امیرالمومنین (ع):
لا تقسروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلسوقون لزمان غیر زمانکم.
فرزندان خود را بر آن اساس که خود تربیت شدهاید تربیت نکنید که اینان برای عصر و زمانی غیر از عصر و زمان شما آفریده شدهاند.
در مسابقات ورزشى، ورزشكاران نمىگویند: مىترسیم شكست بخوریم، پس در زمین حاضر نشویم! فوتبالیست باید در مسابقه شركت كند، خواه گل بزند یا گل بخورد. حتى اگر چند بار هم شكست بخورد باز هم دست از مسابقه برنمىدارد. ناپلئون مىگوید: در چهارده عملیات نظامى شكست خوردم تا بالاخره پیروز شدم. بر اساس روایات، به هنگام خشكسالى باید نماز باران خواند، ما باید به وظیفه خود عمل كنیم، این كه باران ببارد یا نبارد، مربوط به خداوند است. منبع : سایت آقای قرائتی
شخصى از قاهره شترى را اجاره كرد تا به منطقه عبّاسیه برود. او بر شتر سوار شد و صاحب شتر افسار شتر را گرفته و مسافر را مىبرد. در مسیر راه، شتربان زیر لب و گاهى هم بلند مسافر را مسخره مىكرد و چون او را مردى غریب و تنها و محتاج یافته بود، همگام با حركت شتر به جسارتهاى خود ادامه مىداد. در مسیر راه شخصى این صحنه را دید و به مسافر گفت: آیا مىدانى و مىشنوى كه شتربان چه مىگوید؟ گفت: بلى! پرسید: پس چرا از خود عكس العملى نشان نمىدهى؟ گفت: اگر او مرا به عباسیه مىرساند و مسیر راه درست است، این حرفها مهم نیست، هرچه مىخواهد بگوید. در سوره مطفّفین مىخوانیم كه مجرمان، مؤمنان را به شكلهاى مختلف تحقیر مىكنند: 1- پیوسته به آنها مىخندند: «اِنّ الّذین أجرَموا كانوا من الّذین آمنوا یَضحكون» 2- هر گاه از كنار آنها عبور مىكنند، غمزه مىآیند و چشمك مىزنند: «و اذا مَرّوا بهم یَتَغامزون» 3- همین كه به سوى دار و دسته خود بر مىگردند، پشت سر مؤمنان فكاهى و طنز مىگویند: «و اذا انقَلبوا الى اهلِهم اِنقَلبوا فَكِهین» 4- هنگامى كه مؤمنان را مىبینند، مىگویند: اینها منحرفند: «و اذا راوهم قالوا انّ هؤلاء لضالّون» امّا مؤمنان استقامت كرده و از راه خود دست بر نمىدارند. قرآن در ادامه مىفرماید: روزى خواهد آمد كه مؤمنان، به كفار خواهند خندید. «فالیوم الّذین آمنوا من الكفار یَضحكون»
منبع : سایت آقای قرائتی
این غرائز را خداوند در انسان آفریده و لذا سركوب آن جایز نیست، بلكه باید آن را كنترل و مهار كنیم. وجود غرائز براى حفظ و بقا و تكامل نسل بشر ضرورت دارد. اگر شكم نباشد، انسان از گرسنگى مىمیرد، اگر غضب نباشد، انسان از خود دفاع نمىكند و اگر شهوت نباشد، نسل بشر قطع مىگردد.
ولى براى ارضاى غرائز باید مسیر صحیح طى شود. غرائز مثل كپسول گاز هستند كه اگر از طریق صحیح وارد اجاق گاز شود، نتیجهاش حرارت و پخت و پز است، ولى اگر بدون كنترل باشد، انفجار و خطر را در پى خواهد داشت.خودآرایى براى زن یك غریزه است، این غریزه اگر در خانه به كار گرفته شود زندگى را شیرین و پر محبت خواهد كرد، امّا اگر این خودآرایى در خیابان انجام گرفت، سبب متزلزل كردن خانوادههاى دیگر خواهد شد.
این جلوهها در دل افرادى كه ازدواج نكردهاند طوفانى برپا مىكند كه یا او را مثل شمع آب مىكند و مىسوزاند آثار سوئى همچون فرار از خانه، تهدید، و... را به دنبال دارد.منبع : سایت آقای قرائتی
اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند چیزى به خورشید اضافه نمىشود و اگر همه مردم پشت به خورشید خانه بسازند، چیزى از خورشید كم نمىشود. خورشید نیازى به مردم ندارد كه رو به او كنند، این مردم هستند كه براى دریافت نور و گرما باید خانههاى خود را رو به خورشید بسازند. خداوند به عباداتِ مردم نیازى ندارد كه فرمان داده نماز بخوانند. این مردم هستند كه با رو كردن به او از الطاف خاص الهى برخوردار مىشوند و رشد مىكنند. قرآن مىفرماید: اگر همه مردم كافر شوند، ذرّهاى در خداوند اثر ندارد، زیرا او از همه انسانها بىنیاز است. «اِن تكفروا انتم و مَن فى الارض جیمعاً فانّ اللّه لغنىٌّ حمید»
از آنجا كه خداوند اولیاى خود را دوست دارد، لذا اگر خلافى كنند، فوراً آنان را با قهر خود مىگیرد تا متذكّر شوند،
چنانكه خداوند در قرآن مىفرماید: اگر پیامبر سخنى را كه ما نگفتهایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مىگیریم: «لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین» و همچنین اگر مؤمنین خلافى كنند، چند روزى نمىگذرد مگر آنكه گوشمالى مىشوند. امّا اگر نااهلان خلاف كنند، خداوند به آنان مهلت مىدهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاك مىكند: «و جعلنا لمهلكهم مَوعداً» و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مىاندازد و به آنان مهلت مىدهد تا پیمانه شان پر شود. «انّما نُملى لهم لیزدادوا اثماً» به یك مثال توجه كنید: اگر قطرهاى چاى روى شیشه عینك شما بریزد، فوراً آن را پاك مىكنید. امّا اگر قطرهاى چاى روى لباس سفید شما بچكد، صبر مىكنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض كنید. و اگر قطرهاى روى قالى زیر پاى شما بچكد، آن را رها مىكنید تا مثلاً شب عید به قالى شویى ببرید. خداوند نیز با هركس به گونهاى رفتار مىنماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، كیفر او را به تاخیر مىاندازد.
منیع: سایت آقای قرائتی
قیمت و ارزش هر كس به اندازه كاری است كه به خوبی می تواند انجام دهد.
(امام علی «ع»)
همیشه پوشیدن لباس به خاطر مَحرم و نامَحرمى نیست، بلكه گاهى پوشیدن لباس جنبه تكریم و ادب دارد. معمولاً افراد در خانه خود، لباس ساده مىپوشند ولى وقتى مهمان وارد خانه مىشود، به احترام مهمان، لباس كامل و مناسب مىپوشند و اگر قرار باشد در مجلس عروسى شركت كنند، لباس كاملترى بر تن مىكنند. این تغییر لباسها، به خاطر ادب و احترام مهمانان مجالس است. حضور در محضر خداوند در حال نماز نیز مقتضى پوشیدن لباس مناسب و كامل است.
در قرآن مىخوانیم: «اُدعونى أستَجِب لكم» مرا بخوانید تا شما را اجابت كنم. اگر شخصى به دیگرى گفت: به هنگام برخورد با مشكل به من تلفن كن تا تو را كمك كنم، این جمله لوازم و شرایطى دارد از جمله: 1 رفاقتت را با من حفظ كنى. 2 شماره تلفن مرا گم نكنى و شماره را درست بگیرى. 3 به هنگام بازگو كردن مشكلات، حرفهاى بى ربط نزنى و توقّعات نابجا نداشته باشى و به وظیفه خود عمل كرده باشى. 4 آنچه مىگویى واقعاً مشكل باشد، نه خیالات و توهّمات. 5 براى حلّ مشكل خود، انتظار نداشته باشى تمام مقرّرات و نظام را بهم بریزم. 6 حلّ این مشكل، سبب پیدایش مشكل دیگرى براى شما یا دیگران نشود. 7 در بازگو كردن مشكلات، صادق باشى و دروغ نگویى. آیا ما در دعا و طرح مشكلات خود با خدا، این شرایط را مراعات كردهایم؟ آیا رفاقت و بندگى خود را با خدا حفظ كردهایم؟ قرآن مىفرماید: «و یَستَجیبُ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات» پاسخ مثبت به كسانى داده مىشود كه با ایمان و عمل شایسته رابطه خود را با خدا حفظ كرده باشند. آیا شماره تلفن را درست گرفتهایم؟ در روایات مىخوانیم: دعا آدابى دارد، از جمله: ابتدا «بسم اللّه» بگویید، با وضو و حضور قلب و در مكان مقدّس مثل مسجد باشید، قبل از دعا از خداوند با صفات و اسماءالحسنى تجلیل كنید، ده مرتبه «یا اللّه»، «یا ربّ» بگویید، گوشهاى از نعمتهاى الهى را به زبان آورید، از خداوند تشكر كنید، بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستید، لغزشهاى خود را مطرح و استغفار كنید، دعا و خواسته خود را میان دو صلوات مطرح كنید و امیدوار باشید. آیا در دعاهاى خود توقّعات نابجا نداریم و به وظیفه خود عمل كردهایم؟ دانشآموز درس نخوانده، دعا مىكند كه قبول شود. مىگویند: دانش آموزى به خانه آمد و وارد اتاق جلویى شد و مشغول دعا شد. به خدا گفت: پروردگارا! كوه هیمالیا را در فلان كشور قرار بده و دریاچه ارومیّه را در نیشابور قرار بده. مادرش گفت: این چه دعایى است كه مىكنى؟! گفت: من در امتحان جغرافیا پاسخ سؤالات را اشتباه نوشتهام، حالا به خدا مىگویم كوه و دریا را جابجا كند تا من نمره بیاورم! آیا زمان دعا و شرایط دیگر را در نظر گرفتهایم؟ در اسلام زمانهایى براى دعا سفارش شده است، از جمله: شبهاى جمعه، سحرها، بعد از نماز، غروب جمعه، بعد از خطبههاى نماز جمعه، هنگام نزول باران و جارى شدن اشك و.... آیا مشكلات ما واقعاً مشكل است یا خیال مىكنیم كه مشكل است؟ بسیارى مشكلات، لازمه نظام طبیعت است و رفع آن، به معناى به هم زدن نظام عالم. همچون فقیرى كه سقف خانهاش خراب است و باران كه مىآید، سقفش چكّه مىكند. براى رفع مشكل او، یا باید خداوند باران نفرستد یا بر بام خانه او باران نبارد و یا آب باران در پشتبام خانهاش نفوذ نكند و یا... كه هر كدام از اینها به معناى نادیده گرفتن قوانین حاكم بر طبیعت است.
زن و مرد در شخصیّت انسانى یكسان هستند، و دیه، قیمت انسانها نیست، بلكه جبران خسارت مالى است. اگر كسى مردى را بكشد، به نانآور خانه لطمه زده و ضربه اقتصادى بیشترى وارد كرده است و به همین دلیل جریمه بیشترى باید بپردازد. اگر كم و زیادى دیه براساس شخصیّت افراد باشد، باید هر كس یك شخصیّت علمى یا معنوى را كشت، قصاص و دیه بیشترى را متحمّل شود. در حالى كه دیه سادهترین افراد و برجستهترین افراد، از نظر حقوقى یكسان است. در مسایل حقوقى، حضرت علىعلیه السلام و ابن ملجم یكسان هستند و به همین خاطر حضرت علىعلیه السلام در مورد قاتل خود فرمود: «فاضربوه ضَربةً بضَربة» او یك ضربت به من زد، شما هم یك ضربت به او بزنید، نه بیشتر. اگر دیه و قصاص برمبناى شخصیّت افراد باشد، همه ثروت و پولهاى دنیا را هم بدهیم، جبران یك ذره از شخصیّت علىّ بن ابیطالبعلیهما السلام نمىشود. آرى، حساب دیه، حساب شخصیّت افراد نیست تا خیال كنیم كه چون دیه زن نصف مرد است، پس شخصیّت او كمتر از مرد است.