در یك رویاى صادقه حضرت امام عصر علیه السلام ارواحنا فداه فرمودند: انى لادعو لكل مومن یدعو لى بعد ذكر مصائب سیدالشهدا فى مجالس العزاء من حتما دعا مى كنم براى هر فرد با ایمانى كه در مجالس سوگوارى بعد از یاد مصایب سیدالشهدا براى من دعا نماید.
مكیال المكارم ، 1 / 334
یك قطره اشك در غم آن خسرو شهید صدنامه سیاه گنه مى كند ؛ از روایت استفاده مى شود این است كه مجالس روضه در منظر امام حسین علیه السلام است و كسانى كه در آن مجالس حضور پیدا مى كنند، باید بدانند در منظر حضرت سیدالشهدا علیه السلام هستند و احترام و ادب را كاملا رعایت كنند.
نكته بسیار مهم دیگر این است كه گریه كنندگان بر امام حسین علیه السلام باید پس از عزادارى و گریه براى ظهور منتقم خون آن حضرت دعا كنند و از خداوند بخواهند كه در تعجیل فرج حضرت بقیه الله ارواحنا فداه تعجیل نماید تا در این هنگام مورد عنایت و دعاى امام زمان صلوات الله علیه نیز واقع شوند.
بحار الانوار، 27 / 300
ما من باك یبكیه الا وقد وصل فاطمه و اسعدها علیه و وصل رسول الله صلى الله علیه و آله و ادى حقناهیچ كس نیست كه براى امام حسین علیه السلام گریه كند مگر آن كه گریه او به حضرت فاطمه علیه السلام مى رسد و او را بر گریه براى امام حسین علیه السلام كمك مى كند، او به رسول خدا صلى الله علیه و آله مى رسد، و حق ما را (در این باره) ادا مى كند.
بحار الانوار، 45 / 206
آقا سید اسدالله نقل كرده اند: مجلس روضه خوانى داشتیم ، شب ختم شد، درها را بستیم ، و خوابیدیم ، در خواب دیدم جلسه روضه تمام شده مردم رفته اند ولى آقایى ایستاده است خدمتش عرض كردم : آقا روضه تمام شده مى خواهیم درها را ببندیم و استراحت كنیم ، فرمود: براى كه روضه خواندید؟ گفتم : براى امام حسین. فرمود: مى خواهى مزد شما را بدهم ، پرسیدم شما كى هستید ؟ جوابى نفرمود دست در جیب مباركش كرد و یك عدد و ان یكاد... با یك زنجیر زیبا مرحمت كرد و فرمود: این براى خودت بعد چیز دیگرى داد و گفت : این براى كنیز زهرا. گفتم : مقصود كیست ؟ فرمود: عیالت كه زحمت پذیرایى روضه را عهده دار بود و براى بچه ها هم دو چیز دیگر لطف فرمود. عرض كردم : خودتان را معرفى نكردید ؟ فرمود: شما براى چه كسى روضه مى خواندید ؟ عرض كردم : براى امام حسین فرمود: من پدرشان هستم از شادى بیدار شدم دیدم اتاق ، معطر و ان یكاد آن جا است كه هنوز زنجیرش را داریم از آن حرزها هم در ناراحتى و بیمارى بچه ها استفاده كردیم یك بار هم پسرم تصادف كرد، از بركت حرزها سالم ماند.
مقتل جامع ، ج 2، ص 247.
امام سجاد علیه السلام بر پدر بزگوارش چهل سال گریست ، وقتى ماه محرم مى آمد امام كاظم علیه السلام را كسى خندان و شاد نمى دید تا روز عاشورا كه بر آن حضرت روز مصیبت و حزن بود.
اعیان الشیعه ، ج 4، ص 155.
از امام صادق علیه السلام روایت شده كه فرمود: هر كس كه چون یادى از ما در نزد او شود و دیدگانش پر از اشك گردد، اگر چه اندازه بال مگسى باشد، خداوند گناهانش را بیامرزد، هر چند مانند كف دریا باشد
لهوف ، ص 10.
امام صادق علیه السلام فرمود: پس از شهادت امام حسین علیه السلام زنان بنى هاشم خضاب نكردند و روغن نمالیدند و سرمه نكشیدند تا سر عبیدالله زیاد رسید و جدم امام زین العابدین آن چنان مى گریست كه اشك او محاسنش راتر مى كرد
اعیان الشیعه ، ج 4، ص 178.
روایت شده كه آن حضرت ( امام سجاد علیه السلام) بعد از قتل پدر بزرگوارش از مردم كناره گرفت و در بادیه در خانه اى كه سیاه چادر گویند چند سال منزل فرمود و گاه به زیارت جدش امیرالمومینن علیه السلام و پدرش امام حسین علیه السلام مى رفت و كسى مطلع نمى شد.
منهتى الامال ، ص 450.
از امام جعفر صادق علیه السلام منقول است كه حضرت امام زین العابدین علیه السلام چهل سال بر پدر بزرگوار خود گریه كرد و در این مدت روزها روزه داشت و شب ها به عبادت قیام داشت و غلام آن حضرت هنگام افطار آب و طعام بر آن بزرگوار حاضر مى كرد و نزد آن جناب مى نهاد و عرض مى كرد: میل بفرما اى مولاى من ، آن حضرت با گریه و ناله مى فرمود: قتل ابن رسول الله جائعا، قتل ابن رسول الله عطشانا . چگونه آب و طعام بخورم و حال آن كه پسر رسول خداصلى الله علیه و آله را با شكم گرسنه و لب تشنه شهید كردند . این جملات را مكرر مى فرمود تا آنكه طعام و آب را با آب دیده ممزوج و مخلوط مى داشت و همیشه به این حال بود تا خداى خود را ملاقات كرد.
از یكى از غلامان حضرت روایت شده كه گفت : روزى امام سجاد علیه السلام به صحرا تشریف برد، من نیز از پشت سر آن جناب بیرون رفتم وقتى به آن حضرت رسیدم دیدم كه بر روى سنگ ناهموارى سر به سجده گذاشته و شنیدم گریه او را كه در سینه خود مى گردانید، و شمردم كه هزار مرتبه این تهلیلات را در سجده خواند: لا اله الا ا لله حقا حقا، لا اله الا الله تعبدا ورقا، لا اله الا الله ایمانا و تصدیقا. آن گاه سر از سجده برداشت دیدم صورت و ریش مباركش را آب دیدگانش فرو گرفته عرض كردم : اى سید و آقاى من ، وقت آن نشده كه اندوه شما، مام شود و گریه شما كم گردد ؟ فرمود: واى بر تو ! یعقوب بن اسحاق ابراهیم علیه السلام پیامبر و پیامبر زاده بود و دوازده پسر داشت و خداى بزرگ یكى از پسرانش را از نظر او غایب كرد از حزن و اندوه مفارقت آن پسر، موى سرش سفید شد و پشتش خمیده گردید و چمشش از بسیارى گریه نابینا شد و حال آن كه پسر وى در دنیا زنده بود ولى من با چشم خود پدر و برادرم را با هفده تن از اهل بیت كشته و سر بریده دیدم پس چطور حزن و من به آخر رسد و گریه ام كم شود.
منتخب طریحى ، ص 227.