• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4020
تعداد نظرات : 146
زمان آخرین مطلب : 3946روز قبل
كودك
آیا بلوغ زودرس نیاز به درمان دارد؟
آیا بلوغ زودرس نیاز به درمان دارد؟
امروزه بسیاری از پدرها و مادرها نگران‌ پدیده‌ای به نام «بلوغ زودرس» در فرزندانشان هستند و این‌که می‌خواهند بدانند با این پدیده، چگونه باید برخورد علمی و درست داشته باشند.ظاهر شدن علائم بلوغ از نظر جسمی و هورمونی در دختران قبل از 8 سالگی و در پسران قبل از 9 سالگی، بلوغ زودرس نامیده می‌شود.بلوغ در دختران با بزرگ شدن سینه‌ها و شروع عادت ماهانه ظاهر می‌شود و در پسران با افزایش شهوت که به شکل اختلالات رفتاری تظاهر می‌کند.

چرا بلوغ زودرس مهم است؟
بلوغ زودرس از دو جنبه اهمیت زیادی دارد:
-جنبه اول :علت ایجاد‌کننده آن است که پزشک متخصص با انجام آزمایش‌های لازم و پیگیری‌های منظم و دقیق نوجوان، در طی مدت طولانی به دنبال علت ایجاد آن می‌گردد.
-جنبه دوم: اثرات بلوغ زودرس، رشد قدی و تاثیرات روانی در نوجوان است.

علل بلوغ زودرس چیست؟
در بیشتر دخترها، علت خاصی برای بلوغ زودرس دیده نمی‌شود و بیشتر جنبه خانوادگی دارد و در سایر افراد خانواده (مادر یا خواهران)‌ نیز چنین حالتی دیده می‌شود، ولی در مواردی، بیماری‌های مهم دستگاه عصبی مرکزی مثل تومورهای مختلف، عفونت و التهاب مغز یا ضربه به جمجمه می‌تواند این حالت را ایجاد کند.
گاهی کیست‌های تخمدانی با تولید هورمون‌های جنسی زنانه، باعث بلوغ زودرس می‌شوند.در پسرها حالت سرشتی کمتر دیده می‌شود و بیماری‌های زمینه‌ای مثل تومورهای سیستم عصبی مرکزی بیشتر شایع است.کودکان مبتلا به بلوغ زودرس، در ابتدا بلندتر از همسالان خود هستند، ولی در نهایت قد کوتاه‌تری خواهند داشت

راه های تشخیص علت بلوغ زودرس
-تصویربرداری سر به صورت رادیوگرافی در تشخیص کمک کننده است.
-در این کودکان (پسر یا دختر)‌ بررسی مغز با MRI حتما انجام می‌شود.
-سونوگرافی از تخمدان‌ها و شکم و بررسی آزمایشگاهی هورمون‌های مختلف و نیز تعیین سن استخوانی -انجام می‌شود.
-در صورت طبیعی بودن معاینات و آزمایش‌ها، حتما باید هر 6 ماه یک بار توسط پزشک بررسی انجام شود.

عوارض بلوغ زودرس
-با بلوغ زودرس، کودکان در مقابل استرس‌های جوانی قرار می‌گیرند و نمی‌دانند چه کار باید کنند. این کودکان از نظر جسمی تظاهرات بلوغ را دارند، ولی تجربه کافی را ندارند.
-دختران با ظاهر شدن علائم عادت ماهانه ممکن است دچار مشکلات روحی شوند.
-در هر دو جنس به دلیل افزایش شهوت، رفتارهای ناهنجار شیوع دارد.

 علائم و نشانه‌های بلوغ زودرس
در دختران علائم ابتدا با بزرگ شدن سینه‌ها ظاهر می‌شود و بعد از آن موهای نواحی از بدن که غدد جنسی در آنها وجود دارد، دیده می‌شوند، مانند دستگاه تناسلی و زیربغل یا حتی گاهی اطراف سینه‌ها. عادت ماهانه نیز در مرحله نهایی است. اطراف نوک سینه‌ها تیره و ضخیم می‌شود و نوک سینه‌ها جلو می‌آید. جوش نیز در صورت این کودکان افزایش می‌یابد.در پسران اولین علامت، بزرگ شدن بیضه و سپس بلوغ دیگر اجزای اندام تناسلی است.قد این کودکان ابتدا بلندتر از همسن‌های خودشان است. صدای این کودکان ضخیم می‌شود و موهای صورت به شکل زودرس ظاهر می‌شوند.

آیا درمان بلوغ زودرس لازم است؟
هنگامی‌که بلوغ در سنین پایین شروع شود، رشد قدی کودکان بیشتر می‌شود و به نسبت کودکان همسن خود، قد بلندتری خواهند داشت، ولی پس از 2 یا 3 سال، رشد قدی متوقف می‌شود و آنها در نهایت بزرگسالان کوتاه قدی خواهند شد. از نظر شکل جسمی و ظاهری بدن نیز ممکن است مشکلاتی دیده ‌شود. به علاوه، از نظر روانی نیز این کودکان دچار مشکلات زیادی خواهند شد.

رشد سینه‌ها یا ایجاد قاعدگی در دختران کم‌سن یا رویش‌ موهای صورت و کلفتی صدا در پسران کم‌سن در مقایسه با سایر همسالان خود، باعث بروز اضطراب شدید در این کودکان و والدین آنها می‌شود.بنابراین درمان باید بسیار زود شروع شود (قبل از سن استخوانی 12 سال برای دختران و 13 سال برای پسران)‌.در صورت موفقیت، پزشک درمان را تا رسیدن کودک به سن طبیعی بلوغ ادامه می‌دهد و سپس قطع می‌کند تا بلوغ به طور طبیعی پیش برود.

در واقع، آگاهی والدین از نشانه‌‌های بلوغ زودرس و مراجعه زود و به موقع، موفقیت درمان را به دنبال دارد.
نکته مهم این است که هوش این کودکان طبیعی و حتی در مواردی بالاتر از کودکان همسن خودشان است، ولی به دلیل تغییرات ظاهری و نیز تاثیر هورمون‌ها، ممکن است دچار اختلالات رفتاری، حالت‌های تهاجمی و حتی افسردگی شونددر برخی موارد، روش‌های جراحی برای درمان توده‌هایی که در مغز به صورت نابجا هورمون ترشح می‌کنند، استفاده می‌شود.

نقش والدین
والدین باید با ایجاد یک رابطه صادقانه و دوستانه با دختر یا پسر مبتلای خود برای او توضیح دهند که پیدایش این تغییرات در چه سنی طبیعی است و حالا که در او به صورت زودرس ایجاد شده، چه مراقبت‌ها و درمان‌هایی ضروری است. ارتباط والدین با مربیان و معلمان آموزشی فرزند، در برقراری ارتباط دوستانه این کودکان با هم سن و سال‌های خود بسیار حیاتی است.در محیط مدرسه است که عدم توجه به شرایط جسمی و روحی این کودکان باعث بروز مشکلات روانی جدی می‌شود، بنابراین معلمان آگاه و دلسوز در برقراری ارتباط طبیعی بین این کودکان و همکلاسی‌هایشان نقش کلیدی دارند.

ارتباط چاقی با بلوغ زودرس
طبق آزمایش‌ها و تحقیقات انجام شده، هم در مورد پسران و هم در مورد دختران، چاقی و بلوغ جنسی در ارتباط با یکدیگرند، اما این وابستگی و ارتباط با یکدیگر متفاوت است، از این نظر که در دختران ارتباط مثبت و در پسران ارتباطی منفی بین این دو وجود دارد.به این معنی که دختران مبتلا به بلوغ جنسی زودرس، چاق‌تر از حد معمول هستند، اما پسران مبتلا به بلوغ زودرس، لاغرتر از حد معمول‌اند.در هر دو مورد، به محض مشاهده چاقی یا لاغری غیرعادی، باید آزمایش‌ها و ملاحظات مربوط به بلوغ زودرس را انجام داد.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:28
كودك
درمان دروغگویی فرزندتان در هفت مرحله
درمان دروغگویی فرزندتان در هفت مرحله
 فرزندمان دروغ کوچکی بگوید، عصبانی و برآشفته می شویم. این در حالی است که بچه ها باید دوره های مختلف رشد را طی کنند تا کم کم تفاوت میان واقعیت و رویا را متوجه شوند...براساس نظر پیاژه، بچه ها تا 4 سالگی رفتاری را که به خشنودی والدینشان بینجامد، به این معنا که «هر چیز مامان و بابا رو خوشحال کنه، خوبه و هر چه آنها را عصبانی کنه، بده» و با این تفکر ذهنی و رشدی، امکان دارد کودک 3 ساله شما در حالی که دور دهانش آغشته به مرباست، به چشمانتان زل بزند و بگوید نمی داند این شیشه مربا چرا شکسته و اصلا از وجود مربا در کابینت بی خبر بوده است! او می داند بی تردید شکستن ظرف مادر را عصبانی می کند و رفتار درست از نظر او، نگفتن علت واقعی این اتفاق است.
بچه ها برای درک تفاوت بین حقیقت و دروغ به زمان نیاز دارند بنابراین باید در درک بهتر حقیقت و دروغ یاری شان کنید.بررسی ها نشان داده فقط 18 درصد از کودکان 6 ساله می توانند تفاوت داستان های واقعی و تخیلی را درک کنند و بقیه بچه ها تا 9 سالگی قدرت درک تخیلی بودن داستان هایی مانند دیو و پری را ندارند.
بچه ها در 7 سالگی از دروغ گفتن حس بدی پیدا می کنند و از مجازات می ترسند و در 12 سالگی که طبق نظریه دکتر پیاژه به بلوغ می رسند، می فهمند اگر نتوانند با گفتن حقیقت اعتماد مردم را جلب کنند، شکست خواهند خورد.همه اینها را گفتیم تا به این نکته برسیم که دروغگویی در سنین مختلف تعابیر متفاوتی دارد و برای کودک قبل از سنین مدرسه، به کار بردن لفظ «دروغگو» جایز نیست. با این مقدمه، می رسیم به یک راهکار عملی 7 مرحله ای که شما را یاری می کند بچه هایی راستگو بار بیاورید:

 مرحله اول: مفهوم حقیقت را آموزش دهید
از همان کودکی (2 تا 5 سالگی) هنگام بازی کردن با کودک، تماشای تلویزیون یا هنگام کتاب خواندن تفاوت میان حقیقی و غیرحقیقی بودن را به کودک بیاموزید. این فرصت ها می توانند مقدمه ای برای شروع بحث هایی در درک مفهوم حقیقت باشند. آیا اگر یک سگ زیر غلتک آسفالت برود، مثل کاغذ پهن می شود و بعد به حالت اول برمی گردد و می دود؟ یا اینکه بابا گفت چه بچه شیرینی! می خورمت... شوخی بود و نمی خواهد تو را بخورد.

 مرحله دوم: معلم خوبی باشید
بچه ها از همان کودکی مانند دوربین فیلمبرداری هر چه از شما می بینند و می شنوند، ضبط و تقلید می کنند پس الگوی راستگویی باشید. وقتی برای ندادن پول بلیت سن کودک را به متصدی کمتر می گویید، او موضوع را می فهمد و شاید با تعجب بگوید: «من که 3 سالم نیست، بابا! 4سالمه!» پس با گفتن دروغ های کوچک و بزرگ از همان کودکی دروغگویی را به او نیاموزید. دروغ گفتن پشت چراغ قرمز، پای تلفن و... از چشمان او دور نخواهد ماند.

 مرحله سوم: لاف زدن و پز دادن را دروغ گفتن ندانید
به فرزندتان کمک کنید تفاوت رویا و واقعیت را دریابد و بدون اینکه او را دروغگو بخوانید، سعی کنید روی لاف زدن او اسم بگذارید. مثلا وقتی فرزندتان در مورد ماشین کنترلی پرنده اش با دوستانش حرف می زند و آن را توصیف می کند، می توانید به او پیشنهاد دهید که به دوستانش بگوید شوخی کرده و واقعیت را توضیح دهد. یادتان باشد همه بچه ها گاهی «چاخان» می کنند ولی نگذارید لاف زدن آنها با این توجهات زیاد و رفتارهای غلط به یک مشکل تبدیل شود.

مرحله چهارم: باعث دروغگویی نشوید
گاهی والدین پس از مشاهده اعمال ناشایست کودک، برخورد تندی دارند و طوری از او توضیح می خواهند که مجبور به دروغگویی می شود اما هیچ وقت سوال نکنید؛ به جای اینکه بپرسید تو شیشه مربا را شکستی و به دلیل فریادی که می زنید، ترس ایجاد کنید، بگویید: «واقعا عصبانی شدم چون رفتی روی کمد و شیشه مربا رو شکستی!»

براساس نظر پیاژه، بچه ها تا 4 سالگی رفتاری را که به خشنودی والدینشان بینجامد، به این معنا که «هر چیز مامان و بابا رو خوشحال کنه، خوبه و هر چه آنها را عصبانی کنه، بده»

مرحله پنجم: جریمه دروغگویی با جریمه کار نادرست متفاوت است
به کودک توضیح دهید اگر راست بگوید، کمتر عصبانی می شوید چون دروغگویی جریمه اش را 2 برابر می کند و واقعا به حرفتان پایبند باشید. اگر نوجوان شما به جای رفتن به منزل دوستش، از جای دیگری سر در آورده و می خواهید او را تا 2 روز از بیرون رفتن از خانه محروم کنید، توضیح دهید اول به دلیل رفتارت 2 روز محرومی و بعد به دلیل دروغگویی 2 روز دیگر هم جریمه می شوی. با این کار خواهد فهمید با راستگویی، جریمه اش نصف زمانی می شود که دروغ بگوید. از اجرای مجازات دروغگویی کوتاه نیایید.

مرحله ششم: راستگویی اش را تحسین و تقویت کنید
نمونه ای از دروغ گویی متناسب با سن کودک، صداقت او را تحسین کنید. فرض کنید کودک 4، 3 ساله شما شیشه مربا را شکسته، مکث کوتاهی می کند و به جای اینکه بگوید «من نکردم» می گوید: «ببخشید». در این صورت فورا بگویید از راستگویی ات خوشحالم و بعد از تحسین رفتار او، جریمه شکستن شیشه مربا را تعیین کنید. اگر فرزند شما به خانه می آید و در مورد اینکه کجا بوده راست می گوید، به او اطمینان دهید به عنوان پاداش این راستگویی، از این پس اجازه می دهید همراه دوستانش بیشتر بیرون برود.
به او آرامش بدهید تا از ترس مجبور به دروغگویی نشود. اگر قبل از اینکه بفهمید، در مورد کاری که کرده به شما  گفت، او را کمتر از حالت معمول تنبیه کنید. در مورد این ارفاق مراقب باشید تا بچه ها برای فریبتان از این روش استفاده نکنند، به خصوص در صورتی که سابقه دروغگویی دارند.

 مرحله هفتم: کمک گرفتن از متخصص و مشاور
بچه های بزرگ تر از 10 سالی که مدام دروغ می گویند باید از نظر مشکلات عاطفی و روانی بررسی شوند. برخی از آنها می دانند دارند رویا بافی می کنند اما اصلا از این موضوع ناراحت نیستند. این گروه هم به پیگیری نیاز دارند.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:28
كودك
روزی یک ساعت برای فرزندتان بچه شوید !
بازی کردن حق بچه هاست. فرزندان شما اگر یک حق مسلم در انتخاب داشته باشند، آن انتخاب بازی کردن در هر موقعیتی است. شما نمی توانید بچه شاد و موفق و توانایی داشته باشید بدون آنکه فرزندتان اهل بازی باشد. بازی کمک می کند بچه ها خودشان را پیدا کنند، روابط اجتماعی را یاد بگیرند، مهارت های فیزیکی پیدا کنند و قواعد طبیعت، ریاضی و تفکر را یاد بگیرند.

با این حال بازی در هر سنی اقتضائات خاص خودش را دارد. در بازی باید سن کودک را به یاد داشته باشیم. او قرار نیست همه چیز را به‌طور کامل و صحیح انجام دهد. کودک باید اشتباه کند، شکست بخورد، ببازد و گاهی از دوستانش عقب بیفتد تا قاعده موفقیت و توانمندی را یاد بگیرد. بنابراین از خط‌دادن بیش از حد به کودک، به گونه‌ای که کنترل بازی در دست شما قرار بگیرد، خودداری کنید. از طرف دیگر اسباب‌بازی‌های گرانقیمت، خلاقیت کودک را افزایش نمی‌دهد. کودک هرگز به قیمت یک اسباب‌بازی نگاه نمی‌کند. حتی ممکن است جذابیت بازی‌کردن با یک تکه چوب برای او بسیار بیشتر از اسباب‌بازی گرانقیمت و ارزشمندی باشد که شما خریده‌اید.

در خرید پیش از هر کاری به ایمنی اسباب‌بازی و سپس عملکرد آن دقت کنید. نکته بعدی این است که مهم‌تر از هر چیز برای کودک، بازی کردن با بزرگ‌تر‌هاست. فرزندتان را برای بازی کردن به مهدکودک و بازی های کامیپوتری و شهربازی نسپارید. برای او وقت بگذارید حتی به اندازه یک ساعت در روز. فقط در اختیار او باشید و با او بازی های پرتحرک و خلاقانه داشته باشید. یک ساعت در روز همسن بچه ها شدن هیچ خدشه ای به جایگاه پدر و مادری شما یا اوقات فردی یا وجهه اجتماعی تان وارد نمی کند!
دوشنبه 17/4/1392 - 10:28
ازدواج و همسرداری
چراغ قرمز های زندگی مشترک
چراغ قرمز های زندگی مشترک
بر خلاف تصور برخی از خانم‌‌ها، مردها از زن‌هایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامک‌های شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمی‌آید.حتماً شنیده‌اید که بسیاری از کتب و مقالات به خانم‌‌ها توصیه می‌‌کنند که همسرشان را دست کم نگیرند، او را نادان تصور نکنند و گمان نکنند می‌‌توانند همسرشان را گول بزنند و از انجام برخی رفتارها و گفتن بعضی حرف‌‌ها جلوی او خودداری کنند! اما چرا؟ آیا واقعا خانم‌‌ها گاهی باید صمیمیت و یکرنگی را با همسر خود کنار بگذارند و خود را طور دیگری به همسرشان نشان بدهند؟
مسلم است که تظاهر در زندگی زناشویی، چه از طرف مرد باشد و چه از طرف زن معنا ندارد و دروغ گفتن به همسر نیز هیچ سودی نخواهد داشت. اما این توصیه‌‌ها، گاه برای این هستند که هم خانم‌‌ها و هم آقایان بتوانند بیش از پیش خود را به جای همسر بگذارند و درک متقابل آنها از همدیگر بیشتر شود. در این مقاله بعضی از چراغ قرمزهایی که خانم‌های متاهل در جاده‌ی زندگی مشترک نباید از آنها عبور کنند برایتان انتخاب کرده‌ام. به آنها توجه کنید.

چراغ قرمز اول: زیاد شاعرانه نباشید!
بر خلاف تصور برخی از خانم‌‌ها، مردها از زن‌هایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامک‌های شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمی‌آید. آنها زن‌های معمولی با نیازهای عادی را ترجیح می‌‌دهند. زنی که سرد و بی‌عاطفه است به اندازه‌ی زنی که بیش از حد وابسته و عاطفی باشد برای مردها منزجر کننده است. مردها نمی‌خواهند نقش یک تکیه‌گاه عاطفی بزرگ را بازی کنند که همیشه ناچار به حمایت از یک زن است. آنها دوست ندارند هر روز پیامک‌های عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه دریافت کنند و از اینکه همسرشان بی‌وقفه از آنها محبت بخواهد هم خوششان نمی‌آید.
یک زن داتاً سعی می‌‌کند موقعیت‌های جدی و موقعیت‌های عاشقانه را از هم جدا کند و به همسر این فرصت را بدهدکه درکنار عاشق بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد وگرنه به زودی همسرش را خسته و فراری خواهد کرد. خانم‌هایی که همسر خود را آغاز و پایان جهان می‌‌دانند و برای هر کاری می‌‌خواهند به آنها تکیه کرده یا زندگی را تبدیل به یک فیلم عشقی کنند بهتر است خودشناسی خود را بیشتر کنند، ریشه‌ی کمبودها و کاستی‌های خود را بشناسند و در صدد تغییر چنین رفتارهایی باشند.

چراغ قرمز دوم: بیماری خرید کردن نداشته باشید!
بیشتر مردها در مورد خرید کردن، رفتار هدفمند دارند. یعنی تا نیاز به خرید نداشته باشند دوست ندارند در پاساژها و مراکز خرید پرسه بزنند. در واقع مرد‌‌ها با زن‌هایی که تمام زندگی‌شان به فکر خرید کردن هستند راحت کنار نمی‌آیند.از زن‌هایی که سخت خرید می‌‌کنند و به اصطلاح در خرید وسواسی یا سختگیر هستند هم رضایت ندارند. این دسته از مردها هدفمند وارد مغازه‌‌ها می‌‌شوند و تا وقتی ندانند که کالای مورد نظرشان را کجا پیدا می‌‌کنند، سراغ خریدنش هم نمی‌روند. زن‌هایی که دوست دارند تمام شهر را برای پیدا کردن یک کیف یا کفش بگردند، باب میل این مردها نیستند.

گرچه جا دارد که مردها عادت برخی خانم‌‌ها به خرید کردن یا گشتن در مراکز خرید را درک کنند اما خرید کردن بیش از حد برای هیچ کس قابل درک نیست و نشان از نوعی اختلال روانی دارد. خانم‌هایی که زیاد خرید می‌‌کنند و تازه از همسر هم انتظار دارند که در این خرید‌‌ها همراهی‌شان کنند باید از خود بپرسند چه خلاء یا نگرانی یا اضطرابی را با خرید می‌‌خواهند پر کنند و اگر لازم شد به متخصص مراجعه کنند. خرید بیش از حد نه تنها همسرتان را از شما دور می‌‌کند بلکه اسراف و هرز منابع مالی و انرژی نیز هست.

چراغ قرمز سوم : مدام همسرتان را چک نکنید!
مردها از این که به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند. برای آنها گرفتن رمز عبور رایانه‌هایشان، چک کردن تلفن‌‌ها یا حساسیت نسبت به همکاران، می‌‌تواند نشانه نابود شدن رابطه با همسر و نابود شدن زندگی باشد. چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری می‌‌دهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدن‌هاست.

به جای اینکه با شوهرتان مانند بازپرس‌‌ها رفتار کنید و زندگی‌تان را وارد همان چالش‌هایی کنید که از آنها می‌‌ترسید، سعی کنید با ایجاد فضایی گرم و با محبت در خانه، پایه‌های زندگی مشترک‌تان را محکم‌تر کنید. متاسفانه برخی خانم‌‌ها با مردهایی ازدواج می‌‌کنند که به هر دلیلی نسبت به آنها شک دارند. آنها بعد از ازدواج با اعمال کنترل‌های بیش از اندازه می‌‌خواهند شک خود را بیازمایند. این کار نه تنها اشتباه است بلکه نشان از اختلال‌های روانی و رفتاری خود خانم‌‌ها دارد.

اگر واقعا نسبت به کسی شک دارید اصلا با او ازدواج نکنید چون هیچ زندگی موفقی را نمی‌توان روی شک و تردید بنا کرد. اگر همسرتان به هر دلیلی قابل اعتماد نیست، خدای ناکرده دنبال زن‌های دیگر است یا مثلاً بدون مشورت با شما پولش را به هدر می‌‌دهد یا... او نیز دچار اختلال است و چنین اختلال‌هایی با کنترل شما رفع نخواهد شد. اگر زندگی شما دچار مشکل یا مسئله است این مسئله را با کمک متخصص رفع کنید. چک کردن، کنترل کردن و گوش ایستادن روش موثری برای درمان نیست!

چراغ قرمز چهارم: نوار ضبط شده نباشید!
همه می‌‌دانیم که گفتگوی متقابل در زندگی مشترک، لازم و روش مناسبی برای حل اختلافات و رسیدن به راه حل است و حتی اگر کمرنگ شود، می‌‌تواند بقای یک زندگی را به خطر بیندازد. اما این به این معنا نیست که مانند نوار ضبط شده به شکایت یا حرف زدن مدام و تکراری بپردازیم. بسیاری از مردها به مشاور یا دوستان خود می‌‌گویند همسرم به من اجازه حرف زدن نمی‌دهد. آنها وقتی که همسرشان به جای آنها اظهارنظر می‌‌کند و به سۆالاتی که از آنها پرسیده شده جواب می‌‌دهد، عصبانی می‌‌شوند و اگر چنین اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود، خیلی زود از همسرشان دلسرد می‌‌شوند. اگر می‌‌خواهید در مورد موضوعی با شوهرتان گفت‌وگو کنید، اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید و هیچ‌وقت با حدس زدن جمله‌هایش و کامل کردن آنها رابطه کلامی‌تان را خدشه‌دار نکنید.

چراغ قرمز پنجم : شوهرتان را تهدید نکنید!
بخواهید یا نخواهید، مردها از زن‌هایی که برای رسیدن به خواسته‌هایشان از در تهدید وارد می‌‌شوند بیزارند، پس اگر می‌‌خواهید رابطه‌تان یکطرفه نشود و زندگی مشترکتان قوام و دوام داشته باشد، برای همسرتان خط و نشان نکشید و مدام همسرتان را تهدید نکنید. ضمن اینکه مردها بر این باورند که تهدید‌های زنانه در بیشتر موارد عملی نمی‌شود.
پس به جای اینکه همسرتان را تحت فشار بگذارید یا به شکل توهین‌آمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید و تلاش کنید با گفت‌وگو به یک نظر مشترک برسید. توجه داشته باشید که اگر همسر شما به خواسته شما اهمیت نمی‌دهد، مشکل‌تان بزرگ‌تر از آن است که با تهدید حل شود. در این مورد بهتر است از متخصص کمک بگیرید.

چراغ قرمز ششم : همسرتان را محدود به خود نکنید!
متاسفانه برخی زن‌‌ها فکر می‌‌کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه‌ای که از محل کارش خارج می‌‌شود، دربست در اختیار‌شان باشد و با این کار عشقش را به زندگی مشترک ثابت کند! خود این زن‌‌ها هم زندگی‌شان را محدود به همسرشان می‌‌کنند و چون از همه فرصت‌‌ها و خواسته‌هایشان می‌‌گذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. اما واقعیت این است که کسی از آنها نخواسته از فرصت‌هایشان بگذرند.
یک مرد معمولی، دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آنها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی احتیاج داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد. یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه زندگی می‌‌کند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل برمی‌خورد.

چراغ قرمز هفتم: از زن‌های دیگر بدگویی نکنید!
برخی از خانم‌‌ها گمان می‌‌کنند توجه همسرشان به زن‌های دیگر، تقصیر آن زن‌هاست، در نتیجه می‌‌خواهند با بدگویی از آن زن‌‌ها و تلاش برای تخریب چهره آنها، آن زن‌‌ها را از چشم شوهرشان بیاندازند و به خیال خود، زندگی مشترک خود را نجات دهند. متاسفانه این زن‌‌ها فکر می‌‌کنند، تحقیر خانم‌های دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیب‌های آنها می‌‌تواند تصور همسرشان را نسبت به زن‌های دیگر تغییر دهد. اما این جملات منفی، دقیقاً همان حرف‌هایی است که مردها از شنیدن‌شان بیزارند.
در واقع مردها اهمیت نمی‌دهند که شما چه نظری در مورد خانم‌های دیگر دارید. آنها دنیا را همانطور که خودشان می‌‌خواهند می‌‌بینند؛ پس با انتقال این قضاوت‌های اغراق شده، توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. قضاوت شما نمی‌تواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند. بنابراین اگر به محبت همسرتان شک دارید، یا گمان می‌‌کنید نظر او به سمت زن دیگری جلب شده است، به‌جای تخریب و ابراز تنفر از آن زن، ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط خود با همسرتان را بازسازی کنید.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:28
ازدواج و همسرداری
یک زندگی مشترک بدون احساس کسالت داشته باشید
یک زندگی مشترک بدون احساس کسالت داشته باشید
مشترک شدن در همه‌چیز در دوران عقد و پس از آن، جذاب به نظر می‌رسد. زوج‌ها از داشتن اتاق ، سلیقه ها، دوستان، سرگرمی‌ها و تفریح‌های یکسان و حتی تکیه‌کلام‌های مشابه لذت می‌برند اما همین موضوع به مرور باعث کاهش احساس عشق و علاقه و حتی از دست دادن هویت طرفین می‌شود...
 
به مرور زمان، «ما» جای «من» را می‌گیرد و خستگی و یکنواختی جایگزین لذت و شور زندگی می‌شود. این مساله حتی در روش زوج‌درمانی به اثبات رسیده است. وقتی دو نفر خود را در همسر بودن خلاصه می‌کنند، دیگر نمی‌توانند مانند قبل احساساتشان را بروز دهند و به تدریج به نقطه‌ای می‌رسند که در رابطه با خود و همسرشان دچار مشکل می‌شوند.سوال‌هایی نظیر «آیا همسرم جلوی پیشرفت من را گرفته است؟»، «او مرا در زندگی نادیده می‌گیرد؟» و... ناشی از یکی شدن‌های افراطی و قربانی کردن «من» است. سوال‌هایی که درنهایت رابطه را فنا می‌کند.

برخی روش‌ها به زوج‌ها کمک می‌کنند در عین با هم بودن به خودشان فرصت دهند نفسی تازه کنند. این روش ها را از همین حالا یاد بگیرید تا با توقعات نابجا وارد زندگی مشترک نشوید و آینده خود و نامزدتان را از یک رابطه کسل کننده در امان دارید.زن و مرد حتی وقتی ازدواج می‌کنند 2 نفر با 2 سلیقه متفاوت هستند و هر دو باید به تفاوت‌های هم احترام بگذارند. در واقع آنچه باعث جذب 2 نفر به هم می‌شود، همین تفاوت‌هاست؛ تفاوت‌هایی که در طول زمان به دست فراموشی سپرده می شود

2 نفر باشید
این باور اشتباه است که اگر زندگی مشترکی را آغاز کرده‌ایم، باید یک چیز را دوست داشته باشیم، سلایقمان یکی باشد و افکار هم را بپذیریم. بیان جمله‌هایی نظیر «اگر آنچه من می‌خواهم نمی‌پسندی، یعنی دوستم نداری» اشتباه است.زن و مرد حتی وقتی ازدواج می‌کنند 2 نفر با 2 سلیقه متفاوت هستند و هر دو باید به تفاوت‌های هم احترام بگذارند. در واقع آنچه باعث جذب 2 نفر به هم می‌شود، همین تفاوت‌هاست؛ تفاوت‌هایی که در طول زمان به دست فراموشی سپرده و باعث خسته‌شدن 2 نفر از هم می‌شود و عشق را از بین می‌برد.

خود را فدا نکنید
فراموش کردن و کنار گذاشتن علایق، دوستان و سرگرمی‌های شخصی به بهانه ازدواج و آغاز یک زندگی مشترک، برخلاف تصور، عشق و محبت را بین زوج‌ها افزایش نمی‌دهد بلکه به‌تدریج باعث بروز بحث و جدل و حتی جدایی بین آنها خواهدشد.خود را فدای دیگری کردن، فقط ظاهری فریبنده دارد اما به زودی روابط صمیمانه همسران را مسموم می‌کند. اینکه یکی از طرفین فضایی ایجاد کند که خوشایند طرف مقابل باشد، ابتدا بسیار خوب و عاشقانه به نظر می‌رسد اما به مرور فرد از زندانی‌شدن در سلایق دیگری خسته خواهد شد و ناگهان آشفته می‌شود.
 
گاهی باید دور باشید
شاید در دوران نامزدی و عقد بیشترین انگیزه و تمایل را برای با هم بودن داشته باشید. ساعت ها با هم بیرون از خانه بودن، مهمانی های پی در پی رفتن و تلفن هایی که روز و شب نمی شناسند، ویژگی های جالب دوران نامزدی برای خیلی از زوج های جوان است. اما باید بدانید این رفتارها در دراز مدت دردسرساز می شوند.

هر کس برای خود قلمرویی دارد که مخصوص اوست و حق دارد که بعد از ازدواج هم این قلمرو شخصی را حفظ کند. فضاهایی برای تنها بودن، تنها فکر کردن بدون این که سین جیم شود و فضایی برای بازگشت به خوشی های تک نفره اش. اهداف شخصی ما هم به همین فضاها برمی گردد.اما گاهی 2 نفری که با هم ازدواج می‌کنند، نسبت به هم احساس مالکیت دارند و به خودشان حق می‌دهند که در مورد هر چیز مربوط به او تصمیم بگیرند و این به معنی از دست دادن حریم خصوصی است.

اجازه بدهید ساعت‌ها یا روزها بین شما فاصله باشد. دیوار جداکننده عشق و مالکیت بسیار نازک است. آنچه بین شماست، باید احساس عشق باشد، نه تملک. اگر احساس می‌کنید جدایی همسرتان از شما برای چند ساعت اشکالی ندارد پس با آزاد بودن او مشکلی ندارید و عشق شما واقعی است اما اگر می‌خواهید او را پیش خود نگه دارید تا مبادا از شما غافل شود، احساس مالکیت می‌کنید. زندگی مشترکی بادوام می‌ماند که زن و شوهر در آن به هم عشق بورزند نه اینکه دیگری را در تصرف خود بگیرند.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:27
ازدواج و همسرداری
آیا تازه نامزد کرده‌اید ؟ پس بخوانید
آیا تازه نامزد کرده‌اید ؟ پس بخوانید
حضور موثر در خانواده جدید، برای خودش داستان‌ها دارد. اگر نسنجیده رفتار کنید، ممکن است برای همیشه در ذهن فامیل جدید که سال به سال هم شما را نمی‌بینند، بد جوری خراب شوید. پس نکات ذیل را که با راهنمایی دکتر شیری آماده شده است را برای یک شروع خوب به کار بگیرید.
 
- وقتی وارد خانواده جدید می‏شوید، کم‏ حرف باشید. البته سکوت زیادی هم ممکن است کارتان را خراب کند و یک وقت خدایی نکرده فکر کنند «از دماغ فیل افتاده ‏اید» و خودتان را می‏گیرید. در حد لزوم حرف بزنید و مراقب باشید که کلام تان، شما را بی اعتبار نکند.

1- گوش دادن فعال را یاد بگیرید؛ وقتی یکی از فامیل‏ جدید‏ها دارد برای‌تان ماجرای هیجان‏ انگیزی تعریف می‏کند، همین طوری در چشمانش زل نزنید. باور کنید توی حال طرف می‏خورد.

حداقل کمی چشم‏هایتان را گرد کنید تا هیجان حرف‏هایش را در صورت شما ببیند. از حرف هایش سوال بپرسید و نشان دهید دانستن ماجراهایی که او تعریف می کند، برایتان جالب است.

2- پخمه نباشید! اگر با شما شوخی کردند، الکی خودتان را به آن راه نزنید ، فکر نکنید زیادی مثبت بودن خوب است. البته زیادی هم قاطی شوخی‏ها نشوید چون این که در برخورد اول جلف به نظر برسید، خیلی بهتر از پخمه بودن نیست.

3- اگر قرار است ناهار و شام را خانه نامزدتان باشید، به نسبت نقش آقا و خانم‏ های فامیل، به آشپزخانه کمک کنید. فقط زیادی گرم کار نشوید چون ممکن است در بهترین حالت یک آدم خود‏شیرین به نظر بیایید و در بدترین حالت این کمک کردن تبدیل به وظیفه شما شود.

4- در صمیمیت با اعضای فامیل جدید، از نامزدتان جلو نزنید. به اندازه عمر زندگی‏تان برای نشان دادن خودتان وقت دارید. پس خیلی تند نروید! بهترین کار این است که پشت ‏سر نامزدتان حرکت کنید.

5- ممکن است بستگان جدید شروع کنند به تعریف کردن از شما. در این مواقع مواظب باشید زیادی خوش ‏به ‌حالتان نشود. در ضمن لازم نیست با تعارف‏های خودکم‏ بینانه عذاب‏ وجدان خودتان را کم‏ کنید و شکسته نفسی کنید. سکوت، لبخند و تشکر بهترین عکس ‏العمل است.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:27
ازدواج و همسرداری
خانم ها،این رازها را در مورد همسرتان نمی دانید
خانم ها،این رازها را در مورد همسرتان نمی دانید
شما فکر می‌کنید‌ که مرد‌ها، ساد‌ه،‌ بی‌توجه و خود‌خواه هستند‌ اما روانشناسان می‌گویند‌ که آنها نه تنها از زن‌ها پیچید‌ه‌ترند‌، بلکه خیلی د‌قیق به شما و د‌یگر اتفاقات اطراف‌شان توجه می‌کنند‌ و برخلاف تصور شما، خیلی هم فد‌اکار و از خود‌گذشته هستند‌. آنها می‌گویند‌ د‌نیای مرد‌ان هزار و یک پیچ و خم د‌ارد‌ که کمتر زنی از عهد‌ه کشفش برمی‌آید‌.

د‌رواقع از نظر آنها هیچ زنی نمی‌تواند‌ آنطور که باید‌ همسرش را بشناسد‌ و به همین د‌لیل، د‌نیای زند‌گی زناشویی، پر است از سوء‌تفاهم‌ها و مشکلاتی که تنها به‌د‌لیل همین نا‌آشنایی رخ می‌د‌هد‌. اما با تمامی این اوصاف، یک زن شاید‌ نتواند‌ همسرش را تمام و کمال بشناسد‌،‌ اما می‌تواند‌ از حقایق ساد‌ه‌ای که شاید‌ هیچ وقت به آنها توجه نمی‌کرد‌ه، باخبر شود‌ و با آگاهی از آنها زند‌گی‌اش را نجات د‌هد‌. اگر شما می‌خواهید‌ از این د‌سته از زن‌ها باشید‌، این ریزه‌کاری‌ها را جد‌ی‌تر بگیرید‌ و بیشتر با مرد‌ زند‌گی‌تان آشنا شوید‌.

از رازهایی که کمتر زنی د‌ر مورد‌ همسرش می‌د‌اند‌ باخبر شوید‌

ازد‌واج را جد‌ی می‌گیرند‌
شاید‌ مرد‌‌ها با ترد‌ید‌ بسیار، موقعیت‌هایشان را برای ازد‌واج بررسی کنند‌ و شاید‌ راحت تن به تشکیل زند‌گی ند‌هند‌، اما شواهد‌ می‌گوید‌ که مرد‌‌ها سرسری از کنار ازد‌واج نمی‌گذرند‌ و آن را جد‌ی می‌گیرند‌. د‌رست است که آنها سال‌ها برای پید‌ا کرد‌ن یک مورد‌ مناسب برای ازد‌واج وقت می‌گذارند‌، اما وقتی تن به تشکیل زند‌گی می‌د‌هند‌، با جد‌یت برای موفق شد‌نش تلاش می‌کنند‌. شاید‌ به همین د‌لیل است که وقتی از آنها می‌پرسید‌ «اگر به گذشته برگرد‌ند‌، چه گزینه‌ای را برای ازد‌واج انتخاب می‌کنند‌»، 90 د‌رصد‌شان می‌گویند‌ د‌وباره از همسر فعلی‌شان خواستگاری می‌کنند‌. مرد‌‌ها عاشق عاد‌ت هستند‌. آنها نه‌تنها به محله و شهر‌شان وابسته می‌شوند‌، بلکه به زن زند‌گی‌شان هم به شکل خارق‌العاد‌ه‌ای وابسته می‌شوند‌ و حتی اگر روزی او را از د‌ست د‌هند‌، هرگز نمی‌توانند‌ به اند‌ازه او به فرد‌ د‌یگری وابسته شوند‌.

احساس‌شان را د‌ر عمل‌شان جا می‌د‌هند‌
شما انتظار د‌ارید‌ که همسرتان د‌ر هر مورد‌ کوچکی که د‌ر زند‌گی‌اش پیش می‌آید‌، با شما د‌رد‌ د‌ل کند‌ و احساسش را با شما د‌ر میان بگذارد‌؟ یا شاید د‌وست د‌ارید‌ وقتی با او خرید‌ می‌روید‌، نظرش را به وضوح بگوید‌ و وقتی غذا می‌خورید‌، د‌ست‌پخت‌تان را با حرف‌هایش قضاوت کند‌، اما مرد‌ها اساسا از این جنس نیستند‌. شما کمتر مرد‌ی را پید‌ا می‌کنید‌ که احساسش را با حرف‌هایش بیان کند‌.

مرد‌ها د‌وست د‌ارند‌ با عمل‌شان این حس را نشان د‌هند‌ و وقتی عشق‌شان را می‌خواهند‌ ابراز کنند‌، از شما برای انجام کار‌هایشان همکاری می‌طلبند‌. آنها د‌وست د‌ارند‌ د‌ر عمل همراه شما باشند‌ نه د‌ر کلام. البته گمان نکنید یک مرد‌ هرگز به حرف نمی‌آید‌. شما می‌توانید‌ با ابراز احساسات‌تان –البته نه به شکلی اغراق شد‌ه- و فرصت د‌اد‌ن به او، زبانش را باز کنید‌. اما تا زمانی که او هم با کلام عشقش را به شما نشان ند‌هد‌، هرگز با قهر و بحث نارضایتی‌تان از این اتفاق را به او نشان ند‌هید‌. یاد‌تان نرود‌ که مرد‌ها خیلی د‌یرتر از زن‌ها اعتماد‌ و تکیه می‌کنند‌، پس این زمان را به او بد‌هید‌.

با د‌ل و جان گوش می‌د‌هند‌
اگر گمان می‌کنید‌ همسرتان به حرف‌های شما بی‌توجه است و د‌ر تمام مد‌تی که با او حرف می‌زنید‌، منتظر تمام شد‌ن حرف‌های شماست، کاملا د‌ر اشتباه هستید‌. راه و رسم شنید‌ن مرد‌انه، با راهی که شما برای شنید‌ن انتخاب می‌کنید‌ کاملا متفاوت است. شما نمی‌توانید‌ تنها به این د‌لیل که همسرتان هنگام گوش کرد‌ن کلمه‌ای را به زبان نمی‌آورد‌ یا آنطور که انتظار د‌ارید‌ با شما همد‌رد‌ی نمی‌کند‌، او را به نشنید‌ن متهم کنید‌. مرد‌ها د‌وست د‌ارند‌ با سکوت شما را همراهی کنند‌ تا به‌د‌قت حرف‌هایتان را بشنوند‌. برخلاف زن‌ها، مرد‌ها میل زیاد‌ی به همذات‌پند‌اری و ارائه توصیه‌های عجیب و غریب ند‌ارند‌. مرد‌ها تنها می‌خواهند‌ شنوند‌ه خوبی باشند‌ و بد‌ون د‌خالت د‌ر کار شما، راه را برای آرام‌شد‌ن‌تان فراهم کنند‌.

به تنهایی نیاز د‌ارند‌
د‌رست است که مرد‌ها از همکاری شما استقبال می‌کنند‌ و آن لحظات را عاشقانه‌ترین لحظات زند‌گی می‌د‌انند‌، اما معنای این تمایل، این نیست که همه لحظات زند‌گی آنها را با حضور و همکاری‌تان پر کنید‌. مرد‌‌ها به زمانی خالی برای خود‌شان نیاز د‌ارند‌. آنها د‌وست د‌ارند‌ د‌قایقی از روز را بد‌ون حضور هیچ کس بگذرانند‌ و حتی اگر د‌ر آن لحظات هیچ‌کاری نمی‌کنند‌، تنها غرق افکار‌شان باشند‌. مرد‌ها نه تنها د‌ر عاد‌ی‌ترین روزهای زند‌گی نیاز به این تنهایی د‌ارند‌، بلکه د‌ر لحظات سخت و پرتنش هم د‌وست د‌ارند‌ کمی با خود‌شان خلوت کرد‌ه و تکلیف ذهن‌شان را با خیلی چیزها روشن کنند‌، پس اگر می‌خواهید‌ حضور‌تان مشکل‌ساز نشود‌، این زمان را به آنها هد‌یه د‌هید‌. باور کنید‌ که یک مرد‌ قد‌ر این فرصت را خوب می‌د‌اند‌ و اگر هم آن را از او د‌ریغ کنید‌، نمی‌تواند‌ رضایتی را که باید‌ از شما د‌اشته باشد‌.

مثل پد‌رشان هستند‌
اگر می‌خواهید‌ بد‌انید‌ که یک مرد‌ د‌ر زند‌گی زناشویی‌اش چه شخصیتی را بروز می‌د‌هد‌، نگاهی به پد‌رش بیند‌ازید‌. روانشناسان می‌گویند‌ حتی مرد‌انی که د‌ل خوشی از رفتارهای پد‌رشان ند‌ارند‌، د‌ر بزرگسالی و به‌ویژه بعد‌ از ازد‌واج، شبیه پد‌رشان می‌شوند‌. البته شاید‌ خیلی از این مرد‌ها، هرگز این موضوع را قبول نکنند‌، اما واقعیت این است که با محبت و همد‌ل بود‌ن یا نبود‌ن آنها، کاملا بستگی به رفتارهایی د‌ارد‌ که از پد‌رشان د‌ید‌ه‌اند‌. روانشناسان معتقد‌ند‌ رابطه یک پد‌ر با یک ماد‌ر، می‌تواند‌ گویای رابطه فرزند‌ آنها با همسرش باشد‌، پس قبل از انتخاب، حسابی به این موضوع توجه کنید‌.

آنها زود‌تر فراموش می‌کنند‌
شاید‌ برای یک زن، د‌عوا، بحث و قهر موضوعی باشد‌ که ماه‌ها ذهن را به‌خود‌ مشغول می‌کند‌ و بین او و همسرش فاصله می‌اند‌ازد‌، اما واقعیت این است که مرد‌ها چنین خصلتی ند‌ارند‌. اگر با همسرتان شد‌ید‌‌ترین بحث عمرتان را کرد‌ه‌اید‌، انتظار ند‌اشته باشید‌ که او به اند‌ازه شما از این موضوع رنج ببرد‌ و به د‌لیل این اتفاق از شما فاصله بگیرد‌. یاد‌تان نرود‌ که مرد‌ها د‌ر لحظه زند‌گی می‌کنند‌

. برای آنها د‌عوا د‌رست د‌ر لحظه تمام شد‌نش به سمت فراموشی می‌رود‌ و قهر اصلا د‌ر د‌نیای آنها جایی ند‌ارد‌. یک مرد‌ د‌رنهایت چند‌ ساعت به چنین موضوعاتی فکر می‌کند‌ و حتی اگر این اتفاق‌ها روی قضاوتش د‌ر مورد‌ شما و زند‌گی‌تان تاثیر گذاشته باشد‌، نمی‌توانید‌ گلایه‌هایی که یک زن از این اتفاقات می‌کند‌ را از زبان یک مرد‌ بشنوید‌. از طرف د‌یگر، مرد‌ها نمی‌توانند‌ با این خصلت زن‌ها که فراموش کرد‌ن برایشان سخت است، کنار بیایند‌. آنها د‌وست د‌ارند‌ پروند‌ه یک‌بحث، همانجا بسته شود‌ و نمی‌توانند‌ بپذیرند‌ که همسرشان هر روز و هر لحظه آن موضوع را یاد‌آوری کند‌.

بعد‌ از ازد‌واج هم یاد‌ خانواد‌ه‌شان می‌افتند‌
حتی اگر یک مرد‌ د‌ر د‌وران مجرد‌ی‌اش رابطه نزد‌یکی با خانواد‌ه‌اش ند‌اشته باشد‌، این رابطه بعد‌ از ازد‌واج تقویت می‌شود‌. مرد‌ها با قبول مسئولیت یک زند‌گی،‌ سختی‌هایی که خانواد‌ه‌شان د‌ر این سال‌ها کشید‌ه بود‌ را می‌بینند‌ و حتی اگر پیش از این چند‌ان قد‌ر آنها را نمی‌د‌انسته‌اند‌، بعد‌ از ازد‌واج بیشتر از همیشه قد‌رشناسی‌شان را ابراز می‌کنند‌.

آنها می‌خواهند‌ با محبت کرد‌ن‌های بعد‌ از ازد‌واج، د‌ین‌شان را به خانواد‌ه‌شان اد‌ا كرد‌ه و قد‌رشناسی‌شان را اثبات کنند‌. یک مرد‌ حتی اگر چیزی به زبان نیاورد‌،‌ طاقت د‌ید‌ن بی‌تفاوتی همسرش نسبت به خانواد‌ه‌ خودش را ند‌ارد‌. مرد‌ها د‌وست د‌ارند‌ بعد‌ از ازد‌واج از خواهر و براد‌رهای کوچک‌ترشان حمایت کنند‌ و کارهایی که قبل از آن برای ماد‌رشان انجام نمی‌د‌اد‌ند‌ را انجام د‌هند‌، پس اگر می‌خواهید‌ همسرتان مرد‌ زند‌گی شما باقی بماند‌، به این میل او بیشتر توجه کنید‌.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:27
ازدواج و همسرداری
بر روی نقاط قوت همسر تان تمرکز کنید
بر روی نقاط قوت همسر تان تمرکز کنید
در برابر هر کنشی، واکنشی وجود دارد. در برابر هر ویژگی و خصیصه ای، پاسخی یافت می شود. باید بیاموزید واکنش مثبت نشان دهید و از رفتار قضاوت گرانه دست بردارید.وقتی که به جای تمرکز بر ضعف های همسرمان، بر توانایی های او تمرکز می کنیم، با رفتار مثبت بیشتری از جانب وی رویارو می شویم. این موضوع شاید بدین جهت است که بسیاری از ما بر این تصوریم که همسرمان احساسات ندارند-
با اینکه مردان، به دلیلی، همان احساساتی را ندارند که زنان از آن برخوردارندوبالعکس. اما حقیقت این است که میان چگونگی احساس پسرکی خردسال با دخترکی خردسال تفاوتی نیست- تنها فرق آن نحوه برخورد جامعه ما با آن احساس هاست.در واقع جامعه ای که در آن زندگی می کنیم مانند مدرسه ،بیمارستان ،خانه ... در سرکوب احساسات ما نقش دارند واثر این رفتار ناصحیح در آینده ما تاثیر گذار است.

مثال زیر نمونه کاملی از چگونگی درک این پیام به وسیله پسران است که خوب نیست آنان گریه کنند:
وقتی شش سال داشتم از دوچرخه به زمین افتادم وچانه ام شکافت به فوریت های اورژانس رفتیم پزشک کشیک با شنیدن صدای گریه من گفت ما اینجا یک دختر کوچولو داریم، توی بخش ما پسر ها گریه نمی کنند .در دوران کودکی، کسانی که بیش از همه خواستار جلب رضایت شان هستیم، به ما می گویند، وقتی کسی اسمی روی شما می گذارد، تصور نکنید مهم است، و نیز می گویند: «چوب و سنگ ممکن است استخوان های شما را بشکند، اما اسم گذاشتن روی شما، آسیبی متوجه تان نمی کند.» غلط است! اسم ها آسیب می رسانند.

افزون بر این، وقتی احساسات جریحه دار شده شما به اثبات نرسد، در تلاش برای دوست داشته شدن و مورد پذیرش قرار گرفتن، آن ها را نادیده می گیرید، و به جای پایان یافتن احساس انزوا، دچار احساس خشم و گناه می شوید.این موضوع در مورد دختران هم صادق است ،حتی بسیاری خانم ها نیز در نشان دادن احساسات خود مشکل دارند. بسته به اینکه اعضای خانواده اشان در دوران رشد چه اندازه مستبد و سلطه جو بوده اند، آنها یا فردی می شوند که احساس خود را راحت بروز می دهد، یا کسی می شوند که اصلا چنین نیست.

در مورد کودکان بسیار رایج است که یاد بگیرند احساساتی را که بیشتر وقت ها به آن توجه نمی شود، لاپوشانی کنند. برای مثال، دختربچه ای که چند لحظه پیش با خواهرش جر و بحث کرده است، با اصرار مادر مواجه می شود که از او می خواهد «زود برو اونجا پیش خواهرت و به اون بگو متأسف هستی.»

دختر بچه شاید بسیاری احساس های گوناگون داشته باشد؛ اما احساس تأسف در میان آن ها نیست.دخترک ناگزیر است تصمیم گیری کند. آیا باید بگوید: «نه، متأسف نیستم و نمی خوام برم و بگم که متأسفم.» یا باید نزد خواهرش برود و بگوید متأسف است، آن هم به خاطر آنکه محبت و تأیید مادر را به دست آورد؟ حدس من این است که بیشتر بچه ها راه دوم را انتخاب می کنند.

در دوران کودکی، وقتی شما را، برای تزریق آمپول، به مطب دکتر می بردند، اگر شما گریه می کردید، احتمالاً به شما می گفتند «اینجا چیزی نیست که ازش بترسی. آسیبی به تو نمی رسه و اذیت نمی شی.» وقتی آمپول زدن درد به دنبال داشت، شما حتی شدیدتر گریه می کردید، در حالی که مادر و پزشک شما را احمق خطاب می کردند.

می بینید چگونه شروع می کنیم به لاپوشانی احساسات!
احساس های ابراز نشده یا صادق نبودن با احساساتمان می تواند برای سلامت جسم مضر وآسیب رسان باشد .
این موضوع متاسفانه ریشه در دوران کودکی ما دارد اگر پدران ومادران ،معلمان ،پزشکان....بدانند که رفتارهاوبرخوردهای اجتماعی آنان هرچند کوتاه باشد وبه یاد نماند اما برای نسل فردا اثرگذار وپایدار خواهد بود .
توجه به نقش تربیتی ورفتاری همه اعضای جامعه برروی کودکان ونوجوانان از مهمترین مسائلی است که متاسفانه گاهی به دلیل عدم آگاهی وفرهنگ سازی صحیح نادیده گرفته می شود واین موضوع در دراز مدت زیان بار خواهد بود.
شاید ما وهمسرانمان به دلیل اشتباه جامعه ویا خانواده یاد گرفتیم که از احساسات خود فرا کنیم وواقعیات را نادیده بگیریم اما به هر حال همه ما می دانیم تنها راه ارتباط عاشقانه با همسرمان ابراز احساسات صادقانه، بدون ترس وضعف است وساختار خانواده به مردان وزنان اجازه می دهد ورای جنسیت خود در کمال صداقت به بیان احساسات خود با همسرانشان بپردازد .
همه ما باید بدانیم بیان احساسات ویا ابراز احساسات، خدشه ای به مرد بودن یا زن بودن ما نمی زند وهمانطور که پیشتر هم گفتیم همه ما باید عادت کنیم به جای تمرکز بر نقاط ضعف همسرمان نقاط قوت او را در نظر بگیریم وبه وسیله رفتارهای مثبت همسرمان رفتارهای منفی اورا اصلاح کنیم از همین حالا شروع کنید فردا دیر است .
دوشنبه 17/4/1392 - 10:27
بهداشت روانی
دلایل باور نکردنی افسردگی!
دلایل باور نکردنی  افسردگی!
افسردگی می‌تواند ازجمله عوارض‌جانبی بسیاری از داروها باشد.افسردگی محرک‌های معروف زیادی دارد: ضربه‌روحی، مشکلات مالی، سوگ از دست دادن عزیزان و بیماری نمونه‌هایی از این عوامل هستند. اما اگر افسرده هستید و هیچکدام از اینها درمورد شما صدق نمی‌کند، تعیین یک دلیل خاص برای افسردگیتان کمی دشوار است. درواقع، ممکن است افسردگی شما یک دلیل خاص و مشخص نداشته باشد.

در زیر به برخی از علت‌های تعجب‌آور افسردگی اشاره می‌کنیم.
1. هوای تابستان: اختلال عاطفی فصلی بیشتر با افسردگی زمستانی شناخته شده است که افراد زیادی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. اما برای تعدادی از این افراد، این نوع افسردگی در تابستان اتفاق می‌افتد. افسردگی هوای گرم زمانی اتفاق می‌افتد که بدن یک تاخیر برای وفق یافتن با فصل جدید را تجربه می‌کند. این می‌تواند به‌خاطر عدم توازن در شیمی مغز و هورمون ملاتونین باشد.

2. مصرف دخانیات: خیلی وقت است که کشیدن سیگار و سایر دخانیات یکی از عوامل افسردگی معرفی شده است اما داستان این هم مثل داستان اول مرغ بوده یا تخم‌مرغ است: افرادی که در معرض افسردگی قرار دارند بیشتر به کشیدن سیگار روی می‌آورند. اما گفته می‌شود که نیکوتین بر فعالیت انتقال‌دهنده‌های عصبی در مغز اثر می‌گذارد و موجب بالا بردن سطح دوپامین و سروتونین (که مکانیزم عمل داروهای ضدافسردگی نیز هست) می‌شود. این می‌تواند ذات اعتیادآور دارو و تغییرات خلق‌وخو که با آن همراه است و همچنین اینکه چرا افسردگی با ترک سیگار همراه است را توضیح دهد. خودداری از کشیدن سیگار و ترک آن می‌تواند به متوازن کردن موادشیمیایی مغز شما کمک کند.

3. بیماری تیروئید: وقتی غده تیروئید نتواند هورمون تیروئید کافی تولید کند، به آن کم‌کاری تیروئید گفته می‌شود و افسردگی یکی از علائم آن است. این هورمون چندکاره است اما یکی از مهمترین وظایف آن عمل کردن بعنوان یک انتقال‌دهنده عصبی و تنظیم سطح سروتونین در بدن است. اگر علائم جدیدی از افسردگی را در خود مشاهده می‌کنید—مخصوصاً اگر همراه با حساسیت به سرما، یبوست و خستگی باشد—بد نیست که یک آزمایش تیروئید انجام دهید. کم‌کاری تیروئید با دارو قابل درمان است.

4. عادات بد خواب: جای تعجب نیست که کمبود خواب می‌تواند منجر به آسیب‌پذیری شود اما می‌تواند احتمال بروز افسردگی را نیز افزایش دهد. در یک تحقیق که در سال 2007 انجام گرفت مشخص شد که وقتی به شرکت‌کننده‌های سالم کمبود خواب اعمال شد، بعد از مشاهده تصاویر ناراحت‌کننده، فعالیت مغزی بیشتری داشتند تا آن دسته از شرکت‌کنندگان که خواب کافی داشتند. و این درست شبیه به واکنشی است که افراد افسرده دارند. اگر به اندازه کافی نخوابید، وقت کافی برای شارژ کردن دوباره سلول‌های مغزی نداشته و مغز خوب کار نخواهد کرد و یکی از عوامل مختلفی که می‌تواند موجب افسردگی شود همین است.

5. فعالیت بیش از حد در فیسبوک: وقت زیادی را در چت‌روم‌ها و وبسایت‌های اجتماعی می‌گذرانید؟ تحقیقات زیادی نشان می‌دهند که این می‌تواند با افسردگی مرتبط باشد، مخصوصاً در نوجوانان. معتادان به اینترنت با ارتباطات انسانی واقعی در کشمکش هستند و معمولاً همراهی ندارند و دیدگاهشان به دنیا تا حدی غیرواقعی است. برخی متخصصین حتی آن را "افسردگی فیسبوکی" می‌نامند. در یک تحقیق که در سال 2010 انجام گرفت، محققان دریافتند که حدود 2/1% از افراد بین 16 تا 51 سال زمان بی‌اندازه‌ای را در اینترنت سپری می‌کنند و این افراد بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی متوسط تا شدید هستند. اما محققان این نکته را نیز خاطرنشان کردند که مشخص نیست که استفاده زیاد از اینترنت موجب افسردگی می‌شود یا نه یا اینکه افراد افسرده تمایل بیشتری برای گذراندن وقت خود در اینترنت دارند یا نه.

6. اتمام برنامه تلویزیونی یا فیلم: وقتی چیز مهمی تمام می‌شود، مثل یک برنامه تلویزیونی، فیلم یا یک بازسازی بزرگ در خانه، می‌تواند در برخی افراد افسردگی را تحریک کند. در سال 2009 برخی طرفداران آواتار احساس افسردگی و حتی میل به خودکشی را گزارش کردند زیرا دنیای ساختگی فیلم واقعی نبوده است. واکنش مشابهی به سری‌های آخر فیلم هری‌پاتر گزارش شده است.

7. محل زندگی: بحث بر سر اینکه زندگی شهری بهتر است یا روستایی بحثی بی‌پایان است اما تحقیقات نشان می‌دهد که افرادی که در شهر زندگی می‌کنند تا 39% بیشتر در معرض اختلالات روحی هستند تا آنها که در نواحی روستایی زندگی می‌کنند. تحقیقی که در سال 2011 انجام گرفت، برای این مسئله توضیح ارائه می‌دهد: شهرنشینان در بخشی از مغز که استرس را تنظیم و تعدیل می‌کند فعالیت بیشتری دارند. و مقدار بیشتر استرس می‌تواند موجب اختلالات روانی شود. میزان افسردگی در کشورها و شهرهای مختلف نیز متفاوت است. افسردگی در برخی کشورها شایع‌تر می‌باشد.

8. داشتن گزینه‌های انتخابی زیاد: داشتن گزینه‌های زیاد برای انتخاب کار را سخت می‌کند. البته این برای آن دسته از افراد که در خرید معمولاً اولین چیزی که نظرشان را جلب می‌کند می‌خرند مشکل به شمار نمی‌رود. اما افرادی هستند که در صورت زیاد بودن گزینه‌های انتخاب، وقت بسیار زیادی را صرف بررسی چندباره هر گزینه می‌کنند تا بهترین را انتخاب کرده باشند. تحقیقات نشان می‌دهد که این سبک برخورد موجب ایده آل‌گرایی و افسردگی می‌شود.

9. نخوردن ماهی: مصرف کم اسیدهای چرب امگا3 که در ماهی سالمون و روغن‌های گیاهی یافت می‌شود می‌تواند موجب بالا رفتن احتمال ابتلا به افسردگی شود. در یک تحقیق که در سال 2004 انجام گرفت رابطه‌ای بین مصرف کم ماهی و افسردگی در خانم‌ها مشخص شد اما در آقایان این مسئله دیده نشد. این اسیدهای چرب انتقال‌دهنده‌های عصبی مثل سروتونین را تنظیم می‌کنند که می‌تواند علت ماجرا باشد. مکمل‌های روغن ماهی هم می‌توانند کمک کنند؛ حداقل یک تحقیق تایید کرده است که این مکمل‌ها به کاهش افسردگی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی کمک کرده است.

10. روابط خواهربرادری ضعیف: بااینکه داشتن رابطه بد با هرکسی می‌تواند موجب افسردگی شود اما در یک تحقیق امریکای که در سال 2007 انجام شد، مشخص گردید که مردهایی که قبل از سن 20 سالگی با خواهربرادرهای خود کنار نمی‌آمدند، در سالهای بعد و بزرگسالی بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار داشته‌اند. با اینکه مشخص نیست چه چیزی در رابطه خواهربرادری اینقدر مهم است، اما محققان حدس می‌زنند که این روابط می‌تواند با توانایی برقراری ارتباط افراد با هم‌سالان خود مرتبط باشد. صرفنظر از دلیل آن اما کشمکش زیاد بین خواهر و برادرها می‌تواند فرد را تا قبل از سن 50 سالگی در معرض ابتلا به افسردگی قرار دهد.

11. قرص‌های ضدبارداری: این مورد هم مانند هر داروی دیگری عوارض‌جانبی دارد. روش‌های جلوگیری خوراکی حاوی نوع سنتزی از پروژسترون هستند که تحقیقات مشخص کرده است می‌تواند موجب افسردگی در خانم‌ها شود. دلیل آن هنوز مشخص نیست و این مشکل برای همه اتفاق نمی‌افتد اما اگر خانم‌ها سابقه افسردگی دارند یا در معرض ابتلا به آن قرار دارند، با استفاده از این دارو احتمال بیشتری برای افسرده شدن آنها وجود دارد. بعضی از خانم‌ها قادر به استفاده از این داروها نیستند و پزشکان تلاش می‌کنند یک روش جلوگیری دیگر برای آنها پیدا کنند.

12. داروها: افسردگی می‌تواند ازجمله عوارض‌جانبی بسیاری از داروها باشد. به عنوان مثال، آکوتان (ایزوترتینیون) برای از بین بردن جوش‌های پوستی تجویز می‌شود اما افسردگی و فکر خودکشی ازجمله خطراتی است که افراد را با مصرف این دارو تهدید می‌کند. افسردگی یک عارضه‌جانبی ممکن داروهای اضطراب و خواب‌آور مثل والیوم و زاناکس، لوپرسور، که برای درمان فشارخون بالا تجویز می‌شود، می‌باشد؛ داروهای پایین آورنده کلسترول مثل لیپیتور و پریمارین برای سندرم‌های پیش از یائسگی نیز از این جمله هستند. هر زمان که دارو جدیدی برایتان تجویز می‌شود حتماً قسمت عوارض‌جانبی آن را مطالعه کنید و حتماً از پزشکتان سوال کنید که در خطر ابتلا به آن قرار نداشته باشید.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:26
بهداشت روانی
بد شانسها و خوش شانسهاحتمآ بخوانید
بد شانسها و خوش شانسهاحتمآ بخوانید
  پاسخ حجت الاسلام والمسلمین شیخ حسین انصاریان :عناوین و واژه‌هایی همچون شانس و بخت و قسمت و غیره هرگز واقعیت خارجی نداشته و از نظر فرهنگ اسلام و معارف مذهب نیز کاملاً مردود و باطل می‌باشند مضافاً به این که هیچ عقل و منطقی نیز آن را تایید نمی‌کند و فلاسفه و حکماء نیز فرموده‌اند هر معلولی و پدیده‌ای و حادثه‌ای در عالم طبیعت و جهان هستی علّت یا علل خاصِ به خودش را دارد.

انسان محکوم عقل و اراده خود می‌باشد و با قدرت انتخاب و اختیاری که دارد می‌تواند سرنوشت خویش را عوض کند و تنها نظر کردن به داستان واقعی و حقیقی جناب حرّ بن یزید ریاحی و عمر سعد ملعون می‌تواند این حقیقت را آشکار کند که هر دو با یک فکر و یک عقیده و با یک غرض و هدف مشترک و در تحت فرماندهی و دستور یک حاکم و فرمانده به نبرد با امام حسین(ع) آمدند ولی در یک شب هر دو با فکر و اندیشه‌ای که کردند 2 تصمیم دُرست مخالف هم و ضدّ هم را گرفتند یکی مصمّم شد دنیا را اختیار کند و به طمع حکومت ری دست به قتل امام زمان خویش بزند و دیگری در همان شب با فکر خود تصمیم گرفت سعادت ابدی و جاودانگی را در دنیا و آخرت برای خود انتخاب کند.

اگر بنا بود افعال انسان‌ها معلول اراده و اختیار مستقیم خداوند باشد و قسمت و شانس و بخت و غیره و غیره در حوادث تاثیر داشته باشد حتما می‌بایست نتیجه و عاقبت کار این دو نفر که در همه‌ جهات شریک و عین هم بودند نیز یکی باشد ولی تاریخ این حقیقت را به ما نشان داد که تمام حوادث تنها معلول اراده و اختیار خود شخص است. قرآن کریم نیز در آیات متعددی این حقیقت را بیان می‌کند که هر چه در دنیا به شما متوجه می‌شود از حوادث و وقایع مختلف چیزی است که شما به دست خود آن را کسب نموده‌اید.

 بنابراین اگر در قرعه‌کشی بانک چیزی به نام شما در نمی‌آید علّتش کیفیت قرعه‌کشی و قرار نگرفتن حلقه‌ای که به نام شما است در مخرج گردونه می‌باشد. و یا اگر اتوبوسی تاخیر می‌کند علتش ترافیک خیابان یا معطل کردن مسافران و یا مشکلاتی که مربوط به راننده است می‌باشد و اگر دزدی کیف شما را بزند معلول انتخاب دزد است که اوّلا شما را برای این کار انتخاب کرده و ثانیا بی‌احتیاطی و محکم کاری نکردن خود شما است.

بهرحال درعالم هستی هیچ پدیده‌ای بی‌علت نیست و هر حادثه‌ای علت خاص خودش را دارد. و نقش قدرت پروردگار تنها در خلقت موادّ اصلی امور می‌باشد. بلکه اصلِ وجود ما از خدا است، اصلِ پیدایش موجودات از جانب خدا است. اما کیفیت استفاده از آن به دست خود ما و برنامه‌ریزی‌های خود ما است. و عقل و فکر و هوش و انتخاب و اراده و تصمیم همه و همه اموری است که صددرصد در اختیار خود ما است و کسی که نبود آن‌ها را در خودش انکار کند راه وجدان و انصاف را به درستی نپیموده است.

با بیانی که خدمتتان عرضه داشتیم فکر می‌کنیم معیار کلّی همه حوادث را برای شما بیان نمودیم و بهتر است تحت تاثیر چنین واژه‌هایی هرگز قرار نگیرید و با اراده پولادین و تصمیم جدی و انتخاب صحیح و فکری باز و آزاد به آینده بهتر و معقول‌تر زندگی خود فکر کنید و راه‌هایی را که فکر می‌کنید بهتر و سریع‌تر می‌تواند شما را به آن هدف برساند با کاوش و تحقیق بیش‌تر و مشورت با صاحبان فکر و تجربه و با احتیاط کامل انتخاب نمایید و بدانید موفقیت همیشه از آن کسانی خواهد بود که در این مقدمات ذکر شده حساب دقیق و بررسی لازم را نموده باشند.

البته حوادثی از قبیل سیل و زلزله بحث مستقلی دارد که این گونه حوادث هم گرچه به دست خداوند و با قدرت لایزال الهی واقع می‌شود ولی انگیزه پیدایش آن‌ها نیز خالی از امور و کارهای بشر نمی‌باشد که از حوصله این بحث، خارج است.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:25
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته