• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 14221
تعداد نظرات : 3204
زمان آخرین مطلب : 3715روز قبل
سخنان ماندگار
افلاطون گفته روح دایره است
و من دایره های روحم را کشف کردم!
پنج دایره دور روحم کشیدم، و خودم را در مرکز این دایره ها قرار دادم
در دایره اول نام افرادی را نوشتم که حال و هوای خوبی به من می دهند
و در دایره پنجم که دورترین دایره به مرکز بود
نام کسانی را که از دنیای من فاصله دارند و بیشترین کشمکش را با آنها دارم
همه ما دلمان می خواهد که احساسی خوب در مورد خودمان داشته باشیم
و گاهی اوقات نداریم!
گاهی حال و هوای ما در مورد خودمان بستگی به تاثیری دارد که دیگران روی ما می گذارند... به آنهایی که در دایره آخر هستند و سعی می کنند که اعتماد به نفس ما را از بین ببرند
نمی توانی کسی را مجبور کنی که دوستت داشته باشد
و گاهی حضور در کنار افراد نامناسب باعث می شود
حتی در مفایسه با تنهایی ات، بیشتر احساس تنهایی کنی...
در چنین وضعیتی تلاش برای ایجاد تغییر و تحول
ممکن است باعث شود راهت را گم کنی
یا شاید باعث شود وجود خودت که تو را "تو" می کند را ازدست بدهی
گاه سالها طول می کشد تا یاد بگیری چگونه از خودت مراقبت کنی
به همین دلیل بسیار مهم است
که افرادی را در اطرافت داشته باشی که دوستت بدارند
حتی گاهی بیشتر از آنچه که
خودت می توانی خودت را دوست داشته باشی
در مواجه با افراد از خودت بپرس
این فرد چه حسی در من ایجاد می کند...
در کنار او می توانم خودم باشم؟
با او می توانم رو راست باشم؟
می توانم به او هرچه می خواهم بگویم؟
در کنار او احساس راحتی می کنم؟
وقتی او وارد می شود چه حسی به من دست می دهد؟
و وقتی می رود چه حالی می شوم؟
وقتی با او هستم احساسات واقعی ام را پنهان می کنم یا با او رو راستم؟
آیا او باعث می شود احساس حقارت کنم یا به خودم ببالم؟
فلسفه وجود این 5 دایره، شناخت است، نه پیش داوری
پس با خودت روراست باش
با افرادی که در نظر تو بد خلق اند، مدارا کن
و خودت را مقید نکن که چون به صرف اینکه با کسی در سر کار و یا اوقاتی ممتد
هر روز زمانی را می گذرانی
باید او را در دایره اول و نزدیک به خودت جای دهی
در دایره اول افرادی را بگذار که از صمیم جان به آنها اعتماد داری
حتی اگر هر روز آنها را نمی بینی
ولی وجود آنها باعث حس خوب و ارزشمندی در تو می شود
از خودت بپرس
در مورد افکار و خواسته هایم به چه کسی می توانم اعتماد کنم؟
آنها همان کسانی هستند که در دایره اول جای دارند
با این افراد و در کنار آنها، قدرتمندی...
ارزشهای مشترک با آنها داری
و با حضور آنها در زندگیت، دنیا را زیباتر می بینی
دوستان و همراهانی خارق العاده!
دایره دوم جای کسانی است که به رشد معنوی تو کمک می کنند
مربیان... آموزگاران
و شاید هم افرادی که تنها برای وقت گذرانی خوبند
بیرون رفتن و خندیدن...
چیزی به تو اضافه نمی کنند
ولی در عین حال هم باعث نمی شوند که حس بدی نسبت به خودت داشته باشی
دایره سوم همکاران و اقوامند
و شاید هم آدمهای خنثی، کسانی که نقش بسیار کوچکی در چند ساعت از زندگی تو ایفا می کنند
و تاثیر آنها نیز تنها همان چند ساعتی است که با آنها هستی
هیچ زمانی در غیر از ساعت ملاقاتشان به آنها فکر نمی کنی
و به راحتی می شود با فرد دیگری جایگزین شوند
افراد این دایره در محدوده کار و وظایفشان با تو هستند و لاغیر
دایره چهارم سر آغاز عزم راسخ توست!
آنها کسانی هستند که در کار تو اخلال ایجاد می کنند
افراد این دایره لزوما" با خود واقعی تو مرتبط نیستند
حتی ممکن است رییس اداره ای باشد که تنها دورادور با کار آنها در ارتباطی
افراد این دایره در زندگی اجتماعی و حرفه ات مهم هستند...
در کنار آنها نمی توانی راحت باشی
و وقتی آنها را می بینی شاید حتی آشفته و پریشان شوی
دایره آخر جای دورترین افراد است
جای آدمهایی که به تو لطمه زده اند، تحقیرت کرده اند،
کسانی که همیشه به تو انرژی منفی می دهند
و احساسات زجرآوری را با آنها تجربه می کنی
خوب اکنون که جای هر کس را تعیین کردی
اجازه نده کسانی که در دایره آخر جای دارند
مستقیما" روح و روان تو را هدف قرار دهند
نگذار کسی اولویت زندگی تو باشد، وقتی تو فقط یک انتخاب در زندگی او هستی...
یک رابطه بهترین حالتش وقتی است که دو طرف در تعادل باشند
شخصیت خودت را برای کسی تشریح نکن
چون کسی که تو را دوست داشته باشد به آن توضیحات نیازی ندارد
و کسی که از تو بدش بیاید، باور نمی کند!
وقتی دائم بگویی گرفتارم، هیچ وقت آزاد نمی شوی
وقتی دائم بگویی وقت ندارم، هیچوقت زمان پیدا نمی کنی
وقتی دائم بگویی فردا انجامش می دهم، آن فردا هیچوقت نمی آید!
وقتی صبح بیدار می شویم دو انتخاب داریم:
برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
یا بیدار شویم و رویاهایمان را دنبال کنیم.
انتخاب با توست...
ما کسانی که به فکرمان هستند را نگران می کنیم و حتی به گریه می اندازیم
و گریه می کنیم برای کسانی که حتی لحظه ای به فکر ما نیستند!
این یکی از حقایق عجیب زندگی است،
و اگر این را بفهمی،
هیچوقت برای تغییر دیر نیست!
چهارشنبه 7/10/1390 - 11:34
اخلاق

اگر 4 تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما 5 نفر باشید
کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید

(( مادر ))

است

آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن.
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتی همه مادرای دنیا...

برگرفته از وبلاگ  روزگار روزگار نیست

چهارشنبه 7/10/1390 - 11:33
ازدواج و همسرداری

در زنـدگی زنـاشویی، چـرا نـاسازگاری ؟!


متأسفانه هنوز در جامعه ما ازدواج های تحمیلی، شرایط سنی نامتناسب و ازدواج مجدد دیده می شود و هنوز بسیاری از جوانان تنها با دل خود پا پیش می گذارند و وارد زندگی زناشویی می شوند. آنچه در اینجا به آن می پردازیم، آیین همسریابی نیست، بلکه قصد داریم با بیان دلایل اصلی بروز اختلاف میان همسران و روش هایی ساده برای احتراز از آنها، قدمی در راه بهبود بخشیدن به روابط داخلی خانواده برداریم چراکه با اتخاذ روش های ساده می توان از بروز بسیاری اختلافات جلوگیری کرد.

در حالی که امروزه بیشتر ازدواج ها با عشق صورت می گیرد و هر دو طرف قصد دارند به یکدیگر و تعهداتشان در مقابل هم احترام بگذارند، اما در طول زمان مسائلی پیش می آید که می تواند به جدایی، یا یک زندگی مشترک بدون احساس، عشق و همراهی منجر شود. علی رغم کوشش های همسران - بیشتر به خاطر وجود بچه ها - برای نرسیدن به مرحله جدایی، بسیاری از پیوندهای زناشویی به طلاق رسمی و درصد بالایی از مابقی نیز به طلاق عاطفی منتهی می شود. ازدواج یک مبارزه است که امکان بروز پیش آمدهای منفی در آن بسیار است، یک زوج دانا باید بتوانند آنها را بشناسند، پیش بینی کنند و به آنها رسیدگی نمایند. خشم می تواند به شکل هایی چون ضعف، بی ارادگی و تسلیم نیز بروز کند. ترک کردن احساسات و زندگی مانند یک مرده متحرک نیز برای یک رابطه همانقدر خطرناک خواهد بود و در یک کلام، رابطه را خواهد کشت.

اما عوامل مشکل آفرین چه هستند؟

به بخشی از این مسائل توجه کنید:


- اعتماد به نفس اندک و احترام نگذاشتن به خود می تواند رابطه ای را پایه گذاری کند که در آن، این شخص مدام در حال تعریف و تمجید از طرف مقابل خود است. چنین شرایطی بالاخره او را خسته خواهد کرد و فرد با شنیدن کوچکترین تعریف و تمجیدی، به کــسی غیر از همسر خود متمایل خواهد شد.

- داشتن تعریفی خشک و انعطاف ناپذیر از نقش همسران در زندگی به طوری که هیچ فضایی برای آزادی عمل، تغییر و تحول و رشد شخصیت افراد باقی نمی گذارد. هنگامی که یکی از طرفین اجباراً نقشی را بپذیرد که با خود او متفاوت است، صمیمیت و تبادل نظر بین زوجین کاهش می یابد. مثلاً خانمی که مدرک فوق لیسانس دارد، مجبور به خانه داری شده و می خواهد پس از این که فرزندانش به سن مدرسه رسیدند، وارد بازار کار شود، یکی از موارد متعددی است که شخص در جای نادرست قرار گرفته و ناخشنود است.

- کوشش برای رسیدن به کمالی که با تعاریف فرد مقابل جور دربیاید و به عبارتی تبدیل شدن به کمال مطلوبی که از خود واقعی شخص فرسنگ ها فاصله دارد. اگر گفتگو و ارتباط فاقد صداقت بوده، و دو طرف راحت و باز و با حفظ احترام متقابل با یکدیگر برخورد نکنند و توقعات نامعقول را وارد بحث کنند، مشکل همچنان باقی خواهد ماند. و اگر مسئله اصلی این باشد که یک نفر به چیزی تبدیل شود که نیست، اصولاً مشکل حل نخواهد شد و بحث به جایی نخواهد رسید.

- یک تأثیر منفی بچه دار شدن می تواند این باشد که شوهر، از شخص شماره یک همسر خود، به شخص شماره دو تنزل می کند. در همین زمان است که زن احساس می کند شوهرش به او بی توجهی می کند و زحماتش را در امر نگهداری از فرزند نادیده می گیرد. هر قدر که این حس متقابل کم ارزشی در زوج قوت بگیرد، فرزندان به نظر آنها بیشتر تحمیلی می آیند و روابط خانواده به طور فزاینده ای سست می شود.




تابلوی THE LOVERS اثر پیکاسو (این تابلو زنی را نشان می دهد که به همسرش تکیه کرده)


-
تعریف سنتی نقش زن، این است که از یک وابستگی به وابستگی بعدی منتقل می شود و این می تواند برای مردی که ذاتاً ضعیف است و نمی تواند بار سنگین زندگی را به دوش بکشد، ناگوار باشد. بسیاری از زنان با پیشینه سنتی، خود را در سایه مردان شناخته اند، اول پدر، بعد نامزد، شوهر و بالاخره پسر. این زنان بیشتر به ظاهر خود می پردازند، مدام در باره ضعف و ناتوانی خود صحبت می کنند و ممکن است دچار حسادت شدید هم باشند. این مورد اخیر می تواند یک عامل مزاحم و دائمی باشد که حتی در زمانی که شوهر وفادار و صادق است نیز، حضور دارد.

- در جوامع امروز ممکن است نقش های سنتی زن و مرد معکوس شود و این زن باشد که شغلی مهم و پردرآمد داشته و مرد تنها برای انجام وظایف زناشویی حضور دارد. زن در چنین شرایطی، ممکن است به سمت مرد دیگری که از نظر شغلی قدرتمندتر از اوست، جلب شود و علاقه خود را به شوهرش از دست بدهد. ازدواج با کــسی که او را نه برای آنچه هست، بلکه برای آنچه می خواهیم از او بسازیم، می خواهیم، کاری بسیار خطرناک است. تغییر دادن، اصلاح کردن و مانند آنها، از جمله رفتارهایی است که موجب دلسردی شده و نشانه عدم رضایت از شریک زندگی است.

- نداشتن ارتباط کلامی و تبادل نظر صحیح قبل و بعد از ازدواج. بیشتر افراد گفتگو درباره مسائل ظریف حیاتی درباره مذهب، بچه دار شدن، تحصیلات فرزندان، نیازهای جنسی و عوامل ناسازگار دیگر را جدی نمی گیرند و از انجام آن طفره می روند. آنها به غلط تصور می کنند که عشق بر تمام این مشکلات پیروز می شود و هر اختلافی را حل می کند.

- جا به جایی ناسازگاری های زناشویی به این ترتیب که اختلافات، خواسته ها و اهداف متفاوت زوج، در شخص سومی که معمولاً فرزند ارشد آنهاست، متجلی می شود. این فرزند هیچ راه فراری ندارد و در یک موقعیت نامعقول گرفتار شده است. یکی از این موارد متهم کردن فرزند به صفات ناپسند یکی از والدین است "تو مثل پدرت تنبلی"، "تو هم مثل مادرت منطق سرت نمی شود" و ... این فهرست می تواند تا مدت ها ادامه پیدا کند. متأسفانه این روش در حالی که موجب رضایت زن و شوهر می شود، فرزند بخت برگشته را با انبوهی از انواع صفات ناگوار و اغلب نادرست، بمباران می کند.

- خشم نابجا موجب می شود که مدام اشخاص مورد علاقه خود را برنجانیم. ابراز نادرست خشم ناشی از مشکلات شخصی در محل کار یا عدم رضایت از نقش خود در خانواده در اکثر موارد، شخص بی گناهی را آماج تیرهای خشم ما قرار می دهد. البته افراد اندکی وجود دارند که بر روی واقعیت تمرکز می کنند و دیگران را مقصر نمی دانند، اما بیشتر ما، در این دسته جا نداریم.

- گاهی همسران برای حفظ رابطه ای که به نظر مطلوب می رسد، از موارد مهمی چون جنبه های شخصیتی، زمینه خانوادگی، مذهبی، نژادی، تحصیلی و...سرسری می گذرند در حالی که چنین مواردی می توانند در رابطه نقش بنیادینی داشته باشند. همچنین، رفتارهایی که در گذشته با وجود عجیب بودن، برایمان جذاب بود، جذابیت خود را از دست می دهند و کاملا زجر آور می شوند.

- شیوه های متفاوت برخورد با مسائل، به خصوص در حالی که هر دو طرف از اعتماد به نفس اندکی برخوردار باشند، می تواند به حالتی تبدیل شود که دو طرف مدام یکدیگر را مقصر دانسته و نسبت به هم بی اعتماد شده و احترام خود را از دست می دهند.

- مردان تمایل دارند که در گفتگوهای خود از دلیل و منطق و بازگو کردن کلمات قصار خردمندانه استفاده کنند، در حالی که زنان در سطح احساسات گرایانه تری به گفتگوی خود شکل می دهند. یک مشکل رایج بین همسران، حرف زدن بدون شنیدن است. اگر هنگام گفتگو، نکته ای ناشنیده باقی بماند، صداها اوج می گیرد، خشم بر هر دو طرف مسلط می شود و گفتگو به بن بست می رسد.

- افراد با کــسب عادات و روش های توهین آمیز و تهاجمی و به کار بردن مکرر آن، ضررهای جبران ناپذیری به زندگی زناشویی خود وارد می کنند. ممکن است طرف مقابل چنین افرادی مدتی با بردباری و مدارا رفتار کند تا همسر خود را حفظ کند، اما این حالت به تدریج از بین می رود.

- کوشش در راه تغییر افراد تا حدی که خارج از تحمل آنان باشد. گوشه و کنایه زدن مداوم در باره وزن، بی اطلاعی از موضوعی خاص، رمانتیک نبودن، بی علاقگی به ورزش و ... از جمله مواردی هستند که در این دسته می گنجد. ازدواج با کــسی که او را نه برای آنچه هست، بلکه برای آنچه می خواهیم از او بسازیم، می خواهیم، کاری بسیار خطرناک است. تغییر دادن، اصلاح کردن و مانند آنها، از جمله رفتارهایی است که موجب دلسردی می شود و نشانه عدم رضایت از شریک زندگی است.

به وجود آمدن خشم

عوامل متعدد بالا می توانند موجب بحث های طولانی، سخنرانی های یک طرفه، عدم درک متقابل، برداشت های نادرست و فقدان کامل محبت شود. این مشکلات می تواند زن و شوهر و فرزندان آنان را به طور زیان باری تحت تأثیر قرار می دهد به طوری که اثر آن تا نسل ها ادامه خواهد یافت.

خشم، به طور غیر مستقیم به وجود یک ایراد کلی در زندگی زناشویی یا خارج از آن دلالت می کند، اما متمرکز کردن آن بر روی شریک زندگی به این معنا است که یک اشکال اساسی در این رابطه وجود دارد. بیشتر اوقات عصبانیت نتیجه فرعی ِ داشتن حس نادیده گرفته شدن، تنها ماندن، خوار شدن، غیر منصفانه قضاوت شدن، مورد خیانت قرار گرفتن یا از نظر احساسی ترک شدن است. خشم نشانه ای از چنین فشارهایی است و تا حد امکان باید آن را با خونسردی و منطق پاسخ داد. ممکن است تمام این احساسات در نتیجه مشکلی حرفه ای(مانند بیکار شدن) پیش آمده باشد و حل آن، شعله های خشم را از همسر بی گناه دور نگه خواهد داشت. خشم می تواند به اشکال دیگری چون ضعف، بی ارادگی و تسلیم نیز بروز کند. ترک کردن احساسات و زندگی مانند یک مرده متحرک نیز برای یک رابطه همانقدر خطرناک خواهد بود و در یک کلام، رابطه را خواهد کشت.

چه می توان کرد؟

شناخت و درک چگونگی تخریب یک رابطه بسیار مهم است. یافتن مشکلی که موجب بروز خشم شده نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. همسران باید مهارت های ارتباطی خود را افزایش دهند، عصبانیت طرف مقابل خود را درک کنند و زنجیر طولانی درگیری ها را پاره کنند. بالا بردن صدا بلافاصله موجب برانگیخته شدن اقدامات دفاعی بدن در برابر حمله های روحی و جسمی می شود و سد محکمی در توانایی برقراری ارتباط منطقی به وجود می آورد.

یک نفر یا هر دو طرف باید بر موقعیت غلبه کند و مسئولیت کار اشتباه خود را بپذیرد و با صداقت خود، اعتماد و صمیمیت طرف مقابل را جلب کند. اگر یک نفر بتواند جوابگوی مشکل شود و مسئولیت رفتارهای مخرب یا نادرست خود را بپذیرد، موجب می شود که طرف مقابل نیز همین رفتار را داشته باشد. گاهی حضور یک واسطه بی طرف می تواند دو طرف را متوجه چرخه نابودگر خشمی کند که موجب ناتوانی در ارتباط برقرار کردن آنها شده است. این شخص می تواند اعتماد و صمیمیت را بین زوج برقرار کند. علاوه بر این، این واسطه می تواند محیطی آرام ایجاد کند که در آن مسائل بهتر عنوان شوند و توافق و تفاهم، بدون بروز عصبانیت، حاصل شود.

در نهایت باید گفت که اگر گفتگو و ارتباط فاقد صداقت باشد، و دو طرف راحت و باز و با حفظ احترام متقابل با یکدیگر برخورد نکنند و توقعات نامعقول را وارد بحث کنند، مشکل همچنان باقی خواهد ماند. و اگر مسئله اصلی این باشد که یک نفر به چیزی تبدیل شود که نیست، اصولاً مشکل حل نخواهد شد و بحث به جایی نخواهد رسید.


چهارشنبه 7/10/1390 - 11:32
شهدا و دفاع مقدس
«شهید جانش را فروخته و در مقابل آن، بهشت و رضای الهی را گرفته است که بالاترین دستاوردهاست. به شهادت در راه خدا، از این منظر نگاه کنیم.» (از بیانات مقام معظم رهبری) در ادامه، مختصری از زندگی‏نامه دو تن از شهدایی که در تاریخ ۷ دی‌ماه به شهادت رسیده‏اند را می‏خوانیم.
.
شهید حسن پاک‌یاری
تاریخ تولد: ۱۳۳۸
تاریخ شهادت: ۷ دی ۱۳۵۹
محل تولد: فارس، شیراز
طول مدت حیات: ۲۱ سال
محل شهادت: ایستگاه ۷ آبادان
مزار شهید: بهشت ‌زهرا (س)


• در صبحی بهاری از سال ۱۳۳۸ش در یکی از محله‌های قدیمی شیراز، دامان پرمهر مادری به شور و شوق وجود نوزادی به‌نام حسن طراوت یافت: شهید حسن پاک‌یاری. او دوران کودکی‌اش را در شیراز گذراند و ایام بازی و سرگرمی‌های کوچه پس‌کوچه‌اش را به خاطره‌ها سپرد تا در پشت نیمکت‌های مدرسه، علم بیاموزد. حسن پس از طی مراحل مختلف تحصیلی، موفق به اخذ دیپلم در رشته مکانیک شد. دوران تحصیل او در هنرستان نمازی شیراز با روزهای شکوه‌مند انقلاب اسلامی هم‌زمان شده بود و وی نیز هم‌گام با سایر مردم در مبارزات ضد رژیم حرکت می‌کرد. در این مسیر نیز بار‌ها تحت تعقیب ساواک قرار گرفت؛ به‌طوری‌که دستگیر و بازداشت هم شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ش به عضویت نهاد مقدس سپاه پاسداران درآمد و در لباس پاسداری از‌‌ همان ابتدا خود را برای مبارزه با دشمنان انقلاب آماده کرد. با شروع آتش‌افروزی‌های ضد انقلاب در غرب، راهی کردستان شد و به مدت ۹ ماه در سمت مسئول گردان به مبارزه با منافقین و اشرار پرداخت. پاک‌یاری در پائیز ۱۳۵۹ش درحالی‌که برای تهیه مهمات مورد نیاز نیروهای تحت امر، به آبادان عزیمت کرده بود، در ایستگاه ۷ آبادان با اصابت ترکش خمپاره مجروح شد و پس از مدت کوتاهی در تاریخ هفتم دی‌ماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی در سن بیست و یک سالگی، قلبش از تپیدن ایستاد و در تاریخ سرخ خوزستان جاودانه شد و به مقام عظمای شهادت نائل آمد.
.
شهید محمد چاحوضی
نام پدر: نیاز
تاریخ تولد: ۱۳۴۱
تاریخ شهادت: ۷ دی ۱۳۶۰
محل تولد: خراسان، بیرجند، چاحوض
طول مدت حیات: ۱۹ سال
مزار شهید: گلزار شهدای چاحوض


• شهید محمد چاحوضی در سال ۱۳۴۱ش در روستای چاحوض از توابع شهرستان بیرجند چشم به جهان هستی گشود. محمد از کودکی به کار و تلاش و کمک به خانواده‌اش مشغول شد؛ به‌طوری‌که از زمانی که قدرت انجام کار پیدا کرد، به قالی‌بافی پرداخت. در عین حال، محمد از تحصیل نیز غافل نبود و روز‌ها در زادگاهش روستای چاحوض، به قالی‌بافی می‌پرداخت و شب‌ها برای تحصیل به بیرجند می‌رفت تا به این ترتیب، دوره‌ ابتدایی را به پایان رساند. محمد دائماً در مسجد بود و از به‌جا آوردن نماز و روزه خود غافل نمی‌شد. در دوران اوج مبارزات انقلابی مردم که در بیرجند بود، شبانه به روستا می‌آمد و اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره) را به دیوار می‌زد، اما هیچ‌کس نمی‌دانست که این کار اوست. محمد همیشه به اطرافیان سفارش می‌کرد که: «راه امام (ره) را ادامه دهید.» او علاقه زیادی به انقلاب اسلامی داشت و آرزویش شهادت بود. شش ماه به زمان خدمت نظام وظیفه‌اش مانده بود که داوطلبانه به سربازی رفت. دوران آموزشی را در تهران گذراند، سپس به کرمان منتقل شد و از کرمان به منطقه‌ کرخه نور اعزام گردید تا این‌که سرانجام در تاریخ هفتم دی‌ماه سال ۱۳۶۰ هجری شمسی در سن نوزده سالگی به آرزوی دیرینه‌اش رسید و بر اثر اصابت ترکش خمپاره، به خیل شهدا پیوست. پیکر پاک شهید محمد چاحوضی به بیرجند منتقل شد و پس از تشییع در زادگاهش (گلزار شهدای چاحوض) به خاک سپرده شد.

چهارشنبه 7/10/1390 - 11:30
تاریخ
آیت‏اللَّه سید محمدباقر موسوی همدانی در سال 1304ش (1344ق) در همدان به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در بیجار پشت سر گذاشت. وی در 16 سالگی به قصد تحصیل علوم دینی راهی قم و تهران شد و از استادان آن بهره گرفت. با ورود آیت‏اللَّه بروجردی به قم، آیت‏اللَّه موسوی به درس ایشان حاضر شد و همزمان از درس اصول امام خمینی و درس تفسیر علامه طباطبایی بهره جست. پس از مدتی به درخواست و تشویق علامه طباطبایی، آیت‏اللَّه موسوی همدانی برای اولین باره ترجمه دقیق و كاملی از تفسیر شریف المیزان را به فارسی به انجام رساند و در چهل جلد منتشر نمود. از دیگر تالیفات این فقیه بزرگوار، ترجمه تحریر الوسیله در 3 جلد، پاسخ به پرسش‏ها در 2 جلد و حاشیه بر جواهر در 22 جلد می‏باشند. آیت‏اللَّه موسوی همدانی سرانجام در هفتم دی 1379ش برابر با اول شوال 1421ق در 75 سالگی درگذشت و در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد.
چهارشنبه 7/10/1390 - 11:29
اخلاق
داره برف میاد!

وقتی اغلب جاهای ایران برف میاد
ما تو فکر برف بازی هستیم
غافل از اینکه یکی باید با آب یخ ظرف‌ها رو بشوره

چهارشنبه 7/10/1390 - 11:29
تاریخ
اوجگیری نهضت اسلامی و انجام تظاهرات سراسری در تمامی شهرهای ایران به ویژه در چند ماهه آخر حاكمیت رژیم شاهنشانی باعث شد تا در بسیاری از شهرها، این راهپیمایی‏ها، با دخالت مأموران حكومت نظامی و كشتار مردم بی‏گناه، به خاك و خون كشیده شود. در قزوین نیز این وضعیت ادامه داشت و مردم خشمگین، علاوه بر راهپیمایی، به تشییع جنازه شهدا می‏پرداختند و در طی آن، مراتب انزجار خود را از جنایات رژیم پهلوی اعلام می‏كردند. در این میان در روز هفتم دی ماه 1357، مأموران انتظامی به سوی مردم شلیك كردند و در حدود بیست نفر را به شهادت رساندند. از این رو، تشییع جنازه شهدای حوادث هفتم دی، در فردای آن روز باحضور هزاران نفر از مردم معترضِ قزوین انجام گرفت كه این مراسم نیز با هجوم مأموران به خاك و خون كشیده شد. قتل عام مردم در شهرهای مختلف كشور در نهایت باعث اتحاد بیشتر آحاد ملت برای سرنگونی رژیم پوسیده شاهنشاهی گردید و در كمتر از یك ماه و نیم بعد، بهار آزادی را برای ایران به ارمغان آورد.
چهارشنبه 7/10/1390 - 11:28
اخلاق
ظرف غذای نذری همسایه را نگرفتم، هاج و واج نگاهم کرد.
گفتم غذا پخته ام و این زیادی است ...
به او نگفتم که اگر فقط ده دقیقه سرکوچه بایستد حتما یک نفر را می بیند که
سطل آشغال بزرگ را می کاود برای یافتن لقمه ای نان !
دوروبرمان پر است از یتیم، نیازمند و کودکان خیابانی ...



یک محل را نذری میدهید، بی آنکه حواستان باشد
نیازمندان، زورشان به صف ایستادن نمیرسد
و اگر هم برسد، از لباسهایشان خجالت می کشند ...
چهارشنبه 7/10/1390 - 11:28
تاریخ
روز نهضت سوادآموزی
همه‌ساله، چنین روزی تحت عنوان «روز نهضت سوادآموزی» گرامی داشته می‌شود.
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی که به‌حق باید آن را یک انقلاب فرهنگی عظیم دانست، مسئله محو پدیده شوم بی‌سوادی، مورد توجه اندیشمندان و مسئولان کشور قرار گرفت. در رأس این اندیشمندان، حکیم بزرگ و فرزانه، حضرت امام خمینی (ره) قرار داشتند که با پیام تاریخی خود در تاریخ هفتم دی‌ماه سال ۱۳۵۸ هجری شمسی، از همگان مبارزه ضربتی با بی‌سوادی را خواستار شدند.
امام (ره) در بخشی از این فرمان تاریخی، اظهار داشته بودند: «... مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی می‌کند، بی‌سواد وجود داشته باشد...» به‌دنبال صدور فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی، سازمان نهضت سوادآموزی به‌صورت کاملاً مستقل تأسیس و پایه‌گذاری شد. از این‌رو، چنین روزی همه‌ساله به‌عنوان «روز نهضت سوادآموزی» گرامی داشته می‌شود.
نهضت سواد آموزی بعد از تأسیس، با فعالیت حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی و دیگر افراد دلسوز، قشر وسیعی از افراد بی‌سواد جامعه را باسواد کردند. در متن پیام حضرت امام (ره) دو هدف ارزشمند و گران‌سنگ تبیین شده بود: الف) کوتاه‌مدت: آموزش خواندن و نوشتن به افراد محروم از نعمت ارزشمند سواد. ب) بلندمدت: ارتقاء آگاهی و دانش بزرگسالان نوسواد در زمینه‌های مختلف و تبدیل فرهنگ وابسته کشور به فرهنگ مستقل و خودکفا.
سازمان نهضت سواد آموزی با اجرای طرح‌های مختلف از جمله طرح بسیج سوادآموزی، توانست هدف کوتاه‌مدت فرمان تاریخی امام (ره) را در ربع قرن گذشته محقق نماید و نرخ باسوادی کشور را در جمعیت ۶ ساله و بالا‌تر از ۴۷،۵ درصد در سال ۱۳۵۵ش به ۸۵ درصد در سال ۱۳۸۰ش افزایش دهد.
در راستای نیل به اهداف بلندمدت نیز با شروع آموزش‌های توسعه (آموزش‌های پس از سواد) فصل جدیدی از کتاب زرین انقلاب شکوهمند اسلامی ورق خورد و اکنون که درصد قابل توجهی از افراد بزرگسال جامعه در گروه سنی زیر ۴۵ سال (گروه مولد جامعه) باسواد شده‌اند؛ آموزش‌های توسعه در ابعاد مختلف فرهنگی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با هدف کاربردی کردن سواد و برنامه‌های پس از سوادآموزی، اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی و آموزش حرفه‌ای درآمدزا به مورد اجرا گذاشته شده است.
به‌عنوان مثال، خاطرنشان می‌سازد؛ مدیریت نهضت سواد آموزی استان اصفهان در مدت بیست و پنج سال فعالیت درخشان خود موفق شده است نرخ باسوادی استان اصفهان را از ۵۲،۹ درصد در سال ۱۳۵۵ش به ۹۱،۹ درصد در سال ۱۳۸۱ش افزایش دهد و مقام دوم رشد نرخ باسوادی کشور را به خود اختصاص دهد.
چهارشنبه 7/10/1390 - 11:27
تاریخ
شهادت آیت‌الله العظمی حسین غفاری
روحانی مبارز، آیت‌الله حسین غفاری در چنین روزی از سال ۱۳۵۳ هجری شمسی توسط مزدوران پهلوی به شهادت رسید.
آیت‌الله العظمی حسین غفاری در سال ۱۲۹۵ش در آذرشهر تبریز قدم به عرصه حیات گذارد و دیری نپایید که پدرش را از دست داد و پس از طی تحصیلات مقدماتی، عازم تبریز شد و ۳۰ سال فقیرانه زندگی کرد و به تحصیل علوم دینی پرداخت.
در سال ۱۳۲۴ش عازم قم گردید و در محضر بزرگانی چون آیت‌الله العظمی بروجردی (ره) به کسب فیض پرداخت و پس از ۱۱ سال راهی تهران شد. معظم‌له در سال ۱۳۴۰ش، زمانی که حسنعلی منصور، طرح انجمن‌های ایالتی و ولایتی را مطرح کرد، به فعالیت علیه این لوایح پرداخت و تا قیام پانزده خرداد، با سخنرانی‌های خود به افشای ماهیت رژیم پهلوی پرداخت.
در شب ۱۲ محرم (مصادف با ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش)، آیت‌الله غفاری هنگامی که از سخنرانی برمی‌گشت، مأموران به خانه‌اش حمله کرده و او را دستگیر و زندانی کردند و در زندان شهربانی مورد بازجویی و شکنجه قرار دادند. پس از آزادی، هم‌چنان به مبارزه خود ادامه داد و بار دیگر توسط ساواک دستگیر شد. آیت‌الله غفاری طی سال‌های ۱۳۵۳ش-۱۳۵۰ش به مبارزات خود شکل تازه‌ای داد و کم‌تر در میان آشنایان ظاهر می‌شد. معظم‌له در تیرماه ۱۳۵۳ش، در تهران دستگیر شد که این، آخرین دوران زندان این مبارز نستوه بود.
پسر آیت‌الله غفاری درمورد آخرین ملاقات با پدر می‌گوید: «پدر را در آخرین ملاقات، کشان‌کشان، با پا‌ها و دست‌های شکسته و درحالی‌که بیش از یکی دو دندان در دهانش باقی نمانده بود و سراسر صورت و اندامش زیر شکنجه‌های وحشیانه، در هم کوبیده شده بود، پشت میز ملاقات آوردند. بیش از یکی دو جمله بین ما رد و بدل نشد؛ او گفت: تصور نمی‌کنم دیگر یکدیگر را ببینیم... فردای‌‌ همان روز شنیدیم که ساعت ۲ بعدازظهر (هفتم دی‌ماه سال ۱۳۵۳ هجری شمسی)، پدر، از محیط رنج‌آوری که آخرین مرحله امتحان بندگی را در آن گذراندند، آسوده شده و به وصال معبود رسیده است.»
چهارشنبه 7/10/1390 - 11:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته