• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1977
تعداد نظرات : 4816
زمان آخرین مطلب : 2032روز قبل
اهل بیت

سلام

مبارکباد میلاد دو رهبر

              یکی صادق(ع)یکی ختم پیمبر

یکی بنیان گذاراصلی دین

             یکی احیا گر این یکه آیین 

شنبه 28/10/1392 - 16:8
شعر و قطعات ادبی

 شکلک های محدثه



به مناسبت فرا رسیدن میلاد با سعادت پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد(ص)وهفته وحدت مسلمانان وبا عرض تبریک به همه مسلمین جهان سروده ی اینجانب به نام (مثنوی میلاد ووحدت) تقدیم میشود:
 

 شکلک های محدثه




بود آن سال ،سال عام الفیل
بانگ اصحاب فیل بانگ رحیل


 چون ربیع یکم زراه رسید
مکه را آن یگانه ماه رسید


هفده از مه گذشت او آمد
شهر را نور، کو به کو آمد


جمعه بود وبه شهر بیت خدا
زاده شد افتخار ارض وسما


مادرش آمنه زنسل وهب
پدر،عبدالله از مهان عرب


شد منور زاو دیار وجود
همه عالم به پیش او به سجود


مکه از مقدمش شرافت یافت
فرشی از قلبها برایش بافت


نام زیبای او محمد (ص)شد
خاتم انبیاء واحمد شد


لرزه بر ساختار کسری گشت
چهارده کنگره زهم وا گشت


خشک در ساوه آب دریا شد
سرنگون وشکسته بتها شد


هرچه آتشکده بشد خاموش
شد سماوه پر آب، گرم خروش


آمد و معتی حیات  آمد
بهر ما کشتی نجات آمد


چونکه بگذشت چل زعمر شریف
کرد حق دین دیگری تعریف


دین نو،دین آخرین،اسلام
شد رسولش محمد(ص)خوشنام


خلق نیکوی او خلق عظیم
کار مشرک مقابلش تعظیم


در کفش یک کتاب قرآن نام
حرف خالق برای جمله انام


شرک وجهل عرب مقابل او
کفر والحاد در تقابل او


جانفشانی نمود در ره دین
نا شود مستقر خدا آیین


جنگها کرد وزخمها برداشت
تا درخت خداشناسی کاشت


هرچه مظلوم،پشتبانی کرد
دین اسلام را جهانی کرد


اینک آید زجای جای جهان
گوش ما صوت ربنا واذان


حمد یزدان که ما مسلمانیم
پیرو مصطفی(ص) وقرآنیم


در مذاهب شدیم گوناگون
لیک داریم ریشه ای همگون


ریشه مان مصطفی(ص) و اسلام است

اختلافات بی گمان دام است

 


باید از افتراق دوری کرد
دشمنان را دچار کوری کرد


دست بر حبل حق زدن باید
تا رضای خدابه دست آید

شاعر:اسماعیل تقوایی

 شکلک های محدثه

چهارشنبه 25/10/1392 - 14:55
قرآن

سلام

راستی ..کیفهای داخل فروشگاههای کیف فروشی رو دیدید..

برای اینکه جلوه داشته باشند مقدار زیادی روزنامه داخل اون قرار دادندتا باد کنه وشکل قشنگی به خودش بگیره..اگه روزنامه ها رو از داخلش در بیارند دیگه کیف جلوه نداره و کسی رو بخودش جلب نمی کنه..

ما آدما هم مثل این کیفها می مونبم..وخشم وعصبانیت درونمون مثل اون روز نامه ها...باید سعی کنبم هنگام خشم عصبانیت رو درون خودمون نگه داریم واون رو به بیرون نریزیم..اگه اینکارو نکنیم دیگه جلوه خوبمون رو از دست میدیم وکسی هم خریدارمون نیست..

برای همین هم خداوند در قرآن یکی از صفات نیکوکارن رو "فروبردن خشم"عنوان می کنه :

  الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ

 آن کسان که در توانگری و تنگدستی انفاق می کنند و خشم خویش فرو می خورند و از خطای مردم در می گذرند خدا نیکوکاران را دوست دارد(آل عمران آیه 134)

برگرفته از تابلو نوشتهای مترو

 

سه شنبه 24/10/1392 - 14:59
داستان و حکایت

 سلام

هنوز چند ماه از هجرت پیامبر (ص ) به مدینه نگذشته بود، که زمزمه مخالفت از ناحیه یهود بلند شد. درست در هفدهمین ماه هجرت دستور مؤ کد آمد که ((قبله )) مسلمانان از این به بعد کعبه است و در اوقات نماز باید متوجه مسجدالحرام گردند. پیامبر اکرم (ص ) سیزده سال تمام در مکه به سوى بیت المقدس نماز مى خواند و پس از مهاجرت به مدینه دستور الهى این بود که به وضع سابق از نظر قبله ادامه دهد و قبله اى که یهودیان به آن نماز مى گذارند، مسلمانان نیز به آن طرف نماز بگذارند و این خود یک نوع همکارى و نزدیک کردن دو آیین قدیم و جدید بود ولى رشد و ترقى مسلمانان باعث شد که خوف و ترس ، محافل یهود را فراگیرد زیرا ترقیات روز افزون آنها نشان مى داد، که آیین اسلام سراسر شبه جزیره را در اندک مدتى خواهد گرفت و قدرت و آیین یهود را از بین خواهند برد از این نظر شروع به کارشکنى کردند.
و از راههاى گوناگونى مسلمانان و رهبر عالیقدر آنها را آزار مى دادند از آن جمله مسئله نماز گزاردن به طرف بیت المقدس را پیش کشیدند و گفتند: محمد (ص ) مدعى است که داراى آیین مستقلى است و آیین و شریعت او ناسخ (از بین برنده ) آیینهاى گذشته مى باشد در صورتى که او هنوز قبله مستقلى ندارد و به قبله یهود نماز مى گذارد.
شنیدن این خبر براى پیامبر گران آمد نیمه شبها از خانه بیرون مى آمد به آسمان نگاه مى کرد، در انتظار نزول وحى بود، که دستورى در این باره نازل گردد، چنانکه آیه زیر این مطلب را حکایت مى کند.
((قد نرى تقلب وجهک فى السماء فلنولینک قبلة ترضاها)) بقره آیه ۱۴۴٫
نگاههاى معنى دار تو را به آسمان مى بینم ترا به سوى قبله اى که رضایت تو را جلب مى کند مى گردانیم .
از آیات قرآن استفاده مى شود، که تبدیل قبله علاوه بر اعتراض یهود، جهت دیگرى نیز داشته است و آن این که مسئله جنبه امتحانى داشت و مقصود این بود که مؤ من واقعى و حقیقى از مدعیان ایمان که در ادعاى خود کاذب بودند تمیز داده شود و پیامبر (ص ) این افراد را خوب بشناسد.
زیرا پیروى از فرمان دوم که در حالت نماز، متوجه مسجد الحرام کردند نشانه ایمان و اخلاص به آیین جدید بود و سرپیچى و توقف علامت دو دلى و نفاق است . البته از تاریخ اسلام و مطالعه اوضاع شبه جزیره علل دیگرى نیز به دست مى آید.
اولا: کعبه به دست قهرمان توحید حضرت ابراهیم (ع ) ساخته شده بود مورد تعظیم جامعه عرب بود، قبله قرار دادن چنین نقطه اى موجبات رضایت عموم اعراب را فراهم مى ساخت و آنها را براى پذیرفتن آیین اسلام و دین توحید راغب مى نمود و هیچ هدفى بالاتر از آن نبود که مشرکان سرسخت و لجوج و بازمانده از قافله تمدن ایمان آورند و به وسیله آنها آیین اسلام در سرتاسر نقاط جهان منتشر گردد.
ثانیا فاصله گیرى از یهود آن روز که هیچ امیدى به ایمان آوردن آنها نبود لازم به نظر مى رسید، زیرا آنان هر ساعت کارشکنى مى کردند و با پیش ‍ کشیدن سؤ الات پیچیده وقت پیامبر را گرفته و به گمان خود ابراز اطلاع و دانش مى کردند و تبدیل قبیله یکى از مظاهر فاصله گیرى و دورى از یهود، بالاخره اسلامى که از هر نظر برترى دارد باید به طورى جلوه کند که نقاط تکامل و برترى آن روشن و بارز باشد.
با در نظر گرفتن این جهات در حالى که پیامبر(ص ) دو رکعت از نماز ظهر خوانده بود جبرییل فرود آمد و پیامبر (ص ) را که به سوى مسجدالحرام متوجه گردد.
و در برخى از روایات چنین آمده است : دست پیامبر را گرفته متوجه مسجدالحرام نمود زنان و مردانى که در مسجد بودند از او پیروى کرده و از آن روز کعبه ، قبله مستقل مسلمانان اعلام گردید.

کتاب چهل داستان و واقعه آموزنده از تاریخ اسلام
نویسنده : اکبر زاهرى

دوشنبه 23/10/1392 - 14:13
داستان و حکایت

 سلام

در حالات شیخ انصارى نوشته اند روزى یکى از فضلا در مجلس بحث شیخ گفت : خوابى براى شما دیدم ولى خجالت مى کشم نقل کنم . شیخ فرمود بگو: عرض کرد دیشب در خواب شیطان را دیدم طنابهاى مختلف نازک و ضخیم داشت ، پرسیدم این طناب ضخیم براى کیست ؟
گفت براى استادت شیخ انصارى است ، خیلى زور مى خواهد تا شیخ را بکشانم ، دیروز به هر زحمتى بود او را به دام انداختم ، تا بازار او را کشاندم ولى طناب را پاره کرد و فرار نمود، این خواب نمى دانم حقیقت دارد یا نه ؟
شیخ تبسم کرد و فرمود: ملعون راست گفته است ، دیروز در منزل چند میهمان زن به ما وارد شدند، به من پشنهاد کردند مقدارى میوه براى مهمانان بگیرم ، و چون در منزل از خودم پولى نداشتم به سراغ پولى که جهت نماز و روزه و ختم قرآن از شخصى در منزل ما امانت بود رفتم و به عنوان قرض برداشتم که به بازار بروم و میوه تهیه کنم ، بعد که پول رسید جایش بگذارم ، تا به درب مغازه رسیدم ناگهان به خود آمدم و گفتم مرتضى شاید مردى ، از کجا زنده بمانى و قرضت را ادا کنى .
برگشتم و پول را به جاى خودش گذاشتم ، این است پاره کردن طناب ضخیم .
جالب ، قسمت آخر این رویا است که آن فاضل محترم گفت : از شیطان پرسیدم طناب من کدام است ؟ نگاهى به من افکند و گفت : تو نیاز به طناب ندارى...بدون طناب می آیی

يکشنبه 22/10/1392 - 13:17
شعر و قطعات ادبی


سلام

با تبریک سالروز آغاز امامت وولایت حضرت صاحب الزمان (عج)یک دوبیتی ویک غزل  تقدیم می شود:


آغاز ولایت گل نرگس شد
عطر خوش او در همه دنیا حس شد
غرق شعفند اهل جنت زیرا
آمال تمام انبیاء حادث شد

*******************

یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی

دردانه حق گنج نهان ادرکنی

مپسند بمیرم ونبینم رویت

ای کعبه ی آمال جهان ادرکنی

دیریست که ذکر العجل میگویم

باز آومرا زغم رهان ادرکنی

عدلست در انتظار همراهی تو

ای حاکم عادل زمان ادرکنی

ظالم شده بسیار به سرتاسر ارض

کوبنده  ی جمله ظالمان ادرکنی

باقی خدا در این زمینی آقا

مسجود زمین وآسمان ادرکنی

در غیبت تو به شیعه ات سخت گذشت

بس قامت شیعه شد کمان ادرکنی

تا از پس پرده در نیایی مولا

پیوسته بهار ما خزان ادرکنی

ای منقم خون حسین(ع)وزهرا(س)

در یاب تو قبر بی نشان ادرکنی

 شاعر:اسماعیل تقوایی

شنبه 21/10/1392 - 10:39
شعر و قطعات ادبی

سلام
درد دل با یارانه ی عزیز:


یارانه جان من تو چرا دیر میرسی
وقتی زهجر تو شده ام پیر می رسی

با هر شروع ماه شمارم شبانه روز
آن دم که گشته ام زتو دلگیر می رسی

تاریخ مهلت همه ی قبضهای من
وقتی رسد به لحظه ی آژیرمی رسی

قول تو را به جمله طلبکار می دهم
اما همیشه دردم  تعزیر می رسی

هردم که زیر بار زندگیم پیر می شوم
بر حال زار من تو چو اکسیر می رسی

هم بر فقیر عزیزی وهم بر غنی ما
زیرا همیشه با گل تاثیر می رسی

وقت رسیدن تو شده رمز وراز ما
هر ماهه پیش ما تو به تاخیر می رسی

دیر آمدن به است زهرگز نیامدن
جانا بیا که در ره تقدیر می رسی

امبد من بود که دوامت همیشه باد
اینک که در زمانه تدبیر می رسی

 شاعر:اسماعیل تقوایی

سه شنبه 17/10/1392 - 10:48
امر به معروف و نهی از منکر

 سلام

خداوند متعال گسستن پیوند با والدین را نکوهیده و درباره آن تهدید کرده است. کسانی که پدر و مادر را تحقیر و به آنان اهانت می‌کنند به سرانجامی بد گرفتار می‌شوند.

در قرآن کریم آمده است:

«وَالَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَکُمَا أَتَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِی وَهُمَا یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مَا هَٰذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ( 17 ) أُولَٰئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ۖ إِنَّهُمْ کَانُوا خَاسِرِینَ» (آیات 17 و 18 «سوره احقاف»)

«و آن کس که به پدر و مادر خود، آنگاه که او را به پذیرش رستاخیز فراخواندند، گفت اُف بر شما... اینان کسانی‌اند که آن سخن (وعده عذاب) درباره آنان به حقیقت پیوست. در حالی که در میان امت‌هایی از جنیان و آدمیان هستند که پیش از آنان در گذشتند. قطعا اینان زیانکارند»

این آیه تنها درباره فرزندان کفرپیشه نیست، بلکه محور آن، نکوهش اهانت و تحقیر والدین است، چنانچه که خدا در آیه‌ای دیگر، این کار را نکوهیده و فرموده است: «... فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا ...» (آیه 23 سوره «اسراء») «و ... به آنان کلمه‌ای ناخوشایند مگوی و با آنان پرخاشگری مکن»

رسول خدا(ص) نیز فرمود:

"از ستم بر والدین بپرهیزید، زیرا بوی بهشت از راهی هزار ساله به مشام می‌رسد؛ ولی عاق والدین... آن را نمی‌یابد."

امام صادق(ع) فرمود:

"پایین‌ترین مرتبه عاق والدین شدن، افّ گفتن به آنها است. اگر خدا چیزی کمتر از اُف گفتن نشان می‌داشت، از آن نهی می‌کرد."

همچنین فرمود:

"هرکس به والدین خود در حالی که به او ستم کرده‌اند خشمگینانه بنگرد خدا نمازش را نمی‌پذیرد"

منبع:

مفاتیح‌الحیات، مولف: آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، ناشر: مرکز نشر اسراء، نوبت چاپ: سوم، بهار 1391

پایگاه تخصصی ترجمه قرآن کریم www.maarefquran.net

دوشنبه 16/10/1392 - 17:5
داستان و حکایت

 سلام

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید.

کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین». ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.

قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت.

سگ هم کیسه را گرفت و رفت.

قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد.

سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید. با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد.

قصاب به دنبالش راه افتاد.

سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد.

قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند.

اتوبوس امد, سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت. صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد دوباره شماره آنرا چک کرد. اتوبوس درست بود سوار شد.

قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.

اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می کرد. پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش.

داستانک قصاب و سگ باهوش, داستان قصاب

سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید. گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید. این کار را باز هم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد. سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.

مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد.

قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است. این باهوش ترین سگی هست که من تا به حال دیدم.

مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟ این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه.

نوشته: پائولو کوئلیو

يکشنبه 15/10/1392 - 17:26
شعر و قطعات ادبی

سلام

دلسروده ام برای امام رضا(ع):

 

خدا جون ممنونتیم امام رضا(س) تو خاک ماست

برای کل ایرون نمره ی هشت پلاک ماست

 

وقتی حرف هشت میشه دلها میره به مشهدش

ذکر یا امام رضا(ع)تو سختی ها خوراک ماست

 

کفترای حرمش قشنگ ترین کفترا

آب سقا خونه هاش خدائی آب حیات ماست

 

وقتی نا امید میشیم اون آخرین امید ماست

راه سمت مرقدش هم آخرین صراط ماست

 

دلامون گره زده به پنجره فولادشه

کمک ما شیعه ها تو حیات وممات ماست

 

 

 

چهارشنبه 11/10/1392 - 14:5
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته