• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 837
تعداد نظرات : 191
زمان آخرین مطلب : 4693روز قبل
دعا و زیارت

محمود عینى

محمود عینى متوفى سال 855 از علماى اهل سنت مى‏گوید جمله علماء تصریح كرده‏اند به اینكه على علیه السلام و یارانش بر حق بوده‏اند - زیرا على در آن روز از همگان افضل و براى مقام ولایت ‏شایسته‏تر بوده است.

- عمدة القارى ج 1، ص 346-    در مكتب امام امیرالمؤمنین(ع) صفحه 134

دكتر على قائمى

يکشنبه 11/9/1386 - 9:53
دعا و زیارت

على(ع) از زبان دانشمندان غیر مسلمان

 

ابن قیم

 

ابن قیم متوفى سال 751 مى‏گوید: على علیه السلام در زمان خود افضل افراد امت و در اسلام از همه پرسابقه‏تر بود. در هنگام خلافت هیچكس از وى شایسته تر نبود.

- بدائع الفواید ج 3 ص 208-

در مكتب امام امیرالمؤمنین(ع)

يکشنبه 11/9/1386 - 9:50
دعا و زیارت

على(ع) در كلام خداوند متعال

رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم

رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:اى على ، جبرئیل علیه السلام مرا درباره تو خبرى داد كه مایه روشنى چشم و شادى دلم شد،او به من گفت:اى محمد،خداوند به من فرموده :محمد را از سوى من سلام برسان و او را آگاه ساز كه على پیشواى هدایت و چراغ تاریكیهاى ضلالت،و حجت بر اهل دنیاست،زیرا او صدیق‏اكبر و فاروق اعظم است ،و من به عزت خویش سوگند خورده‏ام كه به آتش نبرم كسى را كه او را دوست داشته و تسلیم او و اوصیاى پس از او باشد،و به بهشت در نیاورم كسى را كه دست از ولایت و تسلیم در برابر او و اوصیاى پس از او برداشته باشد.

رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و گفت:اى محمد،پروردگارت تو را به دوستى و ولایت على بن ابى طالب فرمان مى‏دهد.

رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:جبرئیل علیه السلام از سوى خداوند برگ سبزى از درخت آس برایم آورد كه در آن به رنگ سپید نوشته بود:من دوستى على بن ابى طالب را بر آفریدگانم واجب نمودم،این را از جانب من به آنان برسان.

جبرئیل علیه السلام از میكائیل،او از اسرافیل،او از لوح،او از قلم،او از خداى عز و جل آورده است كه:ولایة على بن ابى طالب حصنى،فمن دخل حصنى امن من عذابى«ولایت على بن ابى طالب دژ محكم من است،هر كه بدان در آید از عذاب من ایمن باشد».

امام على بن ابیطالب علیه السلام ص 116

احمد رحمانى همدانى

يکشنبه 11/9/1386 - 9:42
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

 اتا مرون الناس بالبر و تنسون انفسکم؟؟؟؟؟؟

          و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون؟؟!!!!!!!

        آیا امر می کنید مردم را به نیکی 

          و خودتان را فراموش می کنید؟؟؟؟

          در حالیکه قران می خوانید  آیا تعقل نمی کنید؟

       

     الا یا ایها الساقی ادر کاسا وناولها

    که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

يکشنبه 11/9/1386 - 9:35
دانستنی های علمی

       السلام و علیک یا صاحب الزمان

    بابی انت و امی  و نفسی یا مولای

         یارا که در غروب تو دلتنگ مانده ایم   

       بنما نظر که ما مانده ایم  و انتظار

       به امید ظهورت مولای غریب

يکشنبه 11/9/1386 - 9:30
خانواده

قربون مناجاتت مولای من

 

اللهم الجعلنی اخشاک   پروردگارا مرا ترسان خودت قرار بده

کانی اراک                که گویا می بینمت

واسعدنی بتقواک          و خوشبختم کن به تقوایت

ولا تشقنی بمعصیتک     و بد بختم مکن به معصیتت

و خر لی فی قضائک و بارک لی فی قدرک

 و خیر قرار بده برایم در قضا و قدرت 

 حتی لا احب تعجیل ما اخرت و تاخیر ما عجلت  

 تا اینکه دوست نداشته باشم تعجیل در آنچه که تو تاخیر می خواهی  و تاخیری که تو تعجیل می خواهی .

يکشنبه 11/9/1386 - 9:26
دعا و زیارت

لباس

لباس جناب شیخ بسیار ساده و تمیز بود، نوع لباسی كه او می‌پوشید نیمه روحانی بود،

چیزی شبیه لباده روحانیون بر تن می‌كرد و عرقچین بر سر می‌گذاشت و عبا بردوش می‌گرفت.
نكته قابل توجه این بود كه او حتی در لباس پوشیدن هم قصد قربت داشت، تنها یك بار كه برای

 خوشایند دیگران عبا بر دوش گرفت، در عالم معنا او را مورد عتاب قرار دادند. جناب شیخ خود

 این داستان را چنین تعریف می‌كند:

« نفس اعجوبه است، شبی دیدم حجاب ( منظور حجاب نفس و تاریکی باطنی است ) دارم

و طبق معمول نمی‌توانم حضور پیدا كنم، ریشه یابی کردم با تقاضای عاجزانه متوجه شدم كه

 عصر روز گذشته كه یكی از اشراف تهران به دیدنم آمده بود، گفت: دوست دارم نماز مغرب

 و عشا را با شما به جماعت بخوانم، من برای خوشایند او هنگام نماز عبای خود را به

دوش انداختم ...»!
 

ماخذ : کتاب کیمیای محبت
 چاپ دوازدهم 1382
 انتشارات دارالحدیث

ماخذ : کتاب کیمیای محبت

يکشنبه 11/9/1386 - 9:16
دعا و زیارت

خانه

خانه خشتی و ساده شیخ كه از پدرش به ارث برده بود در خیابان مولوی كوچه سیاه‌ها (شهید منتظری) قرارداشت. وی تا پایان عمر در همین خانه محقر زیست.
نكته جالب این است كه چندین سال بعد، جناب شیخ یكی از اتاقهای منزلش را به یك راننده تاكسی، به نام « مشهدی یدالله »، ماهیانه بیست تومان اجاره داد، تا این كه همسر راننده وضع حمل كرد و دختری به دنیا آورد، كه مرحوم شیخ نامش را « معصومه » گذاشت. هنگامی كه در گوش نوزاد اذان و اقامه گفت، یك دو تومانی پر قنداقش گذاشت و فرمود:

« آقا یدالله! حالا خرجت زیاد شده از این ماه به جای بیست تومان، هیجده تومان بدهید. »

یكی از فرزندان شیخ می‌گوید: من وقتی وضع زندگیم بهتر شد به پدرم گفتم: آقا جان من « چهار تومان » دارم و این خانه را كه خشتی است « شانزده تومان » می‌خرند، اجازه دهید در« شهباز » خانه ای نو بخریم. شیخ فرمود:

« هر وقت خواستی برو برای خودت بخر! برای من همین جا خوب است. »

پس از ازدواج، دو اتاق طبقه بالای منزل را آماده كردیم و به پدرم گفتم: آقایان، افراد رده بالا به دیدن شما می‌آیند، دیدارهای خود را در این اتاق‌ها قرار دهید، فرمود:

« نه! هر كه مرا می‌خواهد بیاید این اتاق، روی خرده كهنه ها بنشیند، من احتیاج ندارم. »

این اتاق، اتاق كوچكی بود كه فرش آن یك گلیم ساده و در آن یك میز كهنه خیاطی قرار داشت.
 

ماخذ : کتاب کیمیای محبت
 چاپ دوازدهم 1382
 انتشارات دارالحدیث

يکشنبه 11/9/1386 - 9:9
دعا و زیارت

ولادت



عبد صالح خدا « رجبعلی نكوگویان » مشهور به « جناب شیخ » و « شیخ رجبعلی خیاط » در سال 1262 هجری شمسی، در شهر تهران دیده به جهان گشود. پدرش « مشهدی باقر » یك كارگر ساده بود. هنگامی كه رجبعلی دوازده ساله شد پدرش از دنیا رفت و رجبعلی را كه از خواهر و برادر تنی بی بهره بود، تنها گذاشت.
از دوران كودكی شیخ بیش از این اطلاعاتی در دست نیست. اما او خود، از قول مادرش نقل می‌كند كه:

« موقعی كه تو را در شكم داشتم شبی [ پدرت غذایی را به خانه آورد] خواستم بخورم دیدم كه تو به جنب و جوش آمدی و با پا به شكمم می‌كوبی، احساس كردم كه از این غذا نباید بخورم، دست نگه داشتم و از پدرت پرسیدم....؟ پدرت گفت حقیقت این است كه این ها را بدون اجازه [از مغازه ای كه كار می‌كنم] آورده‌ام! من هم از آن غذا مصرف نكردم. »

این حكایت نشان می‌دهد كه پدر شیخ ویژگی قابل ذكری نداشته است. از جناب شیخ نقل شده است كه:

« احسان و اطعام یك ولی خدا توسط پدرش موجب آن گردیده كه خداوند متعال او را از صلب این پدر خارج سازد. »

شیخ پنج پسر و چهار دختر داشت، كه یكی از دخترانش در كودكی از دنیا رفت.
 

ماخذ : کتاب کیمیای محبت
 چاپ دوازدهم 1382
 انتشارات دارالحدیث

يکشنبه 11/9/1386 - 9:1
دعا و زیارت

فرستادن صلوات بر روان پاك خاتم انبیا و اهل بیت

 ابراز ارادت و اظهار محبّت به آن بزرگواران است

و براى فرستنده صلوات فواید بسیارى در بر دارد.

يکشنبه 11/9/1386 - 8:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته