه شده چربی در مقایسه با کربوهیدراتها ( قندها) کمتر است .
به این ترتیب چربی توصیه شده دررژیم های غذایی ۳۰ تا۳۵ درصد کل کالری مصرفی و کربوهیدرات آن ۵۰ تا ۵۵ درصد و پروتئین ۹ تا ۱۲ درصد است .
مشکلی که درحال حاضر وجود دارد قند و چربی پنهانی است که در مواد غذایی صنعتی و آماده به مصرف وجود دارد .
بنابراین اگرشما خودتان آشپزی کنید ازمیزان دقیق این محصولات درغذایتان مطلع هستید پس برای جلوگیری از چاقی و افزایش وزن باید سعی کنید غذاهای آماده به مصرف نخورید .
این را هم بدانید که چربی ها عمدتاً دو دسته هستند . اسیدهای چرب اشباع شده و اسیدهای چرب غیر اشباع شده ( شامل امگا ۳ و امگا ۶ )بنابراین اساسا چربی های حیوانی ( گوشت قرمز و یخ زده ) پنیر یخ زده و محصولات لبنی پر چرب را محدود کنید .
باید بدانید سس حتی در مقادیر بسیار کوچک واقعاً تمرکز چربی در بدنتان کمک می کند.
برای جلوگیر ی از افزایش وزن اکیداً از نوشیدنی های شیرین ، سودا ، مربا، شربت استفاده نکنید.
به طور کلی این سه قانون رابرای کاهش قند وچربی مصرفی رعایت کنید
۱- خوردن غذاهای آماده به مصرف را محدود کنید .
۲- از محصولات حیوانی کمتر استفاده کنید و سعی کنید محصولات گیاهی را جایگزین آن کنید .
۳ - محصولات با GI پایینتری بخرید و شکر تصفیه شده را هم محدود کنید.
پنج شنبه 15/1/1392 - 14:24
خواص خوراکی ها
گاهی اوقات برخی از افراد دوست ندارند خیلی ورزش کنند و بیشتر می خواهند با استفاده از غذاهای جایگزین میزان زیادی وزن را کم کنند. در ادامه به برخی از این جایگزین ها اشاره می کنیم.
● آب
آب به طور طبیعی جلوی گرسنگی را می گیرد. تحقیقات فراوانی نشان داده نوشیدن آب فراوان، به کاهش سریع تر وزنتان کمک می کند. طبق بررسی های محققان آلمانی با خوردن روزانه ۴۸۱ گرم آب، متابولیسم بدن ۳۰ درصد افزایش می یابد: در ضمن نوشیدن آب جلوی گرسنگی را هم می گیرد و تا حدی سیرکننده است.
● چای سبز
به جای اینکه معتاد به مصرف چای سیاه و قهوه به دلیل کافئین بالا شوید، چای سبز بنوشید. تحقیقات نشان داده است مصرف چای سبز متابولیسم بدن را افزایش می دهد و به کاهش وزن کمک می کند.این نوشیدنی پر فایده خواص ضد سرطانی دارد و جلوی ناراحتی های قلبی عروقی را می گیرد.
● شیر
تحقیقات اخیر پژوهشگران نشان داده کلسیم به کاهش وزن کمک می کند. البته هنگام خرید لبنیات باید این نکته را مدنظر بگیرید که لبنیات کم چرب تهیه کنید.
● سوپ
سوپ، پیش غذا یا عصرانه خوبی است. طبق بررسی های پژوهشگران دانشگاه Pennstate افرادی که به عنوان پیش غذا سوپ می خورند ۱۰۰کالری کمتر در روز مصرف می کنند و وزن کم می کنند.
● غلات کامل
متخصصان توصیه می کنند به جای نان سفید و برنج سفید فیبر بیشتری مصرف کنید و غلات کامل را در برنامه غذایی خود بگنجانید. غلات کامل احساس سیری را القا می کنند. درحالی که غلات تصفیه شده حاوی قند بوده و گرسنه می کنند. غلات کامل متابولیسم را بهبود می بخشند و زمان هضم و جذب مواد غذایی را افزایش می دهند.
● گوشت مرغ
تحقیقات فراوانی نشان داده است مصرف پروتئین بالا می تواند به کاهش چربی و افزایش بافت ماهیچه ای کمک کند. مصرف ۸۵ گرم گوشت مرغ بدون پوست حاوی ۱۲۰کالری، ۲۶گرم پروتئین و یک گرم چربی است.
● گریپ فروت
تمامی منابع ویتامین C می تواند میزان ترشح انسولین را کاهش می دهد و سبب کاهش وزن شود. البته اگر دارو مصرف می کنید در رابطه با مصرف همزمان آن با مرکبات با پزشک خود مشورت کنید. زیرا گاهی این مواد بر هم تاثیر منفی می گذارند.
پنج شنبه 15/1/1392 - 14:22
آرایشی و زیبایی
زنان ژاپنی دارای پوستی زیبا هستند . راز آنها چیست؟بیایید با هم به گوشه و کنار جهان سربزنیم و نکات و ترفندهای زیبایی را در برخی از نقاط مشهور جهان جستجو کنیم، نکاتی که حاصل قرن ها تجربه است !!!
#gallery-1 { margin: auto; } #gallery-1 .gallery-item { float: right; margin-top: 10px; text-align: center; width: 100%; } #gallery-1 img { border: 2px solid #cfcfcf; } #gallery-1 .gallery-caption { margin-left: 0; }
هرچند امروزه شیوه های بسیاری برای مراقبت از زیبایی به وجود آمده اما از دیرباز زنان در سراسر دنیا روش هایی برای حفظ زیبایی داشتند که بسیار مفید و موثر بوده است و در هر جایی به نوعی تکامل یافته ، حالا تصور کنید که اگر همه روش های آنها را کنار هم قرار دهیم ، چقدر زیباتر خواهیم بود ؟
ضد پیری از چین :
این کاملا واضح است که زنان آسیایی پوستی زیبا دارند ، در هر سنی که باشند ! برای بررسی به چین رفتیم تا ببینیم زنان چینی چه ترفندی به کار می برند تا همیشه پوستشان را جوان نگه دارند . چیزی که فهمیدیم این بود که برای محافظت پوست از رادیکال های آزاد، باید همان کاری را بکنیم که آنها می کنند : نوشیدن چای سفید!!
رفع حلقه های تیره دور چشم از اسپانیا :
این نکته را از خانم های اسپانیایی بیاموزید . آنها برای خلاصی از تیرگی دور چشم چه می کنند ؟ اگر ورقه های خیلی نازک سیب زمینی را برای ۱۰ دقیقه روی چشمتان قرار دهید از حلقه های دور چشم خلاص می شوید ! به همین سادگی
از خواب بیدار شدن از زیمبابوه :
قهوه ، راک استار و ردبول را فراموش کنید ، زن زیمبابوه ترفند بهتری در آستین دارد . به منظور افزایش انرژی ، پاکسازی سیستم بدن و شروع سوخت و ساز بدن ، آنها چای داغ همراه آبلیمو می نوشند .
لب های لطیف از ایتالیا :
برای لطافت لب ها وقتی که آنها خشک ، پوسته پوسته و یا آفتاب سوخته هستند ، از زنان ایتالیایی بیاموزید، از روغن زیتون استفاده کنید.
مراقبت پوست از ژاپن :
زنان ژاپنی دارای پوستی زیبا هستند . راز آنها چیست؟ آنها از روغن درخت کاملیا برای همه چیزاستفاده می کنند از جمله برای خلاص شدن از چین و چروک، پس از زایمان ، جوان سازی و رساندن مواد مغذی به مو و تسکین دهنده سوختگی. با تشکر از این خانم ها، من تا به حال هیچ چیز درباره کاملیا نمی دانستم !!
رهایی ازسلولیت از برزیل :
زنان برزیلی یکی از بهترین اندام ها را در جهان دارند ، بنابراین اگر بگویند چگونه می توان با سلولیت مبارزه کرد ، من به حرفشان اعتماد می کنم ! فکر می کنید رازشان در چیست ؟ آنها ماسه را به بدنشان می مالند ،که باعث تحریک پوست شده وبه از بین بردن سلولیت کمک می کند .
مراقبت مو از هند :
همه می دانند که زنان هندی موهای فوق العاده ای دارند . می دانید راز قدیمی آنها چیست ؟ روغن نارگیل !!! هفته ای یک بار ، مقداری از آن را گرم کرده و پوست سرتان را با آن ماساژ دهید . سپس همانطوریک شب را با آن بخوابید تا موهای زیبا و درخشانی داشته باشید .
پنج شنبه 15/1/1392 - 14:20
آلبوم تصاویر
وقتی چراغ راهنمایی و رانندگی از یک رنگی خسته میشود!
پنج شنبه 15/1/1392 - 14:15
خواستگاری و نامزدی
وقتی صحبت از ازدواج میشود، مرد ها سخت ترین وظیفه را بر دوش دارند؛ باید پا پیش بگذارند از دختر مورد علاقه خود خواستگاری کنند.
در این بین مردانی هستند که برای اینکه لحظه خواستگاری را به یادماندنی تر و شیرین تر کنند دست به اقدامات عجیب و غریبی می زنند تا بلکه دل محبوب خود را بدست بیاورند و جواب مثبت را از او بگیرند.
خواستگاری در بی وزنی:
یک مرد آمریکایی از دختر مورد علاقه اش در کابین یک بوئینگ ۷۵۱ در حالی که در فضا شناور بودند، خواستگاری کرد.این مرد جوان به عنوان هدیه تولد نامزد چند ساله اش، او را به یک سفر با هواپیمایی که شرایط حاکم در فضا را شبیه سازی میکند دعوت و سپس هزاران متر بر فراز دریا و در حالی که هر دو در فضای کابین شناور بودند ،از او خواستگاری کرد.
خواستگاری در میان شعله های آتش:
تاد، یک بدل کار عاشق که به دنبال شیوه جالبی برای گرفتن جواب مثبت از دختر مورد علاقه اش بود تصمیم گرفت تا برای این که او را تحت تأثیر قرار دهد از یک سکوی بلند درون یک استخر و در حالی که آتش او را فراگرفته خود را پرتاب کند. برای این منظور تاد لباس مخصوصی تن کرد و در مقابل چشمان دختر خود را آتش زد و به سرعت از سکو به درون استخر پرید. پس از چند ثانیه تاد صحیح وسالم از استخر بیرون آمد در مقابل پشمان بهت زده ی ملیسا، زانو زده و از وی تقاضای ازدواج کرد.
خواستگاری در ارتفاع ۶۰۰۰ متری:
ماتئو مارتینز، چتر باز ماهر، از دختر مورد علاقه اش در شرایطی که هر دو در ارتفاع ۶۰۰۰ متری از سطح زمین آماده انجام پرش با چتر بودند خواستگاری کرد.
خواستگاری از طریق آگهی بازرگانی:
راند به دنبال رمانتیک ترین روش برای خواستگاری از دختر رویاهایش بود و به این فکر افتاد که در بین برنامه ی تلویزیونی مورد علاقه دوست دخترش ظاهر شود و از او تقاضای ازدواج کند. بنابراین با برنامه ی مورد علاقه ای همسرش تماس گرفت و در ازای پرداخت مقداری پول آنها حاضر شدند که برای چند دقیقه تصویر راند را در زمان پخش اگهی های بازرگانی به روی آنتن بفرستند.در ۶ فوریه سال ۲۰۰۶ ملیسا در حال تماشای برنامه خود بود که ناگهان تصویر راند روی صفحه تلویزیون او ظاهر میشود و از او سوال معروف” با من ازدواج میکنی” را میپرسد و ملیسا هم که بسیار ذوق زده شده بود همانجا جواب مثبت را میدهد. اگر چه راند قادر به شنیدن آن نبود.
خواستگاری مجازی:
برنی پنگ ۲۶ ساله اهل نیو جرسی حدود یک ماه برای برنامه ریزی مجدد بازی تلاش کرد و موفق شد که طوری آن را برنامه ریزی کند که زمانی که تیمی لی، دختر مورد علاقه اش آن را بازی میکند و امتیاز بالایی کسب میکند یک انگشتر نامزدی صورتی بر روی صفحه به همراه سوال ” با من ازدواج میکنی” پدیدار شود.
شرکت سازنده این بازی زمانی که متوجه شد برنی بازی آنها این چنین ماهرانه هک کرده نه تنها از وی شکایت نکرد بلکه حاضر شد بخشی از هزینه ی ازدواج او را متقبل شوند.
خواستگاری با چتر:
شان پالمگرن، یک عاشق خلاق آمریکایی، برای خواستگاری از دختر مورد علاقه اش به تعداد حروف عبارت انگلیسی will you marry me “” چتر خرید و بر روی هر یک، یکی از واژه ها ی این جمله را نوشت. سپس آنها را بین تعدادی از دوستان خود پخش کرد. شان از دوست دخترش، بتسی، خواست تا با هم در یک پارک قدم برنند. همینطور که در حال قدم زدن بودند، بتسی چند مرد را دید که همهگی زیر آفتاب چتر بالای سر خود گرفته اند. او از این اقدام آنها تعجب کرد و اما دیری نپایید که تعجب او تبدیل به احساس شوق فراوان شد. با اشاره ی شان ناگهان همه ی چتر پایین آورده شدند و عبارت ” با من ازدوج می کنی” را در مقابل چشم های بتسی نقش بستند..
استفاده از تام کروز برای خواستگاری:
جائو کارتینر یک تصویربردار است که برای شبکه RTP پرتغال کار می کند. وی در فرصتی که تام کروز برای انجام یک مصاحبه در این شبکه حاضر شده بود از او خواست تا از طرف او از سونیا، دختر مورد علاقه اش خواستگاری کند. جائو یک کلیپ از تام کروز تهیه کرد و با موافقت RTP این کلیپ از طریق این شبکه پخش شد. در این کلیپ تام کروز از جانب جائو از سونیا خواستگاری کرد.
اجاره یک گروه تئاتر برای بازی صحنه ی خواستگاری:
یک سرمایه دار مشهور اوکراینی برای خواستگاری یک گروه تئاتر را اجاره کردو به کمک آنها نماشنامه ای با عنوان ” رمانتیک ها ” تهیه کرد و خود نقش اول آن را بر عهده گرفت. در روز اجرای این نمایش جنادا زالینسکس ۳۶ ساله دختر مورد علاقه خود، ویکتوریا، را به دیدن این نمایش دعوت کرد. جنادا در حالی که یک نقاب به صورت داشت روی صحنه آمد و در حالی که قرار بود عشق خود را به بازیگر زن مقابلش ابراز کند رو به ویکتوریا که در میان تماشاگران نشسته بود کرد و گفت: : “دختری که دوست دارم نامش ویکتوریاست و در ردیف ششم نشسته است. ویکتوریا با من ازدواج میکنی؟
پنج شنبه 15/1/1392 - 14:13
كودك
وقتی موضوع تحصیل بچه ها به میان می آید، پدر و مادران اغلب افراط یا تفریط را پیشه می کنند؛ یا نسبت به این مسئله بی توجه هستند یا بیش از حد نگران.
چگونه میتوانیم بهطور همزمان به موفقیت و رشد و شکوفایی فرزندانمان کمک کنیم؟ متخصصان به ما کمک میکنند تا به شکل درست در این زمینه رفتارکنیم.
● کمک به علاقه کودک به یادگیری
کودک از همان اوان کودکی، میل به یادگیری را نشان میدهد؛ بدنش را لمس میکند، و بعد اشیایی که در اطرافش وجود دارند را در دستانش میگیرد. اولین نقشی که والدین در این زمینه دارند این است که به این کنجکاوی طبیعی کمک کنند. این کمک خیلی زود از سنین بسیار پایین آغاز میشود.
دونالد وینیکوت، متخصص اطفال و رواندرمانگر انگلیسی از یک بازی که آنرا «معرفی اشیاء» مینامد، صحبت میکند: اشیاء را به کودک نشان میدهید و در عین حال نام آنها را همراه با لبخند بر زبان میآورید، سپس به او اجازه میدهید آنرا در دستانش بگیرد. بعدها وقتی کودک بزرگتر شد مثلا طی سفر یا بازدید از موزهها او را به فرهنگ علاقهمند میکنید…
کودک باید ایفاگر نقش بماند و پدر و مادر در تکامل و پیشرفتش از او حمایت کنند.
● نقش معلم را برایش ایفا نکنید
در مهد کودک و دوران ابتدایی، بین نقش والدین و معلم تقریبا تفاوتی وجود ندارد: برای کودک کتاب میخوانند، شمردن را به او یاد میدهند و او را تشویق میکنند نقاشی بکشد… اما لازم است همگام با رشد کودک، نقش والدین و معلمان از یکدیگر مشخص شود. این بدان معنا نیست که خود را از آموزش به کودک منع کنیم بلکه از ایفاکردن نقش معلم خودداری کنیم. چنانچه خواسته شما از فرزندتان بیش از حد باشد و همه چیز حالت تربیتی و آموزشی داشته باشد، قطعا این خطر وجود دارد که او را نسبت به هر گونه یادگیری دلزده کنید.
علاوه بر آن، در رابطه پدر و مادر- فرزندی، رابطه عاطفی از اهمیت بسیارزیادی برخوردار است. پدر یا مادر میخواهند آمال و آرزوهای خود یا روند دوران تحصیلی خودشان را در مورد دختر یا پسرشان پیاده کنند. فرزند برای آنکه نسبت به پدر و مادر و معلمش «وفادار»بماند، سعی میکند خواسته آنان را عملی کند و در اینصورت احتمال دارد دچار تعارض شود.
● علاقه
برای یک کودک، علاقه داشتن به تحصیل او به معنای علاقه داشتن به خود او است.اما زندگی تحصیلی او در کتاب و دفترش خلاصه نمیشود. صحبت در مورد مدرسه این فرصت را به او میدهد تا در مورد دوستانش، معلمان، فعالیتهایش، مشکلاتش، رویاهایی که در مورد شغل آیندهاش در سر دارد و… با او گفت وگو کنید.
● خصوصیات او را بشناسید
از طریق این گفتوگوها، پدر و مادر موفق میشوند به علائق، نقاط ضعف و قوت فرزندشان پی ببرند. به عبارتی، فرزند خود را همانگونه که هست بشناسند، نه آنگونه که تصور میکنند هست یا میخواهند باشد. بدینترتیب از تحمیل خواستههای شخصی و روند تحصیلی خود به او خودداری میکنیم.
● اهداف مشخصی را با او تعیین کنید
موفقیت تحصیلی کودک شامل «قراردادی» است که بین او و والدینش گذاشته میشود و بر مبنای اهدافی مشخص و قابلدسترس است؛ مثلا «در این ساعت باید کارهایت را انجام داده باشی»، «قبل از اینکه دوباره بهت سر بزنم، باید برنامهای بریزی و نوشتنیهایت را نوشته باشی»، «قبل از پایان ۳ماه، در این درس باید پیشرفت کرده باشی» و… موعد مقرری که هریک از طرفین باید آنرا رعایت کنند کمک میکند تا کودک کنترل زمان را یاد بگیرد و کارش را بهطور سازنده و با انگیزه دنبال کند.
● درس خواندن را برایش معنادارکنید
برای آنکه کودک برای درس خواندن انگیزه داشته باشد و احساس مسئولیت کند باید درک کند که برای پدر و مادرش درس نمیخواند بلکه این کار را برای خودش انجام میدهد تا به هدفی شخصی دست یابد. همچنین او باید قادر باشد بین زندگی کنونیاش بهعنوان دانشآموز و زندگی آیندهاش بهعنوان فردی بزرگسال ارتباط ایجاد کند و از کودکی برنامه یا رؤیای شغل آیندهاش را در ذهن بپروراند.«میخواهی یک دامپزشک بشوی؟ درس علوم خیلی برایت مهم است»، «یک خبرنگار بزرگ؟ یادگیری زبانهای خارجی به تو کمک میکند»… البته این بدان معنا نیست که او را دربند برنامهای دست نیافتنی و غیرعینی کنید بلکه به او کمک کنید تا به تلاشهایی که مدرسه از او میخواهد، معنا ببخشد.
● به او یاد دهید زمان را اداره کند
اغلب بچهها وقتی عادت میکنند تکالیفشان را بهطور نامنظم انجام دهند، عاجز میشوند. ازاین رو باید خیلی زود به آنها ریتم منظم کاری داد. وقتی کودک از مدرسه به خانه برمیگردد، چه زمانی بیشتر احساس راحتی میکند تا تکالیفش را انجام دهد؟ با درنظر گرفتن علائق او و محدودیتهای خانواده، یک ساعت مشخص را برایش تعیین کنید. بدینترتیب کودکی که از همان کلاس اول هر روز بعد از خوردن عصرانه به خواندن عادت کند، بعدها نیز راحتتر میتواند وقت بیشتری را بهطور منظم به انجام تکالیف مدرسهاش اختصاص دهد.
● برای انجام تکالیف محیط مناسبی برایش فراهم کنید
بستگی به انتخاب خود کودک دارد؛ داخل آشپزخانه، داخل اتاقش یا مکانی که همه افراد خانواده دور و بر او هستند… . بعضی از بچهها بیشتر از بچههای دیگر نیاز دارند تا با حضور والدینشان احساس حمایت کنند. اما در کل، هر چه کودک بزرگتر شود، برای انجام تکالیفش بیشتر به تنهایی نیازدارد. بنابراین روش درست، آن است که از این استقلال حمایت کنیم: برای آنکه مطمئن شوید تکالیفش را انجام داده او را«نپایید» بلکه نشان دهید که به او اعتماد دارید؛ در عین حال نشان دهید که برای پاسخگویی به سؤالاتش در دسترس و مراقب ادامه روند تحصیلیاش هستید.
● به جای قضاوت کردن بر او نظارت کنید
در هر حالتی، کودک باید تکالیفش را خودش به تنهایی انجام دهد. چنانچه تکالیفش را «به جای او» انجام دهید، باعث میشود همه اعتمادی که به قابلیتهایش برای پیشرفت کردن دارد را از دست بدهد و در حالیکه اجازه نمیدهید پیامدهای اشتباهاتش را تجربه کند، او را بیمسئولیت بارمیآورید. پدر و مادر بنا به درخواست کودک و برای آنکه ببینند تکالیفش را به اتمام رسانده است باید مداخله کنند.
این نظارت فرصتی است تا نقاط ضعف دانش آموز را مشخص کنند و بهویژه نشان دهند که شاهد تلاشها و زحمات او هستند. هیچ قضاوتی در مورد او نکنید، نمرات کلاسیاش کفایت میکند. همچنین افکاری از این دست را کنار بگذارید: «تو هیچی نفهمیدی»، «تومیتونستی بهتر از اینها کار کنی» و… . به جای گفتن «تو» ترجیحا عباراتی بدون منظور بهکار برید که او را برای اصلاح خود تشویق میکنند؛ مثلا، به جای آنکه بگویید: «تو ۳بار اشتباه کردهای» بگویید: «۳ اشتباه وجود دارد» .
و بهخصوص فراموش نکنید که به ازای هر موفقیت به او تبریک بگویید.
● نقاط قوتش را بازشناسید
اغلب پدر و مادرها در حالیکه فراموش میکنند نقاط قوت فرزندشان را بشناسند، روی نمرات بد او تمرکز میکنند. زبان، هنرهای تجسمی، جغرافی، ورزش و…، هیچ درسی نباید بیارزش شمرده شود. همچنین میتوان از طریق دروسی که فرزندتان بر آنها تسلط دارد، او را به سمت دروسی که در آنها مشکل دارد سوق دهید؛ علاقه او به هنرهای تجسمی فرصتی است تا او را به تاریخ علاقهمند کنید. علاقه او به ورزش باعث میشود تا در مورد نیرو، زمان و فاصله با او صحبت کنید و اهمیت ریاضی را به او نشان دهید.
● برایش الگو باشید
چرا کودک وقتی از مدرسه به خانه برمیگردد باید تکالیفش را انجام دهد درحالیکه پدر و مادرش وقتی از سر کار به خانه بازمیگردند تلویزیون تماشا میکنند؟
چرا کودک باید بخواهد برای درس و مدرسه تلاش کند درحالیکه میشنود که پدر و مادرش حرفهای خوبی در مورد کارشان نمیزنند؟
چرا وقتیکه پدر و مادرش مطالعه نمیکنند، کودک باید کتاب بخواند؟
لازم است بین خواسته و توقعی که از فرزندمان داریم و عملی که خود انجام میدهیم انسجام وجود داشته باشد. برای آنکه فرزندتان را به درستی طی دوران تحصیلیاش همراهی کنید، ابتدا باید خودتان در زندگی روزانه برایش یک الگو باشید.
● به جای اینکه نگران شوید درک کنید
کجا مشکل داشته؟
چه چیزی را نفهمیده؟
چه کار کنیم تا دوباره این اشتباهات را تکرار نکند؟
اگر بنا باشد که با دیدن فقط یک نمره بد نگران نشویم، خوب است که در مورد علتهای آن به روشنی و فورا با کودک و درصورت لزوم با معلمش صحبت کنیم. زیرا اگر مشکلات را به حال خود رها کنیم، احتمال دارد که یا نسبت به کودک خیلی «سختگیر» شویم یا بیش از حد او را به حال خودش رها کنیم. «هیچ کاری نمیشه کرد»، «هر کار بکنی، هیچی از ریاضی سرش نمیشه»؛ این دو برخورد انگیزه کودک برای درس خواندن را به شدت از بین میبرد.
پنج شنبه 15/1/1392 - 14:10
ازدواج و همسرداری
همیشه وقتی به تعطیلات نزدیک میشدیم یا تقویم را ورق میزدیم و برای تعطیلات رسمیمان برنامهریزی میکردیم، بین من و همکارانام بحث میشد که چه کسی مجبور است در روز تعطیلی، دور از همسرش در بخش بماند….
این بحث و گفتگوها به خصوص برای دوستانام که در بخشهای خاص کار میکردند که حتما نیازمند کشیک بود، جدیتر دنبال میشد. به سختی کسی حاضر بود شیفت روزهای تعطیل را قبول کند. بیشتر بچهها دوست داشتند کنار همسر و خانوادهشان باشند و حتی یک روز تعطیل را هم از دست ندهند. ولی در این میان، آقایی بود که بهرغم جوان بودنش و با اینکه یک پسر دو ساله داشت؛ همیشه داوطلب شیفتهای اضافی و ساعات کاری بیشتر بود و نه فقط در بخش خودشان، بلکه در بخشهای دیگر هم داوطلبانه اضافهکار قبول میکرد. همکاراناش میگفتند:
«او تمام ساعات زندگیاش را فقط کار میکند و کمتر کنار همسر و فرزندش است و جالب اینکه همسرش هم هیچ اعتراضی ندارد.» این مساله برای همهمان، سوالبرانگیز بود. تا اینکه چند وقت پیش، یکی از همکاران به شوخی گفت: «باید فکری به حال شیفتهای خالیماندهمان بکنیم؛ چون خوشبختانه آن دوستمان متوجه مشکلاش شده و تحت مشاوره و رواندرمانی دوباره به زندگی سالم خود برگشته است!» همه پرسنل، به ویژه همکاران آن فرد، خوشحال بودند که زندگی او سر و سامان گرفته است اما باز هم تهدلمان به یاد روزهایی افتاده بودیم که او با خیال راحت، همه اضافهکاریها و تعطیلات را به شیفت میگذراند.
شاید شما هم در میان همکاران یا دوستان خود افرادی را بشناسید که از خانه گریزانند و بهرغم اینکه ظاهرا مشکلی ندارند، از همسر خود فراریاند و دوست ندارند در کنار هم باشند؛ همسرانی که هرگز لذت با هم بودن را نچشیدهاند و تجربه نکردهاند، یک سفر دونفره یا یک شام دو نفره و حتی نوشیدن یک فنجان چای در کنار همدیگر چهقدر لذتبخش است. این هفته به زندگی این همسرگریزان میپردازیم و راهحلهایی برای ایشان داریم.
در مطب مشاور
قبل از هر چیز اجازه بدهید نکته مهمی را یادآوری کنم.
ما باید افرادی را که به طرز شدیدی وابسته به کارشان هستند و به شدت از انجام کارشان لذت میبرند (و اصطلاحا معتاد به کارشان هستند) را از کسانی که همسرگریز هستند، جدا کنیم. درست است که این افراد هم اکثر وقت خود را در محیط کارشان میگذرانند و تمام مدت کار میکنند و روز تعطیل و غیرتعطیل نمیشناسند اما دلیل این رفتار آنها وابستگی روانی شدیدی است که به کار کردن دارند. با اینکه در نگاه اول این گروه را متهم به همسرگریزی میکنند اما اصولا این افراد ( اغلب معتادان به کار مرد هستند هر چند که در میان خانمها نیز چنین حالتی گاهی دیده میشود ) با همسر و فرزند خود مشکلی ندارند. تنها مساله این آقایان آن است که تنها لذتشان در دنیا کار کردن است و هویت خود را صرفا در انجام کار میبینند. برای همین، حتی در روزهای تعطیل و ایامی که به اجبار از کارشان جدا میشوند با تلفن یا پشت میز کامپیوتر، مشغول کار میشوند.
خانوادههای این آقایان، به آنها نام «ماشین پولسازی» میدهند و سعی میکنند نیازهای خود را به وسیله پول در ابعاد مختلف تامین کنند اما پس از مدتی با مشکلات عاطفی و غیره مواجه میشوند.
حضور نداشتن والدی که به کار معتاد است میتواند به سلامت بچهها صدمه بزند و آنها را دچار خلأهای خاصی کند.
توصیه میکنم همه کسانی که مانند همکار شما فقط در زندگی از کار کردن تمام وقت لذت میبرند و بس، با یک روانشناس مشورت کنند و در صورت تشخیص اعتیاد به کار میتوانند مطمئن باشند که با رواندرمانی به خوبی درمان میشوند.
اما در مورد همسرگریز بودن باید گفت شباهت آنها به گروه پیشین در این است که چنین افرادی به دلیل فرار از خانه و همسر مجبورند به کار پناه بیاورند.
همسرگریزها برخلاف معتادان به کار، از کار کردن لذت نمیبرند و چهبسا در تمام مدتی که سر کار هستند فقط با همکاران مشغول وقت تلف کردن و خوشگذرانی باشند. آنها فقط دلشان میخواهد وقت خود را پر کنند و پناه بردن به محیط کار از صبح تا شب بهانه خوبی برایشان است. خانمهایی که از همسرشان گریزاناند نیز ترجیح میدهند ساعات خود را با خانواده، دوستان و همکاران طوری تنظیم کنند که فقط زمان مختصری را در کنار همسرشان باشند. آنها نیز درست مانند شوهران خود تمام انرژی خود را صرف میکنند و وقتی به هم میرسند بیانگیزه و خستهاند. از آنجا که این همسران از با هم بودن لذت نمیبرند، حرفی ندارند که بزنند، فصل مشترکی ندارند که با پرداختن به آن به لذتی مشترک دست یابند، حتی روابط جنسی آنها در این زندگی مکانیکی بدون رد و بدل کردن هیچ احساس و عاطفهای صورت میگیرد. آنها با هماند ولی تنها هستند.
علت واقعی این معضل ( همسرگریزی ) آن است که آنها در انتخاب همسر اشتباه کردهاند و متاسفانه بعد از ازدواج تازه متوجه شدهاند که به درد هم نمیخورند و هیچ فصل مشترکی ندارند.
چرا آنها از همسرشان میگریزند؟
داستان زندگی همسرگریزها از آنجا شروع میشود که با یک انتخاب غلط و به دنبال تصمیمی عجولانه با یکدیگر ازدواج میکنند؛ مثلا ناگهان عشق شدیدی نسبت به هم پیدا میکنند و بدون در نظر گرفتن تناسبهای لازم برای ازدواج پای سفره عقد مینشینند و زیر یک سقف میروند. تازه در این قسمت داستان متوجه شدند که در عرض همین مدت کوتاه دیگر از شعلههای عشق روز اول خبری نیست و انگار آنها هیچ تناسبی با یکدیگر ندارند. حتی حرف هم را نمیفهمند و چون به محض حرف زدن با یکدیگر دچار سرخوردگی و کشمکش میشوند به تدریج از هم فاصله گرفته و تصمیم میگیرند لذت همصحبتی با همسر را با چیز دیگری جایگزین کنند؛ به عنوان نمونه، گفتگو با دوستی قدیمی یا خواهر و غیره. بنابراین تمام نیازهای آنها بیپاسخ میماند و حتی گاهی تلاش آنها برای هماهنگ شدن با یکدیگر جواب نمیدهد، در نتیجه آنها را به سمت همسرگریزی میکشاند.
با زوجینی مواجه شدهام که شدت همسرگریزیشان بیش از اینها بوده است و رسما از یکدیگر فرار میکردند. خانم میگفت: «حتی برای سه ساعت در مسیر تهران به شمال نمیتوانم در کنار او باشم. حوصلهام سر میرود چون حتی مناظر زیبای جاده شمال که برای من لذتبخش است و دوست دارم ازش تعریف کنم برای شوهرم معمولی است و لذتی به او نمیدهد لذا ترجیح میدهم در اولین توقفگاه تا فرصتی پیدا کردم جای خود را با یکی از همسفران که در ماشین دیگری است عوض کنم. معمولا چند ماشین و گروهی سفر میکنیم. لااقل با این کار در مسیر سفر از نعمت هم صحبت خوب بهرهمند میشوم. دنبال بهانهای میگردم و مثلا میگویم میخواهم مطلبی را به فلانی بگویم و زود بر میگردم اما آنقدر طول میدهم تا یکی از مسافران آن ماشین جایش را با من عوض کند و راه بیفتیم.»
خانم دیگری میگفت: « با همسرم حتی در بهشت هم به من خوش نمیگذرد اما با دوستام یا خانوادهام هر جای معمولی و عادی برایم مثل بهشت لذتبخش خواهد شد.
تنها موضوعی که وجه مشترک من و همسرم است این است که ما از با هم بودن لذت نمیبریم!»
چاره چیست؟
همین فاصله گرفتنها و مراقبت نکردن از عشق و صمیمیت و صداقتی که باید در روابط همسران باشد، میتواند همسران را از هم جدا کند. آنها شاید طلاق نگیرند و حضور فیزیکی کنار هم داشته باشند اما در ابتدا طلاق عاطفی و بعدش طلاقهای بعدی آن قدر عرصه را تنگ میکند که تصمیم بگیرند جدا شوند. ما انسانها موجودات اجتماعی هستیم و مگر میشود حتی از همصحبتی با کسی که زیر یک سقف در کنارش هستیم، بگذریم؟ خیلی از همسرانی که خود را ملزم به ادامه این روابط نمیبینند ( به دلایل اعتباری، وجود فرزند و غیره )؛ چون فصل مشترکی با هم ندارند، طلاق میگیرند و هیچ راه دیگری را امتحان نمیکنند؛
چاره همسرگریزی، زوجدرمانی است.
همسران زیادی را میشناسم که به جای رفتن به دادگاه برای طلاق تصمیم گرفتند فقط چند جلسه زوجدرمانی را امتحان کنند. با اینکه تا مدتها زمان لازم داریم از این زوج همسرانی ایدهآل بسازیم اما همان خانمها و آقایان، امروزه از با هم بودن لذت میبرند و جالبتر اینکه از انتخاب خود راضیاند. زوج درمانی به افراد کمک میکند قابلیتها و ویژگیهای فردی خود را در درجه اول بشناسند و سپس نیازها و انتظارات خود را شناسایی کنند و تغییر دهند.
پنج شنبه 15/1/1392 - 14:8
خواستگاری و نامزدی
اگر پای خاطرات برخی پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها بنشینید و از نحوه خواستگاری و ازدواج در زمان قدیم بپرسید، طبیعی است که بشنوید عروس و داماد حتی گاهی تا سر سفره عقد همدیگر را نمی دیدند و نمی شناختند! یا در بهترین شرایط نقششان در ازدواج فقط در حد پاسخ به این سؤال بود که “فلانی را برای ازدواجت در نظر گرفتهایم، مخالف که نیستی؟ البته هنوز هم در گوشه و کنار جامعه ما دختران و پسران جوان با نیم ساعت یا یک ساعت گفت و گو و طرح چند سؤال کلی و کلیشه ای گمان می کنند که با دیدگاه یکدیگر آشنا شده اند و با هم توافق دارند.
شناخت تنها راه انتخاب موفق
واقعیت این است که شناخت، تنها راه یک انتخاب موفق و مطمئن است و از سوی دیگر شناخت طرف مقابل، کاری بسیار دشوار و البته تحقق کامل آن ناممکن است! ذکر این نکته نباید شما را ناامید کند، خواستگاری، فرصت طلایی برای رسیدن به بیشترین شناخت ممکن است به شرط آن که جوانان و خانواده هایشان مهارت مدیریت این زمان و فرصت طلایی را آموخته باشند.
۶ قانون ویژه جوانان دم بخت
اگر خوب دقت کنیم می توانیم به چند قانون اصولی برسیم که امکان بیشترین بهرهبرداری از این زمان طلایی را در پی خواهد داشت:
قانون اول : هول نشوید
به خودتان و طرف مقابل فرصت آشنایی بدهید، با گذشت زمان مناسب بخشی از هیجاناتی که در برخوردهای اول و در جلسات خواستگاری بر دو طرف غلبه می کند، تا حدی فروکش می کند و شما اجازه پیدا می کنید که ابعاد شخصیتی، خانوادگی و اجتماعی طرف مقابل را بیشتر و عمیق تر بسنجید.
قانون دوم : سؤالات خوب مطرح کنید
برای این کار باید وقت بگذارید، مطالعه و مشورت کنید. مهارت خوب پرسیدن را بیاموزید
قانون سوم : انجام گفت و گو و تحقیق را جزو مراحل خواستگاری بدانیم نه به معنای قطعی تر شدن موضوع ازدواج
به این معنا که گفت وگوهای خواستگاری به منظور آشنایی بیشتر برای گرفتن تصمیم بهتر است نه به معنای تصمیم قطعی. بنابراین تعهدی برای گرفتن جواب مثبت از خانواده دختر و یا جواب مثبت دادن به خانواده پسر وجود ندارد.
قانون چهارم : شناخت خانوادگی به دست بیاوریم. شما باید از همه ظرفیت های موجود برای شناخت طرف مقابل استفاده کنید
این ظرفیت ها هم شامل اعضای خانواده و بستگان نزدیک و مورد اعتمادتان مثل خاله ، دایی ، عمه ، عمو، پدربزرگ و مادربزرگ می شود و هم شامل راه هایی که شما را به شناخت بهتر می رساند مثل دوستان، اقوام، خانواده، همکاران و محل های رفت و آمد طرف مقابلتان.
قانون پنجم : شناخت فرد و خانواده طرف مقابل هر دو الزامی است.
پرسیدن سؤالات دقیق از ویژگی های مختلف خانواده طرف مقابل مانند عقاید مذهبی آنان، تعلقات، تحصیلات، فرهنگ، نحوه ارتباط فرزندان، عروس ها و دامادهای آنها با خانواده و … به شناسایی شما نسبت به خانواده طرف مقابل کمک می کند و می توانید میزان هماهنگی و شباهت دو خانواده را تخمین بزنید.
قانون ششم : فراموش نکنید که قانون اول و آخر توکل به خداوند است
شما با همسر آینده تان ساعت ها گفت و گو کنید، درباره او تحقیق کنید، به مشاور مراجعه کنید و… ولی از یاد خداوند غافل نشوید! ازدواج رزق است پس باید از خداوند بهترین همسر را برای خود طلب کنید. به طور قطع این موضوع نه به معنای گرفتن استخاره و اتکا به آن است که به معنی دعا، خواستن و توکل همه جانبه به خداوندی است که از رگ گردن به ما نزدیک تر و به خیر و صلاح بندگانش بیش از آن ها آگاه است.
پنج شنبه 15/1/1392 - 14:2
بهداشت روانی
منتظر ماندن برای خدا به معنی منفعل بودن نیست. به این معنی نیست که بیکار بایستید، به آسمان خیره شوید و منتظر یک میلیون دلاری باشید که خداوند از آن بالا برایتان میفرستد.
زندگی کامل نیست. همیشه طوفانها میآیند و میروند.
احساس ناامیدی میکنید؟ به بالا نگاه کنید! خدا بزرگ است.
خداوند از روزهای سختی که برایمان بوجود می آید برای بیرون کشیدن ما از افسردگی و ناامیدی و قوی کردن ما استفاده میکند.
نباید دلسرد شوید. همیشه امید وجود دارد.
سختیها معمولاً باعث میشوند احساس تنهایی کنیم.
آدمها هر روز با مشکلات زیادی روبهرو میشوند. در این زمانی که مشکلات اقتصادی زیادی وجود دارد، به ایمانتان تکیه کنید و بدانید که خداوند بزرگتر از آن سختیهایی است که برایتان پیش آمده است.
امید اعتمادی است که همه ما دوست داریم داشته باشیم.
اولین کاری که بعد از احساس ناامیدی انجام میدهید چیست؟
به زانو میافتید و دعا میکنید و حکمت خدا را طلب میکنید.
یا به رختخواب میافتید و آرزوی مرگ میکنید؟
وقتی ناامیدیم، داشتن امید کار سختی است
باید به نقطهای در زندگیتان برسید که دیگر نتوانید ادامه دهید. گناهتان، گذشتهتان، سختیها و مشکلاتی که هر روز با آنها دست و پنجه نرم میکنید، ظاهرتان یا وضعیت زندگیتان. وقتی هیچوقت به آن نقطه نرسید که تغییرات مثبت در زندگیتان به یک انتخاب تبدیل شود، زندگیتان پوچ و بیهوده خواهد بود.
به یک بطری کوکاکولا نگاه کنید. نیمی از آن را بنوشید و بعد بگذارید زمین. نگاه کنید مایع درون آن چه میکند. تلاشی بیهوده دارد و به ناکجا میرود، مگر اینکه محتوی بطری را بیرون بریزید. اما سر و صدا کرده و داخل محدوده ظرف میجوشد. هیچ هدفی جز مصرف شدن ندارد.
اگر به قدم زدن در جاده پهناور ناامیدی ادامه دهید، درست مثل محتوی آن بطری خواهید شد. مثل امید یک دیوانه برای فرار از تیمارستان و نداشتن قدرت لازم برای آن. باید اولین قدم به سمت آزادی را برداریم. باید از محیط ناامیدکننده اطرافتان پا را بیرون گذاشته و بقیه را به خدا بسپارید.
آدمها همیشه دور انتخابها، افسوسهای گذشته و سختیهایی که برایشان پیش آمده میچرخند. روز به روز، محیط به دیوی برای آنها تبدیل میشود که ذهنشان را به اسارت میکشد. توانایی فرار ندارند. ناامیدند. احساس گمگشتگی کرده و تصور میکنند هیچکس دوستشان ندارد.
بعد در اوج سختیها و مشکلات به سمت خدا فریاد میکشند که آنها را از این ناامیدی نجات دهد. امید اعتمادی در اعماق وجود ماست که قدرت لازم برای وارد عمل شدن و رسیدن به هدفمان را به ما میدهد.
ایمان یعنی اعتقاد به چیزی که قادر به دیدن آن نیستید. امید یعنی دوست داشته باشیم چیزی که ایمانمان میخواهد به ما نشان دهد را ببینیم. این دو در کنار هم هستند و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد.
من در شرایط سختی در زندگی خود قرار داشتم و دیگر قادر نبودم قدمی به جلو بردارم. قادر به تامین خود و خانوادهام نبودم. نه ماشینی داشتم، نه شغلی و نه پولی. از خجالت نمیتوانستم سرم را بلند کنم. تابحال چنین شرایطی داشتهاید؟ این یعنی فقر. این یعنی حتی برای کوچکترین نیازهای روزانهتان هم سختی بکشید.
و مسئله ناراحتکننده این است که خیلیها حتی شرایطی بدتر از من داشتند. در زندگی به نقطهای میرسیم که میتوانیم تصمیم بگیریم جادهای که پیش روی داریم را ادامه دهیم یا ایستاده و صبر کنیم. و مطمئناً وقتی ناامیدانه نیاز به کمک داریم، صبر کردن برای خدا بسیار سخت است.
خداوند راهی دارد که به ما نشان میدهد تا چه اندازه مهم هستیم. همه ما برای دلیلی به دنیا آمدهایم و سختیها و ناامیدیهایی که برایمان پیش میآید اهمیتی ندارند.
شما بیهوده و بیدلیل برای گذراندن این زندگی کوتاه به دنیا نیامدهاید.
منتظر ماندن برای خدا به معنی منفعل بودن نیست. به این معنی نیست که بیکار بایستید، به آسمان خیره شوید و منتظر یک میلیون دلاری باشید که خداوند از آن بالا برایتان میفرستد.
امید یک عمل است. اگر فقط یک جرقه از آن در روحتان وجود داشته باشد، خیلی زود ایمان صدایتان میکند که پایتان را بیرون گذاشته و کاری برای ناامیدیتان بکنید. خداوند در هر کدام از ما قوه درک و بصیرت قرار داده است. قدرتی درون ما قرار داده که باعث میشود بتوانیم در برابر سختیها بایستیم.
امیدتان را از دست ندهید. احساس ناامیدی کردن درد بزرگتری است تا قدم بیرون گذاشتن و با کمک ایمان به خدا کاری برای تغییر شرایط انجام دادن. خدا بزرگ است و شما را برای هدفی مهم خلق کرده است. اینطور به آن نگاه کنید، احساس ناامیدی کردن فقط شما را عقب میاندازد و در هم میشکند. پس بایستید، به بالا نگاه کنید و در دریای ناامیدی غرق نشوید. خدا بزرگ است و بیشتر اوقات او تنها کسی است که میتوانید در زمان سختیها برای کمک به سراغش بروید.
پنج شنبه 15/1/1392 - 14:0