• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 976
تعداد نظرات : 130
زمان آخرین مطلب : 4959روز قبل
دانستنی های علمی
حضرت آیت الله العظمى بروجردى كه داراى مقام مرجعیت عامه شیعیان جهان گردید، فقیه بزرگ قرن چهارده بود كه در 13 شوال 1380 قمرى (مطابق با 10 فروردین 1340 شمسى ) از دنیا رفت ، در مجلسى كه جمعى از علماء از جمله امام خمینى (مدظله العالى ) حضور داشتند، در هنگامى كه مجلس تمام شد و قصد خروج از مجلس را داشتند، امام خمینى (مدظله العالى ) را بر خود مقدم داشت ، و به هنگامى كه با اعتراض بعضى ها روبرو شد این جمله را فرمود:
((بله بله ، مى گویم سلام الله علیه ، مى گویم سلام الله علیه ، همانگونه كه علامه حلى در هنگامى نام سید مرتضى (قدّس سرّه ) در محضرش برده شد فرمود: ((سلام الله علیه )) (سلام خدا بر سید مرتضى ) من هم مى گویم : ((سلام خدا بر خمینى )) با توجه به اینكه این سخن آقاى بروجردى حدود سه سال قبل از 15 خرداد 42 (آغاز قیام امام خمینى ) بوده است .
پنج شنبه 1/5/1388 - 16:51
دانستنی های علمی
فضل مى گوید: از حضرت رضا (ع ) شنیدم فرمود: وقتى كه خداوند فرمان داد كه (در قربانگاه مكه ) قوچى را بجاى فرزندش اسماعیل (ع ) ذبح كند، ابراهیم آرزو كرد كه فرزندش اسماعیل را با دست خود قربان نماید- نه قوچ را بجاى اسماعیل - تا به قلب او آن (اندوهى ) وارد شود كه به قلب پدرى كه عزیزترین فرزندش را ذبح مى كند، وارد گردد، تا در نتیجه شایسته عالیترین درجات ((صاحبان پاداش بر مصائب )) گردد.
خداوند به ابراهیم چنین وحى كرد:
اى ابراهیم ! محبوبترین خلق من نزد تو كیست ؟!.
ابراهیم - ((پروردگارا نیافریدى خلقى را كه در نزد من محبوبتر از حبیب تو محمد (ص ) باشد)).
خداوند به ابراهیم فرمود: ((محمد (ص ) را بیشتر دوست دارى یا خودت را؟)).
ابراهیم - ((محمد (ص ) را از جان خودم بیشتر دوست دارم )).
خداوند فرمود: ((فرزندت محمد (ص ) را بیشتر دوست دارى یا فرزند خودت را؟)).
ابراهیم - ((بلكه فرزند محمد (ص ) را بیشتر از فرزند خودم دوست دارم )).
خداوند فرمود: ((ذبح و كشته شدن فرزند محمد (ص ) بدست دشمنانش از روى ظلم براى تو دردناكتر است ، یا قربان نمودن فرزندت بدست خودت بخاطر اطاعت از فرمان من ؟)).
ابراهیم - ((بلكه ذبح فرزند محمد (ص ) بدست دشمنانش برایم دردناكتر است از ذبح فرزندم بدست خودم )).
خداوند فرمود: ((اى ابراهیم ، جمعیتى كه ادعا مى كنند از امت محمد (ص ) هستند، بزودى از روى ظلم فرزند آنحضرت حسین (علیه السلام ) را ذبح مى كنند و گردن مى زنند، چنانچه گوسفند را ذبح مى كنند، و در نتیجه آن جمعیت مورد غضب من واقع مى شوند)).
ابراهیم گریه كرد و قلبش پر از اندوه و درد شد و همچنان براى مصائب امام حسین (ع ) گریست .
خداوند به او وحى كرد كه : ((اى ابراهیم ! گریه تو براى فرزند محمد (ص ) (یعنى حسین علیه السلام ) را بجاى گریه تو بر فرزندت (اسماعیل ) بفرض ‍ اینكه او را قربان مى كردى و گریه مى نمودى قرار دادم ، و عالیترین درجات پاداش ((صاحبان پاداش بخاطر مصائب )) را به تو عنایت كردم
پنج شنبه 1/5/1388 - 16:51
دانستنی های علمی

كمیت بن زید اسدى از شعراى بزرگ و از حماسه سرایان سلحشور و آگاه شیعه است كه از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام ) بهره ها جست و همواره با اشعار پرمعنى خود به حمایت از آنها برمى خاست ، آنهم در روزگارى كه طاغوتهاى اموى ، صداها را در سینه ها و نفس ها را در گلوها خفه كرده بودند.
او به حدى از لیاقت رسید كه امام باقر (ع ) درباره او فرمود:
لاتزال مؤ یدا بروح القدس مادمت تقول فینا ((همیشه از طرف روح القدس ‍ مؤ ید باشى ، تا هنگامى كه در شاءن ما سخن مى گوئى )).
استاندار ستمگر كوفه ((خالد بن عبدالله قسرى )) كه از طرف هشام بن عبدالملك دهمین خلیفه اموى در استان عراق ، حكومت مى كرد، نقشه عجیبى را طرح و اجرا كرد كه ((كمیت )) را به قتل برساند، بجرم اینكه از مدح امامان (ع ) مى گوید و بر ضد ستمگران ، افشاگرى مى كند.
نقشه استاندار در مورد قتل كمیت ، به انجام نرسید، ولى ماءمورین دژخیم استاندار، او را دستگیر كرده و به زندان افكندند.
كمیت در زندان دریافت كه او را اعدام خواهند كرد، مخفیانه براى همسرش ‍ پیام داد و او را از جریان آگاه نمود.
همسر كمیت كه دختر عموى او بود و از طایفه بنى اسد (كه به شجاعت و وفا معروف مى باشند) نقشه اى براى فرارى دادن كمیت از زندان طرح و اجرا نمود.
و آن اینكه : در یكى از روزهاى ملاقات ، لباسهاى كمیت را به تن كرد، و لباسها و نقاب خود را به شوهر پوشاند، یكى دوبار او را ورانداز كرد و گفت : ((هیچ معلوم نیست . فقط مردانگى شانه هایت پیدا است آن هم عیبى ندارد، به نام خدا خارج شو)).
كمیت همراه دو زن دیگر از زندان بیرون آمد و كسى از ماءمورین متوجه نشد، جمعى از جوانان بنى اسد كه دورادور مراقب كمیت بودند، او را از محل دور نموده و به یكى از نقاط كوفه بردند و او را سالم به منزل مخفى رساندند.
اما در زندان ، وقتى زندانبانها، كمیت را صدا زدند جوابى نشنیدند وارد زندان شدند تا از او خبرى بگیرند، ناگهان با زنى روبرو شدند كه لباسهاى ((كمیت )) را بر تن كرده و كمیت را فرارى داده است .
ماءمورین با كمال ناراحتى ، جریان را به استاندار كوفه خبر دادند، استاندار، همسر شجاع كمیت را احضار كرد و او را سخت تهدید نمود كه باید شوهرت را تحویل دهى ، در این كشمكش ، جمعى از جوانمردان بنى اسد نزد استاندار آمده و به حمایت از همسر شجاع كمیت پرداختند، سرانجام ، استاندار، احساس خطر كرد و این بانوى شیردل را آزاد نمود.
اما دشمن زخم خورده دست برنداشت ، و در كمین كمیت بود، چند سال از این ماجرا گذشت .
سرانجام ضمن توطئه اى جمعى از دژخیمان بنى امیه به او حمله كرده و او را به شهادت رساندند، فرزند كمیت (بنام مستهل ) گوید: ((هنگام شهادت پدرم حاضر بودم ، سه بار گفت : ((اللهم آل محمد)) (خدایا دودمان پیامبر) تا اینكه در راه آرمان آنها شربت شهادت نوشید)).
به این ترتیب ((كمیت بن زید اسدى ))، شاعر آگاه و مسئول قرن دوم هجرت ، كه اشعار پرحماسه اش ، آتشى بر خرمن هستى طاغوتها مى افكند، عروس ‍ شهادت را در آغوش گرفت .
وى بسال 60 هجرى متولد شد و بسال 126 در سن 66 سالگى در زمان خلافت مروان بن محمد به شهادت رسید - یادش به خیر و حماسه اش ‍ جاودانه باد.

پنج شنبه 1/5/1388 - 16:50
دانستنی های علمی
یكى از افراد خانواده پیامبر اسلام (ص ) از آنحضرت پرسید: ((آیا در قیامت یادى از دوستان مى شود؟)) (كه مثلا افراد نیكى از آنها یاد كنند و آنها را نجات بخشد).
پیامبر (ص ) در پاسخ فرمود: ((در سه مورد، هیچكس از كسى یاد نمى كند: 1- در نزد ((میزان )) (و ترازوى عمل ) كه انسان در آن وقت همه فكرش در این است كه آیا بار گناهش (یا پاداشش ) در میزان ، سبك است یا سنگین ؟!
2- در نزد پل صراط، كه انسان همه فكرش متمركز در این جهت است كه آیا از آن ، مى تواند عبور كند یا نمى تواند؟
3- هنگام تقسیم نامه هاى اعمال ، كه انسان همه فكرش ، در این است كه آیا نامه عملش به دست راستش داده مى شود (و قبول شده ) و یا نه (رفوزه شده است ).
در این سه مورد، نه خویش از خویشاوند خود و نه دوست از دوستش و نه یار از یارش و نه پدر و پسر و مادر هیچكدام در یاد همدیگر نیستند، سپس ‍ فرمود: ((این است معنى قول خدا (در آیه 37 سوره عبس ) لكل امرء منهم یومئذ شاءن یغنیه : در آن روز، هر كسى را كارى است كه او را (از توجه به دیگران ) مشغول و غافل داشته است )) پناه مى بریم به خدا در این سه مورد
پنج شنبه 1/5/1388 - 16:50
دانستنی های علمی

ذى الكفل ، یكى از پیامبران خدا بعد از حضرت سلیمان (ع ) بود و همچون حضرت داود (ع ) بین مردم قضاوت مى كرد، و هرگز خشمگین نمى شد مگر براى خدا (در موارد نهى از منكر) او در حلم و صبر و تحمل ، عجیب بود به طورى كه در روایات آمده : ابلیس یكى از پیروان خود را كه ((ابیض )) نام داشت ، ماءمور كرد تا از راههاى مختلف وارد شده و ذى الكفل را به غضب درآورد، ولى هر كار كرد او نتوانست این كار را انجام دهد. بعضى نقل مى كنند: شخصى خواست این پیامبر خدا را خشمگین كند، شب ، هنگام خواب به در خانه او رفت و محكم در را كوبید، ذى الكفل پشت در آمد و آن را باز كرد، آن شخص گفت : ببخشید من مساءله اى داشتم مى خواستم بپرسم ولى وقتى شما را دیدم فراموش كردم ، ذى الكفل با كمال مهربانى به او فرمود: ((برو هرگاه مساءله یادت آمد بیا و بپرس )).
آن شخص عمدا در همان شب ، سه بار به در خانه ذى الكفل آمد و در را محكم كوبید، و در هر سه بار وقتى با آنحضرت روبرو شد، گفت : مساءله را فراموش كردم ، ذى الكفل اصلا خشمگین نشد و فرمود: ((برو هر وقت مساءله یادت آمد بیا و بپرس )).

پنج شنبه 1/5/1388 - 16:50
دانستنی های علمی

قیس بن عاصم به حضور رسول خدا (ص ) آمد و عرض كرد: در زمان جاهلیت هفت دخترم را زنده به گور كردم (حال چه كنم ؟).
رسول اكرم (ص ) فرمود: بجاى هر یك از آنها، یك برده آزاد كن .
او عرض كرد: من شتردار هستم ، نه برده دار.
پیامبر (ص ) فرمود: بجاى هر یك از آنها، یك شتر به عنوان هدیه به مكه ببر و قربانى كن .
موضوع دختركشى و زنده به گور كردن آنها در جاهلیت نه تنها یك كار معمولى آنها بود، بلكه به آن افتخار مى كردند، چنانچه شاعر آنها گوید:

سمیتها اذ ولدت تموت
والقبر صهر ضامن زمیت
یعنى : ((وقتى آن دختر زائیده شد، او را ((تموت )) (میمیرد) نام نهادم (مقابل یحیى كه به معنى زنده مى شود است ) قبر، دامادى است نگهدار و با وقار)).
و شاعر دیگر در ترسیم دیدگاه مردم جاهلیت نسبت به زن مى گوید:
لكل ابى بنت اذا هى ادركت
ثلاثه اصهار اذا ذكرالصهر
فزوج یراعیها وبیت یكنها
و قبر یواریها فخیرهم القبر
یعنى : ((براى هر پدر دخترى كه رسیده است ، سه داماد است ، اگر از داماد سخن به میان آید: 1- شوهرى كه او را نگهدارى كند 2- خانه اى كه او را بپوشاند 3- قبرى كه او را پنهان كند، و بهترین آنها، سوم است ))
در حالى كه در دوران جاهلیت در مورد زنان ، این گونه قضاوت مى شد، و داشتن دختر را عار و ننگ ، براى خود مى پنداشتند، اسلام شدیدا این رسم مرهوم و غلط را كوبید و نابود كرد، و زنان را انسان و داراى حقوق انسانى معرفى نمود، و ملاك برترى را تنها بر پایه تقوا و پاكى دانست ، و بر روى هر گونه تبعیضات نژادى خط بطلان كشید.

پنج شنبه 1/5/1388 - 16:48
دانستنی های علمی

حكیمى به خانه شخص بى سوادى وارد شد، دید خانه او بسیار مجلل و باشكوه است و داراى فرشها و زیبائیها است ، اما صاحب آن خانه ، بى سواد است و هیچ بهره اى از علم و دانش ندارد، به صورت او تف كرد.
صاحب خانه معترضانه گفت : ((اى حكیم این چه كار زشتى بود كه با من انجام دادى ؟)).
حكیم گفت : ((بلكه این كار براساس حكمت بود، زیرا آب دهان را به پست ترین مكان خانه مى اندازند، و من در خانه تو جائى را پست تر از او نیافتم )).
بى سواد از سخن و عمل حكیم ، عبرت گرفت و دریافت كه پستى و زشتى نادانى و بى سوادى با رنگ و روغن زدن خانه ، از بین نمى رود.

پنج شنبه 1/5/1388 - 16:48
دانستنی های علمی

پس از آنكه هجرت پیامبر (ص ) از مكه به مدینه ، و سپس هجرت مسلمانان به سوى مدینه شروع شد، مردم مدینه كه آنها را ((انصار)) گویند، از مهاجران ، استقبال كرده و با جان و مال به حمایت از آنها برخاستند.
پیامبر (ص ) پس از پیروزى بر یهود بنى نضیر (كه در سال پنجم هجرت واقع شد) به انصار فرمود: اگر شما مایل باشید، اموال و خانه هایتان را با مهاجران تقسیم كنید، و در این غنائم جنگى با آنها شریك شوید، و اگر مى خواهید اموال و خانه هایتان مال خودتان باشد ولى از این غنائم ، چیزى به شما نرسد.
انصار در پاسخ گفتند: ((هم اموال و هم خانه هایمان را با آنها تقسیم مى كنیم و هر چشم داشتى به غنائم جنگى نداریم ، و مهاجران را بر خود مقدم مى شمریم )).
این ایثارگرى و فداكارى انصار موجب شد كه آیه 9 سوره حشر در شاءن و مقام و ستایش انصار، نازل گردید، كه در قسمتى از این آیه مى خوانیم :...ویؤ ثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصة و من یوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون .: ((آنها (انصار) مهاجران را بر خود مقدم مى دارند، هر چند در فقر سختى بسر برند، و كسانى را كه خداوند آنها را از حرص و بخل نفس ، باز داشته ، رستگارند)).
به این ترتیب خداوند بزرگ ، انصار را به خاطر مهمان نوازى و ایثار و فداكاریشان نسبت به مهاجران مى ستاید، و به ما مى آموزد كه در سختیها و مشكلات (مانند مهاجرت جنگ زده ها در سرزمینهاى مورد هجوم دشمن به سرزمینهاى دیگر و...) مهمان نواز نیكى نسبت به مهاجران باشیم ، و تا حد ایثار و توان از آنها حمایت كنیم . و با فداكاریهاى دستجمعى و مردمى ، بارهاى سنگین اجتماعى را از دوش حكومت اسلامى برداریم و خود دوشى براى آن بارها باشیم ، تا چرخهاى اقتصاد كشور به طور طبیعى به گردش خود ادامه دهد

پنج شنبه 1/5/1388 - 16:48
دانستنی های علمی
متوكل دهمین طاغوت عباسى از طاغوتهاى خودكام و ستمگرى است كه با دودمان پیامبر (ص ) و آل على (ع ) كینه و عداوت شدید داشت ، و نسبت به آنها ظلم بى حد كرد، از جمله : ((عمر بن الفرج )) را حكام مكه و مدینه نمود و به او دستور داد كه هرگونه نیكى و حمایت از آل ابوطالب (ع ) را قدغن كند.
عمر بن الفرج ، این دستور را اجرا كرد و نگذاشت احدى كوچكترین كمك به آل على (ع ) بنماید، و اگر شخصى كمترین كمكى به آنها مى كرد، او را با سخت ترین شكنجه ها مجازات مى نمود، آنقدر كار را بر آنها سخت گرفت كه جماعتى از بانوان سادات علوى ، تنها یك پیراهن داشتند، و هنگام نماز نوبت به نوبت آن را مى پوشیدند و نمازشان را مى خواندند.
و این وضع ادامه داشت تا وقتى كه متوكل از دنیا رفت ، پس از او ((منتصر)) با روش متوكل مخالفت كرد، و از آنهمه سختگیرى نسبت به آل على (ع ) جلوگیرى نمود و نسبت به آنها احسان كرد
پنج شنبه 1/5/1388 - 16:46
دانستنی های علمی

در قرآن در سوره كورت ، آیه 20 و 21 در وصف جبرئیل مى خوانیم : ذى قوة عند ذى العرش مكین - مطاع ثم امین .
یعنى : ((جبرئیل صاحب نیرو است ، و در پیشگاه صاحب عرش (خدا) داراى مقام بسیار عالى است ، او فرمانروا و امین و درستكار است )).
در حدیث آمده : پس از نزول این دو آیه ، رسول خدا (ص ) به جبرئیل فرمود: پروردگار تو چه زیبا تو را ستوده ، آنجا كه مى فرماید: ((صاحب نیرو، در پیشگاه صاحب عرش (خدا) داراى مقام بس عالى است ، و فرمانرواى امین و راستگو مى باشد؟)).
اى جبرئیل ! قوت و نیروى تو، و امانت و صداقت تو چیست ؟
جبرئیل عرض كرد: اما (نمونه اى ) از نیروى من ، بدانكه من از طرف خداوند به سوى شهرهاى قوم لوط (براى عذاب رسانى به آن قوم ) مبعوث شدم ، آنها در چهار شهر بودند و هر شهرى داراى چهارصد هزار جنگجو بود، غیر از كودكان ، من آن شهرها را از زمین برداشتم و به آسمان بردم ، تا آنجا كه فرشتگان آسمان صداى خروسها و سگهاى آنها را شنیدند، و سپس به زمین آوردم و زیرورو كردم .
و اما نمونه اى از امانت و صداقت من ، اینكه : ((هیچ دستورى به من داده نشد كه كمترین خطائى در اجراى آن دستور بكنم )).

پنج شنبه 1/5/1388 - 16:46
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته