• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3170
تعداد نظرات : 1048
زمان آخرین مطلب : 4384روز قبل
دعا و زیارت
 

 

 

پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله :

اِذا ماتَ اَحَدُكُمْ فَقَدْ قامَتْ قيامَتُهُ، يَرى ما لَهُ مِنْ خَيْرٍ وَ شَرٍّ؛

 

 

 كنزالعمّال، ح 42123 .

هرگاه يكى از شما بميرد، قيامتش برپا مى‏شود و خوبى‏ها و بدى‏هاى خود را مى‏بيند.

چهارشنبه 26/2/1386 - 11:28
دانستنی های علمی

آش شله قلمکار

هر کاری که بدون رعایت نظم،  انجام گیرد و آغاز و پایان آن معلوم نباشد به آش شله قلمکار تشبیه می شود. اصولا" هر عمل و اقدامی که در ترکیب آن توجه نشود، قهرا" به صورت معجونی در می آید که کمتر از آش شله قلمکار نخواهد بود.

 

اکنون ببینیم آش شله قلمکار چیست و از چه زمانی معمول و متداول گردیده است...

... ناصرالدین شاه قاجار بنا بر نذری که داشت سالی یک روز آن هم در فصل بهار، به شهرستانک، از ییلاقات شمال غرب تهران و بعدها به علت دوری راه،  به قریهء سرخه حصار، واقع در شرق تهران می رفت. 

به فرمان او دوازده دیگ آشی بار می گذاشتند که از قطعات گوشت چهارده راس گوسفند و اغلب نباتات و انواع خوردنیها ترکیب می شد. کلیهء اعیان و اشراف و رجال و شاهزادگان و زوجات شاه و وزراء  در این آشپزان افتخار حضور داشتند و جمعا" به کار طبخ و آشپزی می پرداختند. عده ای از افراد معروف و موجهین کشور به کار پاک کردن نخود و سبزی و لوبیا و ماش و عدس و برنج مشغول بودند. جمعی فلفل و زردچوبه و نمک تهیه می کردند. زنان و خاتون های محترمه که در مواقع عادی و در خانهء مسکونی خود دست به سیاه و سفید نمی زدند، در این محل چادر به کمر زده در پای دیگ آشپزان برای روشن کردن آتش و طبخ آش کذایی از بر و دوش و سر و کول یکدیگر بالا می رفتند تا هر چه بیشتر مورد لطف و عنایت قرار گیرند. خلاصه هر کس به فراخور شان و مقام خود کاری انجام می داد تا آش مورد بحث، حاضر شود. چون این آش ترکیب نامناسبی از اغلب غلات و خوردنیها بود، لذا هرکاری که ترکیب ناموزون داشته باشد و یا به قول علامه دهخدا : " چو زنبیل هفتاد رنگ " باشد؛ آن را به آش شله قلمکار تشبیه می کنند.

* نذر ناصرالدین شاه این بود که در موقع بروز بیماری وبا در قریهء شهرستانک آشی پخته و با تناول آن شفا یافته بود،  به همین جهت آن آش به گردن او حق بزرگ و ثابتی بود و هرساله باید خاطرهء خوش آن را تجدید می کرد.

(ریشه های تاریخی امثال و حکم   ج.1.  تالیف : مهدی پرتوی آملی)

چهارشنبه 26/2/1386 - 11:24
دانستنی های علمی
 

 

 

پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله :

مَنْ قالَ: اِنّى خَيْرُ النّاسِ فَهُوَ مِنْ شَرِّ النّاسِ وَ مَنْ قالَ: اِنّى فِى الْجَنَّةِ فَهُوَ فِى النّارِ؛

 

 

 النوادر للراوندى، ص 107.

هر كس بگويد: من از همه مردم بهترم، او بدترين مردم است و هر كس بگويد: من بهشتى هستم، او جهنمى است.

چهارشنبه 26/2/1386 - 11:15
ادبی هنری

هیزم تر به کسی فروختن

 

هیزم تر به کسی فروختن، کنایه از فریب دادن از قبیل: وفا نکردن به عهد، با حیله از قول و قرار شانه خالی کردن، گندم نمایی و جوفروشی، دو رویی کردن و همین که خر از پل گذشت بد لعابی کردن است. به عبارت دیگر این ضرب المثل در مورد کسی به کار می رود که بدون هیچ دلیلی در مقام دشمنی و ناجوانمردی برآید و کسی را که با او هیچ اصطکاک منافعی ندارد بکوبد و زیان و ضرر برساند. در چنین مورد گفته می شود: به فلانی هیزم تری نفروختیم که با ما دشمنی می کند.

اما ریشه و علت تسمیهء آن:

... همان طور که می دانیم هیزم همان چوب خشک سوختنی است که از چوب های غیر صنعتی و افتادهء جنگل ها و یا شاخه های بریده شدهء درختان باغ ها و بیشه ها به دست می آید و پس از مدتی رطوبت و آب های جمع شده در منافذش را در مقابل تابش خورشید از دست می دهد و برای سوخت آماده می شود.

هیزم وقتی خشک باشد هم خوب می سوزد و ایجاد حرارت می کند و هم ذره ای دود از آن متصاعد نمی شود تا چشم را آزار دهد و در و دیوار اطاق و آشپزخانه را سیاه و کثیف کند. در زمان های گذشته هیچ چیز به اندازهء هیزم تر اهل خانه را آزار نمی داد زیرا در آشپزخانه با هیزم تر غذای مطبوع به دست نمی آمد و در اطاق ها هم به جای آنکه گرمی دهد و از زکام و سرماخوردگی جلوگیری کند دودش به چشم، می رفت و تمام اشیاء و لوازم خانه را دودآلود می کرد.

شاید این سوال پیش آید که هیزم فروش به جای هیزم خشک چه اصراری داشت که هیزم تر بفروشد و سر وصدای مردم را در بیاورد؟ جواب سوال این است که تهیه و تدارک هیزم تر خرج زیاد نداشت و به محض آنکه از درخت قطع می شد به خریدار بی اطلاع، تحمیل می شد و تبدیل به پول می شد در صورتی که برای تهیهء هیزم خشک مجبور بودند شاخه های بریده را در محل وسیعی روی هم بچینند و مدتی طولانی صبر کنند تا رطوبتش را در مقابل حرارت خورشید از دست بدهد و برای سوخت، آماده گردد به همین جهات در زمان های قدیم هیزم فروش ها هزار حیله و نیرنگ به کار می بردند که هیزم تر بفروشند و با هزینهء کمتر، سود بیشتر ببرند ولی خریدار هیزم هم به دقت سر و ته چوب ها را وارسی می کرد و هزار قسم من بمیرم و ترا به خدا و جان مولا... نثار هیزم فروش می کرد تا هیزم تر نفروشد! و ساکنان خانه را به زحمت نیندازد در غیر این صورت اگر هیزم دود می کرد در دل، هیزم فروش را نفرین می کردند. اگر غذا خوب نمی پخت یا بوی دود می گرفت به عزیزان هیزم فروش دشنام می دادند! خلاصه هر ناکامی را به حساب هیزم فروش می گذاشتند که هیزم تر فروخته و موجب بروز آن حوادث گردیده...

" امثال و حکم  *  جلد دوم  *  مهدی پرتوی آملی "

چهارشنبه 26/2/1386 - 11:13
دانستنی های علمی

می رم به آخور ! 

پادشاهی قطعه شعری را که سروده بود برای ملک الشعرای دربار خود، خواند تا ببیند چگونه است. شاعر گفت: شعر چندان پر ارجی نیست ! پادشاه خشمگین شد و فرمان داد که شاعر را چند روزی در طویلهء شاهی به آخور بستند.

چندی بعد، باز شاه را هوس شاعری به سر افتاد و قطعه ای دیگر ساخت و نزد ملک الشعرا قرائت کرد. شاعر پس از شنیدن شعر برخاست و به راه افتاد. شاه شگفت زده پرسید: کجا می روی؟ ملک الشعرا جواب داد : به آخور قربان !

 

کتاب کوچه " احمد شاملو " ج.1

چهارشنبه 26/2/1386 - 11:9
دانستنی های علمی

پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله :

اِنَّ اَحْسَنَ الْحَديثِ كِتابُ اللّه‏ِ وَ خَيْرَ الْهُدى هُدى مُحَمَّدٍ صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله وَ شَرَّ الاُْمورِ مُحْدَثاتُها؛

 

 

 بحارالأنوار، ج 77، ص 122، ح 23 .

بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله و بدترين امور بدعت‏هاست (پديده‏هاى مخالف دين).

چهارشنبه 26/2/1386 - 11:6
ادبی هنری

آخر پيری، داغ اميری !

(داغ، نشانه ای ست كه از طريق سوزاندن بر پوست چارپايان نقش می كنند تا ملكيت آن مشخص باشد، داغ اميری نشانهء تعلق حيوان داغ خورده به سر طويلهء امير و سلطان است)ضرب المثل را در سرزنش كسی می آورند كه پس از عمری وارستگی و آزادگی به صرافت غلامی و آستان بوسی صاحب قدرتان افتاده باشد.

 

چهارشنبه 26/2/1386 - 11:3
دانستنی های علمی

پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله :

اَلا اِنَّ شَرَّ الشَّرِّ شِرارُ الْعُلَماءِ وَ اِنَّ خَيْرَ الخَيْرِ خيارُ الْعُلَماءِ؛

 

 

 منية المريد، ص 137.

بدانيد كه بدترين بدها، علماى بدند و بهترين خوبان علماى خوبند.

چهارشنبه 26/2/1386 - 11:0
دانستنی های علمی

تنبل نرو به سايه سايه خودش ميايه !

 

در تقبيح تنبل ها می آورند كه تنبلی خود را به پاسخ های حكيمانه توجيه می كنند. خوشبخت آن كه كره خر آمد، الاغ رفت !! شخص فهميده و حساس، رنگ آسايش و نيك بختی را نمی بيند. خوشبختی از آن كسانی ست كه نه حس می كنند و نه در می يابند. 

 

 

 

مترادف آن :  هر كه فهميد مرد، هر كه نفهميد برد !

 

 

چهارشنبه 26/2/1386 - 10:58
دانستنی های علمی

دعای گربه !

به دعای گربه سياه بارون نمی آيد 

اين دعا يا نفرين را استجابتی نخواهد بود ! 

 تب تند، عرقش زود در می آيد. 

علاقه و احساس شديد ناگهانی، به همان سرعت نيز فروكش می كند و پايدار نمی ماند.

 

چهارشنبه 26/2/1386 - 10:47
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته