• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 586
تعداد نظرات : 114
زمان آخرین مطلب : 5003روز قبل
آموزش و تحقيقات



 

پاسخ گویی به سوالات مطرح شده در مورد ایمپلنت توسط دکتر فرامرز صفائی

آیا جراحی ایمپلنت سینه با شیردهی تداخلی دارد؟
خیر، بسیاری از زنانی که تحت عمل جراحی ایمپلنت قرار می گیرند، شکلی در شیردهی ندارند و هیچ گونه خطری برای مادران مشاهده نشده است. در مطالعاتی که میزان سیلیکون در شیر انسان اندازه گیری شده است، در زنان دارای ایمپلنت سینه در مقایسه با زنان بدون ایمپلنت، میزان بالاتر سیلیکون نشان داده نشده است و تغذیه با شیر مادر برای نوزاد مشکلی ایجاد نمی کند. در روش های جراحی که از برش دور هاله استفاده می شود ممکن است توانایی شیردهی فرد کاهش یابد.
تغییرات حس بعد از جراجی ایمپلنت به چه صورت است؟
تغییرات نوک بعد از جراحی به صورت کاهش ویا افزایش حس است. احتمال تغییرات دائمی حس در تمام روش ها حدود 3 تا 5 درصد است و بیشترین درصد تغییرات نوک در برش اطراف هاله دیده می شود.
اندازه برش چه قدر است؟
در مورد پروتزهای آب نمکی 3 تا 4 سانتی متر و در مورد پروتزهای ژلی 4 تا 5 سانتی متر است.
آیا زنان در دوران بارداری یا شیردهی می توانند جراحی ایمپلنت را انجام دهند؟
خیر، در صورت تمایل این افراد می توانند 6 ماه بعد از زایمان یا 6 ماه بعد از قطع شیردهی اقدام به جراحی کنند.
در حال حاضر چند نوع ایمپلنت وجود دارد؟
دو نوع:1-آب نمکی(سالین، 2-ژلی(سیلیکونی)، جدار هر نوع ایمپلنت از سیلیکون غیر قابل نفوذ ساخته شده است. ایمپلنت های آب نمکی اولین بار در سال 1965 وارد بازار شدند و اولین نسل ایمپلنت های ژلی در سال 1962 معرفی شد و از سال 1993 نسل پنجم آن ها وارد بازار شده است.ایمپلنتهای آب نمکی بعد از قرار دادن در محل با سرم نمکی پر می شوند ولی ایمپلنت های ژلی از قبل از باسیلیکون پر شده اند.
ایمپلنت های آب نمکی برجستگی بیشتری ایجاد کرده وهنگام لمس سفت ترند. ایمپلنت های ژلی شکل طبیعی تری ایجاد می کنند و در لمس قوام طبیعی تری دارند.
سطح ایمپلنت های نمکی یا ژلی ممکن است صاف (Smooth)، زبر(Textured)، یا (Microtextured) باشد.
استفاده از ایمپلنت ها در چه سنی مجاز است؟
طبق دستورالعمل انجمن داروغذای آمریکا (FAD) استفاده از ایمپلنت های آب نمکی از سال 2000 برای افراد بالاتر از 18 سال و ایمپلنت های ژلی از سال 2006 برای افراد بالاتر از 22 سال برای بزرگ کردن مجاز است و در صورتی که هدف از جراحی ایمپلنت، باز سازی باشد، از هر دو نوع ایمپلنت می توان در هر سنی استفاده کرد.
آیا فردی که تحت عمل جراحی پروتز قرار گرفته می تواند از سولاریوم یا حمام آفتاب جهت برنزه کردن پوست استفاده کند؟
استفاده از سولاریوم یا گرفتن حمام آفتاب باعث صدمه پروتز نمی شود(هرچند ممکن است پروتز گرم شود و زمان لازم برای سرد شدن آن در مقایسه با بدن طولانی تر باشد) لازم به ذکر است کسی که تحت عمل پروتز قرار گرفته بایستی از برخورد مستقیم اشعه آفتاب یا سولاریوم به محل برش جراحی حداقل به مدت یکسال خودداری نماید، زیرا برنزه کردن باعث تیره شدن دائمی یا طولانی مدت اسکار محل عمل می شود.
آیا وزن فردی که می خواهد تحت عمل جراحی ایمپلنت قرار گیرد، باید در محدوده وزن ایده آل باشد؟
بهتر است وزن فرد در محدوده ایده آل باشد، کاهش وزن قابل توجه بعد از جراحی ایمپلنت می تواند نتایج عمل را تغییر دهد زیرا ممکن است باعث افتادگی یا کاهش در سایز شود و برای فرد خوشایند نباشد. افزایش وزن قابل توجه می تواند باعث افزایش سایز شود.
آیا ایمپلنت باعث ایجاد سرطان و مانع از تشخیص آن می شود؟
خیر، در مطالعات انجام شده هیچ ارتباطی بین گذاشتن ایمپلنت و ایجاد سرطان ، بیماری های خود ایمنی و سایر بیماری های سیستمیک بافت نشده است. درحال حاضر هیچ مدرکی قطعی دال بر اینکه سرطان در زنانی که ایمپلنت دارند در مراحل پیشرفته تر تشخیص داده می شود هم وجود ندارد.
آیا کسی که جراحی پروتز(ایمپلنت ) را انجام داده می تواند با هواپیما سفر کند؟
بله، فقط ممکن است در اثر تغییرات در فشارهوا در جدار پروتز (ایمپلنت) انبساط و انقباض رخ دهد که موجب ایجاد مقدار کمی حباب هوا در پروتز شود و فرد احساس شنیدن صدای جابه جایی مایع در هر دو نوع پروتز ژلی و سالین را داشته باشد. این حالت به طور خودبه خودی در عرض 24 تا 48 ساعت برطرف می شود.
آیا احتمال پارگی با تخلیه ایمپلنت وجود دارد؟
در مطالعاتی که انجام شده است، خطر پارگی ایمپلنت آب نمکی در طی 3 سال اول 3 تا 5 درصد و در طی 5 سال اول 7 تا 10 درصد گزارش شده است که در صورت وقوع خطری برای بیمار ایجاد نمی کند و خود بیمار نیز متوجه آن می شود؛ در این صورت نیاز به تعویض ایمپلنت وجود دارد. در مورد ایمپلنت های ژلی نیزجهت کنترل احتمال پارگی با توجه به آنکه پارگی ایمپلنت ژلی ممکن است بدون علامت باشد و در خیلی از مواقع تعویض ایمپلنت متوجه آن می شود FDA توصیه کرده است که بعد از سه سال MRI کنترل از بیمار گرفته شود و بعد از آن هر 2 تا 3 سال یک بار تکرار شود.
مراقبت های بعد از جراحی به چه صورت است؟
معمولاً این عمل تحت بیهوشی عمومی انجام می شود و طول مدت بستری بیمار یک روز است. هنگام ترخیص برای بیمار مسکن و آنتی بیوتیک خوراکی تجویز می شود. بیمار می تواند روز اول بعد از عمل پانسمان را برداشته و در صورت تمایل استحمام کند.
همچنین به بیمار توصیه می شود که در هفته اول بعد از عمل رانندگی نکند و در محدودیت حرکتی دست ها را رعایت کند (بالا بردن دست ها برای مسواک یا شانه زدن بلامانع است) توصیه می شود در چند هفته اول بعد از عمل خوابیدن روی شکم خودداری شود اولین معاینه کنترل 3 تا 5 روز بعد از عمل انجام می شود، در صورتی که در معاینه کنترل هرگونه شکی در مورد بالا قرار گرفتن ایمپلنت وجود داشته باشد، از نوار مخصوص (Elastic wrap) استفاده می کنند که دور تا دور قسمت بالایی قفسه بسته می شود و جهت ایجاد فشار به سمت پایین ضروری است. معمولاً چند روز بعد از عمل، بیمار قادر به رفتن سرکار است ولی انجام فعالیت و ورزش شدید به مدت 2 تا 3 هفته و ترجیحاً 4 تا 6 هفته ممنوع است. بیشترین ورم ناشی از عمل طی 3 تا 5 هفته فروکش می کند. حساسیت بافت ها به ویژه در لمس ممکن است تا چندین هفته طول بکشد. معاینات کنترل بعدی 4 تا 6 هفته، سه ماه و یک سال بعد از عمل انجام می شود و بعد از آن لازم است بیماران هر چند سال یک بار کنترل شوند.
سایز ایمپلنت بر چه اساسی انتخاب می شود؟
عوامل دخیل در انتخاب ایمپلنت عبارت اند از: اندازه بافت بیمار و به ویژه عرض آن، اندازه قفسه ، خصوصیات بافت نرم، انعطاف پذیری پوست و تمایل بیمار و نظر پزشک معالج به عنوان یک قانون کلی توصیه می شود که قطر ایمپلنت کم تر یا مساوی عرض باشد. در حال حاضر ایمپلنت ها در سایزهای مختلف وجود دارند. از100cc تا 500cc و بالاتر. شرکت های سازنده ایمپلنت های ساخته اند که با عرض یکسان می توانند حجم و برجستگی متفاوت ایجاد کنند و انواع آن عبارتند از low پروفایل، moderateپروفایل و high پروفایل ultrahigh پروفایل که نوع آخر بیشترین برجستگی را ایجاد می کند.
انواع برش ها در جراحی ایمپلنت کدام است؟
1-از طریق چین زیر بافت اینفراماماری که شایع ترین نوع برش مورد استفاده است. 2-برش بری آرئولر؛ در مواردی که لیف هم زمان انجام می شود، می توان از این نوع برش استفاده کرد. 3- از ناحیه زیر بغل. 4-از طریق ناف که با آندسکوپ انجام می شود. در این برش فقط می توان از ایمپلنت آب نمکی استفاده کرد. این روش به ندرت انجام می شود. 5-در بیمارانی که آبدومینوپلاستی (جراحی پلاستیک شکم) می شوند، از طریق برش شکم ایمپلنت در قفسه قرار داده می شود.
چند شکل ایمپلنت (پروتز) وجود دارد؟
دو نوع:1-گرد 2-قطره اشکی
محل قرار دادن ایمپلنت ها کجاست؟
الف-زیره غده، ب-زیر عضله.
1-در بیمارانی که هیپوماستی خفیف دارند و پوشش بافت نرم کافی است، روش زیر غده ای توصیه می شود.
2-در روش زیر غده ای شکل طبیعی تری دارد.
3- برای اصلاح افتادگی خفیف یا افتادگی کاذب با پروتز از روش زیر غده ای استفاده می شود.
4-در روش زیر غده ای درد بعد از عمل کمتر بوده و دوره نقاهت کوتاه تر است.
5-در زنانی که ورزشکار بوده و عضله پکتورال قوی دارند، روش زیر غده ای توصیه می شود. زیرا فعالیت عضله باعث حرکات غیرطبیعی و تغییر شکل پروتز نخواهد شد.
6-در روش زیر عضله احتمال لمس شدن لبه های پروتز کمتر است.
7-در مواردی که بافت کم باشد، روش عضلانی توصیه می شود (اعم از اینکه فرد ورزشکار باشد یا نباشد) زیرا در صورت استفاده از روش زیر غده ای احتمال لمس پروتز وجود خواهد داشت.
8-در روش زیر عضله ای احتمال عارضه انقباض کپسولی (Capsular ContractUre)کمتر است.
9-روش زیر عضله ای بیشترین پوشش در قسمت فوقانی را می دهد و در عین حال اجازه باز شدن فضا و بافت را در قسمت تحتانی می دهد.
10- به عنوان یک اصل قرار دادن پروتز در زیر عضله بهترین دراز مدت را ایجاد می کند.
منبع:زندگی ایرانی، شماره 3
شنبه 17/11/1388 - 8:51
محبت و عاطفه

نویسنده:خسرو مبشر




بر اساس یک ماجرای واقعی

مادر ، پدر آشتی کنید .

اینجا دادسرای اطفال است . با گشت و گذاری میان پرونده ها با مواردی مواجه می شویم که نقش خانواده ها در رفتار کودکان شان بسیار مؤثر است . کم نیست مواردی که به همین خاطر نوجوانان سرخورده و به دور از مهر و محبت خانوادگی ، محیط خانه را ناامن و بی روح دیده و برای رهایی از تنگناهای عاطفی و یافتن هم صحبتی که آنها را درک کند ، به فرار از خانه کشیده شده اند . اغلب این گروه را نیز فرزندان طلاق تشکیل می دهند . اکنون ماجرای یکی از پرونده ها را با هم مرور می کنیم تا هشداری برای خانواده ها در قبال رفتارشان با کودکان و نوجوانان باشد .
یکی از روزهای نیمه دوم نخستین ماه پاییز ، پوریای 9 ساله کیف مدرسه اش را روی شانه اش انداخت و از مادرش خداحافظی کرد و به سوی مدرسه رفت . عصر همان روز « هانیه » وقتی از محل کارش به خانه برگشت ، در کمال ناباوری متوجه شد پسرش در خانه نیست و با نگرانی به جستجوی پوریا پرداخت . او از مدرسه به موقع خارج شده ، اما به خانه نیامده بود . دلشوره تمام وجود مادر را فرا گرفته بود . با تاریک شدن هوا نگرانی اش دو چندان شد . بنابراین ، گوشی تلفن را برداشت و جستجوها را از طریق اقوام و آشنایان ادامه داد . هیچ کس از پوریا خبری نداشت . افکار عجیب و غریب ذهنش را پریشان کرده بود . او در حالی که گریه می کرد ، سوار ماشین شد و بی هدف از خانه بیرون رفت . نکند پسرم تصادف کرده باشد ، خدایا به کدام بیمارستان بروم . به پدرش چه بگویم ؟ دقایقی بعد به خود آمد و در حالی که سعی داشت بر خود مسلط شود ، به سوی شمال شهر رفت . حدود 9 شب بود که مقابل یک خانه ویلایی در خیابان پاسداران توقف کرد . با عجله پیاده شد و زنگ خانه را زد . لحظاتی بعد صدای شوهر سابقش را از پشت آیفون تصویری شنید .
کیه ؟
ـ منم « هانیه » در را باز کن .
تو این وقت شب اینجا چکار می کنی ؟
ـ از پوریا خبر نداری ، او پیش تو نیست ؟!
ناگهان مرد با عصبانیت گفت : « چه بلایی سر پسرم آوردی ، از اول هم می دانستم تو لیاقت نگهداری از او را نداری و ... »
همان موقع مرد با سرعت خود را به در خانه رساند . بدون مقدمه با خشم به همسر سابقش گفت : « اگر یک مو از سر پسرم کم شود ، من می دانم و تو . به خدا روزگارت را سیاه می کنم و... »
زن در حالی که گریه می کرد و جوابی نداشت ، با التماس از او خواست که کمکش کند . «جمشید ، تو را به خدا کمکم کن ، باید پوریا را پیدا کنیم ... »
زن و مرد سوار بر خودرو تا نیمه های شب به جستجوی خود ادامه دادند ، اما وقتی به نتیجه ای نرسیدند ، ناچار به کلانتری رفتند . آنها با اعلام شکایتی از پلیس کمک خواستند . مادر پوریا به مأموران گفت : حدود یک سال پیش از پدر پوریا جدا شدم و با بخشیدن مهریه و همه حق و حقوقم حضانت بچه را به عهده گرفتم . پسرم کنار من خیلی خوشحال ، خوشبخت و راحت زندگی می کرد . امروز هم طبق معمول به مدرسه رفت و من هم به محل کارم رفتم و عصر وقتی به خانه بازگشتم ، او را بر خلاف روزهای قبل در خانه ندیدم .
تعجب کردم ، چون پوریا بایستی ساعت دو بعد از ظهر به خانه می رسید . فردا نیز روز تولدش بود . یک جشن مفصل برایش تدارک دیده ام . بنابراین ، از او خواستم تمام دوستان و همکلاسی هایشان را دعوت کند ؛ اما نمی دانم چرا او مثل سال های گذشته از شنیدن خبر برگزاری جشن تولدش خیلی خوشحال نشد . جمشید ( پدرپوریا ) نیز بدون مقدمه به افسر پرونده گفت : پوریا تلفنی درباره ی تنهایی اش برایم چیزهایی گفته بود . به همین خاطر از من خواست تا در صورت ممکن بعضی وقت ها نزد من بیاید ؛ اما من به او گفتم این کار امکان پذیر نیست و او نباید مادرش را ترک کند . و اینکه در حال حاضر به خاطر مسائل کاری ام نمی توانم از او به خوبی مراقبت و نگهداری کنم ؛ ولی پسرم با شنیدن این حرف عصبانی شد و تلفن را قطع کرد . افسر پرونده باشنیدن اظهارات زن و مرد ، با دستور بازپرس دادسرا تحقیقات خود را برای یافتن پوریا کوچولو آغاز کرد .
صبح روز بعد او به مدرسه پسر بچه رفت . مجتبی ( یکی از همکلاسی های پوریا ) گفت : حال او دیروز اصلاً خوب نبود . با کسی هم حرف نمی زد . در زنگ ورزش هم با کسی بازی نکرد . پس از زنگ آخر هم درطول راه از من جدا شد و گفت : بیرون از خانه کاری دارد . از آن به بعد هم ازش بی خبرم . ناظم مدرسه نیز به پلیس گفت : پوریا پسر خوبی است . او نه تنها شاگرد ممتاز است ، بلکه به خاطر رفتار مناسبش در مدرسه همه معلمان و دانش آموزان به او علاقه زیادی دارند . دیروز هم پوریا را در مدرسه دیدم ، اما مثل هر روز نبود و افسرده به نظر می رسید . از او علت نگرانی و اضطرابش را پرسیدم که جواب سر بالا داد . وی در ادامه گفت : خوب یادم هست هنگامی که از مدرسه بیرون می رفت همراه یکی از دانش آموزان کلاس چهارم بود . با این سرنخ ، مأموران سراغ « بهرام » رفتند . او به مأموران گفت : پوریا با من دوست است . من و او با این که در یک کلاس درس نمی خواندیم ، اما چون پدر و مادرهای مان از هم طلاق گرفته اند ، رابطه خوبی داریم . او این اواخر افسرده و نگران به نظر می رسید . از اینکه باید از مادرش جدا شود و تنها زندگی کند ، می ترسید . یک بار هم به من گفت : مادرش هیچ وقت نمی داند چند ساعتی که پسرش در خانه تنهاست ، چقدر زجر می کشد . او می گفت : پدرش پس از طلاق ، حتی یک بار هم فرصت نکرده او را به مسافرت یا حتی سینما یا پارک ببرد . پوریا حتی نمی توانست درست و حسابی با پدرش تلفنی صحبت کند . او در عین حال نگران بود که اگر مادرش ازدواج کند ، چه وضعی خواهد داشت .

سه روز بعد :

مأموران پلیس در پی استعلام از مراکز مختلف مربوطه سرانجام در نیمه های شب پسر بچه را هنگامی که پشت در خانه ای در یکی از خیابان های شهر خوابیده بود ، پیدا کردند . از آنجا که او حاضر نبود والدین خود را معرفی کند یا با کسی حرفی بزند ، قاضی اداره او را به طور موقت به کانون اصلاح و تربیت فرستاد تا والدینش شناسایی شوند . مأموران با دریافت این خبر به اتفاق پدر و مادر پوریا خود را به کانون اصلاح و تربیت رسانده و پسرشان را در آنجا یافتند . او با دیدن پدر و مادرش از خوشحالی به گریه افتاد و ناگهان به سوی آنها دوید و با دستان کوچکش هر دو را به آغوش کشید . او با چشمانی اشکبار و زبان کودکانه به آنها گفت : « بهترین هدیه روز تولدم ، وجود شماست که با هم آشتی کرده و به اینجا آمده اید » جمشد نگاهی به « هانیه » انداخت و مکثی کرد . سپس به پوریا گفت : « پسرم اگر آشتی ما تو را خشنود و خوشحال خواهد کرد و مادرت از اشتباهات من چشم پوشی کند ، با بازگرداندن او به خانه بهترین هدیه تولد را به تو خواهم داد » . هانیه نیزبا شنیدن این حرف بغض گلویش را فرو برد و با لبخندی رضایت خود را به جمشید اعلام کرد .
منبع:ماهنامه ی دنیای زنان شماره ی 47
شنبه 17/11/1388 - 8:51
محبت و عاطفه





چنانچه بخواهیم رابطه نزدیک معنوی و یا حقوق متقابل زن و مرد را نسبت به یکدیگر تبیین نماییم ، شاید هیچ تصویری گویاتر از آنچه قرآن در این خصوص ترسیم نموده نباشد و تشبیه لطیف و تعبیر ظریف قرآن در این رابطه که در چند کلمه محدود خلاصه شده ، ما را از هر عبارت دیگری در این باره بی نیاز می سازد .
خداوند متعال رابطه زن و مرد را به لباس تشبیه نموده می فرماید :
زنان لباس شما هستند و شما لباس آنها ( بقره 187 )
در این تشبیه و تصویر محسوس قرآنی ، لطایف و ظرایفی چند به نظر می رسد .
از جمله :
ـ همچنان که لباس انسان را از سرما و گرما حفظ می کند زن و شوهر نیز شایسته است تا در سرما و گرمای روزگار محافظ یکدیگر باشند .
ـ لباس انسان را از آلودگی و زخم و خراش ها و خطر برخورد اشیاء به بدن حفظ می کند ، دو همسر نیز با اطفای غریزه ی جنسی به طور مشروع ، یکدیگر را در آلودگی اخلاقی و فساد باز می دارند .
ـ لباس عیوب بدن را می پوشاند و بی لباسی موجب رسوایی است ، دوری از ازدواج و همسر نیز سبب انحراف و آلودگی است .
ـ لباس به آدمی گرما می بخشد ، وجود همسر نیز کانون خانواده را گرم می کند و زندگی را از سردی و انجماد می رهاند .
ـ لباس زینت آدمی است دو همسر نیز شایسته است زینت هم باشند نه عامل سرافکندگی یکدیگر .
ـ لباس معرف شخصیت آدمی است ، همسر انسان نیز غالباً نشانگر نوع رفتار و اعتقادات او است .
ـ لباس باید اندازه و هم قواره ی انسان باشد . نه کوتاه و بلند و نه تنگ و گشاد ، زن و شوهر نیز باید هم کفو و مناسب یکدیگر باشند .
ـ لباس متناسب با فصل و زمان تغییر می کند . هر یک از دو همسر نیز شایسته است تا در کانون خانواده انعطاف پذیر باشد و برخورد خود را نسبت به نیاز روحی همسر خود تنظیم کند .
ـ همانگونه که در انتخاب نوع و دوخت و رنگ لباس دقت و حساسیت به خرج می دهم ، شایسته است در انتخاب همسری که یک عمر زندگی انسان است ، نهایت دقت را به عمل آورده و هیجانات و احساسات زودگذر را در چنین انتخاب سرنوشت سازی دخالت بدهیم .
ـ همانگونه که لباس کثیف و آلوده را باید شست ، آلودگی ها و مشکلات روحی و نابسامانی های خانوادگی را باید در همان کانون خانواده بر طرف نمود .
ـ اگر لباس پاره شد و شکاف برداشت ، باید آن را رفو کرد و از گسترش پارگی جلوگیری نمود ، اقوام و بستگان زوجین نیز می بایست هر گونه اختلاف و جدایی را به حسن تدبیرخود حل کنند و از گسترش شقاق و منازعات آن دو جلوگیری به عمل آورد
ـ ارتباط زن و مرد نیزچنین نزدیک و تنگاتنگ است و هر یک از آنها حقوق و وظایف متقابلی را بر عهده دارند که حفظ کیان خانواده وابسته به رعایت و احترام به چنین مسئولیت هایی است .
منبع:ماهنامه ی دنیای زنان شماره ی 47
شنبه 17/11/1388 - 8:50
طنز و سرگرمی
می گویند زن، چراغ خانه است. لابد شنیده اید که در همین راستا، بعضی ها طرفدار"چهلچراغ" شده اند و بعضی ها طرفدار"صرفه جویی در مصرف برق"!

با این حساب می شود این تعاریف را نیز ارائه داد:


* همسر موقت:

 لامپ کم مصرف!

* همسر دائم:

همان چراغ خانه.

* همسر مطلقه:

لامپ سوخته!

* همسر ایده آل:

چراغ جادو!( هردو افسانه اند!)

شعر مرتبط:
با غول چراغ ، آرزویی بکنید
از او طلب فرشته خویی بکنید
یک دانه بس است زن، مگر نشنیدید
"در مصرف برق صرفه جویی بکنید"؟!

شنبه 17/11/1388 - 8:46
دعا و زیارت

باسمه تعالی

 

 

«ارتشی فاتح»

 

 

عمده قیامها از دو بخش مبارزه و پیام تشکیل می‌گردد. مقصود از مبارزه، مجاهدت و جانبازی در راه آرمان مقدس است. مقصود از بخش پیام نیز رساندن و ابلاغ پیام قیام و بیان آرمان‌ها و اهداف آن است.

در پیروزی یک قیام، اهمیت رساندن و ابلاغ پیام قیام و بیان آرمان‌ها و اهداف آن، کمتر از فداکاریها و از خودگذشتیها نیست؛ زیرا اگر اهداف و آرمان‌های یک نهضت در سطح جامعه تبیین نشود، نهضت از حمایت و پشتیبانی مردم برخوردار نمی‌گردد و در کانون اصلی خود به دست فراموشی سپرده می‌شود و چه بسا گرفتار تحریف‌ها و دگرگونی‌ها توسط دشمنان ‌گردد.

 

 

با بررسی قیام مقدس امام حسین (علیه السلام) به خوبی مشخص می‌گردد که بخش مهمی از این رسالت، بر دوش امام سجاد و زینب کبری (علیهما السلام) قرار داشت که شهادت خونین امام حسین (علیه السلام) را تکمیل نمود.

 

 

با توجه به تبلیغات بسیار گسترده و دامنه داری که حکومت اموی از زمان معاویه بر ضد اهل بیت (علیهم السلام) (به ویژه در منطقه شام) به راه انداخته بود، بی شک اگر بازماندگان امام حسین (علیه السلام) به افشاگری و بیدار سازی نمی‌پرداختند، دشمنان اسلام و مزدوران قدرتهای وقت، قیام و نهضت بزرگ و جاویدان آن حضرت را در طول تاریخ لوث می‌کردند و چهره آن را وارونه نشان می‌دادند.(1) اما تبلیغات گسترده بازماندگان سید الشهدا (علیه السلام) در دوران اسارت - که کینه توزی سفیهانه یزید چنین فرصتی را برای آنان پیش آورده بود- اجازه چنین تحریف و خیانتی را به دشمنان امام حسین (علیه السلام) نداد.

 

 

به عنوان نمونه، به هنگام در آمدن اسیران به دمشق، مردی در برابر علی بن الحسین (علیه السلام) ایستاد و گفت: سپاس خدایی را که شما را کشت و نابود ساخت و مردمان را از شرتان آسوده کرد و امیر المؤمنین یزید را بر شما پیروز گردانید!

 

 

علی بن الحسین (علیه السلام) خاموش ماند تا مرد شامی آنچه در دل داشت بیرون ریخت. سپس از او پرسید: آیا قرآن خوانده ای؟

-          آری.

-          این آیه را خوانده ای؟ «بگو بر رسالت خود مزدی نمی‌خواهم جز دوستی نزدیکانم...»(2)

-          آری.

-          و این آیه را تلاوت نموده ای؟ «و حق خویشاوندان را بده!...»(3)

-          آری.

-          و این آیه را خوانده ای؟ «...خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور كند و كاملا شما را پاك سازد.»(4)

-          آری

-          ‌ای شیخ! ‌این آیه‌ها در حق ما نازل شده است. ماییم ذوی القربی، ماییم اهل بیت پاکیزه از هر گونه آلایش.

 

پیر مرد دانست آنچه درباره این اسیران شنیده، درست نیست؛ آنان خارجی نیستند؛ بلکه فرزندان پیغمبرند. لذا از آنچه گفته بود، پشیمان شد و گفت: "خدایا من از بغضی که از اینان در دل داشتم به درگاه تو، توبه می‌کنم. من از دشمنان محمد و آل محمد(علیهم السلام) بیزارم."(5)

 

در کنار این، اعتراف عبد الملک بن مروان گوشه‌ای دیگر از ثمره خون سید الشهدا(علیه السلام) و افشاگری کاروان اهل بیت(علیهم السلام) را مشخص می‌سازد. عبد الملک بن مروان به "حجاج" که از طرف وی حاکم حجاز بود، این گونه می‌نویسد: "مرا به خون فرزندان ابوطالب آلوده نکن؛ زیرا خود دیدم که چون خاندان ابوسفیان با آنان در افتادند، بر افتادند."(6)

 

 

از آنجا که می‌دانیم عبد الملک از خلفای با هوش و سیاستمدار اموی بود(7) و نیز می‌دانیم که او پنج سال پس از فاجعه کربلا به حکومت رسید، به اهمیت و ارزش این اعتراف پی می‌بریم؛ زیرا این دستور نشان می‌دهد که خاندان ابوسفیان با همه فشاری که به دودمان ابی طالب وارد آوردند، در اهداف شوم خود کامیاب نشدند و جز روسیاهی و لعن ابدی برای آنان چیزی بر جای نماند.

 

 

آری! در مجموع و با توجه به همه تبلیغات گسترده و زیانبار بر ضد خاندان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، اهمیت سفر بازماندگان امام حسین (علیه السلام) به شام به خوبی روشن می‌گردد؛ زیرا آنان در این سفر آثار چهل سال تبلیغات مسموم کننده را از بین بردند و چهره کریه حکومت اموی را به خوبی معرفی کردند و افکار خفته مردم شام را بیدار و متوجه حقایق ساختند. لذا می‌توان گفت که اهل بیت (علیهم السلام) هنگام باز گشت به مدینه حکم ارتشی فاتح را داشتند که ماموریت خود را بخوبی انجام داده باشد!

 

 

(برگرفته از کتاب "سیره پیشوایان تألیف حجة الإسلام مهدی پیشوایی)

 


پاورقی ها:

1- همچنان که برخی از آنان با تحریف واقعیت و برای تبرئه معاویه از جنایتش در به شهادت رساندن امام حسن(علیه السلام)، به ایشان تهمت زده گفتند: او در اثر ذات الریه و سل از دنیا رفت!

2- "... قل لا اسئلکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی .."(سوره شوری، آیه 22)

3- "و آت ذا القربی حقه ..." (سوره اسراء، آیه 26)

4- "...انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا"(سوره احزاب، آیه 33)

5- مقتل خوارزمی، جلد 2، صفحه 61 - لهوف، صفحه 74

6- تاریخ یعقوبی، جلد 3، صفحه 49، (ضمن حوادث دوران حکومت عمر بن عبدالعزیز)- اختصاص شیخ مفید، صفحه 315

7- الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الإسلامیة (ابن الطقطقا)، صفحه 122

roshd

شنبه 17/11/1388 - 8:44
رويا و خيال


 
 

 


روز والنتین یا والنتاین، (روز عشاق و یا روز عشق‌ورزی) عیدی در روز ۱۴ فوریه (۲۵ بهمن‌ماه و بعضی سال‌ها ۲۶ بهمن‌ماه) و در برخی فرهنگ‌ها روز ابراز عشق است.
این ابراز عشق معمولاً با فرستادن کارت والنتین یا خرید هدایایی مانند گل سرخ و یادگاری انجام می‌شود. سابقهٔ تاریخی روز والنتین به جشنی که به افتخار قدیس والنتین در کلیساهای کاتولیک برگزار می‌شد، باز می‌گردد.

 پیشینهٔ‌ تاریخی
تاریخچه کامل و دقیق والنتین در دست نیست و آنچه از پیشینه این روز می‌دانیم با افسانه درآمیخته‌است.
امروزه کلیسای کاتولیک به این نتیجه رسیده‌است که حداقل سه قدیس به نام والنتین وجود داشته‌اند که همگی به شهادت رسیده‌اند، به همین دلیل چندین افسانه سعی در بازگوئی تاریخچه این آئین دارند.
 

 

 روایت‌های مشهور

 
والنتین قدیس و مریدانش
در سده سوم میلادی که مطابق می‌شود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده‌است بنام کلاودیوس دوم (Claudius II). کلودیوس عقیده داشت مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن می‌کند. کلاودیوس به قدری بی‌رحم وفرمانش به اندازه‌ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. (شایان ذکر است که در آن هنگام هنوز امپراتوری روم، به آیین مسیحیت نگرویده بود و این امر تقریباً ۴۰ سال پس از دوران کلاودیوس دوم یعنی در دوران کنستانتین اول، موسوم به کنستانتین کبیر صورت گرفت). اما کشیشی به نام والنتین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد. هنگامی که کلاودیوس این امر را دریافت، والنتین را دستگیر و زندانی کرد. کلاودیوس به منظور منصرف ساختن والنتین از باور خویش، به زندان و به استقبال وی شتافت و او را مورد محبت فراوان قرار داد. این در حالی بود که والنتین نیز به گونه‌ای متقابل کوشید تا کلاودیوس را به آیین مسیحیت فراخواند؛ امری که موجبات خشم امپراتور روم را فراهم ساخت و حکم به اعدام وی داد. هنگامی که والنتین در زندان به سر می‌برد، یکی از زندانبانان دختری نابینا داشت که به زندان می‌آمد به تفصیل با وَلِنتَین سخن می‌گفت و درست پیش از آن که والنتین به اعدام محکوم گردد، برای آن دختر نابینا کارتی فرستاد که بر روی آن نگاشته بود: ««از طرف والنتین ِ تو» (From Your Valentine)» امضاء کرده‌است، اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روی کارتهای والنتین مشاهده می‌شود.

 
افسانه دیگر حاکی از آن است که هنگامی که والنتین را به زندان افکندند، مردم برای وی یادداشت‌هایی کوچک که در لفافه پیچانده بودند و در شکافهای دیواره سلول وی جاسازی می‌کردند می‌فرستادند و او آنها را یافت و در حق آنان نیایش کرد. به دیگر سخن، بنیاد تاریخی کارت والنتین همین امر است. کشیش والنتیوس در ۱۴ فوریه ۲۷۰ میلادی (در برخی روایات ۲۶۹ و مطابق با برخی روایات دیگر ۲۷۳ بعد از میلاد) اعدام شد. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می‌دانند و از آن زمان والنتین تبدیل به نمادی برای عشق شده‌است و بدین روست که در کشورهای جهان، به ویژه کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی، مراسم روز والنتین همه ساله در ۱۴ فوریه برگزار می‌گردد.
 

 شهرهای منسوب به والنتین قدیس
بر اساس باورهای کنونی، بقایای والنتین قدیس که در سده ۱۹ میلادی در قبرستانی باستانی در ایتالیا کشف شد هم‌اکنون در سه شهر رم، دوبلین و گلاسگو نگهداری می‌شود. بخشی از این بقایا پس از انتقال به یک تابوت طلایی توسط پاپ گرِگوری شانزدهم به کلیسای کاتولیک وایت فرایر در دوبلین پایتخت جمهوری ایرلند اهدا شد. بخش دیگری از این بقایا که گفته می‌شود شامل استخوان‌های والنتین قدیس است توسط یک خانواده متمول فرانسوی در سده نوزدهم به کلیسای فرانسیس مقدس در شهر گلاسگو در اسکاتلند منتقل شد. خارج از حلقه‌های مذهبی از مردم عادی کمتر کسی از وجود این بقایا در شهر اطلاع داشت تا اینکه در سال ۱۹۹۹ تصمیم به انتقال این بقایا به کلیسای دیگری به نام The Blessed John Duns Scotus گرفته شد. این اقدام توجه گستردهٔ رسانه‌ها و به طبع آن عموم مردم را به دنبال داشت به‌طوری که شهر گلاسگو به خاطر میزبانی والنتاین قدیس «شهر عشاق» لقب گرفت و از سال ۲۰۰۲ این شهر در روز والنتین میزبان فستیوالی به نام «فستیوال عشق» می‌باشد.
 

 رسوم والنتین

از هدایای مرسوم در این روز هدایای شکلاتی را می‌توان نام برد.
در کشورهای اروپایی و آمریکائی دادن شکلات به عنوان هدیه روز والنتین از شهرت خاصی برخوردار است. تزئین شکلات و پختن انواع ان نیز از اداب این روز به شمار می‌رود. از نظر علمی هم ثابت شده‌است که خوردن شکلات دارك یا همان سیاه میزان عشق را در انسان بالا می‌برد البته نه مصرف بی‌رویه آن و دادن هدایای دیگری نظیر عروسک و یاهدیه ای به عنوان یادگاری از رسوم این روز میباشد .
 

 در دیگر فرهنگ‌ها
برخی بر آنند که والنتین فراتر از سنتی غربی است که پیش از این در بسیاری کشورهای جهان موجود بوده‌است. در کشور چین، روزی مشابه والنتین موجود است که تحت عنوان «شب هفت‌ها» نامیده می‌شود. برابر با افسانه‌ای چینی، پسر گاوچران و دختر بافنده، در هفتمین روز هفتمین ماه از تقویم قمری در آسمان با یکدیگر ملاقات کردند. آخرین «شب ِ هفتها» در ۳۰ اوت ۲۰۰۶ بود. روایتی دیگر از این روز با اندکی تفاوت نسبت به چین، در ژاپن نیز موجود است که از آن به عنوان «تاناباتا» یاد می‌گردد و برابر با هفتم ژوئیه تقویم خورشیدی‌ست. در کشور مصر، روز عشق دیگری موجود است که برابر با ۴ نوامبر هر سال است. در کره جنوبی، در ۱۱ دسامبر هرسال، روزی تحت عنوان «روز پـِپـِرو» موجود است که در آن زوج‌های جوان هدایایی به یکدیگر تقدیم می‌کنند.
 

 در فرهنگ ایرانی

سپندارمذگان جشن گرامی‌داشت زمین و زن و روز مهرورزی به مظاهر مهر و فروتنی است. در این روز مردان به زنان خود، با محبت هدیه می‌دادند و زنان و دختران را از کارهای روزمره معاف کرده بر تخت شاهی می‌نشاندند و از آنها اطاعت می‌کردند.
اخیرا گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی پیشنهاد کرده‌اند که به منظور حفظ فرهنگ ایرانی سپندارمزگان بجای والنتین به عنوان روز عشق گرامی داشته شود .
 در عربستان سعودی
در عربستان سعودی فروش محصولات مربوط به روز والنتین مانند گل رز در روزهای نزدیک به این روز، ممنوع می‌باشد و پلیس مذهبی این کشور از مغازه داران می‌خواهد تا چنین چیزهایی را به فروش نرسانند

شنبه 17/11/1388 - 8:36
آموزش و تحقيقات

مترجم: ندا احمدلو




تمام آنهایی که اهل رژیم‌ گرفتن‌ هستند، حتما این نکته را تجربه کرده‌اند که کنترل اشتهای کاذب و به موقع غذا خوردن یکی از بهترین راه‌های مبارزه با اضافه وزن است. خیلی وقت‌ها ما بدون اینکه بدن‌مان نیاز به خوراکی داشته باشد، چیزی می‌خوریم؛ شاید از سر بی‌کاری یا بی‌حوصلگی یا حتی برای رفع استرس و پاسخگویی به اشتهای کاذب خودمان! اما چگونه می‌شود این اشتهای کاذب‌ را سرکوب کرد؟ 11 توصیه زیر می‌تواند کمک‌تان کند...

حواس ‌خودتان را پرت کنید

اگر ناگهان و شدیدا هوس بستنی کردید، بدانید که این فقط نشانه یک زیاده‌طلبی است؛ نه گرسنگی. به گفته دکتر جان فوریت، استاد دانشکده پزشکی بیلر، اشتهای کاذب یا همان هوس تنها 10 دقیقه طول می‌کشد و اگر شما بتوانید در این 10 دقیقه خودتان را کنترل کنید و به سمت خوراکی‌های پرکالری نروید، گام بزرگی به سمت سلامت‌تان برداشته‌اید. شما می‌توانید برای کنترل اشتها‌ی‌تان، با انجام دادن کارهایی معمولی حواس‌تان را از خوردن خوراکی‌ای که هوس کرده‌اید، منحرف کنید. مثلا به یک دوست قدیمی زنگ بزنید، موسیقی گوش کنید، ورزش یا مدیتیشن انجام دهید یا خودتان را با دیدن فیلم مشغول نگه دارید.

با غذاهایی که بیشتر هوس می‌کنید، کمتر روبه‌رو شوید!

یکی دیگر از کارهای مفید برای کنترل اشتها و جلوگیری از پرخوری، اجتناب، حذف و روبه‌رو نشدن با خوراکی‌هایی است که خیلی دوست‌شان دارید. مثلا اگر عاشق بستنی هستید، فریزرتان را پر از بستنی نکنید یا هنگام بیرون رفتن یک ساندویچ سالم خانگی برای ناهار یا شام‌تان تهیه کنید تا فکر خوردن پیتزا یا غذاهای چرب به ذهن‌تان خطور نکند. اگر هم می‌بینید که پرهیز از خوردن کیک تولد دوست‌تان برای‌تان مقدور نیست، با یک برنامه‌ریزی ساده مقدار کالری مصرفی روزانه‌تان از سایر غذاها را کاهش دهید تا بتوانید با خیال راحت یک برش خوش‌مزه از کیک تولد را هم بخورید.

مغزها را فراموش نکنید

به گفته میشل رویزن، کارشناس ارشد تغذیه، خوردن دو لیوان آب به همراه 6 عدد گردو یا 12 عدد بادام یا 20 عدد بادام‌زمینی می‌تواند نقش موثری در سرکوب اشتها و تغییر ذایقه افراد به سمت خوراکی‌های سالم، داشته باشد.

به استرس‌هایتان با غذا خوردن پاسخ ندهید

یکی از مشکلاتی که گریبانگیر بسیاری از افراد هست، ذخیره کردن صدها کالری اضافه با زیاده‌روی در خوردن غذا برای کاهش استرس‌شان است. شما می‌توانید برای کم کردن استرس‌تان به جای خوردن، نفس عمیق بکشید، قدم بزنید، حرکات مختلف ریلکسیشن را انجام دهید و در آخر اگر باز هم میل به خوردن داشتید، آدامس بجوید تا نتوانید چیز دیگری بخورید.

خواب نیمروزی را از یاد نبرید

یکی دیگر از دلایل پرخوری، خستگی است. شما می‌‌توانید برای مبارزه با این مشکل هم روزی 15 تا 20 دقیقه در یک محیط ساکت و آرام چشمان‌تان را ببندید و انرژی تحلیل رفته خود را دوباره به دست آورید.

کم‌‌خوری را با عطر نعناع امتحان کنید

بعضی از افراد برای از بین بردن بوی بد دهان‌شان، اقدام به خوردن خوراکی می‌کنند. این افراد می‌توانند به جای پرخوری‌های بی‌مورد، روزانه دو تا سه بار به وسیله‌ دهان‌شویه‌هایی با عطر نعناع دهان خود را شستشو دهند تا این طراوت و بوی خوش، فکر خوردن را از سرشان بیرون کند.

غذا‌های وسوسه‌انگیز را بدمزه کنید!

شاید این کار به نظرتان خنده‌دار برسد اما شما می‌توانید با بدمزه کردن خوراکی‌هایی که دوست‌شان دارید، میل به خوردن آنها را در وجود‌تان از بین ببرید. مثلا روی بستنی یا کاکائو نمک بپاشید یا پفک یا چیپس را کمی با آب‌ خیس کنید و بعد آن را بخورید!

چراغ‌ها را روشن کنید

یکی از موثرترین کارها برای جلوگیری از پرخوری، غذا خوردن در محیطی کاملا روشن و نورانی است. این طوری شما به خوبی متوجه میزان غذایی که مشغول خوردنش هستید، می‌شوید.

شمع‌ روشن کنید تا آرام‌تر غذا بخورید

شاید جالب باشد که بدانید نتیجه جدیدترین مطالعات در مورد اشتها، نشان داده است که بوها و عطرها هم در کاهش و افزایش اشتها بی‌تاثیر نیستند. خلاصه تمام این تحقیقات موید این مطلب‌اند که شما می‌توانید با خریدن و روشن کردن شمع‌هایی با بوی سیب‌سبز، موز یا نعناع هنگام غذا خوردن آرامشی به دست آورید که نتیجه این آرامش، به آهستگی غذا خوردن و زود سیر شدن است.

خوراکی‌های غنی هم می‌‌توانند کمک‌کننده باشند

هر زمان که احساس کردید خیلی گرسنه‌اید و اگر شروع به غذا خوردن کنید تا حد افراط پیش می‌روید، غذاهای پرحجم که زودتر سیرتان می‌کنند را برای خوردن انتخاب کنید و البته که منظور ما از غذای پرحجم، غذای چرب نیست بلکه غذاهایی است که با خوردن مقدار کمی از آنها سریع احساس سیری می‌کنید و دست از خوردن می‌کشید. غذاهایی مثل ماکارونی یا سیب‌زمینی پخته برای وعده‌های اصلی یا ذرت، دانه‌های بو داده، ژله و انگور برای میان‌وعده‌ها.

نوشیدنی‌ها را جایگزین کنید

و در آخر، اگر در بین روز نتوانستید میل به خوردن‌تان را به هیچ طریقی سرکوب کنید، نوشیدن یک لیوان چای، شیر یا قهوه را به جای کیک، بیسکوییت یا بستنی به شما پیشنهاد می‌کنیم.
منبع:salamatiran
شنبه 17/11/1388 - 8:34
کامپیوتر و اینترنت






مهمترین تفاوت میان http با https امنیت و حفظ اطلاعات مربوط به شماست.
HTTP مخفف شده HyperText Transport Protocol است كه به زبان ساده یك پروتكل (یك زبان) جهت رد و بدل اطلاعات میان سرور و كاربر است.
لغت S است كه تفاوت میان HTTP و HTTPS را ایجاد می كند. لغت S مخفف كلمه Secure به معنی امن است.
در موقع ورود به وب سایت‌ها، به طور معمول عبارت //:http در جلوی آدرس سایت ظاهر می‌شود. این بدین معناست كه شما در حال بررسی سایت با استفاده از زبان معمول غیر امن هستید.
به زبان دیگر یعنی ممكن است شخص سومی (در اینجا شخص هر چیزی معنی می‌دهد، مانند برنامه كامپیوتری - هكر - …) در حال ثبت اطلاعات ارسال رد و بدل شده شما با وب سایتی كه در آن حضور دارید، باشد.
در صورت پر كردن فرمی در وب سایت، شخصی ممكن است به اطلاعات وارد شده بوسیله شما دسترسی پیدا كند. به این دلیل است كه هرگز نباید اطلاعات كارت‌های اعتباری اینترنتی خود را از پروتكل //:http در سایت وارد كنید.
اما در صورت شروع شدن نام وب سایت با //: https، این بدین معناست كه كامپیوتر شما در حال رد و بدل كردن اطلاعات با سایت با زبانی است كه شخص دیگری قادر به استفاده از آن نیست.
در اینجا چند نكته قابل تامل است:
1) در //:https اطلاعات ابتدا به كد تبدیل شده و به سرور ارسال می‌گردد. سپس این كد در سرور رمز گشایی شده و به زبان قابل فهم بر می‌گردد. این كار مقداری زمان بر بوده و بنابراین سرعت //:https از سرعت //:http كمتر است.
2) تعداد از شركت‌های امنیتی مانند Verisign و Goddady این سرویس را ارائه می‌دهند كه جهت تبدیل اطلاعات سروری كه شما به آن متصل شده‌اید به این سرور ها مراجعه می‌كند.
3) بعد از وارد شدن با پروتكل //:https، اطلاعاتی در رابطه با امنیت اعمال شده در سایت و گروه ارائه دهنده این امنیت نمایش داده می‌شود. این اطلاعات معمولا ( در اكثر مرورگر ها ) بصورت قفلی در پایین صفحه موجود بوده و بعد ازكلیك بر روی آن این اطلاعات را مشاهده خواهید كرد.
4) در هنگام ورود به این سایت‌ها حتما به اطلاعات امنیتی توجه كنید. ممكن است امنیت در كار نبوده و همه اینها با برنامه نویسی ساده‌ای برای شما نمایش داده شود.
5) جهت داشتن //:https هزینه ای ماهانه باید پرداخت گردد كه بر اساس سرعت آن (۱۲۸kb یا ۲۶۵kb یا …) متفاوت است. هر چه سرعت بیشتر، صاحب سرور باید هزینه بیشتری پرداخت كند.
6) پروتكل //:https معمولاً برای بانك‌ها، ایجاد حساب كاربری و ورودكاربری به پورتال‌ها - سرویس دهنده‌ها پیغام الكترونیكی - ..، خریداینترنتی و فروشگاه‌های اینترنتی، ورود به صفحات با اطلاعات سری و مهم وغیره استفاده می‌شود.
7) سود اصلی HTTPS جلوگیری از Sniff كردن اطلاعات هست. یعنی برای مقابله با دزدهای اطلاعاتی كه در مسیر قرار می گیرند. (به طور مثال شما هر اطلاعاتی را كه در حالت عادی از HTTP انتقال بدهید یك سازمان واسطه قادراست چه با مجوز و یا بدون مجوز از اطلاعات استفاده كند.)
8) سرور میزبان باید یك Public Key ثبت كند كه هزینه‌ای هم نخواهد داشت. اما اثبات اینكه آیا خود میزبان كسی كه ادعا می‌كند، هزینه بر است. اینكار بوسیله Verisign و غیره انجام می‌شود. بدین معنی كه با پرداخت هزینه به این سرویس دهنده، كاربران مطمئن می‌شوند كه سرور همان فردی یا سازمانی است كه خواهان وارد كردن اطلاعات خود هستند.
شنبه 17/11/1388 - 8:34
آموزش و تحقيقات






بررسی میزان مناسب مصرف نمک
کم کردن مصرف نمک، این رایج ترین چاشنی غذایی، برای برخی افراد ضروری است اما نه برای همه. سال هاست که در محافل پزشکی در مورد مصرف نمک مباحثات داغی در جریان بوده است و پرسش محوری هم این بوده است؛ آیا باید نمک کمتری بخوریم؟از یک طرف گروهی از متخصصان اظهار می کنند که همه افراد باید مصرف نمک شان را کم کنند و این کار به میزان قابل توجهی از بروز بیماری های قلبی پیشگیری می کند. در مقابل گروه دیگری معتقد بوده اند که توصیه همگانی به کاهش مصرف نمک تاثیر ناچیزی بر سلامتی عمومی دارد و محروم کردنی بی دلیل برای اغلب افراد به شمار می رود.آیا نمک بلوری است شیطانی؟ یا چاشنی بی ضرری برای لذت ذائقه ما؟ یا چیزی بین این دو؟ در این مورد نیز مانند بسیاری چیز های دیگر در پزشکی، پاسخ سرراستی وجود ندارد. اینکه نمک چگونه بر فشارخون شما تاثیر بگذارد، به ژن های شما، سن شما و وضعیت پزشکی شما بستگی دارد.

 

● نمک در گردش خون

نمک از دیدگاه یک شیمیدان هر ماده یی است که هنگام درهم فرو رفتن اوربیت های یون های مثبت و منفی به وجود می آید. اما برای اغلب ما نمک همان کلرید سدیم است؛ بلورهای سفیدی که هنگام بخار شدن آب دریا به جای می ماند و این سدیم موجود در نمک است که اغلب مشکلات را به وجود می آورد.یک قاشق چایخوری از کلرید سدیم (همان نمک خوراکی ما) حاوی ۲۳۰۰ میلی گرم سدیم است. بدن انسان نمی تواند بدون مقداری سدیم به حیات خود ادامه دهد. سدیم برای انتقال تکانه های عصبی، انقباض و انبساط رشته های عضلانی (از جمله عضلات قلب و دیواره رگ های خونی) و حفظ تعادل مایعات در بدن لازم است.مقدار نمک لازم برای این کار آنقدرها زیاد نیست. مردمان یانومومو در جنگل های بارانی آمازون تنها ۲۰۰ میلی گرم سدیم در روز دریافت می کنند (تقریباً معادل سدیم موجود در ۱/۰ یک قاشق چایخوری نمک).
در مقابل یک امریکایی متوسط ۳۴۰۰ میلی گرم (یعنی حدود ۵/۱ قاشق چایخوری نمک) در روز دریافت می کند و در شمال ژاپن مصرف روزانه نمک به مقدار شگفت آور ۲۶۰۰۰ میلی گرم (بیش از ۱۱ قاشق چایخوری نمک) می رسد.هنگامی که سدیم به بدن کم برسد، مجموعه یی از پیام های شیمیایی و هورمونی به کلیه ها و غدد عرق فرمان می دهند که سدیم را در بدن حفظ کنند. هنگامی که شما سدیم را بیشتر از نیازتان مصرف می کنید، کلیه ها زیادی آن را با ترشح ادرار بیشتر یا غلیظ تر دفع می کنند.اما اگر چنین کاری ممکن نشود، نمک در مایع بین سلول ها تجمع می یابد. آب به طور گریزناپذیری سدیم را دنبال می کند و هنگامی که این مایع افزایش می یابد، حجم خون نیز بالا می رود. نتیجه این است که قلب باید کار بیشتری انجام دهد و فشار بیشتری روی عروق خونی می آید.در طول زمان این امر به سخت شدن دیواره عروق می انجامد، در نتیجه فشار خون بالا، حمله قلبی یا سکته مغزی رخ می دهد. در درازمدت ممکن است نارسایی قلبی به وجود آید.حتی شواهدی وجود دارد که نمک می تواند به طور مستقیم بر قلب، آئورت و کلیه ها نیز اثر بگذارد، بدون اینکه لزوماً فشار خون بالا رفته باشد.
برخی افراد به شدت به مصرف نمک حساس هستند (فشار خون آنها در نتیجه اثر مستقیم نمکی که می خورند، بالا و پایین می رود). اما برخی افراد دیگر به نظر نمی رسد اصلاً تحت تاثیر قرار گیرند. متاسفانه آزمون ساده یی برای تعیین افراد حساس به نمک وجود ندارد.صدها تحقیق به ارتباط بین مصرف نمک و فشار خون، بیماری قلبی، سکته مغزی و مرگ و میر پرداخته اند. به طور کلی این تحقیقات نشان می دهد که کم کردن مصرف نمک فشار خون را کاهش می دهد و از احتمال بروز حمله قلبی و سکته مغزی می کاهد. اما مشکل این تحقیقات این است که هر کدام آنها دچار نقایصی هستند؛ یا مدت بررسی کوتاه بوده یا تعداد افراد مورد بررسی کم بوده اند یا عواملی غیر از سدیم روی نتایج آنها تاثیر گذاشته اند. برای همین نمی توان بر مبنای آنها به نتیجه گیری قاطعی دست یافت.
بنابراین توصیه یکسانی در مورد مصرف نمک یا سدیم برای همه وجود ندارد. برخی افراد یقیناً از مصرف کمتر نمک سود می برند. اما در مورد دیگران تفاوت چندانی در میزان فشار خون به وجود نخواهد آمد.
اگر شما کمتر از ۵۰ سال دارید، و فشار خون تان در حد طبیعی است (کمتر از ۱۲۰ روی ۸۰)، و وضع سلامتی تان خوب است، دلیلی وجود ندارد که در حال حاضر نگرانی در مورد نمک غذایی تان داشته باشید. البته بهتر است ذائقه تان را به نمک زیاد عادت ندهید.رژیم غذایی کم نمک برای افرادی مناسب است که مسن تر هستند، مبتلا به فشار خون بالا هستند یا دیابت دارند یا فشار خون شان به تدریج در حال بالا رفتن است.انجمن قلب امریکا توصیه می کند مصرف سدیم (نمک) روزانه بیش از ۲۳۰۰ تا ۲۴۰۰ میلی گرم در روز نباشد. اگر دچار نارسایی قلبی هستید مصرف نمک ممکن است ورم تان را زیاد کند. در چنین وضعیتی مصرف زیاد نمک ممکن است پزشک را مجبور کند که برای دفع مایع اضافی شما را بستری کند تا با داروهای قوی داخل وریدی تحت درمان قرار گیرید. معمولاً توصیه می شود افراد دچار نارسایی قلبی مصرف سدیم روزانه شان را به زیر ۲۰۰۰ میلی گرم در روز محدود کنند. افراد دچار بیماری کلیوی نیز باید پرهیز مشابهی را رعایت کنند.

● نمکی که می خوریم از کجا می آید

مقدار ناچیزی از نمکی که مصرف می کنیم از نمکی که به غذا می افزاییم یا از نمکی که بر سر میز به آن اضافه می کنیم، منشأ می گیرد. بسیاری از خوراکی ها خودشان دارای نمک هستند. از طرف دیگر انواع مختلف غذاهای آماده، چاشنی ها و تنقلاتی که مصرف می کنیم نیز سرشار از نمک هستند. بنابراین بسیار مهم است که صنایع غذایی را با وضع مقررات به ذکر میزان نمک (سدیم) موجود در فرآورده های تولیدی شان وادار کرد. اما تا زمانی که چنین امری محقق شود، خودتان باید میزان مصرف نمک تان را کنترل کنید.
برچسب روی مواد غذایی را بخوانید و غذایی را انتخاب کنید که میزان سدیم (نمک) کمتری داشته باشد. مصرف غذاهای کنسروشده، منجمد یا آماده شده کارخانه یی را محدود کنید. هنگامی که در بیرون غذا می خورید غذاهای کم نمک را انتخاب کنید و غذاهایتان را با ادویه و گیاهان معطر به جای نمک بپزید.به یاد داشته باشید که سدیم یا نمک تنها یکی از عواملی است که بر فشار خون و سلامتی قلب و عروق شما موثر است. برای کنترل فشار خون و حفظ سلامت قلب و عروق تان باید رژیم غذایی سالمی داشته باشید، ورزش کنید، مراقب وزن تان باشید و از استرس هایتان بکاهید.
شنبه 17/11/1388 - 8:33
دانستنی های علمی





وقتی در روزهای ماه رمضان و محرم ، پای تلویزیون می نشینی یا به رادیو گوش می سپاری ، آن چه بسیار دیده و شنیده می شود، پدیده هایی است کاملا جدید و بی ارتباط با گذشته چند ساله فرهنگ ایرانی و چون ایام جشن و سرور و شعبانیه از راه برسد ، وضعیت همان گونه است که پیش از آن دیده ایم.
فقط واژه ها کمی تغییر کرده اند. آن جا صحبت از درد و مصیبت و شهادت بود و این جا جشن و میلاد و برکت. موسیقی رایج در این گونه مجالس هم یکی است ؛ موسیقی معروف به « لس آنجلسی » و البته از روی ناآگاهی ، جریان غالب نیز شده است. ما همواره شاهد موسیقی غربی زده و شهری شده ای هستیم که جولان گاه اش ، مناسبت های مذهبی است و این چرخ معیوب را در ظاهر ، ترمزی نیست. نمونه های شنیداری عصر حاضر ، آن قدر با گوش ، بیگانگی می کنند که گاهی از خود می پرسیم گذشتگان ما در صد سال پیش ، چه می خواندند و چه می شنیدند ؟ موسیقی مذهبی چیست ؟ ابرازش کدام است ؟کاربردش کجاست ؟ چه عواملی باعث می شوند تا یک نوع موسیقی ، نام مذهبی به خود بگیرد ؟
بی گمان ، پیدا کردن پاسخ درست برای این پرسش ها ، با کنکاش در گذشته ها ممکن خواهد بود. امروز ، وقتی برای ما ارزش دارد که بر بنیاد دیروز ساخته شده باشد. در حوزه موسیقی مذهبی ، امروز بدون دیروز ، همان است که الان شاهد هستیم ؛ ملغمه ای از نغمات همه جایی که قادر نیستند همانند گذشته ، نگاه ها را به سوی خود جذب کنند. حتی به صرف سوار کردن واژگان مذهبی ، نمی توان خوش بین بود تلنگری به دل های زنگارزده ، وارد شود. چه این اگر عناصر هویتی اقوام گوناگون، حکمتی نداشت ، خداوند عالم ، هیچ گاه ما را گوناگون نمی آفرید. همه می توانستند با یک فرهنگ واحد زندگی کنند. در حالی که واقعیت امر ، به گونه ای دیگر است؛ مانند حکایت موسی و شبان. قرار نیست همه آدم ها به یک صورت خدا پرستی کنند. هر کسی از ظن خود یار او می شود ؛ به قول « شیخ بهایی »: « هرکسی به زبانی ، صفت حمد تو گوید بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه » ما نیز با توجه به فرهنگ ایرانی اسلامی خود، باید به دنبال غزل خوانی خاص خود باشیم. اگر چه برای پروردگار جهان فرقی نمی کند که به چه زبانی با اوسخن بگوییم ، اما برای این است که وقتی به زبان و فرهنگ خود مناجات می کنیم ،تاثیر متقابل بر دیگران دارد. وقتی زنده یاد «رحیم موذن زاده اردبیلی » با آواز خالص ایرانی ، اذان معروف «بیات ترک » را سر می دهد ، مردم کوچه و بازار ، رغبت بیشتری برای رفتن به مسجد پیدا می کنند.
یکی از مصادیق بارز فرهنگ ایرانی اسلامی ، سحری خوانی به شیوه قدیم است که در حال حاضر ، بسیاری از مجریان توان مند آن ، روی در نقاب خاک کشیده اند . البته الان هم مناجات سحر ، کم شنیده نمی شود. هر چند با وجود رسانه های متعدد، پرده گوش مومنان ، به مراتب بسیار بیشتر از گذشته ، به لرزه در می آید ، ولی حکایت سنت گذشتگان ، چیز دیگری است . سحری خوانی قدیم ، ریشه در فرهنگی والا و تفکری عمیق داشت که هزار سال پیش از تولدش ، خواجه هرات ، به نوعی بنیان اش را نهاده بود. در آن روزگار ، زبان عربی ، حکم زبان انگلیسی امروز را داشت. همه به این زبان ، ترویج علم می کردند و تمام منابع دینی هم ، به همین زبان بود. در نتیجه ، به جز اهل علم و ادب ، عامه مردم فارسی زبان ، با وجود مسلمان بودن شان ،درکی از واژگان عربی نداشتند و بیشتر دعاهای مذهبی ، برایشان مفهوم نبود.گویا « خواجه عبدالله انصاری » ، به نیاز زمان اش واقف بود که مناجات های فارسی و زیبایی را در قالب دو بیتی به یاد گار گذاشت. یادگاری که به سرعت با نغمات موسیقی ایرانی عجین شد و نزدیک به هزار سال ، مناجات خوان ها با آن یادگار ، دل و جان مومنان را صفا بخشیدند.
سحری خوانی ، آداب خاصی دارد ؛ اشعار مخصوص و نغمات مخصوص . غم و غصه و گریه ، در این آیین ، جایگاهی ندارد و بنابراین ، نغمات اش نمی تواند رزمی و بزمی هم باشد. تا همین چهل پنجاه سال پیش نیز در پایتخت ، رواج داشت. زنده یاد « خالقی » ، در کتاب « سرگذشت موسیقی ایرانی» ، به یکی از بهترین ها اشاره می کند. « به راستی کسی که با سبک مطلوب و دل پذیری مناجات می کند و صوت اش ، آدمی را از خواب غفلت به هوش می آورد، بهترین وسیله تزکیه نفس و بیداری روان است. به خصوص مناجات کننده ای که به رموز موسیقی ، واقف باشد و اشعار را در گوشه ای مختلف و متنوع دستگاه ها بخواند. مانند « سید حسین عندلیب اصفهانی » که در این فن، مهارتی به سزا داشت و هنگامی که در گلدسته مسجد سپهسالار تهران ،در شب های ماه رمضان مناجات می کرد ، همه خفتگان را به هوش می آورد و مجذوب می کرد. »
در حال حاضر ، از سحری خوانی قدیم ، چیزی برای شاهد آوردن وجود ندارد. گوش نسل جدید ، با خوراک رسانه ها پر شده است و در نظر آنان ، مناجات ، همین است و بس . حتی مداحان و مناجات خوان های حال حاضر ، یا ارزش های فرهنگی خودمان بی خبرند ، یا شیوه های جدید و بیگانه با عناصر هویتی ایرانیان را نمی پسندند ! صورت و محتوا ، بسیار مخدوش اند. مناجات خوان امروزی ، فضای نیایش را با مجلس عزا یکی می داند. او در ظاهر با خدا راز و نیاز می کند ، ولی در عمل ، سعی در به گریه در آوردن مخاطب دارد ، آن هم از نوع عزا گونه. در حالی که مناجات خوانی به شیوه قدیم ، اگر اشکی هم بر دیدگان جاری می کرد ، به دلیل وجه عرفانی اش بود. موسیقی مورد استفاده در آن نیز با موسیقی مجلس عزا خیلی فرق می کرد. مناجات خوان سنتی قصد دارد دل ها را به حضرت حق نزدیک کند ، نه این که با آواز حزین و مصیبت گونه بگریاند.
مجریان موسیقی مذهبی امروز توجه ندارند که هر نغمه ، ریتم ، آواز و ترکیبات مربوط به آن ، فقط و فقط ، در شرایط خاصی می توانند به درستی بیان گر مفاهیم مذهبی باشند. اکتفا کردن به تعدادی واژه مقدس و سوار کردن آن ها به دم دستی ترین موسیقی های روز نمی تواند توجه ایرانی فرهنگ مدار را جلب کند که اگر این گونه بود، در طول قرن ها ، این همه آواز متنوع و متفاوت درحوزه های مختلف به وجود نمی آمد.
منبع: مجله خیمه شماره 36- 35
شنبه 17/11/1388 - 8:33
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته