اخبار
کل هستی به فدایت وطنم
چو کبوتر بپرم من به هوایت وطنم
تو نباشی که دگر آخر دنیاست ببین
هست و جانم به فدایت وطنم
| |
|
راهپیمایی باشكوه 22 بهمن - تهران/مهدی قاسمی ایسنا
| | |
**********************************************
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
جمعه 22/11/1389 - 20:39
طنز و سرگرمی
سلام سلام سلام
امیدوارم حال همگی خوب خوب خوب باشه
از اینکه همچنان من رو از لطف و عنایت و گاها" متلک های خود بهره مند می سازید، سپاسگزارم.
حتما" خیلی از شما دوستان زندگی دانشجویی رو تجربه کردید ، و یا اگر تاکنون موفق به کسب این فیض نشده اید آرزوی رسیدن به آن را برایتان دارم (ولی به دلتون صابون نزنید ، دعای من نمیگیره !! )
انجمن طنز و سرگرمی یکی از بخشهای فعال انجمن تبیانه .این انجمن دو فراخوان متفاوت و البته بدون جایزه برای ماههای آخر سال تدارک دیده ، و از آنجایی که هدف جاده دوستی صرفا" چسباندن گل لبخند بر لبان شماست ،فعلا" در اولین فراخوان آن حاضر می شوم.
(نکته : این چسباندن لبخند به روشهای مختلفی انجام خواهد شد : میخ ، پیچ ، پرچ ، نخ و سوزن ، چسب آکواریوم ، چسب پی وی سی ، چسب چوب ، چسب زخم ، چسب شیشه ای و غیره ...
شما میتوانید با توجه به توان مقاومت خود چسبی را برگزینید تا برای شما نصب نماییم )
مطلب امروز، روایت اتاق دانشجویی یکی از دوستان بنده است که در زمان دانشجویی تنها یک ترم افتخار آشنایی با ایشون رو داشتم.اتاقی ساده و در عین حال پر از صفا و صمیمیت و البته شلوغ و به هم ریخته!... امیدوارم از خواندن این شعر هم لذت ببرید
***
می سرایم قصه ای از این اتاق
تا ببینی قد کاخ است این اتاق !
این روایت از اتاقی دیگرست
یک مکانی با نمای دیگرست
یک به یک شرحش دهم با اشتیاق
تا بفهمی چند متــــر است این اتاق
اول از این سمت ، ز در آغاز کن
قبل هر چیز ، بند کفش را باز کن
یــــک نظر انداز بر کل سرا
تا که شاید نیک بینی خانه را
پشت در باشــــد یکی فروند ، اجاق
هر چه باشد جای طبخ است این اتاق !
در کنارش نصفه ای ، یخچال بود
نصفه بود ، اما چقدر سر حال بود !
چند سانتی این طرف تر هم ببین
سفــــره آبگوشت باشد بر زمین !
آن نَشــسته ظرفهایش ، کوه بود
چاره اش هم شستن و اندوه بود
رخ به آن سو ، روی دیوارش نما
یادگاری های او ماندست به جا
آن طرف تر، چند برگه ، یک کتاب
در کنارش ، تخت نرمی بهر خواب !
کــــل ملکش ، در اتاقی جمع بود
ساده بود ، اما صمیمی ، گرم بود
من چه گویم گفتنی را گفته ام
بعد آبگوشتش چه زیبا خفته ام !
هر کجا هست ، دوست من ، آن نازنین
ای خدایم غرق مهرخود بفرمایش، همین !
***
شعر : سعید سخایی
نکته اول :
در صورتی که از شعر لذت بردید به لینک زیر در انجمن ها هم قدم بگذارید ، یک رأی مثبت به همین شعر دهید و اتحاد دوستان ثبت مطلب را به رخ انجمنی ها بکشانید !
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=17257&threadID=280514&forumID=725
نکته دوم :
دوستانی که قصد کپی کردن مطالب را دارند ، تنها با ذکر نام و ثبت لینک اصلی مجاز به کپی هستند.
من مثل اون هنرمند محترم نمیگم : تو رو خدا کپی نکن ، جان من کپی نکن ، کفنم کن ولی کپی نکن !
در صورت تخلف از این قانون ، به عنوان همیار پلیس، سر تقاطع بهشت و جهنم در خدمت شما خواهم بود
دست به گریبانِ شما شدن را ، زیبنده شما نمی بینم !!!
اگر در بین دوستان بخش ثبت مطالب تازه وارد هستید،جاده دوستی شما را به خواندن این مطالب دعوت می کند:
یک کلوم ختم کلوم بنده فداتم، تبیانم !
« تبلاگ »
شعر طنز : شــــــــوق روزه داری ؟!
شعر طنز : « سربازی »
شعر طنز «جام حذفی »
عاقبت این مهر آخر را همین هفته زدند
آبگوشت !!
* ای خواهرم بیا کمی حیـــــا کن (1) *
* ای خواهرم بیا کمی حیـــــا کن (2) *
شعر طنز « خواب خواستگاری »
*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با نظری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
دوشنبه 18/11/1389 - 15:7
شعر و قطعات ادبی
ضمن عرض تسلیت شهادت امام رئوف ، میزبان خراسان ، امام رضا علیه السلام ، شما را به بازخوانی یکی از مطالب قدیمی ام دعوت میکنم.
« چشم ها »
چشم هاش رو باز کرد و اطرافش رو نگاه کرد.جوری به اطرافش خیره شده بود که انگار تا حالا چیزی رو ندیده بود.چند ساعتی بود که اینجا نشسته بود ،ولی همه چیز براش تازگی داشت.پسر بچه ای که در حال قرآن خوندن بود ، دختری که در آغوش پدرش به آرومی خوابیده بود و پیرمردی که در کمال ادب، ایستاده بود و زیارتنامه رو می خوند. همه و همه براش تازگی داشت، حتی همین مردی که کنار دستش نشسته بود و مناجات می کرد. حالا وقتی که صدای صلوات بلند می شد ناخودآگاه سرش رو برمی گردوند و نگاهی به اون سمت می انداخت. دقیقا" نمی دونست چند دقیقه یا چند ساعت هست که داره به همه چیز نگاه می کنه.نمیدونست از کی تا حالا به گنبد و بارگاه امام رضا خیره شده. انگار فراموش کرده بود که تنها خواسته ای که از امام داشت همین چشم ها بود. عصای سفیدی که تو دستش مونده بود رو نگاه کرد. لبخندی زد و از جاش بلند شد. فراموش نکرده بود که تا چند ساعت پیش بدون عصا نمی تونست قدمی برداره ،و حالا این عصا روی زمین افتاده بود .رو به حرم ایستاد ،با اولین قطره اشکی که جاری شد ،زبان به نیایش باز کرد:
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
نوشته ای از سعید سخایی
(هدیه ایی به خورشید خراسان)
*****************************
دوست دارید با هم و از جاده دوستی راهی یک سفر کوتاه بشیم.
پس این فایل صوتی رو از دست ندین. یه جور بلیط سفر به مشهده !
باور نمی کنی ، امتحان کن...
کیفیت 32
کیفیت 56
امیدوارم از هر کجا که مشرف میشوید یاد ما هم باشید
*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
جمعه 15/11/1389 - 11:44
اهل بیت
دسته دسته عرشیان آیند فرود بهر عزا
یک طرف بر گنبد سبز رسول مصطفی
این طرف قبر غـــــــریب مجتبی
وان دگر سو بقعه موسی الرضا
رحلت جانسوز رسول مهربانی اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) و شهادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع) وامام رئوف علی ابن موسی الرضا (ع) را تسلیت می گویم .
ما هم تو را از دست دادیم و نفهمیدیم
تو را از دست دادند و نفهمیدند
تو را که بهترین بنده خدا بودی
نفهمیدند که تو برای هدایت آمده بودی
نفهمیدند که اگر با تو باشند ، همه چیز دارند
و اگر همراهت نباشند هیچ چیز...
نفهمیدند که خدای تو هوبل و... نیست
مگر چه می خواستی که دائم در مقابلت صف می کشیدند.
آیا خواسته ات جز تفکر و تامل در آفرینش بود؟
.
.
اما گاهی فکر می کنم که:
ما هم تو را از دست دادیم و نفهمیدیم
*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
چهارشنبه 13/11/1389 - 19:18
شعر و قطعات ادبی
سلام سلام سلام
دهه فجری دیگر آغاز شد و برگی تازه از تاریخ این مرز و بوم ورق خورد.ضمن عرض تبریک شما را به بازخوانی یکی از مطالب قدیمی ام دعوت میکنم.
اولین باری بود که میتونست از نزدیک ببینش
درسته که همیشه یکی ازعکس های قشنگش رو توی جیب نگه می داشت،
ولی این دیداربا اون دیدن خیلی فرق می کرد.
هم خوشحال بود ، هم نگران
هم هیجان داشت ، و هم می لرزید
در لحظاتی کوتاه ،همه حس های مختلف و شاید متناقض رو تجربه کرد.
صدای صلوات بلندی که توی فرودگاه پیچید اون رو به خودش آورد،
سیمای زیبا و آرامی که منتظرش بود ، توجهش رو جلب کرد،
چند لحظه کوتاه نگاه کرد و بعد با گروه شروع کرد :
خمینی ای امام ، خمینی ای امام
خمینی ای امام ، خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
هر زمان می رسد از تو این ندا
ای اسیران و مستضعفان به پا
زیر بار ستم زندگی بس است
نزد طاغوتیان ، بندگی بس است
بود شعار تو به راه حق قیام
ز ما تو را درود زما تو را سلام
خمینی ای امام ، خمینی ای امام
خمینی ای امام ، خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
چون نجات انسان شعار توست
مرگ در راه حق افتخار توست
این تویی ، این تویی ، پاسدار حق
خصم اهریمنان ، دوستدار حق
بود شعار تو به راه حق قیام
ز ما تو را درود ، زما تو سلام
خمینی ای امام ، خمینی ای امام
خمینی ای امام ، خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
چون تو عزم صف دشمنان کنی
ترک سر ، ترک تن ، ترک جان کنی
*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
سه شنبه 12/11/1389 - 10:19
خانواده
سلام
شب و روز همگی خوش
امروز صحنه ای رو دیدم که چندان زیبا به نظر نمی رسید.
خانم محترمی چنان چادر سرش کرده بود که خنده اطرافیان رو باعث میشد.
نمیگم چادر سر نمی کرد بهتر بود ،
ولی کاش حالا که چادر رو به عنوان پوشش انتخاب کرده بود ،
به خودش و چادرش احترام بیشتری میگذاشت.
اشخاصی که چادر سر میکنن ،
به عنوان مبلغ و اشاعه دهنده این پوشش هستن ،
پس لطفا" طوری رفتار کنید که دیگران به شما غبطه بخورند.
*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، به دیگران هم بگویید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
شنبه 9/11/1389 - 21:41
اهل بیت
چهل روز است که روی زخم های عمیق عاشورا مرحم می گذاریم
هر سال همین کار را کرده ایم
اما این زخم کهنه هر روز تازه تر می شود
چهل روز است که صدایی به گوش میرسد ،
« آیا کسی نیست که مرا یاری کند »
و اینگونه این داغ ، سوزاننده تر می شود .
اشک چشم آسمان شهر ما که خشک شد ،
خدایا ،
پس اشک های چشم به راه را ،
تو وادار به بارش کن .
چه می شود اگر ناگهان صدایی سکوت را بشکند ،
صدای کسی که پشت غفلت هزاران سال ما،
همچنان پنهان از نظر هاست .
***
می رود باز ، چهل شب ، چهل روز
مانده در یاد ، همین داغ جگر سوز
سالهاست میگذرد ، قرن ها از پی آن
وعده عشق، و دل ، اربعین است هنوز
تقدیم به تنها دلیل بقای عالم
*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
دوشنبه 4/11/1389 - 21:20
اخبار
سلام سلام سلام
خبر داغ امروز رو شنیدید؟
اسامی برترین های ثبت مطالب روزانه در تابستان 89
| ردیف | نام مستعار | کد عضویت |
| 1 | abdollah5017 | 524576 |
| 2 | zakeri_m | 446269 |
| 3 | arefe60 | 426214 |
| 4 | shilda | 90519 |
| 5 | hagi bina | 270337 |
| 6 | Baran95 | 464796 |
| 7 | sakura57357 | 499082 |
| 8 | hamid_bahal | 337318 |
| 9 | saj_musavee | 568082 |
| 10 | sshpch | 442187 |
| 11 | yazdanjo | 410640 |
| 12 | عافی | 108702 |
| 13 | minoodar | 425441 |
| 14 | maryamneda60 | 550653 |
| 15 | mamiran | 568768 |
| 16 | setayeshvafa | 312886 |
| 17 | saeid25843 | 552467 |
| 18 | mehrgraphic | 536422 |
| 19 | talaaa | 396726 |
| 20 | مجید جان دلبندم | 148353 |
جوایز:
به کاربران فعال در بخش ثبت مطالب بن خرید 30 هزار تومانی از فروشگاه اینترنتی تبیان اهدا خواهد شد.
مبارک همگی باشه
به شادی استفاده کنین
نکته :
درسته که ما هم توی تابستان فعالیت کردیم
ولی از بس تو دل برو هستیم توی لیست نرفتیم !
منبع :
http://www.tebyan.net/user_club/miscellaneous/news/2011/1/24/149366.html
*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، بهشون تبریک بگید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
دوشنبه 4/11/1389 - 12:14
آموزش و تحقيقات
سلام
بعضی از دوستان به دنبال راهی برای کسب راهنمایی در خصوص ثبت مطالب روزانه بودند. تا اطلاع ثانوی هر کدام از شما عزیزان سوالی در این مورد داشتید در بخش نظرات اعلام کنید ،تا در صورت اطلاع به عرض شما برسانم.
آموزش امروز ؛ نحوه قرار دادن عکس در بخش ثبت مطالب
برای این کار شما باید آدرس و یا لینک عکسی را از اینترنت در اختیار داشته باشید.اگر عکس را از سایت یا وبلاگی انتخاب میکنید کافیست روی عکس راست کلیک کنید و گزینهProperties را برگزینید.آدرس عکس را از قسمت URL پیدا خواهید کرد.
اما اگر عکس را از روی رایانه شخصی خودتون انتخاب کردین ، ابتدا باید عکس را در یک سرویس ارائه دهنده فضای اینترنت یا Host قرار دهید .برای این کار میتوانید از هاست های رایگان و اشتراکی استفاده کنید.
به عنوان مثال :
http://www.upcenter.ir
در این سایت ها به راحتی میتوانید عکس خود را آپلود(بارگذاری) نمایید و سپس مانند عکسی که از ابتدا در اینترنت هست ، آدرسش را کپی کرده و در بخش ثبت مطالب استفاده کنید.یعنی از گزینه Insert Picture استفاده نموده و آدرس عکس را در کادر اول درج نمایید.
نکته : مطلع باشید که عکس هایی که در اینگونه سایتها استفاده میکنید و یا از اینترنت انتخاب نموده اید ،هنگامی که کاربران از طریق اینترانت تبیان مطالب شما را مشاهده نمایند ، غیر قابل رویت هستند.
*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن استفاده کردید ، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
شنبه 2/11/1389 - 18:37
مهدویت
کاش جمعه ای بیاید معطر به حضور؛
جمعه ای با عطر خوش محمدی؛
جمعه ای سرخ و حسینی؛
و سفید به پاکی دل های منتظر
و سبز،به طراوت «جمعه ظهور»
عکس : خبرگزاری فارس
*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با نظری یادشان کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com
پنج شنبه 30/10/1389 - 11:25
