گاهی وقتها كه خودش میشود، میگرید، میگوید زجر میكشد و التماس میكند نجاتش بدهید اما وقتی خودش نباشد، حرمتتان را میشكند، گیج، آشفته، خشن و خطرناك میشود و دنیا را روی سرتان خراب میكند. این حكایت تكراری دستكم 2 میلیون خانواده ایرانی است كه هر كدام یك عضو معتاد دارند و روشهای مختلفی را برای یاری رساندن به او امتحان میكنند و وقتی روشهایشان شكست میخورند به خودشان نهیب میزنند «هر شكست، پلی به سمت پیروزی است.»
این صدای خطر است كه میشنوید
شاید بهتر باشد پیش از آن كه سراغ گفتن از بایدها و نبایدهای برخورد با عضو معتاد خانواده برویم درباره برخی نشانههای اعتیاد توضیح بدهیم. جالب است بدانید بسیاری از خانوادههایی كه عضوی معتاد دارند اعتراف میكنند پیش از تشخیص اعتیاد او از علائم اعتیاد بیخبر بودهاند. ما نشانههای اعتیاد را در قالب 17 پرسش به شما معرفی میكنیم و هر بار كه پاسخ شما به یكی از این پرسشها مثبت است باید درصد شكتان را نسبت به معتاد بودن طرف مقابل بالاتر ببرید. البته گاهی امكان دارد پاسخ شما به بسیاری از این پرسشها مثبت باشد، اما طرف مقابل اعتیاد نداشته باشد، برای مثال شاید قرمزی چشمهای او به دلیل آلرژی است یا اگر گوشهگیر و بیحوصله است مشكلی شخصی در محل كار یا تحصیلش دارد یا دچار افسردگی شده است و باید هرچه سریعتر به مشاور مراجعه كند با این حال در بسیاری از مواقع اگر پاسخ به چندین پرسش از میان این پرسشها مثبت باشد، باید نگران شوید و بیشتر درباره احتمال معتاد بودن طرف مقابل تحقیق كنید.
- در جیبهای او یا زبالهها یا اتاقش، سنجاق قفلی با آثار حرارت دیدگی، فندك اتمی، سرنگ، كاغذ آلومینیومی، پایپ، لوله خودكارهای خالی، لامپهای خالی شده، قاشق خمیده شده و.... پیدا كردهاید؟
- مدتی است پول و اشیای قیمتی در خانه ناپدید میشوند؟
- اصرار دارد از شما پول قرض بگیرد یا در حالی كه پول تو جیبیاش از نظر شما كافیست میخواهد آن را بیشتر كنید؟
- گاهی وقتها تلو تلو میخورد و كنترلی بر حركاتش ندارد؟
- چشمهایش سرخ میشوند؟
- رنگ صورت و لبهایش تغییر كرده است؟
- حمامها و دستشوییهایش بیشتر از حد معمول طول میكشد؟
- بدون تجویز پزشك از قطرههای چشمی كه قرمزی چشم را برطرف میكنند استفاده میكند؟
- مدتی است اتاقش بوی غیر طبیعی عطر میدهد؟
- لباسها یا بدنش بویی غیر طبیعی دارند؟
- نگاه كردن او تغییر كرده است، برای مثال گاهی وقتها مدتی طولانی به شما یا جایی زل میزند اما در نگاهش مفهوم خاصی نیست و مات به نظر میرسد؟
- دچار اختلالات خواب شده است مثلا شبها تا صبح بیخواب است و روزها دائما چرت میزند؟
- تغییرات رفتاری او زیاد شده است؟ منظور ما از تغییرات رفتاری در این پرسش كارهایی مانند تلاش برای متوقف كردن فعالیتهای روزمره مثل حاضر شدن در كلاسهای درسی یا ورزشی، بیعلاقگی به نشست و برخاست با اعضای خانواده، گوشهگیری، كمحرفی، پرخاشگری و بیتوجهی به نظافت شخصی و بی انضباطی است.
- روی بدنش آثاری از تزریق یا سوختگی دیده میشود؟
- در مدتی كوتاه بیش از حد لاغر و ضعیف شده است؟
- دایره دوستانش تغییر كرده است و ترجیح میدهد كسی از محتوای تماسهای تلفنیاش با خبر نشود؟
- برخی مواقع مردمك چشمهایش بدون كم و زیاد شدن نور، تغییر اندازه میدهند و همزمان خلق و خویش هم دگرگون میشود؟
نبایدها را به خاطر بسپرید
شماری از رفتارهای غلط وجود دارند كه اگر خانوادههای معتادان مرتكب آنها شوند بیمارشان بیشتر درگیر اعتیاد میشود، سختتر ترك میكند و حتی اگر در حال ترك كردن باشد فرآیند ترك او با مشكل مواجه میشود.
ما برای توضیح درباره هر یك از این رفتارهای نادرست در قبال معتادان، آنها را در قالب مثالهایی از واكنشهای یك خانواده كوچك در مواجهه با اعتیاد فرزندشان برایتان توضیح میدهیم و مرجع ما در این بخش، كتابی به نام «سفر امید» است كه راهنمایی جامع برای خانوادههای معتادان در حال ترك به حساب میآید.
در پرونده مشاوره آقا و خانم الف نوشته شده كه فرزند آنها از نخستین سال ورود به دانشگاه درگیر اعتیاد شده است. وضع زندگی او و فشارهایی كه به خانواده میآورد، پدر و مادرش را ناامید كرده است. آنها مایلند پسرشان ترك كند اما راه درست را برخورد با او نمیدانند و به همین دلیل راههایی را امتحان كردهاند كه همگی محكوم به شكست بودهاند.
اشتباه اول ـ انكار اصل قضیه: اولین واكنش خانواده الف انكار اصل قضیه بود. آنها منكر معتاد بودن پسرشان شدند.
هر بار چشمهایش از خماری روی هم رفت گفتند «طفلكی حتی شبها هم درس میخواند و به همین خاطر همیشه خوابآلود است»، هر بار از شدت نشئگی زمین خورد، گفتند «از خستگی و پركاری است»، هر بار پولی در خانه گم شد، گفتند «ازحواسپرتی خودمان است»، با هركدام از بستگان كه درباره اعتیاد پسرشان هشدار دادند قطع رابطه كردند، هر بار سرنگ یا سوزنی در اتاقش پیدا كردند بدون این كه به هم چیزی بگویند آن را دور انداختند و حتی تصمیم گرفتند برای او همسری اختیار كنند و به خواستگاری رفتند؛ خواستگاری كه در تمام مدت آن، پسرشان به قول خودشان از خستگی، چرت میزد !
آنها مثل بیشتر خانوادههای معتادان، دچار نوعی شوك و ناباوری شده بودند، این همان حالتی است كه گاهی در كسانی كه عزیزی را از دست میدهند هم دیده میشود، یعنی آنها تا مدتی مرگ عزیزشان را انكار میكنند و بعد ناگهان به خود میآیند و عزاداری را آغاز میكنند.
اشتباه دوم- تو مقصری!: مقصریابی هم یكی از واكنشهای معمول خانوادههای معتادان است. آقا و خانم الف، از وقتی باور كردند فرزندشان معتاد است شروع به متهم كردن یكدیگر كردند. «اگر تو روش درست زندگی را به او یاد داده بودی...»، «اگر وقت بیشتری صرفش میكردی...»، «اگر برایش یك رفیق خوب میشدی...» و... شاید همه این اگرها درست باشد، شاید اگر واقعا والدین وقت بیشتری صرف فرزندشان میكردند، شاید اگر مهارتهای زندگی كردن را به او میآموختند و شاید اگر دوستان مناسبی برایش بودند او هیچ وقت معتاد نمیشد اما گفتن این حرفها در این شرایط كه او نیاز به كمك فوری دارد جز این كه به جر و بحثهای طولانی میان آقا و خانم الف منجر شود و فرصت اقدام به موقع را برای حل مشكل از آنها بگیرد چه حاصلی دارد؟
خانواده الف، علاوه بر مقصر دانستن یكدیگر، ناخودآگاه به روش دیگری هم رو آوردهاند كه آن هم جزو واكنشهای معمول خانوادههای معتادان است. آنها دائما خودشان را در خفا سرزنش میكنند. این سرزنشها به حدی زیاد شده كه توانایی فكر كردن و تصمیمگیری صحیح را از آنها گرفته است. چنین واكنشی حتی در همسران معتادان نیز دیده میشود. در برخی جلسات مشاوره آنها با تاثر میگویند «كوتاهی كردم، اگر همسر بهتری برایش بودم شاید...»
برخلاف این باورها اگرچه ممكن است هر یك از ما در روابطمان با فرزند، پدر، مادر و همسرمان اشتباهاتی كنیم، دلیل اصلی اعتیاد طرف مقابل محسوب نمیشویم و چه بسا، میلیونها نفر دیگر در دنیا در شرایطی شبیه عضو معتاد خانواده ما قرار گرفتهاند اما درگیر اعتیاد نشدهاند و راههای دیگری را برای حل مشكلات، تسكین دادن یا سرگرم كردن خود برگزیدهاند.
آقا و خانم الف، فقط خودشان را متهم نمیكنند آنها زمانهایی را نیز صرف متهم كردن پسرشان میكنند «تولیاقت امكاناتی را كه در اختیارت گذاشته بودیم نداشتی»، «تو به اندازه همسن و سالهایت اراده و اعتماد به نفس نداشتی»، «تو باعث سرشكستگی خانواده شدهای و وجودت بدناممان كرده است» و... این حرفها هم شاید درست باشند، به هر حال او از امكاناتی كه در اختیارش بوده بهره كافی نبرده و فریب خورده است در حالی كه خیلی از همسن و سالهایش گمراه نشدهاند. این هم حقیقت دارد كه اعتیاد او، خانواده را مطرود و منزوی كرده، اما گفتن این حرفها هم بیهوده است، آنها با بیان این مسائل، فقط فرزند معتادشان را بیش از پیش تحقیر میكنند و امید و انگیزه بازگشت و تغییر دادن شرایط نامطلوب را از او میگیرند.
اشتباه سوم- گروكشی عاطفی: آقا و خانم الف به پسرشان میگویند «اگر ما را دوست داری باید همین الان مواد مخدر را برای همیشه كنار بگذاری در غیر این صورت نشان دادهای كه علاقهای به خانوادهات نداری »، آنها واقعا باور نمیكنند كه ترك اعتیاد تابع راه و روش است، به زمان نیاز دارد و فرآیند ترك اعتیاد با فیلمهایی كه نشان میدهند كسی در چند ساعت میتواند مواد مخدر را كنار بگذارد، زمین تا آسمان فرق دارد.
این حركت آنها نه تنها پسر معتادشان را وادار به ترك نمیكند بلكه چنان او را مضطرب و دلنگران میكند كه بیشتر از گذشته مواد مخدر مصرف میكند چراكه یك معتاد، راه حل همه مشكلات را در مصرف مواد مخدر میداند، حتی راه حل كاهش اضطراب را!
اشتباه چهارم ـ باج دهی: چندی پیش پسر خانواده الف پس از مدتی ناپدید شدن، به خانه برگشت و به مادرش گفت قصد دارد اعتیادش را كنار بگذارد. به این ترتیب همه اعضای خانواده، با شادی مشغول فراهم كردن مقدمات سمزداییاش بودند كه پسر گفت باید به او پولی بدهند تا بتواند برای آخرین بار مواد مخدر مصرف كند و پس از آن ترك كند، او تاكید كرد كه اگر پولی به او ندهند، قید ترك را میزند.
در این شرایط خانم الف بشدت منقلب شد و بلافاصله پول لازم برای خرید مواد مخدر را در اختیارش گذاشت اما خیلی زود پشیمان شد، چون فهمید این روش تازه پسرش برای سركیسه كردن آنهاست. این اولین و آخرین باری نبود كه پسر خانواده الف، از آنها باجخواهی كرد، حالا او یاد گرفته است كه گاهی وقتها آنها را تهدید كند كه اگر پولی به او ندهند، با سر و صدا كردن، آبرویشان را جلوی همسایهها میبرد یا برای تهیهاش، به فامیل مراجعه میكند یا خانه را ترك میكند و كارتن خواب میشود و...
اشتباه پنجم ـ سمزدایی و دیگر هیچ: خانواده الف تاكنون مبالغ كلانی را خرج سم زداییهای پسرشان كردهاند، به نظر آنها همین كه مواد مخدر از جسم او پاك شود یعنی دیگر معتاد نیست، اما طول پاك ماندن فرزند آنها پس از هر بار سمزدایی كمتر از یك هفته است! خانم و آقای الف دقیقا نمیدانند دلیل بازگشتهای مكرر پسرشان چیست.
آنها نمیدانند كه اولین گام برای كمك به یك معتاد شناخت صحیح خانواده از مساله اعتیاد است. برخی از خانوادههای معتادان بر این باورند كه اعتیاد صرفا یك مشكل فیزیكی است یعنی جسم معتاد به مواد مخدر عادت كرده است و اگر مواد از آن پاك شود، بهبود خواهد یافت اما ماجرای اعتیاد، بسیار پیچیدهتر از این حرفهاست.
مشكلات تربیتی معتادان معمولا مربوط به مهارتهای زندگی میشود كه آنها را نیاموختهاند. این مهارتها به افراد كمك میكنند در برابر مشكلات زندگی به جای مصرف مواد مخدر، راهحلهای درست را انتخاب كنند و خود را نبازند. این بخش از مشكلات نیز با شركت در جلسات گروههای همسان و مشاورههای پس از ترك قابل حل است.
ضرر اجتماعی حاصل از اعتیاد برای معتاد، برچسب خوردن است كه حتی پس از بهبود یافتن هم به قوت خود باقی میماند و باید از طریق حمایتهای اطرافیان از بین برود.
به هر یك از وجوه اعتیاد كه فكر كنید نمیتوانید نقش خانواده را منكر شوید، اگر خانوادهای نخواهد معتاد را به شركت در جلسات گروههای بهبودیافتگان و مشاوره با روانشناس و روانپزشك ترغیب كند، اگر خانواده با حمایت از بهبود یافته او را بار دیگر با وجههای شایسته به جامعه معرفی نكند و اگر شرایط مناسب محیطی برای بهبود یافته فراهم نشود، نباید امیدی به پاك ماندن معتاد داشت.
اشتباه ششم- زن بگیریم، خوب میشود: گفتیم كه آقا و خانم الف برای پسرشان به خواستگاری رفتند. آنها حتی وقتی به ناچار موضوع را پذیرفتند هم، به خواستگاری رفتنهایشان ادامه دادند و بالاخره دختری به آنها جواب مثبت داد بیآنكه بداند خانواده الف و پسرشان، بزرگترین مشكل زندگیشان را از او پنهان كردهاند، شما اگر جای آن دختر بودید چه میكردیدوقتی میفهمیدید قربانی دروغگویی والدین همسرتان شدهاید و آنها از ترس سنگینی مسوولیتی كه روی دوششان بوده است آن را به گردن شما انداختهاند و فرار كردهاند؟
به هر حال برخلاف باور آقا و خانم الف، وضع پسرشان با زن گرفتن بهتر نشد و چه بسا زندگی 2 نفره پر از جدال و تنفر آن دو، حال او را بدتر از گذشته كرد.
اشتباه هفتم- خودفراموشی: ترك، بازگشت، ترك، بازگشت، ترك، بازگشت و... خانواده الف دهها بار این چرخه را طی كردهاند و حالا عاصی شدهاند. آنها به جامهایی پر از خشم و نفرت نسبت به معتادشان تبدیل شدهاند و تصمیم گرفتهاند او را به حال خود رها كنند اما پسرشان مثل زنجیری جدا نشدنی به آنها پیوند خورده است.
بنیان خانواده الف به واسطه پسرشان از هم گسسته شده است. این زوج خودشان را به كلی باختهاند. پدر، غمش را در پرخاشگری و خشمش نشان میدهد و افسردگی شدید مادر در گوشهگیری، اشكریزیهای مداوم، كم غذایی و بیماریهای جسمی بیدرمان ظاهر شده است.
هر دو نفر، بشدت نیاز به روانشناس و روانپزشك دارند اما به جای مراجعه به آنها، در شرایط ناخوشایندشان باقی ماندهاند و تسلیم اوضاع شدهاند. با این حساب چه طور میشود از آنها انتظار داشت برای نجات معتادشان اقدامی كنند وقتی خودشان ناتوان و ضعیف هستند و نیاز به كمك دارند؟
اشتباه هشتم- ادامه زندگی انفرادی زیر سقف مشترك: شیوه زندگی آقا و خانم الف اشكالات زیادی دارد. برای نمونه، همه فعالیتهای آنها انفرادی است. در این خانواده، هركس به مهمانیهای خاص خودش میرود، تفریحات خاص خودش را دارد و...
در واقع خانواده الف، یك خانواده واقعی نیست بلكه مجموعهای با 3 فرد غیر وابسته به هم است كه دست تقدیر آنها را زیر یك سقف جمع كرده است ! غافل از این كهجدایی آنها از هم، یكی از دلایل رها شدن پسرشان و اعتیاد اوست.
سنتسازی اصطلاحی است كه ما خودمان آن را ساختهایم اما روشی كه این نام را برایش برگزیدهایم معمولا از سوی مشاوران خانواده به خانوادههای معتادانی كه در حال درمان هستند یا تا حدودی بهبود یافتهاند پیشنهاد میشود. منظور ما از سنتسازی ایجاد یك سنت خانوادگی برای عضو بیمار خانواده است.
در سنتسازی، خانواده معتاد باید فعالیتهای مشترك جدیدی برای محیط خانوادگیشان تعریف كنند، فعالیتهایی مانند غذا خوردن دسته جمعی در پارك در یكی از شبهای هفته، كوهپیمایی دسته جمعی، مهمانیهای خانوادگی و... اما دقت كنید كه برای این فعالیتها باید روزهای مشخصی از هفته در نظر گرفته شوند و اعضا موظف باشند از آن تبعیت كنند.
شركت كردن معتادی كه مراحل ترك را طی میكند یا بهبود یافته است، در فعالیتهای خانوادگی به پاك ماندن او كمك میكند چرا كه به این ترتیب او زمان بیشتری را با خانواده میگذراند، فرصت كمتری برای تنها ماندن یا معاشرت با دوستان ناب پیشینش دارد و البته خاطراتی خوش از اوقات با خانواده بودن در ذهنش نقش میبندد.
مسائل زندگیتان را چطور حل میكنید؟
آیا میتوانید تشریح كنید كه به طور كلی مراحل فكر كردن و تصمیمگیریتان برای حل یك مشكل چگونه است؟
هیچ زندگیای بیمشكل نیست و وقتی خانوادهای درگیر اعتیاد یكی از اعضایش میشود مشكلاتش مضاعف خواهند شد، در این شرایط اعضای خانواده انواع مشكلات را از خشونتهای خانگی تا مشكلات مالی و طرد شدگی اجتماعی تجربه میكنند و ناچارند برای هر یك چارهای بیندیشند.
اما حل مساله بخصوص برای خانوادههای معتادان كاری دشوار و چالش برانگیز است و دقیقا به همین دلیل است كه بسیاری از آنها نمیتوانند نقشی موثر در درمان معتادشان داشته باشند و اعتیاد به آسانی از هم متلاشیشان میكند.
بیخیال شدن در برابر مشكلات و انكار آنها؟ كنار آمدن با مسائل و چشمپوشی از آنها؟ گوشهای ناامید به تماشای وضعیت نشستن و پذیرش شرایط یا به دوش گرفتن بار زندگی به تنهایی؟ هیچكدام از این روشها، شیوه درست حل مشكلاتی كه به واسطه اعتیاد یكی از اعضای خانواده با آنها درگیر میشوید نیستند.
ما در پایان این مقاله شیوه صحیح حل یك مشكل خانوادگی را به شما هدیه میدهیم. در این روش، در گام نخست باید به این عقیده ایمان بیاورید كه اگر مشكلی وجود دارد پس حتما راه حلی هم برای آن وجود دارد، اما برای كشف راه حلها باید بردبار بود و مسلما باید وقت صرف كرد.
در گام دوم، مشكل را تشخیص دهید و تعریفی دقیق و مشخص از آن داشته باشید چرا كه گاهی ما عوارض جانبی یك مشكل را با خود آن، اشتباه میگیریم.
در گام سوم همه راهحلهای احتمالی را شناسایی كنید، این كار وظیفه شما به تنهایی نیست بلكه اعضای خانواده را هم ترغیب به فكر كردن و تلاش كنید و حتی اگر لازم است از كسانی كه در این حوزه آگاهی بیشتری دارند مانند مشاوران كمك بخواهید.
در گام چهارم، همه راهحلهایی را پیدا كردهاید در جمع خانواده مطرح كنید و با رأی جمعی بهترین را برگزینید.
مریم یوشی زاده