• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 549
تعداد نظرات : 2853
زمان آخرین مطلب : 3395روز قبل
اخبار

معرفی دوستان جدید 14:

از اونجایی که من همیشه آنلاین نیستم ،ممکنه  بعضی از دوستان جدید از قلم افتاده باشند، پس از این عزیزان عذر خواهی میکنم.

آیا شما در لیست هستید ؟

 

z_ghasemi

 

SEBIND

 

dyaayd

 

reza_arin2

 

marand2010

 

Fatemehe1357

 

sjdkarami7

 

jamshidbig

 

rima1921

 

janfazaali

 

dj_mahan

 

myasin

 

salmanmix

 

mehdi_clever

 

fsaeed_tebyan

 

khadem_1371

 

yas1221

 asalbanoo77

 


*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان به مطالبشان بروید و با نظری یادشان کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

پنج شنبه 30/10/1389 - 11:7
اهل بیت

جود و بخشش‏

جود و سخاوت، از بارزترین صفات پیشواى هفتم علیه السلام بود. آن گرامى امكانات مالى خود را كه از راه زراعت و كشاورزى به دست آورده بود، در اختیار نیازمندان مى‏گذاشت؛ چندانكه كیسه‏هاى بخشش وى ضرب المثل مردم مدینه شده بود و مردم به یكدیگر مى‏گفتند: «تعجب از كسى است كه كیسه بذل و بخشش موسى بن جعفر علیه السلام به وى ریده باشد ولى باز هم اظهار تنگدستى كند.» «4»

ابن صباغ مالكى در وصف سخاوت آن گرامى مى‏نویسد:

«موسى كاظم علیه السلام، پارساترین، داناترین، بخشنده‏ترین و بزرگ منش‏ترین شخصیت عصر خویش بود. او از بینوایان مدینه تفقد مى‏كرد و پول و دیگر نیازمندیهاى ضرورى را به خانه هایشان مى‏برد، بدون آن كه آنان متوجه شوند كه از كجا رسیده است، مگر پس از رحلت آن حضرت.»

خطیب بغدادى مى‏نویسد:

« موسى بن جعفر علیه السلام فردى سخاوتمند و بزرگوار بود؛ هر گاه اطلاع مى‏یافت كه مردى در غیاب آن حضرت سخن ناشایستى به وى گفته است، كیسه پولى كه حاوى هزار درهم بود براى وى فرستاد. كیسه‏هاى پول آن گرامى، دویست، سیصد و چهارصد دینار بود كه بین مردم مدینه توزیع مى‏كرد. وقتى یكى از آنها به دست نیازمندى مى‏رسید او را بى نیاز مى‏ساخت.»

بخشش و انفاق امام علیه السلام به دوستان و شیعیان محدود نمى‏شد، بلكه مخالفان و دشمنان آن حضرت نیز از مواهب و الطاف وى بهره‏مند مى‏شدند. مردى از نوادگان خلیفه دوّم همواره موسى بن جعفر علیه السلام را اذیت مى‏كرد و هرگاه با آن حضرت روبه رو مى‏شد لب به ناسزاگویى او و حضرت على علیه السلام مى‏گشود. یاران امام عرض كردند: اجازه دهید او را به قتل برسانیم. حضرت ایشان را از این كار بازداشت. سپس آدرس او را كه در بیرون مدینه به كشاورزى مشغول بود- جویا شد و خود بدانجا رفت و با مركبش وارد مزرعه وى شد. مرد فریاد زد: زراعت ما را پایمال نكن. امام علیه السلام به سر و صداى او توجّه نكرد و همچنان پیش آمد تا به وى نزدیك شد. از مركب فرود آمد و در كنار او نشست و با تبسّم فرمود: براى این مزرعه چقدر خرج كرده‏اى؟ گفت: صد دینار. فرمود: چه مقدار امید سود دارى؟ پاسخ داد: غیب نمى‏دانم. فرمود: گفتم چقدرامید دارى؟ عرض كرد:

دویست دینار. امام علیه السلام كیسه‏اى را كه محتوى سیصد دینار بود به وى داد و فرمود: این را بگیر، زراعت هم از آن خودت. مرد برخاست و سر امام را بوسید و از حضرتش خواست از لغزشهاى وى در گذرد. امام تبسمى كرد و به مدینه بازگشت.

یك یا چند روز بعد كه امام علیه السلام به مسجد رفت، دید آن مرد در مسجد نشسته است.

چون چشمش به حضرت افتاد گفت:

«اللَّه اعْلَمُ حَیثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ»

خداوند آگاهتر است كه رسالت خویش را كجا قرار دهد.

یارانش با شگفتى پرسیدند: داستان تو چگونه است؟ تو كه پیش از این به او بد مى‏گفتى.

او با دوستانش به ستیزه برخاست و امام علیه السلام را دعا كرد.

امام علیه السلام به یارانش- كه پیش از این قصد كشتن او را داشتند- فرمود: كدام روش بهتر است، قصد و نیّت شما یا رفتار من كه با مبلغى پول او را اصلاح كردم؟

گره گشایى از كار دیگران‏

پیشواى هفتم علیه السلام نسبت به همه مردم، مهربان و دلسوز بود و در رفع نیازمندیها و مشكلات آنان مى‏كوشید، هیچ كس بدان حضرت روى نمى‏آورد مگر آن كه خوشحال و راضى بر مى‏گشت. على بن طاهر صورى از یكى از اهالى رى نقل مى‏كند كه گفت:

«یكى از نویسندگان یحیى بن خالد به حكومت رى منصوب شد. من مقدارى مالیات بدهكار بودم و مى‏ترسیدم چنانچه آن را از من مطالبه كند تهیدست شوم. عده‏اى گفتند: او طرفدار مذهب اهل بیت است، ولى من همچنان از رفتن نزد او بیمناك بودم. سرانجام تصمیم گرفتم به نزد مولایم موسى بن جعفر علیه السلام بروم و او را در جریان بگذارم، پس از آن كه خدمت امام رسیدم آن حضرت نامه‏اى بدین مضمون براى والى رى نوشت:

«به نام خداوند بخشنده مهربان. بدان! براى خداوند در زیر عرشش سایه‏اى است كه از آن بهره نمى‏گیرد مگر كسى كه به برادرش نیكى كند، یا او را از غم و اندوهى رهایى بخشد و یا او را خوشحال سازد؛ حامل نامه برادر توست.والسّلام»

پس از بازگشت، نزد والى رفتم و گفتم: فرستاده امام صابر هستم. والى با پاى برهنه تا در خانه آمد و مرا در بغل گرفت و بوسید و از حال امام علیه السلام پرسید و پس از مشاهده دستخط امام علیه السلام نیمى از اموال خود را به من داد، آنگاه اسم مرا از دفتر مالیات حذف كرد و نسبت به بدهى هایم قبض رسید داد»

بردبارى و گذشت‏

پیشواى هفتم علیه السلام كوهى از بردبارى و گذشت بود. لقب «كاظم» براى آن حضرت حاكى از این خلق نیكو و نشانه شهرت ایشان به فرو خوردن خشم و حلم است.

بسیار اتفاق مى‏افتاد كه آن گرامى پاسخ بدیها و ناسزاگوییهاى افراد نادان را با نیكى و احسان مى‏داد.

امام كاظم علیه السلام نه تنها خود در برخوردارى از این صفت، بى نظیر و سرمشق دیگران بود، بلكه- به لحاظ ارجمندى و اهمیت آن- تخلّق به آن را به بستگان و فرزندانش توصیه مى‏كرد. ابن صباغ مالكى نقل مى‏كند:

«روزى موسى بن جعفر علیه السلام همه فرزندانش را گرد آورد و به آنان فرمود:

فرزندان من! سفارشى براى شما دارم كه اگر آن را مراعات كنید سودمند خواهید شد: اگر كسى نزد شما آمد و در گوش راستتان چیزى كه ناخوشایند شما بود گفت، سپس از ناحیه گوش چپتان عذر خواهى كرد و گفت من چنین چیزى نگفتم، عذر او را بپذیرید.»

على بن جعفر مى‏گوید: برادرم موسى بن جعفر علیه السلام فرمود:

«پدرم دست مرا گرفت و فرمود: اى موسى! پدرم محمد بن على دست مرا گرفت آن چنان كه من دست تو را گرفتم و فرمود: پدرم على بن حسین دست مرا گرفت و فرمود: فرزندم! نسبت به هر كس كه از تو خواستار انجام كار نیك‏ شد. نیكى كن؛ چنانچه سزاوار نیكى باشد، چه بهتر و اگر سزاوار نیكى نباشد، تو شایسته انجام آن هستى؛ و چنانچه مردى از جانب راستت به تو ناسزا گفت، سپس متوجه جانب چپت شد و عذر خواهى كرد پذیراى عذرش باش.»

*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

چهارشنبه 22/10/1389 - 18:44
خانواده

 

بعضی ها بدون اینکه کمی انتظار بکشن به خواستشون می رسن
بعضی ها اصلا انتظار ندارن که به خواسته ای برسن
بعضی ها انتظار می کشن ولی به خواستشون نمی رسن
بعضی ها درکنار انتظار کشیدن ، سعی میکنن به خواستشون برسن
بعضی ها انتظار می کشن ولی نمیدونن برای چی دارن انتظار میکین
و مهمتر از همه ،
انتظار فرجی است که می دانیم به نیک ترین پایان میرسد
.
.
.
شما چطور؟
انتظار چیزی رو می کشین؟
اصلا به خواسته ای رسیدین؟
راستش رو بخواهید من هم انتظار می کشم که بعد از خوندن مطالبم یک نظر برام بنویسی !
من رو به خواستم می رسونی؟


*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

سه شنبه 21/10/1389 - 12:21
اخبار

معرفی دوستان جدید :

از اونجایی که من همیشه آنلاین نیستم ،ممکنه  بعضی از دوستان جدید از قلم افتاده باشند. پس از این عزیزان عذر خواهی میکنم.

آیا شما در لیست هستید یا نه ؟

 

lalehmanouchehri

SaeedAminorroaya

mehdiedris

Saheldel

arg_good

SaeedTL

PureIslam

moslemjavan

IR1389

shokoh85mm

panamg

mrjbjafari

parandweb

كاراگاه گجت

mahmood44

120002

elika7777

ali_salaseh

rasaneh_sabz

basaer83

rojhan125

علی تبیاندوست

صابره صابری

moslem1994

 

 


*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با نظری یادشان کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

پنج شنبه 16/10/1389 - 12:9
خانواده

 

دل مان گرفته بود ،
نیامدی ...
بغض این گلو گرفته بود ،
نیامدی ...
هوای شهرمان گرفته بود ،
نیامدی ...
آنقدر نیامدی ،
نیامدی ،
که خورشید مان هم گرفت !

مگر قصد طلوع نداری ،
ای آفتاب پنهان هستی ...

 

*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

سه شنبه 14/10/1389 - 21:48
اخبار

 

از لطف این مدیر گرامی بشنوید که چه بزرگوارانه شوخی مرا به دل نگرفتند ،
و به راستی چه شیرین است طعم بخشش ،
همچون طعم کله قند در دل !!!!!!!!!

 

*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی


 

سه شنبه 14/10/1389 - 21:46
خاطرات و روز نوشت


 

سلام به همه ، هم دوستان تبیانی و هم مسئول محترم خودمون

من اگه میدونستم که مدیرم از این شوخی دلگیر میشه ، و یا ذره ای ناراحت میشه ،اصلا" شوخی نمیکردم.
من که گفته بودم در جهت حمایت از ایشون قیام کردم، پس چرا هم ایشون ، و هم برخی دوستان
عزیز گمان کردند که قصد انتقاد دارم. خداییش هر چی گشتم انتقادی به عملکرد ایشون ندیدم، و به همین دلیل بود که خواستم از راه شوخی از عملکرد خوبشون تشکر کنم. (تقصیر من چیه که میخواستم متفاوت تشکر کنم ؟!! )
و مدیر محترم و عزیز و البته همیشه ناشناس !،
من که خودم میدونم ، هر چی نوشتم رو تأیید فرمودید، پس چرا فکر میکنید به این موضوع انتقاد دارم
؟
و در مورد اینکه شما هم به عنوان یک کارشناس ، مطالبم رو میخونید خوشحال شدم. (راستش رو
بخواهید نمیدونستم شما هستید که مطالب رو برای باشگاه انتخاب میکنید. یعنی ایمیل فرستادن
ما الکی بود ؟! )
و این که گفتم نامه ها را نخوانده پاک میکنید هم به موضوع قرار ملاقات چند فروند از کاربران تبیان در
نمایشگاه قرآن امسال برمیگرده. به خاطر دارید ؟
نمیدونم اون موقع شما مدیر بودید یا مدیر قبلی مدیر بود !!
ولی به هر حال از طریق پست الکترونیک خواهش کردم که قدم بر چشم بگذارید و افتخار آشنایی
بدید که نه شما استقبال کردید و نه دوستان.
راستی فرموده بودید که دعا کنم سرتان خلوت شود تا فرصت سرزدن به کاربران را داشته باشید،
ولی در کمال شرمندگی باید عرض کنم که چرا فکر میکنید دعاهای من میگیره ؟؟؟
در جهت اثبات حرفم ،میتونم به آلودگی هوا و نیامدن حتی یک قطره باران اشاره کنم !!
(یواش یواش دارم فکر میکنم که اگه من دعا نکنم حتما" بارون میاد ! )
و موضوع بعدی هم اینکه ،
دوستان عزیز تبیانی چرا میخواهید یک رابطه بسیار خوب مدیر و کارمندی (جناب مدیر و بنده) رو
خراب کنید، ارادت این کارمند به مدیر بسیار زیاد است و با این حرف ها کم نمیشود.
اصلا" مگه من ِ کارمند حق ندارم خودم رو برای جناب مدیر کل لوس کنم !!
بالاخره آخر هر ماه پاداش و اضافه کار رو از همین مدیر باید گرفت دیگه !!
.
.
این ها که همه شوخی بود ، ولی جدای از شوخی ،
تنها دلیل حضور من در این دنیا و البته در کنار شما ،
نشاندن گل لبخندیست بر چهره های شما ،
حتی اگر عمر کوتاهی داشته باشد.
در پایان هم اعتراف میکنم که در این دنیا همیشه سعی کردم کسی رو ناراحت نکنم،
پس به مسئول محترم خومون هم میگم که نمی خوام این عادت برای اولین بار ترک بشه.
و تا زمانی که نشنوم از عفو عمومی و شاید هم اختصاصی ایشون بهره مند شدم ،
اینجا نمی نویسم !

 


امضاء :
مسئول همون جاده ی خاکی پاکی و بی آب و تاب دوستی


*****************************************************
مسئول عزیز و مهربان اگر عذر خواهی را پذیرفتید ، با بخششی یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

يکشنبه 12/10/1389 - 17:54
اخبار

 

معرفی دوستان جدید :

از اونجایی که من همیشه آنلاین نیستم ،ممکنه  بعضی از دوستان جدید از قلم افتاده باشند. پس از این عزیزان عذر خواهی میکنم.

 

mahdi_i

 

mntkal

 

rasta69

 

mohyee

 

7m6t9n

 

vhdm96

 

bb1389

 

sagharshapal

 

TOURKTABRIZ

 

zohreezare

 

hasan1992

 

aneshtan

 

gtanori

 

jamshidy

 

mossaffa

 

afroziop

 

mnrh73

 

ali_karbobala

 


*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با نظری یادشان کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

شنبه 11/10/1389 - 15:22
انتقادات و پيشنهادات

 

سلام

از آنجایی که هر از گاهی غبار انتقادات از مسئول محترم بخش ثبت مطالب روزانه، بر می خیزد و طیفی اندک ! این خدمت خالصانه را زیر سوال میبرند، بر خود وظیفه دانستم ، که بیایم و به عنوان مسئول یک مسیر ارتباطی از ایشان حمایت نموده و مشتی محکم باشم بر دهان استکبار جهانی !!
هر چند که ایشان مثل اون مسئول محترم قبلی جواب سلام ما را نمیدهد !!
نامه هایمان را نخوانده پاک میکند !!
هیچ وقت در هیچ لیستی ما را وارد نمیکند !!
یا حتی نشد یک یار بیاید و بگوید :
آهای جناب جاده دوستی ،
شما چرا جاده تان خاکیست ؟؟!!
یا اصلا" چرا وسط تبیان جاده کشیده ای ؟؟!!
یا اینکه حداقل یک بار بگویند بدون هیچ دلیلی میخواهم مطلبت تأیید نگردد ،
تا درس عبرتی گردی برای سایرین !!
(منم بیکارم اومدم راه حل نشون میدم !! )
چرا هیچ ایراد دیگری در جاده دوستی نمیتوانم پیدا کنم که خودم بگویم ؟!!
متوجه اعتماد به نفس شدید یا ادامه بدم ؟؟!!
و حتی برخی از عوامل فریب خورده شایعه کرده اند که ثبت مطلب ما را خود به خودی (اتوماتیک ) نموده اند که کمتر ما را ببینند !!!
آره ؟؟!!
خداییش نمیدانستیم این قدر عزیزیم !!
در پایان از اینکه گاهی ،و فقط گاهی پا در کفش مسئولیت ایشان هم میکنیم،
عذر خواهی نموده و از خداوند سبحان طلب مغفرت مینماییم ، شاید درس عبرتی گردیم برای سایرین !
راستی دلیل اینکه ما نمیتوانیم دائما" پا در کفش ایشان کنیم،
اینست که ایشان هم از بچه های بالایند و هم گمان میکنیم کفششان زنانه است !!


امضاء :
مسئول فعلی جاده ی خاکی پاکی و بی آب و تاب دوستی
( اگر بازداشتمون نکنن!! )

 

متن این قسمت جدیست :

از اینکه با ایشون شوخی کردم، عذر خواهی میکنم.

قصدم این بود که لحظه ای باعث لبخند ایشان به پاس مدیریتشان باشم.

 

*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

شنبه 11/10/1389 - 14:40
سياست

حروف « خ م ن ی » در نام خمینی و خامنه ای مشترک است،
فقط نام خامنه ای یک « آه » بیشتر دارد که از دست خواص بی بصیرت میکشد!

 

نهم دی ماه، روز بصیرت بر تمام ایرانیان مسلمان مبارک

 

*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

jade2oosti@gmail.com

پنج شنبه 9/10/1389 - 13:14
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته