• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 366
تعداد نظرات : 266
زمان آخرین مطلب : 5861روز قبل
شعر و قطعات ادبی

ساقیا بده جامی زان شراب روحانی
تا دمی برآسایم زین حجاب ظلمانی

طرّه ی پریشانش دیدم و به دل گفتم
این همه پریشانی بر سر پریشانی؟

بی وفا نگار من، می کند به کار من
خنده های زیر لب، عشوه های پنهانی

دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم
در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی؟

خانه دل ما را از کرم عمارت کن
پیش از آن که این خانه رو نهد به ویرانی

ما سیه گلیمان را جز بلا نمی شاید
بر دل بهایی نِه، هر بلا که بتوانی

جوادچاوشی / کاشف

چهارشنبه 22/12/1386 - 11:33
شعر و قطعات ادبی

 دل بـردی از مـن به یغـما
 ای ترك غارتگر من 

دیدی چه آوردی ای دوسـت

از دسـت دل بر سـر من

عشـق تو در دل نـهان شد ،  دل زار و تن ناتوان شد
رفتی چو تیر و كمان شد

از بـارِ غــم پیكر من

بــارِ غــمِ عشــقِ اورا گردون نیارد تحملّ

بارِ غمِ عشقِ اورا گردون نیارد تحملّ
چون می تواند كشیدن، این پیكر لاغر من

می سوزم از اشتیاقت،در آتشم از فراقت
كانون من سینه من، سودای من آذر من

اول دلم را صفا داد آیینه اش را جلا داد

آخر به باد فنا داد
عشق تو خاكستر من
عشــــق تــــو خـــاكســــتر مــــــــــن

چهارشنبه 22/12/1386 - 11:23
شعر و قطعات ادبی
ای كه به پیش قامتت، سرو چمن خجل شده ، آخ خدا، آخ جانم یار

سوسن و گل به پیش تو بنده منفعل شده ، آخ خدا، آخ جانم یار

تا به كی از عشقت گدازم، در عشقت سوزم و بسازم ، ای صنم سوزم و بسازم

در عشقت ، سوزم ای، نگارا ، خدا را، تو كم كن ، جفا را
چهارشنبه 22/12/1386 - 11:16
شعر و قطعات ادبی

خدایا چنان کن سرانجام عشق

که با وی بنوشم من از جام عشق

جواد چاوشی / کاشف

يکشنبه 19/12/1386 - 17:0
خانواده

نمیدونم چرا هیچ وقت نمی تونم حرف دلم رو اونجوری که میخوام بزنم .

حتی وقتی شعر میگم .

انگار خدا اینجوری دوست داره که همیشه حرفام تو دلم بمونه .

میدونید چرا ؟

چون این دله که محرم اسرار منه

جواد چاوشی / کاشف

يکشنبه 19/12/1386 - 16:49
شعر و قطعات ادبی

دلا عاشق مشو چون عاشقی خون جگر دارد

دلا عاشق مشو چون عاشقی چشمان تر دارد

جواد چاوشی/ کاشف

يکشنبه 19/12/1386 - 16:41
شعر و قطعات ادبی

دیگه طاقتم تمومه

زندگی بی تو حرومه

جواد چاوشی / کاشف

يکشنبه 19/12/1386 - 16:37
خانواده

خدایا مگر عاشقی گناهه ؟

چرا باید این قدر تحمل کرد ؟

خدایا .......

خودت میدونی دلم چقدر براش تنگه !!!

جواد چاوشی / کاشف

يکشنبه 19/12/1386 - 16:32
شعر و قطعات ادبی

تو رفتی با نگاهت

مرا عاشق ترین کردی

جواد چاوشی / کاشف

يکشنبه 19/12/1386 - 9:54
دعا و زیارت

یوسف چو در زندان در بند شد و لختی بگذشت یکی از زندانیان خواب خویش بر یوسف همی گفت . یوسف تعبیر خوابش را خلاصی از بند دانست و به او گفت تو ساقی شراب شاه خواهی شد . در آن جا مرا نزد پادشاه یاد کن .

در آن حال شیطان یاد خدا را از نظرش ببرد و بدین سبب چندین سال در زندان محبوس بماند .

اگر به شاه متوسل نمی گردید پس از چند روز خلاص می شد .

جواد چاوشی / کاشف

يکشنبه 19/12/1386 - 9:39
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته