بیوگرافی و تصاویر بازیگران
در یک خانواده کاملا هنرمند به دنیا اومدم، پدرم «ایرج» یکی از خوانندگان بنام و محبوب ایران است، مادرم هم از صدای خوبی بهرهمند است اما….
بیوگرافی احسان خواجه امیری خواننده ای موفق
احسان خواجه امیری متولد ۷ آبان ۱۳۶۳ فارغ التحصیل مهندسی کامپیوتر از دانشگاه آزاد و فرزند آخر خانواده احسان خواجه امیریدر یک خانواده هنرمند به دنیا آمده است.
پدر او ایرج از سر آمدان موسیقی سنتی و آواز است که بر شکوفایی و پرورش او تاثیر بسزایی داشته است. احسان شیفته و عاشق موسیقی است. کار حرفه ای خود را با آهنگسازی برای مجموعه ای مستند که موسیقی بی کلام بود شروع کرد.
خانواده هنرمند
در یک خانواده کاملا هنرمند به دنیا اومدم، پدرم «ایرج» یکی از خوانندگان بنام و محبوب ایران است، مادرم هم از صدای خوبی بهرهمند است اما هیچوقت قسمت نشده که بخواند، خواهر بزرگترم هم موسیقیدان است
علاقه به خوانندگی
طبیعی بود که با داشتن چنین خانواده هنرمندی به خوانندگی علاقهمند شوم. خواندن در خون من است مطمئنا در هیچ کاری نمیتوانستم به اندازه خوانندگی موفق شوم
شروع کار موسیقی
از شش سالگی با نوازندگی ویولن کارم رو آغاز کردم اما ورودم به دنیای موسیقی در سن سیزده سالگی بود، آواز رو هم نزد پدرم آموزش دیدم
من و بابام
در هفده سالگی اولین آلبوم را روانه بازار کردم. در آن آلبوم به همراه پدرم آواز خواندم البته هشتاد درصد آن آلبوم کار خودم بود
موسیقی سنتی
مدتی موسیقی سنتی یا همون ملی و ایرونی رو کار کردم. این سبک موسیقی را خیلی هم دوست دارم و پیشرفت خوبی هم در آن داشتم. پس از گذشت مدتی به این نتیجه رسیدم که در این کار نمیتوانم آنچنان که باید اثرگذار باشم چرا که پرونده این سبک موسیقی را پدرم و آقای شجریان بستهاند و هیچ جایی برای من نگذاشتهاند. من اگر تمام عمرم تلاش کنم، تازه میتوانم به پدرم برسم و نمیتوانم از آن بالاتر بروم
پدرم
من عاشق صدای پدرم هستم. هیچوقت صدایش از ذهنم پاک نمیشود. او پهلوان آواز ایران است. اصلا کسانی که در آن دهه در موسیقی ایران زحمت میکشیدند، بینظیر و تکرارنشدنی بودند
هرچی آرزوی خوبه
فکر میکنم پس از خواندن این ترانه بود که مردم به طور کامل با چهره و نام من آشنا شدند. این قطعه از ترانه و آهنگ تاثیرگذاری بهرهمند بود و شاید به این خاطر است که به دل اغلب مردم نشست
مدیونم
برای رسیدن به جایگاه فعلیام خیلیها برایم زحمت کشیدند. در وهله اول پدر و مادرم بودند و بعد دکتر یداللهی و آقای جعفری. من هیچ وقت لطف این افراد را فراموش نمیکنم و خودم را مدیون آنها میدانم
لذتبخشترین لحظه زندگی
به نظر من برای خواننده هیچچیز لذتبخشتر از آن نیست که مردم از صدا و کارش خوششان بیاید و هیچچیزی نمیتواند جای این احساس را بگیرد که یک روز یک میلیاردر به من بگوید با کارت خیلی گریه کردم اما بعدش هم کلی لذت بردم… این زمانها، میتواند لحظههای خوبی برای انسان و یک خواننده باشد
مردم
اوایل وقتی مرا تو خیابون میدیدند، تعجب میکردند… بهم میگفتند باورمون نمیشد این صدا متعلق به پسر کمسنوسالی مثل تو باشد
ترانه
به نظر من ترانه در موفقیت یک اثر نقش اصلی رو بازی میکند. من خودم روی این قضیه خیلی حساس هستم و حاضر نیستم هر ترانهای رو بخونم. فکر میکنم ترانهای موفقه که بتواند لحظهای شنونده رو به فکر واداره… شخصا عاشق ترانههای دکتر یداللهی هستم. با قلمشان انس گرفتم حتی اگر ترانهای که میخوانم متعلق به ایشان نباشد اما نظرشان را میپرسم
خواهرم
خواهرم یک موسیقیدان تمامعیار است و دیکشنری متحرک موسیقی است. او به لحاظ تئوری موسیقی در رده بالایی است تا به حال کارهای زیادی را تنظیم کرده است مثل آلبوم امید حجت… ولی خب من و اون نمیتونیم با هم به طور مشترک کار کنیم. اصلا آدم با نزدیکانش نمیتونه کار حرفهای انجام بدهد.
مثلا من و خواهرم تا میخواهیم با هم کار کنیم، دعوامون میشه! البته بیشتر تقصیر خودم هست چون در کل آدم بیقراری هستم، نمیتونم بشینم تنها گوش بدهم. ۹۵ درصد داشتههایی رو هم که به دست آوردم، تجربی بوده است. این عادت تو زندگی شخصیام هم هست. مثلا اگه یه نشانی رو بخواهم بگردم، از کسی نمیپرسم. خودم میروم و پیدا میکنم. حتی اگر ساعتها وقتم رو بگیره
موفقیت یک اثر
موسیقی مثل حلقههای زنجیره، اگه حلقهها درست به هم وصل نشود، از هم گسسته میشود. برای اینکه یک آلبوم خوب از کار درآید، تمام مراحل موسیقی از ضبط استودیو گرفته تا ناظر ضبط و نوازنده باید خوب باشند تا اثر به چشم بیاید
پنج شنبه 31/6/1390 - 23:49
مصاحبه و گفتگو
به سراغ نیکی کریمی بازیگر و کارگردان موفق و محبوب سینمای ایران می رویم تا دقایقی را با او همراه باشیم.
آیا تصمیم دارید بازیگری را کنار بگذارید و بیشتر روی کارگردانی تمرکز کنید؟
نیکی کریمی:نه اصلا چنین فکری ندارم و بازیگری را به همین راحتی کنار نمی گذارم.کارگردانی را هم همینطور,من هنوز به تجربه هایی که می خواهم از کارگردانی بدست آورم نرسیده ام.
قصد ساخت فیلم جدیدی را نگرفته اید؟
نیکی کریمی:نه هنوز داستان و قصه خوبی به ذهنم نرسیده تا بخواهم برای تولید آن تصمیمی بگیرم.الان بیشتر به اکران عمومی سوت پایان فکر می کنم,دوست دارم در یک زمان مناسب فیلم اکران شود و مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد.
از بین بازیگری,کارگردانی و نویسندگی,به کدام یک امتیاز بیشتری می دهید؟
نیکی کریمی:خب شاید بیشترین امتیاز را به بازیگری بدهم چون با بازیگری به دو هنر دیگر رسیدم و به خاطر همین بازیگری امتیاز بالاتری کسب کند و بعد بیشترین امتیاز را به نویسندگی می دهم چون با نویسندگی به کارگردانی رسیدم.
یک کنجکاوی کوچک,چرا روایت ناگهان شد سوت پایان؟
نیکی کریمی:برای خیلی از فیلم ها اینگونه اتفاقات پیش می آید.در نیمه کار با بررسی هایی که انجام دادم متوجه شدم روایت نام مناسبی برای فیلم نیست و یک نام به دور از موضوع فیلم هستش,با مشورت دوستان به نام سوت پایان رسیدیم که گزینه خیلی مناسبی هم بودش.
پنج شنبه 31/6/1390 - 23:47
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
نام: فریبرز عرب نیا
تاریخ تولد: ۱۳۴۳
مدرک تحصیلی: لیسانس گرافیک از دانشکده هنرهای تجسمی دانشگاه هنر.
همسر سابق آتنه فقیه نصیری
همسر فعلی عسل بدیعی
………………………………………..
- هم زمان با تحصیلات دانشگاهی، آموزش سینما را در مجتمع آموزشی سینما آغاز کرد و مدتی نیز کلاسهای بازیگر تئاتر را در کانون تئاتر تجربی گذراند.
- نمایش هایی که طی این دوره بازی و کارگردانی کرده عبارتند از: آوازخوان طاس، کالیگولا، دایره گچی قفقازی و …
- فریبرز عرب نیا تا قبل از سال ۱۳۷۴ در هشت فیلم در نقشهای دوم و سوم ظاهر شد و هیچگاه نتوانست توانایی هایش را به معرض نمایش بگذارد. اما وقتی از طرف مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم ضیافت از او دعوت شد، همگان بر این عقیده بودند که کیمیایی قهرمان خود را یافته است. بازی او در فیلم ضیافت یکی از بهترین بازیهای جشنواره چهاردهم فیلم فجر بود.
- اوج هنرنمایی فریبرز عرب نیا در فیلم سلطان بود. او توانست شمایل یک قهرمان به ته خط رسیده را به زیبایی هرچه تمام تر ایفا کند. این نقش آفرینی تا حدی خوب و پذیرفتنی بود که منتقدان ماهنامه فیلم بازی او را بهترین بازی جشنواره پانزدهم فیلم فجر خواندند. این در حالی بود که عرب نیا حتی کاندید دریافت جایزه هم نشده بود.
- فریبرز عرب نیا در فاصله بین ضیافت و سلطان سه فیلم بازی کرد. سه فیلم حادثه ای. فیملهایی که نه ارزش ماندگاری داشتند و نه عرب نیا نشانی از خود داشت. عرب نیا تا به امروز همچنان در فیلمهای نچندان مطرح بازی می کند. او می توانست چهره ای ماندگار در سینمای ایران از خود به جای بگذارد اما بیراهه های کارنامه بازیگری او شاید حتی بازیهای بسیار خوبش را زیر سوال ببرد.
- فریبرز عرب نیا پس از سلطان، سه چهار بازی خوب هم در کارنامه سینمایی اش ثبت کرد تا همچنان خیلیها به او امیدوار باشند. بازی قابل قبول او در فیلم جهان پهلوان تختی و بخصوص شوکران – هر دو ساخته بهروز افخمی – و بازی متفاوت و بسیار دشوارش در فیلم شیفته فریبرز عرب نیا را به عنوان یکی از چهره های برتر دهه هفتاد سینمای ایران معرفی کرد.
وصل نیکان (ابراهیم حاتمی کیا، ۱۳۷۰)
مسافران (بهرام بیضایی، ۱۳۷۰)
خسوف (رسول ملاقلی پور، ۱۳۷۱)
من زمین را دوست دارم (ابوالحسن داودی، ۱۳۷۲)
آهوی وحشی (حمید خیرالدین، ۱۳۷۱)
مرد پنجم (سیدمحسن شهابی، ۱۳۷۳)
سالهای بیقراری (مسعود نوابی، ۱۳۷۳)
کاکادو (تهمینه میلانی، ۱۳۷۳)
ضیافت (مسعود کیمیایی، ۱۳۷۴)
ستاره های سربی (مهدی ودادی، ۱۳۷۵)
فرار مرگبار (تورج منصوری، ۱۳۷۴)
بالاتر از خطر (سعید عالم زاده، ۱۳۷۵)
سلطان (مسعود کیمیایی، ۱۳۷۵)
جهان پهلوان تختی (بهروز افخمی، ۱۳۷۶)
شاهرگ (علی غفاری، ۱۳۷۶)
بادامهای تلخ (کاظم معصومی، ۷۷/۱۳۷۶)
شوکران (بهروز افخمی، ۱۳۷۷)
دلباخته (خسرو معصومی، ۱۳۷۸)
شیفته (محمدعلی سجادی، ۱۳۷۸)
هزاران زن مثل من (رضا کریمی، ۱۳۷۸)
رنگ شب (محمدعلی سجادی، ۱۳۷۹)
هفت پرده (فرزاد مؤتمن، ۱۳۷۹)
از صمیم قلب (بهرام کاظمی، ۱۳۷۹)
وکیل (مجموعه تلویزیونی، سیروس مقدم، ۱۳۸۱)
دختری در قفس (قدرت الله صلح میرزایی، ۱۳۸۱)
عطش (محمدحسین فرح بخش، ۱۳۸۱)
برگ برنده (سیروس الوند، ۱۳۸۱)
پروانه (عباس رافعی، ۱۳۸۲)
باج خور (فرزاد مؤتمن، ۱۳۸۲)
مختارنامه (داود میرباقری، ۱۳۸۳)
پنج شنبه 31/6/1390 - 23:46
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
نام: محسن چاوشی رشته تحصیلی: حسابداری
سال تولد: ۱۳۵۸
ماه تولد: مرداد
شهرتولد: خرمشهر
حدود ۱۴٫۱۵ سال پیش موسیقی را آغاز کرد واز۶٫۷ سال پیش به طور حرفه ای موسیقی کارمیکند. تا به حال برای دو تن از دوستان خود حامدهاکان و محسن یگانه آهنگسازی کرده است.محسن چاوشی در هر کارش یک حس و منظور متفاوتی دارد. از سبکترانس بیشتر خوشش میاد. علاقه مند به تنهایی و با احساس
هست. هدفش از زندگی داشتن یه زندگی سالم برای رسیدن به کمال میباشد
پنج شنبه 31/6/1390 - 23:44
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
حمید عسکری خواننده محبوب و دوست داشتنی پاپ توانست در دنیای موسیقی غوغایی به پا کند . او با احساس و دلش زندگی می کند .
حمید عسکری متولد ۲۰ مهرماه ۱۳۵۷ است در شیراز به دنیا امده و بزرگ شده اصفهان است و در حال حاضر در تهران ، ولنجک زندگی میکند . دو خواهر و یک برادر دارد . تحصیلاتش ربطی به موسیقی ندارد او کارشناس مدیریت صنعتی است .مجرد است و هنوز فرد مورد علاقه اش را پیدا نکرده است معتقد است ازدواج باعث به ارامش رسیدن انسان ها می شود .
اوایل که البوم او به بازار امد خیلی ها به اسم شادمهر عقیلی فروختند درصورتی که او کسی نبود جز حمید عسکری . رنگ و جنس صدای حمید و شادمهر تا حدی به هم شباهت دارد و این شباهت به نفع او تمام شد . او می گوید : هیچ کس در توانایی های شادمهر شکی ندارد البته شباهت صدای من و شادمهر چیز طبیعی در عالم موسیقی است چرا که صداها در عین تفاوت ها شباهت های زیادی به هم دارند .
صدای سیاوش شمس را هرگز فراموش نمی کند و صدای محمد علیزاده رو خیلی دوست داره . غذای مورد علاقه حمید عسکری قیمه های مادرش است . او اصلا اهل اشپزی کردن نیست. وقتی غمگین است می خواند .صمیمی ترین دوست حمید عسکری میلاد ترابی است . یک زمانی عاشق بوده است .
با ترانه هایی که خودش گفته ارتباط بیشتری برقرار کرده است چون ترانه ها را با توجه به شرایط روحی خودش گفته است . از میان ترانه ها ” ترانه بازم دلم گرفته چند روزی که رفتی رو خیلی دوست دارد . در صدایش غم خاصی وجود دارد.
نقطه ضعف حمید عسکری این است که زود عصبانی می شود البته عصبانیت های او ۵ دقیقه است بعد چنان ارام می شود که انگار نه انگار اتفاقی افتاده است . نقطه قوت حمید هم این است که بی هیچ چشم داشتی احساسش را نثار دیگران می کند انقدر که طرف بی نیاز از محبت می شود .
ترانه هیچکی مثل من تو رو دوست نداره رو به همه هوادارانش تقدیم می کند
پنج شنبه 31/6/1390 - 23:42
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
بیوگرافی:
متولد سال ۱۳۱۱
هوشنگ حریرچیان در بیستم مرداد ۱۳۱۱ متولد شد و فعالیت هنری خود را از دی ماه ۱۳۲۶ در تئاتر اصفهان با مدیریت زنده یاد استاد ناصر فرهمند آغاز کرد. در شهریور ۱۳۳۲ به تئاتر سپاهان با مدیریت علی صمدی پیوست و از سال ۱۳۳۸ رسما در رادیو اصفهان به عنوان هنرپیشه، گوینده، تهیه کننده، گزارشگر، کارگردان و مجری برنامه های تفریحی-هنری شروع به کار کرد. او در سال ۱۳۴۸ اولین تجربه تلویزیونی خود به نام عکاس باشی” را انجام داد و فعالیت سینمایی خود را با بازی در فیلم “جعفر خان” به کارگردانی زنده یاد علی حاتمی آغاز نمود. حریرچیان تا به امروز همچنان به فعالیت سینمایی و تلویزیونی خود ادامه می دهد.
پنج شنبه 31/6/1390 - 23:41
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
من در روز چهارم اسفند ماه سال ۱۳۵۷ درست سه ماه قبل از اینکه برای اولین بار سوار هوا پیما بشم, در یکی از شهر های کوچک دانشجوی آلمان به اسم لان گسین به دنیا آمدم و بعد از سه ماه در لوایل سال ۱۳۵۸ که مصادف شد با اتمام تحصیلات پدرم, وقوع انقلاب, آغاز دلتنگی های مادرم و هفت ساله شده خواهر بزرگم ما به کشور بازگشتیم و به دلیل کار پدرم به مدت ۶ سال در شمال کشور ساکن شدیم و من , خواهر بزرگترم و خواهر و برادر کوچکترم که در همان شهر های شمال کشور به دنیا آمدند و به خوانواده ما پیوستند دوران کودکیمان را تا قبل از مدرسه رفتن من در فضایی خوش و آرام گذراندیم و بعد از ۶ سال, خانواده ۶ نفری ما به تهران آمد و در تهران ساکن شد و من به مدرسه رفتم .
سالهای بین اول ابتدایی تا گرفتن دیپلم ساده ترین, سطحی ترین و بی دغدغه ترین سالهای زندگی من بود . بدون هیچ اوج و فرودی. مثل یک شاگرد خوب, مودب و سر به زیر و هیجان انگیز ترین قسمت سالهای تحصیلی من شرکت در برنامه های ورزشی و فرهنگی بین مدارس بود!
تا اینکه در تابستان سال ۱۳۷۴ زمانی که هفده سالم بود برای گذراندن اوقات فراغت در یکی از کلاسهای عروسک گردانی فرهنگسرای امیر کبیر ثبت نام کردم و با فضای تازه ای آشنا شدم که خیلی لذت بخش تر از فضای یکنواخت , تکراری و بی هیجانی بود که تا آن زمان داشتم .فضایی که آدم را وادار به فکر کردن و ایجاد خلاقیت می کرد و دو سال بعد, همزمان با امتحانات نهایی سال چهارم دبیرستان از طرف معلمی که در آن کلاس با هم آشنا شده بودیم به یک گروه تئاتر عروسکی که برای جشنواره عروسکی آماده می شدند معرفی شدم و آغاز به کار کردم.
ادامه تصاویر شقایق دهقان و مهراب قاسم خانی
صحنه, اجرا و تماشاچی بی نظیر بود . کار کردن با عروسکهای نمایشی رو دوست داشتم . بنابراین به دیپلم ریاضی که گرفته بودم هیچ اهمیتی ندادم و تصمیم گرفتم با تمام تلاشم به این رشته ادامه بدم . اما آن اجرا . اولین و آخرین تجربه تئاتر عروسکی من شد.
از طریق یکی از همان همکارهای گروه تئاتر عروسکی به خانم گلچهره سجادیه که مشغول تشکیل یک گروه تئاتر بود و اجرای نمایش بود معرفی شدم و همکاریم با آن گروه شروع کردم.
فضایی جدی تر , سنگین تر , پیچیده تر و عجیب , خیلی عجیب . سه ماه تمرین و دوماه اجرا.
پنچ ماه کار کردن با یک گروه حرفه ای تئاتر با عث شد تا پیش خودم قسم بخورم که تا آخر عمرم به کار تئاتر ادامه می دهم و همزمان و بازهم طریق یکی از همکاران همان تئاتر عروسکی به یکی از تهیه کننده های گروه کودک تلویزیون معرفی شدم و کار نوشتن من آن برنامه را هم شروع کردم و پیش خودم فکر کردم خب می توانم هر دو کار را با هم انجام بدهم . بازی در تئاتر و نوشتن برای تلویزیون . اما بازی در سریالهای تلویزیونی , هرگز !
طولی نکشید که یکی از همان کارگردانهای گروه کودک تلویزیون , اجرای من را در آن نمایش دید و به من پیشنهاد بازی در سریالش را داد و من بعد از دو هفته تردید پذیرفتم !
کارم را در تلویزیون با فعالیت در گروه کودک آغاز کردم و شدم عضو جدایی نا پذیر خانواده تلویزیونی ها . در این بین در دو کار سینمایی هم بازی کردم زیر نور ماه و نقش کوتاهی در فیلم سیندرلا و بعد بلافاصله به آغوش تلویزیون بازگشتم.
زندگی در کنار خانواده ای که بسیار زیاد دوستشان داشتم و شغلی که با اشتیاق و علاقه دنبال می کردم به بهترین نحو می گذشت.
تا اینکه در پائیز سال ۱۳۸۱ اتفاق عجیبی افتاد . بستن یک قرار داد جدید و بازی در سریال طنز هر شبی به اسم “پاورچین” و آشنا شدن با …..
از قبل می شناختمش, دو سه سالی بود . اولین آشنائیمان در یک برنامه ترکیبی بود به اسم گلخونه برای شبکه جام جم.
سه سال قبل از پاورچین و بعد از آن چند کار نصفه و نیمه که هیچکدام به مرحله تولید و پخش نرسید.
اما این بار فرق می کرد.
مهراب قاسم خانی . همکار خوب و خوش اخلاق و صمیمی من . دیگر فقط یک همکار نبود . خیلی عجیب بود یه حس عجیب … یه حسی مثل تفاهم و همفکری و اشتراک.
الان هم که چند ماه از زندگی مشترک من با آن همکار خوب و خوش اخلاق و صمیمی می گذرد . بار ها شده که خاطراتمان را با هم مرور کردیم و هر دوی ما حداقل از طرف خودم می گویم . خدا را شکر می کنم که همه خوشبختیهای دنیا را یک جا به من هدیه کرده است
پنج شنبه 31/6/1390 - 23:40
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
آواز تیغههای باز
این روزها كه کیمیایی بیمار است باید رفت سراغ گفتوگوهای قدیمی او
کیمیایی معتقد است طی 20سال اخیر «جرم» نزدیکترین فیلم به اوست. سینماگر مولف ما اینبار قهرمانی خلق کرده که همچون بسیاری از کاراکترهای ماندنی کیمیایی از بیرون بریده و به درون پناه آورده، مردی که مردانگیاش را نمیفروشد و مرامش چیزی جز رفاقت و انتقام نیست و تقدیرش نیز چیزی نیست جز تنهایی. برای شناخت بهتر دنیای کیمیایی و قهرمانانش این 100جمله را که معرفی نسبتا کاملی از کیمیایی (به زبان خودش) است، بخوانید:
شخصی
خیلی فاصله است بین اینکه وقتی وارد خونه میشی چراغ خونه رو خودت روشن کنی یا روشن باشه.
تمام این سالها زندگی خصوصی و اجتماعی من وارد نقد شده است.
در کودکی وقتی میخواستم بروم سینما، پول حمام و سلمانی را میگرفتم ولی با آن پول میرفتم سینما. زیر شیر آب خودم را میشستم و سلمانی هم نمیرفتم. این شد پول سینمای من. دیگر از این زیباتر نمیشود.
علی پروین را دوست دارم. آدم دوستداشتنیای است. بدون اداهای آکادمیک و دانستههای روز، مربیگری کرد و بهخاطر برخورد مدیرانه و درست با بازیکنان موفق هم بود.
در اسپانیا یک موقعی رئالمادرید را دوست داشتم ولی از وقتی شنیدم رئال مال پولدارهاست و بارسلونا خیلی کارگری و مردمی است، نظرم برگشت.
همانطور که سینما را از خود سینما آموختم، زندگی را هم از سینما یاد میگرفتم.
یکی از زیباترین دوره های زندگی من، دورانی است که با قریبیان رفاقتهای محلی، کوچهای و سینمایی داشتم.
زندگی برای تو تکرار نمیشه تا یک عقیده آرمانی دیگر برای خودت پیدا کنی.
اجتماع
اگر میگذاشتند در دهه ۶۰فیلمهایم را راجع به سینمای جنگ و سینمای اجتماعی بسازم، قطعا میتوانست الگوهای موثری برای سینما باشد.
قیصر فاعلی فردی است که میخواهد تبدیل به فاعل اجتماعی شود.
نقد اجتماعی برایم مهم است. تا نقد اجتماعی نداشته باشیم؛ نقد هنر نداریم و اصلا هیچ نقدی نداریم.
رفاقت فهمیدن کار سختی است. همین جوری نیست که میگویند. میروند در کافه مینشینند و با هم قهوه میخورند و میگویند ما با هم رفیق هستیم. نه بابا! رفاقت اینها نیست. رفاقت خیلی گردن کلفتتر از اینهاست. رفاقت تاوان سختی دارد.
نسل جوان امروز ایران رمانتیک نیست اما ای کاش رمانتیسم را میفهمیدند.
جواب مردم همیشه درستتر و صحیحتر از جواب روشنفکران است.
قهرمانها در آثار یک فیلمساز، نویسنده یا شاعر شکلهای متفاوتی دارند، همگی نمیتوانند شبیه خالق خود باشند.
آدم وقتی به هویت میرسد که یکی از خانههای اصلی درونش را تهدید شده ببیند و آن خانه صرفا «اخلاق» است.
اینکه هنرمندانی هم اکنون به حذف هم کمر بستهاند، باخت بزرگی برای ماست.
درست است که مدرنیته میتواند در اقتصاد، تکنولوژی و حتی مدنیت دخالت کند اما هرگز امکان ورود به درون انسان، وجدان و عشق را ندارد.
همه چیز نسل ما بیرون خانه و با هم بود. وقتی زندگی میرود تو کوچه، اصل و زندگی تبدیل میشود به رابطه. رابطه با رفقا. حالا اینجاست که رفاقت میشود بزرگترین حکم.
هر چیزی که شما را در جهان وادار به دروغ گفتن بکند عنصر کثیفی است.
کسی مثل گدار میگوید وسترن مال لاتولوتهاست و نمیفهمد که جگرسوزترین اسطورههای امروز آدمهای تنهایی هستند که کنار پیادهروها نشستهاند.
ادبیات
شاهنامه فردوسی نمونه احتیاج زمانه به قهرمان است که در گذر سالها به یک داشته ملی و باوری وسیع تبدیل شد.
در شعر عبید هم کمدی میدیدم، هم تراژدی و هم داستانهای خیابانی. این برایم خوشایند بود.
ادبیات هیچ وقت نمیتواند سینما را بسازد، تنها میتواند یک کلاف داستانی به آن بدهد، سینما روی صحنه بهوجود میآید.
زبان، آنجایی ساخته میشود که مردم هستند. زبان خود به خود و توی خلأ به وجود نمیآید.
علت اینکه ادبیات ما در خارج از کشور هیچ حرکتی نکرده این است که مردم نیستند تا زبان را بهوجود آورند.
اگر من چیزی یاد گرفتم اول از همه در مدرسه بود. آب، بابا همانجا مرا فتح کرد. ادبیات و به ویژه شعر جزو آن چیزهایی است که ذهن مرا فتح کرد.
اگر واقعا بخواهیم چیزهایی را نشان دهیم که در ذهن میگذرد و در سینما بیان نمیشود، مسلما بهترین وسیله رمان است.
قوت خاص قصه در شکل روحیات و رابطه آدمهاست که اگر پای یک دوست داشتن مشترک به وسط کشیده شود غربت آنها در درونشان آغاز میشود، یک نوع بازشناسی مجدد بهآنها دست میدهد.
وقتی توی نوشتن جاری میشوید، میبینید یک سیلی است که راه افتاده و آرام آرام متوجه میشوی که خودت جلوی این سیل هستی و داری با آن میروی.
احمدرضا آدم متفاوتی است، شعرش که به من میخورد دلم را زخمی میکند.
سینما
ما در 10سالگی پایمان به لاله زار باز شد، یادم هست فیلمهایی را که نمیدیدیم را، برای هم تعریف میکردیم، یعنی فیلمی که ساخته نشده بود و دوست داشتیم ساخته شود.
مهمترین مسئله برای هر هنرمندی خلق انسان کامل سرزمین خود است.
اولین برداشتی که از بازیگر میگیریم همیشه بهترین برداشت است.
بهوجود آمدن یک درام، دلیلش بیشتر عاشقانه هاست، نکته این است که این عاشقانهها، کجا و کی اتفاق میافتد، این است که موضوع را موضوع میکند... این عاشقانهها در شهر یک جور است، در بیرون از شهر جور دیگر.
در طبیعت ذهن هر هنرمندی امکان تکرار وجود دارد. یک صدا میخواند، اما شعرها متغیرند.
بازیگر وقتی هنرمند میشود که دیدش از پیچی بگذرد و به یک چشمانداز برسد وگرنه قبل از آن پیچ و چشمانداز بازیگر آدم خودپسندی است.
این سریالها هستند که به ذائقه سینمایی این تماشاگر جهت میدهند. سلیقهاش عامسازی شده و این امکان رشد سینمایی که حرفاش رو میزنی، خیلی کم میکنه.
جارموش را دوست ندارم، بازیگر است، نمایشگر. بیشتر سیرک بازه، اما هارتلی تو کارش تفکره.
ریتم کند، حس نمیسازد. تحلیل هیچگاه حس نمیسازد. تحلیل اگر خیلی قوی باشد، عقیده میسازد، نه حس. شما با تحلیل نمیتوانید احساستان را نسبت به یک فیلم عوض کنید.
اگر بتوانم خودم را فراموش کنم و جای آن کاراکتر بنشینم، کار تمام است، این یک اصل است.
فیلمنامههایم را یکباره مینویسم، پیوسته و پشت سرهم، ضیافت را ۶ عصر شروع کردم تا ۹ صبح.
هجوم این تفکر دیجیتالی، منظورم خود تفکره، نه دستگاهها، قداست سینما رو ازش گرفته است.
هیچ میانه ای با آدم نشسته، محیط بسته و فضای نشسته ندارم، سرپا بودن و خلق آدمی که میل به حرکت دارد، جزو نگاه من است.
عباس کیارستمی بلد است هر طور فیلمی بسازد. سینمایش را میفهمم و دوست دارم نگاه کنم ولی دوست ندارم بسازم یا نمیتوانم بسازم.
برخی از این منتقدها، در تاریکی ایستادهاند و در شرایطی که من در روشناییام، دارند با من حرف میزنند.
فروتن باتجربه شده. او تقریبا دارد پا به سن بازیگری میگذارد، او به کاراکترهای فیلمهایم نزدیک شده است.
من نمیپذیرم که کس دیگری چهارتا آدم بسازد، آنها با هم گفتوگو داشته باشند، جایشان هم معلوم باشد، منِ کارگردان هم بروم دوربینم را بکارم و فیلم بگیرم. این برای من سینما نیست.
مرحله ضبط را بیشتر از دیگر مراحل فیلمسازی دوست دارم، روی صحنه جایی است که تمام چیزهایی که رویایش را داشتی اتفاق میافتد.
خیلی چیزها را بهخاطر سینما از دست دادم، من از کنار سینما به آرامش و خوشبختی نرسیدم.
سیاست
وارد تاریخ معاصر شدن قضاوت میخواهد و این قضاوت آدم را به اشتباه میاندازد. به نظرم هر فیلم را باید در دوره خودش ساخت.
فیلم«جرم» بخشی از جامعه را نگاه میکند و به این مسئله می پردازد که جرم را میشود استخدام کرد.
هر حکومتی باید بداند یک نفر با چشمان باز نگاهش میکند و آن هنرمند است.
تاریخ سیاسی حکومتی را دانستن، رجوع کردن به تاریخ هنر آن دوره است.
شما از آن راهروهای سالهای 48 تا 56 نگذشتی، همهاش دوران سختی بود، باید به خودت فکر میکردی، اینکه اثرت را سانسور کنی، نه خودت را.
گرد آوری: گروه سینما و تلویزیون سایت تبیان زنجان
پنج شنبه 31/6/1390 - 23:38
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
نام اصلی : مهراوه
نام اصلی خانوادگی : شریفی نیا
تاریخ تولد : ٢٩/١/١٣۶٠
مدرک تحصیلی : فارغ التحصیل رشته موسیقی
آزیتا حاجیان یکی از برترین بازیگران سینما و تئاتر ایران مادر مهراوه و پدر او محمدرضا شریفی نیا یکی از بازیگران و بازیگردانان بنام ایران است.
مهراوه شریفی نیا از سن ۸ سالگی یعنی از سال ۱۳۶۸ بازی را شروع کرد.در کودکی در دو فیلم بازی کرد. در مجموعه امام علی (ع) و در فیلم زیبای دزد عروسکها به کارگردانی محمدرضا هنرمند.این شروع فعالیتهای هنری مهراوه بود….بعد از فیلم دزد عروسکها در فیلم “دایان باخ” فرهاد پوراعظم در سال ۱۳۷۱ به ایفای نقش پرداخت و تا ۷سال در هیچ فیلمی حضور پیدا نکرد….در فیلم :”زیر پوست شهر” رخشان بنی اعتماد نقش دوست باران کوثری را بازی کرد…همان دختر عاصی که به خاطر آزار برادرش از خانه فرار کرد و ….شاید این اولین حضور جدی مهراوه به عنوان بازیگر حرفه ای به شمار رود…بعد از این فیلم مهراوه در دو فیلم سینمایی دیگر به نامهای دختری به نام تندر(۱۳۷۹-حمیدرضا آشتیانی پور) و به من نگاه کن(۱۳۸۱-شهرام اسدی) بازی کرد…اما بدون شک اوج بازی مهراوه در سریال زیبای ساعت شنی است.بازی کاملا احساسی و به دور از کلیشه هایی که در بیشتر مواقع در سریالها و فیلمهای سینمایی شاهد آن هستیم…مهراوه به جز کارهای سینمایی در سریالهای و مجموعه های بسیار ی هم بازی کرده.مهمترین آنها سریال به یاد ماندنی امام علی(ع) (۷۴/۱۳۷۰) هست. در مجموعه امام علی (ع) هم در نقش کودکی های قطام ظاهر شد. دیگر سریالهایی که مهراوه در آنها به ایفای نقش پرداخته :این قافله عمر(۱۳۷۱)،شبحی در تاریکی(۱۳۷۵) و قصه های رودخانه سیاه(مجموعه،۱۳۷۸)از این به بعد باید منتظر روزهای اوج مهراوه باشیم.بازی بدون نقص و زیبای او در سریال جنجالی ساعت شنی میتواند سکوی پرتابی برای رسیدن به قله هنر ایران باشد
زندگی شخصی:
مهراوه شریفی نیا در ٢٩ فروردین ماه سال ۱۳۶۰ در تهران متولد شد. وی فرزند «آزیتا حاجیان» و «محمدرضا شیفی نیا» بازیگران سینما و تلویزیون و خواهر «ملیکا شریفی نیا» بازیگر می باشد.پدرش (محمدرضا شریفىنیا) و مادرش (آزیتا حاجیان) هنگام تولد او ۲۶ و ۲۴ سال سن داشتند. نام مهراوه را پدرش براى او انتخاب کرد.مهراوه فرزند اول خانواده شریفی نیاست پنج ساله بود که خواهرش ملیکا (۲۱ آبان ۶۵) به دنیا آمدو خواهرش ملیکا ۵ سال از او کوچکتر است و اوایل سال ١٣٨۶ ازدواج کرد و این در حالی است که مهراوه هنوز مجرد است .بازی و چهره ی او شباهتهای بسیاری به مادرش دارد. در دوران کودکى بسیار خوشاخلاق و خندان بود.از دوازده سالگى پیانو زد. توسط پدرش به داود میرباقرى معرفى شد و در سریال «امام على (ع)» هم بازى کرد. رشته ریاضى فیزیک را براى دبیرستان انتخاب کرد یک ترم در رشته کارگردانى سینما درس خواند اما پس از مشورت با پدرش، از ادامه تحصیل در این رشته انصراف داد
در دوران دانشگاه، کار تدریس پیانو را هم انجام مىداد . علاقه شدید به فوتبال و تیم پرسپولیس دارد و بارها و بارها براى تشویق تیم پرسپولیس به ورزشگاه آزادى رفته و آرشیو قطورى از نشریات ورزشى جمعآورى کرده است. ساکن خیابان پاسداران تهران است. در نمایش «یک زن، یک مرد» که توسط مادرش کارگردانى و توسط پدرش تهیه شد، با خواهرش همبازى بود. شهریور ۸۶ فارغالتحصیل شد. در حال حاضر یکى از بهترین نوازندههاى خانم پیانو به حساب مىآید.
چند نکته جالب:
١. مهراوه شریفی نیا یکى از نامزدهاى بازى در فیلم «اشک سرما» بود اما در نهایت گلشیفته فراهانى در این فیلم جلوى دوربین رفت.
٢. درگیر پایاننامهاش بود که بازى در «ساعت شنى» به او پیشنهاد شد. پدرش عنوان کرد حتى اگر به وضعیت تحصیلىاش آسیب مىخورد، باز هم بازى در نقش مهشید را قبول کند!پیش از او دو بازیگر مطرح براى بازى در این نقش تست داده بودند، اما نتوانسته بودند نظر کارگردان را جلب کنند
پنج شنبه 31/6/1390 - 23:37
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
بیوگرافی حدیث فولادوند:
نام: حدیث فولادوند
تاریخ تولد: ۱۳۵۶ – تهران
مدرک تحصیلی: فوق دیپلم معماری
حدیث فولادوند (متولد ۲۰ دیماه ۱۳۵۶ تهران) دانشجوی انصرافی رشتهٔ معماری فعالیت هنری را از کودکی آغاز کرد ؛در دوازده سالگی زیر نظر گلاب آدینه آموزش دید و در نمایش «گلهای دوستی» روی صحنه رفت. وی برای اولین بار نقش کوتاهی را در فیلم سینمایی دستهای آلوده به کارگردانی سیروس الوند بازی کرد وبدین ترتیب اولین حضورش را در سینما در سال ۱۳۷۸ اعلام نمود.
او که پس از گرایش به هنر های مختلف از جمله موسیقی و نقاشی اکنون خود را در بازیگری موفق می دید یک سال بعد از اولین تجربه خود, در فیلم سینمایی مارال به کارگردانی مهدی صباغزاده هنرنمایی کرد. همچنین درخشش او در تلویزیون با بازی در سریال گمگشته اغاز شد. او همچنین در مجموعههای تلویزیونی سالهای خاکستری، دیوار شیشهای، معصومیت از دست رفته بازی کردهاست. وی علاوه بر آن در نمایش مده آ نیز نقش آفرینی نمودهاست. او مدرک فوق دیپلم معماری دارد
………………………………….
با بازی در نقش عروس جوان در فیلم دستهای آلوده (۱۳۷۸) به سینما آمد و یک سال بعد در فیلم مارال (۱۳۷۹) بود که فرصت خودنمایی پیدا کرد اما در تلویزیون با مجموعه تلویزیونی گمگشته (۱۳۸۰) معروف شد.
دستهای آلوده (سیروس الوند، ۱۳۷۸)
سالهای خاکستری (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۸)
مارال (مهدی صباغزاده، ۱۳۷۹)
غزل (محمدرضا زهتابی، ۱۳۷۹)
مسافر ری (داود میرباقری، ۱۳۷۹)
همکلاس (سعید خورشیدیان، ۱۳۸۰)
دیوار شیشه ای (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۰)
گمگشته (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۰)
رز زرد (داریوش فرهنگ، ۱۳۸۱)
سر نیستی (۱۳۸۱)
کما (آرش معیریان، ۱۳۸۲)
بیشترین همکاری های حدیث فولادوند با:
>> امین حیایی (بازیگران،موسیقی،) (در ۴ فیلم ) ==>
>> عبدالله اسکندری (تهیه و تولید،فیلمنامه،چهره پردازی،) (در ۴ فیلم ) ==>
>> زهره حمیدی (بازیگران،) (در ۴ فیلم ) ==>
>> بابک اخوان (صدا،) (در ۳ فیلم ) ==>
>> احمد احمدی (بازیگران،صدا،عکس،موسیقی،) (در ۳ فیلم ) ==>
>> جهانگیر میرشکاری (بازیگران،صدا،) (در ۳ فیلم ) ==>
>> عبدالله علیخانی (تهیه و تولید،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> فرهاد ارجمندی (صدا،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> داریوش ارجمند (بازیگران،صحنه و لباس،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> علی قربان زاده (بازیگران،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> ساسان باقرپور (صدا،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> رضا بانکی (تهیه و تولید،عکس،فیلمبرداری،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> حسن توکل نیا (بازیگران،تهیه و تولید،کارگردانی،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> مهرداد جنابی (موسیقی،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> مهتاج نجومی (بازیگران،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> نیلوفر دوستی (بازیگران،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> عظیم محمدی (جلوه های ویژه،صحنه و لباس،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> نیما فلاح (بازیگران،کارگردانی،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> حسین مجد (صحنه و لباس،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> فرهاد خان محمدی (بازیگران،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> فریدون خوشابافرد (صدا،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> مجتبی رحیمی (صحنه و لباس،فیلمبرداری،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> غلامرضا طباطبایی (بازیگران،) (در ۲ فیلم ) ==>
>> حسین فرح بخش (تهیه و تولید،صحنه و لباس،عکس،فیلمنامه،کارگردانی،) (در ۲ فیلم )
>> آرش معیریان (تدوین،کارگردانی،موسیقی،) (در ۲ فیلم ) ==>
پنج شنبه 31/6/1390 - 23:35