• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 549
تعداد نظرات : 2853
زمان آخرین مطلب : 3394روز قبل
خاطرات و روز نوشت

 

سلام سلام سلام

تو زندگی همه ما روزهای تلخ و شیرین بوده ، هست، و خواهد بود.
روزهایی که با اتفاقات تلخ و شیرینشون بخشی از زندگی ما خواهند شد.
همون روزهایی که بعد از گذشت سالها، بازهم میشه به اونها نگاهی انداخت.
دیروز داشتم دفترچه خاطراتم رو مرور میکردم!
تعجب میکنید اگه ببینید یک پسر اهل خاطره نویسی باشه ؟!
( مگه ما دل نداریم!! )
.
خوب میگفتم ،داشتم یکی از این دفترچه های خاطرات رو از اولش بازخوانی میکردم.
یکی از این اتفاقات شیرین رو از خاطرات دانشجویی برای شما تعریف میکنم، و
امیدوارم بتونه غنچه لبخندی بر چهره شما بنشونه.


***

امشب ، شب امتحان زبان بود و من هنوز هیچ چیزی نخونده بودم .هی از اول ترم به خودم گفتم که : مهندس جان ! این دروس ترم اول رو خوب بخون ، بذار مشت محکمی باشد بر دهان استکبار !! ، ولی کجا بود گوش شنوای دانشجو ،البته رفیق ناباب هم بی تأثیر نبود !
نیت کرده بودم که از سر شب تا خودِ صبح درس بخونم، ولی چی شد !
.
.
صدای چی میاد علی ؟
چه خبره ؟
دعواست ؟
اگه دعواست بگو من حوصله کتک خوردن ندارم ها !
( علی هم اتاقیم بود ) با خنده های ناتمومش پاشد که بره و ببینه چه خبره.
علی : سعید پاشو بیا ببین اینجا چه خبره ! انگار همه محله اومدن تو حیاط ما ،
تازه برق همه جا هم رفته !
من : چی داری میگی مهندس ، برق کجا رفته ؟!!!
اصلا" بگو ببینم اگه برق رفته تلویزیون چطوری روشنه ؟ با ذغال ؟
رفتم ببینم سرکارم گذاشته یا نه ، که از تعجب دهنم باز موند. برق از تمام محله
رفته بود ، بجز تیرهای برق و منزل صاحب خونه ما ، و ایضا" منزل دانشجویی ما
!!!
همسایه ها هم متعجب از این موضوع اومده بودن تا از ماجرا سر در بیارن،اما
صاحبخونه هر جوری که بود اون ها رو بدرقه کرد و فرستاد دنبال نخود سیاه !!
شاعری شیرین سخن که اسمش یادم نیست چقدر زیبا گفته که :

چنین است رســــــم ســـــرای درشت
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت

یعنی اینکه ، هنوز نیم ساعت از رفتن همسایه ها نگذشته بود که دیدیم باز هم سرو کله شون پیدا شد. حضور غیر منتظره همسایه ها در حیاط خانه ما همانا و رفتن برق از منزل نورانی ما همانا ، و ایضا" ریخته شدن چایی تازه دم بر روی کتاب ما هم همانا !!
ما که دیگه امشب چایی مون رو ریختیم و الکمون رو هم آویخیتیم ، پس رفتیم که
سر از کار این جماعت در بیاریم ،اما دوباره دهان گرامی از تعجب باز موند !
این بار برق در تمام محله بود ، بجز تیرهای برق ، منزل صاحب خانه ما ، و ایضا"
منزل دانشجویی ما !!!
.
.
خدا رو شکر که از اول ترم ، فقط همین یه امشب رو نیت کرده بودم درس بخونم،که اون هم اینجوری شد.
الان هم که دیگه از بس خندیدیم ،حوصله درس خوندن نداشتم،گفتم بیام و بنگارم
هر آنچه که امشب بر سر ما مظلومان تاریخ آمد!
امتحان فردا رو هم با توکل به آیه ای از قرآن سپری میکنیم که میفرماید :

و أمروهم شوری بینهم (بخشی از آیه 38 - سوره شوری)
و کارشان را با مشورت یکدیگر انجام میدهند


*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

jade2oosti@gmail.com

يکشنبه 5/10/1389 - 11:52
اخبار

معرفی دوستان جدید هفته قبل :

از اونجایی که من همیشه آنلاین نیستم ،ممکنه  بعضی از دوستان جدید از قلم افتاده باشند. پس از این عزیزان عذر خواهی میکنم.

 

 یاس خاكی

MRM1992

esali20

ganjbakhshm1

 phantomha 

 ghalebandi_m 

aminzand

 

 

mratashi1

 

zaman1352

 

maryambahar

 

phantomha

 

 khersi

 

haji14000

 

ghalebandi_m

 

ganjbakhshm1

 

farhodi

 

aminzand


*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با نظری یادشان کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

سه شنبه 30/9/1389 - 12:31
خاطرات و روز نوشت

 

دیده ای که می گویند شب یلدا مهم است، چون بلند ترین شب سال است.
می بینی یک دقیقه طولانی بودنِ یک شب چقدر برای ما ارزش دارد ؟!
می بینی برای همین یک دقیقه چه کار ها که نمی کنیم ؟!
اما افسوس ...
افسوس دارد زمانی که می بینی چه دقیقه هایی که طولانی شد و برایمان مهم
نشد.
افسوس دارد زمانی که می بینی چه یلدایی آمده و پایان نمی پذیرد.
شب طولانی می شود ،
آفتاب طلوع نمی کند ،
و نتیجه اش ،
سرد شدن انتظارمان برای ظهور خورشید.
لااقل خوب است که یقین داریم این یلدای فراق هم سحری خواهد داشت . . . .
پس بتاب ای آفتاب پنهان هستی که یقین دارم شب یلدای تو نیز سحر خواهد
شد،
حتی اگر آن یلدا ،
غیبت کبری باشد ...

*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

jade2oosti@gmail.com

سه شنبه 30/9/1389 - 10:50
رويا و خيال

 

سلام
دیدین که این هدفمند کردن یارانه ها هم ، شده یک سوژه ی غیر اخلاقی برای
فرصت طلب ها !!
دوستی میگفت که خواب دیده است که ، صاحبخانه اش طی یک عملیات غافلگیر
کننده و ایزایی ،اقدام به افزایش اجاره بهای منزل خود کرده است.شایان ذکراست که زمان تمدید اجاره نامه این دوست بدشانس ما ، درست با اولین روز هدفمند شدن یارانه ها منطبق شده بود !

 

خواب دیدم صاحب این خانه ام
باز گفت : بر او دهم یارانه ام !
تا که کابوسم بدین جایش رسید
خواب من همسان یک کفتر پرید !

 


به خبری که هم اکنون به دستم رسید توجه بفرمایید :
بابا عجب مرامی داره این صاحبخونه عزیز ایشون ،
اصلا" اجاره بهای منزلش رو اضافه نکرده .
اخلاق ورزشی که میگن یعنی این !

*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با نظری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

jade2oosti@gmail.com

دوشنبه 29/9/1389 - 20:37
خانواده

 

ماهتاب ، ای ماهتاب ، ای ماهتاب
                                                سر فـــرو بر در افق ، دیگر متاب
تا که روزآمد به پایان ، شب رسید
                                               جان زینب بارهــــا ، بر لب رسید
بــــــود امشب با دلـــــــی افروخته
                                               پاســـــــــدار خیمه هـــــای سوخته
بارهــــــا جان از تنش پرواز کرد
                                                 این نمازش ، بی حسین آغاز کرد


سلام
آرزومند قبولی عزاداری های شما هستم.
عاشورای امسال هم گذشت و برگی دیگر از تاریخ دین ، ورق خورد.
شاید بد نباشه اگه ما هم کمی ورق بخوریم !
شاید بد نباشه اگه بدونیم ،
امام حسین (ع) همه همرزمانشون رو با قرآن بدرقه کردند.
شاید بد نباشه اگه بدونیم ،
امام حسین (ع) بعد از شهادت همرزمانشون ، با قرآن به استقبال اونها میرفتند.
شاید بد نباشه اگه بدونیم ،
امام حسین (ع) بعد از شهادت ، بر روی نیزه قرآن خواندند.
قرآن همیشه با حسین بود و حسین همیشه با قرآن.
.
.
ما چطور ؟
بجز شبهای احیا ،
بجز سر سفره عقد ،
بجز روی داشبورد ماشین ،
بجز زمان خونه خریدن ،
بجز زمان سفر ،
و ...
دیگه چه مواقعی از قرآن استفاده کردیم ؟!
که به قول آقای پناهیان :
این جاها دقیقا" همون جایی هست که قرآن خوانده نمیشود !
پس بیایید با هم دیگه ورق بخوریم واز امروز کمی تغییر کنیم.

 


حسین است همــدم قرآن و قرآن ، با حسین
حتی زمانی کزجفا ،گردیده است تنها حسین
گر که خواهی نیک گردد سرنوشتت عاقبت
بیشتر قرآن بخـــــــوان ، تا بمانی با حسین

 


*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

jade2oosti@gmail.com

پنج شنبه 25/9/1389 - 23:51
آلبوم تصاویر

جاده دوستی شما را به دیدن بخشی از آرشیو خصوصی عکس خود دعوت میکند.

اگر مایل به ادامه این کار هستید جاده دوستی را مطلع نمایید.

در ضمن ازاینکه عکس ها به دلیل حفظ مالکیت اثر برچسب خورده اند ، از شما پوزش می طلبم.

 

 

 

  

 

 

 

 

و امان از پویشگر (اسکنر) بی کیفیت !

*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر از تصاویر لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

دوشنبه 22/9/1389 - 18:21
آلبوم تصاویر

جاده دوستی شما را به دیدن بخشی از آرشیو خصوصی عکس خود دعوت میکند.

اگر مایل به ادامه این کار هستید جاده دوستی را مطلع نمایید.

در ضمن ازاینکه عکس ها به دلیل حفظ مالکیت اثر برچسب خورده اند ، از شما پوزش می طلبم.

 

 

 

 

 

 

*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر از تصاویر لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

دوشنبه 22/9/1389 - 18:11
اخبار

 

شبهای محرم بهانه ایست برای پخش برنامه ای با عنوان « اشک مهتاب » از شبکه اول سیما که میخواهد بیننده را با حال و هوای محرم آشناتر کند. این برنامه واسطه ایست برای راهی کردن چهل دل پاک به زیارت کربلای حسین.اگر میخواهید به صاحب خانه اعلام کنید که مایل به زیارتش هستید ، کافیست عبارت زیر را از طرف خودتان تکمیل نمایید و به شماره

30000115

پیامک کنید:

به امام حسین (ع) قول میدهم که ، ...

 

شاید من هم وسیله ای باشم برای این که شما بلیط زیارت را دریافت کنید. پس ، التماس دعا


*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

jade2oosti@gmail.com

دوشنبه 22/9/1389 - 17:42
شعر و قطعات ادبی

 

از حسین آمـــــــــــــوز این آزادگی
این ز خــــــــود بگذشتن و دلدادگی

 

اینچنین یک دهـــــر را افسون شدن
وز برای کــــــــردگار مجنون شدن

 

کیست آنکه میدهـــــــــــد دل را شفا
از غـــم و از غصه و ، از این جف
ا

 

کیست آنکه شـــــــافع روز جزاست
پـــــــور حیدر یادگار مصطفی ست

 

کیست آنکه میدهد خونــــــش به دین
تا شـــــود سیراب دینش بیش از این

 

گر خلیل فرزند خود تا مـــــــرز قربانگاه برد
این حسین شش ماهه را داخل به قربانگاه برد

 

آن خلیل گشـــــــت و فقط در لفظ قربانی گرفت
لیک خالق از حسین ، شش ماهه قربانی گرفت

 

گـــر که عیسی میتوانست چند تن احیا کند
این حسین با کربلایش یک جهان احیا کند

 

کشتی نوح ،بر اهل زمان یک منجی است
لیک مولا ،کشتی تو تا ابد یک منجی است

 

معجز موســــــی که بودســـــــت آن ید بیضایی اش
دست شاه کربلا را خون اصغرمیکند خضرائی اش

 

این حسین کیست که عالـــــم همه دیوانه او
برتراز نوح و خلیل و ، پورعمران ست او

 

این حسین را عاقبت تفســــیر باید ، کردگار
چون دگر مردی چنین ، دیگر نبیند روزگار

 

 

ابراز محبتی در رثای سالار شهیدان

شعر : جاده دوستی

*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

دوشنبه 22/9/1389 - 17:36
خانواده

ازش پرسیدن :
برای چی میری مسجد ؟
حتما" توی این محله آشنا هستی،برای همین میری مسجد. درسته ؟
جواب داد :نه ،
اتفاقا" من اینجا غریبه هستم ، کسی رو نمیشناسم.
دوباره پرسیدن :
پس حتما" شام خوبی میدن که میری مسجد، درسته ؟
جواب داد : نه ، چرا برای شام برم ،
غذا توی خونه آماده هست ، ولی باز هم میام مسجد.
این بار پرسیدن ؛
پس برای چی میای مسجد ؟
تو که وضع ظاهریت نشون میده ، اهل مسجد نیستی.
لبخندی زد و جواب داد :
توی صحرای کربلا ، خیلی از اونهایی که اومدن و جزء سپاه عمر سعد شدن،
حتی سلاحشون رو بیرون نیاوردن،
یک نیزه پرتاب نکردن،
حتی یک سنگ ریزه هم سمت امام و یارانش ننداختن.
ولی با این حال بچه هایی که همراه امام اومده بودن،
وقتی این همه آدم رو میدیدن که برای جنگ با اونها آماده شدن ،
مضطرب میشدن و می ترسیدن.
من اومدم اینجا، توی مسجد بشینم ،
تا بگم اگه توی کربلا نبودم ،
الان که هستم ،
حداقل من جزء سیاهی لشگر سپاه امام به حساب بیام.
تا این بچه ها کمتر بترسن و ببینن که امام خیلی هم تنها نیست .
اینجوری شاید به خاطر سیاهی لشگر بودن ، سیاهی کارنامه من هم پاک بشه.
من ،
برای این میام مسجد ...

*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

دوشنبه 22/9/1389 - 10:59
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته