دعا و زیارت
شب دهم از لیالى متبركه و از آن چهار شبى است كه احیاء
آنها شایسته است و درهاى آسمان در این شب بازاست و سنّت است در آن زیارت
امام حسین علیه السلام و دعاء یا دائِمَ الْفَضْلِ عَلىَ الْبَرِیَّةِ روز
دهم روز عید قربان است و بسیار روز شریفى است و اعمال آن چند چیز است.
اوّل غسل است كه در این روز سنّت مؤكد است و بعضى از علماء واجب دانسته اند.
دوّم نماز عید است به همان نحو كه در عید فطر ذكر شد لكن در این روز مستحب است كه افطار بعد از نماز از گوشت قربانى شود.
سوّم
خواندن دعاهائى كه وارد شده پیش از نماز عید و بعد از آن و در اقبال ذكر
شده و شاید بهترین دعاهاى این روز دعاى چهل و هشتم صحیفه كامله باشد:
اَللّهُمَّ هذا یَوْمٌ مُبارَكٌ و دعاى چهل و ششم را نیز بخواند یا مَنْ
یَرْحَمُ مَنْ لا یَرْحَمُهُ الْعِبادُ
چهارم خواندن دعاى ندبه است
پنجم قربانى است كه سنّت مؤ كّد است
ششم
خواندن تكبیرات است براى كسى كه در منى باشد عقیب پانزده نماز كه اوّلش
نماز ظهر روز عید است وآخرش نماز صبح روز سیزدهم و كسانى كه در سایر شهرها
هستند بخوانند عقیب ده نماز از ظهر روز عید تا صبح دوازدهم و تكبیرات این
است :
اللّهُ اَكْبَرُ اللّهُ اَكْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُاللّهُ اَكْبَرُاللّهُ اَكْبَرُ ولِلّهِ الْحَمْدُ اللّهُ
خدا بزرگتر از توصیف است .... معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر است ... و ستایش خاص خدا است
اَكْبَرُ عَلى ما هَدانا اَللّهُ اَكْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاْنْعامِ
خدا بزرگتر است بر آنچه ما را راهنمائى كرد خدا بزرگتر است بر آنچه روزى ما كرد از چهارپایان انعام (شتر و گاو و گوسفند)
وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلى ما اَبْلانا
و ستایش خاص خدا است براى آنكه آزمود ما را
و مستحب است تكرار این تكبیرات عقب نمازها به قدر امكان و خواندن بعد از نوافل
منبع: مفاتیح الجنان
جمعه 13/8/1390 - 0:1
اهل بیت
تفكر پیچیده فلسفی درباره اصول اعتقادی و بینشی كه ناظر به هستی شناسی بود، عرب های مؤمن را سرگردان می كرد. از اینرو علم كلام اسلامی در برابر تهدید اصول فلسفی ایرانی و یونانی ایجاد می شود و امام باقر (ع) می كوشد تا مبانی فلسفی ایرانی و یونانی را كه به هستی شناسی و وجودشناسی می پردازد مورد نقد و تحلیل قرار دهد. وی با همان ادبیات فلسفی به مقابله با فلسفه ایرانی و یونانی می رود.
با این تفاوت كه عناصر مثبت آن را می پذیرد و عناصر منفی را كنار گذاشته و با نقد علمی، نخبگان فرهنگی آنان را به زانو درمی آورد. شاگردانی بزرگ تربیت می كند كه هر یك در برابر چند عالم فیلسوف ایرانی و یونانی و مسیحی و یهودی می تواند به دفاع از آموزه های فلسفی اسلام بپردازد.
هشام بن حكم كلامی شیعی و دیگرانی می توانند در برابر تهاجم فرهنگی به مقابله بپردازند و هویت كلامی شیعی و اسلامی را حفظ كنند. اگر دشمن می كوشید تا با نظام فلسفی، جبرگرایی را در جامعه حاكم كند و جریان جبرگرایی را به شكل گفتمان غالب درآورد و اندیشه های رواقیون را به عنوان بخش فرهنگی غالب بر جامعه تحمیل نماید تا در استبدادگرایی و خلافت سلطنتی تبعیض گرایانه از آن سود برد، امام باقر (ع) نیز كوشید تا با بهره گیری از همان نظام و ادبیات فرهنگی فلسفی به مقابله با جبرگرایی برخیزد از سوی دیگر می بایست با اندیشه فلسفی پهلویانی كه اختیارگرایی افراطی را دامن می زدند و اصول عقلی و عقلایی را به عنوان اصول كامل كه جامعه را از اصول وحیانی بی نیاز می كند بشناساند به مبارزه برمی خاست.
پهلوی های ایرانی براساس مجوسیت تحریف شده، بر این باور بودند كه انسان به طور كامل مختار آفریده شده است و هیچ گونه قانون و سنتی آدمی را به امری وادار نمی سازد. این اندیشه با خداوند و آفریدگاری سازگار بود كه آفریده هائی را خلق و آنان را رها ساخته است و نظام طبیعی جهان را به گونه ای آفریده است كه انسان به تنهایی می تواند آن را با عقل، مدیریت كند.
هر دو اندیشه فلسفی یونانی با عناصر جبرگرایی آن و اندیشه فلسفی ایرانی پهلوی با عناصر اختیارگرایی آن، دارای عناصر مثبت فلسفی بودند ولی هیچ یك از جامعیتی كه اسلام بیان می داشت همراه نبودند. عقل گرایی در میان بخشی از امت به نام معتزلیان نفوذ كرد كه به نوعی در مقابل جریان سیاسی اموی قرار داشتند. در حقیقت گرایش به اعتزال و عقل گرایی فلسفی را می بایست در گروهی از امت یافت كه مخالف سیاست های اموی بودند. بنابراین ریشه گرایش فلسفی اعتزال كه به شكل فرهنگی خود را نشان می دهد عناصر سیاسی و ظلم و بیدادهای اموی بود كه براساس جبرگرایی فلسفی رواقی شكل یافته بود.
آن چه جنگ فرهنگی را دامن می زد جنگ سیاسی و قدرت بود. دولت مردان در نهایت، اندیشه فلسفی اشعری را كه جبرگرایی را تقویت می كرد مورد حمایت قرار دادند و در مقابل، معتزلیان را در تنگنا گذاشته و وجوهات و كمك های نقدی را از آنان دریغ داشته و حتی برخی را كشته و برخی را به زندان افكندند.
سایت تبیان زنجان
پنج شنبه 12/8/1390 - 23:48
کامپیوتر و اینترنت
قصد خرید یک لپ تاپ یا کامپیوتر جدید دارید. اما چگونه اطمینان داشته باشید کامپیوتری که می خرید واقعا از سخت افزار سالمی برخوردار است و فروشنده دستگاهی با قطعه ای معیوب در اختیار شما قرار نمی دهد؟ آن هم با این بازار و وجود قطعات با کیفیت نامناسب به همراه وضع بد گارانتی ها و خدمات پس از فروش. اگر لپ تاپ یا کامپیوتر جدیدتان اشکال سخت افزاری داشته باشد باید منتظر دردسرهای جدی باشید.
راه حل چیست؟ باید هنگام خرید تا جای ممکن کامپیوتر جدیدتان را تست و بررسی کنید. اگر اطلاعات لازم را داشته باشید به راحتی و با چند تست خودتان می توانید بسیاری از مشکلات سخت افزاری را کشف کنید. بنابراین دانستن این موارد هم به شما کمک می کند که کامپیوتر جدیدتان را تست کنید و هم می توانید به دوستان تان هنگام خرید کامپیوتر جدید کمک کنید. پس ادامه مطلب را از دست ندهید.
بررسی مشخصات سخت افزاری: ابتدای کار باید اطمینان حاصل کنید لپ تاپی که به شما تحویل داده اند همان مشخصات سخت افزاری دارد که به شما گفته شده است! باور کنید یا نکنید، در بازار فروش داخل ایران این مورد واقعا اتفاق می افتد که قرار است شما لپ تاپی را یک مشخصات فنی توافق شده بخرید اما چیزی که در نهایت تحویل میگیرید رم یا پردازشگری متفاوت دارد (حتی بدتر از این!) بنابراین لازم است هنگام تحویل کامپیوتر این موارد را بررسی کنید. دو نرم افزار کوچک و رایگان CPU-Z و GPU-Z اطلاعات بسیار کاملی را در این مورد در اختیارتان قرار می دهند. می توانید آنها را روی یک کول دیسک به همراه داشته باشید و هنگام خرید مشخصات سخت افزاری اصلی لپ تاپ تان را با آنها بررسی کنید.
البته توجه کنید که این دو نرم افزار تمام مشخصات سخت افزای کامیپوتر را در اختیار شما قرار نمی دهند. اما چیزهایی را نشان تان می دهند که به صورت پیش فرض در سیستم عامل ویندوز قابل مشاهده نیستند.(به ویژه در مورد سی پی یو، رم و کارت گرافیک) دیگر اطلاعات سخت افزاری مانند ظرفیت هارد دیسک از طریق سیستم عامل قابل بررسی هستند.
تست سی پی یو: حالا نوبت تست سی پی یو می رسد. شما باید اطمینان حاصل کنید که پردازشگر کامپیوتر جدیدتان در هنگام فشار کاری دچار خطا نمی شود. برای این کار می توانید از نرم افزاری به نام Prime95 که برای تمام سیستم عامل ها در دسترس است استفاده کنید. این نرم افزار با محاسبه اعداد پرایم از تمام ظرفیت محاسباتی سی پی یو استفاده می کند و با این کار یک تست استرس خوب روی آن انجام می دهید و این همان چیزی است که می خواهیم. اجازه دهید که این نرم افزار برای چند ساعت پردازشگر شما را به صورت کامل پر کند.
همزمان خوب است که دمای سی پی یو را هم تحت نظر داشته باشید و ببینید که کامپیوتر جدید و فن هایش چگونه دما را مدیریت می کند؟ و آیا اصلا آنقدر توانایی دارد که با تمام پردازش سی پی یو کار کند؟ اگر کامپیوترتان جدید است و هنوز وقعا تست نشده حتما در دقایق اول تست مراقب دمای پردازشگر باشید.
نرم افزار Real Temp برای ویندوز، LM Sensors برای لینوکس و T monitor برای مک همگی به صورت رایگان این کار را برایتان انجام می دهند.
بررسی RAM : مشکلات حافظه رم مشکلات نسبتا شایعی در میان مشکلات سخت افزاری به حساب می آیند و اگر وجود داشته باشند حسابی دردسرساز هستند. کامپیوتر شما به صورت ناگهانی و در میان کار قفل می کند و تمام کارهایتان را از دست می دهید. بنابراین لازم است یک برررسی دقیق روی رم انجام بدهید.
نرم افزار memtest86 این کار را به خوبی برایتان انجام می دهد. باید ISO این نرم افزار را دانلود و سپس آن را روی یک سی دی رایت کنید. (امکان نصب آن روی کول دیسک هم وجود دارد. ضمنا حجم نرم افزار زیر ۲۰۰ کیلوبایت است! تصور نکنید باید یک فایل ۷۰۰ مگابایتی دانلود کنید) سپس کامپیوتر را از طریق سی دی این نرم افزار بوت کنید. (برای مک هم کار می کند) و سپس تست رم را از طریق آن انجام بدهید.
لازم است بدانید که تست رم کاری زمان بر است و احتمالا چند ساعتی طول می کشد. بنابراین می توانید شب هنگام خواب این کار را انجام بدهید و فردا صبح نتایج را ببینید. مگر اینکه میزان رم کامپیوتر شما بسیار کم باشد. صبح روز بعد اگر مشکلی در رم کامیپوتر پیدا نشد می توانید خوشحال باشید که یک رم سالم روی لپ تاپ شما نصب شده است.
حال باطری چطور است؟ لازم است نگاهی به وضعیت باطری هم بیاندازید. فروشنده به شما گفته این لپ تاپ ۷ ساعت با باطری کار می کند. آیا درست گفته یا در عمل ۲ ساعت هم به زور دوام می آورد؟ بهترین روش برای تست باطری این است که آن را کاملا شارژ کنید و سپس برق را جدا کرده و مانند یک کاربر معمولی از لپ تاپ تان استفاده کنید و کرنومتر را روشن کنید.
دقت کنید که گفتیم کاربر معمولی! بنابراین لازم است که همه چیز در وضعیت معمول و نه فشار بیش از حد قرار داشته باشد. نور نمایشگر در وضعیت متوسط باشد و مشغول یک بازی گرافیکی سنگین نباشید. آنقدر به کارتان با کامپیوتر ادامه دهید تا باطری کاملا تمام شود و کامپیوتر به حالت خواب برود. حالا به ساعت تان نگاه کنید. چقدر زمان گذشته است؟ آیا با چیزی که انتظارش را داشتید تناسب دارد؟
یک تست با نام ۱۰٪ هم وجود دارد که می توانید آن را انجام بدهید: باطری را کامل شارژ کنید. سپس به مدت ۱۰ دقیقه آن را از برق بکشید. حالا به «سرعت خالی شدن باطری» نگاه کنید. اگر در حال انجام دادن کارهای معمولی هستید و باطری شما با سرعتی مساوی یا بیشتر از ۱ درصد در دقیقه خالی میشود به این معنی است که مشکلی در باطری لپ تاپ وجود دارد.
با انجام این تست ها اگر مشکلی پیدا بشود می توانید سریعا برای رفع آنها یا تعویض کامپیوترتان اقدام کنید. ضمن اینکه با کشف سریع مشکل، مجبور نیستید چند هفته با فروشنده سر این موضوع کلنجار بروید که کامپیوتر شما مشکل سخت افزاری دارد یا مشکل از ویندوز و نرم افزارها است.
در صورتی که این تست ها را انجام بدهید و همه چیز خوب باشد، می توانید تا حد زیادی اطمینان داشته باشید که کامپیوتر جدیدتان از سلامت سخت افزاری برخوردار است.
نارنجی
پنج شنبه 12/8/1390 - 23:47
بهداشت روانی
زیبایی به معنی آنچه که احساس و ذهن
فرد را به سمت درک ایده آل چیزی می رساند، است. (وبستر 1988) افلاطون
معتقد بود که زیبایی نوعی هماهنگی، تناسب و تعادل بین اجزا یک پدیده با کل
آن است که به وسیله انسان شهود می گردد.
انسانهای اولیه صورتهای خود را
با رنگهای طبیعی رنگ می کردند و آن را زیبا می دانستند. پذیرش زیبایی در هر
بافت جغرافیایی با دیگری متفاوت است.
استانداردهای زیبایی
مغز انسان مثل یک کامپیوتر عمل
می کند، اطلاعات را ذخیره می کند و در زمان مورد نیاز بازخوانی می کند.
استانداردهای زیبایی حقیقتا مجموعه و مقایسه ای است که شما دیده و یا تجربه
کرده اید. وقتی شما گلی را مشاهده می کنید و فکر می کنید که زیباست، خاطره
چشم شما پاسخ ذهنی این گل را در مقایسه با سایر گلهایی که تا کنون دیده
اید، اندازه گیری کرده است و همین موضوع در مورد لبخند نیز وجود دارد.
این حقیقتی است که استانداردهای
زیبایی با گذشت زمان و با تغییر بافت اجتماعی، تفاوت کرده است مثلا در
بعضی مناطق آفریقا افراد لبها یا گوش ها یا بینی هایشان را سوراخ می کنند و
درون این سوراخ حلقه یا سنگ رنگی قرار می دهند. در بین چینی ها نوارهای
باریک روی پای خانمها یک نشانه مهم زیبایی محسوب می شده است.
روانشناسان با شواهد قابل توجهی
به این نتیجه رسیده اند که زیبایی نقش مهمی را برای اجتماع بازی می کند.
مطالعات مختلف نشان می دهد که افراد جذاب در شغل و حتی تصمیم گیری هیئت
داوران موفق تر هستند.
در گزارش Langolis در سال 1987،
نشان داد پاسخ نوزادان به چهره های جذاب تر بیشتر است و نوزادان چهره های
با زوایای نرمتر را بیشتر از افراد با زوایای چهره خشن ترجیح می دهند.
تحقیقات همچنین نشان می دهد که
مردان و زنان جذاب تر موقعیتهای شغلی و مزایای بهتری دریافت می کنند. جرم
شناسان گزارش می کنند که مجرمان خوش قیافه تر بیشتر مورد عفو قرار می گیرند
یا برای تعیین قضاوت در مورد آنها از جملات آرامتری استفاده می شود.
همچنین معلمان با بچه های جذاب تر کمتر با تندی و خشن برخورد می کنند و
دانش آموزان و معلمان با چهره قابل قبول تمایل به باهوش تر و موفق تر بودن
دارند.
بنابراین هر گونه تلاش جهت بهتر سازی ظاهر منطقی به نظر می رسد (Gold Stein 1993)
نسبتهای زیبایی:
بسیاری فاکتورها از جمله آرایش
کردن، لباس، جواهرات و حالتهای چهره بر درک زیبایی تاثیر می گذارند.
cunnigham در سال1986تلاش کرد که زیبایی فیزیکی را محاسبه کند. در یک
مطالعه 50 زن جذاب را مورد بررسی قرار داد، بیش از نیمی از زنان مطالعه را
به اتمام رساندند. در این مطالعه نسبتهای زیر بدست آمد:
1- عرض یک چشم باید 3/0 عرض صورت از خط عبور کرده از چشم باشد.
2- طول چانه باید ارتفاع کل صورت باشد.
3- فاصله عمودی از مرکز چشم تا پایین ابرو باید ارتفاع صورت باشد.
4- ارتفاع کره چشم قابل مشاهده باید ارتفاع صورت باشد.
5- مساحت محدوده بینی باید کمتر از 5% مساحت کلی صورت باشد.
6- دهان ایده آل باید 50% عرض
صورت از خطی که از دهان عبور می کند باشد. Cumigham دریافت که چشمان درشت،
بینی کوچک و چانه کوچک با استخوان های گونه برجسته و یک لبخند متعادل و
بزرگ نشانه های فیزیکی یک چهره زیبا در زن محسوب می شوند و یک مرد جذاب هم
این خصوصیات را دارد ولی با کمی تغییرات از جمله بینی کوچک، ابروی پرپشت و
چانه برجسته.
منبع:صدف نیوز
پنج شنبه 12/8/1390 - 23:24
لطیفه و پیامک
روز عرفه چه روزی است ؟
روز
عرفه هم نهمین روز از ماه ذی الحجه است که اعمال مخصوص خودش را دارد
حاجیان در این روز در سرزمینی نزدیک شهر مکّه در بیابانی نزدیک شهر مکّه به
نام «عرفات» دور هم جمع می شوند و خدا را عبادت می کنند. روز عرفه، روز
دعا و نماز و راز و نیاز با خداست
روز بخشیده شدن گناهان است
روز عرفه ، روز نیایش و روز بارش چشم های خاکیان بر شما آسمانیان مبارک باد و التماس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان
سلام بر عرفه که جانمان را به رایحه و خنکای نسیم نوازش می دهد
التماس دعا
روز
عرفه، بر عارفان حق، آنان که از خیمه وجود خویش بیرون می آیند و با آتش
شوق و اشتیاق وصال، به دعا و نیایش متوسل می شوند، خجسته باد
عرفه، روز بازگشت است؛ بازگشت به آغوش مهربان خدا. عرفه، روزی است که ناامیدی از درگاه خدا رخت برمی بندد
تنگ غروب و ساحلِ شور و نوای عرفه
شكسته كشتی دلم، به ناله های عرفه
بر پرِ سجادهی دل، گره نشسته، وا نما
ای گل سجاده نشین، به یك دعای عرفه
فرشته
ها در روز عرفه برای آزادی انسانها از دستان شیطان و بخشش معاصی وبردن
آنها به ملکوت مسابقه داده و منتظر ندای بنده های خدا هستند. اللهم لبیک.
مرا دعا کنید
به هر نفس بخوانمت، به نغمههای عرفه
من و غروبِ قسم و تو و خدای عرفه
چه كردهای تو با دلم، در این نسیمِ واپسین
به روضهای مهار كن! تو عقده های عرفه
خدایا
دل بهاری عاشقانت را از آفت خزان دور بدار و به گلستان رحمت خویش در روز
عرفه نائل گردان که رحیم و رحمان به هر دل و جانی. التماس دعا
روز عرفه ست درهای آسمان را برای پذیرش تضرعهای عاشقانه بندگان ذات اقدس الهر میگشایند نگاهت به آسمان باشد
بی قرارم امسال بیقرار تراز هر سال، روز عرفه آمده تا قدر دل خویش بدانی- روز عزیزی است بیا دل بتکانیم، سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی
شرح دعای عرفه، خون دلِ خونِ خداست
فلسفه ی وجودی اش، غم تمام انبیاست
بر دل حكومت می كند هر جمله اش دانی چرا؟
چون عرفه ورود به، محرم و كربلاست
در عرفات و طلب از غیر دوست
كوری بخت است و سیاهی روست
نعرهی یا رب به فلك برگذشت
اشك روان آمد و از سرگذشت
از نم دریای كرم كوه كوه
فیض خدا ریخته بر آن گروه
الهی ! تو را سوگند بر مظلو میت حسین و دلهای مملوّ از آه و فغان ، به حرمت روز عرفه بینوایان را در حسرت سعادت ناشی از فضیلت خویش مسوزان و دلهای افتاده را از درگاه با عظمت خویش نا امید مفرما
روز عرفه ست، بیا دست هایتمان به سوی آن بی نیاز بالا ببریم و پیوسته دعا کنیم: خدایا! غروب این روز را با غروب گناهانمان یکی گردان
كی سبكبار كنم سعی و طواف
من كه جمال حطام و حطبم
كی به ذی حجه روم زی عرفات
من كه نشناخته طی شد رجبم
تو كعبهی آمالی و زقافلهی شكر
هر جا كه رود ذكر تو گویی عرفات است
در زلال آفتاب نگاه خداوند، قنوت عشق را عاشقانه به زمزمه می نشینیم، در روز عرفه که سجاده ای به وسعت هستی گسترده است
مرا از دعایتان بی نصیب مگذارید
پروردگارا ! دلهای شکسته و بیقرار عالم را در این روز عزیز روز عرفه به قرارشان برسان و لذت وعده های خویش را برایشان ارزانی بدار. آمین یا رب العاملمین
خدایا!
آنگاه که جان ها و اندیشه ها از نسیم فرحبخش نام و یادت سرشار است،
بگذار در برکه عرفه، خود را از زنگار غفلت و معصیت شستوشو دهیم
آیا در رؤیاهایتان، سبکبالی و لذت پرواز روح را احساس کرده اید؟ عرفه، رؤیایی است که به حقیقت می پیوندد
پنج شنبه 12/8/1390 - 22:50
لطیفه و پیامک
روز عرفه، روز معرفت، روز زدودن قلب از غبار عصیان و روز خدا و خدایی شدن است.
*******
روز عرفه، روز رویش گلستان رحمت، روز نگین انگشتری ذی الحجه و روز دعا و استجابت دعا است.
*******
روز عرفه، روز اشک و ناله، روز حسین و حسینی شدن و روز شکستن بت های درون است.
*******
روز عرفه، روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک و روز توسل به مقام ربوبیت حضرت حق است.
*******
روز عرفه، روز رسیدن به غایت آمال عارفان و روز همجواری با عرش الهی است.
*******
عرفه روزی است كه خدا درهای مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روی بندگان خود آنان می گشاید.
*******
روز
عرفه، روزی است كه حق تعالی بندگان خویش را به عبادت و اطاعت خود دعوت
كرده و از آن سوی سفره جود خود را برای آنها گسترانیده است.
*******
روز عرفه، روزی است كه درهای آسمان را برای پذیرش تضرعهای عاشقانه بندگان ذات اقدس الهر میگشایند .
*******
روز عرفه ، روز نیایش و روز بارش چشم های خاکیان بر شما آسمانیان مبارک باد و التماس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان
*******
دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است.
*******
میخواهم در ابریترین لحظهها فریاد بزنم و از باران عرفه سیراب شوم.
*******
روز عرفه، روز بی پیرایگی و آراستگی در عرفات خدا و روز زمزمه رازمندی های حسین و روز برخورد اشک و لبخند است.
*******
در زلال آفتاب نگاه خداوند، قنوت عشق را عاشقانه به زمزمه می نشینیم، در روز عرفه که سجاده ای به وسعت هستی گسترده است.
خدایا!
آنگاه که جان ها و اندیشه ها از نسیم فرحبخش نام و یادت سرشار است،
بگذار در برکه عرفه، خود را از زنگار غفلت و معصیت شستوشو دهیم.
*******
در
روز عرفه، دست های خود را به سوی آن بی نیاز بالا می بریم و پیوسته دعا می
کنیم: خدایا! غروب این روز را با غروب گناهانمان یکی گردان.
*******
روز
عرفه، بر عارفان حق، آنان که از خیمه وجود خویش بیرون می آیند و با آتش
شوق و اشتیاق وصال، به دعا و نیایش متوسل می شوند، خجسته باد.
*******
در روز عرفه، به عرفان خالص خدایی بازمی گردیم و نگاه عاشقان را برای همیشه به آسمان بندگی پیوند می زنیم.
*******
آیا در رؤیاهایتان، سبکبالی و لذت پرواز روح را احساس کرده اید؟ عرفه، رؤیایی است که به حقیقت می پیوندد.
*******
عرفه، روز بازگشت است؛ بازگشت به آغوش مهربان خدا. عرفه، روزی است که ناامیدی از درگاه خدا رخت برمی بندد.
*******
سلام بر عرفه که جانمان را به رایحه و خنکای نسیم نوازش می دهد.
*******
خدایا از اعماق وجودم تو را صدا میزنم و از تو یاری میخواهم ای رحمت كننده و ای گشایشگر
*******
خدایا! كمكم كن تو را به خاطر خودت دوست داشته باشم، نه به خاطر خودم و نه به خاطر ترس از عذاب آخرت.
*******
الهى بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
*******
الهى راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
*******
الهى چگونه خاموش باشم كه دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم كه خرد مدهوش و بیهوش است.
*******
الهى ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچكاره ایم و تنها تو كاره اى.
*******
الهى چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
*******
الهى آن خواهم كه هیچ نخواهم.
الهى چون در تو مى نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم.
*******
الهى از نماز و روزه ام توبه كردم بحق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
*******
الهى عقل گوید الحذر الحذر، عشق گوید العجل العجل آن گوید دور باش و این گوید زود باش.
*******
الهى اگر چه درویشم ولى داراتر از من كیست كه تو دارایى منى.
*******
الهى روزم را چو شبم روحانى گردان و شبم را چون روز نورانى.
*******
الهى اگر ستار العیوب نبودى ما از رسوایى چه مى كردیم.
*******
الهى اثر و صنع توام چگونه بخود نبالم.
*******
الهى كلمات و كلامت كه اینقدر شیرین و دلنشین اند خودت چونى.
*******
الهى خنك آن كس كه وقف تو شد.
*******
الهى اگر گلم و یا خارم از آن بوستان یارم.
*******
الهى دیده از دیدار جمال لذت میبرد و دل از لقاى ذوالجمال.
*******
الهى اگر بخواهم شرمسارم و اگر نخواهم گرفتار.
*******
الهى دولت فقرم را مزید گردان.
*******
الهى اگر عنایت تو دست ما را نگیرد از چهل ها چله ما هم كارى برنیاید.
الهى خوشا آنانكه همواره بر بساط قرب تو آرمیده اند.
*******
الهى خوشا آندم كه در تو گمم.
*******
الهى از خواندن نماز شرم دارم و از نخواندن آن شرم بیشتر.
*******
الهى در بسته نیست ما دست و پا بسته ایم.
*******
الهى آنكه سحر ندارد از خود خبر ندارد.
*******
الهى هر چه پیش آمد خوش آمد كه مهمان سفره توایم.
*******
الهى از من آهى و از تو نگاهى.
*******
الهى تو را دارم چه كم دارم پس چه غم دارم.
*******
الهى تا تو لبیك نگویى كجا من الهى گویم.
*******
الهى همین قدر فهمیده ام كه خدا است و دارد خدایى مى كند.
*******
الهى چه عزیز است او که تو او را خواهی ور بگریزد او را در راه آریی. ******
الهی شناخت تو ما را امان و لطف تو ما را عیان.
******
کریما! گرفتار آن دردم که تو درمان آنی بنده آن ثنایم که تو سزای آنی.
******
الهی!
در جلال، رحمانی؛ در کمال، سبحانی؛ نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی؛ نه
کس به تو ماند و نه به کس مانی؛ پیداست که در میان جانی، بلکه زنده به
چیزی است که تو آنی.
******
الهی! دیگران مست شرابند و من مست ساقی. مستی ایشان فانی است و از من باقی.
******
الهی! با بهشت چه سازم و با حور چه بازم؟ مرا دیده ای ده که از هر نظری بهشتی سازم.
******
الهی! نَفَسی ده که حلقه بندگی تو در گوش کند و جانی ده که زهرِ حکمت تو نوش کند.
******
الهی! محبت تو گلی است، محنت و بلا خار آن؛ آن کدام دل است که نیست گرفتار آن؟
******
الهی! در دلِ دوستانِ تو، نور عنایت پیداست و جان ها در آرزوی وصال تو حیران و شیداست. چون تو مولا که راست؟ و چون تو دوست کجاست؟
*******
خدایا! مرا شاكر و صابر گردان و مرا در چشم خویش خوار و در نظر مردم بزرگوار گردان .
*******
خدایا! در همه كارها عاقبت ما را به خیر كن و ما را از خواری دنیا و عذاب آخرت نگهدار .
*******
خدایا! مرا به علم توانگر ساز و به حلم زینت بخش و به تقوا عزیز كن و به عافیت زیبایی ده .
*******
خدایا! از زوال نعمت و تغییر عافیت و غضب ناگهانی و همه چیزهایی كه مایه ناخشنودی توست به تو پناه میبرم .
*******
خدایا! از اخلاق بد و اعمال بد و هوسهای بد و مرضهای بد به تو پناه میبرم .
*******
خداوندا! یك لحظه مرا به خودم واگذار مكن و چیزهای خوبی كه به من بخشیدهای، از من باز مگیر.
منابع :
پایگاه حوزه
ماهنامه گلبرگ
مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی نامه ، حضرت آیت الله حسن زاده آملی(دامت برکاته)
منتخبی از دعای امام سجاد علیهالسلام در روز عرفه، مترجم، استادحسین انصاریان
پنج شنبه 12/8/1390 - 22:49
دعا و زیارت
روز عرفه ، روز نیایش و روز بارش چشم های خاکیان بر شما آسمانیان مبارک باد و التماس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان
صحرای عرفات در تاریخچه خود خاطراتی از مردان بزرگ الهی چون آدم ابوالبشرع ، ابراهیم خلیل
الله
ع ، پیامبر اعظم ص و نیز سیدالشهدا ع را دارد که با حضور شان عرفه را نور
افشانی کردند و خود نیز ار تلا لو پرتوهای رحمت و عنایت الهی در این
میعادگاه عارفان متبرک شدند.
دل
در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن
جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و
چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات،
حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح
اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام
حسین (ع) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند.
امروز
روز نهم ذیحجه روز عرفه است، روزی که زائران سپیده دم صبح راهی عرفات شدند
تا در جوی مملو از ایمان، خشوع و خضوع استغفار کرده و ارکان اصلی حج را به
جا آورند.
زائران در روز نهم ذیحجه، روز عرفه، آداب و رسوم و
مناسک دینی خود را به جا میآورند و خود را برای دیگر اعمال این ایام آماده
میکنند. روزی که صدها هزار زائر خانه خدا به عرفات رفتهاند و در این روز
بزرگ به درگاه خداوند متعال تضرع میکنند، روزی که آنها خواستار تقرب به
درگاه احدیت هستند. روزی که خواهان بخشش گناهان و تولدی دوبارهاند. در این
روز خدا دینش را کامل کرده و نعمتش را تمام.
صحرای عرفات در 21 کیلومتری شمال مکه واقع شده و تپه کوچکی است که حدود 250 متر از سطح دریا بالاتر و کوهها آن را احاطه کرده اند.
دل
در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن
جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و
چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات،
حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح
اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام
حسین (ع) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند. اشک و زمزمه ما
را نیز بپذیر، ای خدای عرفه.
آمیختگی و واژه عرفه و نیایش به
عنوان دو جلوه فضیلت و رحمت الهی تا حدی است که همگان عرفه را با نیایش و
عالی ترین تجلی گاه نیایش را نیز در عرفه می دانند و می شناسند. اهمیت
نیایش در این روز تا آنجاست که ما می بینیم در حالی که فاصله انداختن میان 2
نماز از جمله سنت های پیوسته پیامبر اعظم ص به شمار می آید، ولی آن حضرت
بین دو نماز ظهر و عصر روز عرفه جمع می کرده اند تا هر چه زودتر به
میعادگاه معرفت و عرفان ، صحرای عرفه ، برسند و زمان بیشتری را برای نیایش
در آن میعادگاه داشته باشند و شگفت تر این که امامان بزرگوار از روزه این
روز اگر موجب ضعف جسمانی و در نتیجه ، بازماندن از مراسم دعای عرفه گردد
منع کرده اند حال آن که بر اساس روایات مورد وثوق و صحیح ، روزه عرفه کفاره
90 سال گناه است.
وجه تسمیه آنرا چنین گفته اند که جبرائیل علیه
السلام هنگامی که مناسک را به ابراهیم می آموخت، چون به عرفه رسید به او
گفت "عرفت" و او پاسخ داد آری، لذا به این نام خوانده شد. و نیز گفته اند
سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف میکنند و بعضی آن
را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد. چرا
که یکی از معانی "عرف" صبر و شکیبایی و تحمل است.
زائران بیت الله
الحرام در روز عرفه ، نهم ذی الحجه الحرام ، از هنگام اتمام نماز ظهر و عصر
تا هنگامه غروب در این منطقه حضور دارند و حضور در عرفه بهانه ای است برای
رستن و رسیدن برای شناختن و شناخته شدن (معرفت)، طلب کردن و پیراسته شدن
از تمام آلایش های پوچ دنیوی و به جرعه ای عاشق شدن و جان تازه کردن و آن
گاه بارگاه رافت الهی را گشوده دیدن و پیمانه را سر کشیدن.
صحرای
عرفات در تاریخچه خود خاطراتی از مردان بزرگ الهی چون آدم ابوالبشرع ،
ابراهیم خلیل الله ع ، پیامبر اعظم ص و نیز سیدالشهدا ع را دارد که با حضور
شان عرفه را نور افشانی کردند و خود نیز ار تلا لو پرتوهای رحمت و عنایت
الهی در این میعادگاه عارفان متبرک شدند. عرفه را به این سبب بدین عنوان
نام نهادند که در این روز جبرئیل امین بر ابراهیم (علیهما السلام) فرود آمد
و خطاب به ایشان فرمود: "بر کرده های خویش اقرار کن و مناسک حج را که به
تو می آموزم بشناس " و چون به عرفه رسیدند به او گفت: "عرفت ؛ آیا شناختی؟"
و او پاسخ داد: "آری" و لذا به این نام خوانده شده است.
نیز گفته
شده است که این نامگذاری بدین خاطر است که چون آدم و حواع از منزلت خویش به
نشئه دنیا هبوط کردند و پس از چندی فترت و جدایی در این صحرا بود که به هم
رسیدند و با هم آشنا شدند. این همه یعنی این که این نامگذاری ریشه در
عرفان و معرفت دارد. برخی نیز عرفات را جمع عرفه و به معنی کوه و بلندی
دانسته اند و چندین گفته دیگر. بنا بر این ، پیداست که این نوع انتخاب
عنوان ریشه تاریخی مذهبی نیز دارد تاریخی که ابتداش از اولین آفریده نوع
بشر آغاز می شود بدین ترتیب که آدم ع پس از خروج از جوار رحمت الهی و فرود
در عرصه دنیا، 40 روز هر بامداد بر فراز کوه صفا با چشم گریان در حال سجده
بود که امین وحی بر وی نازل شد و چون از سبب این تضرع و زاری عاشقانه
پرسید، روش بازگشت و توبه را به او بیاموخت.
در این روز حجاج
بیت الله الحرام استغفار می کنند و پاک و عاری از هر گناه می شوند، همچون
کودکی که تازه زاده شده است. در این روز صدای دعا و انابه بنده به درگاه
احدیت قطع نمی شود و استغاثه بنده از پروردگارش تا عرش می رود.
زائران
پس از ادای نماز ظهر و عصر در عرفات مانند سنت پیامبر اکرم (ص) رو به قبله
ایستاده، تا زمان غروب خورشید این حالت را حفظ ، به دعا خوانی خود ادامه
می دهند و به تفکر و تأمل در اعمال خود پرداخته و توبه و انابه سر می دهند.
آنها پس از وقوف در عرفات از طلوع خورشید تا غروب، به سوی مزدلفه برای شب
زنده داری رفته و در آنجا بیتوته می کنند و به عبادت و راز و نیاز می
پردازند. آنها نماز مغرب و عشا را در مزدلفه به جا می آورند و تا صبح فردا
(عید قربان) شب زنده داری کرده و به دعا و مناجات می پردازند.
زائران
خانه خدا 10 ذیحجه بار دیگر به منی باز می گردند تا قربانی کنند، رمی
جمرات و مراسم عید قربان را برگزار کنند تا حج آنها کامل شده و نام حاجی را
بر خود نهند.
رمی جمرات را طی سه روز متوالی (ایام تشریق) انجام
میدهند. در نیمههای شب ضعیفان، زنان، پیران و بیماران آنگونه که پیامبر
اکرم(ص) به این گروه اجازه داده بود، رمی جمرات را به جا میآورند و بقیه
تا صبح فردا صبر کرده و دعا میخوانند و به عبادت میپردازند. سپس مناسک حج
به پایان میرسد و به منظور طواف افاضه و خارج شدن از احرام به مکه
میروند.
حضرت آدم (ع) در عرفات:
فَتَلَقی آدَمُ مِنْ رَبِّه کَلماتًُ فتابَ عَلیهِ اِنَّه" هو التَّوابُ الرّحیمْ
آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و با آن بسوی خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذیرفت، چه او توبه پذیر مهربان است.
طبق
روایت امام صادق(ع)، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنیا،
چهل روز هر بامداد بر فرار کوه صفا با چشم گریان در حال سجود بود، جبرئیل
بر آدم فرود آمد و پرسید:
ـ چرا گریه می کنی ای آدم؟
ـ چگونه می توانم گریه نکنم در حالیکه خداوند مرا از جوارش بیرون رانده و در دنیا فرود آورده است.
ـ ای آدم به درگاه خدا توبه کن و بسوی او بازگرد.
ـ چگونه توبه کنم؟
جبرئیل
در روز هشتم ذیحجه آدم را به منی برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با
جبرئیل به صحرای عرفات رفت، جبرئیل بهنگام خروج از مکه، احرام بستن را به
او یاد داد و به او لبیک گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسید
تلبیه را قطع کرد و به دستور جبرئیل غسل نمود و پس از نماز عصر، آدم را به
وقوف در عرفات واداشت و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی
تعلیم داد، این کلمات عبارت بودند از:
خداوندا با ستایشت تو را تسبیح می گویم
سُبحانَکَ اللهُمَ وَ بِحمدِک
جز تو خدایی نیست
لا الهَ الاّ اَنْتْ
کار بد کردم و بخود ظلم نمودم
عَمِلْتُ سوء وَ ظَلَمْتُ نَفْسی
به گناه خود اعتراف می کنم
وَ اِعْتَرِفْتُ بِذَنبی اِغْفرلی
تو مرا ببخش که تو بخشنده مهربانی
اِنَّکَ اَنْتَ اَلغَفور الرّحیمْ
آدم
(ع) تا بهنگام غروب آفتاب همچنان دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشک
می ریخت، وقتیکه آفتاب غروب کرد همراه جبرئیل روانه مشعر شد، و شب را در
آنجا گذراند. و صبحگاهان در مشعر بپاخاست و در آنجا نیز با کلماتی به دعا
پرداخت و به درگاه خداوند توبه گذاشت......
حضرت ابراهیم (ع) در عرفات
در
صحرای عرفات، جبرئیل، پیک وحی الهی، مناسک حج را به حضرت ابراهیم (ع) نیز
آموخت و حضرت ابراهیم (ع) در برابر او می فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم،
شناختم).
پیامبر اسلام (ص) در عرفات
و نیز دامنه کوه
عرفات در زمان صدر اسلام کلاس صحرایی پیامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته
مفسرین آخرین سوره قرآن در صحرای عرفات بر پیغمبر (ص) نازل شد و پیغمبر این
سوره را که از جامع ترین سوره های قرآن است و دارای میثاق و پیمانهای
متعدد با ملل یهود، مسیحی و مسلمان و علمای آنها می باشد، و قوانین و احکام
کلی اسلام را در بر دارد، به مردم و شاگردانش تعلیم فرمود.
و طبق مشهور میان محدثان پیامبر (ص) در چنین روزی سخنان تاریخی خود را در اجتماعی عظیم و با شکوه حجاج بیان داشت:
......
ای مردم سخنان مرا بشنوید! شاید دیگر شما را در این نقطه ملاقات نکنم. شما
به زودی بسوی خدا باز می گردید. در آن جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی
میشود. من به شما توصیه می کنم هرکس امانتی نزد اوست باید به صاحبش
برگرداند. هان ای مردم بدانید ربا در آئین اسلام اکیداً حرام است. از پیروی
شیطان بپرهیزید. به شما سفارش می کنم که به زنان نیکی کنید زیرا آنان
امانتهای الهی در دست شما هستند، و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند.
.........
من در میان شما دو چیز بیادگار می گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید گمراه
نمی شوید، یکی کتاب خدا و دیگری سنت و (عترت) من است.
هر مسلمانی
با مسلمان دیگر برادر است و همه مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند و چیزی از
اموال مسلمانان بر مسلمانی حلال نیست مگر اینکه آنرا به طیب خاطر به دست
آورده باشد.....
امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام درباره راز
وقوف در عرفات فرمود: عرفات خارج از مرز حرم است و مهمان خدا باید بیرون
دروازه، آنقدر تضرّع کند تا لایق ورود حرم شود.(1) از اینرو شب و روز عرفه
دعاهای مخصوص دارد که جزو فضایل برجسته و وظایف مهم روز عرفه است.
بنابراین، خداوند این گونه مهمانان خود را برای ورود در خانهای که انبیا
علیهم السلام به طهارت آن قیام و اقدام کردهاند: "و عهدنا إلی إبراهیم و
إسمـعیل أن طهّرا بیتی"(2) تطهیر و پاک میکند؛ زیرا خداوند در خانه پاک،
تنها مهمانان پاک را میپذیرد.
اسرار عرفات فراوان است، و برخی از آنها که در حدیث شبلی(3) بدانها اشاره شده عبارت است از:
1ـ
وقوفِ در عرفات برای آن است که انسان به معارف و علوم دینی واقف شده و از
اسرار الهی نظام آفرینش با خبر شود. بداند که خداوند به همه نیازهای او
واقف و بر رفع همه آنها تواناست. خود را به خدا بسپارد و فقط او را اطاعت
کند که طاعت او سرمایه و وسیله هر بینیازی است: "و طاعته غنی."(4)
از
اینرو امام سجاد علیه السلام به سائلی که در روز عرفه گدایی میکرد،
فرمود: وای بر تو! آیا در چنین روزی، دست نیاز به سوی غیر خدا دراز
میکنی؛ در چنین روزی برای کودکان در رحمْ امید سعادت میرود: "ویحک!
أغیرالله تسأل فى هذا الیوم. إنه لیرجی لما فى بطون الحبالی فى هذا الیوم
أن یکون سعیداً!"(5) کسی که در این جا از خدا غیر خدا را طلب کند زیان
کرده است. امام سجاد علیهالسلام کسانی را که در چنین زمان و مکانی دست
نیاز به سوی دیگران دراز میکنند، بدترینِ انسانها معرفی فرمود: "هؤلاء
شرار من خلق الله. الناس مقبلون علیالله و هم مقبلون علی الناس."(6)
2
ـ حجگزار باید در آنجا بر این نکته عارف شود که خدای سبحان به نهان و
آشکار و صحیفه قلب او و رازهای آن و حتی آنچه برای خود او روشن نیست و به
طور ناخودآگاه در زوایای روح او میگذرد آگاه است؛ یعنی سرزمین عرفات محل
ادراک و شهود مضمون آیه کریمه "و إن تجهر بالقول فإنّه یعلم السرّ و
أخفی"(7) است.
انسان اگر بداند که قلبش در مشهد و محضر حق است همان
طور که خود را به گناهان جوارحی نمیآلاید، گناه جوانحی نیز نمیکند و
قلبش را از خاطرات آلوده تنزیه میکند.
در حدیثی که متن آن در بحث
از اعمال منا خواهد آمد، امام سجاد علیهالسلام فرمود: عصر روز عرفه و ظهر
روز دهم که حاجیان در منا حضور دارند، خدای سبحان بر ملائکه افتخار میکند
و میفرماید: اینان بندگان من هستند که از راههای دور و نزدیک با مشکلات
بسیار به اینجا آمده و بسیاری از لذّتها را بر خود حرام کرده و بر شنهای
بیابانهای عرفات و منا خوابیده و این چنین با چهرههای غبارآلود در پیشگاه
من اظهار عجز و ذلّت میکنند. اینک به شما اجازه دادم تا آنان را ببینید.
آنگاه ملائکه حق به اذن خداوند بر دلها و اسرار نهان آنها آگاه میشوند.
(8)
خدای سبحان به زائران راستین خانه خود مباهات میکند، با این
که عزت و فخر انسان در بندگی برای خدا و بودنِ تحت ربوبیت اوست؛ همانگونه
که در مناجات امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است: "إلهى کَفی بى
عِزّاً أن أکون لک عبداً و کَفی بى فَخْراً أن تکون لى ربّاً أنت کما
أُحبُّ، فاجعلْنى کما تُحبُّ."(9)
دعای عرفه، سیر در خودشناسی و خداشناسی
در
روایت کفعمی دعای عرفه با جمله: و انت علی کل شیء قدیر. یا رب، یارب یا رب
پایان یافته است. اما به نقل از سید بن طاووس در اقبال، دعای عرفه پس از
آن با جمله: الهی انا الفقیر فی غنای فکیف لا اکون فقیرا فی فقری، ادامه
مییابد. خاتمه دعا چنین است: و انت الرقیب الحاضر انک علی کل شیء قدیر و
الحمدلله وحده.
دعای عرفه شامل مطالب بسیاری است که گزیده فهرست
آنها چنین است: شناخت خداوند و بیان صفات الهی و تجدید عهد و پیمان با
پروردگار و شناخت پیامبران و تحکیم ارتباط با آنها و توجه به آخرت و اظهار
عقیده قلبی. سیر اندیشه در آفاق جهان و یادآوری نعمتها بیکران الهی بر
انسان و حمد و سپاس خداوند بر آن نعمتها و عنایتها که از آغاز وجود و
تکوین آدمی تا آخر عمر پیوسته به او افاضه میشود.
تضرع به درگاه
خداوند و اقرار به گناهان و توبه و انابه و درخواست عفو و روی آوردن به
صفات پسندیده و اعمال خیر. درخواست حوایج که با درود و صلوات بر محمد و آل
محمد صلی الله علیه و آله شروع میشود. سپس تقاضای عفو، نور هدایت، رحمت،
عافیت، برکت، وسعت روزی و پاداش اخروی برخی از دانشوران به شرح و یا ترجمه
این دعای شریف پرداختهاند. از جمله: مظهر الغرائب سید خلف الدین حیدر
مشعشعی موسوی حویزی، معاصر شیخ بهایی ( م ، 103 ق )، این شرح را مولف آن پس
از خاموشی دیده سر و روشنتر شدن چشم دل تدوین کرده است و شرح دعای عرفه
اثر شیخ محمد علی بن شیخ ابوطالب زاهدی جبلانی اصفهانی ( م 1181 ق)، نیایش
حسین علیه السلام تالیف استاد محمد تقی جعفری.
شایان ذکر است که غیر از
دعای امام حسین علیه السلام برای روز عرفه دعاهای دیگری نیز از سایر ائمه
اطهار علیهم السلام روایت شده است که در کتب دعا به تفصیل آمده است. شیخ
صدوق کتابی تحت عنوان ادعیه الموقف و یا دعا الموقف تالیف کرده است،
مشهورترین دعاهای روز عرفه پس از دعای امام حسین علیه السلام دعای فرزند
گرامیش حضرت امام زین العابدین علیه السلام است که در صحیفه سجادیه آمده
است. مراجع عظام تقلید در مناسک حج هر دو دعا را نقل کردهاند.
از دعاهای حضرت امام سجاد علیه السلام در روز عرفه است که:
خدایا! مرا شاکر و صابر گردان و مرا در چشم خویش خوار و در نظر مردم بزرگوار گردان .
خدایا! در همه کارها عاقبت ما را به خیر کن و ما را از خواری دنیا و عذاب آخرت نگهدار .
خدایا! مرا به علم توانگر ساز و به حلم زینت بخش و به تقوا عزیز کن و به عافیت زیبایی ده .
خدایا! از زوال نعمت و تغییر عافیت و غضب ناگهانی و همه چیزهایی که مایه ناخشنودی توست به تو پناه میبرم .
خدایا! از اخلاق بد و اعمال بد و هوسهای بد و مرضهای بد به تو پناه میبرم .
خدایا! سحرخیزی را بر امت من مبارک ساز .
خدایا!
تو را به غیب دانی و قدرتی که بر آفرینش داری سوگند میدهم تا موقعی که
زندگی را برای من بهتر میدانی مرا زنده نگهدار و موقعی که مرگ را برای من
بهتر میدانی مرا بمیران .
خدایا! از تو میخواهم که ترس خود
را در آشکار و نهان نصیب من کنی و در حال خشنودی و خشم کلمه اخلاص را به
زبان من جاری نمایی و در حال فقر و توانگری میانهروی را شعار من سازی .
خدایا! چنان که خلقت مرا نیک کردی سیرتم را نیز نیک کن .
خدایا!
هر کس عهدهدار کار امت من شد و بر آنها سخت گرفت، بر او سخت گیر و هر کس
عهدهدار کار امت من شد و با آنها مدارا کرد با او مدارا کن .
خداوندا! یک لحظه مرا به خودم واگذار مکن و چیزهای خوبی که به من بخشیدهای، از من باز مگیر.
خدایا بر محمد و خاندان پاکش درود فرست .
درودهای پربرکت و پاکیزه و فزایندهای که صبحگاهان و شامگاهان در رسند،
و درود فرست بر ایشان و بر ارواحشان،
و کارشان را بر اساس تقوا فراهم آور،
و احوالشان را به سامان آر،
و ما را به رحمت خود در جایگاه امن و امان در کنار ایشان قرار ده،
ای مهربانترین مهربانان.(10)
در
این میان عرفه جایگاه تبلور و ظهور تمام معارفی است که حاجی در مراحل و
منازل مختلف حج به دست آورده است و پس از گذر از عرفه است که نور معرفت
هاله ای خواهد بود بی انتها که افق عبودیت را با ملکوت پیوند می دهد یعنی
عرفات مقام تابش نور معرفت است که در مشعر، حاجی با این معرفت به شهود و
شعور یقینی می رسد و قربانی در منا نیز شکرانه همین دو نعمت طی مراحل معرفت
و شهود در عرفات و مشعر است.
عرفات نام صحرایی است وسیع با مساحت حدود
18 کیلومتر مربع در دامنه کوه جبل الرحمه که در جنوب شرقی مکه معظمه قرار
دارد و با چهار منطقه ثویه ، نمره، عرنه و ذی المجاز احاطه شده و بخش عمده
آن از حرم خارج است.
عرفه روز تدبیر در آفرینش و خلقت و توجه
به رابطه بنده با پروردگار است و مضامین دعای عرفه عرشی است و قرائت دعای
اباعبدالله همراه با تدبیر در مضامین ارزشمند این دعا برای بندگان
راهگشاست. بنا بر فرموده حضرت زین العابدین ، امام سجادع امید آن می رود که
حتی فرزندانی که هنوز در رحم مادران هستند، از فضل و لطف و محبت پروردگار
برخوردار شوند و به همین دلیل است که عارفی همچون میرزاجواد آقای ملکی
تبریزی می افزاید: "مثل این که امروز فقط برای نیایش آفریده شده است.
روز
عرفه از ایام باشکوه و عظیم است. روزی است که درهای آسمان را برای پذیرش
تضرعهای عاشقانه بندگان ذات اقدس اله میگشایند و باز هم آن فاعل بالعشق
خواهان بازگشت اشرف مخلوقاتش به بارگاه امناش است . آری باز هم فرصت برای
بازگشت انسان به اصل و جایگاه اعلی اولیهاش را فراهم میکنند، چقدر
بزرگوارند و بزرگوارانه رفتار میکنند. چقدر ظلم کردیم! چقدر نادیده گرفتیم
آن همه رحمت را! ولی باز هم میخوانندمان، دعوتمان میکنند و میخواهند
همچو شب قدر به ارزش و منزلت خود نائل شویم. آری روز عرفه، روزی است که حق
تعالی بندگان خویش را به عبادت و اطاعت خود دعوت کرده و از آن سوی سفره جود
خود را برای آنها گسترانیده است.
شیطان را در این روز در غل و
زنجیر میکشد و باز هم زمینه پیروزی انسان را بر نفس فراهم میکند. امام
صادق (ع) فرمودهاند: اگر شخص گناهکاری نتواند در شبهای قدر خود از قدر و
منزلت خود به نحو احسنت استفاده کند و بهره گیرد، میتواند در این روز از
امتیازات برخورداری از رحمت الهی برخوردار شود.
عرفا با توجه به
آیات قرآنی و نیایشهای عرفانیِ اولیای الهی، طبق ذوق و کشف و شهود خود
عباراتی را در ترجمه مضامین نصوص دینی بیان کردهاند.
حضرت امام خمینی قدسسره
دیدهای نیست نبیند رخ زیبای تو را نیست گوشی که همی نشنود آوای تو را
هیچ دستی نشود جز برِ خوانِ تو دراز کس نجوید به جهان جز اثر پای تو را
به کجا روی نماید که تواش قبله نهای آنکه جوید به حرم منزل و مأوای تو را
همه جامنزل عشق است که یارم همه جاست کور دل آنکه نبیند به جهان جای تو را
بابا طاهر
به دریا بنگرم دریا ته بینم به صحرا بنگرم صحرا ته بینم
به هر جا بنگرم و کوه و در و دشت نشان از قامت رعنا ته بینم
عطار نیشابوری
نه هرگز کبریایش را بدایت نه ملکش را سرانجام و نهایت
زهی اسم و زهی معنی همه تو همی گویم که ای تو ای همه تو
تو را بر ذره ذره راه بینم دو عالم ثمّ وجه اللّه بینم
دویی را نیست ره در حضرت تو همه عالم تویی و قدرت تو
وجود جمله ملل حضرت توست همه آثار صنع قدرت توست(11)
در منطق الطیر میگوید:
هم ز جمله پیش و هم بیش از همه جمله از خود دیده و خویش از همه
با توجه به همین بینهایت بودن وجود محض است که عطار میگوید:
غیرتش غیر در جهان نگذاشت لاجرم عین جمله اشیا شد
حکما مضمون این شعر را تحت عنوان "بسیط الحقیقة کلّ الأشیاء" بیان کردهاند.
منظور
از بسیط الحقیقة، وجود محض است. وجود محض یا "صرف الوجود" آن است که مجرد
از ماهیت باشد. چون ماهیت حدود اشیاء است. شیء بیماهیت، بیحد و بینهایت
میگردد.
کمال وجود در بیحد و نهایت بودن است. از آنجا که بیحد و
نهایت بودن حقیقی، تنها با بیهمتایی سازگار است، ضرورتا کمال توحید ملازم
آن بوده و موجود کامل واقعی جز یکی نخواهد بود. از این رو، هر موجودی باید
کمال وجودی خود را از وجود کامل که همان وجود محض و بیحد و نهایت است
دریافت کند؛ زیرا غیر از او هر چه هست ناقص است و معلول یک علّت تامه کامل،
که هر موجودی هر چه دارد از اوست. همه محتاج او و سائلِ درگاه اویند.
أَنْتُمْ
الْفُقَرَاءُ إِلَی اللّهِ وَاللّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ؛(12)
"شما فقیران به سوی خدایید و تنها خدا غنیّ پسندیده است."
یَسْأَلُهُ
مَنْ فِی السَّمَوَاتِ وَالاْءَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ ؛(13)
"هر چه در آسمان و زمین است، از خدا میخواهند و خدا هر روز در کار جدیدی
است."
مرحوم علامه طباطبایی در این باره میگوید:
"... و قد تبیّن بما تقدّم أنّ الواجب لذاته تمام کلّ شیء. و هذا هو المراد بقولهم بسیط الحقیقة کلّ الأشیاء" .(14)
"از
آنچه گفته شد، روشن گشت که واجب بالذات تمام همه چیز بوده و مراد حکما از
این عبارت که ـ بسیط حقیقی همه اشیاء است ـ همین مطلب میباشد."
مرحوم ملاّ صدرا نیز میگوید:
"یقینا
بسیط الحقیقه، همه اشیاء وجودی است. مگر آنچه به نقایص و نیستیها تعلّق
دارد. واجب تعالی که بسیط الحقیقه است، از هر حیث واحد است. پس او همه وجود
است همان طور که تمامش وجود محض است."
سپس در جایی دیگر و در ادامه بحث میگوید:
همان
گونه که وجود یک حقیقت واحد است که در همه موجودات به تشکیک و اختلاف در
کمال و نقص، سریان دارد؛ همچنین صفات حقیقی این وجود که همان علم و قدرت و
اراده و حیات است نیز به همان عنوان سریان دارد؛ بهگونهای که راسخین در
علم میدانند. بنابراین، حتی جمادات نیز زنده و عالم و ناطقاند که تسبیح
خدا را به جا میآورند و به خالق خود علم دارند."(15)
نیایش
کشش بنده ناتوان و نیازمند به جانب خداوند کریم وتوانا و به منزله مدد جویی
از مرکز قدرت تام و منبع نیروی کامل و نامحدود است.
موجی است برخاسته از روح آدمی که از همه جا راهی بارگاه خدا می شود نه زمان مخصوصی دارد ونه معبد ویژه ای نیازمند است.
اگر
ما می بینیم گاه در احادیث و روایات ، زمان و مکان ویژه ای را برای نیایش
تعیین کرده اند نه بدین سبب است ، که اجابت دعا بسته به روز و شب است بلکه
بدین مفهوم است که در آن زمانی که وعده اجابت داده شده ، استفاده بهره ویژه
ای می برد. پس نیایش امری است کاملا روحانی و سبب ابتهاج ملکوتی فرد و
شناسه فضیلت هر انسان خداجوی.
و همان گونه که برای هر چیزی پایه و
ستونی هست که امور مربوط به آن بر اساس همان پایه و ستون تنظیم و استوار می
شود، و همان گونه که قوام و استواری انسان بستگی به عقل و مخ او دارد،
عبادت نیز بوسیله مغز و مخ آن استوار است که این معنای همان حدیث نبوی ص
است که فرمودند: "الدعا مخ العباده" و نیز موید مضمون همان آیه قرآنی است
که استواری عبادت الهی را بسته به دعا و نیایش می داند. (اشاره است به آیه
60 غافر)نکته دیگر این که ، چنان که برای پیشرفت هر امری باید عشق و شوقی
باشد تا نتیجه مطلوب حاصل آید، برای مداومت دعا و نیایش و نتیجه گرفتن از
آن هم که همان اجابت است وجود عشق و شوقی پایدار لازم است.
اعمال روز عرفه
روز
نهم روز عرفه و از اعیاد عظیمه است اگرچه به اسم عید نامیده نشده است و
روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود خوانده و مَوائد
جُود و احسان خود را براى ایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و
حقیرتر و رانده تر و خشمناکترین اوقات خواهد بود و روایت شده که حضرت امام
زین العابدین علیه السلام شنید در روز عرفه صداى سائلى را که از مردم سؤ ال
مى نمود فرمود به او واى بر تو آیا از غیر خدا سؤ ال مى کنى در این روز و
حال آنکه امید مى رود در این روز براى بچّه هاى در شکم آنکه فضل خدا شامل
آنها شود و سعید شوند و از براى این روز اعمال چند است اول غسل دوّم زیارت
امام حسین علیه السلام که مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلکه
بالاتر است و احادیث در کثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است و
اگر کسى توفیق یابد که در این روز در تحت قُبّه مقدّسه آن حضرت باشد ثوابش
کمتر از کسى که در عرفات باشد نیست بلکه زیاده و مقدّم است و کیفیّت زیارت
آن حضرت بعد از این در باب زیارات بیاید انشاءالله تعالى سوّم بعد از نماز
عصر پیش از آنکه مشغول بخواندن دعاهاى عرفه شود دو رکعت نماز بجا آورد در
زیر آسمان و اعتراف و اقرار کند نزد حق تعالى به گناهان خود تا فایز شود به
ثواب عرفات و گناهانش آمرزیده گردد پس مشغول شود به اعمال و ادعیه عرفه که
از حُجَج طاهِرِهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِم روایت شده و آنها زیاده از
آن است که در این مختصر ذکر شود لکن ما به مقدارى که این کتاب گنجایش آن را
داشته باشد نقل مى کنیم شیخ کفعمى در مصباح فرموده مستحب است روزه روز
عرفه براى کسى که ضعف پیدا نکند از دعا خواندن و مستحب است غسل پیش از زوال
و زیارت امام حسین علیه السلام در روز و شب عرفه و چون وقت زوال شد زیر
آسمان رَوَد و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به عمل آورد و چون
فارغ شود دو رکعت نماز کند در رکعت اوّل بعد از حمد توحید و در دویم بعد از
حمد قُل یا اَیُّهَا الْکافِروُنَ بخواند بعد از آن چهار رکعت نماز گذارد
در هر رکعت بعد از حمد توحید پنجاه مرتبه بخواند فقیر گوید که این نماز
همان نماز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام است که در اعمال روز جمعه گذشت
پنج شنبه 12/8/1390 - 22:48
لطیفه و پیامک
الهى چون در تو مى نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم . . .
حاجیان گرم دعا و زائر اصلی برفت
رفته سمت کربلای پر بلا امشب حسین
اگر باشد گناه عالمینم
چه غم دارم که غمخوار حسینم
دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد
و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود
آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است . . .
.
.
.
عرفه روزی است که
خدا درهای مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روی بندگان خود آنان می گشاید . . .
.
.
.
یا رب به محمد و علی و زهرا / یا رب به حسین و حسن و آل عبا
کز سر لطف بر آر حاجتم در دو سرا / بی منت خلق یا علی الاعلا . . .
.
.
.
ای جمله بی کسان عالم را کَس / یک جو کرمت یار من بی کَس بس
هر کَس به کسی و حضرتی می نازد / جز حضرت تو ندارد این بی کَس ، کَس
.
.
.
میخواهم در ابریترین لحظهها فریاد بزنم و از باران عرفه سیراب شوم . . .
.
.
.
خدایا
آنگاه که جان ها و اندیشه ها از نسیم فرحبخش نام و یادت سرشار است
بگذار در برکه عرفه، خود را از زنگار غفلت و معصیت شستوشو دهیم . . .
.
.
.
یا رب ز گناه زشت خود منفعلم / وز قول بد و فعل بد خود خجلم
فیضی به دلم ز عالم قدس رسان / تا محو شود خیال باطل ز دلم . . .
.
.
.
روز عرفه، روز بی پیرایگی و آراستگی در عرفات خدا
و روز زمزمه رازمندی های حسین و روز برخورد اشک و لبخند است . . .
.
.
.
جز وصل تو دل به هرچه بستم توبه / بی یاد تو هر جا که نشستم توبه
در حضرت تو توبه شکستم صد بار / زین توبه که صدبار شکستم توبه . . ..
.
.
تو آنچنانی که من دوست دارم ، پس مرا آنچنان کن که تو دوست داری . . .
.
.
.
در زلال آفتاب نگاه خداوند، قنوت عشق را عاشقانه به زمزمه می نشینیم
در روز عرفه که سجاده ای به وسعت هستی گسترده است . . .
.
.
.
به خدا تا اندازه ی امیدوار باش که جرات گناه کردن پیدا نکنی
و از اون تا اندازه ی بترس که از رحمت اون ناامید نشوی . . .
.
.
.
الهی ، مرا عمل بهشت نیست و طاقت دوزخ ندارم
اکنون کار با فضل تو افتاد . . .
.
.
.
الهی ،آن خواهم که هیچ نخواهم
الهی ، رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم ، تو از ما بگذر
الهی ، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده
الهی راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر
الهی ، چون تو حاضری چه جویم ، چون تو ناظری چه گویم
الهی آگر بخواهم شرمسارم ، و اگر نخواهم گرفتار
الهی در بسته نیست، ما دست و پا بسته ایم
.
.
.
خدایا دیده ای بینا به من ده / دلی پر شور و بی پروا به من ده
دستم از هر چیز خالیست / دلی سرشار چون دریا به من ده . . .
.
.
.
جز خدا کیست که در سایه مهرش باشیم
رحمت اوست که پیوسته پناه من و توست . . .
.
.
.
از خدا برگشتگان را کار چندان سخت نیست
سخت کار ما بود کز ما خدا برگشته است . . .
.
.
.
در سکوتی که دلت دست دعا باز نمود
یاد ما باش که محتاج دعاییم هنوز . . .
.
.
.
خدایا
من اگر بد کنم
تو را بنده های خوب بسیار است
اما تو اگر مدارا نکنی
من را خدای دیگر کجاست ؟
.
.
.
بار الها! دفتر جرم مرا روز جزاباز مکن
من به امید عطای تو خطا کار شدم . . .
.
.
.
یا رب رو سیاهم مکنی / محتاج گدا و پادشاهم مکنی
مو سیه ام کردی به رحمت خویش / با موی سپید رو سیاهم مکنی . . .
.
.
.
خوشا دل سپردن به عشق خدایی / ز قید هوس های دنیا رهایی
خوشا، از گناهان همه توبه کردن / به درگاه حق، نیمه شب، چهر سایی
خوشا بر فراز جهان پر گشودن / گذشتن ز خودبینی و خود نمایی . . .
.
.
.
خدایا من چه سازم خسته ی راهی درازم
نه فرهادم که مرُد از داغ شیرین، نه ایوبم که با دنیا بسازم . . .
.
.
.
از پنجره ی روزگار به درخت عمر که مینگرم / خوشتر از یاد خداوند ثمری نیست
پنج شنبه 12/8/1390 - 22:44
لطیفه و پیامک
سلام دوستان ، در این بخش اس ام اس ها و پیامک ها مخصوص روز عرفه
که روز دعا و نیایش و روز راز و نیاز با خداوند است قرار داده شده
که امیدواریم مورد توجه قرار گیرد
روز عرفه چه روزی است ؟
روز عرفه هم نهمین روز از ماه ذی الحجه است که اعمال مخصوص خودش را دارد
حاجیان در این روز در سرزمینی نزدیک شهر مکّه
در بیابانی نزدیک شهر مکّه به نام «عرفات» دور هم جمع می شوند
و خدا را عبادت می کنند. روز عرفه، روز دعا و نماز و راز و نیاز با خداست
روز بخشیده شدن گناهان است
اس ام اس روز راز و نیاز با خدا و روز عرفه
روز عرفه
روز نیایش و روز بارش چشم های خاکیان بر شما آسمانیان مبارک باد
و التماس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان . . .
.
.
.
حمد می گوییم خدای مهربان / خالق و سازنده این مکان
آفریده این زمین و آسمان / کائنات و جمله موجود آن . . .
روز عرفه مبارک
.
.
.
روز عرفه
روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک و روز توسل به مقام ربوبیت حضرت حق است
.
.
.
خوشا آن بنده با عهد و پیوند / که دارد بازگشتی با خداوند
به کام خویش اگر چندی رود راه / چو باز آید نیاز آرد به درگاه . . .
.
.
.
الهى چون در تو مى نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم . . .
.
.
.
حاجیان گرم دعا و زائر اصلی برفت
رفته سمت کربلای پر بلا امشب حسین
اگر باشد گناه عالمینم
چه غم دارم که غمخوار حسینم
.
.
.
دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد
و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود
آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است . . .
.
.
.
عرفه روزی است که
خدا درهای مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روی بندگان خود آنان می گشاید . . .
.
.
.
یا رب به محمد و علی و زهرا / یا رب به حسین و حسن و آل عبا
کز سر لطف بر آر حاجتم در دو سرا / بی منت خلق یا علی الاعلا . . .
.
.
.
ای جمله بی کسان عالم را کَس / یک جو کرمت یار من بی کَس بس
هر کَس به کسی و حضرتی می نازد / جز حضرت تو ندارد این بی کَس ، کَس
.
.
.
میخواهم در ابریترین لحظهها فریاد بزنم و از باران عرفه سیراب شوم . . .
.
.
.
خدایا
آنگاه که جان ها و اندیشه ها از نسیم فرحبخش نام و یادت سرشار است
بگذار در برکه عرفه، خود را از زنگار غفلت و معصیت شستوشو دهیم . . .
.
.
.
یا رب ز گناه زشت خود منفعلم / وز قول بد و فعل بد خود خجلم
فیضی به دلم ز عالم قدس رسان / تا محو شود خیال باطل ز دلم . . .
.
.
.
روز عرفه، روز بی پیرایگی و آراستگی در عرفات خدا
و روز زمزمه رازمندی های حسین و روز برخورد اشک و لبخند است . . .
.
.
.
جز وصل تو دل به هرچه بستم توبه / بی یاد تو هر جا که نشستم توبه
در حضرت تو توبه شکستم صد بار / زین توبه که صدبار شکستم توبه . . ..
.
.
تو آنچنانی که من دوست دارم ، پس مرا آنچنان کن که تو دوست داری . . .
.
.
.
در زلال آفتاب نگاه خداوند، قنوت عشق را عاشقانه به زمزمه می نشینیم
در روز عرفه که سجاده ای به وسعت هستی گسترده است . . .
.
.
.
به خدا تا اندازه ی امیدوار باش که جرات گناه کردن پیدا نکنی
و از اون تا اندازه ی بترس که از رحمت اون ناامید نشوی . . .
.
.
.
الهی ، مرا عمل بهشت نیست و طاقت دوزخ ندارم
اکنون کار با فضل تو افتاد . . .
.
.
.
الهی ،آن خواهم که هیچ نخواهم
الهی ، رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم ، تو از ما بگذر
الهی ، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده
الهی راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر
الهی ، چون تو حاضری چه جویم ، چون تو ناظری چه گویم
الهی آگر بخواهم شرمسارم ، و اگر نخواهم گرفتار
الهی در بسته نیست، ما دست و پا بسته ایم
.
.
.
خدایا دیده ای بینا به من ده / دلی پر شور و بی پروا به من ده
دستم از هر چیز خالیست / دلی سرشار چون دریا به من ده . . .
.
.
.
جز خدا کیست که در سایه مهرش باشیم
رحمت اوست که پیوسته پناه من و توست . . .
.
.
.
از خدا برگشتگان را کار چندان سخت نیست
سخت کار ما بود کز ما خدا برگشته است . . .
.
.
.
در سکوتی که دلت دست دعا باز نمود
یاد ما باش که محتاج دعاییم هنوز . . .
.
.
.
خدایا
من اگر بد کنم
تو را بنده های خوب بسیار است
اما تو اگر مدارا نکنی
من را خدای دیگر کجاست ؟
.
.
.
بار الها! دفتر جرم مرا روز جزاباز مکن
من به امید عطای تو خطا کار شدم . . .
.
.
.
یا رب رو سیاهم مکنی / محتاج گدا و پادشاهم مکنی
مو سیه ام کردی به رحمت خویش / با موی سپید رو سیاهم مکنی . . .
.
.
.
خوشا دل سپردن به عشق خدایی / ز قید هوس های دنیا رهایی
خوشا، از گناهان همه توبه کردن / به درگاه حق، نیمه شب، چهر سایی
خوشا بر فراز جهان پر گشودن / گذشتن ز خودبینی و خود نمایی . . .
.
.
.
خدایا من چه سازم خسته ی راهی درازم
نه فرهادم که مرُد از داغ شیرین، نه ایوبم که با دنیا بسازم . . .
.
.
.
از پنجره ی روزگار به درخت عمر که مینگرم / خوشتر از یاد خداوند ثمری نیست
.
.
.
مطمئن باش ، حرفهایت هرچند تکراری باشد
یکی هست که به آنها گوش میدهد آن کسی نیست جز خدا . . .
پنج شنبه 12/8/1390 - 22:42
اهل بیت
وصال مسلم به ملکوت، او که در عرفه شهید شد تا دعاى عرفه مولى الکونین را تفسیر کند و حماسه مسلم بودن و تسلیم نشدن را بیافریند.
در
دوران امامت ده ساله امام حسن مجتبى علیه السلام که از سختترین دورههاى
تاریخ اسلام نسبت به پیروان اهلبیت و طرفداران حق بود، «مسلم بن عقیل»
با خلوص هر چه تمام در مسیر حق بود و از باوفاترین یاران و از خواص اصحاب
امام حسن محسوب مىشد. پس از شهادت امام مجتبى علیه السلام که امامت به
حسین بن على علیهماالسلام رسید تا مرگ معاویه که یک دوره ده ساله بود؛ باز
«مسلم بن عقیل» را در کنار امام حسین علیه السلام مىبینیم.
به یاد
روح بزرگ انسانهاى خودساخته و پاکی که ایثارشان در راه خدا الهام بخش تعهد
و فداکارى است. عظمت انسانى چهرههاى پرفروغ تاریخ خونبار ما چون «مسلم
بن عقیل» و «هانی بن عروه»، اسوه همه کسانى است که در زندگى به هدفهایى
والاتر از دنیا اعتقاد دارند و ارزشهاى متعالى را مىجویند. انسانهاى
نمونه از نظر ایمان، اخلاق، شهامت، جوانمردى و استقامت، همیشه زینت تاریخ
بوده و هستند.
«مسلم بن عقیل» یکى از این چهرههاست. شنیدن نام این
انسان والا و سرباز فداکار راه حق، یاد آور همه خوبیها، رشادتها و
جوانمردیهاست؛ و خواندن زندگینامه این سردار رشید اسلام، درسآموز و
الهامبخش و سازنده است. حماسه مسلمبن عقیل در کوفه، پیش درآمدى بر نهضت
عظیم عاشورا بود؛ و خود مسلم، پیشاهنگ نهضت سیدالشهدا علیه السلام و سفیر
انقلاب کربلا و پیشمرگ حماسه تاریخساز و جاویدان عاشورا بود.
درباره
«مسلم بن عقیل» ، چه مىتوان گفت، جز بیان صداقت و رشادت و ایمانش؟ و چه
مىتوان نوشت، جز فداکارى و حماسه و آزادگىاش، و چه مىتوان شنید جز
عمل به وظیفه و اطاعت از امام و جهاد در راه حق تا مرز شهادت. و «مسلم بن
عقیل» کیست؟ تجسمى از ارزشهاى والاى مکتب؛ الگو و اسوهاى از یک جوانمرد
سلحشور و انقلابى پاکباخته و دل به راه خدا داده و سر به راه دوست سپرده و
قدم در راه حق نهاده و با شهادت به معراج قرب پروردگار رسیده.
مسلم بن عقیل کیست؟
در
میان جوانان برومند «بنىهاشم»، «مسلم بن عقیل»، فرزند عقیل یکى از
چهرههاى تابناک و شخصیتهاى بارز، به شمار مىرفت. «عقیل» برادر حضرت
على علیه السلام و دومین فرزند ابوطالب بود.
معاویه، پس از بیست سال
سلطنت استبدادى مُرد. یزید، پس از معاویه بر سر کار آمد و با تهدید و تطمیع
بر اوضاع مسلط شد. مىخواست اباعبدالله الحسین علیه السلام را هم به بیعت
وادار کند، که سیدالشهدا نپذیرفت و به طور مخفیانه، همراه با جمعى از
خانواده خود، شبانه از مدینه بیرون آمد و به حرم خدا در مکه پناهنده شد، تا
در ضمن آن، از فرصت مناسب ایام حج در جهت آگاهانیدن مردم، بهرهبردارى
کند.
«مسلم بن عقیل»، برادرزاده امیرالمؤمنین و پسر عموى حسین بن على
بود. دودمانى که مسلم در آن رشد یافت، دودمان علم و فضیلت و شرف بود و
خاندانى که شخصیت انسانى و اسلامى «مسلم بن عقیل» در آن شکل گرفت، بهترین
زمینه را براى تربیت و تکامل معنوى و حماسى مسلم فراهم کرد. از آغاز کودکى،
در میان جوانان بنىهاشم به خصوص در کنار امام حسن و امام حسین
علیهماالسلام بزرگ شد و کمالات اخلاقى و بنیان ولایت و درسهاى حماسه و
ایثار و شجاعت را به خوبى فرا گرفت. اجداد «مسلم بن عقیل» کسانى، چون
«ابوطالب» و «فاطمه بنت اسد» بودند که در فرزندان خویش، شجاعت و ایمان و
دلاورى را به ارث مىگذاشتند و «مسلم بن عقیل»، شاخهاى پربار از این اصل و
تبار بود؛ و بنا به اصل وراثت، خصلتهاى برجسته را از نیاکان خود به ارث
برده بود.
به نقل مورخان، در زمان حکومت آن حضرت (بین سالهاى 36 تا 40
هجرى) از جانب آن امام، متصدى برخى از منصبهاى نظامى در لشگر بوده است،
از جمله در جنگ صفین، وقتى که امیرالمؤمنین علیهالسلام لشگر خود را صف
آرایى مىکرد، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و عبدالله بن جعفر و
«مسلم بن عقیل» را بر جناح راست سپاه، مامور کرد.
شناسنامه «مسلم بن
عقیل» را، پیش از آن که از نیاکان و سرزمین و قبیله جستجو کنیم، باید در
فکر، عمل و زندگانىاش بیابیم؛ این بهترین معرف «مسلم بن عقیل» است. «مسلم
بن عقیل»، در دوران خلافت على علیه السلام در خدمت آن حضرت، مدافع حق بود
و پس از شهادت آن امام، هرگز از حق که در خاندان او و امامت دو فرزندش،
حسنین علیهماالسلام تجسم پیدا کرده بود جدا نشد و عاقبت هم، جان پاکش را بر
این آستان فدا کرد.
یزید براى حفظ سلطه و حاکمیت بر کوفه عنصر ناپاک و
سفاک و خشنى همچون «عبیدالله بن زیاد» را که حاکم بصره بود، انتخاب کرد.
«ابن زیاد» با حفظ سمت، والى کوفه نیز شد. ماموریت ابن زیاد آن بود که به
کوفه برود و «مسلم بن عقیل» را دستگیر کند و سپس او را محبوس یا تبعید
کند، یا به قتل برساند.
در دوران امامت ده ساله امام حسن مجتبى علیه
السلام که از سختترین دورههاى تاریخ اسلام نسبت به پیروان اهلبیت و
طرفداران حق بود، «مسلم بن عقیل» با خلوص هر چه تمام در مسیر حق بود و از
باوفاترین یاران و از خواص اصحاب امام حسن محسوب مىشد. پس از شهادت امام
مجتبى علیه السلام که امامت به حسین بن على علیهماالسلام رسید تا مرگ
معاویه که یک دوره ده ساله بود؛ باز «مسلم بن عقیل» را در کنار امام حسین
علیه السلام مىبینیم. در این دوره بیست ساله، یعنى از شهادت على علیه
السلام تا حادثه کربلا بسیارى از کسان، یا مرعوب تهدیدها شدند یا مجذوب زر و
سیم و فریفته دنیا و صحنه حق را رها کردند و یا به معاویه پیوستند و یا
انزواى بىدردسر را برگزیدند، ولى آنان که قلبى سرشار از ایمان و دلى سوخته
در راه حق داشتند و مسلمانى را در صبر و مقاومت و مبارزه در شرایط دشوار
مىدانستند، امامان حق را تنها نگذاشتند و با زبان و مال و جان و فرزند، به
فداکارى در راه خدا و جهاد فى سبیل الله پرداختند. ارزش و فضیلت پیروان حق
در آن دوره، به خصوص وقتى آشکارتر مىشود که به شرایط دشوار دیندارى و
حقپرستى در روزگار سلطه امویان آگاه باشیم.
حضرت على علیه السلام از
پیامبر اسلام حدیثى را در مدح «عقیل» نقل مىکند که آن حضرت فرمودند: «من
او را (عقیل) به دو جهت دوست دارم: یکى، به خاطر خودش، و یکى هم به خاطر
این که پدرش ابوطالب او را دوست مىداشت.» و در آخر، خطاب به على علیه
السلام فرمود: «فرزند او «مسلم بن عقیل» کشته راه محبت فرزند تو خواهد شد.
چشم مؤمنان بر او اشک مىریزد و فرشتگان مقرب پروردگار بر او درود
مىفرستند.»
معاویه، پس از بیست سال سلطنت استبدادى مُرد. یزید، پس از
معاویه بر سر کار آمد و با تهدید و تطمیع بر اوضاع مسلط شد. مىخواست
اباعبدالله الحسین علیه السلام را هم به بیعت وادار کند، که سیدالشهدا
نپذیرفت و به طور مخفیانه، همراه با جمعى از خانواده خود، شبانه از مدینه
بیرون آمد و به حرم خدا در مکه پناهنده شد، تا در ضمن آن، از فرصت مناسب
ایام حج در جهت آگاهانیدن مردم، بهرهبردارى کند.
سال شصت هجرى بود.
اقامت چهار ماهه امام حسین علیه السلام در مکه و برخورد با مردم و تشکیل
اجتماعات و گفتگوها، مردم را با انگیزه و اهداف امام، از امتناع از بیعت
با یزید، آشنا کرد؛ به خصوص مردم کوفه از اقدام انقلابى امام حسین علیه
السلام خوشحال و امیدوار شدند. مردم کوفه، خاطره حکومت چهار ساله علوى را
به یاد داشتند و در این شهر، شخصیتهاى برجسته و چهرههاى درخشانى از
مسلمانان متعهد و یاران اهلبیت بودند. از این رو نامهها و طومارهاى
مفصلى با امضاى چهرههاى معروف شیعه در کوفه و بصره به امام حسین علیه
السلام نوشتند، که تعداد این نامهها به هزاران مىرسید. کوفیان، گروهى را
هم به نمایندگى از طرف خود به سرکردگى «ابوعبدالله جدلى» به نزد آن حضرت
فرستادند و نامههایى همراه آنان ارسال کردند.
در میان نامهها و
امضاها، نام شخصیتهاى بزرگى از کوفه همچون «شبث بن ربعى» و «سلیمان بن
صرد» و «مسیب بن نجبه» و ... به چشم مىخورد که از آن حضرت مىخواستند
مردم را به بیعت با خود دعوت کند و به کوفه بیاید و یزید را از خلافت خلع
کند.
امام، تصمیم گرفت در مقابل اصرار و دعوتهاى مکرر مردم کوفه، عکس
العمل نشان داده و اقدامى کند. براى ارزیابى دقیق اوضاع کوفه و میزان
علاقه و استقبال مردم و تهیه مقدمات لازم و شناسایى و سازماندهى و تشکل
نیروهاى انقلابى، ضرورى بود که کسى قبلا به کوفه رفته و این ماموریت را
انجام دهد و گزارشى دقیق از وضعیت شهر و مردم، به او بدهد.
حسین بن
على علیهماالسلام در یکى از منازل میان راه، خبر شهادت این سه یار وفادار
خویش را شنید. شهادت «مسلم بن عقیل»، «هانى» بن عروه و عبدالله یقطر،
امام را ناراحت کرد و امام فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» و اشک در
چشمانش حلقه زد. چندین بار، براى «مسلم بن عقیل» و «هانى» از خداوند رحمت
طلبید و گفت: «خدایا براى ما و پیروانمان منزلتى والا قرار بده و ما را در
قرارگاه رحمت خویش جمع گردان، که تو بر هر چیز، توانایى!»
حضرت حسین
بن على علیهماالسلام مناسبترین فرد براى این ماموریت محرمانه را «مسلم بن
عقیل» دید، که هم آگاهى سیاسى و درایت کافى داشت، و هم تقوا و دیانت، و هم
خویشاوند نزدیک امام بود. به نمایندگانى که از کوفه آمده بودند، فرمود:
من، برادر و پسر عمویم «مسلم بن عقیل» را با شما به کوفه مىفرستم، اگر
مردم با او بیعت کردند؛ من نیز خواهم آمد.
این که امام از «مسلم بن
عقیل» به عنوان «برادرم» و «فرد مورد اعتمادم» نام مىبرد، میزان اعتبار
و لیاقت و کفایت مسلم بن عقیل را مىرساند. آن گاه «مسلم بن عقیل» را
طلبید و به او فرمود: به کوفه مىروى، اگر دیدى که دل و زبان مردم یکى است و
آنچنان که در این نامهها نوشتهاند متحدند و مىتوان به وسیله آنان
اقدامى کرد، نظر خودت را بر من بنویس و «مسلم بن عقیل» را وصیت و سفارش
کرد، به این که:
پرهیزکار و با تقوا باش؛ نرمش و مهربانى به کار ببر؛
فعالیتهاى خود را پوشیده دار؛ اگر مردم، یکدل و یک جان بودند و در
میانشان اختلافى نبود، مرا خبر کن.
اعزام «مسلم بن عقیل» و فرستادن
این پیام به کوفه، پاسخى به همه نامهها و دعوتها و طومارها بود. محتواى
پیام امام، در این چند محور، خلاصه مىشود:
1 - تایید کامل از «مسلم بن عقیل» به عنوان برادر، پسر عمو و نمایندهاى مورد اطمینان.
2 - محدوده مسؤولیت «مسلم بن عقیل» در کوفه نسبت به ارزیابى وحدت کلمه و صداقت مردم.
3 - پاسخى به دعوتهاى مکرر، به عنوان اتمام حجت.
4 - درخواست از مردم براى حمایت و اطاعت از «مسلم بن عقیل».
«مسلم
بن عقیل» با گرفتن دو راهنما از مکه به سوى کوفه حرکت کرد. و اینک، «مسلم
بن عقیل»، با شهرى رو به روست، حادثه خیز و پر ماجرا و با گرایشهاى
مختلف؛ شهرى با افکار گوناگون که اگر چه به ظاهر آرام است، اما آرامش قبل
از طوفان را مىگذراند.
شیعیان، دسته دسته به خانه مختار مىآمدند و با
«مسلم بن عقیل» دیدار و بیعت مىکردند و «مسلم بن عقیل» هم نامه امام
حسین علیه السلام را خطاب به مؤمنان و مسلمانان کوفه براى هر جماعتى از
آنان مىخواند.
روز به روز بر تعداد هواداران امام حسین علیه السلام که
با نمایندهاش «مسلم بن عقیل»، بیعت مىکردند افزوده مىشد تا این که پس
از چند روز، به هزاران نفر مىرسید.
با وجود این همه بیعتگران جان بر
کف و انقلابیهاى آماده براى هرگونه فداکارى در راه حمایت حسین علیه
السلام و بر انداختن حکومت یزید، «مسلم بن عقیل»، طى نامهاى اوضاع را به
امام گزارش داد و با بیان شرایط و زمینه مساعد براى نهضت از امام خواست که
به سوى کوفه بشتابد.
اکنون «مسلم بن عقیل»، نگینى در میان حلقه انبوه
یاران است حضورش مایه دلگرمى امیدواران است شکوه و هیبتى دارد، میان
کوفیان جایى و محبوبیتى دارد، و هر شب، صحبت از جنگ است، سخن از شستشوى
لکههاى ذلت و ننگ است کلام از شور جانسوز حقیقتهاست، ز «رفتن»ها و
«ماندن»هاست. ولى دوران آن کم بود و کم پایید، تمام شعلهها ناگه فرو
خوابید ...
یزید براى حفظ سلطه و حاکمیت بر کوفه عنصر ناپاک و سفاک و
خشنى همچون «عبیدالله بن زیاد» را که حاکم بصره بود، انتخاب کرد. «ابن
زیاد» با حفظ سمت، والى کوفه نیز شد. ماموریت ابن زیاد آن بود که به کوفه
برود و «مسلم بن عقیل» را دستگیر کند و سپس او را محبوس یا تبعید کند، یا
به قتل برساند.
مردمى که با «مسلم بن عقیل» بیعت کرده و در انتظار
آمدن حسین بن على علیهماالسلام به کوفه بودند، با ورود ابن زیاد به کوفه،
وضعى دیگر پیدا کردند. فردا صبح که مردم براى نماز جماعت به مسجد آمدند،
ابن زیاد از دارالاماره بیرون آمد و در سخنان خود، خطاب به مردم گفت: «...
امیرالمؤمنین یزید، مرا فرمانرواى شهر و این مرز و بوم و حاکم بر شما و
بیت المال قرار داده است و به من دستور داده که با ستمدیدگان، انصاف و با
محرومان بخشش داشته باشم و به فرمانبرداران نیکى کنم و با متهمان به مخالفت
و نافرمانى با شدت و با شمشیر و تازیانه رفتار کنم. پس هر کس باید بر خویش
بترسد. راستى گفتارم هنگام عمل روشن مىشود؛ به آن مرد هاشمى «مسلم بن
عقیل» هم برسانید که از خشم و غضب من بترسد.»
از این پس، مجراى بسیارى
از حوادث، دگرگون شد و اوضاع برگشت. ابن زیاد، رؤساى قبایل و محلهها را
طلبید و برایشان صحبتهاى تهدیدآمیز کرد و از آنان خواست که نام مخالفان
یزید را به او گزارش دهند، وگرنه خون و مال و جانشان به هدر خواهد رفت.
حزب
اموى، که مىرفت بساطش نابود و برچیده گردد، دیگر بار جان گرفت و آن
تهدیدها و تطمیعها و فریبکاریها و تبلیغهاى دامنهدار، تاثیر خود را
بخشید و والى جدید، توانست با قدرت و قوت و با تمام امکانات جاسوسى و
خبرگیرى و خبررسانى، جوى از وحشت و ارعاب را فراهم آورد. با دستگیریها و
خشونتها و برخوردهاى تندى که انجام داد، بر اوضاع مسلط شد و ورق برگشت.
«مسلم
بن عقیل»، در خانه «مختار» بود که صحنه حوادث به صورتى که یاد شد، پیش
آمد. از آن جا که ابن زیاد، براى سرکوبى انقلابیها به دنبال رهبر این
نهضت؛ یعنى «مسلم بن عقیل» مىگشت، «مسلم بن عقیل» مىبایست جاى امنتر و
مطمئنترى انتخاب کند. این بود که مقر و مخفیگاه خود را تغییر داد و به
خانه «هانى» رفت.
«هانى بن عروه»، از بزرگان کوفه و چهرههاى معروف و
پر نفوذ شیعه در این شهر بود که هواداران و نیروهاى مسلح و سوارهاى که
تعدادشان به هزاران نفر میرسید در اختیار داشت. «هانى»، در آن هنگام حدود
نود سال داشت و افتخار حضور پیامبر را هم درک کرده بود و در زمان
امیرالمؤمنین علیه السلام هم در جنگهاى جمل و صفین و نهروان ملازم رکاب آن
حضرت بود و از اخلاصى والا و وفایى شایسته در حق اهلبیت پیامبر برخوردار
بود.
اینک، بار دیگر موقعیتى پیش آمده بود که «هانى»، صداقت و ایمان و
تعهد خویش را نسبت به حق نشان دهد و در این شرایط خطرناک و اوضاع بحرانى،
پذیراى «مسلم بن عقیل» گردد که در راس نیروهاى شیعى است و تحت تعقیب از
سوى حاکم کوفه.
نهضت «مسلم بن عقیل» و هوادارانش، صورت مخفیترى گرفت و
ارتباط ها پنهانتر انجام مىشد. با تغییر شرایط، کوفه به کانون خطرى براى
انقلابیهاى شیعه تبدیل شده بود که با کمترین غفلتى ممکن بود خطرات بزرگى
پیش بیاید. سیاست کلى «ابن زیاد» نابودى «مسلم بن عقیل» و شکست این نهضت
بود و براى این کار، دو نقشه کلى را در دست اجرا داشت:
1 - جستجو و تعقیب «مسلم بن عقیل» و طرفدارانش.
2 - خریدن سران شهر و چهرههاى با نفوذ.
براى
پی بردن به مخفیگاه «مسلم بن عقیل» و اطلاع از قرارها و برنامهها و
شناختن عوامل مؤثر در نهضت «مسلم بن عقیل»، راهى که از سوى ابنزیاد پیش
گرفته شد، استفاده از یک عامل نفوذى بود که با جاسوسى، اخبار نهضت مسلم را
به حکومت برساند. این عامل نفوذى ابن زیاد کسى جز «معقل» نبود. معقل که
از سرسپردگان حکومت بود، با دریافت سه هزار درهم، مأموریت یافت که به
عنوان یک هوادار «مسلم بن عقیل» و طرفدار نهضت با طرفداران «مسلم بن
عقیل» تماس بگیرد و به عنوان یک انقلابى، که می¬خواهد این پولها را براى
صرف در راه انقلاب و تهیه سلاح و امکانات مبارزه به «مسلم بن عقیل»
تحویل دهد، کم کم به پیش «مسلم بن عقیل» راه یافته و از خانه او و
تشکیلات و افراد مؤثر، گزارش تهیه کرده و به ابن زیاد خبر دهد.
به این
صورت، کم کم این جاسوس ابن زیاد، به خانه هانى هم که پناهگاه «مسلم بن
عقیل» بود راه پیدا کرد و با مسلم ملاقات نمود و پولها را به او تحویل
داد و به تدریج خود را یکى از طرفداران نهضت، جا زد. صبحها زودتر از همه
میآمد و دیرتر از همه میرفت و اخبار درونى نهضت را به عبیدالله زیاد،
گزارش میداد.
با پى بردن به مخفیگاه «مسلم بن عقیل» و مرکزیت نهضت و
افراد مؤثر در جریان مبارزه، ابن زیاد، بیشتر احساس خطر کرد و تصمیم گرفت
که هر چه زودتر دست به کار شود و انقلاب را قبل از آن که به مرحله غیر
قابل کنترلى برسد، درهم شکسته و سران نهضت و مقاومت انقلابیها را در هم
شکند. این بود که نقشه حمله گسترده به نهضت و پیشگامان آن و چهرههاى
سرشناس تشکیلات «مسلم بن عقیل» کشیده شد و اولین گام، دستگیرى «هانى»
بود.
نقش «هانى» در نهضت، بسیار بود؛ از این رو والى کوفه به فکر
دستگیرى «هانى» افتاد تا از این طریق به «مسلم بن عقیل» هم دسترسى پیدا
کند، زیرا میدانست تا وقتى که «هانى»، در محل خود مستقر باشد، بازداشت
«مسلم بن عقیل» عملى نیست و نیروهاى زیادى که در اختیار و در فرمان «هانى»
هستند، مقاومت و دفاع خواهند کرد. پس باید با نقشهای پاى هانى را به
«دارالاماره» بکشد و او را در همان جا زندانى کند تا بین او و «مسلم بن
عقیل» جدایى بیفتد.
«هانى» به بهانه مریضى پیش «عبیدالله زیاد»
نمیرفت، تا این که ابن زیاد، چند نفر را در پى او فرستاد و با این بهانه
که والى کوفه میخواهد تو را ببیند، او را به دارالاماره بردند.
ابن
زیاد، با جوش و خروش، براى مردم، سخنانى تهدیدآمیز، همراه با تطمیع، بیان
میکرد. قساوت و خشونت از گفتارش میبارید. بیشترین تهدید، نسبت به کسانى
بود که به «مسلم بن عقیل» پناه دهند و مژده جایزه به کسى داد که «مسلم بن
عقیل» را یا خبرى از او را نزد او بیاورد. «مسلم بن عقیل» نایب و نماینده
حسین بود. نسخهاى برابر با اصل. تصمیم گرفته بود کربلایى در کوفه بر پا
سازد، و حماسهاى به یاد ماندنى و درسى عظیم از قدرت رزمى و روحى یک
«مؤمن» در تاریخ، بر جاى بگذارد. و این چنین کوفه که به خاطر نهضت براى
«مسلم بن عقیل» «وطن» شده بود، اینک به غربت تبدیل شده است. «مسلم بن
عقیل» بییاوری چون «هانی».
و «مسلم بن عقیل»، غریبى در وطن! «مسلم
بن عقیل» براى یافتن خانهاى که شب را به روز آورد و در پناه آن، مصون
بماند، در کوچهها غریبانه میگشت و نمیدانست به کجا میرود.
و اما
در کوفه، همه درها به روی «مسلم بن عقیل» بسته بود و هر کس، سوداى سلامت و
آسایش خویش را در سر داشت. تا این که پس از چند روز آوارگی در محله «بنى
بجیله» زنى به نام «طوعه» به مسلم پناه داد. پسر طوعه، بر خلاف مادرش از
هواداران «ابن زیاد» بود. شب که به خانه آمد، از حرکات و رفتار مادر،
متوجه اوضاع غیرعادى شد. با کنجکاوى فراوان بالأخره فهمید که مهمانِ
خانهشان کسى جز «مسلم بن عقیل» نیست. بسیار خوشحال شد، که اگر به والى
شهر خبر دهد، جایزه خواهد گرفت. گرچه به مادرش قول داد و تعهد سپرد که به
کسى نگوید.
سلام خدا و فرشتگان و پاکان، بر روح بلند حضرت «مسلم بن
عقیل» و «هانی بن عروه» باد، که شرط وفا و جوانمردى را ادا نمودند و جان
خویش را فداى رهبر و مولایشان سیدالشهدا علیه السلام کردند. و درود بر همه
ادامه دهندگان راهشان، که راه «حق» و «آزادى» است.
و سپاهیان ابن زیاد
شبانه به قصد جان «مسلم بن عقیل» به خانه طوعه یورش بردند. حضرت «مسلم بن
عقیل» یک تنه در برابر انبوهى از سپاهیان ابن زیاد ایستاده بود و
دلیرانه مقاومت و جنگ میکرد. هر هجومى را با شمشیر دفع میکرد و هر مهاجمى
را ضربتى کارى میزد. «مسلم بن عقیل»، تصمیم داشت که تا آخرین قطره خون و
تا واپسین دم و تا شهادت بجنگد، اما اطرافش را گرفتند و در یک حلقه محاصره
از پشت سر، نیزهاى بر او زده و او را به زمین افکندند و بدین گونه، اسیرش
کردند. طبق برخى از نقلها سر راهش گودالى کندند و «مسلم بن عقیل» در آن
افتاد و اسیر شد. «مسلم بن عقیل» را گرفتند؛ آزادهاى که در اندیشه نجات
آن اسیران بود، خود، در دست آنان گرفتار شد. او را به سوى دارالاماره بردند
و ورقى دیگر از حماسه در پیش دیدگان تاریخ، نمودار شد.
حضرت «مسلم بن عقیل» با خرسندی از تقرب به مقام والای شهادت خود، دشمنان را ندا داد:
من امروز، از خُم خون، میچشم شهد شهادت را ولى خرسند و خشنودم که مرگم جز به راه حق و قرآن نیست.
از
این مردن سرافرازم که پیش باطل و بیداد نیاوردم فرود، این سر نکردم سجده
بر دینار، نسودم لحظهاى پیشانیام بر زر، کنون در چنگ این دشمن، شرافتمند
میمیرم که من، مردانه جنگیدم و بر مرگ دلیران و جوانمردان نمیبایست
گرییدن.
ولى ناگاه «مسلم بن عقیل» را گریه فرا گرفت، و گفت: «انا لله و
انا الیه راجعون» یکى از سران سپاه ابن زیاد، از روى طعنه، گفت: کسى که
در پى این کارها باشد، بر این پیشامدها نباید گریه کند. «مسلم بن عقیل»
گفت:
«به خدا سوگند! گریهام براى خویش و به خاطر ترس از مرگ نیست،
بلکه گریه من براى خانوادهام و براى حسین بن على و خانواده اوست، که به
سوى شما میآیند.»
در زیر برق سرنیزهها، آن اسیر آزاده تشنه لب، و آن
آزاده گرفتار را نگهداشته بودند. هم به سرنوشت افتخارآمیز خویش میاندیشید و
هم به فکر کاروانى بود که به سوى همین کوفه در حرکت بود و سالار آن
قافله، کسى جز اباعبدالله الحسین علیه السلام نبود. «مسلم بن عقیل» را به
بالاى دارالاماره میبردند، در حالى که نام خدا بر زبانش بود، تکبیر
میگفت، خدا را تسبیح میکرد و بر پیامبر خدا و فرشتگان الهى درود
میفرستاد و میگفت:
خدایا! تو خود میان ما و این فریبکاران نیرنگ باز که دست از یارى ما کشیدند، حکم کن!
شکوه
و عظمت «مسلم بن عقیل» در آن اوج و بر فراز آن سکوى شهادت و معراج، دیدنى
بود. گرچه آنان، این قهرمان اسیر و دست بسته را با تحقیر و توهین براى
کشتن به آن بالا برده بودند، لیکن عزت مرگ شرافتمندانه در راه حق، چیز
دیگرى است که دیدههاى بصیر و دلهاى آگاه، شکوهش را مییابند. با ضربت
شمشیر، سر از بدنش جدا کردند، و ... پیکر خونین این شهید آزاده و شجاع را
از آن بالا به پایین انداختند و مردم نیز هلهله و سر و صداى زیادى به پا
کردند.
پس از شهادت «مسلم بن عقیل»، به سراغ «هانى» رفتند و با دو
ضربت، سر این انسان والا و حامى بزرگ «مسلم بن عقیل» را از بدن جدا کردند.
در حالی که این چنین با خدای خود میگفت: «بازگشت به سوى خداست. خدایا
مرا به سوى رحمت و رضوان خویش ببر!»
آن فرومایگان، بدن هانى را هم به
طنابى بستند و در کوچهها و گذرها بر خاک کشیدند. خبر این بیحرمتى به همه
رسید. اسب سوارانشان حمله کردند و پس از درگیرى با نیروهاى ابن زیاد بدن
«هانى» و «مسلم بن عقیل» را گرفتند و غسل دادند و بر آنها نماز خواندند و
دفن کردند، در حالى که جسد «مسلم بن عقیل»، بیسر بود. آن روز، تنى چند از
سرداران اسلام هم دستگیر شده و به شهادت رسیدند و اجساد مطهرشان در کنار
آن دو قهرمان رشید به خاک سپرده شد و در روز نهم ذیحجه، کربلاى کوچکى در
کوفه بر پا شد و یادشان به جاودانگى پیوست.
در پى این شهادتها که وضع
کوفه این گونه بحرانى و اوضاع نامساعد بود، کاروان امام حسین علیهالسلام
هم که از مکه به سوى کوفه حرکت کرده بود به سوى این شهر میآمد.
حسین
بن على علیهماالسلام در یکى از منازل میان راه، خبر شهادت این سه یار
وفادار خویش را شنید. شهادت «مسلم بن عقیل»، «هانى بن عروه» و «عبدالله
یقطر»، امام را ناراحت کرد و امام فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» و
اشک در چشمانش حلقه زد. چندین بار، براى «مسلم بن عقیل» و «هانى» از
خداوند رحمت طلبید و گفت: «خدایا براى ما و پیروانمان منزلتى والا قرار بده
و ما را در قرارگاه رحمت خویش جمع گردان، که تو بر هر چیز، توانایى!» آن
گاه نامهاى را که محتوایش گزارش شهادت آنان و دگرگونى اوضاع کوفه بود
بیرون آورد و براى همراهان خود، خواند و گفت: هر کس از شما میخواهد
برگردد، برگردد، از جانب ما بر عهده او پیمان و عهدى نیست...
آرامگاه
حضرت «مسلم بن عقیل»، این شخصیت والا مقام در بیرون باروى - دیوار - مسجد
کوفه و در سمت جنوب شرقى آن قرار دارد که به وسیله راهرو کوتاهى از مسجد
میتوان به درون صحن آن قدم نهاد. حرم حضرت «مسلم بن عقیل» علیه السلام
فضاى وسیعى در شرق مسجد کوفه را در برگرفته و از گنبد طلایى بزرگ و چندین
رواق و شبستان و ایوان تشکیل شده است و در برابر حرم حضرت «مسلم بن عقیل» و
در سمت شمالى صحن او آرامگاه هانى بن عروه قرار دارد.
سلام خدا و
فرشتگان و پاکان، بر روح بلند حضرت «مسلم بن عقیل» و «هانی بن عروه» باد،
که شرط وفا و جوانمردى را ادا نمودند و جان خویش را فداى رهبر و مولایشان
سیدالشهدا علیه السلام کردند. و درود بر همه ادامه دهندگان راهشان، که راه
«حق» و «آزادى» است.
مأخذ:
تاریخ طبرى
نفس المهموم شیخ عباس قمى (رحمت الله علیه)
ارشاد شیخ مفید (رحمت الله علیه)
www.aligold.com
پنج شنبه 12/8/1390 - 22:38