• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 507
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 4131روز قبل
اهل بیت

علم و آگاهى فضه خادمه به واسطه تربیت‏ها و آموزشهاى حضرت زهرا (س)



توجه خوانندگان عزیز را به خادم اهل‏بیت، حضرت فضه كه سالها از محضر فاطمه‏ى علیهاالسلام كسب فیض كرد جلب مى‏كنم:
فضه زنى بود فقیه و دانا، كه عمر بن خطاب در حق او گفت: شَعْرَةٌ مِنْ آلِ اَبى‏طالِبٍ اَفْقَهُ مِنْ عَدِىٍّ.(1)
یك رشته موى آل ابى‏طالب فقیه‏تر و داناتر از تمام قبیله عدى است.
لازم به توضیح است كه خلیفه در مقام قضاوت بین فضّه و شوهر او (سلیك غطفان) این جمله را گفت كه شوهر، از عدم موافقت فضّه در زوجیّت و مباشرت، شكوه داشت، در حالى كه فضّه در مقام استبراء و كشف حال دوران عادت ماهانه بود....(2)
مرحوم علامه مجلسى- رضوان‏اللَّه‏علیه- در مورد فضّه داستانى را نقل كرده، كه علم و آگاهیش را- كه قطره‏اى از علوم فاطمه‏ى زهرا مى‏باشد- ترسیم مى‏نماید:
روزى یكى از زائران بیت خدا از قافله عقب ماند و در این گیرودار متوجه زنى شد كه او نیز راه گم كرده و نمى‏دانست كجا رود. مرد پرسید: «تو كیستى؟» (من انت؟)
زن با خواندن آیه‏ى هشتاد و نه سوره‏ى زخرف به او تفهیم كرد كه چرا سلام نكردى؟ (3)
مرد: سلام علیك
زن: و علیك‏السّلام
مرد: در این صحرا چه مى‏كنى؟ «ما تصنعین ههنا؟»
زن: خدا هركسى را هدایت كند گمراه نمى‏شود. «و من یهدالله فماله من مضل». (4)
(او با خواندن این آیه مرد را متوجه كرد كه گم شده است.)
مرد: تو از جن هستى یا از جنس بشر؟
زن: اى بنى‏آدم! خود را مزین سازید. «یا بنى‏آدم خذوا زینتكم (5) یعنى من از جنس بشر هستم.»
مرد: از كجا مى‏آیى؟
زن: از راه دور «ینادون من مكان بعید؛(6) یعنى از مدینه مى‏آیم.»
مرد: كجا مى‏روى؟
زن: براى افراد واجد شرائط واجب است به حج روند. «ولله على الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا.(7) (كنایه از اینكه عازم حج هستم.)
مرد: كى از خانه خارج شده‏اى.
زن: ما زمین و آسمان را در شش روز آفریده‏ایم. «و لقد خلقنا السموات والارض و ما بینهما فى ستة ایّام (8) یعنى شش روز است كه از مدینه خارج گشته‏ام.»
مرد: آیا میل طعام دارید؟
زن: ما آنان را جسد و بى‏روح خلق نكرده‏ایم كه نیازى به خوردن نداشته باشند. «و ما جعلناهم جسدا لایأكلون الطعام (9) با این تعبیر و خواندن آیه مى‏رساند كه نیاز به غذا و خوردن دارد.» مرد به او غذا داد و سپس گفت: كمى با شتاب حركت كن.
زن: خداوند هركسى را به اندازه قدرتش مكلف ساخته. «لایكلف اللَّه نفساً إلا وسعها (10) یعنى بیش از این توانایى ندارم.»
مرد: پس بیا تو را نیز به مركب خود سوار كنم.
زن: اگر در عالم دو خلق وجود داشت باعث فساد مى‏شد. «لو كان فیهما آلهة الا اللَّه لفسدتا (11) آرى سوار شدن زن و مرد به یك مركب خطرناك است.»
مرد از مركب خود پایین آمده و زن را بر آن سوار كرد. در این هنگام زن این آیه را خواند: «سبحان الذى سخّر لنا هذا (12) منزه است آن خدایى كه این را براى ما مسخر كرد...» مرد مى‏گوید: بدین طریق خود را به قافله رساندیم، من از زن پرسیدم: آیا در میان كاروان كسى را دارى؟
او با خواندن آیه‏ى 26 سوره‏ى ص، 144 آل‏عمران، 12 مریم و 11 طه، كه به ترتیب، نامهاى مبارك حضرت داوود، حضرت محمد صلى اللَّه علیه و آله، حضرت یحیى و حضرت موسى علیهم‏السلام است مرا متوجه چهار پسر خود كرد كه این نامها را داشتند.
من با صداى بلند كاروان را مخاطب قرار داده و نام این افراد را خواندم، ناگاه دیدم چهار نفر جوان به نزد من آمدند، از زن پرسیدم آنان كیستند؟ او با خواندن آیه‏ى 46 سوره‏ى كهف به من فهماند كه آنان پسرانم هستند.
آن جوانان به خدمت آن زن رسیدند. جوانان فوق‏العاده محبت مى‏كردند، زن از آنان با خواندن آیه‏ى بیست و شش سوره‏ى قصص خواست كه به من نیكى كنند. جوانان نیز هدایا و اشیایى به عنوان تشكّر به من دادند...
من از آنان پرسیدم: این زن كیست؟
آنان گفتند: این مادر ما (فضّه)- خادمه‏ى فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام- است، كه بیست سال تمام سخنان خویش را با خواندن قرآن مى‏رساند.
حالا شما خوانندگان عزیز توجه فرمایید كه اگر فضه- خادمه زهرا- چنین باشد، معلم و مربى او كه تمام فضائل اخلاقى و كمالات انسانى و علوم سرشار خویش را از منبع فیض بى‏منتهاى الهى كسب كرده و در دامن پر مهر نبوت و رسالت تربیت شده و شایستگى همسرى ولایت و مادرى امامت گردیده است چگونه بوده است؟!

پی نوشت ها


1ـ ریاحین‏الشریعة، ج 2، ص 317 نقل از: خصایص فاطمیّه.
2ـ «قبیله عدى» فامیل و قبیله‏ى خود خلیفه بوده است.
3ـ و قل سلام فسوف یعلمون.
4ـ زمر/ 37.
5ـ اعراف/ 31.
6ـ فصلت/ 44.
7ـ آل‏عمران/ 97.
8ـ ق/ 38.
9ـ انبیاء/ 8.
10ـ بقره/ 286.
11ـ انبیاء/ 22.
12ـ زخرف/ 13.

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/olgoyeZanan/Elm/06.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:10
اهل بیت

توانایى علمى فاطمه زهرا (س)

قال رسول‏اللَّه (ص): ان اللَّه جعل علیاً و زوجته و ابناءه حجج على خلقه و هم ابواب العلم فى امتى من اهتدى بهم هدى الى صراط مستقیم. (1)
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: خداوند متعال على و همسر و فرزندانش را حجت مردم قرار داده و آنان درهاى علم و آگاهى در میان امت من هستند، هركس به آنان تمسك نماید، به راه راست هدایت یافته است.

در این حدیث فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام مانند امیرالمؤمنین علیه‏السلام و سایر حضرات معصومین دروازه‏ى علم و عامل هدایت مردم شناخته شده‏اند. بنابراین آن حضرت علاوه بر اینكه حجت خدا در میان امت اسلامى بوده، نقش آموزشى و پرورشیش نیز از این حدیث استفاده مى‏گردد. (من اهتدى بهم).

قال النبى لها: اى شى‏ءٍ خیر للمرأة؟ قالت: ان لاترى رجلاً و لایراها رجلٌ، فضمها الیه و قال: ذریة بعضها من بعضٍ. (2)
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله به فاطمه علیهاالسلام گفتند: براى زن چه چیز خوب است؟ آن حضرت فرمودند: زن مردى را نبیند و مرد نیز زن را نبیند، رسول گرامى اسلام چون این جواب صحیح را شنید، دخترش را در آغوش گرفته و فرمود: ذریه‏اى است كه بعضى از بعض دیگر بهتر.
این حدیث نیز علم و آگاهى فاطمه علیهاالسلام را در بر دارد، كه باعث تعجب و تحسین رسول خدا قرار گرفته است.

عن ابى‏عبداللَّه علیه‏السلام: ان فاطمة علیهاالسلام مكثت بعد رسول‏اللَّه (ص) خمسة و سبعین یوماً، و كان دخلها حزن شدید على ابیها، و كان یأتیها جبرئیل فیحسن عزاها على ابیها و یطیب نفسها و یخبرها عن ابیها و مكانه، و یخبرها بما یكون بعدها فى ذریتها و كان علىٌّ یكتب ذلك. (3)

حضرت امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمایند: مادرم فاطمه علیهاالسلام پس از رحلت پدرش هفتاد و پنج روز زندگى كردند، ولى در این ایام بسیار محزون بود و در فراق پدر مى‏سوخت. در طول این مدت جبرئیل به حضور زهرا مى‏رسید، و او را در عزاى پدر تسلیت مى‏گفت، و دلش را از غصه‏ها آرام مى‏ساخت و از جایگاه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و اخبار او آگاهش مى‏كرد، حتى اخبار آینده را در مورد فرزندانش به اطلاع او مى‏رسانید و امیرالمؤمنین على علیه‏السلام نیز آنها را مى‏نوشت.

پی نوشت ها


1ـ عوامل، ج 11، ص 78.
2ـ بحارالانوار، ج 43، ص 84.
3ـ اصول كافى، ج 1، ص 458، ح 1.

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/olgoyeZanan/Elm/02.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:9
اهل بیت

فاطمه زهرا(س) در میدان تعلیم


زنى به خدمت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام شرفیاب گشت و سؤالى را مطرح ساخت و جواب آن را از حضرت شنید، سپس اجازه خواست و پرسش دوم را سؤال كرد، حضرت جواب آن را نیز داد، به همین صورت ده مسأله از بانوى عزیز اسلام آموخت ولى دیگر احساس شرمندگى كرد و بیش از آن نخواست حضرت فاطمه علیهاالسلام را مزاحمت نماید، از این جهت اجازه خواست رفع زحمت نموده و خانه فاطمه علیهاالسلام را ترك گوید.


حضرت احساس كرد؛ او از كثرت پرسشهاى خویش شرمگین گردیده و به این جهت مى‏خواهد خانه و حضور آن حضرت را ترك كند، لذا فرمودند: شما خجالت نكشید، من در برابر هر مسأله‏اى كه به تو آموزش مى‏دهم پاداش دارم، پاداشى خیلى مهم و آن اینكه: «تعلیم دادن یك مسأله ارزش و ثوابش بیش از آن است. كه مابین زمین تا عرش خدا را از جواهرات ارزشمند پر نمایند.»


اى زن! اگر كسى به كارگرى مشغول گردد و بار سنگینى را به دوش گرفته و به پشت بام حمل كند و در برابر آن صد هزار دینار طلا مزد بگیرد، آیا در این فرض، كارگر احساس خستگى مى‏نماید؟! زن جواب داد: نه. فاطمه علیهاالسلام فرمودند: من نیز در برابر آموزشهایى كه انجام مى‏دهم چنین احساسى دارم، زیرا پاداش من به مراتب بیشتر است. (1)
این حدیث كه از تفسیر امام حسن عسكرى علیه‏السلام نقل شده، مى‏رساند كه زنان امت اسلامى مشكلات و سؤالات خویش را به حضرت فاطمه علیهاالسلام مراجعه مى‏كرده و پاسخ لازم را مى‏گرفتند.


حتى احادیث زیادى داریم كه علاوه بر زنان، مردها نیز به طور مستقیم و یا از طریق همسرانشان از آن حضرت سؤالاتى نموده و احكام الهى را یاد مى‏گرفتند.

پی نوشت

1ـ ریاحین‏الشریعه، ج 2، ص 131- منیةالمرید، ص 20.

يکشنبه 13/12/1391 - 13:8
اهل بیت


برترى علم فاطمه زهرا(س) بر تمام اصحاب پیامبر

عن علىٍّ علیه‏السلام قال: كنا عند رسول‏اللَّه (ص) فقال: اخبرونى اى شى‏ءٍ خیر للنساء؟ فعیینا بذلك كلنا حتى تفرقنا، فرجعت الى فاطمة علیهاالسلام فاخبرتها بالذى قال لنا رسول‏اللَّه (ص) و لیس احدٌ منا علمه و لاعرفه. فقالت: ولكنى اعرفه: خیر للنساء ان لایرین الرجال و لا یراهن الرجال، فرجعت الى رسول‏اللَّه (ص) فقلت: یا رسول‏اللَّه (ص) سألتنا: اى شى‏ءٍ خیرٌ للنساء؟ خیر لهن ان لایرین الرجال و لا یراهن الرجال، فقال (ص): من اخبرك فلم تعلمه و انت عندى؟! فقلت: فاطمة، فاعجب ذلك رسول‏اللَّه (ص) و قال: ان فاطمة بضعة منّى.(1)

على علیه‏السلام مى‏فرمایند: ما در حضور پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله نشسته بودیم، حضرت سؤالى را مطرح كردند ولى كسى جواب آن را نداشت و آن این بود كه: «چه چیزى براى زنان خوب است؟»
چون من به خانه مراجعت نمودم، قضیه را به اطلاع فاطمه علیهاالسلام رساندم، آن بانوى عزیز فرمودند: من جوابش را مى‏دانم و آن اینكه: «زنان مردان را نبینند و مردها زنان را» على علیه‏السلام مى‏فرمایند چون من این جواب را از فاطمه علیهاالسلام شنیدم، به حضور پیامبر رسیده و عرض كردم: یا رسول‏اللَّه شما سؤالى فرمودید كه: «چه چیز براى زنان خوب است؟» اینك من جواب آن را مى‏گویم و آن اینكه: «زنان مردان را نبینند و مردها زنان را».


پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: یا على! تو هنگامى كه در نزد من بودى جواب این سؤال را ندانستى. على علیه‏السلام مى‏گوید؛ جواب دادم: «من از فاطمه علیهاالسلام یاد گرفتم.» رسول خدا با تعجب فراوان از آگاهى فاطمه علیهاالسلام فرمودند: فاطمه علیهاالسلام پاره‏ى تن من است.
این حدیث به صراحت اعلان مى‏دارد كه علم و آگاهى فاطمه علیهاالسلام از تمام اصحاب پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بیشتر بود، حتى امیرالمؤمنین على علیه‏السلام نیز با آن همه توانایى علمى هرچند در مسأله بالخصوص، در برابر علم فاطمه علیهاالسلام زانو زده و از او جواب این پرسش را آموخته است، تا جایى كه این مهم، باعث تعجب پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله نیز گردیده است.


اگر چه ما معتقدیم كه امیرالمؤمنین در تمام زمینه‏ها بر تمام انسانها، جز پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله، برترى دارند. (در این مورد به كتاب آفتاب ولایت به قلم نگارنده مراجعه فرمایید).


شبیه این موضوع حدیث دیگرى است از امیرالمؤمنین كه مى‏فرمایند:
رسول خدا از اصحابش سؤال كردند: «زن چیست؟» گفتند: «عورت است،» سؤال دوم را مطرح كردند كه: «زن چه زمانى به خدا نزدیكتر مى‏گردد؟» كسى جواب آن را نداشت. اما چون فاطمه علیهاالسلام این سؤال را شنید، بى‏درنگ فرمود: «آن هنگامى است كه زن در داخل خانه‏اش بنشیند.» پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله چون این جواب را شنیدند فرمودند: «فاطمه پاره‏ى تن من است.(2)

پی نوشت ها


1ـ وسائل‏الشیعه، ج 14، ص 43، ح 7، عوالم، ج 11، ص 179، بحار، ج 43، ص 54.
2ـ بحارالانوار، ج 43، ص 92: «سأل رسول‏اللَّه اصحابه عن المرأة ماهى؟ قالوا عورة، قال فمتى تكون ادنى من ربّها؟ فلم یدروا فلمّا سمعت فاطمة ذلك قالت: ادنى ماتكون من ربّها ان تلزم قعر بیتها، فقال رسول‏اللَّه: انّ فاطمة بضعة منّى. »

منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/olgoyeZanan/Elm/03.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:8
اهل بیت

. حجاب و عفاف‏

حضرت زهراعلیهاالسلام هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. على‏علیه السلام مى‏فرماید: روزى با گروهى از اصحاب، خدمت رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم بودیم. آن حضرت به اصحاب فرمود: صلاح و مصلحت زن در چیست؟ هیچ كس نتوانست پاسخ صحیحى بدهد، وقتى كه اصحاب متفرق شدند، من به خانه رفتم و موضوع سؤال رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم را به فاطمه‏علیهاالسلام گفتم. فرمود: من جوابش را مى‏دانم:

«صلاح زن در آن است كه مردان بیگانه را نبیند و مردان بیگانه هم او را نبینند.»- البته منظور دیدارهای بیجا می باشد-

من هنگامى كه خدمت رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم رسیدم، عرض كردم: فاطمه ‏علیهاالسلام در پاسخ سؤال شما چنین فرموده است. پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم سخنِ پخته و منطقى زهراعلیهاالسلام را پسندید و فرمود: «فاطمه‏ پاره تن من است.»(12)

البته در توضیح فرمایش حضرت زهراعلیهاالسلام مى‏توان گفت كه عدم رعایت پوشش از طرف زنان در جامعه، مى‏تواند فساد مردان را به دنبال داشته باشد كه سرانجام این بى‏مبالاتى، به سستى بنیان خانواده و اجتماع خواهد انجامید.

حضرت زهراعلیهاالسلام همان گونه كه فرمود، طبق آن نیز رفتار كرد. تا آنجا حجاب را رعایت مى‏كرد كه روزى یكى از مسلمانان به نام «ابن مكتوم» كه نابینا بود، به خانه فاطمه‏ علیهاالسلام آمد. فاطمه از آن اتاق به اتاق دیگرى رفت، به او گفتند: ابن مكتوم نابیناست. حضرت فرمود: او نابیناست؛ اما من كه نابینا نیستم...!

از وصیّت‏هاى فاطمه‏علیهاالسلام این بود كه: «پس از مرگ، بدن مرا داخل تابوتى بگذارید، تا حجم بدنم پیدا نشود.» این شیوه تا آن زمان مرسوم نبود و این وصیّت، درسى از عفاف و حجاب و حیا بود كه بانوان باید آن را مورد توجّه قرار دهند.

اى زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است‏

ارزنده‏ ترین زینت زن، حفظ حجاب است‏

فرمان خدا، قول نبىّ، نصّ كتاب است‏

از بهر زنان، افضلِ طاعات، حجاب است‏

 

12. انفاق و ایثار

نمونه بارز انفاق و ایثار آن بزرگوار، بخشش «لباس عروسى» به زن فقیر، آن هم در شب عروسى‏ است.

هنگامى كه مركب عروس رهسپار خانه على ‏علیه السلام بود، زن سائلى پیش آمد، و در برابر عروس اظهار احتیاج به لباس نمود. فاطمه‏ علیهاالسلام،آن مظهر تقوا و ایثار، همراهان را به دور خود جمع كرد، و بى درنگ «لباس عروسى» را از تن درآورد و به آن زن فقیر بخشید. حضرت با این عمل، دیگرى را بر خود مقدّم داشت. این عمل وى به قدرى جالب و این فداكارى، به اندازه‏اى بزرگ است كه تا كنون تاریخ نتوانسته نمونه‏اى از آن را در خاطره خود ثبت نماید. آرى، زهراى اطهر با همان لباس معمولى به خانه شوهر رفت و سند ایثار در چهره درخشان زندگى‏اش ثبت گردید.(13)

فاطمه ‏علیهاالسلام و خانواده‏اش، مأواى بیچارگان و نیازمندان بودند. على‏ علیه السلام و زهرا سه روز روزه نذر گرفتند و هر سه روز، غذاى افطار خود را به یتیم، مسكین و اسیر دادند. خداى متعال در تقدیر از این ایثار خالصانه، كه جز به خاطر خدا انگیزه دیگرى نداشت، سوره «هل أتى» را نازل فرمود.

 

13. فعالیت‏هاى سیاسى - اجتماعى‏

فاطمه ‏علیهاالسلام در برابر مسائل سیاسى و اجتماعى جامعه اسلامى، بى تفاوت نبود و پیوسته جبهه حق را یارى مى‏كرد. در صحنه‏هاى اجتماعى و دفاع از دین و رهبر، حاضر بود. حضرت در جنگ اُحُد شركت داشت و به امدادگرى و مداواى زخم‏هاى رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم مشغول بود. پس از رحلت رسول اكرم‏ صلى الله علیه وآله و سلم كه خلافت غصب شد و«فدك» را از او گرفتند، همراه زنان بنى هاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر، در خطبه‏اى غرّا كه پشت پرده خواند، از بدعت‏ها، ستم‏ها، حق كشى‏ها، فراموش كردن وصیّت پیامبر و احیاى سنت‏هاى جاهلى انتقاد كرد.

فاطمه‏ علیهاالسلام در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبرى امت اسلامى، از هیچ كوششى فروگذار نكرد و این امر را تكلیف خود دانست. گاهى شب‏ها همراه على‏علیه السلام به در خانه مهاجرین و انصار مى‏رفت و حمایت از ولایت و وصیت رسول را در یادها زنده مى‏كرد و آنان را به دفاع از حقّ شوهرش در مسئله خلافت و حقّ خودش فرا مى‏خواند، اگرچه جز كلامى سرد و بى مهر نمى‏شنید!

فاطمه‏ علیهاالسلام عنایت ویژه‏اى به مسئله دفاع از امامت و ولایت امام على‏علیه السلام داشت و به عنوان یك وظیفه اجتماعى در قالب‏هاى مختلف، روى آن اهتمام و جدّیت مى‏ورزید.در مسئله «فدك» آن چیزى كه جوهر اصلى كارها و پیگیرى‏هاى حضرت فاطمه‏ علیهاالسلام بود، همان دفاع از «حقّ ولایت حضرت امیرمؤمنان ‏علیه السلام» بود. حتى آخرین وصیّت او یعنى تشییع، به خاك سپارى و مخفى نگه داشتن قبر هم در واقع تداوم حضور سیاسى و اجتماعى حضرت زهرا علیها السلام بود.این وصیّت، میزان هدفدارى و بزرگوارى ایشان را نشان مى‏دهد. تا حضرت زنده بود، على‏ علیه السلام حامى نیرومندى داشت. به تعبیر بعضى از بزرگان: «به خاطر فاطمه ‏علیهاالسلام، حُرمت حضرت امیرمؤمنان ‏علیه السلام را تا حدّى پاس مى‏داشتند؛ اما پس از شهادت آن مظلومه، على‏علیه السلام تنها و بى پناه و مظلوم ‏تر شد.» در یك جمله، فاطمه، فدایى امامت و رهبریت شد.

اینها و نمونه‏هایى دیگر از سیره رفتارى آن بانوى بى‏همتا، جلوه‏هاى الگو بودن او براى همه فضیلت خواهان و حق جویان است كه در پى «اُسوه» و سرمشق «چگونه زیستن»اند.

امید است این خصلت‏ها و رفتارها، چون تابلویى، پیوسته در برابر دیدگان‏ ما باشد. و اگر همواره آن حضرت را سرمشق و اسوه مى‏دانیم و معرفى مى‏كنیم، «ابعاد الگویى» او را نیز در قالب سیره عملى و رفتارى حضرتش بشناسیم و بشناسانیم. زیرا این گونه، بهتر مى‏توان مَشى و مرام فاطمى را در بستر زندگى و اخلاق عینى پیاده كرد.
 

نكته ‏ها

الف) نا گفته نماند آنچه فاطمه ‏علیهاالسلام را اسوه و نمونه ساخته، كمال انسانى اوست و بدین خاطر، متعلق به عالم انسانیت است.

ارزش‏هاى انسانى، اختصاص به زن یا مرد ندارد و به تبع آن، اسوه‏هاى انسانى نیز همین گونه‏اند.

در یك جمله، فاطمه‏ علیهاالسلام چنان كه اسوه زنان است، اسوه مردان نیز هست. همان گونه كه پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم و امامان‏علیهم السلام این چنین‏اند.

ب) باید توجّه داشت كه سنت‏هاى الهى و قوانین هستى، كه قواعد حاكم بر زندگى انسان، بخشى از آن است، همه ثابت و غیر قابل تغییرند. رابطه انسان با خدا و با جامعه و طبیعت، رابطه‏اى است كه در جوهر خود از اصول ثابتى تبعیت مى‏كند و قابل تغییر نیست و حضرت زهراعلیهاالسلام به عنوان زنى كه عالِم به این ارزش‏ها بوده و بر طبق موازین الهى و انسانى زندگى مى‏كرده، مى‏تواند الگوى همه انسان‏ها تا «انتهاى تاریخ» باشد.

به عبارت دیگر، همان طور كه «دین» امر ثابتى است، «الگو»هم مى‏تواند ثابت و جاودانه باشد؛ لذا زندگى و سلوك آن حضرت همواره براى انسان‏ها «چه در حال و چه در آینده» اسوه و الگوست.

ج) از خصوصیات اسوه‏هاى الهى این است كه همواره از سایر افراد بشر در مراتب كمال انسانى پیشقدم هستند و این تقدّم به صورتى است كه بشر هرچه در ابعاد مختلف رشد كند، بازهم نمى‏تواند بى‏نیاز از آنان باشد. ما انسان‏ها هرچه سعى و تلاش كنیم، به افق فضائل آنان نمى‏رسیم و نمى‏توانیم در حدود آنان و مانند آنها عمل كنیم، ولى باید در محدوده  توان و استعداد خود در مسیر آنان حركت نماییم.

این كه مى‏ گوییم فاطمه‏ علیهاالسلام یا سایر حضرات معصومان‏علیهم السلام الگوى همگانند، بدان معنا نیست كه باید فاطمه ‏علیهاالسلام یا على‏علیه السلام شد، بلكه مقصود «فاطمه ‏وار بودن و فاطمه گونه زیستن» است.

در سخنى از صادق آل محمّدعلیه السلام آمده است: به خدا سوگند! من شما و روح‏هاى‏ شما و بوى خوش‏تان را دوست مى‏دارم. ما را در این جهت با پرهیزكارى و تلاش خود یارى كنید. هرگز به ولایت ما نمى‏رسید جز با كوشش و تقوا، و كسى كه دیگرى را به عنوان «امام» و «اسوه» برگزیده است، باید عملش مطابق با عمل او باشد.(14)


 

پى‏نوشت‏ها:

1. فاطمه در كلام اهل سنت، ص 343.

2. مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 338.

3. آل عمران / 42؛ اَمالى، صدوق، ص 437.

4. ربیع الابرار، ج 2، ص 104.

5. بحارالانوار، ج 42، ص 31.

6. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 17.

7. علل الشرایع، ص 215.

8. بحارالانوار، ج 43، ص 93.

9. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 63.

10. احقاق الحق، ج 10، ص 400.

11. سفینة البحار، ج 1، ص 571.

12. كشف الغمّه، ج 2، ص 92. البته در بعضى از روایات آمده امام حسن(ع) سؤال رسول خدا(ص) را از مادرش پرسید و زهرا(س) جواب فوق را داد. ر.ك: وسایل الشیعه، ج 2، ص 9.

13. با اقتباس‏ از الوقایع ‏والحوادث، ملبوبى،ج‏4، ص‏186.

14. ارشاد القلوب، دیلمى، ص 101، چ بیروت

 منبع:

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/olgoyeZanan/Osveie_haiat_Ziba.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:7
اهل بیت

. دعا براى دیگران‏

فاطمه‏ علیهاالسلام چگونه سخن گفتن با خدا و دعا كردن را به آیندگان آموخت. او در دعا نیز همه را بر خود مقدّم مى‏داشت. امام حسن‏ علیه السلام مى‏فرماید:

مادرم را در شب جمعه‏اى دیدم كه پیوسته در حال ركوع  و سجود بود تا این كه صبح دمید و شنیدم كه مردان و زنان با ایمان را نام مى‏بُرد و بسیار براى آنان دعا مى‏كرد؛ اما ندیدم حتى یك بار براى خود دعا كند. از روى تعجّب گفتم: مادر! چرا براى خودت دعا نمى‏كنى و از خدا چیزى نمى‏خواهى ؛ همان گونه كه براى دیگران دعا مى‏كنى؟ مادرم در پاسخ فرمود:«یا بُنىَّ! اَلْجار ثُمّ الدّار؛ فرزندم! اوّل همسایه سپس اهل خانه.»(7)

 


 

8. احترام به پیامبر اسلام‏ صلى الله علیه وآله و سلم‏

هنگامى كه آیه«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً...»( نور/ 63) بر پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم نازل گشت؛ حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام پدر را «رسول اللّه» خطاب كرد. امام حسین‏علیه السلام از مادر خود نقل مى‏كند:

"از آن روزى كه این آیه بر پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم نازل شد، هیبت آن حضرت، مانع شد كه او را «پدر» خطاب كنم، از این رو مى‏گفتم: یا رسول اللّه. چون پیامبر چنین دید، فرمود :«دخترم! این آیه درباره تو و اهل بیت تو نازل نشده است؛ زیرا تو از من هستى و من از تو. تو مرا پدر خطاب كن. دخترم! این آیه درباره مُستكبران نازل گشته كه احترام مرا نگه نمى‏دارند. پدر گفتن تو براى آرامش قلب من بهتر و به خشنودى خداوند نزدیك‏ تر است.»سپس پیشانى مرا بوسید و مقدارى از آب دهان خود را به [صورت‏] من كشید كه از آن پس هرگز نیاز به عطر پیدا نكردم."(8)

«ادب» نمودار شخصیت انسان و بزرگ‏ترین سرمایه است. على‏علیه السلام فرمود: «لامیراث كَالأَدَب؛ هیچ ارثى گرانبهاتر از ادب نیست.»

ادب، سیره رایج بین این دختر و پدر بزرگوارش بود. هرگاه رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم نزد فاطمه‏ علیهاالسلام مى‏رفت، او بر مى‏خاست و پدر را مى‏بوسید و او را در جاى خود مى‏نشانید. البته رسول خدا هم به فاطمه‏اش عنایت ویژه داشت؛ چرا كه وى كوثر الهى بود كه به او كرامت شده است.
 

9. سبقت گرفتن در سلام‏

آن حضرت به پیروى از رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم به سلام كردن بسیار اهمیت مى‏داد. در روایت آمده است كه شخصى گفت: نزد حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام آمدم، تا مرا دید، سلام كرد و در این امرِ نیكو بر من پیشى گرفت. سپس فرمود: چه چیز تو را به اینجا آورده است؟ عرض كردم: به جهت به دست آوردن خیر و بركت. فاطمه ‏علیهاالسلام فرمود: پدرم مرا خبر داد كه هر كس سه روز نزد من و یا پدرم آید و سلام كند، خداوند بهشت را بر وى واجب مى‏گرداند.(9)
 

10. تحمل سختى‏ ها

در روزهاى نخست شكل‏گیرى حكومت اسلامى در مدینه، مسلمانان با مشكلات بسیارى مواجه بودند. بسیارى از مهاجران و انصار، با تنگدستى روزگار مى‏گذراندند. در این حال على‏علیه السلام نیز همانند سایر مسلمانان زندگى مى‏كرد و هنگام توانمندى، دیگران را بر خود مقدّم مى‏داشت. تا چند سال، وضع به همین منوال سپرى شد. على‏ و فاطمه‏علیهماالسلام در خانه زیراندازى جز یك پوست گوسفند نداشتند. فاطمه‏ علیهاالسلام صبر كرد و سختى‏هاى زندگى را به خاطر رضاى خدا و خشنودى پدر و شوهر خویش تحمل نمود. پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم ضمن با خبر بودن از وضع زندگى على‏ و فاطمه‏علیهماالسلام، پیوسته دختر خود را به صبر و شكیبایى در برابر مشكلات زندگى فرا مى‏خواند.

اَنَس مى‏گوید: روزى فاطمه‏ علیهاالسلام خدمت پدر آمد و عرض كرد: یا رسول الله! من و پسرعمویم زیراندازى جز یك پوست گوسفند نداریم. شب‏ها خودمان از آن استفاده مى‏كنیم و روزها علف شترمان را روى آن پهن مى‏نماییم. پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم فرمود: دخترم! صبر كن؛ زیرا موسى بن عمران تا ده سال از روزهاى زندگى خود را سپرى كرد، در حالى كه چیزى جز یك عباى قطوانیه نداشت.(10)

فاطمه ‏علیهاالسلام هنگام سختى‏ها مى‏فرمود: «یا رسول الله! خداوند را در برابر نعمت‏هایش ستایش مى‏كنم و بر نعمت‏هاى ظاهرى‏اش شكرگزارم.»(11) او ساده زندگى مى‏كرد و از تحمّل مشكلات زندگى پرهیز نداشت تا به شیرینى‏هاى آخرت برسد. وسایل زندگى حضرت ساده و مهریه‏اش اندك بود. او آیین خانه دارى و همسر دارى را به خوبى مراعات مى‏كرد و در زندگى، واقعاً شریك همسرش بود.

گاهى كه در خانه غذایى نبود و كودكان گرسنه بودند،حضرت زهرا به على‏علیه السلام چیزى نمى‏گفت و چیزى از او درخواست نمى‏كرد. او بیم داشت از این كه همسرش نتواند خواسته او را برآورده كند و شرمنده شود. فاطمه‏ علیهاالسلام در جواب على‏علیه السلام كه مى‏فرمود: چرا به من خبر ندادى تا غذایى براى شما تهیه كنم؟ مى‏گفت:

اى ابوالحسن! من از خدایم  شرم مى‏كنم كه تو را به چیزى كه بر آن قدرت ندارى، تكلیف كنم!

آرى، فاطمه ‏علیهاالسلام در تمام عرصه‏ها نمونه و الگوست. در خانواده، همدم رنج‏ها و غصّه‏هاى شوهر بود و پناه او.

 

على‏ علیه السلام مى‏فرمود: وقتى به خانه مى‏آمدم و به زهرا نگاه مى‏كردم، تمام غم و اندوهم برطرف مى‏شد. هرگز كارى نكردم كه فاطمه از من خشمناك و ناراحت شود. فاطمه نیز هرگز مرا خشمناك نساخت.

 

يکشنبه 13/12/1391 - 13:6
اهل بیت

. ایمان فاطمه‏ علیهاالسلام‏

امام باقرعلیه السلام مى‏فرماید: روزى پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم سلمان را براى رساندن پیامى به خانه فاطمه‏ علیهاالسلام فرستاد. سلمان مى‏گوید: پس از درنگ كوتاهى در پشت در خانه آن حضرت، سلام گفتم، صداى فاطمه ‏علیهاالسلام را از داخل خانه شنیدم كه قرآن مى‏خواند و در بیرون اتاق، دستاس در حال چرخیدن بود. ماجرا را به پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم خبر دادم. آن حضرت تبسّمى كرده و فرمود:

«یا سلمانُ اِنَّ ابنَتى‏ فاطمةَ مَلاءَ اللَّهُ قَلْبَها و جَوارِحَها الى مشاشِها...؛ اى سلمان! خداوند قلب، اعضا و جوارح دخترم فاطمه را تا فرق سرش مملوّ از ایمان كرده است. دخترم خود را در اطاعت و عبادت خدا قرار داده است. پس خداوند فرشته‏اى را به نام زوقابیل (جبرائیل) فرستاده تا به جاى او دستاس را بگرداند.»(2)

 

3. در محراب عبادت‏

پیامبراكرم ‏صلى الله علیه وآله و سلم فرمود: دخترم فاطمه، سرور زنان جهان از اولین و آخرین است. هنگامى كه او در محراب عبادت مى‏ایستد، هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرّب بر او سلام گفته و همان ندایى را  كه به مریم مى‏گفتند، به فاطمه‏ علیهاالسلام مى‏گویند كه: «اِنَّ اللَّهَ اصطَفاكِ و طَهَّرَكِ واصْطفاكِ على نِساء العالمینَ»(3)

 

حَسن بَصرى (زاهد معروف) مى‏گوید: «لم یَكُنْ فى الاُمّةِ اَزْهَدَ ولا اَعْبَدَ مِنْ فاطِمَةَ...؛ در امت اسلام عابدتر از فاطمه‏ علیهاالسلام نبود. وى آنقدر نماز مى‏خواند و عبادت مى‏كرد كه دو پاى مباركش ورم مى‏نمود.»(4)

 

يکشنبه 13/12/1391 - 13:6
اهل بیت

. فاطمه ‏علیهاالسلام و مائده آسمانى‏

حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام به نماز،علاقه فراوانى داشت و هرگاه حاجتى داشت، به نماز متوسّل مى‏شد. سه روز بود كه در خانه على‏ و فاطمه ‏علیهماالسلام غذا یافت نمى‏شد و آنان این مدت را بدون غذا سپرى كردند. على‏علیه السلام وارد منزل شد در حالى كه رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم نشسته و فاطمه ‏علیهاالسلام نماز مى‏خواند و بین این دو نفر ظرفى سرپوشیده بود. وقتى فاطمه ‏علیهاالسلام از نماز فارغ شد، سرپوش را از آن ظرف برداشت اما ظرف مملوّ از نان و گوشت بود. على‏ علیه السلام فرمود: اى فاطمه! این از كجا برایت رسیده؟ گفت: از جانب خدا نازل شده است. خداوند به هر كه بخواهد، روزى مى‏دهد. رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم فرمود: آیا مى‏خواهید نظیر این را براى شما نقل كنم؟ گفتند: بله، اى رسول خدا! فرمود: اى على! مَثَل شما مثل زكریاست كه هر وقت بر حضرت مریم ‏علیهاالسلام وارد مى‏شد، مى‏دید كه در محراب عبادت است و در نزد وى خوراك نهاده شده است. زكریا مى‏فرمود: اى مریم! این از كجا آمده است؟ مریم در جواب مى‏گفت: از جانب خدا! خدا هر كس را كه بخواهد، روزى مى‏دهد. آن گاه آن غذا را یك ماه خوردند و آن كاسه همان ظرفى است كه حضرت مهدى «قائم آل محمّد صلى الله علیه وآله و سلم» در آن غذا مى‏خورد.(5)

 

5. حضرت زهرا علیهاالسلام و ترس از قیامت

حضرت زهرا علیهاالسلام به شدّت از روز قیامت و سختى آن نگران بود. او از پدرش رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم درباره چگونگى زنده شدن و احوال قیامت سؤالات بسیارى مى‏نمود.

علاّمه مجلسى ‏قدس سره مى‏نویسد:

هنگامى كه آیه «و اِنَّ جَهَنَّم لَمَوعِدُهُم اجمعین لها سبعةُ ابوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنهُمْ جُزءٌ مَقْسومٌ»( حجر/ 44-43) بر پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم نازل شد، آن حضرت به شدّت گریست و یارانش نیز با گریه آن حضرت، گریه كردند؛ اما كسى نمى‏دانست كه پیامبر چرا مى‏گرید و جبرئیل چه چیزى را بر او نازل كرده كه باعث گریه فراوان پیامبر شده است. از طرفى، هیچ كس یاراى سخن گفتن با آن حضرت را نداشت. اصحاب چون مى‏دانستند وقتى پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم نگاهش به فاطمه‏ علیهاالسلام مى‏افتد، شاد مى‏گردد، فردى را به خانه فاطمه ‏علیهاالسلام فرستادند تا وى را از این ماجرا و گریه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم  با خبر سازد. دختر رسول خدا با شنیدن این خبر برآشفت و خانه را به قصد مسجد و دیدار پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم ترك گفت. هنگامى كه فاطمه ‏علیهاالسلام نزد پیامبر آمد، فرمود: «پدرجان! جانم فدایت باد! چه چیز تو را به گریه درآورده است؟!» پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم آنچه را كه جبرئیل بر او نازل كرده بود، بر دخترش تلاوت كرد. فاطمه ‏علیهاالسلام از شدّت ترس و وحشت، با صورت بر زمین افتاد، در حالى كه مى‏فرمود:«اَلوَیْلُ وِ ثُمَّ الوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ فِى‏النَّار؛ واى، پس واى بر كسى كه وارد دوزخ شود!»

على‏ علیه السلام دست بر سر مى‏گذاشت و فریاد مى‏زد:« وا بُعْدَ سَفَراه وا قِلّة زاداهُ فى سَفَرِالقیامة؛ واى از دورى سفر، واى از كمى توشه راه سفر قیامت!»

 

6. انس با قرآن كریم‏

توجّه ویژه حضرت زهرا علیهاالسلام به قرآن كریم، درس دیگرى به شیفتگان این كتاب آسمانى مى‏دهد. حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام فرمود:«حُبِّبَ اِلىَّ مِنْ دنیاكُمْ ثلاث، تِلاوَتُ كتاب الله، والنظَرُ فى وجه رسول الله وَالإنفاق فى سبیل الله؛ سه چیز از دنیاى شما را دوست دارم: تلاوت قرآن كریم، نگاه به چهره مقدّس پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم؛ انفاق در راه خدا.»(6)

فاطمه زهرا علیهاالسلام، با قرآن مأنوس بود و پیوسته از خانه كوچكش آواى خوش قرآن به گوش مى‏رسید. گفته‏هاى یاران و اصحاب رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم مؤیّد این سیره و شیوه آن بانوى باعظمت است.

حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام به قرآن اهمیت مى‏داد به گونه‏اى كه وصیّت كرد در شب اوّل قبر،على‏علیه السلام بر مزارش بسیار قرآن بخواند. حتى خادمه‏اش فضّه نیز تا بیست سال به غیر قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد.

 

يکشنبه 13/12/1391 - 13:6
اهل بیت

1. معنویت در خانه فاطمه ‏علیهاالسلام‏

زندگى حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام سراسر نور و پر از معنویت بود. او توانست در خانه كوچك خود، با تمام مشكلات، به عرفان كامل برسد. وى به جایى رسید كه جبرئیل امین بر او نازل مى‏شد.

فاطمه ‏علیهاالسلام عاشق عبادت بود. او در تسلیم و اطاعت و در استقبال از عبادت، چنان به پیش رفت كه حتى سلامت خویش را از یاد بُرد.

امام باقرعلیه السلام در شأن عبادت او فرمود:«كانت تَقومُ حَتى‏ تَورَّمَ قدماها.»؛ حضرت چنان عبادت می کرد که پاهای - مبارک- ایشان ورم نموده بود.

روزى رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم به او فرمود: «دخترم از خدا چیزى بخواه كه جبرئیل از جانب خدا وعده اجابت داده است.»،حضرت عرض كرد:«حاجتى جز توفیق در بندگى خدا ندارم. آرزویم این است ناظر جمال او باشم و به وجه كریمش نظاره كنم.» و خود در مناجاتش مى‏فرمود:«أسالك لذة النّظر الى وجهك».

همسر و فرزندان او، عاشق معبود یگانه بودند. خانه‏اى كه پر از نور و نماز و قرآن و عبادت است، ارزشمند است.

حضرت على‏ علیه السلام و فاطمه زهراعلیهاالسلام هر دو عاشقانه و خالصانه عبادت مى‏كردند. این طور نبود كه فقط على‏علیه السلام در نماز غرق شود؛ بلكه فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز چنان در محراب به عبادت مى‏ایستاد كه از شدّت ترس، نَفَسش به شماره مى‏افتاد.

امروز باید زن و مرد به این زوج ملكوتى اقتدا كنند و هر دو به معراج عرفان، معنویّت و سیر و سلوك برسند.

علاّمه مجلسى ‏قدس سره در مورد خانه على و فاطمه‏علیهماالسلام از انس بن مالك، و بُریره نقل مى‏كند:

هنگامى كه رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم این آیه شریفه را خواند:«فى بیوتٍ اَذِنَ اللَّهُ اَن تُرْفَعَ و یُذكَرَ فیها اسمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بالْغُدُوِّ والآصالِ» (نور/ 36)؛ در خانه‏هایى (مانند معابد، مساجد و منازل انبیا و اولیا) خدا رخصت داده كه آنجا رفعت یابد و در آن، ذكر نام خدا شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاك او كنند.

مردى برخاست و سؤال كرد: اى رسول خدا! این خانه‏ها كدامند؟

حضرت فرمود: خانه‏هاى انبیا. سپس ابوبكر برخاست و پرسید: اى رسول خدا! آیا این خانه (اشاره به خانه على و فاطمه) نیز از همان خانه‏هاست؟ حضرت فرمود: آرى و از برترین آنان است.

ابن عباس مى‏گوید: در مسجد پیامبر بودیم كه یكى از قاریان قرآن آیه «فى بیوتٍ اذِنَ اللَّهُ...» را تلاوت كرد. پرسیدم: اى رسول خدا! این خانه‏ها كدام خانه‏ها هستند؟

حضرت فرمود: خانه‏هاى انبیا، و سپس با دست خویش به خانه فاطمه زهراعلیهاالسلام اشاره كرد.(1)

يکشنبه 13/12/1391 - 13:5
اهل بیت

سیره رفتارى حضرت زهرا علیهاالسلام

‏ گاهى شكوه بانوى بزرگ جهان، چنان دل و جان را لبریز مى‏سازد كه توان سخن گفتن را از انسان مى‏گیرد. جایگاه رفیع  فاطمه اطهرعلیهاالسلام خیره كننده دیدگان هر بیناست. بارى! برخى در شناختن و شناساندن این بانو، كه مادرِ عصمت و آینه عفاف است، به دامن روایات و آیاتى پناه مى‏برند كه گویاى شأن والاى اوست.

در شأن فاطمه ‏علیهاالسلام آیات بسیارى نازل گشته و روایات نیز همچون دریایى موّاج و متلاطم طراوت بخش ساحل اندیشه‏ها و كرانه‏هاى معرفت است.

امّا در این میان، راه دیگرى نیز وجود دارد كه ما را با ژرفاى كمالات و جلوه  فضیلت‏هاى این بانو آشنا مى‏سازد، آن هم نگریستن به سیره عملى و شیوه رفتارى آن بزرگوار است. در واقع، زندگینامه زیبا و پرنكته و آموزنده او در ابعاد گونا گون، آینه‏اى است كه نورى از بزرگى‏ها و فضیلت‏هاى او را بر رواق دلمان مى‏تاباند و شبستان جان را همچون روز، روشن مى‏سازد.

نگارنده در این نوشته مرورى دارد بر چند فراز برجسته از زندگى حضرت زهراعلیهاالسلام كه بیشتر كاربردى و عملى است؛ چرا كه فاطمه ‏علیهاالسلام «اسوه» و«الگو» است.

پس شایسته است كه در بند بند این بخش‏هاى نورانى از حیات حضرت زهرا ‏علیهاالسلام، به دقت بنگریم و با نگرشى جامع درس هایى را كه از این نمونه‏ها مى‏آموزیم، در كلاس زندگى به كار بندیم.

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/olgoyeZanan/Osveie_haiat_Ziba.aspx

يکشنبه 13/12/1391 - 13:4
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته