• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4020
تعداد نظرات : 146
زمان آخرین مطلب : 3946روز قبل
بهداشت روانی
برطرف کردن استرس های شغلی
برطرف کردن استرس های شغلی
بندرت شغلی پیدا می‌شود که کمی استرس در آن وجود نداشته باشد. برخی افراد هم به دلیل مشکلات مالی، سختی‌های زندگی خانوادگی، و نبود هیجان در زندگی، استرس دارند. تنها تعداد بسیار کمی از افراد هستند که میزان تنش روحی آن‌ها در تمام زمان‌ها در وضعیتی متعادل قرار دارد.

استرس چیست؟
استرس واژه‌ای است که می‌توان از آن برای توصیف علت و پیامدهای ناشی از وارد آمدن فشار بر جسم و روح استفاده کرد. استرس با فشار ناشی از کار سخت در ارتباط است؛ همچنین، عواملی مانند خستگی، سهل‌انگاری، کمال‌گرایی، اعمال قدرت از سوی دیگران، ناامنی شغلی، مشکلات موجود در روابط و بسیاری عوامل دیگر که با خانه و محل کار در ارتباط هستند، می‌توانند استرس را به وجود آورند.

استرس ممکن است درونی یا بیرونی باشد. این اختلال، در اصل از اختلاف میان انتظارات و واقعیت‌ها ناشی می‌شود. « مرکز سلامت و ایمنی » استرس را این‌گونه تعریف می‌کند: « استرس زمانی شکل می‌گیرد که تقاضاها از یک فرد، از میزان ظرفیت وی برای پاسخگویی به آن‌ها فراتر می‌روند ». در حقیقت، هر یک از ما در ذهن خود، معیاری (سطح بهینه) داریم که طبق آن برای ارضای خود و رسیدن به پیشرفت تلاش می‌کنیم. وقتی این سطح از حالت توازن خارج می‌شود، ما کمتر به آن اهداف و پیشرفت‌ها دست می‌یابیم و از این امر ناخرسند می‌شویم؛
در این میان، آنچه اهمیت ندارد این است که چقدر تلاش کرده‌ایم یا چه میزان به خود استراحت داده‌ایم.
اگر عوامل بروز استرس برای مدتی طولانی به قوت خود باقی بمانند، ممکن است « علائم » این اختلال که معمولاً فیزیکی و عاطفی هستند، در ما بروز کنند. اگر چه از این عوامل به عنوان « علائم » یاد می‌شود، اما وقتی می‌گوییم « علائم »، بدان مفهوم نیست که استرس یک بیماری است، بلکه یک وضعیت روان‌شناختی است که عوارض جانبی فیزیکی و ناخوشایندی به همراه دارد. با این همه، استرس حالتی است که با یادگیری در خصوص آن و تغییر رفتار، قابل برطرف شدن است.

آیا عوامل بروز استرس شناخته شده‌اند؟
صرف نظر از برخی مشکلات روحی و فیزیکی حاد، اظهار نظر قطعی درباره عوامل بروز استرس، دشوار است. در این مقاله تلاش شده است تا فهرستی از منابع استرس که درباره آن‌ها بیشتر صحبت شده است، ارائه کنیم، مثل این موارد :

بسیار ناعادلانه است...
هیچ‌یک از ما دوست نداریم در محیط‌هایی کار کنیم که خود ما یا سایرین، در آنجا از نوعی حس بی‌عدالتی رنج می‌بریم. ناتوانی در تغییر شرایطی که افراد در آن‌ها مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند، یا تبعیض درآن‌ها حکم‌فرماست، می‌تواند منشأ اصلی  بروز استرس باشد.

من خسته‌ام...
وجود احساساتی از این قبیل که من باید کار کنم؛ باید کامل باشم؛ باید مسئولیت بیشتری بر دوش بگیرم؛ باید همه را خوشحال و راضی کنم؛ باید با دیگران رقابت کنم؛ باید پول بیشتری کسب کنم؛ باید از همه بالاتر باشم و باید تمام ساعات روز را کار کنم؛ شرایطی هستند که انتظارات خود ما و دیگران در شکل‌گیری آن‌ها نقش دارند. با گذشت زمان، این قبیل احساسات که زمانی فکر می‌کردید به خوبی از عهده آن‌ها بر خواهید آمد، دیگر قابل مدیریت نخواهند بود.

کاش بتوانم خود را از این وضعیت رها کنم، اما...
گرفتار شدن در شغلی که نیاز مالی شما را تأمین می‌کند، اما دیگر برایتان راضی کننده نیست، ترس از پیامدهای برخورد جدی با مدیری زورگو، رازداری برای دیگران یا حتی خودتان، حرفه‌ای شدن در یک شغل و پرهیز از انتخاب شغلی جدید، باقی ماندن در یک شغل تا زمان بازنشستگی و وجود مشکلات در روابط گروهی، همه این‌ها شرایطی هستند که تلاش می‌کنیم تا به گونه‌ای از آن‌ها رها شویم، اما اگر تلاش‌ها به نتیجه نرسیدند، آن وقت، زمان آن است که با کسانی صحبت کنیم که می‌توانند ما را در ایجاد برخی تغییرات کمک کنند.

جسم من شاکی شده است...
شرایط کاری در محیط‌های بسیار گرم، بسیار سرد یا مکان‌هایی که نور بسیار نامناسبی دارند، می‌توانند شما را دچار استرس سازند؛ حتی اگر آن شغل، خود بسیار آسان باشد. همچنین شغل‌هایی که بسیار تکراری و طولانی‌مدت هستند و خستگی چشم‌ها، مچ دستان یا پشت را به دنبال دارند، همگی لذت آن روز کاری را از میان می‌برند. همه ما شرایط کاری نامطلوب را فقط برای مدت کوتاهی می‌توانیم تحمل کنیم و جسم، به تدریج نسبت به آن واکنش نشان خواهد داد.

چگونه استرس را کنترل کنیم؟
استرس ممکن است بسیار پیچیده باشد و عوامل بسیاری در شکل‌گیری آن نقش داشته باشند، اما می‌توانید با ایجاد برخی تغییرات در زندگی، مقابله با آن را آغاز کنید.

عوامل ایجاد کننده استرس را شناسایی کنید
در تنهایی یا همراه کسانی که به خوبی شما را می‌شناسند، فهرستی از چیزهایی که به افزایش سطح استرس در شما کمک می‌کنند، تهیه کنید. چیزی را از قلم نیندازید. وقتی  فهرستی کلی از این موارد تهیه کردید، سعی کنید تا مشکلات را با جزئیات بیشتری مشخص نمایید.

به عنوان مثال، به جای نوشتن کلمه «کار» به عنوان عامل استرس‌زا، مشخص کنید که چه چیزهایی در خصوص کار، شما را دچار استرس می‌کند (شاید هنگام نوشتن این مطالب متوجه شوید که جسم‌تان به افکاری که در ذهن دارید واکنش نشان می‌دهد). از فهرستی که تهیه کرده‌اید یک مورد را انتخاب و کار روی آن را آغاز کنید.

طرحی تهیه کنید
_ فهرستی از روش‌های ممکن برای حل مشکل تهیه کنید
ممکن است برخی از این روش‌ها به نظرتان واقع‌بینانه نباشند یا وقت بسیاری برای پیشرفت لازم داشته باشند. این روش‌ها را به همان ترتیب که به ذهن می‌آیند، یادداشت کنید و نگذارید که از ذهنتان پاک شوند. گاهی اوقات یک مشکل با مشکلات دیگر، همپوشی دارد؛ بدین ترتیب رفع یک مشکل به رفع مشکل دیگر نیز کمک خواهد کرد.

_ تصمیم بگیرید که قصد دارید کدام یک از کارهای مطرح شده در این فهرست را انجام دهید. سپس یک برنامه زمانی برای آن در نظر بگیرید.

_ درباره سایر مواردی که در شما استرس ایجاد می‌کنند، نگران نباشید
می‌توانید بلافاصله پس از رفع این یک مورد، به آن موارد نیز بپردازید. ذهنتان را روی آنچه که قول انجام دادن آن را به خود داده‌اید، متمرکز کنید (گام اول را بلند برندارید، در غیر این صورت ناامید خواهید شد و نسبت به قبل احساس بدتری خواهید داشت).

_ اگر صحبت کردن با دیگران در خصوص طرح‌هایی که دارید برایتان مفید است، حتماً این کار را انجام دهید؛ در غیر این صورت، آن‌ها را نزد خود نگه دارید. تنها خودتان هستید که می‌دانید چه چیزی برایتان بهتر است.

برنامه ریزی‌های بلند مدت
قصد دارید در ده سال آینده کجا باشید؟ آنچه برای زندگی می‌خواهید و تاکنون به آن دست نیافته‌اید، چیست؟ آنچه را واقعاً دوست دارید، با شهامت در ذهن خود تصور کنید. آن را روی کاغذ یادداشت کنید و یا درباره آن با یک نفر صحبت کنید.درباره نخستین گامی که باید در این زمینه بردارید، بیندیشید و به خود قول دهید که حتماً این کار را انجام خواهید داد. نخستین گام را بر روی یک تکه کاغذ یادداشت کنید. اگر همچنان به نظرتان بسیار بزرگ می‌آید، آن را به گام‌های کوچک‌تر تقسیم کنید تا زمانی که احساس کنید می‌توانید از عهده آن برآیید. گام‌های بعدی را هم وقتی بردارید که در گام اول موفق بوده‌اید.

پیشرفت‌های گذشته
بطورحتم، به رغم استرس‌هایی که هم‌اکنون با آن‌ها درگیر هستید، در طول زندگی، به خوبی از عهده برخی کارها برآمده و خود و دیگران را خوشحال نموده‌اید. ذخایر شخصی استعدادهای طبیعی و روش‌های موفقیت آمیز پیش از این، شما را از دوران‌های سخت عبور داده و اتفاقات خوبی را برایتان رقم زده‌اند. این رویدادها را در ذهن خود زنده نگه دارید و فهرستی از آن‌ها تهیه کنید. اگر برخی از این رویدادها از ذهنتان پاک شده‌اند از کسانی که شما را به خوبی می‌شناسند، در تهیه فهرست کمک بگیرید. ذخایر درونی شما هنوز همراهتان هستند، حتی اگر غیرقابل دسترس به نظر آیند؛ همیشه می‌توانید روی آن‌ها حساب کنید.

درباره علائم جسمی استرس چه می‌توان کرد؟
به وقتی فکر کنید که کاملاً احساس سلامتی می‌کردید، حتی اگر این زمان بسیار دور باشد. احساسات معقول، لذت‌بخش و شادی آوری را یادآوری کنید که هنگام سلامتی از آن بهره‌مند بودید. آیا وقتی جسمتان در چنین شرایطی قرار داشت، عملکرد بهتری داشتید؟

بسیاری از مشاغل، امروزه به فعالیت‌های فیزیکی نیاز چندانی ندارند، پس نمی‌توانید برای تأمین تمام نیازهای بدنی خود به یک هفته کاری معمولی تکیه کنید. یک خط زمانی برای یک روز عادی خود در طول هفته تهیه کنید.
سپس آن را به بخش‌هایی تقسیم کنید و در هر بخش، فعالیت‌هایی مانند پیاده روی، ایستادن، نشستن، دویدن و... را بگنجانید.
آیا در طول روز زمان‌هایی وجود دارند که بتوانید کارهایی پر جنب و جوش‌تر انجام دهید؟ اگر شغل‌تان به فعالیت‌های فیزیکی زیادی نیاز دارد، آیا در طول روز فرصتی برای استراحت بیشتر دارید؟
بدن بلافاصله نسبت به شرایط مختلفی که با آن‌ها روبرو می‌شود، از خود واکنش نشان می‌دهد، بنابراین شاید نیاز نباشد که برای ایجاد احساسی متفاوت در خود، در برنامه عادی‌تان تغییر چندانی ایجاد کنید.

اگر از کسانی هستید که دوست دارید در طول روز مرتب از موادی مانند چای، قهوه، کیک و سیگار استفاده کنید، پس احتمالاً تلاش می‌کنید با استفاده از این قبیل مواد، استرس خود را کاهش دهید. آیا امکان کاستن از استرس بدون استفاده از این مواد برایتان وجود دارد؟

قهوه، چای، شکر و موادی از این قبیل، نخست شما را سرحال می‌کنند، اما دوباره به وضعیت اول باز می‌گردید و این بار، برای دستیابی به یک حس خوب، بیشتر تقلا خواهید کرد. بهتر است بدانید که کافئین، استرس را افزایش می‌دهد، زیرا تحریک و افزایش دردهای عصبی‌مانند، سردردها یا پشت‌درد را موجب می‌شود. بعد از هر بار استفاده فراوان از شکر نیز احساس خواب‌آلودگی و تنبلی خواهید کرد.پس در خصوص عادات و رژیم غذایی خود، خوب فکر کنید. شاید زمان آن باشد که کمی عادات غذایی خود را تغییر دهید.

وقتی كه جسم از خود، واکنش افراطی نشان می‌دهد، این امر می‌تواند بر استرس بیفزاید. مشاهده ریزش مو و ریتم نامنظم قلب، چندان خوشایند نیست. صبر نکنید تا این علایم افزایش یابند. رسیدگی به آن‌ها کمک می‌کند تا اندکی از اضطراب خود بکاهید. بیشتر ورزش کنید، به ورزش‌های تن آرامی بپردازید، از غذاهایی استفاده کنید که برای سلامتی خوب هستند، استفاده از مواردی مانند شکلات‌ها را که در کوتاه مدت آرام‌بخش، ولی در بلند مدت مضرند، کنار بگذارید. به جسم خود آرامش بدهید. خوب بخوابید. اگر لازم است در خصوص علائم بروز استرس با پزشک و مشاوران خود صحبت کنید؛ ببینید چه کار دیگری می‌توانید برای مراقبت بهتر از جسم خود انجام دهید.

و در نهایت
اگر فکر کردن به استرس‌های زندگی و اقدام برای تغییر، برایتان دشوار است، با یک مشاور مشورت کنید. او به شما کمک می‌کند تا نگرانی‌هایتان را شناسایی کنید و به آن‌ها بپردازید.اگر برایتان دشوار است که به استرس‌های موجود در زندگی خود فکر کنید، یا به تنهایی چیزها را تغییر دهید، بهتر است با یک مشاور صحبت کنید. او در تلاش شما برای شناخت نگرانی‌ها و ایجاد تغییر، در کنارتان خواهد بود و احتمالاً نظرات سازنده‌تری در اختیارتان قرار خواهد داد.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:42
بهداشت روانی
حفظ خونسردی با روشهای زیر
حفظ خونسردی با روشهای زیر
برای اینکه آرام و خونسرد به نظر برسیم بهترین راه این است که به حرکات و سیگنالهای بدنمان آگاه باشیم . وقتی در یک مصاحبه شغلی حضور دارید و یا وارد یک جمع جدید می شوید و یا در شرایط استرس آور دیگر قرار می گیرید ، مسلما" آرام و خونسرد به نظر رسیدن برای شما و موفقیتتان خیلی مهم است.

دستورالعمل :
_ عضلات صورتتان را شل کنید و سعی کنید لبخند بزنید
همه ما وقتی نگران و مضطرب هستیم ناخودآگاه دندانهایمان را به هم فشار می دهیم و این کار کاملا" نشان می دهد که ما احساس راحتی نمی کنیم . اما یک لبخند ساده نشان دهنده رضایت و اعتماد به نفس است.

_ سعی کنید با همه کسانی که در مقابل شما حضور دارند ارتباط چشمی برقرار کنید و حداقل چند ثانیه به چشمهای آنها نگاه کنید
برقرار نکردن ارتباط چشمی و نگاه نکردن به چشمان طرف مقابل نشان دهنده اضطراب و ترس است و خیره شدن معمولا" نشانه خصومت و دشمنی است. وقتی به چشمان افراد حاضر در جمع نگاه می کنید به آنها نشان می دهید که راضی و راحت هستید.

_ زبان بدنتان را کنترل کنید و دقت کنید بدنتان حالت درستی داشته باشد
شانه هایتان را عقب و سرتان را بالا بگیرید. دستهایتان را شل کنید و آنها را جدا از هم قرار دهید به این ترتیب می توانید به دیگران نشان دهید که کاملا" راحت هستید . به جای اینکه دستتان را بچلانید و حرکتهای تند و سریع داشته باشید ، سعی کنید حرکاتتان آرام باشد و زیاد تکان نخورید.

_ نفس عمیق بکشید و دستها و بدنتان را شل کنید
بی قراری و تند تند نفس کشیدن نشان دهنده استرس و نگرانی است.

_ واضح و با اعتماد به نفس صحبت کنید و از بکار بردن و تکرار کلمه هایی مثل " چیز " خود داری کنید.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:30
ازدواج و همسرداری
با همسر ریاست طلب خود چگونه رفتار کنم؟
با همسر ریاست طلب خود چگونه رفتار کنم؟
چنانچه پس از ازدواج متوجه شدید همسرتان تغییر کرده و دارای رفتاری خودخواهانه و ریاست طلبانه شده است، بدانید که تنها نیستید و بسیاری از زنان دیگر هم با این مشکل مواجه‌اند! در اینجا سعی می‌کنیم راهکارهایی را برای مقابله با این مردان برای شما ارائه دهیم.

ازدواج اتحاد زندگی است. اما واقعاً چه اتفاقی می‌افتد که شوهری که باید در سختی‌ها و مشکلات زندگی شریک و همدم باشد، خودش باعث به وجود آمدن این سختی‌ها و مشکلات می‌شود؟
بیشتر مردها این قابلیت را دارند که شدیدا سختگیر و ریاست‌طلب شوند به طوری که برقراری ارتباط با آنها بسیار دشوار شود. با این‌حال، اصولا مردان در روابط زناشویی نسبت به زنان بیشتر ریاست‌طلب هستند. بنابراین، درک این مسئله که همسرتان سختگیری می‌کند یا اینکه فقط می‌خواهد از شما حمایت کند بسیار اهمیت دارد. بدون شک زندگی با چنین مردی مهارت زیادی می‌خواهد که البته امکان‌پذیر است.
 
شوهر سختگیر چه کسی است؟
- شوهران سختگیر معمولا احساس ناامنی و مالکیت شدیدی دارند. آنها مدام نگران از دست دادن دارایی‌های شخصی خود هستند از جمله همسر‌شان. به همین خاطر همیشه همه‌چیز را تحت نظر و کنترل خود نگه می‌دارند.
- شوهر سختگیر هرازگاهی پیام‌ها و تماس‌های موبایل‌تان را چک می‌کند.
- او هر چند دقیقه و یا هر چند ساعت یکبار با شما تماس گرفته و یا برایتان پیامک می‌فرستد تا از شما خبردار شود.
- هنگامی که شما قصد دارید با دوستان‌تان بیرون بروید، مخالفت کرده و اوقات تلخی به وجود می‌آورد.
- هنگامی که شما با همکاران، اقوام و کلا هرکسی که جنسش مذکر است، صحبت بکنید، به شما مشکوک می‌شود.
 
با همچین مردی چه کنیم؟
هیچ شوهری زیر بار این مسئله نمی‌رود که سختگیر و ریاست‌طلب است. به نظر خودش، او تنها دارد از شما مانند یک شوهر دلسوز و مهربان، محافظت و مراقبت می‌کند!اغلب مردان به صحبت‌های منطقی بهتر واکنش نشان می‌دهند تا به صحبت‌های احساسی. پس سعی کنید اشتباهاتش در چند روز گذشته را دقیق و با ذکر مثال به او گوشزد کنید. این کار باعث می‌شود دیدگاه شما را درک کند.

به خاطر داشته باشید «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.» پس از اینکه نظرتان را به شوهرتان گفتید، توقع نداشته باشید که همه چیز به یک چشم بر هم زدن درست شود. او باز هم اشتباهاتش را تکرار خواهد کرد. صبور باشید و بخشنده، اما هر بار مسئله را به او یادآوری کنید که مهمترین گام همین یادآوری است. فراموش نکنید، انجام این کارها برای او عادت شده و همانطور که همه می‌دانیم ترک عادت خیلی دشوار است.

گاهی اوقات، مردها احساس خوبی نسبت به اعمالشان دارند و به این سادگی‌ها حاضر به ترک و یا تغییر آن نیستند. علاوه بر آن، شوهرتان وخامت اوضاع را درک نکرده است. او بر این باور است که شما به زودی به این کارها و رفتارها عادت خواهید کرد. حالا نوبت شماست. به او هشدار دهید که در صورت ادامه این رفتار شما هم رویه‌تان را تغییر داده و یا حتی ممکن است این مسئله را به والدین خود یا او بگویید.مراقب پارانویید ها باشید

این درست که سختگیری و شکاکی و حساسیت در خیلی از مردها صرفا به خاطر روحیه خاص و آموزش های اجتماعی و خانوادگی است اما مرز بین سختگیری و پارانویا خیلی نزدیک است. افراد مبتلا به پارانویا یا بدبینی مرضی کسانی هستند که مدام توهم توطئه دارند. آنها فکر می کنند دیگران همیشه چیزی برای پنهان کردن دارند و نیات واقعی شان را نشان نمی دهند. به همین دلیل به شدت در کار دیگران سرک می کشند و آنها را کنترل می کنند تا از دیگران رودست نخورند.

پارانویید ها آدم های باهوشی هستند، در حالت عادی رفتار بیمارگونه ای در آنها نمی بینید. آنها همه چیز را زیر نظر دارند و کوچکترین چیزی از دید آنها پنهان نمی ماند. پارانویا به دو شکل دیده می شود. یا اختلال شخصیت پارانوییدی که در آن فرد نسبت به همه مظنون است و با این شکاکی همه را آزار می دهد. او فکر می کند دیگران برای نقشه می کشند و چیزهایی را از او پنهان می کنند. شکل دیگر این مشکل، فاز بیمارگونه پارانویا است که با توهم و هذیان همراه است و اختلال پارانوییدی فرد، زندگی شخصی و اجتماعی او و اطرافیانش را به شدت دشوار می کند. چنین فردی خطرناک است و ممکن است توهم های عجیب پارانوییدی داشته باشد که برای برطرف کردن این شک ها، دست به کارهای  عجیب و پرخطری بزند.

تشخیص پارانویید بودن یک فرد چیزی است که فقط از عهده مشاور و روانشناس بر می آید. بنابراین با دیدن این نشانه های مرضی به همراه نامزدتان به مشاور مراجعه کنید و مراقب باشید این شک برای همسرتان به وجود نیاید که شما و مشاور علیه او تبانی کرده و برای او نقشه ای دارید.اختلالات شخصیتی، از جمله اختلال شخصیتی پارانوییدی به سختی درمان می شوند. بنابراین اگر در نامزدی شاهد این اختلال بودید، بی توجه از کنار آن نگذرید و قبل از ادامه نامزدی، حتما با مشاور صحبت کنید. در خیلی از موارد، جدایی در دوران نامزدی بهتر از طلاق بعد از ازدواج است.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:30
بهداشت روانی
برطرف کردن استرس های شغلی
برطرف کردن استرس های شغلی
بندرت شغلی پیدا می‌شود که کمی استرس در آن وجود نداشته باشد. برخی افراد هم به دلیل مشکلات مالی، سختی‌های زندگی خانوادگی، و نبود هیجان در زندگی، استرس دارند. تنها تعداد بسیار کمی از افراد هستند که میزان تنش روحی آن‌ها در تمام زمان‌ها در وضعیتی متعادل قرار دارد.

استرس چیست؟
استرس واژه‌ای است که می‌توان از آن برای توصیف علت و پیامدهای ناشی از وارد آمدن فشار بر جسم و روح استفاده کرد. استرس با فشار ناشی از کار سخت در ارتباط است؛ همچنین، عواملی مانند خستگی، سهل‌انگاری، کمال‌گرایی، اعمال قدرت از سوی دیگران، ناامنی شغلی، مشکلات موجود در روابط و بسیاری عوامل دیگر که با خانه و محل کار در ارتباط هستند، می‌توانند استرس را به وجود آورند.

استرس ممکن است درونی یا بیرونی باشد. این اختلال، در اصل از اختلاف میان انتظارات و واقعیت‌ها ناشی می‌شود. « مرکز سلامت و ایمنی » استرس را این‌گونه تعریف می‌کند: « استرس زمانی شکل می‌گیرد که تقاضاها از یک فرد، از میزان ظرفیت وی برای پاسخگویی به آن‌ها فراتر می‌روند ». در حقیقت، هر یک از ما در ذهن خود، معیاری (سطح بهینه) داریم که طبق آن برای ارضای خود و رسیدن به پیشرفت تلاش می‌کنیم. وقتی این سطح از حالت توازن خارج می‌شود، ما کمتر به آن اهداف و پیشرفت‌ها دست می‌یابیم و از این امر ناخرسند می‌شویم؛
در این میان، آنچه اهمیت ندارد این است که چقدر تلاش کرده‌ایم یا چه میزان به خود استراحت داده‌ایم.
اگر عوامل بروز استرس برای مدتی طولانی به قوت خود باقی بمانند، ممکن است « علائم » این اختلال که معمولاً فیزیکی و عاطفی هستند، در ما بروز کنند. اگر چه از این عوامل به عنوان « علائم » یاد می‌شود، اما وقتی می‌گوییم « علائم »، بدان مفهوم نیست که استرس یک بیماری است، بلکه یک وضعیت روان‌شناختی است که عوارض جانبی فیزیکی و ناخوشایندی به همراه دارد. با این همه، استرس حالتی است که با یادگیری در خصوص آن و تغییر رفتار، قابل برطرف شدن است.

آیا عوامل بروز استرس شناخته شده‌اند؟
صرف نظر از برخی مشکلات روحی و فیزیکی حاد، اظهار نظر قطعی درباره عوامل بروز استرس، دشوار است. در این مقاله تلاش شده است تا فهرستی از منابع استرس که درباره آن‌ها بیشتر صحبت شده است، ارائه کنیم، مثل این موارد :

بسیار ناعادلانه است...
هیچ‌یک از ما دوست نداریم در محیط‌هایی کار کنیم که خود ما یا سایرین، در آنجا از نوعی حس بی‌عدالتی رنج می‌بریم. ناتوانی در تغییر شرایطی که افراد در آن‌ها مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند، یا تبعیض درآن‌ها حکم‌فرماست، می‌تواند منشأ اصلی  بروز استرس باشد.

من خسته‌ام...
وجود احساساتی از این قبیل که من باید کار کنم؛ باید کامل باشم؛ باید مسئولیت بیشتری بر دوش بگیرم؛ باید همه را خوشحال و راضی کنم؛ باید با دیگران رقابت کنم؛ باید پول بیشتری کسب کنم؛ باید از همه بالاتر باشم و باید تمام ساعات روز را کار کنم؛ شرایطی هستند که انتظارات خود ما و دیگران در شکل‌گیری آن‌ها نقش دارند. با گذشت زمان، این قبیل احساسات که زمانی فکر می‌کردید به خوبی از عهده آن‌ها بر خواهید آمد، دیگر قابل مدیریت نخواهند بود.

کاش بتوانم خود را از این وضعیت رها کنم، اما...
گرفتار شدن در شغلی که نیاز مالی شما را تأمین می‌کند، اما دیگر برایتان راضی کننده نیست، ترس از پیامدهای برخورد جدی با مدیری زورگو، رازداری برای دیگران یا حتی خودتان، حرفه‌ای شدن در یک شغل و پرهیز از انتخاب شغلی جدید، باقی ماندن در یک شغل تا زمان بازنشستگی و وجود مشکلات در روابط گروهی، همه این‌ها شرایطی هستند که تلاش می‌کنیم تا به گونه‌ای از آن‌ها رها شویم، اما اگر تلاش‌ها به نتیجه نرسیدند، آن وقت، زمان آن است که با کسانی صحبت کنیم که می‌توانند ما را در ایجاد برخی تغییرات کمک کنند.

جسم من شاکی شده است...
شرایط کاری در محیط‌های بسیار گرم، بسیار سرد یا مکان‌هایی که نور بسیار نامناسبی دارند، می‌توانند شما را دچار استرس سازند؛ حتی اگر آن شغل، خود بسیار آسان باشد. همچنین شغل‌هایی که بسیار تکراری و طولانی‌مدت هستند و خستگی چشم‌ها، مچ دستان یا پشت را به دنبال دارند، همگی لذت آن روز کاری را از میان می‌برند. همه ما شرایط کاری نامطلوب را فقط برای مدت کوتاهی می‌توانیم تحمل کنیم و جسم، به تدریج نسبت به آن واکنش نشان خواهد داد.

چگونه استرس را کنترل کنیم؟
استرس ممکن است بسیار پیچیده باشد و عوامل بسیاری در شکل‌گیری آن نقش داشته باشند، اما می‌توانید با ایجاد برخی تغییرات در زندگی، مقابله با آن را آغاز کنید.

عوامل ایجاد کننده استرس را شناسایی کنید
در تنهایی یا همراه کسانی که به خوبی شما را می‌شناسند، فهرستی از چیزهایی که به افزایش سطح استرس در شما کمک می‌کنند، تهیه کنید. چیزی را از قلم نیندازید. وقتی  فهرستی کلی از این موارد تهیه کردید، سعی کنید تا مشکلات را با جزئیات بیشتری مشخص نمایید.

به عنوان مثال، به جای نوشتن کلمه «کار» به عنوان عامل استرس‌زا، مشخص کنید که چه چیزهایی در خصوص کار، شما را دچار استرس می‌کند (شاید هنگام نوشتن این مطالب متوجه شوید که جسم‌تان به افکاری که در ذهن دارید واکنش نشان می‌دهد). از فهرستی که تهیه کرده‌اید یک مورد را انتخاب و کار روی آن را آغاز کنید.

طرحی تهیه کنید
_ فهرستی از روش‌های ممکن برای حل مشکل تهیه کنید
ممکن است برخی از این روش‌ها به نظرتان واقع‌بینانه نباشند یا وقت بسیاری برای پیشرفت لازم داشته باشند. این روش‌ها را به همان ترتیب که به ذهن می‌آیند، یادداشت کنید و نگذارید که از ذهنتان پاک شوند. گاهی اوقات یک مشکل با مشکلات دیگر، همپوشی دارد؛ بدین ترتیب رفع یک مشکل به رفع مشکل دیگر نیز کمک خواهد کرد.

_ تصمیم بگیرید که قصد دارید کدام یک از کارهای مطرح شده در این فهرست را انجام دهید. سپس یک برنامه زمانی برای آن در نظر بگیرید.

_ درباره سایر مواردی که در شما استرس ایجاد می‌کنند، نگران نباشید
می‌توانید بلافاصله پس از رفع این یک مورد، به آن موارد نیز بپردازید. ذهنتان را روی آنچه که قول انجام دادن آن را به خود داده‌اید، متمرکز کنید (گام اول را بلند برندارید، در غیر این صورت ناامید خواهید شد و نسبت به قبل احساس بدتری خواهید داشت).

_ اگر صحبت کردن با دیگران در خصوص طرح‌هایی که دارید برایتان مفید است، حتماً این کار را انجام دهید؛ در غیر این صورت، آن‌ها را نزد خود نگه دارید. تنها خودتان هستید که می‌دانید چه چیزی برایتان بهتر است.

برنامه ریزی‌های بلند مدت
قصد دارید در ده سال آینده کجا باشید؟ آنچه برای زندگی می‌خواهید و تاکنون به آن دست نیافته‌اید، چیست؟ آنچه را واقعاً دوست دارید، با شهامت در ذهن خود تصور کنید. آن را روی کاغذ یادداشت کنید و یا درباره آن با یک نفر صحبت کنید.درباره نخستین گامی که باید در این زمینه بردارید، بیندیشید و به خود قول دهید که حتماً این کار را انجام خواهید داد. نخستین گام را بر روی یک تکه کاغذ یادداشت کنید. اگر همچنان به نظرتان بسیار بزرگ می‌آید، آن را به گام‌های کوچک‌تر تقسیم کنید تا زمانی که احساس کنید می‌توانید از عهده آن برآیید. گام‌های بعدی را هم وقتی بردارید که در گام اول موفق بوده‌اید.

پیشرفت‌های گذشته
بطورحتم، به رغم استرس‌هایی که هم‌اکنون با آن‌ها درگیر هستید، در طول زندگی، به خوبی از عهده برخی کارها برآمده و خود و دیگران را خوشحال نموده‌اید. ذخایر شخصی استعدادهای طبیعی و روش‌های موفقیت آمیز پیش از این، شما را از دوران‌های سخت عبور داده و اتفاقات خوبی را برایتان رقم زده‌اند. این رویدادها را در ذهن خود زنده نگه دارید و فهرستی از آن‌ها تهیه کنید. اگر برخی از این رویدادها از ذهنتان پاک شده‌اند از کسانی که شما را به خوبی می‌شناسند، در تهیه فهرست کمک بگیرید. ذخایر درونی شما هنوز همراهتان هستند، حتی اگر غیرقابل دسترس به نظر آیند؛ همیشه می‌توانید روی آن‌ها حساب کنید.

درباره علائم جسمی استرس چه می‌توان کرد؟
به وقتی فکر کنید که کاملاً احساس سلامتی می‌کردید، حتی اگر این زمان بسیار دور باشد. احساسات معقول، لذت‌بخش و شادی آوری را یادآوری کنید که هنگام سلامتی از آن بهره‌مند بودید. آیا وقتی جسمتان در چنین شرایطی قرار داشت، عملکرد بهتری داشتید؟

بسیاری از مشاغل، امروزه به فعالیت‌های فیزیکی نیاز چندانی ندارند، پس نمی‌توانید برای تأمین تمام نیازهای بدنی خود به یک هفته کاری معمولی تکیه کنید. یک خط زمانی برای یک روز عادی خود در طول هفته تهیه کنید.
سپس آن را به بخش‌هایی تقسیم کنید و در هر بخش، فعالیت‌هایی مانند پیاده روی، ایستادن، نشستن، دویدن و... را بگنجانید.
آیا در طول روز زمان‌هایی وجود دارند که بتوانید کارهایی پر جنب و جوش‌تر انجام دهید؟ اگر شغل‌تان به فعالیت‌های فیزیکی زیادی نیاز دارد، آیا در طول روز فرصتی برای استراحت بیشتر دارید؟
بدن بلافاصله نسبت به شرایط مختلفی که با آن‌ها روبرو می‌شود، از خود واکنش نشان می‌دهد، بنابراین شاید نیاز نباشد که برای ایجاد احساسی متفاوت در خود، در برنامه عادی‌تان تغییر چندانی ایجاد کنید.

اگر از کسانی هستید که دوست دارید در طول روز مرتب از موادی مانند چای، قهوه، کیک و سیگار استفاده کنید، پس احتمالاً تلاش می‌کنید با استفاده از این قبیل مواد، استرس خود را کاهش دهید. آیا امکان کاستن از استرس بدون استفاده از این مواد برایتان وجود دارد؟

قهوه، چای، شکر و موادی از این قبیل، نخست شما را سرحال می‌کنند، اما دوباره به وضعیت اول باز می‌گردید و این بار، برای دستیابی به یک حس خوب، بیشتر تقلا خواهید کرد. بهتر است بدانید که کافئین، استرس را افزایش می‌دهد، زیرا تحریک و افزایش دردهای عصبی‌مانند، سردردها یا پشت‌درد را موجب می‌شود. بعد از هر بار استفاده فراوان از شکر نیز احساس خواب‌آلودگی و تنبلی خواهید کرد.پس در خصوص عادات و رژیم غذایی خود، خوب فکر کنید. شاید زمان آن باشد که کمی عادات غذایی خود را تغییر دهید.

وقتی كه جسم از خود، واکنش افراطی نشان می‌دهد، این امر می‌تواند بر استرس بیفزاید. مشاهده ریزش مو و ریتم نامنظم قلب، چندان خوشایند نیست. صبر نکنید تا این علایم افزایش یابند. رسیدگی به آن‌ها کمک می‌کند تا اندکی از اضطراب خود بکاهید. بیشتر ورزش کنید، به ورزش‌های تن آرامی بپردازید، از غذاهایی استفاده کنید که برای سلامتی خوب هستند، استفاده از مواردی مانند شکلات‌ها را که در کوتاه مدت آرام‌بخش، ولی در بلند مدت مضرند، کنار بگذارید. به جسم خود آرامش بدهید. خوب بخوابید. اگر لازم است در خصوص علائم بروز استرس با پزشک و مشاوران خود صحبت کنید؛ ببینید چه کار دیگری می‌توانید برای مراقبت بهتر از جسم خود انجام دهید.

و در نهایت
اگر فکر کردن به استرس‌های زندگی و اقدام برای تغییر، برایتان دشوار است، با یک مشاور مشورت کنید. او به شما کمک می‌کند تا نگرانی‌هایتان را شناسایی کنید و به آن‌ها بپردازید.اگر برایتان دشوار است که به استرس‌های موجود در زندگی خود فکر کنید، یا به تنهایی چیزها را تغییر دهید، بهتر است با یک مشاور صحبت کنید. او در تلاش شما برای شناخت نگرانی‌ها و ایجاد تغییر، در کنارتان خواهد بود و احتمالاً نظرات سازنده‌تری در اختیارتان قرار خواهد داد.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:30
ازدواج و همسرداری
بزرگترین مشکل والدین با فرزندشان چیست؟
بزرگترین مشکل  والدین با فرزندشان چیست؟
چرا دبستانی ها دوست ندارند بخوابند
شاید شما نیز همچون دیگر والدین با این سناریو کاملا آشنا باشید : کودک مدرسه ای خود را ساعت ۹ به رختخواب روانه می کنید، او را می بوسید و برایش آرزو می کنید خواب های خوب ببیند. روز طولانی و خسته کننده ای داشته اید و هنوز هم ظرف های شام روی میز هستند و باید آنها را جمع کنید و بشویید و خستگی خود را نمی توانید به این زودی ها در کنید. اما به جای انجام این کارها و سپس نشستن در کنار همسر و کمی وقت گذاشتن برای او، باید مدام بین اتاق کودک خود در رفت و آمد باشید و با او کلنجار بروید تا بلکه بخوابد. او پس از سه ساعت نق زدن، بهانه گرفتن و سر و صدا کردن، بالاخره می خوابد. اما شما را از کار و زندگی انداخته و فرصتی برای هیچ کاری نگذاشته است.

وقت خواب کودکان دبستانی یکی از بزرگ ترین مشکلات والدین است. جسم او در حال رشد و زمان بندی بدنش پیچیده تر از پیش است و به استراحت زیادی نیز نیاز دارد. متاسفانه، کودکان در این سن دچار تشویش و نگرانی هستند. کودکان دبستانی نیز همچون بزرگسالان وقتی به رختخواب می روند کلی فکر و نگرانی دارند که می خواهند موقع خواب به آنها رسیدگی کنند. مثلا نگران این هستند که فردا در مدرسه چه اتفاقی می افتد؟ یا نمره امتحان هفته پیش او چه خواهد شد؟ و نگرانی های مشابه این.

چگونه می توانید خواب کودک مدرسه ای خود را منظم کنید؟

_ زمانی را به صحبت با کودک در مورد اتفاق های روز او اختصاص دهید
شاید کودک شما نمی خوابد تا در مورد مشکلات و اتفاق هایی که در طول روز برای او رخ داده است با شما صحبت کند. حتی اگر مشغله بسیاری هم دارید باید پیش از خواب کودک زمانی را به او اختصاص دهید و صحبت هایش را بشنوید. این مساله در رفتارهای اجتماعی آینده کودک نیز تاثیر بسیاری دارد. شاید متوجه شوید وقتی کودکتان همه حرف هایش را به شما می گوید، سبک می شود و بسیار راحت و به موقع می خوابد.

_ زمان خواب مشخصی تعیین کنید
با کودک خود در مورد ساعت خواب، دستشویی رفتن، مسواک زدن، نوشیدن یک لیوان آب یا شیر پیش از خواب یک قرارداد کتبی بنویسید و امضا کنید. برای این کارها زمان مشخصی تعیین کنید و این مساله را هر شب به او یادآوری کنید تا عادت کند. حواستان باشد که او وقت تلف نکند و با انجام کارهایی که خارج از برنامه است، زمان را طولانی تر از آنچه در قرارداد ثبت شده است، انجام ندهد. مثلا، قرار نیست داستان مورد علاقه او را دوبار برایش بخوانید یا بیشتر از یک یا دو لیوان آب بنوشد.

او را تشویق کنید
هنگامی که کودک در زمان مقرر به رختخواب می رود، بزرگ ترین لطف را در حق شما انجام می دهد. بنابراین، برای این لطف به او پاداش بدهید. تقویمی تهیه کنید و آن تاریخ را علامت بزنید و برای این کار خوب به او یک جایزه کوچک بدهید؛ مثلا ۱۵ دقیقه بیشتر بتواند تلویزیون تماشا کند. یا با دوست و همکلاس خود تلفنی صحبت کند. پس از یک هفته برنامه دقیق خواب، او را با پاداشی ویژه غافلگیر کنید. به طور مثال، خریدن یک کتاب جدید یا بیرون رفتن او با دوستانش.

_ می توانید یک سیستم داد و ستد هم راه بیندازید
به طور مثال، وقتی درست و به موقع خوابید آن روز را مثبت علامت بزنید و وقتی دیر یا بد خوابید منفی علامت بزنید. هرچه علامت های مثبت بیشتر باشند او زمان بیشتر برای بازی با دوستان، کامپیوتر یا انجام کارهای مورد علاقه خود به دست خواهد آورد. به این ترتیب، برای به دست آوردن این موقعیت های خوب، سعی می کند شب ها در زمان تعیین شده بخوابد.

_ پیشنهاد دادن
ممانعت از رفتن به رختخواب یکی از روش هایی است کودک به واسطه آن خودنمایی می کند و اگر این مساله ادامه پیدا کند احتمالا جسور و بی محابا می شود که چندان خوب نیست. به همین دلیل، به او اجازه دهید بین پیشنهادهای شما یکی را انتخاب کند. به طور مثال، از او بپرسید آیا دوست دارد پیش از خواب مجله مورد علاقه خود را مطالعه یا یک قسمت از هری پاتر را تماشا کند. ابته باید مراقب باشید پیشنهادهایی به او بدهید که مزاحم شما نباشد. مثلا اگر از او بپرسید که آیا دوست دارد اکنون به رختخواب برود، مسلما پاسخ او نه خواهد بود. پس در ارائه پیشنهاد و پرسش های خود نهایت دقت را داشته باشید.

_ آرام اما جدی باشید
حتی وقتی کودک گریه و التماس می کند که زمان خواب او را عقب بیندازید، از حرف خود کوتاه نیایید. اگر از این نق زدن ها خسته می شوید نیز با او دعوا نکنید. خیلی آرام و خونسرد رفتار کنید و همچنان روی حرف خود اصرار داشته باشید. اگر او از شما بخواهد که فقط ۵ دقیقه بیشتر بیدار بماند و شما هم قبول کنید مطمئن باشید شب های آینده نیز همین برنامه را خواهید داشت.

_ محدود کردن تماشای تلویزیون
کودکانی که بعدازظهرها زیاد تلویزیون تماشا می کنند، شب ها سخت تر می توانند بخوابند. خیلی عجیب نیست کودکی که در اتاق خود تلویزیون دارد تصور کند هر لحظه که خواست می تواند برنامه های موردنظر خود را تماشا کند. برخی از برنامه های کودک سرشار از خشونت هستند و به جای آرام کردن کودک، باعث می شود تا او انرژی دوبرابر پیدا کند. بنابراین، باید شب ها در محدوده زمانی خواب کودک، او را از تماشای تلویزیون محروم کنید.

_ قدم قدم پیش بروید
نباید انتظار داشته باشید کودک بلافاصله همه آموزش های شما را بیاموزد و بر اساس آن رفتار کند و شب ها به موقع مسواک بزند و بخوابد. باید صبور باشید و مرحله به مرحله پیش بروید. به طور مثال، اگر کودک مدرسه ای شما عادت دارد در تخت شما بخوابد، نخستین قدم این است که او را عادت دهید سرجای خودش بخوابد. مرحله دوم این است که عادتش دهید شب ها شما را بیدار نکند یا نیمه های شب دوباره سراغ شما نیاید.

_ حل مشکل
سعی کنید متوجه شوید چرا کودک شما دوست ندارد شب ها آرام سرش را روی بالش بگذارد و بخوابد؟ به نگرانی های او توجه و تشویش هایش را برطرف کنید. در مورد خواب او از خود سوال هایی بپرسید: به طور مثال، آیا خسته است؟ آیا می ترسد؟ آیا اتاق زیادی ساکت و تاریک است؟ و ... . به طور مثال می توانید به او اجازه دهید با صدای کم موسیقی گوش کند. یا حرف ها و نظرهای خود او را در مورد خواب بپرسید.

همچنین باید مطمئن شوید که کودک در طول روز به اندازه کافی تحرک داشته و هوای تازه تنفس کرده است.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:30
ازدواج و همسرداری
راه حلی برای روزهای بی حوصلگی
راه حلی برای روزهای بی حوصلگی
محققان دانشگاه مک گیل در مونترال کانادا به این نتیجه رسیده اند که شنیدن یک موسیقی دلخواه و لذتبخش سبب آزاد شدن یک ترکیب مفید شیمیایی به نام دوپامین در بدن می شود. موسیقی می تواند عواطف و احساسات ما را تحت تاثیر قرار دهد. هر شخصی که با گوش دادن به یک موسیقی غم انگیز اشک از چشمانش سرازیر شده، می داند که نت های ساده چه قدرت باشکوهی دارند. در حال حاضر تحقیقات پژوهشگران نشان می دهد که واقعا موسیقی می تواند خلق و خوی ما را تغییر دهد و حتی به افزایش تمرکز کمک کند. در اینجا می خواهیم درباره مزایای گوش سپردن به موسیقی بیشتر بدانیم تا بفهمیم کدام موسیقی در طی کردن روند بیماری ها به ما کمک می کند و در کاهش استرس ها نقش موثرتری دارد.

مغز ما موسیقی را می شناسد
گوش دادن به موسیقی روی بخشی از مغز تاثیر می گذارد. تحقیقات مختلف نشان می دهد این بخش از مغز جایی است که وظیفه کنترل حافظه و بینایی را برعهده دارد و به موسیقی واکنش نشان می دهد. در واقع همه قسمت های بدن ما نسبت به موسیقی واکنش های مختلفی دارد و البته در این میان مغز ما بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرد. یکی از تازه ترین پژوهش ها در کشور کانادا ثابت می کند که ارتباط مستقیمی بین موسیقی و بخشی از مغز وجود دارد که به فعالیت های لذتبخش زندگی پاسخ می دهد. به همین دلیل است که بعد از شنیدن یک موسیقی زیبا دوست داریم آن را باز هم بشنویم.

دوپامین چه می کند؟
همه افراد در مورد انتخاب موسیقی دلخواهشان سلیقه یکسانی ندارند. ممکن است شخصی دلش بخواهد سمفونی های موزارت و بتهوون را بشنود و دیگری به موسیقی پاپ یا راک علاقمند باشد. به هر حال فرقی نمی کند که شما جزو کدام گروه از دوستداران موسیقی هستید. یکی از تازه ترین مطالعات که امسال در یک مجله پزشکی به چاپ رسیده نشان می دهد که گوش سپردن به موسیقی دلخواه اخلاق بد شما را از بین می برد و باعث می شود سرزنده و خوش اخلاق تر شوید.

محققان دانشگاه مک گیل در مونترال کانادا به این نتیجه رسیده اند که شنیدن هر نوع موسیقی دلخواه و لذتبخش سبب آزاد شدن یک ترکیب شیمیایی به نام دوپامین می شودکه این ترکیب احساس خوبی را در شما ایجاد می کند.مغز انسان بسیار پیچیده است و عوامل زیادی احساسات و رضایت ما را تحت تاثیر قرار می دهند اما نتایج این تحقیقات نشان می دهد که دوپامین تولید شده بر اثر گوش سپردن به موسیقی با خلق و خوی ما در ارتباط است. به همین دلیل است که بعضی از افراد بعد از یک روز سخت کاری به سراغ دستگاه پخش موسیقی می روند یا گروهی دیگر ترافیک خسته کننده را با یک آهنگ زیبا تحمل پذیرتر می کنند.

موسیقی برای سلامت روح و روان
موسیقی می تواند یک درمان مثبت و موثر برای افرادی باشد که از مشکلات روحی و روانی رنج می برند. برای این کار می توان از نواختن موسیقی یا گوش دادن به نغمه های آرامش بخش استفاده کرد. فردی که در غم و اندوه غرق شده با نواختن موسیقی احساساتش را بیرون می ریزد، عواطفی که ممکن است از طریق کلمات قادر به بیانشان نباشد. علاوه بر این، موسیقی می تواند خاطراتی مدفون شده را بیدار کند یا واکنش های احساسی را برانگیزد.

استرس را از خود دور کنید
وقتی احساس می کنید مضطرب هستید یا استرس دارید به موسیقی پناه ببرید چون به طور شگفت انگیزی شما را آرام می کند. براساس تحقیقات دانشمندان در حدود یک سوم افرادی که با هدفون و دستگاه های کوچک، موسیقی گوش می دهند هدفشان این است که از استرس های روزانه راحت شوند و یک چهارم بر این باورند که گوش دادن به موسیقی در طول مسیر رسیدن به محل کار سبب می شود تا در محیط کاری استرس کمتری داشته باشند. بنابراین هر وقت احساس کردید در بین فشارهای روزمره گرفتار شده اید، چند دقیقه وقت بگذارید و به موسیقی دلخواه تان گوش دهید تا اثرات مثبت آن را ببینید.

بیمارانی که درمان می شوند
موسیقی برای افراد مبتلا به بیماری های مزمنی مانند مشکلات قلبی، سرطان و ناراحتی های تنفسی هم اثرات مثبت و قابل توجهی به همراه دارد. آزمایشات متعدد نشان می دهند که موسیقی می تواند فشار خون را پایین بیاورد و ضربان قلب را متعادل سازد. بدین ترتیب درد کاهش می یابد و تشویش و نگرانی های ناشی از بیماری کمتر می شود. در نتیجه کیفیت زندگی فرد بیمار بهبود می یابد. موسیقی می تواند  برای این افراد به طور باورنکردنی مفید باشد و بیماران بستری را به زندگی امیدوارتر کند.

کدام موسیقی بهتر است؟
شاید پیش خودتان فکر کنید کدام موسیقی برای بهتر شدن خلق و خوی شما بهتر است و به بهبود شرایط روحی کمک می کند؟ چنین مواقعی موسیقی های آرام بخش انتخاب خوبی هستند اما متخصصان بر این باورند که انتخاب موسیقی مناسب به سلیقه و تجربیات هر فرد وابسته است.اگر شخصی در تمام دوران زندگی با موسیقی پاپ بزرگ شده شاید گوش دادن به سبک کلاسیک برایش جالب نباشد و البته بعضی از افراد هم اصلا نمی توانند آهنگ های پاپ را تحمل کنند. گاهی اوقات هم یک آهنگ شما را به خاطرات دوست داشتنی قدیمی وصل می کند و با یادآوری گذشته احساس خوبی به دست می آورید. با این وجود یک قانون کلی می گوید اگر می خواهید آرامش بیشتر داشته باشید آهنگ هایی را انتخاب کنید که ریتم آرامتری دارند.

سرعت دویدن را بیشتر کنید
اگر به ورزش علاقه دارید یا صبح ها هنگام تمرینات بدنسازی کمی می دوید، یادتان باشد که موسیقی به شما کمک می کند سریع تر بدوید. تحقیقی که در این زمینه از سوی دانشگاه برونل در غرب لندن انجام شده حاکی از این است که موسیقی می تواند طاقت و توان شما را تا ۱۵ درصد افزایش دهد و بدین ترتیب به شما کمک می کند تا ضمن ورزش و هنگام تمرینات بدنی کمتر خسته شوید.

علاوه بر این موسیقی انرژی شما را افزایش می دهد و درصد کارایی تان را بالا می برد. بهتر است هنگام دویدن به سراغ آهنگ های ضرب دار بروید و آن را با قدم هایتان تنظیم کنید. تصور کنید که این موسیقی یک نوع مترونوم است که قدم های شما را هماهنگ می کند. در نتیجه می توانید مسافت های طولانی را راحت تر طی کنید. اگر در باشگاه یا خانه با تردمیل ورزش می کنید، هنگام دویدن روی دستگاه موسیقی را فراموش نکنید.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:29
ازدواج و همسرداری
نقش زیبایی در ازدواج چیست؟
نقش زیبایی در ازدواج چیست؟
اگرچه ازدواج و تشکیل خانواده ریشه های متعدد دارد مانند (تدیّن، اخلاق نیک، شرافت خانوادگی، عقل ، سلامت جسم و روح، علم و سواد و...) امّا «زیبایی و زیباپسندی» هم نقش پررنگی در ازدواج دارد.

زیبایی چه نقشی در ازدواج دارد؟
شما نمی توانید ازدواج کنید بدون این که چهره همسرتان را بپسندید. مطمئن باشید که اگرچه ظواهر بعد از گذشت مدتی برای شما عادی می شود اما در وهله اول بسیار مهم است که بتوانید با چهره، ظاهر، حرکات همسرتان خو بگیرید نه این که آن را تحمل کنید. بنابراین وقتی از زیبایی همسر صحبت می کنیم، منظورمان چهره و ظاهری بی عیب و نقص نیست که همه را انگشت به دهان بگذارد. زیبایی اینجا تعبیری است که ما از پذیرش ظاهر همسر داریم و در واقع حکایت همان علفی است که باید به دهان بز شیرین بیاید!

زیبایی همسر و پسندیدن ظاهر، در حفظ و تقویّت عفّت و ایمان همسرش تأثیر دارد. اگر کسی از زیبایی همسرش راضی باشد، چشم و فکر و عملش، متوجه دیگران نخواهد شد و حسرت «زیبایان بیگانه» را نخواهد خورد. پسندیدن ظاهر باعث می شود شما به همسرتان گرایشی همیشگی داشته باشید و از دام خیانت دور بمانید.

گرچه زیبایی ظاهر و تناسب اندام را در انتخاب همسر نمی توان نادیده گرفت، اما نباید به عنوان بزرگ ترین هدف و معیار و ملاک ازدواج محسوب شود، به طوری که دیگر معیارها را تحت الشعاع قرار دهد، بلکه هنگام انتخاب همسر باید هر دو بعد زیبایی، (زیبایی صوری و ظاهری یا تناسب اندام) و (زیبایی باطنی یا معنوی و فرهنگی ) ترکیب شود

زیبایی از دیدگاه زن و مرد یکسان نیست، بلکه مقابل هم است. زیرا زیبایی همسر از نظر مرد، تناسب اندام، ظرافت مو و ابرو، نازکی لب ها و صدا، ایمان، حیا، عفّت و پاکدامنی زن است و از نظر زن، زیبایی همسر، قدرت، نیرومندی، هیکلی چهارشانه، صدای کلفت، موهای خشن، شهرت اجتماعی، توان دفاع و غیرت و پاکی چشم و فکر و عمل است.

در اینجا لازم است سه مطلب تذکر داده شود:

1- گرچه زیبایی ظاهر و تناسب اندام را در انتخاب همسر نمی توان نادیده گرفت، اما نباید به عنوان بزرگ ترین هدف و معیار و ملاک ازدواج محسوب شود، به طوری که دیگر معیارها را تحت الشعاع قرار دهد، بلکه هنگام انتخاب همسر باید هر دو بعد زیبایی، (زیبایی صوری و ظاهری یا تناسب اندام) و (زیبایی باطنی یا معنوی و فرهنگی مانند ایمان، تقوا، حیا، عفّت، هوش و استعداد، نجابت و اصالت خانوادگی و...) ترکیب شود و به همه آن ها اصالت داده شود که در این صورت زندگی مشترک یک عمر گلستان می شود.

«زیبایی ظاهری» باید در کنار دیگر صفات و معیارها، مورد توجه و بررسی قرار گیرد، نه به طور مستقل. زیبایی تناسب اندام بدون تدیّن و شرافت خانوادگی و...، آفتی است خطرناک و بلایی است رسواگر که اگر بر مبنای ارزش های الهی پیوند نخورد، بزودی ناپایدار خواهد بود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم می فرمایند: من تزوّج امرءة... لجمالها، رأی فیها یکره.
« کسی که (فقط) به خاطر زیبایی زنی با او ازدواج کند، در او امور ناخوشایند خواهد دید.»

زیبایی چه نقشی در ازدواج دارد؟
2- گر چه زیبایی (ظاهری، معنوی، فرهنگی و...) امری است پسندیده و نیکو و در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد، لیکن نباید از حد معمول تجاوز کند و به صورت «مشکل پسندی» در آید و انسان را از ازدواج به موقع باز دارد و یا اینکه طرفین تناسب در زیبایی نداشته باشند. بلکه اگر از زیبایی نسبی برخوردار بودند و دین و اخلاق همدیگر را قبل داشتند، بهتر است بعد از تحقیقات و شناخت کافی (در همه ی زمینه ها) از همدیگر، با توکل بر خداوند و راهنمایی و ارشاد والدین، با همسر مورد نظر ازدواج نمایند و مطمئن باشند که عقل و ایمان و اخلاق نیک و خانواده های اصیل و با شرافت بسیاری از کمبودها را جبران می کند.

3- بهتر است پسر و دختر در مراسم خواستگاری، با اجازه و رضایت والدین، همدیگر را ببینند و واقعیّت ها را به همدیگر بگویند و اگر نمی توانند همدیگر را تا قبل از خواستگاری رسمی ببینند، برای شناخت لازم و تشخیص جمال و زیبایی دختر مورد نظر، خوب است پسر، مادر یا خواهر و یا یکی از خویشان نزدیک و مورد اعتماد را برای دیدن انتخاب کند و بفرستد تا زن مورد نظر را خوب ببینند و خصوصیّاتش را برای او توضیح دهند.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:29
ازدواج و همسرداری
عشق خود را به فرزندانتان نشان دهید
عشق خود را به فرزندانتان نشان دهید
به‌ عنوان پدر و مادر، یکی از مهم‌ترین هدیه‌های شما به فرزندتان این است که به بهبود اعتماد به نفس او کمک کنید. فرزندتان به پشتیبانی و تشویق همیشگی شما نیاز دارد تا بتواند نیرومند شود.
 
1 - کلمات مثبت زیادی برای فرزندتان به کار ببرید.

2 - به نیازهای احساسی و فیزیکی آنها با عشق پاسخ دهید و از کلمات سرزنش‌آمیز دوری کنید.

3 - بسیار تلاش کنید تا در خانه و جامعه، نمونه و الگوی خوبی باشید. از کلماتی مانند « متأسفم »، « لطفاً » و « متشکرم » استفاده کنید.

4 - هنگامی که فرزندتان خشمگین است، بحث می‌کند یا بی‌حوصله است، او را در آغوش بگیرید، نوازش کنید، یا کارهای محبت‌آمیزی را که دوست دارد، انجام دهید.

5 - شکل‌های خشونت‌ آمیز تنبیه را به کار نبرید. پدر و مادر باید سال‌ها پیش از نوجوانی، قانون تشویق و تنبیه را همزمان آغاز کنند.

6 - هنگامی که بچه‌ها به نوجوانی می‌رسند، اجازه دادن به آنها برای شکستن قوانین مهم، تنها خشونت را بیشتر می‌کند.

7 - برنامه‌ریزی کنید تا بخشی از روز را با کودکان یا نوجوانانتان سپری کنید و کارها یا بازی‌هایی را انجام دهید که دوست دارند.

8 - برای برخی شب‌ها، بازی خانوادگی در نظر بگیرید، به‌ گونه‌ای که افراد خانواده بتوانند با هم باشند. برای هر شب، نام یک نفر را بنویسید که می‌تواند بازی را انتخاب کند.

9 - یکی از بهترین راه‌های آشنایی فرزندتان با گزینش و انتخاب درست، تشویق او به آشپزی با شما است. به او اجازه دهید در همه مراحل، از تهیه لیست خرید تا پختن و سرو غذا، همکاری کند.

10 - همانطور که فرزندتان بزرگ می‌شود، برای گسترش و بهبود مهارت‌ها و توانایی‌های گوناگون در محدوده زندگی‌اش، وقت بیشتری را صرف می‌کند. باید تا جایی که ممکن است با تشویق و فراهم‌ کردن تجهیزات، ابزارها و آموزش‌های مورد نیازش، به او کمک کنید.

11 - سلامتی و تندرستی فرزندتان به مراقبت و توجه شما در سال‌های نخست وابسته است. با معاینه منظم فرزندتان توسط پزشک، حفظ او از تصادفات و اتفاق‌ها، فراهم کردن رژیم غنی غذایی و تشویق او به ورزش در زمان کودکی، کمک می‌کنید بدنش را حفظ و نیرومند کند.

12 - برای القای ارزش‌ها و باورهای خود به فرزندتان باید آنها را در زندگی با شما می‌بیند. به این توجه می‌کند که سر کار چگونه توبیخ می‌شوید، چگونه به باورهای‌ خود پایبند هستید و اینکه آیا به پندها و نصیحت‌هایتان عمل می‌کنید یا نه.

13 - به‌ عنوان پدر و مادر، یکی از مهم‌ترین هدیه‌های شما به فرزندتان این است که به بهبود اعتماد به نفس او کمک کنید. فرزندتان به پشتیب پدر و مادرانی و تشویق همیشگی شما نیاز دارد تا بتواند نیرومند شود. دوست داشتن او، سپری کردن با او، گوش دادن به حرف‌هایش و ستایش از هنر و برتری‌هایش، همگی بخشی از هدیه‌های شما هستند.

14 - فراموش نکنید که در هر سنی به فرزندتان بگویید : « دوستت دارم »
تعداد نمایش ۱۴۷ بار
دوشنبه 17/4/1392 - 10:29
ازدواج و همسرداری
تاثیرات تولد فرزند دوم بر خانواده
تاثیرات تولد فرزند دوم بر خانواده
تولد فرزند دوم تاثیرات زیادی بر کل خانواده بویژه فرزند اول دارد. مخصوصا در ماه های اول پس از تولد فرزند دوم ، که شما شدیدا درگیر شیر دادن، عوض کردن پوشک، کوهی از لباسهایی که باید شسته شوند ، ‌مهمانان و شبهای بی خوابی هستید،‌خیلی زود از توجه به فرزند بزرگتر غافل می شوید.

تحقیقات زیادی درباره جایگاه فرزندان در خانواده و تاثیر خواهران و برادران بر یکدیگر انجام شده است. یکی از محققان در این باره می گوید: « فرزند اول مدتی تنها فرزند خانواده بوده است و در آن مدت تمام توجه والدین را به خود اختصاص می داده است. با تولد فرزند دوم، این حالتی که طبیعی بنظر می رسیده، ناگهان از بین می رود.

اغلب تولد فرزند دوم هنگامی که او خردسال است ، یعنی زمانی که او شروع به مخالفت با والدین می کند، رخ می دهد. او در جواب همه چیز نه می شنود در حالی که نوزاد فقط مورد مهر و محبت و نوازش قرار می گیرد. این می تواند فرزند اول را شدیدا دچار ترس بکند. او از خود می پرسد: آیا کار اشتباهی کرده ام ؟ آیا پدر و مادرم دیگر مرا دوست ندارند؟‌ »

شما نمی توانیداز همه واکنشهای منفی او جلوگیری کنید. ولی تا آنجایی که امکان دارد می توانید فرزند اولتان را برای تولد دومی آماده کنید :

- سعی کنید به هر دو توجه کنید . بگذارید فرزند اولتان هم وقتی دومی را شیر می دهید،‌ در تختان جای بگیرد.

- مراقب باشید که مهمانان فقط به نوزاد توجه نکنند و برای اولی نیز هدیه ایی همراه بیاورند.

این موارد ساده سبب می شود که فرزند اولتان بداند که او نیز هنوز دوست داشتنی است و هر کس در خانواده جای خود را دارد. پدر نقش مهمی در این زمینه می تواند بازی کند. پدر می تواند فرزند اول را خوب سرگرم کند. ممکن است مادر در این شرایط (بر اثر خستگی) سختگیر و متوقع بشود ولی پدر می تواند تعادل را برقرار کند.

جایگاه فرزندان در خانواده
جایگاه فرزندان در خانواده در ساخت شخصیت بچه ها در آینده بی نهایت مهم است. مشحص گردیده که فرزندان اول برای رضایت خاطر والدین، اغلب طبق خواسته آنها زندگی می کنند. این امر ناشی از ترسی است که آنها در زمان کودکی در هنگام تولد فرزند دوم احساس کرده اند. در آینده نیر آنان همچنان به مقررات خانوادگی پایبند می مانند. امری که در فرزندان بعدی کمتر دیده می شود. چون آنان هیچگاه از سوی بچه های بعدی مورد تهدید فرار نگرفته اند و همواره بچه یا بچه هایی در اطرافشان بوده است. از این رو آنها نسبت به بچه های اول نگرانی کمتری دارند و به تایید رفتارشان توسط والدین اهمیت کمتری می دهند.

تنظیم روابط فرزندان
در هنگام ورود نوزاد و فرزند دوم، مشکلاتی برای فرزند اول به وجود خواهد آمد که از دست والدین خارج است اما با دانستن و آگاهی نسبت به این واکنش‌ها می‌توان آنها را به موقع شناخت و برخورد مناسب را جهت کاهش واکنش‌های کودک اول به کار برد.

کودکان در مقابل ورود نوزاد جدید واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند. مشکلات شایع کودکان عبارتند از:

. لجبازی

· قشقرق به پا کردن

· تحریک پذیری

· رفتار خشن با شیرخوار مانند محکم بغل کردن، ضربه زدن، نیشگون گرفتن، گاز گرفتن و…

· چسبندگی به مادر و اضطراب جدایی

· مشکلات مربوط به توالت رفتن (خیس کردن شبانه یا روزانه، کنترل نکردن مدفوع)

· مشکلات خواب

· مشکلات مربوط به غذا خوردن

· رفتارهای بچه‌گانه مانند درخواست پستانک و شیشه آماده باشید

خودتان را برای واکنش‌های کودک آماده کنید. اگر کودک با مشکلات توالت رفتن مواجه شده است و یا… او را سرزنش و یا تنبیه نکنید. به جای آن هنگام انجام رفتار مناسب او را تشویق کنید و مدت زمان بیشتری را با او بگذرانید.
 
اگر او می‌گوید "نوزاد جدید را دوست ندارم” به او نگویید این احساس بد است بلکه به او اجازه ابراز احساس خود را حتی مخفی بدهید. با او مجادله نکنید و با نامطلوب بودن حضور یک نوزاد جدید در جمع خانوادگی در بعضی مواقع موافقت کنید و مواظب باشید به کودک احساس گناه و یا تقصیر از احساسات منفی‌اش را القا نکنید.اگر کودک بیش از ۳۰ دقیقه آرام مانده است به کنار او بروید. اگر دراز کشیده و زمان خوابیدن نیست او را تنها نگذاشته و با او باشید و برای تشویق کردن او از قبل برنامه‌ریزی کنید.

نظم و انظباط را برقرار کنید
عقیده خود را نسبت به داشتن انظباط در کودک مشخص کنید و پیش از آنکه نوزاد جدید به دنیا آید اجرای قوانین و مقررات را در خانه شروع کنید. هنگام مشاهده رفتار نامناسب سریع عکس‌العمل نشان دهید. با کودک خود بحث نکنید و غر نزنید بلکه عمل کنید. کودک شما باید بداند که چه رفتاری از نظر والدینش مطلوب و موردانتظار است. پدر و مادر باید در تربیت کودک با یکدیگر هماهنگ باشند.بدرفتاری‌های جدی مانند صدمه زدن به نوزاد باید سریع پاسخ داده شود. کودک باید بفهمد که صدمه زدن به نوزاد قابل قبول نیست و با انظباط خاصی با او برخورد می‌شود.

باید نادیده گرفت
بعضی از رفتارها مانند کودکانه صحبت کردن را نادیده بگیرید. هنگام انجام رفتارهای بچه‌گانه با کودک صحبت نکرده و به او نگاه نکنید. در این زمان از اتاق خارج شده یا مشغول کار شخصی خود شوید. زمانی که رفتار کودکتان مطلوب است او را تشویق کرده و به او توجه کنید.

درصورتی‌که با رعایت این نکات هنوز با کودک خود درباره فرزند جدید مشکل دارید، بهتر است از مشاوره روانپزشک کودک یا روانشناس کودک استفاده کنید.مدت زمانی را در طول روز به کودک اختصاص دهید و سعی کنید حتی یک یا دو دقیقه با او تنها باشید. از او نظرخواهی کرده و اجازه دهید برای خودش تصمیم بگیرد.

بازی کودک با نوزاد
زمانی که شیرخوار خواب است و کودک به آرامی‌ بازی می‌کند او را تشویق کنید. احساس خود را به کودک نشان دهید و به او بگویید دوستش دارید تا او نیز احساسات خود را برای شما بیان کند. به کودک اجازه دهید نوزاد را در آغوش گیرد. واکنش‌های نوزاد را برای کودک توصیف کنید. برای مثال "او دوست دارد تو به آرامی ‌با او رفتار کنید” این توضیحات موجب بهتر شدن روابط میان آنها و لذت بردن از همدیگر خواهد شد.

شیردهی نوزاد و کودک اول
هنگام شیر دادن نوزاد پاسخ به رفتارهای کودک بزرگتر دشوار است. پیش از برنامه شیردهی کودک را سرگرم کنید. از اسباب بازی‌های مخصوص برای سرگرم کردن کودک استفاده کنید. به او نوشیدنی و یا یک غذای ساده بدهید. در صورت وجود رفتار مطلوب در حین شیردهی او را تشویق کنید. برخی کودکان تمایل به دیدن نوزاد در هنگام شیردهی و یا در کار مادر بودن را دارند. کودک را نیز از یک طرف دیگر در آغوش بگیرید و یا دستتان را به دور گردن یا کمر او حلقه کنید. برخی از کودکان تمایل به تقلید از رفتار مادر دارند و عروسک یا خرس خود را شیر می‌دهند.

توصیه های مهم :

۱) کودک را برای ورود نوزاد جدید آماده کنید.

۲) تغییرات لازم را پیش از ورود نوزاد جدید در خانه شروع کنید.

۳) خودتان را برای واکنش‌های متفاوت کودک آماده کنید.

۴) در نگهداری شیرخوار جدید کودک را با خودتان همراه سازید.

۵) هر روز زمان خاصی را با کودکتان بگذرانید.

۶) کودک را از اینکه با خواهر یا برادر کوچکش با مهربانی رفتار می‌کند، تحسین کنید.

۷) احساسات کودک را بپذیرید.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:29
ازدواج و همسرداری
جدایی در دوران نامزدی
جدایی در دوران نامزدی
حتی تصورش هم ممکن است آزارتان دهد. اما بالاخره باید بین یک ازدواج نامناسب و یک جدایی زودهنگام یکی را انتخاب کنید. طلاق گاهی قبل از زندگی زیر یک سقف برای زوج ها اتفاق می افتد و اولین شکست عاطفی شان را رقم می زند. تصمیم برای این اقدام کار راحتی نیست و قبل از آن باید حسابی همه موارد را سبک سنگین کرد.

چرا جدایی زودهنگام؟
طلاق‌ علت‌های مختلفی دارد ولی یكی از مهم‌ترین دلایل آن، انتخاب‌های غلط است. روانشناسان توصیه می کنند حداقل 9-6 ماه زمان برای شناخت هم در نظر بگیرند و به اینكه معرف طرف مقابل، فرد مقابل اعتمادی است یا حتی مشاور او را تایید كرده، اكتفا نكنند. هركس باید با توجه به چارچوب و نظر خانواده‌اش با فردی كه كاندید همسری‌اش است، رفت‌وآمد كند تا بیشتر با او آشنا شود. اگر در این زمان متوجه وجود تضادها، اختلاف عقیده، رفتارهای ناپسند و... شد، باید حد آن را در زندگی مشترك 10 برابر در نظر بگیرد؛ مثلا اگر كسی وقتی هنوز ازدواج صورت نگرفته پرخاشگری می‌كند و عصبی است، قطعا بعد از شروع زندگی مشترك بدتر هم رفتار خواهدكرد.

چرا غلط انتخاب می کنیم؟
1- خیلی از افراد به خصوص در این دوره و زمانه به دلیل بالارفتن سن، مسایل مالی، خلأهای عاطفی، فرار از بایدها و نبایدهای والدین، دستیابی به استقلال و... دست به انتخاب‌های نادرست می‌زنند.

2- گاهی جوان‌هایی كه در دانشگاه‌ یا خانواده تعامل‌های زیادی با هم دارند، بعد از مدتی به هم وابسته می‌شوند و تصور می‌كنند برای هم مناسب هستند و بی‌تدبیر پا در راهی می‌گذارند كه از همان ابتدا معلوم است سرانجامی ندارد.

3- برخی خودشان توانایی برآورده‌كردن و دستیابی به آرزوها و خواسته‌هایشان را ندارند و به اولین نفری كه حس كنند می‌تواند آنها را به اهدافشان برساند، جواب مثبت می‌دهند.اگر معیارهای انتخاب همسر و تشكیل زندگی به این دلایل رعایت نشود، بی‌شك پایه زندگی از همان ابتدا سست می‌شود و احتمال طلاق افزایش‌می‌یابد. با این حال موارد دیگری مثل بیماری های روانی و مشکلات شخصیتی یک فرد، دخالت های مخرب خانواده ها، تفاوت های عمیق شخصیتی و... کار را به جایی می رسانند که یک زوج تازه وارد، تصمیم می گیرند هیچ وقت با هم وارد زندگی مشترک نشوند و پرونده ازدواج شان را در همان دوران نامزدی یا عقد ببندند.

اینجاست كه فرد باید تصمیم قاطع بگیرد و در دام افكاری مثل این که «همه می‌دانند با هم نامزد شده‌ایم»، «ما را با هم دیده‌اند»، «صیغه محرمیت خوانده‌ایم» و... نیفتد چون آثار این جدایی بسیار كمتر از اثر سوء آن پس از عقد است و چه بهتر زودتر تصمیم گرفته شود.اگر فرد نتواند رفتار طرف مقابل را تحمل كند، باید بداند بالاخره این پیوند دوام نخواهدداشت و بهتر است تصمیم درستی بگیرد.
البته آسیب جدایی در این مرحله، كمتر از وقتی است كه زندگی مشترك زیر یك سقف شروع می‌شود. به همین ترتیب، روند میزان آسیب پس از جدایی حالت پلكانی دارد؛ در دوران نامزدی كمتر از عقد، عقد كمتر از عروسی، بدون بچه كمتر از زوجی كه بچه دارند و... پس آسیب‌های روانی و اجتماعی طلاق هر مرحله كه زندگی جلوتر می‌رود، بیشتر و بیشتر خواهد بود.

روان‌پزشکان توصیه می‌کنند اگر می‌خواهید تصمیم به طلاق بگیرید، قبل از طرح عمومی آن، ابتدا با خودتان کنار بیایید. خیلی وقت‌ها افراد این کار را بدون مطالعه کافی انجام می‌دهند و وقتی به آنها در مورد عواقب و آنچه پس از طلاق در انتظارشان است گفته می‌شود، منصرف می‌شوند

چطور این تصمیم را بگیریم؟
در هر شرایطی یک نکته را مد نظر داشته باشید. اگر جدا می شوید چون فکر می کنید همسرتان نواقصی دارد و شما می‌خواهید كسی را پیدا كنید كه از هر نظر عالی باشد در اشتباهید. شانس شما برای پیدا کردن چنین کسی، همان‌قدر است که خودتان برای کامل و بی نقص شدن شانس دارید
 

اگر با این فكر دارید جدا می شوید، باید بدانید مجموعه‌ای از مشكل‌ها را ترك می‌كنید و وارد مجموعه دیگری از مشكل‌ها می‌شوید زیرا مشكل در فرد مقابل نیست، بلكه در ذهنیت شماست اما اگر مشكل‌های بسیار اساسی با نامزدتان دارید و مشکل‌هایتان اصلا قابل‌حل نیستند و از روی خیالبافی تصمیم به طلاق ندارید بعد از مشورت و راهنمایی گرفتن از بزرگترها و مشاور عمل کنید.

نکته مهم این است که پدر و مادر فقط باید فرزندشان را در این زمینه راهنمایی کنند ولی به جایش تصمیم نگیرند. اصلا توصیه نمی‌شود که فرد تصمیمش را بگیرد و بدون اینکه به کسی بگوید، آن را عملی کند، ولی اینکه دیگران برای او تصمیم بگیرند و مثلا بگویند «صبر کن درست می‌شود»، کاملا غلط است. می‌توان گفت صبر کن تا درست‌ترین تصمیم را بگیری، نه اینکه صبر کن شاید اوضاع درست شود. پس دخالت دیگران و حتی مشاور فقط باید در حد راهنمایی باشد، نه تصمیم‌گیری.

چطور ماجرای طلاق را به دیگران بگوییم؟
طلاق موضوعی شخصی و مربوط به یک نفر نیست و هیچ‌وقت کسی یکباره تصمیم به این کار نمی‌گیرد بنابراین حتما قبلا شخص صحبت‌هایی در این مورد و حتی تهدید به طلاق انجام داده و طرف مقابل در جریان است پس اینکه کسی ناگهان تصمیم به طلاق بگیرد، نادر است. اما چگونه باید درباره تصمیم‌مان به طلاق به اطرافیانمان بگوییم و آنها تا چه حد می‌توانند در تصمیم‌گیری ما تاثیر داشته باشند؟

به نامزدمان چه بگوییم؟
معمولا کسی که به هر دلیل ادامه زندگی مشترک را برای خود غیرممکن می‌بیند، بارها و بارها تهدید به طلاق انجام می‌دهد. اگر این تهدید زیاد تکرار شود، ارزش خود را از دست می‌دهد ولی تصمیم نهایی، قطعا روندی را طی کرده و بدون پیش‌زمینه نیست و باید واضح و مشخص با همسر در میان گذاشته شود.

روان‌پزشکان توصیه می‌کنند اگر می‌خواهید تصمیم به طلاق بگیرید، قبل از طرح عمومی آن، ابتدا با خودتان کنار بیایید. خیلی وقت‌ها افراد این کار را بدون مطالعه کافی انجام می‌دهند و وقتی به آنها در مورد عواقب و آنچه پس از طلاق در انتظارشان است گفته می‌شود، منصرف می‌شوند. این کار باعث می‌شود دیگر کسی آنها را جدی نگیرد ولی اگر تصمیم به طلاق جدی بود، باید رک و راست و قاطع و محترمانه و بدون واسطه آن را با طرف مقابل در میان گذاشت. اگر کسی به هر دلیلی جرات این کار را ندارد یا از ناراحت شدن همسرش می‌ترسد، یعنی هنوز تصمیمش قاطع نیست و این نشان‌دهنده شک و تردید است.

طلاق ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد ولی هرچه که باشد، باید واضح بیان شود و طرف مقابل حق دارد آن را بداند. در غیر این صورت آزار می‌بیند و زجر مضاعفی را متحمل خواهد شد ولی چیزی مثل از بین رفتن علاقه را که این روزها به‌عنوان یکی از دلایل رایج طلاق بیان می‌شود، خیلی راحت نمی‌توان توضیح داد بنابراین ممکن است افراد جمله‌هایی مانند «نمی‌توانم توضیح دهم»، «موضوع پیچیده‌ای است» و... به کار برند که باعث می‌شود دلیل اصلی این تصمیم مبهم بماند.در این صورت، طرف مقابل احساس می‌کند حقیقت از او کتمان می‌شود، فریب خورده و بهانه‌ها واهی است و امکان دارد عکس‌العملی مثل خشمگین شدن نشان دهد یا حتی به قول دادن مکرر برای تکرار نکردن اشتباه‌ها پناه ببرد.

به خانواد‌ه‌هایمان چه بگوییم؟
افراد بعد از طلاق حتما به حمایت‌هایی نیاز دارند که یکی از آنها حمایت خانواده است پس مخصوصا خانم‌ها که بیشتر حمایت خانواده‌شان برایشان لازم است، باید والدینشان را در جریان همه مسائل قرار دهند. البته نباید اجازه دهند خانواده در تصمیم آنها تاثیرگذار باشند مگر اینکه بگویند در صورت جدایی، هیچ حمایتی از فرد نخواهندکرد. در این صورت باید بعد از سبک، سنگین کردن نکته‌های مثبت و منفی، تصمیم بگیرند. پس قبل از تصمیم قطعی، باید از حمایت خانواده مطمئن شد و با خود روراست بود تا اگر خانواده مخالفت کردند و فرد طلاق نگرفت، مدام به آنها نگوید به خاطر شما طلاق نگرفتم!

به دوستان و اطرافیان چه بگوییم؟
طلاق را نمی‌توان برای همیشه مخفی نگه‌داشت و بالاخره فرد باید با نقش جدیدش و اینکه دیگر متاهل نیست، کنار بیاید. طلاق خود یک استرس است و فکر اینکه به کسی در مورد آن بگویم یا نگویم، استرس مضاعفی به فرد تحمیل می‌کند اما اگر فرد آنچه بعد از طلاق در انتظارش است قبول کرده باشد و احساس خجالت نکند، راحت‌تر با این موضوع کنار می‌آید و پذیرفته است که دیگران این موضوع را خواهند فهمید.پنهان کردن این واقعیت از دوستان نزدیک و اقوام درجه یک ممکن نیست و بالاخره موضوع برملا و فرد از سوی این افراد حتی به دروغگویی و پنهان‌کاری متهم خواهد شد و این استرس بیشتری ایجاد می‌کند.
دوشنبه 17/4/1392 - 10:29
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته