بودا به دلیل توانایی اش در پاسخ دادن به شیطان مشهور بود. اما روزی مردی، از شهری دور به نزد بودا آمد تا او را امتحان کند. او در حضور دیگران به مسخره کردن بودا پرداخت. هر کاری که می توانست انجام داد تا بودا را عصبانی کند اما بودا هیچ حرکتی نکرد.فقط رو به مرد کرد و گفت: می توانم از تو سوالی بکنم؟ مرد گفت: درباره چی؟ بودا گفت اگر کسی هدیه ای به تو بدهد و تو آن را نپذیری، این هدیه متعلق به چه کسی است؟ مرد گفت: خوب مسلم است. متعلق به کسی که آن هدیه را بخشیده است. بودا خندید و گفت: پس اگر من از پذیرفتن سخنان نادرست شما اجتناب کنم، همه این حرف ها مال خودتان خواهد بود. مرد دیگر قادر نبود جوابی بدهد و زبانش بند آمده بود.
حتی لحظه ای!