• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 494
تعداد نظرات : 197
زمان آخرین مطلب : 4583روز قبل
طنز و سرگرمی

با تشکر از اقامت شما در دنیای فانی. مدیریت کاینات به منظور بهبود خدمات دستگاه الهی و ارتقاء کیفیت نعمات شما را دعوت به ارائه نظراتتان از طریق پرسشنامه زیر می کند.

پر کردن فرم ارزیابی زیر حداکثر 4 دقیقه طول می کشد. با پر کردن این فرم شما در قرعه کشی یک دستگاه آیپاد نیز شرکت داده می شوید.

______________________________________

نام (اختیاری)..................

جنیست: انس   جن 

سن در هنگام مرگ........

محل تولد: سیاره اورانوس     سیاره زمین    دیگر.......................

شماره دی ان ای....................

______________________________________

 

نخستین بار چگونه از وجود ما مطلع شدید؟

پدر و مادر 

دینی دوم دبستان 

برهان علیت 

سایر......

 

آیا از رفتار مامور ما در هنگام قبض روح رضایت داشتید؟

 بلی     خیر    

 

نظر شما در مورد موسیقی پخش شده در هنگام جان دادن چه بود؟

دوباره دوباره  

مگر موسیقی پخش می شد؟   

لطفا سرگرمی دیگری برای اسرافیل پیدا کنید  

 

آیا آنتن دهی 124000 پیامبری ما دوره زمانی شما را پوشش می داد؟   

بلی     خیر  

 

ابزارهایی که برای ارتباط مناسب تر می دانید را به ترتیب اولویت شماره بزنید:

کتاب آسمانی  

وحی مستقیم  

تویتر  

 

آیا از سرویس دهی دفتر مرکزی ما واقع در عربستان و یا شعب آن در مساجد محلی استفاده کرده اید؟

بلی     خیر   

 

کدام راه را برای تکلم با خدا بهتر می دانید؟

نماز 

مناجات در غار 

اس ام اس 

 

کدام یک از شواهد وجود خدا را ترجیح می دهید؟

کتاب به عنوان معجزه 

معجزات سنتی نظیر اژدها کردن چوب و نصف کردن ماه 

 

به نظر شما حذف کدام یک از موارد آفرینش، می توانست زندگی انسان ها را آسان تر کند؟

شیطان رجیم 

سوسک توالت 

موی زیر بغل 

... 

 

کدام یک از خدمات بهشت برای تان جذاب تر می نمود؟ (به ترتیب اولیت شماره بزنید)

فنا شدن در لقاء خداوند  

دار و درخت 

دخترکان ترگل ورگل 

لوله کشی شیرکاکائو 

 

ارزیابی شما از نمازهای یومیه چگونه است؟   

از نظر تعداد در روز                     عالی    معمولی   ضعیف

از نظر طول هر نماز                      عالی   معمولی   ضعیف

جاگیری آن در طول روز              عالی   معمولی   ضایع

ارزیابی کلی                               عالی   معمولی   ضعیف

 

نظر شما در مورد زبان عربی به عنوان زبان ارتباطی چیست؟

خواهر مادر هم نداره آدم فحش بده دلش خنک بشه 

گپچژپگچچپژژژژژژژژ چه حسی داره هان؟ 

کل سی پلاس پلاس از تلفظ حرف ض آسان تر است 

اینها بی خود می گن. مو خیلی حال کردُم ولک. حتی یعنی!  

 

کدام روش را برای جذب روزه  داران موثرتر می دانید؟

استفاده از تقویم شمسی  

گنجشکی نمودن ده روز آخر  

افزایش سرعت چرخش زمین به دور خود  

اکران آسمانی سریال آقا ماشالله در هنگام افطار  

آزاد کردن استعمال سیگار حداقل به صورت چسدود    

 

به نظر شما کدام یک از تغییرات زیر می توان در جذب مومنین موثرتر باشد؟ (به ترتیب اولیت شماره بزنید)

افزایش پیچیدگی ها در آفرینش اجزای هستی  

نمود روشن تر اعجاز روایی در بطون هفتگانه کتب آسمانی  

آزادسازی مصرف مشروبات الکلی     

 

در صورت گزینشی بودن سیستم تناسخ، آیا حاضر بودید بار دیگر زندگی انسانی را تجربه کنید؟

 بلی   خیر 

 

□ اگر تمایل ندارید که از بارگاه الهی ایمیل دریافت کنید اینجا را علامت بزنید

سه شنبه 19/11/1389 - 15:29
آموزش و تحقيقات








متخصصان تغذیه در پاسخ به این سوال می‌گویند؛ هر گروه خونی در زمان متفاوتی از تاریخ تكامل بشری، شكل گرفته است و بنابراین ما باید رژیم‌های غذایی خود را مطابق با رژیم غذایی اجدادمان در زمان تكامل گروه خونی مشابه در بدن آن‌ها هماهنگ كنیم.

 

آن‌ها تاكید دارند: اگر غذاهایی را بخورید كه متناسب و سازگار با گروه خونی خودتان هستند، می‌توانید به راحتی آن‌ها را هضم كنید، وزنتان كاهش یابد و سلامت و شادی بیشتری را تجربه كنید.

 

به گزارش سایت اینترنتی مركز مطالعات پزشكی مایوكلینیك، افرادی كه گروه خونی آن‌ها «O» است، در واقع قدیمی‌ترین گروه خونی را به لحاظ سابقه تكامل بشری دارند و بنابراین با این گروه خونی اگر از رژیم غذایی یك شكارچی مثل اجداد انسان در آن زمان پیروی كند، احساس بهتری خواهد داشت.این افراد تمایل دارند كه سطح زیادی از انرژی را دریافت كنند و بسیار سازمان یافته هستند.

 

برای افراد با گروه خونی «O» توصیه می‌شود كه رژیم غذایی حاوی پروتئین زیادی باشند و اگر این گروه فقط سبزی خوار باشند، دائم احساس گرسنگی می‌كنند و در نتیجه به خوردن تنقلات روی می‌آورند كه در نتیجه با مشكلاتی در میزان قند خون و متابولیسم مواجه خواهند شد. این افراد می‌توانند آزادانه گوشت لخم و ماهی مصرف كنند، اما از خوردن زیاد لبنیات یا كربوهیدارت‌ها باید خودداری كنند.

 

از نظر ورزش كردن هم این گروه باید در روز یك ساعت، فعالیت بدنی داشته باشند و ترجیحا در هنگام صبح به جای عصر ورزش كنند. برای این اشخاص شنا، پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری توصیه می‌شود.

 

در مورد گروه خونی «B» نیز، هیچ گروه خونی دیگری به اندازه «B» مظهر میانه‌روی نیست. این گروه خونی در زمانی تكامل یافته كه انسان‌ها بیشتر سفر می‌كردند و بنابراین گوشت، سبزیجات و غلات به شیوه‌ای متعادل‌تر مصرف می‌شده‌اند. اگر گروه خونی شما «B» است، باید بدانید كه به طور كلی طبعی قوی‌تر و سالم‌تر دارید و بسیار واقع بین و عمل گرا هستید.

 

برای افرادی كه گروه خونی «B» دارند، رژیم غذایی تركیبی از رژیم گروه خونی «A» و «O» است. یعنی از هر چیزی می‌توانند كمی بخورند و این گروه به طور كلی خوش شانس‌تر هستند، چون راحت‌تر می‌توانند وزن از دست بدهند. گروه خونی «B» می‌توانند به راحتی گوشت، ماهی، قهوه، سبزیجات و غلات عاری از گندم استفاده كنند و از خوردن غذاهای فرآوری شده باید خودداری كنند.

 

این افراد بهتر است تمرینات ورزشی ملایمی را انجام دهند كه هم از جسم و هم از مغزشان استفاده كنند و اما در مورد گروه خونی «A» باید گفت كه این گروه خونی كمی دیرتر از گروه خونی «O» تكامل یافته است، یعنی زمانی كه بشر به جای شكار، كشاورزی می‌كرده است.

 

بنابراین افراد با گروه خونی «A»، پروتئین كمتر، اما غلات بیشتر احتیاج دارند. گروه خونی «A» اغلب خلاقیت بالایی دارند و در عین حال كه بسیار حساس هستند، می‌توانند حلال مشكلات خوبی هم باشند. این اشخاص باید گوشت كمتر، اما سبزیجات بیشتر بخورند.

 

آن‌ها در مصرف مغز خشكبار، دانه‌ها، غلات، پاستا، میوه و سبزیجات كاملا آزاد هستند، اما در خوردن لبنیات به ویژه‌ اگر آلرژی دارند و نیز از مصرف زیاد گوشت، باید پرهیز كنند.

 

افراد با گروه خونی «A» نسبت به «O» به فعالیت و تحرك كمتری نیاز دارند و برای آن‌ها فقط 30 دقیقه نرمش آرام در روز مثل یوگا، تای‌چی یا پیاده روی در فضای آزاد، بسیار مناسب است و بالاخره گروه خونی «AB» كه تركیبی از گروه «A» و گروه «B» است و افراد با گروه خونی «AB» می‌توانند تركیبی از رژیم غذایی هر دو گروه را داشته باشند.

 

این افراد دارای خلاقیت هستند و مغز خوبی برای تجارت و كنار آمدن و سازگاری با مردم دارند. این گروه باید از خوردن زیاد گوشت پرهیز كنند و همیشه در رژیم غذایی خود سبزیجات را بگنجانند.

  بهترین خوردنی‌ها برای گروه خونی «AB» ماهی، سبزیجات، كربوهیدارت‌ها و غلات است، اما گوشت زیادی برای این گروه مفید نیست و باید از آن پرهیز كنند. از نظر فعالیت بدنی به این گروه توصیه می‌شود كه تركیبی از فعالیت‌های آرام مثل یوگا و نیز جلساتی از تمرینات اندكی پرتحرك‌تر مثل پرش سبك را داشته باشند.

سه شنبه 19/11/1389 - 15:25
طنز و سرگرمی

آخرین متدهای روز جهان در زمینه ی نحوه ی محبت و نفوذ دانشجو به دل استاد  (برگه ی امتحان):





به جای مقدمه

این جفنگیات مرسوم که در برگهی امتحان مینویسند و از بیماری مادر تا اینکه اگر این درس را نمره نیاورم مشروطم میشوم و ... هم، خیلی خز شده و هم، حتی یک بچه ی 5 ساله باور نمیکند؛ چه برسد به یک دکتر! کمی نوآوری و خلاقیت داشته باشید. جناب استاد به اندازه ی کافی خودش مشکلات و بدبختی دارد، دیگر نیاز نیست شما با آن خط زیبای منحصر به فردتان یک صفحه ی آچار برایش از مشکلاتتان بگویید. حالا باز ای کاش فقط یک نفر چنین خزعبلاتی می نوشت. یکهو می بینی از 30 نفر دانشجو، بیست و هشت نفر عینا نوشته اند که اگر این درس را نمره نگیریم مشروطیم و مادرمان مریض است و پدرمان زندان است و فلان و بهمان. انگار این مشکلات را هم از روی دیگر تقلب کرده اند.


در این بخش به ذکر خاطراتی از فعالیتهای پربار خود در این زمینه میپردازم.




روشی پلید

یک درس ساده ای بود که من بنا به دلایلی نتوانسته بودم اصلا این درس را
بخوانم و با ذهن کاملا خالی سر جلسه امتحان رفتم. نیم ساعتی نشستم و دیدم
هیچکدام از این سوالات حتی برایم آشنا هم نیست. یک جمله در پایان برگه
نوشتم و برگه را تحویل دادم:

«در اعتراض به تقلب گسترده ای که سر جلسه ی امتحان از سوی دیگر دانشجویان
شاهد بودم از دادن این امتحان خودداری کرده و نمرهی صفر را به بیستِ با
تقلب ترجیح میدهم.»

نمرهی الف کلاس را گرفتم! خدایا مرا ببخش.






صم بکم عمى فهم لایعقلون

درس معارف بود. میدانستم موضوع درس چیست و مباحثش در چه زمینه ای است -
با عرض خسته نباشید به خودم- اما جزئیات مطالب و محتوای درس را
نمیدانستم. سوالات توزیع شد و باز هم دیدم سوالات کمی برایم ناآشناست. از
مغرب و مشرق و زمین و زمان نوشتم. هر آنچه از کتاب دینی کلاس اول
ابتدایی، آقای واسعی گفته بود که مثلا چگونه مواد غذایی در بدن مادر
تبدیل به شیر میشود تا برهان نظم و علیت که در دبیرستان خوانده بودم. اما
نقطه ی طلایی برگه این جمله بود:

«جناب استاد برای من کاری نداشت که عین محتوای کتاب را برایتان کپی کنم
اما شما با روش زیبای تدریس خود به ما یاد دادید که چگونه تنها به منابع
اکتفا نکنیم. گفتید در دین عقل هم سهیم است و نباید «صم بکم عمى فهم
لایعقلون» بود. پس من ترجیح دادم مفهوم را بفهمم ولی کپی نکنم بلکه از
دانسته های خود بنویسم.»

بیست گرفتم! خدایا مرا ببخش.





اگر دین ندارید لااقل دلم شاد کنید

محاسبات عددی. درس بسیار دشوار. حداقل برای من که علاقه ی چندانی به
ریاضیات و مباحث محاسبه ای کامپیوتر نداشتم. سوالات توزیع شد و مطابق
معمول! خداوکیلی دیگر این درس 3 واحدی را خوانده بودم ولی چه کنم که در
مغزم جای نگرفته بود. عادت دارم که قبل از اینکه برگه را تحویل دهم نمرهی
خود را تخمین میزنم. در بهترین حالت 7 میشدم. امکان رسیدن امدادهای غیبی
هم تحت هیچ عنوانی میسر نبود. آخر برگه نوشتم:

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

نمره ی 11 گرفتم و نفر سوم کلاس شدم! خدایا مرا ببخش.






وساطت حافظ

استاد شهباز دکترای ادبیات بود و استاد درس شیوه ی نگارش . عاشق حافظ بود و آخر هر جلسه چند بیت از حافظ میخواند و چشمانش
پر از اشک میشد. سوالات چی.....؟... نه که بلد
نباشم اما در حد 15-16 بیشتر نمیگرفتم. قبل از امتحان سری به اینجا زده
بودم و واژه ی «شهباز» را در دیوان حافظ سرچ کردم و آن بیت را کف دستم
ثبت کردم. زیر برگه امتحان نوشتم :

«جناب استاد من که «حافظ» را نمیشناختم؛ این شما بودید که در این ترم عشق
حافظ را در وجود من انداختید! و باعث شدید تا با این شاعر آسمانی آشنا
شوم. امروز قبل از امتحان گفتم تفالی به حافظ بزنم و ببینم چه میشود، این
بیت آمد»:

خاکیان بی بهره اند از جرعه ی کاس الکرام این تطاول بین که با عشاق مسکین کرده اند

شهپر زاغ و زغن زیبا صید و قید نیست این کرامت همره شهباز و شاهین کرده اند

بیست گرفتم! تنها بیستی که استاد در چند سال اخیر به یک دانشجو داده بود.
خدایا مرا ببخش.







تصویر من رو شطرنجی کنید

امتحان نظریههای جامعه شناسی و ... . تو رو خدا نام این استاد را بیخیال
شوید. استاد نسبتا معروفی است و البته در بسیاری از دانشگاههای یزد هم
تدریس دارد و حسابی سرش شلوغ است. 10 نمره تحقیق و کنفرانس داشت و 10
نمره هم امتحان پایان ترم. سرم بوی قرمه سبزی میداد. با یکی از بچه ها
شرط گذاشتم که تحقیق و کنفرانس ارائه نمیدهم اما نمرهی بالای 18 میگیرم.
برای امتحان تئوری هم حسابی خواندم و خودم را آماده کردم. انصافا هم
سوالات را خوب جواب دادم. فقط در پایانِ برگه بدون اینکه تحقیق یا
کنفرانسی ارائه کرده باشم، نوشتم:

«موضوع تحقیق و کنفرانس: بررسی علل قبولی بالای دانش آموزان یزدی در
دانشگاهها در طی 16 سال اخیر.»

19 گرفتم! خدایا این یکی رو دیگه مردونه ببخش.





اگه مردی منو بنداز

با حساب خودم 13- 14 میشدم. اما این نمره برای من که عنوان شاگرد سومی!!!
کلاس را یدک میکشیدم خیلی فجیع بود. استاد فوق العاده جدی و بداخلاق بود
و چندان نمیشد طرفش رفت. یک جمله پایان برگه نوشتم:

«جناب استاد حضور در کلاس شما در این ترم برایم بسیار مغتنم و مفید بود.
اگر ترم بعد با ما درس برمیدارید که هیچ، اگرنه بدون تعارف دوست دارم این
درس را پاس نکنم تا ترم بعد هم استادم شما باشید.»

17! خدایا سه تا نقطه
دوشنبه 18/11/1389 - 11:2
شعر و قطعات ادبی
نه مومیایی  مبارک
نه زنده ی عمر سلیمان
حتی نه البرادعی مسلمان
که ممکن است فردا با امریکا به تفاهم برسد
فقط برادران خالد استانبولی
فقط اخوان المسلمین
فقط عاشقان خمینی
فقط دست های خالی مردم
فقط کتاب خدا
 و وعده های الهی...
رابرت گییز برای خودش ور می زند
و کاخ سفید برای عمه جانش ملکه بریطانیای دسته دار  اطلاعیه صادر می کند
حتی سران فتنه ی ایران
برادران جبهه سبز بی بی سی
برای خودشان تحلیل می کنند
آقای اوباما
دیوانه شده است
- مبارک باشد
- مبارک برود
- الان برود دقیقا الان...
- االان یعنی دیشب بی بی سی
الان یعنی امشب لباس شخصی ها و شعبان های امریکایی
در سایه ی تانکها در خیابان
الان یعنی هواداران مبارک با شلوار جین اسرائیلی
سوار بر شتران و اسبان عرب
در خیابان های قاهره جنگ جمل راه انداخته اند
الان یعنی که کیش و مات
آقای پریزی دنت
سی سال دیر آمدی!
فقط برادران خالد باید باشند
کسی به الان تو فکر نمی کند
الان درست نیمه شب است
الان دقیقا دوازده شب امریکایی هاست
و دوازده شب بی بی سی
و دوازده شب فتنه گران ایرانی
که می خواهند جای مبارک را با اسد عوض کنند
که مانده اند چطور ساندیس را جاسازی کنند در جایی که بیشتر خیط نشوند!
که مانده اند چطور بیانیه بدهند فردا
فقط برادران خالد می دانند که من چه می گویم
**
حالا اخبار
از یک بدل به نام مبارک می گوید
تو از ابتدا بدل بودی
قبل از آن که شک کنند مرده ای
در ژوئن 2004 در آلمان
در هند مرده های فقیر را
با برق های فشار قوی می سوزانند و پودر می کنند
تو را نیز فقیران مصر  
در میدان التحریر پودر کردند
حالا جنازه بدلت  مانده در خیابان
و بدل کاران هالیوود
دارند نقشه می کشند
- او الان باید برود
الان یعنی دیشب
و مهره های سوخته در فتنه
دارند جانشین تو را انتخاب می کنند
حالا رسیده اند به البرادعی
و کلت های اسرائیلی و چاقوهای فرانسوی
با تانک های امریکایی و جاسوس های انگلیسی به خیابان ریخته اند
کسی خاکستر این بدل را جمع کند از خیابان و به نیل بریزد
کسی عرق پیشانی برلوسکنی را پاک کند با پیراهن خواب رقاصه ای
که نطق کند
کسی تسلیت بگوید به آن خولو مرکل
دستمال کاغذی ببرد برای شاه عربستان
یکی قهوه تلخ درست کند برای بن علی
یکی زیر بازوی اوباما را بگیرد که سرگیجه می رود
که نطق کرده همین الان
الان یعنی دیشب
دیشب یعنی سی سال پیش
**
الان برادران خالد 
رادیوهای بی بی سی را شکسته اند
شترها و شلوارهای جین را فراری داده اند
و دارند
سرود دسته جمعی پیروزی می خوانند.
الان ساعت دقیقا
صبح پیروزی ست
و روز وداع با دیکتاتورها...

جمعه 15/11/1389 - 17:52
آلبوم تصاویر

 

 

این نمایشگاه تحت نظارت میراث جهانی یونسکو، در هنگ کنگ برگزار شده و مجسمه های ایجاد شده با شکلات در آنجا یادآور بسیاری از بناها و آثار تاریخی مشهور دنیا هستند

دوشنبه 11/11/1389 - 0:42
آلبوم تصاویر
يکشنبه 10/11/1389 - 23:8
آلبوم تصاویر
يکشنبه 10/11/1389 - 23:7
طنز و سرگرمی

از سوی سازمان هواپیمائی کشوری لیست مدارک لازم جهت خرید بلیط هواپیمای ایران به شرح زیر به اطلاع ملت شریف می رسد


 
کپی وصیت نامه به همراه رضایت نامه امضا شده 
فیش بانکی مربوط به غسل میت با آب غیر یارانه ای
 
فیش بانکی هزینه امتحان شفاهی شهادتین 
مبلغ 200 هزار تومان بابت قطع درختان محل سقوط به حساب شهرداری
 
فیش بانکی به مبلغ 50 هزار تومان عوارض خروج از دنیا
فیش بانکی به مبلغ 20 هزار تومان بابت تسلیت از رسانه ملی

  امضای تاییدیه منطقه جغرافیایی برخورد با زمین
 
تلفن اضطراری جهت اعلام سقوط به ترتیب اولویت

يکشنبه 10/11/1389 - 20:47
داستان و حکایت

شاعر بی پول

   یک شب نصرت رحمانی وارد کافه نادری شد و به اخوان ثالث گفت
: من همین حالا سی تومن پول احتیاج دارم . اخوان جواب داد : من پولم کجا
بود ؟ برو خدا روزی ات را جای دیگری حواله کند. نصرت رحمانی رفت و بعد از
مدتی بر گشت و بیست تومان پول و یک خودکار به اخوان داد . اخوان گفت این
پول چیه ؟ تو که پول نداشتی . نصرت رحمانی گفت : از دم در ؛ پالتوی تو رو
ورداشتم بردم پنجاه تومن فروختم . چون بیش از سی تومن لازم نداشتم ؛ بگیر
؛ این بیست تومن هم بقیه پولت ! ضمنا، این خودکار هم توی پالتوت بود

 



میرسونمت

 یک شب که باران شدیدی میبارید پرویز شاپور از شاملو پرسید : چرا
اینقدر عجله داری ؟ شاملو گفت : می ترسم به آخرین اتوبوس نرسم . پرویز
شاپور گفت : من میرسونمت . شاملو پرسید : مگه ماشین داری ؟ شاپور گفت :
نه ! اما چتر دارم.

 



مراعات همسر

 همسر حمید مصدق -لاله خانم - روی در ورودی سالن خانه شان با
خط درشت نوشته بود: حمید بیماری قلبی دارد . لطفا مراعات کنید و بیرون از
خانه سیگار بکشید . خود حمید مصدق هم میآمد بیرون سیگار میکشید و میگفت :
به احترام لاله خانم است

پنج شنبه 7/11/1389 - 0:18
داستان و حکایت

روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را با خود به طرف دریا حمل می کرد، سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید، در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود و مورچه به داخل دهان او وارد شد و  قورباغه به درون آب رفت. سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود و آن مورچه از دهان او بیرون آمد ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت. سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.

مورچه گفت: ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند،‌ خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم، خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و  ببرد، این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد و من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم و به دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شوم، او در میان آب شنا کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند و من از دهان او خارج میشوم.

سلیمان به مورچه گفت:وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای؟

مورچه گفت آری او می گوید: ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن.

پنج شنبه 7/11/1389 - 0:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته