• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 639
زمان آخرین مطلب : 3465روز قبل
بهداشت روانی
مبارزه با عوارض پیری
وقتی سالمندی از راه می‌رسد فكر می‌كنی دنیا دارد به آخر می‌رسد. این حرف ناهید ـ ش، بانوی 78 ساله است كه همسرش را نیز مدتی است از دست داده است. ناهید خانم كه 2 سال پیش دچار این فقدان شد، مدتی را به افسردگی سر كرد تا توانست خود را با آن مشكل وفق دهد. او به كانون‌های سالمندی پیوست و به كلاس نهضت سوادآموزی رفت تا توانست موقعیت جدید را قبول كند.

ژیلا میرلاشاری از دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در پژوهشی وضعیت تطابق سالمندان با مشكلات سالمندی را بررسی می‌كند. او اعتقاد دارد فراگیری یك كار جدید می‌تواند سازگاری شما را با روزهای تنهایی افزایش دهد.

اشتغال به كارهایی مثل كشاورزی در باغچه و باغ و نویسندگی، پرداختن به صنایع دستی و كارهای هنری، حتی كمك به نگهداری از نوه‌ها می‌تواند احساس مفید بودن را در فرد زنده كند.

روح و جسم سالم با تغذیه

تغذیه درست در هر زمان می‌تواند برای فرد در همان موقعیت انرژی بخش باشد.

مادربزرگ‌ها اغلب می‌دانند وقتی‌ سن بالاتر می‌رود چه غذاهایی بیشتر مناسب آنهاست.

آنها سوپ و غذاهای بخارپز و انواع آش را ترجیح می‌دهند. از سرخ كردنی پرهیز می‌كنند و غذاهای سنگین نمی‌خورند. این رویه درست است. فقط دقیق‌تر آن چیزی است كه متخصصان تغذیه توصیه می‌كنند.

از طریق تغذیه صحیح می‌توان افسردگی را كاهش داد. غذاهایی كه پروتئین بالا، كربوهیدرات پایین و چربی كمتری دارند مناسب‌ترند.

خوردن غذاهایی در حجم كمتر و وعده‌های بیشتر جهت تنظیم قند خون در یك حد مناسب با استفاده بیشتر از موادی مثل ماهی در تمام افراد بخصوص سالمندان توصیه می‌شود. مطالعاتی كه در دانشگاه كوبیو در كشور فنلاند انجام شده است نشان می‌دهد، افرادی كه در هفته كمتر از یك بار ماهی می‌خورند 31 درصد بیش از كسانی كه بیش از یك بار در هفته ماهی می‌خوردند احتمال ابتلا به افسردگی متوسط تا شدید را دارند.

آموزش تهیه غذای مناسب، سالم و سریع كه با توجه به مشكلات جویدن، بلعیدن و هضم غذا برای سالمند مناسب باشد و نیز كمترین تداخل دارویی و غذایی را سبب شود در ارتقای سلامت فرد مفید است. استفاده نكردن از الكل، سیگار و مواد مخدر از توصیه‌های دیگری است كه سالمندان باید به آن توجه داشته باشند.

همراهی خانواده با سالمندان

همیشه با خانواده بودن نشانه تنها نماندن سالمندان نیست، اما خوب است بدانید همراهی خانواده با سال‌های پیری سالمند كمك زیادی به تحمل شرایط می‌كند.

ژیلا میرلاشاری، كارشناس دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی اعتقاد دارد: همراهی با افراد خانواده و زندگی با آنان و ملاقات‌های مكرر می‌تواند میزان تنش و فشارهای روحی و جسمی سالمند را كاهش دهد. ضمنا آموزش به افراد خانواده در رابطه با تغییرات جسمی و روحی - روانی سالمندان و آگاه كردن آنها از احتمال بروز زوال عقل و چگونگی كنار آمدن با این مساله روش‌های مناسب تغذیه و آشنایی با نیازهای جسمی و روحی - روانی این دوران در تطابق بیشتر سالمندان با شرایط موجود تاثیر بسزایی دارد.

سالمندی و مراقبت مناسب

تقریبا 86 درصد از سالمندان بیماری مزمنی همراه با درد دارند. این گروه بیش از بقیه گروه‌های سنی در معرض درمان و مراقبت‌های نا مناسب هستند؛ اما با علم امروزه بیشتر از بقیه گروه‌های سنی در معرض درمان و مراقبت‌های نا‌مناسب هستند.

همراهی با افراد خانواده و زندگی با آنان و ملاقات‌های مكرر می‌تواند میزان تنش و فشارهای روحی و جسمی سالمند را كاهش دهد

اما با علم امروزه باید درد در این افراد حداقل به‌حدی برسد كه كیفیت زندگی آنان را تحت‌الشعاع قرار ندهد. مراجعه به پزشك و استفاده از مسكن‌های تجویز شده می‌تواند برای بهبود كیفیت زندگی سالمند موثر باشد. حتی اگر پزشك نتوانسته برای كاهش درد فرد به اندازه كافی موثر باشد مراجعه به متخصص درمان درد و سود جستن از روش‌های غیردارویی دركاهش درد موثراست.گرچه برخی این باورغلط را دارند كه پیری با درد هم معناست اما استفاده از روش‌های خود مراقبتی مثل ماساژ، آب گرم، تمركز، تنفس‌های صحیح و ورزش زیر نظر افراد متخصص نیز می‌تواند در كاهش درد بسیار مفید باشد.

استفاده از وسایل كمكی می‌تواند محدودیت‌های حركتی بیماران را جبران كند. ‌فیزیوتراپی و ورزش‌های صحیح و منظم نیز می‌تواند محدودیت حركت را در سالمندان كاهش دهد.

سالمندان با ورزش‌های گروهی با همسالان و اقوام خود می‌توانند عملكرد جسمی، روحی و روانی خود را ارتقا دهند. بررسی‌های انجام شده روی بیماران افسرده نشان می‌دهد كه 16 هفته درمان و بازنگری مجدد بعد از 6 ماه احتمال عود افسردگی در بیمارانی كه فقط از داروهای ضدافسردگی استفاده می‌كردند را در مقایسه با بیمارانی كه از این دارو‌ها همراه با ورزش یا فقط ورزش استفاده می‌كرده‌اند بیشتر بوده است.

حمایت‌های اجتماعی نیز از دیگر مسائلی است كه به سالمندان در تطابق بهتر با وضعیت سالمندی‌شان كمك می‌كند.

گسترش ارائه خدمات به بیماران در منزل و تحت پوشش بیمه بردن این خدمات با هدف كاهش بستری شدن مجدد بیماران در بیمارستان می‌تواند به توانمندسازی سالمندان كمك شایانی كند.

مكان‌هایی برای مشاوره پرستاری برای سالمندان و راهنمایی و حمایت آنان چیزی است كه باید به آن توجه شود. حمایت از این قشر در مقابل آسیب‌های سالمندی آنان را از نظر اقتصادی، روحی و اجتماعی تقویت می‌كند.

خنده درمانی یكی دیگر از مواردی است كه این روزها كلینیك‌های مبارزه با درد در مورد آن كار می‌كنند و بررسی‌ها نشان می‌دهد‌ این نوع درمان در تحمل درد و فشارهای روانی تا حد زیادی موثر بوده است.

ماندانا ملا‌علی


يکشنبه 25/2/1390 - 13:5
نوجوان و جوان
تربیت جوانان برای روزهای پیری
خوب اگر بگویم این مطلب را امروز برای نوه‌ها و بچه‌های شما سالمندان نوشته‌ام تعجب نكنید. نكاتی كه امروز باید بخوانید و به نوه‌هایتان بگویید آنها را سالمندانی قوی و سلامت و با عمری طولانی بار خواهد آورد.

بچه‌ها را ورزشكار بار بیاورید:‌ ورزش كردن از همان دوران كودكی سبب می‌شود كه استخوان‌های كودكانتان قوی شود. اگر كودكانی نوجوان و جوانانی زیر 30 سال دارید به آنها بگویید از آخرین فرصت‌هایشان برای ساختن استخوان‌هایی محكم در دوران سالمندی كمك بگیرند. آنها می‌توانند رژیم لبنیات خود را داشته باشند و با ورزش‌هایی مثل دویدن و پیاده‌روی روزانه به برداشت كلسیم توسط استخوان‌ها و دندان‌ها كمك كنند.

تنقلات را محدود كنید: تنقلات می‌تواند چیزهای سالمی باشد كه به رشد بچه‌ها كمك می‌كند به جای آن به بچه‌ها چه می‌دهیم؟ انواع چیپس و پفك. سوسیس و كالباس هم كه از همان دوران كودكی مواد سرطان‌زا را در بدن كودكان ذخیره می‌كند.

خوراكی‌هایی كه با رنگ‌های خوراكی رنگ شده‌اند چقدر قابل اعتماد هستند. در عوض چیپس و پفك و تنقلاتی كه ارزش غذایی ندارند و احتمال ابتلا به سرطان در سنین بالا را افزایش می‌دهند، جیب كودكان را پر از كشمش و فندق و بادام كنید و آنها را به تغذیه با این مواد آن هم به صورت خام و طبیعی عادت دهید. با این مغز‌ها یا پودر نارگیل و عسل، شیرینی‌های خوشمزه درست كنید و ذائقه بچه‌ها را با غذاهای سالم‌تر آشتی دهید. چیزهایی كه شما نمی‌خورید برای بچه‌ها نیز محبوب نخواهد بود. پس خودتان هم زیاده‌روی در خوردن شیرینی و شكلات و تنقلات را محدود كنید.

بچه‌ها را تشویق كنید در مورد سالمندی فكر كنند، تحقیق كنند و مقاله و داستان بنویسند. آنها هم پیر خواهند شد، اما اگر از آلان آنها را آماده كنید برای بازنشستگی، انتخاب شغل، آینده و روزهای سخت خود برنامه‌ریزی خواهند كرد و از همین حالا مراقب سلامت خود خواهند بود.

دندان‌های سالم با تغذیه خوب:‌ اگر می‌خواهید فرزندتان 60 سال دیگر از دندان‌های خودش استفاده كند، او را به مسواك زدن درست و استفاده از نخ دندان عادت دهید. از دست دادن دندان‌ها كمك زیادی به كوتاه شدن عمر و انواع بیماری‌ها می‌كند. آلزایمر و دیابت و مشكلات گوارشی چیزهایی است كه در افراد فاقد دندان زودتر و بیشتر بروز می‌كند.


يکشنبه 25/2/1390 - 11:52
بهداشت روانی
سالمندان از‌‌ما چه می‌خواهند؟
وقتی ما بچه بودیم هر چه در كوچه و خیابان چشم می‌گرداندیم بچه بود و حالا كه 4 ـ 3 دهه را پشت‌سر گذاشته‌ایم، بچه‌ها كمیاب شده‌اند و هر چه می‌بینیم آدم بزرگ است و آدم بزرگ.

آدم‌بزرگ‌هایی كه كار می‌خواهند، ازدواج می‌خواهند، خانه می‌خواهند و دو سه دهه دیگر هر جا نگاه می‌كنیم سالمند خواهیم دید، سالمندانی كه حمایت می‌خواهند، نگهداری می‌خواهند و لابد با این كمبود بچه و عاطفه، خانه‌های سالمندی می‌خواهند وقتی نتوانستند از خودشان مراقبت كنند، كسی این كار را به عهده بگیرد. آنها كه حالا فقط 7 ـ 6 میلیون نفر هستند چند 10 میلیون نفر خواهند بود و پاسخگویی به نیازشان مثل همیشه سخت خواهد بود. ما به سمت سالمندی قدم می‌زنیم. قدم‌هایی امیدوار، اما نامطمئن كه وقتی ما به آن سربالایی سخت می‌رسیم پناهگاهی در انتظارمان باشد. پژوهش‌هایی كه امروز میزان امنیت اجتماعی و نیازهای سالمندان را بررسی می‌كند برای زمینه‌سازی نیازهای آن روز نسل غالب مفید خواهد بود، اما همین امروز برای این نیازها چه فكری می‌توان كرد؟ رفتار فرزندان با سالمندان چگونه است؟ سالمندان چه وضعیت اقتصادی و فرهنگی دارند؟

آنها از چه تفریحاتی استفاده می‌كنند و در حسرت كدام تفریحات باقی می‌مانند. پژوهشی در این زمینه صورت گرفته است كه به تمام این سوالات پاسخ می‌دهد.

سالمندان پایتخت

در پژوهشی كه در مورد امنیت اجتماعی سالمندان شهر تهران توسط خبرگزاری ایسنا صورت گرفته، پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند كه سالمندان جدید یعنی متولدین دهه 20 و قبل از آن حتی نگرانی‌هایی بیش از سالمندان گذشته دارند. البته با توجه به سابقه مهاجرپذیر بودن شهر تهران و این كه نسبت سالمندان این شهر از سایر نقاط كشور بیشتر است، انتظارات آنان نیز تا حد زیادی با سالمندان سایر نقاط كشور متفاوت است.

در تهران مردم از امكانات بیشتری چون سراهای سالمندان و غیره برخوردار هستند. در این تحقیق 500 سالمند مورد مطالعه قرار گرفت كه 18 درصد آنان در رده سنی 60 تا 62 سال، 20 درصد در رده سنی 63 تا 65 سال بودند و با بالا رفتن سن این نسبت كاهش می‌یافت تا حدی كه تنها یك درصد افراد در گروه سنی 90 ساله و بالاتر قرار داشتند.

تفاوت‌های زنان و مردان

پژوهش‌ها نشان می‌دهد، در سطح گروه‌های مختلف سنی این جمعیت تفاوت‌های قابل‌توجهی در كیفیت زندگی سالمندان مرد و زن به چشم می‌خورد و این تفاوت خود ناشی از عواملی چون ثروت بیشتر مردان سالمند، امكان ازدواج مجدد آنها و نظایر آن است.این پژوهش نشان می‌دهد، در برابر هر یكصد زن سالمند 60 ساله و بیشتر 106 مرد از همان گروه سنی وجود دارد.نتایج این پژوهش نشان می‌دهد كه در محله‌های مختلف شهر تهران نسبت سالمندان دارای همسر 60 درصد، زنان بیوه 29 درصد و مردان همسر از دست داده بیش از 8 درصد بوده است.حدود 3 درصد از این سالمندان هرگز ازدواج نكرده‌اند كه با مشكلات خاص خودشان مواجه هستند.

حمایت فرزندان

گرچه دختران همیشه كسانی هستند كه بر بالین مادران و پدران حاضر می‌شوند و از آنها پرستاری می‌كنند، اما نداشتن بضاعت و كنترل مالی در مورد آنان از یك سو و توقع والدین از فرزندان پسر از سوی دیگر سبب شده است، حمایت مالی پسران از والدین بیش از دختران باشد و حمایت عاطفی دختران از والدین از پسران پیشی بگیرد.

بنا بر این پژوهش 56 درصد این افراد هیچ كمك مالی از فرزندان پسر خود دریافت نمی‌كنند و 19 درصد از آنان مقدار كمی كمك مالی دریافت می‌كنند و 18 درصد سالمندان مورد بررسی بیشتر متكی به كمك فرزندان هستند و 7 درصد این سالمندان ماهانه كمك قابل ملاحظه‌ای از فرزندان خود دریافت می‌كنند.این آمار نشان می‌دهد، اغلب سالمندان با وجود داشتن فرزند پسر با مشكلات مالی مواجه هستند. در عوض 20 درصد گروه مورد مطالعه توجه عاطفی بسیار زیادی از فرزندان پسر خود دریافت می‌كرده‌اند و 45 درصد زیاد مورد توجه قرار می‌گیرند و 35 درصد افراد مورد مطالعه تقریبا از این امتیاز محروم هستند.نظارت در سطح محله توسط شورایاری‌ها و شوراهای محلات و نهادهای مردمی و موسسات مددكاری اجتماعی می‌تواند تا حد زیادی این كمبود را جبران كند.

مطالعه حاضر بیانگر آن است كه حمایت‌های مالی از سالمندان توسط دختران آنان چندان قابل توجه نیست. در حالی كه 63 درصد سالمندان اظهار داشتند كه اصلا مورد حمایت مالی دختران خود قرار نمی‌گیرند، بیش از 20 درصد اظهار داشتند كه تا اندازه‌ای مورد حمایت دختران خود قرار دارند و تنها 16 درصد آنان از حمایت مالی دختران خود ابراز رضایت می‌كردند.

در مقابل بیش از 73 درصد سالمندان اظهار داشتند كه از حمایت‌های عاطفی دختران خود بهره‌مند می‌گردند و حدود 27 درصد اظهار داشتند كه بسیار كم یا اصلا مورد حمایت عاطفی دختران خود قرار نمی‌گیرند. در همین رابطه از تعدادی از سالمندان شهر تهران سوال كردیم كه دلیل این نوع حمایت از سوی فرزندان روشن‌تر بیان شود.نادره ـ م 64 سال دارد و 10 سال است كه به خاطر سكته قلبی و مغزی زمینگیر شده است. او می‌گوید: من از دخترانم پول نمی‌خواهم فقط انتظار دارم آنها به من رسیدگی كنند. من 3 دختر دارم و اگر هر یك دو روز در هفته به من سر بزنند، راضی هستم. آنها زن مردمند و توقع ندارم پول شوهرشان را خرج من كنند گرچه دو نفر از آنها شاغل هستند، هرگز پول یا كمك مادی از آنان قبول نمی‌كنم. وی در مورد كمك‌های مالی پسرش ابراز رضایت می‌كند.

ناصر 70 ساله و بازنشسته ارتش است. او می‌گوید من به فرزندانم كمك می‌كنم نه آنها به من و از آنها فقط توقع دارم زندگی خود را به خوبی اداره كنند. پسرانم هیچ نوع حمایتی نمی‌كنند و الحمدلله نیازی هم ندارم، اما دخترانم كه هر دو شاغل هستند، همیشه تعارف می‌كنند اگر نیازی به هر نوع كمك مالی داریم به آنها بگوییم. آنها روزهای خاص هدایایی می‌گیرند كه به نوعی نیاز ما را برطرف كنند. زندگی سخت است و قرار نیست بچه‌ها همه وقتشان را برای ما بگذارند.نسترن مفیدی 76 ساله نیز می‌گوید: من از كسی توقعی ندارم. كمی پول از شوهرم به من ارث رسیده كه داده‌ام دست پسرم تا سودش را به من بدهد. او هم از آن طریق به من كمك می‌كند. گاهی هم اضافه‌تر می‌دهد. آنها به من سر می‌زنند، اما دخترم چیز دیگری است. از میان نوه‌هایم فقط دو تایشان با محبت هستند و بقیه فكر می‌كنم دوست دارند زودتر بمیرم تا مجبور به رفت و آمد با بزرگ‌ترهایشان نشوند.

سالمندانی كه خارج از این پژوهش با آنان گفت‌وگو كردیم كلا تمایل به استقلال مالی و عاطفی از فرزندان داشتند و بیشتر از پسران نیاز مالی و از دختران نیاز عاطفی خود را انتظار داشتند و در مجموع بی‌توجهی را جبر زمانه می‌دانستند. در پژوهش صورت گرفته كه در نشریه تخصصی سالمند منتشر شده است نیز سالمندان مورد مطالعه كلا معتقد بودند كه از دختران و پسران خود كمك زیادی دریافت نمی‌كنند. به نحوی كه حدود 45 درصد آنان از پسران خود هیچ كمك جسمی و فیزیكی دریافت نمی‌كردند و 44 درصد آنان از دریافت این نوع كمك‌ها از دختران خود محروم بودند.

این نشان می‌دهد رضایت كلی والدین در مورد این نوع كمك‌ها چندان رضایت‌بخش نیست.

اوقات فراغت

در حالی كه با سوادی تا حد زیادی سالمندان را كمك می‌كند كه اوقات فراغت خود را با مطالعه و خواندن جراید پر كنند، حدود 27 درصد نمونه‌های مورد مطالعه اصلا سواد خواندن و نوشتن نداشتند. این شاخص برای مردان 17 درصد و برای زنان 38 درصد بود. در حالی كه تقریبا 20 درصد مردان دارای سواد عالیه بودند، این نسبت در میان زنان سالمند كمتر از 2 درصد برآورد شده است.

سرگرمی عمده 48 درصد آنان تلویزیون، 15 درصد كتاب و 14 درصد روزنامه بود. 23 درصد آنان نیز سرگرمی‌های دیگری داشتند. گفتنی است 22 درصد مردان سالمند به روزنامه خواندن مشغول می‌شوند در حالی كه 55 درصد زنان تماشای تلویزیون را ترجیح می‌دهند.65 درصد روابط ماهانه سالمندان را رفت و آمد با فرزندان، بیش از 14 درصد با دوستان و 9 درصد با خویشاوندان و بیش از 11 درصد با همسایگان و سایرین تشكیل می‌دهد.

مشاركت سالمندان در كانون‌های سالمندی و باشگاه‌های بازنشستگی می‌تواند میزان وابستگی آنان به فرزندان را در حیطه ارتباطی كاهش دهد.گفتنی است بیش از 20 درصد نمونه‌های این تحقیق اصلا در طول سال مسافرت نكرده‌اند، این در حالی است كه سالمندان در كشورهای صنعتی عموما طی سال چند مرتبه به مسافرت می‌روند یا این كه تورهای سازمان یافته آنان را به گردش و سیاحت می‌برند. خیلی از این مسافرت‌ها خارج از كشور صورت می‌گیرد و شما نیز حتما گروه‌های سالمندانی را كه برای سیر و سفر به صورت گروهی به كشور ما آمده‌اند دیده‌اید.

از جمعیت مورد مطالعه تنها 45 درصد از مردان و 50 درصد از زنان از زندگی خود تا اندازه‌ای ابراز رضایت داشتند. ارتقای این میزان خود نیاز به تلاش بیشتر و سازماندهی بیشتر سالمندان در سطوح مختلف دارد.

ماندانا ملاعلی


يکشنبه 25/2/1390 - 11:52
تزیینات و دکوراسیون
آشپزخانه، قلب خانه شماست
آشپزخانه یا به قول قدیمی‌ها مطبخ همان جایی است كه در آن پخت و پز و بیشتر كارهای اصلی خانه انجام می‌شود. البته امروز اگر آشپزخانه فضای كافی داشته باشد، غیر از آماده كردن غذا، مكانی است برای دور هم جمع شدن، غذا خوردن، پذیرایی از دوستان و... .

اما چه كوچك باشد و چه بزرگ، آشپزخانه قسمت مهمی از خانه است كه زمان زیادی را در آنجا خواهیم بود. بنابراین مهم است كه فضایی راحت و دلنشین داشته باشد كه در آن احساس خوبی داریم. همچنین خوب است به یاد داشته باشیم آشپزخانه در اصل مكان استراحت نیست و باید در آنجا كار كرد، در نتیجه نباید فضایی یكنواخت و خسته‌كننده داشته باشد. البته در این دوره كه آشپزخانه‌ها زیاد هم بزرگ نیستند، باید طوری آن را تجهیز كنیم كه خانم خانه در آنجا احساس راحتی كنند و با آرامش به كارهایش بپردازد.

آشپزخانه‌ای تمیز و نظیف

محیط یك آشپزخانه نشانه نظم و انضباط خانم خانه است. به همین دلیل هم باید به تمیز نگه داشتن آن توجه كنیم. همچنین از آنجا كه مواد غذایی به طور مستقیم در آشپزخانه نگه‌داری شده و غذا نیز آنجا تهیه می‌شود، نظافتش اهمیتی دوچندان می‌یابد.

آشپزخانه كثیف می‌تواند محل رشد حشراتی مثل سوسك و مورچه باشد و در نتیجه سلامت همه اعضای خانواده را به خطر بیندازد. بنابراین با تمیز كردن محل زندگی خود بویژه آشپزخانه به میكروب‌ها، حشرات و جانوران موذی اجازه رشد و تكثیر ندهید.

نور و رنگ آشپزخانه

نور مناسب می‌تواند آشپزخانه را تمیز و دلپذیر نشان دهد. در هر صورت آشپزخانه چه با نور طبیعی روشن شود و چه توسط نور مصنوعی، باید روشن بوده و نور كافی داشته باشد. با رعایت این نكته آشپزخانه بزرگ‌تر هم به نظر خواهد رسید. همچنین اگر نور كافی نباشد، باعث خستگی فردی می‌شود كه در آنجا مشغول به كار است. بنابراین اگر فكر می‌كنید نور كم است، می‌توانید از لامپ‌های مهتابی بالای كابینت‌ها نیز برای روشن‌تر شدن محیط استفاده كنید.

اگر هم آشپزخانه پنجره دارد، نور كافی باید از آن طریق تامین شود. در ضمن در صورت داشتن دید زیبا و مناسب، می‌توانید با كنار زدن پرده به طراوت بیشتر محیط هم كمك كنید.

غیر از نور رنگ هم عامل مهم دیگری در ایجاد زیبایی و جذابیت آشپزخانه است. استفاده از رنگ‌های روشن و گرم باعث می‌شود آشپزخانه بزرگ‌تر به نظر برسد. همچنین رنگ‌های روشن و درخشان باعث می‌شوند، افراد احساس نشاط كرده و انرژی بیشتری داشته باشند. در نتیجه بسیار خوب است كه از چنین رنگ‌هایی مانند قرمز، نارنجی، زرد، سبز و بنفش بیشتر استفاده كنید. البته برای زیباتر شدن و جلوه بیشتر این فضا، به یاد داشته باشید رنگ‌های مختلف كنار هم قرار گیرند.

اگر شما هم آشپزخانه‌ای قدیمی دارید و تغییر كابینت‌ها و رنگ دیوار برایتان مقدور نیست، نگران نباشید؛ می‌توانید با تغییر لوازم كوچك و انتخاب نوعی دیگر با رنگی مناسب، روحی تازه به آشپزخانه خود ببخشید. مثلا تغییر رنگ ظروف مخصوص حبوبات كه در دید هستند، تاثیر بسزایی دارد.

رایحه خوش در آشپزخانه

جریان داشتن هوا در آشپزخانه هم مورد مهم دیگری است كه باعث می‌شود گرما یا بوی ناشی از غذا در آشپزخانه نماند. با این كار دیگر افراد خانواده هم از بوی غذا و... اذیت نمی‌شوند. بنابراین می‌توانیم پنجره‌ها را باز كنیم تا هوای آشپزخانه عوض شود یا هواكش‌هایی برای تهویه هوا قرار دهیم. البته امروز بیشتر آشپزخانه‌ها هود دارند كه بهتر است هنگام آشپزی روشن بوده تا بوی غذا را از بین ببرد.

در نهایت به هر صورت كه هست، هوای آشپزخانه باید همیشه تازه باشد. همچنین این نكته را هم در یاد داشته باشید كه مواد غذایی فاسد نباید در آشپزخانه و اطراف آن نگهداری شود و بوی بدی ایجاد كند، بلكه باید سریع آنها را دور ریخت.

چیدمان لوازم آشپزخانه

كابینت‌های آشپزخانه مكانی مناسب جهت قرار دادن لوازم مورد نیاز هستند، اما توجه داشته باشید كابینت‌ها را مرتب چیده و همه چیز را با هم در یك قفسه قرار ندهید. به این معنی كه ظروف و مواد غذایی فاسد نشدنی كه معمولا در این مكان‌ها قرار می‌گیرند، باید مرتب و دسته‌بندی شده باشند. شاید بهتر باشد بشقاب‌ها نزدیك میز و لیوان‌ها نزدیك یخچال قرار گیرند تا استفاده از آنها هم راحت‌تر باشد. همچنین خیلی خوب است اگر كف كابینت‌ها را با یك پوشش پلاستیكی بپوشانیم تا راحت و بدون دردسر تمیز شود. اگر هم كابینت‌ها كافی و به اندازه مورد نیاز نیستند، شاید بهتر باشد برخی لوازم را كه كمتر به آنها احتیاج دارید در جایی غیر از آشپزخانه نگهداری كنید.

علاوه بر این اگر لوازم اضافی را به داخل قفسه‌ها منتقل كنید، آشپزخانه مرتب‌تر و تمیزتر به نظر خواهد رسید و از شلوغی محیط كاسته می‌شود. با این كار و با مشخص شدن پوشش روی كابینت‌ها زیبایی این محیط نیز بیشتر خواهد شد.

در نهایت شما خانم‌های خانه‌دار می‌توانید با سلیقه خوب خود و با انتخاب پرده، رومیزی، كابینت و لوازم آشپزخانه مناسب و زیبا، فضایی دلنشین فراهم كنید. فراموش نكنیم آشپزخانه قلب خانه است، از آن محافظت كنیم.

مرضیه عالمی


يکشنبه 25/2/1390 - 11:51
ازدواج و همسرداری
همدلیم، پس هستیم
اسمش را چه بگذاریم؟ یك روح در دو بدن؟ تلفیق دو دنیا در هم؟ مثل هم فكر كردن؟ مثل هم آرزو كردن؟ مثل هم شدن؟ اسمش هر چه باشد، اما مفهومش یكی است شاید همان یك روح در 2 بدن یا شاید همان تلفیق 2 دنیا در هم.

داستان با یك مرد و یك زن شروع می‌شود زن و مردی از دو دنیای متفاوت با كمی شباهت و یك دنیا محبت. آنها می‌خواهند با هم ازدواج كنند، بالاخره هم این كار را می‌كنند، آن دو از خانواده‌هایشان كنده می‌شوند و خودشان سرسلسله می‌شوند كه چه بشود؟ كه به آرزوهایشان برسند، كه 2 جزیره جدا از هم نشوند‌ كه مثل آدم‌های ناموفق كارد و پنیر همدیگر نشوند و خیلی چیزهای دیگر.

2 جزیره دور از هم! مفهوم ناخوشایندی است، اگر زن و مرد یك خانه، رل 2 جزیره دور از هم را بازی كنند، كارشان ساخته است. اگر هر كدام ساز خودشان را بزنند و فقط آخر شب كنار هم بنشینند و به ظاهر با هم باشند، اما فكرشان در دنیای خودشان بپلكد، شده‌اند 2 جزیره جدا از هم، محصولات این جزایر هم معلوم است، می‌شود تكه‌ای كوچك از خشكی در میانه دریای مواج زندگی.

اما نباید این‌طور باشد، زن و مرد باید مثل كوه پشت هم بایستند، باید اختلافات جزئی را فراموش كنند و دلشان را با هم یكی كنند و بشوند همدل. البته به زبان آسان است اما اگر باور كنیم هیچ نشدی وجود ندارد آن‌وقت این را هم باور می‌كنیم كه خواستن توانستن است.

م مثل موفقیت

شاید هیچ كسی را نشود پیدا كرد كه دنبال موفقیت نباشد اصلا مردم زندگی می‌كنند تا موفق شوند مخصوصا وقتی عزم ازدواج می‌كنند و خانواده تشكیل می‌دهند.

خانواده موفق تصویر قشنگی دارد، همه اعضای این خانواده برای خود هدف دارند و برای رسیدن به آرزوهایشان دست از كوشش برنمی‌دارند. آنها حتی اگر اهدافشان را روی كاغذ ننویسند یادشان می‌ماند كه می‌خواهند به كجا برسند آنها این را هم می‌دانند كه هدفشان نباید به اهداف دیگران آسیب بزند یعنی اگر آنچه كه دنبالش هستند حتی اگر چهره‌ای به ظاهر متفاوت دارد، اما جانمایه‌اش با خواسته‌های كلی خانواده تفاوتی ندارد.

پس هدف، موفقیت است، نقطه پایان یك حركت مشترك، نقطه‌ای كه اگر چه روزی به آن می‌رسی اما هیچ وقت انتهایش را نمی‌بینی. پس موفقیت انتها ندارد و آنهایی كه دنبال آن می‌گردند خوب می‌دانند كه رسیدن به یك موفقیت مقدمه شروع تلاش برای موفقیت بعدی است.

اما همه اینها دل می‌خواهد و جسارت به مقدار زیاد و البته انگیزه به میزان كافی. شاید به زبان ساده بیاید، اما اگر بخواهیم با همسرمان همدل شویم و این همدلی را به بچه‌ها هم یاد بدهیم و یاد بگیریم كه هرگز به تنهایی به موفقیت نمی‌رسیم باید مهارت داشته باشیم و اگر آدم ماهری نیستیم هر چه زودتر الفبای آن را تمرین كنیم.

هزار توی موفقیت

موفقیت اگر چه بعضی وقت‌ها محصول كار فردی است اما وقتی پای آن به خانواده باز می‌شود حتما نتیجه یك تلاش جمعی است. نمی‌شود كه مرد یا زن خانه، ساز خودش را بزند و بی‌توجه به دیگری راه خودش را برود و ادعا كند كه آدم موفقی است. یعنی این‌كه می‌گویند یك دست صدا ندارد حرف درستی است، آن زندگی كه هر كه حرف خودش را بزند وقت تلف كردن است و آن خانه كه هیچ‌كس حواسش به دیگران و خواسته‌هایشان نباشد یك خوابگاه بیشتر
نیست.

پس بیایید این بار مفهوم موفقیت را با هم مرور كنیم تا در ابتدای كار بدانیم دقیقا دنبال چه چیزی هستیم. می‌گویند موفقیت امری نسبی است یعنی از یك فرد به فرد دیگر فرق دارد، یعنی اگر رسیدن به یك چیز برای من موفقیت است لزوما مفهومش برای تو این‌گونه نیست. منطقی هم به نظر می‌رسد چون اگر این‌گونه بود زندگی متوقف می‌شد و هیچ‌كس به فكر بهتر شدن نمی‌افتاد. اما انواع مختلف موفقیت با تمام اختلافاتشان زیرساخت‌های مشتركی دارند كه تا وقتی كنار هم درست مثل یك جورچین جور نشوند موفقیتی به دست نمی‌آید.

اگر خودشناسی را سرآمد تمام علوم بدانیم این مساله موفقیت را هم شامل می‌شود. این یعنی این‌كه با آرزو كردن و خیالپردازی هیچ‌كس به موفقیت نرسیده است حتی اگر تصاویر ذهنی‌اش خیلی هم جذاب باشد. پس كسی كه دنبال موفقیت است باید تكلیفش را با خودش روشن كند یعنی بداند كه اولین قدم برای موفق‌شدن، خواستن است. كسی كه موفق‌شدن اصلی‌ترین آرمان اوست حتما برای این خواسته‌اش می‌جنگد چون می‌داند یك هدف هر چه مطلوب‌تر باشد موانع پیش روی آن نیز بیشتر است و با خود زمزمه می‌كند: : «مرد آن است كه هراسان نشود.»

وقتی تكلیفمان با خودمان روشن شد آن وقت پای انگیزه به میدان باز می‌شود چون آدم بی‌انگیزه مثل ماشین بدون بنزین است. روان‌شناسان می‌گویند نیاز و انگیزه 2 اهرم روانی مهمی هستند كه به انسان قدرت و توان حركت می‌دهند و او را به سمت رسیدن به هدف می‌كشانند. گاهی وقت‌ها به خاطر احساس نیاز، انگیزه خودش در آدمی ایجاد می‌شود اما بعضی وقت‌ها با وجود احساس نیاز آدمی رغبتی برای انجام یك كار ندارد در حالی كه آن نیاز بسیار هم جدی است پس در این مواقع باید بر تنبلی غلبه كرد و برای خود ایجاد انگیزه كرد.

فلسفه زندگی مشترك جدا شدن از خانواده و ساختن كلبه‌ای 2 نفره نیست رسیدن به استقلال و اتكا به خود هم نمی‌تواند همه فلسفه زندگی مشترك باشد، رسیدن به موفقیت هم فقط بخشی از مسیر زندگی زناشویی است، اما باور كنید خیلی از ما این چیزها را با هم قاطی كرده‌ایم

زمانی كه فهمیدیم به موفقیت نیاز داریم و انگیزه لازم برای آن را هم در خود ایجاد كردیم آن‌وقت كار اصلی‌مان شروع می‌شود: پرهیز از تاخیر. پس نباید دست‌دست كرد، نباید كار امروز را به فردا انداخت، باید باور كرد امروز همان فردای دیروز است و اگر كارمان را به فردا موكول كنیم آن فردا هیچ وقت از راه نمی‌رسید. وقتی هر كاری را درست طبق برنامه انجام دهیم و اجازه وقت‌كشی به خود ندهیم معلوم است این را هم می‌دانیم كه باید در اجرای برنامه‌ها آدم منظمی باشیم یعنی آن‌طور نشود كه یك روز با حرارت بتازیم و روز دیگر از نفس بیفتیم و كم بیاوریم. كسی كه منظم و دقیق است حتما این را هم می‌داند كه از این شاخه به آن شاخه پریدن آفت موفقیت است برای همین می‌داند باید صبر و حوصله به خرج دهد و روی موضوعی خاص تمركز كند.

باید باور كرد زندگی با برنامه به ما جهت می‌دهد، باید ایمان داشت اگر زندگی برنامه داشته باشد كنترلش نیز دست خودمان است، باید به این باور رسید كه زندگی برنامه‌ریزی شده به ما قدرت می‌دهد نوعی قدرت عجیب كه به ما یاد می‌دهد چطور آن‌گونه كه دوست داریم زندگی كنیم و از دیگران نیز بی‌نیاز باشیم.

كوتاه‌ترین شاهراه‌ها

بعضی وقت‌ها یك جمله زندگی آدم را دگرگون می‌كند، بعضی وقت دیدن یك صحنه فكر آدم را عوض می‌كند و گاهی وقت‌ها آشنا شدن با بعضی‌ها زندگی آدم را به مسیر دیگری می‌اندازد. حالا اگر كسی كه عزم موفقیت كرده مهمان چند جمله كوتاه شود حتما به دردش خواهد خورد جمله‌هایی كه اگر چه كوتاهند، اما شنونده را به شاهراه زندگی می‌برند: كوتاه‌ترین راه برای جلوگیری از شكست احتمالی مشورت كردن با كسانی است كه قبلا آن راه را رفته‌اند، كوتاه‌ترین راه برای به آرزوها واقع بین بودن است، كوتاه‌ترین راه مبارزه با ترس روبه‌رو شدن با آن ترس است، كوتاه‌ترین راه غلبه بر مشكلات، ناچیز شمردن آنها است، كوتاه‌ترین راه برای رسیدن به قدرت واقعی تقویت هر چه بیشتر منطق است.

موفق مثل همسران همدل

فلسفه زندگی مشترك جدا شدن از خانواده و ساختن كلبه‌ای 2 نفره نیست، رسیدن به استقلال و اتكا به خود هم نمی‌تواند همه فلسفه زندگی مشترك باشد، رسیدن به موفقیت هم فقط بخشی از مسیر زندگی زناشویی است، اما باور كنید خیلی از ما این چیزها را با هم قاطی كرده‌ایم. ما با مرد و زن مورد نظرمان ازدواج می‌كنیم كه سر و سامان بگیریم؟ با هم زیر یك سقف می‌رویم كه فرزند داشته باشیم و دلمان خوش باشد كه چراغ خانه‌مان روشن می‌ماند؟ صبح تا شب كار می‌كنیم تا به خود بقبولانیم آدم‌های پر كار و جدی‌ای هستیم؟ وقت سر خاراندن برای خود باقی نمی‌گذاریم كه ثابت كنیم برای تامین اقتصاد خانواده از هیچ كوششی دریغ نمی‌كنیم؟ برای با هم بودن وقت نمی‌گذاریم كه مثلا بگوییم برای رفاه خانواده از خودمان گذشته‌ایم؟

اگر این‌گونه هستیم باید به افكارمان سر و سامان بدهیم چون این‌گونه به زندگی نگاه كردن مانع جدی رسیدن به موفقیت واقعی است حتی اگر به ظاهر موفقیتی نیز به دست آمده باشد.

اگر می‌خواهیم زوج موفقی باشیم و همه خانواده‌مان را خانواده‌ای موفق بدانند باید منظم باشیم، نباید مرتب از همه چیز انتقاد كنیم، باید مودب و صبور باشیم و بتوانیم نقش الگو را برای دیگران بازی كنیم اما هیچ‌كدام از این چیزها اگر با همدلی همراه نشود روح آدمی را ارضا نمی‌كند چون حس انجام كار مشترك با همسری كه دوستش داری و آرمان‌های او همان آرمان‌های توست با هیچ لذتی در دنیا قابل مقایسه نیست.

حتما برای همین است كه می‌گویند همدلی از همزبانی بهتر است، خانواده خوشبخت وجوه اشتراكش آنقدر زیاد است كه در نهایت به مرحله همدلی می‌رسد جایی كه دل‌هایشان یكی می‌شود و دیگر با زبانی نرم، اما با دلی نامطمئن همدیگر را فریب نمی‌دهند، چنین خانواده‌ای حتی در سخت‌ترین شرایط یعنی درست در زمانی كه به قول دیگران وقت سرخاراندن باقی نمی‌ماند برای هم وقت می‌گذارند، با هم كتاب می‌خوانند، با هم برنامه می‌ریزند و به حرف‌های همدیگر گوش می‌دهند.

همدلی آن‌گونه كه روان شناسان تعریف می‌كنند یعنی به احساس كسی وارد شدن و همان چیزی را احساس كردن كه او احساس می‌كند یعنی همان وحدت در عین كثرت و همان 2 روح در یك بدن. تیچیز معتقد است همدلی داشتن نخستین ویژگی یك خانواده است یعنی خصوصیتی كه سبب می‌شود یك فرد بتواند مسائل همسر و فرزندان را حتی زمانی كه در آن شرایط قرار ندارد، درك كند و برای نظرات و احساسات آنها ارزش قائل شود.

وقتی اعضای یك خانواده همدل شدند آن‌وقت موفقیت اتفاق قریب‌الوقوعی است كه برای آنها روی خواهد داد آدم‌هایی كه می‌دانند اگر بخواهند این همدلی در بینشان تداوم داشته باشد باید بكوشند آدم‌هایی دوست‌داشتنی باشند، اعضای خانواده‌شان را دوست داشته باشند، برای گوش‌دادن به حرف‌های آنها شنونده‌ای فعال باشند، احترام به همدیگر را فراموش نكنند و بالاخره روابطی به دور از پرخاشگری را در خانه حاكم كنند.

زمانی كه ما یاد می‌گیریم در خانه همان احساسی را داشته باشیم كه اعضا دیگر خانواده دارند، زمانی كه یكی‌شدن با آنها را از قالب حرف درمی‌آوریم و دلمان را با آنها یكی می‌كنیم، زمانی كه مشكلات آنها ناراحتمان می‌كند و با خوشحالی‌های آنها خوشحال می‌شویم آن‌وقت زمانی است كه باید مطمئن شویم این حس مثبت ما را از تنهایی نجات می‌دهد و با هدیه كردن آرامش به ما موجب تقویت اعتماد به نفسمان نیز می‌شود.

وقتی به این درجه از احساس رسیدیم یعنی با اعضای خانواده‌مان همدل شده‌ایم و تبدیل به آدم‌هایی شده‌ایم كه نه پول و نه اجبار و نه هیچ چیز دیگر به غیر از عشق و محبت ما را به هم پیوند داده، پیوندی ناگسستنی كه می‌شود با استناد به آن ادعا كرد در این دنیای بی‌در و پیكر آدم‌های خوشبختی هستیم.

حمید بروغنی

يکشنبه 25/2/1390 - 11:51
نوجوان و جوان
ناسازگاری در‌دوران بلوغ
اغلب نوجوانان پیش از شروع بلوغ مطیع و دارای رابطه عاطفی قوی با افراد خانواده و والدینشان هستند. چنین رابطه‌ای آنان را قابل كنترل و سازگار می‌كند، اما با شروع بلوغ جسمی روابط آنان با خانواده، محیط، مربیان مدرسه و افراد جامعه دستخوش تغییر می‌شود و گویا به موجودی دیگر تبدیل می‌گردند.

بلوغ جسمی كه با تحول در رفتارها، نیازهای عاطفی، هیجانات درونی و روحیه اجتماعی نوجوان همراه است، تضادها و تعارض‌ها را در روابط وی با محیط و سایرین اجتناب‌ناپذیر می‌كند. بالطبع چنین تعارض‌هایی كه به اشكال مختلف پدیدار می‌شوند، از طبیعت بلوغ و دوران آخر نوجوانی ناشی می‌شود اما باید هدایت و كنترل شود وگرنه می‌تواند مخرب باشد. رفتارهای منفی نزد نوجوانان در علم روان شناسی به ناسازگاری تعبیر می‌شود كه ادامه و تعمیق آن در رفتارهای فردی و جمعی می‌تواند زنگ خطری برای رشد شخصیتی و ویژگی‌های رفتاری وی در بزرگسالی باشد. ناسازگاری در مفهوم دقیق كلمه از ضعف نوجوان در تطبیق با شرایط محیطی و واقعیت‌های زندگی حكایت دارد و در صورتی كه از حد بگذرد و درمان نشود، سلامت شخصیت نوجوان در زندگی آینده‌اش را به خطر می‌اندازد. بزهكاری، گرایش به مفاسد اخلاقی و اجتماعی، اعتیاد و توسل به مصرف آرامبخش‌ها و الكل، پرخاشگری، انزوا و مردم‌گریزی، ضد اجتماعی بودن و... تنها بخشی از آسیب‌های ناسازگاری حاد در نوجوانی محسوب می‌شود. نكته مهم، نقش رفتار والدین در ناسازگاری نوجوان است. فرزندان تا حدودی آینه رفتارهای والدین هستند، ریشه‌های ناسازگاری نوجوان را باید در نوع و ماهیت رفتار والدین وی جستجو كرد. رفتار والدین به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مولد انواع ناسازگاری در رفتار نوجوانان بویژه در دوران بلوغ و شروع مرحله عملی اجتماعی شدن است. اگر فرزند نوجوانی دارید كه از ناسازگاری وی به ستوه آمده‌اید رفتارهای خود را تغییر دهید و كلیدهای طلایی رفتار با نوجوان را از یاد نبرید.

با نوجوان خود، دوست باشید. هیجانات درونی مختص سن نوجوان و دوران بلوغ، وی را نیازمند محبت و حمایت عاطفی می‌كند. اگرچه ممكن است این نیاز را به صورت مستقیم مطرح نكند و اصلا آشكار نسازد.

از تحكم بپرهیزید. نوجوان احتیاج دارد كه برای آنچه به وی امر و نهی می‌شود متقاعد شود یا حداقل دلیل خواسته‌های والدین را بداند. هر چند آن را دقیقا درك نكند. تحكم بی‌منطق برای نوجوان حتی اگر پذیرفته شود در جایی دیگر رفتار تهاجمی وی را در پی خواهد داشت.

شرایط ویژه نوجوان را درك كنید. نوجوانی از نظر جسمی، روانی و عاطفی موقعیت پیچیده‌ای ایجاد می‌كند. نمی‌توان رفتارهای كودكان یا بزرگسالان را از نوجوان انتظار داشت. مهم این است كه او به تدریج و طی مراحل رشد بداند در بزرگسالی باید چه رفتاری داشته باشد وگرنه بزرگسالانی هستند كه در موقعیت‌هایی از زندگی مانند كودكان رفتار می‌كنند!

اخلاق‌های ویژه نوجوانی را به ذات او نسبت ندهید. پرخاشگری، لجبازی، عصیانگری، صحبت‌های ممنوعه! و رفتارهای هیجانی را از وی بپذیرید و هرگز از عباراتی نظیر «تو ذاتت خراب است»، «تو بی‌شخصیت هستی» و... استفاده نكنید. تخریب شخصیت نوجوان، ظلم در حق آینده وی است.

گوش شنوا داشته باشید. دنیای كوچك و سردرگم نوجوان حرف‌های بسیاری برای گفتن در ذهن او انبار می‌كند و صحبت كردن با والدین درباره آنچه ناراحت‌كننده، نفرت‌انگیز، ترسناك، شگفت‌آور و... است در نوجوان نوعی واكنش دفاعی برای هضم كردن و فراموش كردن وقایع است.

پیگیر فعالیت‌های درسی وی باشید. حتی اگر نمی‌توانید در درس‌ها به نوجوان كمكی كنید با حرف و رفتار به وی نشان دهید كه پیگیر مسائل تحصیلش هستید. نوجوانان به این اهمیت دادن‌ها واكنش نشان می‌دهند و نوعی تعهد تحصیلی در خود احساس می‌كنند.

با نوجوان خود، صحبت كنید. حرف‌های روزمره گرهی از كار نوجوانان باز نمی‌كند. آنها نیاز دارند كه با والدینشان به صورت مشخص و مستقیم درباره مسائل مختلف صحبت كنند.

هنگامی كه در گفت‌وگو باز شود خواهید فهمید كه وی چقدر مسائل برای بازگو كردن دارد، چه اندازه محتاج مشاوره شماست و این نوع رابطه چقدر می‌تواند گره‌گشا و آرامش‌بخش باشد. نوجوانان بویژه درباره مسائل جنسی و تغییرات بدنشان خواهان اطلاعات هستند و اگر چنین نباشد حتما نوعی مشكل پزشكی یا روانی وجود دارد كه باید با مشاوره متخصصان برطرف شود.

آنان این اطلاعات را به هر طریق ممكن به دست خواهند آورد اما تنها والدین می‌توانند اطلاعاتی درست و اطمینان‌بخش به نوجوانان بدهند. متاسفانه بهداشت بلوغ در مدارس نادیده گرفته می‌شود و در این باره نقش والدین حیاتی و تعیین‌كننده است.

فضائل اخلاقی را در آنان پرورش دهید. خمیره شخصیت فرد در نوجوانی شكل می‌گیرد و بعید است كسی كه در این دوران به آدابی نظیر رعایت حال دیگران، زور نگفتن، پاكدستی، قانون‌مداری، اخلاق‌گرایی و... مودب نشوند در آینده چنین صفاتی را از خود نشان دهند. لازم هم نیست خودتان در این حوزه‌ها كارنامه درخشانی داشته باشید. به قول حكما انسان آنچه نیست كه می‌تواند، آنچه است كه می‌خواهد.

استقلال شخصیت وی را محدود نكنید. اجازه دهید نوجوان آنچه باشد كه واقعا هست نه آنچه شما می‌خواهید از وی بسازید. به جای این كار شخصیت مستقل و توانمند خود را ارتقا دهید تا الگویی مناسب برای وی باشید.

نوجوان را از افراط و تفریط برحذر دارید. بی‌توجهی به زمانی كه برای خواندن درس‌ها لازم است، همه چیز را فدای بازی با دوستان كردن، پرداختن طولانی به بازی‌های مجازی، شب‌بیداری، پرخوری بویژه مصرف تنقلات و ... رفتارهایی هستند كه نوجوان بنا به ویژگی‌های سنی به آنها گرایش دارد. كنترل دوستانه و منطقی والدین می‌تواند تعادل را در رفتارهای نوجوان حفظ كند.

منطقی برخورد كنید . امیرالمومنین می‌فرمایند: آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نكنید چرا كه آنان برای روزگاری غیر روزگار شما آفریده شده‌اند. به فرزندتان اجازه دهید خود هنگام بزرگسالی و كاملا آزادانه روش زندگی‌اش را برگزیند.

در دنیای امروز بسیاری از سنت‌ها و آداب قومی كه ریشه در نیازها و تصورات گذشتگان دارند، محكوم به فنا هستند، هرچند ارزشمند و بی‌بدیل به نظر برسند. دیگر این كه همان روشی را برای تربیت نوجوان به كار نگیرید كه پدرانتان برای شما به كار برده‌اند.

درباره او و دوستانش ، قضاوت و فحاشی نكنید. مسخره كردن، دست انداختن و تحقیر نوجوان عقده‌های روحی مختلفی برای وی پدید می‌آورد كه روزی به بدترین شكل آشكار خواهد شد.

نوجوان در لحظه نمی‌تواند بپذیرد كه درباره فلان كار یا فلان شخص اشتباه می‌كند و نیازمند گذشت زمان است. زبان تند، تیغی است كه بر احساس او كشیده می‌شود.

تنبیه بدنی را به هر شكل و شدتی ترك كنید. اگر شما در ترك چنین شیوه‌ای ضعیف باشید، فرزندی ضعیف تربیت خواهید كرد كه یا آسیب‌پذیر خواهد بود یا آسیب‌رسان.

امین رحیمی

يکشنبه 25/2/1390 - 11:50
كودك
وقتی دل بچه‌ها شور می‌زند
فكر می‌كنید بچه‌ها اضطراب ندارند؟ آنها هیچ وقت دلشان شور نمی‌زند؟ هیچ وقت ناراحت نیستند؟ اما متخصصان نظر دیگری دارند، آنها می‌گویند بچه‌ها هم استرس دارند و نگرانی را تجربه می‌كنند، اما به نوع خودشان. به این معنی كه علت ایجاد استرس و نگرانی برای كودكان و بزرگسالان متفاوت است. بچه‌ها هم برای خودشان نگرانی‌هایی دارند، نگرانی‌هایی كه شاید از نظر ما بی‌مورد و اشتباه باشد، اما آنها را ناراحت و نگران می‌سازد.

در هر صورت اگر نتوانید با این استرس‌ها به خوبی مقابله كنید و به كمك كودك بیایید، مشكلات شروع شده و كودك را درگیر خواهد كرد.

 

شیوه برخورد كودكان با استرس

گاهی كودكان به شیوه‌هایی گوناگون، گاه درست و گاه نادرست با این استرس‌ها برخورد می‌كنند، اما بدانید آنها از شما انتظار دارند در چنین شرایطی كمكشان كرده و مشكلاتشان را تا حدی حل كنید.

در یك نظرسنجی از كودكان پرسیدند چه مسائلی باعث اضطراب آنها می‌شود. نتایج و جواب‌ها جالب بود:

اولین و مهم‌ترین چیزی كه آنها را نگران می‌كرد، درس، مدرسه و تكالیفشان بود (36 درصد)، خانواده در رده دوم بوده (32 درصد) و دوستان و همسالان (21 درصد) در آخرین رتبه قرار داشت.

بنابراین می‌بینید كه علل استرس و نگرانی كودكان تا چه حد با هم متفاوت است، اما به همین نسبت، شیوه پاسخگویی و واكنش آنها هم تفاوت كرد:

52 درصد خودشان را با بازی و فعالیت‌هایی از این دست سرگرم می‌كردند. 44 درصد گوش كردن به یك موسیقی دلخواه را راه‌حل می‌دانستند. 42 درصد تلویزیون تماشا كرده یا با بازی‌های كامپیوتری سرگرم می‌شدند. 30 درصد با دوستانشان درددل می‌كردند. 29 درصد سعی می‌كردند به موضوعی كه باعث ناراحتی‌شان شده است فكر نكنند. 26 درصد چیزی می‌خوردند. 23 درصد از كوره در رفته و عصبانی می‌شدند. 22 درصد ترجیح می‌دادند با پدر و مادر خود در مورد مساله صحبت كنند و 11 درصد نیز گریه می‌كردند.

همان طور كه می‌بینید واكنش‌ها متفاوت و جالب بودند، اما برخی واكنش درست و سالم را انتخاب كرده و بقیه اقداماتی نادرست و حتی گاه مخرب. بنابراین باید دقت كنیم و ببینیم كودك ما چرا ناراحت است و چه كار باید كرد.

 

نقش پدر و مادر

شما نمی‌توانید از ناراحت شدن، ناامید شدن و غصه خوردن كودك جلوگیری كنید. حتی اگر هم به شیوه‌هایی سعی كنید او اصلا ناراحت نشود، اشتباه بزرگی مرتكب شده‌اید، اما وقتی او ناراحت و عصبانی است، می‌توانید با اقدامات لازم به او بیاموزید چگونه با شرایط كنار بیاید و به شیوه درست با آن برخورد كند.

وقتی حس می‌كنید او ناراحت است، به او بگویید كه شما هم متوجه شرایط او شده‌اید، شما هم می‌فهمید او غمگین یا مضطرب است. البته دقت كنید تنها با او همراه شوید، نه این‌كه او را متهم كنید. او فقط باید بفهمد و مطمئن شود شما هم نگرانش هستید. به این شیوه او هم كمی آرام شده و حس بهتری پیدا می‌كند. همچنین باید به حرف‌های او هم گوش كنید. اجازه دهید او در مورد ناراحتی‌ها و نگرانی‌هایش با شما صحبت كند. با این كار هم او آرام‌تر می‌شود و هم شما متوجه دغدغه‌های او شده و راه‌حلی درست به او پیشنهاد می‌كنید.

Kidshealth.org

يکشنبه 25/2/1390 - 11:50
ایرانگردی
باغ ارم، قابل توصیف نیست
باغ ارم؟! نه نمی‌شود آن را نوشت و اگر هم بنویسی هرگز راضی نخواهی شد. این باغ ایرانی، آنقدر زیباست كه حتی نمی‌شود توصیفش كرد، اول فكر می‌كنی می‌توانی از پله‌هایی بنویسی كه نرم و آهسته به خلوتگاهی محصور میان گل‌ها و سروهای سر بلند می‌رسند.

بعد می‌بینی نمی‌توانی از عمارت‌های داخل آن باغ بگذری پس فكر می‌كنی با توصیفی از عمارت‌ها یادداشتت را شروع كنی مثلا از آن عمارت 3 طبقه كه در هسته مركزی باغ قرار گرفته است حرف بزنی و گچبری‌های بیرونی و كاشیكاری‌های داخلی‌اش را برای بقیه تصویر كنی، اما باز كم می‌آوری، بعد شاید خیال كنی می‌توانی روی نقاشی‌های جا خوش كرده بر پیشانی این بنا، متمركز شوی و به مردم بگویی كه چه ماهرانه، صحنه‌هایی بی‌همتا از شاهنامه و رزم‌شاهان قاجار را به تصویر كشیده‌اند، اما باز هم حق مطلب را ادا نكرده‌ای و این طوری می‌شود كه تو می‌مانی و یك باغ كه از فراوانی گیاهانش، باغ گیاهشناسی شده است و آنقدر باصفاست كه كمتر گردشگری پیدا می‌شود رویای گشت و گذار در آن را نداشته باشد، اما چنان دیدنی است كه هر چه درباره‌اش بگویی به نظرت كافی نمی‌آید.

دقیقا مشخص نیست كه باغ ارم شیراز چه زمان بنا شده است، اما از آنجا كه برخی سفرنامه‌نویس‌های قرون دهم و یازدهم از آن نوشته‌اند، می‌شود نتیجه گرفت كه باغ در آن زمان نیز وجود داشته است. این باغ در شمال غربی شیراز و در خیابان ارم واقع شده است و سال‌ها پیش وقتی هنوز شیراز گسترده نشده بود اطراف باغ، فقط دشت و رودخانه بود.

علی یوشی‌زاده

يکشنبه 25/2/1390 - 11:49
ایرانگردی
آیینه‌ای روی شال هزار رنگ جا مانده است
شالی سبز و سرخ و زرد را تصور كنید كه روی آن یك تكه آیینه دوخته‌اند، اما این شال در ابعاد یك شال معمولی نیست، شالی بسیار بسیار بزرگ است به اندازه یك شهر، كه آن را كشیده‌اند روی كوهی بلند، حالا هم عكس كوه افتاده روی آن آیینه بزرگ، و هم تكه‌ای از آن آسمان در آن محبوس شده است. زیبا نیست؟

كوه و آسمان محبوس شده در آن آیینه بزرگ، مخمل سبز و سرخی از جنس برگ‌های سبز و سرخ و زرد، حدس می‌زنید از كدام تكه از سرزمین‌مان حرف می‌زنیم؟ استخر یا دریاچه لاهیجان، در سینه غربی شاه‌نشین شیطان كوه یا اگر سرراست‌تر نشانی بدهیم باید بگوییم مستقیم بروید لاهیجان و در بخش شرقی شهر به آن دریاچه آیینه‌گون برسید كه در ضلع شرقی آن شیطان كوه قرار گرفته است. اما ما در این متن فقط از دریاچه لاهیجان می‌گوییم و از زیبایی شیطان كوه و پله‌های سنگی آن كه به قله می‌رسند چیزی نمی‌گوییم چون پیشتر شیطان كوه را به شما معرفی كرده‌‌ایم. دریاچه لاهیجان عمقی 4 متری دارد و وسعتش حدود 17 هكتار است. هرچهارضلعش با درختانی كهنسال و ردیف‌هایی از شمشادها پوشانده شده‌اند، اما این، همه زیبایی آن نیست. درست وسط دریاچه جزیره‌ای كوچك قرار دارد كه در گذشته به آن «میان پشته» می‌گفتند و پلی باریك آن را به ضلع جنوبی دریاچه وصل می‌كرد.

اهالی لاهیجان درباره تاریخچه دریاچه می‌گویند شاه عباس صفوی دستور ساختش را داده است و وسط آن قصری زیبا بنا كرد تا اوقات استراحتش را در آن بگذراند. تصورش را بكنید! شب‌ها قصر را با فانوس‌های رنگی آذین می‌بسته‌اند، جزیره در مهی رقیق رخ می‌پوشانده است و از آن فقط همنوایی دلنشین و ملایم سازها به گوش می‌رسیده و نوری كمرنگ از فانوس‌های رنگی روی آب دریاچه دیده می‌شده است.ما این یادداشت را به پیشنهاد یكی از هموطنان‌مان نوشتیم. او برای ما نامه‌ای نوشته و درخواست كرده بود لاهیجان عزیز را بیشتر به مردم معرفی كنیم، اما ما فقط به وصف دریاچه‌اش بسنده كردیم چون جاذبه‌های گردشگری این شهر آن‌قدر فراوان هستند كه نمی‌شود همه آنها را در یك یادداشت گنجاند. شما هم اگر دلتان خواست می‌توانید از جاذبه‌های گردشگری استان‌تان برای ما بنویسید تا آنها را به دیگر هموطنان‌مان معرفی كنیم.

علی یوشی‌زاده


يکشنبه 25/2/1390 - 11:48
كودك
نترس ‌كوچولو
اگر بتوانیم به بچه‌ها یاد بدهیم بر ترس‌هایشان غلبه كنند، به كاهش استرس و اضطراب آنها هم كمك كرده‌ایم.

برای این كار در اولین مرحله سعی كنید متوجه شوید چرا كودك ترسیده و چه چیزی باعث بروز این حس شده است. بچه‌ها مانند بزرگ‌ترها فكر نمی‌كنند و بسیاری از نكات در این دنیا برایشان ناشناخته است. با دانستن این نكته كه آنها هم درست همانند بزرگ‌ترها از ناشناخته‌ها می‌ترسند، می‌بینیم آنها چه دلایلی برای ترسیدن دارند. البته علاوه بر دنیای واقعی و ترس‌ از ناشناخته، بچه‌ها قوه تخیل خوبی هم دارند كه می‌توانند موجودات و آدم‌هایی خیالی بسازند. شاید این تصورات ذهنی برای آنها حتی ترسناك‌تر از دنیای واقعی هم باشند.

زمانی كه علت ترس او را متوجه شدید، به هیچ وجه او به او نگویید «ترس تو اشتباه است.» چون كودك ممكن است تصور كند خود او یا افكارش مشكلی دارد. جملاتی مانند «نترس، مگه بچه‌ای؟»، «پسر (یا دختر) به این بزرگی كه از چیزی نمی‌ترسه» و... هیچ وقت به كودك كمك نخواهد كرد. در این صورت او نه تنها هنوز از تاریكی می‌ترسد، بلكه دیگر جرات هم ندارد با كسی در این رابطه صحبت كند. ترسی كه شاید مشكلی شایع در سن او باشد، حالا تبدیل می‌شود به عدم اعتماد به دیگران. به جای این كار با او صحبت كنید. مثلاً بگویید: «وقتی من هم سن تو بودم از تاریكی می‌ترسیدم.»

در حقیقت باید بتوانید تعادلی در این زمینه ایجاد كنید؛ نسبت به ترس‌های او بی تفاوت نبوده و خیلی هم درگیر آن نشوید. چون گاهی ممكن است كودك با این كار بخواهد جلب توجه كند.

علاوه بر این به یاد داشته باشید اگر می‌خواهید به او كمك كنید بر ترس‌هایش غلبه كند، باید الگوی خوبی برای او باشید. اگر شما از چیزی نترسید، كودك هم نخواهد ترسید. خلاف این مطلب نیز درست است.

ترس در شب

شب یكی از ترسناك‌ترین زمان‌ها برای كوچولوهاست. از یك طرف تاریكی و از طرف دیگر جدا شدن از پدر و مادر، باعث می‌شود كودك ترس زیادی را تجربه كند. به همین دلیل بد نیست اگر چراغ خواب كوچكی در اتاق او قرار دهید و با قصه گفتن، لالایی خواندن یا نشستن در كنارش به او آرامش بدهید. بچه‌های كوچك براحتی نمی‌توانند با این ترس‌ها كنار بیایند، پس تنهایشان نگذارید.

www. askdrsears. com

يکشنبه 25/2/1390 - 11:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته