• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1291
تعداد نظرات : 73
زمان آخرین مطلب : 5609روز قبل
دعا و زیارت
افزایش سپاه دشمن  
علاوه بر لشكر یكهزار نفرى حر و سپاه چهارهزار نفرى عمر بن سعد كه تا سوم محرم به كربلا وارد شده بودند، عبیدالله بن زیاد از آن پس هر روز تعداد دیگرى از نیروها را بسیج كرده و به كربلا اعزام مى نمود. در چند روز نخست ، حدود بیست و دو هزار نفر، اعم از سواره و پیاده نظام به خیل سپاه عمر بن سعد پیوستند.
شمر بن ذى الجوشن (كه در اوائل از سردمداران فرقه ضاله خوارج بود و بعدها به هواداران بنى امیه پیوست ) با چهار هزار سپاه جهت كمك به عمر بن سعد، وارد كربلا شد.
(202)
از ابتداى ورود اجبارى امام حسین علیه السلام به كربلا، تا سه روز تاسوعا، پیوسته گروه هاى نظامى از كوفه ، بصره و طوایف و قبایل اطراف تجهیز شده و براى تقویت سپاه عمر بن سعد وارد سرزمین كربلا شدند.
سه شنبه 3/10/1387 - 0:12
دعا و زیارت
ماموریت عمر بن سعد 
عمر بن سعد بن ابى وقاص كه پیش از ماجراى خونین كربلا، حكم ولایت ((رى )) (شامل منطقه رى و بخش اعظمى از مناطق مركزى و شمالى ایران ) را از عبید الله بن زیاد عامل یزید بن معاویه گرفته بود، هنوز به این امر اقدام نكرده بود كه مخالفت اباعبدالله الحسین علیه السلام با یزید و حركت او به طرف كوفه ، آغاز گردید.
عبیدالله بن زیاد در طرفداران بنى امیه در كوفه ، عمر بن سعد را به فرماندهى سپاه امویان برگزید و به وى پیشنهاد فرماندهى سپاه رزمى خویش بر ضد امام حسین علیه السلام را داد. عمر بن سعد كه رابطه و آشنایى قبلى با امام حسین علیه السلام داشت ، از پذیرفتن پیشنهاد عبیدالله بن زیاد امتناع ورزید.
عبیدالله بن زیاد كه از توانایى هاى عمر بن سعد در مبارزات با خبر بود و وى را مناسب جنگ با امام حسین علیه السلام مى دید، مى خواست به هر تقدیر وى را به این امر مهم وادار كند. به همین جهت تنفیذ حكومت رى را مشروط به پایان بخشیدن ماجراى قیام امام حسین علیه السلام نمود و عمر بن سعد را میان دو راه مخیر گردانید: یا نبرد امام حسین علیه السلام و پایان دادن غائله و دست یابى به حكومت رى ، و یا نپذیرفتن فرماندهى سپاه بر ضد امام حسین علیه السلام و محروم شدن دائمى از حكومت رى !
عمر بن سعد، شبى را براى اندیشیدن و جوانب امر را لحاظ كردن ، مهلت خواست . عمر بن سعد در آن شب با خانواده و خواص خود مشورت و گفت و گو كرد. بیشتر آنان ، از جمله خواهرزاده اش حمزه بن مغیره وى را از پذیرفتن این مسئولیت بر حذر داشته و با ادله و شواهدى وى را از عواقب آن بیم دادند. به هر حال عمر بن سعد در آن شب از پذیرفتن فرماندهى لشكر عبیدالله بن زیاد منصرف شد، ولى در هنگام خواب ، فكرهاى متناقض وى را تحت فشار قرار داد و سرانجام فكر شیطانى بر او غلبه كرد و او را وادار به پذیرش در خواست عبیدالله نمود و بامداد روز بعد، به سوى عبیدالله رفت و اعلام آمادگى نمود.
(200)عبیدالله بن زیاد وى را به فرماندهى سپاه منصوب كرد و با اختیار كامل به سوى كربلا اعزام نمود.
عمر بن سعد در راس یك سپاه چهار هزار نفرى از كوفه خارج گردید و در سوم ماه محرم سال 61 قمرى ، یك روز پس از ورود امام حسین علیه السلام به كربلا، وارد این سرزمین گردید و از آن پس سپاه یكهزار نفرى حر بن یزید نیز به او پیوست .
(201)
سه شنبه 3/10/1387 - 0:11
دعا و زیارت
ورود به سرزمین كربلا 
حر بن یزید بر اساس دستور عمر بن سعد، در سرزمین كربلا كه منطقه اى خشك و غیرآباد بود، راه را به طور كلى بر امام حسین علیه السلام بست و آن حضرت را مجبور به توقف نمود. امام حسین علیه السلام به ناچار در همان جا توقف كرد و آن جا را خیمه گاه خویش قرار داد.(197)
روز ورود آن حضرت به سرزمین كربلا، مصادف بود با روز پنج شنبه ، دوم محرم سال 61 هجرى قمرى . (198)
آن حضرت پس از رسیدن به كربلا، پرسید این سرزمین چه نام دارد؟ گفتند كربلا است . امام حسین علیه السلام همین كه نام كربلا را شنید، گفت : اللهم انى اعوذبك من الكرب و البلاء. سپس فرمود: این ، مكان كرب و بلا و محل محنت و عنا است ، فرود آیید كه این جا منزل و محل خیام ما است . این زمین ، جاى ریختن خون ما است و در این مكان ، قبرهاى ما واقع شود. این هااز جدم محمد مصطفى صلى الله علیه و آله به من خبر داده است .
پس در آن جا فرود آمدند و خیمه ها را برپا نمودند و در طرف دیگر، حر بن یزید با یاران و سپاهیان خویش فرود آمد و خیمه هاى دشمنى و قتال با آل رسول صلى الله علیه و آله را برپا نمود.
(199)
سه شنبه 3/10/1387 - 0:10
دعا و زیارت
حركت به سوى عراق  
امام حسین علیه السلام در روز هشتم ذى حجه سال 60 قمرى از مكه خارج گردید و با تمام اهل بیت و همراهان خود عازم كوفه شد.
یحیى بن سعید از سوى برادرش عمرو بن سعید (عامل یزید در مكه ) ماموریت یافت آن حضرت را از حركت به سوى كوفه بازدارد و وى را به مكه بازگرداند، ولى تلاش و اصرار او بى ثمر بود و امام حسین علیه السلام اعتنایى به گفتار و رفتارش نكرد و به حركت خویش ادامه داد. آن حضرت از مكه تا كربلا چند منزل را طى كرد كه برخى از آن ها عبارتند از: تنعیم ، ذات عرق ، حاجر، زرود، ثعلبیه ، زباله ، بطن عقبه ، شراف ، عذیب هجانات ، قصر بنى مقابل و سرزمین كربلا.
در توقف گاه رزود، خبر شهادت مسلم بن عقیل در كوفه توسط عبیدالله بن زیاد، به اطلاع امام حسین علیه السلام رسید. قافله حسینى پس از گذشتن از توقف گاه شراف ، با سپاه یك هزار نفرى حر بن یزید تمیمى روبرو شد. حر بن یزید از سوى حصین بن نمیر ماموریت یافته بود كه در راه میان مكه و كوفه ورود شد. حر بن یزید از سوى حصین بن نمیر ماموریت یافته بود كه در راه میان كوفه به گشت زنى پرداخته و در صورت برخورد با قافله امام حسین علیه السلام مانع ورود وى به كوفه گردد. سپاه خسته و تشنه حر بن یزید پس از روبرو شدن با قافله حسینى ، از الطاف و بزرگوارى امام حسین علیه السلام برخوردار شد.
گرچه رفتار حر با امام حسین علیه السلام دوستانه و غیرخصمانه بود، ولى به هر حال او نماینده و فرستاده دشمن امام حسین علیه السلام یعنى عبیدالله بن زیاد، عامل یزید در بصره و كوفه بود كه ماموریت پیدا كرد آن حضرت را رها نكند و او را در تعقیب خود داشته باشد تا دستور بعدى واصل گردد.
در توقف گاه عذیب هجانات نامه اى از عمر بن سعد (فرمانده نظامى سپاه عبیدالله ) به حر ارسال گردید مبنى بر این كه كار را بر امام حسین علیه السلام تنگ و سخت گیر و او را از بیابانى كه فاقد آب و آبادانى باشد، گذر دهد.
سه شنبه 3/10/1387 - 0:10
دعا و زیارت
حضور اعتراض آمیز در مكه  
امام حسین علیه السلام در مكه معظمه با برقرارى جلسات و حضور در مراسم مذهبى و سیاسى ، بر ضد یزید بن معاویه و پدیده حكومت سلطنتى افشاگرى و مبارزه مى كرد و توجه همگان را به سوى خود جلب نمود. خانه آن حضرت در مكه ، تبدیل به كانون اعتراض و مخالفت با دستگاه جبار اموى گردید و حاجیانى كه به قصد زیارت خانه خدا مى آمدند، از هدف هاى مقدس آن حضرت آگاه شده و پس از بازگشت به اوطان خویش ، مردم را روشن مى نمودند.
در اندك مدتى حضور اعتراض آمیز آن حضرت در مكه به اطلاع شهرهاى مختلف اسلامى رسید. به همین جهت پیك ها و نامه ها زیادى از مسلمانان انقلابى و مخالفان بنى امیه به سوى امام حسین علیه السلام رهسپار شد و همگى دلالت بر تایید اعتراض آن حضرت و آمادگى براى یك قیام سراسرى داشت .
در این میان ، شهر ((
كوفه ))
كه از مناطق پرجمعیت و شیعه نشین بود، از خود حساسیت ویژه اى نشان داد و زودتر از همه اعلام حمایت از آن حضرت نمود.
از بزرگان و شیعیان كوفه ، نامه هاى زیادى به محضر امام حسین علیه السلام ارسال شد و آن حضرت درخواست گردید تا با حضور در ((
كوفه )) و در میان انقلابیون مسلمان ، رهبرى قیام را بر عهده گرفته و حكومت فاسد اموى را از ریشه بخشكاند.
(195)
شور انقلابى مردم كوفه به حدى رسیده بود كه در اندك مدتى ، حدود 12000 نامه براى آن حضرت ارسال كردند و پاى هر نامه را ده ها و یا صدها تن مهر و امضا نمودند. در حقیقت ، مخالفان بنى امیه در كوفه یك جنبش ‍ عظیم مردمى به راه انداختند و منتظر ورود رهبر و امام خویش بودند.
امام حسین علیه السلام پس از بررسى جوانب قضایا و مطالعه در احوال آنان ، به خواسته هاى مردم مسلمان و انقلابى كوفه ، پاسخ مثبت داد و با اعزام پسر عمش مسلم بن عقیل علیه السلام به سوى آنان ، رهبرى نهضت را عملا برعهده گرفت . گرچه نیت آن حضرت بر این بود كه پس از اتمام اعمال حج فراهم شدن زمینه قیام در كوفه ، از مكه به سوى عراق حركت نماید، ولیكن شرایط نامساعدى براى وى پیش آمد كرد و موجب گردید كه سفرش از زودتر انجام دهد. به آن حضرت اطلاع داده شد كه یزید بن معاویه با اجیر كردن مزدورانى چند، درصدد ترور آن حضرت در حال احرام و اعمال حج برآمده است .
امام حسین علیه السلام جهت قداست و حرمت حرم امن الهى و خنثى كردن توطئه هاى یزید، ناچار شد كه حجش را به عمره مفرده تبدیل كرده و پیش از عید قربان ، از مكه خارج شود و به سوى كوفه رهسپار گردد.
بزرگانى كه براى انجام مراسم حج به مكه آمده بودند، مانند عبدالله بن عباس ، عبدالله بن عمر و محمد بن حنفیه با آن حضرت ، مشورت و گفت و گو كرده و وى را از عزیمت به سوى عراق برحذر نمودند.
(196)
ولى امام حسین علیه السلام تصمیم خود را گرفته بود و حاضر نبود با توجیهات و دلسوزى هاى بزرگان مدینه از این مسافرت صرف نظر كند.
سه شنبه 3/10/1387 - 0:9
دعا و زیارت
آغاز مبارزه  
پس از هلاكت معاویة بن ابى سفیان در نیمه رجب ،( به روایتى در جمادى الاولى ) سال 60 قمرى و استقرار فرزندش ((یزید)) بر تخت خلافت ، تمام تلاش دست اندركاران سلطه اموى بر این قرار گرفت كه پیش از مخالفت عمومى مردم و اعلان انزجار دست جمعى آنان بر ضد حكومت خلیفه نالایق ، از بزرگان و صاحب نفوذان امت ، بیعت گرفته شود تا سایر مردم نیز به پیروى از آنان ، بیعت با خلیفه جوان اموى را بر خود فرض و واجب بدانند و بدون ایجاد حادثه اى به آن اقدام كنند. در راستاى همین سیاست شیطانى و استبدادى امویان ، در نخستین روزهاى حكومت یزید بن معاویه ، نامه اى از سوى او به ولید بن عتبة بن ابى سفیان كه عامل او در مدینه بود فرستاده شد و به وى دستور داده شد تا از تمامى اهالى مدینه ، به ویژه از سه شخصیت برجسته ، یعنى امام حسین بن على علیه السلام ، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر بیعت گرفته شود و اگر امتناع نمودند، با شدت تمام با آنان برخورد كرده و حتى اگر لازم شد، سر آنان را از بدن جدا كرده و به شام ارسال نماید.
استاندار مدینه با دریافت نامه یزید، دست به كار شد و پیش از سایر مردم ، از امام حسین علیه السلام و عبدالله بن زبیر درخواست كرد كه با یزید بیعت نمایند.
امام حسین علیه السلام پس از گفت و گو با استاندار مدینه و مشاجره لفظى با مروان بن حكم (از سرشناسان بنى امیه در مدینه )، به طور رسمى از بیعت با یزید امتناع نمود و براى ابراز ناخرسندى خویش از وضعیت موجود، تصمیم به خروج از مدینه گرفت .
(194)
به همین جهت ، آن حضرت در آخرین روزهاى رجب سال 60 قمرى به همراه خانواده و بسیارى از وابستگان و ملازمان خود از مدینه به سوى مكه معظمه مهاجرت نمود و سوم شعبان همان سال وارد مكه گردید. از این تاریخ تا هشتم ذى حجه (به مدت چهار ماه و پنج روز) در این شهر مقدس ‍ اقامت نمود
سه شنبه 3/10/1387 - 0:8
دعا و زیارت
واقعه كربلا (61 ه .ق ) 
قیام اباعبدالله الحسین علیه السلام و واقعه جانگداز كربلا از جمله حوادثى است كه در ماه محرم سال 61 قمرى واقع گردید و بر اساس نظم منطقى این نوشتار مى بایست در جایگاه تاریخى خود در این كتاب مى آمد، ولیكن به خاطر اهمیت موضوع و تفاوت آن با سایر حوادث و علاقه و محبت شدید دوستان اهل بیت علیه السلام به آگاهى از این واقعه خونین ، بر آن شدیم آن را در بخش جداگانه اى قرار داده و درباره آن ، بیش از سایر موارد مطالبى را به رشته تحریر درآوریم .
امید است موجب رضایت پروردگار منان و خرسندى پرچم دار خونین اهل بیت عصمت و طهارت ، حضرت قائم آل محمد (عج ) قرار گیرد
سه شنبه 3/10/1387 - 0:7
دعا و زیارت
دیدن جبرئیل منبع آب فرات را

در كتاب تحفه جناب ملا محمد جعفر غدائى از كتب معتبره منقولست و ایضا در كتاب بحرالمصائب مسطور و مذكور است كه وقتى جبرئیل از خداوند در خواست نمود كه مى خواهم از منبع جمیع آبهاى روى زمین مطلع باشم ، خطاب رسید كه از كنار شط فرات روانه شو تا منبع جمیع آبهاى روى زمین را به عین الیقین ببینى ، و بدانى .
پس جبرئیل چنانكه ماءمور شده بود رفت تا این كه در مكان با صفا و جاى فرح افزایى ، تختى نهاده شده و امیر منیز، بر فراز سریر خوابیده ، و برد سفید بر رویش افتاده و دستهایش بر دو پهلو كشیده شده بود، و از سر انگشتان اعجاز نشانش چشمه هاى آب در صحارى جارى گردیده است از دراه عالم السر و الخفیات مسئلت نمود كه این شخص كه در بالاى سریر است كیست ؟ و نام نامیش چیست ؟ ندا رسید كه پرده را از رخسارش كنار بزن و بر جمالش نظر حقیقت برگشا، چون چنان كرد حضرت شاه ولایت و سر الله فى الارضین و السموات را مشاهده نمود، و آن سرچشمه فیوضات رباینه را دید و بیان واقعى مسئلت خود را فهمید كه (( و من الماء كل شى ء حى
يکشنبه 1/10/1387 - 23:47
دعا و زیارت
گواهى دادن آب فرات به ولایت على علیه السلام


روایت شده وقتى حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام از جنگ صفین و وقایع آن سرزمین فارغ گردید با اصحاب و احباب در كنار فرات ایستاده و خطاب به آن فرمود: (( من انا)) آب فرات به موج و اضطراب و لرزش ‍ درآمده و موجهاى آبش بلند گردید، و جماعت لشكر ملاحظه اوضاع فرات نموده متوجه بودند، كه ناگاه جمیع حاضرین شنیدند كه آب فرات به بیان افصح و ابلغ گفت :


اشهد ان لا اله اله الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان امیرالمؤ منین علیا ولى الله و حجة الله على خلقه


و فرات همان نهریست كه در مهر و صداق فاطمه زهرا علیهما السلام داخل شده و مال مطلق آن مخدره بود و به همه كس بلكه بر حیوانات صحراها و پرندگان مباح و حلال بوده (17).

يکشنبه 1/10/1387 - 23:46
دعا و زیارت
انتقام خواستن یك زوار از حضرت امیر علیه السلام درباره كسى كه او را اذیت كردهبود

در كتاب مفتاح الجنة و در كتاب فاضلى نقل كرده یك وقت زوار به كربلا مى رفتند در منزل مسیب یك نفر از معاندین یك نفر از زوار را گرفت و پرسید: به كجا مى روى ؟ گفت : به زیارت امام على علیه السلام مى روم كه سه حاجت دارم از حضرت بخواهم .
آن شخص دشمن این را كه مى شنود، با تازیانه آهنینى كه در دست داشت آن زائر را آنقدر مى زند كه مشرف به هلاكت مى شود، بعد مى گوید: كه به زوار امام على این حاجت را نیز بخواه كه انتقام تو را از من بستاند.
پس آن زائر با هزار زحمت خود را به روضه حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام رسانیده بعد از زیارت ، گریه و زارى بسیار كرده و به ضریح چسبیده عرض كرد: اى حلال مشكلات از همه مطلبهاى خود گذشتم ، مگر این مطلب كه باید انتقام مرا از آن ظالم بگیرى با آن حال آنقدر گریست كه به خواب رفت در عالم خواب دید كه امیرالمؤ منین مى فرماید: از تقصیر آن شخص در گذر، و عفو كن عرض كرد: كه عفو نمى كنم مرا بسیار اذیت كرده است .
باز شروع به گریه و زارى كرد عرض كرد: كه یا على به زودى انتقام مرا از آن ظالم بگیر پس بیدار شده ضریح را گرفته دادخواهى و سوگوارى كرده و مى گرید و مى نالید، تا این كه دوباره به خواب رفت در خواب حضرت را نیز دید كه به او فرمود: كه به او آن شخص را به حسین ببخش بیدار شد و گفت آخر آن ظالم را با امام حسین علیه السلام چه مناسبت ، من نمى گذارم باز الحال كرد، بى هوش افتاد.
در عالم بى هوش حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام به او فرمود: كه آن شخص یك روز به جهت اذیت زوار در بیابان مى گشت ، تا به كنار فرات رسید نظر به زمین كربلا نمود حال امام حسین علیه السلام را به خاطر آورد كه آب فرات با این بسیارى در نزدیكى چنین آبى آن حضرت را تشنه كشتند، و قطره اى از این آب به او ندادند، پس متاءثر شده با شدت گریه كرد و به این جهت خداوند عالم از گناهان او در گذشت و آن شخص خودش این مطلب را مى داند پس زائر زیارتها را تمام كرد.
وقتى كه به مسیب رسید آن شخص آن زائر را دید و گفت : چرا از امام على نخواستى كه انتقام تو را از من بگیرد، گفت : عرض كردم اول خودش فرمود عفو كن ، نگذشتم بعد از آن فرمود به حسین ببخش كه احوالات او چنین است همین كه آن شخص احوالات خود را از او شنید خود را به پاى زائر انداخت بوسید و التماس كرد كه مرا عفو كن كه از آن توبه كرده ام و كار من آن قرار است كه حضرت على علیه السلام به تو فرموده پس همان شخص ‍ شیعه خالص شده و در نجف الاشرف مجاور آن حضرت گردید تا وفات كرد (( رحمة الله تعالى علیه ))
(18).
يکشنبه 1/10/1387 - 23:45
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته