• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1449
تعداد نظرات : 521
زمان آخرین مطلب : 4613روز قبل
طنز و سرگرمی

اینم یک نمونه امضاء گرفتن+عکس

اینم یک نمونه امضاء گرفتن+عکس
بدون شرح!

 


چهارشنبه 6/7/1390 - 17:46
طنز و سرگرمی

عکس طنز: خیلی مخلصم!!

عکس طنز: خیلی مخلصم!!
بدون شرح!
خیلی مخلصم!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کوچیکتم!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چهارشنبه 6/7/1390 - 17:43
طنز و سرگرمی

خوش به حال کچل ها!! (طنز)

خوش به حال کچل ها!! (طنز)
من همیشه به کچل‌ها حسادت می‌کردم. بعد از خواندن این خبر، یک دلیل دیگر به دلایلم برای حسادت اضافه شد...

خبر: «موها زمان سکته را می‌دانند،‌ چون تحقیقات نشان می‌دهد موها می‌توانند تاریخچه‌ای از استرس‌های شخص را در خود ذخیره کنند.»

من همیشه به کچل‌ها حسادت می‌کردم. بعد از خواندن این خبر، یک دلیل دیگر به دلایلم برای حسادت اضافه شد.

1- کچل‌ها زودتر از همه متوجه شروع بارش باران می‌شوند.

2- کچل‌ها می‌توانند با خیال راحت شیشه اتومبیل را پایین بکشند و از جریان هوا لذت ببرند.

3- آنها به راحتی می‌توانند برای رفتن به مهمترین مهمانی‌ها هم از موتورسیکلت استفاده کنند.

4- مودارها اگر عرق بکنند، باید بروند حمام و کلی موهایشان را با شامپو چنگ بزنند تا چربی و عرق از پوست سرشان پاک شود ولی کچل‌ها با یک دستمال کاغذی مشکل را حل می‌کنند.

5- کچل‌ها غصه‌هایشان کمتر است و مثل بقیه هر روز نگرانی ریزش موهایشان را ندارند.

6- و بالاخره اینکه کچل‌ها استرس‌هایشان ذخیره نمی‌شود.

چهارشنبه 6/7/1390 - 17:42
طنز و سرگرمی

عکس: عشق کثیف!!

عکس: عشق کثیف!!
بدون شرح!
I love u  با طعم سوسکی!
چهارشنبه 6/7/1390 - 17:39
تزیینات و دکوراسیون

قلب خانه خود را روشن کنید !!

قلب خانه خود را روشن کنید !!
جایی که شاید شما بیشترین زمان را در آن می گذرانید . پس بهتر است دوستش داشته باشید . شما می توانید این علاقه را با نصب چراغ مورد علاقه خودتان که می تواند ...

 

 

آشپزخانه در هر خانه ای فضایی کاربردی به حساب می آید که در آن کاری به نام پخت غذا انجام می شود . پس نورپردازی آن بسیار مهم است . در این مقاله ایده هایی برا ی نورپردازی در آشپزخانه برای شما داریم .

 

تعریف کردن محدوده غذاخوری

اگر شما در خانه ای زندگی می کنید که آشپزخانه بزرگی دارد پس یک غذاخوری هم در آشپزخانه دارید که تمام اعضای خانواده برای سه وعده دور آن جمع می شوند. میزغذاخوری شما در واقع مرکز ثقل آشپزخانه شماست پس با نصب یک لامپ معلق و زیبا نور مرکزی آشپزخانه را در بالای آن متمرکز کنید .

روشن کردن بوسیله چراغ های پایه
نصب کردن چراغ روی پایه های یونیت مرکزی و یا حتی کف آشپزخانه روش بسیار مناسبی برای روشن کردن یک محدوده خاص می باشد که به زیبایی کف پوش آشپزخانه هم می افزاید.
آشپزخانه را براق کنید
می توانید در آشپزخانه فضایی کاربردی برای تهیه و آماده سازی غذا بوسیله چند لامپ مهتابی که در زیر کابینت های بالا نصب می کنید ، خلق کنید .مطمئن شوید که لامپ ها در جایی قرار گرفته اند که از دید شما و دیگران پنهانند.
به آشپزخانه خود رنگ اضافه کنید
لامپ های مهتابی رنگی در پشت تاج کابینتهای بالا نصب کنید تا سقف آشپزخانه را رنگی کند. در انتخاب رنگ دقت کنید، نباید رنگتان خیلی تیره باشد بهتر است از رنگ های روشن و طبیعی استفاده کنید تا به نظر نرسد که آن رنگ بر محیط غالب شده است .
درخشان کردن قفسه آشپزخانه
قفسه مورد نظر خود را انتخاب کنید و بعد با زیبا ترین ظروفی که در آشپزخانه شما پیدا می شود آن را پر کنید. حالا با نصب یک یا دو لامپ هالوژن به تلالو ظروفتان اضافه کنید .
آویختن یک چلچراغ
در آشپزخانه یک کانون مرکزی بوسیله یک چلچراغ ایجاد کنید.یک صفحه فلزی، تعدادی کریستال و نورافکن چلچراغ مدرنی را خلق می کند که آشپزخانه شما را مدرن می کند.
انتخاب نور نقطه ای
هالوژن ها ایده خوبی برای آشپزخانه هستند چرا کهبه شما این امکان را می دهند تا هر نقطه ای را که مورد نظرتان است ، روشن کنید. در مورد جایگاه نصب و تعدادشان دقت کنید .
انبار را روشن کنید
هر آشپزخانه ای فضاهای پرت و بلااستفاده ای دارد که شما می توانید بوسیله نصب چند تاقچه که در پشت آنها تعدادی هم لامپ مهتابی نصب شده است آنها را به یک گنجه یا انباری تبدیل کنید . با روشن شدن این تاقچه ها شما می توانید به راحتی وسایل مورد نیازتان را پیدا کنید.
به آشپزخانه خود دلبستگی پیدا کنید
لامپ های زیبا فقط مخصوص نشیمن و یا اتاق خواب نیست . آشپزخانه در واقع قلب هر خانه ای است، جایی که شاید شما بیشترین زمان را در آن می گذرانید . پس بهتر است دوستش داشته باشید . شما می توانید این علاقه را با نصب چراغ مورد علاقه خودتان که می تواند هر شکلی داشته باشد ایجاد کنید . 
چهارشنبه 6/7/1390 - 17:30
تزیینات و دکوراسیون

چطور با کنف چراغ‌های آویز بسازیم؟

چطور با کنف چراغ‌های آویز بسازیم؟
با استفاده از ماژیک روی توپ یک دایره بکشید. دور این دایره را خالی بگذارید تا بعد از درست‌شدن آویز جای کافی برای وارد کردن لامپ و سرپیچ و یا تعویض لامپ‌ها در موقع نیاز داشته باشید.

اگر می‌خواهید به‌راحتی با استفاده از نخ کنف آویزی زیبا با سایه‌های زیباتر داشته باشید، مراحل زیر را دنبال کنید.


وسایل و ابزار مورد نیاز:
توپ‌های ارتجاعی در اندازه‌های مختلف
چسب ‌مایع با کیفیت، مخصوص کاردستی
نایلون و پارچه
دستکش
ماژیک
سوزن پنچرگیری (قابل تهیه در فروشگاه‌های ورزشی)
نخ کنفی به مقدار 546 گرم ( می‌توانید از نخ‌های کنف رنگی نیز استفاده کنید)
مراحل ساخت :
1- با استفاده از ماژیک روی توپ یک دایره بکشید. دور این دایره را خالی بگذارید تا بعد از درست‌شدن آویز جای کافی برای وارد کردن لامپ و سرپیچ و یا تعویض لامپ‌ها در موقع نیاز داشته باشید.
2- برای جلوگیری از مالیده شدن چسب به اطراف، سطح کار را با نایلون یا پارچه بپوشانید و از دستکش استفاده کنید.
3- بهترین روش برای چسباندن کنف به توپ آغشته شدن ¼ از چسب تیوپی به انگشت‌هاست. چسب را روی نخ کشیده، دور توپ بپیچید. نخ به راحتی به توپ خواهد چسبید. جاهای خالی را با چسب و پیچیدن کلاف دور آن پر کنید.
4- کار چسب‌زدن و پیچیدن را روی قسمت‌های مختلف توپ تکرار کرده، ادامه دهید. هر قدر کلاف بیش‌تر پیچیده شود، آویز محکم‌تر خواهد شد.
5- مطمئن شوید که نخ روی دایره را نگرفته باشد. قسمت‌های خالی را با کمی چسب و کنف پر کنید.
6- مراحل 5-1 را در مورد سایر آویزها با اندازه‌های مختلف تکرار کنید. بگذارید چسب کاملا خشک شود. برای این کار 48 ساعت وقت لازم است.
7- با استفاده از سوزن باد توپ را خالی کنید.
8- توپ خالی‌شده را از آویز بیرون آورید.
9- در مرحله آخر یک سیم متصل به لامپ و سرپیچ را از سوراخ دایره‌ای رد کنید. سعی کنید سیم در وسط قرار بگیرد.
10- در مرحله نصب باید کمی فنی باشید یا از افراد باتجربه کمک بگیرید. سیم را به سقف وصل کنید. دقت کنید آویز درست در وسط اتاق قرار بگیرد و به چپ یا راست منحرف نباشد.
چهارشنبه 6/7/1390 - 17:29
تزیینات و دکوراسیون

آموزش رنگ کردن و پتینه دیوار برای یک اتاق دخترانه!

آموزش رنگ کردن و پتینه دیوار برای یک اتاق دخترانه!
این طراحی با نقش و نگار های تصادفی یا فضای با برنامه كنترل شده است. در اینجا گل ها ی به كار برده شده تصادفا و اتفاقی با فاصله های یكسان از هم قرار دارند.
  
قدرت گل
این طراحی با نقش و نگار های تصادفی یا فضای با برنامه كنترل شده است. در اینجا گل ها ی به كار برده شده تصادفا و اتفاقی با فاصله های یكسان از هم قرار دارند. 


 
1- پوشش رنگ اصلی دیوار را میتوانید با انواع رنگهای پلاستیک یا روغنی یا حتی پوشش دیواری بلکا انجام دهید ، لكه ها و سوراخ ها را با دقت پیدا كرده و آن ها را بپوشانید و از بین ببرید. یك دیوار را تمام كنید و زمان دهید تا خشك شود
 

3- اگر از رنگ دیوار استفاده کنید میتوانید به صورت زیر با تنالیته رنگهای روشنتر و تیره تر بر روی دیوار سایه روشن ایجاد کنید. رنگی كه در زمینه قرار دارد با ماله های پشمی مالیده شده و زمینه ای مناسب برای گل های زیبا ایجاد كرده است. 

4-  با فشار زیاد گل ها را روی دیوار مهر كنید. از رنگ غلیظ استفاده کنید. مهر را بدون لغزش از دیوار دور كنید. مكان گل ها تقریبا در فاصله ی 20 تا 30 سانتی در كنار هم قرار دارند.  برای ساختن مهر هم به راحتی میتوانید با یک عدد مقوای کلفت (مثلا مقوای جعهبه کفش) وچسباندم آن بر روی یک تکه شیشه این قالب را درست کنید.
چهارشنبه 6/7/1390 - 17:27
تزیینات و دکوراسیون

نقش رنگ ها در دکوراسیون چقدر است ؟

نقش رنگ ها در دکوراسیون چقدر است ؟
استفاده از چرخه رنگ و تلفیق آن‌ها، شما را به ایده‌ای که در نظر دارید، نزدیک می‌کند.برای تغییر فضایی که در آن قرار دارید باید بتوانید انتخاب رنگ کرده، آن‌ها را تلفیق کنید.

مهارت‌های خود را در زمینه دکوراسیون با آشنایی با رنگ‌ها بالا ببرید و طراح و دکوراتور منزل خود شوید.
مهم‌ترین نقش را در طراحی و دکوراسیون داخلی، رنگ‌ها بر عهده دارند.

هر چیزی که می‌بینیم دارای رنگ است. رنگ‌ها باعث می‌شوند چیزها را احساس کنیم به عبارتی می‌توان گفت خود نیز دارای احساسند!
رنگ‌ها معنی‌دار بوده و نوع احساس ما را منعکس می‌کنند.
هریک از رنگ‌های قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، بنفش، سیاه، سفید، خاکستری و قهوه‌ای معنی خاصی دارند.
استفاده از چرخه رنگ و تلفیق آن‌ها، شما را به ایده‌ای که در نظر دارید، نزدیک می‌کند.برای تغییر فضایی که در آن قرار دارید و انجام دکوراسیون باید بتوانید انتخاب رنگ کرده، آن‌ها را تلفیق کنید.
رنگ ها به دو دسته گرم و سرد تقسیم می شوند. رنگ‌های گرم و سرد .
انواع رنگ‌های قرمز، زرد و نارنجی در چرخه رنگ، گرم هستند و با افزایش آدرنالین موجب بالا رفتن فشار خون، افزایش تنفس و در نهایت افزایش درجه حرارت و احساس گرما می‌شوند.رنگ‌های پررنگ‌تر احساس بیشتری ایجاد می‌کنند.
رنگ‌های سبز و آبی در چرخه رنگ سردند، ضربان قلب را کم کرده، ماهیچه‌ها را ریلکس و دمای بدن را پایین می‌آورند و حس سرما می‌دهند.
بنفش می‌تواند بسته به درصد رنگ‌های تشکیل‌دهنده آن هم گرم و هم سرد باشد. اگر رنگ آبی آن بیشتر باشد، سرد و اگر قرمزبیشتر باشد، گرم خواهد بود .
از ویژگی‌های رنگ‌ها به نفع خود در دکوراسیون استفاده کنید.
چهارشنبه 6/7/1390 - 17:26
مصاحبه و گفتگو

گفت‌وگو با كیوان ساكت همزمان با انتشار آلبوم «رقص انگشتان»

کیوان ساکت
كیوان ساكت به تازگی آلبوم «رقص انگشتان» را روانه بازار موسیقی كرده است كه این بهانه‌ای شد تا سراغ او برویم و از این هنرمند درباره....
به موسیقی توجه نمی‌شود
كیوان ساكت از جمله هنرمندانی است كه با رسانه ارتباط خوبی داردو گاهی هم دست به قلم می‌برد اما وسواس او را می‌توان در كلامش و یادداشت‌هایی كه گه گاه در نشریات مختلف منتشر می‌شود، به وضوح دید. وسواسی كه در خلق آثارش به اوج می‌رسد تا اثری ماندگار از او به جا بماند.
كیوان ساكت در سال ۱۳۷۵ گروه «وزیری» را تاسیس كرد و از آن زمان تا كنون آثار زیادی را با این گروه اجرا كرده‌است. در سال ۱۳۶۹ به دعوت پرویز مشكاتیان به عنوان نوازنده و تكنواز به گروه «عارف» دعوت شد و حاصل این همكاری آثاری نظیر «افشاری مركب»، «افق مهر»، «وطن من» با صدای ایرج بسطامی و «مقام صبر» با صدای علیرضا افتخاری است.
اوایل سال «نای شكسته» و كتاب «بیایید تار و سه تار بنوازیم» از كیوان ساكت راهی بازار شد. ساكت سه سال پیش ضبط آلبوم «نای شكسته» با آواز امیرمحمد تفتی را در استودیو «پژواك» و «رهگذر هفت اقلیم» آغاز كرد اما این اثر در سال 90 توسط انتشارات آوای باربد پخش شده است؛ هر چند این آلبوم به دلیل جو نابسامان بازار نشر موسیقی تا سه سال در آرشیو انتشارات آوای باربد ماند اما به گفته ساكت چیزی از ارزش كار كاسته نشده است. در این اثر نوازندگان سرشناس موسیقی ایرانی نظیر حسن ناهید (نی)، ارسلان كامكار (ویلن)، سیاوش زهرالدینی (ویلن آلتو)، علیرضا خورشید فر (كنترباس)، ناصر رحیمی ( فلوت)، فرشید حفظی فر (ابوا) حضور داشتند. این اثر به مناسبت بزرگداشت امیرخسرو دهلوی و براساس شعر معروف او یعنی «ابر می‌بارد و من می‌شوم از یار جدا» ساخته شده است. با اینكه علاقه مندی كیوان ساكت موسیقی بی‌كلام است و معتقد است جای خالی این نوع موسیقی در فرهنگ موسیقی ما كم است اما از انتشار آلبوم باكلام نیز غافل نشده است.
كیوان ساكت معتقد بوده و هست كه ما باید موسیقی خود را به جهان معرفی كنیم. در همین راستا او شروع به تحقیق و مطالعه كرد و پس از چندین سال تلاش پیگیر، در نهایت با انتشار آلبوم «دیدار شرق و غرب East meets West» همه چشم‌ها را خیره كرد. چراكه او برای اولین بار، در این آلبوم قطعات «مارش ترك» از موتزرات، «چهارفصل» از ویوالدی، «رقص مجار» شماره 1 و 4 و 5 از برامس، «چارداش» از مونتی و «كاپریس 24» و سه واریاسیون را از پاگانی نی و همچنین تم‌هایی از سمفونی شماره 40 موتزارت را با تار و همراهی پیانو اجرا كرد.
كیوان ساكت به تازگی آلبوم «رقص انگشتان» را روانه بازار موسیقی كرده است كه این بهانه‌ای شد تا سراغ او برویم و از این هنرمند درباره ضبط این آلبوم كه در یكی از استودیوهای روسیه انجام شده، بپرسیم.
این روزها یكی از آثار شما راهی بازار موسیقی شده است كه ضبط، انتشار و توزیع آن با فاصله زمانی بسیار كمی همراه بود. آلبوم «رقص انگشتان» چطور با این سرعت خلق شد؟
مدتی پیش برای اجرای برنامه‌ای از سوی كنسرواتوار چایكوفسكی روسیه به این كشور دعوت شده بودم كه علاوه بر برگزاری كنسرت، ترتیب ضبط برنامه‌ای نیز در یكی از مشهورترین استودیوهای این كشور داده شد و آنچه امروز در قالب آلبوم «رقص انگشتان» منتشر شده، یادگار سفر به مسكو است. آلبوم «رقص انگشتان» حاصل دو ساعت نوازندگی در این سالن است. ضمن اینكه در حین اجرا تعدادی از اساتید كنسرواتوار چایكوفسكی و برخی افراد دیگر مانند دوستان و همراهان ایرانی‌ام و كنسول ژاپن در روسیه از نزدیك شاهد این اجرا بودند كه در طبیعی‌تر شدن حس اجرا تاثیر مستقیم داشت.
این آلبوم در 3 بخش اجرا شده، این بخش‌های در چه فضاهایی هستند؟
بله. این آلبوم از سه قطعه تشكیل شده است كه بخش اول در حدود 12 دقیقه، قطعه دوم حدود 22 دقیقه و قطعه سوم حدود 8 دقیقه است. نوازندگی این قطعات به طور بداهه انجام شده است. من در قطعه اول سازم را سه گاه كوك كرده بودم‌ اما ناگهان كوك ساز را به «افشاری لا» تغییر دادم. در این بخش نگاه من در نوازندگی تركیبی است از نوازندگی استاد احمد عبادی، نوازندگی استاد صبا و دیدگاه شخصی خودم در موسیقی. در قطعه اول از درآمد افشاری آغاز كرده‌ام و سپس 4 مضرابی را در این آواز نواخته‌ام و در پایان مثنوی افشاری را كه به نظرم زیباترین مثنوی در میان مثنوی‌های ردیف دستگاهی است اجرا كردم. این نكته را نیز باید تاكید كنم كه گاه جملاتی از صبا یا عبادی در كارم دیده می‌شود كه سعی كرده‌ام گرفتار محض آنها نشوم. در قطعه دوم ابتدا از درآمد راست پنجگاه كارم را آغاز كردم، سپس گوشه نغمه، قطعه نگاه و فرود به اصفهان، سپس ورود به دشتی و اجرای گوشه دیلمان، اجرای گوشه عاشق كش‌ و در پایان چهار مضراب 7 ضربی راز مهتاب را اجرا كرده ام. در قطعه سوم من بر روی مومان دوم» كاپریچیو اسپانول» اثر كورساكوف ساز زده‌ام. در واقع اجرای زنده اركستر فیلارمونیك برلین را از این قطعه برای من فرستادند و من پیش از ورود به استودیو یكبار آن را گوش كردم و پس از ورود به استودیو آنچه در هنگام پخش قطعه به ذهنم می‌رسید را اجرا كردم.
شما در این اثر بداهه نوازی هم داشتید. فكر می‌كنید آیا همچنان بداهه نوازی مخاطب دارد؟
بله. بسیار زیاد.
پس چرا امروز در مقایسه با گذشته، اجرای بداهه نوازی تا این حد كاهش پیدا كرده و اگر در كنسرتی بداهه نوازی اجرا شود بسیار كوتاه و محدود به یك قطعه است؟
برای اینكه بداهه نوازی نیاز به مهارت، دانش و تجربه دارد و اینكه نوازنده بتواند در لحظه موسیقی را خلق، ارائه و به زیباترین شكل، بیان كند.
بیشتر هنرمندانی كه تجربه اجرا و ضبط اثری را در كشورهایی چون اوكراین یا روسیه دارند، از این اتفاق راضی هستند و ترجیح می‌دهند كه باز هم آثار خود را در آن كشورها اجرا و ضبط كنند، این تمایل براساس چه معیارهایی شكل گرفته است؟
متاسفانه ما در ایران امكان ضبط آنسامبل اركستر را نداریم. گروهی از هنرمندان ایرانی كه برای اجرا آثار خود به آنجا می‌روند، با اركستر كار می‌كنند كه اركستر بسیار قوی و توانمندی است‌ اما من خودم ساز زدم و رضایت من از استودیوی چایكوفسكی است. البته اجرا و ضبط این آلبوم دلیل دیگری داشت. من به روسیه دعوت شده بودم و این اثر هم در استودیوی چایكوفسكی ضبط شده و آلبوم آن پس از ضبط به من داده شد. من هم پس بازگشت به ایران آن را منتشر كردم.
فضای آن استودیو چطور بود، با استودیوهای خودمان قابل مقایسه بود؟
با كمال تاسف باید بگویم هیچ شباهتی به استودیوهایی كه در ایران وجود دارد، نداشت. استودیو مانند یك سالن كنسرت در اندازه كوچك‌تر بود یعنی وقتی نوازنده مشغول كار بود حدود 30 نفر می‌توانستند كار او را تماشا كنند، ضمن اینكه صدای بسیار مطلوب و باكیفیتی را تجربه كردم.
هزینه اجرا و ضبط چطور بود؟ آیا به گونه‌ای است كه آهنگسازان دیگری هم بتوانند آثار خود را در خارج از ایران اجرا و ضبط كنند؟
بله. هزینه‌ها از ایران كمتر است. هزینه اجاره این سالن ساعتی 500 دلار بود و ضبط آلبوم «رقص انگشتان» در كل دو ساعت طول كشید. خوشبختانه كیفیت كار نشاطی برایم همراه آورد كه خستگی راه و هزینه‌اش را فراموش كردم.
شما 2 بار در روسیه برنامه اجرا كردید. با توجه به اینكه ایران و روسیه تشابه فرهنگی ندارند، آشنایی مردم آن كشور با موسیقی ما تا چه اندازه بود؟
راستش میزان احترام و ارزشی كه برای موسیقی ایران قائل بودند برایم شگفت انگیز بود. بخصوص كه بیشتر تماشاگران برنامه روس بودند و جالب اینكه بسیار علاقه‌مند بودند متاسفم كه در كشور خودمان همین موسیقی با بی‌توجهی دست اندركاران مواجه است و در كشوری دیگر آنقدر محترم است.
آیا این شناخت معطوف به روسیه است یا می‌توان ادعا كرد كه موسیقی ایران در سطح بین‌المللی جایگاهی دارد؟
غربی‌ها به تازگی با موسیقی ایران آشنا شده‌اند و از این آشنایی زمان زیادی نگذشته است. به نظر من با اجرای كنسرت‌های موسیقی ایرانی در كشورهای مختلف می‌توان ملت‌ها را با موسیقی ایرانی آشنا كرد. زمانی كه من روسیه بودم، كنسولگری ایران در مسكو جنگی ترتیب داده بود و از یك گروه موسیقی دعوت كرده بود تا در این برنامه، موسیقی اجرا كند. من هم به طور ناشناس به همراه چند نوازنده كنسرواتوار به آنجا رفتیم‌ اما متاسفانه برنامه بسیار تحقیرآمیزی بود. به طوری كه برخی از روس‌هایی كه در این برنامه حضور داشتند، از موسیقی ایرانی استقبال نكردند هر چند نوازنده‌ها خوب بودند و كارشان را خوب انجام دادند‌اما صدابرداری بسیار بد بود و نمی‌شد آن را به عنوان برنامه‌ای برای اشاعه موسیقی ایرانی دانست و برعكس این دست برنامه‌ها به موسیقی ضربه می‌زند. در حالی كه رایزن فرهنگی سفارتخانه‌های دیگر كشورها برای هنر ارزش زیادی قائل هستند و برنامه‌های بسیار خوبی تدارك می‌بینند.
برای امسال چه برنامه‌های دیگری دارید؟
روز 7 مرداد در بوشهر كنسرتی داشتم. پس از آن هم در یكی دیگر از شهرستان‌های ایران كنسرتی خواهم داشت. همچنین دفتر دوم كتاب «بیایید تارو سه‌تار بنوازیم» را با ویرایش مجددی منتشر كرده‌ام كه در نسخه جدید آن بسیاری از درس‌ها تغییر كرده است. این كتاب اوایل عید 90 در تیراژ سه هزار نسخه منتشر شد. مهم‌ترین ویژگی‌های كتاب «بیاید تار و سه تار بنوازیم» این است كه این اولین كتاب موسیقی است كه به دو زبان انگلیسی و فارسی انتشار یافته، همچنین در این كتاب تمپوهای خاص و علاوه بر آن دینیامیك و نوانس‌ها مشخص شده است كه از همان ابتدا شاگرد بتواند قطعه را با حالت و احساس بنوازد.
چهارشنبه 6/7/1390 - 17:23
موسيقي

پشت دیوارهای خانه استاد محمد نوری

محمد نوری
حتی با اصرارهای من پیرمرد دست بردار نیست. می‌خواهد ثابت كند كه مدام استاد محمد نوری را می‌دیده و او از گاریچه پر از زردالویش نوبرانه می‌خریده....
نت‌های این خانه رو به زوال می‌روند
. قرچ قرچ. پیرمرد سیه چرده با دست‌های نیمه سوخته گاری سرشار از نوبرانه‌های تابستانی‌اش را هل می‌دهد و برای اینكه مطمئن شوم نشانی خانه استاد محمد نوری را درست می‌دهد بی‌خیال عرق ریزان تیرماهی می‌شود و دست به بنا گوش می‌برد آواز نازنین مریم سر می‌دهد. با این احوالات پیرمرد درست می‌گوید. خانه استاد در كوچه هجرتی خیابان نظام الملك است. حتی با اصرارهای من پیرمرد دست بردار نیست. می‌خواهد ثابت كند كه مدام استاد محمد نوری را می‌دیده و او از گاریچه پر از زردالویش نوبرانه می‌خریده. می‌گوید مطمئن باش این همان خانه‌ای است كه دنبالش می‌گردی.
اما اینجا در خیابانی كه قبلا سرباز می‌خواندنش، نه در صدای بی‌رمق جوی وسط كوچه و نه در صدای گوشخراش جوشكاری ساختمان سر كوچه نشانی از رد پای صاحب صدای مخملین وجود ندارد.
دود،اشعه یو. وی، صدای عابرانی كه در خیابان خواجه نظام‌الملك دنبال خرید نوبرانه تابستان پای هر دكانی قدم سست می‌كنند، كوچه‌های باریك و كوتاه، خانه‌هایی كه چند در میان از حقیقت مدرنیزه شدن دور مانده‌ و ته‌نشین كوچه‌ شده‌ان دو آجرهای قرمز قدیمی‌شان هنوز هم به اهالی كوچه فخر می‌فروشد. خانه محمد نوری یكی از همین خانه‌هاست. خانه‌ای كه پنجره مهربانی دارد و آنقدر پایین است كه كودكان هفت ساله هم دست‌شان به پنجره خانه استاد محمد نوری می‌رسد. پنجره‌ای خاكستری رنگ و زوال یافته كه لابد بارها نگاه استاد را از میان كوچه باریك دزدیده است.
محمد صادقین شاگرد استاد و یكی از تنها كسانی كه توانسته وارد این خانه شود فضای خانه را اینطور تشریح می‌كند: «یك خانه كوچك در خیابان سرباز، یك پیانوی قدیمی و یك كتابخانه كوچك كه پر از كتاب‌های بزرگ بود و همین و دیگر هیچ! این خانه استاد آواز ایران است. استادی كه از او به عنوان غرور ایران زمین نام برده شده بود. استادی كه اگر چه دیر با غریبه‌ها مانوس می‌شد ولی رفاقت‌ها و آشنایی‌هایش عمق داشت.»
و حالا این سومین بار است كه همسر و صاحبخانه استاد محمد نوری تقاضای‌مان را برای دانستن بیشتر در مورد این خانه رد می‌كند. نه با جملات قاطع كه به پشتوانه آن بتوان چانه زد و چرا گفت. نرم و محترمانه. همسر استاد محمد نوری انگار با خودش قرار گذاشته كه به هیچ صورتی هیچ توضیح اضافه‌ای به خبرنگارها در مورد زندگی و خانه استاد رو نكند. كاری كه استاد هم خودش چندان مایل به آن نبود. چنان كه خلیل تعریف می‌كند: «محمد نوری تن به مصاحبه با خبرنگاران نمی‌داد. یكی از دوستان خبرنگار اصرار فراوانی داشت كه به واسطه من از او مصاحبه بگیرد اما این اتفاق هیچ وقت نیفتاد. یك روز این دوست كه دید من دارم به دیدن استاد می‌روم، به اصرار همراه من آمد و گفت شاید به این واسطه استاد راضی به مصاحبه شود.
استاد تا او را دید گفت اگر با خلیل هم نمی‌آمدی تو را راه می‌دادم، مثل حالا كه با خلیل آمده‌ای و از مصاحبه خبری نیست و برای همیشه دوست خبرنگارم ناكام ماند
حالا همسر استاد در می‌گشاید اما تنگ و ترش. ایستاده در میانه در. گوش می‌كند و لزومی نمی‌بیند كه برای‌مان از تاریخچه خانه‌ای بگوید كه استاد بزرگی در آن مشق آواز می‌كرده. پنجره‌های میانی خانه با حفاظی طلق مانند پوشیده شده. خانه ساخته دوران اواخر پهلوی به سبك خانه‌های پنجاه سال پیش است. از خانه‌هایی كه آنقدر قدیمی هست كه بشود در آن برای استاد بزرگ موزه‌ای راه انداخت و جای پایش را در این خیابان خاطره كرد.
برای همسر استادهمین جلوی در از امكان موزه شدن خانه‌اش می‌گویم و اینكه شاید به این طریق مسئولان را متوجه كرد تا خانه تخریب نشده، كاری برایش بكنند اما توضیح دادن نظر او را عوض نمی‌كند. در بسته می‌شود و می‌ماند سوالهای زیادی كه كسی نیست پاسخ دهد.
در خیابان نظام الملك دنبال رد پا و نشانه‌هایی از استاد می‌گردم. چیزی، خاطره‌ای كه مایه دلخوشی باشد برای خواننده صدا مخملی در این محله. استاد محمد نوری آرامش لازم كه نیاز اصلی یك خواننده است را چطور در این محله و كوچه شلوغ و پر سرو صدا پیدا می‌كرده. چه چیزی مایه دلبستگی‌اش به این كوچه می‌شده. این راز را شاید در گفته‌های شاگرد او محمد رضا صادقین بتوان پیدا كرد: «در نشست‌ها و كلاسهایی كه داشتیم، استاد هم به ما آموزش موسیقی می‌داد ودر وقت اضافه كه می‌شد، درس اخلاق.
حتما قسمتی از كلاسهای ما به اخلاق می‌رسید و استاد از پاك بودن در مسیر هنری می‌گفت و دوری از آلودگی‌های مادی و معنوی ودنیوی و نپرداختن به خانه خوب و ماشین خوب و...
استاد ساده بود و ساده زیست و من كه شاگرد ایشان بودم می‌دیدم كه چقدر برای ساده زیستن‌مان تلاش می‌كرد
فتاحی، سوپری سر كوچه هجرتی از مردی می‌گوید كه بیشتر اوقات شیر می‌خرید و كنسرو ماهی. اهالی و مغازه‌داران همه با شوق بسیار از همسایه و هنرمند از دست رفته می‌گویند.
ظاهرا هر روز استاد جلوی كیوسك روزنامه فروشی سر كوچه می‌ایستاد و روزنامه‌ها را یكی یكی نگاه می‌كرده و چند تایی را می‌خرید. حالا از كیوسك روزنامه فروشی هم خبری نیست و به جای آن باشگاه اینترنت برپا شده.
اینجا همه به همسایگی با استاد فخر می‌فروشند و دكان‌دارها دهن پر می‌كنند كه معلوم است استاد را می‌شناسیم از ما جنس می‌خرید و آلبومش را به ما می‌داد. معلوم نیست لاف می‌زنندیا واقعیت را می‌گویند اما یك در میان ادعا می‌كنند كه كاست‌هایش را برای ما می‌آورد.
تنها شاید جادوی لحظه‌ها اكسیر زمان جاری در این كوچه كوتاه و رو به زوال به شانس محله برای حضور محمد نوری در این محله كمك می‌كرده و الا در این كوچه كه حالا پل شهید صیاد شیرازی هم از آن گذر كرده چیز چندانی برای توضیح باقی نمی‌ماند.
هیچ‌كس نمی‌تواند برای‌مان توضیح بدهد كه ساخت این پل چقدر آرامش استاد را به هم می‌زده جز همسر ایشان كه او هم حاضر به صحبت كردن نمی‌شود.
سر كوچه بالاتری سمفونی آشغالهای تهران تكرار شده. آشغالها كنار دیوار تلنبار شده‌است بی‌خیال یاد داشت نه چندان محترمانه‌ای كه از خجالت پدر و مادر آشغال‌ریزنده‌ها در آمده. این منظره بی‌شك هر روز صبح از نگاه استاد دور نمی‌مانده.
راستش این اولین بار است كه نشسته‌ام پای دیوار مشهوری از مشاهیر تهران و به قد و بالای خانه نحیف و رنگ پریده نگاه می‌كنم و با نگاهم سانت می‌زنم كه چطور آن حجم صدا در این خانه می‌گنجید. درون این خانه حتما باید رازی مگویی حضور داشته باشد. شاید. 
 
چهارشنبه 6/7/1390 - 17:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته