کامپیوتر و اینترنت
در صفحه خوش آمدگویی ویندوز۷ یک ویژگی امنیتی وجود دارد که پیش از ورود به سیستم، از کاربر درخواست رمز عبور می شود.
رمز عبور برای حفظ امنیت سیستم و اطلاعات کاربر است ولی برای بعضی از کاربران خانگی که دائما نیاز به ورود و خروج از سیستم دارند، این ویژگی کمی آزاردهنده می باشد. اگر شما هم از وارد کردن دائم Password در صفحه خوش آمد گویی خسته شده اید، و نمی خواهید با برداشتن رمز عبور امنیت اطلاعات خود را در شبکه به خطر بیاندازید با مطالعه این مقاله، می توانید ورود و خروج به سیستم را ساده تر کرده و این ویژگی امنیتی را حذف کنید تا هیچگاه رمزعبور از شما پرسیده نشود.
در این روش رمز عبور حذف نمی شود و تنها سیستم بصورت اتوماتیک با نام کاربری و رمز عبور انتخاب شده لاگین می شود.
قدم اول
عبارت netplwiz را در قسمت Search وارد کرده و Enter کنید.
قدم دوم
سپس تیک مربوط به گزینه “User must enter a username and Password to use this computer” را بردارید و OK کنید.
قدم سوم
در صفحه ای که باز شده نام اکانتی که قصد دارید به صورت اتوماتیک و بدون نیاز به Password وارد سیستم شود را مجددا چک کنید.
به این ترتیب پس از هر بار بوت شدن سیستم نیازی به وارد کردن رمز عبور ندارید. توجه کنید که با این روش، همه می توانند به اطلاعات سیستم شما دست بیابند و امنیت اطلاعات در سیستم به میزان زیادی پایین خواهد آمد.
منبع: Cnet
دوشنبه 4/7/1390 - 21:56
كودك
بر اساس گزارش محققان و دانشمندان دانشکده روانشناسی «گرونین گن» در «هلند»، این موضوع به اثبات رسید که یکی از ۱۱ کودک بین سنین هفت تا هشت سال میتوانند صداهایی را که دیگران قادر به شنیدن آنها نیستند، بشنوند.
در این گزارش آمده است که پیش از این گمان میشد که صداهای وهم برانگیز که کودکان میشنوند میتواند در سنین نوجوانی و بزرگسالی به یک نوع بیماری روحی و روانی منجر شود، اما طی تحقیقات جدید این موضوع به طور کامل رد شده و دانشمندان اعلام کردند که شنیدن این صداها اصلا باعث بروز بیماریهای روانی نمیشود.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این تحقیقات که در مجله روانشناسی انگلستان نیز آمده است، به این موضوع اشاره دارد که طی پنج سال تحقیق که بر روی سه هزار و ۸۰۰ کودک انجام شد، این موضوع مشخص گردید که یکی از شش کودک اعلام کردند: این صداها باعث آزارشان میشود، کمتر از یکی از هر پنج کودک نیز گفتند که شنیدن این اصوات در تفکر و تخیل آنها مداخله ایجاد میکند. با این حال هنوز مشخص نشده است که منشاء این اصوات از چیست؟
محققان تلاش میکنند تا با زیر نظر گرفتن این کودکان و حالات آنها، منبع این اصوات ماوراء الطبیعه را کشف کنند.
منبع: سیمرغ
دوشنبه 4/7/1390 - 21:53
کامپیوتر و اینترنت
مایکروسافت هر از چندگاهی اعلام می کند که ویندوز ۸ سرعت و بازده بسیار بالایی دارد و علاوه بر زمان کمتر بوت سیستم، نرم افزارها را نیز سریعتر اجرا می کند.
برای اینکه صحت این موضوع را دریابیم آزمایش هایی را بین ویندوز ۷ و نسخه پیش نمایش ویندوز ۸ انجام دادیم که نتیجه آن خیره کننده است. خواندن مقاله را ادامه دهید تا نتیجه آزمایش میان دو سیستم عامل ویندوز ۷ و ۸ را مشاهده کنید.
توجه داشته باشید که نسخه آزمایش شده ویندوز ۸، نسخه پیشنمایش این سیستم عامل است که حتی هنوز به نسخه بتا نیز نرسیده و تا مرحله نهایی و انتشار نسخه اصلی حدود یک سال فاصله دارد. اما حتی در این شرایط نیز ویندوز ۸ بازده بسیار بهتری نسبت به ویندوز ۷ دارد.
کامپیوتر آزمایش شده در این تست، دارای پردازنده ۳٫۸GHz از خانواده Core i7، حافظه RAM با ظرفیت ۶GB، دیسک سخت ۲TB و کارت گرافیک Nvidia GeForce 9800GT بود. نتیجه آزمایش به شرح زیر است:
Windows 8 | Windows 7 |
زمان بوت شدن | ۰:۱۰ | ۰:۳۵ |
فشرده سازی فایل ۷۰۰ مگابایتی | ۰:۲۹ | ۰:۳۲ |
باز کردن فایل فشرده ۷۰۰ مگابایتی | ۰:۱۱ | ۰:۱۲ |
کپی یک فایل ۷۰۰ مگابایتی | ۰:۰۱ | ۰:۰۲ |
رمز گذاری یک فایل ویدیویی توسط Handbrake | 8:06 | 8:15 |
Cold Start 9 Applications | 0:46 | 0:46 |
باز کردن ۱۰ تب در گوگل کروم | ۰:۰۷ | ۰:۰۷ |
امتیاز ۳dmark10 | 6470 (5218 Graphics, 23098 CPU) | 6455 (5199 Graphics, 23448 CPU) |
جمع کل زمان | ۹:۵۶ | ۱۰:۲۹ |
ویندوز ۸ در اکثر موارد پیروز میدان است اما زمان بوت شدن سیستم عامل با دیسک سخت معمولی فوق العاده می باشد ویندوز ۸ در حدود ۱۰ ثانیه بوت می شود که مطمئنا اگر از SSD به جای HDD استفاده کنیم این زمان از این هم کمتر خواهد شد. این در حالی است که زمان بوت ویندوز ۷ در همین کامپیوتر۳۵ ثانیه می باشد یعنی زمان بوت ویندوز ۸ حدود ۳٫۵ برابر کمتر از ویندوز ۷ است. نسخه پیش نمایش ویندوز ۸ در اکثر نرم افزارهای آزمایش شده نیز سرعت و بازده بهتری دارد.
منبع:زوم ای تی
دوشنبه 4/7/1390 - 21:32
كودك
شاید در خانواده اقوام و آشنایانتان کودکانی را دیده باشید که در تصمیمگیریهای پدر و مادر خود مشارکت میکنند یا به قول معروف گندهتر از خودشان حرف میزنند و رفتار میکنند،به نظر شما این نشانه باهوش بودن کودک است یا نوعی بلوغ زودرس است؟ممکن است تصور کنید چنین کودکی نابغه است!اصولا خوب است بچهها بیشتر از سنشان بفهمند یا خیر؟ خانم دکتر پروین ناظری در این رابطه توضیح می دهند…
آیا تا به حال پدر و مادری به شما مراجعه کردهاند که بگویند فرزند ما بیشتر از سنش میفهمد و راهحلی از شما بخواهند؟
البته به این صورت نه! چون مردم فکر میکنند رفتار کردن و صحبت کردن کودک مثل بزرگسالان،نشانه هوش و نبوغ اوست اما بسیاری از افراد میگویند کودکشان سوالی یا سوالاتی میپرسد که یا جوابش را نمیدانند یا نمیتوانند با توجه به سنش،توضیح درستی به او بدهند.مثلا سوالهایی در زمینه زندگی زناشویی یا موضوعات اقتصادی و اجتماعی میپرسند که توضیح آن نیاز به دانستن خیلی موارد دیگر دارد.
به نظر شما خوب است که کودکی سوالات بزرگتر از سن خودش بپرسد یا بیشتر از سنش بفهمد یا رفتار کند؟
بستگی به عوامل زیادی دارد.گاهی اوقات پدر و مادر اطلاعات زیادی در اختیار فرزندان خود میگذارند که یا این اطلاعات،ضروری است که موجب رشد و تکامل بیشتر آنان میشود و یا اطلاعات غیرضروری به آنان میدهند.مثلا پای اینترنت و تلویزیون و فیلمهای ویدیویی خانگی مینشینند و هر چه که پخش میشود،میبینند.
روزی با یک کارشناس سلامت و رسانه گفتگو میکردم که میگفت این اطلاعات غیرضروری موجب بلوغ زودرس میشود. درست است؟
وقتی اطلاعات غیرضروری زیاد به بچهها داده شود موجب بلوغ زودرس میشود و گاهی باعث صحبت کردن در حد بزرگتر از خود میشود.این باعث میشود که کودکان از سنین خود جدا شوند و بزرگسالان آنها را نمیپذیرند.اطلاعاتی که پدر و مادر به فرزندان میدهند باید ضروری باشد،یعنی برای رشد و تکامل آنان صرف شود نه اینکه بیشتر از نیازشان چیزی بدانند.
آیا کودکانی که بزرگتر از سنشان صحبت میکنند،باهوشتر از بقیهاند؟
لزوما این طور نیست.در حقیقت شرایط زمان و مکان ایجاب میکند که آنان اینطور شوند.به عبارت دیگر، حرف زدن والدین و امکاناتی که در اختیار دارند و معاشرتهای اجتماعیشان باعث میشود که این افراد طرز صحبت کردنشان مانند آدم بزرگها شود.گاهی ممکن است حتی مفهوم و مکان مورد نیاز کلماتی را که ادا میکنند،ندانند بنابراین نمیتوان گفت که حتما باهوشاند اما باید بدانیم که پدر و مادرانی که فرزندی این چنینی دارند،امکانات بیشتری نیز در اختیارشان قرار میدهند.در حقیقت،تصور میکنند که فرزندشان باهوش است و از همه چیز خود میگذرند و برای او مایه میگذارند.مسلما امکانات بیشتر موجب افزایش اطلاعات میشود و اطلاعات بیشتر نیز توانایی انسان را در بهرهگیری از عوامل و امکانات اجتماعی و محیطی بیشتر میکند و طبیعتا راه را برای موفقیت بیشتر باز میکند.
عوارضی هم دارد این رفتار بزرگ منشانه کودکان؟
اگر کودکی به همین منوال به رشد شخصیتی خود ادامه دهد شاید در کوتاه مدت مدیریت روابط خود را با دیگر کودکان به عهده بگیرد اما در طولانیمدت و در بزرگسالی،به علت اینکه برزگتر از سنشان فکر میکنند و حرف میزنند،عملا همسالان خود را نمیپذیرند چون در معاشرت با آنان خسته میشوند و رابطهشان را کسلکننده میپندارند.از طرفی به علت محدوده سنی که در آن قرار دارند،از سوی افراد بزرگ تر از خود طرد میشوند و مورد پذیرش قرار نمیگیرند.به همین علت معمولا تنها میمانند و این خود عاملی است برای افسردگی و مشکلات دیگر و آنان به این نتیجه میرسند که دیگران آنها را درک نمیکنند.پس شما کار والدینی را که کودکشان را مجبور میکنند مثل بزرگترها لباس بپوشد و مثل آنها حرف بزند و رفتار کند،رد میکنید؟
بله رد می کنم .پدر و مادر وظیفه دارند به فرزندان خود گوشزد کنند که در محدوده سنی خود گام بردارند.در حقیقت والدین این کودکان مهمترین و بزرگترین عامل موثر در هدایت رشد شخصیتی آنان هستند.میتوانند نه با حذف اطلاعات و امکانات بلکه با جهتدهی آنها و با تشویق و نهی به موقع رفتارهای خاص کودکان، آنها را در مسیر رشد طبیعی قرار دهند.البته بعضی نابغهاند، یعنی مثلا در ۹ سالگی کتابهای حقوقی را تمام میکنند.این ژنتیک است اما آن را که بیش از سن خود فکر و صحبت میکند،باید به سمت رشد متعادل و طبیعی هدایت کرد.
منبع: سیمرغ
دوشنبه 4/7/1390 - 21:30
بهداشت روانی
در اینجا شش عامل شایع برهمزننده تمرکز و نحوه مقابله با آنها را میآوریم:
۱- چندکاری (multitasking):
افرادی که همزمان چند کار انجام میدهند شاید احساس کنند که زودتر کارهایشان را تمام میکنند، اما تقریبا همیشه انجام چند کار به طور همزمان از انجام هر کاری در یک زمان بیشتر طول میکشد.
در انجام چند کار با هم جابهجایی میان کارها باعث هدر رفتن وقت میشود.
در یک بررسی در سال ۲۰۰۱ که در ژورنال “روانشناسی تجربی” منتشر شد، پژوهشگران دانشگاه میشیگان و سازمان هوانوردی آمریکا آزمایشهایی را انجام دادند که در آن افراد باید مسائل ریاضی حل میکردند یا اجرام هندسی را طبقهبندی میکردند. این پژوهشگران دریافتند که افراد هنگامی بین وظایف متفاوت جابهجا میشوند زمان از دست میدهند. و هنگامی که این کارها پیچیدهتر یا ناآشناتر باشند، زمان حتی بیشتری در هنگام جابهجایی بین آنها هدر میرود.
کلید حل مشکل در موارد چند کاری این است که طور گزینشی عمل کنید، برای مثال صحبت کردن با تلفن،هنگامی که دارید لباس درون ماشین لباسشویی میریزید، مشکلی ایجاد نمیکند، اما صحبت با تلفن در هنگام کاری مشکل یا نیازمند تمرکز بالا مثلا نمونهخوانی یک گزارش، حواستان را پرت خواهد کرد.
۲- ملال و کسالت
انجام کارهای ملالآور توانایی شما را برای تمرکز کاهش میدهد و شما را در معرض حواسپرتی قرار میدهد. هنگامی که کاری کسالتبار را انجام میدهید، تقریبا هر چیز دیگری برایتان را جذابتر از انجام آن کار است.
برای حل این مشکل میتوانید به خودتان پاداشهای کوچکی بدهید، برای مثال برای ادامه دادن آن کار مدت معینی از زمان با خوردن قهوه یا غذای حاضری به خود جایزه بدهید.
همچنین میتوانید زمانهای برای استراحت در میان کار را برای خود برنامهریزی کنید:
برای مثال ۱۰ دقیقه پیادهروی در بیرون- به این ترتیب شما چیزی دلخواهی دارید که در ضمن کار ملالآور انتظارش را بکشید و فرصتی برای تجدید قوا پیدا میکنید.
کسالت حین انجام کار یکی از مواردی است که در آن چندکاری میتوانند به نفع شما تمام شود. چندکاری در مواردی انجام کاری هستید که آنقدر ملالآور است که انگیزهای برای انجامش ندارید، اغلب به شما کمک میکند.
برای مثال اگر تمرکز بر شستن ظرفها یا پرکردن فرمها برایتان کسلکننده است، گوش دادن به رادیو یا فرستادن اساماس به یک دوست میتواند انگیزه شما برای ادامه کار حفظ کند.
۳- عوامل ذهنی حواسپرتی
این عوامل ایجاد کننده حواسپرتی افکاری هستند که در ذهن شما جریان دارند و میتوانند تاثیری قوی برای شما داشته باشند. یک راه برای خلاص شدن از این افکار آزارنده، ثبت کردن سریع آنها به صورت یادداشت است. برای مثال مواردی که ذهنتان را مشغول کرده است، به فهرست کارهای ضروریتان اضافه کنید، یا ناکامیهایتان را با نوشتن خاطرات روزانه تخلیه کنید.
اگر در مورد مسئله خاصی تحت استرس هستید، زمانی را برای صحبت کردن در مورد آن با فردی مورد اعتماد اختصاص دهید. اگر شنوندهای حمایتکننده و فعال داشته باشید، به تخلیه برخی از تنشهایی که ذهنتان را آزار میدهد،کمک خواهد شد.
مراقبه (meditation) هم نیز میتواند به شما کمک کند. هنگامی که مراقبه انجام میدهید، یاد میگیرید که افکار مزاحم را کنترل کنید، به این ترتیب آنها نمیتواند تاثیر زیادی روی تمرکز شما داتشه باشند. در تمرینهای مراقبه میآموزید که توجهتان را دوباره متمرکز کنید و آن را معطوف چیزی کنید که میخواهید.
یک بررسی در سال ۲۰۰۷ نشان داد که افرادی که در یک دوره هشت هفتهای مراقبه شرکت کرده بودند، توانستند توانایی متمرکز کردن توجهشان را بهبود بخشید.
فنون پایهای مراقبه – مانند تمرکز کردن روی حس تنفس و بعد انتقال کانون تمرکز به سایر حسها در بدن را میتوانید گذراندن یک دوره هشت هفتهای کلاس مراقبه برای کاهش استرس به طور حضوری یا به صورت آنلاین بیاموزید.
۴- مزاحمتهای الکترونیک:
اگر به طور مداوم به دنبال چک کردن ایمیل باشید، به سادگی حواستان پرت میشود. اگر در حال انجام کاری هستید که نیاز به تمرکز دارد، هر بار که پیام صوتی “ای میل دارید” را میشنوید، رشته افکارتان از هم گسیخته خواهد شد.
ما اغلب احساس میکنیم باید به محض دریافت یک ایمیل، یا پیام متنی یا صوتی پاسخش را بدهیم. اما کارشناسان میگویند باید حدودی را تعیین کنید تا نگذارید تکنولوژی شما را کنترل کند.
زمانهایی را در روز اختصاص دهید تا در آن بتوانید بدون مزاحمتهای الکترونیک بر کارتان متمرکز شوید. برای چک کردن روزانه ایمیلتان زمان مشخصی را تعیین کنید، (نه اینکه به طور مداوم آن را تحت نظر داشته باشید)، و در بقیه اوقات از ایمیلتان خارج شوید.
تغییر دادن مکان هم ممکن است به شما کمک کند. برای مثال لپتاپتان را به نقطهای منتقل کنید که برای چند ساعت در روز دسترسی به شبکه بیسیم نداشته باشید.
۵- خستگی:
بسیاری از بررسیها نشان میدهند که کمخوابی تمرکز، حافظه کوتاه مدت و سایر کارکردهای ذهنی را مختل میکند. هنگامی از خواب محروم میشود، میزان تمرکز و توجه تان افت میکند. نیاز به خواب در میان افراد متفاوت است، اما اغلب افراد بزرگسال نیاز به ۷ تا ۹ ساعت خواب شبانه دارند. دست کم ۷ ساعت خواب به شما کمک خواهد تا در طول روز متمرکز بمانید.
همچنین سعی کنید کارهایی را نیاز به تمرکز بیشتر دارند را در ساعاتی در روز انجام دهید، که احساس بیشترین هشیاری را دارید. به ریتم زیستی خود توجه کنید و زمانهایی از روز را که برای شما بهترین موقع برای کار است، پیدا کنید.
۶- اثرات داروها و مسائل پزشکی
اگر مشکلات تمرکز توانایی شما در محل کار یا در خانه را مختل کرده است یا اگر متوجه علائمی جسمی مانند بیخوابی یا اضافه وزن شدهاید، با دکترتان مشورت کنید.
اختلال تمرکز ممکن است ناشی از بیماریهای مانند اختلال بیشفعالی و کمتوجهی (ADHD)، قطع تنفس حین خواب، افسردگی، کمخونی یا بیماری تیروئید باشد.
برخی از داروها مانند داروهایی که برای درمان افسردگی، صرع یا عفونتهای آنفلوآنزا به کار میروند، ممکن است به عنوان یک عارضه جانبی باعث اشکالات تمرکز شوند.
دوشنبه 4/7/1390 - 21:25
بهداشت روانی
مغز پیچیدهترین عضو هر انسان میباشد که جدا از قسمتهای مختلف و تعاریف خاصی که کارشناسان برایش ذکر کردهاند مانند تمامی ارکان بدن نیاز به توجه خاص و ویژهای دارد.همانطور که برای سلامت جسم نیاز به تغذیه مناسب و ورزش تجویز میشود مغز نیز به این دو مهم نیازمند است که برای دستیابی به بهترین عملکرد گزینههای زیر را به شما پیشنهاد میکنیم؛نتایج آن برایتان باور نکردنی خواهد بود.
* جستجوی مطالب علمی و دلخواه دراینترنت و یا هر منبع دیگر:
اختصاص زمانی در روز به مطالعه پیرامون مطالب علمی و دلخواه برای ارتقا عملکرد مغز مفید است.
* ورزش:
ورزش،ابتلا به اختلالات مشاعری را به تعویق می اندازد.تحقیقات ثابت کرده است که انجام تمرینات ورزشی هوازی نه تنها باعث افزایش سرعت و هوشیاری مغزی می شود بلکه بافت مغزی را نیز تقویت می کند.حتی ۵۰ دقیقه پیاده روی تند به مدت سه روز در هفته چنین تاثیر مثبتی را به همراه دارد.
* مسواک زدن و کشیدن نخ دندان:
سلامت دهان و دندان ارتباط موثری با سلامت مغز دارد.بعد از مطالعه بر روی هزاران نفر شرکت کننده در تحقیقات ثابت شده است که بیماری های پریودنتال و عفونت های لثه ارتباط مستقیمی با کاهش عملکرد مغزی در بزرگسالی دارد.با توجه به این حقیقت توصیه می شود که به مدت ۲ دقیقه در روز وقت صرف مسواک زدن و کشیدن نخ دندان کنید.
* اجتناب از نوشیدنی های الکلی:
زیاده روی در مصرف نوشیدنیهای الکلی حجم توده مغزی را کاهش میدهد.
* خوردن میوه
* حل جدول و معما:
این سرگرمی بهترین تمرین و ورزش مغزی است.
*مدیتیشن و یا تزکیه نفس:
۴۰ دقیقه در روز برای انجام این عمل کافی است. استوار و صاف بنشینید. چشمان خود را ببندید و به آنچه در آن لحظه احساس و دریافت میکنید تمرکز کنید. مثلا صدای تنفس و یا جیک جیک گنجشکان درصبح.
بهتر است بدانید…
مغز عضوی است که در بدن تمام جانوران نقش مرکز سیستم عصبی را دارد.فرمان تمام حرکات ارادی بدن از مغز صادر میشود و تمام احساس ها در مغز پردازش میشود.مغز انسان شبکه گسترده و پیچیدهای از مدارهای عصبی است که به شکلی بسیار دقیق طراحی شدهاند.مغز درون جمجمه قرار دارد و در واقع یکی از دو بخش دستگاه عصبی مرکزی میباشد.مغز انسان اندامی بسیار پیچیده است که حدود ۲ درصد وزن بدن انسان را دارا میباشد،بنابراین یک انسان ۷۵ کیلوگرمی مغزی در حدود ۱٫۵ کیلوگرم دارد.حتما الان احساس سنگینی در سر خود میکنید اما بهتر است بدانید مغز میان ۲۰ تا ۳۰ درصد از انرژی بدن انسان را مصرف میکند.در مغز انسان حدود ۱۰۰ میلیارد یاخته مغزی وجود دارد که بصورت یک شبکه بسیار پیپچیده با یکدیگر در ارتباط هستند.
محاسبات نشان میدهد که در حدود ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ میلیارد ارتباط نقطه به نقطه میان یاختههای مغزی در مغز انسان وجود دارد.این شماره از شمار ستارگان جهان بیشتر است.
منبع: سیمرغ
دوشنبه 4/7/1390 - 21:24
بهداشت روانی
- مردان از زنان باهوشترند چون وزن مغزشان ۱۰ درصد بیشتر است!
با این حساب،فیلها از آدمها خیلی باهوشترند چون وزن مغزشان ۵ برابر است.واقعیت این است که داشتن مغز بزرگتر به معنای باهوشتر بودن نیست.مقایسه وزن مغز در گونههای مختلف جانوران نشان میدهد که «هر که وزنش بیش، مغزش بیشتر.»یعنی طبیعی است که عضلات نیرومند یک فیل،در مقایسه با عضلات یک گربه،باید تحت کنترل مغز بزرگتری باشد.به همین دلیل است که فیل ۶ هزار گرم مغز دارد و گربه، ۳۰ گرم.
۲- عملکرد کامپیوتر مثل مغز است؛چه فرقی میکند؟
خیلی فرق دارد! شاید بگویید اصلا کامپیوترهای اولیه را با الگوگیری از عملکرد مغز ساختهاند ولی نورولوژیستها در پاسخ به شما میگویند اگر قدرت تمام کامپیوترهای دنیا را با هم جمع کنید،باز هم قدرتش به مغز آدمیزاد نمیرسد؛یعنی ساختار مغز ما آنقدر پیچیده است که تشبیهاش به کامپیوتر،لااقل عصبشناسان را به خنده میاندازد.
۳- وقتی میخوابیم،مغزمان استراحت میکند؟
نه! یکی از تفاوتهای بارز مغز و کامپیوتر،همین است.اگر کامپیوتر را خاموش کنیم،دست از کار میکشد ولی مغز ما خاموششدنی نیست.حتی وقتی که خوابیم و استراحت میکنیم،مغز ما روشن است و کار میکند.این را نوار مغزی (الکتروآنسفالوگرافی) به وضوح نشان میدهد.
۴- انیشتین با آن همه نبوغ،فقط از ۱۰ درصد مغزش استفاده کرده!
این هم از آن حرفهایی است که باید بشنوید و باور نکنید.میگویند این آتش را ویلیام جیمز با نوشتن کتاب «ظرفیتهای انسانی» در سال ۱۹۰۸ روشن کرد و پس از او،تحقیقات کارل لشلی در سال ۱۹۳۰ این تئوری را توسعه داد.ولی طب به ما میگوید که حتی تخریب بخش کوچکی از مغز (مثلا در جریان سکته مغزی) با عوارض مشهودی همراه است.ضمن این که اگر ۹۰ درصد مغز برای مدتی طولانی کمکار یا بیکار باشد،احتمالا آن ۱۰ درصد باقیمانده هم به مرور از بین میرود و به قول پزشکان،دژنره میشود.تازه،مگر ۱۰ درصد مغز ما چقدر میشود؟چیزی حدود ۱۴۰ گرم، یعنی اندازه مغز یک گوسفند!پس بشنوید و باور نکنید.
۵- تمام آسیبهای مغزی غیرقابل برگشت هستند؟
خیر! خیلی از آسیبهای مغزی برگشتپذیرند. البته تا ۲۰ سال پیش تصور میشد مغز توان بازسازی سلولهای از دست رفته را ندارد اما اکنون،محققان عقیده دیگری دارند و بسیاری از آسیبهای مغزی را برگشتپذیر میدانند.
۶- شنیدن موسیقی،مغز ما را تقویت میکند؟
شاید حالمان را بهتر کند ولی مغزمان را نه.تاثیر مثبت موسیقی بر حافظه پدیدهای که تا مدتها از آن با عنوان «تاثیر موتزارت» یاد میشد امروزه فاقد اعتبار است.البته ثابت شده که نواختن یک ساز میتواند به بهبود عملکرد مغزی کمک کند،ولی شنیدن موسیقی چنین تاثیری ندارد.
۷- چپ دستها فقط از نیمکره راست مغزشان استفاده میکنند؟
نه! چپ دستها از نیمکره چپ مغزشان هم استفاده میکنند ولی نیمکره راستشان غالب است.با این حال،اگر به هر دلیلی (مثلا به دنبال یک سکته مغزی)،نیمکره راست مغزشان آسیب ببیند،نیمکره چپشان میتواند به مرور همان کارها را با کیفیت پایینتری انجام دهد؛همانطور که بعضی چپ دستها میتوانند تمرین کنند و کمکم راست دست شوند (یا برعکس).
۸- با افزایش سن،مغز تحلیل میرود و هیچ کاری نمیشود کرد!
اینطورها هم نیست.پزشکان برای فعال نگه داشتن مغزمان در دوران سالمندی،توصیههای سادهای دارند:ورزش (حتی در حد یک پیادهروی روزانه)،تغذیه سالم (مخصوصا مصرف میوهها و سبزیهای تازه،حبوبات و ماهی)،خواب کافی،نرمشهای فکری مثل حل جدول،بازی شطرنج و مخصوصا مطالعه کتاب و خواندن روزنامه و مجله و… .
منبع: سیمرغ
دوشنبه 4/7/1390 - 21:23
خواستگاری و نامزدی
کدام شخصیتها به درد هم میخورند؟
ازدواج از مهم ترین انتخاب ها در زندگی هر فرد است . انتخابی که نیاز به شناخت و آشنایی طرفین در آن ضرورت دارد و هر یک از دختر و پسر باید در دامنه ای از زیر بناهای اعتقادی ، اخلاقی، خانوادگی ، فکری و شخصیتی دارای همسانی و هماهنگی با یکدیگر باشند .
درست است که وجود برخی از تفاوت ها هم می تواند به رشد افراد و جذابیت ارتباطی بیافزاید اما روان شناسان امروزه معتقدند که شباهت ها خیلی بیش از تفاوت ها در موفقیت آمیز بودن یک ازدواج موثر است . لذا لازم است تا وجوه مشترک خود را در حیطه های بالا بررسی نمایید. چه اینکه اگر افراد در بعد اعتقادی از فاصله و اختلاف زیادی برخوردار باشند می تواند این ازدواج را با خطر مواجه سازد . یکی از حیطه های مهم مورد بررسی در ازدواج پس از زیر بنای اعتقادی ، می تواند شخصیت افراد باشد . میگویند اگر دنبال همسر ایدهآلتان میگردید، راهش این است که اول، شخصیت خودتان را بشناسید و بعد براساس شخصیت خودتان، دنبال شخصیتی بگردید که با شما سازگار باشد. اگر شما هم این تئوری را قبول دارید، با ما همراه شوید…
ماجراجویان با ماجراجویان ازدواج کنند
افراد ماجراجو عاشق ریسک کردن هستند. اگر چنین شخصیتی داشته باشید، احتمالا بسیار کنجکاو، خلاق و پرانرژی هستید و معمولا فرد خودانگیختهای هستید. علایق فراوانی دارید؛ از کوهنوردی و ماهیگیری گرفته تا رفتن به سینما و تئاتر.
• گزینه ازدواج: شما با افراد ماجراجویی که درست مانند خودتان باشند، به خوبی رابطه برقرار میکنید. اگر دنبال همسر ایدهآل خودتان هستید، عجله نکنید؛ چون ماجراجویی شما باعث میشود خیلی سریع در عشق گرفتار شوید و عاقلانه عمل نکنید. اگر به کسی واقعا علاقه دارید، به خودتان فرصت دهید تا بهتر او را بشناسید. در عین حال گاهی ماجراجویی بیش از اندازه ممکن است شما را وسوسه کند که به دنبال گزینه های بهتر بوده و در یک ایده آل گرایی و تنوع طلبی گرفتار شوید ولی باید با این خصوصیت نادرست مبارزه کنید.
• روانشناسی شخصیت: افراد ماجراجو شخصیت خود را بیش از همه مدیون میزان ترشح زیاد هورمون دوپامین در مغزشان هستند. این هورمون، همان هورمونی است که به شما احساس شادی و شادابی و سرزندگی میبخشد.
اگر دنبال همسر ایدهآلتان میگردید، راهش این است که اول، شخصیت خودتان را بشناسید و بعد براساس شخصیت خودتان، دنبال شخصیتی بگردید که با شما سازگار باشد.
خلاقها با خلاقها ازدواج کنند
اگر آدم خلاقی باشید، احتمالا خصلت باوفایی دارید و وظیفهشناسی و آبروداری از خصوصیات عالی شخصیت شماست. آرامش، اجتماعی بودن و مدیریت عالی منابع انسانی از خصوصیات عالی شخصیت شماست. شما دوست دارید از قوانین پیروی کنید و میتوانید به راحتی برای زندگی خودتان برنامهریزی داشته باشید و طبق آن برنامه قدم به قدم به هدفتان برسید. دیگران از شما بسیار راضی و خشنود هستند و شما را به عنوان آدمی قابل اعتماد میشناسند.
• گزینه ازدواج: افراد خلاق و سازنده درست مانند خودتان، زوج مناسبی برای شما هستند. طرف مقابلتان ممکن است قدرت حمایتگری شما را بپرستد ولی مواظب باشید این حمایت همهجانبه، این احساس را در همسرتان ایجاد نکند که دارید مرتب او را کنترل میکنید. شما و همسرتان احتمالا سالها با هم زندگی خواهید کرد چون افرادی مثل شما برای حفظ و تداوم زندگیشان هر کاری میکنند و وفاداری به طرف مقابل رکن نخست زندگیشان است.
• روانشناسی شخصیت: شخصیت آرام و موقر خود را باید مدیون هورمون سروتونین باشید. این ماده شیمیایی میتواند اخلاق شما را تعدیل کرده و عصبانیت و حالت تهاجمی شما را کنترل کند.
افرادی میتوانند برای مدیران بهترین زوج باشند که خصوصیت اصلی شخصیتشان کنار آمدن و سازش با طرف مقابل باشد و طبیعت انعطافپذیری داشته باشند
مدیرها با سازگارها ازدواج کنند
اگر مدیریت بخش غالب از شخصیت شما است، حتما میدانید که بسیار رک و راست هستید و بدون پرده نظرتان را میدهید. از سوی دیگر با مسایل بسیار منطقی و واقعبینانه برخورد میکنید. قاطعیت و استواری از شما جدانشدنی است. شما به آسانی میتوانید در روابط و کار خودتان تمرکز کنید و در ریاضیات، مکانیک و موزیک میتوانید زبردست باشید. رقابتجویی و جاهطلبی عشق همیشگی زندگی شماست.
• گزینه ازدواج: افرادی میتوانند برای شما بهترین زوج باشند که خصوصیت اصلی شخصیتشان کنار آمدن و سازش با طرف مقابل باشد و طبیعت انعطافپذیری داشته باشند و گرنه کار شما با یک مدیر به دعوا و جنگ قدرت میکشد. اگر شما در روابط خانوادگی و عاشقانه خود دست از کنترل و امر و نهی بردارید، عشق آرام آرام وارد زندگی شما خواهد شد و از درگیر شدن در رابطه عاشقانه که نمیتوانید آن را کاملا کنترل کنید، نمیهراسید. شما شخصیت محکمی دارید که مشکلات خود را نشان نمیدهید ولی این خصوصیت شما ممکن است باعث شود همسرتان فکر کند شما پنهانکار، مرموز، سرد و بیروح هستید. اجازه دهید دستکم در روابط خانوادگی احساسات شما بر قدرت مدیریت مطلق و محکم و دستنیافتنی شما غلبه کند.
• روانشناسی شخصیت: هورمون مردانه تستوسترون که در بدن مردان بیشتر و در بدن بانوان کمتر ترشح میشود این خصوصیت شخصیتی شما را پررنگ تر میکند.
انعطافپذیرها با مبادی آدابها ازدواج کنند
اگر شما شخصیت انعطافپذیری داشته باشید، دیگران از با شما بودن لذت خواهند برد چون شما توانایی زیادی در روابط اجتماعی دارید و در صحبت کردن عالی هستید. احساسات قوی و روشن و واضح از خصوصیات برجسته شماست.
• گزینه ازدواج: شما بیش از همه با افرادی که مبادی آداب و مؤدب هستند کنار خواهید آمد. این افرد که سیاست بالایی در روابط خود دارند، رفتار شما را میپذیرند. فقط مراقب باشید با زبان بازی و صحبتهای بیتوقف خودتان آنها را دلزده نکنید. در روابط با طرف مقابلتان رقابت نکنید. توصیه ما به همسر شما این است که در صحبت کردن کم نیاورید. گرچه طرف مقابل شما بسیار خوشصحبت است ولی شما هم با اعتماد به نفس از خصوصیات خودتان بگویید. افرادی مثل همسر شما دوست دارند که شما نظرتان را درباره شخصیت و رفتارشان بیپرده بگویید.
• روانشناسی شخصیت: استروژن که یک هورمون زنانه است و در بدن بانوان بیش از آقایان ترشح میشود نقش اصلی را در بروز این خصوصیات شخصیت شما ایفا میکند. شاید بتوان گفت که این نوع ازدواج می تواند موفق باشد اما ضرورتی ندارد که همیشه این دو نوع شخصیت با هم ازدواج کنند.
گردآوری:گروه سبک زندگی سیمرغ
دوشنبه 4/7/1390 - 21:14
خواستگاری و نامزدی
تردیدی وجود ندارد که خانم ها نسبت به آقایون خیلی بیشتر صحبت می کنند. معمولاً خانم ها همیشه در پی آن هستند که همسرشان در مقابل آنها احساساتش را ابراز کند و هر چه در دل دارد را بر زبان بیاورد.
این در حالی است که آقایون ترجیح می دهند خانم دست از سرشان بردارد و آنها را تنها بگذارد. به هر حال زمانی که نوبت به گفتگوی باز میان زوجین می رسد، صحبت کردن در مورد “نامزد قبلی” و یا روابطی که هر یک از طرفین در گذشته تجربه کرده اند، می تواند تاثیرات مهمی بر روی رابطه بگذارد.
زمانیکه دو نفر قصد آن را دارند که در کنار هم یک رابطه ی قوی و پویا را ایجاد نمایند، درست نیست که همواره صحبت از یک نفر دیگر در ارتباط آنها به میان کشیده شود؛ اما باز هم باید به این سوال پاسخ داد: “اگر یکی از طرفین مرتباً در مورد رابطه ی قبلی خود صحبت می کند، آیا این بدان معناست که او در حال حاضر از ارتباطی فعلی اش ناراضی است؟”
به هر حال بروز احساساتی نظیر حسادت، سوء ظن، و شک و تردید اجتناب ناپذیر است. طرف دیگر همواره به این مسئله فکر می کند که به چه علت شریک او تا این حد از نامزد قبلی خود برای او تعریف می کند. اما ایا اگر کسی در مورد روابط قبلی خود صحبت کند به راستی بدان معناست که از ارتباط فعلی خود ناراضی است؟ به این سوال نمی توان یک جواب “بله” و یا “خیر” قطعی گفت. هر ارتباطی متفاوت است و از این مهمتر همه ی انسان ها نیز با هم فرق می کنند. فقط به این خاطر که شریک شما مرتباً در مورد نامزد قبلی اش با شما صحبت می کند نمی توانید مطمئن شوید که تمایل دارد مجدداً رابطه ی خود را با فرد مورد نظر از سر بگیرد.
در یک چنین شرایطی ممکن است شخص تصور کند که چون شریکش دائماً از رابطه ی قبلی خود تعریف می کند، بنابراین به ارتباط گذشته بیش از ارتباط فعلی علاقمند بوده است. اما لزوماً صحبت از تجربیات گذشته نمی تواند یک چنین مفهومی در بر داشته باشد. پیش از اینکه هر گونه قضاوتی کنید، باید ببینید که ارتباط قبلی او چه مدت زمانی به طول انجامیده. اگر آنها ارتباط طولانی مدتی با هم داشتند، بنابراین باید این انتظار را داشته باشید که هرزگاهی جملاتی در مورد نامزد قبلی شریک خود بشنوید. دلیلش هم این است که به هر حال برای مدت زمانی با هم بوده اند و در حال حاضر او جزئی از زندگی گذشته ی همسرتان را تشکیل می دهد. البته باید به شدت توجه داشته باشید که صحبت کردن در مورد نفر قبلی، صرفاً به آن معنا نیست که شریک زندگیتان احساس خاصی نسبت به فرد مورد نظر دارد. او فقط حقایق و اتفاقاتی را که برایشان افتاده برای شما تعریف می کند.
شما همچنین باید به این مطلب توجه کنید که شریکتان در چه زمینه ای در مورد نامزد قبلی اش(در صورت داشتن نامزد در گذشته) با شما صحبت می کند. اگر به طور مکرر شما را با نامزد قبلی اش مقایسه می کرد بنابراین باید نتیجه بگیرید که: “بله، با مشکل بزرگی روبرو هستید.” اگر شریک شما عادت به مقایسه کردن داشته باشد و همیشه شما را با نامزد قبلی (و یا هر کسی دیگری) مقایسه کند، پس باید متوجه باشید که مشکل از جانب اوست و این رابطه از سلامت مناسب اجتماعی برخوردار نمی باشد. همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره کردیم، باید بدانید که همه ی انسان ها متفاوت هستند و شما تحت هیچ شرایطی نباید احساس کنید که شریکتان شما را با کسی مقایسه می کند. این مسئله را نیز باید در نظر بگیرید که اگر گاهی اوقات به برخی از رفتارهای متداول شریک قبلی شان اشاره کردند، درست نیست بیش از اندازه حساسیت به خرج دهید، چراکه قصد آنها فقط بازگو کردن شرایط عادی زندگی شان است.
اگر متوجه شدید که نامزد قبلی و شریک فعلی زندگیتان اصرار دارند که به هر طریقی که شده به ارتباط خود با هم ادامه دهند، حتی در حد یک دوست کاملاً عادی، آنوقت باید کمی مراقب باشید. اگر چنین اتفاقی روی داد، نگران شدن شما یک امر کاملاً طبیعی است. اگر نامزد قبلی سعی می کرد که حضور خودش را حفظ کند و نامزدتان نیز مجدداً شروع کرد به صحبت کردن در مورد او، باید احتمال دهید که شاید مجدداً شعله های عشقشان در حال روشن شدن است. بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که احساسات واقعی خود را با طرف مقابل در میان بگذارید و به او بگویید که چه مسائلی باعث ایجاد نگرانی در شما شده اند. شاید به شرایطی برخورد کنید که نامزد قبلی و شریک شما بخواهند به رابطه ی دوستانه ی خود ادامه دهند. در این حالت تصمیم گیری با شماست که در این رابطه باقی بمانید و ارتباط آنها را از نزدیک کنترل کنید و یا او را ترک کنید.
گاهی نیز همسر شما قصد دارد صداقت نشان دهد و یک بار از رابطه و یا روابط قبلی خود بگوید و دیگر هیچ.
منبع: سیمرغ
دوشنبه 4/7/1390 - 21:8
آموزش و تحقيقات
نوشتار حاضر با ارائه یافتههای یک تحقیق در سطح ملی، به این موضوع میپردازد که چرا دختران ایرانی ازدواج خودشان را به تاخیر میاندازند.
این تحقیق با مقایسه برخی متغیرهای اساسی در بین ۱۲۹۱ نفر از دو گروه دختران متاهل (۶۵۳نفر) و دختران مجرد (۶۳۸نفر) ۲۵تا۴۴ ساله پنج استان تهران، مازندران، لرستان، خراسان رضوی و کردستان، به نتایجی دست یافته است که شناخت آن در چرایی موضوع و دست یافتن به دادههای بهتر برای تحلیل موضوع به روشن شدن ابعاد ماجرا کمک می کند.
افزایش تحصیلات دختران ایرانی باعث استقلال فکری و آزادی هرچه بیشتر آنها از اطرافیان به خصوص والدین شده و در نتیجه کسب چنین آزادی و به عبارتی حرکت از ازدواج ترتیب داده شده به ازدواج خودانتخابی، ازدواج را براساس معیارهای شخصی تعریف کرده و آن را به تاخیر میاندازد.
براساس این تحقیق میانگین تحصیلات دختران مجرد برابر با ۷۱/۱۴ سال و دختران متاهل برابر با ۹۵/۱۲ سال است. تحلیل اقتصادی و شیءگرایانه دختران از ازدواج، سهم زیادی در افزایش سن ازدواج آنان داشته است. دختران مجرد با این اعتقاد که هزینههای ازدواج، بیش از فایدههای آن است،
بر این باورند که ازدواج موجب میشود تا آنها از برخی فرصتهای دیگر خود (بهخصوص پیشرفت در تحصیل، کار و شغل) جا بمانند و هزینه این فرصتها بیش از آن هزینهای است که فرد باید با ازدواج نکردن از دست بدهد.
۳۹ درصد از دختران مجرد و ۲۱درصد از دختران متاهل چنین اعتقادی داشتند. افزون بر این، این نگرش به افزایش هزینههای فرصت در میان دخترانی که تحصیلات بالاتری دارند، بیشتر وجود دارد. دخترانی که از تحصیلات بالاتری برخوردارند، ارزش فرصتهای از دست رفته برای آنها بالاتر است.
ساختار نابهنجار و آشفته اقتصادی و اجتماعی (مانند طلاق) جامعه نیز موجب کاهش قطعیتهای اقتصادی و اجتماعی، افزایش آنومی اقتصادی و اجتماعی، افزایش ناامیدی اجتماعی، تغییر معیارها، خواستهها و انتظارات خانوادهها و دختران و پیامدهای دیگری شده که به نوبه خود در فشردهسازی دایره همسرگزینی و تاخیر ازدواج جوانان موثر بودهاند. شدت تاثیر شرایط بد اقتصادی و زمانبندی ازدواج جوانان زمانی بیشتر است که در چنین شرایطی، هنجارهای فرهنگی در ارتباط با هزینههای ازدواج و استاندارد زندگی تغییر نکرده و با آن هماهنگ نشده است.
برخورداری دختر ایرانی از آزادیهای اقتصادی و اجتماعی موجب شده تا آنان به واهمه از این گمانه برسند که با ازدواج کردن، دیگر این آزادیها را نخواهند داشت.
طبق نتایج این تحقیق، این ترس از دست دادن آزادی در نتیجه ازدواج، در بین ۳۷٫۷ درصد از دختران مجرد و ۳۰٫۹ درصد از دختران متاهل دیده شده است.ضمن آنکه این گرایش در بین دختران شاغل و با تحصیلات بالاتر بیشتر بوده است.
نتایج نشان داد که هرچه تعداد اعضای خانواده و نیز تعداد دختران مجرد در خانواده کمتر باشد، ازدواج دیرتر صورت میگیرد.
تعداد اعضای خانواده در بین دختران مجرد از یکطرف و تعداد اعضای دختر مجرد در خانواده این دختران، کمتر از تعداد مشابه هر دوی آنها در خانواده دختران متاهل بوده است.
تحقیق نشان داد دخترانی که از طبقه اقتصادی و اجتماعی خانوادگی بالاتری برخوردارند، دیرتر ازدواج میکنند.
۱۴درصد از دختران مجرد و ۹٫۶ درصد از دختران متاهل از طبقه بالای اقتصادی و اجتماعی بودند. برخورداری این دختران از تحصیلات بیشتر، استقلال و آزادی بیشتر، اعمال فشار و نظارت کمتر، خانواده هستهای و… ازدواج آنان را بیشتر به تاخیر میاندازد تا دخترانی که از طبقات پایین جامعه هستند.-
بیاعتمادی به پسران نیز عامل دیگری است که باعث شده تا دختران ایرانی کمتر تن به ازدواج دهند.
۸۶٫۳درصد از دختران مجرد و ۸۷ درصد از دختران متاهل اعتقاد داشتند که این روزها اعتماد کردن به یکپسر برای ازدواج کار دشواری است
منبع: سیمرغ
دوشنبه 4/7/1390 - 21:6