من هی خراب می کنم و تو مدام پیش خدا درستش می کنی
و من، باز خراب
وتو
همواره بزرگ
مهربان تراز یک بابا درستش می کنی
و من
می دانم پرونده مرا به تو می دهند،ببینی
باز درست نمی شوم
ولی
دوستت دارم
جمعه ها را می شمارم
هی هفته ها می گذرد
و من، صبح به صبح کنار این جاده
منتظر تو
آخرین مسافر دنیا
هی باز نیامدی
ولی دوستت دارم
غیبت بهانه ایست که روح من پاک شود
نشدم،قبول
ولی دوستت دارم
دوستت دارم دوستت دارم
خبر نویس:علی احمدی
اللهم عجل لولیک الفرج
لینک تصویری درد را از هر طرف که بخوانی درد است
بعضی دردها را نمی شود گفت
بقول قیصر:دردهای من نهفتنی ست
اما در میان همه دردها،نداشتن تو دردی است که اگر دنیا را هم به آدم بدهند
باز چیزی ندارد
خط فقر جایی میان بود و نبود توست
جایی میان دار و ندار من
علی احمدی
اللهم عجل لولیک الفرج
http://mirac87.pariblog.com
وداع جانکاه با ماه رمضان بدرود اى بزرگترین ماه خداوند و اى عید اولیاى خدا.
بدرود اى گرامىترین اوقاتى که ما را مصاحب و یار بودى، اى بهترین ماه در همه روزها و ساعتها.
بدرود اى ماه دست یافتن به آرزوها، اى ماه سرشار از اعمال شایسته بندگان خداوند.
بدرود اى یار و قرینى که چون باشى، قدرت بس جلیل است و چون رخت بر بندى، فراقت رنج افزا شود. اى مایه امید ما که دوریت براى ما بس دردناک است.
بدرود اى همدم ما که چون بیایى، شادمانى و آرامش بر دل ما آرى و چون بروى، رفتنت وحشت خیز است و تألم افزاى.
بدرود اى همسایهاى که تا با ما بودى، دلهاى ما را رقت بود و گناهان ما را نقصان.
بدرود اى یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادى و اى مصاحبى که راههاى نیکى و فضیلت را پیش پاى ما هموار ساختى.
بدرود که آزاد شدگان از عذاب خداوند، در تو چه بسیارند، و چه نیکبخت است آن که حرمت تو نگه داشت.
بدرود که چه بسا گناهان که از نامه عمل ما زدودى و چه بسا عیبها که پوشیده داشتى.
بدورد که درنگ تو براى گنهکاران چه به درازا کشید و هیبت تو در دل مؤمنان چه بسیار بود.
بدرود اى ماهى که هیچ ماه دیگر را توان همسرى با تو نیست.
بدرود اى ماهى که تا تو بودى، امن و سلامت بود.
بدرود اى آن که نه در مصاحبت تو کراهت بود و نه در معاشرتت ناپسندى.
بدرود که سرشار از برکات بر ما در آمدى و ما را از آلودگىهاى گناه شست و شو دادى.
بدرود که به هنگام وداع از تو نه غبارى به دل داریم و نه از روزهات ملالتى در خاطر.
بدرود که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم و هنوز رخت بر نبسته از رفتنت اندوهناک.
بدرود که چه بدیها که با آمدنت از ما دور شد و چه خیرات که ما را نصیب آمد.
بدرود تو را و آن شب قدر تو را که از هزار ماه بهتر است.
بدرود که دیروز که در میان ما بودى آزمند ماندنت بودیم و فردا که از میان ما خواهى رفت آتش اشتیاق در دل ما شعله خواهد کشید.
بدرود تو را و آن فضل و کرم تو را که اینک از آن محروم ماندهایم. و بر آن برکات که پیش از این ما را داده بودى و اینک از کفش دادهایم.
ربنا
چه گواراست طعم اذان و نیایش و التماس و گاهی عطشهای سحر تا افطار
ربنا
جمعه ها می آیند می روند
اما دقایق بوی فراموشی گرفته ایم
ربنا
دیریست ما اتفاق آمدنش را بغض کرده ایم و شانه به شانه باران
جمعه های نیامدنش را باریده ایم
ربنا
او را به ما برسان
اللهم عجل لولیک الفرج
علی احمدی
لینک تصویری
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر برده ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی ...
اگر روزمرگی را تغییر ندهی
اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامیدارند،
و ضربان قلبت را تندتر میکنند،
دوری کنی . . .
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگیات
ورای مصلحتاندیشی بروی . . .
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری.
پابلو نرودا _ ترجمه احمد شاملو