کنکور
در مطلب این شما ره قصد داریم به بررسی تاریخچهی امتحان در طول حیات بشر روی کرهی زمین بپردازیم و ببینیم اصلاً چی شد که اینطوری شد و کار امتحان به جایی رسید که برای دانشآموزان تبدیل به شاخ غولی شد که در سال باید 4-3 مرتبه شکسته شود، وگرنه ... ! دوران ماقبل تاریخ
خوشبختانه در زمان انسانهای اولیه، هیچ امتحانی وجود نداشت و هر کس هر کاری دلش میخواست، انجام میداد و نه خبری از مدرسه بود و نه درس و کتاب و معلم. این دوره را میتوان عصر طلایی دانشآموزان نامید و حداکثر کاری که بچهها انجام میدادند، این بود که بپرند جلوی ماموتها و برای آنها شیرینکاری کنند تا حواس ماموت پرت شود و سایر اعضای خانواده بتوانند سر فرصت شکارش کنند. برخلاف ادعاهای مطرح شده، طرحهای یافت شده بر روی دیوارههای برخی غارهای قدیمی، هیچ ربطی به امتحان کتبی نداشته و مربوط به دفترچهی خاطرات یک نوجوان عصر حجری است که استعداد کاریکاتور کشیدن داشته و حتی به قیمت کشیده شدن گوشش توسط بابا و عموها و داییها و ماموتها، باز هم قلم را کف غار نگذاشت!
دوران نوسنگی:
پس از کاربرد گستردهی سنگ در زندگی بشر و اختراع خط میخی، پای اولین امتحانها هم به زندگی انسان باز شد. در مدارس این دوره، امتحان دادن با قلم و چکش روی لوحهای سنگی خودش نصف سال تحصیلی طول میکشید و نصف دیگر سال هم زمانی بود که معلم سرش به صحیح کردن ورقهها، کندن خط دور غلطها و حک کردن نمرهی پای لوح سنگی، گرم میشد!
در این دوره بود که عدهای از معلمها و دانشآموزان زرنگ که از شدت کوبیدن قلم و چکش روی برگهی امتحانی، مچ درد گرفته بودند، امتحان شفاهی را ابداع کردند که هنوز هم پس از هزاران سال، مورد توجه معلمان و دانشآموزان قرن 21 است!
دوران کشف آتش
کشف آتش، بازار امتحان را حسابی داغ کرد و بشر که از این کشف بسیار هیجان زده شده بود، از صبح تا شب چیزهای مختلف را روی آتش میگرفت تا ببینند پس از پخته شدن چه تغییراتی میکند. در این دوره بود که کباب چنجه، گِل پخته برای آجر و کوزه، ماهی دودی، تخمهی بو داده و غیره ... در سایهی همین امتحانها اختراع شد. این دوره برای دانشآموزانی که از زنگ اول چیزهای مختلف را روی آتش میگرفتند و بعد از پخته شدن مزه مزه میکردند، دوران نقرهای نام گرفت.
دوران اختراع بخار:
کشف نیروی بخار، با بخار شدن امتحانهای مدارس همزمان شد. شرط معدل برای ورود به برخی مدارس و آموزشگاهها و باز شدن پای امتحان بزرگ (کنکور خودمان!) به زندگی بچههای مردم از خصوصیات این دوره بود! در این دوره، انسان با کمک نیروی بخار توانست؛ موتور محرکه و اختراعهای زیادی به وجود آورد که همهی اینها فقط به کشف فرمولهای تازهی ریاضی و فیزیک و حرکت و سکون منجر شد و کار دانشآموزان قرنهای بعد را هر روز مشکل و مشکلتر کرد!
عصر الکتریسیته:
مرحوم ادیسون با اختراع برق کمک زیادی به بشریت کرد هر چند که در برخی موارد به ضرر دانشآموزان تمام شد که از جملهی این موارد میتوان به اختراع چراغ مطالعه برای مطالعه تا پاسی از شب و خراب شدن شبهایی که تا قبل از آن به خواب و استراحت و شنیدن قصه و خوردن آجیل پای کرسی میگذشت، اشاره کرد. حالا اینها یک طرف، مثال زده شدن خود ادیسون برای دانشآموزان که: "یاد بگیر! نصف تو بود، 500 تا اختراع کرده بود و پدر و مادرش میتوانستند پُز بچــهی مخترعشان را جلوی در و همسایه بدهند!" در شبهای امتحان و روزهای گرفتن کارنامه و مشاهدهی نمرههای متوسط و پایین، یک طرف دیگر!
دوران اینترنت و کامپیوتر:
در عصر کامپیوتر اگرچه با ظهور بازیهای کامپیوتری و سایتها و وبلاگهای جالب و آموزنده، وزنه، کمی به نفع دانشآموزان سنگین شد، امّا ارائهی تحقیقهای اینترنتی و تایپ شده و روی CD رایت شده هم به امتحانهای آخر سال اضافه شد، که خلاصه تا حدودی ضد حال بود! امّا در مجموع از این دوران میتوان به عنوان دوران برنزی دانشآموزان جهان یاد کرد چون هر چه باشد بهانهی خراب شدن هارد و سوختن cpu و مانیتور کامپیوتر برای نرساندن تحقیقها، هنوز هم کاربرد دارد!
دوران نانوتکنولوژی:
این عصر هم معایب و مزایای خاص خودش را دارد. از طرفی دانشآموزان با استفاده از مداد، خودکار، پاککن، خطکش و ماشینحساب و تختهی وایتبرد و حتی تقلبهایی که به کمک تکنولووژی نانو تهیه شده، به جنگ امتحانها میروند و از طرف دیگر، معلمها و دبیران محترم هم موقع طرح سؤالهای امتحان از نکتههای بسیار ریز و نانوی کتابها سؤال در میآورند که این همه نانوبینی حتی از انیشتین هم برنمیآید
يکشنبه 3/7/1390 - 3:59
دانستنی های علمی
محققان آلمانی با استفاده از روش اصلاح ژنتیکی، تا عنکبوت جدیدی را تولید کردند.
این تار عنکبوت که قویتر از فولاد و قابل ارتجاعیتر از لاستیک است در صورت امکان تولید در سطح انبوه، ماده مناسبی برای استفاده در ابزار پزشکی و فنی به شمار میرود.
تیمی از محققان دانشکده فنی مونیخ با استفاده از روش مهندسی ژنتیکی، یکی از پروتئینهای تارهای نوعی عنکبوت باغی اروپایی را به وجود آوردهاند.
دانشمندان با تجزیه این پروتئین به وجود دو وضعیت مایعی متفاوت در آن پی بردند، که یک مرحله شامل شکلگیری مولکولی حاصل از ترکیب دو ملکول کوچکتر یکسان و دیگری عبارت از ترکیب چند ملکول با هم است.
محققان با افزودن فسفات پتاسیم که منجر به جمع شدن تارهای ابریشم در کنار هم میشود، این مایع را به رشتههایی تبدیل کردند.
به گفته محققان، تغییر درجه مرحله ترکیب چند مولکولی در شکلگیری رشتهها از اهمیت بیشتری نسبت به تغییر ساختاری برخوردار است.
منبع : اینترنت
يکشنبه 3/7/1390 - 3:57
آموزش و تحقيقات
"دایناسورهای قرن 6"
تمساحها نزدیکترین گونهی جانوری به دایناسورهاهستند که نسل آنها میلیونها سال پیش منقرض شده است. گونههای مختلفی از این جانور در رودخانههای مناطق استوایی زندگی میکنند.غذای اصلی این جانوران، ماهیها میباشند اما تمساحهای بزرگتر ،گورخرهاو بزهای کوهی که برای نوشیدن آب به کنار رودخانه میآیند را هم شکار میکنند. آروارههای قدرتمند تمساح به 66 دندان مسلح است که قربانی را در چند لحظه پاره پاره میکنند.طول بدن این جانوران به 6 متر میرسد و بعضی از آنها بیش از صد سال عمر می کنند. اما نوزادان این جانوران که تازه از تخم بیرون میآیند تنها 30 سانتی متر طول دارند و درخشکی زندگی میکنند و غذای اصلیشان قورباغه و حشرات است. "عنکبوتها هم ماهیگیری میکنند!!"
عنکبوت شناور بیشتر عمرش را د رسطح دریاچههای کوچک میگذارند. این عنکبوت معمولا روی برگها و شاخههای شناوردر سطح آب کمین میکند. هنگامی که حشرات یا ماهیهای کوچک تکان میخورند،عنکبوت لرزش آب را احساس میکند وبه سوی شکار راه میافتد.
در واقع جانور برای احساس کردن این لرزش از پاهای خود که در سطح آب قرار میگیرد، استفادهمیکند. نسل اینگونه از عنکبوتها دربرخی کشورها منقرض شده است زیرا باتلاقهایی که زیستگاه آنها بوده، خشک شده است. البته طرفداران محیط زیست امروزه برای نگهداری آنها آبگیرهای جدیدی را تاسیس کردهاند.
"نهنگهاهم عاجدار میشوند!"
گردن دریایی ، نهنگ قطبی کوچکی است که به جزعاج بلندش دندان دیگری ندارد. غذای او عمدتاً جانوران کوچک دریایی است که میتوانند آنها را با لثههای محکمش بگیرد. طول عاج کردگن دریایی به 5/2
متر میرسد که تقریباً نصف طول بدن نهنگ است. البته فقط جنس نر اینگونه جانداران، دارای عاج میباشند. همچنین هنوز مشخص نیست که این حیوان واقعاً از عاجش چه استفادهای میکند.
"بزرگترین و کوچکترین مغز کدام است؟"
بزرگترین مغز را در میان پستانداران، نهنگها دارا میباشند. مغز این پستاندار آبی 6 برابر سنگینتر از مغز انسان معمولی میباشد(مغز انسان 1400 گرم وزن دارد). اما کوچکترین مغز را دایناسورهای غولپیکر استلگوساروس دارند که حدود 1750 کیلوگرم بوده که در مقایسه با وزن بدنشان، وزن مغزاو از یک گردو هم کوچکتر بوده است. در حقیقت نسبت وزن مغز او به کل بدن این دایناسور، حدود 0005/0 درصد بوده است.
يکشنبه 3/7/1390 - 3:57
آموزش و تحقيقات
"دایناسورهای قرن 6"
تمساحها نزدیکترین گونهی جانوری به دایناسورهاهستند که نسل آنها میلیونها سال پیش منقرض شده است. گونههای مختلفی از این جانور در رودخانههای مناطق استوایی زندگی میکنند.غذای اصلی این جانوران، ماهیها میباشند اما تمساحهای بزرگتر ،گورخرهاو بزهای کوهی که برای نوشیدن آب به کنار رودخانه میآیند را هم شکار میکنند. آروارههای قدرتمند تمساح به 66 دندان مسلح است که قربانی را در چند لحظه پاره پاره میکنند.طول بدن این جانوران به 6 متر میرسد و بعضی از آنها بیش از صد سال عمر می کنند. اما نوزادان این جانوران که تازه از تخم بیرون میآیند تنها 30 سانتی متر طول دارند و درخشکی زندگی میکنند و غذای اصلیشان قورباغه و حشرات است. "عنکبوتها هم ماهیگیری میکنند!!"
عنکبوت شناور بیشتر عمرش را د رسطح دریاچههای کوچک میگذارند. این عنکبوت معمولا روی برگها و شاخههای شناوردر سطح آب کمین میکند. هنگامی که حشرات یا ماهیهای کوچک تکان میخورند،عنکبوت لرزش آب را احساس میکند وبه سوی شکار راه میافتد.
در واقع جانور برای احساس کردن این لرزش از پاهای خود که در سطح آب قرار میگیرد، استفادهمیکند. نسل اینگونه از عنکبوتها دربرخی کشورها منقرض شده است زیرا باتلاقهایی که زیستگاه آنها بوده، خشک شده است. البته طرفداران محیط زیست امروزه برای نگهداری آنها آبگیرهای جدیدی را تاسیس کردهاند.
"نهنگهاهم عاجدار میشوند!"
گردن دریایی ، نهنگ قطبی کوچکی است که به جزعاج بلندش دندان دیگری ندارد. غذای او عمدتاً جانوران کوچک دریایی است که میتوانند آنها را با لثههای محکمش بگیرد. طول عاج کردگن دریایی به 5/2
متر میرسد که تقریباً نصف طول بدن نهنگ است. البته فقط جنس نر اینگونه جانداران، دارای عاج میباشند. همچنین هنوز مشخص نیست که این حیوان واقعاً از عاجش چه استفادهای میکند.
"بزرگترین و کوچکترین مغز کدام است؟"
بزرگترین مغز را در میان پستانداران، نهنگها دارا میباشند. مغز این پستاندار آبی 6 برابر سنگینتر از مغز انسان معمولی میباشد(مغز انسان 1400 گرم وزن دارد). اما کوچکترین مغز را دایناسورهای غولپیکر استلگوساروس دارند که حدود 1750 کیلوگرم بوده که در مقایسه با وزن بدنشان، وزن مغزاو از یک گردو هم کوچکتر بوده است. در حقیقت نسبت وزن مغز او به کل بدن این دایناسور، حدود 0005/0 درصد بوده است.
يکشنبه 3/7/1390 - 3:57
شخصیت ها و بزرگان
غلامحسین مصاحب در سال ۱۲۸۹ در تهران در خانوادهای اهل علم و ادب به دنیا آمد. خاندان مصاحب در نایین از دوران صفویه به این سو شناختهشده هستند و چند تن رجال ادب و هنر از این خاندان برخاستهاند، از جمله ملا مصاحب که در عصر شاه عباس شاعری بنام بود. پدربزرگ او، میرزا غلامعلی، خوشنویس، پدرش طبیب و مادرش شاعر بود. وی ۴ خواهر و برادر داشت. بعد از انجام تحصیلات مقدماتی وارد دارالمعلمین شد و دورهی آن را به پایان رساند و سپس در دارالمعلمین عالی ثبت نام کرد و در رشتهی ریاضیات فارغالتحصیل شد. از آن زمان به خدمت وزارت معارف درآمد، و همچنان تحصیلات خود را در علوم قدیم و فلسفه ادامه داد، و علاوه بر ریاضیات، زبانهای عربی و فرانسوی و انگلیسی را نیز در حد عالی فرا گرفت، و با زبانهای روسی و آلمانی نیز آشنایی یافت. در سال ۱۳۰۹ «مجلهی ریاضیات مقدماتی و عالی» را تأسیس کرد و یازده شماره از آن را منتشر نمود. از همان سالها به تألیف کتابهای درسی برای دبیرستانها پرداخت. در سال ۱۳۱۶ ازدواج کرد، و برای ادامهی تحصیل به فرانسه رفت. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۰ تدریس در دانشسرای عالی را آغاز کرد. از ابتدای سال ۱۳۲۲ روزنامهی برق را انتشار داد که به دلیل مخالفتهای شدید با دولتهای وقت و پس از چند بار توقیف از انتشار بازماند.
در سال ۱۳۲۴ برای تکمیل تحصیلات به انگلستان رفت و در سال ۱۳۲۷ به اخذ درجه دکتری در ریاضیات از دانشگاه کمبریج نایل آمد و در همین سال به عضویت انجمن ریاضیدانان انگلیس و انجمن فلسفهی کیمبریج نیز درآمد. در انگلستان شاگرد خاص برتراند راسل، ریاضیدان و فیلسوف نامدار انگلیسی بود.
پس از بازگشت مشاغل چندی را در وزارت فرهنگ عهدهدار شد. در سال ۱۳۲۸ به سمت ریاست ادارهی آموزش متوسطه و سپس به سمت ریاست ادارهی کل تعلیمات عالیه منصوب شد، و در سال ۱۳۳۰ سمت مدیر کل وزارت فرهنگ، و در سال ۱۳۳۱ مقام معاونت فنی وزارت فرهنگ را یافت.
دکتر غلامحسین مصاحب در سال ۱۳۳۵ عهدهدار طرحریزی و سرپرستی دایرةالمعارف فارسی شد و تا ۱۳۵۰ که آن مسئولیت را به عهده داشت، بر ترجمه و تألیف کلیهی مقالات دایرةالمعارف نظارت داشت. دایرةالمعارف فارسی نخستین دایرةالمعارف عمومی در زبان فارسی است، که بر اساس شیوههای نوین دانشنامهنویسی تهیه شده است و مشهورترین فعالیت و دستاورد غلامحسین مصاحب به شمار میآید.
در سال ۱۳۴۰ به تدریس در بخش ریاضی دانشسرای عالی پرداخت و سال ۱۳۴۲ درجهی استادی یافت. دکتر غلامحسین مصاحب در مهر ۱۳۴۵ مؤسسهی ریاضیات را در دانشسرای عالی (بعداً دانشگاه تربیت معلم) با مجوز شورای مرکزی دانشگاهها تأسیس کرد. هدف این مؤسسه تربیت مدرسان ریاضی برای دانشگاههای کشور بود، و با کوششهای مداوم دکتر مصاحب ۷۰ نفر مدرس ریاضی دانشگاهی در آن مؤسسه تربیت شدند، و نیز کتابخانهی تخصصی مؤسسهی ریاضیات در کشور بینظیر بود. مؤسسهً ریاضیات از سال ۱۳۶۳ با ضوابط جدید به پذیرش دانشجو برای دورههای عالی ریاضی پرداخت، و درسال ۱۳۷۶ مؤسسهی ریاضیات به مؤسسه تحقیقات ریاضی دکتر غلامحسین مصاحب تغییر نام یافت.
دکتر غلامحسین مصاحب در ۲۱ مهر ۱۳۵۸ در تهران درگذشت.
فهرست آثار :
■ علوم تفریحی، ۱۳۰۸
■ ترمودینامیک و آثار ارتعاشی گازها، ۱۳۱۳
■ فیزیک، ۱۳۱۳
■ جبر و مقابلهی خیام (تهران ۱۳۱۷). شامل متن عربی و ترجمهی فارسی رسالهی خیام در جبر و تاریخ ریاضیات تا زمان خیام است. در این کتاب برای نخستینبار جایگاه علمی خیام در ریاضیات به طور مستقل به زبان فارسی شناسانده شدهاست.
■ هندسه مسطحه، ۱۳۳۱
■ مدخل منطق صورت، ۱۳۳۴ انتشارات دانشگاه تهران (در ۷۰۰ صفحه)
■ فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی، (با همکاری احمد آرام، صفی اصفیا، حسین گلگلاب، مصطفی مقربی، ناصح ناطق)، ۱۳۳۸
■ حکیم عمر خیام بعنوان عالم جبر (انجمن آثار ملی، ۱۳۳۹، ۳۰۰ صفحه) مشتمل بر اثری ناشناخته از خیام در ریاضیات.
■ آنالیز ریاضی، جلد اول ۱۳۴۸. این اثر اولین کتاب در زمینه آنالیز به زبان فارسی میباشد و به زبانهای بینالمللی ترجمه شدهاست.
■ تئوری مقدماتی اعداد، جلد اول ۱۳۵۳ (در ۱۳۹۵ صفحه)، جلد دوم ۱۳۵۸ (در ۱۸۰۲ صفحه). این کتاب در سال ۱۳۶۲ موفق به اخذ جایزه بهترین کتاب سال در ایران شد.
■ منطق ریاضی
■ توابع مستدیر
■ جبر و مقابله با جداول لگاریتم،
■ براهین الجبر و المقابله، عمر خیام
■ تاریخ علوم ریاضی تا زمان عمر خیام
■ مثلثات (با همکاری احمد ارشمید)
■ رسم فنی (با همکاری احمد ارشمید)
■ رسالهی دکتری او (On Differentiation and Denjoy – Behaviour of Functions of two real variables)، در جلد چهل و ششم (مورخ سال ۱۹۵۰) مجله انجمن فلسفی کمبریج به طبع رسیدهاست.
يکشنبه 3/7/1390 - 3:56
آموزش و تحقيقات
طول موج نور مرئی بین 700 - 400 نانومتر است؟
خورشید کوچکترین ستارهی دنیا است؟
زمین در آغاز پیدایش خود 2000 بار بزرگتر از حجم کنونی خود را داشته است؟
سالانه 1.3 میلیون مترمکعب چوب صرف چوبهای غذایخوری در چین میشود؟
در طوفان شن کویر، بین 60 تا 200 میلیون تن شن جابهجا میشود؟
لاشخورها قادر به دیدن یک موش کوچک از ارتفاع 4 کیلومتری میباشند؟
مردم فیلیپین به بیش از 1000 لهجه سخن میگویند؟
مورچهها هم شمردن بلدند و قدمهایشان را برای مسیریابی میشمارند؟
خورشید در مدار کهکشان شیری، با سرعت 000/900 کیلومتر در ساعت حرکت میکند؟
اگر یک ماهی قرمز را در یک اتاق تاریک قرار دهید، کمکم رنگش سفید میشود؟
افراد باهوش داراى روى و مس بیشترى در موهایشان هستند؟
نخستین رمانى که توسط ماشین تایپ نوشته شد، «تام سایر» بود؟
در سال 1996، 315 مورد اشتباه در دیکشنری معروف «Websters» وجود داشت؟
کتاب رکودهای «گینس»، رکورددار دزدیده شدن از کتابخانههای عمومی میباشد؟
مایع موجود در نارگیل نارس را میتوان بهجای پلاسمای خون استفاده کرد؟
در برج ایفل 2 میلیون و نیم پیچ بهکار رفته است؟
طول رگهای بدن انسان، 560هزار کیلومتر است؟
یک قطره آب دارای 100 میلیارد اتم است؟
تعداد افرادی که سالانه از نیش زنبور میمیرند، بیشتر از کسانی است که سالانه از نیش مار میمیرند؟
کوههای آلپ هر سال، حدود 1 سانتیمتر بلند میشوند؟
چشم سالم انسان میتواند 10 میلیون رنگ مختلف را ببیند و آنها را از یکدیگر تمیز دهد؟
وسعت کرهی ماه، به اندازهی قارهی استرالیاست؟
اولین کسانی که قطر کرهی زمین را اندازه گرفتند و اولین کسانی که برای کرهی زمین فصل انتخاب کردند، ایرانیان بودند؟
تئوری نسبیت «انیشتین» را فقط 12 نفر در جهان توانستهاند درک کنند؟
زنبور عسل یک قاشق کوچک عسل را از شهد 2000 گل میسازد؟
يکشنبه 3/7/1390 - 3:55
موفقیت و مدیریت
قانون1:
یا موفق میشوید یا نمیشوید، یا بهدست میآورید یا از دست میدهید.
استراتژی شما: جزء آن دسته افرادی باشید که موفقاند، آنهایی که بهدست میآورند.
کسانی که موفقاند، دقیقاً میدانند چه عواملی موجب موفقیتشان بوده است و برای خلق این موقعیتها هشیار و آمادهاند. آنها همواره بهترینها را از هر موقعیتی بهدست میآورند. برای آنکه بتوانید در زمرهی افراد موفق قرار بگیرید، لازم است افراد موفق و ناموفق افراد از نظر بگذرانید، تفاوتهای آنها را بازشناسید و بررسی کنید. سپس تصمیم بگیرید، علت رفتارهای خود را شناسایی کرده و دانش خود را در مورد شیوهی عملکرد خودتان بالا ببرید.
قانون2:
شما خودتان، سرنوشت خود را رقم میزنید.
استراتژی شما: پاسخگوی زندگی خویش باشید، به نقش خود در خلق نتایج، توجه داشته باشید.
نمیتوانید از چرایی و چگونگی شیوهی زندگی خود شکایت کنید. خودتان مسؤول انتخابهای خود هستید. اگر شغلتان را دوست ندارید، تغییرش دهید، اگر چاق هستید، رژیم غذایی بگیرید، اگر احساس شادابی نمیکنید، سبک زندگی خود را تغییر دهید، نقش قربانی را ایفا نکنید یا اسیر گذشتهی خود نباشید. اگر عادت کنید زندگی خود را به سرزنش دیگران یا افسوس گذشته بگذرانید، هیچ بهبودی در زندگیتان حاصل نخواهد شد. پس شما خالق موقعیتها و حتی احساساتی هستید که وجود دارند. هر چیزی که انتخاب میکنید ازجمله افکاری که برگزیدهاید، پیامدهایی دارند، وقتی رفتار و افکار سالمی انتخاب میکنید، حتی اگر مشکلات خاصی در پیش رو داشته باشید، درنهایت به پیامدهای مفید و سالم دست خواهید یافت.
قانون 3:
مردم به کارهایی دست میزنند که برایشان سودمند است یا بهعبارت دیگر، هر کس از کارش سودی میبرد.
استراتژی شما: دلایل پنهانی و نهفتهی رفتارهای ناخواستهی خود و دیگران را شناسایی کنید و با کنترل این دلایل، سررشتهی زندگی را در اختیار بگیرید.
حتی مخربترین رفتارها، درنهایت به دلیل سودی ولو پنهان انجام میگیرد. شاید بارها از خود پرسیده باشید چرا کاری انجام میدهم که درنهایت به ضررم تمام میشود؟ چرا نمیتوانم رژیم غذایی خود را ادامه دهم؟ چرا...؟ و...؟
با نگاهی عمیق به آنچه برخلاف میلتان انجام میدهید درمییابید، انجام این کار به دلایل خاصی، در گوشهای از زندگی به نفع شما بوده و لذت یا سودی به شما بخشیده است. برای مثال رژیم غذایی خود را میشکنید زیرا احتمالاً لذت غذا خوردن برایتان بیشتر بوده است. بنابراین برای ترک عادتهای قدیمی یا رفتارهای ناراحتکننده، ابتدا سود پنهان آن را کشف کنید و از خود بپرسید از این کار چه سودی میبرم؟ انجام این کار چه نتیجهی مثبت پنهانی برای من دارد؟ سپس با شناسایی علل پنهان آن رفتار، با انگیزهمند کردن خود، برای تغییر آن اقدام کنید.
قانون 4:
با اطلاعات ناقص، نمیتوان تغییر کرد.
استراتژی شما: نسبت به خود و اطرافیانتان، نگاه واقعبینانه داشته باشید، حقیقت را ببینید، مشکلات موجود زندگی را تکذیب یا انکار نکنید، بهانهها را کنار بگذارید و توجیه نکنید، سپس با چشم واقعبین نتیجهگیری کنید.
اگر شما نسبت به رفتار منفی خویش آگاه نباشید، رفتار یا احساسات خود را نپذیرید، ویژگیها و الگوهای رایج زندگی خود را نادیده بگیرید، هرگز نمیتوانید آنها تغییر دهید. با شناخت افکار، احساسات و الگوهای رایج زندگی خودتان و دیگران و مواجه شدن با واقعیتها و آگاهی یافتن از سود پنهان در کارهای ناخواستهی خود، میتوانید جانشینهای مناسبی برای رفتار خود پیدا کنید.
قانون 5:
زندگی به عمل پاداش میدهد.
استراتژی شما: تصمیمات خود را دقیق و عقلانی بگیرید و سپس آنها را به اجرا گذارید، اندیشهای که به مرحلهی عمل نرسد، بیارزش است.
سخن گفتن ساده است، این عملکرد شماست که به زندگیتان معنا میبخشد. بینش، ادارک و آگاهی خود را به عملکردی هدفمند، معنادار و دارای ساختار تبدیل نمایید. خود را با آنچه در عمل پیاده کردهاید ارزیابی کنید نه آنچه را که میگویید. وقتی رفتار یا عملی را انتخاب میکنید، حتماً نتایج آن را نیز در نظر بگیرید. بیتردید هرچه انتخابهای شما بهتر باشند، نتایج بهتری عایدتان میشود. با حرف زدن صرف، نتیجهای نصیب شما نمیشود. زندگی به عمل، پاداش میدهد.
قانون 6:
حقیقتی وجود ندارد، مهم استنباط شماست.
استراتژی شما: خطاهای ادراکی یا بهعبارتی فیلترهای ذهنی خود را که از ورای آن به دنیا مینگرید، مورد شناسایی قرار دهید، تاریخچهی زندگی خود را بشناسید ولی تحت تأثیر یا تحت کنترل آن قرار نگیرید.
دنیا را از دریچهی استنباط خود میشناسید و تجربه میکنید. شما توانایی تفسیر زندگی خود را دارید. درواقع هر کس با توجه به نوع شناخت، تجربه و نگرش خود، وقایع را بهگونهی خاصی میبیند و تفسیر میکند. بنابراین برای آنکه نگاه واقعبینانه به مسائل اطرافتان داشته باشید، بهتر است نسبت به فیلترهای ذهنی خود، آگاه باشید. بهطور کلی، فیلترها از باورهای خشک و متعصب، تفکرات منفی و اغراقآمیز حاصل میشوند و آنچنان پرقدرت وارد عمل میشوند که فرد در برداشت و تفسیر خود تردید نمیکند و آن را عین واقعیت قمداد میکند. با شناخت سیستم باورهای خود و چالش با آنها و به آزمون گذاردنشان، قطعاً به باورها و دیدگاههای تازهتری خواهید رسید.
قانون 7:
مشکلات زندگی، تمامشدنی نیست.
استراتژی شما: بیاموزید که سررشتهی زندگی را در دست بگیرید، راه درازی پیش رو دارید و شما رهرو هر روزهی این راه هستید.
شما مدیر زندگی خود هستید و اهدافتان زندگی شما را بهطور فعال هدایت میکند. بهعنوان یک مدیر، بهتر است زندگی خود را طوری اداره کنید که بر کیفیت آن بیفزایید. مدیریت زندگی بهشکل مؤثر، نیاز به شرکت فعالتر شما دارد. مهارتهای خود را در خویشتنداری، مدیریت هیجانهای منفی، برخورد مؤثر با دیگران، بهبود عملکرد شغلی، مواجهه با ترس و... آن ارتقا بخشید.
باید مسائل زندگی را ببینید و بپذیرید و بهجای مدارا و پذیرش صرف آن، به حل و فصل آنها اقدام کنید. باید پیش از حل مسائل دیگران، به فکر مشکلات خویش باشید و به مسائل خود بپردازید. وجود مشکل و حضور آن در زندگی، یک امر مسلم و تقریباً دائمی است، مهم این است که با این مسائل چگونه برخورد کرده و مواجه میشویم.
قانون 8:
خودمان به دیگران میآموزیم که چگونه با ما رفتار کنند.
استراتژی شما: پیش از آنکه از دیگران شکایت کنید که چرا با شما اینگونه رفتار میکنند، به رفتار خودتان توجه کنید، بیاموزید تا دربارهی خواستهایتان مذاکره کنید تا به آن دست یابید.
با عملکرد و رفتار خودتان به دیگران میآموزید با شما محترمانه و صادقانه رفتار کنند یا غیر از این باشند. این موضوع بدین معناست که شما مسؤول بخشی از برخوردهایی هستید که از دیگران میبینید، درواقع شما رفتار دیگران را با خودتان شکل میدهید. ارتباط، یک خیابان دوطرفه است، شما و طرف مقابلتان با هم، قاعدهها، قوانین و دستورالعملها را انتخاب کردهاید. وقتی فردی رفتار پرخاشگرانه، توهینآمیز یا کنترلکننده دارد و طرف مقابل با سکوت، کنارهگیری یا مواجهه به شکل نادرست، پاسخ میگوید، بهگونهای آن رفتار منفی را تقویت کرده است. پس باید مراقب باشید که به رفتارهای غیرقابل قبول اطرافیانتان پاداش ندهید، باید ببینید کدام رفتار شما یا کدام عملکرد شما، به آنها اجازه داده است با شما اینگونه رفتار کنند. اگر از کل رابطه راضی نیستید، تنها طرف مقابل مقصر نیست، بهدنبال علل یا عواملی در خودتان نیز باشید.
قانون 9:
بخشودن، نشانهی قدرت است.
استراتژی شما: چشمانتان را باز کنید و ببینید خشم و رنجش با شما چه میکند، قدرت خود را از کسانی که موجب رنج شما شدهاند، باز پس گیرید.
تنفر، خشم و رنجش، احساسات مخربی هستند و بار سنگینی به قلب و روح انسان تحمیل میکنند، بهطوری که آرامش، لذت و آسایش را از او میگیرند و او را از درون فرسوده و نابود میکنند. هر اندیشه و هر احساسی در شما یک واکنش فیزیولوژیک ایجاد میکند، این قبیل واکنشها به هنگام احساس خشم، رنجش و تنفر بسیار شدیدند، تجمع این احساسات در شما تعادل شیمیایی بدن را به هم میریزد، کسانی که در این شرایط بحرانی و برافروختگی باقیمیمانند، اغلب با اختلال خواب، سردرد، گرفتگی عضلانی، تمرکز ضعیف، زخم معده، کابوس، حملات قلبی و مانند آن، روبهرو هستند. انسان نمیتواند همزمان هم شاد و هم غمگین باشد؛ امکان ندارد بهطور همزمان آرام و برافروخته باشد. وقتی این احساسات مخرب در فرد ایجاد میشود، شرایط جسمانی او را با مشکل مواجه میسازد. علاوهبر تأثیر جسمانی، این احساسات موجب میشوند انرژی منفی بر کل زندگی شما چیره شود و این انرژی منفی ممکن است به روابط دیگر شما نیز سرایت کند. درنهایت اگرچه ممکن است برایتان دشوار باشد، بپذیرید که بخشودن کسانی که بر ضد شما یا عزیزان شما کاری کردهاند، مربو به آنها نیست؛ با بخشودن آنها، لطفی در حق خودتان میکنید. رنجش را زنده نگاه ندارید، میتوانید از آن رهایی یابید.
قانون 10:
برای رسیدن به خواستههایتان، ابتدا باید بدانید چه میخواهید.
استراتژی شما: نسبت به آنچه میخواهید، شفاف باشید تا به آن دستیابید.
با مشخص کردن و تعریف اهداف خاص خود، از کوچکترین تا مهمترین آنها، خود را در مسیر رسیدن به آنها قرار دهید. باید تشخیص دهید که کدام رفتار یا عملکرد، اهدافتان را حمایت خواهد کرد، اگر ندانید دنبال چه چیزی هستید، هرگز نمیتوانید قدمی پیش بگذارید. در مجموع، تردید و دودلی در مورد آنچه میخواهید و آنچه نمیخواهید و عدم اولویتبندی هدفها، باعث میشود که اقدام خود را به تأخیر بیندازید و این تأخیر، حس بدی را شما القا میکند. در این میان تواناییهای شما، ضعفهایتان، امکانات محیطی و زمان، نقش عمدهای دارند. گاهی اوقات از دست دادن زمان، مشکلات عمدهای در رسیدن به هدف ایجاد میکند. مراقب آن باشید.
يکشنبه 3/7/1390 - 3:54
شخصیت ها و بزرگان
خواجه نظامالملک توسی در سال 408 هجری در شهر طوس خراسان دیده به جهان گشود. شغل پدرش علی ابن اسحاق، دهقانی بوده و از یاران محمود سبک تکین به شمار میآمد. خواجه نظامالملک نیز در کودکی به همراه پدر به دهقانی پرداخت و در همان زمان، نزد وی قرآن را ختم کرد و پس از آن پدرش وی را به کسب علم و دانش و آموختن لغت و نحو واداشت.
وی دارای همتی بالا بود و به ایران عشق میورزید و همواره به دنبال راهی برای رشد میهن و ساختن مدارسی بود که علم را دوباره برای هم وطنهایش رونق بخشد. خواجه در سنین نوجوانی به خدمت ابوعلی ابن شاذان، وزیر آلب ارسلان در آمد و به عنوان کاتب نزد وی خدمت میکرد. ابن شاذان به هنگام وفاتش وی را وصیت کرد که به خدمت سلطان آلب ارسلان درآید و او نیز چنین کرد.
آلب ارسلان خواجه را به عنوان وزیر خویش برگزید و او را پدری دلسوز و مهربان میپنداشت و هیچ امری را بدون مشورت وی انجام نمیداد و خلاف امر وی را نمیپسندید؛ پس از اینکه آلب ارسلان لحظات آخر عمرش را سپری میکرد، فرزندش ملکشاه وصیت کرد که در ادارهی امور حکومتی از رأی خواجه، سرپیچی نکند و او را پدری دلسوز و مهربان بداند و ملکشاه نیز پذیرفت و او را در سمت وزارت باقی نگاه داشت. خواجهنظام الملک در عهد وزارت خود خدمات فرهنگی بسیار عظیمی را انجام داد که بدون تردید میتوان گفت که در طول تاریخ سابقه نداشته است. او به ایجاد و تأسیس مدارس پرداخت که در تاریخ به نام وی و به مدارس نظامیه مشهورند.
همان مدارس هستند که سرمشق دانشگاهها شدند و مهمترین آنها عبارتند از: نظامیههای بغداد، موصل، نیشابور، بلخ، هرات، مرو، آمل، گرگان، بصره، شیراز و اصفهان. نهضتی که نظامالملک با ساختن نظامیههای متعدد به وجود آورد، به زودی و با سرعت شگفتآوری از طرف تمامی نقاط ایران و بسیاری دیگر از بلاد کشورهای اسلامی دنبال شد، به طوری که در قرنهای پنجم و ششم هجری هیچ شهری نبود که در آن مدارس متعدد وجود نداشته باشد. در این مدارس درسهایی چون علوم ادبی، ریاضیات، طب و حکمت، فقه، حدیث، تفسیر تدریس میشد و همچنین کلیهی مدارس دارای کتابخانههایی معتبر بودند. خواجه دستور داد برای هر کتابخانه، کاتبان، 5 شاهنامه از حکیم طوس فردوسی جاودانه سخن را رونویسی و نگهداری کنند. بزرگ اندیشمند برجسته میگوید: "خواجهنظام الملک توسی، سه هدیهی جاودانه برای ایرانیان به یادگار گذاشت.
نخست دستور داد سالشمار خورشیدی فراهم شود تا سالشمار قمری کنار گذاشته شود. دوم آنکه دستور داد هزاران بار کتاب شاهنامهی فردوسی خردمند بازنویسی شود تا زبان ایرانیان نجات یابد و سوم برافراشتن دانشگاههای نظامیه بود که ریشه و پایهی دانشگاههای امروزی است" . در مدارس نظامیه، هر دانشجویی اتاقی خاص خود داشت و مقرری ماهیانه میگرفتند و خوراک و خوابگاه نیز بر عهدهی دانشگاه بود. خواجه نظامالملک، نظامیهی نیشابور را برای ابوالمعالی جوینی ساخت. کهجوینی به مدت 20 سال در آنجا به تدریس اشتغال داشت و شاگردانی همچون غزالی را تربیت نمود و از بزرگترین دانشگاههایی که خواجه تأسیس کرد، نظامیهی بغداد بود که در آن زمان بیش از 6000 دانشجو داشت و در طول تاریخ، اساتید برجستهای همچون محمد غزالی، سعدی شیرازی، ابواسحاق شیرازی و غیره در آن به امر تدریس اشتغال داشتند.
علاوه بر ساختن دانشگاه، خواجه خدمات فراوان دیگری همچون آب انبار، گرمابه، بازار، بیمارستانها را به جهانیان عرضه کرد و قرن پنجم را مبدل به شکوفاترین قرون فرهنگی اسلام ساخت. مجلس خواجه نظامالملک مملو از علماء و دانشمندان و فقها بود تا جایی که بسیاری بر او خرده میگرفتند که همنشینی با علما، ایشان را از مسائل سیاسی باز داشته است، اما خواجه میفرمود: «آنها زیبایی دنیا و آخرت میباشند و اگر آنها را بر سرم قرار دهم، باز هم آنها بزرگتر از آن هستند.» وی انسانی بسیار متواضع و فروتن بود. خواجه نظامالملک دارای ویژگیهای خوب زیادی بود. هر گاه صدای اذان را میشنید، از هر کاری دست برمیداشت و بر نماز اول وقت مواظبت میکرد و همواره روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه میگرفت و بسیار صدقه میبخشید و انسانی بردبار، شکیبا و باوقار بود. امام ذهبی در سیر اعلامالنبلاء میگوید: «خواجه نظامالملک از کسانی بود که خیر و تقوای فراوانی در آنها دیده میشد و گرایش خاص به انسانهای صالح داشت و از پند و اندرزهایشان متأثر میگشت و اگر کسی عیوب وی را برایش بازگو میکرد، از آن شخص قدردانی مینمود و وی را گرامی میداشت و گریه میکرد و اشک از چشمانش سرازیر میشد و هیچگاه بدون وضو در مجلس نمینشست و گاهی نبود که وضو بگیرد، مگر اینکه با آن وضو، نماز سنت میخواند و هر گاه مؤذن از اذان گفتن غافل میگشت، او را یادآور میشد.
حس میهنپرستی و جایگاه خواجه نظام در نزد سلطان ملکشاه و مردم برای بعضیها ناخوشایند بود و کسانی نبودند جز باطنیان که معتقد بودند، مفاهیم دینی علاوه بر معانی ظاهری دارای معانی باطنی میباشد و هر کس که به معانی باطنی معتقد نباشد، در غل و زنجیر شرع اسیر میشود. باطنیان که از مبارزه با خواجه ناتوان شده بودند، تصمیم گرفتند از طریق دیگری وی را از راه بردارند. روز پنجشنبه موافق با دهم رمضان سال 485 هجری قمری خواجه به نزدیکی نهاوند رسیدند. در آنجا سلطان و خواجه و همراهان جهت افطار اطراق کردند و نیازمندان برای رفع نیازهایشان به خدمت وی آمدند. زمانی که خواجه از افطار فارغ شد، شخص باطنی در لباس صوفی خود را به خواجه نزدیک کرد و خود را محتاج و نیازمند معرفی کرد.
خواجه نظامالملک هم از روی مردم دوستی و دلسوزیاش باب سخن با وی را گشود که ناگهان دستان پلیدی از آستین باطنیان سر برآورد و با خنجری قلب شیر مرد تاریخ ایران را درید؛ اما پس از فرار، پای قاتل به طناب خیمهای گیر کرد و به زمین افتاد و او را دستگیر کردند. اما خواجه فرمود: قاتل مرا رها کنید زیرا من او را بخشیدم. ملکشاه پادشاه ایران پس از شنیدن خبر بر بالین خواجه حاضر گشت ... اما خواجه در آخرین لحظات عمر بود و خیلی زود روح از تنش پر کشید. هنگامی که خبر وفات خواجه منتشر شد، حزن و اندوه سراسر ایران را فرا گرفت و غم و عزاداری مردم، ماهها به طول انجامید
يکشنبه 3/7/1390 - 3:53
شخصیت ها و بزرگان
بهاء الدین محمد بن عزالدین حسین بن عبدالصمد بن شمس الدین محمد بن حسن بن محمد بن صالح حارثی حمدانی (از صحابهی معروف حضرت علی (ع)) عاملی جبعی (جباعی) معروف به شیخ بهایی در سال 953 هـ . ق، 1546 میلادی در بعلبك متولد شد. او در جبل عامل در ناحیهی شام و سوریه در روستایی به نام "جبع" یا "جباع" میزیسته و از نژاد "حارث بن عبدالله اعور همدانی" متوفی به سال 65 هجری از معاریف اسلام بوده است.
بهاءالدین در كودكی به همراه پدرش از جبل عامل به ایران آمد و در پایتخت ایران یعنی شهر قزوین كه مركز تجمع دانشمندان شیعه بود، سكنی گزید و ظاهراً هنگام سفر پدرش به هرات، همراه وی نبوده است؛ زیرا وی در آن هنگام در قزوین به كسب علوم اشتغال داشته است. وی چندی نیز در مشهد به تحصیلات خود ادامه داده و مدتی در هرات به جای پدر، مقام شیخ الاسلامی را عهدهدار بوده است. پس از اتمام تحصیلات، شیخالاسلام اصفهان شد. چون در سال 991 هجری قمری به قصد حج به راه افتاد، به بسیاری از سرزمینهای اسلامی از جمله عراق، شام و مصر رفت و پس از 4 سال، در حالی كه حالت درویشی یافته بود، به ایران بازگشت. وی در علوم فلسفه، منطق، هیأت و ریاضیات تبحر داشت. مجموعهی تألیفاتی كه از او بر جای مانده، در حدود 88 كتاب و رساله است. وی در سال 1031 هـ . ق در اصفهان درگذشت و بنا بر وصیت خودش، جنازهی او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، جنب موزهی آستان قدس دفن كردند. مقبرهی این دانشمند بین صحن امام و صحن آزادی و در جایی كه پیشتر محل تدریس او بوده، قراردارد.
مهاجرت به ایران
عزالدین، پدر شیخ بهایی ناچار شد، به اتفاق پسر سیزده سالهاش به ایران بیاید و در شهر قزوین که در آن زمان پایتخت شاه طهماسب صفوی بود، سکنی گزیند و چون در آن زمان، شاه طهماسب صفوی شیعیان را میپذیرفت، مقدم او را گرامی داشت و او را تحت حمایت خود قرار داد. پدر شیخ بهایی که از نویسندگان و محققان و اهل مطالعه بود، کتاب "عقدالطهماسبی" را در همان زمان نوشت. مدتی این خانواده در قزوین بودند و هنگامی که شاه عباس، پایتختش را به اصفهان منتقل کرد، شیخ بهایی به همراه پدرش به اصفهان رفتند. شیخ بهایی با سعی و مجاهدت بسیار در شبانهروز، مدام تعلیم میگرفت. عربی و تفسیر و حدیث را در نزد پدر فراگرفت و حکمت و کلام و قسمتی از علوم منقول را از ملا عبدالله یزدی صاحب کتاب "حاشیه در منطق" و ریاضی را از مولانا فضل بن محمد قائینی در مشهد مقدس آموخت. وی در جوانی به سیر و سیاحت پرداخت و با مردم شهرهای افغانستان، دمشق، فلسطین و مصر درآمیخت و توشهی پربار دانش و معرفت را از خرمن هر قوم و ملیت و قبیلهای برداشت.
شیخ بهایی در سال 984 هجری قمری برای حج به مکه سفر کرد و درسال 992، سفر دوم خود را به حجاز آغاز کرد و سپس در سال 1008(هـ . ق)، به همراه شاه عباس صفوی با پای پیاده و بدون آنکه سوار بر مرکبی شود، عازم مشهد مقدس شد. هوش و ذکاوت و اطلاعات عمیق او مورد توجه دانشمندان و علمای وقت قرار گرفت و در نتیجه، روز به روز به شهرتش افزوده شد؛ به طوری که فقیهی به نام شیخ منشار که شیخ الاسلام وقت بود، او را به جانشینی خود انتخاب و دخترش را به عقد شیخ بهایی درآورد و پس از در گذشت شیخ منشار، شیخ بهایی به جانشینی او منصوب گردید. شیخ بهایی، حکیم عارف، فقیه، ادیب، ریاضیدان و مهندسی برجسته بود و چون از قدرت سخنوری بهرهی کافی داشت، در محافل و مجالس ادبی و سیاسی و علمی، طرفداران زیادی را کسب کرد تا آنجا که با توجه به معلومات و محبوبیتش، به مقام وزارت منصوب شد.
شاهکارهای شیخ بهایی:
1) تقسیم آب زاینده رود 2) ساخت مسجد چهار باغ به روی لجنزار 3) گرمابهی شیخ بهایی4) محاسبات کامپیوتری
یکی دیگر از کارهای برجستهی این استاد بزرگ در عملیات حساب و ریاضی، نکتهی جالبی است که در کتاب "خلاصة الحساب" او آمده است. بحث دربارهی اعداد مزدوج (اعداد زوج) و یا بای ناری "Binary " 2 – 4 – 8 – 16 – 32 – 64 – 128 – 256 – 512 – 1024 است، که عدد 2 جذر و 4را مال و 8 را کعب در نتیجهًْ مال المال = 16 و مال الکعب = 32، کعب الکعب = 64، مال المال الکعب = 128، مال الکعب الکعب = 256، کعب الکعب الکب = 512، ما المال کعب الکعب = 1024 انتخاب میکند و سپس روی عدد 1024 متوقف شده و آن را به نام "ام" یعنی مادر به کار برده که امروز در یک کامپیوتر هم به همین ترتیب حساب میشود، با این تفاوت که به جای کلمهی "ام"، آن را یک "بایت" یا "بیت" میگویند که اغلب کامپیوترها تا 8 بیت مجهز هستند (البته به تاریخ نگارش این مطلب توجه شود. 1361 هـ . ش) یعنی تا 8 بار عدد 1024 را محاسبه میکنند. معمولاً حافظهی یک کامپیوتر با به کار بردن "K" حساب میشود که چند کیلوبیت و یا همان عدد "ام" شیخ بهایی است که مال المال کعب الکعب و برابر با 1024 است که جهان ریاضی از آن به خوبی استفاده کرده و ما از آن به کلی بیاطلاع بودیم.
ساخت مسجد چهار باغ بر روی لجنزار(!)، از دیگر شاهکارهای شیخ بهایی است. این معمار توانمند و خوش فکر است که حیرت همگان را بر میانگیزد؛ چرا که زمین گل آلود مملو از لجنهای نرم، ساخت هر نوع بنای محکمی را به شدت با خطر مواجه میکند
يکشنبه 3/7/1390 - 3:53
دانستنی های علمی
بلندترینها
• مرتفعترین پایتخت جهان، شهر«لاپاز» در بولیوی است. این شهر 12هزارپا از سطح دریا ارتفاع دارد.
• بلندترین صدای جهان، صدای گردش زمین به دور خودش میباشد و آنقدر شدید است که اگر ما بشنویم، فوراً خواهیم مرد.
• بلندترین جرثقیل سیار، جرثقیل 810تنی مارک میباشد. قدرت بالابری آن 984 تن و طول بازوی متحرک آن 202متر است.
• بلندترین طناب، طنابی است که برای مسابقات طنابکشی در «اوکیناوای ژاپن» در اکتبر 1995 برگزار شد و به طول 172متر و قطر 1/54 متر از الیاف گیاه برنج تهیه گردید. وزن این طناب عظیمالجثه 26/73تن بود.
• بلندترین مجتمع آپارتمانی، ساختمان 100طبقه موسوم به «جان هنکاک سنتر» در شهر «شیکاگو» است که با 5334 متر ارتفاع، بلندترین مجتمع آپارتمانی در جهان بهشمار میرود.
مرگهای عجیب و غریب شاید هم خیلی ساده!!!
• الکساندر (پادشاه یونان) یک میمون خانگی گازش گرفت و در اثر عفونت خون درگذشت.
• جروم ناپلئون بناپارت (آخرین بناپارت آمریکایی) در سنترالپارک نیویورک، پایش به زنجیر سگ همسرش گرفت و افتاد و در اثر عفونت زخمهای حاصله درگذشت.
• زئوکسیس (نقاش یونانی قرن 5ق.م) به تصویری که از یک ساحره ی پیر کشیده بود آنقدر خندید که یکی از رگهایش پاره شد و مرد!
• هنری اول (پادشاه انگلیسی) در اثر افراط در خوردن مارماهی, دچار ناراحتی روده شد و مرد.
• یوسف اشماعیلو (کشتیگیر ترک) بر اثر سنگینی طلاهایی که به کمرش بسته بود, در دریا غرق شد چون نتوانست به راحتی شنا کند.
دانستنیهای جالب درمورد حیوانات
جانوری موسوم به راکوت قبل از صرف غذا باید ابتدا غذایش را با آب بشوید.
مار ناشنواست و محیط اطراف خود را با ارتعاشات دریافتی از زمین درک میکند.
کنه میتواند یکسال تمام بدون غذا زنده بماند.
شاخ کرگدن اگرچه شبیه استخوان است اما درواقع تودهای از موهایی است که محکم درهم تنیده شدهاند.
بعضی از جانوران هنگام خواب علاوه بر چشم، گوشهایشان را نیز میبندند!
بزرگترین نهنگ جهان به نام نهنگ آبیرنگ که 33متر طول و 180تن وزن دارد چند سال پیش در آبهای خلیجفارس مشاهده شد.
تندروترین جانور روی زمین چیتا یا همان یوزپلنگ است که سرعت حرکت او 120کیلومتر برساعت است.
فیلها قدرت بنایی ضعیفی دارند بطوریکه شبها بچه خود را با کفتار اشتباه میگیرند.
تمساح نمیتواند زبانش را بیرون بیاورد.
یک سوسک بدون سر میتواند 9روز زنده بماند.
مغزفیل یک هزارم وزن اوست.
گاو نر کوررنگ است و تنها در برابر حرکات شنلی که گاوباز در مقابل چشمان او تکان میدهد بهخشم میآید و دیگر فرقی نمیکند شنل چه رنگی باشد.
وزن کل موریانههای جهان 10برابر وزن کل انسانهاست
يکشنبه 3/7/1390 - 3:49