گاهی خدا هم چشم بر هم می گذارد
یک مشت غم بر پشت آدم می گذارد
گاهی خدا هم سینه ای را می فشارد
گاهی خدا هم سینه ای را می فشارد
بر گرده ی دل داغ ماتم می گذارد
در گرمگاه رزم پاكی با پلیدی
نعشی به روی دست رستم می گذارد
شاید خدا هم می پسندد داد دل را
كاین گونه اش در بوته ی غم می گذارد
دستی است بازیگر كه نان خار كن را
بر سفرة رنگین حاتم می گذارد
هشدار ، بذر نامرادی ریشه اش را
گاهی به سرعت ، گاه كم كم می گذارد
گاهی به آهی دودمانی می شود گم
آه سحر تأثیر محكم می گذارد
گر ژاله از دامان گل افتاد ارفع
گل نیز سر بر گور شبنم می گذارد
علی احمدی
اللهم عجل لولیک الفرج