• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 518
تعداد نظرات : 242
زمان آخرین مطلب : 4217روز قبل
دعا و زیارت

زمانی كه غربیها به خود می بالند كه تمدنشان چنان تمدنی است كه برای اولین بار در طول تاریخ بشری حقوق انسانها را به طور رسمی در همه دولتهای مختلف اعلان نموده است و افتخار می كند كه آنها برای اولین بار در تاریخ قرن بیستم اعلامیه جهانی حقوق بشر را تصویب نموده اند و آن را به عنوان نمونه عالی در به رسمیت شناختن حقوق انسان محسوب می دارند، فراموش كرده و یا خود را به فراموشی زده اند در اینكه قرآن كریم این حقوق را چهاره قرن قبل به اسم مبدأ واحد بشریت به رسمیت شناخته و تثبیت نموده است، چنانكه می فرماید: {یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ}(الحجرات:13) (ای مردم ما شما انسانها را از زن و مردی خلق كردیم و شما را در قالب گروهها و شعبه ها قرار دادیم تا همدیگر را باز شناسید به راستی كه گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست. به حقیقت كه الله تعالی بسیار دانا و آگاه است.) این آیه خطاب به همه مردم است كه علی رغم اختلاف در رنگ،پوست،نژاد و دین، از زن و مرد آفریده شده اند و در ولادت و اصالت مساویند و قرآن با این اصل وحدت جنس بشری را ثابت گردانید واینكه هیچ فردی بردیگری جز به تقوی برتری ندارد.

قرآن كریم شامل مبادی عالی بسیاری است كه برعظمت و اصالت آن دلالت می كند كه به نمونه هایی از آن اشاره می كنیم:

1. آزادی در نظر و عقیده:" لا إكراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی" [بقرة:255] (در دین اجباری نیست، هدایت از گمراهی به خوبی آشكار شده است.) و در جایی دیگر می فرماید:" قل یا أیها الكافرون لا أعبد ما تعبدون ، و لا أنتم عابدون ما أعبد ، و لا أنا عابد ما عبدتم ، ولا أنتم عابدون ما أعبد لكم دینكم و لی دین"[سورة الكافرون](بگو ای كافران: من آنچه را كه شما می پرستید، نمی پرستم. و شما نیز معبود به حق مرا عبادت نمی كنید. ومن به آن صورت كه شما عبادت می كنید، عبادت نمی كنم و شما نیز به مانند من عبادت نمی نمایید، دین شما برای خودتان و دین من نیز برای خودم.)

2. عدالت در معاملات:می فرماید:" یا أیها الذین آمنوا أوفوا بالعقود"[مائدة:1](ای كسانی كه ایمان آورده اید: هرگاه با كسی پیمان بستید به آن وفا نمایید.) و در جای دیگر می فرماید:" و أوفوا بعهد الله إذا عاهدتم و لا تنقضوا الأیمان بعد توكیدها"[نحل:91](هنگامی كه با الله عهد بستید به آن وفا كنید و بعد از آنكه عهد و پیمان را محكم نمودید آن را نقض نكنید.) و همچنین می فرماید:{الَّذِینَ یَأْكُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلَّا كَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ}[البقرة:275](كسانیكه ربا می خورند برنمی خیزند مگر مانند برخواستن كسی كه شیطان بر اثر تماس او را آشفته كرده است. این بدان سبب است كه آنان گفتند: داد و ستد مانند ربا است. حال آنكه خداوند داد و ستد را حلال و ربا را حرام گردانیده است.) ودرجایی دیگر می فرماید:{یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمّىً فَاكْتُبُوهُ وَلْیَكْتُبْ بَیْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلا یَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ یَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَكْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً ...ٌ}[البقرة:282](ای كسانیكه ایمان آورده اید هرگاه به قرضی تا سررسید معین با یكدیگر معامله نمودید آن را بنویسید. باید نویسنده ای بر اساس عدالت میان شما بنویسد و هیچ نویسنده ای نباید از نوشتن خودداری كند؛ همانگونه كه خداوند او را آموزش داده است. و كسی كه بدهكار است باید املاء كند و او بنوسد. واز خداوند كه پروردگار اوست بترسد وازآن چیزی نكاهد....)

3.  قوانین مربوط به احوال  شخصی:مجموعه ای از اصول عادلانه ای است كه بر اساس احوال شخصی انسان  در خانواده پایه گذاری شده است، اسلام برای آن نظام كاملی را بطور مفصل كه شامل مسائل ازدواج، طلاق، بارداری، عده، شیردادن و شیرخوارگی، نفقه، میراث و حقوق فرزندان و اقوام می باشد، قرار داده است. ودر احكام كلی آن چنان وسعتی وجود دارد كه مجتهد می تواند از آن قابلیت استفاده كند و احكامی را متناسب با زمانها و مكانهای متغیر استنباط نماید.

4. قانون جنائی:به حق بزرگترین دلیل بر عظمت و بزرگی قرآن، تشریع برای پیشگیری از جرم و جنایت می باشد. سختگیری های تصویب شده در قوانین اسلامی چنان با ظرافت طرح ریزی شده كه همه جوانب عدالت و حكمت و رحمت را شامل است. به گونه ای كه در ضمن منع كردن از انواع تجاوزها، امنیت و آسایش را برای بندگان خداوند به ارمغان می آورد.

پایه های شریعت اسلامی

هر قانونگذاری و تشریعی لازم است بر اساس پایه ها و اصولی بنا گردد كه از آن برای بقا و دوامش در بین مردم كمك گیرد تا به عدالتش راضی و از حكمتش مطمئن باشند و در زندگی مصالح فرد و مجتمع را تأمین نماید. به لطف الله شریعت اسلامی دارای پایه ها و اصول ثابتی است و از چنان ویژگیی برخوردار می باشد كه مردم با اطمینان و اعتماد تمام آن را پذیرفته و در مقابلش تسلیمند، چون قوانینش با فطرت سالم هماهنگ می باشد كه آن همان ویژگی است الله تعالی انسان را بر اساس آن خلق نموده است كه غیر قابل تبدیل و تغییر می باشد. و همچنانكه همه شواهد بر آن گواه است، عقلهای سالم را مخاطب خویش قرار می دهد، به كار و كوشش تشویق می كند، به جهاد در راه الله دعوت می نماید، و منادی ایثار، آزادی، مساوات، احسان و نیكوكاری می باشد.

از جمله اصولی كه شریعت اسلام بر آن مبتنی است می توان به این موارد اشاره نمود:

1. شریعتی است كه مردم را زیادتر از حد توان تكلیف نمی كند و آن را آسان می گیرد.چون تكالیف اسلام جملگی در حد توان انسان و فاقد چنان مشقتی است كه انسان نتواند آن را انجام دهد. خداوند در وصف آن می فرماید: " ما جعل الله علیكم فی الدین من حرج "(خداوند در دین بر شما سختی قرار نداده است.) و می فرماید:" لا یكلف الله نفساً إلا وسعها "(خداوند هیچ كس را جز به قدر توانش تكلیف نمی كند.)

2.  قوانین اسلام برای تمام مردم آمده و به حالات فردی، جزئی و شخصی توجه نشده است.

3. در هنگام ضرورت برای مردم رخصتهایی قرار داده است تا قوانین آن موجب مشقت نگردد. مثلاً در اسلام روزه ماه رمضان واجب است اما برای مسافر و مریض رخصت است.

4. كمی تكالیف:و آنچه مربوط به آن است در اركان پنجگانه خلاصه شده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: "إن الله فرض فرائض فلا تضیعوها وحد حدوداً فلا تعتدوها، و حرم أشیاء فلا تنتهكوها، و سكت عن أشیاء رحمة بكم فلا تبحثوا عنها "[رواه الدارقطنی]«خداوند واجباتی را بر شما قرار داده، با ترك كردن و سستی در انجامش آن را ضایع نكنید و حدودی را مقرر فرموده از آن تجاوز نكنید؛ چیزهایی را حرام كرده است به آن نزدیك مشوید و استفاده نكنید و در مورد چیزهایی به قصد رحمتش بر شما سكوت كرده است در مورد آن بحث نكنید.»

5. تدریج در احكام:اصلی است كه اسلام برای معالجه عادات مذموم كه در دلهای مردم ریشه دوانیده بودند استفاده كرده است و به تدریج بدون به كار بردن شدت عمل در نهی و تحریم آنها توانسته به اصلاح آن اقدام نماید. برای مثال برای حذف شراب در زندگی مردمی كه حیاتشان با آن مخلوط شده بود با تحریم تدریجی و یك شیوه حكیمانه آن را از زندگی مردم دور نمود بدون اینكه چنان حرج و سختی را احساس كنند.

6. حركت كردن بر مبنای مصالح عامه:یكی دیگر از اصول تشریعی اسلام است؛ چنانكه بعضی از احكام كه نسخ آن موجب مصالح عموم بوده است، نسخ گردید. چنانچه در احكام مربوط به وصیت و آیات میراث موجود است. یا تحویل قبله از مسجد الاقصی به سوی كعبه در مكه مكرمه از آن جمله است. و در سنت نیز شاهد آن هستیم، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: " كنت نهیتكم عن زیارة القبور ألا فزوروها فإنها ترقق القلب و تدمع العین و تذكر بالآخرة"[مسند امام احمد]«من شما را از زیارت قبرها منع كردم و حال به زیارت آنها بروید چون موجب نرمی دلها و جاری شدن اشك چشمان و وسیله یادآوری قیامت است.»  

برگرفته از كتاب قرآن و اعجاز تشریعی، تألیف: استاد محمد اسماعیل ابراهیم،برگردان،سایت ایمان

پنج شنبه 19/6/1388 - 18:43
دعا و زیارت

خداوند متعال در قرآن کریم، یهودیان را در لیست بدترین دشمنان اهل ایمان معرفی می‌‌‌کند و می‌‌‌فرماید: {لتجدنّ أشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود والذین أشرکوا}خواهی دید که دشمن‌ترین مردم برای مؤمنان، یهودیان و مشرکانند. [مائده: 82]

حدود پنجاه سوره از صد و چهارده سوره قرآن اعم از مکی و مدنی صراحتاً یا اشارتاً از قوم بنی‌اسرائیل و یهود صحبت می‌‌‌کند.

چرا خداوند متعال بخش قابل ملاحظه‌ای از وحی آسمانی ر ا به معرفی این دسته از انسانها اختصاص می‌‌‌دهد؟! آیا این کار به صورت تصادفی صورت گرفته است؟ هرگز این طور نیست؛ بلکه به طور یقین در آن اسراری نهفته و حکمتی نهان است که آیات قرآنی به طور واضح و آشکار از این ماجرا پرده‌ برداری کرده و حقیقت را بر همگان هویدا می‌‌‌سازد.

یهود و حسادت:

آتش بغض و کینه یهودیان زمانی زبانه کشید که دیدند آخرین پیامبر خدا مبعوث شد اما از بنی‌اسرائیل نیست: «ولما جاءهم کتاب من عندالله مصدقا لما معهم و کانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله علی الکافرین». [ بقره: 89]
اینجا بود که وظیفه شیطانی خود را آغاز کرده و آتش کینه و حسادت باعث شد تا در انتشار فساد و عداوت از هیچ کوششی دریغ نورزند؛ زیرا یهودیان در تجاوز از حدود الهی سابقه‌ای دیرینه داشتند که به سبب همین عمل از زبان پیامبران الهی مورد لعنت قرار گرفتند: «لُعن الذین کفروا من بنی‌اسرائیل علی لسان داود و عیسی بن مریم ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون». [مائده: 78]

لذا پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم با مشاهده شرارت و کینه توزیهای یهودیان، جهاد علیه آنان را آغاز کرده و طی مراحل متعدد اقدام به تبعید یهودیان مدینه نمود و به این صورت تا حدودی جلوی فعالیتهای اسلام ستیزانه آنان گرفته شد. آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم بعد از اخراج و تبعید قبایل بزرگ یهود مانند قبیله بنی‌قینقاع و بنی‌نظیر، متوجه یهودیان بیرون مدینه شد که آنها نیز در مخالفت با اسلام و دعوت پیامبر نقش مهمی را ایفا می‌‌‌‌کردند. در نهایت با فتح قلعه خیبر که محل برگزاری جلسات یهودیان بود، قدرت یهودیان درهم کوبیده شد و شیرازه آنها از هم پاشید.

یهود و سم دادن پیامبر خدا:

بعد از فتح خیبر، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم طی معاهده‌ای بر اقامت گروهی از یهودیان به عنوان دهقان و کشاورز در خیبر موافقت نمود، اما آنها از این گذشت و مهربانی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌ وسلم سوء استفاده کرده و دست به توطئه‌ای زدند. روزی همسر یکی از بزرگان یهودی گوشت کباب شدۀ گوسفندی را در حالی که بر روی آن سم ریخته بود، به آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم هدیه کرد. پیامبر به محض اینکه گوشت را با دندان گزید - از طریق وحی - متوجه شده و فرمودند: «این گوسفند به من خبر داد که مسموم است!» وقتی آن زن را احضار کردند اعتراف کرد که این کار را کرده است، اما حضرت بشر بن براء رضی‌الله‌عنه در اثر خوردن مقداری از آن گوشت، به شهادت رسید و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز در طول زندگی اثرات آن سم را که از طریق بزاق دهان به معده رفته بود، احساس می‌‌‌‌فرمود، به طوری که در مرض الوفات به خواهر بشر بن براء فرمود: «احساس می‌‌‌کنم یکی از رگهای قلبم به خاطر گوشت مسمومی که به همراه برادرت خوردم قطع شده است». [ ابوداود4512] 

یهود و شهادت پیامبران الهی:

کینه و دشمنی یهودیان با اهل ایمان، مربوط به امروز و دیروز نیست، بلکه خباثت این دیو فساد و عداوت، زمانی ظاهر شد که دستان خود را با خون بهترین بندگان الهی (پیامبران) آغشته نمودند که قرآن کریم به نحو احسن به بیان این موضوع می‌‌‌پردازد و می‌‌‌فرماید: «{أفکلما جاءکم رسول بما لا تهوی أنفسکم استکبرتم ففریقاً کذبتم و فریقاً تقتلون. [بقره 87]
زمانی که کشتن یک انسان معمولی و بی‌گناه، جرمی بزرگ محسوب می‌‌‌شود، در مورد کسی که کشتن پیامبران خدا از صفات بارزشان شمرده می‌‌‌شود چگونه قضاوت خواهیم کرد؟ آنان (یهودیان) در مدت زمان کوتاهی، بسیاری از پیامبران الهی را با روشهای مختلف شکنجه داده و به شهادت رساندند. آنان حضرت اشعیاء را به شهادت رساندند. آنان خون حضرت یحیی را به خاطر مخالفت با یکی از پادشاهان مبنی بر نکاح با محارم، بر بالای سخره بیت‌المقدس ریختند، حضرت زکریا را نیز به همین علت با اره از وسط دو نیم کرده و به شهادت رساندند. اقدام به قتل حضرت عیسی نمودند که خداوند ایشان را نجات داده و به سوی آسمانها بالا برد، این گروه جنایت کار و سفاک، بارها قصد ترور پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم را نمودند که  هربار با ناکامی مواجه شدند؛ آیا بعد از همه این جنایتها در حق پیامبران اولوالعزم الهی، مناسب نیست که یهودیان با لقب "قاتلین انبیاء" معرفی ‌‌‌شوند؟
یهودیان و قوم بنی‌اسرائیل، همان طور که در قتل پیامبران الهی هیچ پروایی نداشتند، همواره سعی بر نابودی و قتل‌عام پیروان انبیا که داعیان هدایت و سعادت بودند، داشته و دارند. قرآن کریم این مطلب را اینگونه بیان می‌‌‌کند: «إن الذین یکفرون بآیات الله و یقتلون النّبیین بغیرحق و یقتلون الذین یأمرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب ألیم». [آل عمران: 21]
حضرت قتاده در تفسیر این آیه می‌‌‌فرماید: منظور آیه، اهل کتاب می‌‌‌باشند. پیروان انبیا آنان را امر به معروف و نهی از منکر می‌‌‌کردند اما یهودیان آنها را به قتل می‌‌‌رساندند.

یهود و جسارت در حق خدا:

اهانت و بی‌‌ادبی یهودیان تا جایی ادامه یافت که فراتر از توهین و قتل انبیا و مؤمنین، زبان طعن و جسارت را در حق ذات پاک خداوند متعال گشودند و صفاتی را به خداوند نسبت دادند که یک انسان مومن و با حیا از تلفظ آنها شرم می‌‌‌کند. تلاوت و تأمل در آیه 63 سوره مائده و آیه 181 سوره آل عمران، این حقیقت تلخ را بر همگان واضح می‌‌‌گرداند.

یهود مصداق "المغضوب علیهم" می‌‌‌باشند:

مسلمانان نمازگزار در هر شبانه‌روز، چندین مرتبه در نمازهای فرض و نوافل، سوره فاتحه را خوانده و این دعا را تکرار می‌‌‌کنند: «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین». روایتی در ترمذی و مسند احمد [4/378] موجود است که آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «إن المغضوب علیهم الیهود و إن النصاری لضالّون». «همانا "مغضوب علیهم" یهود می‌‌‌باشند و"ضالین" ، نصاری (مسیحیان) می‌‌‌باشند.»
بله! آنان مصداق واقعی "المغضوب علیهم" می‌‌‌باشند زیرا تورات را خواندند اما عمل نکردند. آنان مصداق حقیقی "المغضوب علیهم" هستند که عهد شکنی کرده و منبع تمام فتنه‌ها، جنگها و خونریزیها بوده و هستند.

اینان همان گروهی هستند که مسلمانان واقعی تا قیامت از شر آنان و از اینکه از زمرۀ آنان بوده و (العیاذ بالله) با آنان و همسنگران مسیحی آنان حشر شوند، به خداوند متعال پناه می‌‌‌برند.
خلاصه اینکه جرم و جنایت این قوم در حدی است که یک مقاله و یک کتاب هرگز گنجایش بیان آنها را نخواهد داشت، مخصوصاً اگر خواسته باشیم تاریخچه جنایات آنها را از ابتدا تا قرن حاضر بنویسیم نیاز به "دفتر من" می‌‌‌باشد، زیرا لکه‌های سیاه و ننگین یهودیان در صفحات تاریخ به خوبی هویدا است که چگونه این قوم همواره دست به فساد و فتنه زده و تهدیدی بزرگ برای نسل انسانی مخصوصاً اهل ایمان و مانعی در مقابل اصلاح و هدایت جامعه بشری به شمار می‌‌‌آیند.

این گروه از انسان‌ها (یهود) دارای تاریخی عجیب و صفاتی شگفت‌انگیز هستند. هیچ اقدام تخریبی و حرکتی گمراه و منحرف در دنیا وجود ندارد مگر اینکه یهود در ایجاد آن نقش دارد؛ در تمام پیمان نامه‌های مخرّب و ویرانگر، امضاء و مهر تأیید یهودیان مشاهده می‌‌‌شود. به راستی! اینها چگونه موجوداتی هستند که شرارت و فتنه‌انگیزی در اعماق وجودشان جای گرفته است؟ 

عوامل دشمنی یهود با امت اسلام:

کینه و عداوت فطری یهودیان با اقشار مختلف جامعه انسانی بر هیچ‌کس پوشیده نیست؛ اما بخش بزرگی از این توطئه‌ها و دسیسه‌ها متوجه اسلام و امت اسلامی می‌‌‌باشد، زیرا یهودیان امت اسلامی را بزرگترین دشمن دانسته و مبارزه با آن را در رأس تمام برنامه‌ها قرار می‌‌‌دهند.
از جمله عواملی که آتش حقد و کینه را در وجودشان شعله‌ور می‌‌‌سازد عبارتند از:

1- ظهور امت اسلامی و تأیید آنها از جانب پروردگار عالم و سقوط یهودیان از کرسی رهبری و قیادت بشری.

2 - نازل شدن قرآن کریم به صورت وحی الهی و افشای تاریخچه منحوس و پرفتنه یهودیان توسط این کتاب آسمانی.

3- مبعوث شدن پیامبر این امت (حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم) و اعلام جهاد و مبارزه با شرارتهای یهودیان بدون هیچ‌گونه مصلحت نگری و تسامحی.

4- علمای امت اسلامی که در هر زمان با زبان و قلم از کیان اسلام دفاع  کرده و شبهات دشمنان را قاطعانه جوابگو بوده‌اند.

5- لشکر جان بر کف و شهادت طلب امت اسلام با جهاد و مبارزه خود در هر زمان، شوکت خیالی یهودیان را در هم کوبیده و قدرت مقابله را از آنان گرفته‌اند.

6خلافت اسلامی که یهودیان همواره آن را به عنوان سدی فولادین در مقابل اهداف شوم خود دانسته و سعی بر انقراض آن نموده‌اند.

این عوامل و اسبابی دیگر باعث شده‌اند تا قلوب یهودیان مملو از بغض و کینه نسبت به اهل اسلام بوده و برای ضربه زدن به پیکره آن ازهیچ مکر و نیرنگی دریغ نورزند و درمقابل ما پیروان محمد بن عبدالله صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز یهودیان را از کینه‌توزترین دشمنان خود می‌‌‌دانیم، زیرا دین ما (اسلام) و کتاب ما (قران) که آخرین دین و آخرین کتاب خدا می‌‌‌باشد، پرده از حقد و مکر یهودیان برداشته و حقیقت فاسد آنان را برای ما معرفی نموده است. اینجاست که با مشاهده و بررسی آیات متعددی در قرآن کریم معلوم می‌‌‌شود که صفت دشمنی و کینه توزی با لفظ "یهود" مقارنت و مطابقت کامل دارد. توجه به آیات«84/85/87/97/98» سوره بقره وآیات «45/46» سوره نساء و آیه «64» سوره مائده و بسیار آیات دیگر این حقیقت را  واضح می‌‌‌سازد.

دشمنی یهود در عصر حاضر:

یهودیان همان طور که در صدر اسلام برای نابودی اسلام و مسلمین، همچون مار زخم خورده اقدام می‌‌‌کردند در دوران بعد از آن تا امروز نیز بر عداوت و فتنه‌انگیزی خود پایدار مانده و سعی دارند تا هر نوع مبارزه و حرکت اسلامی را در نطفه خفه کرده وخودشان یکه‌تازمیدان بوده و زمام بشریت را در دست گرفته و آنان را به سوی هلاکت و شقاوت رهنمون سازند.
یکی از مهم‌ترین معضلات و بحران‌هایی که ذهن یهودیان را به خود مشغول کرده و خواب را از چشمانشان ربوده است، بیداری امت اسلام و تشکیل حرکتها و احزاب سیاسی جهادی در مقابل برنامه‌های یهودیان و همفکرانش می‌‌‌باشد. اگر چه این حرکتها و احزاب با کمبود امکانات مواجه بوده و دایره فعالیتشان بسیار محدود است اما باز هم یهود و سیاستمداران یهودی از این گروه اندک، به شدت وحشت دارند. آنان که از این بحران با عنوان "الخطر الاسلامی" تعبیر می‌‌‌کنند، آن را تهدیدی جدی بر علیه نظام و کیان خود می‌‌‌دانند و برای از بین بردن و نابودی آن برنامه‌ریزیهای گسترده‌ای انجام می‌‌‌دهند. به طوری که گاهی اوقات با تطمیع حکام کشورهای اسلامی، حرکتهای بیدارگر اسلامی را سرکوب کرده و مانع فعالیت آنها می‌‌‌شوند.
به عنوان مثال وقتی یهودیان در سال 1948میلادی به بیت‌المقدس حمله کردند، اولین گروهی که در مقابل آنها قیام کرد، نهضت جهادی اخوان المسلمین در مصر بود. به محض اظهار وجود این نهضت به رهبری مجاهد شهید شیخ حسن البنا رحمه‌الله‌علیه بلافاصله کشورهای آمریکا، بریطانیا و فرانسه سفیران خود را برای مذاکره با "ملک فاروق" پادشاه مصر، روانه این کشور نمودند. در نتیجه همین مذاکرۀ شوم بود که مراکز اخوان المسلمین به محاصره حکومت درآمد؛ مجاهدین خلع سلاح شده و به زندانها و سیاه‌چالها برده شدند و تحت شکنجه‌های طاقت فرسا ‌قرار گرفتند. در دوازدهم فوریه سال 1949شیخ حسن البنا مؤسس و رهبر اخوان المسلمین ترور شده و به شهادت رسید.

همچنین حرکت اسلامی دیگری در سوریه در مقابل اسرائیل قیام نمود که متأسفانه این حرکت هم توسط دولت سوریه سرکوب شد و زمامداران حکومتی سوریه برای خشنودی رؤسای پست یهودی، هزاران دست منحوس یهودیت به همین منوال در اشکال مختلف با بازیچه قرار دادن حکام کشورهای اسلامی در ممالک عربی مانند مراکش، الجزایر، تونس و لیبی مانع فعالیت هر نوع حرکت و نهضتی شدند و متاسفانه فقط به این مقدار اکتفا نکرده بلکه کار را به جایی رساندند که گروههای جهادی مسلمان در مقابل یکدیگر قرار گرفته و سلاحی را که برای نابودی دشمن اصلی (یهودیان) در دست گرفته بودند، بر علیه مسلمان خود به کار بردند و به این ترتیب آرزوی دیرینه یهودیان متحقق شد و مسلمانان به جان یکدیگر افتادند و حتی گاهی اوقات برای مقابله با طرف مقابل - که او هم مسلمان بود - با حکومت یهودی، همکاری و مصالحه می‌‌‌کردند. در این جنگ نابرابر بین اسلام و یهود، مسیحیان آمریکا نیز با مشوره‌ها و همفکری‌های خود، یهودیان را تشویق کرده و پشتیبانی می‌‌‌کردند و برای نابودی پیروان محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وسلم از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزیدند.

یهود و رسانه‌های تبلیغاتی:

متأسفانه به این نکته باید اذعان کنیم که یهودیان توانسته‌اند بیشتر قدرت تبلیغاتی جهان را در اختیار داشته باشند. آنان علاوه بر مراکز تبلیغاتی خودشان، رسانه‌های ممالک دیگر را نیز در دست گرفته و با اعمال نفوذ و دخالت در برنامه‌های آنها سعی می‌‌‌کنند تا روح معنویت و قدرت ایمان را در وجود مسلمانان خاموش کرده و آنان را مستعمره خود بگردانند.
اکثر قریب به اتفاق منابع مشهور و معتبر خبری دنیا به هر عنوان و با نام هر کشوری که پخش می‌‌‌شود تحت نظر و ذره بین یهودیان قرار دارند. دولت آمریکا که بیشترین قدرت تبلیغاتی را به خود اختصاص داده است، توسط یهودیان اداره می‌‌‌شود. مثلا منبع خبری "رویترز" توسط مردی یهودی به نام "جولیوس بادل رویتر" تأسیس شده است. خبرگزاری "آسو شیتدپرس" از سال 1900م به بعد به طور کامل در تصرف صهیونیستها درآمد.
همچنین بنیانگذار خبرگزاری "یونایتدپرس" یک صهیونیست به نام" ولیام راندولف هیرست" می‌‌‌باشد.
در مورد مجلات و روزنامه‌های کثیر الانتشار دنیا به طور خلاصه اینکه از هزار و پانصد روزنامه ایالات متحده آمریکا که روزانه بیش از پنجاه و پنج میلیون نسخه تیراژ دارد، حدود هزار و صد روزنامه توسط یهودیان تهیه و تکثیر ی شود. دو روزنامه "نیویورک تایمز" و "واشنگتن پست" که از مشهورترین روزنامه‌های خبری جهان به شمار می‌‌‌آیند، توسط دو یهودی به نامهای "آرثراُوکس" و"کاترین ماییر" سرپرستی و مدیریت می‌‌‌شوند. مجلات "تایم"، "نیوزیوک" و" یو اس نیوز" از پرفروش‌ترین مجلات آمریکا می‌‌‌باشند که یهودیان در اداره آنها نقش مهمی دارند.

یهود با سلام می‌‌ جنگد نه با عرب!

اگر یهودیان با همکاری مسیحیان اکثر فعالیت خود را در کشور‌های عربی متمرکز نموده‌اند این هرگز به این معنا نیست که آنان به جامعه عرب در جنگ بوده و هدف نهایی آنان همین است بلکه هدف اصلی آنان مقابله با اسلام و از بین بردن مسلمانان مومن وموحد می‌‌‌باشد و همواره در طول تاریخ این گروه از مسلمانان آماج حملات نظامی و فرهنگی یهودیان قرار گرفته‌اند. چگونه ممکن است که مبنای جنگ یهودیان با مسلمانان برعربیت باشد در حالی که در میان جامعه عرب، گروههای مختلفی از قبیل کمونیست و سرمایه داری و ... وجود دارند که با یهودیان دست دوستی و مصالحت داده‌اند و برای تحقق اهداف آنان کوشش می‌‌‌کنند. مگر غیر از این است که تشکیل احزاب و گروههای فکری غربی توسط یهودیان در ممالک عربی، معجونی از فریب خوردگان فلسطین و مصر و عراق می‌‌‌باشند.

شاید تعجب کنید اگر بدانید که سرپرست پایان‌نامه دکترای "طه حسین" یک مستشرق یهودی به نام " امیل دورکلیم" بوده و محمود درویش شاعر جوان مسلمان عرب، یکی از اعضای حزب راکاح یهودی بوده است.

اشغال بیت‌المقدس، عراق، افغانستان و مناطق دیگر مسلمانان و حالاتی که بر سر مسلمانان این دیار از نوع قتل و غارت، هتک حرمت و آوارگی و... صفحه سیاهی است از ارمغان یهودیان به جامعه بشری و مویدی است بر دشمنی یهود با جامعه اسلامی - نه جامعه غربی- زیرا گروهی از عربهای نژادپرست و یهودی مآب که کرسیهای قدرت را در دست دارند با توافقات و میزگردهای خود از طریق مذاکره با دشمنان حقیقی اسلام (یهود) می‌‌‌خواهند مشکلات مسلمانان را حل کرده، مسائل جهان اسلام مخصوصاً مسأله فلسطین و بیت‌المقدس را فیصله نمایند، در حالی که قضیه فلسطین باید از دیدگاه عقیده صحیح اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و راه چاره‌ای اندیشیده شود. دیدگاهی که شاگردان نبوت نسبت به بیت‌المقدس داشتند، آن را آزاد خواهد کرد. باید نگرش و سیاست عمربن خطاب رضی‌الله‌عنه مورد توجه و الگو قرار گیرد که چگونه ایشان کلیدهای بیت‌المقدس را گرفته و آن را مرکز توحید خالص گردانید؟! باید روش ابو‌عبیده عامر بن جراح و عمرو بن عاص رضی‌الله‌عنهما که بیت‌المقدس را از چنگال مسیحیان درآوردند را فرا روی خود قرار دهیم. صلاح الدین ایوبی و سلطان عبدالحمید عثمانی چگونه بیت‌المقدس را فتح نمودند؟!

تنها راه آزادی بیت‌المقدس- و دیگر ممالک اسلامی - ازچنگال ددمنشان یهودی فقط جهاد اسلامی فراگیر و جانفشانی است. همان مسیری که امروز کودکان با شهامت و جوانان انتفاضه مسجدالاقصی در پیش گرفته و با شناخت حقیقت گندیده یهودیت، به مبارزه خود ادامه می‌‌‌دهند به طوری که سربازان یهودی به تنگ آمده و حکام دنیا انگشت حیرت به دهان گرفته‌اند.
لذا همین عقیده و انگیزه باید در وجود نسل جدید امت اسلامی پرورانده شود تا با همبستگی و اتحاد، به دور از هرگونه تعصب قومی و شعارهای جاهلی، قیام کرده و بیت‌المقدس و دیگر ممالک تحت اشغال یهودیان را آزاد نمایند، و همواره این نکته را در ذهن داشته باشند که، وقتی خداوند شیطان را دشمن ما معرفی می‌‌‌کند و می‌‌‌فرماید: «ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا» این دشمن هرگز دوست نمی‌شود، یهود را هم خداوند به عنوان بدترین دشمن مؤمنان معرفی کرده و می‌‌‌فرماید: « لتجدن اشد الناس عداوة للذین امنوا الیهود والذین اشرکوا» لذا با این دشمن هم هرگز دست دوستی دراز کردن ممکن نیست بلکه گناهی بزرگ محسوب می‌‌‌شود زیرا یهود دشمن دیرینه مؤمنان راستین می‌‌‌باشد.

 

منبع : 55a

پنج شنبه 19/6/1388 - 18:43
دعا و زیارت

وَقَالَ نِسْوَةٌ فِی الْمَدِینَةِ امْرَأَةُ الْعَزِیزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبّاً إِنَّا لَنَرَاهَا فِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ* فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِكِّیناً وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هَـذَا بَشَراً إِنْ هَـذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِیمٌ}[ یوسف:30-31]

« و زنانی در شهر گفتند: همسر عزیز (یعنی زلیخا همسر نخست وزیر مصر) با جوان خود درگیر می شود تا خواست خود را به او بخواهاند. شیفتگی دوستداری یوسف براستی مشغولیت او شده است. ما براستی او را در رویه ای که همه آن را ناپسند می دانند می بینیم ــ هنگامیکه (زلیخا) نقشه آنها را شنید دنبال آنها فرستاد، برای هر کدام نشیمنی مشخص نمود، بدست هر کدام یک کارد داد، و به یوسف گفت بر آنها وارد شو! همینکه او را دیدند او را بزرگ دیدند و دستهای خود را بریده بریده نمودند و گفتند: خدا از بدی دور! این بشر نیست، این تنها یک فرشته بزرگوار است».

«مُراوِدَة»: درگیر شدن با کسی برای خواهاندن خواست خود به او است. «شَـغَـف»: شیفته و دلباخته شدنی است که اندیشه انسان را بخود مشغول می کند ـ «حُبّ»: دوست داشتن کسی بخاطر خوب بودن آن است. مانند دوست داشتن یک آموزگار خوش رفتار. "مبین": چیزی است که برای همه پیدا و آشکار است. و "ضلال مبین" در آیه بمعنی:چیزی است که همه آنرا بی راهـگیو رویه نادرست می دانند. "دستهای خود را بریده بریده نمودن" مجاز است بمعنی: پوست و گوشت دستهای خود را بریده بریده نمودن. "مکر" بمعنی:نقش بر آب نمودن است و منظور زلیخا از مکر زنان این است که آنها (از روی رشک ورزی) نقشه داشته اند که جایگاه و شخصیت وی بعنوان همسر نخست وزیر را لکه دار کنند. 

نکته مورد نظر ما در آیه اینست که می گوید: زنان یوسف را  بزرگ می بینند و دستهای خود را بریده بریده می کنند. یعنی زیبائی یوسف چنان آنها را شیفته می کند که کاردهائی که با آنها میوه پوست می کنده و تکه می کرده اند دستهای آنها را پاره پاره می کند ولی آنها احساس نمی کرده اند.

پژوهشهائی که با دستگاه روی مغز شده نشان می دهد که هنگامیکه مغز شدیداً متوجه چیز مهمی است، فعالیت مناطقی از مغز که درد احساس می کند کم می شود. و فعالیت در سلولهای عصبی پیرامون کانال سیلویوز بیشتر می شود، که این فعالیت منجر به ترشح ماده تسکین دهنده درد می شود. به این خاطر هنگامیکه توجه انسان پیش چیز مهم و بزرگی است اگر در آن لحظات پوست و گوشت دست خود را بریده بریده بکند احساس درد نمی کند و متوجه نمی شود که دارد دست خود را می برد. 

پنج شنبه 19/6/1388 - 18:21
دعا و زیارت

{إِن كُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ}[الطارق:4]

« هر کسی در درون خود نیروی پشتیبانیدارد»

«نَفس» : زندگی و خودآگاهی در پدیده زنده، و آنچه غرائز و احساسات و هستی خود را درک می‌کند  و از خود بعنوان "من" یاد می‌کند. پدیده زنده با زنده بودن نَفس زنده است و با مردن نَفس می میرد و همینطور با مردن بدن نَفس نیز می میرد. نَفس فوت هم می کند و فوت وضعیت میان مرگ و زندگی است مانند خواب و بی هوشی). نفس در آیه مجاز است و بجای جسم آمده است. بعبارتی آیه می‌گوید: هر جسمی نیروی پشتیبانی دارد که نتیجه پشتیبانی از زندگی آن جسم می شود پشتیبانی از "زندگی نفس آن جسم".

« حافظ » : اسم فاعل از مصدر حفظ است. حفظ بمعنی: چیزی را از درون یا در درون نگهبانی و نگهداری وپشتیبانی نمودن است، ("حراست"بمعنی: چیزی را از بیرون نگهبانی و پشتیبانی نمودن است). وحافظ: کسی یا چیزی است که چیزی را از درون آن یا در درون آن نگهبانی و نگهداری  و پشتیبانی می‌کند).

نکته آیه:

هرکسی در درون خود نیروی پشتیبانی دارد: بدن هر انسانی یک سیستم حفاظتی دفاعی دارد. برخی از سلولهای آن در جای مخصوصی به انتظار وارد شدن غیر خودیها (باکتریها، ویروسها، میکروبها و مواد خطرناک) هستند و برخی با جـریان خـون در سـراسـر بدن گـشـت میزنند و هـنگام برخورد با دشـمـن با آن درگیر شده و آنرا از پا در می‌آورند. و به این ترتیب سلامتی بدن را در برابر بیماریها  حفظ می‌کنند و بدن زنده می ماند و با زنده ماندن بدن نفس زنده می ماند.

تصویری از سلولهای مغز استخوان انسان که با میکروسـکوپ دیده میشوند. در مغز استخوان هـر دقـیقه مـیـلـیـونها سلول درست میشوند تا به بخشهای دیگر بدن صادر شوند. این سلولها بین یک صدم تا سه صدم میلیمتر قـطر دارند.

سـرانـگـشـتـان

{أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ * بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ}[القیامة:3-4]

« آیا انـسـان می پندارد کـه مـا هـرگـز استخـوانهای او را جـمع نخواهیم کرد؟ چرا! ما حتی  می توانیم سرانگشتان او را نیز دوباره درست کنیم»!

(واژه بـنـان در اصـل به معنی: "تکیه گاه و چیزیکه بنوعی و بنحوی به آن تکـیه می شـود" است. در معنی دوم خود از جمله به: قـسـمـت داخلی سر انگـشـتـان، یعـنی هـمان قسمتی که در تصویر می بینیم اطلاق شده، به اعتبار اینکه "انـسان در کـارهـا و نشست و برخاست های خود به آنها تکیه می‌کند").

نکـتـه آیه:

 سرانگشتان وضعیت خاصی دارند: سـر انـگـشـتـان هــر فــردی رسـم و نـمودار کاملًا   منحصر بفرد خود دارد. حتی دو نـفـر دو قـلـو را نمی توان یافت که نمودار سرانگشتان آنها نظیر هم باشد (دوقـلوهای موسوم به "دوقـلوهای همسان" که از یک تخم درست می شوند نیز نمودار سرانگشتان آنها دقیقاً یکی نیست ولی تمیز دادن آنها دقت و بررسی زیادی می خواهد). نمودار سرانگشتان از تولد تا وفات ثابت می ماند و به هر چیزی دست زده شود اثر خود را بجا می‌گذارد، و قطر خطهای آن در مردان از زنان بزرگتر است.

اینکه قـرآن "دوباره سازی سرانگشتان" را مطرح می‌کند به این معنی نیست که آفرینش سرانگشتان  سخت تر و پیچیده تر از اندامهای دیگر است، بلکه به این معنی است که سرانگشتان چیزِ خاصی دارند و در آینده کشف میشود و آیه روشن می‌کند که قرآن سخن خداوند است. انسان در قرن نوزدهم به وضعیت سرانگشتان پی برد.

 

منبع : 55a.net

پنج شنبه 19/6/1388 - 18:20
دعا و زیارت

مقــدمه:

با كشف حقایق جدید در علم جنین‌شناسی، انسان در برابر اعجاز نهفته در قرآن كه به مراحل آفرینش جنین اشاره نموده ‌سر فرود آورده، چرا كه اینگونه مطالب در چهل و اندی آیه و ده‌ها حدیث شریف آمده و در طول پانزده قرن خطوط اصلی در زمینه این علم را ترسیم نموده و هم اكنون آن را علم جنین‌انسانی می‌نامند. هرقدر كه انسان در مطالعه‌ی آیات كریمه‌ی قرآن كه به علوم مختلف اشاره نموده، تعمق كند و آن را با حقایق ثابت علمی كه به تدریج كشف می‌شود مقایسه نماید، ایمان و یقین وی به خداوند و قرآن و آنچه رسول خدا صلى الله علیه وسلم از جانب خداوند آورده می‌شود. دكتر كیث‌‌مور استاد تشریح و جنین‌شناسی در دانشگاه اوتاوای كانادا بر این عقیده است كه: «هر چه انسان حقایق جدیدتری را كشف كند در واقع می‌بیند كه همان حقایق موجود در قرآن را تكرار كرده است»(1). 

علم جنین‌شناسی مطالعه خلقت انسان از ابتدای تشكیل تخمك لقاح یافته با اسپرم تا انتهای تشكیل جنین و خروج آن از رحم مادرش بعد از نه ماه است.

تاریخ شروع این علم با چنین معنایی به قرن هفدهم بر می‌گردد، زمانیكه میكرسكوپ به دست دو دانشمند به نام‌های هام و هوك در سال 1677 اختراع شد كه درخلال آن اسپرم مرد را كشف كردند. سپس دانشمندی به نام دوگراف، تخمك را كشف كرد كه نام وی را بر آن گذاشتند و فولیكول دوگراف نام گرفت. نقش اصلی تخمك و اسپرم، در اواخر قرن هفدهم شناخته شد و مراحل مختلف تكامل جنین و تفاصیل دقیق تشریحی آن در قرن بیستم آشكار شد و علم روز به روز در این زمینه مطالب جدیدتری را كشف می‌كند.

اگر بعضی از دانشمندان اسلامی را كه تكوین جنین را از طریق آیات كریمه و احادیث شریفه، شرح دادند استثناء كنیم، بشر تا اواسط قرن هفدهم از این علم اطلاعات ناقص و غلطی داشت. ارسطو در قرن چهارم قبل از میلاد كسی بود كه نظرات و كتابهای وی تا قرن هفدهم میلادی در مجامع علمی، مقدس به شمار می‌رفت. وی عقیده داشت كه جنین از اتحاد منی با خون حیض تشكیل می‌شود و حال آنكه در قرآن كریم همین بس كه اینگونه تذكر می‌دهد: «ویسئلونك عن المحیض قل هو أذی فاعتزلوا النساء فی المحیض... »(2).

پزشك انگلیسی به نام هاروی كه گردش بزرگ خون را كشف كرد (و قبل از وی دانشمندی به نام ابن النفیس گردش كوچك خون راكشف كرده بود) در سال 1651 عقیده داشت كه رحم، جنین را ترشح می‌كند. و حال آن‌كه

Moore and Persaud، 1998، Before we are born، 5th ed.، p:37

 این مطلب یك خطای فاحش علمی است. و طبق فرموده قرآن كریم، رحم قرار مكین برای نطفه است: «ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طین، ثم جعلناه نطفه من قرار مكین»(3)و یا: « ألم نخلقكم من ماء مهین، فجعلناه فی قرار مكین»(4).

در سال 1675 میلادی، پزشكی بنام مالپیگی عقیده داشت كه جنین به شكل بسیار كوچكی در داخل تخمك قرار دارد و اسپرم وظیفه‌ای جز فعال كردن تخمك ندارد. و دانشمندانی به نام هام وهوك كه كاشف میكرسكوپ و اسپرم بودند، عقیده داشتند كه جنین به شكل بسیار كوچكی در داخل اسپرم قرار دارد و تخمك وظیفه‌ای جز تغذیه و فعال كردن آن ندارد. تا اینكه در قرن هجدهم دو دانشمند به نامهای ولف و اسپالانزانی آمدند و ثابت كردند كه جنین از نطفه‌ زن و مرد به طور یكسان تشكیل می‌شود؛ ‌همان حقیقت علمی كه امروزه شناخته شده است و مسلمانان از زمان نزول قران كریم، آن را در كتاب خدا می‌خوانند و همین حقیقت باعث خضوع و خشوع و یقین آنها هر روز بیشتر از روز قبل می‌شود: «یا أیها الناس إنا خلقناكم من ذكرو أنثی»(5)یا « انّا خلقنا الانسان من نطفه أمشاج نبتلیه فجعلناه سمیعاً بصیراً»(6). 

درهمان زمانی كه یك شخص یهودی از پیامبر درباره خلقت انسان می‌پرسد و پیامبر صلی الله علیه وسلم در جواب می‌فرماید: «یا یهودی من كلِّّّ یخلق، من نطفة الرجل و نطفة المرأة 

در سال 1839 دو دانشمند به نامهای شوآن و اشلیدن، كشف كردند كه بدن انسان مجموعه‌ای از سلولها است و جنین از سلول واحدی تشكیل یافته كه همان تخمك لقاح یافته است كه تقسیم و تكثیر می‌شود. یعنی در واقع جسم انسان كه تقریباً از صدها میلیارد سلول تشكیل شده، از یك سلول بنام سلول تخم نشأت گرفته است. قرآن هم تكثیر سلولی را اساس تكثیر حیات می‌داند:

«انّ الله خالق الحبّ و النوی، یخرج الحیّ من المیّت و مخرج المیّت من الحیّ ذلكم الله فأنّی تؤفكون»(8). 

تقسیم سلولی كه تمایز سلولی ( یا انفلاق سلولی) عبارت بهتری برای آن است، به معنی تقسیم و تمایز سلول به دو قسمت مساوی است و این یك عمل اصلی فیزیولوژی است كه بواسطه آن موجودات زنده تكثیر می‌شوند لذا خداوند تعالی از خودش با صفت «برب ‌الفلق» یاد كرده یعنی سبب زندگی و تكثیر آن و سوره‌ای را با نام «فلق» نامگذاری كرده است.

تا اواسط قرن بیستم، نقش تخمك و اسپرم در تعیین جنسیت ژنتیكی جنین در انسان شناخته نشده بود اما پس از كشف كروموزمهای جنسی توسط دانشمندانی به نامهای«ون وینوانتر» و «پانتر» و «تئولیدان» این پدیده شناخته شد. یونانیها معتقد بودند كه تعیین جنسیت با اسپرم مرد است، اگر اسپرم از بیضه راست خارج شود، جنس نوزاد مذكر می‌شود و اگر از بیضه چپ خارج شود نوزاد مونث می‌شود. و بعضی دیگر گمان داشتند كه اگر جنین در سمت راست رحم رشد كند مذكر می‌شود و اگر در سمت چپ رشد كند مؤنث می‌شود. ارسطو هم كه معتقد بود فرزند مذكر مربوط به هیجان روحی مرد هنگام آمیزش است و اگر فاقد آن باشد، فرزند مؤنث می‌شود.

در قرآن كریم به وضوح اشاره شده كه نطفه (چه نطفه مرد باشد چه زن) اساس تعیین جنسیت جنین است كه مذكر شود یا مؤنث: «و انّه خلق الزوجین الذكر و الانثی، من نطفه اذا تمنی»(9) مراحل اساسی تكامل جنین از مرحله‌ی نطفه امشاج تا مرحله‌ی علقه، مضغه، عظام و لحم (كه قرآن كریم این نامهای علمی را به آنها داده) در واقع با شكل و خصوصیات میكروسكپی آنها مطابقت دارد با توجه به اینكه در طول همه این مراحل جنین از چند میلیمتر تجاوز نمی‌كند و علم جنین‌شناسی كه در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد، چنین وصف قرآنی را از طریق میكروسكوپ تأیید نمود.

احادیث شریفه‌ای نیز بعضی از این آیات كریمه را در مورد جنین توضیح می‌دهد، مانند تعیین مدت زمانی كه در آن اعضای جنین تشكیل می‌شود در اواخر قرن بیستم توسط علم جنین‌شناسی این مطلب كشف شد كه لحم و عظام و سمع و بصر و اعضای جنسی از هفته هفتم بارداری شروع به تشكیل شدن نموده و تا ماه ششم كامل می‌شود. و این مصداقی است برای قول رسول اكرم صلی الله علیه وسلم كه فرمود:

«اذا مرّ بالنطفه اثنتان و أربعون لیله بعث الله الیها ملكاً فصوّرها و خلق سمعها و بصرها و جلدها و لحمها و عظامها. ثم قال یا رب أذكر أم أنثی؟ فیقضی ربّك ماشاء و یكتب الملك»(10)
هر گاه چهل و دو شب از انعقاد نطفه بگذرد خداوند فرشته‌ای را مأمور می‌كند تا آن را صورت نگاری كرده و گوش و چشم و پوست و گوشت و استخوان آن را بیافریند،سپس می‌گوید پروردگارا، ‌او مرد باشد یا زن؟ و خداوند آنچه را كه بخواهد حكم می‌دهد و فرشته می‌نویسد.

بنابراین در بسیاری از آیات قرآن اعجاز طبی در زمینه جنین‌شناسی پزشكی به خوبی مشهود است. در اینجا به بررسی اینگونه آیات پرداخته و پس از آوردن نظرات متفاوت در این زمینه، به نقد و بررسی آنها پرداخته و نظر معتدل بیان خواهد شد. برخی از اینگونه آیات به خوبی نشانگر اعجاز طبی قرآن بوده و برخی دیگر، در چارچوب تعریف اعجاز قرار نمی‌گیرند فلذا می‌توان از آنها به عنوان «شگفتیهای آفرینش انسان درقرآن» یاد كرد

برگرفته ازمؤسسه أم الكتاب مركز تحقیقاتی تخصصی قرآن كریم

پـی نـوشـت:

(1)          من علم الطب القرآنی، ص32.

(2)          بقره/ 222.

(3)          مؤمنون/ 12 و 13.

(4)          مرسلات/ 2 و 21.

(5)          حجرات/ 13.

(6)          انسان/ 2.

(7)          مسند احمدبن حنبل.

(8)          انعام/ 95

(9)          نجم/ 45 و 46.

(10)     من علم الطب القرآنی/ ص 36

پنج شنبه 19/6/1388 - 18:11
دعا و زیارت

نگه داشتِ چشم

آن گاه كه مرد به زنی نگاه می كند، و دوباره می نگرد، این نگاه دوم بیشتر از هر چیز

به كشیدن ماشه ی اسلحه ای می ماند. به دنبال این نگاه هورمونهای جنسیی شلیك

می شوند كه تمام جای جای بدن را در م ینوردد، این هورمونهای جنسی ضربان قلب را

تند، رگهای اصلی را گشاد و رگهای كوچك و متوسط را تنگ می كند، و فشار خون را

نیز بالا می برد، به پروستات می رسد و راه ادرار بسته و در عوض راه مسیر آب زندگانی

باز می شود، و یك ماده ی پاك، عطرآگین و پربار جاری می شود، سپس در تركیب

شیمیایی خون تغییراتی پدید م یآید تا روند نزدیكی جنسی مراحل تكمیلی خود را طی

كند و نسل بشر همچنان باقی بماند.

اما هنگامی كه انسان در طول روز چشمش را كنترل نمی كند، چه اتفاقی می افتد؟

هورمونهای جنسی در نقاط مختلف بدن از طریق رگهای خونی به گردش می افتد،

خداوند بزرگ می فرماید :

{ قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ }[النور:30]

ای پیامبر به ایما نداران بگو چشمشان را كنترل كنند و شرمگاههای خود را نیز »

.« نگه دارند، این برای آن ها بس بهتر و پاكتر است

دانشمندان گفته اند :«ازکی» یعنی «اطهر» پاکتر, همچنین می تواند به معنی سود مند تر

و پاكیزه تر باشد؛ اما پاكی یا از نظر پاك شدن از گناه، یا دوری از بیماریها است؛ زیرا

«النظرة سهمٌ من سهام إبلیسَ مسمومة من تركها من خوف اللهِ جلَّ وعزَّ أثابه الله إیماناً یجد حلاوته فی قلبه»(1)

یعنی نگاه به نامحرم تیری از تیرهای زهرآگین شیطان است، هركس از ترس خدا از آن بپرهیزد‘خداوند در پاداش ایمانی به او می دهد كه شیرینیش را در قلبش احساس كند. . در روایت دیگری در حدیثی قدسی آمده:«النظرة سهم من مسمومٌ من سهام شیطان من تركها مخافتی أعقبته علیها إیماناً یجدُ حلاوته فی قلبه».(2)

یعنی نگاه) به نامحرم( تیری زهرآلود از تیرهای شیطان است، هركس از ترس من از آن

دوری كند، به خاطر آن، ایمانی به او می بخشم كه شیرینیش را در دل بچشد.

تیر هر گاه به بدن فرو رود، زخمی ایجاد می كند، و چه بسا به یك نقطه ی مشخصی

آسیب می رساند؛ اما اگر زهرآلود باشد، زهر به تمام نقاط بدن سرایت می كند. پیامبر –

درود و سلام خدا بر او باد – چهارده قرن پیش زیان های نگاه دوباره به نامحرم را بیان

داشته است. پس نگاه مانند وارد آمدن فشار بر ماشه است كه به سبب آن یك سلسله

واكنش ها و ترشح هورمونهای پیچیده ی جنسی شروع می شود كه تأثیرات زیادی بر تمام

اعضا بلكه بر تمام سلولهای بدن دارد و بدن را برای عمل جنسی آماده می سازد، تا در

روند ادامه ی نسل مأموریت خود را به انجام برساند. تمام این كنش و واكن شها باید در

یك زمان مشخص صورت می پذیرد؛ اما اگر رها شدن هورمونها دربدن بدون خالی

شدن به درازا بكشد، باعث آسیب ها و خطرهای دوچندانی برای بدن می شود.

در یك سایت علمی – پژوهشی، تحقیقی پیدا كردم كه بیست سال پیش آغاز شده و

به نتایج زیر رسیده بود : نخست این كه این هورمونها در رگها جریان دارد و در بدن

شخصی كه چشمش را از نگاه به نامحرم نگه نمی دارد، به گردش و جریان می افتد، چه

بسا زنی دركتابخانه ای كار می كند، بی حجاب هم باشد، گوشه ی چشمی، عرض هی

جاهای فتنه انگیز بدن و جای خلوتی هم باشد، صحبت از مسایل جنسی هم پیش

می آید، مجله ای نیز و ... الخ.

پیامبر گرامی كه از سر هوی وهوس سخن نمی راند مسلمانان را از نگاه پشت

سرنگاه بر حذر داشته و زنان را از آرایش و عطرزدن هنگام بیرون رفتن از خانه منع

فرموده، هم چنان كه از خلوت با اشخاص بیگانه، از دست دادن زن و مرد و از تمرد زن

در بستر شوهرش نهی فرموده است. تمام این نهی كردن ها و هشدار دادن ها به خاطر

دوری از بیماریهای بی شمار و بی پایانی است.

اكنون اندكی به جزئیات بپردازیم :

چرا وقتی افعی انسان را می گزد، گاهی او را از پای درمی آورد، دلیل علمی این امر

آن است كه زهر رگها را تا حد غیرقابل تحملی منبسط می كند، در نتیجه فشار پایین

می آید و شخص می میرد. امروزه از زهر افعی دارویی بسیار مفید برای انبساط شاهرگها

و مویرگها تهیه می كنند؛ لذا وقتی مویرگها و شاهرگها بیش از حد انبساط پیدا كند،

منجر به مرگ می شود. پژوهشگر نامبرده نیز این هورمونها را زهر نامیده؛ انداز هی

مشخص و محدود از زهر، دوا و اما اندازه ای زیاده از حد آن درد است.[ بر اثر گردش

این سمها در بدن]چه روی می دهد؟ اولین چیزی كه در اثر گردش این سمها در طول

روز مشاهده می شود، بوی بسیار نامطبوعی از زیر بغل و قسمتهایی از بدن است.

پس تا زمانی كه چشم آزاد و بی قید گذاشته می شود، مجله ها، منظره ها و فیلم هایی هم باشد،

زنانی برهنه ی پوشیده، خلوت با زنان بیگانه، صحبت از امیال جنسی هم در میان باشد،

هورمونها در طول روز همچنان در جریان و گردش خواهد بود، و بر مقدار آن افزوده

می گردد و همین ادامه ی مدت چرخش و گردش، آن را به سم تبدیل می كند.

بنابراین نخستین علایم، پیدا شدن بوی نامطبوع زیر بغل و پاها و گشایش روزنه ی

غده های عرق و چربی در قوزك ها، پاشنه ها و در باسن است. این خود چندین نوع

بیماری بواسیر به همراه دارد و گشایش روزنه های چربی از طریق گردش هورمونها

سبب درآمدن جوشهای جوانی در صورت می شود. در جریان بودن هورمونهای جنسی

كه چیزی از زهر كم ندارد، و برانگیختن آن تا حد زیادی، سبب میگرن یا سردرد خفیف

می شود كه پزشكان تا كنون درمانی برای آن پیدا نكرده اند.

اما آن چه ترسنا كتر است دردهایی است كه به مفص لها به ویژ مفص لهای بزرگ

مانند زانو و مفصل ران دست می دهد. به نظر می رسد كه این هورمونها از میزان لزجی

مایع بین استخوانها م بكاهد و اندك اندك سبب خشكیدن این مایع و سپس به هم

ساییدن استخوانها و آن گاه درد مفصل كه غیر قابل تحمل است، می شود.

در جامعه های غربی در سنین پایین به خاطر گردش این سمها در بدن در طول روز،

از بیماریهای این چنینی بسیار رنج می برند. دو كارمند سیرك در بریتانیا در سن سی

سالگی به دردهای حاد مفاصل مبتلا شدند، و هیچ دلیل قانع كننده ای جز برانگیختن

مستمر هورمونهای جنسی ندارد.

اما در زمینه قلب و رگهای خونی باید گفت كه توالی گردش این هورمونها (یا این

زهرها) سبب پایین آمدن ضربان قلب و كندی گردش خون و خون بستگی احتمالی و

گشایش زیاد و متوالی سر خرگها می شود كه نرمی و انعطاف پذیری آن را از بین می برد،

با این وضع و با تغییر تركیب شیمیایی خون، تصلب شرایین پیش می آید كه بیشترین

بیماری این دوران است. و این بیماری در جامعه های بی قید و بند شایع است. علاوه بر

آن این زهرها كه در جای جای بدن به گردش می افتد، باعث گرفتگی چربی می شود كه

اگر در یك جای مشخصی نفوذ كند موجب نابینایی، راشیتیسم، لنگی، دیوانگی یا

بی حافظگی و مانند آن می شود، و اگر در طول روز در بدن در جریان باشد، سبب لكنت

زبان و سختی چرخش زبان در دهان می شود؛ و نیز باعث پدید آمدن یبوست می گردد

كه خود چیزی حدود پنجاه بیماری از آن ناشی می شود. پس كسی كه خیره به زیبارویان

و زنانی كه صبحگاهان و شامگاهان در رفت و آمدند، می نگرد و سلسل های زلفكان

مه رویان را می پاید، مجله ها را می خواند و در جاهایی كه خدا را خوش نمی آید،

می نشیند، با تمام این مشكلات و بیماریها دست به گریبان می شود.

از دیگر آثار منفی استمرار گردش این سمها، در سنگ صفرا و گاهی ورم زودرس

پروستات كه بیش از حد معمول است دیده می شود، این نتایج پژوهش یك پزشك در

مؤسسه ای علمی در یكی از كشورهای عربی بود كه من آن را از یك سایت علمی گرفتم؛ اما در حقیقت مصداق این حدیث شریف است:« النظرة سهمٌ من سهام إبلیسَ مسمومة من تركها من خوف اللهِ جلَّ وعزَّ أثابه الله إیماناً یجد حلاوته فی قلبه» (3)

یعنی نگاه به نامحرم تیری از تیرهای زهرآگین شیطان است، هركس از ترس خدا از آن بپرهیزد‘خداوند در پاداش ایمانی به او می دهد كه شیرینیش را در دلش می چشد. راهنمایی پیامبر خود سری نیست.

{ وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى} [النجم:3- 4]

"او از روی هوى و هوس حرف نمی زند؛ بلكه در واقع وحی است كه بر او نازل می شود" 

محال است خداوند چیزی را مشروع بدارد یا چیزی را حرام كند مگر این كه نتایج

گران بهایی در پی داشته باشد كه خوشا به حال هر كه آن را دریافت و بدا به حال آن

كه به آن پی نبرد. ما ایمان داران دستورهای خدا را بدون چشم داشتِ كشف حكمتهای

آن اجرا می كنیم؛ اما در عوض اگر حكمتها نیز برایمان آشكار شود، ایمانمان به عظمت

این دین افزونی می یابد.

خداوند بلندمرتبه می فرماید :

{لِیَزْدَادُوا إِیمَاناً مَّعَ إِیمَانِهِمْ} [الفتح:4] "تا ایمانشان همچنان رو به فزونی باشد"

و رحمت بر آن كه فرمود :

یا رامیاً بسهام اللحظ مجتهداً        أنت القتیل بما ترقى فلاتصب

و باعث الطرف یرتاد الشفاءله      احبس رسولك لایأتیك باالعطب

ای كسی كه تلاش می كنی با تیر مژگان به هدف بزنی، با آن چه می اندازی خود را به

كشتن می دهی و كشته خود تو هستی، بیهوده نزن؛ و ای آن كه چشم به او دوخت های و

منتظر شفا هستی، چشمت را فرو هل كه درمانی برایت نمی آورد.

ــــــــــ

برگرفته از کتاب, شگفتیهای خداوند دربدن انسان, نویسنده:دكتر محمد راتب نابلسی،برگردان:یدالله پشابادى، امین سلیمانى. ناشر: انتشارات حرمین.

نوبت چاپ:1384, چاپ اول.

ــــــــــــ

پی نوشت ها :

(1)   حاكم در المستدرك ( 7875 ) از حذیفه این حدیث را روایت كرده، و گفته است :  

      حدیث مستند ودرست است كه مسلم و بخاری آن را نیاورده اند. همچنین طبرانی در

      المعجم الكبیر ( 10362 ) از ابن مسعود روایت كرده است.

(2)   قضاعی در مسندالشهاب ( 293 ) از ابن عمر روایت كرده است.

(3)   سند حدیث ذكر شد.

پنج شنبه 19/6/1388 - 18:10
دعا و زیارت

در مجله المستقبل مضمونی تحت عنوان( خواب یا بیرون فگنی مؤقت روح)به نشر رسیده که در آن معلوماتی در مورد خواب ومیخانیکیت های آن،از جمله بر مفکوره علمای قدیم که میخایکیت خواب را خارج شدن مؤقت روح ورؤیا را رفتن روح به جاهای مختلف میدانستند مهر،تأیید گذاشته که کشفیات تازه بیالوژیک تا اندازه ای میخانیکیت های خواب نیز روشن شده دیگر ضروری نیست که بر نظریات سابقه تأکید صورت بگیرد: آن نظریات صرف ارزش تاریخی دارند. البته هدف ما خدای ناخواسته بی احترامی علمای مذکور نیست بلکه از این نگاه ایشان منحیث اشخاصیکه بار اول بالای این مسایل فکر کرده اند قابل احترام وسپاسگزاری نیز هستند.

علامه صلاح الدین سلجوقی در اثر معروف خود(تجلی خدا در آفاق ،وانفس) می نگارد: امروز ما علمایی از قبیل کانت،لا پلاس،گالیله وغیره را ستایش میکنیم که در مورد چگونگی کره زمین ونظام شمسی نظریاتی درست ارائه داشته اند اما بیشتر از همه آن شخص قابل قدر است که گفته بود زمین بالای شاخ گاو قرار داشته واگر گاو شاخ خود را حرکت داد در زمین زلزله رخ میدهد زیرا وی اولین شخصی بود که در این مورد فکر کرده ونظریه داد" علمای مذکور قابل احترام وبزرگداشت هستند اما یک مسئله مغلق بیالوژیک را به یک مسئله مغلق تر وبه کلی نا معلوم (روح)نسبت دادن برای خواننده هیچ کمک نمیکند،زیرا در مورد روح تا حال دانش نیز چیزی نمیداند وخداوند نیز صریحاً به ما در مورد اطمنیان داده:{ وَیَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً} [الإسراء : 85] از (ای محمد صلی الله علیه وسلم!)در باره روح میپرسند. بگو: روح چیزی است که تنها پروردگارم از آن آگاه است،چرا که چز دانش اندکی به شما داده نشده است.

هم چنان در آیه 42 سوره زمر-{ اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِكُ الَّتِی قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ ...}.

علمای طب خواب را چنین تعریف کرده اند: خواب یک نوع فعالیت بیالوژیک است که متصف با ضیاع مؤقت شده اندازه آن نزد هر شخصی فرق میکند. تنبیه خواب از یک قسمت معین دماغ به نام hynothalamns  منشأ گرفته واز طرق بصری یا optic tractانتقال می یابد.

واینکه چرا ضرورت به خواب در هر 24 ساعت یک یا دو بار رخ میدهد صد در صد از نظر بیالوژی واضح نشده اما بصورت عموم گفته شده که خواب کردن در هر 24 ساعت خستگی بدن را رفع ووجود را برای فعالیت های بعدی آماده می سازد خواب مراحل مختلف داشته وشرح همه جزئیات آن در اینجا دلچسپ نخواهد بود اما بطور خلاصه به نکات آینده توجه نمائید.

مرحله ابتدایی خواب به نام non Rapid eye movement ( Nrem)  یعنی مرحله که در آن حرکات چشم سریع نیست یاد می شود در این مرحله حرکات چشم مریض سست بوده وموج های برقی فعالیت برقی دماغ(EEG) هم ضعیف می شود گراف برقی دماغ نیز مانند گراف برقی قلب بروی ورق ثبت می شود عضلات بدن نیز کم می شود (از همین سبب اگر دست شخصی خوابیده را بلند کنیم بی اختیار دوباره بزمین میافتد)همچنان فشارخون،تعداد دفعات تنفس وضربات قلب پائین می آید.

به تعقیب این مرحله،مرحله Rapid eye movement یا مرحله که حرکات چشم سریع است فرا میرسد که متصف است با فعال شدن مکرر موجه های EEGوزیاد شدن وظایف سیستم اعصاب خود کار. اما قدرت عضلی در آن مدت عموماً کم وحتی شاید فلج باشند. ضربات قلب،دفعات تنفس وفشار خون هم بیشتر می شود . این دوره شاید هر شب 4 -5 بار تکرار شود.

تشوشات خواب وامراض مربوط به آن مبحث جداگانه بود،ودر صورتیکه خوانندگان خواسته باشند در مورد معلومات ارائه خواهد شد.

منبع : 55a 

پنج شنبه 19/6/1388 - 18:10
دعا و زیارت

کلمات سمع(شنیدن) وبصر(دیدن) درکناریکدیگر 19 مرتبه درقرآن پاک ذکرگردیده که در17 موردکلمه سمع قبل از بصرآمده که بشر تاچندی پیش ازرازوحکمت این مسئله آگاه نبود.

وهوالذی انشاءلَکم سمع والابصروالافئده....... (سوره نحل 78)

إن السمع والبصر والفواد............(سوره اسراء 36)

وجعل لکم السمع والابصاروالافئده........ (سوره نحل 78)

واقیعت اینست که هردوعضویعنی گوش وچشم ازحواس گرانبها ومهمی هستندکه انسان بوسیله انها میتواند باعلم خارج ارتباط برقرارکند، امور ادراکی رادریابد واشیاراازهم فرق داده وباآنها آشناشود. لاکن درقرآن مجید آوردن لفظ شنوائی قبل ازبینائی تقریبآ بصورت یک قاعده درآمده است.

باتوجه به یافته های علمی میتوان علت این امر راچنین توضیع داد:

حس شنوائی درجنین قبل از بینائی فعال میشود. دانشمندان باارسال فریکانس های صوتی بطرف زن بارداری که آخرین روزهای مدت بارداری رامیگذراندمشاهده کردند که جنین باانجام حرکاتی به این اصوات پاسخ میدهد.

فراگیری نطق دردرجهء اول ازطریق شنوائی انجام میگیرد. بطوریکهاگرطفل ناشنوابدنیاآید یادگرفتن تکلم برایش ناممکن میباشد که این مسئله میتواند باعث تاءخ عقلی وادراکی(عقب ماندگی ذهنی) گردد. درحالیکه افرادزیادی نابین متولدگردیده اند ولی توانسته اند مدارج عالی علمی راکسب کنندوحتی نوآوری داشته باشند.

کسیکه شنوائی اش راقبل ازتکلم ازدست داده باشدقادربه تکلم نخواهدبود.

سخن گفتن وسیله ایست برای ایجاد ارتباط بااشخاص ماحول وهماهنگی بامحیط خارجی وتوسط سخن گفتن شخص میتواند ابرازوجودکندونیازهایش رابیان کند. اگرسیستم شنیدن ناقص باشد شخص تکلم کرده نمیتواند واین برای شخص خیلی دردآوروناتوان کننده میباشد. امروزه متخصصین معیوبیت ها نوع معیوبیت ناگویائی(که همواره همراه باناشنوائی میباشد) راسخت ترین نوع معیوبیت ها میدانند.

چشم مسئول بینائی است. اماگوش علاوه از شنوائی وظیفهء موازنه وتعادل رانیزدارامیباشد.

شایدحکمت های دیگری نیزدرتقدم سمع بربصرموجودباشدکه دانش بشری هنوزقابلیت درک آنرانداشته است.

برگرفته از اندیشه سبز

پنج شنبه 19/6/1388 - 18:9
اخبار
از ویژگی‌های این موجود فضایی که دارای اسکلت خزندگان و مغزی انسانی است این است که می‌تواند مدت‌ها در زیر آب زنده باقی بماند.
به نقل از پایگاه اینترنتی روزنامه "Dailytelegraph" در سال 2007 تلویزیون مکزیک خبر از یک کشاورز مکزیکی داد که موجودی عجیب و به صورت زنده در مزرعه خود پیدا کرده است.
حالا و چند روز پیش دانشمندان پس از دو سال تحقیقات مفصل و تحت شدیدترین تدابیر امنیتی نتایج آزمایشات خود را در یک کنفرانس خبری منتشر کردند.
این موجود کوچک که از نظر اسکلت به خزندگان و به خصوص مارمولک شبیه است به اندازه کف دست انسان است ولی دارای دندان و اسکلت جمجمه شبیه به انسان است و با توجه به خصوصیات بدنی خود قادر است مدت‌ها زیرآب باقی بماند.
نکته جالب در این موجود مغز بزرگ آن است که مخصوصا در عقب سر او بزرگتر است. نتایج ژنتیکی نشان داده که نوع ژن این موجود به هیچ موجود زنده‏ای در کره زمین شباهت ندارد.
کشاورز مکزیکی که این موجود را پیدا کرده بود و از دیدن او وحشت زده شده بود مجبور شد برای کشتن این موجود سه بار به مدت چند ساعت او را در آب غرق کند.
 وقتی که این کشاورز این موجود عجیب را مشاهده کرد این موجود که بسیار شبیه به فیلم‌های تخیلی فضایی است برای نجات خود شروع به جویدن بازوی خود کرده بود.
خبرگزاری‌ها اعلام کرده‌اند این کشاورز مکزیکی مدتی بعد در یک سانحه رانندگی که منجر به آتش‌سوزی شد با حرارت بسیار زیادی در این سانحه سوخته و کشته شده است.
پنج شنبه 19/6/1388 - 6:37
دانستنی های علمی
دره های خشک آنتارتیکا

می گویند دره های خشک آنتارتیکا با زمین های خشك و بی آب و علف پوشیده از شن، شبیه ترین قسمت زمین به كره مریخ است. این سرزمین جایی است در میان Victoria land ، McMudo، Sound . از آن دست زمین هایی كه هرگز رنگ برف به خود نمی بینند . اما دلیل شباهت این منطقه به مریخ بیابانی بودن آن نیست كه در زمین بیابان بی آب و علف كم نیست، بلكه چیزهایی در این منطقه مشاهده می شود كه در زمین دیده نشده است؛ یخ در بیابان . در این منطقه دره هایی هست، پوشیده از یخ و البته در زیر یخ ها، در آب هایی شور،جاندارانی خم زندگی می کنند، چیز هایی كه هرگز در هیچ منطقه بیابانی دیگری دیده نشده است . تحقیقات روی این موجودات و دلایل پیدایش این سرزمین همچنان ادامه دارد.
 

جزیره سوکوترا

سطح زمین آن بسیارشیب دار است به صورتی که شما فکر می کند به سیاره دیگری رفته اید یا به زمان های دور تاریخی مسافرت کردیده اید . جزیره سوکوترا یکی از 4 جزیره است که از لحاظ جغرافیایی درانزوایی از قاره خشک آفریقا قراردارد که قدمت آن به 6تا7 میلیون سال می رسد همانند جزیره گالاپاگوس . بیش از 700 گونه نادر گیاهی و جانوری دراین منطقه یافت می شود که یک سوم مملو از جانداران همگی بومی هستند .

آب و هوای ناملایمی دارد می توان گفت گرم و خشک و همچنین شگفت انگیزترین گیاهان را می توانید دراین منطقه بیابید. موقعیت جغرافیایی این جزیره دراقیانوس هند ودر 250 کیلومتری سومالی و 340 کیلومتری یمن واقع شده . وسعت ساحل شنی آن متشکل از سنگهای آهکی و جلگه های مرتفع آن پر از غارهایی به طول 7 کیلومتر است .بلندی کوههای آن به 1525متر می رسد . درختان و گیاهان این جزیره از لحاظ زمین شناختی قدمتی 20 میلیون ساله داشته وبه عنوان جزیره ای بکر ومحصورشده از آب محسوب می گردد.
 

معادن روباز ریوتینتو

اگر دلتان می خواهد یك منظره از كره ماه ببینید، لازم نیست سوار سفینه فضایی شوید و برای دیدن آن كلی هزینه كنید، كافی است به اروپا بروید. جایی در اسپانیا وجود دارد كه تصاویر سوررئال آن مناظر كره ماه را تداعی می کند؛ «معادن روبازریوتینتو ». البته این معادن تنها جذابیت این منطقه نیستند. در نزدیكی آنها، رودخانه ای با آب قرمزجریان دارد كه خود یك چش مانداز جذاب استمیان چشم انداز جذاب دیگر. این رودخانه اسیدی، با PH بین 7/ 1 تا 5/ 2 فلزات سنگین زیادی را درخود جای داده است.


دریاچه كلیلوك

دریاچه كلیلوك آنقدرجذاب و عجیب است كه می توان تصور كرد متعلق به كره زمین نیست. این دریاچه پر از فلزات سنگین است و تابش آفتاب داغ تابستانی و تبخیر آب آن، بلورهایی از این مواد معدنی و فلزات را به وجود می آورد كه در گودال های كوچك، نور را در رنگ های سبز و آبی بازتاب می دهند .این دریاچه یكی از بزرگترین ذخایر مواد معدنی مانند سولفات های سدیم، كلسیم و پتاسیم، همچنین هشت نوع فلز سنگین مانند نقره و تیتانیوم.


دره ماه در برزیل

از اسمی كه بر آن گذاشته اند پیداست این سرزمین باید جایی باشد شبیه به ماه. جایی كه فرسایش ناشی از آب، صخره ها و گودال هایی را در جنگل به وجود آورده است که از کوارتز تشکیل شده اند.


سالار دی یویونی در بولیوی

جایی در آمریكای لاتین وجود دارد كه انگار زمینی نیست؛ Salar De Uyuni در بولیوی. آنها كه این منطقه را دیده اند می گویند یكی از تماشایی ترین چشم اندازهای جهان است. اما دلیل این جذابیت احتمالا كنار هم قرار گرفتن مواردی است مانند اتشفشان های فعال، بیابان نمک.


دریاچه خون در ژاپن

اما دیگر مكان عجیب و غریب دنیا در ژاپن واقعاست؛ Blood Pond Hot Spring ، 9 چشمه آب گرم قرمز رنگ که با هم یک دریاچه را تشکیل داده اند . رنگ قرمز این دریاچه به دلیل فراوانی عنصر آهن در آب آن است.
 

 
صخره های جنگلی
 

Shilin، یا صخره های جنگلی در چین، صخره هایی آهكی هستند كه توسط آب فرسایش یافته و تشکیل شده اند.


گودال The Richard Structure

جایی در كشور موریتانی، گودالی وجود دارد كه گفته می شود در اثر برخورد یك شهاب سنگ به وجود آمده است.
گودال The Richard Structure ، با قطری در حدود 30 مایل، از فضا قابل رویت است. این گودال در جنوب غربی صحرای ساهارا قرار دارد.


غارهای یخی اتریش

غارهای یخی اتریش، جای دیگری روی كره زمین است كه در آن احساس می کنید در كره دیگری هستید. تعداد زیادی غار یخی در زمین وجود دارد اما Eisriesenwelt Ice Cave ، از بزر گترین موارد غارهای یخی كشف شده توسط بشر است. آنها در نزدیكی سالزبورگ واقعند و به فاصله 40 كیلومتر کشیده شده اند.
چهارشنبه 18/6/1388 - 4:30
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته