رفتی و بی تو دلم پر درده پاییز قلبم ساکت و سرده دل که می گفتم محرمه با من کاشکی می دیدی بی تو چه کرده ای که به شبهام صبح سپیدی بی تو کویری بی شامم من ای که به رنجام رنگ امیدی بی تو اسیری در دامم من با تو به هر غم سنگ صبورم بی تو شکسته تاج غرورم با تو یه چشمه چشمهء روشن بی تو یه جادم که سوت و کورم ای که به شبهام صبح سپیدی بی تو کویری بی شامم من ای که به رنجام رنگ امیدی بی تو اسیری در دامم من چشمهء اشکم بی تو سرابه خونهء عشقم بی تو خراب شادیا بی تو مثل حبابه سایهء آهه نقش بر آب
توانا بود هر که دارا بود ***** زثروت دل پیر برنا بودپر غو بود پول را رختخواب ***** هنر رختخوابش مقوا بودهمه سهم استاد دانشکده ***** پشیزی حقوق و مزایا بودفقان سهم مردم ز نانو لباس ***** از آن سوی ویترین تماشا بودکدامین کس از شاعری برج ساخت ***** کدامین کس از شعر دارا بوداز این پس پدرزیر خرج گران بزاید ***** برش کا ر ما ما بوداز این پس پسر می نویسد دگر ***** هر آن کس که نان داد بابا بودتوانا بود هر که دارا بود ***** زثروت دل پیر برنا بود