• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2157
تعداد نظرات : 811
زمان آخرین مطلب : 4858روز قبل
آلبوم تصاویر

 

چند نمونه سرامیك بسیار زیبا

=

=

=

=

=

=

=

=

جمعه 12/9/1389 - 23:28
آلبوم تصاویر

 

خسته شدم از این زندگی یكنواخت 
میخوام برم تو ماشین زندگی كنم
بذار بهم بگن كولی 
~
I don"t mind being called "trailer trash", but I want to get your opinion....
 
V
V
V
V
V
V
V

 



 
 





 


  
   


 
 





 
 




 

جمعه 12/9/1389 - 23:23
ایرانگردی

در جاده رامهرمز به سمت رود زرد و در مسیر خیجه و ماماتین بعد از روستای گنبد لران، کوهی آتشین وجود دارد که از گذشته‌های دور تا کنون شبانه روز می‌سوخته است، مردم محلی به این کوه «تشکوه» می‌گویند.

تشکوه در شرق شهرستان رامهرمز در فاصله 6 کیلومتری روستای ماماتین در جاده رامهرمز ــ ابوالفارس واقع شده است.
به گفته کارشناسان زمین شناسی دلیل شعله ور شدن آتش کوه گوگرد موجود در زمین و متصاعد شدن گاز طبیعی از عمق زمین به سطح است.
گازهای هیدرکربوری از لایه‌های مختلف زمین عبور می‌کنند و از هر درز و شکافی در سطح زمین به بیرون شعله ور می‌شوند به طوری که در شب نور سوختن این گاز بیشتر دیده می‌شود.
=

=
روشنی آتش این کوه در تاریکی شب جلوه زیبایی به منطقه می‌دهد به گونه‌ای که تا به حال توانسته گردشگران زیادی را در ساعات شب به سوی خود بکشاند.
مسئله قابل توجه برای گردشگران این است که در مجاورت این آتش کوه به دلیل وجود گاز متصاعد شده در هوا نمی‌توان آتش دیگری روشن کرد. جالب این است که گردشگران برای رسیدن به این منطقه از مردم استان کمک می‌گیرند چون هیچ تابلویی برای نشان دادن این جاذبه گردشگری و نفتی خوزستان وجود ندارد.
=

=
غیر از تشکوه در نزدیکی شهر صنعتی امیدیه و منطقه آغاجاری نیز کوهی وجود دارد که مردم محلی آن را کوه سوخته می‌نامند.
از لابه لای خاک و سنگهای کوه سوخته زبانه‌های آتش بیرون می‌آید و دود سیاهی را راهی آسمان می‌کند.
این دود باعث می‌شود تا فضای اطراف چشمه‌های آتش این کوه نیز سیاه رنگ به نظر برسد.
کوه سوخته کوچکتر از تشکوه است. رنگ سیاه کوه آن را از سلسله جبال اطرافش مجزا کرده است.
در قله کوه در اثر زمین لغزش یا رانش زمین شکاف عمیقی وجود دارد که دهانه اصلی خروج گاز بوده و آتش از درون آن شعله ور است.
=

=
کوه سوخته امیدیه به دلیل شکل و شمایل ظاهری و آثار و شواهد هیدروکربوری در سطح زمین یک اثر ژئوتوریسمی ارزشمند و گرانبها در حوزه زمین شناسی است که نه تنها برای زمین شناسان بلکه برای همه علاقمندان به طبیعت جذاب و دیدنی به نظر می‌رسد.
=

=
تشکوه و کوه سوخته از نظر مباحث زمین شناسی بسیار با اهمیت و مورد مطالعه کارشناسان این حوزه است و اکنون تشکوه که بیشتر در میان مردم شهرت دارد به یکی از جاذبه‌های عجیب گردشگری استان خوزستان تبدیل شده است.

جمعه 12/9/1389 - 23:6
شعر و قطعات ادبی
 


http://www.redlink1.com/mydocs/group/71/02.jpg

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است / در بند سر زلف نگاری بوده‌ست
این دسته که بر گردن او می‌بینی
/ دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست
پنج شنبه 11/9/1389 - 0:42
محبت و عاطفه

 

تقدیم به اونی كه برام اشك ریخت . امیدوارم بخونه

 


http://www.redlink1.com/mydocs/group/87/02.jpg

یک دقیقه به نکات زیر فکر کنید ...

اگر روزی گریان منو دم در خونه ات دیدی اصلا اهمیت میدی؟
اگر بهت زنگ بزنم بگم بیا دنبالم برام یه اتفاقی افتاده آیا میایی؟
اگر فقط یکروز از زندگیم باقی مونده باشه دلت میخواد که تو هم بخشی از اون آخرین روز باشی؟
اگر برای گریه کردن به شونه هات نیاز داشته باشم میذاری روی شونه ات گریه کنم؟

میدونی رابطه بین دوتا چشمات توی چیه ؟
با هم پلک می زنند، با هم حرکت می کنند، با هم گریه می کنند، همه چیز رو با هم می بینند و با هم می خوابند.
اما هرگز نمی تونند همدیگرو ببینند، این همان معنای دوستی است.

زندگی بدون دوست یعنی تنهایی

پنج شنبه 11/9/1389 - 0:37
آلبوم تصاویر

 

 

پنج شنبه 11/9/1389 - 0:34
آلبوم تصاویر
پنج شنبه 11/9/1389 - 0:32
آموزش و تحقيقات



May they take away your "dead washer"! (مرده شورتو ببرن!)

Ghosts of your stomach! (ارواح شکمت!)

Don"t put a hat on my head! (سرم کلاه نگذار!)

Why are you selling me wet wood?? (چراهیزم تر بمن می فروشی?)

Light up my homework! (تکلیفم رو روشن کن!)

His donkey passed the bridge. (خرش از پل گذشت)

Cut tail! (دم بریده)

What kind of dirt shall I put on my head? (چه خاکی بر سرم بکنم?)

Pull your carpet out of the water! (گلیمتو از آب بکش!)

Happiness has hit you under your stomach! (خوشی زده زیر دلش!)

Punch you so hard that electricity will come out of your eyes!
(چنان بزنم که برق از چشمت بپره!)


Disease! (مرض!)

Pain without a cure! (درد بی درمون!)

He thinks he has fallen out of an elephant"s nose?!
(فکر می کنه از دماغ فیل افتاده?!)

I"ll take out your eyes! (چشتو در میارم!)

Your step on my eye! (قدمت روی چشمم!)

May I be sacrificed for you! (قربونت برم!)

You have seen camel; you haven"t seen. (شتر دیدی ندیدی.)

Don"t drop worms! (کرم نریز!)

He does long tongue!! (زبون درازی می کنه!!)


They are like an elephant and a tea cup! (مثل فیل و فنجون می مونن)

Don"t put watermelon under my arms! (هندونه زیر بغلم نده!)

I"ll make you one with the wall! با دیوار یکیت می کنم)!)

I wanted to see who my nosey person is?! (میخواست ببنم فضولم کیه?!)

Don"t look at me left left!! ( بهم چپ چپ نگاه نکن )

*Took the water from my face! (Aabeh roomo bord!)

Painted us black! (مارو رو سیاه کرد!)

*The door to the pot is open, where is the integrity of the cat? (در دیزی بازه حیای گربه کجا رفته?)

You can"t ride a camel bending, bending! (شتر سواری دلا دلا نمی شه!)

The blind read! (کور خونده!)

You brought my life up to my lip! (جونم و بلبم رسوندی!)

My soul reached my lips! (جونم بلبم رسید!)

Inside head eater!! (توسری خور!!)

It"s hit my head! (زده به سرم!)

Blind cat! ("گربه کوره!)

My head whistled! (سرم سوت کشید!)

My job is done. (کارم تمومه.)

His mouth still smells like milk! (هنوز دهنش بوی شیر میده!)

I haven"t said anything to her and she has grown a tongue! (هیچه بهش نگفتم، زبون در آورده)

I hope your eyes go blind! (چشمت کور!)

I grabbed it out of his belly. (از دلش در آوردم.)

One is too little, two is sad, the third is sure. (یکی کمه دوتا غمه سومی خاطر جمعه.)

It was hitting and banging! (بزن بکوب بود!)

May your hand not hurt. (دستت دردنکنه.)

May your head not hurt. (سرت درد نکنه.)

Don"t be tired! (خسته نباشی!)


*Not coming not coming, when coming, two two coming!! ( نمیاد نمیاد وقتی میاد دوتا دوتا میاد!)

No daddy!!! (نه بابــــــا!!!)

Go daddy!!! (برو بابــــــــْآ !!!)

Let"s hit and go! (بزن بریم!)

One pot tells the other pot your face is black?! (دیگ به دیگ میگه روت سیاه?!)

Make him a donkey! (خرش کن!)

Come short! (کوتاه بیا!)

Money is not the bear"s grass!! (پول علف خرس نیست!!)

A hundred years to these years! (سد سال به این سال ها!)

Your warm breath! (دمت گرم!)

Her stomach is happy. (دلش خوشه.)

My stomach is tight. (دلم تنگه.)

My stomach burned for her! (دلم براش سوخت!)

Stomach to stomach has a path! (دل به دل راه داره!)

Big bear! (خرس گنده!)

Stomach is not in his stomach!! (دل تو دلش نیست!)

It doesn"t have math or books! (حساب کتاب نداره!)

Sink your teeth into liver a little bit! (یک کمی دندو رو جیگر بذار!)

It"s raining dogs here! (اینجا سگ سارونه!)

One gear! (یک دنده!)

Dirt on your head!! (خاک برسرت!!)

My stomach is making salt! (دلم شور می زنه!)

I died from laughter. (از خنده مردم.)

It is from my God! (از خدامه!)

He was stuck between the earth and the sky. (مونده بود بین زمین و آسمون.)

From each of her fingers a talent rains! (از هر انگشتش هنر میباره!)

Make your hat the judge! (کلاهتو قاضی کن!)

I won"t even give you a non-curing disease! (درد بی درمون هم بهت نمیدم!)

A flower has no front or back! (گل پشت رو نداره!)

He put a finishing stone! (سنگ تمام گذاشت!)

His health is a ball! (حالش توپه!)

I know him like the palm of my hand. (مثل کفت دستم می شناسمش.)

Have I smelled the palm of my hand?? (مگه کف دستموبو کردم??)

She hits one handed! (یک دستی می زنه!)

Without back of work! (پشتکارنداره!)

Donkey head! (کله خر!)

Hat lifter! (کلاه بردار!)

*You are the darling of my stomach.(عزیز دلمی)

She is very heavy and colourful! (خیلی سنگین رنگینه!)

Don"t make yourself spoiled!! (خودتو لوس نکن!!)

Drink of life! (نوش جان!)

Unknowledgeable in salt!! (نمک نشناس!!)

Without salt! (بی نمک!)

With salt! (با نمک!)

Without steam! (بی بخار !)

Don"t be narrow and orange!! (نازک نارنجی نباش!!)

Again the same soup and the same bowl!! (بازهم همان آش و همان کاسه!!)

Your eyes see beautiful! (چشمتون قشنگ می بینه!)

May your eyes be bright! (چشمتون روشن!)

The patient stone. (سنگ صبور.)

Your place is very empty! (جات خیلی خالیه!)

I want the donkey and the dates. (هم خرو میخواد هم خرمارو.)

My new sleeve, eat rice!! (آستین نو بخور پلو!!)

Her friendship is like the friendship of Auntie Bear! (دوستیش مثل دوستی خاله خرسه اس!)

She still has two and a half swallows left!!! (هنوز دوقورت و نیمش باقیه!!!)

Don"t see how tiny the pepper is, break it and see how sharp it is! (فلفل نبین چه ریشه بشکن ببین چه تیزه!)

One crow, forty crows! (یک کلاغ چهل کلاغ!)

Hear and don"t believe! (بشنو و باور نکن!)

If you"re a crow, then I"m a baby crow! (اگه تو کلاغی من بچه کلاغم!)

The onion has been hanging out with the fruit!! (پیاز هم خودشو قاطی میوه ها کرده!!)

Which instrument of yours should I dance to?? (با کدوم سازت برقصم??)

May God never subtract you from brotherhood! (خدا از برادری کمت نکنه!)

My stomach became a kabob! (دلم کباب شد!)

Die for someone who will have a fever for you! (برای کسی بمیر که برات بمیره!)


Ouch life/soul!! (آخ جوووون!!)

My veins and roots came out!! (رگ و ریشه ام در اومد)

پنج شنبه 11/9/1389 - 0:29
دانستنی های علمی

 

مرگبارترین هنر جهان!!
لوک جِرام مرگبارترین هنر جهان را می‌سازد. موضوعات او چیزهایی هستند که برای هزاران میلیون نفر از آدمیان در طول تاریخ باعث رنج و درد شده اند. آنها مسری و در هرجایی هستند. اما حالا آنها را به چه زیبایی در این عکسها خواهید دید!



هنرمند لوک جرام
- متولد استرود در انگلیس و اکنون با همسرش شلینا و دو فرزندش مایا و نیکو در بریستول زندگی می‌کند.
- او در سنین خردسالی دچار ناتوانی در دیدن رنگ‌ها‌ (کوررنگی) شد
- این موضوع فکری دائمی ‌در مورد چگونی ادراک بشر را در سر او انداخته، ‌هم به خاطر طبیعت خاص و هم محدودیت‌ها‌ی مادرزادی‌اش
- هدف او این بود که کشش بین زیبایی مخرب یک ویروس و و تاثیر ویرانگرش بر روی بدن انسان را کشف کند




مرگبارترین هنر جهان چگونه خلق شد؟

- همکاران: اندرو دیویدسون ویروس شناس دانشگاه بریستول، شیشه گرانی با نام کیم جورج، برایان جونز و نورمن ویتچ
- او از تصاویر میکروسکوپی با روزولوشن بالا الهام می‌گیرد و با تحمل ساعت‌ها‌ سختی مجسمه‌ها‌ی شیشه ای دقیقی از ویروس‌ها‌ و باکتری‌ها‌یی مثل HIV, E. coli, SARS و H1N1 می‌سازد.
- کارهای تحقیقی او ۵ سال زمان برد.
-  جرم و همکارانش ژن‌ها‌ی شیشه ای را خلق می‌کنند و بعد آنها را با دقت روی پایه قرار می‌دهند
-  شما با دیدن این مجسمه‌ها‌ی سه بعدی دید متفاوتی نسبت به ویروس‌ها‌یی پیدا می‌کنید که در عکس‌ها‌ی تخت دیده  نمی‌شود. اینها اشکال سه بعدی ویروس هستند و از روی عکس‌ها‌یی که با میکروسکوپ الکترونی گرفته شده ساخته شده اند. هدف از ساخت این اشکال هندسی نشان دادن جزئیات دقیق است؛ چراکه عکس‌ها‌ی علمی‌تصویر متفاوتی از ویروس‌ها‌ نشانمان می‌دهند. نمایش سه بعدی اینها دیدی متفاوت و جالب به ما می‌دهد.






پنج شنبه 11/9/1389 - 0:24
ورزش و تحرک

 

هفته گذشته آلبوم «همه چیم تو» با خوانندگی رضا عنایتی به بازار آمد تا نام مهاجم سپاهان هم در کنار فوتبالیست‌هایی قرار بگیرد که از عالم ورزش پا به دنیای هنر گذاشته‌اند و می‌خواهند هوای تازه‌ای را تجربه کنند.

عنایتی به گفته خودش سه سال منتظر دریافت مجوز بوده تا اینکه بالاخره هفته پیش با ورود آلبومش به بازار صدایش به خانه‌های مردم راه پیدا کرد. قبل از مهاجم سابق استقلال هم بازیکنان زیادی بوده‌اند که وسوسه دنیای هنر آنها را به این وادی کشانده است.

 بعضی از آنها جلوی دوربین رفته‌اند تا چهره‌شان روی پرده سینماها خودنمایی کند و برخی هم وارد دنیای خوانندگی شده‌اند و عکسشان روی جلد کاست‌ها، هواداران آنها را مهمان تجربه جدیدی کرده است.

عزیز اصلی

عزیز اصلی دروازه‌بان مشهور دهه 40 پرسپولیس و دارایی، اولین فوتبالیستی است که وارد دنیای هنر شد. او علاقه زیادی به بازیگری داشت و این بار سال 44 بود که با پیشنهاد ساموئل خاچیکیان در فیلم «بی‌عشق هرگز» بازی کرد. مرحوم خاچیکیان درباره انتخاب اصلی برای فیلمش گفته است «او چهره‌ای سینمایی داشت. من هم خیلی به فوتبال علاقه داشتم. زمانی که تیم رومانی به ایران آمد، تیم ایران در نیمه اول 3 یا 4 گل خورد، دروازبان ما بیاتی بود ولی نیمه دوم عزیز اصلی درون دروازه قرار گرفت.

 


تیم ملی ایران قهرمان آسیا


ایستاده از راست: دكتر مصطفی عرب(دارایی-عقاب)-مرحوم مهراب شاهرخی(شاهین-پرسپولیس)-حسین فرزامی(تاج)-عزیز اصلی(دارایی-پرسپولیس)-حسن حبیبی(تاج-پاس)-اصغر شرفی(پاس)


من به او پیغام دادم اگر گل نخورد از او در فیلم بعدی‌ام استفاده می‌کنم. او هم با شیرجه‌های معروفش کاری کرد که ایران در نیمه دوم گل نخورد و من هم به قولم وفا کردم و در فیلم «بی‌عشق هرگز» به او بازی دادم. اصلی از سال 44 تا 50 در هشت فیلم سینمایی بازی ‌‌کرد و به خاطر چهره‌اش معمولاً در نقش‌های منفی ظاهر می‌شد.

مهراب شاهرخی

مهراب شاهرخی، بازیکن سال‌های دور تیم ملی ایران و پرسپولیس دیگر فوتبالیستی است که وارد عرصه سینما شد.

مهراب شاهرخی.jpg

البته حضور شاهرخی برخلاف اصلی روی پرده‌ها تنها به یک فیلم خلاصه شد. شاهرخی که به خاطر شوت‌های سرکش و نفوذهای بی‌امانش شناخته شده بود، شیفته سینما بود و سرانجام سال 55 بود که به آرزویش رسید و در فیلم «علف‌های هرز» نقش آفرینی کرد. این اولین و آخرین حضور مدافع قدیمی پرسپولیس و تیم ملی در عرصه سینما بود.

مجید سبزی و غلام فتح‌آبادی

 

سریال «به سوی افتخار» اولین سریالی بود که پس از انقلاب با موضوع فوتبال در اوایل دهه هفتاد از تلویزیون پخش شد. این سریال ماجرای یک تیم محلی فوتبال بود و چند فوتبالیست قدیمی هم در آن به ایفای نقش پرداختند. مرحوم مجید سبزی و غلام فتح‌آبادی دو بازیکن سابق پرسپولیس بودند که سال‌های 74 و 75 جلوی دوربین سیروس مقدم رفتند تا حضور فوتبالی‌ها در عرصه هنر پس از انقلاب دوباره به جریان بیفتد.

جواد زرینچه

جواد زرینچه کاپیتان دهه 70 استقلال را که یادتان هست. او هم سال 78 بود که با بازی در فیلم «مثلث آبی» نامش در ردیف فوتبالیست‌هایی قرار گرفت که روی پرده سینما رفته‌اند.

 

 

در این سال فیلم «مثلث آبی» با سرمایه‌گذاری علی فتح‌الله زاده، مدیر عامل وقت استقلال جلوی دوربین رفت و زرینچه در این فیلم نقش خودش را بازی کرد. این فیلم ماجرای نوجوان علاقه‌مند به استقلال است که به او می‌گویند: «ممدآبی». محمد که همراه خانواده‌اش زندگی فقیرانه و نجیبی دارد در یک فروشگاه ورزشی با جواد زرینچه آشنا می‌شود و مدافع آبی‌ها که از فداکاری این نوجوان خوشش آمده سعی می‌کند به خانواده او نزدیک شود و مشکلات آنها را حل کند.

علی پروین و حمید استیلی

اواخر دهه 70 بود که چهره علی پروین و حمید استیلی در کنار فاطمه گودرزی بازیگر نام آشنای سینمای ایران روی پرده‌ها رفت. «فوتبالیست‌ها» به کارگردانی علی اکبر ثقفی، فیلمی بود که پروین و استیلی در سال 79 در آن بازی کردند تا آنها هم حضور جلوی دوربین را تجربه کرده باشند.

 

 


 

در این فیلم پروین نقش سرمربی تیم بچه‌های بی‌سرپرست و حمید استیلی نقش یک مددکار و عضو افتخاری سازمان بهزیستی را بازی کردند.

احمدرضا عابدزاده

احمدرضا عابدزاده به خاطر چهره فتوژنتیکش از جمله فوتبالیست‌هایی بود که همواره مورد توجه کارگردان‌های سینما برای بازیگری بود. عابدزاده سرانجام سال 78 جلوی دوربین کاظم معصومی رفت و با بازی در فیلم «ازدواج غیابی» پا به عرصه بازیگری گذاشت. البته حضور دروازه‌بان سابق پرسپولیس و تیم ملی تنها به همین یک فیلم خلاصه شد و پس از آن دیگر عابدزاده دور سینما را خط کشید.


 

ماجرای فیلم «ازدواج غیابی» یک داستان خیالی است که مبنای واقعی ندارد و زندگی شخصی و خصوصی عابدزاده را روایت می‌کند. البته بازی عابدزاده در این فیلم چندان هم برای سازندگان آن بی‌دردسر نبود و اواسط فیلمبرداری بود که عابدزاده به خاطر اختلاف مالی‌اش با تهیه‌کننده از بازیگری در این فیلم انصراف داد و بقیه داستان بدون حضور عابدزاده فیلمبرداری شد.

علی انصاریان

مجموعه‌های طنز تلویزیونی هم از حضور بازیکنان فوتبال بی‌نصیب نماند و علی انصاریان اولین فوتبالیستی بود که با بازی در این مجموعه‌ها توانایی‌هایش را در عرصه بازیگری به نمایش گذاشت! انصاریان در مجموعه 90 قسمتی «زیر آسمان شهر» که سری اول آن سال 78 از تلویزیون پخش شد، برای دقایقی به ایفای نقش پرداخت.

بزرگترین سایت تفریح و سرگرمی ایرانیان | www.FunShad.com

البته محمد برزگر دیگر بازیکن پرسپولیس و همچنین فرزادمجیدی، هافبک آن روزهای استقلال هم دیگر فوتبالیست‌هایی بودندکه در کنار انصاریان در این مجموعه جلوی دوربین مهران غفوریان رفتند. انصاریان همچنین به همراه علیرضا نیکبخت واحدی در یکی از قسمت‌های سری دوم مجموعه زیر آسمان شهر که سال 80 پخش شد، هم بازی کرد.

نیما نکیسا

«خدا کنه بارون بیاد» این عنوان اولین آلبوم نیما نکیساست که چند سال پیش وارد بازار شد تا این دروازه‌بان سابق تیم ملی هم در ردیف فوتبالیست‌های هنرمند قرار بگیرد. نکیسا اوایل نوازنده بود ولی در ادامه با توجه به صدای خوبی که داشت روبه خوانندگی آورد.



انتشار آلبوم «خدا کنه بارون بیاد» اولین قدم جدی او در این راه بود که او کنسرت هم برپا کرد و ویدئو کلیپ یکی از قطعات آلبومش به نام «عروس‌بندر» بارها از شبکه‌‌های ماهواره‌ای پخش شد. او همچنین به گفته‌ خودش بارها با پیشنهاد بازیگری روبه‌رو شده که به خاطر نداشتن علم این کار به آنها جواب رد داده است.

مهرداد میناوند

«همیشه دوستانم می‌گفتند که صدایم خوب است و من هم به خودم قبولاندم که می‌توانم خواننده خوبی باشم» این را مهرداد میناوند می‌گوید. او هم در کنار نکیسا دومین فوتبالیستی است که روبه خوانندگی آورده است.

 

کلیپ «مادر» با صدای میناوند چند سال پیش از تلویزیون ایران پخش شد و مورد استقبال قرار گرفت. او پس از خداحافظی از فوتبال این روزها به طور جدی‌تر وارد عرصه موسیقی شده هر چند تلاش‌های او برای به بازار فرستادن اولین آلبومش به نام «تک‌ستاره» تاکنون بی‌نتیجه بوده است.

رضا عنایتی

هفته پیش برای رضا عنایتی یک هفته به یاد ماندنی بود. او بعد از چند سال دوندگی سرانجام توانست اولین آلبومش را با نام «همه چیم تو» به بازار بفرستد.

 


عنایتی پس از میناوند و نکیسا سومین بازیکنی است که وارد دنیای خوانندگی شده است. او گفته است در صورتی که استقبال مردم از آلبوم اولش خوب باشد با انگیزه بیشتری برای تهیه آلبوم دوم تلاش خواهد کرد.

 

 

کریم باقری و آرش برهانی
مجموعه‌های تلویزیونی ماه رمضان امسال برای هواداران فوتبال یک سورپرایز داشت و آن هم بازی کریم باقری و آرش برهانی در سریال «در مسیر زاینده رود» بود


 

Karim Bagheri Semnan 2008.jpg



که این دو بازیکن با پیشنهاد حسن فتحی جلوی دوربین او رفتند و نقش خودشان را در این مجموعه بازی کردند که برای آزادی یک فوتبالیست محکوم به اعدام، تلاش می‌کردند.
پنج شنبه 11/9/1389 - 0:20
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته