تبیان، دستیار زندگی

سالمندان معمولا نگران وابستگی و از دست دادن استقلال‌شان هستند. آنها می‌ترسند نتوانند فعالیت‌های شخصی‌ را براحتی و بدون كمك دیگران انجام دهند.

اما انجام فعالیت‌های بدنی مناسب و منظم، یكی از بهترین شیوه‌ها برای حفظ سلامت جسمی، روحی و افزایش كیفیت زندگی در دوران سالمندی است؛ فعالیت‌هایی به‌سادگی پیاده‌روی، انجام كشش‌های مناسب و حفظ وضعیت بدن در شرایطی مناسب.

عدم فعالیت موجب می‌شود استحكام استخوان‌ها، قدرت عضلات، سلامت قلب و ریه و انعطاف‌پذیری بدن كاهش یابد. همچنین روند طبیعی پیر شدن بدن به دلیل عدم فعالیت سرعت می‌گیرد.

 تاریخ ساخت این مسجد به درستی روشن نیست ، اما معتبرترین منابع نشان می‌دهند كه تاریخ ساخت این بنا دست‌كم به قرن دوم هجری برمی‌گردد. چیزی كه باعث شده است تاریخانه همیشه از نظر ما یك مكان اسرارآمیز به نظر بیاید، نام عجیب آن است كه ریش سپیدهای دامغان در توضیح معنی‌اش می‌گویند: تاری به معنای خداست و تاریخانه به این ترتیب یعنی خدای خانه.

ساختمان اصلی این بنا از یك صحن بزرگ چهارگوش مركزی تشكیل شده‌است كه ستون‌هایی استوانه ای شكل در اطراف آن قرار دارند و روی آنها را طاق‌های ضربی پوشانده‌اند. این كه چطور این قوس‌های چوبی به ستون‌ها وصل شده‌اند و این همه سال بدون هیچ تغییری سرپامانده‌اند هم حاصل هنر معماری ایرانیان است كه آنها را به شكلی ظریف با تكه‌هایی از چوب به ستون‌ها متصل كرده‌اند. این مسجد با مصالحی بسیار سبك ساخته شده‌است و بسیاری از كارشناسان معماری اعتقاد دارند از سبك معماری ساسانی در آن استفاده شده است و حتی ستون‌های غول‌پیكری كه در اطراف صحن قرار دارند یا آجر چینی‌های شعاعی آن، شباهت زیادی با كاخ‌های ساسانی دارند. وقتی به تاریخانه می‌روید به یك نكته عجیب درباره آن دقت كنید، معماری این بنا چندان پیچیده نیست، اما به گونه‌ای ساخته شده‌است كه وقتی در آن قدم می‌زنید احساس قرار گرفتن در برابر نیرویی عظیم و باشكوه به شما منتقل می‌شود؛ نیرویی از اعماق تاریخ كه فریاد می‌زند: به ایرانی بودنت افتخار كن!

علی یوشی‌زاده

جسدی كه از آن حرف می‌زنیم نیز، پیكر «شمس‌المعالی قابوس‌بن وشمگیر»، یكی از حكمران‌های حكومت آل‌زیار است كه ظاهرا به وسیله اعضای سپاهش به قتل رسیده و پس از آن مدتی از سقف این برج آویزان بوده است. این كه افسانه تابوت بلورین تا چه حد ممكن است صحت داشته باشد را، ما هم نمی‌دانیم اما خبر داریم كه این حكمران در قرن چهارم هجری قمری، دستور داد برج قابوس را به شكل بنای آجری 10 ضلعی با ارتفاع بیش از 50 متر بسازند تا روزگاری آرامگاهش شود با این حال هنوز هم اثری از پیكر او در داخل برج یا اطرافش پیدا نشده است. البته درباره ارتفاع برج قابوس این نكته را هم در نظر داشته باشید كه در برخی كتاب‌ها آن را حدود 70 متر نوشته‌اند و دلیلش این است كه ارتفاع 15 متری تپه‌ای كه زیر آن قرار دارد را نیز جزو برج حساب می‌كنند، اما به هر حال برج قابوس، به گواه اكثریت قریب به اتفاق متون گردشگری معتبر، بلندترین برج آجری دنیا محسوب می‌شود.

این برج یك شاهكار معماری است كه در آن حداقل تزئینات به كار رفته است. اما در كمال سادگی، كشش‌ اسرارآمیز ش گردشگران را به سوی خود می‌خواند. وقتی در این آخر هفته به برج قابوس سر زدید به دیوارهای این شاهكار معماری نیز نگاهی بیندازید تا ببینید كه این دیوارها نیز، از یادگارنوشته‌های مردم در امان نمانده‌اند و این نشان می‌دهد بعضی گردشگران باقی گذاشتن دست‌نوشته‌ای بی‌معنی از خود را روی دیوارهای یك اثر تاریخی، بر باقی گذاشتن این میراث برای نسل‌های پس از خود ترجیح می‌دهند و ای كاش هیچ‌كدام از ما، یكی ازضربه‌زنندگان به میراث فرهنگی كشورمان نباشیم.

علی یوشی‌زاده

در واقع برنامه غذایی نامناسب یكی از عوامل مهم در بروز بیماری‌های قلبی ـ عروقی عنوان می‌شود كه تغییراتی در چربی خون را سبب می‌شود و در ابتلا به تصلب شرایین و بیماری‌های قلبی ـ عروقی نقش بسیار مهمی‌دارد.

به گزارش ایسنا مطالعات نشان داده است جوامعی كه از رژیم غذایی با كلسترول و چربی جامد كمتری برخوردارند، میزان بروز بیماری‌های قلبی ـ عروقی كاهش یافته و به دنبال آن میزان چربی خون آنها نیز كمتر می‌شود.

رژیم غذایی نامناسب می‌تواند در ایجاد چاقی، افزایش چربی خون، دیابت و افزایش فشارخون موثر باشد كه همه این عوامل زمینه‌ساز بروز بیماری‌های قلبی ـ عروقی هستند.

بر اساس اعلام انستیتو تحقیقات تغذیه‌ای و صنایع غذایی كشور، تغذیه نامناسب، فشارخون بالا، چربی‌خون بالا (كلسترول و تری‌گلیسیرید)، استعمال سیگار، فشار روحی- روانی، بی‌تحركی ، سن و جنس (مردان بالای
45 سال، زنان بالای 55 سال)، داشتن زمینه ارثی بیماری‌های قلبی ـ عروقی، چاقی و دیابت از جمله عوامل خطر بروز بیماری‌های قلبی به شمار می‌روند.

در سال‌های اخیر تغذیه نامناسب باعث شیوع ابتلای جوانان به بیماری‌های قلبی شده است، به طوری كه هم‌اكنون تصادفات رانندگی كه تاكنون شایع‌ترین عامل مرگ و میر بوده جای خود را به بیماری‌های قلبی داده است.

دكتر ضیاءالدین مظهری، رئیس انجمن تغذیه ایران با هشدار نسبت به گسترش بیماری‌های قلبی به ایسنا می‌گوید: شیوع بیماری‌های قلبی مهم‌ترین خطر برای جوامعی است كه سلامت تمام اقشار جامعه از جمله كودكان، جوانان و سالمندان را تهدید می‌كند.

او گرایش به مصرف غذاهای آماده و پرچرب و نوشیدنی‌های گازدار را مزید این علت می‌داند: حذف آب و دوغ از برنامه غذایی و جایگزین كردن نوشابه‌های گازدار كه هر لیوان آن حاوی 140 كیلوكالری است باعث افزایش وزن و ممانعت از جذب مواد مغذی همچون كلسیم می‌شود.

دكتر مظهری حذف مواد غذایی فوق را از برنامه غذایی خانواده‌ها توصیه می‌كند و می‌گوید: مصرف میوه و سبزیجات یك تغذیه سالم به شمار می‌رود؛ زیرا این نوع مواد غذایی با داشتن فیبر در كاهش چربی و بهبود عملكرد سوخت و ساز بدن نقش موثری دارند.

او گرایش افراد دارای چربی خون بالا را به غذاهای پرچرب همچون كله‌پاچه خطرناك می‌داند: مصرف زبان و مغز به عنوان غذایی حاوی چربی بالا برای این افراد ممنوع است، چرا كه با انسداد سریع رگ‌های قلبی و مغزی منجر به بروز حملات قلبی و مغزی می‌شود.

عوامل خطر بیماری‌های قلب و عروق به 2 گروه تقسیم می‌شوند، عوامل غیرقابل كنترل شامل؛ سن، جنس و زمینه وراثتی و عوامل قابل كنترل كه شناخت این گروه از عوامل خطر اهمیت زیادی دارد. چون با كنترل آنها می‌توان از بیماری قلبی پیشگیری كرد.عوامل قابل كنترل شامل چربی خون بالا، چاقی و اضافه وزن، فشار خون بالا، سیگار، بیماری قند خون بالا (دیابت)، كم تحركی، استرس و رژیم غذایی ناسالم است.

دكتر طوبی كاظمی، متخصص قلب و عروق در همین زمینه به ایسنا می‌گوید: از مهم‌ترین راه‌های داشتن قلب سالم، داشتن فعالیت فیزیكی مناسب و رژیم غذایی سالم است. در صورت داشتن فعالیت خوب و مناسب (حداقل‌نیم ساعت در روز برای حداقل 5روز در هفته) توام با رژیم غذایی سالم، چربی، فشارخون و قندخون كنترل بهتری می‌شود و فرد وزن طبیعی نیز خواهد داشت.

كاظمی‌ د‌رخصوص بهترین رژیم غذایی برای پیشگیری از بیماری قلبی ادامه می‌دهد: رژیم غذایی سالم از نظر قلب حاوی میوه و سبزیجات فراوان، لبنیات فراوان، حبوبات و انواع فیبرهاست.

در واقع رژیم غذایی خوب باید چربی كمتری داشته باشد، بنابراین مصرف حداقل روزی 4 تا 5 واحد سبزی و میوه، لبنیات كم‌چرب فراوان در رژیم غذایی و انواع حبوبات و آجیل‌ها (در حد متعادل ـ كم‌نمك) لازم است. به طور كلی لازم است، روغن نباتی جامد از رژیم غذایی حذف شود؛ چون حاوی اسید چرب ترانس بوده كه سرطان‌زا نیز محسوب می‌شود.

به گفته او در مصرف روغن‌های نباتی مایع نیز باید دقت شود و از روغن ویژه سرخ كردن فقط برای آماده كردن غذاهای سرخ‌كردنی استفاده شود. بهترین روغن‌های خوراكی روغن زیتون، كنجد، كلزا (كانولا) و آفتابگردان است.

جگر و كله‌پاچه با توجه به چربی بسیار بالایی كه دارد در بیماران قلبی ممنوع است. این افراد باید از مصرف غذاهای حجیم مانند آش رشته، كشك و آبگوشت خودداری كرده و در صورت مصرف فقط مقدار كمی ‌از آن را مصرف كنند. همچنین بیماران قلبی دقت كنند تا 2 ساعت بعد از غذا، فعالیت فیزیكی نداشته باشند.

جدایی از هر نوعی كه باشد درد آور است، می‌خواهد از جنس دوری مادر و فرزند باشد یا دور از هم ماندن دو دوست یا جدایی زن و مردی كه تا چند وقت قبل با هم پیمان ازدواج داشتند و حالا اسمشان از شناسنامه هم خط خورده است. وقتی با كسانی زندگی می‌كنیم كه دوستشان داریم و آنها دوستمان دارند درست مثل این كه گرد شادی رویمان پاشیده باشند از ته‌دل خوشحالیم و بی‌هیچ بهانه‌ای احساس رضایت می‌كنیم، اما وقتی ماجرا برعكس می‌شود و تعادل شاقول زندگی‌مان به هم می‌خورد اگر بهترین چیزهای دنیا را هم داشته باشیم باز احساس خوشبختی نمی‌كنیم.

این راز عشق بین آدم‌هاست كه بی‌هیچ منتی خوشبختی را دودستی تقدیم‌شان می‌كند، اما خیلی‌ها هستند كه هیچ وقت فرصت اینچنین عاشقانه با هم بودن را پیدا نمی‌كنند یا اگر عشق درست در چند قدمی‌شان است قدرش را نمی‌دانند. طلاق حتما اتفاق خوبی نیست، چون جنسش از نوع دوری است و دوری ماهیتش آزاردهندگی است. طلاق حتی اسمش هم سنگین است، انگار دور واژه طلاق هاله‌ای بسته شده از جنس ترس، دودلی و ابهام. طلاق ماهیتش جدا كردن چند انسان از هم است، انسان‌هایی نه الزاما بد و ناسازگار كه آدم‌هایی كه روزی قلب‌هایشان برای هم می‌تپیده است، اما همیشه هم این طور نیست، طلاق برای بعضی آدم‌ها و بعضی زندگی‌ها راه نجات است، یك جور میانبر زدن برای رسیدن به آرامش و كاری با ظاهری تلخ، اما باطنی آزاركننده.

باید حتما به بن‌بست رسید تا به طلاق فكر كرد، یعنی می‌شود بدی‌ها و خوبی‌های زندگی را كنار هم گذاشت و به خوبی‌ها دل بست و برای رفع بدی‌ها به آینده چشم داشت و فكر طلاق را از سر به در كرد. زندگی مشترك اگر به عمقش فكر بكنی شیرین است حتی تلخی‌هایش كه گاهی تعادل آن را به هم می‌زند، اما برای بعضی از آدم‌ها این تلخی‌ها بیشتر از شیرینی‌هایش به چشم می‌آید و آنقدر با هم درگیر می‌شوند و جنگ با هم را فرسایشی می‌كنند كه به نظر می‌رسد جدا شدن از هم تنها راه پایان كشمكش‌هاست، اما انگار ریشه این اختلافات نه در متن زندگی مشترك كه در انتخاب‌ها و باورهای غلط قبل از ازدواج است كه به خاطر هیجانات احساسی آن دوران، كسی به آنها بها نداده است.

همه آنهایی كه به نوعی در حوزه مسائل خانوادگی مطالعه دارند و صاحب‌نظر به شمار می‌آیند معتقدند ریشه طلاق را باید در انتخاب نادرست شریك زندگی و ادامه زندگی زناشویی با روش‌های نادرست جستجو كرد. علی دارابی، روان‌شناس و مدرس دانشگاه نیز چنین اعتقادی دارد و در گفت‌وگویی رسانه‌ای می‌گوید: آموزش‌های صحیح پیش از ازدواج یكی از مهم‌ترین راه‌های پیشگیری از طلاق است. بسیاری از افرادی كه برای مشاوره به كلینیك‌های روان‌شناسی می‌آیند این جمله را می‌گویند كه عیب همسرم را دیدم، اما مطمئن بودم كه پس از ازدواج او را درست خواهم كرد. اما ما معتقدیم همان طور كه برای رانندگی، فرد متقاضی باید حتما گواهینامه داشته باشد، پیش از انتخاب همسر هم باید شیوه همسریابی و پس از آن هم اطلاعات لازم درباره چگونگی حفظ یك زندگی مشترك را بیاموزد. آن گونه كه این روان‌شناس تحلیل می‌كند یك ازدواج درست و سنجیده كلید خوشبختی زن و مرد و موفقیت فرزندانی است كه از این ازدواج حاصل می‌شوند، درست مثل این كه طلاق، همسرآزاری، كودك‌آزاری، خشونت‌های خانگی، اعتیاد، فرزندان تك‌سرپرست، بی‌سرپرست و فساد و فحشا ثمره ازدواج‌های نسنجیده است.

نتایج تحقیقات انجام شده در ایران نشان می‌دهد كه 50 درصد طلاق‌ها در 5 سال اول زندگی و 30 درصد آنها در سال اول اتفاق می‌افتد، پس موضوع طلاق و جدایی همسران از هم‌، جدی‌تر از آن است كه بشود بی‌تفاوت از كنارش گذشت. طلاق و جدایی حتی اگر با توافق طرفین صورت گرفته باشد باز به خاطر ماهیت آزاردهنده‌اش سبب ناراحتی می‌شود. یعنی وقتی فرد می‌بیند كه برخلاف اطرافیانش نتوانسته زندگی مشتركش را حفظ كند و حالا دوباره به فردی مجرد تبدیل شده است احساس شكست می‌كند. زنان و مردانی كه طلاق می‌گیرند از یك سو با خودشان و سوالات ذهنی‌شان درگیرند و از سوی دیگر با افرادی كه آنها را مورد قضاوت قرار می‌دهند. اینها همیشه پیش خود فكر می‌كنند كه ‌ای كاش روند زندگی‌شان این‌گونه نمی‌شد تا آنها مجبور باشند از همسرشان جدا شوند و حالا زیر تیغ نگاه‌ها و قضاوت‌های دیگران قرار بگیرند. البته بخشی از این افراد ممكن است به خاطر رها شدن از سرزنش‌های وجدانشان به خود حق بدهند كه طلاق را بر زندگی با كسی كه آزارشان می‌داد ترجیح دهند، اما حتی آنهایی كه گاه و بی‌گاه به خود حق می‌دهند نیز لااقل تا چندین ماه در خلوت خود از كارشان پشیمان می‌شوند و برای همین با احساسات منفی توام با افسردگی و انزواطلبی گلاویز می‌شوند.

این همان وضعیتی است كه روان‌شناسان و روانپزشكان آن را در قالب تبعات روانی طلاق بررسی می‌كنند. دكتر محمدكاظم وحید، روانپزشك در گفت‌و‌گویی توضیح می‌دهد: ایجاد بحران از عوارض طلاق است، یعنی طلاق به هر صورتی كه اتفاق افتاده باشد باز فرد را به تجربه یك بحران وادار می‌كند. طلاق در واقع نوعی از دست دادن است، به طوری كه همه افراد به خاطر این از دست دادن دوره‌های سوگواری را پشت‌سر می‌گذارند.

او در تشریح مراحل سوگواری می‌گوید: در دوره سوگواری و در مرحله اول فرد شوكه می‌شود و این درست بلافاصله پس ازطلاق اتفاق می‌افتد. سپس زوج در مرحله دوم درباره طلاق می‌اندیشد و به گذشته و آینده فكر می‌كند و به مرور خاطراتشان می‌پردازد. در این مرحله است كه گاه زوجین به خود یا به طرف مقابلشان حق می‌دهند و از آنچه اتفاق افتاده عصبانی می‌شوند و وقتی احساس پشیمانی، چاشنی كارشان می‌شود دچار افسردگی، عصبانیت، زودرنجی و درماندگی می‌شوند. به گفته دكتر وحید، این مرحله حساس‌ترین مرحله پس از طلاق است چون ممكن است فرد برای رهایی از احساسات نامطلوبش دست به كارهایی چون ازدواج مجدد یا زندگی دوباره با همسر سابقش بزند كه بی‌شك این تصمیمات عجولانه نتایج مطلوبی هم در پی نخواهد داشت. آن گونه كه این روانپزشك تشریح می‌كند افراد مطلقه باید به خود وقت بدهند و دوره سوگواری‌شان را به طور كامل بگذرانند و فرصت به دست آورند تا شخصیتشان را بازسازی و بر ای آینده‌شان برنامه‌ریزی كنند.

صحبت‌های این روانپزشك بی‌شك در مورد تمام افرادی كه طلاق را تجربه كرده‌اند صدق می‌كند، اما به نظر می‌رسد اوضاع زنان مطلقه در جامعه‌ای كه همه چیز زیر تیغ قضاوت مردم قرار می‌گیرد كمی مشكل‌تر از مردان باشد. نگاه جامعه به زنان مطلقه مناسب نیست. این یك واقعیت تلخ است كه بسیاری از این زنان را در معرض انواع آسیب‌ها قرار می‌دهد. اغلب زنان مطلقه دچار تنش، اضطراب و استرس هستند برای همین در درونشان خشمی فروخورده وجود دارد كه بیشتر وقت‌ها نیز مجال بروز پیدا نمی‌كند. این یعنی فشار روانی شدید بر این زنان كه روابط اجتماعی و خانوادگی‌شان را دچار تزلزل می‌كند و اگر مهارت زیادی برای اداره خود نداشته باشند به كسی كه مجبور است تابع خواسته‌های دیگران باشد، تبدیل می‌شوند.

طلاق خوب نداریم، یعنی طلاق ماهیتش بد است، اما همیشه هم سیاه سیاه نیست. هیچ كس در این دنیا وجود ندارد كه بخواهد زندگی مشتركش از هم بپاشد چون همه داشتن كانون گرم و محكم زندگی را دوست دارند، اما بعضی وقت‌ها در زندگی بعضی آدم‌ها شرایطی پیش می‌آید كه مجبور به قطع زندگی مشترك می‌شوند. البته آنها كه اعتقاد دارند رفتن به خانه بخت با چادر سفید باید نتیجه‌اش برگشتن با كفن باشد شاید بتوانند در هر شرایطی به زندگی مشتركشان ادامه دهند، اما واقعیت این است كه بعضی وقت‌ها برهم خوردن یك زندگی بهتر از ادامه آن است.

این یك اصل كلی است كه اگرچه زیاد چنگی به دل نمی‌زند اما بالاخره باید آن را پذیرفت چون طلاق هم یك حادثه است مثل هزاران اتفاق ناخوشایندی كه در زندگی رخ می‌دهد و چاره‌ای جز كنار آمدن با آن وجود ندارد. كسی كه طلاق گرفته خودش به اندازه كافی گرفتار غم و رنج هست پس برای این كه او بتواند به زندگی عادی‌اش برگردد اطرافیان نیز كه داعیه دلسوزی برای او دارند باید كمكش كنند. دكتر وحید در این باره می‌گوید: پس از طلاق، خانواده‌ها باید موقعیت جدید فرزندشان را درك و كاری كنند تا او بتواند زندگی‌اش را از نو بسازد. زمان پس از طلاق بدترین زمان برای نصیحت كردن است. پس خانواده‌ها باید نصیحت كردن را به زمانی دیگر موكول كنند.

به گفته او بعضی خانواده‌ها فرزند جدا شده خود را به چشم انسانی مقصر، گناهكار، ناتوان و شكست خورده می‌بینند، در حالی كه اگر آنها دوستان واقعی فرزندشان هستند باید به او كمك كنند تا دوران سوگواری‌اش را به خوبی پشت سر بگذارد و پس از بازیابی شخصیت خود برای زندگی بهتر در آینده آماده شود.

طلاق والدین بدترین اتفاقی است كه یك كودك می‌تواند آن را تجربه كند، حالا می‌خواهد این طلاق در كمال توافق اتفاق بیفتد یا در نهایت جنگ و خصومت. فرزند مادر و پدرش را با هم می‌خواهد و كاری ندارد كه كدام یك از آنها مقصرند و كدام یك بی‌گناه، چون او وقتی آرامش پیدا می‌كند كه پدر و مادرش را كنار هم داشته باشد. پس قربانی اصلی طلاق، بچه‌ها هستند، آنهایی كه در انتخاب پدر و مادرشان نقش نداشته‌اند و حالا باید چوب ندانمكاری‌ها و اشتباهات آنها را بخورند. ولی به هر حال بچه‌هایی كه در چنین خانواده‌هایی متولد می‌شوند نیز ناچارند شرایط به وجود آمده را بپذیرند، هر چند بچه‌های طلاق نیز طوری زیر ذره‌بین قضاوت دیگران قرار می‌گیرند كه انگار آنها هم در این اتفاق نقش داشته‌اند.

نتیجه پژوهش‌هایی كه در كشورمان انجام شده نشان می‌دهد گرایش فرزندان طلاق بدسرپرست به انجام بزه غیرقابل انكار است، به طوری كه شایع‌ترین بزه در میان آنها سرقت‌های كوچك، جرایم جنسی، قاچاق مواد مخدر و كالاهای غیرقانونی (البته بسته به نوع خانواده‌ها) است. این در حالی است كه میان بزه دختران و پسران این خانواده‌ها نیز تفاوت‌هایی وجود دارد، به گونه‌ای كه پسرها بیشتر به دستفروشی، گدایی و قاچاق مواد مخدر روی می‌آورند و دخترها گرفتار مسائل اخلاقی می‌شوند. شاید برای همین است كه كارشناسان مسائل خانواده تاكید دارند كه پیش از انجام طلاق، والدین باید به این بیندیشند كه با این تصمیم كودكان به چه مشكلاتی دچار می‌شوند یعنی ابتدا راه‌حلی برای این مساله بیابند و بعد تصمیم خود را عملی كنند.

این همان چیزی است كه روان‌شناسان نیز بر آن تاكید فراوان دارند و معتقدند این تنها والدین هستند كه می‌توانند وضعیت فرزند خود را شناسایی كنند و برای او تصمیم درست بگیرند. به اعتقاد آنها والدین می‌توانند پس از جدایی به اندازه كافی كنار فرزند خود بمانند تا بتوانند تاثیرات منفی طلاق روی او را ببینند و آن گاه برای فرزند خود تصمیمات درستی بگیرند، اما آنچه به نظر می‌رسد بیش از هر چیز برای فرزندی كه والدینش از هم جدا شده‌اند مفید باشد رفتار درست و محترمانه والدین نسبت به هم است، به طوری كه اگر آنها با یكدیگر درگیری دارند فرزند را ابزار انتقام از هم قرار ندهند و با شكستن ابهت مادر یا پدر در نظر فرزند او را دچار تزلزل روحی نكنند.

طلاق اتفاقی است كه نباید می‌افتاد اما افتاد. تصمیمی است كه نباید گرفته می‌شد اما گرفته شد. اما طلاق كه پایان زندگی نیست. كسی كه طلاق گرفته محكوم به مرگ نیست. او باید زندگی كند حتی بهتر از گذشته. او باید از اشتباهاتش درس بگیرد و سعی كند آدمی باشد بهتر از آن چیزی كه بوده، اما رسیدن به این درجه مهارت می‌خواهد، یعنی كسی كه می‌خواهد پس از طلاق مثل یك آدم دور از اجتماع و منزوی كه برای مرگ یا محو شدن از مقابل دید مردم لحظه شماری می‌كند نباشد باید چند فرمانی را كه روان‌شناسان می‌دهند سرلوحه زندگی‌اش قرار دهد. روان‌شناسان می‌گویند كسی كه طلاق گرفته باید باور كند كه زندگی ادامه دارد و اگرچه او در بخشی از زندگی شكست خورده، اما باید زندگی كند. این افراد همچنین باید اشتباهاتشان را بپذیرند و اگر واقعا مقصر بودند آن را كتمان نكنند، چون به گفته روان‌شناسان بخش مهمی از حركت به سمت بازیابی سلامت روان، درك اتفاقات و اشتباهات رخ داده و سهم خود در آنهاست، چون بی‌شك در خراب شدن یك رابطه نه یك نفر كه هر دو افراد
مقصرند.

وقتی كسی این گونه با خودش روراست باشد نیمی از راه را رفته پس وقت آن می‌رسد كه تا می‌تواند غصه بخورد و زاری كند و به قول روان‌شناسان دوران سوگواری‌اش را به طور كامل بگذراند. همچنین لازم است كسی كه طلاق گرفته در طول دوران سوگواری كه معمولا تا 6 ماه طول می‌كشد هیچ رابطه‌ای با همسر سابقش نداشته باشد تا بتواند به دور از حضور او گذشته و آینده‌اش را بررسی كند. در این میان نقش خانواده‌ها نیز بسیار موثر است، چون آنها می‌توانند با همدردی با فردی كه یك بحران را تجربه می‌كند از بار سنگین افكار منفی او بكاهند و با حمایت‌هایی كه از او می‌كنند امید به آینده را در او تقویت كنند، اما بهترین توصیه‌ای كه روان‌شناسان به افراد جدا شده می‌كنند این است كه پس از اتمام دوران سوگواری یعنی وقتی كه افكار منفی‌شان غلظت خود را از دست داد سعی كنند برای بخشیدن همسر سابق خود تلاش كنند چون بخشش حس مثبتی به انسان می‌دهد كه هرگز تلاش برای انتقام گرفتن نمی‌تواند چنین كند. پس اگر پس از جدایی‌خواهان برقراری رابطه‌ای سالم و صحیح با فردی دیگر هستیم یا حتی می‌خواهیم زندگی مجردی شادی داشته باشیم باید زخم‌های كهنه قدیمی را در همان گذشته باقی بگذاریم و اجازه ندهیم خاطرات منفی به دور جدید زندگی‌مان راه پیدا كنند.

حمید بروغنی

برای درست كردن یك آباژور اندازه بالای آن را با متر اندازه بگیرید. سپس اندازه پایین آن را هم اندازه بگیرید. ارتفاع آباژور هم مورد نیاز است.

حالا بقیه پارچه را برداشته و به سبك دامن كلوش آن را تا كنید تا یك مثلث تشكیل شود. كلوش بودن آن بستگی به بزرگی دایره آباژور شما دارد. باید بالای آباژور 2 سانت از اندازه شما بزرگ‌تر باشد و پایین آن هم به همین ترتیب، ارتفاع را هم 4 سانت بلندتر از آنچه در نظر دارید، رسم كنید. 2 سانت آن برای تا شدن در بالای كار و 2 سانت دیگر برای تا شدن در پایین است.

از نوك مثلث دایره‌وار بالا و پایین آن را یك منحنی بكشید و سپس آن را ببرید. به كمك چسب داغ آن را به بدنه آباژور بچسبانید.

شما می‌توانید رویه میز كامپیوتر خود یا دراورتان را نیز با سبك مبلمان و رنگ پرده‌ها هماهنگ كنید. كافی است به كمك چسب یك لایه از كاغذ دیوار همرنگ یا پارچه رو مبلی یا پرده‌ای خود را روی دراور یا میز كامپیوتری كه رویه آن فرسوده شده، بچسبانید. لبه‌های آن را هم می‌توانید با یراق زینت دهید و با گل میخ آن را وصل كنید.