• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3839
تعداد نظرات : 784
زمان آخرین مطلب : 4440روز قبل
شخصیت ها و بزرگان
 

جلالالدین محمد در ششم ربیعالاول سال 604 هجری در شهر بلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی و مولانای روم، طول اقامتش و وفاتش در شهر قونیه از بلاد روم بوده است. بنا به نوشتهی تذکرهنویسان، وی در هنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت میکرد، پنجاه ساله بود. اگر تاریخ عزمت بهاءالدین را از بلخ، سال 617 هجری بدانیم، سن جلال الدین محمد در آن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلالالدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت کوتاهی، درک محضر آن عارف بزرگ را کرد. 

چون بهاءالدین به بغداد رسید، بیش از سه روز در آن شهر اقامت نکرد و روز چهارم، بار سفر به عزم زیارت بیتالله الحرام بست. پس از بازگشت از خانهی خدا، به سوی شام روان شد و مدت نامعلومی در آن نواحی به سر برد و سپس به ارزنجان رفت. ملک ارزنجان آن زمان امیری از خاندان منکوجک بود و فخرالدین بهرامشاه نام داشت و او همان پادشاهی است که حکیم نظامی گنجوی کتاب مخزنالاسرار را به نام وی به نظم آورده است. مدت توقف مولانا در ارزنجان، قریب یک سال بود. باز به قول افلاکی، جلالالدین محمد در هفده سالگی در شهر لارنده به امر پدر گوهر خاتون دختر خواجه لالای سمرقندی را که مردی محترم و معتبر بود به زنی گرفت و این واقعه بایستی در سال 622 هجری اتفاق افتاده باشد.

سفر برای تحصیلات تکمیلی

مولوی در عین حالی که مردم را تربیت میکرد، از خودش نیز غافل نبوده تا جایی که وقتی موفق به دیدار محقق ترمذی گردید، خود را شاگرد او کرده و از تعلیمات و ارشادات او نهایت بهرهها را برده و علیالظاهر و به تشویق همین استادش، برای تکمیل معلوماتش رنج سفر به حلب را بر خود آسان کرد و عازم شهر حلب شده و علم فقه را از کمال الدین عدیم فرا گرفت و پس از مدتی که به شهر دمشق رفت، از دیدار با محیالدین عربی، عارف و متفکر زمانش نیز کمال استفادهها را برده و بنا به درخواست سید برهانالدین، طریق دیانت را در پیش گرفت. پس از مرگ محقق ترمذی به مدت 5 سال، مدرس علوم دینی شد که نتیجهی آن، تربیت چهارصد شاگرد میباشد.
داستان آشنایی با شمس

وی همچنان که گفتیم، یک لحظه از تربیت خود غافل نبوده است. تاریخ این چنین مینویسد که روزی شمس وارد مجلس مولانا میشود که مولانا در کنارش چند کتاب وجود داشت. شمس از او میپرسد: اینها چیست؟ مولانا جواب میدهد: قیل و قال است. شمس میگوید: تو را با اینها چه کار است؟ و کتاب ها را برداشته در داخل حوضی که در آن نزدیکی قرار داشت میاندازد. مولانا با ناراحتی میگوید: ای درویش! چه کار کردی؟ برخی از این کتابها از پدرم رسیده بوده و نسخهی منحصر به فرد میباشد و دیگر پیدا نمیشود. شمس تبریزی در این حالت، دست به آب برده و کتابها را یک یک از آب بیرون میکشد، بدون این که آثاری از آب در کتابها مانده باشد. مولانا با تعجب میپرسد: این چه سری است؟ شمس جواب میدهد: این ذوق و حال است که ترا از آن خبری نیست. 

از این ساعت است که حال مولانا تغییر یافته و به شوریدگی روی مینهد و بحث را کناری نهاده و شبانهروز در رکاب شمس تبریزی به خدمت میایستد و به قول استاد شفیعی کدکنی، تولدی دوباره مییابد. هر چند که مولوی در طول زندگی شصت و هشت سالهی خود با بزرگانی همچون محقق ترمذی، شیخ عطار، کمالالدین عدیم و محیالدین عربی حشر و نشرهایی داشته و از هر کدام توشهای براندوخته، ولی هیچکدام از آنها مثل شمس تبریزی در زندگیش تأثیرگذار نبوده تا جایی که رابطهاش با او شاید از حد تعلیم و تعلم بسی بالاتر گردیده، چنانکه پس از آشنایی با شمس خود را اسیر دست و پا بستهی شمس دیده است.
آثار مولانا

مثنوی معنوی که به زبان فارسی میباشد. غزلیات شمس، غزلیاتی است که مولانا به نام مراد خود شمس سروده است. رباعیات، حاصل اندیشههای مولاناست. فیه ما فیه، که به نثر میباشد و حاوی تقریرات مولانا است که گاه در پاسخ پرسشی است و زمانی خطاب به شخص معین میباشد. مکاتیب، حاصل نامههای مولاناست. مجالس سبعه، سخنانی است که مولانا در منبر ایراد فرموده است.
بالاخره روح ناآرام جلال‌الدین محمد مولوی در غروب خورشید روز یکشنبه، پنجم جمادیآلاخر سال 672 هجری قمری بر اثر بیماری ناگهانی که طبیبان از درمان آن عاجز گشتند، به دیار باقی شتافت
يکشنبه 3/7/1390 - 2:19
دانستنی های علمی
 
موزهی علوم لندن، 8 کشف و اختراع مهم که دنیای علم را تغییر دادند، نگهداری میکند. دانستن این که چه چیزی تا به حال توانسته پیشرفت و تغییری شگرف در علم به وجود آورد، بسیار هیجانانگیز است.
موتور بخار

توماس نیوکامن در سال 1712 این موتور را اختراع کرد. فرانسیس تامسون آن را در 1791 در داربی شایر انگلستان ساخته است. این قدیمیترین و سالمترین مدل از اختراع نیوکامن است. در واقع این موتور مشکل بحران انرژی این روزگار را حل کرده است و اگر ساخته نمیشد، مطمئناً بحران انرژی برای ما مشکلات بسیار زیادتری به وجود میآورد. اگرچه نمیتوان کاملاً این اختراع را به راهحل بحران انرژی تشبیه کرد، اما استفاده از سوختهای فسیلی تا قبل از این اختراع آقای نیوکامن تقریباً غیرممکن بود.

تلگراف

تلگراف به عنوان اولین وسیلهی ارتباطی الکترونیکی در سال 1837 توسط چالز واتسون و ویلیام کوک ساخته شد که از مهمترین اختراعات بشر در زمینهی ارتباطات است. دستگاه تلگراف آنها به عنوان اولین و کاربردیترین وسیلهی ارتباط دور برد الکترونیکی شناخته شده و ایدهی شبکههای گسترده از این اختراع الهام گرفته است.
فورد مدل T

فورد اولین کمپانی بود که اتومبیل مدل T را به تولید انبوه رساند و این خدمت فورد به جامعه بشری بود.
بله، خط تولید فورد، به عنوان اولین سیستم تولید انبوه در دنیا، انقلابی در صنعت و اقتصاد ایجاد کرد که امروزه همهی ما شاهد آن هستیم و باید این خط تولید را مهمترین اتفاق در قرن گذشته دانست. 

کامپیوتر

یکی از نخستین کامپیوترهای جهان، ایدهی آقای جان وامر– اسلی یعنی موتور محاسبهی اتوماتیک که وی در سال 1936 داده بود، برای اولین بار و موفقیتآمیز در دهم ماه می 1950 بر روی کامپیوتری که آلن تورینگ عملیات ساخت آن را انجام داد، آزمایش شد. این کامپیوتر در زمان خود پیشرفتهتربن و سریعترین کامپیوتر در جهان بود که نمونهی کوچکتری از مدل اولیهی آلن تورینگ بوده است. پایلوت ایس هم در لیست مهمترین اختراعات بشر است، چرا که اولین نسل از کامپیوترهایی است که امروز ما را احاطه کردهاند.

موتور موشک V2

موشک V2 که وارنروان بارون در سال 1942 آن را ساخت، در واقع اولین موشک دور برد بود که انقلابی در تکنولوژی موتور موشک به وجود آورد. اگرچه این موشک متأسفانه در جنگ تلفات بسیاری به بار آورد و بعداً هم راه را برای ساخت موشکهای بالستیک باز کرد، اما یادمان باشد همین آقای وان بارون با ایدهی موتور موشکش، آپولو 11 را به ماه رساند و موتور موشک او همچنان مورد استفاده قرار میگیرد.
پنیسیلین

پنی سیلین، اولین آنتیبیوتیک کشف شده در دنیا بود که الکساندر فلمینگ در سال 1928 آن را از هاگهای جمعآوری شدهی قارچ (یا همان کپک) کشف کرد. اما تقریباً تا اواسط دههی 1940 که بر روی بیماران آزمایش نشده بود. کسی نمیدانست پنیسیلین بهترین دارو برای بیماریهای عفونی است. با کشف پنیسیلین، میلیونها بیمار و مجروح جنگی از مرگ حتمی نجات پیدا کردند و از آن موقع به بعد، پنیسیلین به عنوان اولین و عمومیترین دارو برای بیماریهای باکتریایی و عفونی تجویز و مصرف شد و بعد از آن بقیهی آنتی بیوتیکها وارد دنیای پزشکی شدند.
رشتههای مارپیچ

اولین بار DNA توسط آقایان کریک و واتسون در سال 1953 مورد توجه قرار گرفت. آنها حین آزمایشات خود روی ژنهای انسان با یک ساختار از موادی که مولکولهای این ژنها را تشکیل میدهند، روبهرو شدند و با شکافتن آنها، راز نظم حاکم بر سلولهای بدن را کشف کردند. DNA، امروزه موضوع مهمی در علم، صنعت و حتی مسائل امنیتی محسوب میشود و هنوز هم مطالعات زیادی در سطح جهان روی آن انجام میشود.
اشعهی ایکس

برای اولین بار فیزیکدان آلمانی، ویلیام رونتگن در سال 1895، اشعهی ایکس را کشف کرد که امروزه بیشتر برای عکسبرداری از اعضای داخلی بدن استفاده میشود. فکرش را بکنید که اگر اشعه ایکس کشف نشده و این طور به خدمت بشریت در نیامده بود، باید برای تعیین محل دقیق شکستگی چه میکردند؟
يکشنبه 3/7/1390 - 2:18
خانواده
 
امروز صبح وقتی از خواب برخاستی، تو را تماشا کردم و امید داشتم که با من حرف بزنی. فقط چند کلمه و یا از من به خاطر اتفاق خوبی که دیروز در زندگی تو افتاد، تشکر کنی. اما تو سرگرم پوشیدن لباس بودی.

هنگامی که میخواستی از خانه بیرون بروی، میدانستم که میتوانی چند دقیقهای توقف کنی و به من سلام کنی، اما تو خیلی سرگرم بودی. زمانی که پانزده دقیقه بیهوده بر روی صندلی نشسته بودی و پاهایت را تکان میدادی، فکر میکردم که میخواهی با من سخن بگویی، اما تو به سوی تلفن دویدی و با یکی از دوستانت تماس گرفتی تا از چیزهای بیاهمیت بگویی. من با صبر و شکیبایی در تمام مدت روز تو را نگاه میکردم ولی تو آنقدر مشغول بودی که هیچچیز به من نگفتی.

موقع خوردن نهار متوجه شدی که چند نفر از دوستانت قبل از غذا کمی با من حرف میزنند، اما تو چنین کاری نکردی. باز هم زمان باقی است و امیدوارم که تو سرانجام با من حرف بزنی. به خانه رفتی و به نظر میرسید که کارهای زیادی برا ی انجام دادن داری، بعد از انجام چند کار، تلویزیون را روشن کردی و وقت زیادی را در برابر آن سپری کردی. من باز هم با شکیبایی منتظر ماندم تا بعد از تماشای تلویزیون و خوردن غذا با من حرف بزنی. هنگام خوابیدن گمان کردم که خیلی خستهای. بعد از گفتن شببهخیر به خانواده، سریعاً به سوی رختخواب رفتی و خوابیدی. مهم نیست. شاید نمیدانستی که من همیشه با تو هستم. 

من بیش از آنچه تو بدانی، صبر پیشه کردم، من حتی میخواستم به تو بیاموزم که چگونه با دیگران صبور و شکیبا باشی.
من به تو عشق میورزم و هر روز منتظرم تا با من حرف بزنی.

چقدر مکالمهی یکطرفه و یکجانبه، سخت است!

بسیار خوب، تو یک بار دیگر از خواب برخاستی و من نیز یکبار دیگر فقط به خاطر عشقی که به تو دارم، منتظر خواهم ماند. به این امید که امروز کمی از وقتت را به من اختصاص دهی. روز خوبی داشته باشی. 

«دوست تو، خدا»  
يکشنبه 3/7/1390 - 2:17
دانستنی های علمی
 

           ساختمان امپایر استیت


امپایر استیت، ساختمانی 103 طبقه در نیویورک و سمبلی از آمریکااست. 


این ساختمان به مدت چهل سال، بلندترین ساختمان طبقاتی در دنیا بود و از سوی انجمن مهندسان عمران آمریکا، به عنوان یکی از عجایب هفتگانهی دنیای مدرن، لقب گرفته است. امپایر استیت بخشی از هویت شهر نیویورک است و در سراسر جهان، به عنوان یکی از سمبلهای آمریکا شناخته میشود.
عملیات ساختمانی امپایر استیت در ماه مارس 1930 در زمینی كه پیشتر، هتل والدورف آستوریا در آن واقع بود، آغاز شد و 14 ماه بعد اتمام یافت. این ساختمان تا پیش از آنكه برجهای دوقلو در نیویورك ساخته شوند، بلندترین برج طبقاتی دنیا به شمار میرفت.
امپایر استیت 448 متر ارتفاع دارد كه البته آخرین طبقهی آن (صد و دومین طبقه) در ارتفاع 391 متری واقع شده است. بقیهی ارتفاع این ساختمان، به آنتن تلویزیونی بالای آن مربوط میشود. كل هزینهی ساخت امپایر استیت به انضمام زمین آن، در حدود 41 میلیون دلار بوده است كه از این میزان، 24 میلیون دلار هزینهای است كه خرج سازهی ساختمان شده است.

این ساختمان، در سال 1931 (اول ماه مِی) توسط رئیسجمهور وقت آمریكا، هربرت هوور افتتاح شد. به این صورت كه، رئیسجمهور با فشار دادن دكمهای در واشنگتن، چراغهای این ساختمان را در نیویورك، روشن كرد.
امپایر استیت از این سال به بعد، به مدت چهل سال، بلندترین ساختمان طبقاتی جهان و نیویورک بود تا این که، ساختمانهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی ساخته شدند. پس از ماجرای یازده سپتامبر، امپایر استیت دوباره لقب بلندترین ساختمان نیویورک را به خود اختصاص داد.

امپایر استیت، در سال 1986 از سوی دولت آمریكا به عنوان بخشی از میراث تاریخی و فرهنگی كشور شناخته شد و پلاك مخصوصی به همینخاطر دریافت كرد.
                      تونل کانال مانش

تونل کانال، تونلی 50.5 کیلومتری است که زیر بستر دریای مانش، حفر شده و کنت در انگلیس را به کاله در فرانسه متصل میکند.

در سال 1960، گروه تحقیقات كانال مانش، طرحی را ارائه كرد كه تونل فعلی كانال مانش- كه به آن چانل میگویند، برمبنای آن، طراحی و ساخته شده است. این طرح هم در سال 1975 به دلیل مشكلات مالی، عملی نشد.

 در سال 1984، دولتهای فرانسه و انگلیس از تمام شركتهای مهندسی دو كشور درخواست كردند، طرحهای خود را برای ایجاد تونل، ارائه دهند و بالاخره، در سال 1986 یكی از طرحهای پیشنهادی كه به طرح سال 1960 بسیار نزدیك بود از سوی دو دولت پذیرفته شد.

در طرح نهایی، تونل، کاله در فرانسه را به فولكستون در انگلستان متصل میكرد و 40 متر زیر سطح دریا ایجاد میشد.
پانزده هزار نفر طی 7 سال، كار كندن تونل را انجام دادند!

 در حدود 4 میلیون مترمكعب خاك استحصال شده كه از جنس گچ بود، در بخش انگلیسی استخراج شد. این خاك در ساحل فولكستون انگلستان در دریا ریخته شد و تقریبا زمینی به مساحت 360 هزار متر مربع در دل دریا ایجاد كرد. امروزه روی این شبهجزیره، پاركی احداث شده است. به طور كلی میتوان گفت، 8 میلیون متر مكعب خاك، از تونل با سرعت میانگین2400 تن در ساعت، استخراج شده است.
تونل كانال، در واقع از سه تونل موازی متشكل شده است، دو تونل ریلی كه قطارها در امتداد آنها، از شمال به جنوب و بالعكس حركت میكنند و یك تونل كوچك به عنوان تونل دسترسی كه خودروهای باریك تایردار در آن حركت میكنند.

تونل كانال، علاوه بر مشكلات فنی، مشكلات حقوقی زیادی هم به همراه داشت. یكی از این مشكلات، كنترل عبور از مرزهای مشترك بود. مرز انگلیس و فرانسه به صورت خطی در وسط تونل مشخص شده است (این خط به فرانسه نزدیكتر است). اما كنترل مرزی در این نقطه انجام نمیشود بلكه دو دولت به توافق رسیدهاند، مسافران در اولین ایستگاه در ساحل كنترل شوند. 

افزایش شمار پناهجویانی كه سعی میكردند با استفاده از تونل، خود را به انگلستان برسانند، بالاخره در سال 2002، دولت انگلیس را مجبور كرد تا برای مقابله با مهاجرت غیرقانونی آنها، تدابیری بیاندیشد. مسؤولان امنیتی، به همین خاطر، تجهیزات بسیار پیشرفتهی صدابرداری و تصویربرداری را در گلوگاه فولكستون نصب كردند تا ضربان قلب و صدای تنفس افرادی كه در میان بارها پنهان شدهاند، شناسایی و دستگیر كنند.

احداث تونل از دو سوی كانال، به صورت همزمان شروع شد و قرار بود انگلیسیها و فرانسویها در نقطهای خاص و در زمان معینی به یكدیگر برسند. اما اینكه آنها چگونه به نقطهی معین خواهند رسید، مسألهی بسیار مهمی بود و در واقع، بزرگترین چالش مهندسی طرح به شمار میرفت. چون در اعماق زمین به هیچ وجه نمیتوان مسیر تونل را با استفاده از نشانههای جغرافیایی مشخص كرد.

از این رو مهندسان پروژه، مجبور به استفاده از سیستمهای بسیار پیشرفتهی ناوبری شدند؛ سیستمهایی نظیر جی پی اس (سیستم مكانیاب جهانی)، سیستم هدایت لیزری و البته در كنار آنها، سیستمهای یكپارچهی رایانهای. با این حال، خط مركز تونلها در جایی كه باید، به هم نرسیدند و 358میلیمتر اختلاف افقی و 58 میلی متر اختلاف عمودی داشتند. به هر حال این دو تونل در تاریخ اول دسامبر 1990 به یكدیگر رسیدند و برای اولین بار پس از عصر یخبندان (8500 سال پیش)، این امكان به وجود آمد كه انسان بر روی دو پا، از انگلیس به قارهی مادر برود. پس از پایان تمام مراحل ساخت تونل، فرانسوا میتران – رئیسجمهور وقت فرانسه- و الیزابت، ملكهی انگلیس در تاریخ 6 می 1994 در کالهی فرانسه، تونل را رسماً افتتاح كردند. این پروژه، در زمان اجرای آن، با صرف 21 میلیارد پوند، پرهزینهترین طرح مهندسی تاریخ به شمار میرفت؛ به گونهای كه هزینهی اجرای آن، 7 بار بیشتر از هزینهی اجرایی پل گلدنگیت بود
يکشنبه 3/7/1390 - 2:16
شخصیت ها و بزرگان
زکریای رازی

ابوبكر محمد بن زكریای رازی(313-251 قمری) بزرگترین پزشك ایرانی است كه در زمینهی شیمی، فیزیك و فلسفه نیز پژوهشهای ارزندهای داشته است. شمار كتابها و رسالههای او را بیش از 200 نسخه نوشتهاند كه دانشنامهی پزشكی الحاوی، شناخته شدهترین آنهاست. كشف الكل و اسید سولفوریك را به او نسبت میدهند. 

ترجمهی كتاب المنصوری او، نخستین كتاب پزشكی است كه با شیوهی چاپ گوتنبرگی در اروپا چاپ شد. او دانشمندی تجربهگرا بود و میگفت: تجربه، بهتر از علم طب است. او را پیشگام نظریهی ایمنی اكتسابی و بینانگذار شیوهی نو در آموزش پزشكی نیز میدانند.
زندگینامه

ابوبكر محمد بن زكریا بن یحیی رازی، در شعبان سال 251 قمری برابر با 865 میلادی، در شهر ری به دنیا آمد. ری از شهرهای كهن ایران است كه نام آن در اوستا نیز آمده است. این شهر در آن روزگار، مركز علم و ادب ایران بود و بزرگان و دانشمندان زیادی از آن شهر برخاستند. مقدسی در كتاب احسن التقاسیم، دربارهی این شهر نوشته است:"در این شهر، مدارس و مجالس علم فراوان است. مذكران آنجا، فقیه و رؤسای آنان، عالم و محتسبشان، مشهور و سخنورانشان، ادیب هستند."

از كودكی و نوجوانی رازی چیز زیادی نمیدانیم. برخی نوشتهاند كه او در نوجوانی به موسیقی گرایش فراوان داشت و در نواختن نی یا عود بسیار توانا بود. زمانی را نیز به زرگری و صرافی پرداخته است. همچنین، آنگونه كه خود در كتاب شكوك علی جالینوس نوشته، به تجربه و آزمایش اكاذیب معزمان، (كسانی كه به كارهای عجیب مانند احضار ارواح میپردازند)، علاقه داشته است. شاید از همین رو بود كه به كیمیاگری گرایش پیدا كرد و در جریان كار با مواد شیمیایی و نزدیك شدن به آتش، به چشم خود آسیب رساند.

میگویند، او برای درمان چشم خود به نزد پزشكی رفت و آن پزشك برای درمان او پانصد دینار از او درخواست كرد و او ناچار شد، بپردازد. سپس، با خود گفت:"كیمیای واقعی، علم طب است نه آنكه تو بدان مشغولی" و اینگونه بود كه به پزشكی گرایش پیدا كرد.

رازی به زودی به جایگاه نخست در پزشكی دست یافت و فرمانروایان گوناگون او را به نزد خود میخواندند و رازی كتابهایی نیز به نام آنها نوشته است. برای نمونه، زمانی به درخواست ابوصالح منصور بن اسحاق سامانی، به زادگاه خود بازگشت و ریاست بیمارستان ری را پذیرفت. در همین شهر بود كه كتاب طب المنصوری را به نام او نوشت كه یكی از شناخته شدهترین و پرآوازهترین نوشتههای او در غرب است. ترجمهی این كتاب، نخستین كتاب پزشكی است كه با شیوهی چاپ گوتنبرگی در اروپا چاپ شد.

رازی، سالهای پایانی زندگی خود را در ری گذراند و دانشجویان زیادی از او درس گرفتند و پزشكان چیرهدستی شدند. در همان سالها بود كه چشمان رازی، آب آورد و یكی از شاگردانش از طبرستان برای درمان او آمد و از استاد خود خواست، اجازه دهد که به درمان او بپردازد. رازی گفت: كه این كار بر رنج و درد من میافزاید، چرا كه مرگ من، نزدیك به نظر میرسد و روا نیست برای بازیافتن بینایی، خود را دچار رنج و سختی سازم. دیری نگذشت كه او در پنجم شعبان سال 313 قمری در ری از دنیا رفت. او در آن هنگام، اندكی بیش از 60 سال داشت.
شیوهی رازی در پزشكی

رازی در پزشكی بسیار نوآور بود و پیروی كوركورانه از پزشكان پیش از خود را روا نمیدانست. او كتابی به نام شكوك نوشته و نظریهها و روشهای درمانی نادرست جالینوس را بر شمرده است. او بر این باور بود كه "تجربه بهتر از علم طب است" و منظور او از علم طب، نوشتههای پیشینیان است. یادداشتهای او كه در آنها به دقت فراوان، چگونگی وضعیت بیماران و بهبودی آنها را توصیف كرده است، او را یكی از برجستهترین پزشكان بالینی همهی دورانها ساخته است. 

هنگامی که میخواستند بیمارستان معتضدی بغداد را بسازند، با او برای جای مناسب بیمارستان مشورت کردند. رازی فرمان داد قطعههای مساوی از گوشت را در محلههای گوناگون شهر بیاویزند و آن جایی را برگزینند که قطعهی گوشتها در آنجا دیرتر از جاهای دیگر فاسد شده است. رازی در آن بیمارستان بخش ویژهی بیماران روانی بنیان گذاشت و برای هر گروه از بیماران، رژیم غذایی مناسب آنها را تعیین کرد.
نوشتههای رازی

رازی، پژوهشگر و نویسندهی پركاری بوده و خود در این باره در كتاب السیره الفلسفیه، چنین نوشته است:"كوشش و پشتكار من در فراگیری دانش به اندازهایی بود كه به خط تعویذ (خط ریز)، بیش از 20 هزار ورقه، چیز نوشتم و پانزده سال از عمر خود را شب و روز در تألیف جامعكبیر(همان حاوی) صرف كردم و بر اثر همین كار، در نیروی بینایی من سستی پدید آمده و عضلهی دستم، گرفتار سستی شده و من را از نوشتن محروم ساخته است. با این همه، از جستجوی دانش باز نماندهام و پیوسته به یاری این و آن، میخوانم و بر دست ایشان، مینویسم."

ابوریحان بیرونی، كتابی پیرامون نوشتههای رازی نوشت كه پول كراوس، خاورشناس فرانسوی، در سال 1936 آن را با عنوان "رسالهی ابوریحان فی فهرست كتب محمد بن زكریای رازی" به چاپ رساند.

بر پایهی فهرست بیرونی، رازی 184 كتاب در موضوعهای گوناگون نوشته است: پزشكی، 56 كتاب- طبیعیات، 33 كتاب- منطق، 7 كتاب- ریاضیات و اخترشناسی، 10 كتاب- تفسیر و تخلیص كتابهای فلسفی و پزشكی دیگران، 7 كتاب- علوم فلسفی و تخمینی، 17 كتاب- ماوراءالطبیعه، 6 كتاب- الهیات، 14 كتاب- كیمیا، 22 كتاب- كفریات، 2 كتاب و فنون مختلفه، 10 كتاب.
يکشنبه 3/7/1390 - 2:15
دانستنی های علمی
 

روش تراختنبرگ برای ضرب اعداد مختلف در عدد یازده به صورت زیر است:

۱- آخرین عدد مضروب (عددی که در یازده ضرب می‌شود) را به عنوان رقم سمت راست جواب می نویسیم

۲- هر عدد متوالی از مضروب با همسایه طرف راست آن جمع می‌شود و در کنار رقم سمت راستی نوشته می شود

                   نکته : اگر حاصل جمع دو رقمی شد، یکان را نوشته و دهگان را به رقم بعدی اضافه می کنیم.

۳- اولین عدد مضروب، رقم سمت چپ جواب می‌شود.

 

مثال یک (سه رقمی ساده) :

۱۱×۶۳۳

روش حل :

۱- آخرین رقم ۶۳۳ اولین رقم سمت راست جواب است. یعنی عدد ۳

۲- هر رقم متوالی از عدد ۶۳۳ با همسایه طرف راست آن جمع می‌شود، یعنی ۳+۳ می‌شود که از آن عدد ۶ به دست می‌آید. این دستور را دوباره به همان شکل تکرار می کنیم، اینبار ۳+۶ که از آن عدد ۹ به دست می‌آید.

۳- اولین رقم ۶۳۳ یعنی ۶، اولین رقم سمت چپ جواب می‌شود.

بنابر این حاصلضرب ۶۳۳×۱۱ می‌شود: ۶۹۶۳   ------>   3 6(=3+3) 9(=3+6) 6

 

 مثال دو (سه رقمی پیچیده) :

۱۱×742

روش حل :

۱- آخرین رقم 742 اولین رقم سمت راست جواب است. یعنی عدد 2

۲- هر رقم متوالی از عدد 742 با همسایه طرف راست آن جمع می‌شود، یعنی 2+4 می‌شود که از آن عدد ۶ به دست می‌آید. این دستور را دوباره به همان شکل تکرار می کنیم، اینبار 4+7 که از آن عدد 11 به دست می‌آید. چون حاصل جمع دو رقمی شد، عدد یکان که یک است را می نویسیم و عدد دهگان که 1 است را به رقم سمت چپ که اینجا 7 است اضافه می کنیم که عدد 8 می شود.

۳- اولین رقم 742 یعنی 7، اولین رقم سمت چپ جواب می‌شود.

بنابر این حاصلضرب 742×۱۱ می‌شود: 8162   ------>   2 6(=2+4) 11(=4+7) 8(=7+1)

 

  مثال سه (چهار رقمی) :

۱۱×4261

روش حل :

۱- آخرین رقم 4261 اولین رقم سمت راست جواب است. یعنی عدد 1

۲- هر رقم متوالی از عدد 4261 با همسایه طرف راست آن جمع می‌شود، یعنی 1+6 می‌شود که از آن عدد 7 به دست می‌آید. این دستور را دوباره به همان شکل تکرار می کنیم، اینبار 2+۶ که از آن عدد 8 به دست می‌آید و بعد از آن هم 4+2 را جمع می کنیم که 6 می شود.

۳- اولین رقم 4261 یعنی 4، اولین رقم سمت چپ جواب می‌شود.

بنابر این حاصلضرب 4261×۱۱ می‌شود: 46871   ------>   1 7(=1+6) 8(=6+2) 6(=2+4) 4

يکشنبه 3/7/1390 - 2:13
دانستنی های علمی
 

روش تراختنبرگ برای ضرب اعداد مختلف در عدد دوازده به صورت زیر است:

۱- آخرین عدد مضروب (عددی که در دوازده ضرب می‌شود) را دو برابر می کنیم و به عنوان رقم سمت راست جواب می نویسیم

۲- هر عدد متوالی از مضروب دو برابر شده و با همسایه طرف راست آن جمع می‌شود و در کنار رقم سمت راستی نوشته می شود

                   نکته : اگر حاصل جمع دو رقمی شد، یکان را نوشته و دهگان را به رقم بعدی اضافه می کنیم.

۳- اولین عدد مضروب، رقم سمت چپ جواب می‌شود.


مثال :

12×۶۳۳

روش حل :

۱- آخرین رقم ۶۳۳ را دو برابر کرده و به عنوان اولین رقم سمت راست جواب می نویسیم. یعنی عدد 2×۳ که عدد 6 می شود

۲- هر رقم متوالی از عدد ۶۳۳ دوبرابر شده و با همسایه طرف راست آن جمع می‌شود، یعنی ۳+2×۳ می‌شود که از آن عدد 9 به دست می‌آید. این دستور را دوباره به همان شکل تکرار می کنیم، اینبار ۳+2×۶ که از آن عدد 15 به دست می‌آید. چون حاصل جمع دو رقمی شد، عدد یکان که 5 است را می نویسیم و عدد دهگان که 1 است را به رقم سمت چپ که اینجا 6 است اضافه می کنیم که عدد 7 می شود.

۳- اولین رقم ۶۳۳ یعنی ۶، اولین رقم سمت چپ جواب می‌شود. که البته در اینجا 6 با دهگان حاصل جمع قبلی خود جمع شده است و نوشته شده است.

بنابر این حاصلضرب ۶۳۳×12 می‌شود: 7596   ------>  6(=2×3) 9(=3+2×3) 15(=3+2×6) 7(=6+1)

يکشنبه 3/7/1390 - 2:12
شخصیت ها و بزرگان
 
محمد بن ابراهیم شیرازی ملقب به صدرالدین و مشهور به ملاصدرا یا صدرالمتألهین، فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی، در حدود نهم ماه جمادیالاول سال 979 یا 980 هجری قمری در شهر شیراز در خانهی ابراهیم امینالتجار که دارای وضع مالی مناسبی بود، دیده به جهان گشود. 

ملاصدرا دانشمندی بود شیعه مذهب و در مذهب شیعه دارای تعصب بسیار بود. ولی تعصب او از معرفت سرچشمه میگرفت نه از جهالت. پدرش ابراهیم بن یحیی قوامی یکی از وزرای دولت صفوی و مردی با نفوذ و ثروتمند بود که با نهایت کوشش، به تربیت و تعلیم یگانه پسر خود کم همت بست و در این راه از هیچ امری مضایقه نکرد. 

صدرالدین نیز از همان کودکی، استعداد فوقالعادهی خود را آشکار ساخت و طی مدت کم، تحصیلات عمومی را به پایان رسانید.

در آن زمان، پایتخت و مرکز علمی ایران، اصفهان بود و اکثر اساتید بزرگ در این شهر اقامت داشتند و در مدارس متعدد، شعب مختلف دانش را تدریس میکردند.

ملاصدرا برای کسب معرفت و تکمیل تحصیلات خود، شیراز را ترک گفت و عازم اصفهان شد.
صدرالدین، نخست نزد شیخ بهاءالدین عاملی مشهور به شیخ بهائی شاگردی کرد و از او علوم نقلی را آموخت و به کسب اجازه و درجهی اجتهاد نائل گشت.

سپس به شاگردی میرداماد درآمد و سال‌‌ها در محضر وی کسب فیض کرد و رموز حکمت را از او آموخت. احتمالاً ملاصدرا در دورهی تحصیلات خود در اصفهان، از محضر میر ابوالقاسم فندرسکی، عارف، زاهد و ریاضیدان بیهمتای آن عصر نیز استفاده کرده است.

پس از تکمیل تحصیلات علوم متعارف، در اثر کشش درونی و نیز فشار بعضی از علمای ظاهربین که با مشرب عرفانی او مخالف بودند، اصفهان را ترک گفته و برای گذراندن مرحلهی ریاضت و ترک از مظاهر دنیوی، به روستای کهک در نزدیکی قم پناه برد و هفت سال و بنا بر قول بعضی پانزده سال در آن حوالی، دور از حوادث و اتفاقات، در انزوا و خلوت به سر برد تا اینکه به مرتبهی شهود و کشف حقایق باطنی رسید.

خود وی دربارهی این دوره میگوید:

رموزی بر من کشف شد که با برهان و دلیل امکانپذیر نبود بلکه آنچه پیش از آن توسط برهان عقلی فرا گرفته بودم، با جزئیات بیشتری از راه شهود و بالعیان دیدم.

به تدریج آوازهی شهرت آخوند ملاصدرا در زبانها پیچید و دوستداران حکمت، از اطراف و اکناف، برای درک فیض به حضورش شتافتند.
در این موقع، اللهوردی خان، والی فارس، مدرسهای در شهر شیراز بنا کرد که به مدرسهی خان معروف شد و از ملاصدرا دعوت کرد تا به وطن اصلی خود بازگردد و در آن مدرسه به تعلیم و تدریس اشتغال ورزد.

بنا به امر پادشاه وقت، شاه عباس صفوی، آخوند دعوت را پذیرفت و به شیراز مراجعت کرد.
با حضور وی در شیراز، مدرسهی خان، مهمترین مرکز علمی ایران شد و تا پایان حیات ملاصدرا، طالبان علم را از دور و نزدیک به خود جلب کرد.
ملاصدرا تا پایان عمر در شیراز به تألیف و تدریس پرداخت و در این ایام، هفت بار پای پیاده به خانهی خدا سفر کرد. او در بازگشت از هفتمین سفر، در بصره در سال 1050 هجری قمری درگذشت.

به این ترتیب، زندگانی ملاصدرا را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:

1- دورهی طلبگی و بحث و مطالعهی کتب قدما و آرای حکما در شیراز و اصفهان.

در این دوره، وی به متابعه و تفحص آرای فلاسفه و متکلمان مشائی و اشراقی اشتغال داشت.

2- مرحلهی تهذیب نفس و ریاضت و مکاشفه در روستای کهک که نهایتاً به کشف حقایق ربانی و علوم الهی منجر شد.

3- مرحلهی تألیف و تدریس شیراز که طی این دوره، تقریباً تمام آثار خود را تألیف کرد.

صدرالمتألهین در مرحلهی سوم عمر خود، گذشته از تألیف آثار گرانبها و پرارج، شاگردان بزرگی نیز تربیت کرد که مشهورترین آنها ملاحسن فیض کاشانی و مولا عبدالرزاق لاهیجی بودند که هر دو علاوه بر داشتن سمت شاگردی، داماد وی نیز بودند.
يکشنبه 3/7/1390 - 2:11
شخصیت ها و بزرگان
 

 

شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک سهروردی، ملقب به (الموید بالملکوت، خالق البرایا و قدح الزند) آتش افروز و شگفتی آفرین( و معروف به شیخ مقتول، شیخ شهید و شیخ اشراق در سال 533 -549 هجری) در شهر سُهرورد دیده به جهان گشود. شهر سُهرورد (گل سرخ)، در جنوب زنجان و غرب سلطانیه در ایالت جبال یعنی ماد کهن واقع شده بود. این شهر در قرن ششم هنوز آباد و پُر رونق بود. سهروردی پس از سپری کردن ایام کودکی در سهرورد، برای فراگیری دانش راهی مراغه شد. 

در مراغه نزد مجدالدین جیلی به فراگیری حکمت پرداخت. فخرالدین رازی هم شاگرد این استاد بود و در همانجا با سهروردی آشنا شد. این دو با هم مباحثاتی نیز داشتند. سهروردی پس از مدتی برای ادامهی تحصیل، راهی اصفهان شد. اصفهان در آن روزگار مهمترین شهر فرهنگی ایران زمین بود. در آن شهر نزد ظهیرالدین قاری به خوبی با مبانی فلسفهی مشاء آشنا شد. 

 از آن پس زندگی پُر فراز و نشیب و همیشه در سفر وی آغاز شد. به دیدار مشایخ بسیاری رفت و به اندیشهی عرفانی علاقهمند شد. مدتی در دیار بکر اقامت کرد. در آنجا با دلگرمترین پذیرایی دربار سلجوقیان روم روبهرو شد. در همانجا بود که با فخرالدین ماردینی آشنا شد. سهروردی به سفر خود ادامه داد از آناطولی به شامات رفت، مناظر زیبای شام وی را مسحور خود کرد. در یکی از سفرهای خود از دمشق به حلب رفت و در آنجا با ملک ظاهر شاه، پسر صلاح الدین ایوبی ملاقات کرد. ملک ظاهر شاه مجذوب حكیم جوان، سهروردی شد و از وی خواست كه در دربار وی در حلب ماندگار شود. 

سهروردی كه مسحور و مجذوب مناظر آن دیار شده بود، شادمانه پیشنهاد ملك ظاهر شاه را پذیرفت و در حلب ماند. شمس الدین تبریزی در این باره به صراحت میگوید: « این شهاب الدین میخواست که این دِرم و دینار بر گیرد که سبب فتنه است و بریدن دستها و سرها. معاملت خلق به چیزی دیگر باشد.» همچنین نباید از یاد بُرد که در آن زمان صلاح الدین ایوبی تازه توانسته بود، خاندان فاطمی مصر را که از مهمترین امیدهای اسلامِ باطنی اسماعیلیه بود در هم بکوبد و از آنجا که واژهگان سهروردی گاهی بسیارنزدیک به ادبیات اسماعیلیه و فاطمیان بود؛ قضات به راحتی میتوانستند برای وی پروندهی محکمه پسند بسازند. 

و چنین بود که علمای جلیل القدرت سهروردی را به جرم الحاد، فساد در دین، دعوی نبوت، مرتد و کافر، مهدورالدم اعلام کردند. و به دستور صلاح الدین ایوبی و به رغم مخالفتهای مَلک ظاهر شاه، سرانجام در دوازدهم مرداد ماه سال 570 برابر با 29ژوییه 1191 میلادی، وی را در سن سی و هشت سالگی در زندان حلب به قتل رساندند.

 تقسیم بندی آثار شیخ اشراق

از سهروردی چهل و نُه اثر به جای مانده است. از این چهل و نُه اثر، سیزده جلد آن به فارسی و بقیه به زبان عربی است. پژوهشگران، آثار سهروردی را به شیوههای گوناگون تقسیم بندی کردهاند. محسن کدیور آثار سهروردی را به شش دسته تقسیم کرد. تقسیمی که به نظر پذیرفتنی تر از سایر تقسیم بندیهای کنونی است.
 دستهی اول:

 آثاری که بهطور ویژه به مبانی فلسفهی اشراق میپردازد. در این دسته تنها میتوان کتاب حکمهًْ الاشراق را جای داد. زیرا این کتاب با تمام آثار سهروردی متفاوت است و در حقیقت سنگ بنای فلسفهی اشراقی وی به حساب میآید. وی در این اثر، سیمای تمام عیار فلسفهی تأسیسی خود را جلوهگر میسازد. به گفتهی خود سهروردی، کلید درک اندیشهها و یافتههای او در همین کتاب است.
دستهی دوم:

 در این دسته، چهار اثر آموزشی و نظری سهروردی که همگی به زبان عربی است، قرار میگیرد. این چهار کتاب عبارتاند از: التلویحات، المشارع و المطارحات، المقاومات، اللمحات. در این آثار نخست از فلسفهی مشایی، سخن گفته است. سپس بر این پایه، فلسفهی اشراق مورد بررسی قرار میگیرد. هر چهار کتاب دارای سه بخش منطق، طبیعیات و الهیات است. التلویحات، مهمترین کتاب در این دسته از آثار سهروردی است. در حقیقت المطارحات به منزلهی شرحی است بر التلویحات، اللمحات در حکم خلاصهی آن است و المقاومات الحاقی است بر التلویحات.
دستهی سوم:

 در این دسته، رسالهها و کتابهای فارسی و عربی قرار دارد که درحقیقت درونمایهی آنها، خلاصه و یا شرح تفصیلی آثار دستهی اول و دوم است. در این دسته دو رسالهی مهم هیاکل النور و الالواح العمادیه قرار دارد که به زبان عربی نوشته شده است و توسط خود سهروردی به فارسی برگردانیده شده است. رسالهی فی اعتقاد الحکما به زبان عربی و رسالههای پرتونامه و بستان القلوب به زبان فارسی نیز در این دسته جای میگیرد.
 دستهی چهارم:

 در این دسته، حکایتهای رمزی و داستانهای عرفانی سهروردی قرار دارد. آثاری که به گفتهی جعفر میرصادقی: « با وجود پیچیدهگی و رمزآمیز بودنشان، قبل از هر چیز قصهاند... زبان بیشتر این رسالهها فارسی است و برخی از آنها عبارتاند از: عقل سرخ، صفیر سیمرغ، آواز پَر جبرئیل، لغت موران، فی حالت طفولیت، روزی با جماعت صوفیان، الغربة الغربیه و نیز رسالهی فی المعراج که هنوز منتشر نشده است. 
دستهی پنجم:

 نوشتهها، ترجمهها، تفسیرها و شرحهایی است که سهروردی به رشتهی تحریر در آورده است. آثاری چون شرح فارسی اشارات بوعلی سینا، ترجمهی رسالهًْالطیر بوعلی و از همه مهمتر، رسالهی فی حقیقهًْالعشق یا مونس العشاق که برگرفته از رسالهی فی العشق بوعلیسینا است. هم چنین تفسیر چند سوره از قرآن و برخی از احادیث نبوی که تاکنون منتشر نشده است، در این دسته از آثار جای میگیرد.

 دستهی ششم: 

نیایشها و مناجاتنامههایی که همگی به زبان عربی است و الواردات و التقدیسات خوانده میشود. این آثار نیز تاکنون منتشر نشده است.

 فلسفه اشراق

سهروردی کسی است که مکتب فلسفی اشراق را بهوجود آورد که بعد از مرگش وسعت یافت. او نظریه خود را در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ارائه کرد. سهروردی را رهبر افلاطونیان جهان اسلام لقب دادهاند. او خود فلسفه اش را حکمت اشراق نامیده بود که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است و اقوام لاتین آن را aurora conurgens نام نهاده اند. اما این تفکر فلسفه، خاص افلاطونی نیست و در آن آرای افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان و زرتشت و هرمس و اسطوره تحوت و آرای نخستین صوفیان مسلمان در هم آمیخته است.

نورالانوار

سهروردی وجودشناسی خود را «نورالانوار» نام داده است. همان حقیقت الهی که درجهی روشنی آن چشم را کور میکند. نور را نمیتوان با کمک چیز دیگر و نسبت به آن تعریف کرد، زیرا تمام اشیاء با نور آشکار میشوند و طبعا باید با نور تعریف شوند. «نورالانوار» یا «نور مطلق» همان وجود مطلق است و تمام موجودات، وجود خود را از این منبع کسب کرده اند و جهان هستی چیزی جز مراتب و درجات گوناگون روشنایی و تاریکی نیست. 

به همین دلیل سلسله مراتب موجودات بستگی به درجه نزدیکی آن ها با «نورالانوار» دارد، یعنی به میزان درجهی «اشراق» و نوری که از نورالانوار به آنها میرسد
يکشنبه 3/7/1390 - 2:10
کنکور
 

برای مشاهده فایل های PDF و یا دریافت فایل های WORD، روی تصویر فرمت مورد نظر خود کلیک نمایید.

word2003

 Word 2003

 

 

 

امتحان های نهایی

دی ماه 89

word2003          

شهریور ماه 89

word2003         

تیر ماه 89

word2003         

خرداد ماه 89

word2003         
اردیبهشت 88
صبح
word2003
         

عصر
word2003
         

يکشنبه 3/7/1390 - 2:8
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته