• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1449
تعداد نظرات : 521
زمان آخرین مطلب : 4608روز قبل
سخنان ماندگار
برای آنکه به طریق خود ایمان داشته باشیم ، لازم نیست ثابت کنیم که طریق دیگران نادرست است . کسی که چنین می پندارد ، به گامهای خود نیز ایمان ندارد . (پائولو کوئلیو) 
دوشنبه 11/7/1390 - 13:16
سخنان ماندگار
چه بسا اشخاصی که تنها با طنین کلنگ گورکن از خواب غفلت بیدار می شوند. ناپلون بناپارت
دوشنبه 11/7/1390 - 13:14
دانستنی های علمی

آیا می دانستید چرا پشت سر مسافر آب بر زمین می ریزند؟

هرمزان در سمت فرمانداری خوزستان انجام وظیفه می‌كرد. هرمزان كه یكی از فرمانداران جنگ قادسیّه بود. بعد از نبردی در شهر شوشتر و زمانی كه هرمزان در نتیجه خیانت یك نفر با وضعی ناامید كننده روبرو شد، نخست در قلعه‌ای پناه گرفت و به ابوموسی اشعری، فرمانده تازیها آگاهی داد كه هر گاه او را امان دهد، خود را تسلیم وی خواهد كرد. ابوموسی اشعری نیز موافقت كرد از كشتن او بگذرد و ویرا به مدینه نزد عمربن الخطاب بفرستد تا خلیفه درباره او تصمیم بگیرد. با این وجود، ابوموسی اشعری دستور داد، تمام 900 نفر سربازان هرمزان را كه در آن قلعه اسیر شده بودند، گردن بزنند. (البلاذری، فتوح البُلدان، به تصحیح دكتر صلاح‌الدیّن المُنَجَّذ (قاهره: 1956)، صفحه 468)
پس از اینكه تازیها هرمزان را وارد مدینه كردند، ... لباس رسمی هرمزان را كه ردائی از دیبای زربفت بود كه تازیها تا آن زمان به چشم ندیده بودند، به او پوشاندند و تاج جواهرنشان او را كه «آذین» نام داشت بر سرش گذاشتند و ویرا به مسجدی كه عمر در آن خفته بود، بردند تا عمر تكلیف هرمزان را تعیین سازد. عمر در گوشه‌ای از مسجد خفته و تازیانه‌ای زیر سر خود گذاشته بود. هرمزان، پس از ورود به مسجد، نگاهی به اطراف انداخت و پرسش كرد: «پس امیرالمؤمنین كجاست؟» تازیهای نگهبان به عمر اشاره‌ای كردند و پاسخ دادند: «مگر نمی‌بینی، آن امیرالمؤمنین است
...
سپس عمر از خواب برخاست. عمر نخست كمی با هرمزان گفتگو كرد و سپس فرمان داد، او را بكشند.
هرمزان درخواست كرد، پیش از كشته شدن به او كمی آب آشامیدنی بدهند. عمر با درخواست هرمزان موافقت كرد و هنگامی كه ظرف آب را به دست هرمزان دادند، او در آشامیدن آب درنگ كرد. عمر سبب این كار را پرسش نمود. هرمزان پاسخ داد، بیم دارد، در هنگام نوشیدن آب، او را بكشند. عمر قول داد تا آن آب را ننوشد، كشته نخواهد شد. پس از اینكه هرمزان از عمر این قول را گرفت، آب را بر زمین ریخت. عمر نیز ناچار به قول خود وفا كرد و از كشتن او درگذشت. این باعث بوجود آمدن فلسفه ای شد که با ریختن آب بر زمین، یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می شود تا مسافر برود و سالم بماند

دوشنبه 11/7/1390 - 13:12
آموزش و تحقيقات

خیلی عجیب ولی واقعیالبته مطالبی که در ادامه میاد رو با همین عنوان جایی خوندم!! ولی راستش عجیبتر از اونیه که بشه باورش کرد. به هر حال, به چشم داستان تخیلی هم که ببینید, جالبه... ماشین نحسدر سپتامبر سال ١٩٥٥ جیمز دین هنرپیشه جوان هاایوودی بر اثر تصادف با ماشین پورشه‌اش دارفانی را وداع گفت. آقای هنرپیشه مرد و کارش تمام شد اما اتومبیل همچنان ماجراهای مرگ آورش را ادامه می‌دهد. خودرو را که به دره سقوط کرده بود بسختی بیرون اورده و به تعمیرگاه منتقل کردند. اما در آنجا ماشین از روی جک لیز خورده و بر روی دو پای یک مکانیک افتاد. این ماشین توسط یک دکتر خریداری شد که از ان برای شرکت در مسابقات اتومبیل رانی استفاده کرد. در یکی از مسابقات خودرو تصادف کرده و صاحب جدیدش نیز کشته شد. ماشین را تعمیر کرده و دوباره از آن در مسابقات اتومبیل رانی استفاده کردند. اما راننده بعدی هم در یک تصادف کشته شد. این بار وقتی خودرو را به گاراژ منتقل کردند فردای آن روز مشاهده نمودند که گاراژ بطور کامل در آتش سوخته است. سرانجام در اکتبر ١٩٥٩ برای این که جلوی فاجعه را بگیرند آن را به ١١ قسمت تکه کرده و فلزش را نیز آب کردند. سقوط بچهدر سال ١٩٣٢ به دلیل کم توجهی مادر یک بچه کودک به نام کارلوس از پنجره به داخل کوچه سقوط کرد . شگفت انگیز آن که در همان لحظه آقای جوزف فیکلاک از آنجا عبور می‌کرد و کودک بر روی او سرنگون شد. بر اثر سقوط دست مرد عابر شکست اما بچه سالم بود. اما مادر بچه عبرت نگرفت یک سال بعد دوباره از همان پنجره کارلوس سقوط کرد و حادثه غیر قابل باور آن که دوباره بر سر یک مرد عابر افتاد. اما برخلاف دفعه قبل هم کودک و هم مرد سالم ماندند و جالب آن که این بار هم بچه بر روی سر آقای جوزف سقوط کرده بود. دوقلوهایی با سرنوشت مشابهسرنوشت اغلب دوقلوها بسیار شگفت‌انگیز است. اما سرنوشت دوقلوهای اهل اوهایو دارای بیشترین شگفتی است. دو برادر دوقلو بعد از تولد از هم جدا شده و به خانواده‌های جدا سپرده شدند. هر دو خانواده نیز نام جمیز را بر انها گذاشتند و از اینجا سرنوشت شگفت‌انگیز انها شکل می‌گیرد. هر دو جمیز به یادگیری علم حقوق علاقه داشتند. هر دو دنبال نجاری و مکانیکی بودند. هر دو با زنی به نام لیندا ازدواج کردند. هر دو نیز اسم بچه‌هایشان را جمیز آلن گذاشتند. این بچه‌ها نیز ازدواج کردند. نام زن هر دو هم بنی بود هر دو مرد نیز زنان‌شان را طلاق دادند. تا این که این دو بچه بعد از ٤٠ سال همدیگر را یافته و بعنوان شریک تجاری با هم مشغول به کار شدند. تکرار داستان در واقعیتدر ابتدای قرن ١٩ داستان نویسی که بیشتر داستان‌های ترسناک می‌نوشت، به نام ادگار آلن پو داستانی به این مضمون نوشت: یک کشتی در دریا غرق می‌شود. فقط ٤ نفر از میان مسافرانش زنده می‌مانند. به سبب طی شدن روزهای متوالی ٣ نفر دیگر تصمیم می‌گیرند فرد جوان‌تر که نامش ریچارد پارکر بود را کشته و بخورند. در عالم واقع و در سال ١٨٨٤ کشتی باری به نام فوندرد میگوبینتا در دریا غرق شد و تنها ٤ نفر از مسافران زنده ماندند. ٣ نفر از مسافران اقدام به قتل عضو جوان‌تر گروه نموده و اسم آن جوان نگونبخت، ریچارد پارکر بود. تصادف در جادهدر سال ٢٠٠٢ دو برادر دوقلو به فاصله تنها ١ ساعت طی تصادف در جاده به نحوی مشابه کشته شدند آنها در فاصله ٥/١ کیلومتری از هم در جاده شمالی فنلاند در حال دوچرخه سواری بودند. هر دو به فاصله یک ساعت در اثر تصادف با کامیون مردند. اگر چه این جاده که در ٦٠٠ کیلومتری هلسینکی قرار دارد بسیار شلوغ است اما تصادف دوقلوها به شکلی مشابه واقعا شگفت انگیز است. نجات توسط ناشناسجوزف آیگنر یک نقاش مشهور اتریشی که در قرن ١٩ زندگی می‌کرده چندین بار اقدام به خودکشی کرد. ابتدا در سن ١٨ سالگی با طناب از یک درخت خودش را حلق آویز کرد اما توسط یک راهب ناشناس نجات داده شد. دوباره در سن ٢٢ سالگی اقدام به خودکشی نمود اما دوباره توسط همان راهب نجات داده شد. هشت سال بعد به منظور مجازات توسط دادگاه محکوم به دار شد و این بار هم همان راهب ناشناس او را آزاد کرد و بالاخره در سن ٦٨ سالگی آیگنر موفق شد با شلیک اسلحه به زندگی‌اش خاتمه دهد و این بار واقعا مرد ولی مراسم تدفین او نیز توسط همان راهب ناشناس برگزار شد. آیگر مرد و هیچ وقت نجات دهنده و تدفین‌گرش را نشناخت.  
دوشنبه 11/7/1390 - 13:11
آموزش و تحقيقات

لباس تنگ برای سلامتی ضرر دارد
 

 

لباس تنگ باعث ایجاد اختلال در جریان خون، احساس کوفتگی و خستگی، دل درد، نفخ شکم، عفونت ادراری در خانم ها، خارش و سوزش پوست، اگزمای تماسی، زخم و بریدگی پوستی، ترش کردن غذا، رشد قارچ های پوستی و حتی سرطان سینه در خانم ها می شود.

 

در گذر زمان و با تغییر نسل‌ها، گویا یک پدیده اجتناب‌ناپذیر است و آن کوچک شدن همه چیز است. خانه‌های نقلی، ماشین‌های کوچک، شلوارهای کوتاه و تنگ، مانتوهای چسبان و پیراهن‌های تنگ. این موارد آخر در ذهن تداعی می‌کند که خیاط همیشه پارچه کم می‌آورد.

اما این لباس‌های تنگ اگر محصول جبر زمانه نباشند، حاصل مد که هستند. اما این مد برای سلامت بدن خطرناک است.

لباس تنگ، عروق پوست را تحت تاثیر قرار داده و در قسمت‌هایی مانع‌ ‌گردش صحیح خون می‌شود، به خصوص اگر تنگی لباس‌ ‌در ناحیه لگن،‌ ‌زانو، سینه و حلقه آستین ها باشد. همین اختلال جریان خون باعث همان عارضه شایع لباس های تنگ می‌شود، یعنی احساس کوفتگی و خستگی. البته گاهی این تنگی به حدی زیاد می‌شود که قسمت‌هایی از پوست کبود می شود.

یکی دیگر از مشکلات لباس‌های تنگ مشکلات گوارشی است. در واقع لباس تنگ حرکات دودی (حرکات‌ ‌کرم گونه) دستگاه گوارش را مختل می‌کند و موجب تجمع گاز در معده و نفخ شکم می‌شود‌ ‌که معمولا با درد شکم همراه است.

همچنین پوشیدن‌ لباس‌ زیر تنگ‌ ، باعث افزایش احتمال ابتلا به عفونت مثانه در خانم ها می‌شود.

یکی دیگر از عوارض لباس‌های تنگ، نوعی کهیر به نام کهیر فشاری است. این نوع کهیر در اثر فشار موضعی بر بدن ایجاد می شود. معمولا 4 تا 6 ساعت پس از پوشیدن لباس تنگ، یک تورم عمقی همراه با خارش، سوزش و درد ایجاد می‌شود که پس از 8 تا 72 ساعت از بین می‌رود. گاهی تب و لرز، ضعف، خستگی و سردرد هم در کنار این عارضه وجود دارد.

بررسی های انجام شده نشان می دهد پوشیدن لباس‌ های خیلی تنگ در بلند مدت، احتمال گسترش تومورهای سرطانی را در بافت سینه افزایش خواهد داد

 

اگر آلرژی دارید لباس تنگ نپوشید

 

دکتر حسین طباطبایی ، متخصص پوست و مو، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران در این باره می گوید:

«پوشیدن لباس تنگ در افراد سالم مشکل چندانی ایجاد نمی‌کند، زیرا معمولا افراد به مدت طولانی‌ لباس تنگ نمی‌پوشند و آن را پس از ساعاتی تعویض می‌کنند. پوشیدن لباس تنگ معمولا برای افرادی مشکل ایجاد می‌کند که زمینه آلرژی و حساسیت دارند.

مهم‌ترین لباسی که ایجاد مشکل می‌کند، معمولا شلوارهای جین تنگ است نه بلوزهای تنگ.

لباس تنگ در افرادی که زمینه آلرژی دارند، باعث ایجاد اگزمای تماسی می‌شود، به خصوص اینکه لباس‌های زیر و بلوزها معمولا از جنس نخ نیستند و حتما در آنها از مواد نایلونی و پلاستیکی استفاده می شود.

مشکل دیگری که لباس تنگ به خصوص وقتی مستمر و دائمی پوشیده شوند، ایجاد می‌کند، اختلال در جریان گردش خون است. عروق پوست، عروق بسیار ظریف و نازکی هستند که کار تغذیه و خون‌رسانی به پوست را بر عهده دارند. وقتی این عروق تحت فشار دائمی قرار می‌گیرند به تدریج تنگ و بسته می‌شوند. در نتیجه جریان خون بافتی که مورد فشار قرار گرفته است به هم می‌خورد و رشد پوست مختل می‌شود. به همین دلیل پوست هم می‌تواند به آسانی زخم شود و هم می‌تواند به دلیل نقص تغذیه‌ای که پیدا می‌کند دچار بریدگی ‌شود. گاهی حتی خود بیماران هم نمی‌دانند که تنگی لباس‌شان سبب ایجاد زخم و بریدگی در پوست شده است. این مشکلات در ابتدا خود را با سوزش و خارش نشان می‌دهند. در این صورت فرد باید بلافاصله لباسش را عوض کند تا اختلال جریان خون برطرف شود.»

 

اگر لباس تنگ بپوشید ترش می‌کنید!

دکتر پیمان ادیبی، فوق تخصص گوارش و دانشیار دانشگاه علوم‌پزشکی اصفهان معتقد است :

«تنگی لباس، مشکل ریفلاکس یا برگشت غذا از معده به مری را تشدید می‌کند، یعنی باعث ترش کردن غذا و برگشت اسید به‌خصوص بعد از غذا خوردن می‌شود. بنابراین یکی از توصیه‌هایی که ما به بیماران مبتلا به ریفلاکس به‌خصوص کسانی که اختلالات ساختمانی در دستگاه گوارش دارند، می‌کنیم این است که لباس‌های تنگ نپوشند و کمربندشان را سفت نبندند تا فشار داخل شکمی‌شان زیاد نشود.»

 

 

شلوار جین تنگ نپوشید

شلوار جین تنگ می ‌تواند باعث عفونت مثانه در خانم ها شود. همیشه در اطراف مقعد، باکتری‌ هایی وجود دارند که این باکتری ‌ها می‌ توانند در اثر اصطکاک لباس به طرف واژن حرکت کنند و چون مجرای ادراری در خانم ها کوتاه است، خیلی سریع باعث عفونت ادراری می‌ شوند که نشانه آن خارش و تکرر ادرار است.

از طرف دیگر محققان دانشگاه پورتلند می‌ گویند چون در این لباس‌ ها امکان تبادل هوا وجود ندارد، شانس رشد قارچ ‌ها افزایش می‌ یابد. آن جا محیطی تاریک، مرطوب برای رشد سریع قارچ‌ ها در کشاله ‌ران است که خودشان را با خارش و سرخی‌ نشان می ‌دهند.

 

سرطان سینه با پوشیدن لباس‌‌های تنگ!

اگرچه بسیاری از محققان و دانشمندان همچنان در تلاش هستند تا به یافته‌ های جدیدی درباره عوامل تاثیرگذار در افزایش احتمال ابتلا به سرطان سینه در بین زنان دست یابند، اما گروهی از کارشناسان از چند دهه گذشته سبک خاص طراحی لباس های زنانه را به عنوان یکی از عوامل مهم در ابتلا به سرطان سینه معرفی کرده‌ اند.

بررسی های انجام شده حاکی از آن است که پوشیدن لباس‌ های خیلی تنگ در بلند مدت احتمال گسترش تومورهای سرطانی را در بافت سینه افزایش خواهد داد.

این نوع لباس‌ ها مانع از خروج ترشحات لنف شده و افزایش مواد سمی در بافت سینه زمینه مناسبی را برای ابتلا به سرطان سینه به وجود خواهد آورد. اما از آن جایی که هنوز شواهد کافی در تایید این نظریه ارائه نشده است نمی ‌توان به این نتیجه رسید که ارتباط مستقیمی بین پوشیدن لباس ‌های تنگ و ابتلا به سرطان سینه وجود داشته باشد و به همین دلیل نباید آن را به عنوان عامل مهمی در افزایش احتمال ابتلا به این بیماری در نظر گرفت.

مخالفان این نظریه‌ بر این باور هستند که عوامل تاثیرگذار بر افزایش خطر ابتلا به این بیماری معمولا عواملی هستند که میزان ترشح هورمون‌ های داخلی بدن را تحت ‌تاثیر خود قرار می ‌دهند.

 

دوشنبه 11/7/1390 - 13:9
داستان و حکایت
شیطان !

استاد دانشگاه با این سوال شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند
آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟



شاگردی با قاطعیت پاسخ داد : بله او خلق کرد
استاد گفت: اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست , خدا نیز شیطان است
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست
شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟
استاد پاسخ داد: البته
شاگرد ایستاد و پرسید: استاد, سرما وجود دارد؟؟
استاد پاسخ داد: این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟
مرد جوان گفت: در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست،در واقع سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد
شاگرد ادامه داد : استاد تاریکی وجود دارد؟
استاد پاسخ داد: البته که وجود دارد
شاگرد گفت: دوباره اشتباه کردید آقا ، تاریک هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان ، تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد
در آخر مرد جوان از استاد پرسید: آقا, شیطان وجود دارد؟؟
استاد که زیاد مطمئن نبود پاسخ داد: البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست
و آن شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریک که در نبود نور می آید.  *******************************
بعد رو به استاد كرد و گفت :  اگر در تمام  زندگی پیرامونی با نگاه خوب خدا را ببینیم آنوقت  زشتی ها را نخواهیم دید و به خوبیها فكر خواهیم كرد...

آن مرد جوان همان آلبرت انیشتین بود.... 
دوشنبه 11/7/1390 - 13:7
شعر و قطعات ادبی
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیمدومین روز بارانی چطور؟پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بودو سومین روز چطور؟گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد. وچند روز پیش را چطور؟به خاطر داری؟که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم...فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو..دکتر علی شریعتی
دوشنبه 11/7/1390 - 13:5
داستان و حکایت
تاثیر «ان شاءالله»

جمعی از علمای یهود برای آزمایش پیامبر اعظم(ص) آمدند و راجع به سه مطلب سؤال كردند:
یكی درباره اصحاب كهف، دوم درباره ذوالقرنین و سوم درباره روح.
حضرت به آنان فرمود: فردا بیایید جواب می دهم و نفرمود! «ان شاء الله»

جبرئیل فردا نیامد و وحی خدا نازل نشد! فردا آمدند جواب نبود، پس فردا آمدند، باز جواب داده نشد، سه روز تا پانزده روز، بلكه تا چهل روز هم نوشته اند كه وحی الهی قطع شد. در این صورت طبیعی است كه مردم حرف هایی می زنند، دشمنان و منافقان دست آویزی پیدا كرده و علیه پیامبر اكرم(ص) سخنانی پخش كنند.

بعد از پانزده یا چهل روز، جبرئیل نازل شد و سوره كهف را كه ماجرای اصحاب كهف و ذوالقرنین را بیان می كند آورد و خاطرنشان كرد كه:
«ولا تقولن لشی انی فاعل ذلك غدا الا ان یشا الله...» (كهف- 23)
هرگز نگو من فردا فلان كار را می كنم مگر اینكه بگویی اگر خدا بخواهد.

صفیر هدایت 6، آیه الله ضیاء آبادی
دوشنبه 11/7/1390 - 13:3
طنز و سرگرمی
تو بخوان قصه مردان حساب و عدد و سود وزیان و قلم و ثبت و سیاق، کز همان روزهای نوروز در انبار بمانند و بگیرند و ببندند و شمارند و نویسند، دو صد مشق در آن دفتر پیچیده به قیطان، که گر خط بخورد یا که شود دیر، هراسند از آن هیبت آن هیات سه مرد قلندر، همان هیات تشخیص علی الراس، وگر مانده حسابی نشود جمع، بر سر و صورت خود جمله بکوبند و دوصد لعن فرستند بر آن مرد ونیزی، همان لو که پاچولی که همه تی و اکانت و دوطرف ثبت حساب از کرمات و افاضات هموست.آن دگر خرده بگیرند از آن دسته اول که چرا این ننوشتی و دگر چیز نوشتی، که اگر این بشود شرط و شروط است و عدم رد نظر. هر گه این مرد سیه روز شود دیر به خانه، بخرامد به اتاقی و چپد زیر لحافی که بماند ز امان از خم ابروی زن و طعنه فرزند، که چه شد سهم تو از آن همه اعداد که نوشتی، و زدی جمع ، چه شد وعده دریا و لب آب و نه حتی دو قدم پارک.این چه حرفه است که نه چون کله پزان صنفی و جائی و نه چو آن مرد قدم رنجه به بازار منالی و نه یک باغ و حیاطی، که اگر یار برفت و تو در سوگ نشستی، جنازه تو به غسال سپاری نه گزارش سر موقع به مجمع برسانی. پس بگفتا گنهم چیست، که جز این حرفه ندانم. این حرفه همان حرفه محبوب جهان است که در این دیر خریدار ندارد. آخر قصه، همه غصه و بس ناله ، که خراج دولت از آن سود به توافق به سرآید و درآن مجمع غدار بخوردند بگفتند و شنودند و دوصد سود و پاداش به تقسیم سپردند و ندیدند ز پس پرده اعداد و رقم آن همه خون جگر، دربدری، سوته دلی....من نه آن میرزا نویس در دکان و دم حجره آن بی هنرانم، و نه از جمله آن طنز نویسان جهانم من حسابدارم و!!!




دوشنبه 11/7/1390 - 13:2
آموزش و تحقيقات

برای اینکه تشخیص دهید کارمندان جدید را بهتر است در کدام بخش به کار بگمارید، می توانید به ترتیب زیر عمل کنید:
400 عدد آجر در اتاقی بگذارید و کارمندان جدید را به آن اتاق هدایت نمایید. آنها را ترک کنید و بعد از 6 ساعت بازگردید. سپس موقعیت ها را تجزیه و تحلیل کنید:   o  اگر دارند آجرها را می شمرند، آنها را در بخش حسابداری بگذارید. o  اگر از نو (برای بار دوم) دارند آجرها را می شمرند، آنها را در بخش ممیزی بگذارید. o  اگر همه اتاق را با آجرها آشفته کرده اند، آنها را در بخش مهندسی بگذارید. o  اگر آجرها را به طرزی فوق العاده مرتب کرده اند، آنها را در بخش برنامه ریزی بگذارید. o  اگر آجرها را به یکدیگر پرتاب می کنند، آنها را در بخش اداری بگذارید. o  اگر در حال چرت زدن هستند، آنها را در بخش حراست بگذارید. o  اگر آجرها را تکه تکه کرده اند، آنها را در قسمت فناوری اطلاعات بگذارید. o  اگر بیکار نشسته اند، آنها را در قسمت نیروی انسانی بگذارید.. o  اگر سعی می کنند آجرها ترکیب های مختلفی داشته باشند و مدام جستجوی بیشتری    می کنند و هنوز یک آجر هم تکان نداده اند، آنها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذارید. o  اگر اتاق را ترک کرده اند، آنها را در قسمت بازاریابی بگذارید . o  اگر به بیرون پنچره خیره شده اند، آنها را در قسمت برنامه ریزی استراتژیک بگذارید. o  اگر بدون هیچ نشانه ای از تکان خوردن آجرها با یکدیگر در حال حرف زدن هستند، به آنها تبریک بگویید و آنها را در قسمت مدیریت قرار دهید.
 
دوشنبه 11/7/1390 - 12:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته