• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 586
تعداد نظرات : 114
زمان آخرین مطلب : 5005روز قبل
آلبوم تصاویر
 

 



سه شنبه 13/11/1388 - 9:36
آلبوم تصاویر
 

 

 



سه شنبه 13/11/1388 - 9:35
دعا و زیارت

 

مقدمه

 

عزادارى، احیاء خط خون و شهادت

 


زندانى كردن (نور) در حصار شب، شیوه كهن ستمگران حاكم، در برخورد و مقابله با (حق) بوده است. خطّ فكرى و سیاسى امامان شیعه، از همین رو همواره از سوى قدرتها، مورد تضییق و محدویت و انزواى تحمیلى قرار گرفته بود.
طبیعى است كه در چنان شرایط، نوشتن و گفتن و سرودن و نشر تفكر و راه و خطّ آنان، از اسلوبهاى مؤ ثّر شیعه به حساب مى آمد و پیروان حق، با زبان و قلم و شعر و مرثیه و اشك و عزادارى، در (احیاء امرائمّه) و زنده نگهداشتن حماسه ها و بیان فضایلشان تلاش مى كردند.
در آن عصر خفقان، طرح (خط امامان)، نوعى مبارزه سیاسى - اجمتاعى بود و خطرها در پى داشت.

ذكرها و یادها، جهاد بود

 


جلسات انس و دیدار شیعیان، وسیله اى براى الهام گیرى و یافتنِ محورهاى (وحدت مكتبى) به حساب مى آمد و شعر و مرثیه و نوحه و گریستن و عزادارى بر شهیدان كربلا و سیدالشهدا و مظلومیّت اهل بیت علیهم السّلام در آن عصرِ (نتوانستن)ها، ابعادى از مساءله زنده نگهداشتن مشعل حق و دعوت به (نور) و (ایمان) بود.
سروده هاى موضعدار شاعران شیعى، آنچه كه به اهل بیت مربوط مى شد، بطورعمده دو محور اساسى داشت:
1 - مدایح
2 - مراثى
استفاده ازمدح و مرثیه، همواره بعنوان اهرمى در دفاع ازحق ومبارزه باحكومتهاى جور، مورداستفاده قرار مى گرفت.
برپایى مراسم سوگوارى براى ائمّه و احیاى خاطره شكوهمند و الهام بخش حیات و جهاد و شهادتشان، همواره در تاریخ، حركت آفرین و بیدارگر بوده است.
سنّت شعر گفتن و مرثیه خواندن و گریستن و گریاندن در مجالس سوگ اهل بیت نیز، مورد تشویق و دستور امامان بود، چرا كه عزادارى، رساندن صداى مظلومیّت آل على به گوش مسلمانان بود و رسالتى عظیم داشت. اقامه مجالس به یاد آنان، بیان رنجهاى جانكاه پیشوایان حق و خون دلهاى ائمه عدل، فاش ساختن و آشكار كردنِ ناله مظلومانه آنان در هیاهوى پرفریب اغواگران بود و عزادارى براى شهید، انتقالِ فرهنگ شهادت به نسلهاى آینده تلقّى مى شد... و این خط همچنان ادامه یافت، تا اكنون " 1 ".
در اینگونه مجالس، احساس و عاطفه، به كمك شعور مى آید و مكتب عاشورا زنده مى ماند و اشك، زبان گویاى احساسهاى عمیق یك انسان متعهّد و پاى بند به خطّ حسینى و كربلایى است.
اشك، دلیل عشق است و نشانه پیوند.
اشك، زبان دل است و شاهد شوق.
دلى كه به حسین علیه السّلام و اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عشق دارد، بى شك در سوگ آنان مى گرید و با این گریه، مهر و علاقه درونى خود را نشان مى دهد و گریه بر حسین علیه السّلام تجدید بیعت با (كربلا) و فرهنگ شهادت است و امضاى راه خونین شهیدان.
اشك، خون مى سازد و مجاهد و شهید مى پرورد.
جبهه هاى گرم ایران اسلامى در سالهاى (دفاع مقدس)، گویاترین و زنده ترین سندى است كه نشان مى دهد چگونه عشق عاشورایى و مراسم نوحه خوانى و اشك ریختن بر سالار شهیدان، محرّم را ماه (پیروزى خون بر شمشیر) مى سازد و اشك را به سلاحى كارى و مؤ ثّر تبدیل مى كند.
سابقه عزادارى و سوگوارى بر مظلومیت خاندان پیامبر علیهم السّلام بسیار دیرینه است و خود پیامبر و على و فاطمه و... علیهم السّلام و فرشتگان و كرّوبیان و جنّ و انس بر مظلومیّت (آل اللّه) گریسته و مجالس عزا و گریه برپا كرده اند. حتى انبیاى گذشته هم اشكى ریزان و دلى سوزان و توسّل و توجّهى به خاندان عصمت و اسوه هاى شهادت داشته اند " 2 ".
شبهه آفرینیهاى كج فهمان یا مغرضان نسبت به مساءله گریستن وعزادارى و توسّل و اقامه مراسم و شعائر دینى در سوگ امامان مظلوم و شهید، جز از بى خبرى آنان از تعالیم اسلام و دستورها و سنتهاى پیامبر اسلام، نشاءت نمى گیرد " 3 ".
این مجموعه چهل حدیث كه پیش رو دارید، برخى از احادیث مربوط به این سنّت ارزشمند و سازنده را در بردارد. امید است كه آشنایى با فرهنگ دینى و عمل به آن، وسیله نجات ما و سبب شفاعت (اهل بیت) از ما در روز قیامت گردد.
قم - جواد محدثى
فروردین 1375

آتش عشقِ حسینى

 


قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله:
اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
ترجمه:
پیامبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
براى شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است كه هرگز سرد و خاموش نمى شود.
جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص 556

عاشورا، روز غم

 


قال الرّضا علیه السّلام:
مَنْ كانَ یَوْمُ عاشورا یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكائِهِ جَعَلَ اللّهُ عَزّوَجَلّ یَوْمَ القیامَةِ یَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ.
ترجمه:
امام رضا علیه السّلام فرمود:
هر كس كه عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند روز قیامت را براى او روز
شادى و سرور قرار مى دهد.
لبحارالانوار، ج 44، ص 284

محرم، ماه سوگوارى

 


قال الرّضا علیه السّلام:
انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا یُرى ضاحِكاً وَ كانَتِ الْكِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتّى یَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَیّامٍ، فَاِذا كانَ الْیَوْمُ العْاشِرُ كانَ ذلِكَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكائِهِ....
ترجمه:
امام رضا علیه السّلام فرمود:
هرگاه ماه محرّم فرا مى رسید، پدرم (موسى بن جعفرعلیه السّلام) دیگر خندان دیده نمى شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى یافت تا آن كه ده روز از محرّم مى گذشت، روز دهم محرّم كه مى شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود.
امالى صدوق، ص 111

دیده هاى خندان

 


قالَ رسولُ اللّه صلّى اللّه علیه و آله:
یا فاطِمَةُ! كُلُّ عَیْنٍ باكِیَهٌ یَوْمَ الْقیامَةِ اِلاّ عَیْنٌ بَكَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَینِ فَاِنِّها ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنّةِ.
ترجمه:
پیامبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
فاطمه جان!روز قیامت هر چشمى گریان است؛ مگر چشمى كه در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، كه آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود.
بحارالانوار، ج 44، ص 293

سالگرد سوگ حسین

 


عَنِ الصّادق علیه السّلام:
نیحَ عَلَى الْحُسَینِ بْنِ عَلی سَنَةً فى كُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ وَ ثلاثَ سِنینَ مِنَ الْیَوْمِ الَّذى اُصیبَ فیهِ.
ترجمه:
حضرت صادق علیه السّلام فرمود:
یك سال تمام، هر شب و روز بر حسین بن على علیه السّلام نوحه خوانى شد و سه سال، در روز شهادتش سوگوارى برپا گشت.
بحارالانوار، ج 79، ص 102

بودجه عزادارى

 


قالَ الصّادق علیه السّلام:
قالَ لى اَبى: یا جَعْفَرُ! اَوْقِفْ لى مِنْ مالى كَذا وكذا النّوادِبَ تَنْدُبُنى عَشْرَ سِنینَ بِمنى اَیّامَ مِنى.
ترجمه:
امام صادق علیه السّلام مى فرماید:
پدرم امام باقر علیه السّلام به من فرمود:
اى جعفر! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان كن كه به مدّت ده سال در (منا) در ایام حجّ، بر من نوحه خوانى و سوگوارى كنند.
بحارالانوار، ج 46، ص 220

سه شنبه 13/11/1388 - 9:35
شهدا و دفاع مقدس

کاظم اخوان

کاظم اخوان

 

شهید باکری

شهید باکری

شهید عباس کریمی

شهید عباس کریمی

شهید همت
شهید همت
شهید همت

شهید حاج حسین خرازی

شهید حاج حسین خرازی
شهید حاج حسین خرازی

 

شهید صیاد شیرازی
شهید صیاد شیرازی
شهید صیاد شیرازی
شهید صیاد شیرازی

شهید چمران

شهید چمران
شهید چمران
شهید چمران
 

شهید مهدی زین الدین

شهید مهدی زین الدین
شهید مهدی زین الدین
شهید مهدی زین الدین

شهید محمد بروجردی

شهید محمد بروجردی
شهید محمد بروجردی
شهید محمد بروجردی

شهید جواد فکوری

شهید جواد فکوری
شهید جواد فکوری
شهید جواد فکوری

شهید احمد کشوری
شهید احمد کشوری
شهید احمد کشوری
شهید احمد کشوری

دوشنبه 12/11/1388 - 10:17
دعا و زیارت

 

 

مقدمه

 

عزادارى، احیاء خط خون و شهادت

 


زندانى كردن (نور) در حصار شب، شیوه كهن ستمگران حاكم، در برخورد و مقابله با (حق) بوده است. خطّ فكرى و سیاسى امامان شیعه، از همین رو همواره از سوى قدرتها، مورد تضییق و محدویت و انزواى تحمیلى قرار گرفته بود.
طبیعى است كه در چنان شرایط، نوشتن و گفتن و سرودن و نشر تفكر و راه و خطّ آنان، از اسلوبهاى مؤ ثّر شیعه به حساب مى آمد و پیروان حق، با زبان و قلم و شعر و مرثیه و اشك و عزادارى، در (احیاء امرائمّه) و زنده نگهداشتن حماسه ها و بیان فضایلشان تلاش مى كردند.
در آن عصر خفقان، طرح (خط امامان)، نوعى مبارزه سیاسى - اجمتاعى بود و خطرها در پى داشت.

ذكرها و یادها، جهاد بود

 


جلسات انس و دیدار شیعیان، وسیله اى براى الهام گیرى و یافتنِ محورهاى (وحدت مكتبى) به حساب مى آمد و شعر و مرثیه و نوحه و گریستن و عزادارى بر شهیدان كربلا و سیدالشهدا و مظلومیّت اهل بیت علیهم السّلام در آن عصرِ (نتوانستن)ها، ابعادى از مساءله زنده نگهداشتن مشعل حق و دعوت به (نور) و (ایمان) بود.
سروده هاى موضعدار شاعران شیعى، آنچه كه به اهل بیت مربوط مى شد، بطورعمده دو محور اساسى داشت:
1 - مدایح
2 - مراثى
استفاده ازمدح و مرثیه، همواره بعنوان اهرمى در دفاع ازحق ومبارزه باحكومتهاى جور، مورداستفاده قرار مى گرفت.
برپایى مراسم سوگوارى براى ائمّه و احیاى خاطره شكوهمند و الهام بخش حیات و جهاد و شهادتشان، همواره در تاریخ، حركت آفرین و بیدارگر بوده است.
سنّت شعر گفتن و مرثیه خواندن و گریستن و گریاندن در مجالس سوگ اهل بیت نیز، مورد تشویق و دستور امامان بود، چرا كه عزادارى، رساندن صداى مظلومیّت آل على به گوش مسلمانان بود و رسالتى عظیم داشت. اقامه مجالس به یاد آنان، بیان رنجهاى جانكاه پیشوایان حق و خون دلهاى ائمه عدل، فاش ساختن و آشكار كردنِ ناله مظلومانه آنان در هیاهوى پرفریب اغواگران بود و عزادارى براى شهید، انتقالِ فرهنگ شهادت به نسلهاى آینده تلقّى مى شد... و این خط همچنان ادامه یافت، تا اكنون " 1 ".
در اینگونه مجالس، احساس و عاطفه، به كمك شعور مى آید و مكتب عاشورا زنده مى ماند و اشك، زبان گویاى احساسهاى عمیق یك انسان متعهّد و پاى بند به خطّ حسینى و كربلایى است.
اشك، دلیل عشق است و نشانه پیوند.
اشك، زبان دل است و شاهد شوق.
دلى كه به حسین علیه السّلام و اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عشق دارد، بى شك در سوگ آنان مى گرید و با این گریه، مهر و علاقه درونى خود را نشان مى دهد و گریه بر حسین علیه السّلام تجدید بیعت با (كربلا) و فرهنگ شهادت است و امضاى راه خونین شهیدان.
اشك، خون مى سازد و مجاهد و شهید مى پرورد.
جبهه هاى گرم ایران اسلامى در سالهاى (دفاع مقدس)، گویاترین و زنده ترین سندى است كه نشان مى دهد چگونه عشق عاشورایى و مراسم نوحه خوانى و اشك ریختن بر سالار شهیدان، محرّم را ماه (پیروزى خون بر شمشیر) مى سازد و اشك را به سلاحى كارى و مؤ ثّر تبدیل مى كند.
سابقه عزادارى و سوگوارى بر مظلومیت خاندان پیامبر علیهم السّلام بسیار دیرینه است و خود پیامبر و على و فاطمه و... علیهم السّلام و فرشتگان و كرّوبیان و جنّ و انس بر مظلومیّت (آل اللّه) گریسته و مجالس عزا و گریه برپا كرده اند. حتى انبیاى گذشته هم اشكى ریزان و دلى سوزان و توسّل و توجّهى به خاندان عصمت و اسوه هاى شهادت داشته اند " 2 ".
شبهه آفرینیهاى كج فهمان یا مغرضان نسبت به مساءله گریستن وعزادارى و توسّل و اقامه مراسم و شعائر دینى در سوگ امامان مظلوم و شهید، جز از بى خبرى آنان از تعالیم اسلام و دستورها و سنتهاى پیامبر اسلام، نشاءت نمى گیرد " 3 ".
این مجموعه چهل حدیث كه پیش رو دارید، برخى از احادیث مربوط به این سنّت ارزشمند و سازنده را در بردارد. امید است كه آشنایى با فرهنگ دینى و عمل به آن، وسیله نجات ما و سبب شفاعت (اهل بیت) از ما در روز قیامت گردد.
قم - جواد محدثى
فروردین 1375

آتش عشقِ حسینى

 


قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله:
اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
ترجمه:
پیامبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
براى شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است كه هرگز سرد و خاموش نمى شود.
جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص 556

عاشورا، روز غم

 


قال الرّضا علیه السّلام:
مَنْ كانَ یَوْمُ عاشورا یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكائِهِ جَعَلَ اللّهُ عَزّوَجَلّ یَوْمَ القیامَةِ یَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ.
ترجمه:
امام رضا علیه السّلام فرمود:
هر كس كه عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند روز قیامت را براى او روز
شادى و سرور قرار مى دهد.
لبحارالانوار، ج 44، ص 284

محرم، ماه سوگوارى

 


قال الرّضا علیه السّلام:
انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا یُرى ضاحِكاً وَ كانَتِ الْكِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتّى یَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَیّامٍ، فَاِذا كانَ الْیَوْمُ العْاشِرُ كانَ ذلِكَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكائِهِ....
ترجمه:
امام رضا علیه السّلام فرمود:
هرگاه ماه محرّم فرا مى رسید، پدرم (موسى بن جعفرعلیه السّلام) دیگر خندان دیده نمى شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى یافت تا آن كه ده روز از محرّم مى گذشت، روز دهم محرّم كه مى شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود.
امالى صدوق، ص 111

دیده هاى خندان

 


قالَ رسولُ اللّه صلّى اللّه علیه و آله:
یا فاطِمَةُ! كُلُّ عَیْنٍ باكِیَهٌ یَوْمَ الْقیامَةِ اِلاّ عَیْنٌ بَكَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَینِ فَاِنِّها ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنّةِ.
ترجمه:
پیامبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
فاطمه جان!روز قیامت هر چشمى گریان است؛ مگر چشمى كه در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، كه آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود.
بحارالانوار، ج 44، ص 293

سالگرد سوگ حسین

 


عَنِ الصّادق علیه السّلام:
نیحَ عَلَى الْحُسَینِ بْنِ عَلی سَنَةً فى كُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ وَ ثلاثَ سِنینَ مِنَ الْیَوْمِ الَّذى اُصیبَ فیهِ.
ترجمه:
حضرت صادق علیه السّلام فرمود:
یك سال تمام، هر شب و روز بر حسین بن على علیه السّلام نوحه خوانى شد و سه سال، در روز شهادتش سوگوارى برپا گشت.
بحارالانوار، ج 79، ص 102

بودجه عزادارى

 


قالَ الصّادق علیه السّلام:
قالَ لى اَبى: یا جَعْفَرُ! اَوْقِفْ لى مِنْ مالى كَذا وكذا النّوادِبَ تَنْدُبُنى عَشْرَ سِنینَ بِمنى اَیّامَ مِنى.
ترجمه:
امام صادق علیه السّلام مى فرماید:
پدرم امام باقر علیه السّلام به من فرمود:
اى جعفر! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان كن كه به مدّت ده سال در (منا) در ایام حجّ، بر من نوحه خوانى و سوگوارى كنند.
بحارالانوار، ج 46، ص 220
پاورقی
چهارشنبه 7/11/1388 - 9:52
آموزش و تحقيقات

 

پیشگفتار

 


بسم الله الرحمن الرحیم
كیست كه نخواهد زندگى سعادتمندانه داشته باشد؟
كامیابى و سعادت ، گمشده و مطلوب همگان است ، لیكن اینكه كامیابى به چیست و سعادت در چیست و چگونه به دست مى آید، سؤ الى است كه ذهن بسیارى را به خود مشغول ساخته است .
اگر زندگى ، برخوردار از صلح و صفا، محبت و احترام ، قدر شناسى و همكارى ، حق شناسى و مراعات حقوق و ادب و آداب شایسته باشد، براى افراد، بهشتى دوست داشتنى پدید مى آورد. اما اگر زندگیها از روح تفاهم و معرفت و وفا تهى باشد و نزاع و كشمكش و كینه و كدورت و خود خواهى و خود محورى بر آن سایه افكند، جهنمى بیش نخواهد بود، فرساینده روح و شكنجه گر وجدان !
تا مى توان زندگى را به بهشتى مطلوب تبدیل كرد، چرا زیستن در جهنمى سوزان ؟ و تا مى توان با همدلى و صفا و معنویت ، زندگى مشترك را آراست ، چرا اختلاف و درگیرى و جدایى ؟
در سایه زندگى مشترك زن و شوهر، فرزندان به دنیا مى آیند، بزرگ مى شوند و آداب اجتماعى مى آموزند. روح و جان و فكر كودكان هم در همین كانون شكل مى گیرد. تربیت فرزندان شایسته و با شخصیت و مفید به حال جامعه ، آبرو بخش والدین و زینت بخش زندگى است . بر عكس ، بى توجهى به تربیت فرزند، نسلى فاسد، بى هویت و مردم آزار پدید مى آورد كه مایه رنج روحى و بى آبرویى پدر و مادر و عامل انحطاط جامعه مى شود. باز خواست خداوند در قیامت نسبت به این سهل انگارى در تادیب هم به جاى خود.
كانون خانواده ، هم مى تواند مهد انسان سازى باشد، هم مى تواند كانون بحران گردد؛ تا رفتار و منش والدین و اهتمامشان به مسائل مهم و حیاتى زندگى چقدر باشد و با بزرگ و كوچك و افراد خانواده و فامیل چگونه برخوردى داشته باشند.
درسهاى زندگى را چه زمان باید آموخت ؟
بسیارى پس از سپرى شدن عمر و در سن پیرى ، با تجربه هاى تلخ و شیرین یك عمر، در مى یابند، كه چگونه باید زیست و چگونه باید معاشرت كرد و چگونه باید فرزند تربیت كرد و تدبیر امور زندگى را بر چه پایه اى باید استوار ساخت ، ولى ... دیگر فرصت زیستن و مجال به كار بستن تجربه ها نیست .
اگر تجربه ها را در آغاز زندگى داشته باشیم ، حیاتى پربارتر و سعادتمندانه تر خواهیم داشت .
اصول اولیه زندگى برین چیست و الفباى حیات برتر و زندگى مشترك و معاشرت شایسته كدام است ؟ و روش مردم دوستانه و خدا پسندانه چیست ؟
آنچه در این مختصر مى خوانید، چیزى جز الفباى اولیه زندگى سعادتمندانه نیست . به یقین در متون و منابع و كتب مفصل تر، رهنمودهاى فراوانى با الهام از مكتب وحى و تعالیم قرآن و عترت آمده است كه مى سزد آنها را بیاموزیم و به كار بندیم .
امید است الفباى زندگى كه نخست در سال 79 طى ده شماره در مجله پیام زن منتشر شد، راهگشاى كامیاب زیستن براى همگان ، بویژه زوجهاى جوان باشد كه در آغاز راهند و فراز و نشیبهاى زندگى در پیش است و آشنایى با آیین بهزیستى و مردم جوشى و سلامت خانواده ، ضرورى تر.
قم - جواد محدثى فروردین 80

نهاد خانواده و سازندگیهاى ازدواج

 

نهاد خانواده

 


انسانها، گر چه واحدهاى جدا از هم اند، اما عوامل مختلفى از این آحاد، مجموعه پدید مى آورد و آنان را به شكلهاى مختلفى با هم و مرتبط با یكدیگر مى سازد.
خانواده ، یكى از این گونه مجموعه هاست و از مقدس ترین نهادهاى اجتماعى و پیوند دهنده افراد به شمار مى آید.
آنچه افراد را وادار مى سازد كه با هم زندگى مشترك و جمعى داشته باشند و در واقع ، زیر ساخت پدید آمدن این گونه نهادها نیاز متقابل آنان است ، چه در مسایل فكرى و حل مشكلات اجتماعى خود، چه در مسایل و زمینه هاى اقتصادى و اشتغال و معیشت ، و چه از نظر روحى و عاطفى و غریزى .
بنیان نهادن نهاد خانواده هم تامین كننده نیازهاى روحى و عاطفى انسانهاست ، هم روحیه تعاون و ایثار را زنده و تقویت مى كند و زمینه ساز بروز استعدادهاى انسان مى گردد. رمز و راز تاكید شدید اسلام بر ازدواج نیز در همین نكته نهفته است ، زیرا با این برنامه ، انسانها حیاتى فطرى تر و رو به كمال ترى مى یابند. در بیان نورانى حضرت رسول (صلى الله علیه و آله ) ازدواج به عنوان محبوب ترین بنیاد نزد خداوند به شمار آمده است :
ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله عزوجل من التزویج " 1 ".
در حدیث دیگرى از آن حضرت ، ازدواج به عنوان آبادى یك خانواده ، و در مقابل آن ، طلاق به عنوان ویران شدن یك خانه با جدایى بیان گشته است . در این حدیث ، رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) ضمن تاكید و تشویق بر ازدواج و عهده دارى زندگى و مخارج یك زن ، مى فرماید: در اسلام ، هیچ چیز نزد خداوند محبوب تر از خانه اى كه با ازدواج ، آباد مى شود، نیست . در مقابل ، هیچ چیز نزد پروردگار، نكوهیده تر از آن نیست كه خانه اى در اسلام ، به وسیله ، ویران گردد:
ما من شى ء احب الى الله عزوجل من بیت یعمر فى الاسلام بالنكاح ، و ما من شى ء ابغض الى الله عزوجل من بیت یخرب فى الاسلام بالفرقة یعنى الطلاق " 2 ".
البته مهمتر از اصل این نهاد و تشكیل خانواده ، انگیزه اى است كه دو انسان را در سایه ازدواج ، به هم پیوند مى دهد و زندگى مشترك آغاز مى شود. نهاد خانواده با آنكه مقدس و معنى بخش زندگى و آرامش بخش روح و سالم كننده اخلاق و نگهدارنده دین و تامین كننده خلا روحى است ، اما اگر غفلت شود، یا انگیزه هاى ناسالم و غیر متعالى در آغاز كار وجود داشته باشد، یا توان مدیریت نسبت به این نهاد، ضعیف باشد، یا بنابر تفاهم و همدلى دو روح و دو فرد و گذشتن از برخى خودخواهیها نباشد، ممكن است این كانون یا از هم بپاشد و این بنا دچار زلزله اختلافات و تنشهاى ویرانگر شود، یا پیوسته بحرانى و رنج آفرین باشد.

از كشش ، تا تنش

 


از مظاهر رحمت و حكمت الهى ، به ودیعت نهادن میل و جذبه در زن و مرد، نسبت به یكدیگر است . این جذب كردن و جذب شدن ، شیرازه این نهاد را مستحكم مى سازد و افراد پراكنده را به صورت مجموعه در مى آورد. در ازدواج نیز، شكل خاصى از این جذب و انجذاب میان دو جنس مخالف وجود دارد كه در نتیجه آن ، وقتى رابطه زناشویى و ازدواج پدید مى آید، آن دو روح تشنه و مضطرب و ناآرام ، به ثبات و سكون و آرامش مى رسند.
زوجیت عمومى كه در همه پدیده ها وجود دارد و عامل حركت ، نشو و نما و بقا و تزاید و رشد است ، در قرآن كریم نیز مورد اشاره است :
(و خلقناكم ازواجا)، " 3 " ما شما را جفت جفت آفریدیم . در جاى دیگر به نكته آرامش و سكون و مودت میان دو همسر اشاره شده است كه از نشانه هاى قدرت و حكمت پروردگار است :
و من آیاته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا الیها و جعل بینكم مودة و رحمة " 4 ".
از نشانه هاى خداست اینكه براى شما از خودتان جفتها و همسرانى آفرید، تا در كنار آنها آرامش یابید و میان شما دوستى و رحمت قرار داد.
هسته اولیه این كانون مودت ، انس و رحمت و آرامش ، زن و مرد است و آنچه این آثار را به بار مى آورد، انگیزه و هدف از ازدواج است . دختر و پسرى كه تصمیم مى گیرند براى پى نهادن یك زندگى مشترك ، دست در دست هم و دل در گرو عشق یكدیگر بگذارند، باید خرد ورزى ، آینده نگرى ، حیات عقلانى ، مسؤ ولیت پذیرى ، تعاون و همدلى را از یاد نبرند، كه اینها عوامل قوام و استحكام بناى خانواده است .
گر چه به لطف خدا، پس از ازدواج و تحقق علقه همسرى ، میان زوجین مودت و رحمت ایجاد مى شود و دو انسان غریبه و ناآشنا، چنان به یكدیگر دلبسته و وابسته مى شوند كه گویا سالیان دراز، با هم بوده و زیسته اند، ولى عوامل تفرقه آور و جدائى آفرین هم بسیار است و شیطان و اخلاق شیطانى انسان ، گاهى آتش افروزى مى كند و آرامش را از خانه و خانواده مى گیرد
و آن كشش اولیه ، به تنش و رویارویى و تخاصم و تفرقه مى انجامد.
اگر هشیارى ، متانت و تدبیر نباشد، همین كانون محبت و گرمى ، به كانون بحران و مركز فتنه و پایگاه نزاع و كشمكش تبدیل مى شود و آفات و پیامدهاى آن ، چه بر تداوم زندگى مشترك ، چه بر انسانى بودن رابطه زوجین و چه بر اخلاق و روح فرزندان خانواده ، آثار تلخ و سوء بسیارى بر جاى مى گذارد كه به این آسانى هم زدوده نمى شود. وقتى شیطان ، جاى پایى براى خود در این كانون رافت و همدلى باز كرد، زوجین به جاى آنكه مكمل وجود هم و سایه امن و آرام یكدیگر و پناه هم باشند، از هم تنافر و گریز پیدا مى كنند. بر اساس همین حساسیت و به لحاظ زمینه هاى بحران در این كانون ، باید به نهاد خانواده به چشمى دیگر نگریست و زندگى مشترك را بر پایه هاى عقل و شرع بنا نهاد، تا این نهاد، دیرپا و مستحكم شكل بگیرد و دوام یابد و شادابى و نشاط و امید، رنگ زیباى این نهاد مقدس گردد.
زندگى ، تلاشى براى رویاندن بذر وجود و شكوفاندن غنچه فطرت در مزرعه حیات است .
آرامش روح ، در زندگى آمیخته به معنویت و خداجویى است .
زندگى هشیاران ، اندیشه درباره سرمایه و سود ماندگار و نتیجه اخروى است ، سرمایه شان امید و ایمان و سودشان آرامش روح و روان است .
زندگى غافلان به دو بخش تقسیم مى شود: نیمه اول به امید نیمه دوم ، نیمه دوم به حسرت نیمه اول !
آیا حیف نیست كه زندگى بگذرد، بى آنكه به بلوغ انسانى برسیم ؟
كسى كه به سؤ الهاى مهمى همچون : كیستم ؟ كجایم ؟ از كجا آمده ام ؟ به كجا مى روم ؟ سرانجامم چه خواهد شد؟ و ... نیندیشد و پاسخى روشن براى آن نیابد، نابالغ است ، هر چند هفتاد سال عمر كرده باشد!
چه قدر از عمرمان پایگاه خداست ؟
و چه قدر از آن چراگاه شیطان ؟ ...

سازندگیهاى ازدواج

 


وقتى نهادى مانند خانواده قداست یافت ، كمك به پى ریزى آن نیز مقدس خواهد بود، چه از سوى خود دختر و پسر باشد، كه حاضر شوند دوش خود را زیر بار مسؤ ولیت خانواده قرار دهند، چه از سوى پدر و مادر باشد، و چه از سوى بستگان ، آشنایان و نیكوكارانى كه به هر نحوى در شكل گیرى یك زندگى مشترك و بر پایى این خیمه عفاف و ایجاد تسهیلات آن بكوشند و همكارى كنند. تاءثیرات مثبت ازدواج را مى توان این گونه برشمرد:
1- آرامش : ازدواج ، مایه آرامش فكرى و روحى جوان و احساس شخصیت و اعتماد به نفس مى شود و او را از بى عارى و بیكارى و بى برنامگى و ناامیدى مى رهاند و جلوى برخى گناهان را مى گیرد و موجب صیانت روحى و اخلاقى جوان مى شود. پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله ) نیز فرموده است :
من تزوج فقد احرز نصف دینه فلیتق الله فى النصف الباقى " 5 ".
هر كس ازدواج كند، نیمى از دین خود را نگه داشته است ، پس در نیمه باقى مانده ، از خداوند پروا كند و تقوا بورزد.
وقتى اصل ازدواج تا این حد مهم ، كارساز، گناه سوز، مصلحت آفرین و مفسده زداست ، كمك به آن نیز اهمیت مى یابد و براى پدر و مادر، تلاش در این راه و فراهم كردن مقدمات و زمینه آن ، یك تكلیف محسوب مى شود و زدودن موانع و برطرف كردن دشواریهاى ازدواج ، و ترویج آسان سازى ازدواج و آسان گیرى در این زمینه به عنوان یك فرهنگ عمومى ، وظیفه به شمار مى آید.
2- احساس مسؤ ولیت : كسى كه ازدواج نكرده است ، خود را آزاد حس مى كند و مسؤ ول نمى شناسد. در نتیجه ، استعدادها و خلاقیتهاى انسانى او هم بروز نمى كند. اما با ازدواج ، بار اداره زندگى را بر دوش مى كشد. این تعهد و احساس مسؤ ولیت ، سازنده است . كلا هر نوع مسؤ ولیت پذیرى ، انسان را به تلاش و آشكار ساختن استعداد و توانایى خویش وا مى دارد.
3- برنامه ریزى : از سوى دیگر، حسابگرى ، نظم ، برنامه ریزى و به تعبیر روایات ، تقدیر معیشت لازمه به دوش كشیدن تعهد اداره یك زندگى مشترك و تاءمین همسر و فرزندان و تربیت شایسته اولاد است .
از آنجا كه تربیت نسلى با ایمان ، مؤ دب ، سالم و موفق ، براى خود انسان نیز مایه آبرو و حیثیت اجتماعى است ، این رسالت سنگین نیز به نوع دیگرى تواناییهاى شخص را به مرحله ظهور و بروز مى رساند.
4- حق شناسى : ازدواج ، سبب مى شود كه حقوق متقابل میان دو انسان پدید آید. این نوعى سازنده است . ارتباطهاى خانوادگى و پیوندهاى فامیلى ، دامنه این حقوق و وظایف اخلاقى و اجتماعى را گسترده تر مى سازد و سامان بخش روابط انسانى مى گردد.
5- تلاش معاش : ایجاد بستر مناسب و انگیزه قوى تر براى تاءمین معاش و در آمد، از آثار مثبت دیگر ازدواج است . گرچه نباید بى حساب و بدون سنجش دست به ازدواج زد و لازم است كه شرایط اقتصادى و تواناییهاى مالى هم لحاظ شود، ولى وعده خداوند نیز نباید فراموش كرد كه قول داده است تنگدستى را به غنا تبدیل كند و جایى براى بیم از فقر باقى نگذارد. پس ایجاد روحیه توكل و اعتماد به لطف الهى ، بعد مثبت دیگرى از تشكیل خانواده است . خداوند متعال ، ضمن دستور به ازدواج با دختران و جوانان شایسته و صالح و كنیزهاى مناسب همسرى مى فرماید:
ان یكونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم " 6 ".
چنانچه تنگدست و فقیر باشند، خداوند آنان را از فضل خویش بى نیاز و توانگر مى سازد، خداوند وسعت بخش و داناست .
از پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله ) روایت است كه فرمود:
من ترك التزویج مخافه العیلة (الفقر) فقد ساء ظنه بالله عزوجل ان الله عزوجل یقول : ان یكونوا فقراء یغنهم الله من فضله " 7 ".
كسى كه از بیم فقر و تنگدستى ازدواج نكند، به خداوند بدگمان شده است ، خدایى كه فرماید: اگر فقیر باشند، خدا از فضل خویش آنان را بى نیاز و غنى مى سازد.
اینكه ازدواج ، مایه رونق وضع اقتصادى زندگى مى شود، هم لطف و نظر الهى را مى سازند كه رزاق است و به تناسب نیاز معیشتى ، رزق را هم افزایش مى دهد، هم تلاش تولیدى و اقتصادى و معیشتى ، رزق را هم افزایش مى دهد، هم تلاش تولیدى و اقتصادى و معیشتى انسان مى افزاید، چون به هر حال براى تاءمین زندگى باید بیشتر كار كند. از این رو در حدیث رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) توصیه شده كه ازدواج كنید، زیرا كه براى شما روزى آورتر است .:
اتخذوا الاهل فانه ارزق لكم . " 8 ".
كمك به ازدواج جوانان و تشكیل خانواده ، كمك به ساختن شدن انسانهاى مسؤ ولیت پذیر، مدیر و صالح است و یكى از راه هاى عمده و موفق مبارزه با گناه در جامعه ، تسهیل ازدواج است .
این ، هم تكلیف والدین و افراد خیر و توانمند را سنگین مى سازد، هم روشنگر راهى براى آنانى است كه در اندیشه صلاح و سلامت قشر جوان جامعه اند، هم وظیفه خود جوانان را در این زمینه روشن مى كند. با تقویت و ترویج و تسهیل این سنت نبوى ، بهتر مى توان با منكرات مقابله كرد و سدى در برابر هجوم فساد فرهنگى بیگانه پدید آورد.

سلامت خانواده

 


از نهاد خانواده و مقدس بودن تشكیل آن و كمك به برپایى این خیمه عفاف گفتیم ، و از اینكه قانون زوجیت عمومى و كشش متقابل ، به برپایى این خیمه كمك مى كند و اگر تدبیر نباشد، این كشش به تنش مى انجامد. ازدواج ، سازنده و رشد دهنده است و روح تعاون و احساس مسؤ ولیت را بر مى انگیزد و وعده الهى هم به توسعه رزق براى اقدام كنندگان به ازدواج ، این سنت نبوى است .

معیار گرایى

 


چنین نیست كه هر كس ازدواج كرد، سعادتمند شود. چنین هم نیست كه هر كس همسرى برگزیند، مى تواند او را به سعادت و خوشبختى برساند. دلیل آن هم وجود آتشهاى اختلاف و زبانه هاى كینه و كدورت در خانواده هاى بسیارى است كه گاهى هم پایشان به شكایت و دادگاه و پرونده و ... كشیده مى شود.
مهمتر از تشكیل خانواده ، داشتن خانواده اى سالم ، استوار، پاك و عاطفى و داشتن همسرى همدل و همزبان و همراه و همدرد است . خانواده هایى كه پس از تشكیل ، خیلى زود از هم مى پاشد و طوفان اختلاف ، ریشه آن را لرزانده و سقف آن را فرو مى ریزد، یا از همان آغاز، میان زن و شوهر و اقوام و بستگان دو طرف ، مساله بوده است ، یا در اثر لجاجتها، خودخواهیها، نبودن روحیه گذشت و ایثار و نادیده گرفتن خطاهاى كوچك و ضعفهاى ناچیز، مسایلى بروز مى كند و رفته رفته بزرگ مى شود و مشكلات ، عرصه را بر زندگى تنگ مى سازد. اگر از آغاز، بناى ازدواج ، سالم نهاده شده باشد، این گونه بحرانها یا هرگز یا دیر به سراغ خانه مى آید.
هسته اولیه یك خانواده سالم و مطلوب ، از همان آغاز ازدواج ، از هنگام خواستگارى و وصلت با خانواده دیگر شكل مى گیرد و ریشه آن ، شناختن و داشتن معیارهاى مكتبى در انتخاب همسر است .
همسر ایده آل كیست ؟ خصوصیات یك زن یا شوهر خوب كدام است و با كدام معیار باید سراغ انتخاب شریك رفت ، یا به درخواست یك خواستگار براى ازدواج ، آرى گفت ؟ و این آرى گفتن ، كه گاهى بلكه اغلب ، یك زندگى مادام العمر را بر دوش انسان مى گذارد، باید با در نظر گرفته چه ویژگیهایى باشد؟

نجابت و دیانت

 


وصلت با خانواده هایى كه نجیب و شریفند، پسندیده تر است . تدین و تقوا، ملاك دیگرى در همسر گزینى است . ارزش و اعتبار یك مسلمان در دیدگاه مكتب ، به دین اوست . پس ملاك قرار دادن دیندارى در ازدواج ، نشانه اصول گرایى و مكتبى اندیشیدن و مكتبى عمل كردن است .
اگر كسى مسلمان و مومن است و در ازدواج ، دنبال همتا، هم شان و كفو مى گردد، لابد مى داند كه مسلمانى و ایمان ، رمز و نشانه آن همتایى است و مومن ، كفو مومن است و زنان پاك و عفیف ، لایق مردان با تقوا و پاكند و الطیبات للطیبین " 9 " و در آیات قرآن ، ازدواج با مشرك و كافر نهى شده است ، چرا كه همتاى مومن نیست . " 10 ".
امام صادق (علیه السلام ) فرمود:
الكفو ان یكون عفیفا و عنده یسار " 11 ".
كفو و همتا در همسرى آن است كه پاكدامن و توانگر باشد (تا بتواند خرج زندگى را تامین كند).
پس معیار در آرى گفتن به همسر آینده یا خواستگارى كردن از یك دختر، آن است كه هم عفاف داشته باشد، هم قدرت مالى . در برخى احادیث ، دین و امانت مطرح شده است ، در روایتى دین و اخلاق معیار قرار گرفته است و بى اعتنایى به این معیارها فساد آفرین دانسته شده است .
رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود:
اذا جاء كم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه و ان لا تفعلوه تكن فتنة فى الارض و فساد كبیر " 12 ".
هر گاه كسى سراغ شما آمد كه اخلاق و دیانت او را مى پسندید، پس با او ازدواج كنید و گرنه در زمین فتنه خواهد شد و فساد بزرگ پدید خواهد آمد.
گر چه زیبایى و جمال را به عنوان یك معیار و ارزش مى توان حساب كرد، اما در صورتى كه با تقوا، عفاف و پاكى در تعارض قرار نگیرد. كسى كه در ازدواج ، تنها به زیبایى ، یا ثروت یا شهرت توجه كند و از اصالت خانوادگى و تربیت و اخلاق پدر و مادر و عفاف دختر غافل شود، چه تضمینى وجود دارد كه خانواده هاى محكم ، استوار و پا برجا پدید آید و این كانون ، پایگاه صفا و محبت شود؟!
سنتهاى دینى و ملى را نباید نادیده گرفت . فرهنگ خودى ما به اصول خوبى آمیخته و بر آنها استوار است ، اگر آن را در مقابل فرهنگ بیگانه ، به دیده حقارت ننگریم و كنار نگذاریم . در یك خانواده ، هر چه نجابت و اصالت و حیا و عفت بیشتر باشد و هر چه معیارهاى مكتبى بیشتر حاكم و سرنوشت ساز و تاثیر گذار باشد، نظام و انسجام و قوام آن خانواده نیز، مستحكم تر و بادوام تر خواهد بود.
سستى بنیان خانواده ها را بیشتر در میان كسانى مى توان دید كه به اصول مكتبى و ارزشهاى فرهنگ خودى بى اعتنا و از آنها بیگانه یا گریزان اند.

همسر نمونه

 


براى خیلیها این سؤ ال است كه همسر نمونه كیست ؟ زن یا شوهر ایده آل و مطلوب ، چه ویژگیهایى باید داشته باشد؟ از سؤ الات اساسى در گزینش همسر است . نه تنها در گام نخست و آغاز كار، حتى در مورد كسانى هم كه ازدواج كرده اند و مدتى از پى نهادن این بنا و بر پا ساختن این خیمه گذشته و صاحب فرزند نیز شده اند، آشنایى با این شاخص ها و معیارها، مناسب و مفید است ، زیرا با عینیت بخشیدن به آنها در زندگى مشترك ، مى توانند به سلامت و استحكام بنیان خانواده خویش ، كمك كنند.
پیش از آنكه به خصوصیات مثبت و ارزشى همسر اشاره شود، بد نیست كه با چهره منفى و نكوهیده همسر ناشایست هم آشنا شویم و خانواده هاى مساله دار را بشناسیم . در این زمینه روایات بسیار است و در این احادیث ، از ازدواج با فاسق ، بد اخلاق ، شراب خوار، عقیم ، احمق و سفیه ، مجنون ، و دخترى كه در خانواده بد رشد و نمو یافته است ، نهى شده است ، از جمله این حدیث مشهور است كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: از ازدواج با خضراء دمن بپرهیزید. پرسیدند: یا رسول الله ، مقصود از خضراء دمن (سبز روییده در مزبله ) چیست ؟ فرمود: المراة الحسناء فى منبت السوء. " 13 " یعنى زن زیبا رویى كه در خانواده اى پست و فرومایه ، به بار آمده باشد.
همچنین از زنان نازا، آلوده ، لجباز، نافرمان ، حقیر و پست در نظر فامیل خود، سركش در برابر شوهر، رام و تسلیم در مقابل دیگران ، ناموافق با شوهر، كینه توز، فخر فروش ، بى پروا از كار زشت ، و ... در روایات نكوهش شده و از این گونه زنان به عنوان شرار النساء یاد شده است .
در مقابل ، به ازدواج با دوشیزگان ، زیبا رویان ، فرزند آوران ، عفیفان و نجیبان ، صاحبان اخلاق نیكو، دیندار و امین ، فرمانبرداران از شوهر و حافظان مال و آبروى همسر و ... تشویق و ستایش شده است .
از پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله ) روایت است : از جمله عواملى كه موجب صلاح و اصلاح مرد مسلمان مى شوند آن است كه همسرى داشته باشد كه هر گاه به او بنگرد، خوشحال و مسرور شود و اگر از زنش غایب باشد، حافظ و نگهبان آبرو و حرمت شوهر باشد و اگر به او دستورى داد، اطاعت كند. " 14 ".
و در روایت دیگر چنین است : هیچ مرد مسلمانى پس از اسلام ، بهره اى بیشتر از این نبرده است كه همسرى مسلمان داشته باشد كه اگر به او بنگرد، شادمان شود و اگر فرمانش دهد اطاعت كند و هر گاه از همسرش غایب باشد، وى نسبت به خودش و مال شوهرش ، نگهبان و امین باشد. " 15 ".
و رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: من سعادة المرء الزوجة الصالحة ؛ " 16 ".
همسر صالح و شایسته ، از جمله عوامل خوشبختى مرد است .
رهنمود این احادیث ، عبارت از این است كه از معیارهاى همسر خوب ، حفظ عفاف ، مراعات حقوق همسر و صیانت از مال و آبرو است . همین عوامل و مراعات این نكات ، از سوى دیگر به قوام و استحكام بنیاد خانواده كمك مى كند. روابط مناسب عاطفى زن و شوهر با یكدیگر و آن دو با فرزندان و بستگان و حفظ حقوق آنان و مراعات وظایف متقابل ، عامل دیگرى براى سلامت خانواده است .
پاورقی
چهارشنبه 7/11/1388 - 9:51
دعا و زیارت

 

مقدمه

 


بسم الله الرحمن الرحیم
علم غذاشناسى از علومى است كه امروز توسعه بیشترى یافته و مورد علاقه عموم طبقات مردم قرار گرفته است.
این علم در زمان قدیم هم متداول بوده است. و بهترین سند آن، كتابهایى است مانند ))مخزن الاویه(( و امثال آن كه در این باره تدوین شده است. امروز غذاشناسان، با الهام از این كتب و تجربیات و زحماتى كه خود در این قسمت به كمك آزمایشها متحمل گشته اند سبب تكمیل و گسترش بیشتر این علم شده اند.
البته اگر افراد اجتماع در حد استعداد خود نسبت به غذاها شناسایى پیدا كنند و به كار بندند بهمان اندازه به بهداشت عمومى كمك نموده و متقابلا به همان نسبت از مصرف داروها و مخارج هنگفت مربوط به آن و بیماریها كاسته خواهد شد.
اسلام همانگونه كه از هر نظر كامل است، از نظر جنبه هاى بهداشتى نیز مكتبى غنى و نیرومند دارد. شاهد این مدعا اسناد زنده اى است كه این كتاب قسمتى از آنها را نشان خواهد داد.
راستى جاى شگفتى است كه در چهارده قرن قبل، پیشوایان اسلام درباره یك گیاه یا یك میوه حقیقتى را بیان كرده اند كه در آن روز شاید باور كردنى نبوده اما امروز كه روز شكوفا شدن مطالب پیچیده و روشن گشتن حقائق نهفته است در پرتو آزمایشها و زحمات پى گیر دانشمندان، حقیقت آنها كاملا روشن گردیده است.
كدام دانشمند و محقق است كه بتواند حقایق علمى قرآن را درباره جنین و نطفه تا غرائز و فطرت ها و تابیولوژى و فیزیولوژى منكر شود؟
كدام دانشمندان و فیلسوف است كه نظریات اسلام را درباره سیارات و زمین و سایر كواكب آسمانى و طریقه گردش آنان را با دیده تحقیر نگردد؟ بلكه همین نظریات زیر بناى علوم و سرنخ دقتها و مطالعات دانشمندان تا زمان ما گردیده است و از همین نظر است كه ))انشتین((در كتاب ))دنیایى كه من مى بینم(( " 1 " و بطور كلى مذهب را محرك تحقیقات و مطالعات علمى بشر میداند بویژه مذهبى كه مرام و شعارش تفكر است، همان تفكرى كه بالهاى قوى انسانها به سوى بهشت مینو سرشت علم و تحقیق معارف بشرى است " 2 ".
تحركى كه اسلام براى بشریت بوجود آورد تنها مخصوص مسلمانان نبود بلكه شعاع و پرتو آن غرب را نیز فرا گرفت.
))دنیاى اسلام در جهان مسیحى نفوذهاى گوناگون داشت اروپا از دیار اسلام؛ غذاها، شربت ها، دارو، درمان، اسلحه و نشانه هاى خانوادگى؛ سلیقه و ذوق هنرى، صنعت و تجارت و قوانین و رسوم دریانوردى را فراگرفت، و غالبا لغات آن را نیز از مسلمانان اقتباس كرد. ابن سینا و ابن رشد ازمشرق بر فلاسفه مدرسى اروپا پرتو افكندند...
این نفوذ اسلامى از راه بازرگانى و جنگهاى صلیبى و ترجمه هزاران كتاب از عربى به لاتین و مسافرت دانشجویى از قبیل ))كربرت((و... به اندلس اسلامى انجام گرفت(( " 3 ".
خوب است شاهد زنده را براى اثبات این قسمت از كتب غذائى غربیها با اعتراف جالب آنان بنویسیم.
))لونس كارالیه(( ))اریك نیژل(( دكتر پروفسور لهارمو(( ))لیموندد دكسترت(( درباره شكر تیغال اینطور مى نویسد:
))بعقیده حكیم مؤمن " 4 "، شكر تیغال " 5 "؛ خاصیت ملین و مسكن دارد. و براى حدت اخلاط و سوزش مرى و خشونت سینه و معالجه سرفه و صاف كردن آواز و رفع خشكى گلو و معده نافع است.
آزمایشها و تحیقات علمى امروز هم خواص درمانى و آثار شفابخش شكر تیغال را - همانطوریكه حكیم مؤمن نوشته است - تاءیید كرده(( " 6 ".
از جمله چیزهاى كه به همراه علوم مسلمین از طریق جنگهاى صلیبى از آسیا رفت، گیاهان مختلف بود همان نویسندگان مزبور ))لونس كارالیه، اریك نیژل و...((درباره گل گاوزبان((مى نویسند:
گهواره اصلى ))گل زبان(( آسیاى صغیر بوده است كه امروز در همان جا بحالت وحشى و خودرو میروید در قرن شانزدهم میلادى جنگ جویان صلیبى كه از دمشق به اروپا گشتند تخم گل گاوزبان را به اروپا آورند و كشت كردند كشت گاوزبان به زودى در سراسر اروپا رواج یافت و حتى در قرن وسطى آنرا یكى از سبزیها خوردنى مثل جعفرى میدانستند " 7 ".
با توجه به این مطالب ارزش و اهمیت غذاشناسى در میان دانشمندان اسلامى بویژه ایرانیان مسلم میگردد. كتاب حاضر تطبیق و سنجشى است كه بین غذاشناسى اسلامى و عذاشناسى روز شده و در كنار آیات و روایات اسلامى كه تكیه گاه اساسى این كتاب است به مقالات دانشمندان علوم بهداشتى و غذایى نیز اشاره شده كه خواننده با مطالعه آن وسعت و عظمت مكتب آسمانى اسلام پى میبرد وبخوبى میشود چگونه اولیاء گرامى این آئین در 14 قرن قبل نكات دقیق غذاشناسى و بهداشتى را به پیروان خود خاطر نشان كرده و براى مداواى مردم از آنها استفاده نموده اند.
انتخاب نام ))اسلام پزشك بى دارو(( براى این كتاب به همین مناسبت است.
و منظور از ))پزشك بى دارو(( طبیب غذاشناسى است كه او به جاى آمپول، قرص، كپسول هاى رنگارنگ و احیانا شربتهاى تلخ، بیمار را با غذاهاى لذیذ و میوه هاى شیرین مدارا مى كند. دین مقدس اسلام چون این روش را به مردم آموخته پس او پزشك بى دارو است. مطالب كتابى كه در دست شماست، بیانگر همین حقیقت است.
قم - اردیبهشت 1373
احمد امین شیرازى

گرسنگى

 


یكى از حالات انسان، گرسنگى است كه مى توان آن را دو قسمت دانست.
1 - داشتن اشتها براى صرف غذاهاى متنوع.
2 - كمبود مواد غذایى.
كسى كه دچار كمبود مواد غذایى گشته ممكن است سیر باشد و غذاهاى ایده آل خود را هم بخورد؛ بنابراین گرسنگى قسم دوم به معناى این است كه مواد لازم و ضرورى بدن به آن نرسیده و به همین جهت نوع دوم را فقط غذاشناس مى توانند تشخیص بدهد.
))بوسیله اكتشافات فراوان، بشر امروز میدانید كه در خوراكیها اسرار دیگرى غیر از پر كردن شكم وجود دارد و تنها با سیر كردن معده نمى توان نیروى لازم براى بدن را بدست آورد. ممكن است شما غذا بخورید، زاید هم بخورید، ولى سوخت ماشین بدنتان لنگ باشد.
پس غیر از گرسنگى ظاهرى، یك گرسنگى دیگرى هم وجود دارد كه حس گرسنگى ظاهرى، یك گرسنگى دیگرى هم وجود دارد كه حس گرسنگى قادر به درك آن نیست و باید با وسائل دیگر به وجود آن پى برد(( " 8 ".

كمبود مواد غذایى

 


در اثر گرسنگى قسم دوم كه همان كمبود مواد غذایى است مرگ تدریجى براى اشخاص پیدا مى شود زیرا بواسطه نرسیدن غذاى مورد احتیاج به بدن، رفته رفته جسم انسان نیرو و مواد لازم را از دست مى دهد و در صورت تهاجم میكرب، بدن تاب مقاومت و مبارزه را ندارد و بالاخره شكست مى خورد و از پاى در مى آید.
براى كسانى كه مى خواهند ملتى را از پاى در آورند گرسنگى قسم دوم حربه خطرناك و كشنده اى است زیرا بدون جنجال و هیاهو، مردمى را ندانسته و نفهمیده با پاى خودشان به گور مى فرستند.
))فلسفه هاى گمراه كننده و بیگانه و فساد انگیز، عقیده دارند كه براى از پاى در آوردن ملتى نخست باید سلامت و تندرستى او را ضعیف كرد و مبانى اخلاقى او را درهم شكست پس از آن به آسانى مى توان او را طعمه خویش ساخت((.
بعنوان مثال مى توان از نان سفید، قند سفید و مواد شیمیایى نام برد، سفیدى اینها ظاهرا فریبنده است؛ و رنگشان براى مشكل پسندان بسیار مطلوب و مطبوع است اما در واقع فاقد مواد حیاتى و غذایى است.
زیرا در نان سفید:
))سبوس كه جدار خارجى گندم است و دائما در هوا و در آفتاب غوطه ور مى باشد، و داراى مقدار زیادى ویتامین ها و عوامل فعاله است در اثر اعمال سفیدگرى نابود میشود(( " 9 ".
بنابراین نانى كه از این راه تهیه مى شود تنها گرسنگى قسم اول را از بین مى برد در حالى كه گرسنگى قسم دوم یعنى كمبود مواد غذایى به حال خود باقى است.
))در كشورهایى كه مثل كشور بلژیك در زمان جنگ اول جهانى، نرم و الك كردن نان را ممنوع كرده بودند، تلفات ناشى از بیماریهاى قلبى، تصلب شرائین، مرض قند و فشار خون بفاصله یكسال تقلیل فراوان یافت. تلفات همه طبقات مردم در هر سنى مخصوصا كسانى كه بیش از هفتاد همه طبقات مردم در هر سنى مخصوصا كسانى كه بیش از هفتاد و پنج سال داشتند تنزل محسوس یافت این نكته بطور مسلم ثابت مى كند كه سرچشمه بسیارى از امراض ناگوار پیرى، ناشى از كیفیت تغذیه است " 10 "((
در ردیف چیزهایى كه باعث فقر غذایى مى شود و مواد فعال غذاها را نابود مى سازد و در نتیجه، گرسنگى قسم دوم را به وجود مى آورد مى توان از عمل سفیدگرى و كود شیمیایى استفاده مى كنند كه در بعضى اوقات با گازهاى سمى تواءم است.
))آردهاى سفید، تنها آرد الك كرده ساده نیستند بلكه در بعضى كارخانه ها آنها را با مواد شیمیایى سفید مى كنند و این عمل سفید گرى با گازهاى سمى انجام مى گیرد، مضحك تر آن كه بجاى خمیر ترش هم مواد شیمیایى بكار میبرند كه كارخانجات شیمیایى آنرا بجاى خمیر ترش ساخته اند.
این خمیر ترش مصنوعى ساخت آمریكا كه در اغذیه فروشیها موجود است و متجدد آمریكا رفته آن را براى پختن كیك و شیرینى مصرف مى كنند از تركیبات زاج سفید است و بایستى از آن جدا اجتناب كرد، زیرا در بنگاه فیزیولوژى دانشكده طب پاریس و بنگاه بهداشت غذایى به دقت مورد مطالعه قرار گرفت و مضر تشخیص داده شد و نیز در همان مؤسسات، زاج را در سگ امتحان كردیم معلوم شد كه مولد زخمهاى سخت معدى و رودى است این امراض در شهرهایى كه خمیر مایه شیمیایى مصرف مى شود و زیاد دیده مى شود " 11 "((
كود شیمیایى هر چند از نظر تمیزى و صرفه و فراوانى و آسانى حمل و نقل آن مورد توجه كشاورزان قرار گرفته ولى نباید غافل از خطراتى كه مستقیما از این راه متوجه مواد غذایى ما مى شود باشیم.
))در اینجا بى اختیار به یاد كودهاى مصنوعى مى افتم كه دانشمندان مضرات آن را به وسیله آزمایش نشان داده اند از نظر شیمیایى گندمى كه با كودهاى مصنوعى به عمل آمده است ممكن است گندمى طبیعى شناخته شود ولى تركیبات آن از نظر املاح معدنى با گندم طبیعى یكسان نیست سلولهاى سرطانى داراى مقدار زیادى پتاسیم هستند و كودهاى مصنوعى این فلز را بحد زیادترى دارند(( " 12 ".
قبلا از قند سفید نامى برده شد البته یكى از مواد ضرورى بدن، مواد قندى اند كه در شیرینى هاى طبیعى مانند عسل، خرما، كشمش، چغندر و.... به مقدار زیاد یافت مى شود ولى قند سفیدى كه ساخته شده دست انسانهاست و علم صنعت در آن دخالت كرده باعث مرگ تدریجى و مصنوعى ماست.
))مصرف قند در آمریكا از پنجاه سال به این طرف دو برابر شده و به همین نسبت مرض قند و دیابت و عوارض آن افزایش یافته است.
طبق آمار دقیقى كه بدست آمده پنجاه و هشت سال پیش یعنى در سال 1900 هر فرد آمریكایى بطور متوسط هر سال پنج كیلو قند سفید صنعتى مصرف مى كرد ولى امروز با شیرینى هاى مختلف و شربتهاى قندى كه مثل اقیانوس جریان دارد هر فرد آمریكایى به طور متوسط بیش از 50 كیلو قند سفید صنعتى مصرف مى كند و از ضرر و زیان آن هم بى خبر است این بى خبرى نه تنها در آمریكا بلكه در تمام كشورهاى دنیا وجود دارد(( " 13 ".

غذا شناس

 


غذا شناس به معناى كسى است كه خاصیت خوراكى و انواع میوه ها و سبزیها را دانسته باشد و بتواند آنچه را كه مورد نیاز بدن هر كس از غذاهاى گوناگون است معین كند.
بدن ما مانند ماشینى است كه سوخت مخصوصى مى خواهد و ظرفیت و قدرت آن محدود است.
بدیهى است كه اگر صاحب ماشین بیش از اندازه بر آن حمل نكند و سوخت مناسب را براى آن تعیین نماید كمتر ممكن است به درد سر و ناراحتى بیفتد و از كار بى كار شود.
هر كس اگر غذاى خود را بیابد و بداند كمبود بدنش از چه جهت است و از خواص میوه ها، سبزیها و انواع خوراكیها با اطلاع باشد و در موقع مناسب هر كدام را بكار ببرد، به طور حتم از بسیارى از امراض، محفوظ و مصون خواهد ماند ولى باید توجه داشت كه این كار یك غذاشناس ماهر و استاد است كه بتواند بدین وسیله از كمبودهاى بدن، جلوگیرى نماید، و راه را براى هجوم انواع میكربها مسدود نماید، و نیز اگر مریضى به او مراجعه كرد، از همین سبزیها، میوه ها و غذاهاى مخصوص و عرضه داشتن یك رژیم غذایى خاص، با خرج كم و زحمت كمتر؛ او را از چنگال مرض و عفریت مرگ نجات دهد.

پزشك

 


پزشك به كسى گفته مى شود كه بعد از سالها رنج و زحمت فورمولهایى از تركیبات داروها را بداند و از دستگاههاى مختلف بدن آگاه باشد؛ و به چگونگى تاءثیر دارو بر بدن وارد باشد و نیز بیماریها را بشناسد تا امراض گوناگون را به وسیله داروهاى مختلف كه به صورتهاى متفاوتند مداوا نماید.

اهمیت كار غذا شناسان

 


ارزش بیشتر كار غذاشناسان را مى توان با یك مقایسه اجمالى غذا و دارو درك كرد.
1 - مداواى غذا شناس به وسیله گیاهان، میوه ها، سبزیها، و غذاهاى متنوع است كه معمولا در اختیار همگان قرار دارد.
به خلاف داروهاى گوناگون كه با در نظر گرفتن مقدمات تهیه و توزیع آن غالبا از دسترس عده اى از مردم به دور است.
2 - غذاهاى رنگارنگ یا میوه هاى شیرین و خوش مزه و یا سبزیهاى معطر، مطبوع طبع همه كس و غذاى طبیعى بشر است ولى داروها چنین نیستند مثلا تزریق یك آمپول علاوه بر ایجاد درد و ناراحتى و گاه سرگیجه و خفقان قلب براى بیمار ترس و تشویق را همراه دارد.
3 - از نظر اقتصادى، مخارج نسخه یك پزشك قابل مقایسه با آنچه كه یك غذاشناس دستور مى دهد نیست.
4 - دستورهاى غذا شناس عنوان پیش گیرى دارد یعنى نمى گذارد كه میكروب در نهاد مریض نفوذ كند در صورتى كه بیشتر داروها براى از بین بردن درد و مرض است و كمتر اتفاق مى افتد كه داروهایى براى پیشگیرى داده مى شود.
5 - اغلب داروهاى پزشك، مخدر و مسكن است، براى اعصاب و قلب مریض مضر است در صورتیكه غذاها و میوه ها معمولا اثرات سوء و زیان بخش نخواهد داشت.
6 - در صورت اشتباه پزشك در تشخیص، ممكن است مریض بیچاره با استفاده از داروهاى عوضى به استقبال مرگ رود ولى اگر غذاشناس در تجویز سبزى مخصوص یا میوه خاص، اشتباه كند حال مریض به آن شدت و وخامت نمى رسد.

اسلام و تغذیه

 


اگر تمام قوانین و دستورات اسلام را بررسى نمائیم با این حقیقت روبرو خواهیم شد كه دستورات اسلام منحصر به یك رشته از احتیاجات خواسته هاى بشرى نیست بلكه اسلام جنبه هاى روانى و جسمى هر دو را در نظر داشته و برنامه هاى مفصل و دقیقى براى هر دو قسمت معین نموده است.
این موضوع با مطالعه همه جانبه قرآن مجید و روایات پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام كاملا روشن و واضح مى شود و بخوبى معلوم مى گردد كه دین اسلام جامع همه جهات است در قسمت اهمیت سلامت جسم و دستورات بهداشتى و خواص میوه ها و سبزیها و غذاها و تغذیه مى توان فصل بزرگى را در اسلام پیدا كرد كه بعضى از آنها در این زمان عنوان معجزه پیدا كرده و براى نمونه به این مطلب كه نویسنده كتاب ))خواب و خوراك(( از قول امام صادق )ع( آورده توجه فرمایید وى مى نویسد:
))امروز ثابت شده است كه كاهو سرشار از كلسیم بوده و ویتامین هاى آ - ب - ث - د )ى 1( زیاد دارد و به همین جهت خلقت گویچه هاى قرمز خون را زیاد مى نماید. " 14 ".

اهمیت اسلام به سلامت جسم

 


از آنجا كه تا جسم، توانا و سالم نباشد روح و عقل و فكر نمى تواند به درستى ترقى و پیشرفت نماید و از طرفى هم ترقى هر انسانى به وسیله عقل و فكر او مى باشد، باید دانست كه سلامت بدن سهم بسزایى در عظمت انسان از نظر جنبه هاى علمى و صنعتى دارد.
لذا على )ع( مصیبت بشر را در سه چیز ترتیب اهمیت آن خلاصه نموده 1 - فقر و تنگدستى 2 - كسالت بدن و علیل بودن جسم 3 - امراض روانى از قبیل حسد، بخل و تكبر و و در مقابل، سه چیز را از نعمت هاى بزرگ براى انسان و انسانیت مى شمارد.
1 - عدم احتیاج به مردم یعنى داشتن مال و كسب كافى براى اداره امور زندگى.
2 - صحت و سلامتى جسم، و نیرومندى و توانایى بدن.
3 - سلامت روان از جهت داشتن صفات خوب انسانى و آلوده نبودن به اخلاقیات زشت و ناپسند.
الاوان من البلاء الفاقة، و اشد من الفاقة مرض البدن، و اشد من مرض البدن مرض القلب الاوان من النعم سعة المال، و افضل من سعة المال صحة البدن و افضل من صحة البدن تقوى القلب " 15 ".
پیامبر اسلام )ص( مى فرماید خوشا به حال كسیكه اسلام بیاورد، و درآمدش براى معاش او كافى و بدنش نیرومند باشد((
طوبى لمن اسلم و كان عیشه كفافا و قواه شدادا(( " 16 ".
على )ع( در روایت دیگر سلامتى انسان را از بزرگترین نعمتها براى او شمرده است چنانكه مى فرماید.
الصحة افضل النعم " 17 ".
امام سوم )ع( در ضمن ))دعاى عرفه(( مى فرماید:
و متعنى بجوار حى واجعل سمعى و بصرى الوراثین منى
مرا از تمام اعضا و جوارحم بهره مند فرما، و چشم و گوش مرا وارث من قرار بده، یعنى تا وقت مرگ مرا از كورى و كرى و نقص عضو، مصون و محفوظ بدار.
اسلام براى نیرومند شدن جوانان؛ و برخوردارى آنان از سلامت جسم، آموختن شنا و تیر اندازى را، و دو وظیفه پدر نسبت بفرزندش دانسته است؛ پیغمبر اكرم مى فرماید؛
علموا ابنائكم الرمى و السباحه " 18 ".
)تیر اندازى و شنا را به فرزندان خود بیاموزید(
با توجه به آنكه دین مقدس اسلام هر دو جنبه روان و جسم را در نظر داشته تاءثیر هر یك را بر دیگرى مسلم دانسته و از طرفى دانشهاى پزشكى و روانى در این زمان موید این نظریه اند یعنى روان آرام بدون بدن سالم امكان ندارد و بدن سالم بدون فكر و اندیشه و اخلاق نیكو میسر نخواهد شد این كتاب نیز شامل هر دو قسمت است قسمت اول در سلامت بدن، دستورات بهداشتى و انواع غذاها و میوه ها و.... قسمت دوم: تاءثیر حالات و اخلاق نیكوبر رژیمهاى رشد و صحت و یك سلامتى همیشگى.

قسمت اول شامل شش بخش

 


1 - دستورهاى بهداشتى اسلام
2 - غذاشناسى اسلام )خوردنیها و آشامیدنیها(
3 - میوه ها
4 - سبزیها
5 - گلها و روغنها
6 - عوامل مرگ تدریجى
اسلام براى پیشگیرى از بیماریها دستورات بهداشتى ارزنده اى در ضمن محرمات، مكروهات، و مستحبات بیان نموده كه گذشت قرنها، حقایق نهفته آنرا آشكار ساخته است.

چهارشنبه 7/11/1388 - 9:50
دانستنی های علمی

 
حجم تصویر: 668 کیلوبایت اندازه ی تصویر: 1333 * 1999

 
حجم تصویر: 138 کیلوبایت اندازه ی تصویر: 1024 * 768


 
حجم تصویر: 118 کیلوبایت اندازه ی تصویر: 640 * 471

حجم تصویر: 68 کیلوبایت اندازه ی تصویر: 800 * 600

 
حجم تصویر:924 کیلوبایت اندازه ی تصویر: 1600 *1200


 
حجم تصویر:74 کیلوبایت اندازه ی تصویر: 500 * 373

 

 
حجم تصویر: 203 کیلوبایت اندازه ی تصویر: 1024 * 682
چهارشنبه 7/11/1388 - 9:42
آموزش و تحقيقات

۳۰ راه ساده برای افزایش بهره هوشی کودکان

با به کارگیری ۳۰ شیوه ساده از هنگام بارداری تا پایان دوسالگی افزون بر رشد جسمانی مناسب، زمینه های افزایش بهره هوشی کودکان را تقویت کنید. از آنجا که پایه ریزی و شکل گیری رشد جسمانی و ذهنی کودکان از هنگام بارداری تا پایان دو سالگی است، به کارگیری این ۳۰ شیوه به طور هماهنگ به رشد همه جانبه و مناسب کودک کمک می کند.
▪ در هنگام بارداری
۱) تیروئیدتان را آزمایش کنید زیرا کم کاری خفیف تیروئید در خانمهای باردار سبب کاهش معنی داری در هوش کودکان می شود.
۲) کولین مصرف کنید، این ماده مغذی در گوشت، تخم مرغ و حبوبات وجود دارد.
۳) ویتامین هایی را که پزشک در دوران بارداری برای شما تجویز می کند مصرف کنید.
۴) با جنین خود حرف بزنید و او را صدا کنید.
۵) از نوشیدن قهوه و خوردن دارو بدون تجویز پزشک اجتناب کنید.
▪ در شش ماهه نخست پس از تولد به این نکات توجه داشته باشید؛
۶) فرزندتان را با شیر مادر تغذیه کنید.
۷) در صورت بروز افسردگی بعد از زایمان ، برای درمان آن اقدام کنید.
۸) منابع غنی از آهن مانند گوشت، سبزیجات، تخم مرغ و میوه های تازه مصرف کنید.
۹) در زمان شیردهی خوردن غذاهای حاوی ویتامین۱۲ B مانند مخمر، نان، غذاهای دریایی و تخم مرغ را فراموش نکنید.
۱۰) برای کودکتان موسیقی به ویژه موسیقی سنتی و کلاسیک پخش کنید.
۱۱) کودک را ماساژ دهید ، مطالعات نشان داده اند که ماساژ روزانه کودکان رشد مغزی آنان را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد.
▪ از شش ماهگی تا یک سالگی کودک چه کنیم؟
۱۲) با کودکتان به طور مستقیم و چشم در چشم صحبت کنید.
۱۳) معنای لغات را با اشاره ارتباط دهید ؛ به طور مثال هنگامی که نام چیزی را می برید به آن اشاره کنید یا کودک را در مقابل آن نگه دارید.
۱۴) با هدیه های مخصوص کودکان، او را تشویق کنید.
۱۵) اجازه آزادی حرکت به کودکان بدهید، بگذارید که آنها کنجکاوی غریزی شان را همواره به کار برند.
۱۶) تشخیص و فرق گذاری بین اشیا را به کودکتان با پرسش و گفتن جواب درست بیاموزید.
۱۷) کودکان از آموزش اجباری خوششان نمی آید، از آن بپرهیزید.
۱۸) هنگامی که فرزندتان احساس خستگی کرد، آموزش را قطع کنید.
▪ دوران یک تا دو سالگی کودک
۱۹) کودکان را با غذاهای سرشار از آهن تغذیه کنید.
۱۰) به کودکان میان وعده های سالم و مغذی بدهید و از دادن میان وعده های بی فایده مانند پفک و چیپس به کودک خودداری نمایید.
۲۱) برای کودکتان کتاب بخوانید.
۲۲) در حضور او مطالعه کنید.
۲۳) برای او اسباب بازی های کمک آموزشی تهیه کنید.
۲۴) با کودک خود بازی کنید. شرکت در بازی های دسته جمعی ، مهارت های هوش اجتماعی کودک را افزایش می دهد.
۲۵) مطمئن شوید کودکتان خوب استراحت کرده است، خوابیدن دستکم ده ساعت در شبانه روز برای او لازم است.
۲۶) هنگامی که با کودکتان صحبت می کنید صداهای اضافی مانند رادیو و تلویزیون را خاموش کنید و نور را در حد متوسط نگاه دارید.
۲۷) درخواست های تکراری کودک را اجابت کنید. تکرار ارتباط نورون ها را در مغز تقویت می کند بنابراین اگر برای چندمین بار از شما می خواهد کتابی را برایش بخوانید ، بدون اصرار و پافشاری روی خواندن یک داستان دیگر ، آن را برای او بخوانید.
۲۸) وقتی کودک نوپای شما به چیزی اشاره می کند و نامش را می پرسد در جوابش به او اطلاعات بیشتری بدهید. به طور مثال: آن یک توپ است، یک توپ آبی با خط های قرمز.
۲۹) در تربیت کودک انضباط همراه با محبت فراوان داشته باشید.
۳۰) هرگز به کودکتان نگویید «تو چیزی نمی فهمی» زیرا اگر کودک آن را باور کند، حرف شما تحقق خواهد یافت.
 

روزنامه کارگزاران
دوشنبه 5/11/1388 - 16:55
آموزش و تحقيقات
 
● برداشت‌هائی از توصیه‌های سوامی شیواناندا
این بیست دستورالعمل شامل اصول بنیادین از مجموعه سادانایوگاست. کارما، بهاکتی، جناناو راجایوگا اینها کلیدی برای پیشرفت سریع برای پرورش جسمانی، ذهنی، اخلاقی و معنوی می‌باشند.
۱. هر روز ساعت ۴ صبح از خواب بلند شوید این برهما موهورتا Brahma Muhurta برای سادانا بسیار مطلوب است.
تمام سادانای معنوی صبحگاهی را در زمانی بین ساعت ۴ تا ۵/۶ یا ۷ صبح انجام دهید.
چنین سادانائی بیشترین و سریع‌ترین پیشرفت را به بار خواهد آورد.
۲. آسانا ـ برای جاپا و مدیتیشن در حالت پادما، سیدها یا سوخا آسانا در حدود نیم‌ساعت به جهت شرق یا شمال بنشینید. این مدت را به‌تدریج به سه ساعت برسانید. برای برهماچاریا و سلامتی، سیر شاسانا و ساروانگ را اجراء کنید. تمرین بدنی سبک مانند پیاده‌روی و غیره را انجام دهید. دو دور از پرانایامای سبک و راحت را تمرین نمائید.
۳. جاپا ـ هرمانترائی را تکرار کنید مانند اوم خالص، اوم نمونارایانا، اوم نمه شیوایا، اوم بهاگاوات، واشودوایا و اوم سارانابهاوایانمه، سیتارام، شری رام، هاری‌اوم، یا گایاتری، که مطابق با ذائقه یا طبیعت شما باشد از ۱۰۸ تا ۲۱۶۰۰ بار درهر روز تکرار نمائید (۲۰۰ تسبیح در ۱۰۸ دفعه می‌شود ۲۱۶۰۰). عابدان مسیحی ممکن است نام عیسی یا Hail Mary، مادر عیسی مسیح را تکرار کنند. پارسیان، سیک‌ها و پیروان حضرت محمد (ص) متناسب با مذهبشان می‌بایست نامی یا مانترائی از زنداوستا، گرانا صاحب یا قرآن را انتخاب کنند.
۴. انضباط رژیم‌غذائی ـ غذای ساتویک مصرف کنید. از مصرف فلفل، تمبرهندی، سیر، پیاز، طعم‌های تند، روغن، خردل، آنغوزه خودداری کنید. از نوآوری در رژیم غذائی (متیاهارا) آگاه باشید. معده را سنگین نکنید. چیزهائی را که ذهن بسیار دوست دارد، یک‌بار یا دوبار در سال کنار بگذارید. غذای ساده مصرف کنید. شیر و میوه‌جات به تمرکز کمک می‌کند. غذا را مانند دارو و برای بقای حیات بدانید. برای یک‌هفته یا چهل‌روز از مصرف نمک و شکر خودداری کنید. باید بتوانید که با برنج، دال و نان بدون ترشیجات زندگی کنید. نمک زیادی برای دال یا شکر برای چای، قهوه یا شیر درخواست نکنید. کسانی‌که غذاهای بدون سبزی می‌خورند باید نهایت سعی‌شان را داشته باشند تا خوردن گوشت را تا آنجا که امکان دارد کنار بگذارند. این برایشان بسیار سودمند خواهد بود.
۵. اتاق مراقبه‌ای جداگانه همراه با قفل و کلید داشته باشید. اگر امکان‌پذیر نیست، گوشه‌ای از اتاق را با پوشش پارچه‌ای یا پرده جدا سازید.
۶. خیرات (انفاق) ـ هر ماه یا روزانه بنابر استطاعت خود خیرات کنید یا در این مورد سستی نکنید. این انفاق را در الویت قرار دهید و به‌طور منظم انجام دهید.
۷. سوادهیانا ـ کتب مقدس خود را به‌طور اصولی هر روز نیم‌ساعت تا یک ساعت مطالعه کنید.
۸. برهمچاریا ـ نیروی حیاتی ”ویریا“ را خیلی‌خیلی به‌دقت حفظ نمائید. ویریا تماماً یک قدرت است. ویریا تماماً ثروت است. ویریا پایه و مبنای زندگی، تفکر و هوش است. این توصیه فقط برای رهروان نیست. افراد عادی نیز باید تا آنجا که مقدور است از این دستورات پیروی کنید.
۹. با خلوص نیت بعضی دعاهای موردنظر خود را بخوانید و پیش از شروع جاپا یا مراقبه به محض آنکه در حالت آسانا نشستید آن‌را تکرار کنید. با این عمل ذهن به سرعت تعالی می‌یابد.
۱۰. مصاحبان بد، سیگار، گوشت خوردن افراطی و مشروبات الکلی را به‌طور کامل کنار بگذارید. (همواره ست سنگ را انجام دهید). از گسترش عادات بد جلوگیری کنید. با نیت و قصد سعی کنید که کیفیات مثبت پرهیزکاری را توسعه دهید.
۱۱. روزه‌داری را مطابق شریعت خود انجام دهید.
۱۲. یک جاپامالا (تسبیح) در گردن یا در جیب یا در زیر بالشت خود در هنگام خواب قرار دهید.
۱۳. هر روز برای ۲ ساعت شاهد (آوای سکوت) باشید. در مدت سکوت بی‌حرکت بوده و صداهای نامفهوم ایجاد نکنید.
۱۴. انضباط در گفتگو ـ به هر قیمتی راستگو باشید. از پرحرفی اجتناب کنید. به نرمی و ملایمت صحبت کنید. همواره کلمات را شجاعانه ادا نمائید. در مقابل بچه‌های کوچک و زیردستان صدایتان را بلند نکرده و فریاد نزنید.
۱۵. قناعت را رعایت کنید ـ اگر چهار پیراهن دارید آنها را به دو یا سه عدد برسانید. زندگی را با شادی و رضایت بگذرانید. از نگرانی‌های بی‌مورد حذر کنید. مستقل باشید. زندگی ساده و اندیشه‌های بلند داشته باشید. به افرادی فکر کنید که از یک‌دهم آنچه که دارید محروم هستند. آنچه را که دارید با دیگران قسمت کنید.
۱۶. هرگز به هیچ‌کس آسیب مرسانید و همواره خشم را کنترل کنید.
۱۷. اعتمادبه‌نفس از والاترین ارزش‌هاست.
۱۸. پیش از آنکه به رختخواب بروید به اشتباهاتی که در طول روز انجام داده‌اید بیندیشید. (تجزیه و تحلیل کردن خود). یک دفتر یادداشت روزانه معنوی و فهرستی برای خود اصلاحی تهیه کنید، همانگونه که بنژامین فرانکلین این‌کار را انجام می‌داد. دفتر یادداشت روزانه و فهرست را برای خود نگاه دارید.
۱۹. به خاطر داشته باشید که مرگ هر لحظه در انتظار شما است. هرگز در انجام وظایفتان قصور ننموده، سلوک و رفتاری خالص داشته باشید.
۲۰. به محض بیدار شدن و درست پیش از به‌خواب رفتن به یاد خداوند باشید.
اینها مبنای سادانای معنوی هستند و شما را به رهائی (موکشا) می‌رسانند.
 
 
مجله دانش یوگا
دوشنبه 5/11/1388 - 16:54
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته