تبیان، دستیار زندگی

اگر به دنیا نیامده بودی، هر کسی چیزی کم داشت.

پدرت ـ با آن همه فضیلت ـ دختری نداشت تا زینتش باشد و وقتی با شیرین زبانی کودکانه‌اش لب به سخن می‌گشود، چهره پدر را به وجد می‌آورد.

مادرت ـ بانوی خلوت کبریا ـ، همدمی نداشت تا روی زانوانش بنشاند و گیسوانش را شانه کند و سفره دلش را رو به روی نگاه مهربانش بگشاید.

برادرانت خواهر غم‌خواری نداشتند که محرم اسرارشان باشد و گرمی دلشان و قوت زانوانشان.

دیگر کسی نداشتند تا دنباله راه روشن خویش را به او بسپارند.

کارهایی بود که فقط از دست تو برمی‌آمد؛ نه هیچ کس دیگر.

اگر به دنیا نیامده بودی، دنیا چیزی کم داشت؛ دنیا دختری را کم داشت که وقتی در اسارت قفس، دهان می‌گشاید، کلمات پیروزمندانه پدر از گلویش سرازیر می‌شود.

خواهری کم داشت که وقتی غم و داغ فرزند بخواهد برادری را از او بگیرد، دست‌هایش را سایبان صبر کند و ذرات تحمل را بپاشد در هوای بی‌قراری.

عمه‌ای کم داشت تا آغوش مهربان و خسته‌اش را به روی غنچه‌های برادر بگشاید و قوت دلشان باشد.

و سفیری کم داشت تا پیام آفتاب را به هر سایه و خلوت تاریکی برساند.

اگر به دنیا نیامده بودی، دنیا زینب را کم داشت، زینب را.

منبع : تبیان جان !!

سلام سلام سلام

سالروز ولادت اسوه صبر ، تقوا و نگین خاندان پیامبر (صلوات الله علیه)، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بر شما دوستان عزیز تبریک و تهنیت باد.

دوستان عزیز و مهربان اگر از متن لذت بردید ، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

باز امسال ، روز سیزده ، شد به در
در کنارش هـــــــم زباله ، در به در !

***
دائما" زحمت کشانِ شهـــــــر روب
خسته بودند ، باز گشتند خسته تر !

***
هـــر کسی آشتـــــی نمودست با زمین
بس که خورد غصه ، شد او جان به سر !

***
روز سیزده هر چه خواهی می خری
خوب کمی هـم کیسه ی نایلون بخر!

***
چون رفیق نیمه ی راه ، در مرو
جــــــان من این ردپا ، باخود ببر

سلام سلام سلام
حال دوستان عزیز چطوره ؟

الحق و والانصاف که ما ایرانی ها نمونه ترین مردم جهانیم !!!! ( به جان خودم ) ، از بس که خودمون به حرف خودمون احترام می گذاریم .  البته از بس که حرف زدیم و ضد حرف عمل کردیم ، همیشه هم سوژه برای خنده داریم !!
تعجب نکنید ، یکی از همین سوژه ها ، روز سیزده فروردین است که نمیدانم از روی چه حسابی و به نقل از کدام کتابی به نام روز آشتی با طبیعت نام گرفته ... شاید چون میدونستیم قراره توی این روز با طبیعت اینطور کشتی بگیریم ، گفتیم با این حیله ، از عمق فاجعه بکاهیم .
نظرتون چیه ، که به یک جایی اعتراض کنیم که نام این روز رو عوض کنن ، چون بعید میدونم ایرانی های کشتی دوست ، از قید این زور آزمایی بگذرند !!!

شعر : جاده دوستی

*******************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر از متن لذت بردید ، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

باز رفتم من ، به سمت اصفهان
تا بشویم دود را از جسم و جان
هر کجا رفتیم ، گز بود گِرد ما
هر چه آوردند تقدیم شد به جان

*****

سلام سلام سلام
حال و هوای دوستان تبیانی چطوره ؟
امیدوارم تعطیلات نوروز به همه شما به شدت خوش گذشته باشه .
همانطور که مستحضرید ، مثتهزرید و شاید هم مصطظحرید !!! ، زمان نوروز با تقدیم و یا گرفتن هدیه از دوست و آشنا هماهنگ تر میشه . هر چند آشنایان هر طور که به صلاحشون باشه رفتار میکنند !!!
تا حالا شده به خاطر همین هدیه ها از خنده منفجر بشین ؟؟؟؟
دوست داشتم شما هم در لبخندهای من شریک باشید ، پس یشنوید از هدیه نوروزی من :

بعد از ماچ و بوسه های زورکی ، آشنای محترم من طبق رسم بزرگ و کوچکی ، با لبخندی ملیح هدیه ایی رو به من تحویل داد و گفت : سعید جان ، چون میدونستم به اینجور وسایل علاقه مندی برات این موس بی سیم رو گرفتم .
تا این جای کار هیچ مشکلی نداشت ، ولی نمیدونم چرا از همون اول به این لبخند ملیح شک کردم !
بسته رو تحویل گرفتم و گفتم : خیلی ممنون که به فکر من بودین . چند دقیقه ایی گذشت ، و من که هنوز معنی اون لبخند ملیح رو کشف نکرده بودم ، به سمت هدیه مورد نظر رفتم . واقعا" غافلگیر کننده بود و البته خنده دار !!! عجب موس بی سیمی بود !!!
نمیدونم چه بلایی سر این موس آورده بودن که بی سیم شده بود !!!! (این موس در حالت استاندارد سیم داشته ولی به دست من که رسید سیمش رو کنده بودن !!! )
و این نتیجه خنده دار همان شوخی هاییست که همیشه با آشنایان دارم !!

راستی اگر شما هم از این دست خاطرات لبخند زا !!! داشته باشید ، برای دوستانتون تعریف می کنید ؟؟؟

میرسد از پشت در آوای سرسبز بهار
خوش به حال روزگار
آرزومندم به سال نو شود این سرنوشت
در کنارت بی قرار
تا شوی غرق ز شادی به همه ثانیه ها
از خدای کردگار
میرسد انوار قدسی بهر ما ایرانیان
می برد او شام تار
میدهم از جاده دوستی کنون تک هدیه ایی
هدیه ام هفتصد بهار !
میرسد از پشت در آوای سرسبز بهار
خوش به حال روزگار

سلام سلام سلام
به سبک و سیاق جاده دوستی ( و البته کماکان فاقد ذوق هنری !! ) فرارسیدن عید نوروز و نوشدن طبیعت را به مدیر محترم ثبت مطالب روزانه ( آخ که چقدر دلم واسه خودشیرینی تنگ شده !! ) و دوستان عزیز ثبت مطالبی خودم تبریک میگم . امیدوارم در کنار خانواده ساعاتی پر از شادی و لحظه هایی پر از نور امید داشته باشید .
شاید بد نباشه اینجا از دوستانی هم یاد کنیم که الان در بین ما نیستند ، برای آنهایی که در قید حیات نیستند آرزوی مغفرت و برای در قید حیاتی ها ! آرزوی خوشبختی میکنم .

از تمام دوستانی هم که در سال رو به پایان 89، من رو از محبت خودشون بهره مند کردند ، بسیار ممنونم و برای این عزیزان آرزوی بهترینها به همراه بهترین آرزوها رو دارم .

شعر : کاربر همچنان در قید حیات جاده دوستی

می گن گذشته ها گذشته ،
سال 89 هم داره تموم می شه،
به این که خوب گذشت یا بد ،
تلخ گذشت یا شیرین ،
هیچ کاری ندارم .
دوست ندارم کالبد شکاف حوادث ، و اتفاقات ریز و درشتش هم باشم ،
ولی هر کاری می کنم نمی تونم از فکر نتیجه و فایده سالی که گذشت ، بیرون بیام .
می گن : گذشته ها گذشته ، نباید امروز رو به خاطر گذشته فدا کرد.
اما مگه ممکنه که سعید امروز همون سعید دیروز نباشه ،
شاید فقط کمی بزرگتر شده باشه.
اگه از گذشتش درس نگیره ،
اگه گذشته رو سرمایه آینده نکنه ،
چه تضمینی هست که آیندش رو هم به بطالت نگذرونه !!!!
شاید بد نباشه اگه از همین الان برای بهتر شدنمون ، کاری انجام بدیم .
نظر شما چیه؟

دوستان عزیز و مهربان اگر از متن لذت بردید ، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

سلام سلام سلام
حال و هوای دوستان تبیانی چطوره ؟
همونطور که میدونید و شاید هم نمیدونید ! ، یکی از اهداف خلقت جاده دوستی ، کوبیدن یک گلدان لبخند بر چهره شماست !
امیدوارم هر از گاهی ، این هدف مهم تحقق یابد. در ضمن از دوستان عزیزی که هر از گاهی همین گلدان خنده را به سمت خودم پرتاب میکنند ، بسیار متشکرم ... لبخندتان پایدار
شعر زیر در امتداد مطلب طنز مدیر انجمن طنز با موضوع « سبک های خانه تکانی » ارائه شده است. امیدوارم با خواندن این شعر حداقل یک لبخند بزنید !

می تکانــــم خانه را چون زلزله
چون که خانم، کرده اینک ولوله
***
گفته پوستت میکنـــــــم ای نازنین
یا میسابی ، یا میشوری ، یا همین
***
راه دیگــــــر هم جلو پایم نهاد
راه نه ، یک چاه در راهم نهاد
***
گفته است یا آنچه من گویم شود
یا که فردا مهر من اجـــرا شود
***
گفتمش : ای نازنیــــــــن ِ منزلم
هر چه گویی بی کلک، من تابعم
***
دیگر از این حرف ها با من نزن
چاکــرت هستـم، زمهرت دم نزن
***
هر چه باشد ، پول مبل و البسه
کمتر از میزانِ مهر خالصه !!
***
هر چه گویی ،هرچه خواهی میکنم
هر کـــــجا را خواستی جمع میکنم
***
شیشه ها را، پرده ها را ای عزیز
کل منزل بعد از آن گــــردد تمیز
***
آخرش هـــــم جای مزد در جیب ما
می تکانی هر چه هست از جیب ما

*******************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر از متن لذت بردید ، با دعای خیری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com