شب پشت پنجره ها
آهسته نجوا می کند
نگران نباش
تنها و تنها
با خودت صادق باش
نه شادی و نه غم واندوه دائما پا بر جا باقی نمی مانند مرتبا حالتی جایش را به حالتی دیگر می دهد. اگر این مهم را کاملا درک کنید وقتی که رنج شما را فرا می گیرد مشوش و مضطرب نخواهید شد چون می دانید که در مدت کوتاهی همه چیز عوض می شود همین طور وقتی که شاد هستید خیلی هیجان زده نخواهید شد و به شادی به چشم یک پدیده گذرا نگاه خواهید کرد چون می دانید که در زمان کوتاهی همه چیز دوباره تغییر می یابد.
اگر به رنج به عنوان تهی شدن فکر کنید آن گاه پر شدن شادی را برایتان آشکار می کند و وقتی شادی به سراغتان می آید باز هم فقط بنشینید و مشاهده اش کنید سعی نکنید به آن آویزان شوید سعی نکنید نگهش دارید سعی نکنید طولانی اش بکنید فقط به سادگی تماشایش کنید و کاملا نسبت به آن بی تفاوت باشید اگر آمد بگذارید بیاید اگر شما را ترک کرد بگذارید برود سعی نکنید محکم به شادی بچسبید وقتی سعی کنید آن را به هر قیمتی حفظ کنید رنج شما به شدت بزرگی تلاشتان برای حفظ آن شادی خواهد بود آن ها به هم متصل اند اگر به هر کدام بیشتر علاقه نشان بدهید بلافاصله دیگری جایگزین آن خواهد شد.
دوست آن است که توی تاب آدم را تاب می دهد(یعنی با واژگانش دلت را چرخ و فلکی می کند)
روی نردبان تو را بالا می کشد(درک تو را افزایش می دهد)
برای سپری کردن زندگی که در آرزویش هستید همه چیزهای مورد نیاز را در درونتان دارید، هر کمبود اعتمادی که احساس می کنید در حقیقت یک توهم است.
بیاموزیم که زمزمه های دل دیگری را شنیدن و
سخنان بی کلام آن را دریافتن
تنها استعداد انسان های بخت یاریست که
برای جهان بسیار عزیزند.