• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2664
تعداد نظرات : 2458
زمان آخرین مطلب : 3846روز قبل
شعر و قطعات ادبی

تنهای منظره

کاج های زیادی بلند

زاغ های زیادی سیاه

آسمان بی اندازه آبی

سنگچین ها تماشا تجرد

کوچه باغ فرا رفته تا هیچ

ناودان مزین به گنجشک

آفتاب صریح  

چشم تا کار می کرد

هوش پاییز بود

ای عجیب قشنگ

با نگاهی پر از لفظ مرطوب

مثل خوابی پر از لکنت سبز یک باغ

چشم هایی شبیه حیای مشبک

پلک های مردد

مثل انگشت های پریشان خواب مسافر

زیر بیداری بیدهای لب رود

انس

مثل یک مشت خاکستر محرمانه

روی گرمای ادرک پاشیده

فکر

آهسته بود

آرزو دور بود

مثل مرغی که روی درخت حکایت بخواند

در کجاهای پاییزهایی که خواهد آمد

یک دهان مشجر

از سفرهای خوب

حرف خواهد زد ؟

Mehdi_star_star@yahoo.com

sa_aryaei@yahoo.com

دوشنبه 18/6/1387 - 15:22
رمضان

فضیلت اعمال مستحبى ماه رمضان

- دعا و استغفار

الحدیث:

قال على بن ابیطالب(ع):

»علیكم فى شهر رمضان بكثرة استغفار و الدعاء فاما الدعا فیدفع عنكم به البلاء و اما الاستغفار فتمحى به ذنوبكم. (1)

ترجمه: بر شما باد در ماه رمضان به استغفار و دعاى زیاد. اما دعاهاى شما دافع بلا از شماست. و اما استغفار شما از بین برنده گناهان است.

توضیح:

از وظایف روزه داران در این ماه، دعا و درخواست‏حوایج از حضرت حق است كه بنده احساس نیاز به پیشگاه بى نیاز كرده، و دستهاى احتیاج خویش را به درگاه او دراز مى‏كند.

- روزهاى ماه رمضان

الحدیث:

قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):

ایها الناس انه قد اقبل الیكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة، شهر هو عند الله افضل الشهور، و ایامه افضل الایام و لیالى افضل اللیالى و ساعاته افضل الساعات. (2)

ترجمه:

اى مردم ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، ماهى است كه پیش خدا بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات.

- اعتكاف

الحدیث:

قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):

اعتكاف عشر فى شهر رمضان تعدل حجتین و عمرتین. (3)

ترجمه: اعتكاف در یك دهه از ماه مبارك رمضان برابر با ثواب دو حج و دو عمره است.

توضیح:

در ایام و لیالى مقدسه‏اى، طبق روایات رسیده از ائمه معصومین (علیهم السلام) مستحب است كه هر مسلمانى در صورت امكان دهه آخر ماه مبارك رمضان را در مسجد معتكف شود، كه پیامبر اكرم(ص) در تمامى عمرش چنین مى‏كرد.

- تلاوت قرآن

بهترین اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارك رمضان، تلاوت قرآن است. اگر چه تلاوت قرآن در تمام اوقات ثواب دارد، ولى چون قرآن در ماه رمضان نازل شده است، از اجر و ثواب ویژه‏اى برخوردار است چنانچه وارد شده:

الحدیث:

قال ابو جعفر (علیه السلام):

لكل شى‏ء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان (4)

ترجمه:

براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است.

بنا بر این امتیازات قرآن به اعتبار نزولش در ماه رمضان از ماههاى دیگر بیشتر است.

الحدیث:

قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):

من تلافیه آیة من القرآن كان له مثل اجر من ختم القرآن فى غیره من الشهور. (5)

ترجمه:

اگر كسى در این ماه یك آیه از قرآن تلاوت كند، ثوابش مثل كسى است كه در غیر ماه رمضان یك ختم قرآن كرده است.

- افطارى و صدقه دادن

الحدیث:

قال الباقر (علیه السلام)

یا سدیر، هل تدرى اى لیال هذه؟ فقال له نعم. جعلت فداك ان هذه لیالى شهر رمضان فما ذاك؟ فقال له اتقدر على ان تعتق كل لیلة من هذه اللیالى عشر رقاب من ولد اسمعیل؟ فقال له سدیر بابى انت و امى لا یبلغ مالى ذاك، فما زال ینقص حتى بلغ به رقبة واحدة فى كل ذلك یقول: «لا اقدر علیه فقال له: افما تقدر ان تفطر فى كل لیلة رجلا مسلما؟ فقال له: بلى و عشرة فقال له (علیه السلام):

فذاك الذى اردت یا سدیر، ان افطارك اخاك المسلم یعدل عتق رقبة من ولد اسماعیل علیه السلام. (6)

ترجمه:

اى سدیر! آیا مى‏دانى چه شبهایى است این شبها؟ سدیر گفت:

بلى فدایت گردم این شبها شبهاى ماه رمضان است، مگر این شبها چگونه است؟ امام (علیه السلام) فرمودند: آیا قدرت دارى هر شب از این شبها ده بنده از فرزندان اسماعیل (ع) را آزاد كنى؟ پس سدیر عرض كرد: پدر و مادرم به فدایت، ثروتم كفاف نمى‏دهد، پس امام پیوسته تعداد بنده‏ها را كم كرد، تا رسید به یكى در تمام این ماه، سدیر گفت: قدرت ندارم پس امام(ع) به او فرمود: آیا قدرت ندارى هر شب یك مسلمان روزه‏دارى را افطار دهى؟ سدیر عرض كرد: بلى تا ده نفر را هم مى‏توانم افطارى بدهم، پس امام به او فرمود:

اى سدیر همان است كه اراده كردى یعنى با افطارى دادن ده روزه‏دار به ثواب عتق و آزاد كردن ده بنده از اولاد اسماعیل (ع) نایل مى‏گردى.

توضیح:

خداوند انسان روزه‏دار را بر آنچه انفاق مى‏كند در خوردنیها و آشامیدنیها محاسبه نمى‏كند ولى در این امر «اسراف‏» نشود.

الحدیث:

عن ابى عبد الله علیه السلام:

من تصدق فى شهر رمضان بصدقة صرف الله عنه سبعین نوعا من البلاء. (7)

ترجمه:

هر كس در ماه رمضان صدقه‏اى بدهد خداوند هفتاد نوع بلا را از او دو مى‏كند.

دوشنبه 18/6/1387 - 15:18
شعر و قطعات ادبی

دوست

بزرگ بود

و از اهالی امروز بود

و با تمام افق های باز نسبت داشت

و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید.

صداش

به شکل حزن پریشان واقعیت بود.

و پلک هاش

مسیر نبض عناصر را

به ما نشان داد.

و دست هاش

هوای صاف سخاوت را

ورق زد

و مهربانی را

به سمت ما کوچاند.

به شکل خلوت خود بود

و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را

برای آینه تفسیر کرد.

و او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود.

و او به سبک درخت

میان عافیت نور منتشر می شد.

همیشه کودکی باد را صدا می کرد.

همیشه رشته صحبت را

به چفت آب گره می زد.

برای ما، یک شب

سجود سبز محبت را

چنان صریح ادا کرد

که ما به عاطفه سطح خاک دست کشیدیم

و مثل لهجه یک سطل آب تازه شدیم.

و ابرها دیدیم

که با چقدر سبد

برای چیدن یک خوشه بشارت رفت.

ولی نشد

که روبروی وضوح کبوتران بنشیند

و رفت تا لب هیچ

و پشت حوصله نورها دراز کشید

و هیچ فکر نکرد

که ما میان پریشانی تلفظ درها

برای خوردن یک سیب

چقدر تنها ماندیم.

                      چقدر تنها ماندیم

Mehdi_star_star@yahoo.com

sa_aryaei@yahoo.com

 

شنبه 16/6/1387 - 12:54
خواستگاری و نامزدی

شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانش‌جوی معماری وارد دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر می‌سرود داستان و مقاله می‌نوشت و نقاشی می‌کرد تحصیلات دانشگاهی‌اش را نیز در رشته‌ای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورت‌های انقلاب به فیلم‌سازی پرداخت:

 "حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکده‌ی هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام می‌دهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچه آموخته‌ام از خارج دانشگاه است بنده با یقین کامل می‌گویم که تخصص حقیقی در سایه‌ی تعهد اسلامی به دست می‌آید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمی‌ساخته‌ام اگرچه با سینما آشنایی داشته‌ام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشته‌های خویش را -  اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعار و... -  در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که "حدیث نفس" باشد ننویسم و دیگر از "خودم" سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که "خودم" را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار مانده‌ام. البته آن چه که انسان می‌نویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همه‌ی هنرها این چنین هستند کسی هم که فیلم می‌سازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آن‌گاه این خداست که در آثار او جلوه‌گر می‌شود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است."

شهید آوینی فیلم‌سازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه درباره‌ی غائله‌ی گنبد (مجموعه‌ی شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه‌ی مستند خان گزیده‌ها) آغاز کرد

"با شروع کار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم که برای خدا بیل بزنیم بعدها ضرورت‌های موجود رفته‌رفته ما را به فیلم‌سازی کشاند... ما از ابتدا در گروه جهاد نیتمان این بود که نسبت به همه‌ی وقایعی که برای انقلاب اسلام و نظام پیش می‌آید عکس‌العمل نشان بدهیم مثلاً سیل خوزستان که واقع شد، همان گروهی که بعدها مجموعه‌ی حقیقت را ساختیم به خوزستان رفتیم و یک گزارش مفصل تهیه کردیم آن گزارش در واقع جزو اولین کارهایمان در گروه جهاد بود بعد، غائله ی خسرو و ناصر قشقایی پیش آمد و مابه فیروزآباد، آباده و مناطق درگیری رفتیم... وقتی فیروز‌آباد در محاصره بود، ما با مشکلات زیادی از خط محاصره گذشتیم و خودمان را به فیروزآباد رساندیم. در واقع اولین صحنه‌های جنگ را ما در آن‌جا، در جنگ با خوانین گرفتیم.

گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت دو تن از اعضای گروه در همان روزهای او جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی که تیر به شانه‌اش خورده بود، از حلقه‌ی محاصره گریخت. گروه بار دیگر تشکل یافت و در روزهای محاصره‌ی خرمشهر برای تهیه‌ی فیلم وارد این شهر شد:

"وقتی به خرمشهر رسیدیم هنوز خونین‌شهر نشده بود شهر هنوز سرپا بود، اگرچه احساس نمی‌شد که این حالت زیاد پر دوام باشد، و زیاد هم دوام نیاورد ما به تهران بازگشتیم و شبانه‌روز پای میز موویلا کار کردیم تا اولین فیلم مستند جنگی درباره‌ی خرمشهر از تلویزیون پخش شد؛ فتح خون."

مجموعه‌ی یازده قسمتی "حقیقت" کار بعدی گروه محسوب می‌شد که یکی از هدف‌های آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود.

"یک هفته‌ای نگذشته بود که خرمشهر سقوط کرد و ما در جست‌و‌جوی "حقیقت" ماجرا به آبادان رفتیم که سخت در محاصره بود تولید مجموعه‌ی حقیقت این گونه آغاز شد."

کار گروه جهاد در جبهه‌ها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملاً منسجم و به هم پیوسته‌ای پیدا کرد آغاز تهیه‌ی مجموعه‌ی زیبا و ماندگار روایت فتح که بعد از این عملیات تا پایان جنگ به طور منظم از تلویزیون پخش شد به همان ایام باز می‌گردد. شهید آوینی درباره‌ی انگیزه‌ی گروه جهاد در ساختن این مجموعه که نزدیک به هفتاد برنامه است چنین می‌گوید:

"انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند آن‌ها را به جبهه‌های دفاع مقدس می‌کشاندند وظایف و تعهدات اداری.

اولین شهیدی که دادیم علی طالبی بود که در عملیات طریق القدس به شهادت رسید و آخرین‌شان مهدی فلاحت‌پور است که همین امسال "1371" در لبنان شهید شد... و خوب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است، جز آن که ما خسته نشده‌ایم و اگر باز جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. می‌دانید! زنده‌ترین روزهای زندگی یک "مرد" آن روزهایی است که در مبارزه می‌گذراند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان می‌دهد.”

اواخر سال 1370 "موسسه‌ی فرهنگی روایت فتح" به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلم‌سازی مستند و سینمایی درباره‌ی دفاع مقدس بپردازد و تهیه‌ی مجموعه‌ی روایت فتح را که بعد از پذیرش قطع‌نامه رها شده بود ادامه دهد. شهید آوینی و گروه فیلم‌برداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کم‌تر از یک سال کار تهیه‌ی شش برنامه از مجموعه‌ی ده قسمتی "شهری در آسمان" را به پایان رساندند ومقدمات تهیه‌ی مجموعه‌های دیگری را درباره‌ی آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. شهری در آسمان که به واقعه‌ی محاصره، سقوط و باز پس‌گیری خرمشهر می‌پرداخت در ماه‌های آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامه‌ی وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه های دیگر با شهادتش در روز جمعه بیسم فروردین 1372 در قتلگاه فکه ناتمام ماند.

شهید آوینی فعالیت‌های مطبوعاتی خود را در اواخر سال 1362، هم زمان با مشارکت در جبهه‌ها و تهیه‌ی فیلم‌های مستند درباره‌ی جنگ، با نگارش مقالاتی در ماهنامه‌ی "اعتصام" ارگان انجمن اسلامی آغاز کرد این مقالات طیف وسیعی از موضوعات سیاسی، حکمی، اعتقادی و عبادی را در بر می‌گرفت او طی یک مجموعه مقاله درباره‌ی "مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام" آرا و اندیشه‌های رایج در مود دموکراسی، رای اکثریت، آزادی عقیده و برابری و مساوات را در نسبت با تفکر سیاسی ماخوذ از وحی و نهج‌البلاغه و آرای سیاسی حضرت امام(ره) مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار داد. مقالاتی نیز در تبیین حکومت اسلامی و ولایت فقیه در ربط و نسبت با حکومت الهی حضرت رسول(ص) در مدینه و خلافت امیرمؤمنان(ع) نوشت و اتصال انقلاب اسلامی را با نهضت انبیا علیهم‌السلم و جایگاه آن با جنگ‌های صدر اسلام و قیام عاشوا و وجوه تمایز آن از جنگ‌هایی که به خصوص در قرون اخیر واقع شده‌اند و نیز برکات ظاهری و غیبی جنگ و ویژگی رزم‌آوران و بسیجیان، در زمره‌ی مطالبی بود که در "اعتصام" منتشر شد. در مضامین اعتقادی و عبادی نیز تحقیق و تفکر می‌کرد و حاصل کار خویش را به صورت مقالاتی چون "اشک، چشمه‌ی تکامل". "تحقیقی در معنی صلوات" و "حج، تمثیل سلوک جمعی بشر" به چاپ می‌سپرد. در کنار نگارش این قبیل مقالات، مجموعه مقالاتی نیز با عنوان کلی "تحقیقی مکتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب" برای ماهنامه‌ی "جهاد"، ارگان جهاد سازندگی، نوشت "بهشت زمینی"، "میمون برهنه!"، "تمدن اسراف و تبذیر"، "دیکتاتوری اقتصاد"، "از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی"، "نظام آموزش و آرمان توسعه یافتگی"، "ترقی یا تکامل؟" و... از جمله مقالات آن مجموعه است. این مقالات بعد از شهادت او با عنوان "توسه و مبانی تمدن غرب" به چاپ رسید این دوره از کار نویسندگی شهید تا سال 1365 ادامه یافت. مقارن با همین سال‌ها شهید آوینی علاوه برکارگردانی و مونتاژ مجموعه‌ی "روایت فتح" نگارش متن آن را بر عهده داشت که بعدها قالب کتابی گرفت با عنوان "گنجینه‌ی آسمانی". او در ماه محرم سال 1366 نگارش کتاب "فتح خون" (روایت محرم" را آغاز کرد و نه فصل از فصول ده‌گانه‌ی آن را نوشت. اما در حالی که کار تحقیق در مورد وقایع روز عاشورا و شهادت بنی‌هاشم را انجام داده و نگارش فصل آخر را آغاز کرده بود به دلایلی کار را ناتمام گذاشت.

او در سال 1367 یک ترم در مجتمع دانشگاهی هنر تدریس کرد، ولی چون مفاد مورد نظرش برای تدریس با طرح دانشگاه هم‌خوانی نداشت، از ادامه‌ی تدریس صرف‌نظر کرد. مجموعه‌ی مباحثی که برای تدریس فراهم شده بود، با بسط و شرح و تفسیر بیش‌تر در مقاله‌ای بلند  به نام "تاملاتی در ماهیت سینما" که در فصلنامه‌ی "فارابی" به چاپ رسید و بعد در مقالاتی با عناوین "جذابی در سینما"، "آینه‌ی جادو"، "قاب تصویر و زبان سینما"و... که از فروردین سال 1368 در ماهنامه‌ی هنری "سوره" منتشر شد، تفصیل پیدا کرد. مجموعه‌ی این مقالات در کتاب "آینه‌ی جادو" که جلد اول از مجموعه‌ی مقالات و نقدهای سینمایی اوست. جمع‌آوری و به چاپ سپرده شد.

سال‌های 1368 تا 1372 دوران اوج فعالیت مطبوعاتی شهید آوینی است. آثار او در طی این دوره نیز موضوعات بسیار متنوعی را شامل می‌شود. هرچند آشنایی با سینما در طول مدتی بیش از ده سال مستندسازی و تجارب او در زمینه‌ی کارگردانی مستند و به خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هرچیز به سینما بپردازد. ولی این مسئله موجب بی‌اعتنایی او نسبت به سایر هنرها نشد. او در کنار تالیف مقالات تئوریک درباره  ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی در مورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک و تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و... تالیف کرد که در ماهنامه‌ی "سوره" به چاپ رسید. طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسی. اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهانی و تهاجم فرهنگی غرب، غرب‌زدگی و روشن‌فکری، تجدد و تحجر و موضوعات دیگر تفکر و تحقیق کرد و مقالاتی منتشر نمود.

مجموعه‌ی آثار شهید آوینی در این دوره هم از حیث کمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و اصالت تفکر و شیوایی بیان اعجاب‌آور است. در حالی که سرچشمه‌ی اصلی تفکر او به قرآن، نهج‌البلاغه، کلمات معصومین علیهم‌السلام و آثار و گفتار حضرت امام(ره) باز می‌گشت. با تفکر فلسفی غرب و آرا، و نظریات متفکران غربی نیز آشنایی داشت و با یقینی برآمده از نور حکمت، آن‌ها را نقد و بررسی می‌کرد. او شناخت مبانی فلسفی و سیر تاریخی فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با تهاجم فرهنگی می‌دانست چرا که این شناخت زمینه‌ی خروج از عالم غربی و غرب زده‌ی کنونی را فراهم می‌کند و به بسط و گسترش فرهنگ و تفکر الهی مدد می‌رساند. او بر این باور بود که با وقوع انقلاب اسلامی و ظهور انسان کاملی چون امام خمینی(ره) بشر وارد عهد تاریخی جدیدی شده است که آن را "عصر توبه‌ی بشریت" می‌نامید. عصری که به انقلاب جهانی امام عصر(عج) و ظهور "دولت پایدار حق" منتهی خواهد شد.

شنبه 16/6/1387 - 12:43
دعا و زیارت

امام علی(ع) فرمودند:

مَن حاسَبَ نفسَهُ وَقَفَ علی عُیُوبِهِ
هر کس به حساب نفس خود رسیدگی کند به عیبهایش آگاه شود

(شرح غررالحکم،ج5،ص299)

شنبه 16/6/1387 - 12:41
شعر و قطعات ادبی

باغی در صدا  

در باغی رها شده بودم.

نوری بیرنگ و سبک بر من می وزید.

آیا من خود بدین باغ آمده بودم

و یا باغ اطراف مرا پر کرده بود؟

هوای باغ از من می گذشت

و شاخ و برگش در وجودم می لغزید.

آیا این باغ

سایه روحی نبود

که لحظه ای بر مرداب زندگی خم شده بود؟

ناگهان صدایی باغ را در خود جای داد،

صدایی که به هیچ شباهت داشت.

گویی عطری خودش را در آیینه تماشا می کرد.

همیشه از روزنه ای ناپیدا

این صدا در تاریکی زندگی ام رها شده بود.

سرچشمه صدا گم بود:

من ناگاه آمده بودم.

خستگی در من نبود:

راهی پیموده نشد.

آیا پیش از این زندگی ام فضایی دیگر داشت؟

ناگهان رنگی دمید:

پیکری روی علف ها افتاده بود.

انسانی که شباهت دوری با خود داشت.

باغ در ته چشمانش بود

و جا پای صدا همراه تپش هایش.

زندگی اش آهسته بود.

وجودش بیخبری شفافم را آشفته بود.

وزشی برخاست

دریچه ای بر خیرگی ام گشود:

روشنی تندی به باغ آمد.

باغ می پژمرد

و من به درون دریچه رها می شدم.

Mehdi_star_star@yahoo.com

پنج شنبه 14/6/1387 - 15:20
شعر و قطعات ادبی

صدا کن مرا.

    صدای تو خوب است.

        صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

                   که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید.

در ابعاد این عصر خاموش

   من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.

             بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.

   و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش‌بینی نمی‌کرد.

و خاصیت عشق این است.

کسی نیست،

بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت

میان دو دیدار قسمت کنیم.

بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم.

بیا زودتر چیزها را ببینیم.

    ببین، عقربک‌های فواره در صفحه ساعت حوض

            زمان را به گردی بدل می‌کنند.

                 بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی‌ام.

           بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را.

                                                  مرا گرم کن

در این کوچه‌هایی که تاریک هستندمن از حاصل ضرب تردید و کبریت می‌ترسم.من از سطح سیمانی قرن می‌ترسم.بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است.مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد.مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات.اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا.و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشت‌های تو، بیدار خواهم شد.و آن وقت حکایت کن از بمب‌هایی که من خواب بودم، و افتاد.    حکایت کن از گونه‌هایی که من خواب بودم، و تر شد. بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند.در آن گیروداری که چرخ زره‌پوش از روی رویای کودک گذر داشت. قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست.بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه وارد شد.چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد.چه ادراکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید.

      و آن وقت من، مثل ایمانی از تابش "استوا" گرم،

                            تو را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید

پنج شنبه 14/6/1387 - 15:15
دعا و زیارت

امام علی (ع) فرمودند:

مِنَ الخُرقِ المعاجَلَةُ قَبلَ الإمکانِ و الاَناةٌ بعدَ الفُرصةِ
شتاب کردن در کاری پیش از بدست آوردن توانایی و سستی کردن بعد از به دست آوردن فرصت از نادانی است.

(جهادالنفس،ح829)

پنج شنبه 14/6/1387 - 15:9
شعر و قطعات ادبی

غمی غمناک

شب سردی است ، و من افسرده.

راه دوری است ، و پایی خسته.

تیرگی هست و چراغی مرده.

می کنم ، تنها، از جاده عبور:

دور ماندند ز من آدم ها.

سایه ای از سر دیوار گذشت ،

غمی افزود مرا بر غم ها.

فکر تاریکی و این ویرانی

بی خبر آمد تا با دل من

قصه ها ساز کند پنهانی.

نیست رنگی که بگوید با من

اندکی صبر ، سحر نزدیک است:

هردم این بانگ برآرم از دل :

وای ، این شب چقدر تاریک است!

خنده ای کو که به دل انگیزم؟

قطره ای کو که به دریا ریزم؟

صخره ای کو که بدان آویزم؟

مثل این است که شب نمناک است.

دیگران را هم غم هست به دل،

غم من ، لیک، غمی غمناک است.

Mehdi_star_star@yahoo.com

دوشنبه 11/6/1387 - 17:58
محبت و عاطفه

عشق حقیقی مثل روح است ، افراد زیادی درباره آن صحبت می کنند ولی تعداد معدودی آن را دیده اند

زندگی را بی عشق سپرس کردن غم بزرگی است . اما این تقریبا برابر است با غمی که زندگی را ترک کنی بدون اینکه به کسی که عاشقش هستی بگویی که دوستش داری

عشقی را داشتن و از دست دادن بهتر از این است که هرگز عشقی نداشته باشی

در عشق افتادن مردم به گردن قوه جاذبه زمین نیست

عشق مانند ساعتی شنی است که با قلب لبریز و با مغز تهی می شود

هرکدام از ما چون فرشته ای با یک بال است . و تنها زمانی قادر به پرواز خواهیم بود که در آغوش هم باشیم

مرد با چشم هایش عاشق می شود و زن با گوش هایش

لذت عشق زمانی که آن را نثار می کنی بیشتر از زمانی است که دریافتش می کنی

عشق با چشم هایش نمی بیند بلکه با فکرش می بیند از این رو خدای عشق بال زد و تاریکی را ترسیم کرد

بهتر است منفور باشی به خاطر چیزی که هستی تا محبوب باشی به خاطر چیزی که نیستی

بعضی از انسان ها برای به دست آوردن عشق می میرند و بعضی به خاطر از دست دادن آن

عشق مانند یک غنچه گل سرخ است ، می تواند پر از شکوفه شود و یا به آرامی بمیرد و پرپر شود

همان طور که به زیبایی تو خیره شده ام ، با خود می اندیشم ، هرگز فرشته ای را دیده اک که در ارتفاعی چنین پایین پرواز کند

دوشنبه 11/6/1387 - 17:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته