دانستنی های علمی
بلندترینها
• مرتفعترین پایتخت جهان، شهر«لاپاز» در بولیوی است. این شهر 12هزارپا از سطح دریا ارتفاع دارد.
• بلندترین صدای جهان، صدای گردش زمین به دور خودش میباشد و آنقدر شدید است که اگر ما بشنویم، فوراً خواهیم مرد.
• بلندترین جرثقیل سیار، جرثقیل 810تنی مارک میباشد. قدرت بالابری آن 984 تن و طول بازوی متحرک آن 202متر است.
• بلندترین طناب، طنابی است که برای مسابقات طنابکشی در «اوکیناوای ژاپن» در اکتبر 1995 برگزار شد و به طول 172متر و قطر 1/54 متر از الیاف گیاه برنج تهیه گردید. وزن این طناب عظیمالجثه 26/73تن بود.
• بلندترین مجتمع آپارتمانی، ساختمان 100طبقه موسوم به «جان هنکاک سنتر» در شهر «شیکاگو» است که با 5334 متر ارتفاع، بلندترین مجتمع آپارتمانی در جهان بهشمار میرود.
مرگهای عجیب و غریب شاید هم خیلی ساده!!!
• الکساندر (پادشاه یونان) یک میمون خانگی گازش گرفت و در اثر عفونت خون درگذشت.
• جروم ناپلئون بناپارت (آخرین بناپارت آمریکایی) در سنترالپارک نیویورک، پایش به زنجیر سگ همسرش گرفت و افتاد و در اثر عفونت زخمهای حاصله درگذشت.
• زئوکسیس (نقاش یونانی قرن 5ق.م) به تصویری که از یک ساحره ی پیر کشیده بود آنقدر خندید که یکی از رگهایش پاره شد و مرد!
• هنری اول (پادشاه انگلیسی) در اثر افراط در خوردن مارماهی, دچار ناراحتی روده شد و مرد.
• یوسف اشماعیلو (کشتیگیر ترک) بر اثر سنگینی طلاهایی که به کمرش بسته بود, در دریا غرق شد چون نتوانست به راحتی شنا کند.
دانستنیهای جالب درمورد حیوانات
جانوری موسوم به راکوت قبل از صرف غذا باید ابتدا غذایش را با آب بشوید.
مار ناشنواست و محیط اطراف خود را با ارتعاشات دریافتی از زمین درک میکند.
کنه میتواند یکسال تمام بدون غذا زنده بماند.
شاخ کرگدن اگرچه شبیه استخوان است اما درواقع تودهای از موهایی است که محکم درهم تنیده شدهاند.
بعضی از جانوران هنگام خواب علاوه بر چشم، گوشهایشان را نیز میبندند!
بزرگترین نهنگ جهان به نام نهنگ آبیرنگ که 33متر طول و 180تن وزن دارد چند سال پیش در آبهای خلیجفارس مشاهده شد.
تندروترین جانور روی زمین چیتا یا همان یوزپلنگ است که سرعت حرکت او 120کیلومتر برساعت است.
فیلها قدرت بنایی ضعیفی دارند بطوریکه شبها بچه خود را با کفتار اشتباه میگیرند.
تمساح نمیتواند زبانش را بیرون بیاورد.
یک سوسک بدون سر میتواند 9روز زنده بماند.
مغزفیل یک هزارم وزن اوست.
گاو نر کوررنگ است و تنها در برابر حرکات شنلی که گاوباز در مقابل چشمان او تکان میدهد بهخشم میآید و دیگر فرقی نمیکند شنل چه رنگی باشد.
وزن کل موریانههای جهان 10برابر وزن کل انسانهاست
يکشنبه 3/7/1390 - 3:49
آموزش و تحقيقات
از قرنهای چهارم تا ششم پیش از میلاد مسیح ، اخترشناسان یونانی پی بردند که باید بیشتر از یک سایبان (آسمان) وجود داشته باشد چون اوضاع نسبی ستارگان ثابت که حول زمین حرکت میکنند، ظاهراً تغییری نمیکند اما اوضاع نسبی خورشید، ماه و پنج جسم درخشان ستاره مانند (که امروزه سیارات عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل میگویند) تغییر میکنند. در قرآن مجید نیز جایی که صحبت از حقیقت آسمان میکند، لفظ آسمانهای هفتگانه به کار برده میشود.
در حدود 150سال پیش از میلاد، یک منجم یونانی، فاصله زمین تا ماه را بر حسب قطر زمین به دست آورد. او روشی را به کار برد که یک قرن پیش از او، اخترشناس دیگری، پیشنهاد کرده بود. او متوجه شده بود که انحنای سایه زمین، وقتی که از ماه میگذرد، باید ابعاد نسبی زمین تا ماه را نشان دهد.
برای تعیین فاصله خورشید نیز یک روش هندسی به کار برد که از نظر تئوری، درست بود اما نیاز به اندازه گیری زاویه هایی چنان کوچک داشت که جز با استفاده از وسایل امروزی ممکن نبود. هرچند که ارقام او درست نبود، اما نتیجه گرفت که خورشید، دستکم باید هفت برابر بزرگتر از زمین باشد و بنابراین گردش خورشید به دور زمین که در آن زمان رایج بود را غیرمنطقی دانست.
اخترشناسان بعدی، حرکات اجرام آسمانی را بر مبنای این نظریه مورد مطالعه قرار دادند که زمین، ساکن است و در مرکز عالم قرار دارد. نفوذ و سلطه این نظریه تا سال 1543، یعنی تا زمانی که «کوپرنیک» کتاب خود را منتشر کرد و با پذیرش عقیدهی «آریستاکوس»، زمین را برای همیشه از مرکز جهان بودن بیرون راند، حاکم بود.
امروزه سرانجام بعد از تحقیقات گسترده توسط پیچیده ترین تلسکوپها، دانشمندان دریافتند که:
● غیر از کهکشان ما، کهکشانهای دیگری نیز وجود دارد
● کهکشانهایی وجود دارند که جرم آنها بیشتر از کهکشان ماست.
● براساس مقیاس جدید فاصله ها، سن زمین دستکم 5میلیارد سال است و این حد با حدسیات زمینشناسان در مورد سن زمین مطابقت دارد.
همچنین تلسکوپهای جدید، وجود خوشه های کهکشانی را نشان میدهد. کهکشان ما نیز ظاهراً جزئی از یک خوشه محلی است که شامل ابرهای ماژلان، کهکشان امرأة المسلسله و چندین کهکشان کوچک دیگر نیز هست که روی همرفته نوزده عضو را تشکیل میدهند.
اگر کهکشانها، خوشه ها را و خوشه ها نیز خوشه های بزرگتری را تشکیل میدهند، آیا میتوان گفت که جهان و به تبع آن فضا، تا بینهایت گسترده شده است؟ یا اینکه چرا برای فضا و جهان انتهایی وجود ندارد؟
در هر حال، دانشمندان با وجود اینکه با تخمین میتوانند تا فاصلهی 9میلیارد سال نوری، چیزهایی را تشخیص دهند، ولی هنوز هم نشانهای از پایان جهان پیدا نکرده اند.
منبع: اینترنت
يکشنبه 3/7/1390 - 3:47
آموزش و تحقيقات
تمساح نمیتواند زبانش را بیرون بیاورد.
● زرافه میتواند با سرعت ۵۷کیلومتر در ساعت بدود.
● مغز فیل،20هزارم وزن بدن اوست.
● قوهی چشایی پروانه ها، در پاهایشان تعبیه شده است.
● هرچه از استوا به سمت قطب پیش میرویم، اندازه موجوداتی مانند پنگوئن، روباه و وال بزرگتر میشود.
● مار «آناکوندا» تنها نمونه افعی است که بچه میزاید.
● نوعی ماهی وجود دارد که با کمک باله هایش، به سطح آب می آید و یکونیم دقیقه در هوا پرواز کرده و طعمه خود را شکار میکند.
● از بزاق نوعی خفاش خون آشام، دارویی ساخته اند که جلوی سکته مغزی را میگیرد.
● قلب گنجشک، ۱۰۰بار در دقیقه میزند.
● مار میتواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش، نیش بزند.
● بزرگترین مار جهان، ۸متر طول و ۱۲۵کیلوگرم وزن دارد.
● قدرت بینایی جغد، 80برابر انسان است.
● دلفینها و فیلها فقط ۲ساعت در شبانه روز میخوابند.
● ضربان قلب مرغ مگس خوار، ۱۰۰۰مرتبه در دقیقه است.
منبع: اینترنت
يکشنبه 3/7/1390 - 3:46
آموزش و تحقيقات
رنگ بهدلیل ویژگیهای خاص خود، بهدلیل مرموزبودن درک و بیان چگونگی آن، تا مرز جادوییبودن، بشر را مشغول کرده است. هنوز کوشش میشود بهکمک رنگها، حالتهای روانی افراد تشخیص داده شود یا بسیاری از بیماریها، خواه روانی و خواه جسمانی و بدنی، بهوسیله آنها درمان شود.
آشنایی با تأثیراتی که رنگ بر روان انسان و روح او میگذارد لازم و ضروری است و این اثرات همان اثرات علمی و نیز سرشتیرنگ است که بهتبعیت از موقعیتهای زمانی و مکانی و جغرافیایی، فرهنگی، دینی و آئین مردم هردوره و خطه، مایه میگیرد.
طی دورانهای گذشته درارتباط با طبیعت و فرهنگ، باورهای دینی و تجربههای زندگی بشر بهرنگها مفهومهایی نمادین داده است.
آن مفاهیم دربین اقوام مختلف متفاوت هستند.
هرچند ممکن است دربرخی موارد مشابه بههم باشند.
دراینجا بهمفهوم چند رنگ در کشورهای مختلف اشاره میکنیم.
- درهنر چین، طلایی روی زمینه قرمز شادی را میرساند.
- در قالی ایران لکه سیاه روی قرمز شادی و زندگی را میرساند.
- در چین قرمز روی زمینه آبی غم و ماتم را میرساند.
- رنگ قرمز در آفریقا جهت سوگواری و مرگ و درانگلیس رنگی شاهانه و مجلسی میباشد.
- درایتالیا رنگ قرمز، علامت عشق و وفاداری بیوه بههمسر میباشد.
- در پرتغال بیوهها از رنگ قرمز استفاده نمیکنند و فقط از رنگ سفید استفاده میکنند.
- سبز در قالی ایرانی رنگ مقدس و روحانی میباشد.
- درچین آبی روی زمینهی مشکی، روح شیطانی را نشان میدهد.
- درانگلیس، آبی برای باطلکردن سحر و جادو بهکار میرود.
- درشرق آفریقا از خرمهره آبی برای باروری استفاده میشده است.
- درمکزیک آبی جهت مراسمات سوگواری میباشد.
و بهطور کلی رنگها نماد و نشانهی حالات خاصی میباشند:
قرمز: زندگی (خون)، آتش، ازدواج، جوانی، شادی، خیرخواهی
زرد: بدخواهی، حسادت، شیطان
سبز: رشد، طبیعت، همفکری، امیدواری، ابدیت، شادابی
بنفش: قدرت، معنویت، سلطنت، صداقت، شکیبایی
آبی: دریای آرام تفکر، احساس مذهبیبودن، پاکی و نزاکت
مشکی: وقار، متانت و سنگینی، غم و اندوه.
يکشنبه 3/7/1390 - 3:39
شخصیت ها و بزرگان
ابونصر محمدبن محمد طرخانی، ملقب به فارابی، در حدود سال ۲۵۷هجری قمری/ ۸۷۰ میلادی در دهکدهی «وسیج» از ناحیهی پاراب (فاراب) در فرارود (شهر اُترار کنونی در جنوب قزاقستان) یا پاریاب (فاریاب) خراسان در افغانستان کنونی به دنیا آمد. در جوانی برای تحصیل به بغداد رفت و نزد «متی بن یونس» به فراگرفتن منطق و فلسفه پرداخت.
سپس به حرّان سفر کرد و به شاگردی «یوحنا بن حیلان» درآمد. از آغاز کار، هوش سرشار و علم آموزی وی سبب شد که همه موضوعاتی را که تدریس میشد، به خوبی فرا بگیرد. به زودی نام او به عنوان فیلسوف و دانشمند شهرت یافت و چون به بغداد بازگشت، گروهی از شاگردان، گرد او فراهم آمدند که «یحیی بن عدی» فیلسوف مسیحی یکی از آنان بود. در سال ۳۳۰ هجری قمری/۹۴۱ میلادی به دمشق رفت و به «سیف الدوله حمدانی» حاکم حلب پیوست و در زمرهی علمای دربار او درآمد. فارابی در سال ۳۳۸ هجری قمری/۹۵۰ میلادی در سن هشتاد سالگی در دمشق وفات یافت. مورخان اسلامی معتقدند که فارابی فردی زاهد پیشه و عزلتگزین و اهل تأمل بود. اعراض او از امور دنیوی به حدی بود که با آن که سیف الدوله برایش از بیتالمال حقوق بسیار تعیین کرده بود، به چهار درهم در روز قناعت میورزید. فارابی در انواع علوم بیهمتا بود. چنانکه دربارهی هر علمی از علوم زمان خویش، کتاب نوشت و از کتابهای وی معلوم میشود که در علوم زبان و ریاضیات و کیمیا و هیات و علوم نظامی و موسیقی و طبیعیات و الهیات و علوم مدنی و فقه و منطق، دارای مهارت بسیار بودهاست. درست است که کندی نخستین فیلسوف اسلامی است که راه را برای دیگران پس از خود گشود؛ اما او نتوانست میان مکتب فلسفی تأسیس کرده و مسائلی که مورد بحث قرار دادهاست، وحدتی ایجاد کند. در صورتی که فارابی توانست مکتبی کامل را بنیان گذارد. ابن سینا او را استاد خود میشمرد و ابن رشد و دیگر حکمای اسلام و عرب، برایش احترام بالایی قائل بودند. در سنت فلسفهی اسلامی، فارابی را بعد از ارسطو که ملقب به «معلم اول» بود، معلم ثانی لقب دادهاند.
نسب فارابی
در حال حاضر نسب فارابی را بسیاری از منابع ایرانی و برخی دیگر، ترک میدانند.
نسب ایرانی
تاریخ نگار، عرب ابن ابی عصیبه (وفات ۶۶۸ ه.ق) در کتاب اویون خود اشاره کردهاست که فارابی که پدر قرآن است از نسب پارسی بود. الشهروزی که در حوالی سالهای ۱۲۸۸ میلادی میزیست و اولین زندگینامه را نوشته است، اشاره میکند که فارابی از یک خانوادهی پارسی است. علاوه بر اینها، فارابی در حاشیه، بسیاری از کارهایش به زبان پارسی و سغدی منابعی را معرفی کرده، حتی به زبان یونانی اما به ترکی نه حتی زبان سغدی به عنوان زبان مادری وی و زبان ساکنان فاراب دانسته شدهاست.
محمد جواد مشکور ایرانی زبان بودن اصالت آسیای میانه را استدلال کردهاست.اما فاراب در درجهی نخست جزو سرزمین مسلمانان بود و به دنیای اسلام و تمام بشریت تعلق دارد و عرب یا پارسی یا ترک بودن وی اهمیتی ندارد. اصالت پارسی فارابی توسط دیگر منابع نیز بحث شدهاست.همچنین پرفسور دانشگاه آکسفورد آقای بوسورث مینویسد که چهرههای بزرگ مانند فارابی ، بیرونی و ابن سینا توسط دانش پژوهان علاقمند ترک به نژاد ترکی چسبانده شدند. در دانشنامهی ایرانیکا، دکتر گوآتاس اظهارات ابن خلکان را نکوهش کرده و مدارک پیش از وی در این ضمینه از ابن عصیبه در مورد پارسی بودن فارابی باعث شده تا ابن خلکان به تلاش برای مدرکسازی جهت ترک نشان دادن وی باشد. در این چهارچوب وی اشاره میکند که ابن خلکان ابتدای اسم فارابی نسبت الترک را افزود، در حالی که فارابی هرگز چنین نسبتی را نداشته است.
نسب ترک
قدیمیترین کسی که نسب فارابی را ترک دانسته، ابن خلکان بودهاست. وی در اثر خود وفایات فارابی را متولد فاراب و روستای کوچکی به وسیج که اکنون به نام اترار در قراقستان شناخته میشود از والدینی ترک به دنیا آمدهاست میداند. برخی منابع دیگر نیز به این جریان معتقدند.
فلسفه فارابی
از عصر فارابی تا عصر سبزواری، یعنی از قرن نهم تا نوزدهم میلادی، مبحث خلق جهان و حدوث و قدم عالم، مهمترین بحث تفکر اسلامی بود.[۱۶] فارابی به پیروی از ارسطو معتقد بود که جهان «قدیم» است. اما برای آنکه از چهارچوب تعلیمات قرآنی خارج نشود، سعی کرد بین عقیده ارسطو و مسئلهی خلق جهان در قرآن راهی بیابد. به همین سبب سعی میکرد موضوع «فیضان» و «تجلی» را با روش عقلی توضیح دهد. او عقل و انواع آن را ابداع خداوند میداند. اما اظهار میدارد که این ابداع در زمان اتفاق نیفتاده است. او معتقد است که «عقل فعال» ارسطو همان وحی قرآنی است. فلسفهی فارابی آمیزهای است از حکمت ارسطویی و نوافلاطونی که رنگ اسلامی و به خصوص شیعی اثنیعشری به خود گرفتهاست. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی است و در اخلاق و سیاست، افلاطونی و در مابعدالطبیعه به مکتب فلوطینی گرایش دارد.
آثار فارابی
۱) مــا ینبغی ان تعلــم قبل الفلسفه
(آنچه شایستهاست قبل از فلسفه فرا بگیری): در این کتاب، فارابی منطق، هندسه، اخلاق نیکو و کنارهگیری از شهوات را پیش نیاز پرداختن به فلسفه ذکر میکند و دربارهی هر یک مطالبی بیان میکند.
۲) السیاسه المدنیه (سیاست شهری): این کتاب دربارهی اقتصاد سیاسی است.
۳) الجمع بین رأی الحکیمین افلاطون الالهی و ارسطو طالیس (جمع بین آراء دوحکیم بزرگ، افلاطون الهی و ارسطو): فارابی در این کتاب میکوشد بین نظریات افلاطون و ارسطو هماهنگی برقرار سازد.
۴) رساله فی ماهیه العقل (رسالهای درباره ماهیت و چیستی عقل): در این رساله، اقسام عقول را تعریف و مراتب آنها را بیان میکند.
۵) تحصیل السعاده (به دست آوردن سعادت): در اخلاق و فلسفه نظری.
يکشنبه 3/7/1390 - 3:38
دانستنی های علمی
اسب دریایی، حیوانی عجیب!"
اسب دریایی، ماهی کوچکی است که بهدلیل شباهت شکل سرش به اسب، چنین نامیده میشود. ماده اسب دریایی هنگام تخمریزی، تخمهایش را درون کیسهای پشت سر اسب دریایی قرار میدهد.
اسب دریایی، سر یک اسب، دم میمون، کیسهی کانگورو و پوشش سخت بیرونی مانند حشرات دارد.
"صفرا چیست؟"
در سمت راست و پایین کبد، کیسهای کوچک محتوی مایعی زردرنگ به نام صفرا قرار گرفته است که کیسهی صفرا نامیده میشود. صفرا، محلولی شامل کلسترون و املاح صفراوی است. کبد روزانه قریب به یک لیتر مادهی صفرا تولید میکند که اندکی از آن در کبد و مقداری در کیسه صفرا باقی میماند. وقتی غذایی میخورید مقداری از این ماده در کیسه صفرا و کبد جریان پیدا میکند و به مجرای اصلی به نام مجرای عبور صفرا میرسد و از آنجا داخل رودهی کوچک میشود.
"بیماری هموفیلی در خاندان سلطنتی انگلستان"
هموفیل یک بیماری موروثی است که به موجب آن مواد لازم برای انعقاد خون در بدن انسان کم میشود. «در واقع فاکتور 8 از فاکتورهای تشکیلدهندهی خون در بدن وجود ندارد» انتقال این بیماری از طریق ازدواج میباشد و اکثراً در مردان شایع است. حامل این بیماری فقط زنان هستند. پسران مرد مبتلا به هموفیل سالم هستند، اما دختران او اگرچه ظاهراً سالم هستند ولی ممکن است این بیماری را به نیمی از پسران خود انتقال بدهند. وجود بیماری هموفیلی در بعضی از خانوادههای سلطنتی اروپا مشهور است. تحقیق روی شجرههای خانوادگی آنها احتمال میدهد که ملکه ویکتوریا ژن بیماری هموفیل را انتقال داده باشد.
يکشنبه 3/7/1390 - 3:37
شخصیت ها و بزرگان
آلبرت انیشتین در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم آلمان از پدری به نام هرمان انیشتین به دنیا آمد. او پسر اول خانواده بود. او در شش سالگی وارد مدرسه شد. او در سالهای نخست مدرسه شاگردی ضعیف بود، اما واقع امر آن است که نمرههایی عالی میگرفت و برخلاف روش یادگیری حفظی آزاردهنده و سخت مدرسه بارها شاگرد اول کلاس نیز شد و در سن پانزده سالگی معلم درس یونانی او زمانی به پدر او گفته بود که فرقی نمیکند که آلبرت چه رشتهای را برای حرفه آینده خود انتخاب کند، هریک را برگزیند در آن ناکام خواهد ماند.
یکی از اشخاص مؤثر در زندگی انیشتین، ماکس تالمود از دوستان نزدیک خانواده او بود. او به انیشتین کتابهایی درباره علوم و بعداً درباره فلسفه برای خواندن میداد و بعد ساعتها با او درباره آنها به گفتگو مینشست. سرگرمی ذوقی اصلی انیشتین چه در روزهای دبیرستان و چه در سالهای آینده زندگی، موسیقی بود. آلبرت با خودآموزی نوازندگی پیانو را یاد گرفت و تا پایان عمر به نواختن پیانو و ویولن ادامه داد.
آلبرت در سالهای آخر دبیرستان از کار مدرسه دل کنده و به آن بیاعتنا شد. نمرات امتحانیاش لطمه دید و کار او به آنجا کشید که یکی از معلمان از وی خواست از مدرسه برود. آلبرت این پیشنهاد را پذیرفت و بیآنکه والدینش را مطلع کند، مدرسه را بدون اخذ مدرک دیپلم ترک کرد.
در سال 1896 در امتحان ورودی مؤسسه پلیتکنیک زوریخ شرکت کرده و برای گذرانیدن یک دوره چهار ساله که وی را واجد شرایط شغلی دیری میکرد، پذیرفته شد.
او پس از اتمام تحصیل خود در چند شرکت بهصورت پارهوقت مشغول بهکار گردید. او که اکنون 26 ساله بود، خلاقیت فکری او از هر زمان دیگری بیشتر بود. انیشتین در ماه می سال 1905 کار تألیف مکالمهای را به پایان آورد که هفده سال بعد جایزه نوبل را نصیب او کرد. او در ژوئن آن سال نیز مقاله دیگری نوشت که به پاس آن، به دریافت درجه دکترای دانشگاه زوریخ نائل آمد.
او پس از آن، چهار مقاله علمی دیگر نوشت که مقاله سوم آن نظریه نسبیت خاص، دید انسان درباره جهان هستی را برای همیشه تغییر داد. او همه این توفیقات را با کار در تنهایی در اتاق پشتی آپارتمان کوچک خود در برن بهدست آورد.
نظریه نسبیت خاص را بدین صورت بیان کرد:
1- سرعت نور همواره ثابت است.
2- در حرکت با سرعت نور زمان متوقف میشود.
3- در حرکت با سرعت نور، جرم متحرک بینهایت میشود. E= MC2
باید گفت نظریه نسبیت خاص، مدعی نسبیبودن همهچیز نیست و فقط میگوید که چیزهایی مانند مکان (فضا) که از نظر دنیا مطلق بودند، نسبی هستند و چیزی مانند سرعت نور که نسبی انگاشته میشد، مطلق است.
بنا به اظهارت او نسبیت سبب میشود که حوادث برای یک ناظر در مقایسه با ناظری دیگر کندتر پیش بروند و این شامل وقایع مربوط به زندگی مانند فرآیند پیری نیز میشود.
او پس از نظریه نسبیت خاص، فرضیه نسبیت عام را پیشنهاد داد:
1- جرم لختی (اینرسی) دو کلمه مختلف برای چیز واحدی است (اصل همارزی).
2- در اندیشه پیرامون فضا باید چهار بعد را درنظر گرفت: طول، عرض، ارتفاع و زمان. زمان بعد چهارم است در هر حادثه که در کیهان رخ میدهد در یک چهاربعدی فضا – زمان است که روی میدهد.
3- فضا – زمان به سبب اجرام بزرگی مانند خورشید خمیده یا تورفته است. میزان این تورفتگی، میزان قوت یا شدت میدان جاذبه ثقلی (گرانی) است.
انیشتین علاوهبر این نظریهها ادعا میکند که کائنات پایانپذیر نیست بلکه فضایی درخود بسته است و پایانپذیر است. در کنار اینکه او در مقاله دیگر در سال 1917 انتشار داد. یکی از این دو مقاله به برانگیزگی الکترونها به تابش نور میپرداخت که مفهومی بود که سرانجام اساس کار لیزرها شد و دیگری به ساختار کیهان میپرداخت که امروز آن را عموماً اساس دانش کیهانشناسی جدید میدانند.
این تلاشهای فکری زیاد و مدتی به آن کوتاهی، سرانجام لطمه خود را زد و او نیز مانند «نیوتن» و «ماکسول» در اثر آن کارهای فکری دشوار، دچار ناراحتی عصبی شد و وضع جسمی او نیز به هم خورده بود. در سالهای پایانی زندگی دیگر تندرستی او رو به زوال بود، بهطوری که دیگر نه ویولنی میتوانست بنوازد و نه توان انداختن ؟؟؟ بادبانی خود را به آب داشت.
انیشتین در تاریخ 19 آوریل سال 1955 در سن 76 سالگی درحالیکه خواب بود، درگذشت. او چیزی بیش از یک دانشمند، فیلسوف و یک سیاستمدار بود.فردی متعهد و فروتن که نبوغ علمی او شناخته و آگاهیهای جدیدی را از اسرار عالم برای تمام جهانیان بهارمغان آورد و در تاریخ بشر بهعنوان یکی از بزرگترین متفکران که در زمین وجود داشته به شمار می آید.
منبع: اینترنت
يکشنبه 3/7/1390 - 3:36
آموزش و تحقيقات
دانشمندان به تازگی دریافتهاند که پرندگان نیز میتوانند مانند ما نگاه انسان را درک کنند.
همه ما میدانیم که مردم گاهی اوقات که احساس میکنند کسی درحال نگاه کردن به آنها است، رفتار خود را تغییر میدهند.
هم اکنون در یک پژوهش جدید مشخص شده است که پرنده هایی از خانواده زاغها مانند کلاغها نیز میتوانند به همین شیوه انسانها عمل کرده و درمقابل نگاه مردم از خود واکنش نشان دهند.
براساس نتایج این تحقیق که درنشریه «کرنت بیولوژی» به چاپ رسیده است، به نظر میرسد، زاغها نقش چشم را درک و دریافت بصری را میفهمند و یا حداقل نسبت به مسیر نگاه انسانها، بینهایت حساس هستند.
یکی از پژوهشگران دانشگاه آکسفورد در این باره میگوید: کلاغها و زاغها وقتی غذایی را به عنوان پاداش یا جایزه دریافت میکنند تا زمانیکه افراد به آن غذا چشم دوخته باشند، به سراغ غذا نمیروند مگر اینکه مسیر نگاه انسانهایی که در اطرافشان هستند، تغییر کند.
بطری حامل پیام به خشکی رسید!
یک پیام متعلق به سال 1913 میلادی که در یک بطری قرار داشت و پس از گذشت بیش از 9 دهه در رودخانه ای در واشنگتن یافت شد.
یکی از سکنه منطقه به رسانه های دولتی آمریکا یادآور شد، درحال قدمزدن درکنار رودخانه منطقه بودم که پایم به یک شیء که در زیر شنهای ساحل مخفی بود، برخورد کرد. پس از کنارزدن شنها، این بطری را یافتم.
سخنگوی پلیس ملی درگفتگو با رسانه های آمریکا اعلام کرد، در بررسیهای اولیه مشخص شد این بطری و پیام داخل آن متعلق به 96 سال پیش و نویسنده آن «امت پرنل» از یابنده خواسته تا پس از خواندن پیام، برایش از همین طریق یادداشتی ارسال کند!
پلیس در استعلام هویت نویسنده این پیام اعلام کرد که این مرد در سن 85 سالگی و در سیزدهم ماه مه سال 1978 میلادی جان یاخته است.
منبع: اینترنت
يکشنبه 3/7/1390 - 3:35
آموزش و تحقيقات
یک محقق ایرانی در دانشگاه پنسیلوانیا به کمک یکی از همکارانش نشان داده است که میتوان با استفاده از پرتوهای پلاسمایی اجسام را نامرئی کرد .
ایده نامرئیکردن اجسام تا چندی پیش، تنها در سطح داستانهای تخیلی– علمی مطرح بود، اما «نادر انقطاع» و «آندراآلو» از دانشگاه پنسیلوانیا شیوهای را پیشنهاد کردهاند که با استفاده از آن میتوان با فناوریهای موجود اجسام را تا حدود زیادی غیرقابل رؤیت ساخت.
در گذشته گروههایی از فیزیکدانان که کوشیده بودهاند با روش مرسوم به (روش آفتابپرست) در استتار اشیاء و اجسام دست یابند .
محققان دانشگاه توکیو نیز بر روی نوعی پارچه، تحقیق میکنند که بر همین مبنا، عمل استتار را انجام میدهد:
در داخل پارچه دانههایی نظیر رشته تسبیح کار گذاشته شده که میتواند صحنهای را که بر روی آن تابنده میشود، منعکس سازد و جسمی را که این پارچه بر آن پوشانده شده؛ نظیر بدن آفتابپرست به رنگ محیط درآورد و به این ترتیب، آن را نامرئی سازد.
این محقق ایرانی با انجام محاسباتی نشان دادهاند که اجسام کروی یا استوانهای که با این قبیل سپرها پوشیده شوند، عملاً نور بسیار کمی از خود بازمیتابند. درعمل زمانی که این اجسام در معرض نور مرئی قرار داده میشوند، نوری که از آنها به چشم میرسد، آنقدر اندک است که عملاً دیده نمیشود.
یک محدودیت این فناوری آن است که هر سپر مخصوص، تنها یک طول موج خاص کار میکند و بهعنوان مثال جسمی که در زیر نور قرمز، غیرقابل رؤیت شده؛ اگر تحت پرتوهای به رنگ سبز یا آبی قرار گیرد، قابل مشاهده خواهد بود .
نکته دیگر آنکه سپر نامرئیکننده، زمانی عمل میکند که طول موج تابیدهشده هماندازهی ابعاد خود جسم باشد.
به این ترتیب، درمورد نور مرئی از این سپر تنها برای مخفیکردن اجسام میکروسکوپی میتوان استفاده بهعمل آورد.
اجسام بزرگتر تنها هنگامی از دید پنهان میشوند که، پرتوهای با طول موج بلندتر به آنها تابیده شود. بنابراین با این فناوری نمیتوان افراد یا خودروها را نامرئی کرد .
اما «انقطاع» معتقد است که این فناوری میتوان در زمینههای دیگر نظیر تولید موادی که از برقزدن و درخشش اجسام جلوگیری میکنند استفاده بهعمل آورد. این سپرها همچنین میتوانند مانع از تأثیر نامطلوب نوری شوند که از اجسام ریز پراکنده میشود و به این ترتیب میتوانند بازدهی میکروسکوپها را افزایش دهند.
یک کاربرد دیگر این روش، نامرئیکردن ماهوارهها در فضا است
يکشنبه 3/7/1390 - 3:34
شخصیت ها و بزرگان
بلز پاسكال در محیطی ثروتمند پرورش یافت. پدر او بازرگانی متمول و جزو اشراف بود. زمانیكه او سهساله بود، مادرش فوت كرد.
پدرش به تحصیل او توجه داشت و از آن موقع، برای او معلم سرخانه گرفت. پدر پاسكال تصمیم گرفت تا كتابهای مربوط به هندسه را تا 15 سالگی دور از دسترس او قرار دهد تا پسرش بتواند توجه خود را بر موضوعهای دیگر متمركز كند. با این وجود او از 12 سالگی در اوقات فراغت بهطور مخفیانه به مطالعهی هندسه میپرداخت.
در سال 1630 خانوادهی او به پاریس مهاجرت كردند و پاسكال تحتتأثیر گروههای علمی قرار گرفت كه همانند او روی مقاطع مخروطی كار میكردند.
در سال 1639 پدر پاسكال مأمور جمعآوری مالیات در منطقهی نرماندی شد. پاسكال برای كمك به پدر، یك دستگاه ماشینحساب مكانیكی ساخت كه در نوع خود اولین نمونه بود. او در این زمان فقط 19 سال داشت.
پاسكال قاطعانه بر این باور بود كه تجربه نسبت به استدلال، ارزش بیشتری دارد. آزمایشهای او نشان داد كه بالارفتن مایع در یك فشارسنج نه بهدلیل كشش خلأ در بالای لوله، بلكه بهدلیل فشار هواست.
در سال 1648 او اصل پاسكال را ثابت كرد كه بنابر آن، هر سیالی كه در ظرفی قرار گیرد، فشار را در تمام جهتها بهطور یكسان، منتقل میكند و این فشار همواره بر سطوح تماس، عمود است.
پاسكال به كنت پیردوفرما، حقوقدان و ریاضیدان فرانسوی، قوانین احتمالات را گسترش داد. نتایج قانون احتمالات از جدول حق بیمهی مرگ و میر افراد تا واپاشی ذرات زیر اتمی، كاربرد دارد. در سن 32 سالگی دچار حادثهای هولناك شد كه مسیر زندگی او را همین حادثه تغییر داد. او از آن به بعد، زندگی خود را كاملاً وقف موضوعات مذهبی كرد تا جایی كه نوشتههای بعدی او روی منطق و هیجانات مذهبی متمركز بوده است.
مشهورترین اثر فلسفی پاسكال كتاب اندیشههاست كه مجموعهای از اندیشههای شخصی او در مورد رنج و ایمان انسان است.
پاسكال شاید بهدلیل زخم بدخیم معده، در 39 سالگی فوت كرد. اما با وجود زندگی كوتاه، آثار بسیاری در زمینههای گوناگون فیزیك، ریاضی، هندسه و ادبیات مسیحی از خود بهجا گذاشته است.
منبع: اینترنت
يکشنبه 3/7/1390 - 3:33