• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 639
زمان آخرین مطلب : 3562روز قبل
كودك
تنبیه یا تربیت
شما هم از آن دسته پدر و مادرهایی هستید كه برای كوچك‌ترین اشتباه فرزندتان از تنبیه بدنی استفاده می‌كنید؟ آن گروهی كه می‌خواهند با یك سیلی به كودك خود یاد بدهند چگونه باید درست برخورد كند؟! متاسفانه امروز هم خیلی از پدر و مادرها اعتقاد دارند تنها راهی كه می‌شود كودك را متوجه اشتباهاتش كرد كتك زدن و تنبیه بدنی است. در حالی كه واقعا این طور نیست؛ طبق نظر متخصصان، تنبیه و بخصوص تنبیه بدنی با تربیت كردن كودك متفاوت است.

تنبیه بدنی تهدیدی برای شخصیت كودك

تنبیه بدنی هر چقدر هم آرام و ملایم باشد، باز هم برای رشد و شكل‌گیری شخصیت كودك دردسرساز است. این برخوردها باعث می‌شود كودك رفتاری پرخاشگرانه و تهاجمی داشته باشد و اعتماد به نفسش هم كاهش یابد. طبق نظر كارشناسان تنها نتیجه تنبیه بدنی پیشگیری از رفتار نامناسب كودك به دلیل ترس است؛ او بعد از تنبیه از شما می‌ترسد و برای همین حاضر نیست دوباره رفتار اشتباهش را تكرار كند.

البته اشتباه برداشت نكنید؛ در این وضعیت كودك متوجه دلیل نادرست بودن كارش نمی‌شود و نمی‌داند چرا دیگران این كار او را دوست ندارند.

در مقابل كودكانی كه به درستی تربیت می‌شوند، می‌آموزند كه باید مسوولیت‌پذیر باشند و نتایج كارهای درست یا نادرست خود را بپذیرند. این بچه‌ها معمولا به درستی می‌توانند تفاوت میان كارهای خوب و بد را درك كنند و به همین دلیل رفتارهای ناپسند را كنار می‌گذارند.

با این حال متاسفانه هنوز هم خیلی از والدین تنبیه بدنی را شیوه‌ای مناسب و حتی بهترین شیوه برای آموزش كودك خود می‌دانند. اما خوب است دقت كنیم و بدانیم تنبیه به كودكان هیچ چیز نمی‌آموزد جز خشونت و برخورد توهین‌آمیز با دیگران.

بنابراین بهتر است به جای تنبیه بدنی وقتی كودك كاری اشتباه انجام می‌دهد، او را از برخی امتیازات و كارهای مورد علاقه‌اش محروم كنید. البته این كار هم نباید برای مدتی طولانی و بیش از حد انجام شود، چون تاثیرش را از دست می‌دهد.

kidsdevelopment

شنبه 22/5/1390 - 14:16
آشپزی و شیرینی پزی

ماكارونی با سس بادمجان

مواد لازم: ماكارونی: یك بسته‌، بادمجان متوسط: یك عدد، فلفل دلمه‌ای: یك عدد، گوجه فرنگی: بدون پوست: 250 گرم، ریحان، نمك، فلفل و روغن سرخ كردنی به میزان لازم.

طرز تهیه: گوجه‌فرنگی‌ها را پوست كنده و رنده كنید و در مقداری روغن تفت دهید. بادمجان را هم پوست كنده، به صورت نگینی خرد كنید و به مدت 10 دقیقه همراه با گوجه فرنگی‌ها تفت دهید. فلفل دلمه‌ای را هم به صورت خلالی خرد كرده و به بقیه مواد اضافه كنید. حالا چند برگ ریحان را با دست ریز كنید و روی مواد بریزید، نمك و فلفل را هم اضافه كرده و در ظرف را بگذارید و اجازه دهید به مدت 10 دقیقه بپزد. حالا در قابلمه‌ای دیگر مقداری آب بریزید و بگذارید تا جوش بیاید. سپس نمك بریزید و ماكارونی را به آن اضافه كنید. بگذارید ماكارونی بپزد و مغز آن كاملا نرم شود. حالا ماكارونی‌ها را در آبكش ریخته و روی آن آب سرد بریزید. وقتی كه آب ماكارونی كاملاً گرفته شد، آن را به سس اضافه كنید و خوب هم بزنید. بگذارید غذا 5 دقیقه روی شعله ملایم گاز بماند و آماده شود. در صورت تمایل می‌توانید كمی پنیر پیتزا هم به این ماكارونی اضافه كنید.


شنبه 22/5/1390 - 14:15
خاطرات و روز نوشت
فرزند دوست‌داشتنی من
گروهی از انسان‌ها از معلولیت خود خجالت می‌كشند؛ آنها نابینا بودن، فلج بودن، ناشنوا بودن و... را عیب بزرگی می‌دانند و از آن فرار می‌كنند. بدتر از آنها نیز گروهی هستند كه پدر و مادر چنین فردی را مقصر و عامل اصلی مشكل او می‌دانند. در حالی كه باید بدانیم خداوند هر یك از ما را به شكل و شیوه‌ای خاص آفریده است كه باید با توجه به توانایی‌های خود نیز در زندگی پیش رویم.

 

پدر و مادر وارد خانه شدند، در حالی كه هر دو می‌خندیدند و در دستشان پتویی خوش‌رنگ و كوچك بود؛ پتویی كه مهمان كوچولو را داخل آن پیچیده و به خانه‌اش آورده بودند. همه برای خوشامدگویی و استقبال از نوزاد به طرف آنها آمدند و با ذوق و شوق پتو را از روی صورت كوچك او كنار زدند. همه می‌خندیدند و شاد بودند. پدر و مادر هم با تمام احساس خستگی كه داشتند، می‌خندیدند و كودك را به مهمانان نشان می‌دادند. بالاخره وقتی همه صورت كوچك و ظریف او را دیدند، مادر نوزاد را از پتو بیرون آورد تا داخل تختخوابش بگذارد. نوزاد كوچك و آرام بود، اما با بقیه بچه‌ها تفاوتی اساسی داشت؛ دست‌ها و پاهای او آنقدر كوتاه بود كه در نگاه اول به سختی تشخیص داده می‌شد. وقتی مهمانانی كه بالای تخت ایستاده بودند، اندام دختر كوچولو را دیدند به یكدیگر نگاهی انداختند و لبخند از روی لبانشان محو شد.

مادر از این‌كه به جای شنیدن صدای خنده و شادی سكوتی طولانی حس می‌كرد، خیلی راضی به نظر نمی‌رسید. اول فكر كرد شاید اصلا نباید كودك را جلوی بقیه روی تخت می‌گذاشت، ولی بعد خودش هم فهمید كه نمی‌تواند برای همیشه فرزندش را از دیگران مخفی كند. مردم در سكوت به یكدیگر نگاه می‌كردند؛ نگاه‌هایی كه هزاران پرسش و حتی گاهی تمسخر دربرداشت.

پس از رفتن مهمان‌ها، مادر نوزاد را در آغوش گرفت و با محبت مادرانه او را به قلبش چسباند. در حالی كه چند قطره اشك از چشم‌های مادر روی صورت نوزاد می‌چكید، دهانش را نزدیك صورت او برد و آرام گفت: «من همیشه با تو می‌مونم، هیچ وقت تنها نمی‌مونی دخترم، بهت قول می‌دم. حتی اگه تو این دنیا هیچ كس تو رو نخواد.»

همسرش هم كه می‌دانست او چقدر از برخورد اشتباه اطرافیان ناراحت است، جلوتر آمد و با مهربانی گفت: «و من هم هیچ وقت دخترك نازنینم را تنها نمی‌ذارم.»

متاسفانه روزها، هفته‌ها و ماه‌های بعد هم همان طور سپری شد؛ كسی چندان تمایلی به دیدن كودك و در آغوش گرفتن او نداشت و غریبه‌هایی هم كه او را می‌دیدند آهسته در موردش صحبت می‌كردند و او را به هم نشان می‌دادند.

چندین سال گذشت و دختركی كه در آن روزها نوزادی ضعیف و كوچك بود، حالا به دختر خانمی زیبا و جوان تبدیل شده بود؛ البته با همان دست‌ها و پاهای كوچك. اما این دختر جوان حالا دانشجو بود و در دانشگاه درس می‌خواند. در این راه سخت، پدر و مادرش همان طور كه در همان روزهای اول پس از تولد دخترشان به او قول داده بودند هیچ وقت او را تنها نگذاشتند و همیشه همراه او بودند. هر سه نفر آنها سختی‌های زیادی را تحمل كرده بودند و حالا كه چنین نتیجه‌ای را می‌دیدند راضی و خشنود به نظر می‌رسیدند.

البته علاوه بر كمك‌های پدر و مادر سعی و تلاش و اراده دختر هم در این موفقیت نقش مهمی داشت؛ چون او بود كه توانست تمام مشكلات را پشت سر بگذارد و زندگی موفقی برای خودش فراهم كند.

حالا وقتی این خانواده سه نفری در جمع دوستان و آشنایان حاضر می‌شوند، افراد فامیل با عشق و علاقه دختر جوان را نگاه و از او تعریف می‌كنند. البته او هیچ چیز از برخوردهای نادرست روز اول یادش نیست، ولی والدین و به خصوص مادرش خیلی خوب ناراحتی آن روز را به خاطر سپرده‌اند. بنابراین خوب است همیشه مراقب رفتارمان باشیم و آنچه را خدا برای ما خواسته است بپذیریم.

مترجم: زهره شعاع

شنبه 22/5/1390 - 14:15
نوجوان و جوان
وابستگی، سد راه بلوغ
نهادهای اجتماعی همیشه در حال تغییرند. خانواده نیز در جایگاه اساسی‌ترین نهاد یك اجتماعی در طول زمان دستخوش تغییر و تحولات كمی و كیفی بسیار می‌شود. به تبع این تحولات، روابط درون خانواده نیز عوض می‌شوند.

در خانواده‌های جدید كه پیوند زن و مرد براساس نوعی دلبستگی عاطفی شدید صورت می‌گیرد، جایگاه فرزندان نیز تغییر می‌كند. اگر در گذشته فرزندان خانواده برای والدین عامل فراهم‌آورنده نیروی كار بیشتر و نیز بقای نسل خانواده بودند، امروز رابطه والدین و فرزندان بیشتر جنبه عاطفی پیدا كرده است.

پدر و مادر فرزندانشان را بی‌دریغ دوست دارند. این علاقه و عشق به فرزند در سال‌های كودكی می‌تواند زمینه‌ساز اعتماد به نفس و احساس امنیت در كودك گردد، اما اگر از حد اعتدال فراتر رود و باعث شود پدر و مادر در سال‌های نوجوانی و جوانی نیز به حكم این عشق، قصد حضور و دخالت در همه‌ ساحت‌های زندگی فردی و اجتماعی فرزند داشته باشند، می‌تواند موجب آسیب باشد.

یكی از مهم‌ترین این آسیب‌ها وابستگی بیش از حد فرزندان به والدین خواهد بود كه می‌توان آن را وابستگی ناسالم نامید. آنچه كه وابستگی سالم را از وابستگی ناسالم جدا می‌كند، علت پدیدار شدن آن، مدت زمان آن و نتیجه ادامه پیدا كردن آن است. وابستگی ناسالم آنجایی اتفاق می‌افتد كه فرد تلاش می‌كند كه دیگری را از لحاظ فكری و احساسی و شخصیتی تابع و مطیع خود سازد؛ همواره برای او احساس نگرانی داشته باشد و تمامی رفتار و حركات او را تحت كنترل خود در بیاورد.

زمانی كه نوجوانی می‌خواهد استقلال خود را به دست آورد و وارد واقعیت زندگی شود، اگر والدین او از ترس اشتباه كردن و در خطر افتادن، مانع حركت مستقل او ‌شوند و همواره با نگرانی كارهای او را تعقیب كنند و دستورات زندگی برایش صادر ‌كنند، در واقع زمینه بروز وابستگی ناسالم فرزندشان به خانواده را فراهم می‌سازند. معمولا افرادی كه دارای این گونه كنترل‌ها و هدایت‌ها هستند، بعد از جدایی از خانواده دچار احساس خلأ خواهند شد و آمادگی برای كج‌روی‌های اجتماعی در آنها به وجود می‌آید.

جوانانی كه دچار وابستگی ناسالم به والدین خویش هستند، دچار نوعی كمبود حرمت و اعتماد به نفس نیز هستند. آنها نه قدرت ریسك كردن خواهند داشت و نه انجام فعالیت‌هایی كه نیاز به شهامت و اعتماد به نفس فردی دارد.

در خانواده‌های امروزی كه مدیریت همه‌ابعاد روابط خانوادگی به‌ عهده پدران و مادران است، توجه به نوع ارتباط با فرزندان می‌تواند از بروز وابستگی‌های ناسالم جلوگیری كند. پدران و مادران باید درك كنند كه ارتباط با فرزندان در سنین مختلف، اشكال متفاوتی را اقتضا می‌كند. جلوگیری از شكل‌گیری استقلال فردی در سنین نوجوانی و جوانی مانع از تكامل شخصیت و بلوغ اجتماعی فرزندان خواهد شد.

اعطای استقلال فردی به فرزندان به معنای رها كردن و گسستن پیوندهای عاطفی با آنان نیست. گفت‌وگوی متقابل پدر و مادر با فرزندان در فضایی دوستانه، با كمترین دخالت والدین می‌تواند از اشتباهات احتمالی جوانان در تجربه‌های فردیشان بكاهد.

شنبه 22/5/1390 - 14:14
آموزش و تحقيقات
من‌چاقم‌؟! شما مقصرید
خانواده‌های زیادی هستند كه دغدغه اصلی‌شان در مورد تغذیه فرزندان، بیشتر محدود به كم خوراك بودن آنهاست، مثلا مدام از این‌كه فرزندشان كم غذا می‌خورد شكایت دارند، اما چندان توجهی به كیفیت غذای فرزندان ندارند، در حالت عكس این موضوع هم والدینی هستند كه صرفا از زیاد غذا خوردن فرزندشان استقبال كرده و از آن به عنوان یك نكته مثبت یاد می‌كنند غافل از این‌كه زیاد خوردن و بد خوردن نه تنها برای فرزندشان سودی ندارد بلكه می‌تواند بعداز مدتی مشكلات زیادی را سبب شود.

 

یكی از این مشكلات چاقی در كودكان است، موضوع چاقی كودكان آنقدر جدی است كه اعضای سازمان بهداشت جهانی چندی پیش از تمامی كشورهای جهان درخواست كردند تا برای مقابله با چاقی كودكان كه هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شود، فعالیت كارخانجات تولید مواد غذایی آماده را محدود كرده و تبلیغات این مواد غذایی را هم كاهش دهند.

تحقیقات آماری نشان می‌دهد كه 42 میلیون كودك زیر 5 سال چاق هستند، در حالی كه 35 میلیون نفر از آنها در كشورهای در حال توسعه زندگی می‌كنند. به همین دلیل كارشناسان سازمان بهداشت جهانی اعلام كردند كه رعایت نكردن عادات و رژیم‌های غذایی مناسب و سالم از دوران كودكی و مصرف مواد غذایی آماده و به اصطلاح شكم پركن علت اصلی چاقی كودكان است.

هر چند كه در ایران آمار دقیقی از تعداد كودكان مبتلا به چاقی نداریم، اما هشدار كارشناسان نشان می‌دهد این مساله در ایران نیز با عدد و رقم بالایی رو‌به‌روست.

اما همه این هشدارها به اینجا ختم نمی‌شود، مشكل اصلی فقط كودكان نیستند بلكه نقش خانواده‌ها پررنگ‌تر است. شاید خیلی از خانواده‌ها این حقیقت را كه خودشان مقصر هستند، نپذیرند، اما این مساله از سوی محققان تایید شده است.

بر‌اساس گزارش‌های محققان انگلیسی، این موضوع تایید شده كه والدین مقصران اصلی چاقی و اضافه وزن و در نهایت بیمار شدن كودكان هستند؛ چرا كه نسبت به رژیم غذایی و فعالیت بدنی فرزندان خود بی‌توجهی نشان می‌دهند.

به گزارش ایسنا، دكتر «راسل ونیر» و همكارانش در موسسه تحقیقاتی بهداشت كودك در لندن به این نتیجه دست یافتند كه یكی از دلایل اصلی و مهم چاقی و اضافه وزن كودكان بی‌توجهی مادران و پدران در مورد رعایت نكردن اصول رژیم غذایی است.

به گفته این گروه از محققان، والدین بی‌توجه، تنها با این كار به فرزندان خود آسیب وارد می‌كنند و باعث می‌شوند تا آنها سریعتر به بیماری‌هایی نظیر آسم، دیابت و صرع مبتلا شوند.

اگر والدین پیش از آن كه فرزندانشان در معرض چاقی مزمن و سوء تغذیه قرار بگیرند، آنها را برای معالجه نزد پزشك ببرند، سریع‌تر می‌توان آنها را درمان كرد.

 

والدین باید حتی المقدور از ساعت‌هایی كه كودكان آنها در مقابل تلویزیون می‌نشینند به هر بهانه‌ای بكاهند و آنها را وادار به جست و خیز و فعالیت كنند

علائمی چون خوردن و نوشیدن زیاد و نداشتن فعالیت بدنی كافی می‌تواند نشانه‌هایی از بروز چاقی مزمن و اضافه وزن شدید در كودكان باشد كه این موارد بسیار مهم هستند و باید به آنها توجه داشت.

از طرفی، نگهداری طولانی مدت كودكان و دور كردن آنها از والدینشان می‌تواند بر وضعیت چاقی آنها اثر منفی بگذارد؛ چرا كه آمارها نشان می‌دهد 37 درصد از كودكانی كه در مهدهای كودك ‌ یا توسط پرستاران نگهداری می‌شوند، بیش از سایر همسالان خود در معرض چاق شدن و ابتلا به بیماری‌های مرتبط قرار می‌گیرند.

چاق‌كننده‌ها كدامند؟

دانشمندان انگلیسی می‌گویند كاهش میزان نمك در غذاهای كودكان می‌تواند راهی برای مبارزه با چاقی و لاغر شدن آنها باشد.

آنها معتقدند؛ كودكانی كه نمك كمتری می‌خورند و از نوشابه‌های شیرین كمتر استفاده می‌كنند، خطر افزایش فشار خون و چاقی را در خود كاهش می‌دهند.

نوشابه‌های شیرین منبع قابل توجهی از كالری برای كودكان هستند و ارتباط مستقیم با چاقی در آنها دارند.

اگر كودكان و نوجوانان ۴ تا ۱۸ ساله بتوانند میزان مصرف این نوشابه‌ها را به دو بار در هفته كاهش دهند، میزان كالری دریافتی آنها تا ۲۵۰ كالری در هفته كاهش می‌یابد.

كاهش هر یك گرم نمك در رژیم غذایی روزانه، مصرف نوشابه‌های شیرین را تا ۲۷ گرم در روز و مایعات را تا ۱۰۰ گرم در روز كاهش می‌دهد كه البته این به سن، جنس، وزن بدن و میزان فعالیت فیزیكی نیز بستگی دارد.

دانشمندان توصیه می‌كنند كه بزرگسالان نیز باید مصرف نمك را به كمتر از 2/3 گرم در روز یعنی حدود یك قاشق چای‌خوری كاهش دهند.

آنها براین باورند كه محدود كردن تماشای تلویزیون و استفاده از بازی‌های رایانه‌ای و تحرك و فعالیت بیشتر در مدارس و مهدهای كودك می‌تواند بهترین راه برای مقابله با چاقی و چاقی مزمن در كودكان باشد.

ورزش در كودكان، 3 ساعت در روز

جالب است بدانید كه محققان اعلام كرده‌اند كه كودكان پیش دبستانی و حتی نوزادان هم نیاز به ورزش روزانه دارند. براساس تحقیقات جدید حتی كودكان زیر ۵ سال و نوزادانی كه هنوز قادر به راه رفتن نیز نیستند، باید هر روز ورزش كنند.

بر این اساس تاكید شده كودكان زیر ۵ سال‌ كه می‌توانند راه بروند باید حداقل ۳ ساعت در روز تحرك و فعالیت بدنی داشته باشند. والدین باید حتی المقدور از ساعت‌هایی كه كودكان آنها در مقابل تلویزیون می‌نشینند به هر بهانه‌ای بكاهند و آنها را وادار به جست و خیز و فعالیت كنند.

متخصصان تغذیه نیز خاطرنشان می‌كنند كه كمك به كودكان در جلوگیری از افزایش وزن از همان آغاز زندگی و سنین كودكی ضروری است.حتی افرادی كه گرایش ژنتیكی در كسب اضافه وزن دارند، می‌توانند با كمك والدینشان از طریق تغذیه مناسب و ورزش كردن، از افزایش وزن خود به طور مناسب جلوگیری كنند. این آموزش از همان زمان شیردهی و با معرفی غذاهای جامد در زمانی كه كودك آماده رشد است یعنی حدود 4 تا 6 ماهگی باید آغاز شود.

به گزارش ایسنا، متخصصان تغذیه همچنین چند راهكار خانگی برای سالم ماندن كودكان و جلوگیری از چاقی آنها ارائه كرده‌اند.

ـ در هر نوبت مقدار وعده‌های غذایی را كاهش و اجازه دهید كه اگر كودك هنوز گرسنه است خودش غذای بیشتری درخواست كند.

ـ حتما به كودك غذاها و میان‌وعده‌های سالم كه در آشپزخانه‌تان موجود هستند ـ مانند میوه ـ بدهید.

ـ چون ممكن است مجبور شوید چندین بار تلاش كنید تا كودكتان نوع خوردنی‌ای را كه به او می‌دهید بپذیرد، لذا ناامید نشده و هیچگاه پیشنهاد یك خوردنی سالم به او را رها نكنید.

ـ به هنگام طبخ غذا از مواد و محتویات كم‌كالری مثل پنیر كم‌چرب یا شیر بدون چربی استفاده كنید.

ـ كودك خود را به انجام ورزش و تحرك بدنی تشویق كنید.

مریم روزبهانی

شنبه 22/5/1390 - 14:14
نوجوان و جوان
نگاهی به رابطه‌جوانان و خانواده در گذر نسل‌ها
می‌خواهم روی پای خودم بایستم
مارسل پروست گمان می‌كرد مادرش را كشته است. بعدها می‌گفت ما كسانی را كه از همه بیشتر دوست می‌داریم با همان مهربانی رنج‌آمیزی كه در آنان برمی‌انگیزیم و پیوسته در حالت هشدار نگه‌شان می‌داریم، می‌كشیم. (از دیباچه كتاب «در جستجوی زمان از دست رفته»، 1389‌ ص36)

 

چیزی كه مارسل پروست نویسنده توانای فرانسوی به آن اشاره كرده ‌نه تنها بخوبی بیانگر حال و روز او در زمان خلق این اثر شگفت‌انگیز است بلكه هنوز كه هنوز است و با گذشت چند‌ سال از خلق این اثر می‌توان حرف‌های او را به یكی از مشكلات جوانان این روزها تعمیم داد. «مهربانی رنج‌آمیز» تناقض تكان‌دهنده‌ای است كه بسیاری از جوانان نسبت به خانواده‌های خود دارند و نمی‌دانند با این كار نه تنها به خود ضربه می‌زنند بلكه خانواده خود را نیز همیشه در «حالت هشدار» نگه می‌دارند.

شاید بتوان نام دیگر این حالت هشدار را وابستگی فراوان جوانان به خانواده دانست. وابستگی كه شاید نمود بیرونی آن تنها در مورد بعد مادی و اقتصادی، خود را نشان بدهد و بدتر این‌كه دیگر وجوه این وابستگی به صورت پنهان در فرد رشد می‌كند.

1

هفتاد، هشتاد سال پیش، وقتی كه پسر بزرگ حاج احمد مسگر به دنیا آمد، ‌حاجی به همه اهالی راسته بازار مسگرها ولیمه داد و سجده‌شكر به جا آورد كه كسب و كار و مایملكش بی‌وارث نخواهد ماند. پسر حاج احمد، بزرگ كه می‌شد، می‌آمد وردست پدر فوت و فن مسگری را یاد می‌گرفت و بعد از حاجی هم چراغ دكان مسگری را روشن نگه می‌داشت.

حسین آقا پسر حاج احمد هم حاجی را مأیوس نكرد و شد حسین آقای مسگر. حسین آقا از وقتی عقل‌رس شد، می‌دانست كار و بارش چه خواهد بود و از كجا نان خواهد خورد. فوت و فن مسگری را از پدر آموخت و مثل حاج احمد سری در سرای مسگرها بلند كرد.

شغل و كسب و كار، مفهومی خانوادگی داشت. پسرها معمولا پی شغل پدرها را می‌گرفتند و علاوه بر میراث‌خواری املاكشان، وارث شغل و اعتبار پدر هم می‌شدند. خانه‌ها بزرگ بود و خانواده‌ها گسترده. حسین آقا بعد از ازدواجش هم در خانه‌ پدری ماند و توی دو اتاق گوشه‌ حیاط زندگی كرد. شام‌ها را در اتاق پنجدری دور سفره‌ای بزرگ كه همه‌ اهل خانواده دورش بودند، می‌خوردند. دخل و خرج پدر از پسر جدا نبود. آنها با هم «یك خانواده» بودند.

آن چیزی كه امروز وابستگی یا استقلال فرزندان از والدین می‌خوانیم‌، آن روزها چندان محل اعتنا نبود. دور از انتظار و تصور بیشتر اعضای جامعه بود كه فرزندان راه خود را بروند و از پدر و مادر دور شوند. پدر تا وقتی زنده بود ریاست واحد خانوادگی را بر عهده داشت، خانواده‌ای كه سه نسل را در خود جا می‌داد.

اگر جامعه را مجموعه‌ای از واحدهای به هم پیوسته بدانیم، آن روزها جامعه مجموعه‌ای از افراد نبود، سلول‌های جامعه را خانواده‌ها تشكیل می‌دادند. امروز این افراد هستند كه جامعه را می‌سازند. آن وقت‌ها اسم و رسم هر كس را عضویتش در یك خانواده تعیین می‌كرد. حسین آقا تا وقتی جوان بود،‌ بزرگ‌ترها او را با صفت پسر حاج احمد می‌شناختند. روال طبیعی امور تلقی می‌شد كه هركس پیوندهای عمیق خانوادگی‌اش را حفظ كند و هر كه چنین نمی‌كرد، به احتمال زیاد انگشت‌نمای خاص و عام می‌شد.

در نسل‌های بعدی اما چیزهای زیادی تغییر كرد. پسرهای حسین آقا و پسرهای پسرهایش، نه فوت و فن مسگری آموختند و نه علاقه‌ای به روشن نگه داشتن چراغ دكان مسگری حاج احمد مرحوم داشتند. دنیا عوض شده بود. حالا پسرها فكر می‌كردند حق دارند راهشان را در زندگی خودشان انتخاب كنند. دنباله‌روی پدر برای آنها تن‌دادن به نوعی اجبار بود. حفظ شكوه و عظمت و اعتبار خانواده، به اندازه موفقیت و پیشرفت فردی اهمیت نداشت و شكل خانواده تغییر كرد.

از این به بعد بود كه خانواده‌ای در جامعه شكل گرفت و قوام یافت كه به آن «خانواده‌هسته‌ای» می‌گویند. خانواده‌هسته‌ای تنها متشكل از پدر و مادر و فرزندان است. در این خانواده، فرزندان پس از ازدواج از خانواده‌پدری جدا می‌شوند و دنبال سرنوشت و علایق و سلایق خودشان می‌روند.

مطابق با این شكل جدید زندگی خانوادگی، فرزندان می‌كوشند از همان اوایل نوجوانی نوعی استقلال فردی را تجربه كنند و این كه پدر و مادر در امور شخصی و خصوصی‌شان دخالت كنند را برنمی‌تابند. وابستگی به پدر و مادر در دوران جوانی دیگر نه تنها یك ارزش‌نیست، بلكه در حكم یك ضد ارزش، اكنون باعث انگشت‌نما شدن آدم‌ها می‌شود.

چیزی كه ارزش استقلال فردی را در فرهنگ عمومی گسترش داد، اهمیت یافتن فرد در برابر خانواده بود. فرهنگ جامعه از جمع‌گرایی به فردگرایی رسید و خانواده دگرگون شد.

حسین آقا تا زنده بود چراغ دكان مسگری را روشن نگه داشت. بازار مسگرها از رونق افتاده بود و یكی یكی وراث مسگرهای پیر، مغازه‌های میراث خانواده را می‌فروختند و سرمایه‌كسب و كاری دیگر می‌كردند.

2

اگر آن‌طور كه بعضی‌ها می‌گویند پول و اقتصاد همه چیز را تعیین می‌كرد، شاید هرگز شكل و تركیب زندگی خانوادگی این‌چنین عوض نمی‌شد. چیزی در فرهنگ مردمان تغییر كرده بود. پدران امروزی عموماً نه تنها از پسران انتظار ندارند راه و روش خودشان را در زندگی پیش گیرند، بلكه هر چه را در توان دارند به كار می‌بندند كه زمینه‌موفقیت و انتخاب فردی جوان‌ها را فراهم كنند.

از وقتی ورود به دانشگاه و كسب مدرك تحصیلات عالیه در ایران تبدیل به یك ارزش فرهنگی شده است، هر خانواده‌ای می‌كوشد همه توان مالی و عاطفی‌اش را به كار گیرد تا فرزندش وارد دانشگاه شود.

در گذشته پسری كه از دوره‌نوجوانی كنار دست پدر كار می‌كرد، جز حفظ میراث خانوادگی، خود عامل مولد ثروت در خانواده ‌و نیروی كاری بود كه در خدمت خانواده قرار داشت و كمك حال پدر در تأمین مخارج زندگی به شمار می‌رفت. امروز جوان‌هایی كه آرزوهای والدینشان را محقق می‌كنند و به دانشگاه وارد می‌شوند، تا سال‌های دهه‌سوم زندگی‌شان هم نان‌خور پدر به شمار می‌روند. پیش از این جوان‌هایی به این سن و سال دیگر برای خودشان یك پا استادكار شده بودند.

جوان‌های امروزی انتظار دارند، بعد از این‌كه تحصیلات دانشگاهی‌شان هم تمام شد و خانواده‌پدری خرج دوره‌تحصیل و شهریه دانشگاه را متقبل شد، پدر و مادر برای ازدواج با همسری كه خودشان انتخاب كرده‌اند، دست به كار شوند، خانه‌مستقلی برایشان تهیه‌ و سرمایه‌ای برای یك كسب و كار تازه در اختیارشان قرار دهند.

چیزی كه امروز استقلال جوانان از خانواده می‌نامیم، جریانی یك‌طرفه است. جوانان حق خود می‌دانند از حاصل دسترنج خانواده برخوردار شوند، بی‌آن‌كه كمكی كرده باشند و سهمی در كسب درآمد و سرمایه خانواده داشته باشند.

3

این یك‌سویگی ناعادلانه در استقلال جوانان از خانواده تنها در حوزه‌پول و اقتصاد نیست كه این روزها عمومیت یافته است. در روابط عاطفی جوان‌ها با پدرها و مادرها‌، خصوصا آن وقت كه سنی از آنها می‌گذرد هم جریان دارد.فرزندان یك عمر زیر چتر حمایت عاطفی خانواده هستند. پدران و مادران بی‌چشمداشتی با آنها مهربان‌اند، اما این حمایت عاطفی نیز یك سویه است. به محض استقلال كامل فرزندان از خانواده پدری و تشكیل واحد خانوادگی جدید، پیوندها تا حد بسیار زیادی سست و حتی گسسته می‌شود. جوان‌ها دیگر كاری به كار پدر و مادر سالخورده ندارند.

سالخوردگی زمانه‌ناتوانی دوباره است و ناتوانی زمینه نیاز به حمایت عاطفی بیشتر. والدین سالخورده نیاز دارند، حاصل عمرشان، فرزندانشان در سال‌های پایانی عمر در كنارشان باشند. مرگ در تنهایی، كابوس است؛ كابوسی كه این روزها كم در اطرافمان با آن مواجه نمی‌شویم.

اجداد ما در كنار فرزندان و نوه‌هایشان چشم بر دنیا می‌بستند. آنها تا زنده بودند، احترام و اعتبار داشتند و در دوران كهولت به عنوان بزرگ خانواده مورد ستایش بودند. مرگ در چنان موقعیتی به زندگی طولانی و سخت آنان معنا می‌داد. آنها در نقطه صفر، وقتی كه هیچ‌كس در كنارشان نیست، با دنیا وداع نمی‌كردند. پدران و مادران امروز چشم‌انداز تلخی را پیش رو دارند. آنها همه عمر در كار پرورش فرزندانی هستند كه پایان كار، در حساس‌ترین لحظات در كنارشان نخواهند بود.وضعیت اجتماعی آشفته‌ای داریم. در گذشته وابستگی جوانان به خانواده، با ساختار اجتماعی جامعه تناسب داشت. تغییر در رابطه‌جوانان با خانواده مثل تغییر در بسیاری از ابعاد زندگی اجتماعی ما، تغییری ناهمگون بوده است؛ استقلال یك طرفه‌جوانان از خانواده، فشار مضاعفی كه بر پدران و مادران وارد می‌شود، انتظارهای روزافزون مادی و معنوی فرزندان از خانواده پدری و تنها ماندن پدران و مادران در دوران سالخوردگی.

حاج احمد مسگر در اوج عزت و احترام از دنیا رفت. در بستر مرگ فرزندان و نوه‌ها در كنارش بودند و حاصل زندگی‌اش را در توجهی كه به او می‌كردند، می‌دید و می‌مرد.

حسین آقا اما یك روز در دكان از رونق افتاده ‌مسگری‌اش، تنها بود كه مرد.

سالار كاشانی

شنبه 22/5/1390 - 14:14
نوشیدنی و دسرها
 

حلوای آرد گندم

مواد لازم: آرد گندم: نیم‌كیلو‌، شكر: 400 گرم‌، روغن یا كره: 400 گرم‌، آب: 2 لیوان‌، گلاب: یك‌چهارم لیوان و زعفران به مقدار لازم.

طرز تهیه: در ظرفی آب و شكر را با هم بجوشانید و بعد از این كه چند جوش زد گلاب و زعفران ساییده شده را به شربت اضافه كنید. حالا باید این شربت را كنار‌ بگذارید. سپس آرد گندم را الك كنید و روی شعله ملایم گاز بگذارید؛ آرد را دایم هم بزنید تا رنگ آرد برگردد. سپس روغن یا كره را به آرد اضافه كنید و آرد و روغن را هم بزنید تا آرد كاملا سرخ شده، رنگ آن برگردد و خرمایی شود و عطر آن بلند شود. در این مرحله آرد را از روی گاز بردارید و شربت را به آرامی داخل آرد بریزید. حالا این مواد را خوب هم بزنید تا شربت و آرد كاملا مخلوط شود و روغن بیندازد. اگر حلوا كمی شل بود آن را یكی دو دقیقه روی شعله گاز بگذارید و هم بزنید. دقت كنید حلوا باید روی شعله ملایم آماده شود. همچنین هنگام مخلوط كردن آرد سرخ شده و شربت خیلی دقت كنید كه بخار آن شما را اذیت نكند.

شنبه 22/5/1390 - 14:13
بهداشت روانی
باید‌ها و نباید‌های خانوادگی در برخورد با معتادان
هر‌ شكست پلی به سوی پیروزی است
مثل بازی شطرنج می‌ماند، یك حركت از شما، یك حركت از او. شما هر روز یك راه‌حل تازه برای نجات او پیدا می‌كنید و او هر روز از چنگ‌تان می‌گریزد و حاصل تلاش‌های‌تان را به باد می‌دهد.

شما دوستش دارید، او یكی از اعضای خانواده‌تان است؛ پدرتان، همسرتان، فرزندتان یا... او شما را دوست دارد، شما یكی از اعضای خانواده‌اش هستید؛ فرزندش، همسرش، پدرش یا....

 

گاهی وقت‌ها كه خودش می‌شود، می‌گرید، می‌گوید زجر می‌كشد و التماس می‌كند نجاتش بدهید اما وقتی خودش نباشد، حرمت‌تان را می‌شكند، گیج، آشفته، خشن و خطرناك می‌شود و دنیا را روی سرتان خراب می‌كند. این حكایت تكراری دست‌كم 2 میلیون خانواده ایرانی است كه هر كدام یك عضو معتاد دارند و روش‌های مختلفی را برای یاری رساندن به او امتحان می‌كنند و وقتی روش‌هایشان شكست می‌خورند به خودشان نهیب می‌زنند «هر شكست، پلی به سمت پیروزی است.»

این صدای خطر است كه می‌شنوید

شاید بهتر باشد پیش از آن كه سراغ گفتن از باید‌ها و نباید‌های برخورد با عضو معتاد خانواده برویم درباره برخی نشانه‌های اعتیاد توضیح بدهیم. جالب است بدانید بسیاری از خانواده‌هایی كه عضوی معتاد دارند اعتراف می‌كنند پیش از تشخیص اعتیاد او از علائم اعتیاد بی‌خبر بوده‌اند. ما نشانه‌های اعتیاد را در قالب 17 پرسش به شما معرفی می‌كنیم و هر بار كه پاسخ شما به یكی از این پرسش‌ها مثبت است باید درصد شك‌تان را نسبت به معتاد بودن طرف مقابل بالاتر ببرید. البته گاهی امكان دارد پاسخ شما به بسیاری از این پرسش‌ها مثبت باشد، اما طرف مقابل اعتیاد نداشته باشد، برای مثال شاید قرمزی چشم‌های او به دلیل آلرژی است یا اگر گوشه‌گیر و بی‌حوصله است مشكلی شخصی در محل كار یا تحصیلش دارد یا دچار افسردگی شده است و باید هرچه سریع‌تر به مشاور مراجعه كند با این حال در بسیاری از مواقع اگر پاسخ به چندین پرسش از میان این پرسش‌ها مثبت باشد، باید نگران شوید و بیشتر درباره احتمال معتاد بودن طرف مقابل تحقیق كنید.

- در جیب‌های او یا زباله‌ها یا اتاقش، سنجاق قفلی با آثار حرارت دیدگی، فندك اتمی، سرنگ، كاغذ آلومینیومی، پایپ، لوله خودكارهای خالی، لامپ‌های خالی شده، قاشق خمیده شده و.... پیدا كرده‌اید؟

- مدتی است پول و اشیای قیمتی در خانه ناپدید می‌شوند؟

- اصرار دارد از شما پول قرض بگیرد یا در حالی كه پول تو جیبی‌اش از نظر شما كافیست می‌خواهد آن را بیشتر كنید؟

- گاهی وقت‌ها تلو تلو می‌خورد و كنترلی بر حركاتش ندارد؟

- چشم‌هایش سرخ می‌شوند؟

- رنگ صورت و لب‌هایش تغییر كرده است؟

- حمام‌ها و دستشویی‌هایش بیشتر از حد معمول طول می‌كشد؟

- بدون تجویز پزشك از قطره‌های چشمی كه قرمزی چشم را برطرف می‌كنند استفاده می‌كند؟

- مدتی است اتاقش بوی غیر طبیعی عطر می‌دهد؟

- لباس‌ها یا بدنش بویی غیر طبیعی دارند؟

- نگاه كردن او تغییر كرده است، برای مثال گاهی وقت‌ها مدتی طولانی به شما یا جایی زل می‌زند اما در نگاهش مفهوم خاصی نیست و مات به نظر می‌رسد؟

- دچار اختلالات خواب شده است مثلا شب‌ها تا صبح بی‌خواب است و روزها دائما چرت می‌زند؟

- تغییرات رفتاری او زیاد شده است؟ منظور ما از تغییرات رفتاری در این پرسش كارهایی مانند تلاش برای متوقف كردن فعالیت‌های روزمره مثل حاضر شدن در كلاس‌های درسی یا ورزشی، بی‌علاقگی به نشست و برخاست با اعضای خانواده، گوشه‌گیری، كم‌حرفی، پرخاشگری و بی‌توجهی به نظافت شخصی و بی انضباطی است.

- روی بدنش آثاری از تزریق یا سوختگی دیده می‌شود؟

- در مدتی كوتاه بیش از حد لاغر و ضعیف شده است؟

- دایره دوستانش تغییر كرده است و ترجیح می‌دهد كسی از محتوای تماس‌های تلفنی‌اش با خبر نشود؟

- برخی مواقع مردمك چشم‌هایش بدون كم و زیاد شدن نور، تغییر اندازه می‌دهند و همزمان خلق و خویش هم دگرگون می‌شود؟

نباید‌ها را به خاطر بسپرید

شماری از رفتارهای غلط وجود دارند كه اگر خانواده‌های معتادان مرتكب آنها شوند بیمارشان بیشتر درگیر اعتیاد می‌شود، سخت‌تر ترك می‌كند و حتی اگر در حال ترك كردن باشد فرآیند ترك او با مشكل مواجه می‌شود.

ما برای توضیح درباره هر یك از این رفتارهای نادرست در قبال معتادان، آنها را در قالب مثال‌هایی از واكنش‌های یك خانواده كوچك در مواجهه با اعتیاد فرزندشان برایتان توضیح می‌دهیم و مرجع ما در این بخش، كتابی به نام «سفر امید» است كه راهنمایی جامع برای خانواده‌های معتادان در حال ترك به حساب می‌آید.

در پرونده مشاوره آقا و خانم الف نوشته شده كه فرزند آنها از نخستین سال ورود به دانشگاه درگیر اعتیاد شده است. وضع زندگی او و فشارهایی كه به خانواده می‌آورد، پدر و مادرش را ناامید كرده است. آنها مایلند پسرشان ترك كند اما راه درست را برخورد با او نمی‌دانند و به همین دلیل راه‌هایی را امتحان كرده‌اند كه همگی محكوم به شكست بوده‌اند.

اشتباه اول ـ انكار اصل قضیه: اولین واكنش خانواده الف انكار اصل قضیه بود. آنها منكر معتاد بودن پسرشان شدند.

هر بار چشم‌هایش از خماری روی هم رفت گفتند «طفلكی حتی شب‌ها هم درس می‌خواند و به همین خاطر همیشه خواب‌آلود است»، هر بار از شدت نشئگی زمین خورد، گفتند «از خستگی و پركاری است»، هر بار پولی در خانه گم شد، گفتند «از‌حواس‌پرتی خودمان است»، با هركدام از بستگان كه درباره اعتیاد پسرشان هشدار دادند قطع رابطه كردند، هر بار سرنگ یا سوزنی در اتاقش پیدا كردند بدون این كه به هم چیزی بگویند آن را دور انداختند و حتی تصمیم گرفتند برای او همسری اختیار كنند و به خواستگاری رفتند؛ خواستگاری كه در تمام مدت آن، پسرشان به قول خودشان از خستگی، چرت می‌زد !

آنها مثل بیشتر خانواده‌های معتادان، دچار نوعی شوك و ناباوری شده بودند، این همان حالتی است كه گاهی در كسانی كه عزیزی را از دست می‌دهند هم دیده می‌شود، یعنی آنها تا مدتی مرگ عزیزشان را انكار می‌كنند و بعد ناگهان به خود می‌آیند و عزاداری را آغاز می‌كنند.

اشتباه دوم- تو مقصری!: مقصریابی هم یكی از واكنش‌های معمول خانواده‌های معتادان است. آقا و خانم الف، از وقتی باور كردند فرزندشان معتاد است شروع به متهم كردن یكدیگر كردند. «اگر تو روش درست زندگی را به او یاد داده بودی...»، «اگر وقت بیشتری صرفش می‌كردی...»، «اگر برایش یك رفیق خوب می‌شدی...» و... شاید همه این اگر‌ها درست باشد، شاید اگر واقعا والدین وقت بیشتری صرف فرزندشان می‌كردند، شاید اگر مهارت‌های زندگی كردن را به او می‌آموختند و شاید اگر دوستان مناسبی برایش بودند او هیچ وقت معتاد نمی‌شد اما گفتن این حرف‌ها در این شرایط كه او نیاز به كمك فوری دارد جز این كه به جر و بحث‌های طولانی میان آقا و خانم الف منجر شود و فرصت اقدام به موقع را برای حل مشكل از آنها بگیرد چه حاصلی دارد؟

خانواده الف، علاوه بر مقصر دانستن یكدیگر، ناخودآگاه به روش دیگری هم رو آورده‌اند كه آن هم جزو واكنش‌های معمول خانواده‌های معتادان است. آنها دائما خودشان را در خفا سرزنش می‌كنند. این سرزنش‌ها به حدی زیاد شده كه توانایی فكر كردن و تصمیم‌گیری صحیح را از آنها گرفته است. چنین واكنشی حتی در همسران معتادان نیز دیده می‌شود. در برخی جلسات مشاوره آنها با تاثر می‌گویند «كوتاهی كردم، اگر همسر بهتری برایش بودم شاید...»

برخلاف این باورها اگرچه ممكن است هر یك از ما در روابط‌مان با فرزند، پدر، مادر و همسرمان اشتباهاتی كنیم، دلیل اصلی اعتیاد طرف مقابل محسوب نمی‌شویم و چه بسا، میلیون‌ها نفر دیگر در دنیا در شرایطی شبیه عضو معتاد خانواده ما قرار گرفته‌اند اما درگیر اعتیاد نشده‌اند و راه‌های دیگری را برای حل مشكلات، تسكین دادن یا سرگرم كردن خود برگزیده‌اند.

آقا و خانم الف، فقط خودشان را متهم نمی‌كنند آنها زمان‌هایی را نیز صرف متهم كردن پسرشان می‌كنند «تولیاقت امكاناتی را كه در اختیارت گذاشته بودیم نداشتی»، «تو به اندازه همسن و سال‌هایت اراده و اعتماد به نفس نداشتی»، «تو باعث سرشكستگی خانواده شده‌ای و وجودت بدنام‌مان كرده است» و... این حرف‌ها هم شاید درست باشند، به هر حال او از امكاناتی كه در اختیارش بوده بهره كافی نبرده و فریب خورده است در حالی كه خیلی از همسن و سال‌هایش گمراه نشده‌اند. این هم حقیقت دارد كه اعتیاد او، خانواده را مطرود و منزوی كرده، اما گفتن این حرف‌ها هم بیهوده است، آنها با بیان این مسائل، فقط فرزند معتادشان را بیش از پیش تحقیر می‌كنند و امید و انگیزه بازگشت و تغییر دادن شرایط نامطلوب را از او می‌گیرند.

اشتباه سوم- ‌گروكشی عاطفی: آقا و خانم الف به پسرشان می‌گویند «اگر ما را دوست داری باید همین الان مواد مخدر را برای همیشه كنار بگذاری در غیر این صورت نشان داده‌ای كه علاقه‌ای به خانواده‌ات نداری »، آنها واقعا باور نمی‌كنند كه ترك اعتیاد تابع راه و روش است، به زمان نیاز دارد و فرآیند ترك اعتیاد با فیلم‌هایی كه نشان می‌دهند كسی در چند ساعت می‌تواند مواد مخدر را كنار بگذارد، زمین تا آسمان فرق دارد.

این حركت آنها نه تنها پسر معتادشان را وادار به ترك نمی‌كند بلكه چنان او را مضطرب و دلنگران می‌كند كه بیشتر از گذشته مواد مخدر مصرف می‌كند چراكه یك معتاد، راه حل همه مشكلات را در مصرف مواد مخدر می‌داند، حتی راه حل كاهش اضطراب را!

اشتباه چهارم ـ باج دهی: چندی پیش پسر خانواده الف پس از مدتی ناپدید شدن، به خانه برگشت و به مادرش گفت قصد دارد اعتیادش را كنار بگذارد. به این ترتیب همه اعضای خانواده، با شادی مشغول فراهم كردن مقدمات سم‌‌زدایی‌اش بودند كه پسر گفت باید به او پولی بدهند تا بتواند برای آخرین بار مواد مخدر مصرف كند و پس از آن ترك كند، او تاكید كرد كه اگر پولی به او ندهند، قید ترك را می‌زند.

در این شرایط خانم الف بشدت منقلب شد و بلافاصله پول لازم برای خرید مواد مخدر را در اختیارش گذاشت اما خیلی زود پشیمان شد، چون فهمید این روش تازه پسرش برای سركیسه كردن آنهاست. این اولین و آخرین باری نبود كه پسر خانواده الف، از آنها باج‌خواهی كرد، حالا او یاد گرفته است كه گاهی وقت‌ها آنها را تهدید كند كه اگر پولی به او ندهند، با سر و صدا كردن، آبرویشان را جلوی همسایه‌ها می‌برد یا برای تهیه‌‌اش، به فامیل مراجعه می‌كند یا خانه را ترك می‌كند و كارتن خواب می‌شود و...

اشتباه پنجم ـ سم‌زدایی و دیگر هیچ: خانواده الف تا‌كنون مبالغ كلانی را خرج سم زدایی‌های پسرشان كرده‌اند، به نظر آنها همین كه مواد مخدر از جسم او پاك شود یعنی دیگر معتاد نیست، اما طول پاك ماندن فرزند آنها پس از هر بار سم‌زدایی كمتر از یك هفته است! خانم و آقای الف دقیقا نمی‌دانند دلیل بازگشت‌های مكرر پسرشان چیست.

آنها نمی‌دانند كه اولین گام برای كمك به یك معتاد شناخت صحیح خانواده از مساله اعتیاد است. برخی از خانواده‌های معتادان بر این باورند كه اعتیاد صرفا یك مشكل فیزیكی است یعنی جسم معتاد به مواد مخدر عادت كرده است و اگر مواد از آن پاك شود، بهبود خواهد یافت اما ماجرای اعتیاد، بسیار پیچیده‌تر از این حرف‌هاست.

مشكلات تربیتی معتادان معمولا مربوط به مهارت‌های زندگی می‌شود كه آنها را نیاموخته‌اند. این مهارت‌ها به افراد كمك می‌كنند در برابر مشكلات زندگی به جای مصرف مواد مخدر، راه‌حل‌های درست را انتخاب كنند و خود را نبازند. این بخش از مشكلات نیز با شركت در جلسات گروه‌های همسان و مشاوره‌های پس از ترك قابل حل است.

ضرر اجتماعی حاصل از اعتیاد برای معتاد، برچسب خوردن است كه حتی پس از بهبود یافتن هم به قوت خود باقی می‌ماند و باید از طریق حمایت‌های اطرافیان از بین برود.

به هر یك از وجوه اعتیاد كه فكر كنید نمی‌توانید نقش خانواده را منكر شوید، اگر خانواده‌ای نخواهد معتاد را به شركت در جلسات گروه‌های بهبودیافتگان و مشاوره با روانشناس و روانپزشك ترغیب كند، اگر خانواده با حمایت از بهبود یافته او را بار دیگر با وجهه‌ای شایسته به جامعه معرفی نكند و اگر شرایط مناسب محیطی برای بهبود یافته فراهم نشود، نباید امیدی به پاك ماندن معتاد داشت.

اشتباه ششم- زن بگیریم، خوب می‌شود: گفتیم كه آقا و خانم الف برای پسرشان به خواستگاری رفتند. آنها حتی وقتی به ناچار موضوع را پذیرفتند هم، به خواستگاری رفتن‌هایشان ادامه دادند و بالاخره دختری به آنها جواب مثبت داد بی‌آن‌كه بداند خانواده الف و پسرشان، بزرگ‌ترین مشكل زندگی‌شان را از او پنهان كرده‌اند، شما اگر جای آن دختر بودید چه می‌كردید‌وقتی می‌فهمیدید قربانی دروغگویی والدین همسرتان شده‌اید و آنها از ترس سنگینی مسوولیتی كه روی دوش‌شان بوده است آن را به گردن شما انداخته‌اند و فرار كرده‌اند؟

به هر حال برخلاف باور آقا و خانم الف، وضع پسرشان با زن گرفتن بهتر نشد و چه بسا زندگی 2 نفره پر از جدال و تنفر آن دو، حال او را بدتر از گذشته كرد.

اشتباه هفتم- خودفراموشی: ترك، بازگشت، ترك، بازگشت، ترك، بازگشت و... خانواده الف ده‌ها بار این چرخه را طی كرده‌اند و حالا عاصی شده‌اند. آنها به جام‌هایی پر از خشم و نفرت نسبت به معتادشان تبدیل شده‌اند و تصمیم گرفته‌اند او را به حال خود رها كنند اما پسرشان مثل زنجیری جدا نشدنی به آنها پیوند خورده است.

بنیان خانواده الف به واسطه پسرشان از هم گسسته شده است. این زوج خودشان را به كلی باخته‌اند. پدر، غمش را در پرخاشگری و خشمش نشان می‌دهد و افسردگی شدید مادر در گوشه‌گیری، اشك‌ریزی‌های مداوم، كم غذایی و بیماری‌های جسمی بی‌درمان ظاهر شده است.

هر دو نفر، بشدت نیاز به روانشناس و روانپزشك دارند اما به جای مراجعه به آنها، در شرایط ناخوشایندشان باقی مانده‌اند و تسلیم اوضاع شده‌اند. با این حساب چه طور می‌شود از آ‌نها انتظار داشت برای نجات معتادشان اقدامی كنند وقتی خودشان ناتوان و ضعیف هستند و نیاز به كمك دارند؟

اشتباه هشتم- ادامه زندگی انفرادی زیر سقف مشترك: شیوه زندگی آقا و خانم الف اشكالات زیادی دارد. برای نمونه، همه فعالیت‌های آنها انفرادی است. در این خانواده، هركس به مهمانی‌های خاص خودش می‌رود، تفریحات خاص خودش را دارد و...

در واقع خانواده الف، یك خانواده واقعی نیست بلكه مجموعه‌ای با 3 فرد غیر وابسته به هم است كه دست تقدیر آنها را زیر یك سقف جمع كرده است ! غافل از این كه‌جدایی آنها از هم، یكی از دلایل رها شدن پسرشان و اعتیاد اوست.

سنت‌سازی اصطلاحی است كه ما خودمان آن را ساخته‌ایم اما روشی كه این نام را برایش برگزیده‌ایم معمولا از سوی مشاوران خانواده به خانواده‌های معتادانی كه در حال درمان هستند یا تا حدودی بهبود یافته‌اند پیشنهاد می‌شود. منظور ما از سنت‌سازی ایجاد یك سنت خانوادگی برای عضو بیمار خانواده است.

در سنت‌سازی، خانواده معتاد باید فعالیت‌های مشترك جدیدی برای محیط خانوادگی‌شان تعریف كنند، فعالیت‌هایی مانند غذا خوردن دسته جمعی در پارك در یكی از شب‌های هفته، كوهپیمایی دسته جمعی، مهمانی‌های خانوادگی و... اما دقت كنید كه برای این فعالیت‌ها باید روزهای مشخصی از هفته در نظر گرفته شوند و اعضا موظف باشند از آن تبعیت كنند.

شركت كردن معتادی كه مراحل ترك را طی می‌كند یا بهبود یافته است، در فعالیت‌های خانوادگی به پاك ماندن او كمك می‌كند چرا كه به این ترتیب او زمان بیشتری را با خانواده می‌گذراند، فرصت كمتری برای تنها ماندن یا معاشرت با دوستان ناب پیشینش دارد و البته خاطراتی خوش از اوقات با خانواده بودن در ذهنش نقش می‌بندد.

مسائل زندگی‌تان را چطور حل می‌كنید؟

آیا می‌توانید تشریح كنید كه به طور كلی مراحل فكر كردن و تصمیم‌گیریتان برای حل یك مشكل چگونه است؟

هیچ زندگی‌ای بی‌مشكل نیست و وقتی خانواده‌ای درگیر اعتیاد یكی از اعضایش می‌شود مشكلاتش مضاعف خواهند شد، در این شرایط اعضای خانواده انواع مشكلات را از خشونت‌های خانگی تا مشكلات مالی و طرد شدگی اجتماعی تجربه می‌كنند و ناچارند برای هر یك چاره‌ای بیندیشند.

اما حل مساله بخصوص برای خانواده‌های معتادان كاری دشوار و چالش برانگیز است و دقیقا به همین دلیل است كه بسیاری از آنها نمی‌توانند نقشی موثر در درمان معتادشان داشته باشند و اعتیاد به آسانی از هم متلاشی‌شان می‌كند.

بی‌خیال شدن در برابر مشكلات و انكار آنها؟ كنار آمدن با مسائل و چشم‌پوشی از آنها؟ گوشه‌ای ناامید به تماشای وضعیت نشستن و پذیرش شرایط یا به دوش گرفتن بار زندگی به تنهایی؟ هیچ‌كدام از این روش‌ها، شیوه درست حل مشكلاتی كه به واسطه اعتیاد یكی از اعضای خانواده با آنها درگیر می‌شوید نیستند.

ما در پایان این مقاله شیوه صحیح حل یك مشكل خانوادگی را به شما هدیه می‌دهیم. در این روش، در گام نخست باید به این عقیده ایمان بیاورید كه اگر مشكلی وجود دارد پس حتما راه حلی هم برای آن وجود دارد، اما برای كشف راه حل‌ها باید بردبار بود و مسلما باید وقت صرف كرد.

در گام دوم، مشكل را تشخیص دهید و تعریفی دقیق و مشخص از آن داشته باشید چرا كه گاهی ما عوارض جانبی یك مشكل را با خود آن، اشتباه می‌گیریم.

در گام سوم همه راه‌حل‌های احتمالی را شناسایی كنید، این كار وظیفه شما به تنهایی نیست بلكه اعضای خانواده را هم ترغیب به فكر كردن و تلاش كنید و حتی اگر لازم است از كسانی كه در این حوزه آگاهی بیشتری دارند مانند مشاوران كمك بخواهید.

در گام چهارم، همه راه‌حل‌هایی را پیدا كرده‌اید در جمع خانواده مطرح كنید و با رأی جمعی بهترین را برگزینید.

مریم یوشی زاده

شنبه 22/5/1390 - 14:13
ازدواج و همسرداری
ویژگی‌های یك مرد مسوولیت‌پذیر
وقتی حرف از مسوولیت‌پذیری یك مرد به میان می‌آید معمولا آنچه در ذهن می‌آید مسوولیت كار كردن مرد و تامین رفاه مالی خانواده است؛ بله این نوع مسوولیت هم یكی از جوانب مختلف مسوولیت‌پذیری یك مرد است. یك مرد باید بتواند در كار خود مسوولیت‌پذیر بوده و بفهمد كه كارش یك بخش جدایی‌ناپذیر و تاثیرگذار در زندگی‌اش است، مدیریت كار، پیشرفت كاری و همچنین موفق بودن در كار نشانه‌های یك مرد مسوولیت‌پذیر در حیطه كاری است، اما باید بدانید كه مسوولیت‌پذیری در زندگی جوانب مختلفی دارد.

 

مسوولیت در برابر خود

اولین مسوولیتی كه هر انسان دارد در قبال خود است. اگر ما نتوانیم در برابر خود، فرد مسوولیت‌پذیری باشیم در برابر هیچ فردی نمی‌توانیم مسوولیت‌پذیری خود را ثابت كنیم. برای این كه در قبال خود مسوولیت‌پذیر باشید اول از همه باید به روح و جسم خود رسیدگی كنید، روح خود را بشناسید و به آن اهمیت دهید. اگر احساس می‌كنید حال روحی مناسبی ندارید‌ یا گره‌هایی از هر زمان از زندگی‌تان در روح خود می‌بینید حتما درصدد كمك گرفتن از یك روانشناس بربیایید تا بتوانید با مشورت او روح خود را سالم و سرحال كنید. اكثر مردان از گفت‌وگو با یك روانشناس در هراس‌اند و دایما نیاز خود را انكار می‌كنند در حالی كه شاید بیش از نیمی از مشكلاتشان در زندگی با مراجعه به روانشناس حل شود. پس از روح، رسیدگی به جسم یكی از مهم‌ترین مظاهر مسوولیت‌پذیری در برابر خود است. به گفته كارشناسان، مردان كمتر از زنان به سلامتی خود اهمیت می‌دهند و كمتر به خاطر مشكلات جسمی به پزشك مراجعه می‌كنند. شاید یكی از دلایلی كه میانگین عمر مردان كمتر از زنان است همین امر باشد. اگر بدانید كه ظاهری خوب، عقلی سالم، فكری باز و رویی خوش در گرو‌ یك بدن سالم هستند باز به بدن و جسمتان اهمیت نمی‌دهید؟ گاهی مردان برای این ‌كه محبت و توجه همسران یا مادرانشان را به خود جلب كنند، نسبت به سلامتی خود بی‌تفاوت می‌شوند، اما بدانید كه مادران شما پسرانی سالم و همسران شما مردانی با نشاط و قوی را به یك فرد ناسالم و رنجور كه دایما باید از او مراقبت كنند ترجیح می‌دهند و شاید در ظاهر برای شما دل بسوزانند و شما را تر و خشك كنند، اما در باطن از دست شما خسته می‌شوند و پس از گذشت زمان سلامت شما برایشان كم‌اهمیت می‌شود. پس مراقب جسم و روح خود باشید.

دومین نكته حفظ حریم شخصی خود است. هر فردی دارای یك حریم شخصی است كه در برابر هر یك از افرادی كه با آنها در ارتباط است یك تعریف مشخص دارد. مثلا حریم شخصی شما در برابر دوستانتان با حریم شخصی در برابر همسرتان متفاوت است. اما مهم این است كه این حریم شخصی وجود داشته باشد. گاهی افراد فكر می‌كنند كه صمیمیت در روابط مختلف می‌تواند این حریم شخصی را تحت‌الشعاع قرار دهد در حالی كه باید بدانید‌ حریم شخصی یكی از لازمه‌های یك زندگی درست و رو به روال است. درست است كه حریم شخصی ما ممكن است از سوی دیگران از بین برود، اما گاهی خود ما هستیم كه اجازه می‌دهیم افراد با ورود به این حریم آن را از بین ببرند. پس به خود و حریم شخصی خود احترام بگذارید و مرزهای دقیقی برای دیگران تعیین كنید تا بتوانید در حفظ روابط‌تان نیز موفق‌تر عمل كنید.

مسوولیت در برابر همسر

وقتی ازدواج می‌كنید یعنی مسوولیت یك فرد دیگر را به عنوان همسر خود پذیرفته‌اید. شما در برابر همسر خود مسوولید؛ به این معنا كه هر اتفاقی خوب یا بد و در هر زمینه‌ای برای همسرتان بیفتد به طور مستقیم یا غیرمستقیم به شما مربوط است. وقتی سلامتی همسرتان به خطر می‌افتد شما مسوولید كه تمام تلاشتان را بكنید تا همسرتان سلامتی خود را به دست بیاورد و این مسوولیت‌پذیری حتی وقتی پای همسرتان پیچ می‌خورد، وجود دارد. مسوولیت دیگر در برابر احساسات همسرتان است. مسلما یكی از بزرگ‌ترین دلایلی كه همسرتان شما را برای ازدواج انتخاب كرده است این بوده كه شما توانستید احساسات او را به دست بیاورید. پس یكی از بزرگ‌ترین مسوولیت‌های زندگی شما این است كه بتوانید همواره احساسات همسر خود را درك كرده و به آنها اهمیت دهید. پذیرش مسوولیت در قبال احساسات همسرتان به این معنی است كه همیشه احساسات او را جدی گرفته و سعی كنید كه احساساتش را جریحه‌دار نكنید. یكی از جوانب دیگر مسوولیت‌پذیری، احترام به همسرتان و جدی گرفتن شخصیت اوست. احترام گذاشتن یكی از بزرگ‌ترین مسوولیت‌های زناشویی است. احترام به نظرات، رفتارها و حتی تنهایی و حریم خصوصی همسرتان و همچنین احترام به خانواده، فامیل، دوستان و آشنایان همسرتان نشانه مسوولیت‌پذیری شماست، پس به خود واقعی همسرتان احترام بگذارید.

مسوولیت در برابر فرزندان

وقتی صاحب فرزند می‌شوید در مقام پدر او یكسری مسوولیت‌هایی دارید كه اكثر آقایان آنها را نمی‌دانند و فكر می‌كنند كه تمام مسوولیت بزرگ كردن فرزندان با مادر است و پدر فقط وظیفه دارد كه گاهی از سر تفریح با فرزندش سر و كله بزند. از همان ابتدا كه همسرتان باردار می‌شود شما وظیفه دارید كه آرامش جسمی و روانی را برای همسر و فرزندتان فراهم كنید و در این مسیر طاقت‌فرسا در كنار همسرتان باشید و سختی‌هایی كه او به عنوان مادر متحمل می‌شود را درك كنید. پس از به دنیا آمدن نوزاد نیز در نگهداری او به همسرتان كمك كنید و به فرزندتان اجازه دهید همیشه شما را كنار خودش احساس كند و شما را موجودی جدای از مادر نبیند. تماس جسمی با نوزاد از طرف پدر می‌تواند در ارتقای هوشیاری نوزاد موثر باشد و از طرفی به همسرتان در امر بزرگ كردن بچه كمك كنید تا او نیز بتواند آرامش نسبی به دست بیاورد و در تربیت و پرورش فرزندتان كوشاتر و مفیدتر عمل كند. هر چه فرزندتان بزرگ‌تر می‌شود اگر بتوانید با او یك رابطه دوستانه و صمیمانه برقرار كنید به شما نزدیك‌تر خواهد شد.

حدیث‌السادات میرزایی

شنبه 22/5/1390 - 14:13
خواص خوراکی ها
سالمند و سلامتی
خواص انجیر
انجیر، قند زیادی دارد. 50 درصد انجیر خشك را قند تشكیل می‌دهد. بنابراین‌ انجیر خشك میوه مناسبی برای خوردن همراه چای است. همچنین منبع خوبی از پتاسیم، منیزیم، كلسیم، فسفر و ویتامین‌های B ، C وA است.

این میوه منبع غنی فیبر غذایی می‌باشد به همین دلیل یكی از تجویز‌های مهم برای سالمندانی به شمار می‌رود كه دچار یبوست می‌شوند.

خواص درمانی انجیر

انجیر از نظر طب قدیم ایران، گرم و تر است.

تعرق بدن و ادرار را زیاد می‌كند. حرارت بدن را كاهش می‌دهد و میوه‌ای چاق‌كننده است. جوشانده انجیر خشك درمان‌كننده التهاب مجاری دستگاه تنفسی، كلیه، ذات‌الریه، ذات‌الجنب، سرخك، مخملك و آبله می‌باشد.

جوشانده غلیظ انجیر خشك برای رفع سرماخوردگی بسیار مفید است و غرغره كردن آن گلودرد را برطرف می‌كند.

انجیر برای درمان سوء هاضمه مفید است‌.

یكی از داروهای بسیار موثر برای درمان آرتروز و درد مفاصل، مخلوط شیر بز و انجیر سیاه می‌باشد. این مخلوط سموم مختلف را از بدن خارج كرده و درد را از بین می‌برد.

انجیر برای آنهایی كه قند خونشان پایین می‌آید و یك دفعه احساس ضعف می‌كنند مناسب است، زیرا قند آن به سرعت در روده كوچك جذب می‌شود.

اگر در اثر كهولت سن با كاهش تمایلات جنسی مواجه شده باشید خوردن انجیر در این مورد هم به كمك شما می‌آید.

انجیر ضد سرطان است و در بهبود بیماری‌های پوستی نیز نقش دارد.

انجیر به علت دارا بودن دانه‌های ریز، باعث تقویت معده و روده می‌شود، ولی برای كبدهای ضعیف زیان‌آور است.

انجیر به علت داشتن پتاسیم، درجه قلیا‌یی بدن را بالا برده و در دفع اوره و چربی خون بسیار موثر است.

انجیر برای مبتلایان به بیماری قند مضر است.

زیاده روی در خوردن انجیر، برای معده و چشم زیان‌آور است و خنثی كننده زیان آن، كرفس است.


شنبه 22/5/1390 - 14:12
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته