• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4148روز قبل
تاریخ
در تاریخ انقلاب اسلامی برگی زرین و مقطعی حساس و مناسبتی پرخاطره است، بخصوص آنكه چهارده سال بعداز تبعید حضرت امام (ره) در همین روز (13 آبان 1357) فرزندان امام و صدها دانش آموز و دانشجو در مقابل دانشگاه تهران و خیابان های اطراف با شعار "درود بر خمینی" و "مرگ بر شاه" پایه های حكومت را به لرزه در آوردند و با گلوله های مأموران شاه به خاك و خون غلتیدند.
دانش آموزان همچون سایر گروه های ملت در اطاعت از فرمان حضرت امام (ره) كه همه را دعوت به مبارزه بی امان با رژیم امریكایی شاه می نمود، سر از پا نمی شناختند و نجات اسلام را در پیروی كامل از امام (ره) سازش ناپذیر می دانستند. این طبقه جوان و فعال جامعه بحق یكی از اركان و پایه های مهم انقلاب پیروزمند اسلامی بودند.
صبح روز 13 آبان 1357 ه.ش دانش آموزان در حالی كه مدارس را تعطیل كرده بودند روبه سوی دانشگاه نهادند تا بار دیگر پیوندشان را با رهبر بت شكن خویش به جهان اعلام نمایند. این جوانان پرشور خداجو گروه گروه داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروههای دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع كردند. مأموران شاه، دانشگاه را به محاصره خود درآورده بودند تا چنانچه فریاد حق طلبانه از گلویی برخاست آن را با گلوله پاسخ دهند. دانش آموزان در كناره نرده ها و زمین چمن اجتماع كرده بودند و فریاد مقدس "الله اكبر" آنان فضا را می شكافت و تا فاصله های دور طنین می انداخت.
ساعت یازده صبح مأموران ابتدا چند گلوله گاز اشك آور در میان دانش آموزان و دانشجویان پرتاب كردند. اجتماع كنندگان در حالی كه به سختی نفس می كشیدند، صدای خود را رساتر كردند و با فریاد دشمن شكن "الله اكبر" لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افكندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و لاله های انقلاب یكی پس از دیگری در خون غلتیدند جوانان با فریاد الله اكبر و با شعارهای مرگ بر امریكا و مرگ بر شاه به شهادت رسیدند و انقلاب خونین اسلامیشان را تداوم بخشیدند و دشمنان اسلام را بیش از پیش به رسوایی و شكست كشاندند. در این واقعه 56 تن شهید و صدها نفر مجروح شدند. یكی از شاهدان عینی می گوید:
"شنبه 13 آبان سال 1357 ساعت 11 صبح، بیش از هفت هزار دانش آموز و دانشجو و دیگر طبقات مردم در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده و عده ای سرگرم تماشای نمایشگاه عكس بودند و گروهی به سخنرانی گوش می كردند كه ناگهان یك كپسول گاز اشك آور در هوا چرخید و روی زمین دانشگاه فرود آمد. عده ای سراسیمه به سوی در ورودی دانشگاه دویدند، ولی در همین موقع صدای تیراندازی بلند شد. سربازان از پشت میله های دانشگاه به سوی مردم شلیك كردند. هنوز فریادهای "نترسید تیراندازی هوایی است" بلند بود كه دانشجویی به زمین غلتید، از این لحظه به بعد دانشگاه و خیابان های اطراف آن مبدل به صحنه جنگ و گریز شد. دانشجویان و دانش آموزان قصد داشتند آن روز به سوی منزل مرحوم آیت الله طالقانی راه پیمایی كنند. درست هنگامیكه عزم خروج از دانشگاه كردند با تیراندازی نیروها مواجه شدند و به دنبال آن دانشگاه صحنه برخوردهای خونین شد. مجروحان توسط دانشجویان به بیمارستان منتقل شدند."
در همان ساعات اولیه نیروهای ضربت وارد دانشگاه شدند و دانشجویان و دانش آموزان برای مقابله با این حمله آتش افروختند و به دنبال آن مأموران پس از چند متر پیشروی در دانشگاه آنجا را ترك كردند.
با شدت گرفتن تظاهرات، مأموران حكومت نظامی خیابان های اطراف دانشگاه و قسمتی از خیابان انقلاب را بستند و دانشجویان و دانش آموزان در خیابانهای اطراف پراكنده شدند. تظاهر كنندگان در چند نقطه خیابانهای جمهوری اسلامی و ولی عصر (عج) و خیابان های منشعب از آن آتش افروختند و با دادن شعار الله اكبر و لا اله الا الله خود را از حملات ددمنشانه مأموران نجات می دادند.
ساعت دو بعداز ظهر مجدداً سربازان حكومت نظامی بر روی دانشجویان و دانش آموزان كه در داخل دانشگاه بودند، تیراندازی كردند كه در همان لحظات اول عده ای از دانشجویان به زمین افتادند و در خون غلتیدند. دانشجویان و دانش آموزان با پلاكاردهایی كه در آن شمار كشته شدگان دانشگاه را نوشته بودند با دادن شعار الله اكبر خمینی رهبر به راه پیمایی پرداختند. جنگ و گریز مأموران نظامی با دانشجویان و دانش آموزان تا پاسی از شب ادامه داشت …"
امام خمینی (ره) در پیامی كه به همین مناسبت از پاریس برای امت قهرمان ایران فرستادند، فرمودند:
"عزیزان من صبور باشید كه پیروزی نهایی نزدیك است و خدا با صابران است. ایران امروز جایگاه آزادگان است… من از این راه دور چشم امید به شما دوخته ام… صدای آزادیخواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان می رسانم".
از آن تاریخ به بعد، سیزدهم آبان ماه با عنوان روز دانش آموز، به عنوان حماسه خونین لاله های انقلاب در جریان نهضت اسلامی گرامی داشته میشود.
چهارشنبه 11/8/1390 - 19:47
تاریخ
امروز دنیا در شعله های سركش آتش جور و ستم قدرت های استكباری می سوزد و ملل محروم ـ كه در عین فرورفتن در فقر و تنگنا و تحمل رنج و مرارت های ناشی از آن دارای منابع غنی ثروت می باشند ـ در معرض تاخت و تازهای مكرر و ویرانگر ستمگران و متعدیان جهانی قرار می گیرند و سرمایه های بزرگ اقتصادیشان به چپاول و غارت می رود.
واژه « استكبار » كه در ادبیات سیاسی مسئولان حكومتی ایران اسلامی به طور مكرر به بهره برداری می رسد از تعالیم قرآن كریم مایه می گیرد و این كتاب بزرگ حاضر در همه عرصه های حیات اجتماعی و سیاسی واضع این واژه و تعبیر می باشد.
این واژه كه مفهوم آن اظهار علو و برتری در زمین و بر دیگران بزرگی فروختن و خود را قاهر و مسلط دانستن است در آیات مختلف قرآنی و برای نمایاندن ماهیت قدرت های استكباری در هر عصر و زمان و معرفی خصال و صفات و روحیات و عملكردهایشان مطرح می گردد.
« فی صدورهم الا كبر » : « نیست در دلهاشان مگر تكبر و احساس بزرگی » (1 ) « فاستكبرتم » : « شما استكبار و گردن كشی كردید » (2 ) « كذبوا بایاتنا واستكبروا عنها » : « آیات ما را دروغ شمردند و از روی تكبر از آنها رخ برتافتند » (3 ) از جمله آیاتی است كه به صراحت واژه « استكبار » را درباره جبهه كفر و شرك و نفاق به كار برده و این خصلت و صفت شیطانی و نفسانی را در همه اعصار و به تمام دشمنان و مخالفان دین مبین حق تعمیم داده است .
یكی از مشخصه های بارز اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی تلاش برای وارد كردن واژه ها و مفاهیم قرآنی و اسلامی در ادبیات سیاسی مسئولان و دولتمردان نظام اسلامی بود كه واژه استكبار از جمله واژه هایی است كه به طور عملی در این ادبیات وارد گردید.
یكی از ثمرات ارزشمند این حركت و تلاش امام خمینی را امروز در تعیین روز 13 آبان به عنوان « روز مبارزه با استكبار جهانی » مشاهده می نمائیم . در چنین روزی حضرت امام خمینی به دلیل خروش علیه سیاست های سلطه جویانه آمریكای جهانخوار كه در راس قدرت های استكباری و نقطه آغاز هر فعالیت مستكبرانه می باشد از ایران به تركیه و پس از آن به نجف تبعید گردید.
پس از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی در 13 آبان سال 1358 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام به تبعیت از سیاست های ضداستكباری مقتدا و رهبر خویش و به دلیل نقش اساسی و فراگیر آمریكا در ایجاد بلوا و اغتشاش در ایران و توطئه های مكرر به منظور فروپاشی نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی سفارتخانه آمریكا را كه به لانه جاسوسی شیطان بزرگ علیه اسلام و انقلاب و كشور مستقل ایران تبدیل شده بود به اشغال خویش درآوردند. این حركت به مبارزات ملت مسلمان ایران علیه استكبار جهانی شدت و حرارت بخشید و قدرت پوشالی و متزلزل آمریكائیان در ایران را فروریخت و به ملت های تحت ستم جهان برای مخالفت و مبارزه علیه شیطان بزرگ جرات و توان بخشید.
با توجه به تثبیت روز 13 آبان به عنوان روز مبارزه ملی با استكبار جهانی و خاستگاه اولیه و اصلی تفكر و حركت توفنده تقابل و تعارض با قدرت های استكباری كه اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی می باشد لازم است برخی از زوایا و ابعاد جلوه های این تفكر و دیدگاه های ژرف مورد توجه و تعمق قرار گیرد تا نسل امروز به معرفت و بینش سیاسی لازم در این موضوع مهم و حیاتی و پیوند خورده با استقلال و اقتدار ایران اسلامی نائل آید.
حضرت امام خمینی در تعیین استراتژی و خط مشی مبارزه با استكبار اولین اصلی كه مورد توجه قرار می دهند این است كه تا قدرت های سیطره جو و مستكبر جهان به اضمحلال و انقراض درنیایند محال است كه صلح و آرامش و سلامت و سعادت در كره ارض حاكم گردد و محرومان و به بند كشیده شدگان به حقوق الهی خود نائل آیند و به وراثت زمین برسند :
« سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستكبرین است و تا این سلطه طلبان بی فرهنگ در زمین هستند مستضعفین به ارث خود كه خدای تعالی به آنها عنایت فرموده است نمی رسند . » (4 )
این موضع اصولی حضرت امام خمینی برخاسته از متن تعالیم قرآنی است و آیه ذیل از جمله آیات صریح و روشنی است كه وراثت و پیشوایی زمین را در اثر انقراض مستكبرین و غلبه و پیروزی مستضعفین امكان پذیر دانسته و بشارت آن را به انسان ها اعلام می نماید :
« ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین »
« و ما اینگونه اراده كرده ایم تا ملل صالح و به استضعاف درآمده را در زمین به پیشوایی و حاكمیت و وراثت برسانیم . » (5 )
تردیدی وجود ندارد كه حاكمیت محرومان كه با اضمحلال و انقراض مستكبران محقق می گردد تابع تحول و تحرك توده های مردم و مبارزه عینی و عملی با قدرت های استعماری جهان می باشد و این سنت و قانون بزرگ الهی است كه تا ملت ها به ایجاد تغییر و تحول در خود و حركت و تلاش و مبارزه برای حاكمیت و وراثت در زمین اهتمام نورزند خداوند متعال تحول واعطای پیشوایی و رهبری و حكومت به آنان را اراده نخواهد كرد :
« ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم »
« خداوند اراده تغییر و تحول و تحرك در ملتی را نمی كند مگر آن كه ملت ها خود به تحول در جان و نفوس خود برخیزند » (6 )
در واقع سنت و قانون حاكمیت و وراثت مستضعفین در كره ارض تابع تحقق سنت و قانون دیگر الهی است كه مبتنی بر خواست و اراده و حركت و تلاش اولیه ملل برای ایجاد تغییر و تحول درونی در خود است كه دارای آثار ارزشمند برونی تقابل و تعارض با مستكبرین می باشد. چنان كه در قرآن كریم درباره سرنوشت گروهی از مستضعفین كه به تحرك و تقابل علیه حاكمیت مستكبرین نپرداخته و در محیط كفر و شرك و ظلم و جور ماندند و تسلیم شدند چنین آمده است :
« كسانی را كه فرشتگان مرگ قبض روح می كنند در حالی كه به نفس خویش ستمكار بوده اند از اینان می پرسند : در چه وضعی به سر بردید و دوران عمر را چگونه گذراندید آنان پاسخ می دهند : ما در محیط زندگی خویش مستضعف بودیم و از خود اراده و اختیاری نداشتیم . فرشتگان می گویند : مگر زمین خدا وسیع و گسترده نبود تا در آن مهاجرت كنید و خویشتن را از منطقه شرك و كفر خارج سازید » (7 )
حضرت امام خمینی به منظور تعیین یكی دیگر از اصول و خط مشی های اساسی برای مبارزه با استكبار جهانی اعلام می نماید :
« ما اگر چنانچه قدرت داشته باشیم تمام مستكبرین را از بین خواهیم برد . » (8 )
این تفكر امام خمینی درباره تلاش و مبارزه برای محو و نابودی قدرت های استكباری جهان نیز از اصول و مبانی قرآنی و تعالیم مربوط به تقابل با جبهه كفر و شرك و نفاق در هر عصر و زمان سرچشمه می گیرد. چنان كه خداوند متعال در قرآن كریم جبهه توحید را مخاطب قرار می دهد و این گونه به خیزش و جهاد قهرآمیز با مستكبران زمین فرامی خواند :
« فقاتلوا ائمه الكفر »
« با پیشوایان و رهبران كفر جهانی مقاتله و مبارزه كنید . » (9 )
همان طور كه مشاهده می كنیم قرآن كریم لبه تیز جهاد و مبارزه جبهه توحید را متوجه پیشوایان و رهبران كفر و استكبار می كند و در تقابل و تعارض با این جبهه منحط و متعدی به « ریشه » نظر دارد و « اصل » نه به « شاخه » و « فرع » . طبیعی است مبارزه با فروع هرگز به نتیجه و ثمر نمی نشیند و راه به جایی نمی برد و حالت « انقلاب » كه امری اصولی و همراه با تحولات بنیادین است به خود نمی گیرد و در « رفرم » كه حركتی سطحی و قشری و ظاهری می باشد و موردنظر « لیبرال ها » از نوع وطنی و غیروطنی است و هیچ نتیجه و حاصلی به بار نمی آورد و به تداوم سلطه استكبار می انجامد باقی می ماند.
حضرت امام خمینی براساس این اصل و تعلیم صریح قرآنی از ابتدای نهضت مقدس خویش به مبارزه با ریشه و نه فرع معتقد بود و به همین تفكر و روش عمل نمود و با تاییدات الهی به پیروزی رسید.
سومین اصل برای مبارزه با استكبار جهانی در نگاه ژرف و دقیق حضرت امام خمینی « تداوم مبارزه » است .
این پیشوای بزرگ الهی مبارزه با كفر و شرك و نفاق را كه جبهه متحد نظام استكباری دنیا را به وجود می آورند فصلی و مقطعی و محدود و محصور به عصر و زمان خاصی نمی دانست كه در این صورت هیچ تضمین و پشتوانه ای برای تامین صلح جهانی و گسترش آرامش و امنیت و آزادی و عدالت و همزیستی مسالمت آمیز بین ملل دنیا وجود نخواهد داشت و جهان هر لحظه آبستن حوادثی خواهد بود كه توسط سران نظام های سیاسی و حكومتی استكبار و مطابق با خواست و اراده و صلاحدید و مطامع و منافع ضدانسانی آنها به وقوع خواهد پیوست .
حضرت امام خمینی در تعیین این خط مشی اساسی و زیربنایی با قاطعیت و صراحت و صلابت اعلام می نمود : « تا شرك و كفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم . » (10 )
این خط مشی اساسی در اندیشه سیاسی امام خمینی نیز همچون دو اصل و خط مشی قبلی از تعالیم سیاسی قرآن كریم مایه می گیرد. خداوند متعال می فرماید :
« قاتلوهم حتی لاتكون فتنه »
« با كفر و شرك و نفاق مقاتله و مبارزه كنید تا فتنه از روی كره زمین برطرف و مرتفع گردد . » (11 )
این آیه شریفه خواهان تداوم جهاد و مبارزه تا رفع كامل فتنه مستكبران در زمین می باشد.
به این ترتیب حضرت امام خمینی سه اصل و خط مشی محوری و بنیادین برای مبارزه با استكبار جهانی را تبیین و تعیین می نماید و نه تنها ملت مسلمان ایران و سرزمین های مسلمان نشین در گستره جهان اسلام كه همه ملل محروم در سراسر گیتی را به این جهاد و مبارزه مقدس و الهی فرامی خواند تا به این وسیله راه برای جلوگیری از بسط سیطره دنیای استكبار هموار گردد و ملت ها از تهاجم و تعدی و ظلم و قتل و غارت های مكرر این درندگان انسان نما مصون و محفوظ بمانند.
فراموش نكنیم كه در اندیشه سیاسی امام خمینی و نیز براساس واقعیت های غیرقابل اغماض و انكاری كه امروز در جهان شاهد هستیم آمریكای جنایتكار در راس هرم استكبار جهانی و در نقش رهبری و ساماندهی تمام تحركات ضدانسانی علیه ملل دنیا به ویژه جهان اسلام قرار دارد و به همین دلیل است كه امام خمینی به صراحت تمام آمریكا را « شیطان بزرگ » نامیدند و اعلام نمودند : « آمریكا دشمن شماره یك مردم محروم و مستضعف جهان است . » (12 ) و از ملت ایران و ملل مسلمان و محروم جهان چنین خواستند : « هرچه فریاد دارید سر آمریكا بكشید . » (13 ) و همه مبارزان جبهه توحید در سرتاسر جهان را این گونه بشارت دادند : « اگر دقیقا به وظیفه مان كه مبارزه با آمریكای جنایتكار است ادامه دهیم فرزندانمان شهد پیروزی را خواهند چشید . » (14 )

پی نوشت :

1 ـ قرآن كریم سوره غافر (30 ) آیه 56
2 ـ سوره جاثیه (45 ) آیه 31
3 ـ سوره اعراف (7 ) آیه 40
4 ـ امام خمینی كلمات قصار موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی فصل پنجم سیاست خارجی ص 151
5 ـ سوره قصص (28 ) آیه 5
6 ـ سوره رعد (13 ) آیه 11
7 ـ سوره نسا (4 ) آیه 97
8 ـ امام خمینی كلمات قصار فصل پنجم سیاست خارجی ص 151
9 ـ سوره توبه (9 ) آیه 12
10 ـ امام خمینی كلمات قصار فصل ششم جنگ و دفاع ص 161
11 ـ سوره انفال (8 ) آیه 39
12 ـ امام خمینی كلمات قصار فصل پنجم سیاست خارجی ص 153
13 ـ همان منبع ص 155
14 ـ همان منبع ص 157
یكی از مشخصه های بارز اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی تلاش برای وارد كردن واژه ها و مفاهیم قرآنی و اسلامی در ادبیات سیاسی مسئولان و دولتمردان نظام اسلامی بود. واژه « استكبار » از جمله واژه هایی است كه به طور عملی در این ادبیات وارد گردید
سنت و قانون حاكمیت و وراثت مستضعفین در كره ارض تابع تحقق سنت و قانون دیگر الهی است كه مبتنی بر خواست و اراده و حركت و تلاش اولیه ملل برای ایجاد تغییر و تحول درونی در خود است كه دارای آثار ارزشمند برونی تقابل و تعارض با مستكبرین می باشد
قرآن كریم لبه تیز جهاد و مبارزه جبهه توحید را متوجه پیشوایان و رهبران كفر و استكبار می كند و در معارضه با این جبهه منحط و متعدی به « ریشه » نظر دارد و « اصل » نه به « شاخه » و « فرع » . طبیعی است مبارزه با فروع هرگز به ثمر نمی نشیند و راه به جایی نمی برد و حالت « انقلاب » كه امری اصولی و همراه با تحولات بنیادین است به خود نمی گیرد و در « رفرم » كه حركتی سطحی و ظاهری می باشد و مورد نظر « لیبرال ها » از نوع وطنی و غیروطنی است و هیچ نتیجه و حاصلی به بار نمی آورد و به تداوم سلطه استكبار می انجامد باقی می ماند

منبع: روزنامه جمهوری اسلامی
چهارشنبه 11/8/1390 - 19:46
تاریخ

نویسنده: امیر مسعودی
"الینور" با قیافه‏ای نگران وارد دفتر من شد و متن خبری را که از تهران مخابره شده بود به من داد. براساس این خبر (امام) خمینی درخواست محاکمه را تکرار کرده و تهدید نظامی را دست انداخته و به مسخره گرفته بود. در اعلامیه‏های قبلی به احتمال محاکمه گروگانها به اتهام جاسوسی اشاره شده بود، ولی این بار شکی باقی نمانده بود. بر خود لرزیدم و محاکمات علنی و اعدام افرادمان را در حالی مجسم کردم که ما با حالی نزار در کاخ سفید نشسته بودیم. "جودی پاول" را صدا زدم و او فورا خود را به دفتر من رسانید. برژینسکی در حالی وارد شد که متن کامل سخنان (امام ) خمینی نسبت‏به رئیس جمهوری امریکا را در دست داشت. خشمگین و عصبانی بود، بعضی از جملات آن را با صدای بلند برای ما می‏خواند:
"چرا ما باید بترسیم. . . کارتر طبل تو خالی است. . . او عرضه هیچ کاری را ندارد. . . آمریکا هیچ غلطی نمی‏تواند بکند. . . (1) "
حادثه‏ای که روز 29 آبان 1358 در دفتر "هامیلتون جردن" ریاست‏ستاد کاخ سفید کارتر اتفاق افتاد تنها گوشه‏ای از ضعف و ناتوانی شیطان بزرگ در برابر حرکتهای توفنده انقلاب اسلامی ایران پس از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی است.
پانزده سال از هجرت تاریخی امام خمینی - قدس سره الشریف - بنیانگذار نهضت اسلامی می‏گذشت و مردم ایران در تدارک برگزاری مراسم یادمان هجرت امام و تجدید پیمان با شهدای دانش‏آموز و دانشجوی حادثه 13 آبان 1357 دانشگاه تهران بودند.
13 آبان 1343 امام - قدس سره - به وسیله رژیم شاه و به دستور آمریکا به ترکیه تبعید شدند. این تبعید پس از دو ماه زندان و هشت ماه تحت نظر بودن در خانه‏ای واقع در قیطریه تهران انجام می‏شد. حضرت امام دو سال در ترکیه ماندند و پس از دو سال به نجف اشرف هجرت نمودند تا آنکه پس از چهارده سال تبعید، در روز 12 بهمن 1357 به ایران بازگشتند.
امام خمینی (ره) که با تدابیر راهگشای خود همراه با مردم رژیم طاغوت را سرنگون کرده بود روز دهم آبانماه 1358 از درون خانه‏ای محقر در شهرستان مذهبی قم فرمان مبارزه مستقیم با آمریکا را صادر فرمودند و هراس و وحشتی بی‏پایان بر جان شیطان بزرگ افکندند:
"بر دانش‏آموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام حملات خود را علیه امریکا و اسرائیل گسترش داده و امریکا را وادار به استرداد شاه مخلوع جنایتکار نمایند. "
سه روز بعد، در حدود ساعت‏یازده صبح چهارصد تن از دانشجویان مسلمان به سوی لانه جاسوسی امریکا راهپیمایی کردند و با گذشتن از دیوارهای جاسوسخانه امریکا وارد آن شدند و آنجا را به تسخیر خود درآوردند و حدود یکصد تن از کارکنان داخل آن را به گروگان گرفتند و طی اولین اطلاعیه خود، ضمن اعتراض به توطئه‏ها و دسیسه‏های امریکا، خواستار استرداد شاه مخلوع از امریکا شدند.
"هامیلتون جردن" رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید وقتی ساعت چهار و نیم صبح روز چهارم نوامبر 1979 (سیزدهم آبانماه 1358) به وسیله تلفن از ماجرای گروگانگیری جاسوسان آمریکایی مطلع می‏شود با حالتی که لاقیدی او را نشان می‏دهد، خطاب به منشی مخصوص رئیس جمهوری می‏گوید: "این امید هست که مثل وقایع ماه فوریه گذشته، با دخالت دولت ایران، کار فیصله یابد و گروگانها آزاد شوند"
اشاره رئیس ستاد کاخ سفید به زمانی که عناصر گروهکهای چب حمله‏ای نیمبند به سفارت آمریکا کردند تا ژست ضد آمریکایی خود را حفظ کنند. موضوع چند دقیقه بعد با میانجیگری دکتر یزدی وزیر خارجه دولت موقت‏به خوشی و خرمی و معذرتخواهی از سفیر کبیر ایالات متحده آمریکا فیصله یافته بود! اما این بار وضع بکلی فرق داشت. رهبر انقلاب حرکت دانشجویان را تایید کردند و فرمودند:
"شما یک بتی که درست کرده بودند را شکستید. دانشجویان مسلمان و مبارزی که لانه جاسوسی را اشغال کرده‏اند، با عمل انقلابی خودشان ضربه‏ای بزرگ بر پیکر امریکای جهانخوار وارد نمودند و ملت را سرافراز کردند. "
و از این هم فراتر، وقتی که امام، لیبرالها را از قدرت خلع کردند، حادثه تسخیر لانه جاسوسی را انقلابی بزرگتر از انقلاب 22 بهمن خواندند:
"در ایران باز انقلاب است. انقلابی بزرگتر از انقلاب اول".
"جیمی کارتر" رئیس جمهور وقت امریکا در خاطرات خود ماجرای گروکانهای امریکایی در ایران را به عنوان یکی از دردناکترین حوادث زندگی سیاسیش ذکر می‏کند:
"روز یکشنبه چهارم نوامبر 1979 تاریخی است که من هرگز آن را فراموش نخواهم کرد. . . اولین هفته ماه نوامبر 1979 من دشوارترین ساعات زندگی خود را می‏گذراندم. . . اسارت گروگانهای امریکایی از چهارم نوامبر در ایران، سایه‏ای از غم بر زندگی من و مردم امریکا افکنده بود. "
و روزی که قرار بود گروگانهای امریکایی از تهران به سوی امریکا به پرواز درآیند کارتر آخرین ساعات اقامت‏خود در کاخ سفید را اینگونه تشریح می‏کند:
"وقتی خودم را در آینه دیدم، تعجب کردم که آیا کار ریاست جمهوری اینقدر مرا پیر کرده بود و یا اینکه فقط خیلی فرسوده شده بودم؟ در حالی که اتومبیل مرا به سوی جایگاه مراسم تحلیف ریاست جمهور جدید می‏برد، حتی برای یک لحظه گروگانها، از خاطر من دور نشدند. "
اکنون که دوازده سال از روز باشکوه تسخیر لانه جاسوسی امریکا سپری می‏شود. "شعار مرگ بر امریکا" همچنان به عنوان یکی از ارزشهای انقلاب اسلامی در مراسم باشکوه تحقیر امریکا که هر سال در روز 13 آبان انجام می‏شود بر زبان میلیونها ایرانی جاری می‏شود و در آسمان ایران طنین‏انداز می‏شود.
پس از ده سال، اکنون مراسم و آیین ابراز تنفر از امریکا به صورت یکی از آداب و رسوم جاودانی و جزئی لاینفک از فرهنگ انقلاب اسلامی درآمده است. و این به خاطر دو دلیل مهم است:
اول آنکه در روز 13 آبان تقارن سه مناسبت مهم و تاریخی وجود دارد: هجرت امام، حادثه دانشگاه تهران و شهادت دانش‏آموزان و دانشجویان، تسخیر لانه جاسوسی امریکا.
دو دیگر آنکه تسخیر لانه جاسوسی دستاوردهای مهمی برای انقلاب به همراه داشته است که در طول 444 روز در واقع انقلاب اسلامی را در برابر توطئه‏های بعدی استکبار بیمه کرده است:
الف - پایان افسانه زوال ناپذیری قدرت امریکا در ایران و جهان، زیرا تا پیش از تسخیر لانه جاسوسی کمتر کسی فکر می‏کرد انقلاب توانایی رویارویی مستقیم با امریکا را داشته باشد.
ب - افشای لیبرالها که با نفوذ در حاکمیت، دولت موقت را در دست گرفته بودند و مادامی که بر مسند قدرت تکیه زده بودند در واقع امریکا همچنان سرنوشت ایران را در دست داشت.
اما با سقوط جاسوسخانه و افشای اسناد جاسوسی افرادی مانند امیرانتظام، مدنی و مقدم مراغه‏ای دیگر جایی برای لیبرالها در انقلاب باقی نماند. به همین خاطر وقتی که دولت موقت موفق به بازپس گرفتن لانه جاسوسی از دست دانشجویان نشد، ترجیح داد از صحنه سیاست‏حذف شود.
ج - مطرح شدن جریان سالم سیاسی پیروان واقعی رهبر انقلاب تحت عنوان "خط امام" که با درک صحیح از اسلام ناب محمدی (ص) به افشای کارگزاران اسلام امریکایی می‏پرداخت.
این جریان در برابر توطئه‏های گوناگون دشمنان ایستادگی کرد و به خاطر اصیل بودن حرکت امام، انقلاب اسلامی تاکنون از دسیسه‏های گوناگون دشمنان داخلی و خارجی نجات یافته است. به همین دلیل شعارهای ضد امریکایی گروهکها و منافقین پس از سیزده آبان اندک اندک رنگ باخت و سیر حوادث نیز عمق وابستگی آنان به امریکا را نشان داد.
فرو ریختن کاخ ابهت و اقتدار امریکا به عنوان شیطانی بزرگ که با انتشار اسناد لانه جاسوسی و افشای طرحهای کودتا و اغتشاشات داخلی توسط عوامل امریکا در ایران صورت گرفت و زمینه‏ساز شکستهای بعدی امریکا شد که به برخی از آنها اشاره می‏کنیم:
1- فراهم آمدن زمینه یاس و شکست در دولت و مجلس آمریکا که با تعبیر سیلی خوردن امریکا از ایران مصداق می‏یابد.
2- ناامن شدن جاسوسخانه‏های امریکا در سراسر دنیا به دلیل برپایی تظاهرات ضد امریکایی مسلمانان در کشورهای مختلف که بیشتر در برابر سفارت امریکا انجام می‏شد.
3- شکست امریکا در فاجعه طبس که به خاطر ربودن گروگانها از تهران جمعی از کوماندوهای امریکایی در روز پنجم اردیبهشت 1359 در صحرای طبس دچار توفان شن شدند و شکست عملیات باعث مفتضح شدن امریکا در جهان شد.
4- پس از حرکت تاریخی سیزده آبان، دولت امریکا با بلوکه کردن اموال ایران در بانکهای امریکایی و قطع رابطه سیاسی و محاصره اقتصادی ایران سعی داشت مسئله گروگانها را به نفع خود تمام کند. اما بازگشت گروگانها و تحویل بخشی از سپرده‏های ایران مسئله قطع رابطه مشکل لاینحلی برای دولت آمریکا به وجود آورد. آنان سعی کردند به شیوه‏های مختلف رابطه گرگ و میش دوباره برقرار شود.
روز سیزده آبان ماه 1365 رئیس مجلس شورای اسلامی در اجتماع دانش‏آموزان و دانشجویان از تلاشهای امریکا برای برقراری رابطه با ایران پرده برداشت. این افشاگری موجب قضیه "ایران گیت" و رسوایی امریکا در فرستادن مک فارلین به ایران شد.
5- پس از شکست و رسوایی امریکا در قضیه "مک فارلین" امریکا از سیاست زور و چماق استفاده کرد که نتیجه آن تهاجم ناوگان امریکایی به کشتیها و هواپیمای مسافری ایران در خلیج فارس بود که در نشان دادن چهره استکباری آمریکا در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اهمیت‏خاصی داراست.
حرکت تاریخی سیزده آبان به سبب مردمی بودن و اتحاد مردمی در تثبیت آن، نقش بسیار با اهمیتی در روند تکاملی انقلاب اسلامی در جهان داشته است. هر چند مفسران غربی و تحلیلگران مخالف داخلی مانند وابستگان به نهضت آزادی این حرکت تاریخی را برآمده از جانب بخشی از حاکمیت تلقی می‏کردند. اما سیر حوادث با سپری شدن یک دهه از ماجرای گروگانها نشان داد که تسخیر لانه جاسوسی و دستاوردهای آن، نتیجه سی سال مبارزات ضد امریکایی مردم بوده است و این مبارزات تنها با دستیابی مردم به تمامی اهداف ضد امپریالیستی انقلاب، پایان‏پذیر خواهد بود.
بدیهی است امریکا و دولتهای استکباری مادامی که به روش سلطه‏جویانه خود در جهان ادامه دهند آنان را از حوادثی چون سیزده آبان گریزی نیست.

پی نوشت :

1. بحران - هامیلتون جردن / 67
برای پی بردن به سردرگمی و اضطراب کاخ سفید از حادثه تاریخی تسخیر لانه جاسوسی مطالعه کتابهای زیر پیشنهاد می‏شود:
1- بحران هامیلتون جردن - ترجمه محمود مینا، تهران: نشر نو، 1362.
2- هدف: تهران (تهاجم کارتر و وقایع پشت پرده) - جولیتوکیه‏زا. ترجمه هادی سهرابی تهران 1362 نشر نو.
3- خاطرات کارتر، 444 روز ماجرای گروگانها نوشته جیمی کارتر، ترجمه احمد باقری، بدون تاریخ، انتشارات هفته.
. . . و برای شناخت عملکرد عوامل جاسوسی آمریکا در ایران مطالعه کتابهای اسناد لانه جاسوسی که توسط دانشجویان خط امام منتشر شده است مفید فایده خواهد بود.

چهارشنبه 11/8/1390 - 19:46
تاریخ
نویسنده:عباسعلى عظمیى شوشترى
پس از كودتاى ننگین 28 مرداد سال 1332 توسط دست نشاندگان مـزدور آمـریـكـایـى در ایران و برگرداندن محمد رضا شاه پهلوى به قدرت و سلطنت ، آمریكاییان به جاى استعمارگران قبلى یعنى انگلیسى ها، حاكمان پس پرده حكومت در ایران گردیدند و از آن به بعد، ورق هاى تاریخ ایران را آنان رقم زدند.
دخـالت هـاى مـسـتـقـیـم و غـیـرمـسـتـقـیـم آمـریـكـاییان تحت پوششهاى گوناگون در سرزمین ما از قبیل گسیل سیل عظیمى از مستشاران نظامى و در قبضه گرفتن ارتش ، تصویب طـرح نـنـگـیـن كـاپـیـتـولاسـیون جهت مصونیت اتباع آمریكایى در این سـرزمـیـن ، مـسـافرت هاى رؤ ساى جمهور آمریكا به ایران و چندین سـفـر شاه خائن به آمریكا، پشتیبانى مستقیم حكومت استكبارى آمریكا از شاه معدوم و اعمال ظالمانه اش ، كم كم خشم و نفرت روشن فكران مـتـعـهّد، روحانیت آگاه و مردم مسلمان و هوشیار ایران را زیاد كرد كه نـمـود اصـلى و اساسى این كینه و نفرت در سخنان امام خمینى (ره ) در ردّ قضیه منفور كاپیتولاسیون جلوه و ظهور پیدا نمود.
امـام خـمـیـنـى (ره ) در مـبـارزات دلاورانه خویش ، نوك پیكان حمله را متوجه آمریكا، اسراییل و نوكر حلقه به گوش آن ها محمدرضا شاه پـهـلوى نـمـود. بـا گـذشـت زمـان ، امـام راحـل بـا سـخنان و پیام هاى خود، اعمال پس پرده استكبار جهانى را بـیـش تـر افشا مى نمود، و بدین وسیله نفرت مسلمانان انقلابى را نـسـبـت بـه آمـریـكـا زیـادتـر بـرمـى انـگـیـخـت و در مـقـابـل شـدت عـمل آمریكاییان نیز افزون تر مى گشت . تا این كه مـجـاهـدات قهرمانانه ملّت مسلمان و متعهد ایران به رهبرى امام خمینى (ره ) بـه ثـمـر نـشـسـت و حـكـومت 2500 ساله شاهنشاهى سرنگون گـردیـد، و بـا حـكـم امـام (ره )، دولت مـوقـّت بـه نـخـسـت وزیـرى بـازرگـان شروع به كار نمود. روحیه سازشكارانه بازرگان و اعـضـاى دولت او، بـا روحـیه پرشور و انقلابى ملّت مسلمان ایران سازگارى نداشت و دولت جوابگوى احساسات انقلابى مردم نبود.
اغـتـشـاشـات داخـلى ضـدّ انقلاب و افراد وامانده سلطنت طلب ، دسته بـنـدى هـاى سـیـاسـى و احـزاب قـدرت طـلب ، تـجـزیه خواهى هاى كـردسـتان ، گنبد، سیستان و بلوچستان ، نفوذ جاسوسان آمریكایى بـا چـهـره هاى انقلابى و ملّى گرایى در دولت موقّت ، درك نكردن انقلاب اسلامى از سوى اینان و عدم توانایى در ایجاد امنیت و سر و سامان دادن به اوضاع مملكت كه بیشتر آن از لانه جاسوسى آمریكا در ایـران هـدایـت و رهـبـرى مـى گـردیـد، مى رفت كه جهت انقلاب را مـنـحـرف گـردانـد و شـور و نـشاط انقلابى ملت غیور ایران را به یاءس و ناامیدى مبدّل گرداند. بدین جهت ، دانشجویان پیرو خط امام ، بـا الهـام از رهنمودهاى امام عظیم الشاءن ، براى نشان دادن خشم و نفرت مردم مسلمان ایران از اعمال ظالمانه آمریكا و نیز برگرداندن شـاه خـائن كـه بـه آمـریكا پناهنده شده بود، با یك برنامه ریزى حـسـاب شـده ، بـه سـفـارت آمـریـكـا حمله كرده و آن را به تصرّف خـویـش درآوردنـد، و این لانه فساد و هدایت اغتشاش و نابسامانى در ایـران ، بـلكـه در كـلّ مـنـطـقـه خـاورمـیـانـه را از چـنـگال خون آشامان آمریكایى بیرون آوردند و با افشاى اسناد مهم تـاریـخـى آن ، خـونى دوباره در كالبد نیمه جان این انقلاب الهى دمـیـدنـد و حـركت ضدّ استكبارى آن را شدت بخشیدند و امام (ره ) این روح عظیم انقلاب ، با پشتیبانى از كار دانشجویان پیرو خط امام ، آن را (انـقـلابـى بـزرگ تـر از انـقـلاب اول ) نـامـیـد. مـا در ایـن مقاله به بررسى این اقدام مهم تاریخى ، اثرات و پیامدهاى آن مى پردازیم .

اصل ماجرا

تـعـدادى از دانشجویان مسلمان چهار دانشگاه ، پلى تكنیك ، تهران ، صـنـعـتـى شریف و دانشگاه ملّى ، قبل از 13 آبان 1358 به دور هم جمع شده ، با الهام گرفتن از سخنان حضرت امام خمینى (ره ) طرح اشغال سفارت آمریكا در تهران را پى ریزى مى نمایند و سرانجام در صـبـح 13 آبـان ، در حـیـن راهـپـیـمـایـى ، بـه داخـل سـفـارت وارد مـى شـونـد. ابـتدا 15 دقیقه به اعضاى سفارت مـهـلت دادنـد كه خود را تسلیم نمایند. متاسّفانه آنان در این مدّت ، بسرعت مشغول از بین بردن اسناد و مدارك مى شوند. پس از گذشت یك ربع ساعت ، دانشجویان با شكستن شیشه ها وارد ساختمان اصلى سـفـارت مـى گـردنـد و پـس از درگـیـرى كـوتـاهى با نگهبانان ، سـاخـتـمـان سـفـارت را بـه تـصـرّف خـود در مـى آورند و عده اى از جاسوسان را گروگان مى گیرند و عده اى دیگر خود را تسلیم مى نمایند. وقتى دانشجویان به ساختمان اصلى رسیدند، متوجّه شدند كـه غالب میكروفیلم ها، اسناد محرمانه ، حافظه كامپیوترها، مدارك سرّى و... از بین رفته بود!
در سـاعـت 30/1 دقـیـقـه بـعـد از ظـهـر هـمـان روز، رادیـو خـبـر ایـن اشـغـال را اعـلام مـى نـمـایـد، مردم پس از شنیدن این خبر، به سوى سـفـارت آمـریـكا سرازیر شده و از دانشجویان حمایت مى كنند و با شـعـارهاى مرگ بر آمریكا، به آنان قوّت قلب مى دهند. دانشجویان بـا پـخـش ‍ اولیـن اعـلامـیـه ، بـه روشـن نـمـودن مـوضع سیاسى ، اسـلامـى خـویـش مى پردازند و اعلام مى كنند كه آن ها (دانشجویان پـیـرو خـط امـام ) هـسـتـنـد و وابـسـتـه بـه هیچ گروه سیاسى نمى باشند.(2)

اهداف تسخیر لانه جاسوسى از زبان دانشجویان

دانـشـجویان مسلمان خط امام در اولین اطلاعیه خود درباه اهداف عالى خود چنین نوشتند:
ما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام خمینى [براى پیروى ] از موضع قـاطـعـانـه امـام در مقابل آمریكاى جهانخوار، به منظور اعتراض به دسیسه هاى امپریالیستى و صهیونیستى ، سفارت جاسوسى آمریكا در تهران را به تصرّف درآوردیم تا اعتراض خویش را به گوش جهانیان برسانیم :
اعـتـراض بـه آمـریـكـا جهت پناه دادن و استفاده از شاه جنایتكارى كه قاتل ده ها هزار زن و مرد به خون خفته در این مملكت است .
اعـتـراض بـه آمـریـكـا بـه عـلت ایـجـاد فـشـار تبلیغاتى مسموم و انـحـصـارى و كـمـك و حـمـایـت از افـراد ضـد انقلابى فرارى علیه انقلاب اسلامى .
اعتراض به آمریكا به خاطر توطئه ها و دسیسه هاى ناجوانمردانه اش در مناطق مختلف كشور ما و نفوذ در ارگان هاى اجرایى مملكت .
اعـتـراض بـه آمـریـكـا بـه دلیـل نـقش مخرّب و خانمان برانداز خود در برابر رهایى خلق هاى منطقه از دام امپریالیسم كه هزاران هزار انسان مؤ من و انقلابى را به خاك و خون مى كشد.(3)

بازتاب جهانى

بـر خلاف نظر كسانى كه اعتقاد داشتند باتصرّف لانه جاسوسى آمـریـكـا، ضـربـه بـه انـقلاب وارد شد و ملّت ایران در دید جهانى منزوى گردید و به جاى اینكه ما آمریكاییان را گروگان بگیریم ، آمریكاییان ما را به گروگان گرفتند(4)، و على رغم قطع نامه شـوراى امـنـیـت سـازمـان مـلل مـتـحـد در مـحـكـومـیـت ملت مسلمان ایران ، اشـغال لانه جاسوسى توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام ، از سـوى تـمـامـى افـراد انقلابى و مسلمانان مبارز، مورد تاءیید قرار گـرفت و نور امیدى در دل تمام انسان هاى آزاده جهان به وجود آورد كه به نمونه هایى از آن اشاره مى نماییم :

رادیو لندن :

هـر كـس كـه هـزاران تـظـاهـر كننده اى راببیند كه در اطراف سفارت آمـریـكـا بـه سـوختن پرچم آمریكا مشغولند و تندیس كارتر را مى سوزانند، نمى تواند حال و هواى ضدّ آمریكایى و خشم مردم را نسبت بـه آن ها نادیده بگیرد، چه رسد به خود آمریكاییان ... لذا آمریكا باید بداند كه دادن پناه به شاه مخلوع ایران براى مداوا، خطر آن را در بر دارد كه خشم ایرانیان را برانگیزد.(5)
روزنـامـه نـیـونـیجرین (از پر تیراژترین روزنامه هاى نیجریه و ارگان مسلمانان آن كشور) مى نویسد:
بـراى آفـریـقا و در واقع تمام كشورهاى دنیا، این مساءله [تصرف لانه جاسوسى ] اهمیت بسیار داشته است ، آن هایى كه ایران را[به خـاطـر تصرف لانه جاسوسى ] براى تخطّى از حقوق بین المللى محكوم مى كنند، قضاوتى یك طرفه و ناآگاهانه دارند و بهتر است نگاهى به تاریخ بنمایند.(6)

عـسـان تـویـنـى (نـمـایـنـده لبـنـان در سـازمـان ملل ):

مـسـاءله گـروگـان هـا قبل از هر چیز عبرتى براى همه جهان است و ثابت مى كند آن كه بزرگ تر است ، الزاما قوى تر نیست . بلكه قدرت ، در اراده ملت هاست .(7)

روزنامه فرانسوى زبان تونسى :

در صـفـحـات تـاریـخ ضـبـط خـواهـد شـد كـه رژیم انقلابى ایران تـوانـسـت با بزرگ ترین قدرت جهانى به مقابله پردازد و طرح هاى جنگى آن را براى آزادى گروگان ها بر هم زند.(8)

عكس العمل آمریكا:

دولت مردان آمریكا باور نمى كردند روزى فرا رسد كه در آن روز مـلت قهرمان ایران ، بساط سى - چهل ساله نفوذ مقتدرانه آمریكا در ایـران را بـرچـیـنـد و آن چـنان سیلى محكمى به سردمداران استكبار جـهـانـى بـزنـد كـه قـدرت تـصـمـیـم گـیـرى و عـمـل عاقلانه را از آن ها سلب نماید، تا آن جا كه رییس جمهور وقت آمریكا، آقاى كارتر، در خاطرات خود مى نویسد:
اولین هفته ماه نوامبر 1979 [اولین هفته گروگان گیرى در ایران ] مـن دشوارترین ساعات زندگى خود را مى گذراندم ... صبح زود در باغچه هاى كاخ سفید مشغول قدم زدن مى شدم و شب ها خواب به چشمم راه نمى یافت .(9)
با این حال ، این اتفاق تاریخى و انقلابى واقع شد و حاكمان ظالم آمـریـكـا را آن چـنـان گیج و مبهوت نمود كه براى رهایى از این بن بـسـت پـیـچـیـده ، بـه هر عمل پست و ظالمانه اى دست زدند كه موارد ذیل ، شاخص ترین این اعمال است :
1ـ مـحـاصـره اقـتـصـادى 2ـ تـهـدیـدات و حـمـله نـظـامى 3ـ كودتاى نافرجام 4ـ جنگ تحمیلى عراق علیه ایران .

فرجام پیروزمندانه

بعد از آن كه تمامى اقدامات كینه توزانه آمریكاى ظالم و زورگو ناكام ماند، به فكر مذاكره با ایران افتاد، ولى چون ایران راضى به مذاكره مستقیم با آمریكا نبود، هر دو كشور تصمیم گرفتند كه با میانجى گرى كشور سومى ، به مذاكره درباره آزادى گروگان ها ادامه دهند. كشور مسلمان الجزایر براى این كار انتخاب شد.
امـام خـمـیـنـى (ره ) بـحث درباره آزادى گروگان ها و شرایط ایران بـراى آزادى را بـه مـجـلس شوراى اسلامى واگذار كرد. مجلس نیز بـا الهـام گـرفـتن از رهنمودهاى مدبّرانه امام ، پس از چندین جلسه بـحـث دربـاره جاسوسان آمریكایى ، شرایط آزادى آن ها را در چهار بـنـد اعلام كرد و با اكثریّت آرا به تصویب رسید، كه عبارت اند از:
1ـ دولت آمـریـكـا بـایـد تـعـهـد و تضمین نماید كه از این پس هیچ گونه دخالت مستقیم و غیرمستقیم سیاسى در جمهورى اسلامى ایران ننماید.
2ـ آزاد كـردن تـمـامـى سـرمـایـه هـاى مـا و در اخـتـیار قرار دادن این سـرمـایـه ها و كلیّه اموال و دارایى هاى ایران كه در آمریكا و یا مؤ سـسات متعلّق به دولت یا اتباع آمریكا در سایر كشورهاست ، به نـحـوى كـه دولت جمهورى اسلامى ایران بتواند به هر كیفیتى كه بخواهد از آن استفاده كند.
3ـ لغـو و ابـطال كلیه تصمیمات و اقدامات اقتصادى و مالى علیه جـمـهـورى اسـلامـى ایران و انجام كلیه اقدامات ادارى و حقوقى لازم جهت لغو و ابطال تمامى دعاوى و ادعاهاى دولت آمریكا و مؤ سسات و شركت هاى آمریكایى علیه ایران به هر صورت و به هر عنوان .
4ـ بازپس دادن اموال شاه معدوم با به رسمیت شناختن و نافذ دانستن اقـدام دولت ایـران در اِعـمـال حـاكـمـیـت خـود مـبـنـى بـر مـصـادره امـوال شـاه مـعـدوم و بـسـتـگـان نـزدیـك وى كـه طـبـق قوانین ایران ، اموالشان متعلّق به ملت ایران است .(10)
پـس از گـذشـت یـك سـال و انـدى از مـاجـراى گـروگـان گـیـرى ، سرانجام ، آمریكا در مقابل خواست ملت ایران اسلامى به زانو درآمد و در تـاریـخ 1/9/1359 چـهـار شـرط مـجـلس شـوراى اسـلامـى را پـذیـرفـت و پـس از یـك مـاه از تـصـویب آن ، این جریان در تاریخ 30/10/1359 پایان یافت .(11)

دستاوردهاى این عمل انقلابى

بـا آن كـه مـخـالفـان انقلاب اسلامى ایران ، سعى بسیار و تلاش فـراوانـى انـجـام دادنـد كـه مـسـاءله گـروگـان گـیرى جاسوسان آمریكایى در ایران را یك عمل بیهوده ، خلاف قوانین بین المللى ، و بـه طـور كـلى بـه ضـرر ایـران اسـلامـى جلوه دهند، تصرّف لانه جـاسـوسـى آمـریـكـا اثـرات مـثـبـت خـویـش را هـم در داخـل و هـم در سـطـح جـهـان بـاقـى گـذاشـت كـه مـا بـه گـونه اى مجمل به بعضى از آن ها اشاره مى نماییم :
1ـ شكست بت ابرقدرتى آمریكا در ایران و جهان
2ـ آشكار شدن چهره حقیقى دوستان انقلاب و دشمنان آن .
3ـ شتاب بخشیدن به حركت ظلم ستیزى انقلاب
4ـ قطع رابطه مطلق با آمریكا و شكوفایى استعدادها.
5ـ باز پس گرفتن قسمتى از سرمایه هاى بلوكه شده در آمریكا
6ـ تسلیم آمریكا در مقابل خواسته هاى به حق ملّت ایران .
7ـ از بـیـن رفـتـن مـركـز اطـلاعـاتـى و جـاسـوسـى آمریكا در منطقه خاورمیانه .

پى‏نوشت‏ها:

1ـ صحیفه نور، ج 10، ص 141، 14 آبان 1358.
2ـ مجله سروش ، سال دوم ، شماره 75، 17 آبان 1359.
3ـ پـیـام امـام خـمـیـنـى و اطـلاعـیه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام ، اطلاعیه شماره 1، ص 8.
4ـ تـسـخـیر لانه جاسوسى آمریكا یا انقلاب بزرگ تر از انقلاب اول ، سـید حسین شفیعى دارابى ، ص 131، سخن از ابوالحسن بنى صدر در مصاحبه با مجله تهران تایمز در تاریخ 8/6/59.
5،6،7،8 ـ همان ، ص 164.
9- 444 روز، مـاجـراى گـروكان هاى آمریكایى در ایران ، خاطرات كارتر رییس جمهور پیشین آمریكا، ترجمه احمد باقرى ، ص 29.
10ـ نشریه مشروح مذاكرات مجلس شوراى اسلامى ، جلسه 63، 11 آبان 1359.
11ـ گـروگـان گـیـرى در ایـران ، پـیـر سالینجر، ترجمه دكتر جعفر ثقة الاسلامى ، ص 19.

چهارشنبه 11/8/1390 - 19:45
تاریخ
نویسنده: محمد حسن روزی طلب
چکیده: تسخیر سفارت آمریكا در تهران اگرچه تأثیرات مهمی در عرصه سیاست داخلی كشور داشت؛ مهمترین تأثیر را در روابط خارجی ایران برجای نهاد. از جمله برای اولین بار نقش تعیین كننده ای را برای یك كشور مستقل ایجاد كرد تا آنجا كه نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریكا در ۱۹۸۰ در ایران و توسط دانشجویان رقم خورد. نوشتار حاضر وقایع نگاری اصلی ترین رویدادهای ۴۴۴ روزه این بحران است كه در آن به ویژه به ابعاد خارجی ماجرا توجه بیشتری شده است.

روز اول:

ساعت ۱۰ صبح است. خیابان طالقانی وضع عادی خود را دارد. ماشین ها با سرعت و سروصدا عبور می كنند، فروشگاه ها بازند و كاركنان آنها سرگرم كارهای روزمره هستند. ناگهان گروهی نزدیك به چهارصد نفر در حالی كه در طول خیابان طالقانی راهپیمایی می كنند، به سمت سفارت آمریكا می پیچند. جوانان با شور و حرارت از در و دیوار سفارت بالا می روند و به درون محوطه سفارت می پرند.
خیابان بند می آید و جوان ها تند و تیز یكی پس از دیگری از گوشه و كنار سفارت به داخل می روند، حالا هر كدامشان بازوبندی به دست و عكس امام به سینه دارند. در حالی كه باران نیز شروع به باریدن كرده، خبری بر روی تلكس خبرگزاری ها می رود كه تا سالها اثراتش باقی خواهد ماند: «سفارت آمریكا در تهران اشغال شد.»

روز دوم:

امام خمینی حركت دانشجویان را مورد تأیید قرار می دهد و می گوید:«امروز در ایران باز انقلاب است. انقلابی بزرگتر از انقلاب اول. در این انقلاب شیطان بزرگ آمریكاست.»
آقای سید احمد خمینی به نمایندگی از رهبری انقلاب در جمع دانشجویان حضور می یابد و در یك مصاحبه مطبوعاتی شركت می كند. خبرنگاری از او می پرسد علت حضور و مأموریتتان در رابطه با اشغال سفارت آمریكا چیست؟ او پاسخ می دهد: «من به دعوت برادران پیرو خط امام به اینجا آمدم.» سید احمد خمینی اضافه می كند: «تمام مردم ایران از عمل دانشجویان پشتیبانی می كنند.» او در جواب خبرنگاری كه پرسیده بود: «آیا تضعیف دولت تا این حد صحیح است؟» می گوید: «این كار تضعیف دولت نیست زیرا تمام ملت یكپارچه این عمل را تأیید می كنند و لابد دولت هم از مردم است.»
اما چند ساعت پس از مصاحبه سید احمد خمینی، دولت موقت مهندس بازرگان استعفاء می دهد و از قضا این استعفاء پذیرفته می شود و از سوی رهبر انقلاب، شورای انقلاب مأمور اداره كشور می شود.
ابوالحسن بنی صدر نیز به سرپرستی وزارت امور خارجه برگزیده می شود.

روز ۱۶:

خیابان های اطراف سفارت لبریز از حضور مردم است. انبوه جمعیت با عصبانیت پرچم آمریكا را آتش می زنند و فریاد می كشند: «مرگ بر آمریكا، مرگ بر كارتر» .
بنی صدر، كفیل وزارت امور خارجه از سمتش كنار رفته و قطب زاده جای او را می گیرد. او می گوید: «نمی توان تا ابد گروگان ها را نگه داشت و آمریكا به عنوان سرزمین آزاد، نه می تواند تسلیم تحقیر واگذاری مردی بیمار به رژیم جمهوری اسلامی ایران بشود و نه از به خطر انداختن ۵۰ یا ۶۰ شهروندش برای نگه داشتن این مرد بیمار راضی است.»
در خارج از مرزهای ایران خبرهای داغی وجود دارد. در اجتماعی بی سابقه شورای امنیت سازمان ملل با پانزده رأی بر آزادی فوری گروگان ها تأكید می كند، در این میان حتی شوروی نیز رأی مثبت می دهد. ایران نشست نیویورك را تحریم كرد اما بنی صدر می گوید اگر همچنان وزیر خارجه بود، به نیویورك می رفت، هر چند كه برخی منتقدان در شورای انقلاب او را از هواپیما برگرداندند.
۱۹ نوامبر(۲۸ آبان) دانشجویان سه گروگان را آزاد می كنند. دو تفنگدار سیاهپوست و یك منشی زن. روز بعد آنها ده نفر زن و سیاهپوست دیگر را نیز آزاد می كنند.
روز ۵۸: شورای امنیت در آخرین روزهای سال ۱۹۷۹ میلادی با ۱۱ رأی موافق و بی هیچ مخالفی و با امتناع روسیه و چك وسلواكی از رأی دادن تصویب می كند كه ایران باید تا هفتم ژانویه(۱۸ دی ۵۸)، گروگان ها را آزاد كند و اگر در این مهلت گروگان ها آزاد نشوند، شورای امنیت قطعنامه شدیدتری صادر می كند. همزمان والدهایم دبیر كل سازمان ملل، تصمیم می گیرد شخصاً به ایران برود و دیپلماسی قدیمی را بیازماید. اما روزنامه های ایرانی در اول ژانویه (۱۲ دی)، با عكسی قدیمی از او استقبال می كنند. در آن عكس والدهایم بر دست اشرف پهلوی، خواهر شاه، بوسه می زند. روزنامه جمهوری اسلامی در زیر این عكس این گونه به والدهایم طعنه می زند:«آقای والدهایم، این شما هستید كه بر دست بدكاره ای بوسه می زنید.»
والدهایم به ایران می آید، اما هیچ یك از مقامات رسمی حاضر به دیدار او نمی شوند و او پس از سه روز بازمی گردد و هنگام بازگشت به شورای امنیت پیام می دهد كه اعمال زور علیه ایران تنها به تشدید مقاومت آنها می انجامد. شورای امنیت دوبار تصویب قعطنامه را به تعویق می اندازد و در نهایت در ۲۲ دی ماه ۵۸ ( ۱۳ ژانویه ۱۹۸۰ )شورای امنیت بنا به پافشاری ایالت متحده تشكیل جلسه می دهد.
مك هنری نماینده آمریكا دعاوی خود را علیه ایران اقامه می كند و از شورا تقاضا می كند كه برای حفظ صلح بین المللی قطعنامه مورد درخواست ایالت متحده مبنی بر تحریم اقتصادی ایران را به تصویب برساند.
آن شب یكی از جلسات شورانگیز شورای امنیت در جریان بود. پس از چندین ساعت بحث و بررسی، انگلستان، نروژ، پرتغال و فرانسه از قطعنامه آمریكا حمایت می كنند، بنگلادش و مكزیك رأی ممتنع و چك واسلواكی رأی مخالف و در نهایت شوروی با استفاده از حق وتو، قطعنامه آمریكا را به بایگانی شورای امنیت می سپارد.
دیپلماسی دبیر كل شكست می خورد و ایالت متحده می گوید كه یك طرفه به قطعنامه عمل خواهد كرد.

ماه سوم

ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری ایران برگزیده می شود. او در اولین مصاحبه اش خاطرنشان می كند:» «آماده نیست كه با دانشجویان مسلمان حكومتی موازی را قبول كند.» او اضافه می كند:«ما در ایران دو حكومت داریم: یكی حكومت دانشجویان پیرو خط امام و دیگری شورای انقلاب و چنین وضعی قابل قبول نیست.»
بنی صدر راه حل مسئله گروگان ها را تشریح می كند. به عقیده او دولت آمریكا باید از ایران عذرخواهی كند و استقلال و حاكمیت جمهوری اسلامی را محترم بشمارد؛ در این صورت مشكل گروگانها ممكن است به زودی حل شود. سخنان بنی صدر، اهالی كاخ سفید را به جنب و جوش وامی دارد.
زمزمه هایی در رسانه های خارجی مبنی بر دیدار مقامات ایران و آمریكا و ارائه راه حل تازه منتشر می شود. اما صادق قطب زاده در مصاحبه با رویترز می گوید:«شخص اینجانب و وزارت خارجه هیچ گونه تماس مستقیم و یا غیرمستقیم با آمریكا نداشته ایم و راه حل تازه، همان مطالبی است كه بارها گفته ایم. » اشاره قطب زاده به استرداد شاه و اموال او به ایران است.
چند سال بعد گری سیك در كتابش از دیدار قطب زاده (وزیر امور خارجه ایران) و همیلتون جردن(رئیس كاركنان كاخ سفید) در ۲۸ بهمن (۱۶ فوریه) در پاریس خبر می دهد. این دیدار سه ساعت به طول می انجامد. قطب زاده در پاسخ جردن كه چگونه می توان بحران را با صلح و آرامش و حفظ حیثیت طرفین حل كرد، پاسخ می دهد:« راه حل ساده است، شاه را بكشید.»
به هر حال پس از اظهار نظر فرانك جورج كه با خوش بینی خبر از پیدا شدن راه حل تازه برای آزادی گروگان ها می دهد، این تصور در ذهن ها زنده می شود كه بنی صدر در توافقی محرمانه با آمریكایی ها سازش كرده است.
در این میان خبرگزاری فرانسه گزارش می دهد تا چند روز دیگر یك هیأت آمریكایی كه از جانب دانشجویان پیرو خط امام دعوت شده اند، احتمالاً وارد تهران خواهند شد.
در چنین فضایی بود كه آسوشیتدپرس و رویترز گزارش دادند كه به محض ورود اعضای یك دادگاه بین المللی كه قرار است اتهامات ایران علیه شاه مخلوع را رسیدگی كنند، گروگان های آمریكایی آزاد خواهند شد. این مطلب را «هیكل» روزنامه نگار معروف مصری در مقاله ای نوشته و اضافه كرده كه هرچند گروگان ها به مجرد ورود اعضای دادگاه بین المللی به تهران بلافاصله آزاد خواهند شد، اما در تهران زیر نظر طرف سوم (سوئیس) قرار خواهند گرفت تا آمریكا به آنها دسترسی داشته و مسئول سلامتی آنها باشد. اما ماجرا به دلخواه آمریكایی ها پیش نرفت؛ هرچند قطب زاده اعلام كرد كه به نمایندگی از شورای انقلاب، گروگان ها را تحویل خواهد گرفت اما دانشجویان اعلام كردند، گروگان ها را تحویل قطب زاده نخواهیم داد.
پس از گذشت چند ساعت از این بیانیه دانشجویان، دفتر امام، شورای انقلاب و هیأت وزیران، هرگونه تصمیم گیری درباره گروگان ها را مربوط به مجلس شورای اسلامی دانستند.
هیأت تحقیق هم به تهران آمد و خواستار دیدار با گروگان ها شد. اما دانشجویان ملاقات هیأت تحقیق با گروگان ها را كاری انحرافی خواندند و اعلام كردند گروگان ها تنها برگ برنده ایران در مبارزه با آمریكا هستند و اجازه نمی دهند اعضای این كمیسیون با گروگان ها ملاقات كنند.
بدین ترتیب نقشه قطب زاده و جردن هم نتوانست گرهی را باز كند.

روز ۱۴۰:

كارتر در ۲۶ مارس ۱۹۸۰ (چهارم فروردین ۱۳۵۹) نامه ای محرمانه خطاب به امام می نویسد و اعلام می كند: «ما آماده پذیرش حقایق جدید كه مولود انقلاب ایران است، می باشیم. این امر همچنان هدف و آرزوی ماست، زیرا من تصور می كنم كه ما هدف واحدی را كه صلح جهانی و برقراری عدالت برای همه ملل است، تعقیب می كنیم. »
اما امام خمینی با شجاعتی خارق العاده دستور می دهد تا نامه كارتر منتشر شود. در آمریكا انتشار این نامه یك افتضاح سیاسی برای كارتر بود. كیسینجر بلافاصله پس از افشا شدن محتوای نامه كارتر اعلام كرد:« آمریكا باید به مقامات ایرانی بگوید كه مهمانی تمام شده است. »

روز ۱۵۵:

روز مقدس دیگری فرا رسیده، روز عید پاك است.
سه كشیش آمریكایی به سفارت آمده اند تا مراسم عید پاك را اجرا كنند.
گروگان ها در گروه هایی دو تا چهار نفره برای انجام مراسم مذهبی به كتابخانه می آمدند. در اوایل شب مراسم تمام می شود اما كارتر یك روز پس از عید پاك روابط دیپلماتیك با ایران را قطع كرد. او بالاخره قطعنامه یك طرفه را هم اجرا كرد و تردد همه محموله ها جز غذا و دارو را به ایران ممنوع كرد.
به علی آگاه (كاردار سفارت ایران در واشنگتن) و دیپلمات های دیگر، ۳۶ ساعت فرصت داده می شود تا ایالت متحده را ترك كنند. آنان ناراحت هستند اما در تهران گویی جشن بر پا شده است.
امام خمینی از كارتر به خاطر قطع رابطه با ایران تشكر می كند و می گوید:«قطع روابط به این معناست كه آمریكا از نفوذ در ایران قطع امید كرده است.»
عملیات نجات
هشت هلی كوپتر بزرگ از ناو وینسنتس پرواز كردند. شش هواپیما سی-۱۳۰ ترابری نیز از فرودگاهی مخفی در مصر به پرواز درآمدند.
آنها ماه ها در صحراهای جنوب غربی آمریكا برای مأموریت ویژه خود، تمرین كرده بودند.
این گروه در فورت براگ، كارولینای شمالی، پشت سیم های خاردار اردوگاهی كه قبلاً زندان بود، اردو زده بودند و برای كارهای ناگهانی مانند وارد شدن به اتاق های تاریك با عینك های مخصوص و انفجار سوانح پیش رو تمرین كرده بودند. در ۲۳ فروردین ۵۹ (۱۱ آوریل ۱۹۸۰) كارتر شورای امنیت ملی را احضار كرد و پس از یك ساعت تصمیم گرفته شد تا عملیات اجرا شود.
هشت هلی كوپتر-۵۳ RH از وینسنتس برخاسته اما یكی یكی مجبور به بازگشت یا فرود اضطراری شدند.
اولین هلی كوپتر به خاطر ترك برداشتن پره های آلومینیومی اش مجبور به فرود شد. دومین نیز ژیوسكوپش را (كه برای پرواز در شب ضروری بود) از دست داد و بخاطر مسدود شدن دریچه خنك كننده اش مجبور به بازگشت به ناو هواپیما بر شد.
ساعت 50/12 دقیقه شب اولین هلی كوپتر به صحرای یك كه ایرانیها آن را پشت بادام می خواندند رسید و آخرین هلی كوپتر هم پس از یك ساعت به محل ملاقات آمد. «مهندس پرواز هلی كوپترها را بررسی كرد و به چارلی بك ویث (فرمانده عملیات) گفت سیستم هیدرولیك یكی از شش هلی كوپتر باقی مانده قادر به فعالیت نیست. عملیات چراغ های آبی عملاً شكست خورده است. چرا كه با پنج هلی كوپتر نمی توان ۹۰ كماندو و سی گروگان را از ایران خارج كرد. بك ویث می گوید:« خدایا، ما شكست خورده ایم.» كارتر با توقف عملیات موافقت می كند.
در صحرا ساعت ۱۰/۲ بامداد است. خلبان یكی از هلی كوپترها حدود هفت-هشت متر در هوا بلند می شود تا به طرف دیگری نزدیك یكی از ترابری ها برود. همان طور كه به آن طرف كج می شد، پره اش مخزن بنزین هواپیما ۱۳۰-C را می شكافد. ناگاه پشت بادام غرق در آتش می شود و شعله های آتش را می توان از كیلومترها مشاهده كرد. در واقع همه جهان متوجه می شوند.
كماندوها به سرعت سوار ۱۳۰-C ها می شوند. پنج خدمه و سه تفنگدار در آتش سوخته اند. ۱۳۰-Cها به مقصد مصر پرواز می كنند و اجساد را در همان جا می گذارند.
خبرگزاری ها در ساعت ۲۲/۱ خبر را اعلام می كنند: «واشنگتن- كاخ سفید نیمه شب جمعه در بیانیه ای اعلام كرد كه عملیات نظامی جسورانه ای كه برای نجات گروگانهای آمریكایی در تهران طرح شده بود، به علت «نقص فنی» لغو شده است. برخورد دو هلی كوپتر آمریكایی روی زمین در صحرای ایران به مرگ هشت خدمه منجر شده است. »

روز ۳۴۲ :

پس از مدت ها كشمكش بالاخره امام خمینی شروط چهارگانه ای را برای آزادی گروگانها اعلام می كند؛ بازگرداندن دارایی های شاه، تعهد به عدم مداخله در امور ایران، آزاد كردن داراییهای ایران در آمریكا و لغو ادعاهای آمریكا علیه ایران.
شرط دوم آسان است. ادموند ماسكی (وزیر امور خارجه آمریكا) می گوید ایالت متحده استقلال ایران را به رسمیت می شناسد.
درباره دیگر شرایط آمریكاییها بسیار محتاطانه عمل می كنند. كارتر از الجزایر می خواهد واسطه ایران و آمریكا شود، چرا كه چند ماه پیش كارتر روابطش با ایران را قطع كرده بود. در این میان در ۲۵ و ۲۷ شهریور صادق طباطبایی كه ادعا می كند نمایندگی دولت ایران را دارد با وارن كریستوفر، معاون وزارت امور خارجه آمریكا دیدار می كند. شهر بن، آلمان غربی میزبان این ملاقات محرمانه است. طباطبایی در این دیدارها ضمن اعلام شرایط ایران برای آزادی گروگانها به كریستوفر می گوید: «ایران متعهد می شود دو روز پس از امضای قراردادی میان ایران و آمریكا، گروگانها آزاد خواهند شد.» در این جلسه طباطبایی اصرار دارد كه موضوع پیش از فرا رسیدن اولین سالگرد گروگان گیری خاتمه یابد.

روز ۳۶۶ :

موقعیت كارتر به عنوان سخنران تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری همچون شمشیری دو لبه بود. برگشت با سلامت گروگانها انتخاب كارتر را حتمی می كرد اما اشتباه یا واكنشی عصبی امیدهای رونالد ریگان را پررنگ می كرد.
اشپیگل نوشت: «زمانی ایالات متحده می توانست تصمیم بگیرد كه چه كسی در ایران بر مسند قدرت بنشیند، اما امروز، در ،۱۹۸۰ آیت اللهی در تهران می تواند سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده را تعیین كند.»
در آمریكا همه آماده انتخابات می شدند، در تهران نیز مجلس در آستانه رأی گیری بود. محمد موسوی خوئینی ها می گوید: «اگر ایالت متحده شرایط ما را بپذیرد، گروگانها می توانند دوشنبه (شب انتخابات آمریكا) از ایران پرواز كنند.»
كمیسیون ویژه چهار، نظر امام خمینی را تأمین كرده بود. بحث در روز یكشنبه ۵ آبان ۵۹ در جلسه ای محرمانه شروع شده بود، نمایندگان نظر كمیسیون را كه موسوی خوئینی ها می خواند شنیدند و سپس رأی دادند و پیشنهاد رأی آورد.
اكنون توپ در زمین كارتر است. اما نمی تواند توپ را از میانه میدان عبور دهد. كارتر می گوید:«ما می گوییم می خواهیم با شرایطی موافقت كنیم كه با قوانین آمریكا معارض نباشد.»

روز ۳۷۳ :

پس از رأی نیاوردن كارتر، تحولات روند سریع تری به خود می گیرد. وارن كریستوفر پاسخ آمریكا را به واسطه الجزایر می گوید و تأكید می كند:«بقیه اش به ایرانی ها بستگی داد ».
هنری كیسینجر دموكرات انتظار دارد قبل از این كه ریگان در ۳۰ دی (۲۰ ژانویه ۱۹۸۰) قدرت را در دست گیرد، آزاد شوند.
چند روز بعد ایالات متحده اصولاً بیانیه ایران (همان شروط چهارگانه) را می پذیرد و جزئیات را برای مذاكره باقی می گذارد اما رجایی نخست وزیر، پاسخ آمریكایی ها را مبهم می خواند و خواستار پاسخ مجدد آمریكایی می شود.
آیت الله بهشتی رئیس دیوان عالی كشور، هم مسأله محاكمه گروگان ها را مطرح می كند تا اینكه در ساعت ۱۲ شب ۲۷ دی آخرین پاسخ آمریكا تسلیم دولت ایران می شود.
بهزاد نبوی مذاكره كننده ایرانی می گوید:« آمریكا متعهد شده است كلیه سپرده های ایران را كه براساس حكم رئیس جمهور آمریكا در بانك های آمریكایی و شعب اروپایی آنها توقیف شده است قبل از آزادی گروگانها به حساب بانك مركزی كشور ثالث واریز كند.»
همه چیز برای آزادی گروگانها مهیاست اما ایالات متحده آزادی گروگانها را با افزودن تبصره ای خارج از قرارداد الجزایر به تعویق می اندازد. گروگانها از فرودگاه مهر آباد مجدداً به بازداشتگاه بازگردانده می شوند. بهزاد نبوی می گوید: «بیانیه الجزایر به امضای دولتین ایران و آمریكا رسیده و رئیس جمهور آمریكا فرمان رفع توقیف از سپرده های مسدود شده ایران را صادر كرده بود و ما هر لحظه انتظار داشتیم كه بانك های آمریكایی سپرده های ایران را به بانك انگلیسی واریز كنند، تا گروگانها آزاد شوند، اما یادداشت اخیر بانك های آمریكایی برای ما كاملاً تازگی داشت و این همان «نارویی» است كه خبرگزاری های خارجی گزارش می دهند و در این یادداشت مطالبی برخلاف بیانیه الجزایر وجود داشت كه قبلاً توسط ایران رد شده بود. ما منتظر هستیم كه بانك های آمریكایی سپرده های ایران را به بانك مركزی انگلیس واریز كنند و اگر این كار انجام نگیرد مسلماً تصمیمات جدیدی اتخاذ خواهد شد.

روز ۴۴۴ :

ایرانیها تا زمان تعویض دفتر ریاست جمهوری میان كارتر و ریگان تعلل كردند. رونالد ریگان ایرانیها را به بربرها تشبیه كرد و در مقابل یك وزیر ایرانی گفت: «ما این حرف را جدی نمی گیریم. ریگان فكر می كند هنوز در فیلم های وسترن بازی می كند و باید رفتارهای وحشیانه داشته باشد.»
او اضافه می كند:«گروگانها مثل میوه ای هستند كه همه آبش كشیده شده است. »
پزشك های الجزایری گروگانها را معاینه می كنند؛ بویینگ ها هنوز روی زمین هستند. بسیاری معتقدند انقلابیونی كه شاه را تا دم مرگ دنبال كرده بود، تا آخرین دقایق ریاست جمهوری كارتر، عذابش خواهند داد.
و در لحظاتی كه كارتر رئیس جمهور نبود، هواپیمای الجزایری با ۵۲ آمریكایی فرودگاه مهرآباد را ترك می كرد. هواپیماها با شعار«مرگ بر آمریكا » مشایعت می شدند. هواپیماها خاك ایران را ترك كردند و در تاریكی شب مهتابی گم شدند.
۵ دقیقه به ۹ شب به وقت تهران روز ۴۴۴ بود كه دیگر موضوع تمام شده بود، دقیقاً شبیه تمام شدن هرگونه رابطه ایران و آمریكا.

مقالات مرتبط:

آمریکا از ما چه می خواهد؟
گفت و گو با موسوی خوئینی‌ها در مورد تسخیر لانه جاسوسی
سیر تحول گفتمانی غرب ستیزی تا استکبار ستیزی
تبیینی بر «نه‌شرقی، نه‌غربی» بررسی شعارهای اصلی مطرح‌شده در انقلاب اسلامی
معرفی کتاب انقلاب دوم (تسخیر لانه ی جاسوسی آمریکا، آثار و پیامدها)
تسخیر لانه جاسوسی پیروزی یا شکست
كار از شریف شروع شد!مصاحبه با دکتر پوریزدان پرست از دانشجویان پیرو خط امام
فرار هالیوودی از ایران،ماجرای گریختن 6 گروگان آمریكایی
منبع: www.irdc.ir
چهارشنبه 11/8/1390 - 19:45
کامپیوتر و اینترنت
هر کسی در محیط کار خود نیاز به امنیت دارد. امنیت سیستم عامل نقش تعیین کننده ای در امنیت کامپیوتر ما دارد و با توجه به گسترش جهانی سیستم عامل ویندوز در اینجا به امنیت ویندوز می پردازیم. اهمیت این مطلب زمانی بارز تر می شود که بدانیم ویندوز، علی رغم گسترش بیشتر نسبت به رقیبان خود (لینوکس و مک) امنیت کمتری دارد.
مهم ترین نکاتی که در خصوص امنیت سیستم عامل ویندوز در این مقاله بحث می شوند را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
• به طور منظم سیستم عامل خود را به روز کنید.
• محل ذخیره فایل ها و اسناد مختلف در کامپیوتر را بیاموزید.
• اگر دوست ندارید هنگامی که کامپیوترتان را برای چند لحظه ترک می کنید، دوستان یا همکاران تان به آن ناخنک بزنند، از قفل تصویر یا محافظ صفحه نمایش همراه با رمزعبور استفاده کنید.
• از رمزهای عبور پیچیده استفاده کنید و آن را به کسی نگویید.
• هنگام اجرای نرم افزارهایی که از ابتدا روی کامپیوتر نصب بوده اند و یا هنگام نصب نرم افزارهای جدید مراقب خطرات احتمالی باشید. فقط از آنهایی که احتیاج دارید استفاده کنید، بقیه را می توانید دور بریزید.
اگر توانایی بررسی و کنترل نرم افزار و سخت افزارهایی که نصب می کنید را نداشته باشید، آن ها به یک خطر جدی برای امنیت و عملکرد سیستم شما تبدیل خواهند شد.
یک سیستم عامل مثل یک مرکز فرماندهی به شما اجازه افزایش یا کاهش امنیت و سطوح دسترسی کامپیوترتان را می دهد. سیستم عامل ویندوز به داشتن نقاط آسیب پذیر فراوان مشهور است. اما اگر نخواهید سیستم عامل دیگری (مانند لینوکس) نصب کنید، باید یک آگاهی اولیه در مورد روش های بالا بردن امنیت کامپیوتر داشته باشید. تنظیمات امنیتی ویندوز تا زمانی که روی حالت پیش فرض هستند هیچ اهمیتی ندارند و جهت تاثیرگذاری در امنیت باید شخصا آنها را فعال کنید.
در ضمن، این مطلب بر اساس نسخه XP سیستم عامل ویندوز تهیه شده است. هر چند تا حد زیادی در مورد نسخه های دیگر ویندوز هم کاربرد دارد.

به روز رسانی (Update)
 

بسته های به روز رسانی برنامه‌هایی هستند که بر روی ویندوز نصب نیستند و باید آن‌ها را بعدها، دانلود و نصب کنید. این برنامه ها معمولا شامل قطعات و بسته های نرم افزاری اند که نقاط ضعف تازه کشف شده را می پوشانند. شرکت مایکروسافت انتشار این به روز رسانی ها را برای ویندوز های قدیمی تر متوقف کرده است. البته شما می توانید به روز رسانی های سالهای گذشته را در اینترنت پیدا کرده و دانلود کنید، اما این محصولات اکنون پشتیبانی رسمی ندارند. البته به روز رسانی ها و تعمیرات امنیتی برای ویندوز های 2000 و XP همچنان تا ژوئن سال 2010 ارائه خواهند شد.
اگر شما به اینترنت دسترسی نداشته باشید، در برابر بسیاری از حملات الکترونیکی امنیت بیشتری خواهید داشت. اما همچنان توصیه می شود که ارتقاءهای سیستم عامل را توسط CD و یا هر ابزار مناسب دیگری نصب کنید.
اگر به اینترنت دسترسی دارید، می توانید به سایت http://update.microsoft.com بروید و با دنبال کردن مراحلی که در سایت است، ویندوز خود و به روز رسانی های آن را پیدا کرده و نصب کنید. اگر ویندوز شما XP باشد، سایت ابتدا ویندوز را چک می‌کند و تنها در صورتی که ویندوز قانونی و با کد معتبر داشته باشید، به شما اجازه دانلود می دهد. حتی اگر اینترنت شما کند و گران باشد، قویاً توصیه می کنم که به روز رسانی را انجام دهید و در صورتی که امکان چنین کاری را ندارید، حداقل به روز رسانی های مهم (Critical Updates) را دریافت کنید.
کاربرانی که دائماً به اینترنت دسترسی دارند، می‌توانند ویندوز را به گونه‌ای تنظیم کنند که به طور دوره ای به دنبال به روز رسانی ها بگردد و به محض انتشار، آنها را نصب کند. برای فعال کردن این قابلیت باید از منوی شروع (Start) به Control Panel بروید و روی Security Center دوبار کلیک کنید. سپس گزینه به روز رسانی خودکار را روشن کنید.
Start > Control Panel > Security Center > Automatic Update > turn on

اسناد کاربر
 

پوشه اسناد و تنظیمات (Documents and Settings) جایی است اطلاعات شخصی هر یک از کاربران جمع آوری و در پوشه ای با نام خود کاربر نگهداری می شود. برای مثال اگر ویندوزتان را در درایو C نصب کرده باشید و نام کاربری شما Negahbaan باشد، فایل ها و تنظیمات تان در این مسیر قرار خواهند داشت:
C:\Documents and Settings\Negahbaan
پوشه اسناد و تنظیمات شامل تاریخچه جستجوی اینترنتی، فایل های میز کار (Desktop)، پوشه اسناد من (My Documents)، کوکی ها (Cookies اطلاعاتی هستند که یک سایت به صورت فایل متنی روی کامپیوترتان قرار می دهد) و تنظیمات خاص برخی برنامه ها است.
نکته امنیتی که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که کاربران نمی توانند فایل های یکدیگر را ببینند. البته مدیر سیستم (Administrator) از این قاعده مستثنی است و به همه فایل‌ها دسترسی دارد، به همین دلیل بهتر است در حالت عادی و برای کار روزمره از حساب مدیر استفاده نکنید و تا حد امکان به کاربری دسترسی مدیریت ندهید.

قفل صفحه نمایش (قفل تصویر)
 

هر کامپیوتری به شما یک دسترسی سریع برای قفل کردن کامپیوتر، بدون خاموش کردن آن می دهد. این قفل می تواند یک قفل تصویر یا یک محافظ صفحه نمایش (محافظ تصویر) رمزدار باشد.

قفل تصویر در ویندوز XP
 

ابتدا مطمئن شوید که حساب کاربری(Account) شما رمزعبور دارد. برای رمزگذاری روی یک حساب می بایست ابتدا از منوی Start صفحه Control Panel را باز کنید، سپس در آنجا به حساب کاربران (User Accounts) بروید. در پنجره ای که باز می شود در قسمت pick an account to change روی نام کاربری خود کلیک کنید. در پنجره جدید روی Create a password کلیک کنید. حال رمزعبور خود را در کادر اول بنویسید و در کادر دوم آن را تکرار کنید. حال دکمه Create password را بزنید بعد دکمه Yes, Make Private را کلیک کنید. حالا حساب کاربری شما رمزعبور دارد.
Start > Control Panel > User Accounts > Pick an account to change
Double Click: Username
Click: Create a password
Type: password
Click: Yes, Make Private
برای فعال کردن قفل تصویر در ویندوز XP چند روش وجود دارد:
روش اول: فشردن دکمه ویندوز (البته اگر در کبیورد وجود دارد) + دکمه L
روش دوم: شما باید ویندوز را در حالت کلاسیک قرار دهید تا منوی قفل تصویر فعال شود. برای این کار به Control Panel بروید و سپس حساب کاربر(User Accounts) را دوبار کلیک کنید، در پنجره ای که باز می شود روی Change the way users log on or off کلیک کرده و تیک روی Use the Welcome Screen را بردارید.
Select: Start > Control Panel
Double click: User Accounts
Click: Change the way users log on or off
Untick: Use the Welcome Screen
پس از این کار می توانید با فشار همزمان دکمه های Control + Alt + Delete و سپس دکمه اینتر (Enter) کامپیوتر را قفل کنید.

محافظ صفحه نمایش رمز دار
 

ابتدا روی میز کار راست کلیک کنید و منوی Properties را انتخاب کنید. در پنجره ای که باز می شود، تب Screen Saver را انتخاب کنید و در کادر Screen Saver روی منوی کشویی کلیک کرده و یکی از آنها را انتخاب کنید(مثلا 3D FlowerBox). سپس عبارت On resume, Protect Password را تیک بزنید و زمان را روی 5 دقیقه (یا هر عددی که دوست دارید) تنظیم کنید. حال اگر به مدت 5 دقیقه با کامپیوتر کار نکنید، محافظ صفحه نمایش فعال می شود و برای شروع کار دوباره باید رمزعبور را وارد کنید.
Property > Screen Saver
Screen Saver > 3D FlowerBox
Tick: On resume, Protect Password
ُType: waiting minutes
Click OK
ولی اگر نمی خواهید 5 دقیقه صبر کنید، باید یک میانبر از محافظ صفحه نمایش روی میز کار ایجاد کنید. برای این کار از منوی Start روی دکمه Search (که شکل یک ذره بین هم در کنارش است!) کلیک کنید. در ستون سمت چپ از گزینه هایی که فلش سبز رنگ دارند، سومین مورد که روی آن All Files and Folders نوشته شده را انتخاب کرده و در مستطیل اول حروف scr.* را تایپ کنید، سپس Enter را بزنید.
Start > Search > All Files and Folders
Type: *.scr
Click search button
نتیجه جستجوی شما تعدادی فایل هستند که محافظ صفحه نمایش های مختلف هستند. به دلخواه یکی از آنها را انتخاب کنید و یک میانبر از آن روی میز کار ایجاد کنید. برای ایجاد میانبر روی آن راست کلیک کرده و از منوی Send to روی گزینه Desktop کلیک کنید.
Right click on File
Send to > Desktop
اکنون می توانیم با دوبار کلیک روی میانبری که در میز کار قرار داده ایم، محافظ صفحه نمایش را فعال کنیم. البته می توان کار را از این هم ساده تر کرد. برای این کار روی میانبر راست کلیک کرده و Properties را انتخاب کنید. سپس در مستطیلی که سمت چپ آن نوشته است Shortcut Key کلیک کرده و دکمه های Control + Alt + S را همزمان بزنید.
و در آخر OK کنید. حالا هرگاه این سه دکمه را همزمان بفشارید، محافظ صفحه نمایش شما فعال خواهد شد. البته این کار یک عمل امنیتی پیشرفته نیست اما خیلی بهتر از این است که کامپیوترتان را بدون هیچ محافظتی رها کنید.

نصب نرم افزار
 

روی بسیاری از کامپیوترها از ابتدا یکسری نرم افزار نصب شده والبته این همان چیزی است که ما می خواهیم و انتظارش را داریم. ولی به خاطر داشته باشید که این کار از نظر امنیتی چندان مطلوب نیست. اگر شما دسترسی نامحدود و ارزان قیمت به اینترنت داشته باشید، تمام احتیاجات شما فقط یک CD ویندوز خواهد بود. تمام نرم افزارهای مورد نیاز شما به صورت رایگان می توانند از اینترنت تهیه شوند.
برای مثال، هر زمان که من یک کامپیوتر جدید می گیرم، اولین کاری که می کنم این است که آن را Format می کنم، یعنی تمام فایل ها از جمله خود سیستم عامل را پاک می کنم. این کار به من اجازه می دهد که سیستم خود را بدون ترس از هرگونه مشکل امنیتی از ابتدا نصب کنم. نرم افزارهای از پیش نصب شده توسط فروشندهای سخت‌افزار ممکن است حاوی ویروس و فایل های اضافی باشند. گاهی هم تعداد زیادی نرم افزار جاسوسی (Spyware) به همراه دارند. پس از Format حافظه (hard) می توانید از اول تنظیمات امنیتی ویندوز و نصب نرم افزارها و سخت افزارها را شروع کنید. حداقل تنظیمات امنیتی لازم، شامل نصب یک آنتی ویروس و به روز کردن آن از طریق اینترنت و همچنین نصب یک دیوار آتش (Fire Wall) است.
زمانی که یک نرم افزار جدید نصب می کنید، درست مثل این است که در حال خوردن غذا هستید. همان طور که ممکن است یک غذای مضر و یا تاریخ گذشته شما را مسموم کند، نرم افزارهای مضر و به روز نشده هم می توانند کامپیوتر شما را مسموم کنند.پس هنگام نصب یک نرم افزار، راجع به منتشر کنندگان آن تحقیق کنید و میزان قابل اعتماد بودن آنها را برآورد کنید. به طور معمول بسیاری از نرم افزارها نقص (Bug) های امنیتی زیادی دارند که ویندوز نمی تواند همه آنها را حل کند. پس هرگز یک نرم افزار غیرضروری که مثلا میزکار شما را زیباتر می کند و یا اینکه شکل آن را تغییر می دهد، نصب نکنید. مثلاً اگر تنها استفاده شما از کامپیوتر خواندن ایمیل و تایپ متون است، به جز یک مرورگر و نرم افزار ویرایشگر متن به چیز دیگری نیاز ندارید، پس برنامه دیگری نصب نکنید.

کامپیوتر خود را مثل کف دست تان بشناسید
 

به امید روزی که شما تمامی فایل های کامپیوتر خود را بشناسید و بدانید که هر چیزی را کجا گذاشته اید. این امر باعث می‌شود که بدافزارها و برنامه‌های مخرب نتوانند در هارد به هم ریخته تان مخفی شوند و شما هم بی‌خبر بمانید. سعی کنید هر چند وقت یک بار که اتاق خود را مرتب می کنید، پوشه ها و فایل های کامپیوتر خود را نیز مرتب کنید. پوشه ها را با نام New Folder اسم گذاری نکنید و نام های معنی دار و قابل درکی را برای آن‌ها انتخاب کنید. چطور است از همین الان شروع کنید، کامپیوتر خود را به قسمت های مشخص تقسیم کنید، مثلا درایو C را به نصب نرم افزار، D را به ویدیوها و E را به بازی یا هر چیز دیگر اختصاص دهید. باور کنید در این صورت زندگی زیباتر خواهد شد. خدا را چه دیدید، شاید در هنگام مرتب کردن کامپیوتر خود به نوشته، عکس یا ویدیویی برخورد کردید که مدت ها آن را گم کرده بودید.
هیچ وقت فراموش نکنید که توجه به امنیت در دنیای دیجیتال بسیار مهم است.

منبع:نگهبان
چهارشنبه 11/8/1390 - 19:43
کامپیوتر و اینترنت
موضوع امنیت برای مدیران شبکه های کامپیوتری اهمیتی دو چندان دارد. دست یابی به امنیت بالا، یک نبرد مداوم و بی پایان برای حصول اطمینان از نصب آخرین به روز رسانی ها، همراه با به روز بودن دانش در زمینه آشنایی با تمام تهدیدات امنیتی است. اولین قدم برای تامین امنیت مناسب سرور، برنامه ریزی است. اگر شما به عنوان مدیر یا کارشناس شبکه از ویندوز سرور 2003 استفاده می کنید، می توانید از راهنمایی های این مقاله برای حصول اطمینان از دست یابی و تضمین امنیت حرفه ای خود بهره ببرید.
درباره بالا بردن امنیت ویندوز سرور 2003 کتاب هایی قطور نوشته شده. پس واقعا سخت است که بخواهیم در یک مقاله ای 2500 کلمه ای وارد جزئیاتی شویم که در مورد هر کدام می توان ده ها صفحه مطلب نوشت. در این مورد ، تصمیم گرفتیم تمرکز این مقاله را بر روی بعضی از تکنیک های کمتر شناخته شده افزایش ضریب امنیت قرار دهیم. این تکنیک ها به هیچ وجه قرار نیست جایگزین اصول شود. اما زمانی که با تکنیک های امنیتی استاندارد همراه شوند، می توانند به شما برای ساخت یک شبکه بسیار امن کمک شایانی نمایند. برای کسب اطلاعات در مورد ملزومات اساسی، توصیه می کنیم Microsoft"s Windows Server 2003 Security Guide را مطالعه کنید .

محافظت از مکانیسم های تایید هویت (authentication)
 

یک ضرب المثل قدیمی می گوید: «قدرت یک زنجیر، تنها به اندازه استحکام ضعیف ترین حلقه اش است». درستی این جمله را به خصوص وقتی در می یابیم که صحبت از زنجیره ای از مکانیسم های امنیتی شبکه است. من افراد زیادی را می شناسم که ساعت های بی شماری صرف می کنند تا مطمئن شوند هر بسته دیتا که در سراسر شبکه تبادل می شود ، رمز نگاری شده و هویتش تایید شده باشد. یا اینکه تمام فایل های روی هارددیسک سرور، اجازه دسترسی صحیح را داشته باشند. اینگونه اقدامات البته مهم هستند ، اما واقعیت این است که اکثریت قریب به اتفاق هک ها از طریق اکانت کاربران عادی و قانونی شبکه اتفاق می افتد.

نام های کاربری و رمزهای عبور
 

در اکثر شبکه ها ، حساب های کاربری، تا حد زیادی ضعیف ترین بخش از زیرساخت های امنیتی شبکه به شمار می روند. هکر تنها نیاز به دانستن دو نوع اطلاعات دارد (نام کاربری و رمزعبور) آنگاه قادر به دسترسی به هر چیزی در کل شبکه شما خواهد بود! مطمئنا رمزنگاری تمامی بسته های(packets) اطلاعات هنگام تبادل در شبکه، کمک خوبی خواهد بود که جلوی هکرها را برای دسترسی و کشف رمزهای عبور بگیرد. اما راه های زیاد دیگری وجود دارد که هکرها می توانند رمزهای عبور را به دست آورند.
یکی از قدیمی ترین روش های دستیابی به رمزعبور هنوز هم این روزها جواب می دهد. این روش قدیمی، روش حملات آزمون و خطا است (brute force crack) . همانطور که گفتیم: هکرها باید حداقل یک نام کاربری و رمزعبور به منظور دسترسی کامل به منابع شبکه داشته باشند. البته ، مایکروسافت به اندازه کافی برای تقدیم نام کاربری شما به هکرها دست و دلباز بوده! یعنی همه می دانند که این نام کاربری چیزی نیست جز Administrator. این بدان معنی است که هکرها فقط نیاز به کشف کردن رمز عبور به منظور دسترسی به شبکه و سوء استفاده از آن دارند.
مایکروسافت به شدت توصیه می کند که شما نام کاربری حساب را از Administrator تغییر دهید تا هکرها آن را ندانند. مشکل این است که حتی اگر شما نام کاربری را تغییر دهید، SID (security identifier) (شناسه امنیتی) حساب دست نخورده باقی می ماند. از آنجا که مایکروسافت SID خاصی برای حساب کاربری Administrator استفاده می کند ، برای یک هکر نسبتا آسان است از طریق بررسی SID بفهمد نام کاربری به چه چیزی تغییر پیدا کرده است. در واقع، حتی برنامه هایی با رابط کاربری گرافیکی وجود دارد که به طور خودکار می تواند به شما بگوید حساب مدیر از چه نام کاربری استفاده می کند!
علی رغم امکان استفاده از چنین برنامه هایی، هنوز هم پیشنهادمان تغییر نام کاربری حساب مدیر است. زیرا انجام این کار ممکن است از حملات هکرهای غیر حرفه ای و تازه کار جلوگیری کند. علاوه بر این، فرآیندهای امنیتی دیگر، مانند فایروال و سطح رمزگذاری بسته ها، ممکن است کمک مناسبی در جلوگیری از عملکرد درست برنامه های نشان دهنده نام کاربری باشند.
بیایید برای لحظه ای فرض کنیم که یک هکر می داند امکانات امنیتی شما چگونه کار می کنند و در چه سطحی هستند و بتواند به سرعت نام کاربری Administrator شما را کشف کند. پس حالا نیاز به پیدا کردن رمزعبور دارد. این همان جایی است که حملات بی رحم که قبلا ذکر کردیم وارد میدان می شوند. ویندوز به گونه ای طراحی شده که حساب کاربری Administrator قفل یا مسدود نمی شود. این بدان معنی است که هکر قادر به انجام حملات ازمون و خطا برای شکستن رمز بدون ترس از قفل شدن حساب (در صورت وارد کردن رمزهای عبور اشتباه)می باشد.
به طور معمول ، وسیله دفاعی شما در برابر چنین حملاتی تغییر دوره ای رمزعبور و بررسی و کنترل گزارش های ورود به سیستم (لاگ ها) است. برای هکر زمانی زیادی وقت می برد تا رمزعبور پیچیده ای که شما انتخاب کرده اید را کشف کند. همچنین قبل از آنکه هکر موفق شود با آزمون و خطا هر حالت امکان پذیر از رمزعبور را امتحان کند تا عبارت صحیح را کشف کند، شما باید رمزعبور را عوض کنید. اگر شما لاگ ها را مرتب کنترل کنید، در صورت بروز چنین حملاتی متوجه تعداد بسیار بالایی از تلاش ناموفق ورود خواهید شد.

تغییر نام Administrator
 

با این حال، چیزی که بسیاری از افراد درک نمی کنند این است که راهی دیگر هم برای دفاع از خود در برابر این نوع حمله وجود دارد. با این حال ، روشی که ما در اینجا به شما نشان دهیم می تواند بسیار خطرناک باشد و شما باید به دقت تأثیرات آن را پیش از استفاده از آن در نظر داشته باشید.
بر خلاف نسخه های دیگر ویندوز سرور، ویندوز سرور 2003 به شما اجازه می دهد تا به صورت دستی حساب کاربری Administrator را غیرفعال کنید. بنابراین شما می توانید به دیگر حساب های کاربری اختیارات مدیریتی داده و سپس حساب Administrator را غیرفعال کنید. به این ترتیب، اگر هکر موفق شود به نام کاربری حساب Administrator دست یابد، برایش بی فایده است، چون این حساب غیرفعال شده.
اما این روش قدری خطرناک است. زیرا اگر شما حساب کاربری جایگزین را به درستی و به شکل مناسب تنظیم نکنید، ممکن است خودتان بطور دائم از انجام کارهای و دسترسی های ضروری یک مدیر سیستم محروم شوید. همچنین باید در ذهن داشته باشید که حساب جایگزین شما در صورتی که کسی تلاش کند با آزمون و خطا رمزش را کشف کند، با چند بار آزمون و خطا قفل می شود. بنابراین کسی خارج از شبکه شما به عمد می تواند با وارد کردن رمزهای عبور نادرست در حساب جایگزین آن را قفل کرده و برای شما دردسر بزرگی درست کند. اگر چنین اتفاقی افتاد، تنها راهی که شما می توانید به شبکه خود برگردید، انجام بازیابی اکتیو دایرکتوری معتبر(authoritative Active Directory restore) است و حتی اگر نرم افزار پشتیبان گیر شما نیاز به شناسایی هویت شما داشته باشد، ممکن است قادر به انجام این کار نباشید.

مدیریت امنیتی حساب ها (SAM )
 

اگر سروری مجبور به تأیید هویت کاربر باشد، سرور باید رمزعبور کاربر را بداند (در خود ذخیره داشته باشد) تا بتواند رمزعبور ورودی را با رمزعبور ذخیره شده در خود مقایسه کند. هر کامپیوتری که ویندوز 2000 ، ایکس پی یا 2003 را اجرا می کند، در بخش مدیریت امنیتی حساب ها (Security Accounts Manager یا به اختصار SAM) رمزهای عبور کاربر را نگهداری می کند.
از نظر فنی، SAM خودش حاوی رمزعبور نیست. رمزعبور ریز ریز شده، و پس از آن هر جز رمزنگاری شده و در نهایت درون SAM ذخیره می شود. وقتی که در یک نگاه کلی در مورد روشی که ویندوز به ذخیره کلمه عبور می پردازد نگاه می کنید، آن را روشی نسبتا امن و غیر قابل نفوذ می یابید. اما در عمل یک سری مشکلات در نحوه ذخیره سازی وجود دارد. برای نمونه، کلید رمزگذاری درست همراه با جزءهایی که توسط کلید کدگذاری شده اند، بر روی سرور ذخیره می شوند. نکته بدتر این است که الگوریتم خردکردن، نسبتا به خوبی شناخته شده است. در واقع برنامه هایی در دسترس هستند که اجازه خواهد داد هر کسی که به رایانه دسترسی فیزیکی داشته باشد، به تنظیم مجدد رمزعبور بدون دانستن هر نوع اعتبار ورود به سیستم بپردازد. برنامه های کاربردی «بازیابی رمزعبور» هم وجود دارند که گفته می شود به طور مستقیم قادر به بازیابی رمزهای عبور از پایگاه داده SAM می باشند!
به طور طبیعی ، خط مقدم دفاع در برابر چنین سوء استفاده ای آن است که سرور خود را در مکانی با امنیت فیزیکی کافی و با قفل و بست محکم قرار دهید، تا از دسترسی فیزیکی هر شخص غیر مجازی به آن جلوگیری کنید. اگر جلوگیری از دسترسی فیزیکی محلی که در آن کار می کنید غیر ممکن بود، یا اگر شما تمایل دارید باز هم سطح امنیتی را بالاتر ببرید، روشی وجود دارد که می توانید با استفاده از آن کلید رمزنگاری را از سرور به هر مکان امنی که مدنظرتان است منتقل کنید.
قبل از آنکه توضیح دهیم که چگونه این امر تحقق می یابد، لازم است به شما هشدار دهیم که این یکی دیگر از روش های خطرناک و پر ریسک امنیتی است. هنگامی که کلید رمزنگاری را قفل می کنید، با دو مشکل بالقوه روبرو هستید. اول اینکه اگر شما کلید رمزنگاری را روی یک فلاپی دیسک (یا هر حافظه قابل حمل دیگری) بریزید، وقتی سرور بوت می شود از شما فلاپی دیسک می خواهد. اگر شما دیسک را به هر دلیلی از دست دهید و یا اگر دیسک آسیب ببیند و یا غیر قابل خواندن شود، سرور بالا نمی آید. عیب دیگر این روش آن است که شما توانایی راه اندازی مجدد سیستم سرور از راه دور را از دست می دهید، چون سرور شما بدون قرار دادن دیسک بوت نمی شود.
گزینه دیگر که شما با ان مواجه اید به رمز در آوردن کلید رمزنگاری است. این روش شامل تخصیص یک کلمه عبور به کلید رمزنگاری است. هنگامی که شما سرور را بوت می کنید، نیاز به وارد کردن رمزعبور خواهید داشت. به محض انجام این کار ، ویندوز کلید رمزنگاری را رمزگشایی می کند، که به ویندوز اجازه می دهد به پایگاه داده SAM دسترسی داشته باشد. به نظر من، این تکنیک کمی امن تر از قرار دادن کلید رمزنگاری روی فلاپی دیسک یا حافظه های جانبی است، اما هنوز هم خطرات خاص خودش را دارد. اگر شما رمزعبور خود را فراموش کنید، سرور غیر قابل بوت خواهد شد. به همین ترتیب ، شما به طور بالقوه توانایی راه اندازی مجدد سرور از راه دور را بسته به طیف قابلیت های نرم افزارهای کنترل از راه دور از دست خواهید داد. اگر تصمیم به محافظت از کلید رمزنگاری گرفتید، مرکز آموزش مایکروسافت (Microsoft Knowledgebase) حاوی مقاله بسیار خوبی است که چگونگی انجام این کار را توضیح می دهد.

روش رمزگذاری اطلاعات را هوشمندانه انتخاب کنید
 

یک کار دیگر که می توانید انجام دهید تا از روند تأیید هویت به شیوه ی امن مطمئن شوید، استفاده از روش های چندگانه تأیید هویت است. سه چیز را می توان برای تأیید هویت یک کاربر مورد استفاده قرا داد. می توانید از ویژگی که مشخصه فرد هست ، یا ویژگی که فرد آن را دارد، یا چیزی که فرد آن را می داند استفاده کنید. رایانه تحت ویندوز به طور معمول تنها از یکی از سه شیوه تأیید هویت استفاده می کند. آزمون مورد استفاده توسط ویندوز چیزی است که فرد می داند(شیوه سوم) که البته ترکیب نام کاربری / رمز عبور است.

تایید هویت دوگانه (Dual authentication )
 

شما می توانید با استفاده از حداقل دو روش تایید هویت کاربران شبکه، به سطح امنیت بسیار بیشتری نائل شوید. از آنجا که ویندوز پیش از این برای تایید هویت از چیزی که کاربر می دانست استفاده می کرد، شما می توانید مشخصه حیاتی کاربر (biometrics) و یا چیزی که کاربر مالک آن است (مانند کارت هوشمند) را به روش اولی احراز هویت اضافه کنید.

فناوریهای تشخیص هویت بیومتریک چگونه کار میکنند؟
 

سطوح دسترسی
 

تا به این جا، در درجه اول در مورد روش های مختلفی که شما می توانید با استفاده ازآن، امنیت مرتبط با رمزهای عبور کاربر را ارتقاء دهید صحبت کردیم. در هنگام طراحی شبکه امن، شما باید به وضوح مشخص کنید آنچه که کاربران امکان دسترسی به آنها را در هنگام ورود دارند و آنچه اجازه ندارند چه چیزهایی است.
استاندارد فعلی برای دسترسی مجاز کاربر این است که کاربران باید مجموعه ای از کمترین اجازه های ممکن را داشته باشند، که تنها شامل اجازه انجام کارهای معمولی تعریف شده است.
موثرترین راه برای اختصاص این مجوز ها تقریبا همیشه از طریق گروه های امنیتی است. به عنوان مثال ، فرض کنید که شما چند کاربر دارید که نیاز به دسترسی به بانک اطلاعاتی حقوق و دستمزد شرکت دارند. به جای اعطای اجازه دسترسی به تمام کاربران در سطح NTFS ، شما باید گروهی را فقط و فقط برای کاربرانی که نیاز به دسترسی به بانک اطلاعاتی حقوق و دستمزد دارند ایجاد نموده و تنها مجوز را به این گروه اختصاص بدهید، نه تمام کاربران شبکه. انجام این کار مدیریت شبکه را بسیار آسانتر می کند. اگر کسی شما را بازخواست کند که کدام کاربران به بانک اطلاعاتی حقوق و دستمزد دسترسی دارند، شما به سادگی می توانید اعضای گروه ایجاد شده را برای او مشخص کنید، به جای اینکه مجبور شوید به ردیابی کلیه افرادی که مجوز داشته اند(در حالتی که همه این مجوز را داشته باشند) بپردازید.
همانطور که شما طرحی برای ساختار امنیتی شبکه خود می ریزید، توصیه میکنم ایجاد گروه ها با سطوح دسترسی متفاوت و طراحی ساختار پوشه سرور به گونه ای که هیچ همپوشانی بین گروه ها وجود نداشته باشد را از یاد نبرید. برای مثال تصور کنید که هر کدام از کارمندان بخش امور مالی نیازمند دسترسی به بانک اطلاعاتی حقوق و دستمزد باشند، اما تعداد کمی از کارمندان خارج بخش مالی نیز نیاز به دسترسی به این اطلاعات دارند. به شکل تئوری می توانید پوشه ای به نام «امور مالی» ایجاد کرده و مجوز دسترسی به اطلاعات این پوشه را به گروه اعطا کنید. بعد از آن می بایستی پوشه اطلاعات حقوق و دستمزد را درون پوشه امور مالی قرار داده و یک گروه حقوق و دستمزد ایجاد کنید. با انجام این کار ، هر عضو گروه حقوق و دستمزد و هر عضو گروه امور مالی به اطلاعات حقوق و دستمزد دسترسی خواهد داشت.
اگر چه این ترتیب از نظر فنی به درستی کار می کند، اما ایده خوبی نیست که ساختار پوشه خود را به این شکل پیکربندی کنید. زیرا به مرور با رشد شبکه، مدیریت آن دشوارتر می شود. اگر کسی از مدیران از شما بپرسد که دقیقا چه کسانی به اطلاعات حقوق و دستمزد دسترسی دارند، به جای بررسی تک گروه، مجبور خواهید بود تمامی اعضای گروه حقوق و دستمزد و گروه امور مالی را چک کنید. البته همیشه نمی توان جلوی تداخل دسترسی ها و دوباره کاری را گرفت، به ویژه هنگامی که افراد مختلف نیاز به سطوح مختلفی از دسترسی به یک پوشه داشته باشند. اما اگر از تداخل دسترسی ها جایی که ممکن است جلوگیری کنید، کار شما بسیار ساده تر خواهد شد.

اکتیو دایرکتوری(Active Directory )
 

یک ترفند امنیت دیگر هم است که در آخر این مقاله می خواهیم به آن بپردازیم. در طول این مقاله، در مورد راه های احراز هویت که می تواند برقرار شود و چگونه گروه ها می توانند برای امنیت مطلوب پیکربندی شوند صحبت کردیم. همه این اطلاعات در داخل اکتیو دایرکتوری نگهداری می شود. اذعان می کنیم اکتیو دایرکتوری ساده ترین چیز در جهان برای هک کردن نیست، بلکه پایگاه داده اکتیو دایرکتوری هدفی وسوسه انگیز است. زیرا از فایل های به سادگی قابل تشخیص تشکیل شده(NTDS.DIT ، EDB.LOG و TEMP.EDB) و این فایل ها در محل قابل پیش بینی قرار دارند (معمولا C:\Windows\NTDS).
آن چه بسیاری از کاربران نمی دانند این است که شما می توانید تنها با جابجایی پایگاه داده اکتیو دایرکتوری به محلی دور از انتظار کار هکرها را بسیار مشکل تر کنید. انتقال پایگاه داده ها کاری ساده است، هرچند که نیاز به راه اندازی مجدد سرور است. دستگاه سرور را در حالت بازیابی اکتیو دایرکتوری (Active Directory Restore) بوت کرده و پس از آن دستور NTDSUTIL را پس از فرمان فایلها وارد کنید. حال، تنها از دستورات MOVE DB TO یا MOVE LOGS To برای انتقال فایل های پایگاه داده و فایلهای لاگ به محل جدید استفاده نمایید.

اصول آموزش داده شده را به کار بگیرید
 

اگر چه تکنیک های استاندارد بسیاری برای ایجاد شبکه های امن وجود دارد، اغلب بهتر است از روش های ابتکاری و جدیدی برای مقابله با هکرها به جای استفاده از اصول اکادمیک و کتابی بهره برد. در این مقاله ، به شما تکنیک های امنیتی متعددی نشان دادیم که می توانید از آنها برای داشتن ویندوز سرور امن تری استفاده کنید.
http://negahbaan.com
چهارشنبه 11/8/1390 - 19:43
تاریخ
نویسنده: مطهره ابراهیم نژاد
تاریخ انقلاب اسلامی، به عنوان واقعه‏ای بزرگ که تنها چند سال از آن می‏گذرد، گواه زنده‏ای از جایگاه اهالی علم در تعیین سرنوشت ملت و گام برداشتن ایرانیان مسلمان به سوی آرمان‏های خویشتن است.
روزهایی چون 13 آبان که سالروز قیام خونین دانش‏آموزان علیه رژیم ظلم و استبداد و نیز سالروز تسخیر لانه جاسوسی به دست دانشجویان و دانش‏آموزان است، همچون اسناد زنده‏ای هستند که گواهی می‏دهند تنها و تنها کسانی می‏توانند در مسیر تاریخ، تمدن آفرین باشند که به سلاح علم و ایمان مسلح هستند.

جایگاه علم و دانش

با اندک آشنایی با منابع علوم اسلامی، به راحتی می‏توان به مقام و منزلت علم و دانش پی برد؛ تا جایی که آیات بسیاری را در قرآن می‏توان یافت که به این موضوع اشاره کرده است. در بیشتر کتب حدیث نیز بابی به نام باب علم وجود دارد که احادیث گوناگونی درباره فضیلت علم و عالم در آن آمده است. در سیره نبوی نیز نمونه‏های بسیاری در این زمینه یافت می‏شود؛ به گونه‏ای که وقتی پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله قصد بیان جایگاه حضرت علی علیه‏السلام را داشتند، فرمودند: «من شهر علم هستم و علی دروازه شهر دانایی است». همچنین در جنگ بدر پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله دستور آزادی اسیرانی را دادند که بتوانند ده مسلمان را باسواد کنند و به آنان خواندن و نوشتن بیاموزند.

رابطه علم و ایمان

اهمیت جایگاه و ارزش علم هرگز نباید این توهم را ایجاد کند که تنها راه رسیدن انسان به سعادت واقعی، دانش است؛ زیرا آنچه علم را از انواع انحرافات و استفاده ابزاری از آن باز می‏دارد، ایمان است. تاریخ نمونه‏های فراوانی از دانشمندان را در خود جای داده که علم خویش را در راه یاری طاغوت‏های قدرت و ثروت به کار بسته‏اند و چه فجایعی که به بار نیاورده‏اند. در قرآن کریم نیز به مناسبت‏های گوناگون، به این ارتباط دو سویه اشاره شده است. آن‏جا که می‏فرماید: «خداوند درجات کسانی از شما را که ایمان آوردند و به آن‏ها علم اعطا شد، بالا می‏برد».

نقش دانش‏آموزان در تاریخ معاصر

در میان نهضت‏ها، هر گاه دو نیروی علم وایمان از یکدیگر جدا افتاده‏اند یا پیشگامان نهضت در یکی از این دو جنبه دچار ضعف بوده‏اند، آن نهضت نتوانسته است به اهداف خود برسد. در این میان، توفیق حقیقی برای کسانی بوده که از هر دو چشمه فیض بهره‏مند بوده‏اند. انقلاب اسلامی ایران که به رهبری امام خمینی رحمه‏الله ـ فردی که از هر دو بال علم و ایمان بهره‏مند بود ـ پیروز شد، بزرگ‏ترین گواه این مدعاست. روز دانش‏آموز نیز نمادی از قیام دانش‏آموزانی است که به سلاح ایمان مسلح بودند.

روز دانش‏آموز

سیزدهم آبان در تاریخ انقلاب اسلامی، برگی زرین، مقطعی حساس و مناسبتی پرخاطره است. به ویژه آنکه چهارده سال پس از تبعید حضرت امام رحمه‏الله در همین روز (13 آبان 1357) فرزندان امام و صدها دانش‏آموز و دانشجو در مقابل دانشگاه تهران و خیابان‏های اطراف با شعار «درود بر خمینی» و «مرگ بر شاه» پایه‏های حکومت را به لرزه درآوردند و با گلوله‏های مأموران شاه به خاک و خون غلتیدند.
دانش‏آموزان نیز مانند دیگر گروه‏های ملت، در اطاعت از فرمان حضرت امام رحمه‏الله که همه را به مبارزه بی‏امان با رژیم آمریکایی شاه دعوت می‏کرد، سر از پا نمی‏شناختند و نجات اسلام را در پیروزی کامل از امام رحمه‏الله و سازش ناپذیری با رژیم می‏دانستند. این طبقه جوان وفعال جامعه، به حق یکی از ارکان و پایه‏های مهم انقلاب پیروزمند اسلامی بودند.

دانش‏آموزان در صحنه

صبح روز 13 آبان 1357، دانش‏آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، رو به سوی دانشگاه تهران نهادند تا بار دیگر پیوندشان را با رهبر بت‏شکن خویش اعلام کنند. این نوجوانان پر شور و خداجو، گروه، گروه به دانشگاه وارد شدند و به همراه دانشجویان و گروه‏های دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. از آن سوی، مأموران شاه، دانشگاه را محاصره کرده بودند تا چنانچه فریاد حق طلبانه‏ای از گلویی برخاست، آن را با گلوله پاسخ دهند، اما دانش‏آموزان در کنار نرده‏ها و زمین چمن اجتماع کرده، فریاد مقدس «اللّه‏ اکبر» آنان فضا را شکافت و تا فاصله‏های دور طنین انداخت.

جوهری از خون

ساعت یازده صبح 13 آبان 1357، مأموران رژیم شاه، ابتدا چند گلوله گاز اشک آور در میان دانش‏آموزان و دانشجویان معترض و انقلابی پرتاب کردند، ولی اجتماع‏کنندگان در حالی که به سختی نفس می‏کشیدند، صدای خود را رساتر کرده و با فریاد دشمن‏شکن «اللّه‏ اکبر» بر اندام مأموران مسلح شاه لرزه افکندند.
در این هنگام، تیراندازی آغاز شد و لاله‏های انقلاب یکی پس از دیگری در خون غلتیدند. جوانان با فریاد «اللّه‏ اکبر» و با شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر شاه» به شهادت رسیدند و انقلاب خونین اسلامی‏شان را تداوم بخشیده و دشمنان اسلام را بیش از پیش رسوا ساختند. در این واقعه، 56 تن شهید و صدها نفر مجروح شدند.
امام خمینی رحمه‏الله در پیامی که به مناسبت قیام دانش‏آموزان در 13 آبان از پاریس برای امت قهرمان ایران فرستادند، فرمودند: «عزیزان من! صبور باشید که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است. ایران امروز جایگاه آزادگان است. من از این راه دور، چشم امید به شما دوخته‏ام و صدای آزادی‏خواهی و استقلال‏طلبی شما را به گوش جهانیان می‏رسانم».

13 آبان، حماسه‏ای جاویدان

گذر زمان، همواره گرد فراموشی را بر روی حوادث تلخ و شیرین روزگار نشانده و ذهن فراموشکار بشر، پی در پی گذشته خویش را به بایگانی تاریخ می‏سپارد. اما در میان حوادث تاریخی، همواره وقایعی وجود دارند که به منزله ستارگانی فروزان بر آسمان تاریخ خودنمایی می‏کنند و گذر زمان هیچ گاه نمی‏تواند از جلوه و شکوه آنها بکاهد. رویدادهایی که از فداکاری‏ها و ایثارگری‏های انسان‏ها در راه آرمان‏های اصیل و معنوی روایت می‏کنند، این گونه‏اند و روز دانش‏آموز نیز به عنوان نمادی از ایثارگری و جان‏فشانی دانش آموزان در راه آرمان الهی و ضد استبدادی خویش چون ستاره‏ای فروزان می‏درخشد.

هر روز، روز دانش‏آموز است

نکوداشت مجاهدت‏های مردان و زنان با ایمان، کاری پسندیده است. زنده نگهداشتن نام و خاطره دانش‏آموزان آگاه که با سلاح ایمان، جوانه‏های انقلاب گردیدند، لازم و ضروری است. اما، آنچه وظیفه ما را دشوارتر می‏کند، پیروی عملی و ادامه راه روشن آنان است. اکنون که میدان، میدان جنگ و خونریزی و بذل جان نیست و به لطف الهی و تلاش گذشتگان، انقلاب اسلامی به بار نشسته است، وظیفه ما بسی سنگین‏تر است و برماست که در جبهه جهاد علمی در راه اعتلا و پیشرفت میهن اسلامی خویش بکوشیم و این انقلاب را به صاحب اصلی آن حضرت ولیعصر(عج) برسانیم.
چهارشنبه 11/8/1390 - 19:42
اهل بیت
ابن حجر هیثمی از متعصبان اهل سنت درباره امام باقر(علیه السلام) می‌نویسد:
«ابوجعفر محمدالباقر سمی بذالك من بقر الارض ای شقها و آثار مخبئاتها و مكامنها فلذالك هو اظهر من مخبئات كنوز المعارف و حقائق الاحكام ما لایخفی الا علی منطمس البصیره او فاسد الطویه و من ثم قیل فیه هو باقرالعلم و جامعه و شاهر علمه و رافعه؛
لقب باقر برای ابوجعفر محمد باقر برگرفته از شكافتن زمین و بیرون آوردن گنج‌های پنهان آن است، بدین جهت كه او از گنج‌های پنهان معارف و حقایق احكام را آن‌قدر آشكار ساخت كه جز بر افراد بی‌بصیرت و دل‌های ناپاك پوشیده نیست و از این جاست كه وی را شكافنده و جامع دانش و نشر دهنده و بر افرازنده‌ی علم خویش نامیده‌اند.
وی سپس به شخصیت امام(علیه السلام) در بعد عرفان اشاره می‌كند و می‌گوید: «و له من الرسوخ فی مقامات العارفین ما یكل عنه السنه الواصفین و له كلمات كثیره فی السلوك و المعارف لا تحتملها هذه العجاله»
و برای او از استواری و ثبات در مراحل سلوك عرفانی منزلتی است كه وصف‌كنندگان از بیان آن عاجزند و در زمینه‌ی این سلوك و معارف دارای كلمات فراوانی است كه فرصت، مجال طرح آن را نمی‌دهد.(1)
«عبدالله عطاء» مكی از دانشمندان عصر امام(علیه السلام) می‌گوید: «هیچ‌گاه دانشمندان را از نظر علمی بدان سان كه نزد امام محمدباقر(علیه السلام) بودند كوچك و حقیر نیافتم. دیدم «حكم ابن عتیبه» را با همه‌ی زیادی علم و منزلتی كه در نزد مردم داشت، در مقابل آن حضرت همانند كودكی بود كه در مقابل معلم خویش نشسته باشد.»(2)
«جاحظ» دیگر دانشمند برجسته اهل سنت، آفاق زیبا و بلندای كلام حكیمانه‌ی امام باقر(علیه السلام) را این‌گونه ترسیم می‌كند: «قد جمع محمد ابن علی ابن الحسین(علیه السلام) صلاح حال الدنیا بحذافیرها فی كلمتین فقال: «صلاح جمیع المعایش و التعاضر ملا مكیال: ثلثان فطنه و ثلثه تغافل»
محمد ابن علی ابن الحسین مصلحت تمامی زندگی دنیا را در دو كلمه جمع كرده و فرموده است: صلاح همه زندگی‌ها و روابط و معاشرت «با دیگران» در پر كردن پیمانه‌ای است كه دو سوم آن هوش و فراست و زیركی و یك سوم آن تغافل (و خود را به غفلت زدن در بعضی از امور) است.(3)
«قتاده» فقیه بصره به امام باقر(علیه السلام) گفت: «به خدا سوگند من در نزد فقیهان و ابن عباس نشسته‌ام اما اضطرابی كه در نزد شما دارم، در نزد هیچ یك از آنان نداشته‌ام.
فقال له ابوجعفر(علیه السلام) اتدری این انت، انت بین یدی بیوت اذن الله ان ترفع و یذكر فیها اسمه...؛
فرمود: آیا می‌دانی كه در كدامین مكان قرار گرفته‌ای؟ تو اكنون در مقابل خانه‌هایی هستی كه خداوند به رفعت و بلند مرتبه‌ای آن رخصت داده است و نام خدا در آن برده می‌شود و صبح و شام خدای را در آن خانه‌ها تسبیح می‌كنند و آنان مردانی هستند كه تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا و اقامه‌ی نماز و پرداخت زكات باز نمی‌دارد. تو در این گونه مكانی و ما دارای این خانه‌ها.»(4)
نظیر همین سؤال را «عكرمه» دیگر دانشمند اهل سنت از امام(علیه السلام) نمود و پاسخی نظیر پاسخ قتاده دریافت داشت.(5)
«فخر رازی» از علمای اهل سنت در تفسیر خود در بیان نظرهای مختلف راجع به معنای كوثر می‌نویسد: «سومین نظر در معنای كوثر این است كه منظور از آن، فرزندان پیامبر اسلام(ص) است و این به آن جهت است كه این سوره در رد كسانی نازل شده است كه از آن حضرت به خاطر نداشتن فرزند عیب‌جویی می‌كردند كه در این صورت معنای آن این است كه خداوند تو را فرزندان و نسلی عطا می‌كند كه در طول تاریخ برقرار خواهند ماند. سپس می‌گوید: «ببین كه چقدر انسان‌ها از اهل بیت پیامبر(ص) به شهادت رسیده‌اند اما جهان همچنان شاهد رونق فزاینده آنان است. آن‌گاه بنگر كه چه تعداد از بزرگان اندیشمند مانند امام باقر، امام صادق، امام كاظم، امام رضا علیهم‌السلام و محمد نفس زكیه در میان آنها جلوه‌گر شده است.»(6)
منابع:
1ـ الصواعق المحرقه، ص 201.
2ـ حلیه الاولیاء، ج 3، ص 186؛ ارشاد مفید، ص 280، به نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 286 و تذكره الخواص، ص 337 و البدایه و النهایه «ابن كثیر»، ج 9، ص 311، به نقل از سره‌ی پیشوایان، ص 308.
3ـ البیان و التبیین، ج 1، ص 84، نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 289.
4ـ بحارالانوار، ج 46، ص 357.
5ـ همان، ص 258.
6ـ تفسیر فخر رازی، ج 32، ص 124.
پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی
چهارشنبه 11/8/1390 - 19:34
اهل بیت
امام محمد باقر (علیه السلام) در روز جمعه یا دوشنبه یا سه شنبه غره ماه رجب یا سوم ماه صفر سال 57 هجرى یا به روایتى دیگر سال 56 هجرى، در مدینه به دنیا آمد و در روز دوشنبه هفتم ذى حجه یا ربیع الاول و یا ربیع الاخر سال 114 هجرى، در همان شهر بدرود حیات گفت. بنابراین، آن حضرت 57 سال در این جهان زیست. از این مدت چهار سال با جدش امام حسین (علیه السلام) و پس از وى 35 سال با پدرش زندگى كرد و هیجده سال بقیه عمرش را به تنهایى به سر برد. بنابر روایتى كه در كافى از قول امام صادق (علیه السلام) نقل شده است، وى 19 سال و دو ماه بیش از پدرش زیسته است و در همین دوران، مامت‏شیعیان را عهده‏دار بوده است. امام باقر (علیه السلام) در مدت امامت‏خود چند صباحى از خلافت ولید بن عبد الملك و نیز خلافت‏سلیمان بن عبد الملك و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملك را درك كرد و سرانجام در روزگار خلافت هشام بن عبد الملك وفات یافت. در كتاب اعلام الورى نیز همین قول آمده كه با آنچه بعدا خواهیم گفت، صحیح مى‏نماید. ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است:
آن حضرت در سال 114 هجرى، در سن 57 سالگى زندگى را به درود گفته كه از این مدت سه یا چهار سال را در جوار جد بزرگوارش امام حسین (علیه السلام) و 34 سال و ده ماه یا 39 سال با پدرش و 19 یا مطابق قول دیگر 18 سال پس از پدرش زیسته است كه همین مدت دوره امامت آن حضرت محسوب مى‏شود. امام باقر (علیه السلام) در طول سالهایى كه مامت‏شیعیان را عهده‏دار بود، دوران خلافت ولید بن یزید و سلیمان و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملك و برادرش، هشام، و ولید بن یزید و برادرش. ابراهیم، را درك كرد و در اوایل خلافت ابراهیم، رحلت‏یافت. ابو جعفر بن بابویه گوید كه ابراهیم بن ولید بن یزید، امام باقر (علیه السلام) را مسموم ساخت. در دو نسخه‏اى كه از این كتاب در دسترس بود همین مطلب به چشم مى‏خورد. ولى در این گفته از جانب ابن شهر آشوب یا نساخ و یا هر دو سهوى رخ داده كه از دید آگاهان پوشیده نیست. چون در میان خلفاى یاد شده تنها یك تن به نام ولید بن یزید وجود داشته و این همان كسى است كه نامش در آخر عبارت ذكر شده. و نام درست كسى كه در آغاز وایت‏به او اشاره شده ولید بن عبد الملك است كه ولید بن یزید الخ نام، درست آن ولید بن یزید بن عبد الملك و یزید بن ولید بن عبد الملك و ابراهیم و برادرش مى‏باشد. علاوه بر این هشام در سال 125 هجرى، وفات یافت و پس از او ابراهیم به خلافت رسید كه او هم در سال 127 هجرى، كشته شد و اگر امام باقر (علیه السلام) در سال 114 هجرى، وفات یافته باشد، چنان كه ابن شهر آشوب نیز همین سخن را مى‏گوید، مى‏توان به آسانى پى برد كه وفات آن حضرت در زمان خلافت هشام روى داده است نه ابراهیم.
در كتاب كشف الغمة آمده است: محمد بن عمرو مى‏گوید، بنابر روایتى كه در دست ما است آن حضرت در سال 117 هجرى، وفات یافت و دیگران تاریخ رحلت آن حضرت را در سال 118 هجرى، ذكر كرده‏اند.
امام باقر (علیه السلام) در قبرستان بقیع و در كنار آرامگاه على بن حسین، پدرش، و حسن بن على عموى بزرگوارش، به خاك سپرده شده است.

مادر آن حضرت

مادر آن حضرت، فاطمه دختر حسن بن على بود كه با كنیه ام عبد الله و بنابر قول دیگر، ام الحسن خوانده شده است. بنابراین امام باقر (علیه السلام) از سلاله پدر و مادرى هاشمى علوى و فاطمى به شمار مى‏آید. بدین جهت او نخستین كسى است كه از نسل امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) به دنیا آمده است.

كنیه آن حضرت

كنیه وى را بعضى ابو جعفر و برخى ابو جعفر اول خوانده‏اند.

لقب امام

آن حضرت القاب بسیارى داشت كه از آن میان لقب‏«باقر یا باقر العلم‏»از همه مشهورتر است.

چرا آن حضرت را باقر لقب داده بودند؟

در فصول المهمة آمده است: آن حضرت را بدین لقب مى‏خواندند زیرا علوم را مى‏شكافت و باز مى‏كرد. در صحاح آمده است: «تبقر، یعنى توسع در علم‏». و در قاموس گفته شده است: محمد بن على بن حسین را باقر مى‏خواندند چون در علم تبحر داشت. در لسان العرب نیز ذكر شده است: آن حضرت را باقر مى‏خواندند چرا كه علم را مى‏شكافت و به اصل آن پى مى‏برد و فروع علم را از آن استنباط مى‏كرد و دامنه علوم را مى‏شكافت و وسعت مى‏داد. ابن حجر در صواعق مى‏نویسد: «او را باقر مى‏خواندند و این كلمه از«بقر الارض‏»اخذ شده است، یعنى آنكه زمین را مى‏شكافد و مكنونات آن را آشكار مى‏كند. زیرا او نیز گنجینه‏هاى نهانى معارف و حقایق احكام و حكمتها و لطایف را كه جز از دید كوته نظران و ناپاكان پنهان نبود، آشكار مى‏كرد. »از این رو درباره وى گفته مى‏شد كه آن حضرت شكافنده علم و جامع آن و نیز آشكار كننده و بالا برنده علم و دانش است. در تذكرة الخواص نیز آمده است: او را باقر لقب داده بودند زیرا در اثر سجده‏هاى فراوان، پیشانى‏اش شكاف برداشته بود. برخى هم گویند چون آن حضرت از دانش بسیار برخوردار بود او را باقر مى‏خواندند. آنگاه به نقل سخن جوهرى در صحاح مى‏پردازد.
شیخ صدوق در علل الشرایع به نقل از عمرو بن شمر آورده است: از حابر جعفى پرسیدم چرا به امام پنجم، باقر مى‏گفتند؟گفت: «چون علم را مى‏شكافت و اسرار آن را آشكار مى‏كرد». در مناقب ابن شهر آشوب نوشته شده است: گفته‏اند براى هیچ یك از فرزندان حسن و حسین (علیه السلام) این اندازه از علوم، از قبیل تفسیر و كلام و فتوا و احكام و حلال و حرام فراهم نشد كه براى امام باقر (علیه السلام) . محمد بن مسلم نقل كرده است كه از آن حضرت سى هزار حدیث پرسش كردم.
جابر جعفى گوید:«ابو جعفر هفتاد هزار حدیث براى من روایت كرد». و محمد بن مسلم گوید: « هر مسئله كه در نظرم دشوار مى‏نمود از ابو جعفر(علیه السلام) مى‏پرسیدم‏ تا جائیكه سى هزار حدیث ازو سؤال كردم.» (مراة الجنان)
طبق نقل مورّخین از بین اصحاب آن حضرت كه از محضر علمیش استفاده مى كردند در حدود 500 نفر به مقامهاى عظیم علمى نائل شدند و همینها بودند كه مكتب علمى اسلام را با تأ لیفات و تصنیفات خود در فقه ، حدیث ، تفسیر و دیگر شئون علمى ، رونق و شكوه دادند. زراره ، ابوبصیر اسدى ، حمران بن اعین ، محمّد بن مسلم ، محمّد بن مروان ، اسماعیل بن فضل هاشمى ، ابوبصیر و بسیارى دیگر، از جمله شخصیتهاى بارزى هستند كه از محضر امام علیه السلام استفاده كرده و در شئون علمى شهرتى جهانى و جاوید كسب كرده اند.

نقش انگشترى امام باقر (علیه السلام)

شیخ صدوق در كتابهاى عیون اخبار الرضا و امالى از قول امام رضا (علیه السلام) نقل كرده است كه فرمود: «نقش انگشترى امام حسین (علیه السلام) «ان الله بالغ امره‏»بود و على بن حسین (علیه السلام) انگشترى پدر خود را به دست مى‏كرد. محمد بن على نیز همان انگشترى امام حسین (علیه السلام) را خاتم قرار مى‏داد. اما در فصول المهمه آمده است كه نقش انگشترى آن حضرت‏«رب لا تذرنى فردا بود»نویسنده این كتاب[فصول المهمه]همچنین اضافه كرده است: ثعلبى در تفسیر خود نوشته است‏بر روى انگشترى امام باقر (علیه السلام) این كلمات نقش بسته بود:
ظنى بالله حسن
و بالنبى الموتمن
و بالوصى ذى المنن
و بالحسین و الحسن‏»
شیخ صدوق نیز مانند این روایت را در كتاب عیون اخبار الرضا از پدرش از امام صادق (علیه السلام) نقل كرده است. شیخ طوسى در تهذیب از امام صادق (علیه السلام) نقل كرده است كه فرمود: نقش انگشترى پدرم این عبارت بود: «العزة لله جمیعا». در كتاب حلیة الاولیا نیز از امام صادق (علیه السلام) روایت‏شده كه فرمود: نقش انگشترى پدرم‏«القوة لله جمیعا»بود. در كتاب كافى از یونس بن ظبیان و حفض بن غیاث نقل شده است كه بر روى انگشترى ابو جعفر محمد بن على (علیه السلام) كه بهترین كس از سلاله آل محمد (ص) بود، عبارت‏«العزة لله‏»نقش بسته بود. در كتاب مكارم الاخلاق از كتاب العباس از امام صادق (علیه السلام) روایت‏شده كه فرمود: «نقش انگشترى ابو جعفر (باقر (علیه السلام) ) «العزة لله‏»بود»البته بعید نیست كه آن حضرت چندین انگشترى داشته كه بر روى هر یك عبارتى متفاوت از دیگرى حك شده بوده است.
شاعر آن حضرت، كثیر عزه و كمیت و برادرش ورد، و سید حمیرى بوده‏اند. دربان آن حضرت نیز جابر جعفى نام داشته است.

خلفاى معاصر با امام باقر (علیه السلام)

در زمان امام باقر (علیه السلام) ولید بن عبد الملك و سلیمان بن عبد الملك و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملك و هشام بن عبد الملك خلافت داشته‏اند. برخى هم نامهاى ولید بن یزید بن عبد الملك و یزید بن ولید بن عبد الملك و ابراهیم بن ولید بن عبد الملك را بر تعداد فوق افزوده‏اند.
هشام خلیفه وقتى به امام(علیه السلام)اشارت میكند و مى‏پرسد كه این شخص‏كیست؟ به او میگویند او كسى است كه مردم كوفه شیفته و مفتون اویند. این شخص امام عراق است.
در روایت‏حبابة الوالبیه آمده است كه گفت:«در مكه مردى را دیدم‏كه بین‏«باب‏»و«حجر» بر بلندى ایستاده بود..مردم پیرامون وى انبوه شده‏ بودند و در مشكلات خود ازو نظر میخواستند و باب پرسشهاى دشوار را بر او میگشودند و او را رها نكردند تا در هزار مساله را به آنان فتوى داد. آنگاه ‏برخاست و میخواست رهسپار شود كه یكى با آوائى آهسته بانگ برآورد كه‏ هان ، این نور درخشان... و جمعى نیز كه میگفتند این كیست؟جواب شنیدندكه او محمد بن على باقر، امام محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب ‏علیهم السلام است. از ابرش روایت است كه وقتى هشام به امام باقر(علیه السلام)اشاره كرد و گفت‏این كیست كه مردم عراق پیرامون او گرد آمده‏اند و ازو پرسش میكنند؟گفت:
این پیمبر كوفه و فرزند رسول الله و باقر العلوم است و مفسر قرآن.پس مساله‏اى‏ را كه نمیدانست از او پرسید.
در موسم حج ، از عراق و خراسان و دیگر شهرها هزاران مسلمان از او فتوى میخواستند و از هر باب از معارف اسلام از او مى‏پرسیدند و این امردلیل آن بود كه او در دل توده‏هاى مردم جاى داشت.این واقعه اندازه نفوذ وسیع او را در قلوب توده‏هاى مردم نشان میداد. از پاره‏اى از نصوص چنین‏استنباط میشود كه رهبرى مردمى او فراتر از جهان اسلام و تقسیمات گروهى‏و قبیله‏اى بود.نه اینكه رهبرى گروهى را بر عهده داشت و رهبرى برخى رانداشت.بلكه اگر گروههاى جدیدى به اسلام میگرویدند،آنان نیز به رهبرى‏او معترف بودند و روحا با وى پیوند داشتند.با وجود این كه كشت و كشتارنژادى و قبیله‏اى در مدت خلافت امویان بین قبیله‏«مضر»و«حمیر»شعله‏ور بود،با اینهمه مى‏بینم،اهل هر دو قبیله،یاران امام(علیه السلام)بودند.چندانكه شاعران‏رسمى شیعه از هر دو سوى مانند فرزدق تمیمى مغیرى و كمیت اسدى حمیرى‏در دوستى امام(علیه السلام)و اهل بیت اتفاق داشتند. این اندازه عاطفه توده‏اى و نفوذ وسیع،امام باقر(علیه السلام)را وارث كوششهاو فداكاریهائى كرده بود كه در اعمال پیشوایان مرحله نخستین تجسم یافته بود.

فرزندان امام باقر (علیه السلام)

شیخ مفید در ارشاد مى‏نویسد: امام باقر (علیه السلام) هفت فرزند داشت. ابو عبد الله جعفر بن محمد، [فرزند بزرگ ایشان]، كنیه امام باقر (علیه السلام) را به همین علت ابو جعفر مى‏گفتند. فرزند دیگرش عبد الله نام داشت كه مادر این دو ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابو بكر بود. دو فرزند دیگر آن حضرت ابراهیم و عبید الله نام داشتند كه از مادرى به نام ام حكیم، دختر اسد بن مغیره ثقفى زاده شدند. از این دو پسر نسلى به وجود نیامده. على و زینب دو فرزند دیگر آن حضرت بودند كه از مادرى كنیز به دنیا آمده‏اند. ام سلمه هم فرزند دیگر امام بود كه او هم از مادرى كنیز متولد شده بود. برخى گفته‏اند: زینب همان ام سلمه بوده است. در كتاب اعلام الورى نیز همین قول آمده است. ابن شهر آشوب در كتاب مناقب، اولاد امام باقر (علیه السلام) ، را هفت تن دانسته و آنها را مانند شیخ مفید برشمرده است مگر با این تفاوت كه عبد الله افطح را نیز جزو فرزندان امام باقر (علیه السلام) محسوب كرده و گفته است: به جز فرزندان امام صادق (علیه السلام) ، اولاد امام باقر (علیه السلام) همگى از دنیا رفتند و نسلى از پس خود به یادگار نگذاشتند.

سیره عملی :

در شرح حال آن حضرت مى نویسند كه : روزى از روزهاى گرم تابستان آن حضرت با كمك كارگرانش از شهر خارج و بسوى مزرعه خود رفت . هوا فوق العاده گرم بود. امام عرق ریزان و با تنى خسته ، همچنان ره مى پیمود، در این هنگام یكى از مسلمانان در خارج به آن حضرت برخورد كرد و سخت متعجّب شد و با خود اندیشید كه : چرا امام در این موقع روز و در این هواى سوزان براى رسیدگى به مزرعه خود از شهر خارج شده است ؟
خواست تا در این باره از خود امام علیه السلام توضیحى بخواهد، جلو رفت ، عرض ادب كرد و آنگاه گفت : شما از بزرگان قریش هستید. چرا در این هواى گرم براى رسیدگى به امور دنیوى از شهر خارج شده اید، راستى كه اگر مرگ شما را در این حال دریابد، جواب خدا را چه خواهید گفت ؟
این شخص مى گوید: همینكه این جمله را به امام علیه السلام عرضه داشتم خود را از كارگزارانش جدا كرد و بسوى من متوجّه شد و فرمود: اگر مرگ مرا در این حال دریابد، در بهترین حالتى است كه با آن روبرو مى شوم ، حال اطاعت و بندگى خدا، من استراحت را در این هواى گرم از خود گرفته و به دنبال كار و فعالیّت مى روم ، مى روم تا با زحمت و عرق جبین ، چرخ اقتصاد زندگى را بگردانم و این بهترین حالتى است كه یك انسان مى تواند در آن قرار گیرد، جاى ترس و هراس آنجا است كه مرگ بر آدمى وارد شود در حالى كه در معصیت خدا باشد و با تن آسایى و تنبلى از دسترنج دیگران استفاده كند.
آن مرد گمان مى كرد كه دیندارى و فضیلت به آن معنا است كه انسان قدرت تولید خود را از دست بدهد و به دنبال كار و فعالیّت نرود و همینكه امام علیه السلام این انحراف فكرى خطرناك را در او دید، به نصیحتش پرداخت و واقعیّت اسلام را در این مساله در برابر او قرار داد.

كثیرالذكر

1- ابن قداح از امام صادق (علیه السلام) نقل مى‏كند كه فرمود: پدرم (امام باقر) كثیرالذكر بود، خدا را بسیار یاد مى‏كرد، من در خدمت او راه مى‏رفتم مى‏دیدم كه خدا را ذكر مى‏كند. با او به طعام خوردن مى‏نشستم، مى‏دیدم كه زبانش به ذكر خدا گویاست. با مردم سخن مى‏گفت و این كار او را از ذكر خدا مشغول نمى‏كرد.
من مرتب مى‏دیدم كه زبانش به سقف دهانش چسبیده و مى‏گوید: «لااله‏الاالله» او در خانه، ما راجمع مى‏كرد و مى‏فرمود تا طلوع خورشید خدا را ذكر كنیم، هر كه قراءت قرآن مى‏توانست امر به قراءت قرآن مى‏كرد و هر كه ت امر به نمى‏توانست امر به ذكر خدا مى‏فرمود. (اصول كافى: ج 2 ص 449 ضمن حدیث).

بخاطر باطل، دست از حق نكشید

زرارة بن اعین گوید: ابو جعفر امام باقر (ع) در تشییع جنازه‏اى از قریش حاضر شدند، من نیز در خدمتش بودم، عطاء بن ابى رباح از جمله حاضران بود، زنى در پشت جنازه ضجه مى‏كشید و ناله مى‏كرد، عطاء به آن زن گفت: ساكت شو و صدایت بلند نشود وگرنه من بر مى‏گردم، زن ساكت نشده، عطا برگشت. من به امام باقر (ع) گفتم: عطاء برگشت. فرمود: چرا؟ گفتم: زن ساكت نشد او نیز برگشت. حضرت فرمود: به تشییع جنازه ادامه بده، ما اگر باطلى را با حق دیدیم و بخاطر باطل، دست از حق بركشیدیم حق مسلمان را ادا نكرده‏ایم .
چون نماز میت خوانده شد، ولىّ میت به امام عرض كرد: برگردید خدا شما را رحمت كند، كه آمدن، شمارا ناراحت مى‏كند، امام برگشت، من به او گفتم: صاحب جنازه اجازه دادند برگردید، من هم با شما كار خصوصى دارم، فرمود: به راهت ادامه‏بده ما با اجازه او نیامده‏ایم تا با اجازه او برگردیم. بلكه از این عمل خواسته‏ایم به اجر و فضل خدا برسیم، انسان هر قدر پشت سر جنازه باشد همان قدر اجر مى‏برد. (كافى: ج 3 ص 171)

تسلیم در برابر قضای الهی

گروهى به محضر امام باقر (ع) مشرف شدند، دیدند امام بچه‏اى دارد مریض است و حضرت در مرض او بسیار ناراحت و بى آرام است. آنها پیش خود گفتند: خدا نكند كه این كودك بمیرد و گرنه به خود امام احتمال خطر مى‏رود. در این میان شیون زنان بلند شد، معلوم شد كه كودك از دنیا رفت، بعد از اندكى امام (ع) به نزد آنها آمد ولى خوشحال و قیافه‏اش باز بود.
گفتند: خدا ما را فداى تو كند، شما در حالى بودید كه ما فكر مى‏كردیم اگر اتفاقى بیافتد شما به وضعى درآیید كه موجب غصه ما باشد!! ولى مى‏بینیم كه قضیه بعكس شد؟
امام صلوات الله علیه فرمود: ما دوست مى‏داریم كه محبوب و عزیز ما در عافیت باشد، و چون قضاى خدا بیاید تسلم آن كار مى‏شویم كه خدا دوست داشته است: «فقال لهم: انا نحب ان نعافى فیمن نحب فاذا جاء امرالله سلمناالله فیمایحب» (كافى: ج 3 ص 226)

محبت اهل بیت (علیهم السلام)

ابوحمزه گوید: سعد بن عبدالله كه از اولاد عبدالعزیز بن مروان بود و امام او را سعد الخیر مى‏نامید محضر امام باقر (ع) آمد، و مانند زنان رقیق القلب اشك مى‏ریخت. امام فرمود: یا سعد! چرا گریه مى‏كنى؟! عرض كرد چرا گریه نكنم حال آنكه از خانواده بنى امیه هستم و خدا آنها را در قرآن شجره ملعونه نامیده است .
امام فرمود: تو از آنها نیستى، تو اموى هستى از ما اهل بیت. آیا نشنیده‏اى قول خدا را كه از ابراهیم (ع) نقل مى‏كند، فرمود: «فمن تَبعنى فانه منّى» ابراهیم: 39 (اختصاص: ص 85)

رفتار با یاران و دیگر مردم

آن بزرگوار، یارانش را به همدردى و برادرى و نیزیارى مسلمانان سفارش مى‏كرد و مى‏فرمود: «دوست داشتنى‏ترین كارها نزد خدا این‏است كه مسلمانى، شكم مسلمانى را سیر كند، غمش را بزداید و دینش را ادا كند».
با همه مهربان بود. حتى با كسانى كه نسبت‏به او رفتار بدى داشتند، از بد كاران‏در مى‏گذشت، اگر نیمه شب مهمانى مى‏رسید با مهربانى در برویش باز مى‏كرد و در بازكردن بار و بنه‏اش به او كمك مى‏كرد، در تشییع جنازه مردم عادى شركت مى‏كرد،لغزشهاى یاران را نادیده مى‏گرفت و مى‏فرمود:«اصلاح امور زندگى و روش برخورد بامردم چون پیمانه پرى است كه دو سوم آن زیركى و یك سوم آن گذشت است‏».
از تحقیر مسلمانان نهى مى‏كرد و به غلامان و كنیزانش مى‏فرمود: «گدایان را گداننامید و آنها را با این نام نخوانید، بلكه آنان را به بهترین نامهایشان صدابزنید».
در امر اصلاح جامعه و جلوگیرى از فساد و تنبیه بدكاران، تلاش مى‏كرد آنگاه كه‏از دزدى افرادى آگاه شد، به غلامانش دستور داد. آنها را گرفتند و به والى مدینه‏تحویل دادند و اموال دزدیده شده را خود به صاحبان آنها برگرداند.
یاران و همراهان را غذا مى‏داد و چون كمى از آنان فاصله مى‏گرفت در برخورد مجددبا آنان چنان احوال پرسى مى‏كرد كه گویا مدتها است آنها را ندیده است.
منابع :
زندگانى چهارده معصوم : مرحوم دكتر محمّد رضا صالحى كرمانى
ماهنامه كوثر شماره 19 محمد الله اكبرى
سیره معصومان، ج 5، ص 13 نویسنده: سید محسن امین ترجمه: على حجتى كرمانى
(خاندان وحى، ص 454 - 520) سید على اكبر قریشى
پایگاه بلاغ
چهارشنبه 11/8/1390 - 19:33
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته