شرح حدیث / صفات دوست ایمانی
شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیهالسلام توسط حضرت آیتالله العظمی خامنهای در ابتدای جلسه درس خارج فقه ِ بیست و یكم دیماه 89 (ششم صفر 1432).
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَیْنِ فَإِنْ كَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْر»
شافی، صفحهى 652
فى الكافى، عن الصّادق (علیهالسّلام): «اختبروا اخوانكم بخصلتین». اخوان، منظور مطلق معاشرین، علىالظاهر نیست. یعنى آن كسانى كه میخواهید به عنوان برادران خود و افرادى كه با آنها صداقت دارید، افراد نزدیك، كسانى را كه به این عنوان میخواهید انتخاب كنید، این دو صفت را در آنها حتماً ملاحظه كنید. «فان كانتا فیهم»؛ اگر این دو صفت در آنها بود، چه بهتر؛ «و الّا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب». عَزَبَ یعنى فاصله گرفتن، از آنها رو پوشاندن. [مثل] «لایعزب عنه مثقال ذرّة»(1) كه در قرآن كریم هست. دورى كنید از آنها. از آنها رو بپوشانید و دورى كنید.
این دو صفت چیست؟ «محافظة على الصّلوات فى مواقیتها». یكى این [كه محافظ نماز باشند]. در مواقیت، لابد مراد مواقیت فضیلت است؛ و الّا مطلق مواقیت اگر مورد نظر باشد، ولو آخر وقت، اینكه خب، اگر كسى نكند این كار را، فاسق است. میخواهند بفرمایند كه اهل نماز در وقت خود باشد، یعنى وقت فضیلت. مرحوم آقاى بهجت (رضوان اللَّه علیه) -[كه] مكرر این را از ایشان ما شنیدیم، هم خودمان شنیدیم، هم بالواسطه دیگران هم نقل كردند- میگفتند استادشان - علىالظّاهر مرحوم آقاى قاضى مثلاً - به ایشان گفتند كه اگر كسى نماز اول وقت را مراقبت بكند، من ضامنم براى نجات او، یا براى مثلاً رسیدن او به درجات بالا؛ یك همچین تعبیرى. بنده یك وقت از ایشان پرسیدم كه لابد نماز خوب دیگر؟ گفتند: خب، بله؛ نماز درست و حسابىِ با توجه، در اول وقت. اگر این را كسى مراعات بكند، این خودش یك عاملى است كه انسان را عروج میدهد و به مراتب بالاى توحیدى میرساند. یكى این.
«و البرّ فى الاخوان فى العسر و الیسر». صفت دوم هم یك صفت اجتماعى است. اوّلى صفت فردى بود، بینه و بین اللَّه بود؛ این دومى بینه و بین النّاس است. كسى باشد كه صفتش این باشد، كه به برادرانش نیكى میكند؛ هم در عسر، هم در یسر. حالا این عسر و یسر، چه عسر و یسر خود انسان، ولو در عسر هم باشد، سختى هم باشد، بالاخره كمك میكند؛ حالا تنگدستى دارد، مالى ندارد كه كمك بكند، اما میتواند تسلا بدهد، با زبان كمك كند، با آبرو كمك كند؛ هم ممكن است مراد عسر و یسر خود این كمك كننده باشد، هم عسر و یسر آن كمك شونده باشد؛ چون بعضىها هستند، به انسان حاضرند كمك كنند، وقتى كه حال انسان خوب است؛ وقتى اقبال به سمت كسى هست، حاضرند به او كمك كنند؛ محبت میكنند، كمك میكنند؛ به مجرد اینكه اقبال از او رو برگرداند، اینها هم رو برمیگردانند. بله، وقتى كه اقبال از او ادبار كرد، اینها هم ادبار میكنند. نه، اینجور نباشد؛ در همهى حالاتِ برادرش به او كمك كند و نیكى كند.
1) سبأ: 3
http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=10841