• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3184
تعداد نظرات : 132
زمان آخرین مطلب : 3399روز قبل
دعا و زیارت

مسعودى در مروج الذهب مى گوید: جمع مدت سلطنت بنى امیه تا زمانى كه منقرض شدند و خلافت به بنى العباس منتقل شد، هزار ماه كامل بود بدون كم و زیاد. رسول خدا صلى الله علیه و آله همیشه ابوسفیان را لعن مى كرد و مى فرمود:
اللعین بن اللعین ، الطلیق بن الطلیق . و نیز رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده است :
هرگاه معاویه را بر منبر من دیدید او را بكشید.

پرتوى از عظمت حسین علیه السلام ، ص 267 به نقل از ابوالشهداء ص 1 و 77.

شنبه 29/10/1386 - 18:47
دعا و زیارت

نیز از آیاتى كه در ذم بنى امیه نازل شده ، سوره قدر است . مقصود از الف شهر دولت بنى امیه است كه هزار ماه بود، و از بركات و ثواب لیله القدر محروم بودند و خیر اخروى یك شب قدر از خیر دنیوى هزار ماه ریاست بنى امیه بیشتر است چنان كه فخر رازى در تفسیر كبیر و ابن اثیر در اسد الغابه از امام مجتبى علیه السلام نقل مى كنند كه رسول خدا صلى الله علیه و آله در خواب دید كه بنى امیه پاى بر منبرش مى گذارند و نیز مى گوید: روایت شده كه جست و خیز مى كنند بر منبرش چون بوزینه گان . پس خداى تعالى این آیات را فرستاد: انا انزلناه ...خیر من الف شهر.
قاسم كه راوى حدیث است مى گوید: حساب كردیم دیدیم ملك بنى امیه هزار ماه است

ابوالشهداء، ص 3

شنبه 29/10/1386 - 16:48
دعا و زیارت

 ما جعلنا الرویا التى اریناك الافتنه للناس و الشجره الملعونه فى القرآن و نخوفهم فما یزید هم الا طغیانا كبیرا مفسران عموما در تفسیر این آیه شریفه نوشته اند:
رسول اكرم صلى الله علیه و آله در خواب دید میمون ها بر منبر او بالا مى روند. حضرت سخت متاثر شد. جبرئیل نازل شد و خواب را تعبیر نمود و گفت : بنى امیه بر بنى هاشم غلبه مى كنند و از منبر رسول خدا صلى الله علیه و آله بالا مى روند، آنها شجره ملعونه هستند روایت شده كه از این تاریخ دیگر كسى خنده بر لب پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله ندید

دیوان اقبال ، ص 72.

شنبه 29/10/1386 - 16:46
دعا و زیارت

اللهم ان هذا یوم تبركت به بنو امیه و ابن آكله الاكباد اللعین ابن اللعین على لسانك و لسان نبیك صلى الله علیه و آله فى كل موطن و موقف وقف فیه نبیك صلى الله علیه و آله ، اللهم العن اباسفیان و معاویه و یزید بن معاویه علیهم منك اللعنه ابد الابدین و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقلتهم الحسین صلوات الله علیه ، اللهم فضاعف علیهم اللعن منك و العذاب الالیم ... (فرازى از زیارت عاشورا)

شنبه 29/10/1386 - 16:42
دعا و زیارت

در مدینه المعاجز عبدالله بن محمد گوید:
در مسجد در محضر مقدس ‍ حسین بن على علیهما السلام نشسته بودیم ، فرزندش على اكبر در آمد و از پدر بزرگوارش در غیر موسم انگور طلبید. آن حضرت دست مباركش را بر ستون مسجد زد و انگور و موز بیرون آورد و فرمود:
ما عند الله لاولیائه اكثر، آنچه نزد خداوند است براى دوستانش بیشتر از این خواهد بود

 وقایع عاشورا، زندگانى سید الشهدا علیه السلام ، ص 96

شنبه 29/10/1386 - 16:39
دعا و زیارت

عالم و فقیه فرزانه آیه الله العظمى آقاى حاج سید محمد حسینى شیرازى دام ظله العالى در كتاب عاشورا روز تجدید اسلام معجزه اى را از حضرت امام حسین علیه السلام نقل مى كند، ایشان مى فرماید:
در كربلا با صائبى ها مباحثات فراوانى شنیده ام ، از جمله آنها این داستان است .
یك زن صائبى شب عاشورا به یكى از مجالس سیدالشهدا علیه السلام كه در همسایگى آنها بر پا بوده مى رود و براى دختر خود مقدارى برنج به عنوان تبرك درخواست مى كند و از صاحب منزل مى خواهد این امر را براى كسى نگوید، چون نزد صائبى ها این كار بسیار ناخوشایند بوده و جرم به حساب مى آمد و اگر این امر افشا مى شد احیانا به كشته شدن او مى انجامیده است. بعد از گذشت یك سال با روى باز و چهره خندان به صاحب مجلس ‍ مى گوید: به بركت مجلس سیدالشهدا علیه السلام ، دخترم بعد از 13 سال حامله گشته و فرزندى به او عنایت شده كه نامش را حسین گذاشتیم و به این وسیله تمام آن خانواده به دین اسلام مشرف مى شوند

براى آگاهى بیشتر درباره صابئى ها به سه آیه ذیل و تفسیر آن مراجعه شود: سوره بقره آیه 62، سوره مائده آیه 69، سوره حج آیه 17

شنبه 29/10/1386 - 16:37
دعا و زیارت
زراره بن اعین گوید: امام صادق علیه السلام آن مهد مرا حدیث نمود كه عبدالله بن شداد بن الهادى احبشى مریض شد و سخت تب كرد، حسین بن على علیه السلام چون این بدانست به عیادت او رفت. هنگامى كه از در خانه وارد شد، تب از عبدالله بیرون شد، عرض كرد: شاد و شاكرم از آن منزلت كه خداوند شما را عطا فرموده همانا تب از شما گریزان است.
حضرت فرمود: والله ما خلق الله شیئا الا قد امره بالطاعه لنا
به خدا سوگند خداوند چیزى را نیافرید مگر این كه او را به اطاعت ما امر نمود.
عبدالله عرض كرد: در این هنگام صدایى شنیدم و كسى را ندیدم كه همى گوید: لبیك
شنبه 29/10/1386 - 16:35
دعا و زیارت

طبیبى بود اهل موصل از دوستان معاویه كه او را خلیفه مى دانست . روزى یكى از پیروان مكتب علوى با او ملاقات كرد و در ضمن اتمام حجت به او فهمانید كه امام باید داراى فضایل و مكارم اخلاق باشد و اكنون علایم امامت در حسین بن على موجود است ، و از خوان احسان او ایتام و مساكین بهره ورند، سخنان او را در دل آن طبیب موثر شد، اما با خود گفت : مى باید گفتار این كس را محك زد، اتفاقا در همسایگى او بیوه زنى بود كه یتیمى داشت و آن زن مریض شد. پسرش را نزد طبیب فرستاد و گفت : مادرم چنان حالتى یافته ، طبیب پس از استفسار از عقیده آن پسر دید از محبان حسین علیه السلام است ، گفت : علاج مرض مادرت جگر اسبى است فلان رنگ.
یتیم گفت : از كجا فراهم كنم ؟ پاسخ داد: از امامت حسین بطلب
آن طبیب خدمت امام حسین آمد و از غلامان خواست او را به طویله ببرند تا اسب ها را بنگرد. چون آنها را كشته دید پرسید نه براى چه اینها را كشته اند؟ گفتند: براى یتیمى كه مادرش معالجه شود طبیب تقاضا كرد خدمت حضرت برسد. چون او را آوردند به قدم هاى آن بزرگوار افتاد و از شیعیان شد.
حضرت علت پرسید؟ او جریان را بیان كرد. حضرت فرمود: اینها سهل است ، بیا تا به تو امرى بالاتر بنمایم و دعا نمود: الهى تو قادرى اینها را زنده كنى ، اگر ما را نزد تو قرب و منزلتى است به حرمت جد و پدر و مادر و برادرم اینها را زنده گردان اسبان به قدرت بارى زنده شدند

تحفه ، ص 148

شنبه 29/10/1386 - 16:30
دعا و زیارت
یحیاى ام طویل گوید:
نزد مولایم امام حسین علیه السلام بودم كه جوانى بر آن حضرت داخل شد و او مى گریست.
حضرت فرمود: چه تو را مى گریاند جوان عرض كرد: یابن رسول الله ، همانا مادرم در این ساعت مرد و ثروتى زیاد واگذارده و به من وصیتى نكرده و نمى دانم كجا او را دفن كنم (و او را از آن مال بازداشته بود) حضرت فرمود: هنگام مرگ به تو چه گفت ؟ عرض ‍ كرد: به من گفت : چون خواستى كارى براى من انجام دهى به جا نیاور مگر به آنچه فرزند دختر رسول خدا اشاره فرماید. اكنون اى مولایم چه مى فرمایى ؟
حضرت فرمود: آیا دوست دارى خداوند مادر تو را زنده كند و تو را به آنچه مى خواهى خبر دهد؟
آن جوان گفت : چه بسیار نیك است ، حضرت برخاست و با آن جوان روانه شد و مردم هم با آنان روانه شدند تا به منزل مادر او رسیدند. حضرت بر سر مادر او ایستاد و خداى عزوجل را به دعاهایى خواند كه نفهمیدم.
بعد فرمود: قومى یا امه الله باذن الله تعالى و اوصى الى ابنك بما تریدین . اى كنیز خدا به اذن خداى تعالى برخیز و به پسرت آنچه خواهى وصیت كن.
 ناگاه آن زن برخاست و شهادت داد و گفت : السلام علیك یابن رسول الله ، همانا نزد من مال زیادى بود در فلان جا نهادم ، آن را بیرون آور و دو سوم آن براى شما هر چه خواهید بكنید و یك سوم دیگر را به همین پسرم بده اگر مى دانى دوست شماست و اگر مخالف است از آن منعش فرما، زیرا مال من حرام است بر كسى كه شما اهل بیت را دشمن بدارد.
آن زن دوباره مرد و حضرت فرمود: او را غسل دهید و دفن كنید
شنبه 29/10/1386 - 16:28
دعا و زیارت

هنگامى كه امام حسین علیه السلام از مدینه طیبه به قصد زیارت بیت الله الحرام بیرون شد و در خدمت آن حضرت جمعیت زیادى بودند، مردى از قافله مریض شد و به آن حضرت عرض كرد: به انار خیلى میل دارم.
آن جناب فرمود: در این بیابان باغى است از انار و میوه هاى دیگر، برو و هرچه مى خواهى تناول كن . در آن سرزمین قبل از این باغى نبود. اهل قافله رفتند باغى مشاهده كرده ، داخل آن شدند و هر كس از هر میوه اى خواست خورد.
و چون از باغ بیرون آمدند از نظرها ناپدید شد (معجزه دیگر در آن وقت از آن حضرت سر زد) در همان حال آهویى پیدا شد حضرت به او اشاره نمود (آهو نزدیك آمد)، فرمود او را ذبح كنید و استخوان آن را نشكنید آن حیوان را ذبح كردند و گوشت آن را خوردند و استخوان ها را در پوستش نهادند. آن حضرت دعا كرد و آهو زنده شد پس به اصحاب فرمود هر كدام به شیر آهو مایل باشید از آن بدوشید. همه از آن دوشیدند و آشامیدند و به بركت دعاى حضرت همه را كفایت كرد. بعد به آهو فرمود تو را چند طفل است و انتظارت را مى كشند برو آنها را شیر بده

كبریت احمر، ص 345

شنبه 29/10/1386 - 16:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته