تاریخ
انتخاب اوتانت به دبیر کلی سازمان ملل ![](https://imna.ir/images/upload/0048/images/1501/UnitedNation.jpg)
اوتانت بهعنوان سومین دبیر کل سازمان ملل متحد در چنین روزی از سال ۱۹۶۱ میلادی انتخاب گردید.
اوتانت
سومین دبیر کل سازمان ملل متحد در ۲۲ ژانویه ۱۹۰۹م در برمه (میانمار) در
جنوب شرقی آسیا بهدنیا آمد. وی در سال ۱۹۴۲م، ریاست کمیته تجدید سازمان
آموزش و پرورش دولت برمه را بر عهده گرفت و از آن پس مدارج ترقی را پیمود.
وی از سال ۱۹۴۹م وزیر اطلاعات و نیز نماینده دولت برمه در سازمان ملل متحد
بود.
اوتانت علاوه بر این سمت، در سال ۱۹۵۹م معاون مجمع عمومی و در سال
۱۹۶۱م، ریاست کمیسیون رفع اختلاف کنگو در سازمان ملل را بر عهده داشت.
سرانجام پس از آنکه داگ هامرشولد دبیر کل وقت سازمان ملل متحد، در سپتامبر
۱۹۶۱م و در جریان یک سانحه هوایى در کنگو کشته شد، در تاریخ سوم نوامبر
همان سال، اوتانت به جانشینی وی برگزیده شد.
در دوران دبیر کلی اوتانت،
حوادث متعددی در صحنه جهانی رخ داد که جنگ اعراب و اسرائیل، ترور کندی در
امریکا و اوجگیری مسئله ویتنام، برکناری خروشچف در شوروی و حمله این کشور
به چکسلواکی و... از آن جملهاند. یکی از اقدامات موثر اوتانت، مسافرت
متهورانه او به کوبا بود، در آن هنگام که ناوگان دریایى امریکا، کوبا را به
محاصره خود درآوردند و بحران موشکی بین ایالات متحده و شوروی شکل گرفت
درحالیکه از همه طرف به اوتانت فشار میآوردند تا خودش را در آن بحران
وارد نکند، وی به کوبا رفت و با برقراری و حفظ ارتباط میان سران امریکا و
شوروی، در کاهش این بحران، نقش مهمی ایفا کرد.
با این حال، عملکرد
سازمان ملل متحد در دوران دبیر کلی وی درخصوص پارهای از مسائل جهان، محدود
به صدور قطعنامه بود. اوتانت سرانجام در سال ۱۹۷۱م پس از گذراندن دو دوره ۵
ساله دبیر کلی سازمان ملل متحد، بازنشسته شد و کورت والدهایم بهعنوان
جانشین وی، برگزیده شد.
پنج شنبه 12/8/1390 - 12:30
تاریخ
حمله صهیونیستها به شهر خانیونس ![](https://www.imna.ir/images/upload/0048/images/16tirM09.jpg)
صهیونیستها در چنین روزی از سال ۱۹۵۶ میلادی، به شهر خانیونس در نوار غزه حمله کردند.
همزمان
با جنگ رژیم صهیونیستی با مصر، سربازان این رژیم نژادپرست در تاریخ سوم
نوامبر سال ۱۹۵۶ میلادی، با حمله به شهر خانیونس در نوار غزه، بیست و پنج
سرباز مصری را اعدام کرده و سپس با هجوم به بیمارستان شهر، همه بیماران،
پرستاران و پزشکان را قتلعام کردند.
نظامیان نژادپرست صهیونیستی در
ادامه جنایات خود در این شهر، محلی را که در آن دهها زن، کودک و افراد
سالخورده پناه گرفته بودند، با بمب منفجر و ویران کردند. صهیونیستهای
تروریست در این حمله با قتلعام ۲۷۵ نفر در خانیونس بار دیگر قساوت و
وحشیگری خود را به بدترین شکل ممکن به نمایش گذاردند.
• خانیونس
شهری در جنوب نوار غزه و مرکز استان خانیونس است. خانیونس شهری تاریخی
است که در سال ۱۳۸۷م بنا شده. نام آن را از سازندهاش «یونس بن عبدالله
نورزی الداودار» گرفتهاند و بناهای تاریخی زیادی از دوران عثمانی در آن
بهجای مانده است. این شهر پس از جنگ جهانی اول، از حاکمیت عثمانی خارج و
در قلمرو فلسطین تحت سرپرستی بریتانیا قرار گرفت.
خانیونس در قطعنامه
تقسیم فلسطین سازمان ملل متحد، قرار بود بخشی از کشور عربنشینی باشد که
هرگز تشکیل نشد. این شهر در جریان جنگ ۱۹۴۸م اسرائیل و اعراب به تصرف مصر
درآمد. اردوگاه آوارگان خانیونس در این سال ساخته شد که در ابتدا ۳۵ هزار
نفر جمعیت داشت.
خانیونس در جنگ ۱۹۵۶م کانال سوئز، مدتی به اشغال
صهیونیستها درآمد که پس از آتشبس از آن عقب نشستند. در جنگ ۶ روزه سال
۱۹۶۷م رژیم صهیونیستی دوباره آن را اشغال کرد و نهایتاً با تشکیل حکومت
خودگردان فلسطین، اداره خانیونس بر عهده این دولت قرار گرفته است.
•
شهر خانیونس در ۴ کیلومتری ساحل دریای مدیترانه، جنوب شهر رفح و شمال شهر
دیرالبلح واقع شده و دومین شهر پرجمعیت و پهناور نوار غزه پس از شهر غزه
است. جمعیت آن بههمراه اردوگاه آوارگان و حومه براساس آمار سال ۲۰۰۶م
اداره مرکزی آمار فلسطین، حدود ۱۸۰ هزار نفر بوده است. خانیونس با وجود
همجواری با دریای مدیترانه، آب و هوایی نیمهخشک دارد و میانگین بارندگی
سالانه آن ۲۶۰ میلیمتر است.
پنج شنبه 12/8/1390 - 12:30
شهدا و دفاع مقدس
«شهدا، علاوه بر مقامات
رفیع معنوی، که زبانها و قلمها از توصیف آن و چشم و دلها از مشاهده آن
ناتوانند، مشعلدار پیروزی و استقلال ملتاند و حق بزرگ آنان بر گردن ملت،
بسی عظیم است.» (از بیانات رهبر انقلاب) در ادامه، مختصری از زندگینامه دو
تن از شهدایی که در تاریخ ۱۲ آبانماه به فیض عظمای شهادت نائل آمدهاند
را میخوانیم.
. ![](https://imna.ir/images/upload/0048/images/1401/shohadaa2.jpg)
شهید هوشنگ خانی
تاریخ تولد: ۱۳۳۶
تاریخ شهادت: ۱۲ آبان ۱۳۵۹
محل تولد: خوزستان، آبادان
طول مدت حیات: ۲۳ سال
محل شهادت: آبادان
مزار شهید: تکیه شهدای اصفهان
•
شهید هوشنگ خانی در سال ۱۳۳۶ش در خانوادهای مذهبی در شهر آبادان پا به
عرصه گیتی نهاد. وی در سایه حمایتهای بیدریغ خانوادهاش توانست تا اخذ
مدرک دیپلم درس بخواند. هوشنگ برای انجام خدمت سربازی به خرمشهر رفت، و در
ضمن آن، به فعالیتهای سیاسی نیز پرداخت تا اینکه توسط مأموران رژیم
ستمشاهی دستگیر و زندانی شد. او پس از رهائی از زندان، بار دیگر به خیل
عظیم تظاهرکنندگان پیوست و با ورود حضرت امام خمینی (ره) به ایران و تشکیل
حکومت جمهوری اسلامی به عضویت جهاد سازندگی درآمد و با تمام توان خود به
بازسازی ایران اسلامی و مناطق محروم آن همت گماشت. هوشنگ در ساعت فراغت به
تدریس در روستا روی آورد و با تشکیل کتابخانه و کلاسهای ایدئولوژی و
انجمن اسلامی محل، به جذب نیروهای انقلابی مشغول گردید. اعتقاد عمیق او به
روحانیت مبارز و فداکار و اطمینان از نهضت پرشور انقلاب اسلامی باعث شد تا
تحت عنوان امدادگر به جبهههای حق علیه باطل بشتابد. هوشنگ سرانجام در
تاریخ دوازدهم آبانماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی در آبادان بر اثر اصابت ترکش
خمپاره به سر، در سن بیست و سه سالگی به جمع شاهدان پیوست. پیکر پاک شهید
هوشنگ خانی را در تکیه شهدای شهر اصفهان به خاک سپردند.
. ![](https://imna.ir/images/upload/0048/images/1401/shohadaa3.jpg)
شهید مهدی سامع
تاریخ شهادت: ۱۲ آبان ۱۳۶۱
محل تولد: اصفهان، شهرضا
مزار شهید: گلزار شهدای شهرضا
•
شهید مهدی سامع در شهرستان شهرضا از توابع استان اصفهان در خانوادهای
ساده و صمیمی دیده به جهان هستی گشود. دوران کودکی را با شور و شعفی
زائدالوصف در کنار پدر و مادر مهربانش سپری کرد و پدر و مادر با ذوق و شوقی
بسیار تمام تلاش خود را مصروف تربیت دینی و اسلامی او کردند. با فرا رسیدن
هفتمین بهار زندگی جهت آموختن علم و دانش راهی مدرسه گردید و تحصیلات خود
را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد. دوران نوجوانی و جوانی را با تزکیه نفس و
شرکت در محافل و مجالس دینی و حضور در مساجد پشت سر نهاد و آنچنان در
پیمودن راه حق و تربیت وجودش تلاش مینمود که گویی سالهاست که در این
طریق، جانفرسایی میکند. در مأمن خانه و در کنار خانواده نیز چون کبوتری
خاکسار، تواضع و فروتنی مینمود. مهدی پس از اخذ دیپلم وارد سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی شد و این حضور سبز خود را در سپاه نه بهعنوان شغل که
بهعنوان یک مسئولیت میشناخت. او به مدت ده ماه در سپاه شهرضا به خدمت
پرداخت و بهدنبال آغاز جنگ تحمیلی، دیگر آرام و قراری در مهدی دیده نمیشد
و جهت گذراندن دوره آموزش نظامی عازم پادگان و سپس راهی جبهههای نبرد
گردید. در دومین اعزام خود در عملیات «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا» شرکت
کرد که منجر به مجروحیتش گردید. عشق به امام خمینی (ره) در وجودش چون
شعلهای در حال سوختن بود و همین شوق و اشتیاق باعث شد او بهعنوان محافظ
بیت امام (ره) مدتی در جوار ایشان بماند. جبهه بستان، تنگه چزابه و بسیاری
از میدانهای نبرد، شاهد دلاوریهای او بودهاند. مهدی، فرماندهی گردان
امام حسین (ع) از تیپ ۴۴ را عهدهدار گشت. سرانجام این پاسدار رشید اسلام
در مرحله دوم عملیات محرم درحالیکه فرماندهی گردان را عهدهدار بود، در
محاصره تانکهای دشمن قرار گرفته و در صبحگاه دوازدهم آبانماه سال ۱۳۶۱
هجری شمسی به درجه رفیع شهادت نائل آمده و به سوی دلدار پر کشید. مزار این
شهید گرانقدر در گلزار شهدای شهرضا قرار دارد.
پنج شنبه 12/8/1390 - 12:29
تاریخ
درگذشت استاد فضائلی؛ خطاط برجسته ![](https://imna.ir/images/upload/0048/images/1601/fazaaeli.jpg)
استاد حبیبالله فضائلی خوشنویس برجسته معاصر در چنین روزی از سال ۱۳۷۶ هجری شمسی بدرود حیات گفت.
خوشنویسی
چیرهدست و توانا، دانشمند خوشذوق و محقق پرکار و پرتلاش، معلم دلسوز و
کاتب قرآن، حجتالاسلام والمسلمین حبیبالله فضائلی در اردیبهشتماه ۱۳۰۱ش
در سمیرم در خانوادهای روحانی و اهل هنر، دیده به جهان گشود. ذوق و
قریحهی وی در همان دوران کودکی و نوجوانی در شهرستان سمیرم بروز کرد.
فضائلی
خط نستعلیق را بنا به گفتهی خود، از روی سنگ قبرهایی که در سمیرم دیده و
گویا به زیبائی نوشته شده بودند؛ فرا گرفت. وی در سال ۱۳۲۵ش به اصفهان
مهاجرت کرد و ضمن تحصیل در حوزه، بهطور مرتب از روی خطوطی که در کتیبههای
مساجد اصفهان موجود بود، تمرین کرده و در چهار نوع خط متبحر گشت.
وی
در اصفهان با استاد خلیقیپور آشنا شده، بهطوریکه میتوان خلیقیپور را
نخستین استاد رسمی او بهشمار آورد. بعدها در سفرهایی که به تهران داشت از
محضر اساتیدی نظیر زرینخط و کاوه نیز بهرهمند شد. شایان ذکر است که هر
سهی این اساتید، در زمینهی خط نستعلیق سرآمد بودند، اما فضائلی خود در
چهاردهگونه خط مهارت یافت؛ بهویژه در هفت نوع خط، وی استاد مسلم بهشمار
میرفت.
امروزه به وفور شاهد کتیبههای خوشنویسی شدهی او در مساجد،
تکایا و بقاع متبرکهی ایران و عراق هستیم و کتاب «اطلس خط» او که حاصل ده
سال تحقیق در زمینهی خطوط اسلامی است، هماکنون بهعنوان کتاب مرجع خط
مورد استفادهی جوامع هنری میباشد. «تعلیم خط»، «آیهی نور»، «مردآفرین
روزگار» و «قرآن کریم به خط نسخ» از دیگر آثار بهجای مانده این خوشنویس
وارسته است.
استاد حجتالاسلام والمسلمین حبیبالله فضائلی، احیاگر
خوشنویسی اسلامی سرانجام در تاریخ دوازدهم آبانماه سال ۱۳۷۶ هجری شمسی در
سن هفتاد و پنج سالگی درحالیکه بیش از نیم قرن از عمر خویش را به آموزش
خوشنویسی اختصاص داده بود، بر اثر عارضهی سرطان جان به جانآفرین تسلیم
کرد.
پنج شنبه 12/8/1390 - 12:28
تاریخ
رحلت آیتالله شعرانی؛ فقیه و عارف بنام ![](https://imna.ir/images/upload/0048/images/1601/sheraani.jpg)
علامه میرزاابوالحسن شعرانی فقیه، مفسر و عارف نامی در چنین روزی از سال ۱۳۵۲ هجری شمسی دار فانی را وداع گفت.
علامه
حاج میرزاابوالحسن شعرانی (تهرانی) در سال ۱۲۸۱ش (۱۳۲۰ق) در تهران چشم به
جهان هستی گشود. وی پس از فراگیری مقدمات، به کسب معانی بیان، فقه، اصول،
منطق، کلام و حکمت و ریاضیات و طب همت گماشت و از اساتید ارجمندی همچون
میرزامحمود قمی، محمدرضا صهبای قمشهای، میرزاطاهر تنکابنی و میرزاعلیاکبر
یزدی استفادههای فراوانی برد.
آیتالله شعرانی در سن بیست و شش سالگی
به نجف اشرف مهاجرت کرد و رجال و حدیث را از محدث رجالی، سیدابوتراب
خوانساری فرا گرفت. معظمله پس از آن، به ایرانزمین مراجعت نمود و در منزل
خویش، به امر ارزشمند تدریس علوم و فنون و ترجمه و تألیف مشغول گردید.
حضرات
آیات عظام: میرزاهاشم آملی، عبدالله جوادی آملی، حسن حسنزاده آملی،
محمدحسن احمدی فقیه یزدی و سیدجلالالدین محدث ارموی از جمله شاگردان
آیتالله شعرانی بهشمار میروند و همچنین "تعلیقات بر تفسیر ابوالفتوح
رازی" و "تفسیر مجمعالبیان طبرسی"، "راه سعادت در اثبات خدا" و "بحث نبوت و
ولایت و معاد" از جمله آثار این عالم ربانی محسوب میگردند.
معظمله
به زبانهای عربی، انگلیسی، فرانسه، ترکی و عبری تسلط و احاطه کامل داشت و
در هیئت و نجوم و زیج نیز مهارت داشت. سرانجام این فقیه و مدرس بزرگوار در
تاریخ دوازدهم آبانماه سال ۱۳۵۲ هجری شمسی برابر با هفتم شوال سال ۱۳۹۳ق
در اثر کسالت قلبی در سن هفتاد و سه سالگی در بیمارستانی در آلمان دار فانی
را وداع گفت و سپس با تشییع باشکوهی در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)
در شهر ری مدفون گردید.
پنج شنبه 12/8/1390 - 12:27
تاریخ
دکتر احمد بهمنیار کرمانی ادیب، مصحح و استاد دانشگاه در چنین روزی از سال ۱۳۳۴ هجری شمسی درگذشت.
دکتر
احمد بهمنیار کرمانی در سال ۱۲۶۲ش در خاندانی فرهیخته در کرمان بهدنیا
آمد و در همان شهر، نزد پدر و برادر خود، در زمینههایی نظیر ادبیات
فارسی و عربی، فقه، اصول، فلسفه و ریاضیات به علمآموزی پرداخت. وی ضمن
تحصیل، زبان ترکی اسلامبولی و انگلیسی را فراگرفت و در این دو زبان، دست به
تحقیقات و تألیفاتی زد.
دکتر بهمنیار کرمانی در آغاز مشروطیت به
مبارزات سیاسی روی آورد و در سال ۱۲۸۹ش، روزنامه "دهقان" را به قصد اشاعه
اندیشههای ملی خویش منتشر کرد که منجر به تبعید و زندانی شدنش در شیراز
گردید. دکتر بهمنیار کرمانی مدتی نیز به ریاست دارالمعلمین تبریز و علاوه
بر آن، استادی دانشسرای عالی دانشگاه تهران دست پیدا کرد.
این استاد
فرهیخته در سال ۱۳۲۱ش به عضویت پیوسته فرهنگستان ایران درآمد. استاد
بهمنیار کرمانی پس از اخذ مدرک دکترای خود از دانشگاه تهران به تدریس عربی
پرداخت و به تألیف و ترجمه آثار همت گماشت. تصحیح کتابهایی از قبیل تاریخ
بیهق، الابنیة عن حقایق الدویه و تألیف تحفه احمدیه و داستاننامه بهمنیاری
از جمله آثار این محقق برجسته میباشند.
وی در املای فارسی صاحب نظر
بود و بسیاری از شیوههای درستی که در املای فارسی متداول شده است، مرهون
زحمات این محقق و مؤلف برجسته میباشد. دکتر احمد بهمنیار کرمانی سرانجام
در تاریخ دوازدهم آبانماه سال ۱۳۳۴ هجری شمسی در سن هفتاد و دو سالگی در
گذشت و طبق وصیتنامهاش، در عتبات عالیات مدفون گردید.
پنج شنبه 12/8/1390 - 12:27
تاریخ
عالم مجاهد، آیتالله میرزاحسین حسینی معروف به میرزاخلیل در چنین روزی از سال ۱۲۸۷ هجری شمسی بدرود حیات گفت.
آیتالله
العظمی میرزاحسین حسینی معروف به میرزاحسین میرزاخلیل در حدود سال ۱۱۹۴ش
(۱۲۳۰ق) در نجف اشرف قدم به عرصه حیات گذارد. این عالم برجسته پس از
فراگیری مقدمات و سطوح نزد پدر و برادر بزرگوارش از محضر فقهای نامداری
همچون شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری بهرههای بیشمار
برد و تا مقام رفیع مرجعیت شیعه پیش رفت.
مرجعیت این فقیه جلیل پس از
رحلت میرزای بزرگ شیرازی فراگیر گردید؛ بهگونهایکه شیعیان سرزمینهای
ایران، عراق، لبنان، هند و... دیگر بلاد اسلامی به معظمله مراجعه
مینمودند و از آیتالله میرزاخلیل تحت عنوان زعیم حوزه علمیه نجف اشراف
یاد میگردید. آیتالله میرزاخلیل، تمام مدت تدریس خود را در حوزه فقه
سپری نمود و دهها شاگرد فاضل به عالم تشیع عرضه کرد.
معظمله در
جریان نهضت مردمی مشروطیت بههمراه عالمان بزرگواری همچون آخوند
ملامحمدکاظم خراسانی و میرزاعبدالله مازندرانی، یکی از سه رکن رهبری نهضت
مشروطه از حوزه نجف اشرف محسوب میگردید و از این جنبش تا زمانی که به
انحراف کشیده نشده بود، حمایت بهعمل میآورد.
از آیتالله میرزاخلیل
همچنین آثار و تألیفات ارزشمندی بهجای مانده است که کتاب فی الاجازه،
کتاب فی الغصب و شرح نجاة العباد از آن جملهاند. سرانجام این فقیه مجاهد
پس از عمری تلاش در راه اعتلای اسلام در تاریخ دوازدهم آبانماه سال ۱۲۸۷
هجری شمسی برابر با دهم شوال ۱۳۲۶ق در سن نود و سه سالگی به دیدار حقتعالی
شتافت و در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
پنج شنبه 12/8/1390 - 12:26
تاریخ
روز اسارت تندگویان؛ وزیر نفت غیور ایران
۱۲ آبان
● شهید تندگویان وزیر نفت دولت شهید رجایی در چنین روزی از سال ۱۳۵۹ هجری شمسی توسط مزدوران بعثی به اسارت درآمد.
سپیدهدم
۲۶ خردادماه سال ۱۳۲۹ش، محمدجواد تندگویان در جنوب تهران بهدنیا آمد.
قدومش مایهی برکت و وجودش روشنیبخش محفل خانواده بود. دوران کودکیاش
مصادف بود با یکی از بحرانیترین سالهای تاریخ ایران. محمدجواد قبل از
اینکه به مدرسه برود، شبها همراه پدر به مسجد میرفت و با قرآن آشنا
میشد.
وی، قبل از ورود به مدرسه، نام «شهید نواب صفوی» را شنیده بود و
با نام «غلامرضا تختی» نیز در دبستان آشنا گردید. و این دو الگوی محمدجواد
شدند. دوران تحصیل تندگویان رنگی از رفاه نداشت، و او بیشتر مخارج
تحصیلیاش را از راه تدریس ریاضی، عربی و زبان انگلیسی تأمین مینمود.
در
سال ۱۳۴۲ش با انتشار اعلامیهای از سوی حضرت امام (ره)، تحولی عظیم در
روحیهی این نوجوان ۱۳ ساله ایجاد گردید. محمدجواد بهآسانی از سد کنکور
گذشت و در دانشگاههای تهران، شیراز و صنعت نفت آبادان قبول شد و بهدلیل
علاقه به رشتهی مهندسی پالایش، با جلب رضایت خانواده راهی آبادان گشت.
وی
با جستوجو در میان دانشجویان، توانست با جوانان مسلمان و مذهبی مرتبط
گردد و روحی تازه به انجمن اسلامی دانشکدهی نفت بخشد. بهدلیل فعالیتهای
اسلامی و تشکیل جلسات محرمانه بهمنظور مبارزه با رژیم طاغوت از سوی ساواک
تحت نظر گرفته شد و مأمورین پس از ۵ سال تلاش برای جمعآوری مدرک علیه او،
سرانجام توانستند در سال ۱۳۵۲ش وی را دستگیر کنند و به مدت یک سال تحت
سختترین شکنجهها قرار دهند.
اما او در زندان هم دست از مبارزه
برنداشت و ضمن اینکه سطح مطالعهاش را بالا برد، به آموزش زندانیان و
زندانبانان روی آورد. محمدجواد پس از آزادی از زندان باز هم به فعالیتهای
پنهانیاش ادامه داد تا روزی که پرچم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران
برافراشته شد و عمال رژیم دستشان از میهن اسلامی کوتاه شد.
پس از
پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، او را به مدیریت کارخانهی پارس توشیبا
برگزیدند و یازده ماه بعد به وزارت نفت بازگشت. سرانجام ارادهی خداوند بر
این قرار گرفت که از جانب رئیسجمهور وقت محمدعلی رجایی بهعنوان وزیر نفت
به مجلس معرفی گردد. محمدجواد در دوران وزارت از هیچ کوششی برای رفع نیاز
کشور از کمکهای بیگانگان کوتاهی نکرد.
تندگویان همیشه سعی داشت بهجای
تصمیمگیری از راه دور، در صحنه باشد. همین روحیهاش او را به مناطق نفتی
جنوب که مورد حملهی نظامیان رژیم بعثی عراق قرار گرفته بود، کشاند. در
همان سفر بود که به اسارت بعثیان درآمد و پس از تحمل سالها اسارت و
سختترین شکنجهها به شهادت رسید. یازده سال بعد یعنی در ۲۹ آذر سال ۱۳۷۵ش
پیکر پاک و رنجدیدهی شهید محمدجواد تندگویان بر دوش مردم داغدار تشییع شد
و در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. هنوز هم تاریخ شهادت او در پردهای
از ابهام قرار دارد.
پنج شنبه 12/8/1390 - 12:26
تاریخ
شهادت حجاج در حرم امن الهی ![](https://imna.ir/images/upload/0048/images/1601/HajjeKhoonin.jpg)
در
روز ششم ذیالحجه سال ۱۴۰۷ هجری قمری (۹ مرداد ۱۳۶۶ش) هزاران زائر ایرانی و
تعدادی از زائران دیگر کشورهای اسلامی در مکه معظمه و خانه خدا، در حال
انجام فریضه الهی برائت از مشرکین بودند که توسط مأموران دولت وهابی
عربستان سعودی مورد تهاجمی وحشیانه قرار گرفتند که بر اثر این یورش
بیرحمانه در خانه امن الهی، چهارصد نفر از حجاج ایرانی به شهادت رسیده و
بیش از هزار نفر نیز زخمی شدند.
• زائران خانه خدا، مراسم برائت را
همهساله با الهام از تعالیم اسلام و قرآن برگزار میکنند و در آن، ضمن
دعوت مسلمانان به اتحاد، بیزاری خود را از دشمنان اسلام بهویژه آمریکا و
رژیم صهیونیستی اعلام میدارند. روز ششم ذیالحجه سال ۱۴۰۷ق نیز حاجیان
ایرانی بههمراه برخی از حجاج سایر کشورها که به صف ایرانیان پیوسته بودند،
راهپیمایی عظیم برائت از مشرکین را در مکه معظمه آغاز کردند.
حجاج
بیتالله الحرام در این راهپیمایی باشکوه ضمن اظهار تنفر از آمریکا و
اسرائیل، از همه کافران و مشرکان اعلام برائت نموده، مسلمانان سراسر جهان
اسلام را به اتحاد و یکپارچگی جهت مبارزه بیامان با سلطه قدرتهای
شیطانی، در رأس آنان شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار دعوت نمودند.
گویی
در و دیوار شهر مکه و ملائکه آسمان، همصدا با حجاج شعار میدادند. عرب و
عجم، مبهوت و مسحور این طنین الهی شده بودند. راهپیمایان، پس از استماع
پیام تاریخی رهبر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره)، با شعار الله اکبر،
لا اله الا الله و مرگ بر آمریکا برای ادای نماز مغرب روانه حرم شدند.
پس
از طی مسافتی، درحالیکه جلوی جمعیت عظیم راهپیمایان، زنان و گروهی از
جانبازان در حرکت بودند، ناگهان ستونهایی از نظامیان آلسعود هویدا شد.
آنان لحظهای بعد، به طرف صفوف حمله کردند و با باطوم بر سر و روی زائران
بیگناه کوبیدند. این گروه از یک سو و گروه دیگری نیز از بالای پلهها و
ساختمانها، سنگ و آجر و آهن و شیشه و بلوک سیمانی بر سر و روی مردم
میریختند.
پس از آن، شلیک گازهای سمی و خفهکننده آغاز شد و بهدنبال
آن رگبار گلولهها به قصد کشتن راهپیمایان برائت از مشرکین به سوی آنان
سرازیر گردید و پیکرهای پاک آسمانی زائرانی که تنها جرمشان اعلام برائت و
بیزاری از آمریکا، اسرائیل و ایادی ناپاک آنها بود، در خاک و خون غلتیدند.
چادرها از سر زنان افتاد، افراد زیادی به زیر دست و پا له شدند و عدهای
بهوسیله گازهای خفهکننده و رگبار گلولهها به شهادت رسیدند.
این
جنایتکاران حتی به آمبولانسهای حامل مجروحان نیز یورش میبردند و مانع از
جمعآوری آنان میشدند. این جنایت در جمعه خونین مکه بهقدری فجیع بود که
برای مرتکبان و بانیان آن جز لکههای ننگ ابدی در صفحات تاریخ و فضاحت و
رسوایی نزد ملتها، اثری باقی نگذاشت.
• پس از حادثه ذیالحجه ۱۴۰۷ق،
با توجه به عظمت واقعه و میزان تلفات مردم عادی و بیدفاع (بیشتر زنان و
جانبازان) و همچنین سوابق مراسم برائت از مشرکین که به آرامی برگزار شده
بود، مرتکبین حادثه خود را مجبور به توضیح دیدند و حجاج را به اخلالگری و
ایجاد آشوب متهم کردند.
در بیانیه رسمی وزارت کشور سعودی در هشتم
ذیالحجه، جزئیات بیشتری شامل آمار تلفات (۴۰۲ کشته که ۲۷۵ تن آنان ایرانی -
نیمی از کشتهشدگان زنان - بودهاند و ۶۴۹ زخمی) همراه اتهامِ اخلال در
مراسم حج، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری
مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم و ادعای
عدم تیراندازی به زوار حرم با تأکید بر مقابله شدید با هر نوع هرج و مرج
مطرح شد.
بهرغم پوشش خبری یکسویه حادثه و پخش تصاویر و فیلمهایی از
تظاهرات و شروع و خاتمه آن، از جزئیات نحوه قتلعام حجاج تصویر و فیلم در
اختیار هیچ کشوری قرار نگرفت و این موضوع بایكوت خبری، در برخی مطبوعات
مستقل اروپا منعكس گردید. همچنین دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی
دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نمود و تا مدتها از تحویل اجساد حجاج
ایرانی و انتقال مجروحان نیز خودداری میکرد.
نكته دردناك آنجاست كه
بسیاری از آمار شهدا مربوط به روزهای پس از حادثه است كه مأموران سعودی
اجازه مداوای مجروحین حادثه را در بیمارستانها ندادند و برخی از مجروحین
كه جراحات حاد داشتند، پس از تحمل رنج و درد بسیار و درحالیكه امكان
مداوای آنها بود، به شهادت رسیدند.
اگرچه برخی از مسلمین حاضر در حج
نیز به برخی از متواریان از صحنه درگیری و مجروحان با تمام خطراتی كه متوجه
آنها بود در خانههایشان پناه دادند و اثبات نمودند كه این رفتار
حكومتمردانشان میتواند برخاسته از چهره حقیقی مردم كشورشان نباشد.
پنج شنبه 12/8/1390 - 12:25
تاریخ
صفایی ترمذی مورخ و شاعر مسلمان سده دهم هجری در چنین روزی از سال ۱۰۱۹ هجری قمری چشم از جهان فروبست.
میرمحمد
معصوم بهکری (۹۴۴ق-۱۰۱۹ق) از شعرا، اطبا و تاریخنگاران دوره اکبرشاه
گورکانی است. مهمترین اثر وی "تاریخ سند" است که در سال ۱۰۰۹م
به درخواست فرزند بزرگ خود نگاشت و به اکبرشاه اتحاف داشت. "تاریخ
سند" حاوی یک مقدمه و چهار جزء است: فتح سند بهدست مسلمانان و
حوادث پس از آن در دوره خلفای اموی و عباسی؛ ذکر پادشاهانی که پس
از آن بر سند حکومت کردند؛ فرمانروایان ارغونیه و جنگهای آنان؛
انتقال فرمانروایی به تیموریان در عصر اکبرشاه تا روزگار نگارش
کتاب.
میرمعصوم، بخش نخست کتاب خود را براساس چچنامه، تاریخ
مرآةالجنان و تاریخ گزیده نوشته و در آن مطلب تازهای پیدا نیست.
جزء دوم نیز که مختص تاریخ هند در دوره سلاطین دهلی است، عیناً
برگرفته از آثاری چون تاریخ مبارکشاهی، طبقات ناصری و تاریخ
فیروزشاهی است. اما اجزاء سوم و چهارم تاریخ سند که بیشتر آنها
مربوط به حوادث عصر مؤلف است، حاوی اطلاعات تازه و ارزشمند تاریخی
است.
این بخشها، شرح رویدادهای عصر سلطان محمودخان بهکری و
حوادث فتح سند بهدست عبدالرحیمخان خانان و نیروهای اکبرشاه است.
متن منقح و مصحح "تاریخ سند" توسط عمر بن محمد داود پوته (استاد
زبان عربی در دانشکده اسماعیل کالج بمبئی) در سال ۱۳۵۷ در بمبئی
منتشر گردید و در سال ۱۳۸۲ همین متن، توسط انتشارات اساطیر بهصورت
افست در تهران، مجال نشر دوباره پیدا کرد.
میرمعصوم متخلص به
نامی (۹۴۴ق-۱۰۱۹ق / ۱۵۳۸م-۱۶۱۱م) گذشته از تاریخنگاری، شاعری
زبردست و طبیبی حاذق بود و در این رشتهها آثاری تألیف کرد. نیاکان
میرمعصوم از ماوراءالنهر به هند هجرت کرده و از سادات شهر ترمذ بودند.
پدر او سید صفایی در زمان سلطانمحمود خان ترخان در بهکر اقامت گزید و
در همانجا به منصب شیخالاسلامی دست یافت.
میرمعصوم در هفتم
رمضان ۹۴۴ق / ۸ فوریه ۱۵۳۸م در شهر مذکور دیده به جهان گشود. او پس
از اتمام تحصیلات متداول، نخست در مسلک ملازمان سلطانمحمود خان
ترخان درآمد و سپس در سال ۹۸۸ق / ۱۵۸۹م به خدمت اکبرشاه پیوست و
نزد او مقرب شد و برخی مأموریتهای نظامی به وی محول گردید،
چنانکه در فتح گجرات، شجاعتها از خود نشان داد. میرمعصوم در سال
۱۰۱۲ق بهعنوان سفیر اکبرشاه به دربار شاه عباس اول گسیل گردید و
بهخوبی از عهده انجام مأموریت برآمد.
آخرین خدمت سیاسی وی،
اعزام به بهکر از سوی جهانگیرشاه بهعنوان امینالملک بود. میر
معصوم سرانجام در تاریخ ششم ذیحجه سال ۱۰۱۹ هجری قمری / ۱۰ فوریه ۱۶۱۱م
در همانجا در سن هفتاد و پنج سالگی درگذشت و در مقبرهای که برای خود
در سکهر یا بکر جنب بهکر هند بنا نهاده بود، به خاک سپرده شد.
میرمعصوم
شاعری خوشذوق بود و «نامی» تخلص میکرد. شعر او متوسط است و بهجز
دیوانی ناقص، خمسهای به اقتباس از پنج گنج نظامی سروده است.
مثنویهای او به نامهای زیر خوانده شدهاند: معدن الافکار، حسن و
ناز، اکبرنامه، رای و صورت (یا پری و صورت)، خمسه متحیره. دیوان
غزل او هم در حدود پنج هزار بیت دارد. بهجز آثار مذکور و چند
ساقینامه و مجموعه رباعیات، از وی دو کتاب طبی به نامهای
"مفردات معصومی" و "طب نامی" باقی مانده است.
پنج شنبه 12/8/1390 - 12:24