• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2429
تعداد نظرات : 346
زمان آخرین مطلب : 2928روز قبل
دعا و زیارت
 - عشق حسین (ع ) در كانون دل پیغمبر(ص )

یعلى پسر مره مى گوید:
روزى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به مهمانى دعوت شده بود، مى رفتند، ناگاه با حسین روبه رو شدند كه با كودكان در كوچه بازى مى كرد.
حسین با دیدن پیغمبر صلى الله علیه و آله به سوى آن حضرت آمد.
رسول گرامى دستهاى خود را گشود (بغل باز كرد) تا او را به آغوش ‍ بگیرد.
اما كودك جست و خیز مى كرد، این طرف آن طرف مى دوید، پیامبر مى خندید و او را مى خندانید تا این كه حسین را گرفت .
آنگاه یكى از دستهایش را زیر چانه و دست دیگرش را پشت گردن او گذارد و لبهایش را بر لبهاى حسین گذاشت و بوسید و فرمود:
حسین از من است و من از حسینم ، خدایا! دوست بدار آن كسى را كه حسین را دوست بدارد و حسین یكى از فرزندان فرزند (نوه ) من است .(35)


چهارشنبه 4/6/1388 - 10:31
دعا و زیارت
 3 - برخورد منطقى با سخن چین

شخصى سخن چین ، به حضور امام حسن رسید.
عرض كرد:
فلانى از شما بدگویى مى كند.
امام به جاى تشویق چهره درهم كشید و به او فرمود:
تو مرا به زحمت انداختى .
از این كه غیبت یك مسلمان را شنیدم باید درباره خود استغفار كنم و از این كه گفتى آن شخص با بدگویى از من ، مرتكب گناه شده بایستى براى او نیز دعا كنم .(34)


چهارشنبه 4/6/1388 - 10:30
دعا و زیارت
 -32- رعایت ادب

روزى امام حسن و امام حسین علیه السلام از محلى مى گذشتند. پیرمردى را دیدند كه مشغول وضو است . ولى به طور صحیح وضو نمى گیرد، آداب و شرایط آن را بجا نمى آورد. - چون آموختن آدم جاهل واجب است - از این رو تصمیم گرفتند به طور غیر مستقیم با كمال ادب ، صحیح وضو گرفتن را به او بیاموزند.
نخست با یكدیگر به بحث و گفتگو پرداختند طورى كه پیرمرد سخنانشان را بشنود.
یكى گفت :
وضوى تو صحیح نیست وضوى من درست است .
دیگرى گفت :
نه ، وضوى تو درست نیست وضوى من صحیح است .
سپس نزد پیرمرد آمدند و گفتند:
ما در حضور شما وضو مى گیریم نگاه كن ! و ببین ! كدامیك از ما خوب وضو مى گیریم و درباره ما داور باش !
هر دو وضوى درست و كاملى جلوى چشم پیرمرد گرفتند.
آنگاه از پیرمرد پرسیدند:
وضوى كدامیك از ما صحیح تر و بهتر است ؟ پیرمرد متوجه شد كه وضوى صحیح چگونه است و منظور اصلى آن دو كودك آموختن او است . با كمال فروتنى اظهار داشت :
عزیزان ! وضوى هر دوى شما خوب و صحیح است من پیرمرد نادان هنوز درست وضو گرفتن را نمى دانم و شما بخاطر محبت و دل سوزى كه بر امت جدتان دارید، مرا آگاه ساختید و وضوى درست و صحیح را به من آموختید، سپاسگزارم .(33)

چهارشنبه 4/6/1388 - 10:30
دعا و زیارت
 - فاطمه علیهاالسلام در صحراى محشر

جابربن عبدالله انصارى (صحابه ارزشمند پیامبر) مى گوید:
به امام باقر علیه السلام گفتم :
فدایت شوم ! تقاضا مى كنم حدیثى در مورد عظمت مادرت فاطمه برایم بفرمایید كه هر وقت آن را براى پیروان شما خاندان رسالت باز گفتم ، شاد و خرسند شوند.
امام باقر فرمود:
پدرم از رسول خدا نقل كرد كه پیامبر فرمود:
وقتى كه روز قیامت فرا مى رسد براى پیغمبران الهى منبرهایى از نور نصب مى شود كه در میان آنها منبر من بلندترین منبرها خواهد بود. آنگاه خداوند مهربان مى فرماید:
اى پیامبر برگزیده ام ! سخنرانى كن ! و من آن روز چنان سخنرانى مى كنم كه هیچ كس حتى پیامبران و سفیران الهى نیز همانند آن را نشنیده باشند.
سپس منبرهایى براى جانشینان پیغمبران نصب مى شود و در میان آنها منبر جانشین من ((على )) از همه منبرها بلندتر است آنگاه خداوند به او دستور مى دهد سخنرانى كند و او سخنرانى مى كند كه هیچ كدام از جانشینان پیغمبران خدا مانند آن را نشنیده باشند.
پس از آن براى فرزندان پیامبران ، منبرهایى از نور نصب مى شود و براى دو فرزندم و دو گل باغ زندگى من ((حسن و حسین )) منبرى مى گذارند و از آنان درخواست مى شود سخنرانى كنند و آن دو نور دیده ام سخنرانى خواهند كرد كه هیچ یك از فرزندان پیغمبران نشنیده اند.
سپس فرشته وحى ، جبرئیل امین ندا مى دهد كه ((فاطمه )) دختر گرامى پیامبر كجاست ؟
آنگاه فاطمه پا مى شود.
از جانب خداوند ندا مى رسد كه اى اهل محشر! اكنون شكوه و بزرگوارى از آن كیست ؟
پیامبر و امیرالمؤ منین و دو فرزند گرامى شان جواب مى دهند از آن خداى بى همتا.
خداوند مى فرماید:
اى اهل محشر! من عظمت و بزرگوارى را بر پیامبر برگزیده ام محمد، و بندگان عزیزم على ، فاطمه ، حسن و حسین قرار دادم .
هان اى اهل محشر!
سرها را به زیر آورید و چشمانتان را بر هم نهید! این فاطمه دخت پیامبر است كه به سوى بهشت گام برمى دارد.
سپس جبرئیل امین شترى از شترهاى بهشت را كه دو سوى آن از انواع زینتهاى بهشتى آراسته و مهارش از لؤ لؤ تازه و زین آن از مرجان است ، مى آورد، بانوى دو جهان بر آن شتر سوار مى شود، آنگاه خداوند مهربان دستور مى دهد یكصد هزار فرشته از سمت راست و یكصد هزار فرشته از سمت چپ فاطمه را همراهى كنند و یكصد هزار فرشته را ماءمور مى كند كه آن بانو را بر روى بالهاى خویش گرفته و با این شكوه و جلال او را به در بهشت برسانند.
هنگامى كه به در بهشت مى رسد، به پشت سر خویش نگاه مى كند، از جانب خداوند ندا مى رسد:
اى دختر پیامبر محبوب من چرا وارد بهشت نمى شوى ؟
جواب مى دهد:
خداوندا! دوست دارم در چنین روزى مقام و منزلت من به همگان روشن گردد.
ندا مى رسد:
اى دختر حبیب من برگرد به سوى محشر نظاره كن ! هر كس در سویداى قلب او مهر تو یكى از فرزندان معصوم تو است برگیر و او را وارد بهشت ساز.
سپس امام باقر فرمود:
هان اى ((جابر))! به خدا سوگند! كه مادرم فاطمه آن روز شیعیان و دوستان خود را از میان مردم جدا مى كند، همانند پرنده اى كه دانه هاى سالم را از میان دانه هاى فاسد بر مى چیند. آنگاه پیروانش به همراه آن بانو به سوى بهشت روان مى شوند.
وقتى كه بر در بهشت مى رسند بر دلهایشان الهام مى گردد بایستند و آنها مى ایستند. در این وقت از سوى پروردگار ندا مى رسد:
اى دوستان من ! چرا ایستاده اید شما كه مورد شفاعت فاطمه قرار گرفته اید.
پاسخ مى دهند:
بار پروردگارا! دوست داریم در این چنین روزى ارزش بندگى و محبت اهل بیت رسالت را ببینم و مقام ما شناخته شود.
ندا مى رسد:
دوستان من به سوى صحراى محشر بنگرید! هر كس شماها را به خاطر محبتتان به فاطمه دوست مى داشت و هر كس در راه محبت شما به فاطمه اطعام و احسان مى كرد و آن كس كه به خاطر شما به آن بانو، لباس ‍ مى پوشانید و آب گوارا مى داد و هر كس غیبت غیبت كننده را به خاطر داشتن محبت شما به فاطمه رد مى كرد و از شما دفاع مى نمود... دست همه آنان را بگیرید و به همراه خود داخل بهشت جاوید بسازید.(31)


چهارشنبه 4/6/1388 - 10:29
دعا و زیارت
 - فاطمه علیهاالسلام در صحراى محشر

جابربن عبدالله انصارى (صحابه ارزشمند پیامبر) مى گوید:
به امام باقر علیه السلام گفتم :
فدایت شوم ! تقاضا مى كنم حدیثى در مورد عظمت مادرت فاطمه برایم بفرمایید كه هر وقت آن را براى پیروان شما خاندان رسالت باز گفتم ، شاد و خرسند شوند.
امام باقر فرمود:
پدرم از رسول خدا نقل كرد كه پیامبر فرمود:
وقتى كه روز قیامت فرا مى رسد براى پیغمبران الهى منبرهایى از نور نصب مى شود كه در میان آنها منبر من بلندترین منبرها خواهد بود. آنگاه خداوند مهربان مى فرماید:
اى پیامبر برگزیده ام ! سخنرانى كن ! و من آن روز چنان سخنرانى مى كنم كه هیچ كس حتى پیامبران و سفیران الهى نیز همانند آن را نشنیده باشند.
سپس منبرهایى براى جانشینان پیغمبران نصب مى شود و در میان آنها منبر جانشین من ((على )) از همه منبرها بلندتر است آنگاه خداوند به او دستور مى دهد سخنرانى كند و او سخنرانى مى كند كه هیچ كدام از جانشینان پیغمبران خدا مانند آن را نشنیده باشند.
پس از آن براى فرزندان پیامبران ، منبرهایى از نور نصب مى شود و براى دو فرزندم و دو گل باغ زندگى من ((حسن و حسین )) منبرى مى گذارند و از آنان درخواست مى شود سخنرانى كنند و آن دو نور دیده ام سخنرانى خواهند كرد كه هیچ یك از فرزندان پیغمبران نشنیده اند.
سپس فرشته وحى ، جبرئیل امین ندا مى دهد كه ((فاطمه )) دختر گرامى پیامبر كجاست ؟
آنگاه فاطمه پا مى شود.
از جانب خداوند ندا مى رسد كه اى اهل محشر! اكنون شكوه و بزرگوارى از آن كیست ؟
پیامبر و امیرالمؤ منین و دو فرزند گرامى شان جواب مى دهند از آن خداى بى همتا.
خداوند مى فرماید:
اى اهل محشر! من عظمت و بزرگوارى را بر پیامبر برگزیده ام محمد، و بندگان عزیزم على ، فاطمه ، حسن و حسین قرار دادم .
هان اى اهل محشر!
سرها را به زیر آورید و چشمانتان را بر هم نهید! این فاطمه دخت پیامبر است كه به سوى بهشت گام برمى دارد.
سپس جبرئیل امین شترى از شترهاى بهشت را كه دو سوى آن از انواع زینتهاى بهشتى آراسته و مهارش از لؤ لؤ تازه و زین آن از مرجان است ، مى آورد، بانوى دو جهان بر آن شتر سوار مى شود، آنگاه خداوند مهربان دستور مى دهد یكصد هزار فرشته از سمت راست و یكصد هزار فرشته از سمت چپ فاطمه را همراهى كنند و یكصد هزار فرشته را ماءمور مى كند كه آن بانو را بر روى بالهاى خویش گرفته و با این شكوه و جلال او را به در بهشت برسانند.
هنگامى كه به در بهشت مى رسد، به پشت سر خویش نگاه مى كند، از جانب خداوند ندا مى رسد:
اى دختر پیامبر محبوب من چرا وارد بهشت نمى شوى ؟
جواب مى دهد:
خداوندا! دوست دارم در چنین روزى مقام و منزلت من به همگان روشن گردد.
ندا مى رسد:
اى دختر حبیب من برگرد به سوى محشر نظاره كن ! هر كس در سویداى قلب او مهر تو یكى از فرزندان معصوم تو است برگیر و او را وارد بهشت ساز.
سپس امام باقر فرمود:
هان اى ((جابر))! به خدا سوگند! كه مادرم فاطمه آن روز شیعیان و دوستان خود را از میان مردم جدا مى كند، همانند پرنده اى كه دانه هاى سالم را از میان دانه هاى فاسد بر مى چیند. آنگاه پیروانش به همراه آن بانو به سوى بهشت روان مى شوند.
وقتى كه بر در بهشت مى رسند بر دلهایشان الهام مى گردد بایستند و آنها مى ایستند. در این وقت از سوى پروردگار ندا مى رسد:
اى دوستان من ! چرا ایستاده اید شما كه مورد شفاعت فاطمه قرار گرفته اید.
پاسخ مى دهند:
بار پروردگارا! دوست داریم در این چنین روزى ارزش بندگى و محبت اهل بیت رسالت را ببینم و مقام ما شناخته شود.
ندا مى رسد:
دوستان من به سوى صحراى محشر بنگرید! هر كس شماها را به خاطر محبتتان به فاطمه دوست مى داشت و هر كس در راه محبت شما به فاطمه اطعام و احسان مى كرد و آن كس كه به خاطر شما به آن بانو، لباس ‍ مى پوشانید و آب گوارا مى داد و هر كس غیبت غیبت كننده را به خاطر داشتن محبت شما به فاطمه رد مى كرد و از شما دفاع مى نمود... دست همه آنان را بگیرید و به همراه خود داخل بهشت جاوید بسازید.(31)


چهارشنبه 4/6/1388 - 10:29
دعا و زیارت
 بانگ اذان بلال !

هنگامى كه پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله چشم از جهان فرو بست بلال - اذان گوى پیغمبر صلى الله علیه و آله - از گفتن اذان خوددارى كرد و گفت :
من بعد از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله براى هیچ كس اذان نخواهم گفت .
روزى فاطمه فرمود:
دوست دارم صداى اذان گوى پدرم را بشنوم .
وقتى كه سخن فاطمه به گوش بلال رسید آماده گفتن اذان شد.
هنگامى كه دوبار گفت :
الله اكبر، الله اكبر،
زهراى مرضیه خاطره دوران پدر بزرگوارش را به یاد آورد دیگر نتوانست از گریه خوددارى كند و بلند گریست .
وقتى كه بلال گفت :
اشهد ان محمد رسول الله .
فاطمه علیهاالسلام ضجه اى زد و بر زمین افتاد و غش كرد به طورى كه گمان كردند زهرا دنیا را وداع نمود.
مردم آمدند، گفتند: بلال اذان بگو! دختر پیغمبر صلى الله علیه و آله دنیا را وداع كرد.
بلال اذان را ناتمام گذاشت . وقتى فاطمه علیهاالسلام به هوش آمد فرمود:
بلال اذان را تمام كن !
بلال پاسخ داد:
اى بانوى بانوان دو جهان ! از این كه هرگاه صداى اذان مرا مى شنوى چنین احساسات بر تو هجوم مى آورد، از جانت مى ترسم .
فاطمه علیهاالسلام نیز او را بخشید.(30)
بلال از آن وقت دیگر براى عموم اذان نگفت .

چهارشنبه 4/6/1388 - 10:28
دعا و زیارت
28- سه جمله زیبا در لوح

بانوى بانوان فاطمه علیها السلام روزى نزد پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله آمد و از برخى مشكلات زندگى شكایت كرد.
پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله لوحى به او داد و فرمود:
دخترم ! آنچه را در لوح نوشته شده بخوان و به خاطر بسپار!
زهرا بر آن نگریست و دید نوشته شده :
من كان یومن باالله و الیوم الاخر فلا یوذى جاره ، و من كان یومن باالله و الیوم الاخر فلیكرم ضیفه ، و من كان یومن باالله و الیوم الاخر فلیقل خیرا او یسكت .
هر كس به خدا و روز قیامت ایمان دارد همسایه خود را نباید بیازارد و هر كس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید مهمانش را احترام كند هر كس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید سخن حق بگوید یا سكوت كند.(29)


چهارشنبه 4/6/1388 - 10:28
دعا و زیارت
27- پسندیده ترین صفت زن مسلمان

حضرت على علیه السلام مى فرماید:
در محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله بودیم ، فرمود:
به من بگویید بهترین و پسندیده ترین چیز براى یك زن مسلمان چیست ؟
ما همگى از پاسخ عاجز ماندیم .
سپس از خدمت حضرت بیرون آمدیم و من به خانه برگشتم ، قضیه را به فاطمه اطلاع دادم .
زهراى مرضیه اظهار داشت :
بهترین چیز براى یك زن مسلمان آن است كه مردهاى نامحرم را نبیند و مردهاى اجنبى هم او را نبینند.
آنگاه خدمت پیامبر اسلام برگشتم و پاسخ فاطمه را به حضرت رساندم . پیغمبر صلى الله علیه و آله از شنیدن جواب به قدرى خوشحال شد كه فرمود: ان فاطمه بضعه منى
حقا فاطمه پاره تن من و جزء وجود من است .(28)

چهارشنبه 4/6/1388 - 10:27
دعا و زیارت
- فاطمه علیهاالسلام نورى در پرستشگاه

پیامبر اسلام مى فرماید:
دخترم فاطمه ، بانوى بانوان اولین و آخرین هر دو جهان است .
فاطمه پاره وجود من است .
فاطمه نور دیدگان من است .
فاطمه میوه دل من است .
فاطمه روح و جان من است .
فاطمه حوریه اى است ، در چهره انسان .
هنگامى كه او در محراب عبادت ، در برابر پروردگارش مى ایستد، نور وجودش به فرشتگان آسمان مى درخشد، همان گونه كه ستارگان به زمینیان مى درخشند.
خداى مهربان به فرشتگان مى فرماید:
هان اى فرشتگان من ! به بنده شایسته ام (فاطمه ) بنگرید! كه در درگاهم قرار گرفته است و از خوف و وحشت به خود مى لرزد. فاطمه با تمام وجود مشغول پرستش من است . اینك شما را شاهد مى گیرم شیعیان او را از آتش ‍ دوزخ امنیت بخشیدم .(27)

چهارشنبه 4/6/1388 - 10:27
دعا و زیارت
-25- درمان گناه

كمیل یكى از یاران مخلص امیرالمؤ منین است ، مى گوید:
از امیرالمؤ منین علیه السلام پرسیدم ، انسان گاهى گرفتار گناه مى شود و به دنبال آن از خدا آمرزش مى خواهد، حد آمرزش خواستن چیست ؟
فرمود:
حد آن توبه كردن است .
كمیل : همین مقدار؟
امام علیه السلام : نه .
كمیل : پس چگونه است ؟
امام : هرگاه بنده گناه كرد، با حركت دادن بگوید استغفرالله .
كمیل : منظور از حركت دادن چیست ؟
امام : حركت دادن دو لب و زبان ، به شرط این كه دنبال آن حقیقت نیز باشد.
كمیل : حقیقت چیست ؟
امام : دل او پاك باشد و در باطن تصمیم گیرد به گناهى كه از آن استغفار كرده باز نگردد.
كمیل : اگر این كارها را انجام دادم از استغفاركنندگان هستم ؟
امام : نه !
كمیل : چرا؟
امام : براى این كه تو هنوز به اصل آن نرسیده اى .
كمیل : پس اصل و ریشه استغفار چیست ؟
امام : انجام دادن توبه از گناهى كه از آن استغفار كردى و ترك گناه . این مرحله ، اولین درجه عبادت كنندگان است .
به عبارت دیگر، استغفار اسمى است شش معنى دارد؛
1. پشیمانى از گذشته .
2. تصمیم بر بازنگشتن بدان گناه به هیچ وجه . (تصمیم بر این كه گناهان گذشته را هیچ وقت تكرار نكنى .)
3. پرداخت حق همه انسانها كه به او بدهكارى .
4. اداى حق خداوند در تمام واجبات .
5. از بین بردن (آب كردن ) هرگونه گوشتى كه از حرام بر بدنت روییده است ، به طورى كه پوستت به استخوان بچسبد سپس گوشت تازه میان آنها بروید.
6. به تنت بچشانى رنج طاعت را، چنانچه به او چشانیده اى لذت گناه را.
در این صورت توبه حقیقى تحقق یافته و انسان توبه كنندگان به شمار مى رود.(26)

چهارشنبه 4/6/1388 - 10:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته