• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3184
تعداد نظرات : 132
زمان آخرین مطلب : 3399روز قبل
دعا و زیارت

واى بر گبر مسلمان نماى
ساخته بر منبر محمود جاى
دعوى دین و دل بى ترس و باك
مسخره بنمود بر این دین پاك
دزد به محراب چو تنها رود
از پى قندیل و مصلا رود
گربه اگر چه حج اكبر كند
هم به حرم صید كبوتر كند

امیر خسرو

شنبه 29/10/1386 - 14:58
دعا و زیارت

از صالح بن كیسان نقل شده كه گفت :
وقتى معاویه حجر بن عدى و اصحاب او را كشت و در آن سال به حج رفت و حسین بن على علیه السلام را ملاقات كرد، و پس گفت : اى ابا عبدالله ، شنیدى آنچه كردیم باحجر و اصحابش و طرفداران او و شیعیان پدرت.
امام علیه السلام فرمود: با آنها چه كردى ؟
گفت : آنها را كشتیم و بر آنها نماز خواندیم و كفن كردیم آنها را.
امام علیه السلام فرمود:
شنیده ام كه نسبت به على علیه السلام بدگویى مى كنى و در نقص و عیب جویى ما اقدام مى نمایى ، تو پیش خود فكر كن ، ببین آیا در این كار حق دارى یا نه ؟ اگر عیب خودت در نظرت بزرگ تر نبود، پس خیلى به نظرت كوچك آمده (یعنى عیب خودت را كوچك دیده اى) و ما را ظالم دانسته اى.
 معاویه ، غیر خودت ره نبند و به غیر نشانه و هدف خودت تیر نفرست و با ما دشمنى مكن. تو در مقابل ما اطاعت كردى مردى را كه در اسلام سابقه نداشته و همیشه منافق بوده و شیر تو را هم نمى خواهد .پس براى خودت فكر كن و به او واگذار كن (مقصود حضرت ، عمروعاص است)

احتجاج طبرسى ، ج 2، ص 20
 منطق الحسین علیه السلام ، ص 122، كشف الغمه ، ج 2، ص 204

شنبه 29/10/1386 - 11:15
دعا و زیارت

علامه مجلسى رحمه الله از مناقب  نقل مى كند:
روزى اعرابى 
از معاویه ملعون حاجتى خواست . معاویه از برآوردن حاجت او مسامحه نشان داد. اتفاقا امام حسین علیه السلام در آن مجلس وارد مى شود. معاویه از جواب اعرابى اعراض نموده و با سید الشهدا مشغول صحبت مى شود. اعرابى از بعضى حاضران مجلس پرسید كه این شخص كه بود كه وارد مجلس شد و با معاویه مشغول صحبت است ؟
در جواب اعرابى گفته شد: این مرد حسین بن على علیه السلام بود. اعرابى به امام علیه السلام عرضه داشت : اى فرزند دختر رسول الله درباره قضاى حاجت من به معاویه امر فرمایید كه حاجت مرا برآورد. امام حسین علیه السلام به معاویه فرمود: حاجت این مرد را برآور. معاویه به دستور حضرت حاجت اعرابى را برآورده نمود.
اعرابى نیز به همین مناسبت اشعارى را سرود:

اتیت العیشمى فلم یجد لى
الى ان هزه ابن الرسول
هو ابن مصطفى كرما وجودا
و من بطن المطهره البتول
و ان لهاشم فضلا علیكم
كما فضل الربیع على المحصول

به سوى درخت خشك فاسدى آمدم ، بلكه از آن به من منفعتى رسد (یعنى معاویه) ؛ پس سخاوتى نكرد و منفعتى به من نرسانید تا این كه حركت داد درخت خشك را فرزند گرامى رسول خدا كه بى شك فرزند پیامبر مصطفى صلى الله علیه و آله و پسندیده و برگزیده است از حیث سخاوت و كرم و كریم و جواد است و از بطن مطهره بتول عذراست .
به درستى كه اى معاویه گروه بنى هاشم را بر شما كه نسل امید هستید از قدر و فضیلت و منقبت و زیادتى هست چنان كه زمین گلزار و فصل بهار را فضیلت بیشترى است بر زمین خشك خالى و بى علف و بى ثمر و بر فصل خزان .

معاویه به اعرابى خطاب كرد: من تو را عطا نمودم و حاجت تو را برآوردم ، اما تو حسین علیه السلام را مدح و ثنا مى گویى ؟ اعرابى پاك طینت و نیكو سیرت به معاویه ملعون گفت : اى معاویه ! عطا نمودى براى من از حق و مال آن بزرگوار و برآوردى حاجت مرا به گفته او ، یعنى تو را هیچ حقى در میان نیست تا سزاوار مدح و ثنا باشى

مناقب ، ج 4، ص 82
 اعرابى به معناى بیابان نشین آمده است .
 محن الابرار، ص 28

شنبه 29/10/1386 - 11:12
دعا و زیارت

شدت علاقه امام حسین علیه السلام به دفاع از مظلوم و حمایت از ستم دیدگان را مى توان در داستان ارینب و همسرش عبدالله بن سلام دریافت كه اجمال و فشرده اش را در این جا متذكر مى شویم :
یزید در زمان ولایت عهدى با این كه همه نوع وسایل شهوت رانى كام جویى و كام روایى از قبیل پول ، مقام  و... در اختیار داشت ، چشم ناپاك و هرزه اش را به بانوى شوهر دار عفیفى دوخته بود.
پدرش معاویه به جاى این كه در برابر رفتار زشت و ننگین عكس العمل كوبنده اى نشان دهد، با حیله گرى و دروغ پردازى و فریبكارى ، مقدماتى فراهم ساخت تا زن پاكدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته . امام حسین علیه السلام از قضیه با خبر شد. در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یكى از قوانین اسلام زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدى و تجاوز یزید را از خانواده مسلمان و پاكیزه اى قطع نمود و با این كار همت و غیرت هاشمیان را نمایان ساخت و علاقه مندى خود را به حفظ نوامیس جامعه مسلمان ابراز داشت و این رفتار داستانى شد كه در مفاخر آل على (ع) و دنائت و ستمگرى بنى امیه ، براى همیشه در تاریخ به یادگار ماند.

پیشواى سوم به نقل از الامامه و السیاسه ، ج 1، ص 253 به بعد

شنبه 29/10/1386 - 11:11
دعا و زیارت

معاویه در طول خلافت بیست ساله خود پایه هاى حكومت فرزند فرومایه اش یزید را كه عصاره فساد و ثمره شجره اموى بود، محكم و استوار ساخت . پس از مرگ معاویه مردى روى كار آمد كه نه تنها تربیت دینى نداشت ، بلكه با اسلام پیامبر بر اساس كینه توزى هاى دوران جاهلیت و جنگ هاى بدر و احد و احزاب شدیدا مخالفت بود.
حكومتى كه باید محقق رسالت اسلام مجرى قوانین و حدود نماینده افكار و آراى مسلمانان و تجسم روح جامعه اسلامى باشد به دست مرد پلیدى افتاد كه آشكارا موضوع رسالت و وحى محمد صلى الله علیه و آله را انكار مى كرد و به سان جد خود ابوسفیان همه را پندارى بى نمى دانست. آیا در چنین اوضاع و احوال ، و با انتشار فساد در حوزه هاى حكومت اسلامى و نفوذ عناصر مرتجع كه مى خواستند اوضاع را به دوران جاهلیت بازگردانند، حضرت حسین بن على علیه السلام كه نمونه تقوا و پرهیزكارى و سمبل آزادى و یگانه حامى دین و یاور پیامبر بود مى توانست دست بیعت به چنین مردى بدهد و بر جنایات و ستم كارى هاى و منویات پلید او صحه بگذارد. هنگامى كه ولید استاندار مدینه امام علیه السلام را به استاندارى دعوت كرد و نامه یزید را براى او خواند و از حضرت خواست كه با یزید بیعت كند، وى در پاسخ گفت : انا اهل بیت النبوه و معدن الرساله و مختلف الملائكه ، بنا فتح الله و بنا ختم ما خاندان نبوت و رسالت و مركز آمد و رفت فرشتگان و محل نزول رحمت خدا هستیم و...
یزید مردى است فاسق و بزهكار، شراب خوار، قاتل بى گناهان و متاجر به فسق ، مثل من با این سوابق درخشان با چنین كسى بیعت نمى كند.

بدین گونه امام (ع) با نهضت خلافت و سازنده خود، ماهیت كثیف این حكومت را به مسلمانان جهان نشان داد و پرده از روى منویات خطرناك آن برداشت و سرانجام احساسات مردم را علیه امویان بسیج نمود. چیزى نگذشت كه درتمام اقطار اسلامى نهضت هایى روى داد كه منجر به نابودى كامل حكومت امویان شد. در زمان معاویه مردان شجاع و نامى فراوانى از مسلمین چون حجر بن عدى و رشید هجرى را به جرم حب اهل بیت و ولاى على علیه السلام كشتند. علاوه بر همه اینها معاویه با تمهید مقدماتى ننگین ، سبط اكبر رسول خدا صلى الله علیه و آله یعنى امام دوم شیعیان جهان حسن بن على علیه السلام را مسموم و شهید مى سازد.

البدایه و النهایه ، ص 197، مقاتل الطالبیین ، ص 120
 بحار، ج 44، ص 325، دمعه الساكبه ، ص 273، اعیان الشیعه ، ج 4، ص 112، مقتل خوارزمى ، ج 1، ص 184
مكتب اسلام ، ش 2، ص 12
 اقتباس از تحقیقى كوتاه درباره شیعه ، ص 93

شنبه 29/10/1386 - 11:9
دعا و زیارت

روایت شده كه خداى توانا آن چهار هزار فرشته اى را كه در جنگ بدر براى رسول خدا صلى الله علیه و آله فرستاده بود، براى امام حسین علیه السلام نیز فرو فرستاد و آن حضرت را مخیر كرد بین این كه بر دشمنان خود ظفر یابد و این كه خدا را ملاقات كند. ولى آن حضرت ملاقات خدا را انتخاب كرد و به فرشتگان دستور داد كه نزد قبرش باشند. آن فرشتگان ژولیده مو و غبار آلوده و منتظر قیام آن قائمى هستند كه از فرزندان حسین علیه السلام است .
روایت شده كه امام حسین علیه السلام روز عاشورا 1800 جنگجو را به دست خود به جهنم فرستاد و آنان را براى مبارزه دعوت مى كرد. ابتدا یك نفر یك نفر براى جنگ با آن حضرت مى آمدند. بعد از آن ده نفر ده نفر، براى سومین بار صد نفر صد نفر به جنگ او آمدند. براى آخرین بار همه لشكر به دور آن حضرت اجتماع كردند و حضرت را از چهار طرف احاطه كردند

ترجمه اثبات الوصیه ، ص 311

شنبه 29/10/1386 - 11:7
دعا و زیارت

بنا به روایتى كه در مقتل ابن بابویه و مقتل ابن طاووس مسطور است عدد لشكر مخالف به صد هزار نفر رسید و با آن حضرت از خویش و بیگانه از 82 و به قول مشهور از 72 تن بیش نبودند و با وجود این در خاطرش ملالى و در دلش اضطرابى به هم نرسید و با قلت انصار و كثرت اعدا صبر مى نمود و با اعدا جنگى كرد كه مگر پدرش حیدر صفدر در صفین و جمل كرده باشد و تیغى كار فرموده كه مگر على علیه السلام در بدر و احد كار فرموده باشد تا به حدى كه مردم شجاعت حضرت امیر المومنین (ع) را فراموش كردند و شجاعت او را در میان عرب مثل شد، چه در مقتل روایتى مذكور است كه عدد كشتگان آن حضرت قادر بر كشتن اینها مى بود و به دم تیغش مى آمدند و نمى كشت و سر آن را كسى نمى دانست تا آن كه از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام پرسیدند كه سر این چه بود؟ فرمود: چون جدم مى دانست كه در صلب آنان جمیع شیعیان هستند ایشان را به همین جهت نمى كشت.
حاصل آن كه آن حضرت را نزد خدا مرتبه بزرگى بود كه بدون شهادت به آن مرتبه نمى رسد، بنابراین كوشش كرد تا خود را بدان مرتبه بزرگ رسانید.
در اخبار آمده كه از افرادى كه در كربلا حاضر شده بودند به بلاى و عقوبتى گرفتار شدند و محل عبرت دیگران گردیدند و به رسوایى هر چه تمام تر به جهنم واصل شدند.

حدیقه الشیعه ، ص 500

شنبه 29/10/1386 - 11:6
دعا و زیارت

روزى عمر بر منبر رسول خدا صلى الله علیه و آله بود و شایستگى خود را براى پیشوایى مومنان اعلام مى كرد.
امام حسین علیه السلام در حالى كه از سن مباركش ده سال مى گذشت وارد مسجد شد. چون گفته هاى عمر را شنید، آمد در برابر منبر ایستاد و چشمان انبوه جمعیت متوجه آن حضرت گشت ، آن گاه با كمال شجاعت فرمود: اى دروغگو از منبر جدم  رسول الله صلى الله علیه و آله پایین بیا، این منبر پدر تو نیست . در این صحنه با عمر احتجاج كرد و از فضایل پدر و جدش محمد صلى الله علیه و آله و مادر گرامى اش بیاناتى ایراد فرمود كه همه مردم از شوق و ذوق گریستند

احقاق الحق ، ج 11، ص 425
بلاغه الحسین ، سید مصطفى موسوى حائرى ، ص 28

شنبه 29/10/1386 - 10:16
دعا و زیارت

على علیه السلام فرمود: هنگامى كه ابوبكر خلافت را ربود، روز جمعه براى خطبه نماز جمعه بالاى منبر رفت. حسنین (ع) هم آماده نماز بودند، حسین علیه السلام جلو منبر رفت و فرمود: این منبر پدر من است. (ابوبكر سیاست همیشگى را به كار بست) گریست و گفت : راست مى گویى ، این منبر پدر تو است نه پدر من ، در این زمان امیرالمومنین علیه السلام وارد شد و علت گریه را پرسید، جریان را به عرض مباركش ‍ رساندند.
فرمود: ابوبكر، پسر در هفت سالگى دندان مى ریزد و دندان هاى اولیه از هفت تا دوازده سالگى تكمیل مى گردد و در بیست و هشت سالگى رشد عقلش به پایان مى رسد، بعد از آن هر چه فرا گیرد تجربه و آزمایش ‍ است.

ازدواج در اسلام ، ص 268

شنبه 29/10/1386 - 10:14
دعا و زیارت

در روایتى آمده است كه فاطمه علیه السلام دو فرزند خود حسن و حسین علیه السلام را نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آورد در آن بیمارى كه آن حضرت رحلت فرمود و عرض كرد: یا رسول الله ، این دو فرزند تو هستند، چیزى از خود به آنها میراث ده . حضرت فرمود: حسن را هیبت و بزرگوارى دادم و حسین علیه السلام را بخشش و شجاعت.

نفس المهموم ، ص 9

شنبه 29/10/1386 - 10:13
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته